حکایت های مدیریتی

baran.clever

عضو جدید
احتمالا منظورتون از نیروی انسانی مدیریتشه درسته -چون نیروی انسانی که من الان دارم توی بیشتر شرکتها میبینم چه ایرانی و چه خارجی صرفا یک ابزار و خیلی شرکتهای کم پیدا میشن که به معنی واقعی به مدیریت نیروی انسانیشون رسیدن - درسته حرف شما رو قبول دارم که نیروی انسانی یکی از مهترین بخش ها و عامل موفقیت است اما کافی نیست چه بسا انسانهای که از جان و دل در شرکتی کار میکنند و فقط حکم یک ابزار رو دارند اما با نظرتون موافقم که یکی از اصلی ترین عوامل نیروی انسانی است مخصوصا بخش نرم افزاری (ذهن و فکر انسان )
فکر میکنید که چرا ژاپن شده این؟ من روی یک مقاله کارکردم که چرا ژاپن شده این؟ ما چرا نمی توانیم بشیم ؟ تمامی مشکل ما سر سوء مدیریت و عدم به کار گیری نیروی انسانی شایسته است! شیوه مدیریت، مشتری مداری و به کارگیری نیروی انسانی شایسته رمز موفقیت سازمان ها است. به قول یکی از استادا عوامل افزایش بهره وری خواستن ، توانستن و امکان داشتن است.
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
فکر میکنید که چرا ژاپن شده این؟ من روی یک مقاله کارکردم که چرا ژاپن شده این؟ ما چرا نمی توانیم بشیم ؟ تمامی مشکل ما سر سوء مدیریت و عدم به کار گیری نیروی انسانی شایسته است! شیوه مدیریت، مشتری مداری و به کارگیری نیروی انسانی شایسته رمز موفقیت سازمان ها است. به قول یکی از استادا عوامل افزایش بهره وری خواستن ، توانستن و امکان داشتن است.
اره ولی من هنوز میگم میدونستی ایران مدیریت نوابغ داره نوابغ در هر ضمینه ای ها نه فقط علمی - سیاسی- ورزشی و .... توی راس اینها اگر سازمان پاکی باشه مدیریت نوابغی وجود داره یعنی یک نفره
البته این شیوه مدیریت در کل در خاورمیانه زیاده و نمیشه گفت فقط مخصوص ایرانه اما پایه اصلی مدیریت نیروی انسانی روی مشارکت بنا شده و این تناقص بین این دو مسئله هست که مشکل رو به وجود اورده
 

baran.clever

عضو جدید
اره ولی من هنوز میگم میدونستی ایران مدیریت نوابغ داره نوابغ در هر ضمینه ای ها نه فقط علمی - سیاسی- ورزشی و .... توی راس اینها اگر سازمان پاکی باشه مدیریت نوابغی وجود داره یعنی یک نفره
البته این شیوه مدیریت در کل در خاورمیانه زیاده و نمیشه گفت فقط مخصوص ایرانه اما پایه اصلی مدیریت نیروی انسانی روی مشارکت بنا شده و این تناقص بین این دو مسئله هست که مشکل رو به وجود اورده
بله. قبول دارم مدیریت یر پایه مشارکت باید باشد. مدیر تو سازمان باید احساس همدلی را در کارکنان به وجود آورد.باید برای افزایش بهره وری سازمان روی نیروی انسانی متمرکز شد. که از خوده مدیر شروع میشود.
 

