هميشه بايد سعى نمود که از داشتن جنگلى خالص و يا فقط يگ گونهٔ درختى پرهيز کرد. اکثراً جنگلهاى خالص و يکدست باعث مىگردند که بهعنوان مثال خطر بهوجود آمدن هوموس خام در منطقه بالا رود و از طرفى وضعيتى براى درختان موجود منطقه پيش آيد که فقط مواد غذائى بالاترين قشر خاک توسط گياه تغذيه شود. بنابراين دلايل، در بسيارى از موارد جنگلهاى خالص با يک گونهٔ گياهى بهعنوان 'مخرب خاک' مطرح مىباشند که اين وضعيت در مورد سوزنىبرگها بيشتر صادق است.
وجود جنگلهاى خالص سوزنىبرگها مثل کاجها باعث فقر خاک و سوق داده شدن خاک به سمت اسيدى مىگردد، گونههاى لاريکس و يا بلوط باعث پيدايش علفهاى هرز مخصوصاً تمشک در منطقه مىشود که در اين مورد نيز ضعف و بيمارى خاک آشکار مىشود و روز به روز شديدتر خواهد شد، جنگلهاى خالص توسکا و يا ممرز و بسيارى ديگر از پهنبرگها باعث بروز خسارت به منطقه نمىشوند ولى از نظر اقتصادى ارزش چندانى براى زمين و منطقه مذکور نخواهند داشت.
بهطور کلى بايد گفت که در اين جنگل خالص بهعلت استفادهٔ يک جانبهٔ يگ گونهٔ درختى از خاک منطقه و بهعلت دارا بودن سيستم ريشهاى همعمق و يکنواخت و همچنين بهعلت نياز مشابه و يکنواخت درختان يکجنس درختى از نور و ديگر امکانات به اين نتيجه مىرسيم که با وجود جنگل خالص از يک گونه نمىتوان از قوّت و قدرت طبيعى موجود در منطقه کاملاً استفاده نمود. رقابت در جنگلهاى خالص يعنى در واقع مکانهائى که گونههاى درختى يکنواخت و مشابه در کنار يکديگر قرار گرفته باشند بسيار شديد مىباشد، بهطورى که مقدار زيادى از قدرت و نيروى نهالهاى جوان در جهت مبارزه و تنازع بقاء براى دسترسى به نور، هوا، مواد غذائي، فضا و محدودهٔ زندگى براى تاج پوشش و ريشه از بين رفته يا بلااستفاده باقى خواهد ماند.
در عوض اختلاط صحيح و سالم نباتاتى با ريشههاى کمعمق و عميق و از طرفى رعايت نياز آنها به نور و سايه و همچنين توجّه کافى داشتن به خواستههاى درختان از نظر مواد غذائي، اين امکان را به ما مىدهد که از خاک منطقه بهطور کامل استفاده شود بدون آنکه کوچکترين آسيبى را باعث گرديم.
در جنگلهاى آميخته شبکهٔ ريشهٔ درختان در قسمتهاى عميق خاک نيز گسترده شده و در تمام طبقات و اشکوبهاى زمين مواد غذائى مورد استفاده قرار مىگيرند. درختانى که داراى ريشههاى عميق و سطحى مىباشند بهطور فشرده با يکديگر مختلط مىگردند و فقط مواد غذائى سطح بالائى خاک مورد استفاده و بهرهبردارى قرار مىگيرد. تمام مواد غذائى و رطوبت قسمتها و طبقات زيرين بهصورت بىمصرف باقى مىمانند.جنگل آميخته بهتر، مناسبتر وسالمتر است و در توليد بيشتر و دائمى مطمئنتر مىباشد.
همچنين جنگل آميخته در مقابل خسارات آفات مقاومتر مىباشد زيرا نيروى دافعهٔ طبيعى در جنگل آميخته بهطور تکامل يافتهاى وجود دارد. بنابر دلايل مذکور جنگل آميخته هميشه نسبت به جنگل خالص رجحان دارد. بسيارى معتقد هستند که اگر به جاى جنگلهاى زود رشد سوزنى برگها با چوب مفيد فراوان اقدام به ايجاد جنگل آميخته نمائيم و در کنار درختان مذکور، پهنبرگها را نيز گسترش دهيم جنگل به وجود آمده نمىتواند درآمد مناسبى داشته باشد و حتى در بسيارى از موارد نمىتواند هزينههاى خود را تأمين کند. به نظر عدهاى اختلاط بهصورت فوق باعث اسراف و هدر رفتن جنگل مىشود و باعث هدر رفتن امکانات مىگردد ولى در واقع بايد ذکر کرد که مناطقى از جنگل بهصورت نقاط خالى و افتاده و بدون درخت وجود دارند که اين نقاط مىتوانند محلهائى جهت وجود سوزنىبرگها باشند و حتى پهنبرگهاى موجود در محل نيز از بين برده نشوند. با وجود خصوصيات فوق اکثراً به اندازه ۵ تا ۲۰ درصد امکان اختلاط درختان سوزنىبرگ وجود خواهد داشت و اين مقدار براى يک زمين سالم و بارور کافى به نظر مىرسد. بديهى است که تودههاى جنگلى سوزنىبرگ خالص يا پهنبرگ خالص مىتوانند بهصورت جنگل آميختهٔ سالم نيز وجود داشته باشند. در هر حال در زمان بهوجود آوردن جنگل آميخته بايد جنگل طبيعى موجود در منطقه را بهعنوان راهنماى اوليه و نمونه در نظر گرفت.
