خدایا!(بخونید حتما.قشنگه)

saraaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا !
گاهی وقت ها
آدم احساس می کند چقدر به تو نزدیک تر است
در جاده های بی سرانجام
در دلگیری های دم غروب
در بهت ، در ناباوری
خدایا !
کنار بغض ، تو را می جوییم
که پناه بی پناهانی
که بزرگی...بزرگ ...بزرگ ...بزرگ...
بی آنکه بزرگی ات نمایشی بخواهد
که تو خود مفهوم شکوهی
و جهان ، صحنه ای از نمایش تو
هیهات
که در کرانه مبهوت ،
گاه حرفی ، رنگی از افسوس می سازد
گاه دستی ، فرشی از اندوه می بافد
ای خدا !
قصه گوی تمام هستی
آخر قصه های زندگی را به لبخند بیارا
و به واژه هایی که ندایشان
طنین پیچک هایی باشد
که بر لب دیوار می دوند
به سوی نور ... به سوی هوا
به سوی خنده و آینه
خدایا !
ای معنای ناب صبوری
صبر هدیه توست به بندگانت
که گاه از چراها می پرسند
و سکوت می کنند
در جستجوی نشانه ها
تا حکمتت را دریابند
و بندگانی نزد تو مقرب ترند که بر چشمه صبر ، تشنه تر نشسته باشند
چنان که علی (ع) صبر می کرد
و اندوهش را در چاه می گفت
و شعر تنهایی را با ماه می سرود
خدایا !
کمی از علی (ع) در جان بندگانت بگذار
که چه سان غربت فاطمه را بر دوش کشید
با آن پهلوی شکسته...با آن دل شکسته از تزویر
سخت نیست ؛ که آدم بفهمد او چه رنجی در سینه پنهان داشت
و دم بر نیاورد... و صبر کرد...و صبر کرد...و صبر کرد...
خدایا !
جهان پر رازت ، بر رمزها و کنایه ها استوار است
اما تو بر هر رازی آگاهی
و چه نیازیست که با تو به رمز سخن گفتن
که تو نیک می فهمی آنچه در دل بندگانت است
و تو خوب می دانی ، رازی که در چشمهاست...
رازی که در سرود قناری های خاموش است
و رازی که در اشک ماهی هاست
که در اقیانوس می گریند...و با اقیانوس می گریند
خدایا !
تو تنهایی...
و تازه می شود فهمید که تنهایی ،
چه سان دشوار است...
خدایا ...



(برگرفته از هفته نامه چلچلراغ)
 

Similar threads

بالا