linktaz

کاربر بیش فعال
هر سازمانی که موفقیت زیادی ندارند باید بررسی شوند که ایراد کارشان کجاست. نتها سازمانی میتواند موفق شود که از همه لحاظ برتر است.تنها با یک پارامتر نمیتوان به موفقیت رسید. مهمترین عامل پیشرفت یک سازمان هم نیروی انسانی ماهر است. زیرا نیروی انسانی تنها عاملی است که قابل کپی کردن نیست.
خیر.موفقیت فقط با نیروی انسانی ماهر حاصل نمیشه.نیروی انسانی فقط یکی از عواملی است که موثر در موفقیت هستش.
این همه کارخونه داشتیم که واقعا نیروی انسانی ماهر و مدیران عملیاتی فوق العاده ای داشتند اما از بین رفتند .چرا؟؟
 

linktaz

کاربر بیش فعال
ما ایرانیها هم می تونیم البته اول اون سه قطعه را تولید می کنیم بعد یه خط طراحی می کنیم برای 10000 قطعه مابقی.
نکته ی جالبی رو اشاره کردید.
در خیلی از کازخانه ها همینطور است.و اجتناب ناپذیره.مثلا قالب طراحی میشه واسه ریخته گری و میره واسه پیش تولید.چون ظرفیتش بالاست در هر شیفت کلی تولید میشه و وقتی میره به ته خط متوجه میشیم قالب ایراد داره و خودشو توی کار نشون میده و دوباره باید مواد بره ذوب بشه!!
در واقع ضایعات تولید میکنیم!!
 

baran.clever

عضو جدید
خیر.موفقیت فقط با نیروی انسانی ماهر حاصل نمیشه.نیروی انسانی فقط یکی از عواملی است که موثر در موفقیت هستش.
این همه کارخونه داشتیم که واقعا نیروی انسانی ماهر و مدیران عملیاتی فوق العاده ای داشتند اما از بین رفتند .چرا؟؟
من گفتم که نیروی انسانی ماهر عامل اصلی است نه که تنها عامل باشد.درضمن گفتم که این چنین کارخانه ها باید بررسی شوند که ایراد کار کجا بود!!
نظر من هنوز روی شیوه ی مدیریت و نیروی انسانی ماهر و مشتری مداری است تا موفقیت حاصل شود.
 

baran.clever

عضو جدید
نکته ی جالبی رو اشاره کردید.
در خیلی از کازخانه ها همینطور است.و اجتناب ناپذیره.مثلا قالب طراحی میشه واسه ریخته گری و میره واسه پیش تولید.چون ظرفیتش بالاست در هر شیفت کلی تولید میشه و وقتی میره به ته خط متوجه میشیم قالب ایراد داره و خودشو توی کار نشون میده و دوباره باید مواد بره ذوب بشه!!
در واقع ضایعات تولید میکنیم!!
چه کسی قالب را طراحی میکند؟ نیروی انسانی!! چه کسی باید متوجه ایراد بشود؟ نیروی انسانی!
هیچ سازمانی را ندیدم که عامل نیروی انسانی را جدی بگیرد. مثل همه شمایی که میگویید نیروی انسانی ماهر نمیتواند موفقیت حاصل کند. بله من هم میگویم شرط کافی نیست اما شرط لازم برای افزایش بهره وری سازمان است.
به جامعه باید اثبات شود که عامل نیروی انسانی را باید مهم شمرند.
 

linktaz

کاربر بیش فعال
چه کسی قالب را طراحی میکند؟ نیروی انسانی!! چه کسی باید متوجه ایراد بشود؟ نیروی انسانی!
هیچ سازمانی را ندیدم که عامل نیروی انسانی را جدی بگیرد. مثل همه شمایی که میگویید نیروی انسانی ماهر نمیتواند موفقیت حاصل کند. بله من هم میگویم شرط کافی نیست اما شرط لازم برای افزایش بهره وری سازمان است.
به جامعه باید اثبات شود که عامل نیروی انسانی را باید مهم شمرند.
اگر بخواهم بحث رو باز کنم خارج از حوصله ی این پست است!!
قالب را انسان طراحی میکند،با نرم افزار های مختص این کار تست شده (قبل از ساخت قالب) در پیش تولید جواب میدهد اما در تولید نه!!
دوست عزیز،سرفصل های مدیریت با اجرای آن خیلی متفاوت است...
 

