جای پای بوم شناختی(EF) شاخص سنجش پایداری

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
جا پای بوم‌شناختی (Eco-footprint)، مقدار زمین و آبی است که فرد یا یک جمعیت انسانی، برای تامین منابع مورد نیاز و پشتیبانی پایداری خود و نیز جذب ضایعات و با فناوری متداول، به کار می‌برد. رویکرد جا پای بوم‌شناختی، اینک به‌طور گسترده‌ای در سراسر جهان، به‌عنوان یک شاخص سنجش زیست‌محیطی برای پایداری به‌کار می‌رود. این شاخص همچنین، می‌تواند در ارزیابی و مدیریت در به‌کارگیری مناسب منابع در اقتصاد نیز مورد استفاده قرار گیرد. از شاخص جا پای بوم‌شناختی، برای بررسی و جست‌وجوی شیوه‌های زندگی پایدار فردی، در الگوی مصرف کالا و خدمات، در مدیریت سازمان‌ها، بخش‌های صنعتی، مناطق و نواحی نیز استفاده می‌شود.
در تحلیل جا پای بوم‌شناختی، مقدار زمین بارور از نظر بوم‌شناختی در عرصه‌های مورد نیاز، برای پایداری یک جمعیت، تولید یک محصول و یا اجرای فعالیت‌ها و با احتساب کاربرد انرژی، غذا، آب، مصالح ساختمانی و دیگر موارد مصرفی برآورد می‌شود. تحلیل جا پای بوم‌شناختی همچنین شیوه‌ای است که برای تعیین میزان مصرف نسبی منابع به‌منظور ارتقای آگاهی، آموزشی، راجع به هر نوع مصرف منابع موجود و گاهی راه‌اندازی، شروع و تغییر الگو و نحوه مصرف به‌کار گرفته می‌شود. این شاخص به این دلیل مورد استفاده قرار می‌گیرد که شیوه‌های زندگی عادی و متداول در استفاده از منابع، پاسخگو نبوده و پایدار نیست.

با انتشار گزارش برانت‌لند، موضوع توسعة پایدار وارد مباحث دولت‌ها و تجارت‌جهانی شد و تلاش‌های زیادی برای ارائه تعریفی دقیق از مفهوم پایداری انجام گرفت. برای قابل اندازه‌گیری شدن این مفهوم و عملیاتی‌شدن ایدة شهر پایدار، روش کمی جدیدی موردنیاز بود، بنابراین روشی به نام «جای پای بوم شناختی» (ای-اف) ارائه شد. روش (ای-اف) توسط پروفسور ویلیام ریز و دکتر ماتیس واکرناگل در اوائل دهة 1990 ارائه شد. این روش، شاخص توسعة منابع است‌که تقاضای منابع انسانی را به مقدار زمینی که برای تولید منابع، تفکیک CO2 ، و یا دفع مواد زاید لازم است، تبدیل می‌کند. در این زمینه، ریز و واکرناگل پایداری را به زبان ساده به منزلة زندگی مسالمت‌آمیز و در حد ظرفیت طبیعت تعریف کرده‌اند. (ای-اف) اصول?، به عنوان روشی ساده و مناسب برای مقایسة پایداری استفاده از منابع در بین جمعیت‌های متفاوت، شناخته می‌شود. این روش هم اکنون به صورت گسترده‌ای به عنوان شاخص توسعة ‌پایدار استفاده می‌شود. (ای-اف) مصرف منابع را با مساحت زمین مورد نیاز برای به پایدار رساندن آن معادل‌سازی می‌کند و این امکان را فراهم می‌کند که با یک میانگین‌گیری، بتوان سرانة (ای-اف) منطقه، یا کشور را با میانگین جهانی مقایسه کرد. سرانجام مصرف این جمعیت‌ها به سطحی از کرة زمین قابل تبدیل است. این سطح، سپس با مقدار دقیق مساحت منطقه‌ای که جمعیت در آن ساکن هستند، مقایسه می‌شود، و درجة ناپایداری براساس تفاوت بین مساحت زمین موجود و زمین مورد نیاز (بر مبنای توان اکولوژیک) قابل محاسبه است. به عبارت ساده، جمعیت ناپایدار به جمعیت‌هایی گفته می‌شود که مقدار(ای-اف) آنها از مقدار زمین در اختیارشان بیشتر است. همچنین نشان داده شده است که (ای-اف) می‌تواند برای طراحی و برنامه‌ریزی خط‌ومشی‌های آینده نیز مورد استفاده قرار گیرد. به‌طوری‌که (ای-اف) محاسبه شده براساس این روش، تبدیل به ابزارهای آموزشی و برنامه‌ریزی مهمی شده‌اند که ناپایداری مصرف جهانی را بخوبی نشان می‌دهند.
تغییر الگوی مصرف منابع، از مواردی است که کمتر اطلاع‌رسانی شده، اما در شیوه‌های جا پای بوم‌شناختی، وجوه مختلف آگاهی‌رسانی مورد توجه است. مصرف انسان از منابع تجدیدپذیر و نه تجدیدناپذیر، بحران‌های واقعی پایداری را مطرح می‌کند. طبیعت می‌تواند منابع تجدیدپذیر را به میزان معینی تغییر داده و تجدید کند. انسان‌ها، پیوسته و به‌طور فزاینده‌ای، منابع تجدیدپذیر را سریع‌تر از تغییرات زیست‌بوم‌ها تغییر داده و مصرف می‌کنند.
رويکرد جا پاي بوم شناختي، اينک به طور گسترده اي در سراسر جهان، به عنوان يک شاخص سنجش زيست محيطي براي پايداري به کار مي رود. اين شاخص همچنين، مي تواند در ارزيابي و مديريت در به کارگيري مناسب منابع در اقتصاد نيز مورد استفاده قرار گيرد. از شاخص جا پاي بوم شناختي، براي بررسي و جست وجوي شيوه هاي زندگي پايدار فردي، در الگوي مصرف کالا و خدمات، در مديريت سازمان ها، بخش هاي صنعتي، مناطق و نواحي نيز استفاده مي شود.

