حوزه های مهم اخلاق کشاورزی

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی از چالش های کشاورزی در عصر حاضر، به تغییرات ساختاری مزرعه بر می گردد. ساختار مزرعه به خصوصیات کلی اجتماعی و اقتصادی بخش کشاورزی یک کشور اشاره دارد. ساختار مزرعه دربرگیرنده اندازه متوسط مزارع، سهم نسبی مزارع (در اندازه­ های مختلف) از بازار، تعداد افرادی که به کشاورزی اشتغال دارند و این موضوع می‌شود که آیا تولید در مزارع توسط صاحبان آنها انجام و اداره می‌شود یا خیر؟ تغییرات ساختار مزرعه از نظر اخلاقی مهم است، زیرا بر چگونگی تعامل بین انسان با سایرین و همچنین تعامل انسان با طبیعت اثرگذار است. در گذشته نه چندان دور، بیشتر مزارع در اندازه‌های کوچک و به صورت خانوادگی اداره می‌شدند، اما امروزه مزارع به سمت بزرگتر شدن پیش می‌روند و تعداد مزارع خانوادگی رو به کاهش است. برخی معتقدند این روند، یک مشکل اخلاقی است، زیرا مزارع خانوادگی شکلدهنده و پیشبرنده ارزش‌ها و فضایلی مانند راستی، اتکاء به نفس، مسئولیت در برابر اجتماع و مفید بودن هستند. آنان بر این باورند که صیانت نکردن از این ارزش‌ها و فضایل موجب تحلیل میراث فرهنگی و اخلاقی و تضعیف اجتماع از نظر معنوی می‌شود. بنابراین، هر گونه اجازه به دولت، فنّاوری و یا سایر قدرت‌های اقتصادی در ادامه کمک به نابود کردن مزارع خانوادگی و شیوه زندگی روستایی، یک کار غیر اخلاقی است، زیرا فرصت رفتار پرهیزگارانه را از افراد سلب می‌کند. اگرچه با افزایش اندازه مزارع و به وجود آمدن مزارع بزرگتر، امکان استفاده از فنّاوری‌هایی که موجب صرفه‌جویی در نیروی کار می‌شوند، بیشتر می‌شود، اما باز برای انجام کارهای مزرعه (مانند برداشت محصولات خاص، وجین علف‌های هرز، مراقبت و نگهداری از دام‌ها و غیره) نیاز به کارگر زراعی است. همین موضوع، یک دغدغه اخلاقی شده است، زیرا ممکن است حقوق این کارگران نادیده گرفته شود. این در حالی است که بسیاری از کارگران زراعی، به صورت فصلی و موقت به کار در مزارع می‌پردازند و از امنیت شغلی و یا بیمه برخوردار نیستند و به دلیل این که معمولاً بی‌سواد و دارای تخصص کمی هستند، حداقل دستمزدها به آنها پرداخته می‌شود. همچنین در برخی کشورها، کارگران زراعی را افراد مهاجر غیر قانونی تشکیل می‌دهند که در صورت بروز مشکل، نمی‌توانند به جایی شکایت کنند. این در حالی است که این کارگران به اندازه افرادی که در مزارع شخصی خود کار می‌کنند، به مزارع احساس دلبستگی و تعلق ندارند. به همین دلیل امکان بروز رفتارهای ناشایست از طرف آنان با زمین، آب، محصولات زراعی، دام‌ها، نهاده‌های کشاورزی و حتی با سایر کارگران بیشتر است. بنابراین، این پرسش مطرح می­باشد که با محو مزارع خانوادگی و بزرگتر شدن اندازه مزارع، آیا بی‌عدالتی‌ها اجتماعی و رفتارهای ضد اخلاقی رواج بیشتری نمی‌یابند؟ و آیا اصول و معیارهای اخلاقی مورد نیاز و متناسب با مزارع بزرگ و کشت‌های وسیع، تعریف و نهادینه شده است؟
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]حوزه های مهم اخلاق کشاورزی[/h]ممکن است این پرسش مطرح شود که اخلاق کشاورزی چه حوزه های مهمی را در بر می گیرد؟ در پاسخ می توان گفت مباحث مطرح در اخلاق کشاورزی در حوزه های زیر مورد بررسی قرار گرفته اند: - رفتار با حیوانات در کشاورزی
- ایمنی غذایی
- امنیت غذایی
- ساختار مزرعه
- تاثیر کشاورزی بر محیط زیست
- تجارت محصولات کشاورزی و غذایی
- تحقیقات کشاورزی
- زیست فناوری کشاورزی (بیوتکنولوژی)
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اخلاق کشاورزی شاخه ای از اخلاق کاربردی است که به مسایل مربوط به خوب و بد اخلاقی در حوزه کشاورزی و غذا می پردازد. هدف اخلاق کشاورزی تبیین رفتارهای درست از نادرست در صنعت کشاورزی و غذا به صورتی است که موجب بسط عدالت و فضایل پسندیده انسانی شود. اخلاق کشاورزی حوزه نوپا محسوب می شود که شناخت و ترویج آن نیازمند همکاری تمام علاقمندان به اخلاق و کاربرد آن در حوزه کشاورزی است. از تمامی افراد علاقمند به این مبحث تقاضا می شود مطالب خود را با اینجانب در میان بگذارند. هدف این است که این وبلاگ بتواند به عنوان یک راهنما در خدمت علاقمندان به اخلاق کشاورزی و روشن شدن ابعاد گوناگون آن باشد.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
