تک بیتی های ناب وپرمعنا

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوستان


چند بیت شعر پرمعنا


اگر لذت ترك لذت بداني
دگر شهوت نفس لذت نخواني​



از سينه تنگم دل ديوانه گريزد
ديوانه عجب نيست كه از خانه گريزد​



عاشقي پيداست از زاري دل
نيست بيماري چو بيماري دل​



روزاحباب تو نوراني الي يوم الحساب
روزاعداي تو ظلماني الي يوم القيام​



ديوانه كرد آرزوي وصل او مرا
از سر برون نمي‌رود اين آرزو مر​



گفتمش نقاش را نقشي بكش از زندگي
با قلم نقش حبابي بر لب دريا كشيد​



آنكةعاشقانةخنديدخندهاي منودزديد
پشت پلك مهربوني خواب يك توطئةميديد​



توراميبينم وميلم زيادت ميشود هردم
توراميبينم ودردم زيادت ميشود دردم​



هركسي هم نفسم شددست آخرقفسم شد
منه ساده بخيالم كه همه كاروكسم شد​



نيازارم ز خود هرگز دلي را
كه مي ترسم در آن جاي تو باشد​



گر بي خبر آمديم به كوي تو، دور نيست
فرصت نيافتيم كه خود را خبر كنيم​



گرچه میدانم نمي‌آيد،ولي هردم از شوق
سوي درمي‌آيم و هرسو،نگاهي میکنم​



از سوز محبت چه خبر اهل هوس را
اين اتش عشق است نسوزد همه كس را​



آورم پيش تو از شوق پيام دگران
گويمت تا سخن خويش به نام دگران​



من بخال لبت اي دوست گرفتار شدم
چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم​



گاه گاهي به من ازمهر پيامي بفرست
فارغ ازحال خود و جان و جهانم مگذار​


غمي خواهم كه غمخوارم تو باشي
دلي خواهم كه دل آزارم تو باشي​



گر نرخ بوسه را لب جانان به جان كند
حاشا كه مشتري سر مويي زيان كند​



گر هيچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو نيست بگو راست بگو​



صبر در جور و جفاي تو غلط بود غلط
تكيه بر عهد و وفاي تو غلط بود غلط​



گرچه هرلحظه زبيداد تو خونين جگرم
هم بجان توكه ازجان بتو مشتاق ترم​



غير از غم عشق تو ندارم , غم ديگر
شادم كه جز اين نيست مرا همدم ديگر​



دل كه آشفته روي تو نباشد دل نيست
آنكه ديوانه خال تو نشد عاقل نيست​



زدرد عشق توبا كس حكايتي كه نكردم
چرا جفاي تو كم شد؟شكايتي كه نكردم​



تو كيستي،كه اينگونه،بي تو بي تابم؟
شب از هجوم خيالت نمي برد خوابم​



بشنو از ني چون شكايت ميكند
از جداييها حكايت ميكند​
 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
همچو بلبل بر سرُ هر شاخِ گل افغان مکن
در طریقِ سوختن آرام چون پروانه باش
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
می‌شوند از سردمهری، دوستان از هم جدا

برگ‌ها را می‌کند فصل خزان از هم جدا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شمعم و با سوختن تا آخرین دم زنده ام
قطره ،قطره سوختم ،تا آفریدم خویش را
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ز هم جدا نبود نوش و نیش این گلشن

که وقت چیدن گل، باغبان شود پیدا
 

bahman heidari

عضو جدید
یمک تک بیتی ناب ترکی
بیزدن گچن گینلر سیز خوش السون بیز قیش و فایز سیز یاز السون
به معنای این که این روزایی که به ما گذشته به شما خوش باشه، برای ما پاییزو زمستون برای شما بهار بهشه
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کهنه دیوار ترا دارد دو عالم در میان

خواهی افتادن به هر جانب که مایل گشته‌ای
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
فصیحی هروی

خنده ام می بینی و از گریۀ دل غافلی
خانۀ ما اندرون ابرست و بیرون آفتاب:gol:
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
غم به قدر غمگسار از آسمان نازل شود

زان غم من زود آخر شد که بی غمخواره‌ام
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ترسم آزاد نسازد ز قفس صیّادم
آنقدر تا که رۀ باغ رود از یادم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تعلیمِ ناز چند دهی چشمِ مست را
دل آنقدر ببر که توانی نگاه داشت:heart:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
ie student تک بیت ترکی زیبا اشعار و صنايع شعری 50
باران بهاری رباعی و دو بیتی اشعار و صنايع شعری 2770

Similar threads

بالا