تشکیل تیم همکاری با دانشگاه استانفورد آمریکا برای مطالعه روی بیماریهای لاعلاج

جینگیلبرت

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با سلام

پروفسور ویجی پاند استاد دانشگاه استانفورد آمریکا چند سالی است سیستمی سوپر کامپیوتری طراحی کرده است که سریع ترین و قوی ترین سوپر کامپیوتر جهان با قدرتی نزدیک 20 هزار تریلیون محاسبه در ثانیه از به هم پیوستن صدها هزار کامپیوتر از طریق اینترنت از تمامی نقاط جهان است.

شبها وقتی میخوابید کامپیوتر تان را خاموش میکنید و بلا استفاده میماند در حالی که میتوانید قدرت پردازشی کامپیوترتان را به این سوپرکامپیوتر متصل کنید تا محاسبات پیچیده داروسازی و شبیه سازی پروتئینهای بدنتان را انجام داده و چه بسا ان کشف جدید درباره سرطانهای لا علاج و یا بیماریهائی مانند پارکینسون، آلزایمر و غیره به وسیله کامپیوتر شما کشف رمز شود.

کافی است به سایت دانشگاه استانفورد آمریکا مراجعه نموده و نرمم افزار ان را در کامپیوترتان نصب نمائید و مواقعی که از کامپیوتر استفاده نمیکنید اجازه دهید فرمولهای محاسباتی دانشگاه استانفورد برای کشف داروهای درمان سرطان و الزایمر و پارکینسون و ایدز و غیره در کامپیوتر شما پردازش شود.

سایت همکاری و مشارکت دانشگاه استانفورد برای برنامه شبیه سازی پروتئینهای داروئی بیماریهای لا علاج:

http://folding.stanford.edu


صفحه پروژه شبیه سازی در ویکی پدیا:

http://en.wikipedia.org/wiki/Folding@home

سایت شخصی مدیر پروژه پروفسور ویجی پاند دانشمند و محقق علووم کامپیوتری، علوم شیمی، علوم ساختارهای بیولوژیکی


http://pande.stanford.edu

صفحه پروفسور پاند در ویکی پدیا:

http://en.wikipedia.org/wiki/Vijay_Pande


========================

استفاده از توان محاسباتي دستگاه‌هاي "پلي‌استيشن‪ "۳‬براي تحقيقات سرطان

شركت "سوني" اعلام كرد كاربران دستگاه‌هاي جديد "پلي‌استيشن‪ "۳‬مي‌توانند از پايان ماه مارس توان محاسباتي بلامصرف اين دستگاه‌ها را از طريق اينترنت براي مطالعه در زمينه بيماري سرطان در اختيار دانشمندان دانشگاه "استفورد" قرار دهند.
به گزارش سايت اينترنتي "نيوزفكتور"، در برنامه‌اي به نام "فولدينگ ات هوم"(‪ ،(Folding@home‬مجموع توان محاسباتي شبكه‌اي از دستگاه‌هاي
"پلي‌استيشن‪ "۳‬كاربران داوطلب در سرتاسر جهان، براي تحقيقات در زمينه شناسايي علت پيدايش و نيز درمان بيماري‌هايي نظير انواع سرطان، پاركينسون، آلزايمر و فيبروز كبدي مورد استفاده قرار خواهد گرفت.


"ماسايوكي كاتاني" مدير اجرايي بخش سرگرمي‌هاي رايانه‌اي شركت "سوني" اعلام كرد شبيه‌سازي‌هاي رايانه‌اي و مطالعه پروتيينهاي پيچيده مرتبط با اين بيماري‌ها به چيزي بيشتر از يك ابررايانه نياز دارد و مجموع توان محاسباتي هزاران دستگاه پلي‌استيشن‪ ۳‬مي‌تواند در اين زمينه نياز محققان دانشگاه "استنفورد" را برطرف كند.

پيچيدگي اين شبيه‌سازي‌ها به اندازه‌اي است كه انجام آنها توسط يك رايانه شخصي معمولي به زماني در حدود ‪ ۳۰‬سال نياز خواهد داشت اما با استفاده از فناوري "محاسبات با كمك رايانه‌هاي توزيع شده در نقاط مختلف" مي‌توان اين قبيل تحقيقات پيچيده را با سرعت بالايي انجام داد.

در اين طرح هر دستگاه "پلي‌استيشن‪ "۳‬كه به شبكه اينترنتي طراحي شده ويژه همين طرح متصل شود، بخش كوچكي از محاسبات را در بر عهده مي‌گيرد و پس از پردازش اطلاعات خام دريافتي از دانشگاه استنفورد، اطلاعات پردازش شده را به رايانه مركزي اين دانشگاه ارسال مي‌كند.

دستگاه‌هاي "پلي‌استيشن‪ "۳‬به يك پردازنده قدرتمند رايانه‌اي به نام "سل" مجهز هستند كه در اصل ساخت شركت "آي‌بي‌ام" است. پردازنده "سل" در هر ثانيه مي‌تواند چند ميليارد محاسبه رايانه‌اي انجام دهد و به گفته مقامات "سوني"، توان محاسباتي هر پردازنده "سل" حدود ‪ ۱۰‬برابر توان محاسباتي پردازنده‌هاي جديد مورد استفاده در رايانه‌هاي شخصي و رايانه‌هاي لپ‌تاپ است.

شركت "سوني" اعلام كرده است كاربران "پلي‌استيشن‪ "۳‬مي‌توانند از پايان ماه مارس با ثبت نام اينترنتي در برنامه ‪ Folding@home‬نرم‌افزار كوچكي را دانلود و در دستگاه "پلي‌استيشن‪ "۳‬خود نصب كنند كه اين نرم‌افزار در زمان عدم استفاده كاربر از دستگاه، توان محاسباتي بسيار زياد دستگاه را از طريق اينترنت در اختيار محققان دانشگاه "استنفورد" قرار مي‌دهد.

 

جینگیلبرت

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی به ادمهائی که کارهای مهمی انجام میدهند نگاه میکنیم اصلا یادمون میره که ماهم داریم کاری انجام میدیم

این هم مشخصات سریعترین سوپر کامپیوتر جهان که دائم در حال تغییر و تحول و رشد و نمو هست:

http://fah-web.stanford.edu/cgi-bin/main.py?qtype=osstats2

میلیونها نفر از مردم دنیا از طریق خانه هایشان کامپیوترهایشان را به هم وصل کرده اند و این دانشمند از کامپیوتر خانه مردم قویترین سوپر کامپیوتر جهان با قدرت نزدیک بیست هزار تریلیون محاسبه در ثانیه را برای شبیه سازی محیط بدن انسان ساخته است.

هر کسی انجام داد به بقیه خبر بده تا از تجربه ها و نظراتش استفاده کنیم
حد اقل بخشی از دنیای علم و تحقیقات باشیم تا شاید زودتر علم به یه جائی برسه :)
 

DON AMIR

عضو جدید
درمان سرطان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

درمان سرطان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

انتقال‌ بيماري‌ به‌ وسيلۀ نور

نور ، وسیلۀ انتقال بیماری
....... يكي‌ از نظريّه‌هاي‌ جعفر صادق‌ علیه السلام كه‌ نبوغ‌ علمي‌ او را به‌ثبوت‌ مي‌رساند نظريّه‌اي‌ است‌ كه‌ راجع‌ به‌ انتقال‌ بيماري‌ به‌ وسيلۀ بعضي‌ از نورها داده‌ است‌.
جعفر صادق‌ گفت‌: روشنائيهائي‌ هست‌ كه‌ اگر از يك‌ بيمار بر يك‌ شخص‌ سالم‌ بتابد ممكن‌ است‌ كه‌ آن‌ شخص‌ سالم‌ را بيمار كند.
بايد توجّه‌ كرد كه‌ صحبت‌ از هوا يا انتقال‌ ميكروب‌ (كه‌ در نيمۀ اول‌ قرن‌ دوم‌ هجري‌ از آن‌ بي‌اطّلاع‌ بودند) نيست‌. بلكه‌ صحبت‌ از روشنائي‌ است‌ آن‌ هم‌ نه‌ تمام‌ روشنائيها، بلكه‌ بعضي‌ از انوار كه‌ اگر از شخص‌ بيمار به‌ شخص‌ سالم‌ بتابد ممكن‌ است‌ كه‌ وي‌ را بيمار كند.
اين‌ نظريّه‌ را علماي‌ زيست‌شناسي‌ و پزشكي‌ از خرافات‌ مي‌دانستند چون‌ آنها عقيده‌ داشتند كه‌ عامل‌ انتقال‌ بيماري‌ از يك‌ فرد بيمار به‌ يك‌ فرد سالم‌ ميكروب‌ است‌ يا ويروس‌. خواه‌ وسيلۀ انتقال‌ بيماري‌ حشرات‌ باشد يا آب‌ يا هوا يا تماس‌ مستقيم‌ دو فرد بيمار و سالم‌.
قبل‌ از اينكه‌ به‌ وجود ميكرب‌ و ويروس‌ پي‌ببرند وسيلۀ انتقال‌ بيماري‌ را بُوها مي‌دانستند و تمام‌ اقداماتي‌ كه‌ در قديم‌ براي‌ جلوگيري‌ از سرايت‌ امراض‌ مي‌شد بر اساس‌ جلوگيري‌ از بوها بود تا اينكه‌ بوي‌ بيماري‌ واگير از يك‌ بيمار به‌ يك‌ بيمار سالم‌ نرسد و او را بيمار ننمايد.
در هيچ‌ دوره‌ هيچ‌ كس‌ نگفت‌ كه‌ بعضي‌ از روشنائيها اگر از بيمار بر سالم‌ بتابد او را بيمار مي‌نمايد. و اين‌ گفته‌ از جعفر صادق‌ علیه السلام است‌.

ص 173
گفتيم‌ كه‌ جامعۀ دانشمندان‌ اين‌ نظريه‌ را در عداد خرافات‌ به‌ شمار مي‌آوردند تا اينكه‌ تحقيقات‌ علمي‌ جديد ثابت‌ كرد كه‌ اين‌ نظريّه‌ حقيقت‌ دارد و بعضي‌ از انوار اگر از بيمار به‌ سوي‌ سالم‌ برود او را بيمار مي‌كند، و اولين‌ مرتبه‌ در اتّحاد جماهير شوروي‌ به‌ اين‌ واقعيّت‌ پي‌ بردند.
در شهر «نوو- وو- سيبيرسك‌» واقع‌ در شوروي‌ كه‌ يكي‌ از مراكز بزرگ‌ تحقيقات‌ پزشكي‌ و شيميائي‌ و زيست‌شناسي‌ در «سيبريۀ شوروي‌» مي‌باشد به‌ طور علمي‌ و غير قابل‌ ترديد ثابت‌ شد كه‌ اولاً از سلولهاي‌ بيمار أشعّه‌ ساطع‌ مي‌شود، و ثانياً نوعي‌ از اشعّه‌ كه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ساطع‌ مي‌شود هرگاه‌ بر سلّولهاي‌ سالم‌ بتابد آنها را بيمار خواهد كرد بدون‌ اينكه‌ كوچكترين‌ تماسّ بين‌ سلّولهاي‌ بيمار و سلّولهاي‌ سالم‌ وجود داشته‌ باشد. و بي‌آنكه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ميكروب‌ يا ويروس‌ به‌ سلّولهاي‌ سالم‌ سرايت‌ نمايد.
طرز عمل‌ دانشمنداني‌ كه‌ در نوو- وو- سيبيرسك‌ مشغول‌ تحقيق‌ بودند اين‌ شكل‌ بود:
آنها دودسته‌ از سلّولهاي‌ يك‌شكل‌ از يك‌ موجود زنده‌ را انتخاب‌ مي‌ كردند وآنها را از هم‌جدا مي‌نمودند و مي‌ديدندكه‌ ازآن‌ سلّولها چندنوع‌ «فوتون‌»[4] ساطع‌مي‌شود.
.... دانشمندان‌ شوروي‌ بعد از اينكه‌ دو دسته‌ از سلّولهاي‌ متشابه‌ را از يك‌ موجود جاندار انتخاب‌ نمودند و در دو قسمت‌ جداگانه‌ قرار دادند يكدسته‌ از آنها را بيمار نمودند تا اينكه‌ مشاهده‌ كنند كه‌ آيا در حال‌ بيماري‌ هم‌ از سلّولها أشعه‌ ساطع‌ مي‌شود يا نه‌؟و مشاهده‌ كردند كه‌ در حال‌بيماري‌ نيز از سلولها فوتون‌ساطع‌مي‌شود.
دانشمندان‌ سلّولهاي‌ دستۀ دوم‌ را كه‌ سالم‌ بودند در دو محفظه‌ قرار دادند كه‌يك‌ محفظه‌ از«كوارتز» بود كه‌ نام‌ ديگرش‌ «سيليكا» است‌ و محفظۀ ديگر از «شيشه‌».

ص 174
كوارتز اين‌ خاصيّت‌ را دارد كه‌ هيچ‌ نوع‌ فوتون‌ يعني‌ هيچ‌ نوع‌ أشعّه‌اي‌ از آن‌ عبور نمي‌كند غير از اشعۀ ماوراي‌ «بنفش‌».
شيشه‌ معمولي‌ اين‌ خاصيّت‌ را دارد كه‌ هر نوع‌ فوتون‌ يعني‌ هر نوع‌ اشعه‌ از آن‌ عبور مي‌كند غير از اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌.
بعد از مدّت‌ چندين‌ ساعت‌ كه‌ سلّولهاي‌ سالم‌ در دو محفظۀ كوارتزي‌ و شيشه‌اي‌ در معرض‌ اشعۀ سلولهاي‌ بيمار قرار گرفتند مشاهده‌ شد كه‌ آن‌ قسمت‌ از سلّولهاي‌ سالم‌ كه‌ در محفظه‌ كوارتزي‌ بودند بيمار شدند، امّا قسمتي‌ از سلولهاي‌ سالم‌ كه‌ در محفظۀ شيشه‌اي‌ بودند بيمار نگرديدند.
.... اين‌ آزمايش‌ با بيماريهاي‌ گوناگون‌ و سلّولهاي‌ متشابه‌ يا متفاوت‌ در مدّت‌ بيست‌ سال‌ پنج‌هزار بار تكرار شد، براي‌ اينكه‌ دانشمندان‌ مركز تحقيقاتي‌ نوو- وو-سيبيرسك‌ نمي‌خواستند كه‌ كوچكترين‌ ترديد در نتيجۀ آزمايش‌ وجود داشته‌ باشد، در هر پنج‌هزار آزمايش‌ نتيجۀ كلّي‌ يكي‌ بود و آن‌ اين‌ كه‌: سلّولهاي‌ بيمار انواع‌ اشعه‌ را ساطع‌ مي‌كنند، از جمله‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ را.
ديگر اينكه‌ هرگاه‌ سلّولهاي‌ سالم‌ در معرض‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفشي‌ كه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ساطع‌ مي‌شود (نه‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ ديگر) قرار بگيرند، بيمار مي‌شوند.
و ديگر اينكه‌ بيماري‌ آنها همان‌ بيماري‌ سلّولهاي‌ مريض‌ مي‌باشد.
در تمام‌ اين‌ آزمايش‌ كه‌ مدّت‌ بيست‌ سال‌ طول‌ كشيد بين‌ سلّولهاي‌ سالم‌ و سلّولهاي‌ بيمار هيچ‌ نوع‌ مجاورت‌ و رابطه‌ وجود نداشت‌ تا اين‌كه‌ تصوّر شود كه‌ ويروس‌ يا ميكروب‌ از يكدسته‌ به‌ دستۀ ديگر سرايت‌ مي‌كند. و بردانشمندان‌ بعد از پنج‌هزار آزمايش‌ محقّق‌ شد كه‌ عامل‌ ايجاد بيماري‌ در سلّولهاي‌ سالم‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ است‌ كه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ساطع‌ مي‌شود و به‌ آنها مي‌تابد...
... از آزمايشهائي‌ كه‌ دانشمندان‌ شوروي‌ كردند، اين‌ نتيجه‌ به‌دست‌ مي‌آيد كه‌ هر يك‌ از سلّولهاي‌ بدن‌ ما مانند يك‌ فرستنده‌ و گيرنده‌ است‌ كه‌ أشعه‌ ساطع‌ مي‌كند و هم‌ تحت‌ تأثير اشعّه‌ قرار مي‌گيرد و آنها را ضبط‌ مي‌نمايد....

ص 175
.... محتاج‌ به‌ تفصيل‌ نيست‌ كه‌ اين‌ واقعيّت‌ علمي‌ كه‌ پنج‌هزار آزمايش‌ در مدّت‌ بيست‌ سال‌ آن‌ را به‌ ثبوت‌ رسانيده‌، يك‌ عرصۀ جديد مقابل‌ زيست‌ شناسان‌ و پزشكان‌، براي‌ معالجۀ بيماريها مي‌گشايد...
.... در آمريكا هم‌ در اين‌ زمينه‌ تحقيقاتي‌ شده‌، و نتايجي‌ كه‌ به‌ دست‌ آمده‌ شبيه‌ نتائجي‌ است‌ كه‌ دانشمندان‌ شوروي‌ به‌ دست‌ آورده‌اند، و نتائج‌ آنها در مجلاّت‌ علمي‌ آمريكا انعكاس‌ پيداكرده‌ و يكي‌ از محقّقين‌ به‌ اسم‌ دكتر «جوهن‌ اوت‌» هم‌ كتابي‌ راجع‌ به‌ اين‌ موضوع‌ نوشته‌ است‌.
از آنچه‌ گفته‌ شد اين‌ نتيجه‌ به‌ دست‌ مي‌آيد كه‌ نظريّۀ جعفرصادق‌ علیه السلام در نيمۀ اوَّل‌ قرن‌ دوم‌ هجري‌ مشعر بر اينكه‌ بعضي‌ از انوار سبب‌ تولد بيماري‌ مي‌شود، و تا اين‌ اواخر تصوّر مي‌كردند كه‌ آن‌ گفته‌ جزو خرافات‌ مي‌باشد، حقيقت‌ داشته‌، و ما امروز مي‌دانيم‌ كه‌ نور ماوراي‌ بنفش‌ هرگاه‌ از جانداران‌ بيمار به‌ سوي‌ جانداران‌ سالم‌ تابيده‌ شود آنها را بيمار مي‌نمايد، در صورتي‌ كه‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ ديگر و مهمتر از همه‌ اشعّۀ ماوراي‌ بنفش‌ خورشيد وقتي‌ به‌ جانداران‌ مي‌تابد سبب‌ بيماري‌ آنها نمي‌شود.[5]
گرچه‌ نور ماوراي‌ بنفش‌ خورشيد هرگاه‌ بدون‌ وجود طبقۀ هوا بر بدن‌ جانداران‌ بتابد و بين‌ بدن‌ و آن‌ أشعه‌ عايقي‌ نباشد سبب‌ هلاكت‌ جانداران‌ مي‌شود امّا همين ‌اشعه‌ بعد از اينكه‌ از طبقۀ هوا گذشت‌ و به‌ زمين‌ رسيد هيچ‌ جاندار را بيمار نمي‌نمايد.
در هر صورت‌ اكتشافات‌ زيست‌شناسي‌ و طبّي‌ جديد بعد از هزار و دويست‌ و پنجاه‌ سال‌ صحّت‌ نظريّۀ جعفر صادق‌ علیه السلام را به‌ ثبوت‌ رسانيد.[6]
بازگشت به فهرست
دنباله متن

پاورقي

Poincare - [22]فيلسوف‌ و رياضيدان‌ معروف‌ فرانسوي( ‌ 1854-1912 م‌).

Galilee - [23] دانشمند و رياضيدان‌ و منجّم‌ معروف‌ ايتاليائي‌ مخترع‌ دوربين‌ نجومي( ‌ 1565-1642 م‌)

Copernic - [24] دانشمند و منجّم‌ معروف‌ لهستاني( ‌ 1473-1543 م‌)

Keple - r[25] منجّم‌ و رياضيدان‌ مشهور آلماني( ‌ 1571-1630 م‌)

[26] - «خواندنيها»، سال‌ 33 شمارۀ 47 و 48 «مغز متفكّر جهان‌ شيعه‌»، منتخب‌ از ص‌ 117 تا ص‌ 120.

[27] - «خواندنيها»، سال‌ 33 شمارۀ 47 و 48 «مغز متفكّر جهان‌ شيعه‌»، منتخب‌ از ص‌ 123 تا ص‌ 125.

Bergson - [28] فيلسوف‌ معروف‌ فرانسوي‌، برندۀ جايزۀ نوبل 1927 (1859-1941 م‌)

[29] - «خواندنيها»، شمارۀ 71 سال‌ 33 «مغز متفكّر جهان‌ شيعه‌»، ص‌ 262 تا ص‌ 270.

[30] - «خواندنيها» شمارۀ75،سال‌33 «مغز متفكّر جهان‌ شيعه‌»منتخب‌ از ص‌293 و ص‌294.

[31] - «مغز متفكّر جهان‌ شيعه‌»، منتخب‌ از ص‌ 379 تا ص‌ 387.

[32] - «خواندنيها» شماره‌هاي‌ 89-90-91 سال‌ 33.

issaac Newton - [33] رياضيدان‌ ومنجّم‌ مشهورانگليسي‌، بنيانگذارتئوري‌ نور(1642-1727م‌)

[34] - سورۀ 13: رعد، آيۀ 2.

[35] - شمارۀ 22، از جزوۀ «حقايق‌ علمي‌ در اسلام‌» دائرۀ انتشارات‌ شركت‌ سهامي‌ سيمان‌ فارس‌ و خوزستان‌. درود، دفتر مذهبي‌ كارخانه‌هاي‌ سيمان‌ و فارسيت‌.

[36] - به‌ طوري‌ كه‌ مترجم‌ محترم‌ در مقدّمۀ كتاب‌ ذكر كرده‌ است‌ اين‌ موسّسه‌ براي‌ تحقيق‌ دربارۀ جميع‌ اديان‌ است‌ و اختصاصي‌ به‌ مذهب‌ اسلام‌ ندارد. امّا آن‌ هيئت‌ بيست‌ و پنج‌ نفره‌ كه‌ اسامي‌ آنها را يكايك‌ بر شمرده‌ است‌، اختصاص‌ به‌ تحقيق‌ در خصوص‌ مذهب‌ شيعه‌ داشته‌اند.



[1] - هولوگرافي‌ به‌ معني‌ سادۀ آن‌ يعني‌ عكسبرداري‌ از اشياء خيلي‌ ريز، و عكسبرداري‌ سه‌ بعدي‌. و امروزه‌ به‌ وسيلۀ هولوگرافي‌ نه‌ فقط‌ از اشياء خيلي‌ ريز عكس‌ برمي‌دارند، بلكه‌ از صدا هم‌ عكسبرداري‌ مي‌شود و امواج‌ صدا روي‌ فيلم‌ عكّاسي‌ به‌ شكل‌ دائره‌ها و بيضي‌هاي‌ منظّم‌ به‌ چشم‌ مي‌رسد، و قدقرت‌ هولوگرافي‌ براي‌ عكسبرداري‌ از اشياء ريز به‌ قدري‌ است‌ كه‌ يك‌ گلبول‌ سفيد يا قرمز را كه‌ در خون‌ است‌ به‌ اندازۀ يك‌ فيل‌ نشان‌ مي‌دهد.

[2]- «خواندنيها»، شمارۀ 100، سال‌ 33، «مغز متفكّر جهان‌ شيعه‌»، ص‌ 455 تا ص‌ 461.

[3]- «خواندنيها»، شمارۀ 100، سال‌ 33، «مغز متفكّر جهان‌ شيعه‌»، ص‌ 455 تا ص‌ 461.

[4] - يك‌ ذرّۀ از نور را فوتون‌ مي‌خوانند.

[5] - «خواندنيها»، شمارۀ 84، سال‌ 33، «مغز متفكّر جهان‌ شيعه‌»، منتخب‌از ص‌ 348 تا ص‌353.

[6]- «خواندنيها»، شمارۀ 85، سال‌ 33، «مغز متفكّر جهان‌ شيعه‌»، ص‌ 353.

بازگشت به فهرست

http://www.maarefislam.com/doreholo.../imamshenasi/imam18/imam18.8.htm#_Toc70374337
 
آخرین ویرایش:

DON AMIR

عضو جدید
مطلب بسیار زیبایی است از وبلاگ شهر اهریمنی پیشنهاد میکنم دوستان خوبم حتما بخونند...

مطلب بسیار زیبایی است از وبلاگ شهر اهریمنی پیشنهاد میکنم دوستان خوبم حتما بخونند...

مطلب بسیار زیبایی است از وبلاگ شهر اهریمنی پیشنهاد میکنم دوستان خوبم حتما بخونند...

http://hojb.mihanblog.com/page/1

===========================================

ذوالقرنین قرآن = اسکندر مقدونی = سلمان محمدی = روزبه ی ایرانی= دوست ارسطو = داستان نا کجا آباد نظامی گنجوی = شهر مدینه


============================================================================
تاپیک: علامه آیه الله ( لقبی که خدا به ایشان دادن ) سید محمد حسین حسینی طهرانی - کتابهای ایشان رایگان در اینترنت موجود می باشد


 
آخرین ویرایش:

DON AMIR

عضو جدید
کتاب امام شناسي / جلد هجدهم / فهرست 1 - علوم لدنیه متنو عه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام

کتاب امام شناسي / جلد هجدهم / فهرست 1 - علوم لدنیه متنو عه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحيم
کتاب امام شناسي / جلد هجدهم / فهرست 1

پایگاه علوم و معارف اسلام، حاوي مجموعه تاليفات حضرت علامه آية الله حاج سيد محمد حسين حسيني طهراني قدس‌سره

صفحه قبل
عناوين كلي جلد هجدهم:

درس دویست وپنجاه و ششم تا دویست و شصت و پنجم: علوم لدنیه متنو عه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام
درس دویست و شصت و ششم تا دویست و هفتادم: معاویه سیر نبوت عادله را به طاغوتیت جباره برگردانید.

بازگشت به عناوين دوره هیجده جلدی

درس دویست وپنجاه و ششم تا دویست و شصت و پنجم: علوم لدنیه متنو عه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام

بازگشت به عناوين کلی
درس دویست و شصت و ششم تا دویست و هفتادم: معاویه سیر نبوت عادله را به طاغوتیت جباره برگردانید.

 

جینگیلبرت

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فکر میکنم اشتباه کردم که بهت خبردادم بیای این تاپیک ، فقط داری آگهی میزنی توی کل سایت و آگهی هایت هم از نظر فونت و نوشتار و غیره حالت زننده و ضد تبلیغ دارند
نه تنها کسی به طرف انها جلب نمیشود بلکه اگر مطلب مفیدی هم داشته باشد کاربران از نوشتار فرار میکنند چون هم طولانی است و هم نوشته ها درشت و در هم برهم و اکثرا به خاطر کپی پیست بودنشان حتی آیکونها و دگمه ها منو سایتها هم توی نوشتارت کاملا مشخص است!

نمیدانم از اینهمه انرژی و وقت که میزاری میخواهی چه نتیجه ای بگیری ولی به نظر میاد وقت و عمر و هزینه ات را داری تلف میکنی یه کم سعی کن مفید تلاش کنی
روزی یک سطر بنویس ولی ان یک سطر طوری باشد که از هزار تا تاپیک زدن مفید تر باشد.

موفق باشی
 

DON AMIR

عضو جدید
رساله نکاحیه: كاهش جمعيت ضربه‌اي سهمگين بر پيكر مسلمين

رساله نکاحیه: كاهش جمعيت ضربه‌اي سهمگين بر پيكر مسلمين

فکر میکنم اشتباه کردم که بهت خبردادم بیای این تاپیک ، فقط داری آگهی میزنی توی کل سایت و آگهی هایت هم از نظر فونت و نوشتار و غیره حالت زننده و ضد تبلیغ دارند
نه تنها کسی به طرف انها جلب نمیشود بلکه اگر مطلب مفیدی هم داشته باشد کاربران از نوشتار فرار میکنند چون هم طولانی است و هم نوشته ها درشت و در هم برهم و اکثرا به خاطر کپی پیست بودنشان حتی آیکونها و دگمه ها منو سایتها هم توی نوشتارت کاملا مشخص است!

نمیدانم از اینهمه انرژی و وقت که میزاری میخواهی چه نتیجه ای بگیری ولی به نظر میاد وقت و عمر و هزینه ات را داری تلف میکنی یه کم سعی کن مفید تلاش کنی
روزی یک سطر بنویس ولی ان یک سطر طوری باشد که از هزار تا تاپیک زدن مفید تر باشد.