چکیده این مقاله می کوشد جایگاه اخلاق و نظریه های اخلاقی را در حوزه کشاورزی تشریح نماید. می توان اخلاق کشاورزی را چنین تعریف کرد: آن عبارت است از ارزشها و مسائل اخلاقی مربوط به تولید غذا و کارهای مربوط به کشت و زرع یا زراعت. البته همچنین اخلاق کشاورزی یک رشته میان رشته ای است که پیوندی عمیق با بسیاری از رشته ها از قبیل اخلاق، فلسفه، بیوتکنولوژی، علوم کشاورزی، جامعه شناسی و غیره دارد. کشاورزی حوزه ای از فعالیت عملی انسان است که در آن طبیعت، تکنولوژی، انسان در تعامل مستقیم با هم هستند و این تعامل در نهایت بایسته های اخلاقی نیز می طلبد. یکی از مفاهیم اصلی در اخلاق کشاورزی بحث استفاده از بیوتکنولوژی و نقش آن در سلامت غذاست. بیوتکنولوژی بطور کلی یک تکنولوژی مجزا و واحدی نیست بلکه اصطلاح عامی است که به طیف وسیعی از تکنولوژی های صنعتی، پزشکی و کشاورزی اطلاق می شود و محدود به اصلاح یا دستکاری ژنتیکی نیست. اعتماد اخلاقی به محصولات کشاورزی یکی دیگر از مفاهیم در اخلاق کشاورزی است که استفاده از بیوتکنولوژی آن را مطرح می کند. به هر روی در اخلاق کشاورزی سوالات اخلاقی زیادی درباره محصولات کشاورزی، استفاده از سموم، استفاده مناسب از زمین، شخصیت کشاورز، محیط زیست مطرح می شوند که می توان با کمک نظریه های اخلاقی مختلف مثل نظریه سودانگاری، نظریه تکلیف گرایی کانتی، نظریه فضیلت و غیره توصیف و تبیین نمود. بنابراین اصلی ترین هدف کشاورزی که تهیه غذا برای بشر است خودش از زوایای گوناگون اخلاقی مورد بررسی قرار می گیرد.
واژه های کلیدی:
اخلاق کشاورزی، اخلاق، میان رشته ای، محیط زیست، بیوتکنولوژی و کشاورز
مقدمه
مسلماً کشاورزی یک رابطه تکنیکی و فنی بین انسان و محیط است. در زراعت انسان از طریق دستکاری طبیعت پیرامون خود هم بر آن سلطه پیدا می کند و هم سرنوشت خود را به دست خود می سپارد. هر کاری که ما در زمین انجام می دهیم تأثیرش را روی خودمان و دیگران می بینیم. با توجه به این رابطه متقابل انسانها و محیط طبیعی آدمیان از بدو تاریخ تا امروز با دست خالی کشاورزی نکرده اند بلکه از ابزار و آلات کشاورزی برای رفع نیازهای اصلی خود از جمله نیازهای غذایی استفاده کرده اند. بنابراین وقتی از کشاورزی صحبت می کنیم چهار مفهوم کلیدی مرتبط به هم برای ذهن خواننده تداعی می شود:
الف- فعالیت فردی یا جمعی کشت و زرع یا زراعت
ب- زمین یا محیط مساعد برای کشت و زرع
ج- تکنولوژی، از ساده ترین تا پیچیده ترین شان
د- باید و نباید و ارزش های اخلاقی در خصوص کشاورزی
در این چهار مفهوم آنچه بیشتر از همه در اخلاق کشاورزی برجسته می شود باید و نبایدهای اخلاقی است. در فرهنگ اسلامی ما پیامبر و ائمه معصومین (ع) در قالب احادیث گوناگونی ارزش بسیار زیادی به کشاورز و کشاورزی قائل شده اند. واقعیت این است که امروزه میلیون ها هکتار از زمین های کشاورزی در سرتاسر جهان زیر کشت انواع محصولات کشاورزی می روند و گاهی منافع اقتصادی روستائیان یا کشاورزان دارای امکانات صنعتی پیشرفته باعث شده که محیط زیست ما گاهی دستخوش آسیب های جدی شود. تخریب محیط زیست به هیچ وجه مورد توصیه دین و علمای اخلاق نیست چون که بقای نسل بشر وابسته به آن است. طبیعت و ملک و شیء نیست که ما صاحب آن باشیم بلکه باید به مثابه امانت سپرده شده به دست مان از آن محافظت نماییم. این یک وظیفه اخلاقی و دینی است(1). اکوفمینیست ها نیز معتقدند که زمین به منزله مادر انسانهاست و ما به آن «نیاز» داریم، پس «باید» به حفظ و نگهداری آن کوشا باشیم. اخلاق کشاورزی حوزه ای است که با این باید و نبایدها سر و کار دارد.
اخلاق کشاورزی یک رشته میان رشته ای نوپایی است که هنوز در کشور ما جا نیفتاده است هر چند قدمت آن در غرب به حدود سی سال اخیر می رسد. توجه به جنبه های اخلاقی کشاورزی به طور مشخص از دهه 80 و 90 به بعد در دانشگاه های آمریکا و اروپا صورت گرفته است. البته در قرن نوزدهم در آثار متفکران رمانتیک رگه هایی از رویکرد اخلاقی و هنری به زندگی کشاورزی را می بینیم ولی در آن زمان این رشته به شکل منسجم موضوع یک پژوهش علمی و فلسفی قرار نگرفته بودند. حتی در دوره مدرن نیز از جانب فیلسوفان مهم هیچ اشاره ای به نقش اخلاق در کشاورزی نشده بود. البته شکی نیست که ظهور تکنولوژی و بیوتکنولوژی های نوین در عرصه زراعت چالش های اخلاقی و حتی حقوقی را به وجود آورده است و همین امر در ظهور اخلاق کشاورزی نقش حیاتی داشته است. اما شکل گیری این رشته را مدیون افرادی مثل بِن مِفام(2) در انگلستان، برنارد رولین(3)، پُل تامپسون(4)، جِفری بورکهات (5) و گِری کامستاک (6) در ایالات متحده، میشل کورتهالز (7) در هلند و پیتر سندو (8) در دانمارک هستیم (pascalecv,2009,p.23).
