ثابت کنید خدا عادل است.

sobhan_jabbari

عضو جدید
خدا چیست؟!

خدا چیست؟!

از نظر بنده ، خدا یک نقطه اغاز است ، نقطه ی شروع همه چیز ، و چنانچه هر اغازی قوانینی برای خود دارد ، خدا یا مبدا قوانین کیهانی را پایه ریزی میکند ، این قوانین شامل هر انچه در طبیعت و زندگی روزمره ماست میباشد .
در هر صورت بنده خدا را غیر از انچه که ادیان او را نظاره گر میشناسند میدانم ، خدا در حقیقت مجموعه ای از قوانین و اصولی است که هستی را به هم پیوند داده ،

بله نظر شما متفاوت است. واقعیت و حقیقتی را یافته‌اید و نام خدا را بر آن نهاده‌اید. تا اینجا مسئله‌ای نیست. خداباوران [دین‌دار] هم به واقعیتی عقیده دارند و بر آن نام خدا را نهاده‌اند. سوال اما اینجاست که آیا شما می‌دانید که این واقعیتی که خداباوران به آن معتقدند چه است و آیا چنین موجودی واقعا وجود دارد؟!
در حقیقت سوال "خدا چیست؟" به این معناست که واقعیتی که دین‌داران به آن اعتقاد دارند چیست؟

برای رد وجود چیزی ابتدا باید آن را شناخت.
 

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرمایش شما صحیح بود اگه موش و شیر خودشون انتخاب کرده بودن که چی باشن


کسی منکر ظرفیت متفاوت آدمها نیست اما این ظرفیت رو هم خدا میده و اصولا انسان از خودش چیزی نداره

خدا به انسان اختیار داده است . انسان میتواند خیلی با ظرفیت باشد یا خیلی بی ظرفیت و کوچک باشد .
لا جبر و لا تفویض
 

sobhan_jabbari

عضو جدید
"ثابت کنید خدا عادل است" این جمله نشان می‌دهد که گوینده‌اش به وجود خدا باور دارد. شاید اگر در این باور واکاوی شود و به صورت صحیح انجام پذیرد دیگر ابهاماتی از این دست برای کسی که به دنبال حقیقت است پیش نیاید.

● در باور ملاصدرا خدا وجود برتر جمعی همه وجودها است. و ایشان در برهان وجودی خود هم در صدد اثبات چنین وجودی است.(1)

● ظاهرا استدلال صدرالمتالهین کامل است. (من نقضی به این استدلال در جایی نخوانده و ندیده‌ام). و چنین واقعیتی وجود دارد.

- ویژگی این واقعیت این است که هر وجودی که تحقق داشته باشد به نحو اکمل و برتر در خداوند موجود است.

- صفاتی مثل علم و عدالت و حکمت و... هم واقعیتی وجودی هستند.

- پس این صفات به نحو اکمل و برتر در خداوند وجود دارد.



● اگر به مطلب بالا توجه شود به این مطلب می‌رسیم که" اگر خداوندی وجود داشته باشد حتما عادل مطلق هم هست."

● به این گزاره توجه کنید: " اگر خداوند وجود داشته باشد ضرورتا عادل مطلق هم هست."

این گزاره از دو بخش تشکیل شده و منکر خداوند برای رسیدن به مقصودش دو راه پیش رو دارد.

1- مستقیم به بخش اول این گزاره "اگر خداوند وجود داشته باشد" حمله کرده و آن را از طریق استدلال رد کند و یا دست کم در استدلال‌های خداباوران خدشه وارد کند.
2- به بخش دوم گزاره خلل وارد کند که با رد آن (تالی) بخش اول (مقدم) هم رد می‌شود.

تا کنون استدلال موجهی برای رد وجود خداوند ارائه نشده است و استدلال خداباوران هم غیر قابل خدشه نشان می‌دهد. پس تنها راه دوم باقی می‌ماند.

● مهمترین راه برای خدشه وارد کردن به بخش دوم گزاره (عادل مطلق بودن خداوند)، مساله "شرور" است. به قول هانس کونگ بحث شر پناهگاه الحاد است.

بیان منطقی این استدلال به صورت برهان خلف:
فرض:
- خداوند (عادل مطلق) وجود دارد.
برهان:
- در جهان شرور وجود دارد.
- وجود شرور منافی عدالت است.
- پس در جهان عدالت مطلق وجود ندارد. (خلاف فرض اثبات شد. پس فرض باطل است.)

این برهان نیاز به تحلیل و اثبات مواد خود دارد که نمی‌تواند از عهده آن برآید. من هم به خاطر طولانی شدن از بیان آن صرف نظر می‌کنم. :) (موقع نماز شد)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
(1) برای درک بهتر این مطلب رجوع شود به کتاب "مبانی حکمت متعالیه" نوشته استاد عبودیت .
 

mineral water

عضو جدید
سلام به همه
اول یه گلایه کنم :w00: ما از شما مهندسا یه سوال کردیم تو بحث توپو، آخرش هم کارم راه نیفتاد. واقعا که..

نگاه کنید دوستان :eek:
جواب این سوال تا اونجا که من میدونم خیلی طولانی نیس (یعنی مثل اثبات وجود خود خدا اینقدر پرحاشیه و وسیع نیس):w17: برای همین من یک کم داستان تعریف میکنم تا طولانی بشه:cool:
اکثریت مسلمونا (برادرران اهل سنت و خواهراشون) تبعا بعد از مسلمون شدنشون از لحاظ اعتقادی دو دسته شدن که کاملا مقابل همن :w13::

اشاعره و معتزله ، که الان خیلی از اعتقاداتشون بسمت اشاعره است( و باید بگم معتزله به ما نزدیک ترن تقریبا، البته اگه ما شیعه باشیم)
عدالت، ظلم ، صداقت و .... این صفت ها بعضیاشون خوبن، بعضیاشون بدن.

اشاعره میگن این صفات بصورت ذاتی بد و خوب نیستن. اگه خدا انجام داد خوبن و اگه نداد بدن. خب اینا که دیگه خیال خودشونو راحت کردن دیگه درگیر استدلالات بعدی نمیشن چون میگن اگه خدا صدام رو برد بهشت کار خوبی کرده اصلا مال خودشه بتو چه فضولو بردن جهنم ...
معتزله میگن این صفت ها بصورت ذاتی خوب و بدن یعنی عقل همه درک میکنه که ظالم بده, عادل خوبه مخصوصا اگه فردوسی پور باشه!
خب تا اینجا فکر کنم نظر همه شما هم این باشه که معتزله میگه:w26: (اگر هم نظرتون مطابق اشاعره است که پاشو برو وقت بقیه رونگیر بــــوق):w00:

اینی که من اینقدر لفتش دادم متکلما تو دو سوت میگن: عدالت حسن ذاتی داره و با مستقلات عقلیه قابل درکه) نه جون من حال کردی

حالا مواد لازم برای بحث
1.خدا وجود داره و واحده قدرت و علمش ذاتیه و بی نهایت ( اگه مشکلی داریم اثبات اینا یه بحث جدا میطلبه و چون بحث درباره عدالته بخاطر طولانی نشدن واردش نمیشیم)
2. کمی هم فلفل و نمک (بنده نمکشو کلا تقبل میکنم آخه خیلی بانمکم:hate:)

ظلم کردن بخاطر چیه دوستان من؟

علف. یا درحین قضاوت کردنه :
.....1. نداشتن علم کافی و احاطه به ماجرا
.....2. ترس از حکم درست دادن
.....3. اگه خانوم باشه احساساتی میشه!
.....4. کشیدن (drag) عشق (عشقم کشید بتوچه)

یونجه. وقتی میخواد پاداش یا مواخذه کنه:
.....1. داشتن پارتی خانوادگی همکاری دوستی
.....2. خصومت داشتن : پدر کشتگی. روابط قومی قبیله ای .
.....3 . کشیدن (drag) عشق (عشقم کشید بتوچه)
(ببخشید من یک کم کار دارم (یعنی باید برم مهمون بازی) موردای دیگه رو الان فکرم بجایی نمیرسه خودتون چندتا بهش اضافه کنید دیگه.)

خب اگه توجه کنید میبینید که اینها هیچ کدومشون رابطه ای باخدایی که قادر و عالمه نداره.
بعد هم اینکه ما که همه مخلوق خداییم همه میدونیم ظلم بده همه هم میدونن که اینها رو از کسی یاد نگرفتیم یعنی اگه تو جنگل هم بزرگ شده باشیم باز از حقمون دفاع میکنیم. پس خالق اینها رو در ما قرار داده اونوقت خودش این صفات رو نداشته باشه؟!!
ببخشید من دیرم شده باز هم صحبت بود درباره عدم داعی و وجود صارف که بنظر من آدم با فکر روی اینها برای خودش وجدان میشه که باید خدا عادل باشه.
خیلی حرفها گفته شده ولی همش بنظر من دائرم مدار همینهایی بود که گفتم

یه چیز دیگه هم میخواستم بگم یادم رفت
آها

من خودم برای اثبات عدل خدا سراغ این چیزها نرفتم
بنظر من بهترین راه اثبات عدل و دیگه صفات ها برای خدا قرآنه
نگید دور باطل پیش میاد
الان براتون توضیح میدم
یه راه وجود داره (البته دو راه) که ثابت کنیم قرآن معجزه است و از جانب یه موجود که علم و قدرتش از همه بیشتره اومده (حالا اسمشو هرچی میخواید بزارید)
خب وقتی ثابت کردیم از طرف خداست خب مطالبش هم حجیت پیدا میکنه یعنی از طرف همون موجوده
بنظر من این بهترین راه شناخت خداو و شناخت بقیه عالمه چون راهیه که خود اون موجود برای شناخت خودش و مخلوقاتش گذاشته

حالا راه اثبات اعجاز قرآن:
من تو این تالارها یکی رو دیده بودم شروع کرده بود به توضیح دادنش (بصورت پله پله) از یه کتاب باسم دومقاله (البته این کتاب الان چاپش ممنوعه) پیشنهاد میکنم اگه علاقه مندید به همون تاپیک برید و بحثشو دنبال کنید
ببخشید خیلی طولانی شد
منم خیلی مهمون بازیم دیر شد من با این صورتکا خیلی حال میکنم ولی نرسیدم این آخرا ازشون استفاده کنم خودتون تصورشون کنید دیگه


:w27:
 

pakzad_saeed

عضو جدید
یک سوال دارم آیا شما می تونید مثل جمله من بیاورید اگه کل بچه های این باشگاه جمع بشن نمی تونن بیارن
من امروز می خواهم بروم
 

رستاخیز

عضو جدید
بله نظر شما متفاوت است. واقعیت و حقیقتی را یافته‌اید و نام خدا را بر آن نهاده‌اید. تا اینجا مسئله‌ای نیست. خداباوران [دین‌دار] هم به واقعیتی عقیده دارند و بر آن نام خدا را نهاده‌اند. سوال اما اینجاست که آیا شما می‌دانید که این واقعیتی که خداباوران به آن معتقدند چه است و آیا چنین موجودی واقعا وجود دارد؟!
در حقیقت سوال "خدا چیست؟" به این معناست که واقعیتی که دین‌داران به آن اعتقاد دارند چیست؟

برای رد وجود چیزی ابتدا باید آن را شناخت.


همونطور که قبلا اعلام کردم خدایی که خدا باوران بر ان هستند ، موجودی برتر افریننده که نظاره گر ماست و شاید هدفش از افرینش تست کردن بشر باشه برای بنده غیر قابل قبول هست ./
با توجه به سوال استاتر فرض باید کرد خدایی با چنین شرایط هست ، در حالتی که ما بخث از دنیای مادی کنیم ، مطلق امکان پذیر نیست ( بخشی از خدای در عالم ماده) چرا که در جهان محسوسات هیچ چیز ثابت نیست ،
 

رستاخیز

عضو جدید
"ثابت کنید خدا عادل است" این جمله نشان می‌دهد که گوینده‌اش به وجود خدا باور دارد. شاید اگر در این باور واکاوی شود و به صورت صحیح انجام پذیرد دیگر ابهاماتی از این دست برای کسی که به دنبال حقیقت است پیش نیاید.

● در باور ملاصدرا خدا وجود برتر جمعی همه وجودها است. و ایشان در برهان وجودی خود هم در صدد اثبات چنین وجودی است.(1)

● ظاهرا استدلال صدرالمتالهین کامل است. (من نقضی به این استدلال در جایی نخوانده و ندیده‌ام). و چنین واقعیتی وجود دارد.

- ویژگی این واقعیت این است که هر وجودی که تحقق داشته باشد به نحو اکمل و برتر در خداوند موجود است.

- صفاتی مثل علم و عدالت و حکمت و... هم واقعیتی وجودی هستند.

- پس این صفات به نحو اکمل و برتر در خداوند وجود دارد.



● اگر به مطلب بالا توجه شود به این مطلب می‌رسیم که" اگر خداوندی وجود داشته باشد حتما عادل مطلق هم هست."

● به این گزاره توجه کنید: " اگر خداوند وجود داشته باشد ضرورتا عادل مطلق هم هست."

این گزاره از دو بخش تشکیل شده و منکر خداوند برای رسیدن به مقصودش دو راه پیش رو دارد.

1- مستقیم به بخش اول این گزاره "اگر خداوند وجود داشته باشد" حمله کرده و آن را از طریق استدلال رد کند و یا دست کم در استدلال‌های خداباوران خدشه وارد کند.
2- به بخش دوم گزاره خلل وارد کند که با رد آن (تالی) بخش اول (مقدم) هم رد می‌شود.

تا کنون استدلال موجهی برای رد وجود خداوند ارائه نشده است و استدلال خداباوران هم غیر قابل خدشه نشان می‌دهد. پس تنها راه دوم باقی می‌ماند.

● مهمترین راه برای خدشه وارد کردن به بخش دوم گزاره (عادل مطلق بودن خداوند)، مساله "شرور" است. به قول هانس کونگ بحث شر پناهگاه الحاد است.

بیان منطقی این استدلال به صورت برهان خلف:
فرض:
- خداوند (عادل مطلق) وجود دارد.
برهان:
- در جهان شرور وجود دارد.
- وجود شرور منافی عدالت است.
- پس در جهان عدالت مطلق وجود ندارد. (خلاف فرض اثبات شد. پس فرض باطل است.)

این برهان نیاز به تحلیل و اثبات مواد خود دارد که نمی‌تواند از عهده آن برآید. من هم به خاطر طولانی شدن از بیان آن صرف نظر می‌کنم. :) (موقع نماز شد)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
(1) برای درک بهتر این مطلب رجوع شود به کتاب "مبانی حکمت متعالیه" نوشته استاد عبودیت .




جالب بود .ممنون
 

babak.g

عضو جدید
be serfe inke khoda sadam ro be halakat resoond mishe be in natije resid ke khoda adele are?
pas age injoorie chera mardome bam too zelzele mordan mishe ino tozih bedi inam adle inja ki bayad be halakat berese ke begim edalat anjam shode nakone hameye oonaee ke mordan too adl be halakat residan are????????????????????????????????????
 

pakzad_saeed

عضو جدید
منم به نظرم حرف بابک صدق می کنه چرا خیلی ها تو آفریقا تو فلاکت و بدبختی زندگی می کنن و سیل و زلزله و سونامی می میرن
 

samira.it

عضو جدید
دنيا سخت ساده است و ما چه ساده به آن سخت مينگريم.....

نظر شخصيه من اينه كه.......
ماها خيلي درگير پيچيدگيهاي اين دنيا هستيم اگر فقط براي يك لحظه خودمونو فارغ ار اين دنيا بكنيم راختتر نظر ميديم دوستان اكثرا مثال هايي ميزنن در حالي كه مسبب اين نمونه ها خود آد مي هستش و ربطي به عدالت خدا نداره
خداوند براي خودش اساسنامه اي داره كه در هر ديني اون رو به نحوي صادر كرده و در آن نشاني از بي عدالتي نيس در هر جمله ي اون كتابها عدالت وجود داره
اونجا يك زندگي ايده آل مطرحه و عقل هم ميگه كه در زندگي ايده آل عدل مطرحه
پس خدا عادله
 

Erfan_K

عضو جدید
کاربر ممتاز
در ابتدا کلمه بود ، کلمه نزد خدا بود و خدا کلمه بود . کلام ، اللهِ مجید .



 

Life13

عضو جدید
با عرض شرمندگی منم مخالفم....هرچیزی که اثبات نشه راه برای اثبات عکس اون قضیه هموارتر میشه...
بچه های فلسفه یه کاری یه حرفی یه نظری یه فکری........این تخصص شماهاست

خدا یک اصل بدیهی است و درک وفهم خدای 64 بعدی برای انسان 4 بعدی میسر نیست و بدون اثبات می پذیریم.
 

tanha990

عضو جدید
منم به نظرم حرف بابک صدق می کنه چرا خیلی ها تو آفریقا تو فلاکت و بدبختی زندگی می کنن و سیل و زلزله و سونامی می میرن


این میشه همون تعریف عدالت ، ایا مرگ و میر بشر ناشی از بی عدالتیه ؟ و تولدش ناشی از نعمته ؟
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
اجازه بدید سوال شما رو با سوال جواب بدم:

ثابت کنید خدا ظالم است.

فقط هنگام پاسخ به این سوال در نظر داشته باشید موارد زیر رو:
1-حکمت خداوند
2-دانش ناقص خودمون رو

شاید بحث عمده این باشه که اگه خدا عادله پس چرا بعضیا از فقر و بدبختی میمیرن و....

اینجا چندتا سوال دارم که با پاسخ بهشون جواب معلوم میشه:
1-یه شهری رو در نظر بگیرید که همه دختراش خوشگل و با قیافه تقریبا یکسان هستن بدون استثنا.شما هم دنبال یه دختر زیبا برای ازدواج هستین.خب حالا زیبایی چه معنایی داره وقتی که همه یه دست و set هستن؟
2-فرض کنید داشتید راه میرفتید خوردید زمین شیشه رفت دستتون واسه دو هفته دستتون رو بستن تا درست بشه.شما هم واسه رفتن به wc دچار مشکل و زحمت شدید.آیا در اینصورت شما قدر تک تک انگشت هاتون رو خواهید دونست یا وقتی که همیشه سالم بودید و هیچ مشکلی نداشتید؟
3- فرض کنید تابستون روزه گرفتید و تشنگی کشیدید تا افطار.حالا به من بگید:التهاب تشنه ها رو کی میدونه غیر خورشید؟
اگه با دقت نوشته هامو بخونید به راحتی بهترین جواب ها رو خواهید گرفت.
 

رامين..

