تیم صنایع : کیفیت

Iman Gom

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تیم کیفیت اینجا می تونه شروع به کار کنه . من خودم علی الحساب از کیفیت اطلاعاتی ندارم برای همین فعلا نمی تونم توش شرکت کنم . اما دوستان اکثرا نظرشون برای کار های گروهی روی کیفیت هست .

دوستان می تونین شروع کنید .
 

Iman Gom

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کسانی که می خوان عضو این گروه بشن یک پبغام خصوصی برای من بزنن و اسم هاشو را من اعلام می کنم . نه اینکه اینجا پسب بزنن و اعلام آمادگی کنن (برای جلوگیری از شلوغ شدن تاپیک) . یک مدیر هم می خواد این تیم .
 

mohammad.ie69

عضو جدید
کاربر ممتاز
زماني‌که شرکتي سودي بيش از ميانگين صنعتي کسب كند، گفته مي شود نسبت به رقباي خود از برتري رقابتي برخوردار است. هدف بسياري از راهکارهاي بازرگاني کسب برتري رقابتي مداوم است. به عبارت ديگر، اين اعتقاد در سطحي وسيع وجود دارد که يکي از مهمترين عوامل پيشبردي در هر حرفه اي برخورداري از يک برتري رقابتي منحصر به فرد است.
آيا تا به حال به اين موضوع فکر کرده ايد که برتري رقابتي شرکت شما چه چيزي مي تواند باشد؟
اکثر مديران بر اين اعتقادند که با جذب بخش اعظمي از بازار و يافتن مشتريان کافي که حاضر به پرداخت بهاي بيشتر هستند، چيزي با ارزشتر از رقابت به دست خواهند آورد. هر زمان که از مديران مشاغل مختلف در ايران سوال مي شود، به بحث در ارتباط با کيفيت محصول و يا شايد خدمات خود مي پردازند. در حقيقت، از نظر آنها برتري رقابتي ميزان حصول به کيفيت و خدمات سطح بالا را کاهش مي دهد. جالب است که بدانيد نه تنها در کشور ما بلکه در بسياري از جوامع، اکثر مشاغل براي حصول به برتري رقابتي متکي به کيفيت و خدمات هستند. اما مايلم توجه شما را به مفهوم کيفيت به عنوان يک برتري رقابتي جلب كنم.
تصور کنيد اگر تک تک افراد کيفيت و خدمات ارائه كنند، برتري رقابتي چه جايگاهي خواهد داشت؟ اگر بگوييم کيفيت و خدمات همان برتري رقابتي است به مفاهيمي بسيار وسيع و مبهم پرداخته ايم. بنابراين بايد از اين مديران تعريف کيفيت را پرسيد. آيا آنها قادر به تجسم معني کيفيت در شرکت خود هستند؟ در واقع اين کار، ساده نخواهد بود. «کيفيت» کمي ناملموس به نظر مي رسد، چرا که واژه اي نسبي است. خطر مفهوم «کيفيت» و «خدمات» در ذهن مديران کمي خفيفتر از خطري است که فکر مشتريان را تهديد مي کند. شما به عنوان مدير تنها در صورتي از برتري رقابتي ملموس برخوردار خواهيد بود که قادر به تعريف دقيق معني «کيفيت» و «خدمات» براي مشتريان خود باشيد.
نکته ديگري که در اينجا مطرح مي شود اين است که کيفيت محصولات شما تا چه اندازه با کيفيت محصولات رقبايتان تفاوت دارد. شما به عنوان مدير بايد در ارتباط با برتري رقابتي خود بسيار دقيق باشيد. سخن گفتن در مورد کيفيت و خدمات در سطح وسيع بدون مشخص نمودن منظور از اين مفاهيم کافي به نظر نمي رسد. ارائه کيفيت و خدمات تنها در قالب لغتهاي کلي براي نشان دادن برتري رقابتي، کافي نيست. بايد بتوانيد دليل برتري، قدرت، قابليت اطمينان و ديگر ويژگيهاي محصول خود را اثبات كنيد. مشتريان به ادعاهاي مبهم اعتقادي ندارند و شما را نيز باور نخواهند داشت، مگر اينکه قادر به اثبات گفته هاي خود توسط حقايق انکار ناپذير باشيد.
در مورد خدمات نيز مي توان همين مباحث را مطرح كرد. چطور تصور مي کنيد که خدماتي برتر از خدمات رقباي خود ارائه مي دهيد؟ آيا اين خدمات توسط شما سريعتر يا فردي تر است و يا مطابقت بيشتري با منافع مصرف کننده دارد؟ ما بايد هر گونه ادعايي را در ارتباط با خدمات خود ثابت کنيم. به ياد داشته باشيد که چه در موقعيتهاي تبليغاتي و چه در ارتباط با فروش عباراتي خاص و قابل اثبات، به مراتب باور کردني تر و تاثيرگذارتر از کلي گويي هستند. بنابراين چنانچه محصول خود را بر پايه کيفيت عالي ارتقا مي بخشيد، به کار بر روي تعريف دقيق دليل اين برتري و اثبات قابل ملاحظه بودن آن بپردازيد. با اين کار يکي از دو مورد زير حاصل خواهد شد: اول اينکه ممکن است به اين نتيجه برسيد که محصول، يا خدمات شما در واقع از برتري چنداني نسبت به محصول يا خدمات رقبايتان برخوردار نيست. اين نتيجه را مي توان نتيجه خوبي تلقي كرد، چرا که با حصول به آن مي توانيد توليدات يا خدمات خود را ارتقا بخشيد. مي توان اين را مزيتي بسيار خوب تلقي كرد. دوم اينکه چنانچه بتوانيد برتري خود را تعريف و دلايل قابل ملاحظه اي ارائه كنيد، واقعا از برتري رقابتي برخورداريد، که طرح منحصر به فردي براي تبليغ در اختيار شما قرار مي دهد.
به عبارات زير دقت کنيد. «محصول ما در بازار آسيا حرف اول را مي زند.» يا «محصول ما طبق بررسيهاي علمي در (يک محدوده، شهر، کشور و غيره) 42 درصد تاثير گذارتر از محصولات مشابه بوده است. به نظر شما کداميک تاثير بيشتري دارند؟
ممکن است تصور شود که به منظور ارزيابي برتري محصول يا خدمات نمي توان آنها را آزمايش كرد، بنابراين شما مي توانيد به طريق ديگري بررسي مستقلي در مورد ادعاهاي خود ارائه كنيد. به عنوان مثال استفاده از قدرداني مشتريان راه بسيار مؤثري براي غلبه بر ترديد مشتري به شمار مي رود. وقتي افراد مستقل با بيان منافعي که حاصل کرده اند در مورد محصول يا خدمات شما با نظر مثبت سخن مي گويند، بسيار باورکردني تر از زماني است که همان عبارات توسط خود شما گفته شوند. اگر مشتري شما فرد خاصي باشد وضع بهتر نيز خواهد شد.
بنابراين، برتري رقابتي شما چيست؟ نگوييد کيفيت و خدمات. اين گفته از مفهوم خاصي برخوردار نيست. سعي کنيد خاص باشيد. با در دست داشتن حقايق، باور کردني تر شويد. سپس طرح منحصر به فرد فروش را از آن خود کنيد. بي شک نظاره گر تفاوتي در نتايج حاصله خواهيد بود و اين، ارزش همه اين تلاشها را دارد. بايد يادآور شد که بهترين کار براي تداوم حرفه، ايجاد ارزشي عالي براي مشتريان است.
 