اخلاق کشاورزی به این دلیل میان رشته محسوب می شود که در شکل گیری آن چندین رشته دخیل هستند، برای مثال اخلاق، فلسفه، جامعه شناسی، اکولوژی، علوم گیاهی، علوم حیوانی، علوم تغذیه و بیوتکنولوژی و سایر عوامل مرتبط با زراعت از زمینه های اصلی شکل گیری این رشته به شمار می آیند. البته نباید گفت که اخلاق کشاورزی به مثابه یک میان رشته تنها از بستر این علوم و عوامل سربرآورده است بلکه عامل های دیگری نیز دخیل هستند. اساساً ماهیت یک رشته میان رشته ای ایجاب می کند که چندین رشته دست به دست هم دهند تا یک رشته میان رشته ای نو متولد شود و مسلماً اخلاق کشاورزی نیز مستثنا از این قاعده نیست.
اگر بخواهیم اخلاق کشاورزی را در یک جمله تعریف کنیم بهترین تعریف را باید از دایره المعارف فلسفه و اخلاق محیط زسیت انتخاب کنیم: «اخلاق کشاورزی عبارت است از ارزشها و مسائل اخلاقی مربوط به تولید غذا و کارهای مربوط به کشت و زرع یا زراعت»(pascalev,2009,p.23).
نیاز کشاورزی به اخلاق
تردیدی نیست که هر ساحتی از زندگی بشر از کشاورزی گرفته تا علوم فضایی نیازمند اخلاق است اما اخلاق نیازمند این ساحت ها نیست. اما کشاورزی ساحتی غنی برای اخلاق و نظریه های اخلاقی است چون کشاورزی با تغذیه و حیات آدمیان گره خورده است. لذا هر نوع خطایی در این ساحت بار اخلاقی در پی خواهد داشت. در اخلاق کشاورزی سوالات زیادی درباره ایمنی غذا، تاثیر کشاورزی بر محیط زیست، زیست فناوری یا بیوتکنولوژی، استفاده از مواد شیمیایی سرطان زا در مزرعه و زندگی خانواده کشاورز و نقش تکنولوژی در تخریب محیط زیست و مسائلی از قبیل مطرح می شود که در نهایت باید در بستر اخلاق نیز مورد بررسی قرار می گیرند. در کشاورزی ما دوشادوش تکنولوژی، علم و دانش کشاورزی به اخلاق نیاز داریم. یکی از طرفداران اخلاق کشاورزی درباره اهمیت مجهز شدن ما به وجدان اخلاقی می گوید که «ما باید خودمان و نسل جوان ترمان را به یک چیزی مجهز کنیم که همه جا همراه ما باشد و از مرز سیاست و دین عبور کند و در لحظه تصمیم گیری های سرنوشت ساز همراه ما باشد و آن چیز وجدان است یعنی اعتقاد عمیق به زندگی اخلاقی که در آن به جاذبه خودخواهی و زیان نه بگوییم و به فرصت خدمت کردن فعالانه برای دیگران آری بگوییم»(prozesk,2005,p.18).
در این ساحت اخلاق حیوانات، اخلاق کشاورز، اخلاق محیط زیست، اخلاق زمین، اخلاق بیوتکنولوژی، اخلاق غذا مطرح می شوند. همچنین در کشاورزی ما با کشاورزان، کارگران و خانواده آنها مواجه می شویم و این مواجهه در وهله اول باید اخلاقی و عادلانه باشد. از آن جا که مزرعه جایی است که آدمی بیشترین ارتباط را با محیط زیست و زمین دارد لازم شاغلین در کشاورزی خود را ملزم به تعهدات و وظایف اخلاقی و اجتماعی بدانند. آنها نباید به بهانه افزایش تولید به درختان و گیاهان و جانورانی که مستقیماً در تولیدات کشاورزی نقشی ندارند آسیب بزنند. این یک «توقع» اخلاقی و اجتماعی است که طرفداران محیط زیست، اکوفمینیست ها و دیگران از کشاورزان می خواهند؛ همانطور که ما از مردم توقع داریم که حقوق دیگران را رعایت کنند و عادلانه رفتار کنند. به عبارت دیگر، در حوزه اخلاق اجتماعی انتظار داریم که در امور اجتماعی حقوق همه افراد به یکسان از جانب اعضای جامعه مورد توجه باشد. برای مثال وظیفه اخلاقی یک مغازه دار این است که گرانفروشی نکند یا احتکار نکند. در حوزه اخلاق کشاورزی نیز انتظار داریم که شاغلین در بخش کشاورزی به خاطر منافع شخصی محصولات غذایی تولیدشده خودشان را آلوده به مواد شیمیایی سمی به جامعه مصرف کننده تحویل ندهند و در نتیجه حقوق دیگران به مثابه مصرف کننده را رعایت نمایند. بنابراین هم مردم عادی و هم مغازه دار و هم شاغلین در بخش کشور باید خودشان را زیر چتر عظیم تکالیف اخلاقی احساس کنند. لیکن در اخلاق مخاطب ما همه انسانهای دیگر در تمامی مشاغل است ولی در اخلاق کشاورزی مخاطب ما فقط طبقه کشاورز و شاغلین آن در حوزه است.
