اغلب مردم و حتي مديران با روشهاي درست تصميم گيري در يك محيط به شدت پويا آشنا نيستند.
مردم به روش"گزينهاي" تصميم ميگيرند، در حالي كه اصولاً بايد تصميمهاي خود را بر پايه "ارزشها"يشان اتخاذ كنند. علاوهبراين، مردم و مديران زماني كه با يك موقعيت تصميمگيريِ دشوار رو به رو ميشوند، بين زمين و هوا سرگردان ميمانند: آيا بايد به سراغ روشهاي تحليلي تصميمگيري بروند؟ آيا بايد به احساسات و شهود دروني خود اكتفا كنند؟چگونه ميتوان بين شهود و تحليل عقلاني و نظاممند به يك موازنه صحيح رسيد. زماني كه شهود شما با يك تصميم مخالف است، شتاب نكنيد. اما مشكل اصلي و كليدي مردم در تصميمگيري اين است كه غالباً از روي عجله تصميم ميگيرند و آنقدر بر اين عجله اصرار دارند كه: اولا مسئله را بهدرستي تعريف و شفاف نميكنند. ثانيا نميتوانند به "پيامدها"ي تصميم خود بينديشند و ببينند كه آيا واقعاً براي رويارويي با اين پيامدها آمادگي دارند يا نه. يكي از شايعترين اشتباههاي مردم اين است كه اساساً از همان ابتدا ميخواهند مسأله نادرستي را حل كنند. آنها از اولين مرحله تصميمگيري، يعني "توصيف تصميم"، چشم ميپوشند، بنابراين اهدافشان بسيار باريك ميشود و انتخابهاي معدودي نيز پيش رو دارند. آنها در تصميمگيري عجله ميكنند و بر اين امر اصرار ميورزند؛ به جاي آنكه اندكي دورتر بايستند و با نگرشي وسيع به موضوع نگاه كنند و واقعاً بر آنچه كه بايد متمركز شوند. همه ما از دوسالگي تصميمگيري را آغاز ميكنيم، كاري كه تا پايان عمر ادامه دارد. از آنجا كه تمرين نكردهايم و آموزش نديدهايم، به دام مشتي عادات غلط ميافتيم. ما در راهي قدم ميگذاريم كه خطر در كمينمان نشسته است. به عنوان مثال یک مادر از كودكش ميپرسد: "كدام شلوارت را ميپوشي؟ سبز يا قرمز؟" و از همان ابتداي زندگي، روش غلط تصميمگيري ـ تصميمگيري گزينهاي یعنی بین این دو یکی را انتخاب کن _ را به كودك ميآموزد, آدمها از ميان تصميمهايي كه ديگران برايشان ساختهاند انتخاب ميكنند. ۳۰ سال بعد، آنقدر به اين روش غلط معتاد مي شويم كه ديگر از خود نميپرسيم به سراغ چه تصميمهايي بايد برويم. افرادی که قدرت تصمیم گیری بزرگ دارند چه کار می کنند؟ كارآفرينان بزرگ ميانديشند، و بزرگانديشيدن يعني خلق فهرست وسيعي از گزينهها. بعضي از گزينهها ممكن است شدني نباشند. اما شما بايد اينگونه بيانديشيد، خود را از شر محدوديتها خلاص كنيد، خيالپردازانه بيانديشيد و از ديگران بخواهيد شما را در توفان فكري ياري دهند، اما هميشه هدفهايتان را به خاطر داشته باشيد، و در مورد آنچه به دنبالش هستيد با خود صادق باشيد. شايد آنچه شما واقعاً بهدنبالش هستيد، چيزي فراتر از كسب پول باشد. اگر احساس خوشايندي نداشته باشيد، بايد با خود بگوئيد: "شايد زمان عمل فرا نرسيده است و هنوز لازم است كمي بيشتر روي اين مسأله فكر كنم".اجازه دهيد اين موضوع را طور ديگري بيان كنيم. اساسيترين انگيزه و دليل تصميمگيري اين است كه شما نگران "پيامدهاي احتمالي" تصميمهايتان هستيد. اگر نگران پيامدهاي تصميمهايتان نيستيد، زحمت تصميمگرفتن را به خود ندهيد. با اين وجود برخي مديران ميگويند لازمه تصميمگيري هوشمندانه و عملي اين است كه احساسات و شهودمان را ناديده بگيريم. اما خود من معتقدم كه درنظرگرفتن احساسات و دخالتدادن آنها در تصميمگيري به راحتي امكانپذير است. يكي از روشهاي تصميمگيري، تمرين "پيشتصميمگيري" است. يعني تفكر در مورد برخي امور، پيش از آن كه زمان آن فرا رسيده باشد. با اين كار زماني كه پاي يك تصميمگيري حقيقي به ميان ميآيد، شما آمادهايد و به يك فرآيند ذهني مسلح شدهايد كه شما را از ديگران جلو مياندازد. مطمئن باشيد اين ساختار ذهني هيچ وقفهاي در فرايند تصميمگيري شما ايجاد نميكند.