mjvm

کاربر فعال گروه کیفیت مهندسی صنایع
دکتر ادوارد دمینگ
تولد :1990
وفات :1993

دکتر ادوارد دمینگ پروفسور و نظریه پرداز و استاد دانشگاه و سخنران آمریکایی بود .شاید بهترین شناخت از او به دلیل کاری است که در ژاپن انجام داده است .
از سال 1950 به بعد او در این فکر بود که مدیریت ارشد چطور می تواند طراحی و کیفیت محصولات و همچنین فروش آن ها را بهبود بخشد .دمینگ به کیفیت بالای محصولات ژاپن و همچنین قدرت اقتصادی این کشور بسیار کمک کرد .
او به عنوان فردی شناخته می شود که بیش از هر غیر ژاپنی دیگری بر تولید و تجارت ژاپن تاثیر داشته است .
از دمینگ در ژاپن به عنوان یک قهرمان یاد می شود .
دمینگ معتقد بود که با و ضع قوانین مناسب مدیریت می توان کیفیت محصولات را افزایش داد و در عین حال قیمت ان ها را نیز کاهش داد .با کاهش ضایعات .کلید این کار را بهبود مستمر و پنداشتن تولید کردن به عنوان یک سیستم پیوسته و نه به صورت تکه تکه بود .


اصول 14 گانه ی دکتر دمینگ:
1.یک هدف مستمر با تمرکز بر بهبود محصول و خدمات ایجاد نمایید .
2.فلسفه ی نپذیرفتن محصولات معیوب و مهارت های نامناسب و خدمات بد را پذیرا باشید .
3.به منظور کنترل کیفیت محصولات از بازرسی انبوهی محصولات اجتناب کنید .زیرا در صورت کشف معیوب ها هم باز هزینه ی تولید برای آن ها پرداخت شده است .
4.قرار داد های خود را با تامین کنندگان فقط بر اساس قیمت تنظیم نکنید بلکه جنبه ی کیفیت را نیز در نظر بگیرید .
5.بر بهبود مسمر تاکید کنید .
6.روش های آموزش نوین را به کار گیرید و در راستای اموزش کلیه ی افراد سازمان تلاش کنید .
7.روش های جدید نظارت را به کار گیرید .
8.ترس را از بین ببرید .خیلی از کارگران می ترسند که سوال کنند و یا مشکلات را گزارش دهند .
9.موانع بین بخش های مختلف سازمان را از میان بردارید .
10.شعار ها و اعداد و ارقام را از سر راه نیروی کار حذف کنید .هدفی نظیر داشتن نقصان صفر بدون داشتن یک برنامه ریزی موثر که راه رسیدن به آن را هموار سازد بی فایده است .
11.سهمیه های عددی و استاندارد های کاری را حذف کنید .این استاندارد ها معمولا بدون توجه به کیفیت در زمان های قبل در نظر گرفته شده اند.
12.موانعی که باعث می شوند کارگران در انجام کار خویش دلسرد شوند را از میان بردارید.
13.یک برنامه ی مستمر تعلیمی و آموزشی برای کلیه ی افراد سازمان فراهم کنید .
14.ساختاری برای مدیریت ارشد طراحی نمایید که از 13 نکته ی بالا به طور جدی حمایت کند .

با توجه به بند سوم می توانیم تاکید بر کنترل فرآیند آماری را دریابیم !


سایت موسسه ی دکتر دمینگ
http://deming.org/



منابع استفاده شده :
کنترل کیفیت اماری تالیف داگلاس .سی .مونتگومری ترجمه ی :دکتر رسول نورالسنا
http://en.wikipedia.org/wiki/W._Edwards_Deming
 

Iman Gom

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
برای فعالیتتون یه چارچوب مشخص بزارید و بهتره مطالب رو زیاد کپی نکنید . میتونید روی یک موضوعی هم بحث کنید . مثل تیم طرحریزی . به عنوان مثال یک مقاله اونجا گذاشته شده ، می خونن و مطلب رو باز می کنن . اینطور بهتره دوستان
 

mohammad.ie69

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای فعالیتتون یه چارچوب مشخص بزارید و بهتره مطالب رو زیاد کپی نکنید . میتونید روی یک موضوعی هم بحث کنید . مثل تیم طرحریزی . به عنوان مثال یک مقاله اونجا گذاشته شده ، می خونن و مطلب رو باز می کنن . اینطور بهتره دوستان
این چیزایی که گفته شد تقریبا میشه گفت مقدمه هست ایمان
 

hasti1988ie

عضو جدید
من یک پیشنهاد دارم.،فکر میکنم بهتره از پایه شروع کنیم مطالب رو و پیش بریم...اینجوری دانسته هامون کمی همسوتر میشه و کسانی هم که بعدا میان یه انسجام در مطالب رو میبینن...منظورم اینه که با آموزش شروع کنیم و قدم به قدم جلو بریم و بعد از مقاله های روز استفاده کنیم و در نهایت امیدوارم بتونیم با همکاری همدیگه مقالات ISI هم کار کنیم.
فکر میکنم اینجوری بهتر باشه..البته تا نظر دوستان چی باشه..
ممنون.
 

mjvm

کاربر فعال گروه کیفیت مهندسی صنایع
من یک پیشنهاد دارم.،فکر میکنم بهتره از پایه شروع کنیم مطالب رو و پیش بریم...اینجوری دانسته هامون کمی همسوتر میشه و کسانی هم که بعدا میان یه انسجام در مطالب رو میبینن...منظورم اینه که با آموزش شروع کنیم و قدم به قدم جلو بریم و بعد از مقاله های روز استفاده کنیم و در نهایت امیدوارم بتونیم با همکاری همدیگه مقالات ISI هم کار کنیم.
فکر میکنم اینجوری بهتر باشه..البته تا نظر دوستان چی باشه..
ممنون.

حرف شما بسیار صحیح است . اما فکر کنم ما هم داریم از پایه شروع می کنیم چون هیچ مطلب تخصصی هنوز نگفتیم .
 

hasti1988ie

عضو جدید
حرف شما بسیار صحیح است . اما فکر کنم ما هم داریم از پایه شروع می کنیم چون هیچ مطلب تخصصی هنوز نگفتیم .

بله..میدونم...برا آقا ایمان که میگفتن چارچوب رو مشخص کنیم گفتم باید نقل قول میگرفتم،معذرت میخوام.
 

hasti1988ie

عضو جدید
1- تاریخچه کنترل کیفیت
در قرون وسطی به دلیل سادگی فرآیند تولید , هر کارگر می توانست تمام قسمت های یک کالا را به تنهایی بسازد . از این رو لذت حاصل از تولید کل کالا به جایی جزئی از آن کافی بود تا کارگر وقت بیشتری را برای رسیدن به کیفیت بالای کالا صرف نماید . انقلاب صنعتی باعث کاهش این انگیزه شد . چرا که دیگر کارگر بر خلاف گذشته , سازنده یک کالا نبود بلکه تنها جزء کوچکی از فرآیند ساخت آن را بر عهده داشت . در انقلاب صنعتی , روسای کارخانجات بزرگ نمی توانستند شخصا بر تمام وقایع نظارت داشته باشند . بنابراین ناچار بودند به طریق دیگری مشکلات را حل نمایند . این امر به منظور حفظ منافع اقتصادی و ایمنی مصرف کننده و نیز افزایش میزان تولید و به وجود آمادن رقابت مورد توجه جدی قرار گرفت و به این منظور به کارگیری روشهای بازرسی برای جلوگیری از عرضه محصولات نامرغوب یا معیوب به بازار به سرعت گسترش یافت . حتی بسیاری از واحد های تولیدی به منظور اطمینان خاطر مصرف کنندگان و گاه به عنوان ابزارهای تبلیغاتی اعلام می کردند که در تولید خود از روشهای بازرسی صد در صد بهره می برند . بنابراین اولین مرحله کنترل کیفیت پدیدار شد که هدف از آن فقط جداسازی محصولات معیوب از سالم بود و به منظور کاهش تعداد محصولات معیوب , ابداع روشهای علمی جدیدتر ضرورت یافت . در سال 1994 دکتر والتر شوهارت آمریکایی اولین نمودارهای آماری را به منظور کنترل فرآیند تولید ابداع و معرفی نمود . بنابراین وی را پایه گذاری کنترل کیفیت آماری می شناسند . ولی استفاده از علم آمار در صنعت از این زمان آغاز نشد . علت این امر اعتقاد نداشتن مدیران تولید به روشهای آماری و همچنین کمبود متخصص علم آمار در مراکز تولیدی بود . در سال 1937 در طی جنگ جهانی دوم خرید میلیونها تن مواد غذایی ، مهمات و پوشاک و دارو و ... توسط ارتش آمریکا بدون آنکه روش علمی برای کنترل و بازرسی آن وجود داشته باشد سران ارتش آمریکا را وادار نمود که به سراغ کنترل کیفیت آماری بروند . این اقدام ارتش آمریکا از یک طرف منجر به پیروزی آن در جنگ جهانی دوم و از طرف دیگر سبب پایه گذاری علم کنترل کیفیت ( آماری ) در دنیا گردید .

در کنترل کیفیت آماری که امروزه به طور گسترده ای در صنایع پیشرفته دنیا به کار می رود . سعی بر این است که ضایعات تولید تا حد امکان کاهش یابد . چنانچه مدیری بخواهد کنترل کیفیت را اجرا کند باید آمار بگیرد . به عنوان مثال تعیین نماید که آیا ضایعات کارخانه یا کارگاه نسبت به دیروز افزایش یافته است یا کاهش ؟ آیا ضایعات این کامیون مواد خام نسبت به کامیون قبلی فرق دارد یا خیر ؟ سپس لازم است این آمارها را به صورت نمودار در آورده و بعد از تجزیه و تحلیل نمودار ها ریشه نقایص را بیابد . به این ترتیب می توان با استفاده از کنترل کیفیت آماری کنترل موثری بر تولید داشت . در سال 1960 اولین حلقه های کنترل کیفیت برای بهبود روشهای کنترل کیفیت در ژاپن تشکیل شد . این حلقه ها عبارتست از تقسیم مجموعه عوامل موثر بر کیفیت به حلقه های مختلف و تقسیم حلقه های بزرگ به حلقه های کوچک ؛ هدف اصلی از تشکیل این حلقه ها آن بود که شرایط مناسب برای بهبود کیفیت محصول تولیدی فراهم شود .
کار حلقه های کنترل کیفیت از همان آغاز با موفقیت های چشمگیری رو به رو شد و به همین دلیل واحدهای تولیدی در بسیاری از کشورها این حلقه ها را در صنعت خود تشکیل دادند . در سالهای اخیر در اکثر واحدهای تولیدی ، سیستمهای مختلف کنترل کیفیت تضمین کننده سلامت ، بهداشت ، رفاه و ... افراد جامعه موجود است .
 

hasti1988ie

عضو جدید
2- تاریخچه مدیریت جامع کیفیت

در سال 1924 دكتر والتر شوارت‌ از شركت‌ تلفن‌ بل‌ آمريكا، مجموعه‌ مقالات‌ مربوط‌ به كاربرد آمار در كنترل‌ كيفيت‌ محصولات‌ توليدي‌ را منتشر كرد.
در سال 1931 دكتر شوارت‌ كتابي‌ با عنوان‌ " كنترل‌ اقتصادي‌ كيفيت‌ محصولات‌ صنعتي‌ "منتشر كرد . در اين‌ كتاب‌ كنترل‌ كيفيت‌ آماري‌ مطرح‌ شد.
در سال 1935 آماردان‌ انگليسي‌ به‌ نام‌ اي‌.اس‌.پيرسون‌ كتاب‌ خود را تحت‌ عنوان‌ كاربرد روشهاي‌ آماري‌ دراستاندارد كردن‌ فعاليتهاي‌ صنعتي‌ و كنترل‌ كيفيت‌ منتشر كرد.
تا سال 1937 كمتر از 10 شركت‌ آمريكايي‌ ، كنترل‌ كيفيت‌ آماري‌ را به‌ مورد اجرا گذاشته‌ بودند.
در سال 194 سازمان‌ غيرانتفاعي‌ اتحاديه‌ مهندسان‌ و دانشمندان‌ ژاپن‌ تأسيس‌ شد .و تقريباً در همين‌ زمان‌ اتحاديه‌ استانداردهاي‌ ژاپن‌،در زمينه‌ كنترل‌ كيفيت‌ آماري‌ سمينارهايي‌ برپا كرد.در سال 194 جامعه‌ كنترل‌ كيفيت‌ آمريكا تشكيل‌ شد.
در سال 1949 افراد علاقمند از انجمنهاي‌ دانشگاهي‌ ، صنعتي‌ و دولتي‌ در(JUSE) تشكيل‌ جلسه‌ دادند وگروهي‌ به‌ نام‌ " گروه‌ تحقيق‌ درباره‌ كنترل‌ كيفيت‌ " را با هدف‌ اجراي‌ تحقيق‌ ، كنترل‌ كيفيت‌ ، آموزش‌ وارتقاي‌ آن‌ در ژاپن‌ ايجاد كردند. آنها داوطلباني‌ مستقل‌ از دولت‌ بودند كه‌ به‌ ارتقاي‌ كنترل‌ كيفيت‌ و بهبود صادرات‌ ژاپن‌ مي‌ انديشيدند.در سال 1950 اتحاديه‌ دانشمندان‌ و مهندسان‌ ژاپن‌(JUSE) اولين‌ نشريه‌ خود را تحت‌ عنوان " كنترل‌كيفيت‌ آماري‌ " منتشر ساخت‌.در سال 1950 استانداردهاي‌ صنعتي‌ ژاپن‌ تنها به‌ محصولات‌ شركتهايي‌ علامت‌ استاندارد (JIS) را مي‌داد كه‌ در آن‌ شركت‌ كنترل‌ كيفيت‌ آماري‌ اجرا مي‌ شد.
در سال 1950 اتحاديه‌ دانشمندان‌ و مهندسان‌ ژاپن‌(JUSE) از دكتر " ادوارد دمينگ‌ " از آمريكا براي‌ ارائه‌سمينار و سخنراني‌ دعوت‌ كرد. دكتر دمينگ‌ در دهة‌ 1950 كه‌ نظراتش‌ در آمريكا اقبالي‌ نداشت‌ و در برخي‌ مواقع‌ مورد بي‌ اعتنايي‌ و تمسخر واقع‌ مي‌شد ، چندين‌ بار از ژاپن‌ ديدن‌ كرد و در سمينارها وسخنرانيهاي‌ مختلف‌ ، افكار خود را براي‌ ژاپني‌ها تشريح‌ كرد.
درسال 1951 اتحاديه‌ دانشمندان‌ و مهندسان‌ ژاپن‌(JUSE) جايزه‌ دمينگ‌ را با هدف‌ افزايش‌ سطح‌ كيفيت‌ صنعت‌ ژاپن‌ ايجاد كردند.
در سال 1951 دكتر فايگنبام‌ كتابي‌ تحت‌ عنوان‌ " كنترل‌ كيفيت‌ جامع‌ " منتشر كرد.در سال 1954 اتحاديه‌ مهندسان‌ و دانشمندان‌ ژاپن‌(JUSE)از دكتر جوران‌ آمريكايي‌ براي‌ سخنراني‌ درسمينار " مديريت‌ كنترل‌ كيفيت‌ " دعوت‌ كرد. كنترل‌ كيفيت‌ به‌ عنوان‌ ابزاري‌ براي‌ مديريت‌ مطرح‌ شد وزمينه‌ تغيير كنترل‌ كيفيت‌ آماري‌ به‌ كنترل‌ كيفيت‌ جامع‌ فراهم‌ شد.در سال 195 راديوي‌ موج‌ كوتاه‌ ژاپن‌ بخشي‌ از برنامه‌ هاي‌ خود را به‌ كنترل‌ كيفيت‌ اختصاص‌ داد.در سال 1962 نشريه‌ " كنترل‌ كيفيت‌ براي‌ سركارگران‌ " از سوي‌ اتحاديه‌ دانشمندان‌ و مهندسان‌ ژاپن‌ انتشار يافت‌ و اولين‌ هستة‌ كنترل‌ كيفيت‌ شروع‌ به‌ كار كرد .
در اواخر دهه 1970آمریکایها و اروپاییها که متوجه پیشی گرفتن ژاپنیها در تسخیر بازارهای جهانی شدند، به فکر استفاده از نگرش TQM در مدیریتهای خود افتادند.در سال 1987 آمريكا جايزه‌ اي‌ را به‌ نام‌ " مالكولم‌ بالدريج‌ " وزير تجارت‌ فقيد اين‌ كشور در سالهاي 1981 تا1987 ايجاد و رئيس‌ جمهور آمريكا آن‌ را امضاء كرد. اين‌ جايـزه‌ بـراي‌ معـرفي‌ شركتهايي‌ كه‌ به‌ بالا بردن‌ سطح‌ كيفيت‌ خود و اجراي‌ TQM دست‌ يافته‌ اند، طراحي‌ گرديد.
جايزه‌ بالدريج‌ همه‌ ساله‌ به‌ حداكثر شش‌ شركت‌ ( دو شركت‌ از هريك‌ از دسته‌ هاي‌ بازرگاني‌ ، خدماتي‌ و بازرگاني‌ كوچك‌ ) تعلق‌ مي‌ گيرد .
 

hasti1988ie

عضو جدید
3 - مديريت كيفيت
مديريت كيفيت يك ديدگاه فلسفي - مديريتي است كه هم اكنون با سرعت فزاينده جايگاه خود را در جوامع باز مي كند و توجه به نيازها و ابتكارات مشتريان، راههاي ارائه خدمات و ارتقاي كيفيت را اصل كار خود قرار مي دهد. همين توجه به كيفيت و تلاش براي بهبود دائمي نقش اساسي و مهم در توسعه كيفيت دارد. در سالهاي اخير نظامهاي ارتقاي مديريت كيفيت به سرعت متحول شده اند. از حدود دو دهه گذشته فعاليتهاي بازرسي ساده باروشهاي كنترل كيفيت تكميل با جايگزين گرديده اند تضمين كيفيت به وجود آمده و راه تكامل در پيش گرفته كه هم اكنون ارتقاي مستمر كيفيت با مديريت جامع كيفيت (TQM) جاي همه آنها را گرفته است.
ارائه الگوها و نظريه هاي مربوط به بهبود كيفيت فرآورده ها و خدمات، شعار امروز سازمانها شده است. پيروزي چشمگير ژاپني ها در چند دهه گذشته و ظرفيتهاي تحول اساسي توليدي و اقتصادي آنان، همراه با ارائه كيفيت ممتاز فرآورده ها و خدمات، انگيزه اساسي حركت در سمت تحول روندهاي مديريت براي دستيابي به كيفيت برتر و روشهايي بوده است كه مسائل پيچيده سازمانهاي امروزي را پاسخگوست. از آنجايي كه بحث مديريت كيفيت با سيستم و سازمان ارتباط دارد و مديريت بدون توجه به محيط و سيستم درون آن معنــي پيدا نمي كند به شرح سه واژه زير مي پردازيم :