موفق باشی




بسم الله الرحمن الرحيم
رساله نکاحیه: كاهش جمعيت ضربه‌اي سهمگين بر پيكر مسلمين

پایگاه علوم و معارف اسلام، حاوي مجموعه تاليفات حضرت علامه آية الله حاج سيد محمد حسين حسيني طهراني قدس‌سره


مشكل اصلي در جوامع،
عدم توازن جمعيت و توزيع نادرست امكانات است نه افزايش جمعيت.
اصل‌ اين‌ رساله‌ قسمتي‌ از جلد اوّل‌ «نور ملكوت‌ قرآن‌» مي‌باشد ، كه‌ به‌ تفسير آيۀ : وَ لَا يَقْتُلْنَ أَوْلَـٰدَهُنَّ پرداخته‌ و به‌ جهت‌ اهمّيّت‌ مطالب‌ ، از آن‌ كتاب‌ استخراج‌ و بطور مستقلّ به‌ نام‌ «رسالۀ نكاحيّه‌» منتشر گرديد .
و چون‌ در حين‌ طبع‌ اين‌ رساله‌ كه‌ از ارتحال‌ فقيد معظّم‌ ، رهبر كبير انقلاب‌ اسلامي‌ پنج‌ سال‌ مي‌گذشت‌ و در اين‌ مدّت‌ با عنوان‌ تنظيم‌ خانواده‌ و كنترل‌ جمعيّت‌ فعّاليّتهاي‌ چشمگيري‌ به‌ وقوع‌ پيوست‌ ؛ حضرت‌ آية‌ الله‌ علاّمه‌ اقدام‌ به‌ نوشتن‌ تذييلاتي‌ بر اين‌ رساله‌ فرموده‌ و با عطف‌ جملۀ «كاهش‌ جمعيّت‌ ، ضربه‌اي‌ سهمگين‌ بر پيكر مسلمين‌» نام‌ رسالۀ نكاحيّه‌ را تفسير نموده‌اند .
در اين‌ تذييلات‌ كه‌ شامل‌ سيزده‌ مطلب‌ ميباشد مسألۀ كنترل‌ جمعيّت‌ از ديدگاه‌ قرآن‌ و اسلام‌ مورد تحليل‌ قرار گرفته‌ و در آن‌ از سياستهاي‌ مزوّرانۀ استكبار در جهت‌ كاهش‌ قوّت‌ مسلمين‌ پرده‌ برداشته‌ شده‌ است‌ .


مطالبي از كتاب:


فهرست:


مقدّمه‌
بخش نخست: در تفسير آيۀ : وَلَايَقْتُلْنَ أَوْلَـادَهُنَّ

تذييلات‌ بر رساله‌ نكاحيّه‌
مطلب اول: لحاظ‌ ننمودن‌ آراء مخالفين‌ ، در مسألۀ كاهش‌ جمعيّت‌

مطلب‌ دوّم‌ : يورش‌ ديو استعمار بر ملّت مسلمان بلافاصله بعد از ارتحال آية الله خميني‌ (قدّه‌)مطلب‌ سوّم‌ : عدم‌ رجوع‌ به‌ رأي‌ فقهاء حتّي‌ به‌ فتواي‌ رهبر كبير فقيد انقلاب‌مطلب‌ چهارم‌ : مضرّات‌ عمل‌ بستن‌ لوله‌هاي‌ زنان‌ (توبكتومي‌)مطلب‌ پنجم‌ :عدم‌ رجوع‌ به‌ اعلام‌ شيعه‌ و مراجع‌ زمان‌ حاضر ، در كاهش‌ جمعيّت‌مطلب‌ ششم‌ : نظر حضرت‌ آية‌ الله‌ خامنه‌اي‌ در امر كاهش‌ جمعيّت‌
مطلب‌ هفتم‌ : تأكيد و ترغيب‌ اسلام‌ بر كثرت‌ اولاد و حامله‌ شدن‌ زنان‌

 
آخرین ویرایش:

DON AMIR

عضو جدید
فکر میکنم اشتباه کردم که بهت خبردادم بیای این تاپیک ، فقط داری آگهی میزنی توی کل سایت و آگهی هایت هم از نظر فونت و نوشتار و غیره حالت زننده و ضد تبلیغ دارند
نه تنها کسی به طرف انها جلب نمیشود بلکه اگر مطلب مفیدی هم داشته باشد کاربران از نوشتار فرار میکنند چون هم طولانی است و هم نوشته ها درشت و در هم برهم و اکثرا به خاطر کپی پیست بودنشان حتی آیکونها و دگمه ها منو سایتها هم توی نوشتارت کاملا مشخص است!

نمیدانم از اینهمه انرژی و وقت که میزاری میخواهی چه نتیجه ای بگیری ولی به نظر میاد وقت و عمر و هزینه ات را داری تلف میکنی یه کم سعی کن مفید تلاش کنی
روزی یک سطر بنویس ولی ان یک سطر طوری باشد که از هزار تا تاپیک زدن مفید تر باشد.

موفق باشی
آمريكا براي‌ قطع‌ نسل‌ سرخپوستان‌ ميليونها زن‌ را توبكتومي‌ نمود

«از اوّلين‌ سالهاي‌ هجوم‌ اروپائيان‌ به‌ قارّۀ آمريكا در قرن‌ 5 1 تا امروز، بطور مداوم‌ سرخپوستان‌ ساكن‌ اين‌ سرزمين‌ و مردمان‌ اصلي‌ و صاحبان‌ اوّليّۀ آن‌، مورد كشتار و قتل‌ عامّ و شكنجه‌ بوده‌اند. اين‌ جنايات‌ تا امروز هم‌، همچنان‌ ادامه‌ دارد.
چندي‌ قبل‌ توطئۀ عظيم‌ و وحشت‌ انگيزي‌ بوسيلۀ يك‌ خانم‌ پزشك‌ سرخپوست‌ در آمريكا كشف‌ شد كه‌ اين‌ همه‌ ددمنشي‌ و جنايت‌ پيشه‌گي‌ را

ص 201
مشكل‌ مي‌توان‌ حتّی‌ تصوّر كرد.
داستان‌ از اين‌ قرار است‌ كه‌ زن‌ سرخپوستي‌ بيمار شده‌، و به‌ خانم‌ دكتر هم‌ نژاد خود مراجعه‌ مي‌كند و ضمن‌ شرح‌ احوالات‌ و سوابق‌ بيماري‌ خود نقل‌ مي‌كند كه‌ قبلاً تحت‌ عمل‌ جرّاحي‌ قرار گرفته‌ و عقيم‌ شده‌ است‌.
پزشك‌ تعجّب‌ مي‌كندكه‌ بيماري‌ او ربطي‌ به‌عقيم‌ كردن‌ وي‌ ندارد. ماجرا را تعقيب‌ مي‌كند و با مراجعه‌ به‌ سوابق‌ و پروندۀ پزشكي‌ بيمار و توجّه‌ به‌ موارد مشابه‌، و بدنبال‌ يك‌ تحقيق‌ وسيع‌، معلوم‌ مي‌شود كه‌ طبق‌ يك‌ برنامه دقيق‌ و حساب‌ شده‌، و در عين‌ حال‌ ساكت‌ و مخفي‌ و به‌ سرپرستي‌ «سيا» در سراسر آمريكا بيش‌ از ده‌ هزار زن‌ سرخپوستي‌ را كه‌ به‌ علّت‌ هر نوع‌ بيماري‌ به‌ پزشك‌ مراجعه‌ كرده‌اند، به‌ هر زبان‌ ممكن‌ آنها را قانع‌ نموده‌اند كه‌ علاج‌ بيماري‌شان‌ عقيم‌ شدن‌ است‌ و به‌ اين‌ وسيله‌ خواسته‌اند تا نسل‌ سرخپوستان‌ را براندازند. همان‌ سرخپوستاني‌ كه‌ ساليان‌ دراز در صحنۀ تبليغات‌، توسّط‌ سينماي‌ صهيونيستي‌ آمريكا به‌ منزلۀ افرادي‌ خونخوار و وحشي‌ قلمداد مي‌شدند ؛ و اين‌ دروغ‌ محض‌ را تكرار و تثبيت‌ مي‌كردند تا كشتار و قتل‌ عامّ وحشيانۀ آنها را توجيه‌ كرده‌ و به‌ فراموشي‌ بسپارند.
اين‌ جنايات‌ همراه‌ با انواع‌ تدابير براي‌ بيرون‌راندن‌ سرخپوستان‌ از سرزمين‌ آباء و اجداديشان‌ نه‌ تنها در آمريكا بلكه‌ در كانادا هم‌، همچنان‌ ادامه‌ دارد...
لازم‌ به‌ تذكّر است‌ كه‌ ميليونها دختر سرخپوست‌ در كانادا و آمريكا توسّط‌ پزشكان‌ عقيم‌ گشته‌اند... اين‌ دو كشور خواستار نابودي‌ كامل‌ سرخپوستان‌ مي‌باشند.» [93]
بازگشت به فهرست
انتشار مرض‌ ايدز در مصر، توسّط‌ آمريكا، انگليس‌ و اسرائيل‌

چگونه‌ آمريكا و انگليس‌ و اسرائيل‌ در مصر با انتشار مرض‌ «ايدز» [94] سعي‌

ص 202
مي‌كنند تا اين‌ ملّت‌ را مريض‌، وبه‌ فنا وهلاكت‌ برسانند ؟
روزنامۀ «اطّلاعات‌» نوشت‌: «خبر كوتاه‌ بود و در يك‌ گوشۀ دور از چشم‌ صفحۀ حوادث‌ روزنامه‌هاي‌ مصر نشسته ‌بود ؛ امّا همين‌ خبر كوتاه‌ ناگهان‌ به‌

ص 203
بمبي‌ قوي‌ تبديل‌ شد، و جامعۀ مصر از جمله‌ محافل‌ دولتي‌، وزارتخانه‌هاي‌ بهداشت‌ و درمان‌ كشور و امور خارجه‌ و مؤسّسات‌ بهزيستي‌ حمايت‌ از كودكان‌ و نوجوانان‌ و غيره‌ را لرزاند و هياهوئي‌ راه‌ انداخت‌.
بازگشت به فهرست
آمريكا با ارسال‌ جاسوسان‌ مبتلا به‌ ايدز قصد دارد نسل‌ كشور مصر را هلاك‌ كند

اصل‌ خبر كوتاه‌ بود و از ده‌ سطر هم‌ تجاوز نمي‌كرد. آمده‌ بود: يك‌ توريست‌ آمريكائي‌ بنام‌ چارلز كه‌ مبتلا به‌ بيماري‌ ايدز است‌ در حاليكه‌ در آپارتمان‌ خود در منطقۀ دقي‌ قاهره‌ با هفت‌ كودك‌ مصري‌ در حال‌ انجام‌ اعمال‌ منافي‌ عفّت‌ بود دستگير شد. او اين‌ كودكان‌ را از خيابان‌ به‌ آپارتمان‌ خود مي‌كشاند و در برابر پرداخت‌ يك‌ ليرۀ مصري‌، آنان‌ را به‌ اين‌ كار وادار ميكرد.
البتّه‌ تنها چارلز در مصر به‌ چنين‌ كاري‌ مبادرت‌ نورزيده‌ است‌ و بسياري‌ ديگر از خارجيان‌ كه‌ احتمال‌ ابتلاي‌ ايدز آنان‌ قوي‌ است‌ دست‌ به‌ چنين‌ كاري‌ زده‌اند.
پل‌ ديترسايتون‌ تبعۀ انگليسي‌ كه‌ 39 ساله‌ و كارشناس‌ كامپيوتر است‌ در

ص 204
حال‌ حاضر در دادگاه‌ جنحۀ «العجوزه‌» در مصر به‌ جرم‌ اقدام‌ به‌ اعمال‌ منافي‌ عفّت‌ با سه‌ كودك‌ مصري‌ در حال‌ محاكمه‌ است‌...
در سال‌ 1988 يك‌ شبكۀ فحشا كه‌ پنج‌ زن‌ اسرائيلي‌ آنرا اداره‌ مي‌كردند در قاهره‌ كشف‌ شد. همان‌ زمان‌ خبرهائي‌ به‌ گوش‌ رسيد مبني‌ بر اينكه‌ اين‌ زنان‌ عضو «انجمن‌ جهاني‌ ايدز» هستند.
در شهر اسمعيليّۀ مصر نيز يك‌ فاحشۀ اسرائيلي‌ كه‌ مديريّت‌ يك‌ شبكۀ سيّار فحشا را بر عهده‌ داشت‌ دستگير شد... يك‌ كارشناس‌ انگليسي‌ نيز جوانان‌ را اغوا مي‌كرد كه‌ در برابر پول‌ با او عمل‌ انحرافي‌ انجام‌ دهند. يك‌ فاحشۀ صهيونيست‌ مبتلا به‌ ايدز نيز ادّعا كرد كه‌ يك‌ افسر پليس‌ مصري‌ سعي‌ كرده‌ او را مورد تجاوز قرار دهد زيرا از مراودۀ با او امتناع‌ كرده‌ بود.»
باري‌، اين‌ مقاله‌ و خبر بسيار مفصّل‌ است‌ ؛ واجمال‌آن‌ اينست‌ كه‌: چارلز از سفارت‌ آمريكا در قاهره‌ پول‌ دريافت‌ مي‌نموده‌ است‌، و سپس‌ با هواپيماي‌ آمريكائي‌ از مصر به‌ آمريكا رفت‌ و رفيقش‌ خانم‌ سارا كه‌ انگليسي‌ بوده‌ است‌ به‌ انگليس‌ رفته‌ است‌.
عنوان‌ ماجرا در روزنامه‌ اين‌ است‌:
«انتقال‌ ايدز ؛ جنگ‌ جديد امپرياليسم‌ و صهيونيزم‌ عليه‌ جهان‌ سوّم‌»
* اتباع‌ آمريكائي‌ و اسرائيلي‌ آلوده‌ به‌ بيماري‌ ايدز كه‌ در مصر بسرمي‌برند، با اغفال‌ كودكان‌ و نوجوانان‌ و انجام‌ اعمال‌ منافي‌ عفّت‌ با آنان، ويروس‌ مرگبار «ايدز» را در اين‌ كشور مي‌پراكنند.


و صفحه‌اي‌ را با عكس‌ اطفال‌ مورد تجاوز چارلز از تصوير عربي‌ روزنامۀ «الموقف‌ العربي‌» شمارۀ‌ 4 1 4 ـ 19 مارس‌ 1990 باعبارت‌: ضحايا المجرم‌ الامريكي‌ ويليام‌ تشارلز هاركات‌ ؛ جريمة‌ الاميركي‌ القَذِر گراور نموده‌ است‌ و نوشته‌ است‌: «گزارشي‌ تكان‌ دهنده‌ از توطئه‌اي‌ بزرگ‌».

ص 205
و نيز در اين‌ گزارش‌ آمده‌ است‌: «پديدۀ انحراف‌ جنسي‌ در نزد خارجيان‌ بخصوص‌ در آمريكا كه‌ مبتلايان‌ به‌ ويروس‌ ايدز زيادي‌ دارد پديده‌اي‌ رائج‌ است. افزايش‌ نسبت‌ مبتلايان‌ به‌ اين‌ بيماري‌ به‌ دليل‌ داشتن‌ روابط‌ انحرافي‌ در ميان‌ بسياري‌ از شهروندان‌ اين‌ كشور است‌ كه‌ طبق‌ گفتۀ پزشكان‌ كارشناس‌، يكي‌ از دلائل‌ ابتلاي‌ به‌ اين‌ بيماري‌ است‌.
امّا اين‌ امر در مورد توريست‌ آمريكائي‌ ياد شده‌ معني‌ ديگري‌ هم‌ دارد. او مدّت‌هاي‌ مديد بدون‌ اينكه‌ كار مشخّصي‌ داشته‌ باشد در مصر بسر برده‌، و ماندن‌ او جنبۀ غير قانوني‌ نيز داشته‌ است‌. بعد هم‌ بارها از اسرائيل‌ ديدن‌ كرده‌ و به‌ مصر بازگشته‌ است‌. بدون‌ داشتن‌ كاري‌ از سفارت‌ آمريكا در مصر، ماهانه‌ كمك‌هاي‌ مالي‌ دريافت‌ ميكرده‌ است‌. تمام‌ اين‌ نشانه‌ها گوياي‌ آغاز شدن‌ شكل‌ جديدي‌ از جنگ‌ اسرائيل‌ و حتّی‌ آمريكا عليه‌ اعراب‌است‌.
در اين‌ جنگ‌ آنان‌ تلاش‌ مي‌كنند با صدور بيماري‌هاي‌ مسري‌ و ويرانگر از طريق‌ حشره‌كش‌هاي‌ آلوده‌، بطور قاچاق‌، و نيز از طريق‌ خطرناكترين‌ بيماري‌ قرن‌ «ايدز» جوانان‌، نوجوانان‌ و كودكان‌ اين‌ كشورها را كه‌ سرمايه‌هاي‌ آيندۀ كشور محسوب‌ مي‌شوند آلوده‌ سازند.
مگر نه‌ اينكه‌ تمام‌ پروژه‌ها كه‌ توسّط‌ اروپائيان‌ و آمريكائيان‌ انجام‌ گرفته‌ نشان‌ ميدهد كه‌ افزايش‌ جمعيّت‌ بخصوص‌ اگر بطور صحيح‌ مورد آموزش‌ قرار بگيرند بعنوان‌ سرمايۀ آيندۀ توسعه‌ هستند ؟ پس‌ بر همين‌ اساس‌ است‌ كه‌ اسرائيل‌ سعي‌ مي‌كند يهوديان‌ بيشتري‌ از شوروي‌ جذب‌ كند و در مقابل‌ نگذارد جعيّت‌ اعراب‌ رشد سالمي‌ داشته‌ باشد، مبادا اين‌ جمعيّت‌ به‌ سرمايه‌هاي‌ توسعۀ آينده‌ تبديل‌ شوند...
در ماه‌ مارس‌ سال‌ گذشته‌، در روزنامه‌هاي‌ مصر آگهي‌ استخدام‌ در آمريكا در زمينه‌هاي‌ خاكسپاري‌ ضايعات‌ اتمي‌ و پرستاري‌ از بيماران‌ «ايدز» منتشر شد. در اين‌ آگهي‌ گفته‌ نشده‌ بود كه‌ از بعضي‌ مصريان‌ به‌ عنوان‌ موش‌هاي‌

ص 206
آزمايشگاهي‌ براي‌ پيش‌ بردن‌ پژوهشهاي‌ آمريكائي‌ پيرامون‌ پيوند عضو و بافت‌ها نيز استفاده‌ خواهد شد.
در نوامبر 1987 يكي‌ از دفاتر كاريابي‌ آمريكا در يك‌ آگهي‌ استخدام‌ اعلام‌ كرد كه‌ به‌ پانصد پرستار مصري‌ نياز دارد. اين‌ پرستاران‌ به‌ منظور مراقبت‌ از بيماران‌ ايدز در شهرهاي‌ مختلف‌ آمريكا استخدام‌ مي‌شدند. نياز به‌ پرستاران‌ مصري‌ بعد از امتناع‌ پرستاران‌ آمريكائي‌ از پرداختن‌ به‌ اين‌ كار پيش‌ آمده‌ بود.
ولي‌ زماني‌ كه‌ مطبوعات‌ مصر خطر اين‌ كار را هشدار دادند، دفتر كاريابي‌ مذكور از ادامۀ استخدام‌ صرف‌ نظر كرد.»[95]
بازگشت به فهرست

ص 207

مطلب‌ نهم‌:
آمار تلفات‌ زنان‌ و مردان‌ در خصوص‌ بستن‌ لوله‌



ص 209
مطلب‌ نهم‌:آمار تلفات‌ زنان‌ و مردان‌ در خصوص‌ بستن‌ لوله‌ (توبكتومي‌ و وازكتومي‌) فقط‌ در كشور ايران‌ در زنان‌ به‌ يك‌ ميليون‌ و در مردان‌ به‌ هشتاد هزار نفر رسيده‌ است‌.
منظور ما از تلفات‌، مرگ‌ و مير آنان‌ بعد از اين‌ عمل‌ نمي‌باشد، بلكه‌ خود اين‌ عمل‌ است‌ كه‌ در حكم‌ ضايعات‌ و تلفات‌ به‌ حساب‌ مي‌آيد.
قيمت‌ لوله‌هاي‌ مرد يعني‌ دیه‌ آن‌ در شرع‌ مقدّس‌ اسلام‌ قيمت‌ دیه‌ يك‌ مرد كامل‌ يعني‌ هزار دينار است‌ ؛ و دیه‌ لوله‌هاي‌ زن‌ قيمت‌ دیه‌ يك‌ زن‌ كامل‌ يعني‌ پانصد دينار است‌.
مانند كور كردن‌ دو چشم‌ مرد و كور كردن‌ دو چشم‌ زن‌. بنابراين‌ ما با ازميان‌ رفتن‌ نسل‌ و عقيم‌ نمودن‌ ايشان‌، ضايعه‌اي‌ بدين‌ سهمگيني‌ وارد ساخته‌ايم.
فعلاً بحث‌ ما در سائر انواع‌ و اقسام‌ جلوگيري‌ از كاندوم‌، قرص‌، آمپول‌، آي‌.يو.دي‌، نمي‌باشد ؛ بلكه‌ فقط‌ در خصوص‌ ضايعات‌ و تلفاتي‌كه‌ در حكم‌ قتل‌ نفس‌ محترمه‌ محسوب‌ مي‌گردد، و آن‌ عبارت‌ است‌ از وازكتومي‌ و توبكتومي‌ بحث‌ داريم‌ ؛ بحث‌ ما در يك‌ ميليون‌ زن‌ را عقيم‌ كردن‌ و هشتاد هزار مرد را مقطوع‌ النّسل‌ نمودن‌ است‌.
بازگشت به فهرست

ص 210
رضايت‌ به‌ بستن‌ لوله‌ها ، با فريب‌ و پنهان‌ داشتن‌ از نظريّۀ علماء بوده‌ است‌

ميگويند:ما به آنها جائزه‌ داده‌ايم! تلويزيون‌ به‌ حكم‌ قرعه‌ داده‌ايم‌ ! [96] پنجهزار تومان‌ پول‌ به‌ مستضعفان‌ داده‌ايم‌ !
جواب‌ اينكه‌: اين‌ مقدار عيناً به‌ مثابۀ آجيلي‌ است‌ كه‌ به‌ طفل‌ مي‌دهند، براي‌ آنكه‌ اورا بدزدند و سرقت‌ كنند و خونش‌ را بمكند.علاوه‌، شما با نيرنگ‌ و حيله‌ اين‌ عمل‌ را انجام‌ داده‌ايد و يك‌ نفر را نه‌ از حكم‌ شرعي‌، نه‌ از عواقب‌ مهلكه‌ و خطيرۀ اين‌ عمل‌ مطّلع‌ ننموده‌ايد ؛ و اگر بگوئيد: با رضايت‌ خود مرد و زن‌ انجام‌ داده‌ايم‌، بايد گفت‌: با اين‌ تبليغات‌ گسترده‌ بر پايۀ مكر و خدعه‌ و بر اساس‌ دروغ‌ و كذب‌، رضايت‌ آنان‌ در حكم‌ رضايت‌ آن‌ كفن‌ فروش‌ است‌ كه‌ دزد از وي‌ بستاند:
گويند: زني‌ در آستانۀ مرگ‌ بود. و يك‌ پسر داشت‌ كه‌ در تمام‌ عمر از راه‌ دزدي‌ به‌ وي‌ مخارج‌ مي‌داد.
مادر گفت‌: اي‌ پسرجان‌ ! غذاي‌ مرا در مدّت‌ يك‌ عمر از طريق‌ دزدي‌ آوردي‌. الآن‌ از تو تقاضا دارم‌ فقط‌ يك‌ كفن‌ حلال‌ براي‌ من‌ بياوري‌ !
پسر گفت‌: به‌ روي‌ چشم‌ ! دوان‌ دوان‌ به‌ سوي‌ دكّان‌ كفن‌ فروش‌ آمد و يك‌ دست‌ كفن‌ گرفت‌ و در زير بغل‌ نهاد كه‌ به‌ منزل‌ بياورد. كفن‌ فروش‌ گفت‌: پولش‌ را بده‌ ! پسر گفت‌: بگو حلال‌ ! كفن‌ فروش‌ گفت‌: چگونه‌ بگويم‌ ؟! پسر، كفن‌ فروش‌ را در زير دست‌ و پاي‌ خود انداخت‌ و بر وي‌ ميكوفت‌ و مي‌گفت‌: بگو حلال‌ ! حلال‌ ! كفن‌ فروش‌ گفت‌: حلال‌ ! حلال‌ ! حلال‌ ! هزار مرتبه‌ حلال‌ ! از

ص 211
شير مادر افزونتر حلال‌ !
پسر كفن‌ را به‌ نزد مادر آورد و مادر تعجّب‌ كرد كه‌ به‌ فوريّت‌ اين‌ كفن‌ حلال‌ را از كجا بدست‌ آورده‌ است‌ ؟جريان‌ را پرسيد و وي‌ باز گفت‌. مادر گفت‌: خاك‌ بر سرم‌ كه‌ اينك‌ ميخواهي‌ مرا در كفني‌ بدينگونه‌ حلال‌ كه‌ از ضرب‌ مشت‌ دست‌ و لگد پاي‌ تو حلال‌ شده‌ است‌ در گور بسپاري‌ !
از همۀ اينها گذشته‌، انسان‌ نمي‌تواند رضا به‌ نقص‌ عضو خود بدهد ؛ و از روي‌ رضايت‌ كامل‌ هم‌ بگويد: شما مي‌توانيد لوله‌هاي‌ مرا ببنديد و مرا عقيم‌ كنيد ؛ همچنانكه‌ نمي‌تواند بگويد: من‌ از روي‌ رضايت‌ كامل‌ به‌ شما مي‌گويم‌ كه: چشمان‌ مرا ميل‌ بكشيد و كور كنيد، يا دستهاي‌ مرا ببريد !

معاون‌ وزير بهداشت‌: 80 هزار مرد و يك‌ ميليون‌ زن‌ وازكتومي‌ و توبكتومي‌ شده‌اند

جنايت‌ عقيم‌ ساختن‌ يك‌ ميليون‌ زن‌ شيعۀ مسلمان‌، و هشتاد هزار نفر مرد شيعۀ مسلمان‌ در كشور ايران‌ روز يكشنبه ‌ 30 محرّم‌ الحرام‌ 5 1 4 1 آشكار شد كه‌ چون‌ در مشهد مقدّس‌ روزنامۀ «قدس‌» را نگريستيم‌، نوشته‌ بود:
بازگشت به فهرست
«معاون‌ وزير بهداشت‌ و درمان‌:
«معاون‌ وزير بهداشت‌ و درمان‌:
«رشد جمعيّت‌ كشور به‌ 8/1 درصد كاهش‌ يافت‌»
* رشد جمعيّت‌ جهان‌ بطور متوسّط‌ 7/1 درصد است‌.
* تعداد مواليد در كلّ كشور در سال‌ گذشته‌ يك‌ ميليون‌ و 385 هزار نفر اعلام‌ شد.
* 78 درصد زوجهاي‌ در سنين‌ باروري‌ در شهرهاي‌ كشور از برنامه‌هاي‌ تنظيم‌ خانواده‌ پيروي‌ مي‌كنند.

طبق‌ تحقيقاتي‌ كه‌ خردادماه‌ سال‌ جاري‌ توسّط‌ وزارت‌ بهداشت‌، درمان‌ و آموزش‌ پزشكي‌ انجام‌ شد،‌ میزان رشد جمعیّت کشور به ‌ 8/1 در صد کاهش یافت. دکتر حسین ملک افضلی با بیان این مطلب، تعداد مواليد در كلّ كشور را در سال‌ گذشته‌، حدود يك‌ ميليون‌ و 385 هزار نفر عنوان‌ كرد و گفت‌: اين‌ رقم‌ در سالهاي‌ قبل‌ از 72، بطور متوسّط‌ بيش‌ از دو ميليون‌ و 200 هزار نفر بوده‌ است‌.