برخی از مردم ممکن است چنین استدلال کنند که اگر قرار باشد که کشاورزی به اهداف خود برسد مجبور است برخی ارزشها مثل حفظ محیط زیست را به نفع ارزش بالاتری یعنی افزایش تولید غذای مردم قربانی کند. این استدلال از جانب اکثر کشاورزان نیز مطرح می شود. بنابراین بین این دو دیدگاه تعارض دیده می شود. سوالات اخلاقی زیادی در ساحت کشاورزی مطرح می شود. زیمدال (9) در کتاب افق اخلاقی کشاورزی به چند مورد از این سوالات اشاره کرده است (zimdahl,2012,p.60):
1. آیا ما باید محصولات کشاورزی را افزایش دهیم تا خوراک انسان های بیشتری را تهیه کنیم صرفنظر از این که تکنولوژی های کشاورزی چقدر به محیط زیست آسیب می زنند؟
2. آیا ما باید حیوانات بیشتری را پرورش دهیم تا قیمت گوشت را برای مصرف کننده کاهش دهیم بی آنکه به آسیبی که به حیوانات می زنیم توجه نماییم؟
3. آیا ما {اخلاقاً} باید بیوتکنولوژی کشاورزی را بپذیریم یا رد کنیم؟
به این سؤالات می توان سوالات دیگری را اضافه کرد که همگی دارای بار اخلاقی هستند. برای مثال آیا استفاده از سموم سرطان زا برای دفع آفات محصولات همیشه جایز است؟ آیا اصلاح نژادی میوه ها و گیاهان و درختان نوعی دستکاری در طبیعت نیست؟ یا این سوال را می توان مطرح کرد که آیا کشاورزی صنعتی موجب کاستن از فرصت ها برای استخدام نیروی کار و درآمدها نشده است (10)؟ (رمضانی و نبویان 1388 ص 154). همه این سوالات خبر از این واقعیت بسیار مهم می دهند که کشاورزی ما مخصوصاً کشاورزی صنعتی نیازمند اخلاق است. اما نظریه های اخلاقی مثل سودانگاری، وظیفه گرایی کانتی، اخلاق فضیلت، نظریه قرارداد اجتماعی عمدتاً در حوزه کشاورزی مغفول واقع شده اند و یکی از اهداف رشته اخلاق کشاورزی توجه و اهتمام جدی به تبیین و توصیف نظریه های مختلف اخلاقی در کشاورزی است تا بتواند شاغلین در امر کشاورزی را به سمت اخلاقی شدن و عادلانه عمل کردن در کار خویش ترغیب نماید. (11)
در ارتباط با نقش اخلاق در کشاورزی این سوال را باید پرسید که هدف کشاورزی چیست؟ پاسخ به این سوال مستقیم و غیرمسقیم مباحث اخلاقی را پیش می کشد. برای مثال یکی از اهداف اصلی کشاورزی تولید محصولات مناسب برای تغذیه بشر است. در همین راستا تغذیه سالم «وظیفه» ای اخلاقی است که کشاورزی بر عهده دارد. این وظیفه هم اخلاقی است و هم اجتماعی و هم سیاسی و لذا سالم بودن محصولات کشاورزی از لحاظ اخلاقی «ارزش» محسوب می شود. اما به نظر نگارنده این سطور اگر هدف اصلی کشاورزی با برون داد خودش یعنی محصولات و تولیدات غذایی سنجیده شود قطعاً نظریه اخلاقی سودانگاری بیش از نظریه وظیفه گرایانه کانتی نقش ایفا خواهد کرد.
بنابراین نظریه می توان گفت که «تولید بیشتر محصولات کشاورزی برای تعداد بیشتر افراد انسانی» معادل خوبی برای شعارِ «بیشترین سود و خیر برای بیشتر افراد جامعه» اخلاق سودانگارانه بنتامی است. اما نباید فراموش کرزد که این تولید بیشتر هم برای انسان و هم برای محیط طبیعی گران تمام می شود. برای انسان از این جهت گران تمام می شود که ممکن است {اغلب چنین است} که کشاورز برای افزایش کمّی محصول خود از تکنولوژی هایی استفاده کند که نوعی دستکاری ژنتیکی در محصولات کشاورزی محسوب می شود و بنابه تشخیص پزشکان استفاده از میوه ها، خوراکی ها تولیدشده به سبک این چنینی برای سلامتی انسان مضر هستند. بنابراین «صنعتی شدن در غرب، حتی غذاهای روزمره مثل «نان» را نیز دربرگرفته است. ساتیش کومار نویسنده و سردبیر نشریه Resurgence در مقاله ای با عنوان «در حسرت نان سالم» به این مساله اشاره دارد. از نظر ایشان نان تازه و کاملی که در گذشته در منازل و یا نانوایی های سنتی محلی تولید می شد، نه تنها از درصد ابتلا به سرطان می کاست؛ بلکه با کاهش میزان بیماری های قلبی همراه بود؛ افزون بر این مردم مجبور نبودند هزینه های سرسام آور درمان این بیماری را بپردازند؛ میزان افسردگی نیز بسیار کمتر بود و شور و شوق فراوانی در زندگی حاکم بود. امروزه این نان های صنعتی، محصول شرکت هایی است که با تولید گندم های دستکاری شده ژنتیکی و با کنار زدن آردهای طبیعی، از آردهای سفید فاقد سبوس و حاوی دی اکسید کلر که ماده ای سمی است استفاده می کنند» (رمضانی و نبویان، 1388، ص 159-158).