در تحليل جا پاي بوم شناختي، مقدار زمين بارور از نظر بوم شناختي در عرصه هاي مورد نياز، براي پايداري يک جمعيت، توليد يک محصول و يا اجراي فعاليت ها و با احتساب کاربرد انرژي، غذا، آب، مصالح ساختماني و ديگر موارد مصرفي برآورد مي شود. تحليل جا پاي بوم شناختي همچنين شيوه اي است که براي تعيين ميزان مصرف نسبي منابع به منظور ارتقاي آگاهي، آموزشي، راجع به هر نوع مصرف منابع موجود و گاهي راه اندازي، شروع و تغيير الگو و نحوه مصرف به کار گرفته مي شود.

اين شاخص به اين دليل مورد استفاده قرار مي گيرد که شيوه هاي زندگي عادي و متداول در استفاده از منابع، پاسخگو نبوده و پايدار نيست.

تغيير الگوي مصرف منابع، از مواردي است که کمتر اطلاع رساني شده، اما در شيوه هاي جا پاي بوم شناختي، وجوه مختلف آگاهي رساني مورد توجه است. مصرف انسان از منابع تجديدپذير و نه تجديدناپذير، بحران هاي واقعي پايداري را مطرح مي کند. طبيعت مي تواند منابع تجديدپذير را به ميزان معيني تغيير داده و تجديد کند. انسان ها، پيوسته و به طور فزاينده اي، منابع تجديدپذير را سريع تر از تغييرات زيست بوم ها تغيير داده و مصرف مي کنند.

تغييرات روزافزون در منابع يا سنگيني بار بوم شناختي، تهديدي جدي براي زيست بوم هاست، زيرا زيست بوم ها توان و يا فرصت بازسازي و بارگيري دوباره را ندارند. افزون بر اين، انسان ها مي توانند بدون منابع تجديدناپذير هم، مانند منابع فلزي و سوخت هاي فسيلي زندگي کنند.

رويکرد جا پاي بوم شناختي، مي تواند مفهوم بارگيري دوباره منابع و ميزان کاربرد آنها را به عنوان عوامل کليدي در فرايند توسعه پايدار جوامع انساني ارائه دهد. آنچه طبيعت به ما عرضه مي کند، براي زندگي مصرف مي کنيم، بر اين اساس، هر اقدامي که انجام مي دهيم، بر زيست بوم هاي کره زمين تأثير مي گذارد.

امروزه، جا پاي بوم شناختي انسان، ۲۳درصد بيشتر از آنچه کره زمين مي تواند بازتوليد کند را نشان مي دهد. به سخن ديگر، در حال حاضر بيش از ۱۴ ماه طول مي کشد تا کره زمين، آنچه ما در يک سال مصرف مي کنيم، بازسازي کند.