ص 212
معاون‌ امور بهداشتي‌ وزارت‌ بهداشت‌ افزود: طيّ چهار سال‌ گذشته‌ 80 هزار مرد و يك‌ ميليون‌ زن‌ واقع‌ در سنين‌ باروري‌ در كشور اقدام‌ به‌ عمل‌ جرّاحي‌ وازكتومي‌ و توبكتومي‌ كرده‌اند.» [97]
قريب‌ يكسال‌ پيش‌ از اين‌، روزنامۀ «خراسان‌» از دكتر سعيد نمكي‌، معاون‌ امور بهداشتي‌ وزارت‌ بهداشت‌ حكايت‌ كرده‌ بود كه‌ او در مورد عدم‌ استقبال‌ مردان‌ از برخي‌ روشهاي‌ كنترل‌ مواليد گفت‌: «در يك‌ سال‌ و نيم‌ گذشته‌ بيش‌ از 0 65 هزار مورد توبكتومي‌ (بستن‌ لولۀ زنان‌) انجام‌ شده‌، در حاليكه‌ در اين‌ مدّت‌ تنها 0 5 هزار مورد وازكتومي‌ (بستن‌ لولۀ مردان‌) صورت‌ گرفته‌ است‌.
وي‌ گفت‌: در لايحۀ تنظيم‌ خانواده‌ صراحتاً رسانه‌هائي‌ همچون‌ صدا و سيما موظّف‌ به‌ ساخت‌ و ارائۀ برنامه‌هائي‌ در اين‌ زمينه‌ شده‌اند. ولي‌ متأسّفانه‌ تا بحال‌ مخالفت‌ شوراي‌ سياست‌ گذاري‌ صدا و سيما مانع‌ پخش‌ بسياري‌ از برنامه‌ها در اين‌ زمينه‌ شده‌است‌.
وي‌ افزود: استفاده‌ از «كاندوم‌» يكي‌ از رائج‌ترين‌ و مناسب‌ترين‌ روش‌هاي‌ كنترل‌ مواليد است‌ در حاليكه‌ ذكر نام‌ اين‌ وسيله‌ نيز در برخي‌ رسانه‌هاي‌ جمعي‌ ممنوع‌ مي‌باشد.» [98]
و نيز روزنامۀ «خراسان‌» نوشت‌: «كنفرانس‌ منطقه‌اي‌ تنظيم‌ خانواده‌ صبح‌ ديروز (شنبه‌) با سخنان‌ آقاي‌ دكتر حبيبي‌ معاون‌ اوّل‌ رئيس‌ جمهور درتهران‌ آغاز بكار كرد...
دكتر مرندي‌ وزير بهداشت‌، درمان‌ و آموزش‌ پزشكي‌ افزود: ميزان‌ رشد جمعيّت‌ در ايران‌ پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌، و در دهۀ 6 197 تا 6 198 به‌ بالاترين‌ حدّ خود در تاريخ‌ كشور يعني‌ به‌ 9/3 درصد رسيد ؛ و كاهش‌ شديد مرگ‌ و مير كودكان‌ زير يك‌ سال‌ و مهاجرت‌ درون‌ كشوري‌ از كشورهاي‌

ص 213
افغانستان‌ و عراق‌ در دهۀ 6 197 تا 6 198، آهنگ‌ رشد جمعيّت‌ را تسريع‌ بخشيد...
وي‌ ابراز اميدواري‌ كرد كه‌ با گسترش‌ و تقويت‌ برنامه‌هاي‌ تنظيم‌ خانواده‌ و همكاري‌هاي‌ بين‌ المللي‌، رشد جمعيّت‌ ايران‌ تا پايان‌ برنامه دوّم‌ توسعۀ اجتماعي‌ واقتصادي‌ كشور به‌ 8/1 درصد كاهش‌ يابد...
دكتر حبيبي‌ با اشاره‌ به‌ اتّخاذ سياستهاي‌ جمعيّتي‌ و تنظيم‌ خانواده‌ از طرف‌ دولت‌ جمهوري‌ اسلامي‌ گفت‌: اخيراً نيز با حمايت‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ و شوراي‌ نگهبان‌ در تصويب‌ قانون‌ جمعيّت‌ و تنظيم‌ خانواده‌ به‌ بهانه‌هاي‌ فوق‌ ابعاد گسترده‌اي‌ بخشيده‌ است‌...
دكتر نفيس‌ صديق‌ مدير اجرائي‌ صندوق‌ جمعيّت‌ ملل‌ متّحد، سخنران‌ بعدي‌ كنفرانس‌ منطقه‌اي‌ تنظيم‌ خانواده‌ بود كه‌ اين‌ كنفرانس‌ را بسيار ارزشمند شمرد و گفت‌: كشورهاي‌ ما داراي‌ تجارب‌ اقتصادي‌، فرهنگي‌ و اجتماعي‌ و تاريخي‌ مشتركي‌ هستند ؛ و برخي‌ از اين‌ كشورها در اجراي‌ برنامه جامع‌ بهداشت‌ مادران‌ و كودكان‌ و تنظيم‌ خانواده‌ تجربيّات‌ طولاني‌ و موفّقيّت‌ آميزي‌ دارند.
وي‌ با اشاره‌ به‌ تجارب‌ ارزشمند ايران‌ در زمينۀ كنترل‌ جمعيّت‌ گفت‌: گفتگوهائي‌ كه‌ متعاقب‌ سرشماري‌ سال‌ 65 13 در سال‌ 1988 با دولت‌ ايران‌ صورت‌ گرفت‌ به‌ آن‌ منجرّ شد كه‌ دولت‌ در برنامه پنج‌ سالۀ اوّل‌ توسعۀ اقتصادي، اجتماعي‌ و فرهنگي‌ خود، تقليل‌ نرخ‌ كلّي‌ باروري‌ را از رقم‌ 4 / 6 فرزند براي‌ هر زن‌ به‌ رقم‌ 4 فرزند به‌ عنوان‌ هدف‌ مورد نظر اعلام‌ كرد.» [99]
بالجمله‌ اين‌ آماري‌ است‌ براي‌ روشن‌ شدن‌ سطح‌ عمليّات‌ در تمام‌ كشور ايران‌، وامّا انجام‌ ضايعات‌ وارده‌ در خصوص‌ استان‌ خراسان‌ كه‌ بطور جدّي‌ از

ص 214
سال‌ 70 شمسي‌ شروع‌ شده‌است‌ تا خاتمۀ سال‌ 72، از اينقرار مي‌باشد:
جمعيّت‌ تحت‌ پوشش‌: 5 19273 نفر
7099 نفر V (وازكتومي‌)
65 389 نفر T (توبكتومي‌)
4 3193 نفر كاندوم‌
3 54 1 4 نفر I.U.D (آي‌.يو.دي‌)
0 6 732 نفر قرص‌
289 نفر نورپلانت‌
45 3 نفر مگسترول‌
اين‌ آمار دقيقي‌ مي‌باشد كه‌ از خصوص‌ استان‌ خراسان‌ بدست‌ آمده‌ است. در هر يك‌ از استانهاي‌ ايران‌ نيز به‌ همين‌ مثابه‌ آمارهاي‌ بسيار دقيق‌ كه‌ حتّی‌ از خصوصيّات‌ يكايك‌ افراد نقشه‌ بر ميدارد و واقعيّتشان‌ را حكايت‌ مي‌نمايد، بهمين‌ گونه‌ بدست‌ آمده‌ است‌.
بازگشت به فهرست
ستودن‌ مجلّۀ «دانشمند» خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌: مجري‌ عوامل‌ امپرياليسم‌ را

امّا ابتداي‌ ماجرا چنانكه‌ در مجلّۀ «دانشمند» در ضمن‌ گزارشي‌ آمده‌، بدين‌ كيفيّت‌ است‌ كه‌ دو تصوير از خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌ نشان‌ داده‌ است‌ ؛ و در صدر گزارش‌ با عنوان‌ درشت‌ نوشته‌ است‌:
«بار كنترل‌ جمعيّت‌ جهان‌ بر دوش‌ يك‌ زن‌ شرقي‌
... بر اينها بيفزائيد تحصيلات‌ دانشگاهي‌ و آكادميك‌ درخشان‌، چندين‌ مدرك‌ دكترا، و معلومات‌ و اطّلاعاتي‌ وسيع‌ در خور قرن‌ بيست‌ و يكم‌. و نيز سالها فعّاليّت‌ گسترده‌ در زمينه‌هاي‌ اجتماعي‌، علمي‌ و سياسي‌ را. اكنون‌ اين‌ زن‌ شرقي‌، معاون‌ دبير كلّ سازمان‌ ملل‌ متّحد است‌. نامش‌ خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌، شصت‌ ساله‌، اهل‌ پاكستان‌، معاون‌ آقاي‌ خاوير پرز دوكوئيار، و مدير كلّ اجرائي‌ صندوق‌ ملل‌ متّحد در امور جمعيّت‌.
خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌ در واپسين‌ روزهاي‌ آبان‌ ماه‌، ميهمان‌ كشور ما

ص 215
بود. او كه‌ به‌ دعوت‌ رسمي‌ وزراي‌ امور خارجه‌ و بهداشت‌ و درمان‌ به‌ ايران‌ آمده‌ بود طيّ برنامه فشرده‌اي‌ با وزراي‌ امور خارجه‌، بهداشت‌ و درمان‌، آموزش‌ و پرورش‌ و رئيس‌ سازمان‌ برنامه‌ و بودجه‌ ديدار كرد و به‌ بحث‌ و تبادل‌ نظر دربارۀ‌ برنامه‌هاي‌ آيندۀ دولت‌ ايران‌ براي‌ كنترل‌ افزايش‌ جمعيّت‌ پرداخت‌.
معاون‌ دبير كلّ سازمان‌ ملل‌ متّحد در پايان‌ سفر خويش‌، در يك‌ كنفرانس‌ مطبوعاتي‌ محدود، به‌ پرسشهاي‌ تني‌ چند از نمايندگان‌ مطبوعات‌ ايران‌ پاسخهاي‌ مفصّل‌ داد.
ما نيز در اين‌ كنفرانس‌ بوديم‌ و پرسشهائي‌ را با خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌ درميان‌ گذاشتيم‌.
دكتر نفيس‌ صديق‌، در آغاز مصاحبه‌ به‌ رشد سريع‌ جمعيّت‌ در ايران‌ اشاره‌ كرد و گفت‌: دولت‌ ايران‌ اكنون‌ مصمّم‌ است‌ كه‌ در برنامه توسعۀ كشور، مسأله‌ جمعيّت‌ را نيز به‌ حساب‌ آورد. ما به‌ ايران‌ آمده‌ايم‌ تا در تنظيم‌ يك‌ برنامه جمعيّتي‌ به‌ ايران‌ كمك‌ كنيم‌. برنامه كوتاه‌ مدّت‌ دوساله‌اي‌ كه‌ 4 ميليون‌ دلار هزينه‌ خواهد داشت‌...
دكتر نفيس‌ صديق‌ در توضيح‌ نتائج‌ ملاقاتهاي‌ خود با مقامات‌ رسمي‌ ايران‌ گفت‌ كه‌: همۀ اين‌ مقامات‌ اهمّيّت‌ مسأله‌ كنترل‌ جمعيّت‌ را درك‌ مي‌كنند و همه‌ معتقدند كه‌ براي‌ جلوگيري‌ از رشد نامعقول‌ جمعيّت‌ ايران‌ بايد كاري‌ كرد... زنان‌ نبايد زودتر از 20 سالگي‌ وديرتر از 5 3 سالگي‌ بچّه‌دار شوند...
دكتر نفيس‌ صديق‌ در اشاره‌ به‌ نقش‌ فرهنگها و اديان‌ مختلف‌ در كنترل‌ افزايش‌ جمعيّت‌ گفت‌: خوشبختانه‌ در آئين‌ اسلام‌ مخالفت‌ سازمان‌ يافته‌اي‌ با تنظيم‌ خانواده‌ وجود ندارد. البتّه‌ ديدگاهها متفاوت‌ است‌، ولي‌ ما تقريباً در همۀ كشورهاي‌ اسلامي‌ ـ جز يكي‌ ـ برنامه‌هاي‌ تنظيم‌ خانواده‌ داريم‌... تنها در عربستان‌ سعودي‌ است‌ كه‌ كاربرد وسائل‌ جلوگيري‌ از آبستني‌ را رسماً قدغن‌ كرده‌است‌. امّا شنيدني‌ است‌ كه‌ در همين‌ كشور وسائل‌ جلوگيري‌ از آبستني‌ را

ص 216
در تمام‌ مغازه‌ها مي‌فروشند. به‌ هر مغازه‌اي‌ مراجعه‌ كنيد، ميتوانيد قرصهاي‌ جلوگيري‌ از آبستني‌ را بخريد. تنها آئين‌ كاتوليك‌ است‌ كه‌ در مورد تنظيم‌ خانواده‌ به‌ جزميّات‌ مذهبي‌ متوسّل‌ مي‌شود.
البتّه‌ كاتوليكها هم‌ با مفهوم‌ جلوگيري‌ از آبستني‌ مخالف‌ نيستند، بلكه‌ با شيوه‌هاي‌ به‌ اصطلاح‌ مدرن‌ (مثل‌ قرصهاي‌ جلوگيري‌ از آبستني‌ و آي‌. يو.دي‌ و...) مخالفت‌ مي‌ورزند. امّا در همۀ كشورهاي‌ كاتوليك‌ نيز برنامه‌هاي‌ تنظيم‌ خانواده‌ اجرا مي‌شود و در كشورهائي‌ مثل‌ مكزيك‌، كلمبيا، برزيل‌، پرو و تعداد ديگري‌ از كشورهاي‌ آمريكاي‌ لاتين‌، اين‌ برنامه‌ها با موفّقيّت‌ درخشاني‌ روبرو بوده‌ است‌.
مسأله‌ قبول‌ يا ردّ برنامه‌هاي‌ تنظيم‌ خانواده‌ با مقام‌ و منزلت‌ زن‌ در جوامع‌ مختلف‌ نيز ارتباط‌ مستقيم‌ دارد. در برخي‌ از جوامع‌ بشري‌، اين‌ پندار نادرست‌ رائج‌ است‌ كه‌ گويا زن‌ را تنها براي‌ بچّه‌ زائيدن‌ آفريده‌اند. در بعضي‌ از قبائل‌ افريقايي‌ ارزش‌ زن‌ را با تعداد بچّه‌هائي‌ كه‌ مي‌زايد محاسبه‌ مي‌كنند. و هر بار كه‌ زن‌ بچّه‌اي‌ ديگر به‌ دنيا مي‌آورد خانوادۀ شوهر موظّف‌ است‌ كه‌ پولي‌ به‌ او بپردازد ! اين‌ گونه‌ پندارها البتّه‌ دير يا زود از ميان‌ خواهند رفت‌.
امروزه‌ بسياري‌ از زنان‌ در بيرون‌ از خانه‌ نيز كار مي‌كنند و نقش‌ زن‌ تنها بچّه‌ زائيدن‌ نيست‌. وانگهي‌ هر كشوري‌ كه‌ ميخواهد در راه‌ توسعه‌ گام‌ بردارد، نمي‌تواند تنها با نيمي‌ از جمعيّت‌ خويش‌ اين‌ راه‌ را بپيمايد !
خانم‌ نفيس‌ صديق‌ گفت‌ كه‌: برنامه‌هاي‌ كنترل‌ افزايش‌ جمعيّت‌ و تنظيم‌ خانواده‌ بويژه‌ در كشورهاي‌ اندونزي‌، مكزيك‌، تونس‌، مالزي‌، سريلانكا و تايلند با موفّقيّت‌ همراه‌ بوده‌ است‌. ميزان‌ رشد جمعيّت‌ در اندونزي‌ در سال‌ 9 6 19 تا حال‌، از 3 درصد به‌ 3/2 درصد رسيده‌ است‌. در مكزيك‌ در ده‌ سال‌ گذشته‌ ميزان‌ توليد بچّه‌ها را 33 درصد كاهش‌ داده‌اند.
يكي‌ از عوامل‌ موفّقيّت‌ آميز اين‌ كشورها در زمينۀ كنترل‌ افزايش‌ جمعيّت‌

ص 217
و تنظيم‌ خانواده‌، سرمايه‌گذاريهاي‌ وسيع‌ در زمينه‌هاي‌ آموزش‌ و بهداشت‌ و بويژه‌ مشاركت‌ وسيع‌تر زنان‌ در امور اجتماعي‌ و توسعۀ كشور بوده است...»
بازگشت به فهرست
خوشحالي‌ دكتر حاتمي‌ از پذيرش‌ كاهش‌ جمعيّت‌ در ايران‌ و تأسّف‌ از عدم‌ پذيرش‌ آمريكا

و در پايان‌ گزارش‌ كه‌ مطالبي‌ نيز از بعضي‌ از اطبّاء نقل‌ كرده‌ است‌، از جمله‌ از دكتر حاتمي‌ نقل‌ مي‌كند كه‌ وي‌ در پايان‌ سخنان‌ خود با اشاره‌ به‌ خطر افزايش‌ سريع‌ جمعيّت‌ جهان‌ و لزوم‌ پيگيري‌ جدّي‌ برنامه تنظيم‌ خانواده‌ گفت‌: «من‌ خوشحالم‌ كه‌ مقامات‌ مسؤول‌ ايران‌ اين‌ برنامه‌ را پذيرفته‌اند، و براي‌ پيشبرد آن‌ ميكوشند. در بسياري‌ از كشورهاي‌ ديگر كار به‌ اين‌ آساني‌ها نيست‌.
من‌ متأسّفم‌ كه‌ از كشوري‌ آمده‌ام‌ كه‌ حتّی‌ رئيس‌ جمهور آن‌ ـ يعني‌ بوش ـ با برنامه بهداشت‌ خانواده‌ و تنظيم‌ خانواده‌ مخالف‌ است‌.»
تا پايان‌ گزارش‌ كه‌ از سقط‌ جنين‌ نيز بحث‌ به‌ ميان‌ آمده‌است‌. [100]
بازگشت به فهرست
معرّفي‌ شخصيّت‌ مدير و برنامه‌ريز طرح‌ قطع‌ نسل‌: خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌
خود مجلّۀ «دانشمند» درمعرّفي‌ و شخصيّت‌ اين‌ خانم‌ نوشته‌ است‌:
« زني‌ كه‌ به‌ همۀ كودكان‌ جهان‌ مي‌انديشد
خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌، روز 2 آوريل‌ 1987، از سوي‌ دبير كلّ سازمان‌ ملل‌ متّحد به‌ سمت‌ معاونت‌ دبير كلّ و مدير كلّ اجرائي‌ صندوق‌ ملل‌ متّحد در امور جمعيّت‌ برگزيده‌ شد.
در تاريخ‌ سازمان‌ ملل‌ متّحد او نخستين‌ زني‌ است‌ كه‌ به‌ چنين‌ مقام‌ افتخارآميزي‌ رسيده‌ است‌.
در واقع‌ دكتر نفيس‌ صديق‌ اينك‌ همۀ بار سنگين‌ افزايش‌ بی‌رويّه‌ و خطرناك‌ جمعيّت‌ كرۀ زمين‌ را بر دوش‌ خود حسّ مي‌كند و موظّف‌ است‌ كه‌ يكي‌ از مهمترين‌ اهداف‌ و برنامه‌هاي‌ آينده‌نگر سازمان‌ ملل‌ متّحد يعني‌ كنترل‌ افزايش‌ جمعيّت‌ جهان‌ را تحقّق‌ بخشد.
صندوق‌ سازمان‌ ملل‌ متّحد در امور جمعيّت‌ با بودجۀ سالانه‌ 200

ص 218
ميليون‌ دلاري‌ خود و ميليونها دلار كمك‌ داوطلبانۀ دولتها توانسته‌ است‌ در سال‌ 1988 جمعاً 66 32 طرح‌ مربوط‌ به‌ كنترل‌ جمعيّت‌ و تنظيم‌ خانواده‌ را در بيش‌ از 7 4 1 كشور جهان‌ به‌ مرحلۀ اجرا در آورد.
دكتر نفيس‌ صديق‌ كه‌ بر همۀ اين‌ فعّاليّتها در سراسر جهان‌ نظارت‌ دارد، پاكستاني‌ است‌. و روز 18 اوت‌ 1929 در جونپور (هندوستان‌) چشم‌ بجهان‌ گشوده‌ است‌. مادرش‌ عفّت‌آرا و پدرش‌ محمّد شعيب‌ نام‌ دارند. آقاي‌ شعيب‌ مدّتي‌ وزير دارائي‌ پاكستان‌ و معاون‌ رئيس‌ بانك‌ بين‌ المللي‌ بازسازي‌ و توسعه‌ (بانك‌ جهاني‌) بوده‌ است‌.
دكتر صديق‌ تحصيلات‌ دانشگاهي‌ خود را نخست‌ در كالج‌ لورتو (كلكتّه‌) بپايان‌ رسانيد، و سپس‌ به‌ أخذ دكتراي‌ پزشكي‌ از دانشگاه‌ كراچي‌ نائل‌ شد. او دوران‌ تحصيلات‌ تخصّصي‌ خود در رشتۀ زنان‌ و زايمان‌ را در سيتي‌ هاسپيتل‌ (بالتيمور، مريلند) آمريكا گذرانيد و آنگاه‌ موفّق‌ شد درجۀ فوق‌ تخصّصي‌ در رشتۀ جرّاحي‌ زنان‌ را از دانشگاه‌ معروف‌ جونزهاپكينز بدست‌ آورد.
دكتر صديق‌ بعنوان‌ پژوهشگر در رشتۀ فيزيولوژي‌، سالها در دانشگاه‌ كوين‌ (كانادا) به‌ تحقيق‌ و تدريس‌ پرداخته‌ است‌.
از سال 1954 تا 3 6 19 دكتر صديق‌ در نقاط‌ مختلف‌ پاكستان‌، بعنوان‌ پزشك‌ زنان‌ و كودكان‌ خدمت‌ مي‌كرد. در سال‌ 64 19 به‌ رياست‌ بخش‌ بهداشت‌ كميسيون‌ دولتي‌ و برنامه‌ريزي‌ پاكستان‌ منصوب‌ شد و برنامه پنج‌ ساله‌اي‌ را براي‌ بهداشت‌ و تنظيم‌ خانواده‌ در پاكستان‌ طرّاحي‌ كرد. در سال‌ 66 19 به‌ رياست‌ شوراي‌ مركزي‌ تنظيم‌ خانواده‌ در پاكستان‌ رسيد. در اكتبر 1971 به‌ صندوق‌ ملل‌ متّحد در امور جمعيّت‌ پيوست‌ و مسؤوليّت‌ بخش‌ برنامه‌ريزي‌ را بر عهده‌ گرفت. از سال‌ 1977 تا آوريل‌ 1987 در مقام‌ معاون‌ و دستيار مدير كلّ اجرائي‌ اين‌ سازمان‌ خدمت‌ مي‌كرد. سرانجام‌ در 1987 عنوان‌ مدير كلّ اجرائي‌ صندوق‌ ملل‌ متّحد در امور جمعيّت‌ را بدست‌ آورد و هم‌ اكنون‌ بعنوان‌ يكي‌ از معاونان‌

ص 219
دبير كلّ در اين‌ مقام‌ خدمت‌ مي‌كند.
دكتر نفيس‌ صديق‌، عضو شورايعالي‌ اتّحاديّۀ بين‌ المللي‌ تحقيقات‌ علمي‌ در امور جمعيّت‌ است‌. او همچنين‌ در كميتۀ مشورتي‌ و بين‌ المللي‌ تنظيم‌ خانواده‌ عضويّت‌ دارد.
دكتر صديق‌ مقالات‌ و رساله‌هاي‌ متعدّدي‌ دربارۀ‌ بهداشت‌ و تنظيم‌ خانواده‌ و برنامه‌ريزي‌ جمعيّت‌ نوشته‌ است‌. كتاب‌ مشهوري‌ هم‌ دارد تحت‌ عنوان‌ « جمعيّت‌: تجربيّات‌ صندوق‌ ملل‌ متّحد در امور جمعيّت ‌» ( UNFPA ) اين‌ كتاب‌ را مؤسّسۀ انتشارات‌ دانشگاه‌ نيويورك‌ به‌ سال‌ 4 198 منتشر كرده‌ است.
دكتر نفيس‌ صديق‌ نخستين‌ زني‌ است‌ كه‌ در سال‌ 6 197 به‌ اخذ جائزۀ مشهور rial Hugh Moore Memo نائل‌ آمد. اين‌ جائزه‌ به‌ كساني‌ داده‌ مي‌شود كه‌ در جلب‌ توجّه‌ جهانيان‌ به‌ بحران‌ جمعيّت‌ خدمات‌ ارزنده‌اي‌ انجام‌ داده‌ باشند.
خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌، سالها پيش‌ با آقاي‌ «أزهر صديق‌» كه‌ در امور تجارت‌ فعّاليّت‌ دارد ازدواج‌ كرده‌ است‌. اين‌ دو، سه‌ فرزند دارند و دو كودك‌ را نيز به‌ فرزند خواندگي‌ پذيرفته‌اند. دكتر نفيس‌ صديق‌ در سايۀ تحصيلات‌، معلومات‌ و اطّلاعات‌ عميق‌ و دقيق‌ خود در زمينۀ مسائل‌ مربوط‌ به‌ جمعيّت‌ در محافل‌ سياسي‌، اجتماعي‌ و علمي‌ جهان‌ از احترام‌ زيادي‌ كه‌ شايستۀ اوست‌، برخوردار است‌.» [101]
بازگشت به فهرست
پنج‌ سؤال‌ مؤلّف‌ از خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌ كه‌ حتماً بايد جواب‌ دهند

ما تا سر حدّ امكان‌ از ذكر مطالب‌ لازم‌ پيرامون‌ مسأله‌ قطع‌ نسل‌ و عقيم‌ نمودن‌ زنان‌ و مردان‌ بارور كشور دريغ‌ ننموديم‌ ؛ و ذيلاً تمام‌ احوال‌ و ترجمۀ شخصيّت‌ مدير و برنامه‌ريز اينكار: خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌ را ذكر كرديم‌ تا

ص 220
بحثهاي‌ ما گرداگرد اين‌ مطالب‌ جنبۀ ابهامي‌ نداشته‌ باشد. و اينك‌ ما از جناب‌ اين‌ خانم‌ چند سؤال‌ داريم‌:
بازگشت به فهرست
آيا خانم‌ دكتر نفيس‌، كنترل‌ جمعيّت‌ را در اسرائيل‌ هم‌ اجرا مي‌نمايند ؟

سؤال‌ اوّل‌: آيا اين‌ دائرۀ وسيع‌ خدمات‌ شما و صندوق‌ جمعيّت‌ و سازمان‌ ملل‌ متّحد كه‌ بر 7 4 1 كشور جهان‌ احاطه‌ دارد و برنامه‌ مي‌دهد، و از هرگونه‌ مساعي‌ جميله‌ كوتاهي‌ نمي‌ورزد، شامل‌ كشور اسرائيل‌ هم‌ مي‌شود يا خير؟!
بدين‌ معني‌ كه‌ آيا شما برنامه كنترل‌ جمعيّت‌ و تنظيم‌ خانواده‌ و هزاران‌ پي‌آمدهاي‌ دوستانه‌ از أعمال‌ رايگان‌ مانند: وازكتومي‌، توبكتومي‌، نصب‌ آي‌.يو.دي‌، و سائر انواع‌ و اقسام‌ وسائل‌ عقيم‌ ساختن‌ و جلوگيري‌ از تشكيل‌ فرزند را دربارۀ‌ اسرائيليان‌ هم‌ اجراء مي‌نمائيد ؛ يا نه‌ اين‌ كشور از اين‌ برنامه‌هاي‌ دوستانه‌ وحميمانه‌ وصميمانه‌ خارج‌ مي‌باشد، و آن‌ كشورها كه‌ در تمام‌ نقاط‌ دنيا وجود دارد غير از كشور اسرائيل‌ است‌ ؟!
مسلّماً مي‌گوئيد: ما در اين‌ كشور، نه‌ اينكه‌ برنامه تنظيم‌ و كنترل‌ نداريم‌ ؛ بلكه‌ امپرياليسم‌ بين‌ المللي‌ و صهيونيزم‌ جهاني‌، مساعي‌ جميلۀ خود را در ازدياد و رشد و تكثير اين‌ حزب‌ و دولت‌ بكار بسته‌ است‌. چه‌ از ناحيۀ تولّد فرزندان‌، و چه‌ از ناحيۀ مهاجرت‌ !
امّا از جهت‌ اهمّيّت‌ ازدواج‌ و كثرت‌ اولاد: چنانكه‌ در كتاب‌ «فراماسونري‌ و يهود» ذكر كرده‌ است‌ دربارۀ‌ تأهّل‌ مي‌گويد: «يكي‌ از مراسم‌ پراهمّيّت‌ از نظر دين‌ يهود، ازدواج‌ است‌. احكام‌ گوناگوني‌ دربارۀ‌ ازدواج‌ در «تالمود» ذكر شده‌ و آداب‌ و رسوم‌ خاصّي‌ براي‌ آن‌ قائل‌ گشته‌اند. تأهّل‌ براي‌ ازدياد نسل‌ و قوم‌ بني‌اسرائيل‌ مهمترين‌ عامل‌ شناخته‌ شده‌ و اجابت‌ آن‌ بر هر يهودي‌ واجب‌ است‌. چنانكه‌ در تورات‌ بدينصورت‌ بيان‌ گرديده‌ است‌:
«با زاد و ولد، روي‌ زمين‌ را بپوشانيد.»
بازگشت به فهرست
تنها جائي‌ كه‌ شعار «فرزند كمتر، زندگي‌ بهتر» وجود ندارد اسرائيل‌ است‌

ازدواج‌ نكردن‌، و نيز با وجود استطاعت‌ مالي‌ و جسمي‌، بچّه‌دار نشدن‌،

ص 221
در مرام‌ يهود گناه‌ شمرده‌ ميشود. تنها جائي‌ از جهان‌ كه‌ كنترل‌ زاد و ولد، و شعارهاي‌ «فرزند كمتر، زندگي‌ بهتر» تحقّق‌ نمي‌يابد و نخواهد يافت‌، اسرائيل‌ است‌.
اساساً پذيرفته‌ شده‌ كه‌ هرعائله‌ بايستي‌حدّاقل‌ چهار بچّه‌ داشته‌ باشد. ميزان‌ حقّ اولاد پرداختي‌ به‌ كارمندان‌ زياد است‌ و بچّۀ زياد موجب‌ كاهش‌ انواع‌ و اقسام‌ مالياتها مي‌شود. حتّی‌ كارمندان‌ بازنشسته‌اي‌ كه‌ داراي‌ فرزند بيشتري‌ هستند، حقوق‌ بازنشستگي‌ بيشتري‌ مي‌گيرند.
بنا به‌ عقائد مذهبي‌، ازدواج‌ باعث‌ تسلسل‌ نسل‌ بني‌ اسرائيل‌ و مانع‌ محو آنها مي‌شود.
قبل‌ از مراسم‌ نكاح‌، دختر و پسري‌ كه‌ براي‌ ازدواج‌ با هم‌ نامزد شده‌اند، به‌ ملاقات‌ خاخامي‌ كه‌ مسؤوليّت‌ جاري‌ نمودن‌ عقد آنها را بعهده‌ گرفته‌ است‌ مي‌روند. قبل‌ از هر چيز خاخام‌، اساس‌ دين‌ يهود و اهمّيّت‌ زندگي‌ زناشوئي‌ را در اجتماع‌ يهودي‌ به‌ آنان‌ يادآور مي‌گردد، و از آنها براي‌ حفظ‌ آداب‌ واصول‌ ديني‌، واجراي‌ كلّيّۀ وظائف‌ محوّله‌ قول‌ ميگيرد.
در مورد ازدواج‌ مسؤوليّت‌ خاخام‌ها نامحدود است‌. خاخام‌ به‌ تشخيص‌ خودش‌، قادراست‌ ازدواجهاي‌ نامناسب‌ وناهماهنگ‌ را بهم‌ بزند، و از انجام‌ آن‌ جلوگيري‌ كند.
خاخام‌، پس‌ از استماع‌ سخنان‌ شهود و آشنايان‌، و پس‌ از اطمينان‌ از صحّت‌ گفته‌هاي‌ آنان‌، صيغۀ عقد را جاري‌ نموده‌، زوجين‌ را تبريك‌ گفته‌، دعاي‌ مناسب‌ را ميخواند.» [102]
و امّا از جهت‌ مهاجرت‌: ميدانيم‌ كه‌ در ابتدا جمعيّت‌ يهوديان‌ حزب‌

ص 221
اسرائيل‌، در حدود دو هزار تن‌ بودند و اينك‌ بر اثر اهتمام‌ شديد و تأكيد بليغ‌ بر مهاجرت‌ از جميع‌ نقاط‌ جهان‌ به‌ كشور اسرائيل‌ به‌ پنج‌ ميليون‌ و دويست‌ و هشتاد هزار تن‌ بالغ‌ گشته‌اند.
تنها از كشور شوروي‌، يك‌ ميليون‌ تن‌ را بدانجا هجرت‌ داده‌اند.
طبق‌ گزارش‌ خبرگزاري‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌، در مورّخۀ 4 2/ 6 /72: «مطبوعات‌ اسرائيل‌ امروز نوشتند: جمعيّت‌ اسرائيل‌ به‌ 28/5 ميليون‌ نفر رسيده‌ است‌.»
و طبق‌ گزارش‌ همين‌ خبرگزاري‌ در مورّخۀ 5 2/12/72: «بر اساس‌ آخرين‌ آمار بانك‌ جهاني‌، جمعيّت‌ اسرائيل‌ تا سال‌ 2000 هر ساله‌ بطور متوسّط‌ 8/2 درصد رشد خواهد داشت‌ كه‌ بالاترين‌ ميزان‌ رشد در جهان‌ است‌.»
و طبق‌ همين‌ خبرگزاري‌ مرتّباً به‌ عقب‌ برگرديد، و اخبار را تماشا كنيد كه‌:
در مورّخۀ ‌ 12/10/71: « جمعيّت‌ اسرائيل‌ در سال‌ 1992 تا 6 /2 درصد افزايش‌ يافت‌ و به‌ 5 ميليون‌ و 200 هزار نفر رسيد ؛ ليكن‌ اين‌ رقم‌ به‌ مراتب‌ كمتر از پيش‌بيني‌هاي‌ اوّليّه‌ است‌.»
و در مورّخۀ 21/7/71: «إسحق‌ رابين‌ نخست‌ وزير اسرائيل‌ ديروز در جريان‌ مراسم‌ يك‌ عيد يهوديان‌ اظهار اميدواري‌ كرد كه‌ تا سال‌ 2000 جمعيّت‌ فلسطين‌ اشغالي‌ 7 ميليون‌ يهودي‌ شود.»
و در مورّخۀ 3/7/71: «جمعيّت‌ اسرائيل‌ به‌ 1/ 5 ميليون‌ نفر رسيده‌ كه‌ اين‌ رقم‌ بسيار كمتر از 4 / 5 ميليون‌ نفري‌ است‌ كه‌ يكسال‌ پيش‌ در اوج‌ مهاجرت‌ يهوديان‌ از شوروي‌ سابق‌ پيش‌بيني‌ شده‌ بود.»
و در مورّخۀ 17/2/71: «ادارۀ مركزي‌ آمار اسرائيل‌ ديروز اعلام‌ كرد: جمعيّت‌ اسرائيل‌ براي‌ اوّلين‌ بار بعد از تأسيس‌ آن ‌ در سال‌ 8 4 19 از مرز پنج‌ ميليون‌ نفر گذشته‌ است‌.»
و در مورّخۀ 11/10/70: «جمعيّت‌ اسرائيل‌ براي‌ نخستين‌ بار از مرز پنج‌

ص 223
ميليون‌ گذشت‌ كه‌ اين‌ رشد عمدةً مديون‌ مهاجرت‌ يهوديان‌ شوروي‌ است‌.»
و در مورّخۀ 4 1/8/70: «راديو اسرائيل‌ گزارش‌ داد جمعيّت‌ اسرائيل‌ با 80 درصد افزايش‌ از مرز 5 ميليون‌ نفر گذشت‌.»
و در مورّخۀ 17/12/9 6: «راديو اسرائيل‌ امروز ادّعا كرد: عليرغم‌ جنگ‌ خليج‌ فارس‌، در دو ماه‌ گذشته‌ 5 2 هزار نفر مهاجر از شوروي‌ به‌ اسرائيل‌ وارد شده‌اند.»
و در مورّخۀ 12/10/9 6: «موج‌ مهاجرت‌ يهوديان‌ شوروي‌ به‌ اسرائيل‌ در سال‌ 1990 سبب‌ شد، رشد جمعيّت‌ اسرائيل‌ در اين‌ سال‌ از بالاترين‌ ميزان‌ در طول‌ 39 سال‌ گذشته‌ برخوردار شود.»
و در مورّخۀ 6 2/8/9 6: «قيام‌ فلسطيني‌ها منبع‌ اصلي‌ خطر را براي‌ آيندۀ صهيونيسم‌ و استقرار آن‌ تشكيل‌ داده‌ است‌.»
و در مورّخۀ 28/ 6 /9 6: «ادارۀ مركزي‌ اسرائيل‌ اعلان‌ كرد كه‌ جمعيّت‌ كشورش‌ به‌ 000 5 70 4 نفر رسيده‌ است‌ كه‌ از اين‌ تعداد 2000 4 38 نفر يهودي‌ و بقيّه‌ عرب‌ هستند.»
و در مورّخۀ 6 1/3/9 6: «به‌ نوشتۀ يك‌ مجلّۀ چاپ‌ آمريكا قريب‌ به‌ يك‌ ميليون‌ يهودي‌ در آينده‌ خاك‌ شوروي‌ را ترك‌ خواهند كرد.»
و در مورّخۀ 9/2/9 6: «ادارۀ آمار اسرائيل‌ امروزاعلام‌ كرد: جمعيّت‌ إسرائيل‌ سال‌ گذشته‌ با رشد 4 /2 درصد به‌ بالاترين‌ نرخ‌ رشد از سال‌ 1979 رسيد.»
و در مورّخۀ 6 /7/8 6: «بر اساس‌ گزارش‌ منتشر شده‌، جمعيّت‌ اسرائيل‌ به‌ 4 ميليون‌ و پانصد و سي‌ هزار نفر بالغ‌ گرديد.»
از اينجا روشن‌ مي‌شود: با چه‌ برنامه دقيق‌ و عميقي‌ روزبه‌ روز، چه‌ از ناحيۀ زاد و ولد و چه‌ از ناحيۀ مهاجرت‌ اتباع‌ يهودي‌ به‌ كشور إسرائيل‌ غاصب‌، افراد خودشان‌ را هجرت‌ مي‌دهند تا جاي‌ سكنۀ آواره‌ و بيرون‌ ريخته‌ شدگان‌

ص 224
از مسلمانان‌ را كه‌ فعلاً بر روي‌ كوهها چادر زده‌ و ميليونها نفر بدين‌ ترتيب‌ بی‌خانه‌ و لانه‌ زندگي‌ ميكنند، پر نمايند و بجاي‌ آنها سكني‌ گزينند.
اين‌ راجع‌ به‌ دولت‌ إسرائيل‌ ؛ و امّا مسلمين‌ كه‌ غالب‌ اين‌ 7 4 1 كشور مورد برنامه كنترل‌ قرار گرفته‌اند (و إسرائيل‌ با آنها درجهت‌ مرام‌ و عداوت‌ در نقطۀ مقابل‌ قرار گرفته‌است‌، و پيوسته‌ از دشمني‌ با آنها آرام‌ نمي‌نشيند) بايد مقطوع‌ النّسل‌ و عقيم‌ گردند. و اين‌ برنامه‌ در جميع‌ كشورهاي‌ اسلامي‌ بخصوص‌ اُردن‌ كه‌ هم‌ مرز با اين‌ دولت‌ غاصب‌ است‌ جاري‌ شود. يعني‌ اردن‌ ديگر فرزندي‌ نياورد، سوريّه‌ و شام‌ و سائر زمينهاي‌ اطراف‌ فلسطين‌ همگي‌ بايد عقيم‌ گردند ؛ تا برسد به‌ سرزمين‌ تونس‌ كه‌ زينالعابدين‌ بن‌ عليّ حاكم‌ گماشتۀ از طرف‌ ظالمان‌، آنجا را پاك‌ سازي‌ كند بطوريكه‌ مورد تعريف‌ وتمجيد هيئت‌ بين‌ الملل‌ قرار گيرد.
آيا برنامه كنترل‌ در آمريكا هم‌ اجرا مي‌شود ؟! يا نه‌ آنها چنين‌ عملي‌ را انجام‌ نمي‌دهند ؟! مگر الآن‌ درپايان‌ همين‌ گزارش‌ نخوانديم‌ كه‌: دكتر حاتمي‌ گفت‌: سرعت‌ بخشيدن‌ به‌ اين‌ امر و پذيرش‌ آن‌ از كشور ايران‌ جاي‌ خوشوقتي‌ است‌. و من‌ اينك‌ از كشوري‌ مي‌آيم‌ كه‌ متأسّفانه‌ رئيس‌ جمهور آن‌ «بوش‌» با كنترل‌ رشد جمعيّت‌ مخالفت‌ دارد.
چرا اينك‌ از ايران‌ تعريف‌ مي‌كنند، و بطوريكه‌ در خبرگزاري‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ در مورّخۀ 28/7/71 آمده‌ است‌: «ايران‌ در ميان‌ 5 7 كشور در حال‌ توسعه‌، در زمينۀ كنترل‌ جمعيّت‌ در بالاترين‌ رده‌ قرار گرفته‌ است‌.» ؟!
و در مورّخۀ 2/8/71 آمده‌ است‌: «معاون‌ دبير كلّ فدراسيون‌ بين‌ المللي‌ تنظيم‌ خانواده‌، تدابير اتّخاذ شدۀ در ايران‌ جهت‌ كنترل‌ جمعيّت‌ و توسعۀ برنامه‌هاي‌ رفاه‌ خانواده‌ را اميدوار كننده‌ خواند.»
و در مورّخۀ 6 1/12/71 آمده‌ است‌: «گروه‌ بين‌ المللي‌ اقدام‌ در مورد كنترل‌ جمعيّت‌، ايران‌ را در شمارۀ‌ كشورهاي‌ موفّق‌ در زمينۀ كنترل‌ جمعيّت‌

ص 225
دانست‌. و روسيّه‌ را از كشورهاي‌ ناموفّق‌ شمرد كه‌ در هر 11 سال‌ يك‌ ميليارد نفر به‌ جمعيّت‌ جهان‌ افزايش‌ ميدهند.»
و در مورّخۀ 23/3/73 آمده‌ است‌: «رئيس‌ فدراسيون‌ بين‌ المللي‌ خانواده‌ برنامه‌ريزي‌ شده‌ /اي‌. ار. پي‌. اف‌/ از كشورهاي‌ اسلامي‌ خواست‌ تا از الگوي‌ كنترل‌ جمعيّت‌ در ايران‌ پيروي‌ كنند.»
باري‌ ! اين‌ مورد اوّلي‌ بود كه‌ براي‌ حقير در مورد اصرار و ابرام‌ اين‌ خانم‌ دكتر دربارۀ‌ كنترل‌ جمعيّت‌ در جهان‌ سوّم‌ مخصوصاً كشورهاي‌ اسلامي‌، و بالاخصّ كشور ايران‌ اسلامي‌ سؤال‌ انگيز شده‌است‌. و اگر جناب‌ محترم‌ ايشان‌ با وسعت‌ اطّلاعاتشان‌ در زمينۀ مواليد جوابي‌ به‌ نظرشان‌ ميرسد ارائه‌ خواهند فرمود.
بازگشت به فهرست
اگر منظور خدمت‌ بود، بايد در طبقه‌ مرفّه‌ أمر به‌ تكثير فرزندان‌ مي‌نمودند

سؤال‌ دوّم‌: اگر منظوراز اينگونه‌ خدمت‌، قطع‌ نسل‌ عموم‌ نباشد، مي‌بايستي‌ ميان‌ طبقه‌ متمكّنين‌ و ثروتمنداني‌ كه‌ قادر بر گرفتن‌ چهار مخدّرۀ‌ جليله‌ و آوردن‌ فرزندان‌ بسيار از هر كدامشان‌ هستند، و ميان‌ طبقه‌ مستمندان‌ و زحمتكشان‌ و رعايائي‌ كه‌ بر يك‌ زن‌ گرفتن‌ و اولاد قليلي‌، بيشتر تمكّن‌ ندارند، فرق‌ گذارد ! مثلاً مردان‌ قدرتمند كه‌ به‌ آساني‌ از عهدۀ مخارج‌ بيست‌ فرزند بر مي‌آيند را تكليف‌ بدان‌ نمود تا ميزان‌ ترازو واژگون‌ نگردد، و عدالت‌ در هر حال‌ و در همۀ طبقات‌ محفوظ‌ بماند.
بسياري‌ از طبقه‌ مهندسان‌ و دكتران‌ مي‌باشند كه‌ هريك‌ داراي‌ خانه‌هاي‌ بسيار وسيع‌ و داراي‌ اشكوبهاي‌ متعدّد و بزرگ‌ هستند و معذلك‌ همه‌ خالي‌ است‌. زيرا آنها فقط‌ 2 يا 3 اولاد دارند و بواسطۀ جلوگيري‌ از تكثير اين‌ رحمت‌ الهيّه‌ دست‌ به‌ افزايش‌ نزده‌اند ؛ و اولادشان‌ بزرگ‌ شده‌، يا به‌ دبيرستان‌ و دانشكده‌ رسيده‌ و يا در خارج‌ زندگي‌ مي‌نمايند.
اين‌ گونه‌ دكترها كه‌ بعضي‌ از آنان‌ هم‌ واقعاً زحمت‌ كشيده‌ و دانشمند مي‌باشند و عمري‌ را در قسمت‌ پزشكي‌ مختصّ بخود صرف‌ نموده‌، و در زمان‌

ص 226
كهولت‌، يك‌ خانم‌ دكتر مُسنّ را به‌ نكاح‌ خويش‌ درمي‌آورند (كه‌ ديگر طبعاً يائسه‌ و نازا شده‌ و قدرت‌ بچّه‌ زائيدن‌ را ندارد) و فقط‌ به‌ يكي‌ دو سه‌ تا طفل‌ اكتفا كرده‌اند، حيف‌ نيست‌ اين‌ سرمايه‌هاي‌ علمي‌ متخصّصين‌ زير خاك‌ مدفون‌ گردد! بايد اين‌ درآمدهاي‌ سرشار را كه‌ متحيّرند كجا مصرف‌ كنند، همه‌ را صرف‌ تعليم‌ و تربيت‌ پزشكاني‌ از اولاد خودشان‌ و در رشتۀ خودشان‌ بنمايند ؛ نه‌ آنكه‌ آنان‌ را آزاد بگذارند تا در رشته‌هائي‌ كه‌ با علوم‌ و رشتۀ خصوص‌ پدرشان‌ مباينت‌ دارد متفرّق‌ شوند، بچّۀ دكتر بايد دكتر بشود ؛ بچّۀ مهندس‌، مهندس‌ ؛ بچّۀ معمار معمار.
چرا ؟! براي‌ آنكه‌ اين‌ فرزند در زير چتر علوم‌ پدر خود چيزهائي‌ را به‌ رايگان‌ مي‌آموزد كه‌ از اجانب‌ محالست‌ بتوان‌ آموخت‌. فوت‌ كوزه‌گري‌ را كوزه‌گر به‌ نورچشم‌ خودش‌ ياد مي‌دهد نه‌ به‌ همۀ اجانب‌. به‌ هر حال‌ سزاوار بود كه‌ براي‌ نداشتن‌ فرصت‌ كافي‌، اينگونه‌ دانشمندان‌ با ازدياد طبقه‌ فرزندان‌ بديشان‌ كمك‌ برسانند. خانه‌ها مملوّ از فرزندان‌ متديّن‌ و متخصّص‌ گردد ؛ همه‌ عالم‌ و كارآزموده‌ ؛ آنوقت‌ نه‌ تنها علم‌ پزشكي‌ بلكه‌ سائر رشته‌ها و علوم‌، همگي‌ رونقي‌ به‌ سزا ميگرفت‌.
امّا آنگونه‌ عمل‌ سر از همان‌ شعار عصر و دوره‌ شاه‌ در مي‌آورد كه‌ مي‌گفتند: فرزند فقط‌ 2 تا: يكي‌ دكتر، يكي‌ مهندس‌ !
اگر منظور اتلاف‌ نفوس‌ نبود، بايد بين‌ اين‌ دو طبقه‌ توانگر و ناتوان‌ قاعده‌ و قانوني‌ بود تا با از ميان‌ رفتن‌ فرزندان‌ طبقه‌ مستضعفان‌، كثرت‌ فرزندان‌ طبقه‌ قدرتمندان‌ جايشان‌ را پر كند. ولي‌ مع‌ الاسف‌، فشار همه‌ و همه‌ بر طبقه‌ ضعيف‌ و مستمند است‌. مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ بينوايان‌ و بيمه‌ شدگان‌ تحت‌ پوشش‌ را منع‌ مي‌كند. كميته‌هاي‌ امداد امام‌ خميني‌ از كمك‌ به‌ ضعفا و فقيران‌ دريغ‌ دارند.
ديروز در همين‌ مشهد مقدّس‌، زني‌ از افراد مستمند تحت‌ پوشش‌ كميته‌

ص 227
امداد امام‌ خميني‌ با بچّه‌ شيرخوارۀ‌ خود در بغل‌، به‌ كميته‌ رفته‌ بود تا سهميّۀ‌ قوطي‌ شير خشك‌ خود را بگيرد. به‌ وي‌ گفتند: اوّل‌ برو لوله‌هايت‌ را ببند و سپس‌ بيا تا قوطي‌ شير خشك‌ به‌ بچّه‌ات‌ بدهيم‌ ! [103]
يك‌ قوطي‌ شير خشك‌ = قيمت‌ يك‌ انسان‌ كامل‌
اين‌ مورد دوّم‌ است‌ كه‌ براي‌ حقير سؤال‌ انگيز شده‌است‌ كه‌ چگونه‌ در طرح‌ اين‌ مسائل‌، فقرا و ضعفا از دم‌ شمشير مي‌روند و همگي‌ درو مي‌شوند. آيا اين‌ نهج‌، منهاج‌ إسرائيليان‌ و امپرياليست‌ها نمي‌باشد؟!
بازگشت به فهرست
اسف‌ آور است‌ كه‌ يك‌ دكتر زنان‌، توبكتومي‌ را در كشورهاي‌ اسلامي‌ بكار بسته‌ است‌

سؤال‌ سوّم‌: ابراز اينگونه‌ طرحها از خانم‌ دكتر چنانچه‌ تخصّصشان‌ در رشتۀ جامعه‌ شناسي‌، جمعيّت‌ شناسي‌، سياسي‌، مديريّت‌ و برنامه‌ريزي‌ و امثال‌ ذلك‌ بود، جاي‌ تعجّب‌ نبود. امّا از آنجا كه‌ تخصّصشان‌ در خصوص‌ پزشكي‌ و بالاخصّ پزشكي‌ زنان‌ بوده‌ است‌، اين‌ اقدام‌ و قيام‌ از ايشان‌ بسي‌ شگفت‌ انگيز است‌ !
ايشان‌ بنا به‌ تعريف‌ و تشريح‌ همين‌ مجلّه‌، نائل‌ به‌ اخذ دكتراي‌ پزشكي‌ از

ص 227
دانشگاه‌ كراچي‌ شده‌اند، و سپس‌ دوران‌ تحصيلات‌ تخصّصي‌ خود در رشتۀ «زنان‌ و زايمان‌» را در سيتي‌ هاسپيتل‌ (بالتيمور، مريلند) آمريكا گذرانيدند و آنگاه‌ موفّق‌ به‌ أخذ درجۀ فوق‌ تخصّص‌ در رشتۀ جرّاحي‌ زنان‌ از دانشگاه‌ معروف‌ «جونز هاپكينز» گرديده‌اند.
آنگاه‌ نُه‌ سال‌ تمام‌ از سال‌ 54 19 تا 3 6 19 در نقاط‌ مختلف‌ پاكستان‌ به‌ عنوان‌ پزشك‌ متخصّص‌ زنان‌ و كودكان‌ خدمت‌ كرده‌اند.
بنابراين‌ آيا اصلاً و ابداً بگوششان‌ نخورده‌است‌ و در دانشگاهها نشنيده‌اند و طيّ تجارب‌ شخصي‌ 9 سالۀ خويشتن‌ دريافت‌ نكرده‌اند كه‌: «سلامتي‌ زن‌ در زائيدن‌، و در شيردادن‌ است‌» ؟ اين‌ مطلب‌ بقدري‌ واضح‌ و آشكار است‌ كه‌ اگر از آن‌ بي‌بي‌ قابله‌هاي‌ قديمي‌ قديمي‌ هم‌ مانند «زن‌ مشهدي‌ مهدي‌» [104] مي‌پرسيديد، فوراً جواب‌ مي‌گفتند. معهذا اوّلاً چگونه‌ ايشان‌ مي‌فرمايند: زن‌ نبايد در سنين‌ كمتر از بيست‌ سال‌ و زيادتر از سي‌ و پنج‌ سال‌ حامله‌ گردد؟
و ثانياً چگونه‌ با فرمان‌ ايشان‌ براي‌ ميليونها زن‌ آي‌.يو.دي‌ نصب‌ مي‌كنند و آنان‌ را موقّتاً از زايمان‌ مي‌اندازند ؟! چگونه‌ يك‌ ميليون‌ زن‌ را توبكتومي‌ مي‌كنند، لوله‌ها را مي‌بندند ؛ و إلي‌الابد عقيمشان‌ مي‌نمايند ؟! در كداميك‌ از دانشگاههاي‌ پزشكي‌ دنيا ديده‌ شده‌است‌ كه‌ زن‌ لوله‌ بسته‌، مجدّداً حمل‌ بردارد مگر 2 تا 3 نفر در هزار نفر ؟!
يعني‌ هرزن‌ كه‌ به‌ بستن‌ لولۀ خود اقدام‌ مي‌كند، در پانصد احتمال‌، يك‌ احتمال‌، يا حدّاقلّ در 333 احتمال‌ يك‌ احتمال‌ باز شدن‌ مجدّد لوله‌ و آبستني‌ است‌.

ص 229
با وجود اين‌ تمام‌ پزشكان‌ و جرّاحان‌ و آسيستانان‌ و معاونان‌ و سرپرستاران‌ و پرستاران‌ و جميع‌ كادر قابلگي‌ منسوب‌ و وابسته‌ به‌ خصوص‌ اين‌ گروه‌ مي‌گويند: خانم‌ لوله‌ات‌ را ببند ! هر وقت‌ خواستي‌ باز مي‌كنيم‌ ! اين‌ خدعۀ آشكار و اين‌ فريب‌ روشن‌ چرا ؟!
جناب‌ محترم‌ دكتر معروف‌ و مشهور و متخصّص‌ زنان‌ كه‌ سابقۀ ارادت‌ حقير نزد ايشان‌ متجاوز از ده‌ سال‌ است‌: آقاي‌ دكتر مهدي‌ يغمائي‌ سلّمه‌ الله‌ مي‌گفتند: ما يكنفر را هم‌ نديده‌ايم‌ كه‌ مجدّداً گشايش‌ يابد. يكي‌ از آقايان‌ به‌ زني‌ گفته‌ بود: اگر با سيم‌ ببندند جائز مي‌باشد، نه‌ با نخ‌. زيرا با نخ‌ قابل‌ برگشت‌ نيست‌، بخلاف‌ سيم‌ !
ايشان‌ مي‌گفتند: اين‌ چه‌ گفتاري‌ است‌ ؟! بمجرّد بستن‌ لوله‌ها چنان‌ مي‌چسبند كه‌ يك‌ تكّه‌ مي‌شوند ؛ خواه‌ با نخ‌ باشد، خواه‌ با سيم‌.
خانم‌ دكتر محترم‌ ! شما با اين‌ وسعت‌ اطّلاعات‌ خود، حتماً از عوارض‌ توبكتومي‌ و وازكتومي‌ و خوردن‌ قرصهاي‌ ضدّ حاملگي‌ و سائر انواع‌ جلوگيري‌ از سرطان‌ رحم‌، و سرطان‌ پستان‌، و سكتۀ قلبي‌، و بهم‌ خوردن‌ سيستم‌ جريان‌ خون‌ و از كار افتادن‌ يك‌ ارگان‌ رسمي‌ از پايه‌هاي‌ اصلي‌ بدن‌، و عوارض‌ بيشمار آن‌ مسلّماً و بدون‌ شكّ مطّلع‌ بوده‌ايد !!! چرا به‌ زنان‌ ايران‌ بازگو نكرديد ؟!
سازمان‌ شما به‌ نام‌ و عنوان‌ سازمان‌ بهداشت‌ جهاني‌ مادران‌ و كودكانست؛ اينست‌ معني‌ بهداشت‌ ؟! اينست‌ معني‌ حفظ‌ تندرستي‌ ؟! اينست‌ معني‌ كوشش‌ براي‌ سلامت‌ بشر ؟!
مخدّرۀ مجلّله‌، همشيرۀ محترمۀ آقاي‌ عبدالرّحيم‌ جلاليان‌ قزويني‌، به‌ اهل‌ بيت‌ ما گفته‌اند: من‌ شكم‌ پنجم‌ را حامله‌ هستم‌ و براي‌ پيش‌آمدي‌ نزد يكي‌ از خانمهاي‌ پزشك‌ زنان‌ كه‌ در قزوين‌ شهرت‌ بسزائي‌ دارد رفتم‌. پس‌ از سلام‌ سر خود را پائين‌ انداخته‌ و از روي‌ حيا و خجالت‌ گفتم‌: اين‌ شكم‌ پنجم‌ من‌ است‌.
فوراً آن‌ خانم‌ دكتر گفت‌: «چرا خجالت‌ مي‌كشي‌ ؟! ما نفهميديم‌ اين‌

ص 230
سروصداها از كجا بلند مي‌شود و ملّت‌ را به‌ كدام‌ طرف‌ سوق‌ مي‌دهند ؟! اگر زن‌ بخواهد سلامتش‌ را حفظ‌ كند بايد آبستن‌ شود.»
بازگشت به فهرست
اگر زن‌ بچّه‌ بزايد و دنبال‌ كمال‌ برود، همۀ ملّت‌ خود را حيات‌ بخشيده‌ است‌

سؤال‌ چهارم‌: اينكه‌ فرموده‌ايد: «و نقش‌ زن‌ تنها به‌ بچّه‌ زائيدن‌ منحصر نيست‌. وانگهي‌ هر كشوري‌ كه‌ ميخواهد در راه‌ توسعه‌ گام‌ بردارد، نميتواند تنها با نيمي‌ از جمعيّت‌ خويش‌ اين‌ راه‌ را بپيمايد.»گفتاري‌ درست‌ و طبق‌ موازين‌ علمي‌ نمي‌باشد.
موازين‌ علمي‌ مي‌گويند: زن‌ و مرد در هر جامعه‌، در وهلۀ اوّل‌ مي‌بايست‌ به‌ سلامت‌ خويش‌ بينديشند؛ و آنرا ازهر امر دگري‌ مقدّم‌ بدارند.
اگر زن‌ بچّه‌ نزايد و سلامت‌ خود را فاقد گردد ؛ هزار شغل‌ خارجي‌ گرچه‌ مفيد هم‌ باشد، چه‌ سودي‌ براي‌ او خواهد داشت‌ ؟!
ما معتقديم‌ طبق‌ عمل‌ به‌ شعار شما، اگر زن‌ بچّه‌ نزايد به‌ نيمي‌ از جمعيّت‌ كشور خيانت‌ كرده‌است‌. و علاوه‌ چنانچه‌ در مشاغل‌ مردان‌ شركت‌ جويد، غير از اشغال‌ آن‌ مناصب‌ كاري‌ نكرده‌است‌ ؛ و بنابراين‌ بر آن‌ نيمۀ دگر هم‌ خيانت‌ نموده‌است‌. بالنّتيجه‌ تمام‌ جمعيّت‌ كشور خويش‌ را فاسد كرده‌است‌.
و طبق‌ اعتقاد ما اگر زن‌ بچّه‌ بزايد، با تندرستي‌ خود، نيمي‌ از حيات‌ جمعيّت‌ كشور خويش‌ را تضمين‌ كرده‌ است‌. و اگر با آن‌ به‌ دنبال‌ كمال‌ روحي‌ خود برود سعادت‌ ابدي‌ خود را حائز گرديده‌ است‌ ؛ و بنابراين‌ در روند مصالح‌ جميع‌ جمعيّت‌ كشور خويش‌ قدم‌ راستين‌ برداشته‌ است‌.
بازگشت به فهرست
سياستهاي‌ بين‌ المللي‌ كنترل‌ جمعيّت‌ دنبالۀ نقشه‌هاي‌ انگليس‌ است‌
سؤال‌ پنجم‌: اينكه‌ فرموده‌ايد: «خوشبختانه‌ در آئين‌ اسلام‌ مخالفت‌ سازمان‌ يافته‌اي‌ با تنظيم‌ خانواده‌ وجود ندارد... تنها كاتوليك‌ها هستند كه‌ در مورد تنظيم‌ خانواده‌ به‌ جزميّات‌ متوسّل‌ مي‌شوند.» چگونه‌ مي‌تواند سخن‌ استواري‌ باشد ؟! مگر در آئين‌ يهوديان‌، اينك‌ آن‌ اصرار و ابرام‌ را از «تالمود» و از خاخامهاي‌ يهودي‌ در برقراري‌ نكاح‌ و تكثير فرزندان‌ بني‌ إسرائيل‌ نديديم‌ ؟!