1-3- سيستم
مجموعه اي از اجزاء كه روابط متقابل و نقش هركدام از اجزاء را درتامين هدفهاي سازماني موردمطالعه قرار مي دهد. در بحث از مديريت و كيفيت توجه كامل به سيستم و سازمان است.
2-3- مديريت
از مديريت تعاريفي مختلف شده است ازجمله هماهنگ كردن منابع انساني و مادي براي نيل به هدف و يا فرايندي كه به وسيله آن كوششهاي فردي و گروهي به منظور نيل به هدف مشترك هماهنگ مي شود و بالاخره مديريت انجام دادن كارها توسط ديگران است و به عبارت ديگر مديريت هم علم است و هم هنر. يك مدير براي پيش بردن اهداف سازمان خود نيازمند برنامه ريزي، سازماندهي، ايجاد انگيزش در كاركنان و كنترل دريافت بازخورد از عملكرد سازمان به منظور تطابق فعاليتها با برنامه ريزي به عمل آمده و تحقق اهداف سازماني است.
3-3 – كيفيت
درعين حال كه واژه رايج و آشنايي است ولي تفاسير گوناگوني از آن مي رود كه لازم است در هر سازماني تعريف توافق شده از كيفيت براي افراد روشن شود. دكتر ابوالفتح لامعي در كتاب مباني مديريت كيفيت، كيفيت را اين چنين تعريف مي كند «كار درست را انجام دادن، به نيازها و انتظارات مشتريان پاسخ دادن».مفهوم كيفيت ريشه در كار متخصصان صنعتي دارد. اهميت كيفيت در سالهاي 1940 و 1950 موردتوجه قرار گرفت. اول در بخش توليد و بعد بر روي بخشهاي خدماتي كاربرد يافت. مبتكر واژه كنترل جامع كيفيت يعني فايگنبام در سال 1951 كيفيت را اين چنين تعريف مي كند. كيفيت يعني توانايي يك محصول در برآوردن هدف موردنظر كه با حداقل هزينه ممكن توليد شده باشد، شايد پنج نفر از مشهورترين رهبران نظريه كيفيت كه تاثير اساسي در صنعت امروز جهان داشته اند، ادوارد دمينگ،فيليپ كرازبي، جوزف جوران، تاگوچي وايشي كاوا باشند. دمينگ تامين رضايت مشتري و كاستن تغييرات را در تعريف كيفيت گنجانده است و كرازبي كيفيت را مطابق يك محصول يا خدمت با الزامات (ويژگيها و استـــانداردهاي) از پيش تعيين شده تعريف مي كند.
 

mohammad.ie69

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان موافق هستن که تاپیک رو با این قالب پیش ببریم؟
ممنون تا الان فکر کنم یه پیش زمینه ای گفته شد
بهتره به قول ایمان یه بحث مورد نظر انتخاب شه تا بچه ها بحث کنند
مثل تیم طرح ریزی که خیلی خوب پیش میره
 

mjvm

کاربر فعال گروه کیفیت مهندسی صنایع
ممنون بابت این مطالب
در کتاب مونتگومری هم از چندین جنبه به تعریف کیفیت پرداخته است.
من خودم ایشیکاوا رو با نمودارش می شناسم !نمودار استخوان ماهی !واقعا نمودار بی نظیریه .در عین حال که ساده است بسیار کاربرد داره !
ممنون دوستان :gol:
 

Iman Gom

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اگه با ساینزدایرکت دسترسی ندارید شما مقالتون رو سرچ کنید اینجا لینکش رو بزارید من براتون آپلود می کنم همینجا .
 

mjvm

کاربر فعال گروه کیفیت مهندسی صنایع
سلام دوستان
این یک فایل پاورپوینت زیبا از مقدمه ی کنترل کیفیت است که به نظرم ارزش یکبار دیدن داره !برای منبع هم باید بگم استاد ما جناب آقای ارشادی این فایل رو برای ما ارائه دادند !
http://s2.picofile.com/file/7272133866/QC_History_and_Tools.ppt.html

در پناه خدای دوست داشتنی
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
با سلام
اینکه روی تاریخچه اینجوری کار می کنید به نظر من جالب نیست . رو یه موضوع خاص کار کنیم . من خودم در زمینه های SPC به طور عملی ودر QFD هم تئوری ، تقریبا به طور کامل کار کرده ام .
البته مو ضعات دیگری هم هست مثل FMEA

اما از آنجایی که آقا ایمان گفت که تایپیک ها فقط انتقادی و اسپم نشه درمورد کیفیت صحبت می کنیم .

کیفیت چیست ؟ چه کالایی دارای کیفیت است ؟ اصلا کیفیت رو چه کسی تعریف میکنه ؟ مشتری یا تولید کننده ؟
چه کسی می گوید محصول با کیفیت است ؟ محصول دارای چه ویژگی هایی باشد تا با کیفیت است ؟

اگر محصول یا خدمات انتظارات مشتریان را برآورد کند ، دارای کیفیت است .
بدین صورت که مشتری می گوید که محصول کیفیت دارد یا نه ! و ما به عنوان تولید کننده همه تلاش خود را انجام دهیم تا این نیازها و انتظارات رو بشناسیم و برطرف کنیم .
به همین دلیل است که بعضی از محصولات از نظر کارخانه دارای کیفیت است ولی از نظر مشتری بی کیفیت است . و نیاز مشتری رو برآورد نمی کند .
با یه مثال سعی می کنم که این موضوع را جا بندازم
خودرو لوگان در ایران : این خودرو دارای کارایی خوب ، عمر قطعات خوب و ...... می باشد اما یه مشکل اساسی دارد و آن هم اینه که از نظر زیبایی و طراحی مشتری رو ارضا نمی کند . منظورم این نیست که مشکلی در طراحی دارد بلکه کل طراحی بر طبق اصول طراحی انجام شده ولی مشتریان زیاد از این تیپ خوششان نمی آید به همین دلیل مردم زیاد این ماشین بهشون نمی چسبه .
امید وارم منظورم رو فهمیده باشین .
اگر در مفهوم کیفیت مشکلی دارید در خدمتم . در مورد مثال به حلقه های دیگه هم ربط داره و جامعیت نداره .
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
دوستان کیفیت خبری نیست ؟
من منتظر دوستان هستم .
اگر موافق هستید اعلام کنید با QFD - گسترش عملکردهای کیفیت شروع کنیم . من آمادگیشو دارم .
( برای اعلام آمادگی نیازی نیست پست بزنید ! اگر 5 تا تشکر در این پست داشتم مبنی را بر آمادگی دوستان میزارم و شر وع می کنم . )
 

