جبران خلیل جبران

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]كسی كه بخشش می كند، زمانی به نشاط حقيقی دست می يابد كه پس از جستجوی فراوان نيازمندی را پيدا كند كه عطای وی را بپذيرد. تلاش برای يافتن چنين شخصی، لذت بخش تر از ايثار است.[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


نوشته های جبران خلیل جبران


از کناب ماسه و کف

پروردگارا !
من دشمنی ندارم.
اما اگر بخواهی برایم دشمنی به وجود آوری او را از من قویتر کن؛
تا پیروزی تنها از آن حق باشد!
و اما شما ؛
پس از مرگ با دشمنانتان دوست خواهید شد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روباه از دیوانه و خدایان زمینی
درهنگام طلوع خورشید روباهی از لانه اش بیرون آمد و با حالتی سراسیمه بهسایه اش نگاه کرد و گفت : امروز شتری خواهم خورد! سپس به راه خود ادامهداد و تا ظهر به دنبال شتر گشت.آنگاه دوباره به سایه اش نگریست و گفت :آری ! یک موش برای من کافی است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از خویش پند گرفتم از کتاب نغمه ها و موسیقی
از خویش پند گرفتم او به من آموخت که دوست بدارم آنچه مردم دوست نمیدارند و همنشین کسی شوم که او را از خود میرانند.خویشتن به من نشان داد که عشق صفت عاشق نیست بلکه صفت معشوق است.وپیش از آنکه خویشتن به من پند دهد عشق در من همچون ریسمان بود اما اکنونبه هاله ای مبدل شد که اول آن آخرش و آخر آن اولش میباشد و به هر آفریدهای احاطه دارد و به تدریج وسعت می یابد تا هر چیزی که آفریده شود را دربرگیرد.از خویشتن پند گرفتم اوبه من آموخت جمال پنهان را با صورت و رنگ و پوست ببینم و به چیزی چشمبدوزم که نزد مردم ناپسند و زشت است تا اینکه زیبایی آن را مشاهده کنم.پیش از آنکه خویشتن به من پند دهد زیبایی را به صورت شعله هایی در میانستونهایی از دود میدیدم اما اکنون چیزی جز آتش فروزان نمیبینم...آری ای برادر ! او به من آموخت .خویشتن تو نیز پند میدهد و به تو ما آموزد.پس من و تو یکسان هستیم و تنها فرقمان این است که من از خود با لجاجت سخن میگویم و تو از درونت چیزی نمیگوئی و نگفتن تو فضیلت است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنهایی از نغمه ها و موسیقی

زندگی جزیره است در دریایی از عزلت و تنهایی.
زندگیجزیره ای است با سنگ هایی از آرزوها و درختانی از رویاها و شکوفه هایی ازوحشت و چشمه هایی از تشنگی و در وسط دریایی از عزلت و تنهایی قرار گرفتهاست.
زندگی تو ای برادر جزیره ای است که از همه ی جزیره ها و خشکی ها جدا مانده است.
هرچند کشتی ها و قایق ها را به سوی سواحلی دیگر بفرستی و هرگاه ناوگانها وکشتی های بزرگ به ساحل تو بیایند تو همان جزیره ی تنها و دور افتاده خواهیماند. با همه ی دردهای فردی و شادی های دور و اشتیاق نادیده و با همه یرمز و رازها...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روبروی عرش زیبایی از کتاب اشکی و لبخندی
تقدیم به همه دوستان عزیزم با لحنی آرام پرسیدم : زیبایی چیست: مردم درباره آن اختلاف نظر دارند.گفت: آنچه تو را به خودش جذب میکند. آنچه میبینی و دوست داری بدهی و بستانی.آنچه در آغوش میگیری و تو را در آغوش میگیرد . الفتی است میان اندوه وشادی . سکوتی است که میشنوی .مجهولی است که میشناسی و رازی است که کشفشمیکنی.آنگاه دست های خوشبویش را بر روی چشم هایم گذاشت و چون دست هایش را برداشت خویش را در آن ذره تنها یافتم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بزه کاری و مجازات از کتاب پیامبر