مردم به روش"گزينهاي" تصميم ميگيرند، در حالي كه اصولاً بايد تصميمهاي خود را بر پايه "ارزشها"يشان اتخاذ كنند. علاوهبراين، مردم و مديران زماني كه با يك موقعيت تصميمگيريِ دشوار رو به رو ميشوند، بين زمين و هوا سرگردان ميمانند: آيا بايد به سراغ روشهاي تحليلي تصميمگيري بروند؟ آيا بايد به احساسات و شهود دروني خود اكتفا كنند؟چگونه ميتوان بين شهود و تحليل عقلاني و نظاممند به يك موازنه صحيح رسيد. زماني كه شهود شما با يك تصميم مخالف است، شتاب نكنيد. اما مشكل اصلي و كليدي مردم در تصميمگيري اين است كه غالباً از روي عجله تصميم ميگيرند و آنقدر بر اين عجله اصرار دارند كه: اولا مسئله را بهدرستي تعريف و شفاف نميكنند. ثانيا نميتوانند به "پيامدها"ي تصميم خود بينديشند و ببينند كه آيا واقعاً براي رويارويي با اين پيامدها آمادگي دارند يا نه. يكي از شايعترين اشتباههاي مردم اين است كه اساساً از همان ابتدا ميخواهند مسأله نادرستي را حل كنند. آنها از اولين مرحله تصميمگيري، يعني "توصيف تصميم"، چشم ميپوشند، بنابراين اهدافشان بسيار باريك ميشود و انتخابهاي معدودي نيز پيش رو دارند. آنها در تصميمگيري عجله ميكنند و بر اين امر اصرار ميورزند؛ به جاي آنكه اندكي دورتر بايستند و با نگرشي وسيع به موضوع نگاه كنند و واقعاً بر آنچه كه بايد متمركز شوند. همه ما از دوسالگي تصميمگيري را آغاز ميكنيم، كاري كه تا پايان عمر ادامه دارد. از آنجا كه تمرين نكردهايم و آموزش نديدهايم، به دام مشتي عادات غلط ميافتيم. ما در راهي قدم ميگذاريم كه خطر در كمينمان نشسته است. به عنوان مثال یک مادر از كودكش ميپرسد: "كدام شلوارت را ميپوشي؟ سبز يا قرمز؟" و از همان ابتداي زندگي، روش غلط تصميمگيري ـ تصميمگيري گزينهاي یعنی بین این دو یکی را انتخاب کن _ را به كودك ميآموزد, آدمها از ميان تصميمهايي كه ديگران برايشان ساختهاند انتخاب ميكنند. ۳۰ سال بعد، آنقدر به اين روش غلط معتاد مي شويم كه ديگر از خود نميپرسيم به سراغ چه تصميمهايي بايد برويم. افرادی که قدرت تصمیم گیری بزرگ دارند چه کار می کنند؟ كارآفرينان بزرگ ميانديشند، و بزرگانديشيدن يعني خلق فهرست وسيعي از گزينهها. بعضي از گزينهها ممكن است شدني نباشند. اما شما بايد اينگونه بيانديشيد، خود را از شر محدوديتها خلاص كنيد، خيالپردازانه بيانديشيد و از ديگران بخواهيد شما را در توفان فكري ياري دهند، اما هميشه هدفهايتان را به خاطر داشته باشيد، و در مورد آنچه به دنبالش هستيد با خود صادق باشيد. شايد آنچه شما واقعاً بهدنبالش هستيد، چيزي فراتر از كسب پول باشد. اگر احساس خوشايندي نداشته باشيد، بايد با خود بگوئيد: "شايد زمان عمل فرا نرسيده است و هنوز لازم است كمي بيشتر روي اين مسأله فكر كنم".اجازه دهيد اين موضوع را طور ديگري بيان كنيم. اساسيترين انگيزه و دليل تصميمگيري اين است كه شما نگران "پيامدهاي احتمالي" تصميمهايتان هستيد. اگر نگران پيامدهاي تصميمهايتان نيستيد، زحمت تصميمگرفتن را به خود ندهيد. با اين وجود برخي مديران ميگويند لازمه تصميمگيري هوشمندانه و عملي اين است كه احساسات و شهودمان را ناديده بگيريم. اما خود من معتقدم كه درنظرگرفتن احساسات و دخالتدادن آنها در تصميمگيري به راحتي امكانپذير است. يكي از روشهاي تصميمگيري، تمرين "پيشتصميمگيري" است. يعني تفكر در مورد برخي امور، پيش از آن كه زمان آن فرا رسيده باشد. با اين كار زماني كه پاي يك تصميمگيري حقيقي به ميان ميآيد، شما آمادهايد و به يك فرآيند ذهني مسلح شدهايد كه شما را از ديگران جلو مياندازد. مطمئن باشيد اين ساختار ذهني هيچ وقفهاي در فرايند تصميمگيري شما ايجاد نميكند.
آخرین ویرایش توسط مدیر: