جهانهاي موازي parallel universes

mohammad272005

عضو جدید
به نظر شما، آيا واقعا وجود داره؟ ماهيتش وجوديش چيه؟ فلسفه وجودش چيه؟ از نظر زمان سريعتره، يا كندتر؟ جلوتره يا عقبتر، نكنه معكوس ميره؟ مثل بنجامين باتن؟ تو همين ابعاد ماست؟ (طول عرض عمق زمان) يا ابعاد ديگه‏اي داره؟ آيا بحث همزاد اينجا تحقق پيدا ميكنه؟ نكنه قانون جذب كه تو فيلم راز صحبتش بود يه ربطي به موضوع داره؟
هرچي فكر ميكنيد مفيده بنويسيد. چون من خيييييييييييييييلي در موردش كنجكاوم. شايد به درد ديگران هم بخوره
 

mehrshad53

اخراجی موقت
ممکنه....ولی نه خیلی تخیلی!
بحث جالبی هم هست که یه جورایی هم فیزیکیه.....
بدیش اینه که این مغز ما از سه بعد بیشتر به قار قار می افته!
 

yuza

اخراجی موقت
نیگا
.
.
.
-----------------------:gol:----:redface:-
-----------------------:gol::redface:-----
-------------------:redface::gol:---------
*---------------:redface:----:gol:---------*
-----------:redface:--------:gol:---------
---------:redface:----------:gol:---------
-----:redface:--------------:gol:---------
--:redface:-----------------:gol:---------
.
.
.
copy right yuza 2009​

شما اون کله هه هستی
هر خط یه دنیا یه زمان
اون گله یه اتفاقه
بیشتر از این نمیتونم توضیح بدم
شما الان تو اون ستاره داره هستی ،مثلا میگما
تو واقعیت شما تو همش هستی
اونا هم از بالا و پایین تا بینهایت ادامه دارند​
 
آخرین ویرایش:

roshanfekrejavan

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا نسخه دومی از شما ، یک رونوشت از خود شما وجود دارد که همین الان مشغول خواندن این مقاله باشد؟
آیا شخصی دیگر با اینکه شما نیست، روی سیاره‌ای به نام زمین با کوههای مه گرفته ، مزارع حاصل خیز و شهرهای بی در و پیکر در منظومه خورشیدی که هشت سیاره دیگر نیز دارد، زندگی می‌کند؟


آیا زندگی این شخص از هر لحاظ درست عین زندگی شما بوده است؟
اگر جوابتان مثبت است، شاید در این لحظه او تصمیم بگیرد این مقاله را تا همین جا رها کند، در حالی که شما به خواندن مقاله تا انتها ادامه خواهید داد.

......................................................................................................

نظریه جهانهای موازی
اندیشه وجود یک خود دیگر نظیر آنچه که در بالا شرح آن رفت عجیب و غیر معقول به نظر می‌رسد، اما آنگونه که از قرائن بر می‌آید انگار مجبوریم آن را بپذیریم. زیرا مشاهدات نجومی از این اندیشه غیر مادی پشتیبانی می‌کنند. بنابر این پیش بینی ساده‌ترین و پر طرافدارترین الگوی کیهان شناسی که امروزه وجود دارد، این است که هر یک از ما یک جفت (همزاد) داریم که در کهکشانی که حدود 10280 متر دورتر از زمین قراردارد، زندگی می‌کنند.

این مسافت آنچنان زیاد است که بطور کامل خارج از هر گونه امکان بررسیهای نجومی است، اما این امر واقعیت وجود نسخه دوم ما را کمرنگ نمی‌کند. این مسافت بر اساس نظریه احتمالات مقدماتی برآورده شده و حتی فرضیات خیال پردازانه فیزیک نوین را نیز در بر نگرفته است.

فضای بیکران
اینکه فضا بیکران است و تقریبا بطور یکنواخت از ماده انباشته شده است، چیزی که مشاهدات هم آن را تأیید می‌کنند. در فضای بی کران حتی غیر محتمل‌ترین رویدادها نیز بالاخره در جایی ، اتفاق خواهند افتاد. در این فضا ، بینهایت سیاره مسکونی دیگر وجود دارد، که نه تنها یکی بلکه تعداد بیشماری از آنها مردمانی دارند که شکل ظاهری ، نام و خاطرات آنها دقیقا همان هاست که ما داریم. به ساکنانی که تمامی حالتهای ممکن ار گزینه‌های موجود در زندگی ما را تجربه می‌کنند. من و شما احتمالا هرگز خودهای دیگران را نخواهیم دید.

.....................................................................................................