آنگاه یکی از دادرسان شهر حاضر شد و گفت:
درباره ی بزه کاری و مجازات به ما سخن بگو!
پاسخ داد و گفت:
چون ارواحتان بر روی بادها سرگشته باشند و شب را در تنهایی به سر برید و خطایی را مرتکب شوید .
در آن هنگام ستمی بر دیگران و بر خودتان کرده اید و برای چنین ستمی باید لحظه ای بر در اسمان بکوبید و منتظر بمانید.
خدای درونتان مانند دریا بزرگ است.
از ازل پاک است و تا ابد پاک و نیالوده خواهد بود.
مانند فضایی اثیری است تنها بالداران را پرواز میدهد.
آری!
خدای درونتان مانند خورشید است.
اماداخل سوراخ ماران نمیشود و به تنهایی در درونتان به سر نمیبرد زیرا بسیاریاز آدمیان هنوز بشر مانده و بسیاری دیگر به بشریت نرسیده اند.
اکنون میخواهم درباره ی آن انسان درونتان سخن بگویم.
زیرااو بزهکاری و مجازات شما را خوب میشناسد. بارها صدای شما را شنیدهام.درباره ی گناهکاری سخن میگویید گویی با شما بیگانه و از ان شما نیست!
امابه شما میگویم همچنان که قدیسان و پاکان نمیتوانند از درون بلندتان فراترروند همانطور هم اشرار و ضعیفان نمیتوانند از درون پست تان فروتر روند.
شما با هم در یک کاروان به سوی خدای درونتان در حال حرکتید.
شما راهید و شما رهروید.
پس چون یکی از شما بر زمین افتد برای آنان که پشت سر اویند عبرتی میشود تا پایشان بر همان سنگ نلغزد.
آری!!!!
و برای آنانکه با تندی در جلوی او در حال حرکتند هشداری باشد زیرا تکه سنگ را از راه برنداشته اند..
اما حقیقت همین است مقتول در کشته شدنش بی گناه نیست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خداوندا، نمى توانیم از تو چیزى بخواهیم که تو نیازهاى ما را مى دانى، پیش از اینکه در ما پدیدار شود .
 

sara12345

عضو جدید
آن هنگام که مردمان آفریده شدند نیکی در ایشان برخواسته بود اما خود چنان رفتار می کنند که اگر در گور هم نهاده شوند بدی در ایشان نابود نگردد.
 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] هنگامی
که در سکوت شب گوش فرا دهی
خواهی شنید که کوهها و دریاها و جنگلها
با خود کم بینی و هراس خاصی نیایش می کنند.

جبران خلیل جبران [/FONT]
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به نظر می رسد که من با تیری در قلبم متولد شده ام!​
تیری که تحمل فشار آن در قلب دردناک است​
و خارج کردن آن تیر دردآور...​
"جبران خلیل جبران"​
از کتاب: دلتنگی های پنهان / نشر جیحون / قطع A5​
ترجمه و گردآوری: مهرداد انتظاری




 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



شاید فراقی که در این روزها
ناچار به پذیرش اش هستیم ،
خود سودمند باشد :
چیزهای بزرگ را تنها می توان
از دور دید.


📕 نامه های عاشقانه ی یک پیامبر
✍🏻 #جبران_خلیل_جبران

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هیچکس و هیچ چیز، بر زنی که با خواندنِ کتاب و شعر، گوش دادن به موسیقی و نوشیدن قهوه حالش خوب می شود، پیروز نخواهد شد.


#جبران_خلیل_جبران
📚🍵🎼...

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
و چه زیباست ...
قلبی پیدا کنی که ...
عاشقت باشد بی‌ آن که ...
چیزی از تو بخواهد،مگر حال خوبت را ....

➰جبران_‌خلیل_‌جبران
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سفر کن
به هیچکس هم نگو .

یک رابطه عاشقانه را زندگی کن
و به هیچکس هم نگو

شاد زندگى کن و
به هیچکس هم نگو!

آدم ها
چیزهاى قشنگ را خراب می کنند
 
بالا