mjvm

کاربر فعال گروه کیفیت مهندسی صنایع
سلام
با اجازه ی دوستان بنده یک معرفی خیلی کوتاه از QFD می گذارم!
QFD -quality function deployment

QFD در واقع روشی است برای انتقال صدای مشتری به تیم طراحی محصول .
QFD فهمیدن نیاز های مشتری است که در تولید و خدمات می توان از آن استفاده کرد .
بار ها مشاهده شده است که محصولی فقط به دلیل اینکه از نیازها مشتری خود غافل بوده است فاقد کیفیت شناخته شده است .
ابزار های متفاوتی بر اساس QFD به وجود آمده اند که یکی از آن ها House of quality یا خانه ی کیفیت است که ظهور آن به سال 1972 باز می گردد.
می توانید مثالی از این ابزار را در اینجا ببینید.
این سایت نیز یک سایت تخصصی در زمینه ی QFD است .

این یک مقدمه ی بسیار کوتاه برای شروع این بحث عظیم بود .
:gol:
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
من هم سعی م یکنم اطلاعات و اگر مطلب خاصی داشتم در اختیارتون بزارم
در چند پست قبل نکاتی در مورد کیفیت گفتم . امیدوارم که تونسته باشمم منظورم رو از کیفیت بیان کنم .
در واقع کیفیت برآورده کردن انتظارات مشتری است .
اما چگونه این انتظارات رو به محصول خروجیمون ارائه بدیم .
راستی تعریف زیر در مورد QFD مشکل داره .


QFD -quality function deployment

QFD در واقع روشی است برای انتقال صدای مشتری به تیم طراحی محصول .
.
:gol:

این روش قبل از بکارگیری QFD هم بود .
اما مشکلش چیه .

ما دو نوع سیستم طراحی محصول داریم
1- سیستم سنتی
2- سیستم امروزی

در سیستم سنتی کار طراحی محصول یر عهده ی واحد تحقیق و توسعه بود و این واحد رابطه نزدیکی با واحد بازاریابی و فروش داشت . یعنی اطلاعات را از واحد بازاریابی می گرفت به طراحی مخصول با نظر مشتری می پرداخت .

اما دوستان مشکل این کار چه بود ؟ در سیستم امروزی چه میکنند ؟

به این سوال جواب بدین تا به ادامه بحث یپردازیم .
 

mjvm

کاربر فعال گروه کیفیت مهندسی صنایع
من هم سعی م یکنم اطلاعات و اگر مطلب خاصی داشتم در اختیارتون بزارم
در چند پست قبل نکاتی در مورد کیفیت گفتم . امیدوارم که تونسته باشمم منظورم رو از کیفیت بیان کنم .
در واقع کیفیت برآورده کردن انتظارات مشتری است .
اما چگونه این انتظارات رو به محصول خروجیمون ارائه بدیم .
راستی تعریف زیر در مورد QFD مشکل داره .



این روش قبل از بکارگیری QFD هم بود .
اما مشکلش چیه .

ما دو نوع سیستم طراحی محصول داریم
1- سیستم سنتی
2- سیستم امروزی

در سیستم سنتی کار طراحی محصول یر عهده ی واحد تحقیق و توسعه بود و این واحد رابطه نزدیکی با واحد بازاریابی و فروش داشت . یعنی اطلاعات را از واحد بازاریابی می گرفت به طراحی مخصول با نظر مشتری می پرداخت .

اما دوستان مشکل این کار چه بود ؟ در سیستم امروزی چه میکنند ؟

به این سوال جواب بدین تا به ادامه بحث یپردازیم .

اگر امکان داره بفرمایید مشکل این کار چی بود ؟
 

sheyda_star

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما دو نوع سیستم طراحی محصول داریم
1- سیستم سنتی
2- سیستم امروزی

در سیستم سنتی کار طراحی محصول یر عهده ی واحد تحقیق و توسعه بود و این واحد رابطه نزدیکی با واحد بازاریابی و فروش داشت . یعنی اطلاعات را از واحد بازاریابی می گرفت به طراحی مخصول با نظر مشتری می پرداخت .

اما دوستان مشکل این کار چه بود ؟ در سیستم امروزی چه میکنند ؟

به این سوال جواب بدین تا به ادامه بحث یپردازیم .