وسعت عالم
دورترین فاصله‌ای که ما قادر به دیدن آن هستیم، مسافتی است که نور در مدت 14 میلیارد سال که از انفجار بزرگ و آغاز انبساط عالم سپری شده است، طی می‌کند. دورترین اجرام مرئی هم اکنون حدود 4x1026 متر دور تر از زمین قرار دارند. این فاصله که عالم قابل مشاهده توسط ما را تعریف می‌کند. بطور مشابه ، عالمهای خودهای دیگر ما کراتی هستند به همین اندازه ، که مرکزشان روی سیاره محل سکونت آنهاست. چنین ترکیبی ساده‌ترین و سر راست‌ترین نمونه از جهانهای موازی است. هر جهان تنها بخشی کوچک از "جهان چند گانه" بزرگتر است.

جدال فیزیک و متا فیزیک
با این تعریف از جهان ممکن است شما تصور کنید که مفهوم جهان چند گانه تا ابد در محدوده قلمرو متا فیزیک باقی خواهد ماند. اما باید توجه داشت که مرز میان فیزیک و متا فیزیک را این مسأله که یک نظریه از لحاظ تجربه قابل آزمون است، یا خیر تعیین می‌کند نه این موضوع که فلان نظریه شامل اندیشه‌های غریب و ماهیتهای غیر قابل مشاهده است. مرزهای فیزیک به تدریج با گذر زمان فراتر رفته و اکنون مفاهیمی است بسیار انتزاعی تر نظیر زمین کروی ، میدان الکترو مغناطیسی نامرئی ، کند شدن گذر زمان در شرعتهای بالا ، برهمنهی کوانتومی ، فضای خمیده و سیاهچاله را در بر گرفته است. طی چند سال گذشته مفهوم جهان چند گانه نیز به این فهرست اضافه شده است.

پایه این اندیشه بر نظریاتی است که امتحان خود را به خوبی پس داده‌اند. نظریاتی همچون نسبیت و نظریه مکانیک کوانتومی ، افزون بر آن به دو قاعده اساسی علوم تجربی نیز وفادار است. که پیش بینی می‌کنند و می‌توانند آن را دستکاری نمایند.

......................................................................................................

انواع جهانهای موازی
دانشمندان تا کنون چهار نوع جهان موازی متفاوت را تشریح کرده‌اند. هم اکنون پرسش کلیدی وجود یا عدم جهان چند گانه نیست، بلکه سوال بر سر تعداد سطوحی است که چنین جهان می‌توان داشته باشد. یکی از نتایج متعدد مشاهدات کیهان شناسی اخیر این بوده است که جهانهای موازی دیگر مفهومی خیال پردازانه و انتزاعی صرف نیست. به نظر می‌رسد که اندازه فضا بینهایت است. اگر اینگونه باشد، بالاخره در جایی از این فضا هر چیزی که امکان پذیر باشد واقعیت خواهد یافت. اصلاً مهم نیست که امکان پذیری آن تا چه حد نامتحمل است.

فراسوی محدوده دید تلسکوپهای ما ، نواحی دیگری از فضا کاملا شبیه آنچه که پیرامون ماست وجود دارند، آن نواحی یکی از انواع جهانهای موازی هستند. دانشمندان حتی می‌توانند محاسبه کنند که این جهانها بطور متوسط چقدر با ما فاصله دارند و مهمتر از همه اینکه تمامی اینها فیزیک حقیقی و واقعی است. زمانی که کیهان شناسان با نظریاتی روبرو می‌شوند که از استحکام لازم برخوردار نیستند، نتیجه می‌گیرند که جهانهای دیگر می‌توانند ویژگیها و قوانین فیزیکی کاملا متفاوتی داشته باشند. وجود این جهانها بسیاری از جنبه‌های پرسش بنیادی در خصوص ماهیت زمان و قابل درک بودن جهان فیزیکی را پاسخ داد.

(منبع):gol:
 