baran.clever

عضو جدید
اگر بخواهم بحث رو باز کنم خارج از حوصله ی این پست است!!
قالب را انسان طراحی میکند،با نرم افزار های مختص این کار تست شده (قبل از ساخت قالب) در پیش تولید جواب میدهد اما در تولید نه!!
دوست عزیز،سرفصل های مدیریت با اجرای آن خیلی متفاوت است...
من با سرفصل های آن کاری دارم. درست است. عمل با تئوری فرق میکند اما حرفای من عملی شده است.
چرا باید تئوری با عمل انقدر فرق داشته باشد؟
البته رشته صنایع تئوری های بسیار زیاد کاربردی دارد حتی خودم از بسیاری از تئوری هایش استفاده میکنم.به دنبال اجرایی کردن شیوه میدیریت صحیح هستم.
شما شاغلید؟
 

linktaz

کاربر بیش فعال
من با سرفصل های آن کاری دارم. درست است. عمل با تئوری فرق میکند اما حرفای من عملی شده است.
چرا باید تئوری با عمل انقدر فرق داشته باشد؟
البته رشته صنایع تئوری های بسیار زیاد کاربردی دارد حتی خودم از بسیاری از تئوری هایش استفاده میکنم.به دنبال اجرایی کردن شیوه میدیریت صحیح هستم.
شما شاغلید؟
بله.سالهاست شاغل هستم.
ببینید من تئروی ها رو قبول دارم،اما هر تئوری در هر جائی جواب نخواهد داد! اینو بهش رسیدم.حتی با نیروی انسانی ماهر.شک نکنید.
اگر نیاز به بحث یا تبادل دیدگاه داشتید حتما بگوئید تا گوشه هائی از آنها را عرض نمایم.
 

baran.clever

عضو جدید
بله.سالهاست شاغل هستم.
ببینید من تئروی ها رو قبول دارم،اما هر تئوری در هر جائی جواب نخواهد داد! اینو بهش رسیدم.حتی با نیروی انسانی ماهر.شک نکنید.
اگر نیاز به بحث یا تبادل دیدگاه داشتید حتما بگوئید تا گوشه هائی از آنها را عرض نمایم.
به نظر من باید قبل از اینکه فردی مدیر سازمانی شود همه مهارت های مدیریتی آن بررسی شود. اما همه جا درصد زیادی را به اقوام و آشنایان تعلق میدهند و شایستگی ها واقعا نادیده گرفته میشود. با یک نیروی شایسته نمیشود واقعا به جایی رسید. همه باید در آن جا خود را جزیی از سیستم بدانند. البته هر چند من در یک کارخانه که به عنوان کاراموز بودم بخش کنترل کیفیت آنرا آپدیت کردم. با بحثای کنترل کیفیت آماری ایشیکاوا. بحث کنترل چارت ها. بعد از چند سالی که کارکنان آنجا در حال کار کردن بودند با صحبتی که با اونا داشتم میگفتن بخاطر مدیریت یک طرفه همه از کار زده شدند انگار که مدیر کل مدیر همه چی بود. مدیر بخش کنترل کیفیت ، برنامه ریزی ، مدیر کل!!!! این واقعا درست نیست!! به نظر من سازمان ها مقصر نا پیشرفتی هستند! شیوه مدیریت را بلد نیستند. تئوری را باید بلد باشیم. فقط سابقه کار کافی نیست.
 