با اندازه گيري و سنجش جا پاي بوم شناختي يک جمعيت (فرد، شهر، جامعه شهري يا يک کشور)، مي توانيم عبور از حد مجاز مصرف منابع را با دقت بيشتري ارزيابي و مهار کنيم. شاخص هاي جا پاي بوم شناختي، ما را قادر خواهد ساخت که اقدامات مناسب فردي و جمعي را با ابزارهاي موجود، تداوم بخشيم.

هنگامي که تقاضاي منبع بوم شناختي انسان، از آنچه طبيعت دائما مي تواند عرضه کند، تجاوز کند، ما به مرحله عبور از حد مجاز وارد شده ايم. طبق گزارش هاي مؤسسه جهاني منابع، برنامه محيط زيست سازمان ملل و بانک جهاني، در سال ۲۰۰۱، علاوه بر روند فزاينده تخليه منابع تجديدناپذير، مانند معادن، نفت و... منابع تجديدپذير نيز آشکارا در معرض خطر قرار گرفته اند.

ما براي تداوم بقاي خود، به موجودي هاي بوم شناختي وابسته ايم. بي شک تخليه مستمر منابع، رفاه انسان را نيز تحليل مي برد، منابع معيشتي نابود مي شوند، اراضي بي ثمر مي مانند و منابع به طور فزاينده اي گران، کمياب و غيرقابل دسترس مي شوند و در چنين شرايطي تفاوت منابع آشکار مي شود.

اين روند تخليه، با رشد جمعيت انساني و با تغييرات شيوه زندگي، که بيش از پيش، تقاضا به منابع طبيعي را وابسته مي کند، وخيم تر مي شود.شاخص جا پاي بوم شناختي، ابزار مناسبي براي ارزيابي منابعي است که در جهت تبيين اهميت مسائل پايدار به کار مي رود. اين شاخص بيان مي کند که چه کسي منبع را مصرف مي کند و چه جامعه هايي چه مقدار از منابع بوم شناختي را با چه جمعيتي و در چه عرصه جغرافيايي تخليه مي کنند.

از ديدگاه پايداري، وقتي که جا پاي انسان از مقدار ظرفيت زيستي تجديدپذير افزون گشت، به سمت ناپايداري پيش مي رود. محاسبه جا پاي بوم شناختي در ۴۰ سال گذشته نشان مي دهد که روند رشدي معادل ۲۵ سال بيش از مقدار ظرفيت زيستي تجديدپذير روي داده است.

چالش پايداري، جست وجوي راه هاي تجربه اندوزي ارزنده از زندگي است. باتوجه به محدوديت هاي کره زمين، جا پاي بوم شناختي، ابزار شناخت و سنجش فعاليت هاي بوم شناختي است.

جا پاي بوم شناختي، برآورد و سنجش فشار انسان بر بوم سازگان هاست.

جاي پاي بوم شناختي، در «واحدهاي ناحيه» واحدهاي سطح بيان مي شود. هر واحد برابر است با يک هکتار فضاي زيستي مولد يا بارور، با ميانگين جهاني بهره وري.

جا پاي بوم شناختي جهاني، بر حسب نسبت حجم جمعيت، متوسط مصرف هر نفر و تراکم منابع و فناوري تغيير مي کند. فناوري مي تواند بهره وري زمين، يا کارايي منابع مورد مصرف براي توليد کالا و خدمات را تغيير دهد.

بررسي ها نشان مي دهد که در سال ۲۰۰۰، جا پاي جهاني کمي افزايش يافته، که باتوجه به رشد جمعيت، ميانگين جا پا بر حسب هر نفر، تقريبا از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۶ ثابت مانده است. باتوجه به اينکه جمعيت جهان از سال ۱۹۹۶، از ۷/۵ ميليارد نفر به ۶ ميليارد نفر افزايش يافته، اما افزايش شاخص جا پا، حدودا به ۵درصد رسيده است.

در سال ۱۹۹۶، در کره زمين، ۶/۱۲ ميليارد هکتار زمين بيولوژيک بارور وجود داشته که تقريبا يک چهارم سطح کره زمين را پوشش مي دهد. از اين ميزان، ۳/۱ ميليارد هکتار را زمين هاي زراعي، ۶/۴ ميليارد هکتار را مراتع، ۳/۳ ميليارد هکتار را نواحي ماهيگيري و ۲/۰ ميليارد هکتار را زمين هاي ساخته شده دربرمي گيرد. چنانچه ۱۰درصد تمام فضاي زيستي بارور را با ديگر گونه ها در نظر بگيريم، فضاي موجود براي هر نفر حدودا به ۲/۲ واحد سطح مي رسد.