roshanfekrejavan

عضو جدید
کاربر ممتاز
جهان های موازی



● جهانی‌ در کنار جهان ما
آیا تا کنون اندیشیده اید که جهان های دیگری هم وجود دارد و افرادی مشابه ما در سیاره های دیگری زندگی‌ می‌ کند؟
سال ۱۹۰۹ بود در همان حال که جفری تیلور مشغول انجام آزمایش های خود بود می‌ اندیشید که چرا این همه زحمت متحمل می‌ شود. زیرا از قبل می‌ توانست نتیجه آزمیش را حدس بزند. با وجود این چون استاد راهنمایش جوزف تامسون در دانشگاه کمبریج این را از او خواسته بود به کار خود ادامه می داد. سوزن را در جای خود گذاشت،منبع نورانی‌ را روشن کرد و به منظور کنترل مقدار نوری که باید از دستگاه می‌ گذشت ف.یلتر را تنظیم کرد. سپس شیشه ی حساس عکاسی‌ را در مقابل نور خورشید قرار داد و پس از کنترل مجدد تمام قسمت ها برای گذراندن تعطیلات از آزمایشگاهش‌ خارج شد.
هنگامی‌ که تیلور بار دیگر قدم در آزمایشگاهش گذاشت موفق به کشفی‌ حیرت آور شده بود. بر روی شیشه ی حساس عکاسی‌ نوار هایی‌ تیره و روشن نقش بسته بود. طرحی‌ کاملا واضح از تداخل پرتو های نورانی‌. قبلا طرحی‌ مشابه این توسط تعدادی از فیزیکدانان و با کمک تجهیزات مشابه به دست آماده بود. اما طرح تیلور واقعا خیره کننده بود چرا که در آزمایش خود تیلور به درخواست تامسون از نوری فوق العاده ضعیف استفاده کرده بود. نوری که قدرتش مانند نور یک شمع در فاصله یک مایلی‌ بود. به همین دلیل تیلور و توماس انتظار داشتند که حتی‌ پس از گذشت چندین هفته باز هم هیچ علامتی‌ از آثار تداخل بر روی شیشه حساس عکاسی‌ دیده نشود در نتیجه هنگامی‌ که آنها شیشه حساس را مورد بررسی‌ قرار داردند، بسیار شگفت زده شدند. حتی‌ توماس که به دلیل کشف الکترون موفق به اخذ جایزه نوبل شده بود نمی‌ توانست اظهار تعجب نکند. از آن تاریخ بعد بحث های زیادی درباره (( تداخل فوتونی‌ )) صورت گرفت. اما امروز فیزیکدانها معتقدند که چنین تداخلی‌ دلیل محکمی‌ است برای اثبات آن چیزی که همیشه جز داستان های علمی تخیلی به حساب می‌ آمدند، یعنی‌ جهان های مشابه.

● اندیشه ای جهانی‌

کشف تیلور در ارتباط با جهان بزرگ، شاید نقطه پایانی‌ باشد بر بحث هایی‌ که از ۲۰۰۰ سال قبل آغاز شده بود. از زمان های دور فلاسفه معتقد بودند که تعریف جهان، ما را به نتایج چشمگیری رهنمون می‌ کند. ۵۶ سال قبل از میلاد، شاعر و فیلسوف رومی‌ لوکرتیوس گفته بود: (( اگر جهان مرز دارد پس چه چیزی فراسوی آن مرز است؟ آیا آن هم جهان است؟ کهن جهان یعنی‌ همه چیز پس جهان باید نامحدود و بدون مرز باشد.
از آن زمان تا حدود یک قرن پیش چنین بحث هایی‌ به فراموشی‌ سپرده شده بود تا اینکه اینشتین نظریه خود در مورد جاذبه را ارائه کرد. نظریه ای که با عنوان نظریه نسبیت عام GR شناخته می‌ شود و موضوعی‌ حیرت آور با این عنوان مطرح می‌ کند: (( در حالیکه هیچ گونه مرزی وجود ندارد، جهان می‌ تواند محدود باشد.))
برای درک این مساله مثال ساده ای مطرح شد. تصویری سه بعدی از جهان را تصور کنید که پیچ خورده، گلوله می‌ شود تا به شکل یک توپ در آید.حال تصور کنید که تعدادی مورچه به آرامی‌ بر سطح آن حرکت می‌ کنند. آنها هر قدر بر سطح این کره حرکت کنند، هیچ گاه با مرزی روبرو نمی شودند. در حالیکه در حقیقت سطح زیر پایشان محدود است.
بر طبق نظریه اینشتین اگر مقدار کافی‌ ماده و انرژی وجود داشته باشد، جهان می‌ تواند هم محدود باشد و هم بدون مرز. با این وجود مشاهدات اخیر درمورد فضا فیلسوف رومی‌ لوکرتیوس را تایید می‌ کند. شواهد به دست آمده از ستاره های دور دست و گرمای به جا مانده از انفجار بزرگ یا بیگ بنگ نشان می‌ دهد که جهان از نظر بعد نامحدود است و ما تنها بخش کوچکی‌ از این دنیای بی‌ کران و با عظمت را میبینیم یعنی‌ بخشی‌ که نور آن پس از گذشت ۱۳ میلیارد سال نوری یا کمی‌ بیشتر از زمان انفجار بزرگ به چشم ما می‌ رسد.
با وجود چنین موانعی‌ بر سر راه دانش تقریبا می‌ توان با قطعیت گفت که چه حوادثی‌ در این جهان نامحدود اتفاق می‌ افتد. اگر بخواهیم به این سوال تنها در یک کلمه پاسخ بدهیم، جواب این است( هر چیزی )) مثلا در همین لحظه و در نقطه ای که حتی‌ فاصله اش قابل درک نیست یعنی‌ در فاصله ای چندین ترلیون سال نوری، نسخه مشابه شما شما در پشت میز کامپیوتر نشسته است و در حال خواندن این متن است! و یا در مکان دیگری نسخه دیگری از شما در حال برنده شدن جایزه نوبل است و یا…
به طور خلاصه، یک دنیای نا محدود شامل تعداد نامحدودی از هر چیز قابل باور و غیر قبل باور است. به عبارت دیگر، چنین دنیایی‌ شامل بی‌ نهایت نسخه مشابه از آن چیز هایی‌ است که ما میبینیم
● تصویری گسترده تر
چنین نتایج شگفت انگیزی باعث خلق واژه های جدیدی برای این دنیای نامحدود گشته است:چند جهانی‌(MULTI VERSE ) . در حال حاضر لغت جهان تنها به بخش کوچکی‌ از مالتی‌ ورس که ما قادر به مشاهده آن هستیم، اشاره می‌ کند. چنین اختلافی‌ به ما کمک می‌ کند تا به پاسخ برخی‌ سوالات حیرت آور دست پیدا کنیم. به عنوان نمونه، چرا دنیای ما و قوانین حاکم بر آن تنها بر پایه وجود و هستی‌ و زندگی‌ بنا شده است؟
برخی‌ معتقدند که دلیل آن این است که دنیا توسط خالقی‌ خیر خواه خلق شده است. اما در دیدگاه چند جهانی‌، ما تنها در یکی‌ از جهان های مشابه بی‌ شمار زندگی‌ می‌ کنیم.
امروزه بسیاری از فیزیکدانان معتقدند که جهان مشابه (Parallel Universes ) اهداف عالی‌ تری را دنبال می‌ کنند. آنها معتقدند که این دیدگاه به بسیاری از پرسش های شگفت انگیز در تمامی‌ رشته های علمی‌ پاسخ می‌ دهد. سوالاتی‌ که در نتیجه آزمایشات مختلف در مورد ساختار و طبیعت ماده و انرژی ایجاد شده اند. دانشمندان از طریق همین آزمایش ها متوجه شده اند که موج های رادیویی‌ از قبیل نور و گرما ، خصوصیات ذره ای نیز دارند و انرژی خود را از ((کوانتا)) به دست می‌ آودند.
بسیاری از فیزیکدانان برجسته قرن گذشته، از جمله اینشتین تلاش کردن تا پاسخی‌ برای این اثر تداخلی‌ بیابند. و در نهایت تلاش آنها منجر به خلق نظریه نوینی‌ شد به نام نظریه کوانتوم.
در سال ۱۹۲۵ شرودینگر فیزیکدان اترشی‌، معادله ای را ارائه کرد که به نظر می‌ رسید بتوان به کمک آن به اصول و مبنی‌ یافته های نوین دست یافت. در وهله اول به نظر می‌ رسید این معادله مانند دیگر معادلات فیزیک به منظور توضیح رفتار موج گونه به کار میروند. اما چیزی شگرف در این معادله وجود داشت. طبق معادله شرودینگر هر ذره از طیف وسیعی‌ از امواج شکل گرفته که هر کدام از آنها یکی‌ از وضعیت های ذره را نشان می‌ دهند.
مساله ای که به مدت چند دهه باعث شگفتی‌ شرودینگر و دیگر فیزیکدانان گردید این بود که یک ذره چطور خود را از دیگر وضعیت های ممکن خلاص می‌ کند. در نهایت اکثر آنها نظریه تفسیر کپنهاگن (Copenhagen Interpretation) را که توسط نیلز بور، فیزیکدان دانمارکی‌ ارائه شده بود پذیرفتند. هر چند هنوز مشخص نیست که این مساله چرا و چگونه اتفاق می‌ افتاد.
در سال ۱۹۵۷ یک دانشجوی فارغ التحصیل پرینستون به نام هاف اورت با ارائه پیشنهادی جسورانه با نظریه نیلز بور مخالفت کرد. بر طبق نظریه مشهور او به نام (Many Worlds Interpretation) وجود طیف وسیعی‌ از امواج دلیلی‌ است بر وجود همزمان یک ذره در تعداد زیادی از جهان های مشابه، در حالیکه ما تنها یکی‌ از وضعیت های ممکن را میبینیم، زیرا در هر یک از جهان های مشابه تنها یک وضعیت وجود دارد. بدین ترتیب وضعیتی‌ را که ما در حال حاضر شاهد آن هستیم وضعیتی‌ است که به جهان خود ما اختصاص دارد. با این حال، جهان های دیگر بر آنچه تاثیر می‌ گذارند. به نحوی که در نتیجه تاثیر امواج آنها بر امواج موجود در جهان ما (حتی‌ یک ذره) اثرات تداخلی‌ ایجاد می‌ شود.
بدین ترتیب جفری تیلور حق داشت که از نتیجه آزمایش خود دچار شگفتی‌ و حیرت شود چرا که او اولین فردی بود که جهان های مشابه را کشف کرد.
● نیروهای مشابه
در حالیکه بسیاری از نظریه پردازان، نظریه کوانتوم را بهترین تئوری در مورد این قبیل موضوعات می‌ دانند و بیشتر دانشمندان بدون توجه به عقاید ماورا طبیعه فقط نظریه کوانتوم را مورد استفاده قرار می‌ دهند اما برخی‌ فیزیکدانان این بعد از نظریه کوانتوم را دارای ارزش واقعی‌ و عملی می دانند و معتقدند که جهان های مشابه ارزش تجاری دارد.
در سال ۱۹۸۵((دیوید دویچ)) از دانشگاه آکسفورد انگلستان طرحی‌ از یک کامپیوتر خارق العاده ارائه داد. کامپیوتری که قادر است با استفاده از جهان های مشابه ، هر مشکل قابل باوری را با سرعت غیر قابل باور حل کند.
در رایانه های معمولی‌، ابتدا مسائل به یکسری واحد های اطلاعاتی‌ (بیت) تبدیل می‌ شوند. صفر و یک هایی‌ که توسط ریز پردازنده به عنوان علائم روشن و خاموش تفسیر شده کنترل می‌ شوند. و در آنها اطلاعات با سریع ترین حالت ممکن ذخیره شده و یا مورد جستجو قرار می‌ گیرد. هر چه میزان پردازش اطلاعات بیشتر باشد، رایانه ای که در اختیار دارید رایانه بهتری خواهد بود.
دویچ چشم اندازی از کامپیوتر های کوانتومی‌ را به تصویر کشید. کامپیوتر هایی‌ که می‌ توانند وضعیت هایی‌ را ثبت کند که مطابق آنها ذرات در جهان های مشابه وجود دارند.
در این رایانه ها، مسائل به نوع جدیدی از واحد های اطلاعاتی‌ به نام کوبیت (qbit) تبدیل می‌ شوند که از قاعده ۰ و ۱ پیروی نمیکنند بلکه ترکیبی‌ از این دو را به کار می‌ برند. چنین مسئله ای باعث می‌ شود که یک qbit مانند دو bit به طور همزمان عمل کند و آن هم با سرعتی‌ دو برابر رایانه های قدیمی‌.
دویچ معتقد است که یک کامپیوتر کوانتومی‌ محاسبات را به طور همزمان در جهان های مشابه انجام می‌ دهد. یک چنین توانایی‌ بسیار مهیج است. به عنوان مثال، یک کامپیوتر کوانتومی‌ با قدرت کپردزش ۱۰۰کویبیت معادل یک رایانه معمولی‌ ۲۱۰۰ بیت است یعنی‌ یک میلیون میلیون میلیارد میلیارد بیت! بدین ترتیب حافظه ی چنین کامپیوتری از حافظه تمام ابر کامپیوتر های جهان بیشتر خواهد بود.
طرح دویچ توجه همگان را به کاربرد کامپیوتر های کوانتومی‌ جلب کرد. دانشمندان رشته کامپیوتر تلاش خود را برای خلق نرم افزار های مناسب آغاز کردند.
فیزیکدانان نیز سعی‌ کردند واحد های اطلاعاتی‌ جدید کوبیت ها را خلق کنند. در عین حال دانشمندان توجه خود را بر استفاده از ذرات زیر اتمی‌ مانند پروتون معطوف کرده اند. ذراتی‌ که می‌ توانند در یک زمان در دو وضعیت متفاوت وجود داشته باشند.
اما محققان در این راه به مانعی‌ برخورد کردند: (( کوبیت ها فوق العاده حساس اند و اطلاعات ذخیره شده در آنها به سادگی‌ مخدوش می‌ شود.))
در سال ۱۹۹۸ گروهی‌ به رهبری آیزاک چانگ از شرکت IBM در سن خوزه مشکل اصلی‌ را استفاده از تعداد زیادی کوبیت در قالب تریلیون ها فوتون در یک ماجرای کوچک آب دانسته اند و پیشنهاد کردند که حداقل تعداد کمی‌ کوبیت محاسبات را انجام دهند و بدین ترتیب تلاش برای ساخت آن شروع شد.
چانگ و همکارانش، لیست کوتاهی‌ از اطلاعات را به واحد های اطلاعاتی کوبیت تبدیل کردند و سپس یک برنامه کامپیوتر کوانتومی‌ را برای دست بندی اطلاعات به کار بردند.
نتیجه کار با استفاده از میدان های مغناطیسی‌ در مجراب آب مشخص می‌ شود. در سال ۲۰۰۱ گروه IBM با استفاده از روشی‌ مشابه عدد ۱۵ را به ضریب اولش یعنی‌ ۳ و ۵ تجزیه نمود.