عضو جدید
اجازه بدید سوال شما رو با سوال جواب بدم:

ثابت کنید خدا ظالم است.

فقط هنگام پاسخ به این سوال در نظر داشته باشید موارد زیر رو:
1-حکمت خداوند
2-دانش ناقص خودمون رو

شاید بحث عمده این باشه که اگه خدا عادله پس چرا بعضیا از فقر و بدبختی میمیرن و....

اینجا چندتا سوال دارم که با پاسخ بهشون جواب معلوم میشه:
1-یه شهری رو در نظر بگیرید که همه دختراش خوشگل و با قیافه تقریبا یکسان هستن بدون استثنا.شما هم دنبال یه دختر زیبا برای ازدواج هستین.خب حالا زیبایی چه معنایی داره وقتی که همه یه دست و set هستن؟
2-فرض کنید داشتید راه میرفتید خوردید زمین شیشه رفت دستتون واسه دو هفته دستتون رو بستن تا درست بشه.شما هم واسه رفتن به wc دچار مشکل و زحمت شدید.آیا در اینصورت شما قدر تک تک انگشت هاتون رو خواهید دونست یا وقتی که همیشه سالم بودید و هیچ مشکلی نداشتید؟
3- فرض کنید تابستون روزه گرفتید و تشنگی کشیدید تا افطار.حالا به من بگید:التهاب تشنه ها رو کی میدونه غیر خورشید؟
اگه با دقت نوشته هامو بخونید به راحتی بهترین جواب ها رو خواهید گرفت.

باسلام. اين توجيه شما درست نيست. مگه خداوند نمي تونست همه رو زيبا خلق كنه بدون اينكه انسانها به هم شبيه با شند؟ مثل اثر انگشت چند ميليارد انسان كه فقط از چند تا خط تشكيل شده ،ولي هيچكدومش يكسان نيست.خوب حالا تقصير اون دختري كه زشت خلق شده چيه؟ چرا بخاطر اينكه محكي بشه براي زيبائي ديگران،بايد زشت خلق شده باشه. شما خودت حاضري بايه دختر خيلي زشت ازدواج كني؟آيا دوست داري(خداي ناكرده ) خدا يه بچه زشت و عليل يه شما عطا كنه ،تا بقيه ببينند و عبرت بگيرند و خدارو شكر كنند كه بچه خودشون بي نقص و زيبا خلق شده .در جواب فرمايش دوم وسوم شما،فرض كنيد شما يه بچه كوچيك داريد. آيا براي اينكه بچه شما قدر امنيت خانواده رو بدونه ، حاضري او نو فقط يك ساعت توي يه محله خلافكار، به حال خودش رها كني؟ آيا براي اينكه بچه شما قدر گرماي خونه رو بدونه ،حاضري يك ساعت بچه خودتو بدون شال و كلاه ،توي سرماي زمستون توي حياط منزلت رها كني؟
 

natanaeal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باسلام. اين توجيه شما درست نيست. مگه خداوند نمي تونست همه رو زيبا خلق كنه بدون اينكه انسانها به هم شبيه با شند؟ مثل اثر انگشت چند ميليارد انسان كه فقط از چند تا خط تشكيل شده ،ولي هيچكدومش يكسان نيست.خوب حالا تقصير اون دختري كه زشت خلق شده چيه؟ چرا بخاطر اينكه محكي بشه براي زيبائي ديگران،بايد زشت خلق شده باشه. شما خودت حاضري بايه دختر خيلي زشت ازدواج كني؟آيا دوست داري(خداي ناكرده ) خدا يه بچه زشت و عليل يه شما عطا كنه ،تا بقيه ببينند و عبرت بگيرند و خدارو شكر كنند كه بچه خودشون بي نقص و زيبا خلق شده .در جواب فرمايش دوم وسوم شما،فرض كنيد شما يه بچه كوچيك داريد. آيا براي اينكه بچه شما قدر امنيت خانواده رو بدونه ، حاضري او نو فقط يك ساعت توي يه محله خلافكار، به حال خودش رها كني؟ آيا براي اينكه بچه شما قدر گرماي خونه رو بدونه ،حاضري يك ساعت بچه خودتو بدون شال و كلاه ،توي سرماي زمستون توي حياط منزلت رها كني؟

برای صحبت راجع به موضوع تاپیک و صحبتها حتی یه عمر صحبت هم کمه:)
پس در حوصله آدمای پرمشغله امروزی نخواهد گنجید/.

فقط اینجوری میگم :
اگر کسی با شما تماس بگیره و بگه پدر یا مادرتون به فرض مثال فلان کار بدی رو انجام دادن ،اگر باورشون داشته باشید؛
اولین و آخرین پاسختون اینه : حتما دلیل مشخصی برای این کارشون دارند/.

امیدوارم متوجه منظورم شده باشید:)
 

رامين..

عضو جدید
برای صحبت راجع به موضوع تاپیک و صحبتها حتی یه عمر صحبت هم کمه:)
پس در حوصله آدمای پرمشغله امروزی نخواهد گنجید/.

فقط اینجوری میگم :
اگر کسی با شما تماس بگیره و بگه پدر یا مادرتون به فرض مثال فلان کار بدی رو انجام دادن ،اگر باورشون داشته باشید؛
اولین و آخرین پاسختون اینه : حتما دلیل مشخصی برای این کارشون دارند/.

امیدوارم متوجه منظورم شده باشید:)
باسلام . منظور شما رو متوجه شدم. شما درست مي فرمائيد.جواب تمام سئولاتي كه جوابش رو نميدونيم ، بايد به حساب حكمت الهي گذاشت. در زمانهاي خيلي قديم شيخي زندگي ميكرد كه خيلي خيلي حكيم بود و كرامات فراواني داشت. پاسخ تمام سئولات عالم را مي دانست.بجز آن چيزهائي را كه نمي دانست!
 
آخرین ویرایش:

natanaeal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باسلام . منظور شما رو متوجه شدم. شما درست مي فرمائيد.جواب تمام سئولاتي كه جوابش رو نميدونيم ، بايد به حساب حكمت الهي گذاشت. در زمانهاي خيلي قديم شيخي زندگي ميكرد كه خيلي خيلي حكيم بود و كرامات فراواني داشت. پاسخ تمام سئولات عالم را مي دانست.بجز آن چيزهائي را كه نمي دانست!

