جان اشتاین بک

کالیگولا

عضو فعال
کاربر ممتاز
اشتاین بک، جان Steinbeck, John داستان­نویسی امریکایی است. (1902-1968) اشتاین­بک در کالیفرنا در خانواده­ای از تبار ایرلندی زاده شد. تحصیلات خود را ابتدا در زادگاهش انجام داد، سپس آن را در دانشگاه استنفرد Stanford در رشته زیست­شناسی ادامه داد و بی­آنکه به دریافت مدرکی نایل آید، دانشگاه را ترک کرد و برای امرار معاش به کارهای کوچک اشتغال یافت. مدتی نیز خبرنگاری مطبوعات را برعهده گرفت که در آن توفیقی به دست نیاورد. در طی این سالها بود که به نوشتن پرداخت و اولین رمان خود را به نام جام زرین Cup of Gold در 1929 و سپس مجموعه­ای از داستانهای کوتاه را با عنوان چمنزارهای بهشت The Pstures of Heaven در 1932 منتشر کرد. در 1935 انتشار رمان تورتیلا فلت Tortilla flat او را به شهرت و پول رساند. این رمان شرح زندگی افراد رنگارنگ و جالب توجهی است از سرخپوستها، اسپانیاییها و سفیدپوستها،که با روحی شاد و بی­هیچ­گونه قید اخلاقی در کلبه­های چوبی جنوب کالیفرنیا در میان فقر و بدبختی زندگی میکنند. واقع­بینی که در این داستان به کار رفته موافق طبع مردمی افتاد که از داستانهای رمانتیک خسته شده بودند. اشتاین­بک پس از آن یک سلسله رمان اجتماعی با تمایل به ناتورالیسم انتشار داد. که از ان جمله میتوان به رمان نبردی مشکوک In Dubious Battle (1936) که سرگذشت اعتصاب کارگران کشاورز مزارع کالیفرنیا بود اشاره کرد. اشتاین­بک در این سال به اروپا سفر کرد و از کشورهای اسکاندیناوی و روسیه دیدن کرد و قدرت ادبی خود را تکامل بخشید. ثمره این سفر یادداشتهایی بود به نام یادداشتهای روسیه A Russian Journal که احساس نویسنده را درباره شهر مسکو و به طور کلی کشور شوروی نشان می­دهد. اشتاین­بک در بازگشت به امریکا با قدرت بیشتر به نویسندگی پرداخت. کتاب موشها و آدمها Of Mice and Men را در 1937 انتشار داد که شهرتی واقعی و عمیق برای نویسنده به همراه آورد. کتاب داستان عجیبی است از دو کشاورز که یکی با وجود داشتن نیروی جسمانی فراوان دارای مغز ضعیفی است و همین امر او را پیوسته تحت حمایت دیگری قرار می­دهد. در این داستان اشتاین­بک همدردی خود را با مردم محروم، با شیوه­ای درخشان بیان می­کند. داستان موشها و آدمها در اروپا و امریکا به صورت نمایشنامه بر صحنه آورده شد و پیروزیهای فراوانی به دست آورد و اشتاین­بک را برجسته­ترین رمان­نویس عصر معرفی کرد. پس از آن مجموعه داستان کوتاه دره طویل The Long Valley در 1938 انتشار یافت و در 1939 مهمترین رمان اشتاین بک به نام خوشه­های خشم The Grapes of Wrath منتشر شد که توصیفی هیجان­انگیز و مؤثر از خانواده­ای آواره و تیره­روز است. نویسنده در این اثر، امور عینی و ذهنی را درهم آمیخته و شاهکاری پدید آورده است که او را در صف اول رمان­نویسان معاصر امریکا قرار داده و جایزه پولیتزر Pulitzer را نصیبش کرده است. از آن پس آثار اشتاین­بک در سراشیب افتاد و چنانکه مردم انتظار داشتند امیدشان را برنیاورد. رمان ماه پنهان است The Moon is Down در 1942 و رمانهای دیگری که در این دوره انتشار یافت، هیچ یک پیروزی چشم گیری به دست نیاورد. جان اشتاین­بک در 1943 درجنگ دوم جهانی با سمت خبرنگار جنگی از طرف روزنامه هرالد تریبون به انگلستان و از آنجا به جبهه جنگ در منطقه مدیترانه فرستاده شد. پس از بازگشت به امریکا داستان راسته کنسروسازی Cannery Row را در 1945 منتشر کرد که نموداری از آثار خیال­انگیز و رمانتیک دوره اول نویسندگیش بود. پس از آن در 1947 رمان اتوبوس سرگردان The Wayward Bus را روانه بازارکرد. داستان مروارید The Pearl اثر دیگری بود که در 1947 منتشر شد و اثر فاخری به شمار آمد. داستان آمیخته­ای است از حقیقت و افسانه و سرگذشت صیادی است که به صید مروارید درشتی که همه مردم از آن گفتگو می­کنند، دست می­یابد و دوباره آن را از دست می­دهد. داستان در نظر خواننده از جاذبه فراوان برخوردار است. وصف شهر، مردم و تنوع حوادث که با آهنگها و نغمه­های مختلف از قبیل نغمه خوشبختی، نغمه مروارید، نغمه خانواده و نغمه دشمنی و در پایان نغمه بدبختی همراه است؛ سراسر دلنشین و تأثرآور و حاکی از لطافت ذوق است. اشتاین­بک یکی دیگر از سفرنامه­های خود را با عنوان یکبار جنگی رخ داد Once there was a War در 1958 منتشر کرد.
اشتاین­بک در 1962 به دریافت جایزه ادبی نوبل نایل آمد. وی نویسنده­ای است کناره­گیر و بی­اعتنا به شهرت که در سالهای آخر زندگی اثر جالب توجهی منتشر نکرد. آثار نخستین وی از ادراکی کامل درباره زندگی و نظری بلند و وسیع درباره مسائل انسانی برخوردار است که با روشی تغزلی، حماسی یا طنزآمیز و لحنی واقع­بینانه بیان شده و در ادبیات معاصر آمریکا مقامی عالی به دست آورده است.
 