ص 231
امّا حقيقت‌ مسيحيّت‌ واقعي‌ غير از آئين‌ كاتوليكها چيزي‌ نيست‌. پروتستانها دين‌ ندارند ؛ پشت‌ پا به‌ همۀ مقدّسات‌ خود زده‌اند. به‌ تمام‌ اعمال‌ودستورات‌ خارج‌ از آئين‌ خود به‌ عنوان‌ دين‌ و مذهب‌ عمل‌ مي‌كنند ؛ و در حقيقت‌ جز اسمي‌ از آئين‌ مسيحيّت‌ بر روي‌ آنها نمي‌باشد.
امّا آئين‌ اسلام‌، تشويق‌ و ترغيب‌ به‌ نكاح‌ و تكثير نسل‌ از سرلوحه‌هاي‌ قوانين‌ و دستورات‌ اوست‌. شما اين‌ مطلب‌ را مگر از ضرورت‌ تاريخ‌ اسلام‌ گرچه‌ نوشتۀ اجانب‌ باشد، احساس‌ نكرده‌ايد ؟!
كدام‌ فقيهي‌ از فقها اسلام‌ از شيعۀ اماميّه‌ و شيعۀ زيديّه‌، و حَنفيّه‌ و حنابله‌ و شافعيّه‌ و مالكيّه‌، قطع‌ نسل‌ و عقيم‌ كردن‌ را جائز شمرده‌اند ؟ حتّی‌ فقهاي‌ از خوارج‌ منتحل‌ به‌ اسلام‌ از إباضيّه‌ و غيرهم‌ بر اين‌ مطلب‌ تأكيد دارند. و نه‌ تنها در امر عقيم‌ نمودن‌، بلكه‌ همگي‌ متّفقاً كثرت‌ نكاح‌ و تعدّد اولاد را از اعظم‌ سنّت‌هاي‌ الهيّه‌ و مثوبات‌ اُخرويّه‌ شمرده‌اند.
بازگشت به فهرست
دنباله متن

پاورقي

[89] ـ كلمات‌ قصار، پندها و حكمت‌ها، امام‌ خميني‌ ؛ طبع‌ اوّل‌، بهار 1372 ص7 5 1

90همان
91همان

[92] ـ «كوثر» جلد دوّم‌، خلاصۀ بيانات‌ امام‌ خميني‌ 9 5 13 تا 7 6 13، ص‌ 122: بيانات‌ امام‌ خميني‌ در جمع‌ شركت‌ كنندگان‌ ايراني‌ در كنفرانس‌ نيمۀ دهۀ زن‌ در «كپنهاك‌»

[93] ـ كتاب‌ «جنايات‌ جهاني‌» شمس‌ الدّين‌ رحماني‌، ص‌ 29 و30 به‌ نقل‌ از روزنامۀ «جمهوري‌ اسلامي‌» مورّخ‌ 7/
[94] ـ در خلاصۀ مقاله‌اي‌ از دوست‌ ارجمند و گرانقدر، آقاي‌ دكتر حاج‌ سيّد رض فريد حسيني‌، استاد دانشكدۀ پزشكي‌ دانشگاه‌ علوم‌ پزشكي‌ مشهد مقدّس‌ كه‌ جناب‌ محترم‌ آقاي‌ دكتر حاج‌ سيّد حسين‌ فتّاحي‌ معصوم‌، در كتاب‌ خود: «مجموعۀ مقالات‌ سمينار ديدگاههاي‌ اسلام‌» در پزشكي‌ در ص‌ 7 46 و 8 46 ذكر نموده‌اند، آمده‌ است‌:
«بسم‌ الله‌ الرّحمن‌ الرّحيم‌. حكم‌ اسلام‌ دربارۀ‌ همجنس‌ گرائي‌ و رابطۀ آن‌ با بيماري‌ «ايدز» (Aids)
بيماري‌ ايدز يا سَنْدرُم‌ نقص‌ ايمني‌ اكتسابي‌ در سال‌ 1981 كشف‌ شد. موضوع‌ ايدز نه‌ تنها امروز بعنوان‌ يك‌ بيماري‌ ايمونولوژيك‌ مطرح‌ است‌ بلكه‌ بيشتر جنبه‌هاي‌ اجتماعي‌ و سياسي‌ آن‌ موضوع‌ رسانه‌هاي‌ گروهي‌ مي‌باشد. تا كنون‌ در آمريكا بيش‌ از 60 هزار نفر به‌ اين‌ بيماري‌ مبتلا شده‌اند و مرگ‌ و مير آن‌ نزديك‌ به‌ صد درصد مي‌باشد. عامل‌ اين‌ بيماري‌ ويروسي‌ است‌ كه‌ به‌ اختصار « HIV» ميگويند و در سال‌ 1983 كشف‌ شد.
در جوامع‌ صنعتي‌ مخصوصاً آمريكا، بي‌بند و باري‌ بيش‌ از حدّ در روابط‌ جنسي‌ پيدا شده‌ و حتّی‌ همجنس‌ بازي‌ (Haemo***uality) در انگلستان‌ و برخي‌ از ايالات‌ آمريكا قانوني‌ اعلام‌ شده‌ و اين‌ گروه‌ با حمايت‌ قانون‌ به‌ كار خود ادامه‌ ميدهند.
ريسك‌ فاكتور [عامل‌ خطر] اين‌ بيماري‌ با تمام‌ كوشش‌هائي‌ كه‌ شد آنرا به‌ بي‌بند و باري‌ نسبت‌ ندهند، هنوز هم‌ در بين‌ افراد همجنس‌ باز درصد بالائي‌ را تشكيل‌ مي‌دهد. بطوريكه‌ در همجنس‌ بازان‌ 78 درصد و در هموفيلي‌ها * كمي‌ بيشتر از يك‌ درصد مي‌باشد، و گروه‌ همجنس‌باز با انحرافات‌ جنسي‌ مسؤول‌ شيوع‌ بيش‌ از حدّ اين‌ بيماري‌ هستند.
با توجّه‌ به‌ اينكه‌ همجنس‌ بازي‌ در قرآن‌ كريم‌ بعنوان‌ عامل‌ زشتي‌ ياد شده‌ و حكم‌ اسلام‌ در اين‌ مورد شديد است‌، امروزه‌ با پيدايش‌ بيماري‌ ايدز واينكه‌ افراد همجنس‌ گرا مسؤول‌ شيوع‌ اين‌ بيماري‌ در جوامع‌ بشري‌ هستند ؛ به‌ اهمّيّت‌ حكم‌ اسلامي‌ دربارۀ‌ اين‌ گروه‌ پي‌ مي‌بريم‌. اكنون‌ حكم‌ اسلام‌ در مورد همجنس‌ گرائي‌ را كه‌ از رسالۀ عمليّۀ حضرت‌ امام‌ خميني‌ قدّس‌ سرّه‌ آمده‌ است‌ ذكر مي‌شود:
1 - همجنس‌ گرائي‌ دو مرد را لواط‌ گويند. اين‌ عمل‌ شنيع‌ از دو راه‌ قابل‌ اثبات‌ است‌:
الف‌: چهار مرتبه‌ اقرار و اعتراف‌ يكي‌ از آن‌ دو ؛ در صورتيكه‌ بالغ‌ و عاقل‌ و داراي‌ قصد و اختيار باشد.
ب‌: شهادت‌ و گواهي‌ چهار مرد كه‌ خود ديده‌ باشند، حكم‌ بالغ‌ و عاقل‌ در مفعول‌ و فاعل‌ اعدام‌ است‌.
2 ـ همجنس‌ گرائي‌ دو زن‌ را سُحق‌ گويند و كيفرآن‌ دو، 100تازيانه‌ مي‌باشد.
چنانچه‌ حكم‌ اسلام‌ دربارۀ‌ همجنس‌ گرائي‌ مردها اجرا مي‌شد بشريّت‌ شاهد شيوع‌ اين‌ بيماري‌ وحشتناك‌ يا بعبارت‌ ديگر طاعون‌ همجنس‌ بازان‌ نبود. و دوّم‌ اينكه‌ بيماري‌ ايدز هنوز در دو زن‌ همجنس‌گرا گزارش‌ نشده‌ است‌ و مي‌بينيم‌ حكم‌ اسلام‌ در مورد زنان‌ همجنس‌گرا 100 تازيانه‌ است‌. بنابراين‌ مي‌توان‌ امروز بعد از گذشت‌ 14 قرن‌ به‌ حكمت‌ علمي‌ و عملي‌ اين‌ حكم‌ نافذ اسلام‌ در مورد همجنس‌ گرائي‌ مردها پي‌ برد.»
* در فرهنگ‌ فارسي‌ معين‌ آورده‌ است‌: هموفيلي‌ ـ عارضه‌اي‌ كه‌ در اثر آن‌ بيمار بواسطۀ يك‌ اختلال‌ ارثي‌ در انعقاد خون‌ تمايل‌ دائمي‌ به‌ خونريزي‌ پيدا مي‌كند. هموفيلي‌ در فرزندان‌ ذكور ظاهر مي‌شود و غالباً افراديكه‌ هموفيلي‌ دارند در سنين‌ كودكي‌ بواسطۀ پيدايش‌ يك‌ خراش‌ در بدن‌ كه‌ سبب‌ خونريزي‌ زياد مي‌شود از بين‌ مي‌روند و ندرتاً به‌ سنّ بالا ميرسند. در فرزندان‌ اناث‌ ژن‌ هموفيلي‌ بصورت‌ نهفته‌ باقي‌ مي‌ماند و آنرا به‌ اخلاف‌ ذكور خود به‌ طور ارثي‌ منتقل‌ ميسازد كه‌ در آنها ظاهر ميشود و همچنين‌ به‌ اخلاف‌ اناث‌ نيز منتقل‌ ميشود ولي‌ بازبصورت‌ نهفته‌ باقي‌ مي‌ماند.

[95] ـ روزنامۀ «اطّلاعات‌» 20 رمضان‌ 10 4 1 (27 فروردين‌ 9 6 13) شمارۀ‌ 19019

[96] ـ چند روز قبل‌ روزنامۀ «خراسان‌»، شنبه‌ 6 صفر 5 1 4 1 ( 5 2/2/73) شمارۀ‌ 13020 نوشت‌:
«اطّلاعيّه‌: فرزند كمتر، زندگي‌ بهتر با دريافت‌ جائزه‌ ؛ بمناسبت‌ بزرگداشت‌ هفتۀ كنترل‌ جمعيّت‌، بيمارستان‌ و زايشگاه‌ خيريّۀ عليّ بن‌ أبي‌طالب‌ عليه‌ السّلام‌، به‌ مردان‌ يا زناني‌ كه‌ براي‌ انجام‌ وازكتومي‌ وتوبكتومي‌ (جهت‌ جلوگيري‌ از تراكم‌ و انفجار جمعيّت‌) به‌ اين‌ بيمارستان‌ مراجعه‌ كنند، علاوه‌ بر رايگان‌ بودن‌ عملهاي‌ مذكور، به‌ حكم‌ قرعه‌ تعدادي‌ تلويزيون‌ اهداء مي‌نمايد.»

[97] ـ روزنامۀ «قدس‌» 30 محرّم‌ 5 1 4 1 (19 تيرماه‌ 1373) شمارۀ‌ 1891

[98] ـ روزنامۀ «خراسان‌» 6 صفر 4 1 4 1 ( 4 مرداد 1372) شمارۀ‌ 12737

[99] ـ روزنامۀ «خراسان‌» مورّخۀ 4 2 ربيع‌ الاوّل‌ 4 1 4 1 (21 شهريور 1372) شمارۀ‌ 4 1277

[100] ـ مجلّۀ «دانشمند» مورّخۀ دي‌ ماه‌ 8 6 13، شمارۀ‌ پي‌ در پي‌ 5 31، سال‌ بيست‌ و هفتم‌، شمارۀ‌ اختصاصي‌ سال‌ 10، ص‌ 8 تا ص‌ 5 1

[101] ـ مجلّۀ «دانشمند» مورّخۀ دي‌ ماه‌ 8 6 13، شمارۀ‌ پي‌ در پي‌ 5 31، سال‌ بيست‌ و هفتم‌، شمارۀ‌ اختصاصي‌ سال‌ 10، ص‌ 10 و 11

[102] ـ «فراماسونري‌ و يهود» ترجمۀ جعفر سعيدي‌ از
YAHUDILIK VE MASON LUK Bilim ARASTIRMA GRUBU istanbul - 1986
انتشارات‌ علمي‌ تهران‌، طبع‌ اوّل‌ 9 6 13، ص‌ 55

[103] ـ در گزارش‌ خبرگزاري‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ در مورّخۀ 5 1/12/72 آمده‌ است‌:
«رئيس‌ قوّۀ قضائيّه‌ در ديدار مسؤولين‌ كميتۀ امداد امام‌ خميني‌ با وي‌، خواستار تلاش‌ بيشتر اين‌ نهاد در زمينۀ آموزش‌ روستائيان‌ به‌ منظور كنترل‌ رشد جمعيّت‌ شد.»

[104] ـ منزل‌ پدر حقير، كه‌ حقير در آنجا متولّد شده‌ام‌ ؛ طهران‌، خيابان‌ جمهوري‌ اسلامي‌ (شاه‌آباد سابق‌) كوچۀ حمّام‌ وزير بوده‌ است‌. در مقابل‌ اين‌ كوچه‌، كوچه‌اي‌ بود به‌ نام‌ كوچۀ مشهدي‌ مهدي‌ بقّال‌. مشهدي‌ مهدي‌، زني‌ داشت‌ كه‌ در ميان‌ عامّۀ مردم‌ به‌ «زن‌ مشهدي‌ مهدي‌» مشهور بود. وي‌ از قابله‌هاي‌ قديمي‌ مجرّب‌ و كارآزموده‌ بوده‌است‌، و از فوتش‌ شصت‌ سال‌ مي‌گذرد. رحمة‌ الله‌ عليها.
بازگشت به فهرست
دنباله متن

http://www.maarefislam.com/doreholo...ontent/nekaheyya/nekaheyya.6.htm#_Toc70824439
 
آخرین ویرایش:

DON AMIR

عضو جدید
اگر از اوّل‌ به‌ گفتار حضرت‌ علامه‌ عمل‌ كرده‌ بودند امروز در تمام‌ رشته‌هاي‌ پزشكي‌ زنان‌ مستكفي‌ بوديم‌

اگر از اوّل‌ به‌ گفتار حضرت‌ علامه‌ عمل‌ كرده‌ بودند امروز در تمام‌ رشته‌هاي‌ پزشكي‌ زنان‌ مستكفي‌ بوديم‌

[SUB]اگر از اوّل‌ به‌ گفتار حضرت‌ علامه‌ عمل‌ كرده‌ بودند امروز در تمام‌ رشته‌هاي‌ پزشكي‌ زنان‌ مستكفي‌ بوديم‌[/SUB]

مرحوم‌ علامه‌ فقيد استاد طباطبائي‌ رفَع‌ اللهُ في‌ الجَنان‌ مَقامَه‌ در مصاحبه‌اي‌ كه‌ از طرف‌ صدا و سيما پس‌ از شهادت‌ رفيق‌ ارجمند و برادر گراميمان‌ شهيد شيخ‌ مرتضي‌ مطهّري‌ غفرالله‌ له‌ با او نمودند و در آن‌ مصاحبه‌ بر مرحوم‌ شهيد بسيار گريسته‌ بود ؛ چون‌ در پايان‌ مصاحبه‌ از استاد خواستند پيامي‌ براي‌ مردم‌ بدهد ، فرموده‌ بود: «پيام‌ من‌ اينست‌ كه‌ به‌ اسم‌ اسلام‌ در اين‌ حكومت‌ اسلام‌ كاري‌ را انجام‌ ندهيد كه‌ در برابر خارجيان‌ موجب‌ ننگ‌ اسلام‌ باشد!»
گويند درنخستين‌ وهلۀ نمايش‌ صدا و سيما از اين‌ جريان‌ مصاحبه‌ ، اين‌ فراز اخير پيام‌ علامه‌ را نقل‌ كرده‌ بودند ؛ و در وهلۀ بعد كه‌ چند ساعتي‌ از وهلۀ اوّل‌ بيش‌ نمي‌گذشت‌ ، اسقاط‌ نموده‌ بودند.
مثلاً دربارۀ‌ دختران‌ و بطور كلّي‌ راجع‌ به‌ بانوان‌ اگر به‌ همين‌ دو جملۀ كوتاه‌ علامه‌ كه‌ نظريّۀ اسلام‌ مي‌باشد رفتار مي‌شد ، آيا تصوّر داشت‌ كه‌ براي‌ ما امروز مشكلي‌ در جامعه‌ باقي‌ مانده‌ باشد ؟
اگر براي‌ دختران‌ ، فنون‌ مناسب‌ و علوم‌ شايسته‌ براي‌ خودشان‌ و براي‌ جميع‌ جامعه‌ را اختيار مي‌نمودند ، امروز ما از ميان‌ همين‌ بانوان‌ يك‌ كادر تمام‌ و كامل‌ در تمامي‌ علوم‌ پزشكي‌ داشتيم‌ ، از چشم‌ پزشك‌ و جرّاح‌ گوش‌ و حلق‌ و بيني‌ تا چه‌ رسد به‌ مامائي‌ و انواع‌ جرّاحي‌هاي‌ مختصّۀ به‌ نسوان‌. ولي‌ مع‌الاسف‌ اين‌ راه‌ مستقيم‌ را در پيش‌ پاي‌ دختران‌ ننهادند و به‌ دختر گفتند: به‌ هر علمي‌ كه‌ خودت‌ ميخواهي‌ روي‌ آور !
دختران‌ ، گيج‌ و آواره‌ يكي‌ براي‌ خود فيزيك‌ را برگزيد ، دگري‌ جامعه‌ شناسي‌ ، سوّمي‌ فلسفه‌ ، چهارمي‌ ادبيّات‌، پنجمي‌ شيمي‌ آلي‌ ، ششمي‌ الكترونيك‌ ، هفتمي‌ صنايع‌ سنگين‌ و و و ، در اين‌ صورت‌ بودجه‌هاي‌ كلان‌ كشور از بيت‌المال‌ به‌ هدر رفت‌ ؛ هم‌ اين‌ دوشيزگان‌ ، معلّمين‌ و مهندسين‌ و فارغ‌التّحصيلاني‌ مفيد براي‌ خود و براي‌ امّت‌ مسلمان‌ نشدند ، و هم‌ پست‌ و

ص 195
صندلي‌ و جاي‌ پسران‌ را اشغال‌ نموده‌ و آنان‌ را محروم‌ ساختند ، و هم‌ وقت‌ و عمر خود را كه‌ به‌ گفتۀ آقاي‌ منصوري‌ تقريباً ثلث‌ از دانشجويان‌ را شامل‌ مي‌شوند تباه‌ كردند.
امروزه‌ جرّاح‌ قابل‌ و متخصّص‌ زنان‌ در مشهد نداريم‌ [87]. فوراً زائو را سزارين‌ مي‌كنند و عمل‌ را هم‌ خراب‌ انجام‌ ميدهند ، و بواسطۀ نقصان‌ عمل‌ ، آن‌ زن‌ مسكين‌ كه‌ به‌ كلام‌ اين‌ خانم‌ دكتر اعتماد كرده‌ و خود را تحت‌ اختيار وي‌ سپرده‌ است‌ ، و دچار امراض‌ غير قابل‌ علاج‌ شده‌ است‌ ؛ پيوسته‌ بايد متحمّل‌ پي‌آمدهاي‌ نامطلوب‌ آن‌ گردد. بنده‌ شخصاً در مدّت‌ اين‌ پانزده‌ سالي‌كه‌ در أرض‌ أقدس‌ مشهد ساكن‌ و مقيم‌ مي‌باشم‌ نظائر و شواهدي‌ از مبتلايان‌ عيني‌ را كه‌ اينك‌ در برابر چشمان‌ دارم‌ ، بسيار سراغ‌ دارم‌.
امّا با گفتار حضرت‌ علامه‌ فقيدِ علم‌ وفقيدِ اتقان‌ و نظريّۀ صائب‌ ، كجا چنين‌ زمينه‌هائي‌ پيش‌ مي‌آمد ؟ شما فقط‌ ملاحظه‌ كنيد در همين‌ يك‌ عبارتشان‌ كه‌ جناب‌ محترم‌ صاحب‌ سرمقاله‌ از ايشان‌ نقل‌ كردند:
إنَّ الطَّريقَةَ المَرضِيَّةَ مِنْ حَيَوةِ الْمَرْأَةِ في‌ الإسْلامِ أنْ تَشْتَغِلَ بِتَدْبيرِ اُمورِ الْمَنْزِلِ الدّاخِليَّةِ وَ تَرْبيَةِ الأوْلادِ وَ هَذا وَ إنْ كانَتْ سُنَّةً غَيْرَ مَفْروضَةٍ لَكِنَّ التَّرغيبَ وَ التَّحْريصَ النَّدِبِيَّ... كانَتْ تَحْفَظُ هَذِهِ السُّنَّة‌.[88]

ص 196
اگر به‌ همين‌ مقدار عمل‌ ميكرديم‌ ، آيا مشكلات‌ دانشجوئي‌ اختلاط‌ دختران‌ ، كه‌ 90% دانشجويان‌ اين‌ مدرسه‌ از روابط‌ غير مشروعشان‌ محسوب‌ داشته‌اند ، وجود داشت‌ ؟! آيا براي‌ زائيدن‌ بانوانمان‌ محتاج‌ به‌ قابله‌ و پزشك‌ مرد مي‌گشتيم‌ ؟! نه، وَاللهِ نه‌ ، بِاللهِ نه‌ ، تَاللهِ نه‌. بنابراين‌ عزيزم‌ !
نظر ز روي‌ تكبّر به‌ اهل‌ راز مكن‌ كه‌ باريافتگان‌ حريم‌ پادشهند
شما چون‌ ديديد از علامه‌ در دنيا تجليل‌ نشد ، نبايد گمان‌ كنيد كه‌ واقعيّت‌ هم‌ همين‌ طور است‌ ! تا بيائيد و با عبارت‌: «يكي‌ از بزرگان‌ معارف‌ ديني‌ فرموده‌اند» گفتارشان‌ را ذكر كنيد ، و با عرائض‌ حقير فقير خاك‌ پا و خانه‌زاد آن‌ منيع‌ مرتبت‌ و رفيع‌ منزلت‌ درهم‌ بياميزيد و خود را حَكم‌ در قضيّه‌ قرار دهيد و با فكر و انديشۀ خود آنرا بدون‌ دليل‌ و اقامۀ برهان‌ ضايع‌ كنيد ، و به‌ مجرّد شعار و هياهو گفتار مقابل‌ را أخذ كنيد و دختران‌ معصوم‌ را از خانه‌ و كاشانه‌ بدر آوريد ؛ و خسران‌ زده‌ و تهي‌دست‌ از سراب‌ باز گردانيد !
من‌ نه‌ پدرانه‌ ! بلكه‌ برادرانه‌ و متواضعانه‌ به‌ شما نصحيت‌ ميكنم‌: كلام‌ چنين‌ مردمان‌ حقّ انديش‌ و باطل‌ زدا را كه‌ هر سلّول‌ از بدنشان‌ را با فكر و تأمّل‌ بكار بسته‌ ، و فيلسوفاني‌ عاليقدر و دانشمنداني‌ گرانمايه‌ در راه‌ اسلام‌ شناسي‌ شده‌اند ، نبايد به‌ ديدۀ حقارت‌ نگريست‌.
هر چند گفته‌اند: انسان‌ در نقد و تحليل‌ آزاد است‌ ؛ هيچ‌ انديشه‌ و نظريّه‌اي‌ را نبايد تحميل‌ نمود ، ولي‌ آن‌ مسأله‌اي‌ است‌ ، و اين‌ مسأله‌اي‌ دگر. وگرنه‌ انسان‌ بايد تأسّف‌ بخورد ، ولي‌ تأسّف‌ بجا و بموقع‌ ؛ نه‌ مثل‌ تأسّف‌ مردي‌ كه‌ چون‌ از سفر باز آمد حليله‌ را مريضه‌ ، و والده‌ را مرده‌ يافت‌. چون‌ با حليله‌ درآميخت‌ فوراً شفا يافت‌ ، افسوس‌ مي‌خورد كه‌ اگر زودتر آمده‌ بودم‌ والده‌ را هم‌ شفا داده‌ بودم‌.
بازگشت به فهرست
دنباله متن
[SUB] [/SUB]
[SUB]پاورقي[/SUB]

[SUP][69][/SUP] ـ ايشان‌ در يك‌ سفر به‌ مشهد مقدّس‌ آمدند و به‌ زيارت‌ حضرت‌ ثامن‌ الحجج‌ عليّ ابن‌ موسي‌ عليه‌ السّلام‌ مشرّف‌ شدند.