سلامی به گرمی حضور خدا:)

در کنار حکمت مسئله ی اصلی باور ماست/.
وقتی کسی رو باور داریم بخاطرش تا آخرین نفس می جنگیم /.
کافیه خدارو باور کنیم...
 

رامين..

عضو جدید
سلامی به گرمی حضور خدا:)

در کنار حکمت مسئله ی اصلی باور ماست/.
وقتی کسی رو باور داریم بخاطرش تا آخرین نفس می جنگیم /.
کافیه خدارو باور کنیم...

باسلام خدمت شما . ترو خدا ديگه حرف از جنگ نزنيد.آخه خدا چه احتياجي داره كه انسانها بخاطرش خون همديگرو بريزند.توي بحث هاي ديني و مذهبي متاسفانه جاده يك طرفه است.خدا حق داره انسانها رو به اجبار خلق كنه .خدا حق داره هر رفتاري رو كه دوست داره با انسانها داشته باشه.هركاري كه دوست داره و مصلحت مي دونه رو انجام بده.حق داره عده اي رو تا ابد تو بهشت نگه داره .حق داره عده اي رو تا ابد توي جهنم بندازه وحق داره ........... خداوند حاكم مطلقه.هيچ چيزي بدون اراده و دخالت او انجام نميشه.هميشه پاي خدا حتي در جزئي ترين كاره در ميونه. ولي نمي دونم چرا وقتي نوبت سئوال از علت اين نوع خلقت از طرف انسانها مطرح ميشه ويا پاي اعمال و خطاهاي انسان به ميون مياد ،قضيه 180 درجه تغيير پيدا ميكنه و انسان ميشه همه كاره و همه خطاها و گناه هان به پاش نوشته ميشه و مورد سرزنش و ملامت قرار ميگيره. صرفا بخاطر اختيار نيم بندي كه به انسان داده (كه البته اين اختيار هم نميتونه خارج از خواست و اراده خداوند باشه) . از طرفي از انساني با اين مغز كوچيك و محدود كه خودش به او عطا كرده ،انتظار داره او نو بشناسه و درك كنه.(چون اوج كمال انسانها درك وشناخت خداونده ).به نظر من اگه اين عقل محدود براي درك خداوند كافي بود ،همه به خدا ايمان مي آوردند وهيچ كافري توي دنيا پيدا نميشد. واقعا دنيا چرا بايد اينطور باشه. آيا واقعا براي عقل انسان قابل فهمه؟
 
آخرین ویرایش:

natanaeal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باسلام خدمت شما .
------------------------------------------
سلامی به گرمی حضور خدا:)
------------------------------------------

ترو خدا ديگه حرف از جنگ نزنيد.آخه خدا چه احتياجي داره كه انسانها بخاطرش خون همديگرو بريزند.
------------------------------------------
گویا سو ء
تعبیر شده، چون مقصود من از جنگ درواقع مقابله با افکار بوده ...
------------------------------------------
توي بحث هاي ديني و مذهبي متاسفانه جاده يك طرفه است.
------------------------------------------
البته (به ظن من) گروهی از مروجین ِ خودسر باعث این طرز فکر شدند...
------------------------------------------
خدا حق داره انسانها رو به اجبار خلق كنه .خدا حق داره هر رفتاري رو كه دوست داره با انسانها داشته باشه.هركاري كه دوست داره و مصلحت مي دونه رو انجام بده.حق داره عده اي رو تا ابد تو بهشت نگه داره .حق داره عده اي رو تا ابد توي جهنم بندازه وحق داره ........... خداوند حاكم مطلقه.هيچ چيزي بدون اراده و دخالت او انجام نميشه.هميشه پاي خدا حتي در جزئي ترين كار در ميونه.
------------------------------------------
این روایت رو بخونید:
حضرت موسی از خدا خواست برخی از دادگریهای خود را که در ظاهر مشکل به نظر میاد به او نشان دهد.
به او وحی شد که به صحرا رود و بر سر چشمه آبی در کمین بنشیند و جریانی را مشاهده نماید.
حضرت موسی به آنجا رفت و دید اسب سواری بر سر چشمه پیاده شد و پس از کمی استراحت از انجا دور شد .
او کیسه پول خود را جا گذاشته بود. کمی بعد کودکی آمد و کیسه پول را برداشت و رفت،سپس پیرمرد نابینایی از راه رسید و میخواست وضو بگیرد که در این هنگام مرد اسب سوار برگشت و سراغ پول خود را از او گرفتو به اون مظنون شد،کشمکش بین این دو درگرفت و منتهی به مرگ پیرمرد نابینا شد.
آنگاه به حضرت موسی که سخت از این جریان متاثر شده بود وحی شد:
ای موسی ناراحت مباش آن مرد اسب سوار مال پدر کودک را سرقت کرده بود و حال ما آن مال را به وارث اوکه همان کودک بود برگرداندیم.و این مرد نابینا پدر مرد اسب سوار را کشته بود اینک به کیفر خود رساندیم.
ا

اما مسئله اینجاست،کسانیکه این روایت رو مطالعه میکنند دو دسته اند :یکدسته احساس عجیبی بهشون دست میده و از درون منقلب میشن و دسته دوم انکار و انکار و انکار و دنبال مثال عینی و ملموس هستند که باز هم اگر به عینه بیان شه ...انکار و انکار...

میدونید چیه؟نه فقط در مورد این مسئله ما ادما در تمام موارد زندگیمون وقتی واقعا نخوایم حقیقت رو ببینیم و باور کنیم نه میبینیم نه باور میکنیم یعنی منطق پشت منطق که اونچه که من میگم و من حس میکنم درسته که یا ایها الناس ...
و مظلوم واقع شدن و ...

اما خود من به شخصه چندسالی هست که روش زندگیمو تغییر دادم ...
البته شاید با خودتون بگید من در اسایش مطلقم و صحبتهای شمارو درک نمیکنم و باید بگم اینطور نیست
اما من فکر میکنم خدارو باور کردم شاید چون خیلی تلاش کردم و هنوز هم تلاش میکنم چون به اون باور مطلق نرسیدم
وشاید باز شما کلمه باور رو همسو با من تعبیر نکنید منظورم از باور همون ایمان بی چون و چرای قلبیه...

------------------------------------------
ولي نمي دونم چرا وقتي نوبت سئوال از علت اين نوع خلقت از طرف انسانها مطرح ميشه ويا پاي اعمال و خطاهاي انسان به ميون مياد ،قضيه 180 درجه تغيير پيدا ميكنه و انسان ميشه همه كاره و همه خطاها و گناه هان به پاش نوشته ميشه و مورد سرزنش و ملامت قرار ميگيره. صرفا بخاطر اختيار نيم بندي كه به انسان داده (كه البته اين اختيار هم نميتونه خارج از خواست و اراده خداوند باشه) .
-----------------------------------------
یعنی شما میگید انسان حق داره خطا کنه؟بعد از خطایی که کرده آسیبی نبینه؟
مث این میمونه جایی که سرعت مجاز برای سواری 60 تاست راننده 120 تا بره و انتظار داشته باشه تصادف نشه یا اگر تصادف شد حتی یه خراش سطحی برنداره...
عقلانیه؟
----------------------------------------
از طرفي از انساني با اين مغز كوچيك و محدود كه خودش به او عطا كرده ،انتظار داره او نو بشناسه و درك كنه.(چون اوج كمال انسانها درك وشناخت خداونده ).به نظر من اگه اين عقل محدود براي درك خداوند كافي بود ،همه به خدا ايمان مي آوردند وهيچ كافري توي دنيا پيدا نميشد. واقعا دنيا چرا بايد اينطور باشه. آيا واقعا براي عقل انسان قابل فهمه؟
----------------------------------------
تا حالا شده سر کلاس ریاضی ازتون فیزیک بپرسن؟
باید متوجه منظورم شده باشید،خدا همونقدری ازمون انتظار داره که تواناییشو بهمون داده...
در مورد دو خط آخر من مجددا ارجاعتون میدم به همون روایت...
در روایت دقت کنید در نگاه اول
اول اسب سوار مظلوم واقع شده اما بعد از کشتن پیرمرد نابینا ظالم ...
اما بعد از تعریف ماوقع همه چیز به خیر و خوشی تموم شد


امیدوارم عرائض بنده رو درک کرده باشید

زیر سایه الله برقرار باشد/.
یاحق
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام. بالاخره تا آخر نظرات رو خوندم.... :smile: ادامه بدید......جالبه. خوشم اومد. از چندسال پیش تاحالا:smile:
 

رامين..

عضو جدید
باسلام خدمت شما .
------------------------------------------
سلامی به گرمی حضور خدا:)
------------------------------------------

ترو خدا ديگه حرف از جنگ نزنيد.آخه خدا چه احتياجي داره كه انسانها بخاطرش خون همديگرو بريزند.
------------------------------------------
گویا سو ء
تعبیر شده، چون مقصود من از جنگ درواقع مقابله با افکار بوده ...
------------------------------------------
توي بحث هاي ديني و مذهبي متاسفانه جاده يك طرفه است.
------------------------------------------
البته (به ظن من) گروهی از مروجین ِ خودسر باعث این طرز فکر شدند...
------------------------------------------
خدا حق داره انسانها رو به اجبار خلق كنه .خدا حق داره هر رفتاري رو كه دوست داره با انسانها داشته باشه.هركاري كه دوست داره و مصلحت مي دونه رو انجام بده.حق داره عده اي رو تا ابد تو بهشت نگه داره .حق داره عده اي رو تا ابد توي جهنم بندازه وحق داره ........... خداوند حاكم مطلقه.هيچ چيزي بدون اراده و دخالت او انجام نميشه.هميشه پاي خدا حتي در جزئي ترين كار در ميونه.
------------------------------------------
این روایت رو بخونید:
حضرت موسی از خدا خواست برخی از دادگریهای خود را که در ظاهر مشکل به نظر میاد به او نشان دهد.
به او وحی شد که به صحرا رود و بر سر چشمه آبی در کمین بنشیند و جریانی را مشاهده نماید.
حضرت موسی به آنجا رفت و دید اسب سواری بر سر چشمه پیاده شد و پس از کمی استراحت از انجا دور شد .
او کیسه پول خود را جا گذاشته بود. کمی بعد کودکی آمد و کیسه پول را برداشت و رفت،سپس پیرمرد نابینایی از راه رسید و میخواست وضو بگیرد که در این هنگام مرد اسب سوار برگشت و سراغ پول خود را از او گرفتو به اون مظنون شد،کشمکش بین این دو درگرفت و منتهی به مرگ پیرمرد نابینا شد.
آنگاه به حضرت موسی که سخت از این جریان متاثر شده بود وحی شد:
ای موسی ناراحت مباش آن مرد اسب سوار مال پدر کودک را سرقت کرده بود و حال ما آن مال را به وارث اوکه همان کودک بود برگرداندیم.و این مرد نابینا پدر مرد اسب سوار را کشته بود اینک به کیفر خود رساندیم.
ا

اما مسئله اینجاست،کسانیکه این روایت رو مطالعه میکنند دو دسته اند :یکدسته احساس عجیبی بهشون دست میده و از درون منقلب میشن و دسته دوم انکار و انکار و انکار و دنبال مثال عینی و ملموس هستند که باز هم اگر به عینه بیان شه ...انکار و انکار...

میدونید چیه؟نه فقط در مورد این مسئله ما ادما در تمام موارد زندگیمون وقتی واقعا نخوایم حقیقت رو ببینیم و باور کنیم نه میبینیم نه باور میکنیم یعنی منطق پشت منطق که اونچه که من میگم و من حس میکنم درسته که یا ایها الناس ...
و مظلوم واقع شدن و ...

اما خود من به شخصه چندسالی هست که روش زندگیمو تغییر دادم ...
البته شاید با خودتون بگید من در اسایش مطلقم و صحبتهای شمارو درک نمیکنم و باید بگم اینطور نیست
اما من فکر میکنم خدارو باور کردم شاید چون خیلی تلاش کردم و هنوز هم تلاش میکنم چون به اون باور مطلق نرسیدم
وشاید باز شما کلمه باور رو همسو با من تعبیر نکنید منظورم از باور همون ایمان بی چون و چرای قلبیه...