● خلاصه بحث

این موضوع همیشه برای انسان به صورت سوالی‌ مطرح بوده که آیا در جهانی‌ محدود زندگی‌ می‌کند یا در جهانی‌ نامحدود.
در طول تاریخ فلاسفه معتقد بودند که جهان نا محدود است. پنجاه و پنج سال قبل از میلاد لوکریتوس شاعر و فیلسوف رومی‌ در کتاب طبیعت اشیا به بحث درباره جهان نا محدود می‌ پردازد. مشاهدات اخیر فضایی‌ نیز این نکته را تعیید می‌ کند.
بر طبق نظریه چند جهانی‌، جهانی‌ که ما در آن زندگی‌ می‌ کنیم تنها بخش کوچکی‌ از جهان حقیقی‌ است. بی‌ نهایت دنیا شبیه ما یا متفاوت و موازی ما وجود دارند.
درست در همین لحظه در جهانی‌ دیگر نسخه مشابه شما در حال خواندن روزنامه است، دیگری مشغول چتر بازی است و دیگری به بستر خواب رفته. به این ترتیب بر صحنه های این دنیای بی‌ کاران هر نمایشی‌ می‌ تواند به در آید.
مطابق فرضیه چند جهانی‌ Many worlds یا مالتی‌ ورس، تنها یکی‌ از وضعیت هایی‌ که به جهان ما تعلق دارد قابل است و وضعیت های دیگر طبق معادله شرودینگر که به آنها اشاره شده به جهان های موازی دیگر تعلق دارند.
تصاویری که توسط تلسکوپ فضایی‌ هابل گرفته شده هزاران کهکشان را نشان می‌ دهد که تمام آنها به جهان ما تعلق دارند.
یافته های جدید این موضوع خارق العاده را مطرح می‌ کنند که تعداد بیشماری دنیا مشابه به دنیای ما وجود دارند.دنیاهایی که هر حادثه ای در آنها امکان پذیر است. ممکن است در برخی‌ از این جهان ها قوانین فیزیکی‌ متفاوتی‌ حاکم باشد، ولی‌ به هر حال بسیاری از این جهان ها مثل ما هستند. یکی‌ از آنها دنیای خود ماست.
سازمان آموزش و پرورش استان خراسان/
 
آخرین ویرایش:

Soofia

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیگا
.
.
.
-----------------------:gol:----:redface:-
-----------------------:gol::redface:-----
-------------------:redface::gol:---------
*---------------:redface:----:gol:---------*
-----------:redface:--------:gol:---------
---------:redface:----------:gol:---------
-----:redface:--------------:gol:---------
--:redface:-----------------:gol:---------
.
.
.
copy right yuza 2009​

شما اون کله هه هستی
هر خط یه دنیا یه زمان
اون گله یه اتفاقه
بیشتر از این نمیتونم توضیح بدم
شما الان تو اون ستاره داره هستی ،مثلا میگما
تو واقعیت شما تو همش هستی

اونا هم از بالا و پایین تا بینهایت ادامه دارند​
یوزا جان اگه اشتباه نکنم اینی که شما گفتی یعنی چند زمان موازی..نه چند جهان موازی..
چون هر کسی (مثلا همون شکلکه) توی تمام خط ها هست اما تو هر کدوم در یه زمان متفاوت زندگی می کنه نه یه جهان متفاوت...
پس این شکل گویای محور های مختلف زمانی موجود در یک جهان مشترک هست!:surprised:
 

roshanfekrejavan

عضو جدید
کاربر ممتاز
يعني اين مطلب واسه هيچ كس جالب نيست؟ من چه بدسليقم.
نه حاجی.چه بدسلیقه ایی؟
این موضوع یه زمانی برای منم سوال بود.می خواستم یه تاپیک بزنم ولی دیدم شما زدید،اومدمو اینجا مطالب مربوطه رو گذاشتم:gol::victory::gol:
 

yuza

اخراجی موقت
یوزا جان اگه اشتباه نکنم اینی که شما گفتی یعنی چند زمان موازی..نه چند جهان موازی..
چون هر کسی (مثلا همون شکلکه) توی تمام خط ها هست اما تو هر کدوم در یه زمان متفاوت زندگی می کنه نه یه جهان متفاوت...
پس این شکل گویای محور های مختلف زمانی موجود در یک جهان مشترک هست!:surprised:

نه توضیحش یکم سخته
نیگاااا
هر خط یه زندگیه
عین همین زندگی
ولی شاید بشه جای گل رو با یه چیز دیگه عوض کرد

اتفاقی که برات میوفته قبلا افتاده و برعکس
 

memareiram

عضو جدید
به نظر شما، آيا واقعا وجود داره؟ ماهيتش وجوديش چيه؟ فلسفه وجودش چيه؟ از نظر زمان سريعتره، يا كندتر؟ جلوتره يا عقبتر، نكنه معكوس ميره؟ مثل بنجامين باتن؟ تو همين ابعاد ماست؟ (طول عرض عمق زمان) يا ابعاد ديگه‏اي داره؟ آيا بحث همزاد اينجا تحقق پيدا ميكنه؟ نكنه قانون جذب كه تو فيلم راز صحبتش بود يه ربطي به موضوع داره؟
هرچي فكر ميكنيد مفيده بنويسيد. چون من خيييييييييييييييلي در موردش كنجكاوم. شايد به درد ديگران هم بخوره
اینطور که من میدونم هیچ دلیلی نداره که فکر کنیم جهانهای موازی در بعد زمان توجیه میشن.
ممکنه که فقط تحت تاثیر هم باشن، شاید هم بنا بر قاعده تناسخ بهد از مرگ توی جهانی متفاوت اما موازی با این جهان چشم باز کنیم.
من شنیدم که ممکنه با گذر از سیاه چاله ها بشه به جهانهای موازی دسترسی پیدا کرد
 

Soofia

عضو جدید
کاربر ممتاز
من شنیدم که ممکنه با گذر از سیاه چاله ها بشه به جهانهای موازی دسترسی پیدا کرد
ایول...منم اینو شنیده بودم اما زیاد جدی نگرفتم گفتم طرف سرخوشه!:D
از برو بچ نجوم هم پرسیدم ولی کسی جواب نداد:(
 

mohsen.r.sh

عضو جدید
این یک نظریه کاملا علمی و اولین بار توسط فاینمن فیزیکدان امریکایی طی یک ازمایش بروی فوتونها مطرح شد.
در این ازمایش فاینمن با استفاده از اشکار سازها ی دقیق مشاهده کرد که فوتونها (کوچکترین ذرات سازنده نور)دریک زمانهای مشخصی موجودیتشون رو از دست میدن ودوباره در زمان بعدی ظاهر میشن برای توجیه این پدیده فانمن نظریه جهانهای موازی رو ارائه کرد که البته در نجوم و کیهانشناسی هم کاربرد زیادی داره.
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
من خیلی عاشق این بحث ها هستم فقط هرچیزی به ذهنم میرسه یا میگم فکر میکنن تخلیه و خودمم نمیتونم اثباتش کنم.فقط یه چیزایی به ذهنم میرسه.
 

سیامک ترکاشون

متخصص مباحث اجرایی عمران
کاربر ممتاز
به نظر شما، آيا واقعا وجود داره؟ ماهيتش وجوديش چيه؟ فلسفه وجودش چيه؟ از نظر زمان سريعتره، يا كندتر؟ جلوتره يا عقبتر، نكنه معكوس ميره؟ مثل بنجامين باتن؟ تو همين ابعاد ماست؟ (طول عرض عمق زمان) يا ابعاد ديگه‏اي داره؟ آيا بحث همزاد اينجا تحقق پيدا ميكنه؟ نكنه قانون جذب كه تو فيلم راز صحبتش بود يه ربطي به موضوع داره؟
هرچي فكر ميكنيد مفيده بنويسيد. چون من خيييييييييييييييلي در موردش كنجكاوم. شايد به درد ديگران هم بخوره