elnaz66

عضو جدید
من کتاب خوشه های خشم و خوندم ولی چندان خوشم نیومد . کلا فضای
سیاسی که توی کتابها ازشون صحبت میشه آدم و خسته میکنه . کتاب
خوشه های خشم جان اشتاین بک فضای سیاسی که داره شبیه فضای سیاسی کتاب مادر از ماکسیم گورکی . نمیدونم شاید اطلاعات کم من نسبت به تاریخ کشورهای دیگه است که چندان با این جور کتاب ها نمیتونم ارتباط برقرار کنم.
 

کالیگولا

عضو فعال
کاربر ممتاز
اصلا موضوع این کتاب سیاسیه!!!!!!
متئاسفانه اشتاین بک در اواخر عمرش کلا 180 درجه تغییر جبهه داد! :cry:
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
معرفی رمانی از جان اشتاین بک

ماه پنهان است" که در سال 1942 منتشر شد اثر نویسنده‌ی مشهور آمریکایی جان اشتاین بک است. جان اشتاین بک در سال 1902 به دنیا آمد و در سن 66 سالگی چشم از دنیا فرو بست. اولین داستان او "فنجان زرین" است که موفقیت چندانی به دست نیاورد اما کتاب "تورتیلا فلت" که سومین اثر او است توانست شهرت و ثروت را برای او به همراه بیاورد. اشتاین بک در سال 1962 موفق به کسب جایزه‌ی نوبل ادبی شد که البته به یکی از آثار ضعیف او تعلق گرفت. اشتاین بک «ماه پنهان است» را پس از نوشتن به صورت نمایش‌نامه‌ای درآورد که به اندازه‌ی داستان موفقیت‌آمیز بود و با ستایش منتقدان روبه‌رو شد.