[70] ـ «أنوار الملكوت‌» سيّد محمّد حسين‌ طهراني‌ ، انتشارات‌ علامه‌ طباطبائي‌ ، ج‌ 1 ص‌ 178 و ص‌ 182

[71] ـ «الميزان‌» علامه‌ طباطبائي‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 1 5 3

[72] ـ «ترجمه‌ رساله‌ بديعه‌» سيّد محمّد حسين‌ طهراني‌ ، ص‌ 218

[73] ـ مجلّه‌ «حوزه‌» ، شمارۀ‌ 41 ، ص‌ 13 تا ص‌ 17

[74] ـ در تعليقه‌ آورده‌ام‌: «دكتر حاج‌ سيّد حميد سجّادي‌ ، از مفاخر چشم‌ پزشكان‌ عصر ما در جهان‌ ؛ كه‌ علاوه‌ بر نبوغ‌ الهي‌ در فنّ چشم‌ پزشكي‌ ، و دارا بودن‌ دو شهادت‌ و گواهي‌ فوق‌ تخصّص‌ در قسمت‌هاي‌ خَلْفي‌ و قُدّامي‌ چشم‌ (شبكه‌ و قرنيّه‌) ، از جوانان‌ مسلمان‌ و خوش‌ فهم‌ و غيور و دلسوز و متعهّد به‌ اسلام‌ و جامعه‌ مسلمين‌ است‌. چشم‌ راست‌ حقير را كه‌ مبتلا به‌ پارگي‌ شبكه‌ (دكُلْمان‌) شده‌ بود ، و از سخت‌ترين‌ انواع‌ پارگي‌ بود (يعني‌ نعلي‌ شكل‌ دورتا دور پاره‌ شده‌ و فقط‌ از يك‌ نقطه‌ مختصر اتّكاء باقي‌ مانده‌ بود و خطر آن‌ نود و پنج‌ درصد بود ؛ و اين‌ نوع‌ از عمل‌ از مشكلترين‌ اقسام‌ عملي‌ است‌ كه‌ در سطح‌ جهان‌ بر روي‌ چشم‌ انجام‌ ميگيرد) به‌ فوريّت‌ عمل‌ كرد. زمان‌ عمل‌ هفت‌ ساعت‌ طول‌ كشيد و لِلَّهِ الحَمْدُ وَ لَهُ الشُّكْر عمل‌ در نهايت‌ خوبي‌ ، و منتج‌ نتيجه‌ شد. شَكَّرَ اللَهُ مَساعِيَهُ الجَميلَة‌ و أبْقاهُ اللَهُ ذُخْرًا لِلمُسلِمينَ وَ خَتَمَ لَهُ بِالحُسْنَی‌ بِمُحَمَّدٍ وَ ءالِهِ الطّاهِرين‌.»

[75] ـ روزنامه‌ «اطّلاعات‌» 5 2 جمادي‌ الاولي‌ 13 4 1 (30 آبان‌ 1371) طيّ شماره‌ 19772 در قسمت‌ ضميمه‌ ، ص‌ 1 با عنوان‌ «انجام‌ عمل‌ جرّاحي‌ توسّط‌ يك‌ پزشك‌ ايراني‌ ، شگفتي‌ محافل‌ آمريكا را برانگيخت‌» آورده‌ است‌: «دكتر سجّادي‌ با انجام‌ اين‌ عمل‌ جرّاحي‌ ، كوري‌ مادرزادي‌ يك‌ دختر 11 ماهه‌ را معالجه‌ كرد. » در اينجا يك‌ صفحه‌ روزنامه‌ آمريكائي‌ را كه‌ شرح‌ حال‌ عمل‌ طفل‌ را داده‌ و تصوير مادر و بچّه‌ را كشيده‌ است‌ ، گراور نموده‌ است‌ و در شرح‌ عمل‌ مي‌گويد: «دكتر سيّد حميد سجّادي‌ ، جرّاح‌ و فوق‌ تخصّص‌ بيماريهاي‌ چشم‌ كه‌ مدّت‌ يكسال‌ و نيم‌ است‌ براي‌ انجام‌ تحقيق‌ و تجربۀ يك‌ دوره‌ تكميلي‌ عملي‌ و تحقيقي‌ در آمريكا بسر ميبرد ، در مركز چشم‌ پزشكي‌ كانزاس‌ سيتي‌ ، چشمان‌ يك‌ دختر 11 ماهه‌ را كه‌ به‌ بيماري‌ ژنتيكي‌ «مونوسومي‌ 21» مبتلا بود تحت‌ عمل‌ جرّاحي‌ قرار داد و با پيوند قرنيّه‌ در چشمان‌ او قدرت‌ بينائي‌ را به‌ نوزاد باز گردانيد. بنا به‌ اظهار نظر پزشكان‌ آمريكائي‌ «مونوسومي‌ 21» نوعي‌ بيماري‌ است‌ كه‌ در آن‌ نصف‌ كروموزم‌ شماره‌ 21 مفقود ميشود و قرنيّه‌ چشم‌ از بدو تولّد سفيد است‌ و بر اثر آن‌ بينائي‌ چشمان‌ بيمار به‌ طور كامل‌ از بين‌ مي‌رود.» در اينجا روزنامه‌ شرح‌ عمل‌ را مفصّلاً بيان‌ مي‌كند.

[76] ـ تفسير «الميزان‌» ج‌ 2 ، ص‌ 4 28

[77] ـ «تحرير» كتاب‌ جهاد ، آخر ص‌ 4 13

[78] ـ «تذكره‌» كتاب‌ جهاد ، ص‌ 1

[79] ـ «مبسوط‌» كتاب‌ جهاد ، ص‌ 5

[80] ـ به‌ كتاب‌ «سيري‌ در زندگاني‌ استاد مطهّري‌» طبع‌ اوّل‌ ، نشر انتشارات‌ صدرا ، صفحه‌ 55 رجوع‌ شود.

[81] ـ روزنامۀ «جمهوري‌ اسلامي‌» مورّخۀ 10 شعبان‌ 4 1 4 1 (3 بهمن‌ 1372) شمارۀ‌ 45 2 4 ، ص‌ 12

[82] ـ مجلّۀ «زن‌ روز» 21 اسفندماه‌ 1372 طيّ شماره‌ 1 45 1 نوشت‌:
واتيكان‌: زناني‌ كه‌ از قرص‌ سقط‌ جنين‌ استفاده‌ كنند مرتدّ خواهند بود.
واتيكان‌ ـ خبرگزاري‌ فرانسه‌: زناني‌ كه‌ از قرصهاي‌ سقط‌ جنين‌ استفاده‌ كنند ، با خطر طرد شدن‌ از كليساي‌ مسيحي‌ روبرو خواهند شد.
روزنامۀ لوسرباتور چاپ‌ واتيكان‌ با اعلام‌ اين‌ خبر نوشت‌: « پدر جينوكونچتي‌ » كارشناس‌ ديني‌ اين‌ روزنامه‌ طيّ مقاله‌اي‌ اين‌ حقيقت‌ را كه‌ روزي‌ اين‌ قرصها بدون‌ نياز به‌ تجويز پزشك‌ در دسترس‌ دختران‌ كم‌ سنّ و سال‌ انگليس‌ قرار خواهد گرفت‌ ، تقبيح‌ كرد.
او تأكيد كرد كه‌ قوانين‌ رومن‌ كاتوليك‌ امكان‌ طرد نمودن‌ زناني‌ را كه‌ به‌ هر شيوه‌اي‌ سقط‌ جنين‌ كنند فراهم‌ كرده‌است‌.
كونچتي‌ در مقالۀ خود نوشت‌: حتّی‌ اگر اين‌ قرص‌ هم‌ مؤثّر نيفتد زندگي‌ را به‌ خطر خواهد انداخت‌ و استفاده‌ از آن‌ نشانگر كاري‌ غير قانوني‌ و غير اخلاقي‌ خواهد بود.

[83] ـ روزنامۀ «جمهوري‌ اسلامي‌» مورّخۀ 4 1 ربيع‌ الآخر 11 4 1 ، شمارۀ‌ 3310 ، قسمت‌ بيست‌ و نهم‌ ، مقالۀ كنترل‌ جمعيّت‌

[84] ـ روزنامۀ «جمهوري‌ اسلامي‌» مورّخۀ 6 1 ربيع‌ الآخر ، شمارۀ‌ 3312 ، قسمت‌ آخر از مقالۀ كنترل‌ جمعيّت‌

[85] ـ يك‌ هفته‌ به‌ شهادت‌ مرحوم‌ صديق‌ ارجمند آية‌ الله‌ شيخ‌ مرتضي‌ مطهّري‌ رحمة‌الله‌ عليه‌ مانده‌ بود كه‌ حقير بيست‌ امر بسيار مهمّ را به‌ ايشان‌ تذكّر دادم‌ ، كه‌ چون‌ به‌ محضر رهبر كبير انقلاب‌ آية‌ الله‌ خميني‌ در قم‌ مشرّف‌ ميشوند ، به‌ عنوان‌ پيشنهاد معروض‌ دارند. از جمله‌ مسأله‌ ازدواج‌ پسران‌ و دختران‌ بود كه‌ اينك‌ ذيلاً بدان‌ اشاره‌ مي‌شود. ايشان‌ در وقت‌ تشرّف‌ به‌ قم‌ فقط‌ مجال‌ گفتگو دربارۀ‌ نماز جمعه‌ را پيدا مي‌كنند و بقيّۀ اين‌ پيشنهادات‌ تأخير مي‌افتد به‌ مجلس‌ بعد ، كه‌ ايشان‌ را قبل‌ از آن‌ مجلس‌ ترور مي‌كنند. از اين‌ پيشنهادها نُه‌ تاي‌ آن‌ در كتاب‌ «وظيفۀ فرد مسلمان‌ درحكومت‌ اسلام‌» از ص‌ 119 تا ص‌ 132 آمده‌ است‌ و يازده‌تاي‌ ديگر نيز نوشته‌ شده‌ و آمادۀ طبع‌ است‌ تا بحول‌ و قوّۀ خدا ، هنگام‌ تجديد چاپ‌ اين‌ كتاب‌ با آن‌ طبع‌ گردد. امّا مسأله‌ ازدواج‌ پسران‌ و دختران‌ در ص‌ 120 و121 اين‌ كتاب‌ بدينگونه‌ آمده‌ است‌:
« مسأله‌ دوّم‌ مسأله‌ ازدواج‌ پسران‌ و دختران‌ بود. پسري‌ كه‌ به‌ سنّ پانزده‌ سال‌ مي‌رسد ، او را بايد زن‌ داد و اين‌ امر بايد در تمام‌ مملكت‌ اجرا شود. دولت‌ با يك‌ برنامه وسيع‌ و منظّم‌ يك‌ اطاق‌ كوچك‌ به‌ او ميدهد. حالا كاسب‌ است‌ كاسب‌ باشد ، زارع‌ است‌ زارع‌ باشد، كارگراست‌ كارگر باشد ، محصّل‌ است‌ محصّل‌ باشد. دختري‌ به‌ او بدهند ، و اينها هر روز به‌ دنبال‌ كار خودشان‌ هستند. آنكه‌ درس‌ ميخواند درس‌ ميخواند ، آنكه‌ دانشگاه‌ ميرود درس‌ مي‌خواند. چه‌ اشكال‌ دارد شخصي‌ دانشگاه‌ برود و زن‌ هم‌ در خانه‌اش‌ باشد. مثل‌ اينكه‌ شخص‌ دانشگاهي‌ مي‌آيد در خانۀ مادر و پدر ، و غذا ميخورد بعد هم‌ ميرود دنبال‌ كار. هم‌ دخترها و هم‌ پسرها در سطح‌ تمام‌ مملكت‌ ، اوّل‌ بلوغ‌ بايد ازدواج‌ كنند.»
در كتاب‌ «لمعاتي‌ از شيخ‌ شهيد» انتشارات‌ صدرا ، ص‌ 1 4 آمده‌ است‌: «مواردي‌ كه‌ استاد شهيد در نظر داشتند با حضرت‌ امام‌ (ره‌) در ميان‌ بگذارند و بر روي‌ ورقه‌اي‌ يادداشت‌ فرموده‌ بودند كه‌ پس‌ از شهادت‌ در جيب‌ لباس‌ استاد يافت‌ شد...
پيشنهاد آقاي‌ تهراني‌ (1) و حجاب‌ استاندارد شده‌.
تعليم‌ فنون‌ جنگي‌ براي‌ افراد از 18 سال‌ تا 0 4 سال‌ بطور اجباري‌ يا داوطلب‌.
تسهيلات‌ ازدواج‌ براي‌ پسران‌ و دختران‌ بعد از بلوغ‌...»
و در تعليقه‌ آورده‌ است‌: «1 ـ آيت‌ الله‌ سيّد محمّد حسين‌ حسيني‌ تهراني‌.»
و امّا پيشنهاد حقير به‌ آية‌ الله‌ خميني‌ رضوان‌ الله‌ عليه‌ راجع‌ به‌ حجاب‌ ، همانطور كه‌ در يادداشت‌ مرحوم‌ مطهّري‌ (ره‌) آمده‌ بود و در كتاب‌ «وظيفۀ فرد مسلمان‌ در حكومت‌ اسلام‌» ص‌ 121 و 122 آمده‌ است‌ ، چنين‌ مي‌باشد:
«مسأله‌ سوّم‌ در حجاب‌ بود كه‌ ايشان‌ به‌ عنوان‌ تحفه‌اي‌ كه‌ براي‌ مملكت‌ ايران‌ آوردند ، حجاب‌ را يك‌ حجاب‌ صحيح‌ استاندارد كنند يعني‌ زنها داراي‌ پوشش‌ صحيح‌ باشند و بتوانند در عين‌ پوشش‌ دنبال‌ كار بروند ، بچّه‌ بغل‌ كنند ، خريد كنند ، سوار اتوبوس‌ شوند ؛ و چادر از سرشان‌ نيفتد ، بدن‌ معلوم‌ نباشد. لباسي‌ با آستين‌ بلند همراه‌ شلواري‌ بلند و گشاد و داراي‌ رنگ‌ خاصّ (استاندارد سرمه‌اي‌ و يا خاكستري‌) البتّه‌ بعضي‌ از فقهاء وجه‌ و كفّين‌ را جائز مي‌دانند كه‌ جائز هم‌ هست‌ ، ولي‌ بعضي‌ از آقايان‌ احتياط‌ مي‌كنند كه‌ مقلّدين‌ آنها چهرۀ خود را هم‌ بپوشانند و يك‌ روسري‌ بلند كه‌ در حكم‌ جلباب‌ باشد سر كنند ، در اينصورت‌ بسيار بهتر از چادر نمازهاي‌ فعلي‌ امروزه‌ كه‌ آنرا چادر بيرون‌ قرار داده‌اند مي‌باشد و ميتواند حافظ‌ زنان‌ باشد. اين‌ چادرهائي‌ كه‌ كمر ندارد و جلوي‌ آن‌ بسته‌ نيست‌ و بايد پيوسته‌ زنان‌ آنها را با دستشان‌ نگاهدارند و اگر احياناً بادي‌ بوزد و كنار برود تمام‌ اندامشان‌ نمايان‌ مي‌شود، حجاب‌ صحيح‌ نيست‌ ؛ و علاوه‌ جلوي‌ كار آنها را نيز مي‌گيرد. بالاخره‌ اين‌ مانتو و شلوار بلند و گشاد بايد استاندارد باشد بطوريكه‌ هر كس‌ برود در دكّاني‌ براي‌ خريد اين‌ لباس‌ و بگويد: من‌ لباس‌ بيرون‌ ميخواهم‌ ، مقدار پارچۀ آن‌ مشخّص‌ باشد مثل‌ چادر مشكي‌ كه‌ مثلاً شش‌ متر است‌. تمام‌ زنهاي‌ ايران‌ اين‌ لباس‌ را بپوشند. كفشها هم‌ خيلي‌ ساده‌ و بدون‌ پاشنۀ بلند ، و نرم‌ باشد. بعد يك‌ نفر از همان‌ زنهاي‌ لخت‌ طاغوتي‌ را بياورند در تلويزيون‌ و نشان‌ بدهند و با يكي‌ از اين‌ زنها مقايسه‌ كنند كه‌ اي‌ مردم‌ مسلمان‌ ! براي‌ آزادي‌ ، شرف‌ ، براي‌ دنبال‌ كار رفتن‌ ، حتّی‌ براي‌ آسايش‌ زنان‌ كداميك‌ از اينها بهتر است‌؟ آيا زن‌ با آن‌ قسم‌ مي‌تواند دنبال‌ كار برود ، يا با اين‌ قسم‌ ؟
البتّه‌ اينها اجمال‌ مسأله‌ است‌. و گفتم‌ كه‌: اين‌ مطلب‌ در صورتي‌ براي‌ عموم‌ مردم‌ قابل‌ قبول‌ است‌ كه‌ ايشان‌ اوّل‌ دربارۀ‌ عيالات‌ خودشان‌ عملي‌ كنند ، نه‌ اينكه‌ خودشان‌ عملي‌ نكنند. و سپس‌ از زنهاي‌ ايران‌ بخواهند كه‌ حجابشان‌ را اينطور كنند. چون‌ ايشان‌ الآن‌ در رأس‌ هستند و فرمايشاتشان‌ نافذ است‌ ، و از ايشان‌ بعنوان‌ رئيس‌ مي‌پذيرند. اگر بنده‌ و امثال‌ بنده‌ هزار نفر هم‌ بگويند فائده‌ ندارد ؛ امّا از ايشان‌ قابل‌ قبول‌ است‌ و قابل‌ عمل‌.»
بالجمله‌ حقير رنگ‌ سياه‌ را اختيارنكردم‌،چون‌ رنگ‌ سياه‌ شرعاً كراهت‌ دارد ، خواه‌ براي‌ مرد و خواه‌ براي‌ زن‌ و علاوه‌ در پزشكي‌ هم‌ ضرر آن‌ براي‌ اعصاب‌ به‌ ثبوت‌ رسيده‌ است‌ .
باري‌ ، از آنچه‌ گفته‌ شد معلوم‌ شد كه‌ اوّلاً: كتاب‌ صديق‌ عزيز و گراميمان‌ مرحوم‌ شهيد مطهّري‌ (ره‌) دربارۀ‌ حجاب‌ ، از جهت اینکه تعیین یک لباس معیار و با تعریف مشخص به عنوان حجاب اسلامی را ننموده است خالي‌ از خلل نيست‌. زيرا اختیار را به دست خود افراد داده است در نتیجه نفوس پرهیجان و احیاناً منحرف در تعیین مصداق عدم خود نمائی و عدم تبرّج و رنگ مناسب و تنگ نبودن و کوتاه و بلندی لباس دچار افراط و تفریط شده و کم کم سر از مصادیقی در می آورند که صدق بی حجابی بر آنها سزاوارتر است تا حجاب . و بنده به خود ایشان این موضوع را تذکر دادم . (کتاب «حجاب» ایشان پیش از هشت سالی بود که با حقیر ارتباطی برقرار بود و گرنه مسلماً اینچنین نمی شد .) و این همان مطلبی است که ما در پیشنهاد خود توسّط ایشان برای حضرت آیة الله خمینی به عنوان حجاب معیار و استاندارد به آن نظر داشته ایم .
و ثانياً: اينكه‌ نويسندۀ سرمقاله‌ در ص‌ 18 متذكّر شده‌است‌: «از حدود 20 سال‌ پيش‌ تا كنون‌ ، تنها نوشتارهاي‌ تحقيقي‌ در اين‌ مقوله‌ ، كتابهاي‌ ايشان‌ (مطهّري‌) است‌ و بس‌. و آيا مايۀ تأسّف‌ نيست‌ كه‌ در چنان‌ مسأله‌اي‌ حسّاس‌ و اساسي‌ هنوز بر جاي‌ پاي‌ ايشان‌ كسي‌ گام‌ننهاده‌ است‌؟»
پاسخ‌ ايشان‌ را خود مطهّري‌ ميدهد: پس‌ آن‌ كس‌ كه‌ من‌ حامل‌ پيام‌ او از طهران‌ به‌ قم‌ براي‌ رهبر كبير فقيد بودم‌ ، مرده‌ بود كه‌ من‌ نظريّه‌اش‌ را عالي‌ترين‌ نظريّه‌ دانسته‌ و يادداشت‌ كرده‌ و در جيب‌ خود گذاشتم‌ تا با بقيّۀ پيشنهادهاي‌ او بحضرت‌ پيشوا برسانم‌ ! امّا مع‌ الاسف‌ قضاي‌ الهي‌ مرا گرفت‌ و قبل‌ از وصول‌ ، ارتحال‌ دست‌ داد.

[86] ـ بايد دانست‌: در قرآن‌ كريم‌ بدين‌ عبارت‌ نيست‌ و مشابه‌ آن‌ است‌. ولي‌ چون‌ نخواستيم‌ در عبارت‌ وي‌ تصرّفي‌ شده‌ باشد ، آنرا بهمانگونه‌ حكايت‌ نموديم‌.

[87] ـ باستثناء يكي‌ دو نفر ؛ از جملۀ ايشان‌ خانم‌ دكتر علوي‌ بود كه‌ جرّاح‌ و پزشك‌ زنان‌ و بسيار لايق‌ بود. در مشهد مقدّس‌ دست‌ به‌ عمل‌ نمي‌زد مگر در وقت‌ ناچاري‌. در زايمان‌ مخدّرات‌ بسيار عاقل‌ و صبور و متحمّل‌ بود. يكي‌ از دوستان‌ مي‌گفت‌: در زايمان‌ عيال‌ من‌ (كه‌ طلبه‌اي‌ بودم‌) بقدري‌ حوصله‌ بخرج‌ داد تا وي‌ بطور طبيعي‌ وضع‌ حمل‌ كرد در صورتيكه‌ در دو شكم‌ قبلي‌ سزارين‌ شده‌ بود. دوست‌ ما مي‌گفت‌: وي‌ بقدري‌ متحمّل‌ بود كه‌ عيال‌ من‌ از شدّت‌ درد لگد بر شكم‌ او ميزد و او باكي‌ نداشت‌. ولي‌ افسوس‌ كه‌ ايشان‌ خود را كانديداي‌ مجلس‌ نمودند و تمام‌ آن‌ خدمتهاي‌ ارزندۀ عملي‌ ، تعطيل‌ شد. آيا كسي‌ دگر هست‌ كه‌ كار او را انجام‌ دهد ؟!

[88] ـ «الميزان‌» طبع‌ اوّل‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 1 5 3
[SUB]بازگشت به فهرست[/SUB]
[SUB]دنباله متن

[/SUB]http://www.maarefislam.com/doreholo...ontent/nekaheyya/nekaheyya.5.htm#_Toc70824438
 

عاشق پیشه

عضو جدید
ببخشید
ما رفتیم وام ازدواج بگیریم گفتن تخم وام ازدواج را ملخ خورده
حالا یه وام ازدواج نمیدن چطور انتظار دارن که ازدواج کنیم و با افزایش جمعیت باعث استحکام پیکر مسلمین بشیم؟:(
 

DON AMIR

عضو جدید

صفحه قبل
چرا استكبار در زمان‌ جنگ‌ نخ‌ بخيه‌ را ممنوع‌ كرده‌ بود و اينك‌ دلارها را مجّاناً ميدهد ؟!
مگر در مدّت‌ جنگ‌ تحميلي‌ مشاهده‌ نكرديد كه‌ دنياي‌ صهيونيزم‌ و استكبار آمريكا با تحريم‌ اقتصادي‌ دروازه‌ها رابه‌ روي‌ ايران ‌مسدود نمود ، و حتّی‌ دارو و وسائل‌ جرّاحي‌ را براي‌ مجروحان‌ جنگي‌ منع‌ كرد ؛ با آنكه‌ در تمام‌ دنيا هلال‌ أحمر موظّف‌ است‌ براي‌ مجروحان‌ غذا و دارو ببرد و هيچ‌ قوّه‌ عمليّه‌ نمي‌تواند مانع‌ گردد.
ماهها و سالها گذشت‌ و مجروحان‌ ما براي‌ عمل‌ جرّاحي‌ نخ‌ بخيه‌ نداشتند و مجروحان‌ ميمردند. روزي‌ در بيمارستان‌ حضرت‌ امام‌ رضا عليه‌السّلام‌ در همين‌ خيابان‌ كشي‌هاي‌ ممتدّ آن‌ ميرفتم‌ ؛ ناگاه‌ يك‌ خانم‌ پرستاري‌ از داخل‌ كه‌ مرا ديده‌ بود دهشت‌ زده‌ به‌ سوي‌ من‌ دويد و گفت‌: «آقا چكار بكنيم‌ ؟! نخ‌ بخيه‌ نداريم‌ ، و مجروحان‌ قابل‌ معالجه‌ در برابر چشمان‌ ما بواسطه‌ كمبود نخ‌ بخيه‌ جان‌ مي‌سپارند.»
اين‌ صندوق‌ جهاني‌ پول‌ و خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌ پاكستاني‌ ـ آمريكائي‌ كجا بود آنوقت‌ كه‌ اين‌ صندوق‌ را نه‌ اينكه‌ به‌ كمك‌ بطلبد ، بلكه‌ فقط‌ يك‌ ندا كند

ص 156
كه‌: اجازه‌ ورود نخ‌ بخيه‌ و آلات‌ جرّاحي‌ پزشكي‌ را به‌ ايرانيان‌ بدهيد !
اينك‌ قدم‌ بر چشم‌ ما گذارده‌ ، وايران‌ ما را چندين‌ بارمنوّر فرموده‌ ، و وسائل‌ پيشگيري‌ از آبستني‌ را ، از آمپولهاي‌ گرانقيمت‌ و دستگاههاي‌ آي‌.يو.دي‌ و انواع‌ قرص‌ و كاندوم‌ و غيره‌ به‌ اقصي‌ نقاط‌ روستاها مي‌رساند ؛ و براي‌ هر عمل‌ بستن‌ لولۀ زنان‌: توبكتومي‌ ، و بستن‌ لوله‌ مردان‌: وازكتومي‌ پاداشهاي‌ فراوان‌ ميدهد ؛ و آنان‌ را در امور زندگي‌ در اولويّت‌ قرار مي‌دهد.
و به‌ پزشكاني‌ كه‌ اين‌ جنايات‌ را انجام‌ ميدهند و لوله‌ها را مي‌بندند با بالارفتن‌ ضريب‌ ، پاداش‌ جزيل‌ مرحمت‌ مي‌فرمايد ؟! ؟! ؟!
دوست‌ ارجمند و بزرگوار خودم‌ جناب‌ آقاي‌ دكتر اسمعيل‌ زاده‌ مي‌گفت‌: «يكي‌ از رفقاي‌ جرّاح‌ من‌ نقل‌ مي‌كرد: در شهري‌ كه‌ به‌ يكي‌ از رفقاي‌ ايشان‌ مأموريّت‌ يك‌ ماهه‌ داده‌ بودند ، براي‌ هر يك‌ عمل‌ توبكتومي‌ (بستن‌ لوله‌ زنان‌) سه‌ هزار و پانصد تومان‌ مي‌پرداختند و چون‌ از مأموريّت‌ در آنجا خلاص‌ شد مبلغي‌ حدود 000 , 200 تومان‌ به‌ جيب‌ زده‌ بود.»
فاضل‌ ارجمند جناب‌ آقاي‌ سيّد أبوالقاسم‌ آقاميري‌ فرمودند: «در ماه‌ محرّم‌ 5 1 4 1 كه‌ براي‌ تبليغ‌ به‌ روستاي‌ « حاجي‌ كلاته‌ » از توابع‌ علي‌ آباد كَتول‌ (بين‌ گرگان‌ و آزاد شهر) رفته‌ بودم‌ ؛ مسؤول‌ بهداشت‌ آنجا آقاي‌ مصطفي‌ علمشاهي‌ گفتند: آمپولهاي‌ ضدّ حاملگي‌ كه‌ مدّت‌ 3 ماه‌ از بچّه‌دار شدن‌ جلوگيري‌ ميكند ، هر دانه‌ آن‌ 5 1 تا 6 1 هزارتومان‌ براي‌ دولت‌ خرج‌ برميدارد كه‌ بطور مجّاني‌ توزيع‌ مي‌شود.
در اين‌ روستا كه‌ 00 4 خانوار جمعيّت‌ دارد ، 70 نفر زن‌ لوله‌ بسته‌اند ؛ و بقيّه‌ بوسيله‌ ديگر وسائل‌ ، جلوگيري‌ مي‌نمايند.
لازم‌ به‌ ذكر است‌ كه‌ آقاي‌ حسيني‌ شاهرودي‌ ، امام‌ جمعۀ اين‌ محلّ با اين‌ طرح‌ مخالف‌ مي‌باشد.»
بازگشت به فهرست