همانطور که پیشتر ارائه گردید، تولید بیشتر محصولات کشاورزی برای طبیعت نیز گران تمام می شود چون استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی، سموم دفع آفات، استفاده بی رویه از سفره های زیرزمینی آب، قطع درختان و غیره باعث تخریب محیط زیست می شوند. یکی از مضرات افزایش کمی محصولات کشاورزی کاهش آب شیرین مصرفی است بطوری که آگاهان امور آب معتقدند که جنگ های دهه های آینده غالباً بر سرآب خواهد بود.
خودمحوری اخلاقی
در نظریه خودمحوری اخلاقی استدلال می شود که آن چیزی یا کاری درست است که به بهترین نحو منافع فردی را برآورده می کند. در اینجا اخلاقی بودن عبارت است از برآوردن نفع خویش. معمولاً بسیاری از کشاورزان و دامداران از آن نظریه اخلاقی استقبال می کنند که اخلاقاً به آنها این اجازه را می دهد که کاری را انجام دهند که بهترین کار برای آنها باشند. به همین خاطر خودمحوری اخلاقی در چنین مواقعی نظریه مطلوب آنهاست. هرچند این نظریه غالباً از نظر کشاورزان نظریه اخلاقی جذابی است ولی عیب اصلی این نظریه این است که این نظریه نمی تواند تعارض منافع را حل کند. مثلاً فرض کنید که در یک روستا پدری فوت کرده و مزرعه او به دو فرزندش به ارث رسیده است. یکی می خواهد در مزرعه گندم یا برنج بکارد و به حرفه پدر ادامه دهد و دیگری می خواهد آن را بفروشد و به تجارت در شهر بپردازد. هر دو به دنبال نفع شخصی خود هستند. نظریه خود محوری اخلاقی نمی تواند تعارض منافع را حل کند چون طبق این نظریه بهترین کار برای فرد این است که به دنبال منافع خود باشد. این نظریه جهان را تقسیم می کند به دو جهان: جهان منافع من و جهان منافع دیگران (zimdahl,2012,p.58). بنابراین این نظریه در اخلاق کشاورزی مورد بحث قرار می گیرد. اما توجه به منافع خویشتن نباید در تعارض با منافع دیگران باشد و این امر مخصوصاً در عرصه کشاورزی کاملاً برجسته است. این سوال اخلاقی مطرح می شود که آیا کشاورز یا صاحبان شرکت های بیوتکنولوژی کشاورزی حق دارند به خاطر کسب سود و منفعت بیشتر از تکنیک ها و روش های شیمیایی استفاده کنند که باعث ایجاد انواع بیماری های در انسان ها و حیوانات می شوند؟ بنابراین می بینیم که نظریه خودمحوری اخلاقی در این عرصه نیازمند بازنگری و تبیین است. اگر بگوییم که وظیفه کشاورز این است که محصولی سالم به جامعه انسانی تحویل دهد بی آنکه منافع خودش محرک این کار باشد، نظریه وظیفه گرایی کانتی مطرح می شود.
اخلاق وظیفه گرای کانتی
کانت اخلاق وظیفه گرایی خود را بر اساس امر مطلق بنا می کند. او این امر مطلق را چنین تعریف کرده است: تنها بر پایه آیینی عمل کن که در عین حال بخواهی این آیین تو قانونی عام باشد (کانت، 1369، ص 60). در این نوع اخلاق نتایج عمل مهم نیستند بلکه نیت فاعل عمل بسیار مهم است. اراده نیک سرچشمه ارزش است. اراده نیک تنها چیزی است که ارزش مطلق دارد. هرچیز دیگر باید توجیه خود را به آن مستند کند، یعنی فضایلی مانند زیرکی یا متانت باید از اراده نیک سمت و سوی بگیرند و سعادت باید حسن و شایستگی را از آن بگیرد و غایات خاص باید مطابق با آن انتخاب و برگزیده شوند (کرسگارد، 1386، صص 111-110). ارزش اراده نیک در عمل خود را نشان می دهد. اگر اراده نیک بدون عمل نیک باشد بی اثر و بی ارزش خواهد بود. در اندیشه کانت(12)«عنصر اراده نیک، محرکِ نیکِ عمل است که او به حق بیش از هر چیز دیگری برای آن ارزش قائل می شود» (راس، 1386، ص 29)
حال سوال این است که آیا چنین اخلاقی را همراه با قواعد و قوانین مطلق اش می توان به کشاورزی اطلاق نمود؟ برخی معتقدند که کارهای کشاورزی هرگز نباید آسیبی به محیط زیست بزند یا هرگز نباید با حیوانات بی رحمانه برخورد کرد یا نباید آب های زیرزمینی را برای مصارف کشاورزی هدر داد. اینها مسائلی هستند که در داخل حوزه کشاورزی کمتر به زیر ذره بین اخلاق برده می شود یا هرگز برده نشده است. معمولاً همه قبول دارند که سموم دفع آفات در کشاورزی برای انسانها مضر هستند و نیز محیط زیست را آلوده می کنند. پس قاعده کلی این است که نباید از سموم استفاده کرد. از طرف دیگر و در برخی شرایط استفاده از آفت کش ها تجویز می شود و لذا قاعده کلی نقض می گردد. در اینجا منظور از قاعده کلی این است که سموم برای انسان مضر است و نباید مورد استفاده قرار گیرد. حال اگر این قاعده نقض شود، در این صورت قاعده کلی در حیطه کشاورزی تخصیص می خورد. از طرف دیگر نیت کشاورز در استفاده از سموم دفع موجودات غیر انسانی است نه انسانی. به نظر می رسد که نیست وقتی خود شرایط عمل تعیین کننده باشد در جامعه کشاورز نیاز به قاعده های کلی نخواهد بود. به سخن دیگر، نظریه تکلیف گرایی کانتی تنها تحت شرایطی در این حوزه کارایی دارد.