دوست عزیزم: سلام: چرا فکر میکنی بد سلیقه ای ؟ سیوالات بسیار مهمی مطرح کرده ای -که دانشمندان در حال کار وپژوهش روی انها هستند.در بهترین دانشگاههای دنیا-اما هنوز جواب قطعی نرسیده اند. من خود در اینجا نظر یه شخصی خود را می دهم -شما ودیگران در پذیرش ویا رد ان مختار وصاحب نظرید .فقط تقاضا دارم اگر انتقادی هست :علمی :در خور شان والای خود مطرح کنید اگر مستدل باشد من با کمال میل قبول می کنم .دنبال علم هستم نه تعصب. اما بعد:
1- ما در ریاضیات :سابق در ششم ریاضی دبیرستان سال1348 هندسه های زیر را داشتیم:هندسه رقومی-هندسه ترسیمی-هندسه مخروطات-هندسه فضایی . در هر کدام وضعیت اشکال برحسب مختصات این هندسه ها فرق می کرد.مثلا اگر یک منشور سه بعدی مایل یک مخروط را از راس می زد تصاویر ان چه می شد؟.جواب در هر هندسه فرق می کند. این یعنی این مختصات وابعاد حتی در جهان فیزیکی نسبی بودن خود را ثابت کرده اند. مثال ملموس وعلمی زیر را بزنیم: در هندسه کروی یا توپولوژی که قضایا در داخل ودر واقع سطحی محدب بررسی می شوند.مثلثی که از روی سطح کره جدا شود ویا بصورت :قاچی از ان(مثل برش منشوری قاچی نوک تیز از یک هندوانه) دارای مجموع زوایای بزرگتر از 180 درجه خواهد شد.فکر میکنم حدود :270 تا273 درجه شود.
اگر مثلث ما در هندسه استوانه ای (تو گود ومانند زین اسب ) بررسی شود :مجموع زوایای ان کوچکتر از 180 در جه می شوند.! فکر می کنم حدود 123 یا 127 درجه شوند.!قابل توجه دوستی که 2ضرب در 2 مساوی 5 را طرح فرموده اند!ا ). انچه ما 180 درجه می خوانیم فقط در سطح کاغذ وهندسه دو بعدی و یا هندسه ای که خود مقطعی از هندسه مکعبی یا هندسه مکعب مستطیلی وتصویر افقی ان است صحیح است.
2- قوانین مکانیک نیوتونی :سرعت-حرکت-شتاب-اینرسی-وزن -انرژی و...فقط در کره زمین انهم در حوزه برد گرانش نیوتونی(جاذبه وثقل زمین) صادق هستند.در خلا و حتی کره ماه (با گرانش 1/6 زمین) حتی وزن وانرژی حرکتی مقادیر کار ومومنتم فرق می کنند. در فضای نسبییتی اینشتاین : حتی سکون واستاتیک خود حرکتی نسبی شمرده می شود.!. جرم با شتاب وسرعت فرق می کند.خط راست وجود ندارد. نور واشعه مستقیم الخط ان در زمین وجاذبه نیوتونی در فضای اینشتاین خمی از یک منحنی (تکه ای از یک سهمی یاهذلولی)است. رصدکردن کسوف توسط دانشمندان انگلیسی وتغیر مکان محاسبه شده موقعیت مکانی دو سه سیاره را براساس خمش نور تحت گرانش ثقل جهانی توسط اینشتاین که با تخمین وبراساس فرضییه خود ذهنی محاسبه کرده بود -اثبات نمود. که حق با وی بوده است. نور با تمام خلوص خود در غبر نسبی بودن عجیب است که در قیف سیاهچاله ها بدام می افتد.
3-نظر من این است که جهان را باید چون پیازی فرض کرد وهر لایه را جهانی -ابتدایی ترین وساده ترین لایه -همین پوسته اولیه وجهان ما است.ضخامت بین دو لایه برزخی است بی بعد که از ماده ای که جهان را پر کرده است(فاصله بین ملکول های جسم -فضایی است ) من تصورم این است بین دو لایه پیاز جهان از ماده ای ناشناخته(من نمی شناسم -این ماده فعلی نیست که همه توضیحات انرا خوانده اند-اگرچه این تشبیه درست نیست ولی برای تجسم چاره ای ندارم.پلاسما را در نظر بگیرید حالتی فوق گازی از ماده) که سیاه چا له ها را می سازند پر شده است. فقط 11جهان موازی نداریم .اگر شما بتوانید در هر سیاره از میلیاردها میلیارد به ترتیب ساکن شوید . تمام ابعاد و قوانین فیزیکی وهندسی شما فرق کرده ومختص به دستگاههای :ثقل واینرسی و انرژی وحرکت ومومنتم و....حاکم بران سیاره است. پس این جهانها بی نهایت هستند وموازی (منظور متنافر یا با فاصله در اطراف هم -منظور از موازی این نیست که ریل مانند باشند پارالل ریلی یک حالت از میلیاردها حالت -توازی تنافر است-تنافر یعنی مثلا چهار میله را در نظر بگیرید که بانخ بفاصل مختلف از زیر وبالا وپهلوی هم بگذرند وهمدیگر را قطع نکنند).
4- در عالم خواب اگر چه بخشی از اول ووسط ان مربوط به ذخایر کرتکس خاکستری -این روپوش مچاله!شکل روی دو نیمکره است .بنوعی در حافظه های رم ورام یا خود اگاه وناخود اگاه است این تا زمانی است که خواب در مرحله پالس وامواج الفا وبتا است.در مرحله :لتارژی یا خواب سمنامبول وبسیار عمیق که دیگر خود اکاه فقط بر اعمال کالبد جسمی کنترل دارد - کالبد اثیری یا همان چیزی که روح می گویند رها می شود و این کالبد است که دیگر هیچ دستگاه وثقل خاص ان وهندسه خاص ان برایش مطرح نیست.چون از جنس ماده نیست که تابع قوانین انها شود-افراد واماکنی را مشاهده می کنید که هیچگاه در جهان کالبد فیزیکی یا پوسته ولایه اول ندیده اید.
5- دوستی در تایپیک خود از افراد شبیه ما گفته بود -بنظر من تصورم اینست لایه های پیاز جهان که بظاهر موازیند(حالت موازی بنظر من وجود ندارد نوعی خاص است که انقدر ابعاد بزرگ هستند که ما در حالت توازی ان هستیم ودر بی نهایت بهم نزدیک ومی رسند) امکان دارد در فاصله بسیار نجومی از کنار هم بودن که موازیند -حالت دو اینه را پیدا می کنند کهشما بین انها بیایستید -چند تصویر از خودتان دارند حالات شما را تقلید می کنند.؟. -درست است بی نهایت!
6-من شمنده ام -10 مورد وبهتر نوشته بودم تایپیک سایت ذخیره نکرد وباز نگرداند.دوباره نوشتم اکنون هم باید جایی بروم. اگر مایل بودید ادامه دهید با پرسش تا باهم صحبت کنیم. موفق باشید -اینها عقیده ونظر من است .در پاسخ حاضرم. عزت زیاد-سیامک-ترکاشون -مشهد:1393/4/3
 
آخرین ویرایش:
بالا