linktaz

کاربر بیش فعال
به نظر من باید قبل از اینکه فردی مدیر سازمانی شود همه مهارت های مدیریتی آن بررسی شود. اما همه جا درصد زیادی را به اقوام و آشنایان تعلق میدهند و شایستگی ها واقعا نادیده گرفته میشود. با یک نیروی شایسته نمیشود واقعا به جایی رسید. همه باید در آن جا خود را جزیی از سیستم بدانند. البته هر چند من در یک کارخانه که به عنوان کاراموز بودم بخش کنترل کیفیت آنرا آپدیت کردم. با بحثای کنترل کیفیت آماری ایشیکاوا. بحث کنترل چارت ها. بعد از چند سالی که کارکنان آنجا در حال کار کردن بودند با صحبتی که با اونا داشتم میگفتن بخاطر مدیریت یک طرفه همه از کار زده شدند انگار که مدیر کل مدیر همه چی بود. مدیر بخش کنترل کیفیت ، برنامه ریزی ، مدیر کل!!!! این واقعا درست نیست!! به نظر من سازمان ها مقصر نا پیشرفتی هستند! شیوه مدیریت را بلد نیستند. تئوری را باید بلد باشیم. فقط سابقه کار کافی نیست.
ببخشید.چون بحث مدیریتی رو پیش کشیدید خدمتتون عرض کنم فقط این بحث مطرح نیست.نمیدونم چرا ماها فقط علاقه داریم از یه طبقه و از یک قشر ایراد بگیریم!
یعنی با تعریف سیستم هنوز آشنا نیستیم.مجموعه ای از اجزا که برای رسیدن به هدف خاصی با هم همکاری و تلاش میکنند!
خوب مشکل چیه که همه فکر میکنند مدیریته؟
مشکل از اینجاست که در فرهنگ کار ماها هنوز تعریف نشده که آبدارچی ،آبدارچی هستش و باید در چهارچوب کاری خودش فعالیت کنه،سرپرست مسئول و... هم همینطور.اما در این مملکت وقتی یه مدیر به یه مسئول یه سرپرست سلام میده از فردا دیگه هیچوقت اون اول سلام نمیده!فکر میکنه از ترس اشه!!
وقتی از یه زیر دست نظر بخوای ،میگن مدیر ما چیزی حالیش نیست و از ماها میپرسه!
وقتی باهاشون خوشو بش میکنی تا خستگیشون در بره،از فرداش توی انجام دادن وظایف خودشون کوتاهی میکنند و حتی جلوی یه مدیر دیگه میان باهات شوخی میکنند.و هزار مدل دیگه...
آدم مجبور میشه دیکتاتور باشه.حتی اگر حرفت میبینی اشتباهه اما وایسی رو حرفت که نگن حرف طرف به درد نمیخوره.
به نظر من یکی از دلایلش ضعف فرهنگی هستش .البته این تجربه من بوده و صدها بار برام اثبات شده.اینا بحث های روانشناختیه که سر منشا اون خود پرسنل هستند.
 

baran.clever

عضو جدید
ببخشید.چون بحث مدیریتی رو پیش کشیدید خدمتتون عرض کنم فقط این بحث مطرح نیست.نمیدونم چرا ماها فقط علاقه داریم از یه طبقه و از یک قشر ایراد بگیریم!
یعنی با تعریف سیستم هنوز آشنا نیستیم.مجموعه ای از اجزا که برای رسیدن به هدف خاصی با هم همکاری و تلاش میکنند!
خوب مشکل چیه که همه فکر میکنند مدیریته؟
مشکل از اینجاست که در فرهنگ کار ماها هنوز تعریف نشده که آبدارچی ،آبدارچی هستش و باید در چهارچوب کاری خودش فعالیت کنه،سرپرست مسئول و... هم همینطور.اما در این مملکت وقتی یه مدیر به یه مسئول یه سرپرست سلام میده از فردا دیگه هیچوقت اون اول سلام نمیده!فکر میکنه از ترس اشه!!
وقتی از یه زیر دست نظر بخوای ،میگن مدیر ما چیزی حالیش نیست و از ماها میپرسه!
وقتی باهاشون خوشو بش میکنی تا خستگیشون در بره،از فرداش توی انجام دادن وظایف خودشون کوتاهی میکنند و حتی جلوی یه مدیر دیگه میان باهات شوخی میکنند.و هزار مدل دیگه...
آدم مجبور میشه دیکتاتور باشه.حتی اگر حرفت میبینی اشتباهه اما وایسی رو حرفت که نگن حرف طرف به درد نمیخوره.
به نظر من یکی از دلایلش ضعف فرهنگی هستش .البته این تجربه من بوده و صدها بار برام اثبات شده.اینا بحث های روانشناختیه که سر منشا اون خود پرسنل هستند.
[FONT=&quot]من با نظر شما کاملا موافقم. منم دارم میگم یک فرد در حیطه کاری خودش هزاران کار دیگه هم انجام میده جز کار خودشو[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT][FONT=&quot]بحث مدیریتی هم یکی از آنها است.بحث فرهنگی هم کاملا درسته. این تجربه که شما در این راستا دارید را میتوان به وضوح دید. یه مطلب تو کتابی راجع به فرق فرهنگ شرقی و غربی خواندم که بسیار جالب بود که دقیقا در راستای حرف هایی که میزنید میباشد[/FONT][FONT=&quot]:
[/FONT][FONT=&quot]اگر بیمار باشید و در بیمارستان بستری شده و مدیر شما در نزدیکترین فرصت با یک دسته گل به دیدار شما بیاید ، چه احساسی به شما دست می دهد؟ ناراحت می شوید؟ خوشحال می شوید؟یا فکر میکنید که مدیر شما هیج وقت چنین کاری نمیکند ! این همان کاری است که برخی مدیران در ژاپن انجام میدهند و زیر دستانشان نیز این کار آنان را میپسندند . خیلی ها ممکن است در [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]برخی نقاط دیگر جهان این عمل را مزاحمت بدانند [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]فکر کنند که مدیر جاسوسی می کند و می خواهد مطمئن شود که آنان واقعا بیمار هستند[/FONT][FONT=&quot]![/FONT]​
[FONT=&quot]منظور من از نیروی انسانی ماهر اونی نیست که فقط سطح علمی و کاری بالایی داشته باشد. در حیطه کاری نیروی انسانی شایسته است که در خدمت سازمان باشد و روحیه همکاری بالایی داشته باشد. این نیروی شایسته از بالا باید شروع شود. چون مدیر شایسته نیروی شایسته را نیز انتخاب میکند. اما در ایران واقعا این موضوع محقق نمیشود.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​
 

DOMROLL

عضو جدید
DOMROLL

DOMROLL

سلام
من یه تازه واردم
زیادسخت نگیر
واسه مطلب جالبت ممنون
 

linktaz

کاربر بیش فعال
من با نظر شما کاملا موافقم. منم دارم میگم یک فرد در حیطه کاری خودش هزاران کار دیگه هم انجام میده جز کار خودشو.
بحث مدیریتی هم یکی از آنها است.بحث فرهنگی هم کاملا درسته. این تجربه که شما در این راستا دارید را میتوان به وضوح دید. یه مطلب تو کتابی راجع به فرق فرهنگ شرقی و غربی خواندم که بسیار جالب بود که دقیقا در راستای حرف هایی که میزنید میباشد:
اگر بیمار باشید و در بیمارستان بستری شده و مدیر شما در نزدیکترین فرصت با یک دسته گل به دیدار شما بیاید ، چه احساسی به شما دست می دهد؟ ناراحت می شوید؟ خوشحال می شوید؟یا فکر میکنید که مدیر شما هیج وقت چنین کاری نمیکند ! این همان کاری است که برخی مدیران در ژاپن انجام میدهند و زیر دستانشان نیز این کار آنان را میپسندند . خیلی ها ممکن است در برخی نقاط دیگر جهان این عمل را مزاحمت بدانند و فکر کنند که مدیر جاسوسی می کند و می خواهد مطمئن شود که آنان واقعا بیمار هستند!
منظور من از نیروی انسانی ماهر اونی نیست که فقط سطح علمی و کاری بالایی داشته باشد. در حیطه کاری نیروی انسانی شایسته است که در خدمت سازمان باشد و روحیه همکاری بالایی داشته باشد. این نیروی شایسته از بالا باید شروع شود. چون مدیر شایسته نیروی شایسته را نیز انتخاب میکند. اما در ایران واقعا این موضوع محقق نمیشود.
بله،ميخوام كمي شرايط رو باز كنم.كارهاي توليدي جو هاي خاصي داره.كارگران از مديران رده بالا ثبات بيشتري دارند!!
مديران شايسته مي آيند اما بازم نميتونند ادامه بدند و پس از مدتي از شركت به نحوي خارج ميشن.يا استعفا ميدهند يا اخراج!
براي مثال حتي در رزومه افراد توانمند نگاهي بياندازيد ميبينيد چندين سابقه در جاهاي مختلف را دارد.چرا؟...(البته در ايران را عرض ميكنم)
و جالب اينكه مديراني كه آمده اند و خود را به نحوي با شرايط سازگار كردند ماندگارترند!
در كارخانجات شعاري هستش كه ميگه :هيچوقت خودتوبه مديران بالا نزديك نكن!(چه مدير خوبي باشه چه بد)چون در معرض خطر هستيد!و با حذف اون فرد شما در تير رس خواهي بود!!
همواره براي هر مدير ،مدير بالاتري هست.
بحثي كه شما ميفرمائيد "مدير شايسته نيروي شايسته را انتخاب ميكند" مربوط به مديران رده مياني است نه ارشد.
مديران ارشد در ايران،به چيزي كه فكر نميكنند شايستگي هستش.و مديران مياني و افراد زيربط براي اونها مثل مهره هستند كه پس از سوخته شدن بايد كنار گذاشته شوند...
 

baran.clever

عضو جدید
بله،ميخوام كمي شرايط رو باز كنم.كارهاي توليدي جو هاي خاصي داره.كارگران از مديران رده بالا ثبات بيشتري دارند!!
مديران شايسته مي آيند اما بازم نميتونند ادامه بدند و پس از مدتي از شركت به نحوي خارج ميشن.يا استعفا ميدهند يا اخراج!
براي مثال حتي در رزومه افراد توانمند نگاهي بياندازيد ميبينيد چندين سابقه در جاهاي مختلف را دارد.چرا؟...(البته در ايران را عرض ميكنم)
و جالب اينكه مديراني كه آمده اند و خود را به نحوي با شرايط سازگار كردند ماندگارترند!
در كارخانجات شعاري هستش كه ميگه :هيچوقت خودتوبه مديران بالا نزديك نكن!(چه مدير خوبي باشه چه بد)چون در معرض خطر هستيد!و با حذف اون فرد شما در تير رس خواهي بود!!
همواره براي هر مدير ،مدير بالاتري هست.
بحثي كه شما ميفرمائيد "مدير شايسته نيروي شايسته را انتخاب ميكند" مربوط به مديران رده مياني است نه ارشد.
مديران ارشد در ايران،به چيزي كه فكر نميكنند شايستگي هستش.و مديران مياني و افراد زيربط براي اونها مثل مهره هستند كه پس از سوخته شدن بايد كنار گذاشته شوند...
چرا باید اینجوری باشه؟! چرا باید مدیران خودشان را با شرایط وقف دهند؟ همیشه گفتند که نباید زیاد خوب باشد چون کنار گذاشته میشوند. خیلی برام عجیبه!!!
 

linktaz

کاربر بیش فعال
چرا باید اینجوری باشه؟! چرا باید مدیران خودشان را با شرایط وقف دهند؟ همیشه گفتند که نباید زیاد خوب باشد چون کنار گذاشته میشوند. خیلی برام عجیبه!!!
خوب براي شما هم عادي ميشه!!
يادمه اولين باري كه به عنوان مدير يه واحد منصوب شدم همش ايده ميدادم همش فكرم بهبود بود يعني تحول رو طي چند ماه در گانت چارت ذهنم ميديدم!!
اما پيش نهاد هاي مكتوبم فقط خونده ميشد!و مديركارخونه بهم ميگفت خوبه!!:biggrin:
يواش يواش متوجه شدم من نبايد زياد تند برم كه از همه بزنم جلو.چرا كه وقتي خودتو خيلي نشون بدي و ممكنه خطر آفرين بشي،اشتباهات يا آتو هائئ كه ديگران ازت بگيرن خيلي سريع به مديران مافوق گزاش ميشه(بصورت اغراقي!)و تو يه نيروي خائن به ظاهر درستكار ميشي!
مديران مافوق هميشه دوست دارند كارهائي كه از تو ميخواهد را خوب انجام بدي!!! همين.
البته اين شرايط مديريتي در ايران است.
پس كم كم ميگي بهتره خودتو وفق بدي.واسه همينه وقتي پاي حرفاي مديران بشيني ميبيني دنيايي ايده دارند اما حتي بعضي هاشون رو به زبون نميارند!
البته رفتارهاي مديريتي واسه خودش دنياي عجيبي داره.
خيلي از آدم ها اطلاعات خوبي دارند ولي نميتونند مدير خوبي باشند و بالعكس!رفتارهاي مديريتي يه هنر محصوب ميشه...
 

baran.clever

عضو جدید
خوب براي شما هم عادي ميشه!!
يادمه اولين باري كه به عنوان مدير يه واحد منصوب شدم همش ايده ميدادم همش فكرم بهبود بود يعني تحول رو طي چند ماه در گانت چارت ذهنم ميديدم!!
اما پيش نهاد هاي مكتوبم فقط خونده ميشد!و مديركارخونه بهم ميگفت خوبه!!:biggrin:
يواش يواش متوجه شدم من نبايد زياد تند برم كه از همه بزنم جلو.چرا كه وقتي خودتو خيلي نشون بدي و ممكنه خطر آفرين بشي،اشتباهات يا آتو هائئ كه ديگران ازت بگيرن خيلي سريع به مديران مافوق گزاش ميشه(بصورت اغراقي!)و تو يه نيروي خائن به ظاهر درستكار ميشي!
مديران مافوق هميشه دوست دارند كارهائي كه از تو ميخواهد را خوب انجام بدي!!! همين.
البته اين شرايط مديريتي در ايران است.
پس كم كم ميگي بهتره خودتو وفق بدي.واسه همينه وقتي پاي حرفاي مديران بشيني ميبيني دنيايي ايده دارند اما حتي بعضي هاشون رو به زبون نميارند!
البته رفتارهاي مديريتي واسه خودش دنياي عجيبي داره.
خيلي از آدم ها اطلاعات خوبي دارند ولي نميتونند مدير خوبي باشند و بالعكس!رفتارهاي مديريتي يه هنر محصوب ميشه...
عادی بشه؟!!! با خصوصیاتی که دارم هیچ وقت خودم را با شرایط نمیتوانم وقف دهم!!! ترجیح می دهم جایی باشم که به نظرام احترام بذارم. بهتر است برای سازمانی که قدر نیروی انسانی خود را بداند کار کنم. من اخلاقیات کاری و علم خودم را بخاطر اینکه شاید بتوانم به خیال دیگران از آنها جلو بزنم کنار نمیگذارم. البته من در حیطه مسئولیت خودم دوست دارم که به درستی کارمو انجام بدم نه اینکه تو کار بقیه سرک بکشم. اما اینو میدانم که نمیتوانم نتیجه ای که از کارم به دست آوردم را به خواسته مدیر بالا دستم ترجیح دهم و خواسته او را گزارش دهم.
 

linktaz

کاربر بیش فعال
عادی بشه؟!!! با خصوصیاتی که دارم هیچ وقت خودم را با شرایط نمیتوانم وقف دهم!!! ترجیح می دهم جایی باشم که به نظرام احترام بذارم. بهتر است برای سازمانی که قدر نیروی انسانی خود را بداند کار کنم. من اخلاقیات کاری و علم خودم را بخاطر اینکه شاید بتوانم به خیال دیگران از آنها جلو بزنم کنار نمیگذارم. البته من در حیطه مسئولیت خودم دوست دارم که به درستی کارمو انجام بدم نه اینکه تو کار بقیه سرک بکشم. اما اینو میدانم که نمیتوانم نتیجه ای که از کارم به دست آوردم را به خواسته مدیر بالا دستم ترجیح دهم و خواسته او را گزارش دهم.
موفق باشيد
 

moh72

عضو جدید
این بازی رو ایرانیا اختراع نکردن اسم اصلیش musical chairs ـه
 
آخرین ویرایش:

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
این بازی رو ایرانیا اختراع نکردن اسم اصلیش musical chairs ـه

ممنونم از اطاعات دقیقتون -داشتم کم کم ناامید میشدم - اخه یعنی چی ایرانی ها رو خورد میکنید - اره درسته ایرانی ها همه انفرادی کار میکنن اما یک نفر که انفرادی کار میکنه از صد تا تیم مشارکتی بهتر کار میکنه:)
:biggrin:
 

white angel

عضو جدید
درسته این دو تا بازی در عین شباهت خیلی با هم متفاوت هستن؛
ولی نمیشه گفت کدومش بهتره.
هر کدومش توی یه شرایط خاص ممکنه چاره ساز بشه؛ جمع گرایی و فرد گرایی.
 

mohsenjoon

عضو جدید
خیلی جالب ای ول به این می گن سیستم کنترل و تضمین کیفیت شاید هم تبلیغات باشه ولی به هر حال از ژاپنیها هیچ چیز بعید نیست
 

mohsenjoon

عضو جدید
مهندس جان بیخیال مهمونی
بورو یکم املا کار کن که وضعیتت از منم خرابتره
من هنوزم تو نوشتن قسطنتنیه لنگم;):)

آ خ جون 20 شدم :D:D
سلام آقای مهترم خاهش میکنم
شما اول باید یه دوره آموزش خواندن و نوشتن برید بعد کلاس تئوری بازاریابی
بعد کلاس عملی و شماره رو ..


دوستان مثل این که خیلی بی کار تشریف دارن و اشتباهات بنده رو میگرن خیلی عالیه به جای پرداختن به موضوع تایپیک گیر دادید به یک کلمه بنده فکر نمیکنم در حد ادب باشد اصلاخ کنید خودتون رو به حساب مهندسان صنایع :eek:
 
آخرین ویرایش:

Unline

عضو جدید
شما به میهمانی میروید و کتک مفصلی می خورید ( کاملا بی دلیل ) و بعد به اشتباه خود پی می برید و دیگر به میهمانی نمی روید

ضمنا اصلا هم کار به جایی کشیده نمی شود که بتوانید کسی را مشاهده کنید - چه رسد به اینکه کسی به شما امار بدهد و شما به او درخواست ازدواج بدهید

در همان میهمانی هم در هنگام کتک خوردن شاهد طلاق و طلاق کشی چند نفر خواهید بود و در میان مشت و لگدی که خودتان هم نمی دانید از کجا و به چه دلیل به سرتان میبارد - مردی را میبینید که نه پولدار است و نه واقعا مرد است - ولی زنان زیادی را به همسری گرفته است ! ضمنا پس از کتک خوردن مردی را به یاد می آورید که در گوشه ای از میهمانی میوه می فروخته !
به این می گویند بازار ایران

که البته صحنه سازی این میهمانی به صورت کاملا مختصر بیان شد :)
 

fateme tofighi

عضو جدید
داستان بسیار جالبی بود، اما به نظر من کیفیت با توجه به موقعیت تعریف میشه، یعنی باید با توجه به میزان نیاز، کیفیت خدمت و یا کالارو تعیین کنیم تا هم صرفه جویی در هزینه داشته باشیم و هم صرفه جویی در زمان.
 

Sokhandan

عضو جدید
سلام
به نظرم مجسمه ساز با این کارش مشتری وفادار برای خودش جمع می کرده
درسته زمان و هزینه رو از دست میده اما به جاش تعدادی مشتری وفادار پیدا می کنه که بدون یک لحظه درنگ کارشونو به اون واگذار می کنن
 

Sokhandan

عضو جدید
سلام خیلی جالب بود
ممنون
اما ای کاش به جای واژه پولدار از مهندس صنایع استفاده می کردی;)
 

Similar threads

بالا