------------------------------------------
ولي نمي دونم چرا وقتي نوبت سئوال از علت اين نوع خلقت از طرف انسانها مطرح ميشه ويا پاي اعمال و خطاهاي انسان به ميون مياد ،قضيه 180 درجه تغيير پيدا ميكنه و انسان ميشه همه كاره و همه خطاها و گناه هان به پاش نوشته ميشه و مورد سرزنش و ملامت قرار ميگيره. صرفا بخاطر اختيار نيم بندي كه به انسان داده (كه البته اين اختيار هم نميتونه خارج از خواست و اراده خداوند باشه) .
-----------------------------------------
یعنی شما میگید انسان حق داره خطا کنه؟بعد از خطایی که کرده آسیبی نبینه؟
مث این میمونه جایی که سرعت مجاز برای سواری 60 تاست راننده 120 تا بره و انتظار داشته باشه تصادف نشه یا اگر تصادف شد حتی یه خراش سطحی برنداره...
عقلانیه؟
----------------------------------------
از طرفي از انساني با اين مغز كوچيك و محدود كه خودش به او عطا كرده ،انتظار داره او نو بشناسه و درك كنه.(چون اوج كمال انسانها درك وشناخت خداونده ).به نظر من اگه اين عقل محدود براي درك خداوند كافي بود ،همه به خدا ايمان مي آوردند وهيچ كافري توي دنيا پيدا نميشد. واقعا دنيا چرا بايد اينطور باشه. آيا واقعا براي عقل انسان قابل فهمه؟
----------------------------------------
تا حالا شده سر کلاس ریاضی ازتون فیزیک بپرسن؟
باید متوجه منظورم شده باشید،خدا همونقدری ازمون انتظار داره که تواناییشو بهمون داده...
در مورد دو خط آخر من مجددا ارجاعتون میدم به همون روایت...
در روایت دقت کنید در نگاه اول
اول اسب سوار مظلوم واقع شده اما بعد از کشتن پیرمرد نابینا ظالم ...
اما بعد از تعریف ماوقع همه چیز به خیر و خوشی تموم شد


امیدوارم عرائض بنده رو درک کرده باشید

زیر سایه الله برقرار باشد/.
یاحق
باسلام خدمت شما دوست عزيز.اين روايتي كه فرموديد اولا صحتش معلوم نيست.يعني نميشه ثابت كرد كه واقعا اتفاق افتاده يا نه.ثانيا اگه درست هم باشه چرا از طرف خدا هميشه مقطعي اجرا ميشه.يه نگاهي به دنياي فعلي بكنيد. ظلم ها و جنايتهاي زيادي تو هر ثانيه رخ ميده .خدا كه ميتونه مثل همون مثالي كه زديد جلوي ظلم رو بگيره.نميتونه؟شايد به نظر شما چون خود انسان مسبب اين كارهاست ديگه خداوند دخالتي نميكنه و اگه اين كار رو انجام بده نظم هستي به هم ميخوره و نهايتا انسان مختار به كمال نمي رسه!!چه اشكالي داره كه يه عده اي از خوندن اين نوع روايت ها منقلب بشن و يه عده اي هم انكار كنند. مگه ميشه همه مثل هم فكر كنند.مگه ممكنه كه همه انسانها خدارو باور داشته باشند، ويا بر عكس همه خدا رو انكار كنند. مگه خير رو شر با هم معني نميده؟!! مگه اين دنيا محل اجتماع اضداد نيست؟!! در مورد مثال راننده كه فرموديد، نميدونم چرا هميشه دانسته يا نادانسته قسمت اعظم و مهم مسئله رو ناديده ميگيريد. اين مثال رو ميتونيم اينطوري هم مطرح كنيم.يك مربي راننده گي فردي رو براي مسابقه ماشين راني انتخاب ميكنه و تمام آموزشهاي لازم را به اون ميده ولي ميدونه كه اين فرد تو مسابقه حتما شكست خواهد خورد ويا حادثه اي براش پيش خواهد آمد،ولي دانسته باز هم همون شخص رو انتخاب ميكنه!! در مورد مثال دومتون هم بايد عرض كنم درسته كه خداوند به اندازه توانائي و ظرفيت هر كسي ازش انتظار داره.ولي بايد به اين نكته هم توجه كنيد كه اولا اعطاي اين ظرفيت و توانائي از طرف خداونده و انسان از خودش هيچ چيزي نداره و ثانيا خداوند اين علم رو داره كه natanaeal عزيز از درياي ظرفيتش خوب استفاده خواهد كرد و رامين از سر سوزن ظرفيت و توانائيش استفاده خوبي نخواهد كرد. خداوند يارو نگه دارتان باشد.
 
آخرین ویرایش:

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
« إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئاً...»؛[1] خداوند هیچ به مردم ستم نمى‏ کند.
«... وَ مَا اللَّهُ یُریدُ ظُلْماً لِلْعالَمین»؛[2] و خداوند (هیچ گاه) ستمى براى (احدى از) جهانیان نمى ‏خواهد.

عدل در مورد خداوند به معنای افاضه وجود به هر موجودی است که امکان وجود دارد. و افاضه کمال به هر موجودی که قابلیت و استعداد دریافت آن کمال را دارد.
با این تعریف باید گفت، عدالت خداوند در خلقت و آفرینش - چنان‌که خود قرآن می‌فرماید: «الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ...»؛
[3] او همان کسى است که هر چه را آفرید نیکو آفرید.- آفرینش نظام هستی به نحو احسن به طور عموم، و سرآغازى براى بیان خلقت انسان و مراحل تکامل او به طور خصوص است. به تعبیر دیگر، بناى کاخ عظیم خلقت را بر «نظام احسن» یعنى بر چنان نظمى استوار کرد که از آن کامل‌تر تصور نمى‌‏شد. در میان همه موجودات پیوند و هماهنگى آفرید، و به هر کدام آنچه را با زبان حال مى‏‌خواستند عطا فرمود.

اگر به وجود یک انسان نگاه کنیم و هر یک از دستگاه‌هاى بدن او را در نظر بگیریم مى‌‏بینیم از نظر ساختمان، حجم، وضع سلول‌ها، طرز کار آنها، درست آن‌گونه آفریده شد که بتواند وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهد، و در عین حال آن‌چنان ارتباط در میان اعضا قرار داد که همه بدون استثنا روى یکدیگر تأثیر دارند، و از یکدیگر متأثر مى‏‌شوند. و درست همین معنا در جهان بزرگ با مخلوقات بسیار متنوع، بویژه در جهان موجودات زنده با آن سازمان‌هاى بسیار متفاوت، حاکم است.