ص 157

مطلب‌ ششم‌ :
نظر حضرت‌ آية‌ الله‌ خامنه‌اي‌ در امر كاهش‌ جمعيّت‌




ص 159
مطلب‌ ششم‌ : جناب‌ مستطاب‌ حجّة‌ الإسلام‌ آقاي‌ حاج‌ شيخ‌ حسين‌ كرمي‌ ، فاضل‌ ارجمند و مقيم‌ بلده‌ طيّبه‌ قم‌ ، براي‌ حقير نگاشته‌اند:
بسم‌ الله‌ الرّحمن‌ الرّحيم‌ ، در تاريخ‌ 5 2 محرّم‌ 5 1 4 1 ، اينجانب‌ طيّ تماسّ شفاهي‌ كه‌ با جناب‌ حجّة‌ الإسلام‌ آقاي‌ خرّازي‌ مسؤول‌ حزب‌ الله‌ ، فرزند آية‌ الله‌ خرّازي‌ ، جهت‌ دريافت‌ مقالاتشان‌ راجع‌ به‌ كنترل‌ جمعيّت‌ داشتم‌ فرمودند: «اين‌ مقالات‌ را به‌ حزب‌ الله‌ واگذار كرده‌ام‌ و ديگر در دست‌ من‌ نيست‌. اين‌ مقالات‌ بسيار خوب‌ بود و با تحقيقات‌ و آماري‌ دقيق‌ نوشته‌ شد. و من‌ معتقد هستم‌ كه‌ اين‌ طرح‌ ، يك‌ نقشه‌ استعماري‌ و توطئه‌ ابرقدرتها مي‌باشد ، و بي‌رابطه‌ با آن‌ جلسه‌اي‌ كه‌ در اسرائيل‌ جهت‌ كنترل‌ جمعيّت‌ كشورهاي‌ اسلامي‌ تشكيل‌ شد ، نمي‌باشد. مخصوصاً اين‌ طرح‌ زماني‌ در ايران‌ به‌ اجراء در آمد كه‌ چهارماه‌ بعد از آن‌ نقشه‌اي‌ بود كه‌ در اسرائيل‌ ، كنفرانس‌ آن‌ تشكيل‌ گرديد.»
و همچنين‌ آقاي‌ خرّازي‌ فرمودند: «من‌ با حضرت‌ آية‌ الله‌ خامنه‌اي‌ ملاقاتي‌ داشتم‌ و ايشان‌ فرمودند: من‌ حدس‌ مي‌زنم‌ كه‌ اين‌ يك‌ نقشه‌ خارجي‌ باشد و با اين‌ امر موافق‌ نيستم‌. و
در ملاقاتي‌ كه‌ با جناب‌ حجّة‌الإسلام‌ و المسلمين‌ آقاي‌ رفسنجاني‌ داشتم‌ ايشان‌ را راجع‌ به‌ خطر اين‌ امر گوشزد كردم‌ ؛


ص 160
ايشان‌ گفتند: اين‌ يك‌ نظري‌ است‌. و ديگر گفتاري‌ نداشتند.»
حاج‌ شيخ‌ حسين‌ كرمي‌ ـ 28 محرّم‌ الحرام‌ 5 1 4 1
بازگشت به فهرست

ص 161مطلب‌ هفتم‌:
تأکید و ترغیب اسلام بر کثرت اولاد و حامله شدن زنان



ص 163
تأكيد و ترغيب‌ اسلام‌ بر كثرت‌ اولاد و حامله‌ شدن‌ زنان‌
مطلب‌ هفتم‌: تأكيد و ترغيب‌ أكيد اسلام‌ بر كثرت‌ اولاد و آبستن‌شدن‌هاي‌ عديده‌ زنان‌ و به‌ عرصه‌ آوردن‌ فرزندان‌ ، نه‌ تنها معارض‌ و مزاحم‌ با كمالات‌ نفساني‌ و طيّ معارج‌ در مدارج‌ روحاني‌ و وظائف‌ علميّه‌ و عمليّۀ مختصّه‌ به‌ آنان‌ نمي‌باشد ، بلكه‌ كمال‌ ملائمت‌ و سازگاري‌ را با اين‌ امر خطير دارد. زن‌ در عين‌ بچّه‌ زائيدن‌ و پروريدن‌ ، با كمال‌ قدرت‌ توان‌ آن‌ را دارد كه‌ تحصيل‌ علم‌ و كمال‌ كند ؛ و در سير كاروان‌ انسانيّت‌ حائز مقام‌ اعلا گردد ؛ و بجميع‌ اعماليكه‌ در جامعه‌ انسانيّت‌ بر دوش‌ ايشانست‌ و از مختصّات‌ آنان‌ به‌ شمار مي‌آيد اشتغال‌ ورزد.
فقيه‌ گرانقدر عصر اخير ما ، حضرت‌ آية‌ الله‌ العظمي‌ حاج‌ سيّد محسن‌ طباطبائي‌ حكيم‌زاد الله‌ في‌ درجاته‌ و مقاماته‌ ، دو زوجه‌ داشت‌ ؛ از يكي‌ 9 پسر و يك‌ دختر ، و از ديگري‌ يك‌ پسر و 9 دختر خداوند متعال‌ به‌ وي‌ روزي‌ فرموده‌ بود.
پسران‌ و دختران‌ در طيّ مدارج‌ كماليّه‌ هر يك‌ آيتي‌ شهره‌ زمان‌ شدند. از علوم‌ و معالي‌ نفسانيّه‌ پسران‌ و جهاد في‌ سبيل‌ الله‌ و شهادت‌ عدّه‌ عديده‌اي‌ از آنان‌ در راه‌ مبارزه‌ با صدّام‌ كافر چه‌ چيزها كه‌ نشنيديد و چه‌ داستانها كه‌ در تاريخ‌ مضبوط‌ نماند ؟!

ص 164
از كمالات‌ نفسانيّه‌ دختران‌ هر يك‌ به‌ نوبه‌ خود از تدريس‌ و تعليم‌ و ارشاد بانوان‌ نيز هنوز زنگ‌ آن‌ در گوش‌ جوامع‌ نجف‌ اشرف‌ طنين‌ انداز است‌. خود آن‌ دو بانوي‌ بزرگوار در نهايت‌ علم‌ و تقوي‌ و قدس‌ ، محلّ رجوع‌ نسوان‌ أعراب‌ از تمام‌ سرزمينهاي‌ عرب‌ نشين‌ بودند ؛ و به‌ مسائل‌ و مايحتاج‌ آنان‌ پاسخ‌ مي‌دادند و آراء و انظار مرحوم‌ حكيم‌ را كه‌ قائد و پيشوا بود ، بجهانيان‌ مي‌رسانيدند. چون‌ آية‌ الله‌ حكيم‌ عرب‌ بود ، لهذا زبان‌ مادري‌ و قومي‌ خاندان‌ و اولاد و ازواج‌ او نيز عربي‌ بود.
علامه‌ فاضله‌ حكيمه‌: فاطمه‌ بيگم‌ دختر علامه‌ مجلسي‌ جدّه‌ اعلاي‌ م، داراي‌ فرزندان‌ بسيار ، و خود نيز فقيهي‌ عاليقدر و عالمي‌ نبيل‌ بود ؛ داراي‌ مجالس‌ تدريس‌ و تعليم‌ و حديث‌ و روايت‌ و تفسير ، كه‌ در كتب‌ مسطور ميباشد.
علامه‌ فاضله‌ حكيمه‌: آمنه‌ بيگم‌ دختر مجلسي‌ أوّل‌ كه‌ عمّه‌ اين‌ مخدّره‌ و طبعاً عمّه‌ اعلاي‌ ما محسوب‌ مي‌گردد ؛ بيا و ببين‌ از جهت‌ كمالات‌ و علوم‌ ، و نيل‌ به‌ مقام‌ اجتهاد ، و بحثهاي‌ علمي‌ با زوجش‌ جناب‌ فقيه‌ گرانقدر مل محمّد صالح‌ مازندراني‌ ، صاحب‌ «شرح‌ كافي‌» و «تعليقه‌ بر معالم‌ الاصول‌» به‌ حدّي‌ راقي‌ و عالي‌ بود كه‌ تا هنوز كه‌ هنوز است‌ جهان‌ فضيلت‌ و علم‌ و ادب‌ اسلامي‌ بدو چشم‌ دوخته‌ است‌.
وي‌ پسراني‌ و دختراني‌ داشت‌ كه‌ مل محمّد أكمَل‌ و آقا باقر بهبهاني‌ و جميع‌ اولاد و خانواده‌اش‌ از أحفاد و نوادگان‌ او محسوبند ؛ و از جهت‌ كمالات‌ علميّه‌ ، نوردهنده‌ و ضياء بخشنده‌ عالم‌ اسلام‌ و مَفخر عالم‌ تشيّع‌ به‌ شمار مي‌روند.
خانم‌ بي‌نظير بوتو نخست‌ وزير پاكستان‌ ، دو سفر به‌ ايران‌ آمد و هر دو سفر حامله‌ بود. [69]
بازگشت به فهرست

ص 165
امروزيها نمي‌فهمند كه‌ كارهاي‌ مختصّۀ زن‌ ابداً منافاتي‌ با حمل‌ او ندارد

امروزيها كه‌ مي‌گويند : زن‌ بايد در اجتماع‌ وارد شود و اين‌ امر با حامله‌ شدن‌ تنافي‌ دارد ، نمي‌فهمند كه‌: كارهاي‌ مختصّه‌ زن‌ ابداً منافاتي‌ با حمل‌ او ندارد ؛ و كارهاي‌ غير مختصّه‌ ، كارهائيست‌ كه‌ براي‌ وي‌ فائده‌ ندارد ، بلكه‌ ضرر دارد و براي‌ او كمال‌ نمي‌باشد ! واين‌ امر را نمي‌توانند ادراك‌ كنند كه‌: علوم‌ فيزيكي‌ و صنايع‌ به‌ درد زن‌ نمي‌خورد ؛ نه‌ از اختصاصات‌ اوست‌ و نه‌ في‌ حدّ نفسه‌ كمالي‌ براي‌ او به‌ شمار مي‌آيد.
آخر اگر زني‌ نداند كه‌ پيدا كردن‌ مقطع‌ بريدگي‌ رشته‌ سيم‌ تلگراف‌ در ميان‌ بيابان‌ با إعمال‌ «پُلِ وِتْسْتُن‌» مي‌باشد ، و تا آخر هم‌ تلگرافچي‌ و رابط‌ نقطه‌ بريدگي‌ سيم‌ در طيّار سلك‌ آن‌ نباشد ، چه‌ ضرري‌ به‌ وي‌ ميرسد؟!
بازگشت به فهرست
نويسنده‌ سرمقالۀ مجلّۀ «حوزه‌» ، طبق‌ اصول‌ غرب‌زدگي‌ بر كلام‌ مؤلّف‌ ايراد گرفته‌ است‌

اين‌ امر مهمّ و رمز خطير مورد ادراك‌ نويسنده‌ سرمقاله‌ مجلّه‌ حوزه‌ ، شماره‌ 1 4 ، مورّخه‌ آذر و دي‌ 9 6 13 واقع‌ نشده‌ است‌ و بر نوشته‌ حقير در جلد اوّل‌ «نور ملكوت‌ قرآن‌» از دوره‌ «أنوار الملكوت‌» كه‌ اينك‌ آن‌ بحث‌ را مفصّلاً در اين‌ كتاب‌ شريف‌ « رساله‌ نكاحيّه‌ » ملاحظه‌ فرموديد ، ايراد نموده‌ است‌.
اين‌ مقاله‌ با عنوان‌: «مبادي‌ تحقيق‌ در حقوق‌ زن‌» آغاز ميشود و پس‌ از ذكر مقدّمه‌اي‌ در صدد بيان‌ «دشواريهاي‌ تحقيق‌» بر مي‌آيد و عواملي‌ را يكي‌ پس‌ از ديگري‌ از دشواريهاي‌ اين‌ تحقيق‌ به‌ شمار مي‌آورد تا ميرسد به‌ عامل‌ پنجم‌ كه‌ آنرا «شناخت‌ تمدّن‌ جديد» به‌ حساب‌ مي‌آورد و ميگويد:
«شناسائي‌ تمدّن‌ و وضع‌ كنوني‌ زيست‌ بشر ، از ضروريّات‌ و مبادي‌ اصلي‌ استنباط‌ حقوق‌ زن‌ در شرائط‌ كنوني‌ است‌. در اين‌ مقوله‌ نقش‌ زمان‌ و مكان‌ در استنباط‌ و اجتهاد ، جدّي‌ و اساسي‌ است‌ ؛ و بدون‌ درك‌ صحيح‌ از آن‌ ، توقّع‌ راه‌ حلّ مفيد و مطلوب‌ و مشروع‌ ، غير ممكن‌ است‌.
پاره‌اي‌ از ايده‌ها و نظريّات‌ ، از عدم‌ شناخت‌ شرائط‌ جديد است‌ ، ديده‌هاي‌ سطحي‌ نگري‌ كه‌ از خانه‌ و كاشانه‌ خود پا را فراتر نگذارده‌اند و گمان‌ برده‌اند در زمان‌ پيدايش‌ صدها و هزاران‌ نياز جديد ، اجراي‌ آن‌ تئوريها و يا حتّی‌

ص 166
طرح‌ آن‌ ، ميسور و ممكن‌ است‌.
بعنوان‌ نمونه‌: نويسندۀ محترمي‌ در نوشتار جديد الانتشارشان‌ نوشته‌اند:
«زنان‌ بايد پيوسته‌ يا حامله‌ باشند و يا شير دهند تا در كاروان‌ انسانيّت‌... با مردان‌ هماهنگ‌ باشند.» [70]
اين‌ ديدگاه‌ به‌ زن‌ به‌ عنوان‌ كارخانۀ مولّد انسان‌ مي‌نگرد. از اين‌ روي‌ هرگونه‌ اشتغال‌ و كار بيروني‌ زن‌ را ناپسند مي‌شمرد و اظهار مي‌كند: «اگر زني‌ به‌ جاي‌ دخول‌ و شركت‌ در كارها و فنون‌ و صنايع‌ اجتماعي‌ ، بچّه‌ بزايد و بزرگ‌ كند و تحويل‌ اجتماع‌ دهد ، خدمات‌ وجودي‌ خود را در اعلاترين‌ درجه‌ با ضريب‌ تعداد فرزندان‌ خود بالا برده‌است‌.» 2
آنگاه‌ افزوده‌ است‌: «اين‌ قلم‌ ، نيّت‌ اهانت‌ به‌ نگارنده‌ محترم‌ سطور فوق‌ را ندارد و تلاش‌ دارد كه‌ ساحت‌ انديشه‌ و نظر را از جسارت‌ و توهين‌ به‌ دور سازد ؛ امّا آيا به‌ راستي‌ چنين‌ جامعه‌اي‌ در تمدّن‌ جديد ممكن‌ و ميسور است‌؟ آيا در شهرهاي‌ بزرگ‌ اشتغال‌ طاقت‌ فرساي‌ مردان‌ ، وجود صدها مقوله‌ مورد نياز و مراجعۀ زنان‌ و... امكان‌ محدود كردن‌ دامنه‌ اشتغال‌ و انحصار آن‌ در اختيار مردان‌ ، وجود دارد ؟ و براستي‌ چه‌ كساني‌ از طرح‌ اين‌ مسائل‌ سود مي‌برند ؟ جز كسانيكه‌ سالهاست‌ در تضادّ ديانت‌ و تمدّن‌ سخن‌ گفته‌اند ؟
در جوامع‌ سنّتي‌ ، به‌ واسطه‌ محدود بودن‌ انواع‌ اشتغال‌ ، سنّتي‌ بودن‌ جامعه‌ و جمعيّت‌ اندك‌ شهرها و... مردان‌ مي‌توانستند احتياجات‌ غير متنوّع‌ جامعه‌ را برآورده‌ كنند ، امّا اينك‌ در آموزش‌ عالي‌ و دانشگاهها ، همۀ آموزش‌ و پرورش‌ ، طبابت‌ و پرستاري‌ و صدها مشاغل‌ جديد ، توصيه‌ به‌ كنار گذاشتن‌ كار اجتماعي‌ و دعوت‌ به‌ خانه‌داري‌ ، چه‌ سمت‌ و چه‌ مفهومي‌ را تعقيب‌ مي‌كند ؟ بويژه‌ در كشور اسلامي‌ ايران‌ ، چه‌ كساني‌ آينده‌ را در اختيار خواهند گرفت؟

ص 167
اگر زنان‌ متديّن‌ و متشرّع‌ از حوزۀ كارهاي‌ اجتماعي‌ لازم‌ زنان‌ فاصله‌ بگيرند و به‌ خانه‌داري‌ و بچّه‌داري‌ مشغول‌ شوند ، در آينده‌ چه‌ كساني‌ عهده‌ دار مناصب‌ و مشاغل‌ خاصّ زنان‌ خواهند شد ؟ جز لااباليان‌ و بی‌عصمتان‌ !
ساليان‌ سال‌ زنان‌ متديّن‌ جامعه‌ ما بواسطه‌ همين‌ گونه‌ توصيه‌ها خانه‌نشين‌ شدند و از فضاي‌ تحصيل‌ و ارتقاء باز ماندند ؛ و دختران‌ و زناني‌ به‌ اين‌ سو آن‌سو راه‌ يافتند كه‌ بيشتر ، تعلّقات‌ ديني‌ آنان‌ چندان‌ ريشه‌ دار نبود. اكنون‌ بايد خلا گذشته‌ را جبران‌ كرد تا جامعه‌ زنان‌ متديّن‌ در مناصب‌ و مشاغل‌ مختلف‌ راه‌ بيابند و فضاي‌ ديانت‌ را در بخشهاي‌ مختلف‌ گسترده‌ نمايند.»
در اينجا نويسنده‌ مقاله‌ بحثي‌ را در «ضرورت‌ بازنگري‌» در مورد حقوق‌ زنان‌ گشوده‌ است‌ و پس‌ از آن‌ در تحت‌ عنوان‌ «مذاق‌ شريعت‌» چنين‌ آورده‌ است‌ :
«در مقوله‌ مورد بحث‌ گروهي‌ به‌ اين‌ سمت‌ رو آورده‌اند كه‌ از ذائقه‌ شريعت‌ در ارتباط‌ با روابط‌ اجتماعي‌ زنان‌ سخن‌ بگويند. و در مجموع‌ ، قاعده‌ اوّليّه‌ و اصلي‌ را نفي‌ هر گونه‌ آمد و شد شناخته‌اند و فضيلت‌ را در خانه‌نشيني‌ يافته‌اند و كناره‌ گيري‌ از اين‌ قانون‌ را يا به‌ عنوان‌ ضرورت‌ تجويز كرده‌اند و يا در فرض‌ جواز ، از آن‌ به‌ عنوان‌ امري‌ مكروه‌ و ناپسند ياد نموده‌اند و دوري‌ از آن‌ را ترغيب‌ و ترويج‌ نموده‌اند.
يكي‌ از بزرگان‌ معارف‌ ديني‌ فرموده‌اند:
إنَّ الطَّريقَةَ الْمَرْضِيَّةَ مِنْ حَيَوةِ الْمَرْأَةِ في‌ الإسْلامِ أنْ تَشْتَغِلَ بِتَدْبيرِ اُمورِ الْمَنْزِلِ الدّاخِليَّةِ وَ تَرْبيَةِ الأوْلادِ. وَ هَذا وَ إنْ كانَتْ سُنَّةً مَسْنونَةً غَيْرَ مَفْروضَةٍ لَكِنَّ التَّرْغيبَ وَ التَّحْريصَ النَّدْبِيَّ... كانَتْ تَحْفَظُ هَذِهِ السُّنَة‌. [71]
روش‌ پسنديده‌ در زندگي‌ زن‌ در اسلام‌ آنست‌ كه‌ به‌ اداره‌ امور داخلي‌ و تربيت‌ فرزندان‌ مشغول‌ باشد. اين‌ شيوه‌ گرچه‌ واجب‌ نيست‌ ، امّا ترويج‌ و ترغيب‌ استحبابي‌ موجب‌ نگاهداشت‌ اين‌ سنّت‌ شده‌است‌.

ص 168
اين‌ ديدگاه‌ ، به‌ اتّكاء آيات‌ و رواياتي‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ و جمع‌ بندي‌ رو آورده‌ است‌. از آن‌ جمله‌ تكاليف‌ الهي‌ در آيه‌ سوره‌ أحزاب‌: «وَ قَرْنَ فِي‌ بُيُوتِكُنَّ» [ را ] عامّ گرفته‌اند و آنرا به‌ معناي‌ خانه‌نشين‌ تفسير كرده‌اند و تمامي‌ زنان‌ را(و نه‌ فقط‌ زنان‌ پيامبر) مكلّف‌ به‌ آن‌ دستوردانسته‌اند. [72] » [73]
بازگشت به فهرست
نادرست‌ بودن‌ ايراد نويسندۀ سرمقالۀ مجلّۀ «حوزه‌» به‌ گفتار حقير در «أنوار الملكوت‌»

اين‌ بود عين‌ عبارات‌ ايشان‌ در اشكال‌ بر گفتار حقير و بر استاد علامه‌ صاحب‌ تفسير كه‌ ما بجهت‌ روشن‌ شدن‌ پاسخ‌ از خصوصيّات‌ نقل‌ آن‌ دريغ‌ ننموديم‌.
و ما پاسخشان‌ را در دو مرحله‌ إشكال‌ بر ما و بر حضرت‌ استادمان‌ علامه‌ ، در دو بحث‌ جدا جدا قرار ميدهيم‌:
امّا پاسخ‌ از اشكال‌ بر گفتار حقير كه‌ در بحث‌ اوّل‌ مي‌باشد ، اينست‌ كه‌: ايشان‌ تمام‌ عبارات‌ و گفتار حقير را نقل‌ ننموده‌اند ، برخي‌ را ذكر كرده‌ و برخي‌ را حذف‌ نموده‌اند ؛ آنگاه‌ نسبت‌ به‌ آن‌ قسمتي‌ كه‌ مورد شاهد و ايرادشان‌ بوده‌ است‌ ، خرده‌ گرفته‌ و به‌ محاكمه‌ پرداخته‌اند.
در پاسخشان‌ بايد گفت‌: واعظي‌ بر فراز منبر سخن‌ ميگفت‌ و در خطبه‌ نخستين‌ خود گفت‌: أشهَدُ أنْ لا إلهَ إلا اللَه‌ ؛ در اين‌ حين‌ مردي‌ از شبستان‌ مسجد خارج‌ ميشد و فراز اوّل‌ را شنيد كه‌ أشهدُ أنْ لا إلهَ ؛ در صحن‌ مسجد فرياد برآورد: اين‌ خطيب‌ كافر شده‌ است‌ و شهادت‌ بر عدم‌ خدا داده‌ است‌ . غوغائي‌ بر پا كرد، مطلب‌ به‌ داروغه‌ كشيد و بر حاكم‌ شهر عرضه‌ داشتند. حاكم‌ ، واعظ‌ را احضار نمود براي‌ محاكمه‌ و اقرار يا بيّنه‌ ، و صورت‌ دعوي‌ باز گفت‌.
واعظ‌ گفت‌: من‌ مسلمان‌ و بر آئين‌ توحيد مي‌باشم‌ و بر فراز منبر در خطبه‌ گفته‌ام‌: أشهَدُ أنْ لا إله‌ إلا اللَه‌ . اين‌ مرد شاكي‌ در وقت‌ خروج‌ از داخل‌ مسجد نيمه‌ اوّل‌ را شنيده‌ است‌ و صبر نكرده‌ است‌ تا نيمه‌ دوّم‌ را هم‌ بشنود و إلا الله‌

ص 169
به‌ سمعش‌ برسد ، لهذا مرا تكفير نموده‌ است‌. و شاهد بر كلام‌ من‌ تمام‌ جمعيّت‌ أهل‌ مسجد مي‌باشند.
ولي‌ فرقي‌ كه‌ ميان‌ آن‌ مرد مكفّر و جناب‌ صاحب‌ سرمقاله‌ است‌ اين‌ مي‌باشد كه‌ آن‌ مرد نشنيد و تكفير كرد و جناب‌ ايشان‌ ديده‌ و بررسي‌ كرده‌ ، به‌ ايراد مبادرت‌ كرده‌اند.
سخن‌ حقير در قسمت‌ اوّل‌ كه‌ از «أنوار الملكوت‌» نقل‌ فرموده‌اند اينست‌:
«بنابراين‌ ، زنان‌ بايد پيوسته‌ يا حامله‌ باشند و يا شير دهند ؛ تا در كاروان‌ انسانيّت‌ ، و حركت‌ به‌ سوي‌ معبود و محبوب‌ ، و قبله‌ مشتاقان‌ و كعبه‌ عاشقان‌ ، و پويندگان‌ به‌ سوي‌ حرم‌ و حريم‌ امن‌ و امان‌ او ، با مردان‌ هماهنگ‌ باشند.
حائض‌ شدن‌ زنان‌ موقعي‌ است‌ كه‌ در اين‌ كاروان‌ نشسته‌اند و از حركت‌ افتاده‌ و متوقّف‌ گشته‌اند. بنابراين‌ ، اصل‌ در زنان‌ عبادت‌ است‌. يعني‌ اصل‌ در زنان‌ حَمل‌ و رِضاع‌ است‌.حيض‌ زنان‌ خلاف‌ اصل‌ است‌. يعني‌ عدم‌ حمل‌ و عدم‌ رضاع‌ ، خلاف‌ است‌. فتأمّل‌ بر اين‌ نكته‌ دقيق‌ !
اين‌ حقير روزي‌ با يكي‌ از پزشكان‌ حاذق‌ و بصير و متعهّد [74] كه‌ سخن‌ از اين‌ موضوع‌ به‌ ميان‌ آمده‌ بود گفتم‌: سلامت‌ و سعادت‌ زن‌ در اينست‌ كه‌: يا حامله‌ باشد ، و يا بچّه‌ زير پستان‌ خود داشته‌ باشد !

ص 170
قدري‌ تأمّل‌ كرد و گفت‌: آقا ! اين‌ گفتار مطابق‌ آخرين‌ نتيجه‌ كنگره‌هاي‌ پزشكي‌ است‌ كه‌ امسال‌ در آمريكا برگزار شده‌ است‌. و من‌ تز دكتري‌ خود را در آمريكا در همين‌ موضوع‌ قرار داده‌ام‌.
آنگاه‌ گفت‌: طبق‌ آخرين‌ مدارك‌ و آمار ، دختراني‌ كه‌ قبل‌ از هجده‌ سال‌ بچّه‌ بزايند ، سرطان‌ پستان‌ نمي‌گيرند. و هرچه‌ ديرتر بچّه‌ بزايند درصد خطر تهديد سرطان‌ پستان‌ در آنها زياد مي‌شود ؛ تا چون‌ از سنّ سي‌ سالگي‌ بگذرند ، خطر سرطان‌ پستان‌ به‌ نحو مضاعف‌ بالا ميرود.
امّا زناني‌ كه‌ اصلاً ازدواج‌ نكنند و بچّه‌ نياورند ، درصد خطر سرطان‌ پستان‌ در آنها سرسام‌ آور است‌.»
اين‌ بود مطالب‌ حقير كه‌ بر اساس‌ بحث‌ حائض‌ نشدن‌ زن‌ در ايّام‌ آبستني‌ و در ايّام‌ شيردادن‌ آورده‌ بودم‌. پس‌ از بحث‌ مفصّلي‌ درباره‌ خواصّ عظيمه‌ خون‌ حيض‌ كه‌ در بدن‌ زن‌ ، غذاي‌ جنين‌ مي‌گردد در وقت‌ حمل‌ ، و غذاي‌ كودك‌ در هنگام‌ رضاع‌ ؛ و بدينجهت‌ است‌ كه‌ زن‌ در اين‌ دو حالت‌ ، داراي‌ عادت‌ زنانگي‌ نمي‌شود ، و در غير اين‌ دو صورت‌ ، ماهانه‌ بصورت‌ خون‌ از مجرا دفع‌ مي‌گردد و به‌ هدر مي‌رود.
بازگشت به فهرست
حذف‌ قسمتهائي‌ از عبارات‌ «نور ملكوت‌ قرآن‌» توسّط‌ نويسندۀ سرمقالۀ مجلّۀ «حوزه‌»

اشكال‌ به‌ ايشان‌ در اين‌ قسمت‌ اينست‌ كه‌ اوّلاً: جمله‌ « و حركت‌ به‌ سوي‌ معبود و محبوب‌ و قبله‌ مشتاقان‌ ، و كعبه‌ عاشقان‌ ، و پويندگان‌ به‌ سوي‌ حرم‌ امن‌ و امان‌ او» را حذف‌ كرده‌ و با چند نقطه‌ ، اشاره‌ به‌ حذف‌ نموده‌اند. در حاليكه‌ مراد و منظور ما از اين‌ جملات‌ معلوم‌ است‌ كه‌: هماهنگي‌ زن‌ با مرد در كاروان‌ انسانيّت‌ ، طيّ راه‌ خدا و سبيل‌ كمال‌ و عبوديّت‌ و وصول‌ به‌ مقام‌ انسانيّت‌ است‌، نه‌ هماهنگي‌ با او در امور تخيّلي‌ و پنداري‌ و موهومي‌ چون‌ متينگ‌ و تظاهرات‌ ، و از خانه‌ بيرون‌ رفتن‌ براي‌ اتلاف‌ عمر و سرمايۀ هستي‌ ، و مشاركت‌ با مردان‌ در امور مشتركه‌ ايشان‌ كه‌ اختصاصي‌ به‌ زنان‌ نداشته‌ و جز تباهي‌ وجودي‌ و مردن‌ قابليّت‌ و استعداد زنيّت‌ اثري‌ در وجودشان‌ بجاي‌ نمي‌گذارد.