نظریه سودانگاری
شاید بهترین نظریه که در جامعه کشاورزی کارایی داشته باشد نظریه سودانگاری بنتامی است. این نظریه اخلاقی می گوید که بیشترین خوشی و لذت باید برای بیشترین افراد جامعه باشد. در این اخلاق خوب و بد به نتایج عمل اطلاق می شود. سودانگاران اخلاقی معتقدند که درستی یا نادرستی اعمال را باید بر اساس نتایج شان سنجید و داوری کرد نه بر اساس نیت فاعل. لذا بنتام (13) برخلاف کانت نه بر نیت بلکه بر نتایج عمل تاکید می کرد. نتیجه عمل در کشاورزی تولید بهترین و بیشترین خوراک و پوشاک برای تمامی نوع بشر است. اما تاکید بر تولید هرچند می تواند اخلاقاً درست باشد ولی توسل به چنین توجیهی باعث نادیده گرفته شدن صدمات و ضررهایی می شود که تکنولوژی های کشاورزی به محیط زیست و جامعه انسانی می زنند. بنابراین طبق نظریه سودانگاری حمایت از تولید به عنوان بهترین هدف اخلاقی کشاورزی عاری معایب اخلاقی دیگر نیست. البته امروزه کسی نمی تواند منکر مضرات افزایش تولید غذا با استفاده از تکنیک های کشاورزی صنعتی باشد لیکن در کشاورزی توجه به اخلاق کشاورزی از چنان نیروی قوی برخوردار نیست که کشاورزان را به این مساله حساس کند. اما شکی نیست که توجه به نتایج منفی تولید کشاورزی یعنی آسیب زدن به محیط زیست، بروز انواع بیماری های سرطانی ناشی از دستکاری ژنتیکی و آلودگی آبها و کاهش آب های سفره های زیرزمینی و غیره دامن خود کشاورزان را نیز می گیرد. عقلانیت اقتصادی نقش مهمی در تصمیمی گیری ها در کشاورزی بازی می کند و اخلاق در اینجا قربانی چنین عقلانیتی می شود. بنابراین می توان گفت که استفاده از معیار سودانگارانه در کشاورزی همیشه به شکل جامعه مورد بررسی قرار نمی گیرد چون تولید غذا چیزی است که اخلاقاً خوب بوده و کسی منکر آن نیست اما عنصر دیگر سود انگاری مثل عدالت و حقوق مورد غفلت قرار می گیرد. (zimdahl,2012,p.58).
اخلاق فضیلت
معمولاً در تعریف اخلاق فضیلت گفته می شود که کسی دارای فضلت است که اعمال و عادات «خوب» داشته باشد و از فضایل خوبی همچون انصاف، نیکوکاری،صبر، عدالت، تساهل و مدارا و ترحم برخوردار باشد. صاحب چنین صفاتی را آدم صاحب فضیلت می دانند. در کشاورزی ممکن است این سوال پرسیده شود که یک کشاورز باید صاحب چه صفاتی باشد تا او را صاحب فضیلت سازد؟ توماس جِفرسون (14) می گوید که «آنهایی که روی زمین کار می کنند انتخاب شده اند که پذیرای امانت خاص خدا یعنی فضیلت اصیل حقیقی باشند» (zimdahl,2012,p.61). طبق این نظر کسانی که روی زمین کشت و زرع می کنند با ارزش ترین و با فضیلت ترین انسانها هستند. برخی فضایل اخلاقی کشاورزان نتیجه کارکردن آنها در مزرعه است مثل صبر، انضباط، اعتماد به نفس، فروتنی، تعاون و مشارکت در امور عامه. بنابراین چنین خصلت هایی نشان می دهد که اخلاق فضیلت در بطن فعالیت های کشاورزی وجود دارد.
ممکن است کشاورز در وهله اول به منافع خود بیندیشد و چنین هم هست ولی این توجه به منافع شخصی بیشترین خیر را برای عموم مردم دارد. کار کشاورز منشأ خیر برای عموم مردم است. از دیگر سو کشاورز با مراقبت از زمین و حیوانات و کشت انواع میوه ها خصلت های خوب خود را شکوفا می سازد.