سلام.مشکلش این نبوده که اطلاعات مورد نیاز برای طراحی محصول رو از واحد بازاریابی می گرفته؟درحالی که باید از واحد های دیگه هم استفاده بشه
 

hasti1988ie

عضو جدید
به نظر من واحد تحقیق و توسعه وظیفه شناسایی بازار و محصول و طراحی اون رو داره...البته شاید منظور اینجا تماس مستقیم با مشتری مد نظر باشه..یعنی اطلاعات رو مستقیم از خود مشتری باید گرفت...
یک بحث دیگه هم به نام لجستیک هست که از آغاز ایده تشکیل محصول تا تولید محصول رو در بر میگیره و بحث مفصلی هست..اما به نظرم در اینحوزه قرار نمیگیره..
 

tina364

عضو جدید
سلاااااااااام به همه ی دوستان صنایعی...خصوصا گروه کیفیت
راستش من فکر میکنم اگه این توضیحات رو یکم زودتر خلاصه کنیم بعد سعی کنیم با مثال های ملموس قضیه رو پیش ببریم بهتر باشه..اینطوری تجربیاتی رو که داریم به اشتراک میذاریم یا حتی ممکنه کسی جایی با یه مسئله برخورد کنه بیاد اینجا بگه تا باهم همفکری کنیم....میتونیم کم کم نرم افزارای مرتبط رو معرفی کنیم و هم زمان پیش بریم...
نظــــــــرتون چیه دوستان؟؟
 

mjvm

کاربر فعال گروه کیفیت مهندسی صنایع
سلاااااااااام به همه ی دوستان صنایعی...خصوصا گروه کیفیت
راستش من فکر میکنم اگه این توضیحات رو یکم زودتر خلاصه کنیم بعد سعی کنیم با مثال های ملموس قضیه رو پیش ببریم بهتر باشه..اینطوری تجربیاتی رو که داریم به اشتراک میذاریم یا حتی ممکنه کسی جایی با یه مسئله برخورد کنه بیاد اینجا بگه تا باهم همفکری کنیم....میتونیم کم کم نرم افزارای مرتبط رو معرفی کنیم و هم زمان پیش بریم...
نظــــــــرتون چیه دوستان؟؟
سلام
راستش الان یکم نظم موضوعات به هم خورده ! ما سعی داشتیم یکم آروم تر پیش بریم و بعد بریم سراغ کاربردها ! که ناگهان سراغ QFD رفتیم ! البته قطعا دوستان دیگر از بنده با تجربه تر هستند و بهتر می دانند ! من خودم در حال کار کردن روی پروژه ی SPC در یک شرکت فنر و کمک فنر سازی هستم و مطمئنا به دنبال کاربرد ها هستم اما این را هم قبول دارم که هر کاربردی نیازمند یک مفهوم اولیه است .
در هر صورت هر موضوعی که تمامی دوستان دنبال کنند بنده نیز دنبال خواهم کرد !
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
به نظر من واحد تحقیق و توسعه وظیفه شناسایی بازار و محصول و طراحی اون رو داره...البته شاید منظور اینجا تماس مستقیم با مشتری مد نظر باشه..یعنی اطلاعات رو مستقیم از خود مشتری باید گرفت...
یک بحث دیگه هم به نام لجستیک هست که از آغاز ایده تشکیل محصول تا تولید محصول رو در بر میگیره و بحث مفصلی هست..اما به نظرم در اینحوزه قرار نمیگیره..

شاید من در مورد تولید سنتی کم توضیح دادم . فکر کردم شما در این باره مطالعه کردید ویا حتی عملی دیدید !
اولیه توضیح در مورد تولید سنتی
واحد توسعه نمی توند خودش فقط با مشتری بطور مستقیم ارتباط داشته باشد این کار معمولا توسط بازاریابی انجام میشود تا بداند محصول در بازار چه وضعیتی دارد یا مشتری چه می خواهد .
اگر به حلقه های بعدی توجه شود .
بازاریابی اطلاعات را به توسعه می دهد . توسعه با توجه به نیاز مشتری که از بازاریابی گرفته محصول جدید را طراحی می کند . بعد از طراحی قطعات توسط تیم تحقیق و توسعه انجام می شود در مرحیه بعد مهندسی تولید استقرا ماشین آلات را انجام می دهد و بعدش مهندسی صنایع و تولید تولید محصول جدید می کنند و در آخرین مرحله ارائه محصول به بازار توسط فروش و بازار یابی است .
اگر دقت کنید این یک سیکل و چرخه تولید محصول در سیستم سنتی می باشد .
خوب مشکل کجاست ؟
اگر دقت کنید رابطه خطی می باشد .
یعنی واحد توسعه که در حال طراحی محصول است شاید از توانمندی های تولید اطلاعات کافی نداشته باشد . که در این چرخه محصول به طور ناقص تولید می شود و نیاز مشتری دوباره بر آورده نشد و این سبب می شود که مشتری دوباره نارضایتی خودش را اعلام کند و بازاریابی دوباره متوجه شود که محصول با توجه به امکانات تولید طراحی نشده است . (این یک نمونه بود )
پس نیاز است که ای ن شیوه اصلاح شود .
امروزه برای اینکه این مشکلات پیش نیاید تشکیل کارگروه هایی از تمام اعضای بخش های تولید می کنند .
این یعنی همه مسئول تولید محصول با کیفیت هستند !
کیفیت فراگیر است . به همین خاطر می گویند مدیریت کیفیت فراگیر .
تا اینجا در مورد کیفیت و شیوه ی تولید صحبت شد .

دوستان سوالاتشون رو بگن !
تا اونجا که بتونم جواب می دم .

تا بعد که بحث رو ادامه بدهیم .
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
سلام.مشکلش این نبوده که اطلاعات مورد نیاز برای طراحی محصول رو از واحد بازاریابی می گرفته؟درحالی که باید از واحد های دیگه هم استفاده بشه

تا حدودی درسته
اما
اطلاعات بازهم از واحد بازاریابی و فروش گرفته می شه ولی یخش های دیگه هم باید در طراحی مخصول باشند .
 

Similar threads

بالا