"ماه پنهان است" ماجرای شهر کوچکی را در نروژ که به اشغال سپاهیانی ناشناس و ظاهرا نازی به در می‌آید بازگو می‌کند. افسران مهاجم در ابتدا فکر می‌کردند که ماموریت آسانی در پیش رو دارند ولی با شروع اولین سرپیچی از دستور و قتل یکی افسران مهاجم توسط یکی از ساکنین شهر تمام محاسبات مهاجمین به هم می‌خورد و مقاومت مردم شهر و تخریب روحیه‌ی مهاجمین آغاز می‌گردد. مردمی که معیارشان برای خوب یا بد بودن فردی آشپزی خوب یا بد اوست. مردمی که آن قدر از اسلحه‌های خود استفاده نکرده‌اند که جای آن‌ها را فراموش کرده‌اند ناگهان شروع به مقاومتی جانانه می‌کنند تا جایی که بعد از تیرباران یکی از ساکنین چنان رعب و وحشتی در مهاجمین رسوخ می‌کند که حتی سربازان به تنهایی جرات آب خوردن هم ندارند. سربازانی که در چند روز اول حضور خود در شهر آرزوهای زیادی مبنی بر ماندن در این شهر و ازدواج با دختران این شهر دارند حال هیچ خیالی جز فرار ندارند و آوازهای‌شان تماما با مضمون غربت و دلتنگی است.
از نکات جالب این رمان می‌توان به شخصیت‌پردازی و فضاسازی مناسب اشاره کرد. تحول در شخصیت‌ها کاملا مشهود است. چینش مقدمات مناسب برای تحول یک شخصیت از مواردی است که اگر در داستانی درست استفاده نشود باعث از دست رفتن مخاطب زیادی می‌شود. ولی در این داستان این چینش کاملا منطقی است. یعنی هیچ جای تعجبی نیست وقتی زنی که خیلی در شهر به آرامش و زیبایی معروف است و در بیشتر صحنه‌هایی که حضور دارد مشغول بافتن لباس است با قیچی ستوانی را که عاجزانه و از ته دل او را دوست دارد به قتل برساند. نمونه دیگری از تحول را می‌توان در شهردار پیدا کرد. شهردار که به نظر می‌رسد انسان ترسو و بی‌اراده‌ای است چنان جسارت و شجاعتی از خود نشان می‌دهد که کارش به اعدام می‌کشد. یکی از نکاتی که منتقدان در شخصیت‌پردازی خوب و قابل لمس اشتاین بک کاملا موثر می‌دانند تجربه شغل‌های مختلف است. جان اشتاین بک در جوانی برای کسب درآمد به شغل‌های مختلفی پرداخت؛ شغل‌هایی مانند کشاورزی، جاده‌سازی، کارگری، میوه‌چینی، نقشه‌برداری، شب‌پایی و حتی کار در آزمایشگاه. او مدتی هم در کشتی حمل احشام مشغول بود. این شغل‌های مختلف او را با شخصیت‌های آینده‌اش از نزدیک آشنا کرد. اما در مورد فضاسازی شروع برف سنگین که هم‌زمان با شروع محاکمه یکی از اهالی است کاملا فضای سرد و تاثیرگذاری را به نمایش می‌گذارد.
به دلیل کلاسیک بودن این داستان اصلا انتظار شخصیت‌پردازی مدرن و پراکنده را نداشته باشید. شخصیت‌پردازی کاملا یک‌جا و تک‌تک می‌باشد.

از نقاط ضعف داستان اشاره مستقیم به بعضی نکات است. به عنوان مثال اشاره مستقیم به علت برف و یا رعب و وحشت افسران. در حالی که اگر این اشاره‌های مستقیم هم نبود کاملا مخاطب داستان متوجه شرایط و علل اتفاقات می‌شد.

از آثار معروف و موفق این نویسنده می‌توان به «نبردی مشکوک»، «موش‌ها و آدم‌ها»، «خوشه‌های خشم» و «مروارید» اشاره کرد. اغلب آثار اشتاین بک درباره‌ی زندگی مردم کشاورز و فقیر کالیفرنیا است. استقبال از بعضی آثار او مثل خوشه‌های خشم به حدی بود که موجی اجتماعی ایجاد کرد و زمامداران آمریکا را ناگذیر به پذیرفتن برخی از اصلاحات اجتماعی کرد.
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یك گلف باز نمی تواند در كار خود كامیاب شود، مگر اینكه، ضربه زدن به یك توپ كوچك را برای خود، مهمترین چیز دنیا بداند. جان اشتاین بك


اگر شاهراه زندگی، تنها دو راه بنیادی داشته باشد و می بایست تنها یكی از آنها را برگزید، چه كسی می تواند ادعا كند كه كدام یك بهتر است؟ جان اشتاین بك


از هر رویدادی كه رخ می دهد، باید درسی گرفت. جان اشتاین بك


آدم نمی تواند همه چیز را با هم داشته باشد.جان اشتاین بك
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
🍁🍃دوست داشته شدن خیلی خوب است، حتی اگر دیر شده باشد ... - جان اشتاین بک
 
بالا