بیوتکنولوژی و اخلاق
بیوتکنولوژی بطور کلی یک تکنولوژی مجزا و واحدی نیست بلکه اصطلاح عامی است که به طیف وسیعی از تکنولوژی های صنعتی، پزشکی و کشاورزی اطلاق می شود و محدود به اصلاح یا دستکاری ژنتیکی نیست. در واقع تاریخچه بیوتکنولوژی به گذشته های دور برمی گردد فعالیت هایی مثل آبجو درست کردن، در گرما پختن و تولید غذهای تخمیر شده مثل ماست و پنیر نمونه های بسیار ابتدایی بشر از بیوتکنولوژی آغاز تا امروز هستند. ولی با مهندسی ژنتیک امروزه دستگاری در DNA موجودات امر فراگیر شده است و اصلی ترین تکنولوژی به کار رفته در بیوتکنولوژی به شمار می آید. البته در اینجا قصد نداریم به توصیف و تشریح دستکاری در ژن موجودات بپردازیم بلکه می خواهیم معضلات و مسائل اخلاقی ناشی از این نوع تکنولوژی را در عرصه کشاورزی مورد بحث قرار دهیم تا جایگاه اخلاق در این کار مشخص شود. بیوتکنولوژی هم در ساحت موجودات زنده از حیوان گرفته تا انسان را شامل می شود و هم ساحت گیاهان غذایی را در برمی گیرد که با تغذیه انسان ارتباط دارد. در اینجا به بیوتکنولوژی گیاهی و غذایی و مسائل اخلاقی آن متمرکز می شویم.
غالباً 80 درصد بیوتکنولوژی گیاهی مربوط به بهبود و اصلاح گیاهان غذایی است و مابقی مربوط به محصولات غیرغذایی از قبیل تنباکو، کتان و گیاهان دارویی است (Fossey 2005,p.106). عقیده مردم نیز درباره غذاهای دستکاری شده ژنتیکی متفاوت است. عده ای معتقدند که نباید از غذاهای تولید شده به شیوه دستکاری ژنتیکی استفاده کرد و باید آنها را نابود کرد و عده ای دیگر معتقدند که غذاهای دستکاری شده ژنتیکی کاملاً برای سلامتی انسان مفید هستند. گروه سوم بر این باورند که ممکن است غذاهای دستکاری شده ژنتیکی حاوی سموم یا آلرژی هایی باشند و کشت آنها می تواند منجر به کاهش تنوع زیستی گردد.
اما بی شک این نوع غذاها مزایا یا معایبی دارد که به ترتیب به برخی از آنها اشاره می کنیم. از جمله مزایای غذاهای دستکاری شده ژنتیکی عبارتند از: (15)
1. این نوع غذاها کیفیت غذایی مثل ویتامین ها و مواد معدنی را افزایش می دهند.
2. مقاومت محصولات را در برابر حشرات بیشتر می کنند.
3. در مقابل بیماری مقاوم می شوند.
4. عمر میوه ها زیاد می شود.
البته مزایای دیگری نیز وجود دارد که می توان کنترل ژنتیکی زمان شکوفه دادن گیاهان اشاره کرد. در مقابل این مزایا معایبی نیز برای این نوع محصولات ذکر شده اند:
1. تولید انواع سموم و آلرژی ها
2. وجود اثرات زیان بار غیرمنتظره این نوع محصولات غیرطبیعی.
3. احتمال انتقال این اثرات زیانبار به ژن انسان
4. کاهش ارزش گرده افشانی محصولات ارگانیک
5. اثرات زیانبار احتمالی بر جمعیت زنبورهای عسل
6. کاهش تنوع زیستی
7. وابستگی روزافزون کشاورزان بر شرکت های بیوتکنولوژی کشاورزی
استفاده از شیوه ها و فنون بیوتکنولوژی کشاورزی بحث اعتماد اخلاقی به محصولات کشاورزی را به پیش استفاده از شیوه ها و فنون بیوتکنولوژی کشاورزی بحث اعتماد اخلاقی به محصولات کشاورزی را به پیش می کشد. این سوال در ذهن مصرف کننده مطرح می شود که تا چه حد می توان به چنین محصولات غذایی اعتماد کرد؟ آیا کشاورز و تولیدکننده غذا باید در مقابل چنین سوال اخلاقی پاسخگو باشد یا نه؟ ممکن است استفاده از چنین فنونی به لحاظ وضعیت مالی خانواده کشاورز بهبود ببخشد و تا حدی این امر اخلاقاً عادلانه باشد ولی برای مصرف کننده وضعیت چنین نیست؟ آیا می توان به کشاورز مدرن اخلاقاً اعتماد کرد. به نظر می رسد که عموم مردم امروزه با آگاهی از مضرات این نوع محصولات گرایش بیشتری به محصولات تولید شده به روش سنتی و طبیعی دارند. بنابراین اگر توجه کافی و عاقلانه به مقولاتی نظیر سلامتی انسانها و سالم بودن محیط زیست و توجه عادلانه به اقتصاد کشاورز و خانواده او در بیوتکنولوژی کشاورزی مطرح باشد شاید بتوان گفت که نسبت به این نوع تکنولوژی رویکرد اخلاقی صورت گرفته است. اما نباید از یاد ببریم که در عمل هیچ گاه به طور «کامل» به این مقولات توجه نمی شود و غالباً رویکرد اقتصادی هم نزد کشاورز و هم صاحبان بیوتکنولوژی این اجازه را به آنها نمی دهد که با عینک اخلاقی به قضیه نگاه کنند. این وظیفه متخصصان اخلاق کشاورزی که باید عینک اخلاقی برای خود کشاورز و صاحبان شرکت های بیوتکنولوژی بدهد و این امکان پذیر نیست مگر اینکه تفکر اخلاقی در بین این دو قشر کم کم حاکم شود. اگر تفکر اخلاقی در ساحت کشاورزی حاکم شود ثمرات آن کل جامعه انسانی را شامل می شود چون همه انسانها برای بقا نیاز به غذای کشاورزان دارند.