vista.ir
وجود جنگلهاى خالص سوزنىبرگها مثل کاجها باعث فقر خاک و سوق داده شدن خاک به سمت اسيدى مىگردد، گونههاى لاريکس و يا بلوط باعث پيدايش علفهاى هرز مخصوصاً تمشک در منطقه مىشود که در اين مورد نيز ضعف و بيمارى خاک آشکار مىشود و روز به روز شديدتر خواهد شد، جنگلهاى خالص توسکا و يا ممرز و بسيارى ديگر از پهنبرگها باعث بروز خسارت به منطقه نمىشوند ولى از نظر اقتصادى ارزش چندانى براى زمين و منطقه مذکور نخواهند داشت.
بهطور کلى بايد گفت که در اين جنگل خالص بهعلت استفادهٔ يک جانبهٔ يگ گونهٔ درختى از خاک منطقه و بهعلت دارا بودن سيستم ريشهاى همعمق و يکنواخت و همچنين بهعلت نياز مشابه و يکنواخت درختان يکجنس درختى از نور و ديگر امکانات به اين نتيجه مىرسيم که با وجود جنگل خالص از يک گونه نمىتوان از قوّت و قدرت طبيعى موجود در منطقه کاملاً استفاده نمود. رقابت در جنگلهاى خالص يعنى در واقع مکانهائى که گونههاى درختى يکنواخت و مشابه در کنار يکديگر قرار گرفته باشند بسيار شديد مىباشد، بهطورى که مقدار زيادى از قدرت و نيروى نهالهاى جوان در جهت مبارزه و تنازع بقاء براى دسترسى به نور، هوا، مواد غذائي، فضا و محدودهٔ زندگى براى تاج پوشش و ريشه از بين رفته يا بلااستفاده باقى خواهد ماند.
در عوض اختلاط صحيح و سالم نباتاتى با ريشههاى کمعمق و عميق و از طرفى رعايت نياز آنها به نور و سايه و همچنين توجّه کافى داشتن به خواستههاى درختان از نظر مواد غذائي، اين امکان را به ما مىدهد که از خاک منطقه بهطور کامل استفاده شود بدون آنکه کوچکترين آسيبى را باعث گرديم.
در جنگلهاى آميخته شبکهٔ ريشهٔ درختان در قسمتهاى عميق خاک نيز گسترده شده و در تمام طبقات و اشکوبهاى زمين مواد غذائى مورد استفاده قرار مىگيرند. درختانى که داراى ريشههاى عميق و سطحى مىباشند بهطور فشرده با يکديگر مختلط مىگردند و فقط مواد غذائى سطح بالائى خاک مورد استفاده و بهرهبردارى قرار مىگيرد. تمام مواد غذائى و رطوبت قسمتها و طبقات زيرين بهصورت بىمصرف باقى مىمانند.جنگل آميخته بهتر، مناسبتر وسالمتر است و در توليد بيشتر و دائمى مطمئنتر مىباشد.
همچنين جنگل آميخته در مقابل خسارات آفات مقاومتر مىباشد زيرا نيروى دافعهٔ طبيعى در جنگل آميخته بهطور تکامل يافتهاى وجود دارد. بنابر دلايل مذکور جنگل آميخته هميشه نسبت به جنگل خالص رجحان دارد. بسيارى معتقد هستند که اگر به جاى جنگلهاى زود رشد سوزنى برگها با چوب مفيد فراوان اقدام به ايجاد جنگل آميخته نمائيم و در کنار درختان مذکور، پهنبرگها را نيز گسترش دهيم جنگل به وجود آمده نمىتواند درآمد مناسبى داشته باشد و حتى در بسيارى از موارد نمىتواند هزينههاى خود را تأمين کند. به نظر عدهاى اختلاط بهصورت فوق باعث اسراف و هدر رفتن جنگل مىشود و باعث هدر رفتن امکانات مىگردد ولى در واقع بايد ذکر کرد که مناطقى از جنگل بهصورت نقاط خالى و افتاده و بدون درخت وجود دارند که اين نقاط مىتوانند محلهائى جهت وجود سوزنىبرگها باشند و حتى پهنبرگهاى موجود در محل نيز از بين برده نشوند. با وجود خصوصيات فوق اکثراً به اندازه ۵ تا ۲۰ درصد امکان اختلاط درختان سوزنىبرگ وجود خواهد داشت و اين مقدار براى يک زمين سالم و بارور کافى به نظر مىرسد. بديهى است که تودههاى جنگلى سوزنىبرگ خالص يا پهنبرگ خالص مىتوانند بهصورت جنگل آميختهٔ سالم نيز وجود داشته باشند. در هر حال در زمان بهوجود آوردن جنگل آميخته بايد جنگل طبيعى موجود در منطقه را بهعنوان راهنماى اوليه و نمونه در نظر گرفت.
vista.ir