[ جام جهانی ] خاطره بازی با «ساندر پل» داور بازی ایران - استرالیا

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1][/h]​

مجله تماشاگر:
«ساندر پل» نام آشنایی است برای همه ما. شاید نسل جدید فوتبالی های ما نامش را نشنیده باشد. اما همه آنهایی که هشتم آذر 1376 برایشان یک روز خاطره انگیز شد نام این مرد سرخ روی مجاری را شنیده اند. داور نام آشنای مجارستانی که سوت او حکم رفتن ما به جام جهانی را داد و آغازی شد بر جشن های خیابانی مان.

ساندر پل دو سال قبل در ششمین روز مرداد ماه 1374 هم به ایران آمد تا چهلمین دربی پایتخت را سوت بزند اما خاطره انگیرترین سوت او برای ما همان هشتم آذر است. خودش بهترین خاطره قضاوتش را روز هفدهم ژولای سال 1994 می داند؛ روزی که افتخار این را یافت تا سوت فینال جام جهانی را بین برزیل و ایتالیا به صدا درآورد. البته ما هم در این افتخار سهم داشتیم. در آن روز محمد فنایی – کمک داور هموطن ما – ساندر پل را در این قضاوت یاری می داد.

حالا او 13 سال بعد از بازنشستگی در داوری، به همه آن روزهای خاطره انگیز اشاره می کند. چه آنهایی که برای ما خاطره شدند و چه روزهایی که برای خودش تبدیل به بهترین خاطرت شد. گفتگوی جالب تماشاگر با ساندر پل داور سرشناس مجارستانی را بخوانید.



نام ساندر پل در سه برهه از تاریخ برای ایرانیان خاطره انگیز شد. اولین بار شما به همراه کمک داور کشور ما – محمد فنایی – فینال جام جهانی 1994 آمریکا را سوت زدید، یک بار دیگر به تهران آمدید و دربی استقلال و پرسپولیس را سوت زدید، دو سال بعد تیم ملی فوتبال ما با قضاوت شما در استرالیا به جام جهانی رفت و یک روز خاطره انگیز برای ما رقم خورد. مسلما خاطره انگیزترین تصویری که ما از شما داریم مربوط به لحظه ای است که بعد از هشت دقیقه وقت اضافه ای که گرفتید سوت پایان بازی را به صدا درآوردید. آن لحظه را به یاد دارید؟

- آن بازی نه تنها برای شما ایرانیان که برای من نیز یک بازی خاطره انگیز بود. قرار بود آخرین تیم راه یافته به جام جهانی مشخص شود و همه دنیا منتظر مسافر آخر جام بودند. در مورد لحظه ای که سوت پایان را به صدا درآوردم بله هنوز هم به یاد دارم که علی دایی بازیکن سرشناس شما چگونه مرا در آغوش گرفت. راستش تعجب کردم که او خوشحالی اش را با من تقسیم کرد. شاید او در آن لحظه از شادی فراوان مرا با همبازیانش اشتباه گرفته بود. بعدها در هواپیما با کمک هایم این صحنه را به یاد می آوردیم. باید بگویم این بازی بسیار خاطره انگیز بود اما برای من هفدهم ژولای 1994 خاطره انگیزترین روز قض1اوتم است. اتفاقا در این روز هموطن شما آقای محمد فنایی هم در این افتخار با من شریک بود. قضاوت فینال جام جهانی برای هر داوری می تواند بزرگترین افتخار ورزشی اش باشد.

و قضاوت تان در دربی ایران؟

- آن روز را به یاد می آورم. جمعیت زیادی به ورزشگاه آمده بودند و برای من تعجب برانگیز بود که در ایران این همه علاقمند به فوتبال وجود دارد. صد هزار نفر در ورزشگاه بودند و باید اعتراف کنم قضاوت در این محیط برایم یکی از لذتبخش ترین کارها بود. من در مسابقات لیگ کشورم هرگز چنین جمعیتی را ندیده بودم. در مسابقات اروپایی نیز به ندرت می توانستیم در چنین فضایی قرار بگیریم. شما دقت کنید که ما در فینال جام جهانی جلوی دیدگان 90 هزار تماشاگر این بازی را سوت زدیم.
قبل از بازی از حساسیت دربی شما و همچنین میزان علاقمندی مردم ایران به این دو تیم مطلع شده بودم. البته من خوشحال بودم که این بازی پر گل درآمد، چرا که شنیده بودم معمولا به دلیل حساسیت های بالابازی های این دو تیم کم گل بوده. اقامت در تهران برای من یک سفر لذتبخش بود. به خصوص که آقای فنایی هم در این بازی همکار من بود و یک بار دیگر خاطرات جام جهانی را زنده کردیم.

شناخت شما از داوران ایران تا چه اندازه است؟ بخصوص که کشور ما در حال حاضر یک تیم داوری متشکل از آقایان فغانی، کامرانی فر و سخندان دارد که کاندیدای جام جهانی هستند و در دوره قبلی هم آقای کامرانی فر کمک داور ما در جام جهانی حاضر بود.

- این مایه خوشحالی است که داوران ایرانی تا این اندازه پیشرفت داشته اند. بدون شک کشوری که کمک داورش در فینال جام جهانی حضور پیدا می کند پتانسیل بالایی در داوری دارد. آقای کامرانی فر را می شناسم. همه اینها به دلیل حضورشان در جام جهانی است. امیدوارم تیم داوری کشور شما بتوانند در جام جهانی حاضر شوند.

بگذارید یک کم هم وارد حاشیه شویم. ممکن است شما را برنجاند اما می خواهیم فلاش بکی به گذشتهب زنیم، شما را به روز پانزدهم دسامبر سال 1997 ببریم و آن بازی کلاسیک فاینورد و منچستریونایتد رابه یاد آوریم. بازی که شما آن را سوت زدید و البته برایتان خوش یمن نبود و به قیمت محرومیت شما از ادامه مسابقات لیگ اروپا تمام شد. جایی که دنیس اروین بازیکن منچستر با آرنج به صورت بازیکن فاینورد زد و هیچ عکس العملی از سوی شما نداشت. بعدها اعتراف کردید که این حادثه را دیده بودید و نمی توانستید کاری کنید. حتی این صحنه را در گزارشتان قید نکردید.

- خدای من. عجب سوال شوکه کننده ای. انتظار این سوال را نداشتم اما خب این هم واقعیتی است که باید پذیرفت. بله، من در آن بازی اشتباه کردم و تاوانش را هم پس دادم. همه ما اشتباه می کنیم.

و حالا برای اینکه این خاطره تلخ را از ذهن تان پاک کنیم اشاره ای هم کنیم به اینکه شما در چهارسال متوالی از سال 1994، 95، 96 و 1997 به عنوان بهترین داور جهان انتخاب شدید. کمی هم در این مورد توضیح دهید. افتخاری که کمتر داوری به آن دست یافت.

- ببینید، داوری کردن مانند راه رفتن روی بند است. اگر کارت را بلد نباشی با یک قدم اشتباه پرت می شوی و سقوط می کنی. برای من این افتخار بزرگی بود. فکر می کنم در داوری روزهای خوب و بد توأمان وجود دارند، مهم این است که روزهای خوب ماندگارترند. واقعا وقتی به آن روزها فکر می کنم احساس غرور پیدا می کنم.



دیوید اولری داور انگلیسی در کتابی که در مورد خاطرات داوری اش نوشته یک جایی به شما هم اشاره کرده. او نوشته «بدون توجه به اینکه او – ساندر پل – داور خوبی است، از وضعیت و رفتارهای داخل میدان بیش از اندازه ناامید بوده و این یک الگوی بسیار بد برای داوران دیگر است».

- من هم این کتاب را خوانده ام و هنگام خواندن این جملات خنده ام گرفت. دیوید داور بسیار خوبی است. به هر حالاو حق دارد نظرش را در مورد من بنویسد. من او را دوست دارم اما به یاد داشته باشیم که هر کسی برای خودش رفتار خاصی دارد.

ساندر پل این روزها کجای داوری جهان قرار دارد؟

- من به عنوان مدرس و مربی با کمیته داوران یوفا همکاری می کنم.

و حرف آخر؟

- ایرانی ها مردمی دوست داشتنی هستند. حداقل ما با هم خاطرات خوبی داریم.
 

Similar threads

بالا