نتیجه و ارزیابی
بررسی و تبیین جایگاه اخلاق و نظریه های اخلاقی در ساحت کشاورزی نیازمند دقت بیشتری است چرا که هر نوع تجویز نظریه اخلاقی در این ساحت باید با بررسی کامل زندگی کشاورز و ماهیت خود کشاورزی صورت گیرد. به نظر می رسد که به راحتی نمی توان یک یا چند نظریه را در این ساحت کاملاً تجویز نمود. ماهیت پیچیده کشاورزی ایجاب می کند که با احتیاط بیشتر از اخلاق و نظریه هایی اخلاقی صحبت کنیم چرا که همانطور که در مقدمه اشاره گردید اخلاق کشاورزی یک رشته میان رشته ای است که از دست به دست دادن سایر علوم و عوامل شکل گرفته است. لیکن این امر به این معنا نیست که باید از اخلاق کشاورزی دست کشید بلکه به این معناست که تأسیس اخلاق کشاورزی نیازمند تحقیق و مطالعات میدانی بیشتری است. یکی از متفکران حوزه اخلاق کشاورزی می گوید که «کشاورزی در جهان پیرامون در حال تغییر است. برجسته ترین این تغییرات تهدیدی برخود توانایی بشر برای تولید غذایی است که برای بقای خودش نیاز دارد. آری، ما در حال تولید بیشتر روی زمین کوچک با تلاش کمتر انسانی هستیم ولی برخی روش های ما منابع ما را تهدید می کنند»(Blatz,1991,p.1). شکی نیست که با ادامه چنین وضعیتی در کشاورزی نسل آینده هرچه بیشتر با مسائل اخلاقی و حل آنها در حیطه کشاورزی مواجه خواهند شد. مسلماً این امر بسیار واضح و روشن است که سایه سنگین تفکر اقتصادی بر کشاورزی عرصه را بر ظهور اخلاق کشاورزی تنگ تر می کند ولی از دیگر سو، آشنایی مردم با اثرات زیانبار بیوتکنولوژی کشاورزی و وابسته شدن خانواده کشور به شرکت ها و صنایع مرتبط با کشاورزی و پیدایش بیکاری در بین طبقه کشاورز روزنه امیدی نیز به روی اخلاقیات باز می کند. به هر روی هرچند اخلاق کشاورزی در غرب سابقه ای سی و چند ساله دارد ولی در کشور ما هنوز جا نیفتاده است و جا دارد که توجه روزافزون به این رشته میان رشته ای نوپا صورت گیرد.
پی‌نوشت‌ها:
* استادیار دانشگاه فلسفه دانشگاه تبریز پست الکترونیک: asghari2007@gmail.com
1. برای مطالعه بیشتر درباره این موضوع به مقاله«دین، اخلاق و محیط زیست»، نوشته انشاء الله رحمتی در مجله ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت، شماره 3 مراجعه نمایید.
2. Ben Mepham
3. Bernard Rollin
4. paul Thompson
5. Jeffrey Burkhardt
6. Gary comstock
7. Michiel korthals
8. peter sandoe
9. zimdahl
10. برای مطالعه بیشتر درباره اخلاق کشاورزی به مقاله «بررسی تطبیقی اخلاق کشاورزی در اسلام و غرب» نوشته علی رمضانی و سید محمود نبویان، در مجله معرفت اخلاقی، سال اول، شماره اول زمستان 88، صص 170-143 مراجعه نمایید.
11. از آنجا که در کشور ما کشاورز انسان های دینداری هستند لذا امکان تحقیق اخلاق کشاورزی در بین این قشر زحمت کش بیشتر از کشورهای غربی است و این امر در درجه اول همت دانشگاهیان در درجه دوم همت مسئولان ذیربط را می طلبد.
12. kant
13. Bentham
14. Thomas jefferson
15. برای مطالعه بیشتر به کتاب زیر مراجعه کنید:
Fossey,Annabel (2005) Agricultural Biotechnology"in Ethics in Agriculture:An African perspective Edited by Alvin van Niekerk,published by springer
منابع تحقیق:
1. راس، دیوید(1386) نظریه اخلاقی کانت، ترجمه محمدحسین کمالی نژاد، تهران، حکمت.
2. کرسگارد، کریستین (1386) «سرچشمه ارزش از نظر ارسطو و کانت». ترجمه محسن جوادی، مجله ارغنون شماره 16 چاپ 1386، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
3. رمضانی، علی و نبویان، سید محمود (1388)«بررسی تطبیقی اخلاق کشاورزی در اسلام و غرب»، مجله معرفت اخلاقی، سال اول، شماره اول زمستان 88صص 170-143.
4. Blatz.c.v.(1991)Ethics and agriculture: An anthology on current issues in world context.Moscow: university of idaho press
5. pascalev,Aassya (2009) "Agricultural ethics" in Encyclopedia of environmental ethics and philosophy,edited by j.Baird callicott,Robert Frodeman,editors in chief.Macmillian Reference USA
6. prozesk,Martin (2005)"Ethics and Agriculture" in Ethics in Agirculture: An African perspecticve, Edited by Alvin Van Niekert,published by springer.
7.Fossey, Annabel (2005)" Agricultural Biotechnology" in Ethics in Agriculture : An African Perspective، Edited by Alvin Van Niekerk، Published by Springer.
Agriculture's Ethical Horizon, Elsevier Zimdahl. Robert L.(2012) published
منبع مقاله : عرضه شده به همایش اخلاق سهروردی، زنجان، 1391
 
بالا