جا پاي بوم شناختي، بر حسب واحدهاي سطح يا حوزه ها سنجش مي شود. يک واحد سطح، برابر است با يک هکتار از فضاي زيستي بارور متناسب با ميانگين جهاني بهره وري. زمين ها از نظر بهره برداري، متفاوت هستند، بيشتر زمين ها براي کشت اختصاص مي يابند و کمترين ميزان آنها براي مراتع حيواني مورد استفاده قرار مي گيرند.

بر اين اساس، يک هکتار زمين با باروري بالا، نشان دهنده بيش از واحدهاي سطح همان مقدار با زمين باروري کمتر است. تمام سطوح يا نواحي زمين بر حسب ظرفيت آنها براي «زي توده» سنجش مي شوند. دريا نيز برحسب ظرفيت توليد پروتئين مصرفي انسان سنجيده مي شود. «واحدهاي سطح» مقايسه معناداري از جا پاي بوم شناختي در کشورهاي مختلف با کيفيت هاي گوناگون مي دهد.

حداقل مورد نياز براي پايداري در جهان آن است که جا پاي انساني بايد از کمتر از ظرفيت بيولوژي زيست کره باشد، اما اين براي هر کشور تفاوت دارد. درحالي که وضعيت زيست بوم هاي طبيعي طي ۳۰ سال گذشته ۳۳درصد افت داشته، فشارهاي انساني بر زيست کره تا ۵۰درصد افزايش يافته است. در سال ۱۹۹۷، جا پاي بوم شناختي جمعيت جهان ۳۰درصد بيش از ظرفيت زيستي بارور کره زمين بوده است.

به عبارت ديگر، انسان به کره زميني ۳۰درصد بزرگ تر از اين کره زمين نياز خواهد داشت. آمارهاي منتشر شده از سوي سازمان ملل نشان مي دهد که ۲۰درصد جمعيت جهان که در کشورهاي ثروتمند زندگي مي کنند، بيش از ۸۰ درصد منابع جهان را مصرف مي کنند. در سال ۱۹۹۶، جا پاي بوم شناختي مصرف کننده متوسط در کشورهاي صنعتي، ۴ برابر مصرف کننده متوسط در کشورهاي کم درآمد بوده است.


این شاخص به این دلیل مورد استفاده قرار می گیرد که شیوه های زندگی عادی و متداول در استفاده از منابع، پاسخگو نبوده و پایدار نیست.
تغییر الگوی مصرف منابع، از مواردی است که کمتر اطلاع رسانی شده، اما در شیوه های جا پای بوم شناختی، وجوه مختلف آگاهی رسانی مورد توجه است. مصرف انسان از منابع تجدیدپذیر و نه تجدیدناپذیر، بحران های واقعی پایداری را مطرح می کند. طبیعت می تواند منابع تجدیدپذیر را به میزان معینی تغییر داده و تجدید کند. انسان ها، پیوسته و به طور فزاینده ای، منابع تجدیدپذیر را سریع تر از تغییرات زیست بوم ها تغییر داده و مصرف می کنند.
تغییرات روزافزون در منابع یا سنگینی بار بوم شناختی، تهدیدی جدی برای زیست بوم هاست، زیرا زیست بوم ها توان و یا فرصت بازسازی و بارگیری دوباره را ندارند. افزون بر این، انسان ها می توانند بدون منابع تجدیدناپذیر هم، مانند منابع فلزی و سوخت های فسیلی زندگی کنند.
رویکرد جا پای بوم شناختی، می تواند مفهوم بارگیری دوباره منابع و میزان کاربرد آنها را به عنوان عوامل کلیدی در فرایند توسعه پایدار جوامع انسانی ارائه دهد. آنچه طبیعت به ما عرضه می کند، برای زندگی مصرف می کنیم، بر این اساس، هر اقدامی که انجام می دهیم، بر زیست بوم های کره زمین تأثیر می گذارد.
جا پاي بوم‌شناختي، برآورد و سنجش فشار انسان بر بوم‌سازگان‌‌هاست.
جاي پاي بوم‌شناختي، در «واحدهاي ناحيه» واحدهاي سطح بيان مي‌شود. هر واحد برابر است با يك هكتار فضاي زيستي مولد يا بارور، با ميانگين جهاني بهره‌وري.
جا پاي بوم‌شناختي جهاني، بر حسب نسبت حجم جمعيت، متوسط مصرف هر نفر و تراكم منابع و فناوري تغيير مي‌كند. فناوري مي‌تواند بهره‌وري زمين، يا كارايي منابع مورد مصرف براي توليد كالا و خدمات را تغيير دهد.









 
بالا