آرى او است که انواع عطرهاى دل‏‌انگیز را به گل‌هاى گوناگون مى‌‏بخشد و او است که به خاک و گل روح و جان مى‌‏دهد و از آن انسانى آزاده و با هوش مى‌‏سازد. نیز از همین خاک تیره گاه انواع گل‌ها، گاه انسان، و گاه انواع موجودات دیگر مى‌‏آفریند، و حتى خود خاک نیز در حد خود آنچه را باید داشته باشد دارا است.
نظیر این سخن همان است که در آیه 50 سوره طه از قول موسى و هارون مى‏‌خوانیم: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»؛ پروردگار ما همان کس است که به هر موجودى آنچه را لازمه آفرینش او بود داد، و سپس او را در تمام مراحل وجود رهبرى کرد.

[4

در آیه «الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ...»، واژه «حسن» عبارت است از: هر چیزى که نشاط بیاورد و انسان به سوى آن رغبت کند. و این حالت سه قسم است. یکى این‌که چیزى مستحسن از جهت عقل باشد؛ یعنى عقل آن‌را نیکو بداند. دوم این‌که از نظر هواى نفس نیکو باشد. سوم از نظر حسى زیبا و نیکو باشد.[5] البته این تقسیمى است براى زیبایى از نظر ادراکات سه‌‏گانه انسان.

اما حقیقت «حسن» عبارت است از: سازگارى اجزاى هر چیز نسبت بهم، و سازگارى همه اجزا با غرض و غایتى که خارج از ذات آن است، بنابر این، زیبایى رو به معناى جور بودن و سازگار بودن اجزاى صورت از چشم، ابرو، بینى، دهان و... است. و حسن عدالت سازگاریش با غرضى است که از اجتماع مدنى منظور است، و آن به این است که در جامعه هر صاحب حقى به حق خود برسد. همچنین است حسن هر چیز دیگر.

دقت در خلقت اشیا که هر یک داراى اجزایى موافق و مناسب با یکدیگر است، و این‌که مجموع آن اجزا مجهز به وسایل رسیدن آن موجود به کمال و سعادت خویش است، و این‌که این مجهز بودنش به گونه‌ای است که بهتر و کامل‌‏تر از آن تصور ندارد، این معنا را دست مى‏ دهد که هر یک از موجودات فى نفسه و براى خود داراى حسنى است، که تمام‏‌تر و کامل‌‏تر از آن براى آن موجود تصور نمى‌‏شود. [6]

عدالت خداوند در مسئله آفرینش انسان به این است که او را در بهترین شکل، با توجه به هدف آفرینش که تکامل و جانشینی خدا در روی زمین بوده آفرید. قرآن کریم در این باره می فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ أَحْسَنِ تَقْویم»؛
[7] ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم.

منظور از «خلق کردن انسان در احسن تقویم» این است که تمامى جهات وجود انسان و همه شئونش مشتمل بر تقویم است. «تقویم» به معناى در آوردن چیزى به صورت مناسب، و نظام معتدل و کیفیت شایسته است. گستردگى مفهوم آن اشاره به این است که خداوند انسان را از هر نظر موزون و شایسته آفرید، هم از نظر جسمى، و هم از نظر روحى و عقلى؛ چرا که هر گونه استعدادى را در وجود او قرار داده است. به بیان دیگر، «قوام» عبارت است از: هر چیز و هر وضع و هر شرطى که ثبات انسان و بقایش نیازمند بدان است. و منظور از کلمه «انسان» جنس انسان است. بنابر این، جنس انسان به حسب خلقتش داراى قوام است. نه تنها داراى قوام است، بلکه به حسب خلقت داراى بهترین قوام است.[8]

[1] . یونس، 44.
[2] . آل عمران 108.
[3] . سجده، 7.
[4] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏17، ص 124 دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.
[5] . راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 235، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، 1412 ق.
[6] . ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏16، ص 249.
[7] . تین، 4.
[8] . ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 319، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق؛ تفسیر نمونه، ج ‏27، ص 144.
 

شهریاری 2

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن
کاربر ممتاز
درود

گیریم خدایی هم باشه هیچ دلیلی وجود نداره که داد گر باشه

هتا در کرآن هم دلیلی بر اینکه خدا در این جهان داد گر باشه پیدا نخواهید کرد

سلام
اول باید بگم عدل رو هنوز نگذروندم. ولی برای شروع بنظرم جواب قانع کننده ای باشه. چون برای خودم قانع کننده هست. اگه اشکالی هست، بگید تا درست و حسابی برم دنبالش.

1- خدا باید بی نیاز باشد.
چون واجب الوجود است و هیچ عدمی در او راه ندارد که نیازمندش کند.("عدم" مقابل "وجود" است که در خدا راه ندارد)
در مقابل "عدل" هم، مفهومی به نام "ظلم" داریم. کسی ظلم میکند، که نیازمند باشد. و این با بی نیازی خدا در تناقض است. پس خدا عادل است.

بعدم عدل یعنی هرچیزی سر جای خودش.
اینکه ما بخایم تشخیص بدیم هرچیزی سر جای خودش هست، نیاز به علم زیادی داره. که ما نداریم. ولی خدا داره. (چون اگر علم نداشته باشد، یعنی "عدم" که در وجود راه ندارد.)

2- چطوری قرآن رو قبول دارید در حالی که هنوز به وجود خدا شک دارید؟

اگه اشکالی بر جوابم هست، بگید. ممنون میشم.
 
آخرین ویرایش:

kiana khanoom

اخراجی موقت
عدالت خداوند در زندگی غیرقابل وصفه
عبارات واژه های شرطی بین ما انسان هاست
و واژه ای قدرت توضیح و توجیح این امر مهم را نداره
به نظرم هر شخصی به نحوی نظاره گر عدالت خداوند در زندگی خودشه
فقط باید چشمی بینا داشت
 

ELnur

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای اثبات عدالت خدا باید خدا را شناخت برای شناخت خدا باید خودشناسی رو یاد گرفت
تحلیل وجود خدا جوابی میشه برای عدالت خدا و قدرتش
شنونده و گوینده اول باید بپذیره که خودش عالم مطلق نیستو امکان خطا بودن دیدگاهش وجود داره بعد بشینه سر بحث چون اینجوری رد کامل صورت نمیگیره و جهالت هم معنی نخواهد داشت
 
بالا