ص 171
و ثانياً: بقيّه‌ عبارات‌ را كه‌ ذكر حقير اين‌ مهمّ را نزد دكتر سجّادي‌ است‌ حذف‌ نموده‌ است‌. وي‌ از اطبّاي‌ حاذق‌ جهاني‌ و صاحب‌ اختراعات‌ و اكتشافات‌ نوين‌ در چشم‌ پزشكي‌ و جرّاحيهاي‌ شگفت‌ انگيز كودكان‌ كور مادرزاد در آمريكا مي‌باشد كه‌ همه‌ پزشكان‌ حاذق‌ آنجا از عهده‌ آن‌ بر نيامده‌اند ؛ و اعتراف‌ به‌ عجز و ناتواني‌ گسترش‌ دانش‌ خود در اين‌ زمينه‌ داشته‌اند ؛ و ما صورت‌ عكسها و شرح‌ احوالشان‌ را با تصوير دكتر در روزنامه‌«اطّلاعات‌» خوانديم‌. [75]
البتّه‌ ذكر و گواهي‌ چنين‌ پزشكي‌ بر كلام‌ حقير كه‌ مستند به‌ علوم‌ پزشكي‌ بوده‌ است‌ و شواهدي‌ بسيار كه‌ از جمله‌ ابتلا زنان‌ ، تدريجاً و مضاعفاً به‌ خطرات‌ سرطان‌ پستان‌ بوده‌ است‌ ؛ شاهدي‌ عظيم‌ بر هماهنگي‌ كاروان‌ علم‌ و دانش‌ بشري‌ با شريعت‌ مقدّسه‌ اسلام‌ مي‌باشد كه‌ فقط‌ همّ و غمّ ما برداشتن‌ حجاب‌ و پرده‌ و زنگار از اين‌ آئين‌ آئينه‌ فام‌ بوده‌ و هست‌.
اين‌ راجع‌ به‌ اشكال‌ اوّل‌ ايشان‌ به‌ حقير بود. درباره‌ اهمّيّت‌ و عظمت‌

ص 172
كثرت‌ فرزند آوردن‌ زن‌ در شريعت‌ مقدّسه‌ اسلام‌ كه‌ از «أنوار الملكوت‌» نقل‌ كرده‌اند.
و امّا راجع‌ به‌ اشكال‌ دوّم‌ ايشان‌ درباره‌ خانه‌داري‌ نمودن‌ مخدّرات‌ كه‌ به‌ دنبال‌ اشكال‌ بحضرت‌ استاد علامه‌ در تفسير ، به‌ حقير در «ترجمه‌ رسالۀ بديعه‌» وارد كرده‌اند ، بايد گفت‌ كه‌ آنهم‌ يك‌ جانبه‌ نگريستن‌ و تمام‌ اطراف‌ و جوانب‌ را مطالعه‌ ننمودن‌ است‌.
حقير در «ترجمه‌ رسالۀ بديعه‌» در صفحات‌ 121 تا 123 در ميزان‌ حدود شركت‌ زنان‌ در جهاد اينطور آورده‌ام‌: «آنچه‌ گفتيم‌ كه‌ زنان‌ اجازه‌ شركت‌ در انواعي‌ از جهاد را ندارند مراد اينست‌ كه‌ در زد و خورد نمي‌توانند مداخله‌ كنند ، نه‌ اينكه‌ حضورشان‌ در ميدان‌ جنگ‌ و كمك‌ در امور ديگري‌ ، مثل‌ مداواي‌ مجروحين‌ نيز حرام‌ باشد. چنانكه‌ استاد علامه‌ طباطبائي‌ أدام‌ الله‌ ظلّه‌ بدان‌ اشاره‌ فرموده‌اند. [76]
علامه‌ در «تحرير» ميگويد: جائز است‌ زنان‌ را براي‌ استفاده‌ در كارها به‌ ميدان‌ جنگ‌ برد ، ولي‌ بهتر است‌ از زنان‌ بزرگسال‌ انتخاب‌ شوند ؛ و مكروه‌ است‌ زنان‌ جوان‌ را با خود برد. [77]
و در «تذكره‌» گويد: اگر امام‌ ، بردگان‌ را به‌ اجازه‌ صاحبانشان‌ ، و نيز زنان‌ و كودكان‌ خردسال‌ را با خود ببرد ، جائز است‌ براي‌ تهيّۀ آب‌ و رساندن‌ آن‌ به‌ سربازان‌ ، و طبخ‌ غذا ، و زخم‌ بندي‌ از آنها كمك‌ گرفت‌. چنانكه‌ با پيغمبر اكرم‌ صلّی الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ، اُمّ سَلَمه‌ و ديگر زنان‌ انصار ميرفتند. ولي‌ ديوانه‌ را نبايد برد كه‌ سودي‌ ندارد. [78]
و شيخ‌ طوسي‌ در «مبسوط‌» گويد: پيغمبر اسلام‌ صلّی الله‌ عليه‌ و آله‌ زنان‌

ص 173
را با خود به‌ جنگ‌ ميبرد. [79]
البتّه‌ لازم‌ است‌ كه‌ زنان‌ امور پرستاري‌ و مداواي‌ مجروحين‌ ، مثل‌ شكسته‌بندي‌ و زخم‌ بندي‌ و تزريقات‌ را فرا گيرند تا بتوانند به‌ مجروحين‌ كمك‌ كنند.
همچنين‌ تعيين‌ گروه‌ خون‌ ، و بعضي‌ از اقسام‌ جرّاحي‌ را بدانند ، تا بتوانند در اين‌ موارد مفيد واقع‌ گردند. البتّه‌ اين‌ كمك‌ها كفايةً بر عهده‌ آنهاست‌.
بلكه‌ در اين‌ زمان‌ بايد امور فنّي‌ ، برق‌ ، مكانيكي‌ ، مخابرات‌ و بي‌سيم‌ و ديگر امور را با همه‌ انواعش‌ بياموزند تا از آنها در جنگهاي‌ اسلامي‌ استفاده‌ شود .
و اشكالي‌ ندارد كه‌ فنون‌ نظامي‌ را نيز بياموزند ، براي‌ استفاده‌ در موارديكه‌ نياز به‌ دفاع‌ از حريم‌ خود و مؤمنين‌ داشته‌ باشند در اقسام‌ جهاد واجب‌ بر آنها.»
و در تعليقه‌ اين‌ مطالب‌ آورده‌ام‌: «ناگفته‌ نماند تمام‌ اين‌ مطالب‌ كه‌ ذكر شد، در صورتي‌ است‌ كه‌ زنان‌ با مردان‌ آميزش‌ پيدا نكنند و هر كدام‌ بكار خود مشغول‌ بوده‌ از اختلاط‌ بپرهيزند. همچنين‌ جائز نيست‌ زنان‌ در هنگام‌ مداواي‌ مردان‌ ، نظر بر مواضع‌ محرّم‌ آنان‌ بيندازند ، و يا بدن‌ آنها را لمس‌ كنند مگر در مواقع‌ ضرورت‌.»
و أيضاً آورده‌ام‌: «و چنين‌ گمان‌ نرود كه‌ فراگيري‌ فنون‌ جنگ‌ براي‌ زنان‌ و رزم‌آزمائي‌ ، مستلزم‌ اختلاط‌ مرد و زن‌ در صفهاي‌ واحدي‌ است‌ ؛ زيرا كه‌ اينگونه‌ استلزام‌ اختلاط‌ ، در حكومت‌هاي‌ جائر و كافر است‌ كه‌ بناي‌ آنها بر مراعات‌ دستورات‌ و قوانين‌ اسلام‌ نيست‌ ؛ وليكن‌ گفتار ما در اينجا راجع‌ به‌ حكومت‌ اسلام‌ است‌ و بنابراين‌ بر عهده‌ دولت‌ اسلام‌ است‌ كه‌ به‌ زنان‌ آداب‌ رزم‌ و جنگ‌ را بطور صحيح‌ بياموزد ؛ و راه‌ دفاع‌ از جان‌ و نفس‌ آنان‌ را به‌ آنها نشان‌ دهد بطوريكه‌ هيچيك‌ از محظورات‌ مذكوره‌ لازم‌ نيايد ؛ همچنانكه‌ بر دولت‌ اسلام‌

ص 174
است‌ كه‌ به‌ آنها سائر فنون‌ وحرفه‌هائي‌ كه‌ اختصاص‌ به‌ آنان‌ دارد بياموزد ؛ مانندپزشكي‌ ، و فنّ جرّاحي‌ ، و قابلگي‌ و مداواي‌ زنان‌ مريضي‌ كه‌ در هنگام‌ زايمان‌ نيازمند به‌ عمل‌ جرّاحي‌ هستند ؛ بطوريكه‌ هيچيك‌ از جهات‌ اختلاط‌ منفيّ و منهيٌ عنه‌ بين‌ مردان‌ و زنان‌ پيش‌ نيايد.»
و از اينجا بدست‌ مي‌آيد كه‌ حقير در تحصيل‌ نسوان‌ و ارتقاء به‌ فنون‌ لازمه‌ بخود از پزشكي‌ و جرّاحي‌ به‌ تمام‌ اقسام‌ آن‌ و تخصّص‌ در طبابت‌ زنان‌ و امثالها نه‌ اينكه‌ مخالفتي‌ نداشته‌ام‌ ، بلكه‌ بتمام‌ معني‌ ترغيب‌ و تحريض‌ بر اين‌ امور ميكنم‌ و ميكرده‌ام‌ ؛ و بلكه‌ بالاتر: بعضي‌ از فنوني‌ كه‌ از دست‌ زنان‌ ساخته‌ ميباشد و ميتوانند از آنها در نبرد عليه‌ دشمن‌ بكار برند در صورت‌ ضرورت‌ لازم‌التّحصيل‌ ميباشد.
و اينكه‌ افاده‌ فرموده‌اند: «براستي‌ چه‌ كساني‌ از طرح‌ اين‌ مسائل‌ سود ميبرند ؟ جز كساني‌ كه‌ سالهاست‌ در تضادّ ديانت‌ و تمدّن‌ سخن‌ گفته‌اند؟» و بقيّۀ مطالب‌ ايشان‌ كه‌: «اگر در كشور اسلامي‌ زنان‌ از اين‌ مناصب‌ فاصله‌ گيرند چه‌ كساني‌ اين‌ امور را در دست‌ خواهند گرفت‌ ؟ جز لا اباليان‌ و بي‌عصمتان‌.» تا آخر شرح‌ مفصّل ايشان‌؛ شما را بخدا ببينيد: اينها همان‌ مطالبي‌ است‌ كه‌ ماساليان‌ دراز بر آن‌ اهتمام‌ داشته‌ايم‌ و عليه‌ طاغوت‌ و طاغوتيان‌ مبارزه‌ داشته‌ايم‌ ، حالا اينها به‌ عنوان‌ دلسوز جامعه‌ و ملّت‌ ، حرفهاي‌ ما را گرفته‌ و بر ما خرده‌ ميگيرند. از ما اخذ نموده‌ بر ما مي‌تازند. حال‌ ما حال‌ جدّمان‌ حضرت‌ سجّاد شده‌است‌ كه‌ در شام‌ به‌ آن‌ مرد فرمود: حال‌ ما حال‌ غريبي‌ است‌ كه‌ مقامات‌ و موقعيّت‌ او را از او گرفته‌اند و آنگاه‌ با همان‌ حربه‌ او را خارجي‌ خوانده‌ و محكوم‌ به‌ حكم‌ او مي‌نمايند كه‌ از او ستانده‌اند !
و آنچه‌ در «نور ملكوت‌» آورده‌ شده‌ است‌ كه‌ بچّه‌ آوردن‌ زن‌ نفيس‌ترين‌ عمل‌ ارزشمند وجود اوست‌ ، چه‌ تضادّ و منافاتي‌ با تحصيل‌ كمال‌ و اشتغال‌ بدين‌ علوم‌ و ارزشهاي‌ وي‌ دارد ؟

ص 175
غاية‌ الامر در «نور ملكوت‌» چون‌ بحث‌ فقط‌ در بالا بودن‌ ارزش‌ و كثرت‌ اولاد است‌ آن‌ عبارت‌ آمده‌ است‌ ؛ و در «ترجمه‌ رساله‌ بديعه‌» چون‌ بحث‌ در مقدار وسعت‌ علوم‌ و وظائف‌ زن‌ مسلمان‌ است‌ اين‌ عبارت‌ آمده‌ است‌.
بازگشت به فهرست
بدون‌ در نظر گرفتن‌ صدر و ذيل‌ و قرائن‌ كلام‌ ، نمي‌توان‌ آنرا تضعيف‌ نمود

مرد ناقد نبايد از مجموع‌ كلام‌ چشم‌ بپوشد ، و صدر و ذيل‌ آنرا درهم‌ بياميزد ، و عبارات‌ و قرائن‌ و شواهد دالّه‌ بر مراد را ناديده‌ بگيرد ؛ آنگاه‌ از اطلاق‌، گفتاري‌ سوء استفاده‌ كند و فوراً در صدد تضعيف‌ و تزييف‌ و نقد آن‌ برآيد !
باري‌ ! اينها همه‌ بحث‌ ما در پاسخ‌ اوّل‌ به‌ ايشان‌ كه‌ در مرحله‌ ايراد بر حقير قرار گرفته‌ بود ، بوده‌ است‌.
بازگشت به فهرست
ناقد كلام‌ علامه‌ بايد وارد بحث‌ شود نه‌ آنكه‌ فقط‌ بگويد: اينكه‌ درست‌ نيست‌ !

و امّا بحث‌ دوّم‌ كه‌ در مرحله‌ ايراد بر حضرت‌ استاد علامه‌ قدّس‌ الله‌ سرّه‌ قرار گرفته‌ است‌ و عبارت‌ ايشان‌ را از تفسيرحكايت‌ نموده‌اند كه‌: «روش‌ پسنديده‌ در زندگي‌ زن‌ در اسلام‌ ، آنست‌ كه‌ به‌ اداره‌ امور داخلي‌ و تربيت‌ فرزندان‌ مشغول‌ باشد. اين‌ شيوه‌ گرچه‌ واجب‌ نيست‌ ، امّا ترويج‌ و ترغيب‌ استحبابي‌ موجب‌ نگاهداشت‌ اين‌ سنّت‌ شده‌است‌.»
آنگاه‌ فقط‌ به‌ اينگونه‌ اشكال‌ كرده‌اند كه‌: «اين‌ ديدگاه‌ به‌ اتّكاي‌ آيات‌ و رواياتي‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ و جمع‌بندي‌ رو آورده‌ است‌. از آن‌ جمله‌ ، تكليف‌ الهي‌ در آيه‌ سوره‌ أحزاب‌: «وَ قَرْنَ فِي‌ بُيُوتِكُنَّ» ] را [ عامّ گرفته‌اند ؛ و آن‌ را به‌ معني‌ خانه‌نشين‌ تفسير كرده‌اند ؛ و تمامي‌ زنان‌ را (و نه‌ فقط‌ زنان‌ پيامبر) مكلّف‌ به‌ آن‌ دستور دانسته‌اند.» (و اين‌ عبارات‌ حقير است‌ در «ترجمه‌ رساله‌ بديعه‌» ص‌218)
پاسخ‌ ايشان‌ اينست‌ كه‌: آري‌ ، نظريّه‌ اسلام‌ و قرآن‌ درباره‌ زنان‌ همان‌ نظريّه‌ علامه‌ است‌ ؛ و گفتار حقير هم‌ متّخذ از قرآن‌ و سنّت‌ است‌. شما اگر توان‌ آنرا داريد بايد بطور تفصيل‌ وارد بحث‌ شويد ، و همانطور كه‌ حضرت‌ علامه‌ بطور مشروح‌ از ادلّه‌ ، مطالب‌ و نتيجه‌گيري‌ خودشان‌ را بيان‌ كرده‌اند ، شما هم‌

ص 176
يكايك‌ ادلّه‌ ايشان‌ را ابطال‌ كنيد ؛ آنگاه‌ براي‌ مكتب‌ نوين‌ خود كه‌ بر خلاف‌ آرا ايشان‌ مي‌باشد پايه‌گذاري‌ نمائيد !
همچنين‌ در ردّ گفتار حقير در استنتاج‌ از آيه‌: «وَ قَرْنَ فِي‌ بُيُوتِكُنَّ» بطور تفصيل‌ مقدّمات‌ بحث‌ را گسترش‌ دهيد ، و خلاف‌ آنرا به‌ ثبوت‌ برسانيد ! اين‌ طريقه‌ صحيحه‌ بحث‌ مي‌باشد.
امّا مطلب‌ را همينطور بطور كلّي‌ بيان‌ كردن‌ و گذر نمودن‌ ، و سپس‌ از استاد شهيد مطهّري‌ در تحقيق‌ پرارج‌ خويش‌ درباره‌ «حجاب‌» بسيار ستودن‌ ، كار درستي‌ نمي‌باشد.
مرحوم‌ شهيد شيخ‌ مرتضي‌ مطهّري‌ دوست‌ ديرين‌ ما و هم‌ صحبت‌ ما در روزهاي‌ مديده‌ بود [80] ؛ وي‌ مي‌گفت‌: «اگر در حوزه‌هاي‌ علميّه‌ تفسير «الميزان‌» بطور صحيح‌ تدريس‌ گردد ، فضلاي‌ حوزه‌ ارزش‌ اين‌ كتاب‌ را بعد از دويست‌ سال‌ ديگر خواهند يافت‌.»
امّا رساله‌ «نور ملكوت‌ قرآن‌» حقير هم‌ كه‌ چند سال‌ پيش‌ از طبع‌ خارج‌ شد، و من‌ به‌ جهت‌ درج‌ مطالب‌ تحقيقي‌ كه‌ به‌ نظر قاصر خود در آن‌ نموده‌ بودم‌، از جمله‌ همين‌ مسأله‌ توالد و تناسل‌ و نكاح‌ و حرمت‌ بستن‌ لوله‌هاي‌ زنان‌ و حرمت‌ استعمال‌ قرصهاي‌ ضدّ حاملگي‌ و امثال‌ ذلك‌ ، براي‌ بسياري‌ از پزشكان‌ عاليمقام‌ از دوستان‌ خود اهداء نمودم‌ ؛ بدون‌ استثناء موجب‌ اعجاب‌ همگي‌ گرديد ؛ و از دقّت‌ نظر اسلام‌ در اين‌ امور در ديه‌ نطفه‌ ، تا برسد به‌ جنين‌ و رشد طفل‌ ، شگفتي‌ها نمودند ؛ و بر عظمت‌ قانون‌ اسلام‌ كه‌ موافق‌ علم‌ و دانش‌ آن‌ روز و امروز و فردا مي‌باشد آفرينها گفتند.
از جمله‌ جناب‌ محترم‌ دوست‌ مكرّم‌ آقاي‌ دكتر حاج‌ منوچهر لاري‌ أيَّده‌ اللَه‌ تعالي‌ ، رئيس‌ بخش‌ داخلي‌ بيمارستان‌ قائم‌ مشهد گفت‌: همين‌ كه‌ من‌ اين‌

ص 177
بحث‌ از كتاب‌ را مطالعه‌ كردم‌ ، نسخه‌هاي‌ بسياري‌ از روي‌ آن‌ زيراكس‌ نمودم‌ و براي‌ دوستان‌ خودم‌ از پزشكان‌ ارسال‌ كردم‌.
بازگشت به فهرست
استدلال‌ به‌ آيۀ: وَقَرْنَ فِي‌ بُيُوتِكُنَّ در «رسالۀ بديعه‌» بر عدم‌ جواز ورود زنان‌ به‌ مجلس‌ شوري‌

و امّا استدلال‌ حقير به‌ آيه‌ مباركۀ: «وَ قَرْنَ فِي‌ بُيُوتِكُنَّ» در «رساله‌ بديعه‌» براي‌ عدم‌ جواز ورود زنان‌ به‌ مجلس‌ شوري‌ بوده‌ است‌.
توضيح‌ آنكه‌: در مراجعت‌ فقيد عظيم‌ رهبر كبير انقلاب‌ از پاريس‌ به‌ طهران‌ و بناي‌ تشكيل‌ مجلس‌ خبرگان‌ براي‌ نوشتن‌ قانون‌ اساسي‌ ، در مجلس‌ خبرگان‌ زمزمه‌اي‌ بود براي‌ تصويب‌ جواز ورود زنان‌ به‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ ، و اين‌ عدم‌ جواز نه‌ تنها نظريّه‌ حقير بلكه‌ نظريّه‌ جميع‌ علما امّت‌ بود ، حتّی‌ خود حضرت‌ فقيد معظَّمٌ لَه‌ قبل‌ از اين‌ جريان‌.
در مجلس‌ خبرگان‌ بحث‌ بود در جواز و عدم‌ جواز. مجوّزين‌ مي‌گفتند: وكالت‌ مجلس‌ وكالت‌ است‌ از قِبَل‌ مردم‌ ؛ و حقّ جواز وكالت‌ براي‌ زن‌ در اسلام‌ مسلّم‌ مي‌باشد.
حقير معتقد بود: اين‌ وكالت‌ نمي‌باشد ؛ بلكه‌ ولايت‌ است‌ كه‌ بر روي‌ آن‌ نام‌ وكالت‌ نهاده‌اند. لهذا كتابي‌ مفصّل‌ در تحت‌ عنوان‌ «رساله‌ بديعه‌ در تفسير آيه‌: «الرِّجَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَی النِّسَآء» در مدّت‌ پنج‌ هفته‌ (از نيمه‌ شوّال‌ تا 22 ذوالقعدۀ 1399) تصنيف‌ ، و نُسَخ‌ زيراكسي‌ آنرا براي‌ رهبر معظّم‌ و جميع‌ نمايندگان‌ مجلس‌ خبرگان‌ و سپس‌ نسخ‌ مطبوعه‌ را براي‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌، و براي‌ بسياري‌ از مقامات‌ ذي‌دخل‌ فرستادم‌. و در آنجا به‌ اثبات‌ رساندم‌ كه‌ مجلس‌ شوري‌ ، وكالت‌ نيست‌ ، ولايت‌ است‌ ؛ و زن‌ نمي‌تواند ولايت‌ مردم‌ را بعهده‌ بگيرد. چون‌ بحث‌ در مجموع‌ كتاب‌ از حكومت‌ و قضاوت‌ و جهاد زن‌ بوده‌ است‌ ، مطلب‌ در كتاب‌ دنبال‌ مي‌شود تا مي‌رسد به‌ صفحه‌ 5 21 تا صفحه‌ 219 از ترجمه‌ كه‌ در آن‌ بحث‌ خصوصي‌ از عدم‌ جواز دخول‌ زنان‌ در مجلس‌ شوري‌ مي‌باشد:
بازگشت به فهرست
عدم‌ جواز ورود زنان‌ به‌ مجلس‌ شوري‌

از آنچه‌ تا كنون‌ گفتيم‌ روشن‌ است‌ كه‌ جائز نيست‌ زن‌ به‌ مجلس‌ شوري‌

ص 178
راه‌ يابد ، هر چند فقيه‌ و مجتهد باشد ؛ زيرا اين‌ مجلس‌ تنها براي‌ مشاوره‌ و بحث‌ از قوانين‌ نيست‌ تا بگوئيم‌: زنها در زمان‌ پيغمبر صلّی الله‌ عليه‌ و آله‌ نيز در اصول‌ احكام‌ اسلام‌ بحث‌ ميكردند ، پس‌ چرا از شركت‌ در مجلس‌ شوري‌ محروم‌ باشند ؟!
زيرا مجلس‌ شوري‌ دراين‌ زمان‌ ، در همه‌ امور ولائي‌ و حكومتي‌ ، رياست‌ عامّه‌ بر ملّت‌ دارد. و ارشاد و رهبري‌ در امور سياسي‌ ، تمامي‌ به‌ عهده‌ اوست‌. و اوست‌ كه‌ خطّ مشي‌ حكومت‌ را در كارها و در همه‌ شؤون‌ ملّت‌ أعمّ از اجتماعي‌، اقتصادي‌ ، فرهنگي‌ ، اخلاقي‌ ، تعليم‌ و تربيتي‌ مقرّر مي‌كند ؛ و حتّی‌ جنگ‌ و صلح‌ نيز با تصويب‌ وي‌ انجام‌ مي‌شود ؛ و با تصويب‌ و رأي‌ اعتماد وي‌ دولت‌ (قوّه‌ مجريه‌) نيز تحكيم‌ پيدا مي‌كند ؛ و با رأي‌ عدم‌ اعتماد مجلس‌ است‌ كه‌ دولت‌ ساقط‌ مي‌گردد.
پس‌ نامگذاري‌ آن‌ به‌ « مجلس‌ رياست‌ عمومي‌ » شايسته‌تر است‌ از نامگذاري‌ آن‌ به‌ «مجلس‌ شوري‌» و موقعيّت‌ اين‌ مجلس‌ ، موقعيّت‌ قيّم‌ كامل‌ است‌ كه‌ كفالت‌ امور را به‌ عهده‌ ميگيرد.
و شأن‌ مجلس‌ فقط‌ وكالت‌ از طرف‌ مردم‌ نيست‌ تا بگوئيم‌: بين‌ مرد و زن‌ فرقي‌ نيست‌.»
استدلال‌ ادامه‌ پيدا مي‌كند تا ميرسد به‌ اينجا كه‌: «و در جائي‌ ديگر مي‌فرمايد: وَ قَرْنَ فِی‌ بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَـٰهِلِيَّةِ الأولَی‌ٰ.
«در خانه‌هاي‌ خود بنشينيد و همچون‌ زنان‌ جاهليّتِ نخستين‌ به‌ گردش‌ و خودنمائي‌ نپردازيد!»
آيا ميتوان‌ ميان‌ استقرار در خانه‌ و ميان‌ آشكار گشتن‌ در مجالس مردان‌ ، و صدا بلند‌ کردن و سخنراني‌ نمودن‌ ، و تنازع‌ و تخاصم‌ و مجادله و محاجّه‌ كه‌ لازمه‌ تصدّی امور عامّه‌ است‌ مخصوصاً اموري‌ كه‌ احتیاج به بحث‌ و گفتگو دارد

ص 179
ـ همچنانکه شأن اعضای مجلس‌ شوري‌ است ـ جمع‌ نمود؟!
گفته‌ نشود كه‌: خانه‌نشيني‌ مخصوص‌ زنان‌ پيغمبر صلّی الله‌ عليه‌ و آله‌ بوده‌ است‌. زيرا وقتي‌ كه‌ ملاك‌ و حكمت‌ خانه‌نشيني‌ همه‌ زنان‌ ، با زنان‌ پيامبر يكي‌ است‌ ، چرا آيه‌ اختصاص‌ به‌ زنان‌ پيامبر صلّی الله‌ عليه‌ و آله‌ داشته‌ باشد ؟!
آيا مي‌توان‌ گفت‌: خانه‌نشيني‌ مخصوص‌ زنان‌ پيغمبر صلّی الله‌ عليه‌ و آله‌ است‌ ؛ يعني‌ امر به‌ عدم‌ تبرّج‌ و گردش‌ و خودنمائي‌ مختصّ به‌ آنهاست‌ ، ولي‌ خودنمائي‌ مانند خودنمائي‌ جاهليّت‌ ، و همچنين‌ ديگر فقرات‌ آيه‌ مثل‌ صدا به‌نازكي‌ بر آوردن‌ با كسي‌ كه‌ دچار بيماري‌ شهوت‌ است‌ ، براي‌ زنهاي‌ ديگر جز زنان‌ پيامبر صلّی الله‌ عليه‌ و آله‌ جائز و حلال‌ مي‌باشد ؟!
علاوه‌ بر اين‌ مگر زنان‌ نبيّ أكرم‌ صلّی الله‌ عليه‌ و آله‌ از ديگر زنان‌ ، در عقل‌ و درايت‌ كمتر بودند كه‌ حكم‌ خانه‌ ماندن‌ مختصّ به‌ آنها باشد ؟ و ديگر زنان‌ ، از زنان‌ پيامبر صلّی الله‌ عليه‌ و آله‌ قوي‌تر و عاقل‌تر و مؤمن‌ترند كه‌ حكم‌ قرار در خانه‌ و عدم‌ تصدّي‌ حكومت‌ و ولايت‌ براي‌ زنان‌ پيامبر صلّی الله‌ عليه‌ و آله‌ و مختصّ به‌ آنان‌ باشد ؟!
مضافاً براينكه‌ مي‌بينيم‌ كه‌ در خانه‌ ماندن‌ در موارد عديده‌ مثل‌ عدم‌ جهاد و جماعت‌ و تشييع‌ جنازه‌ و... كه‌ لازمه‌ در خانه‌ ماندن‌ است‌ ، مختصّ به‌ زنان‌ پيغمبر صلّی الله‌ عليه‌ و آله‌ نبوده‌ ؛ بلكه‌ براي‌ همه‌ زنان‌ جعل‌ شده‌ است‌.»
باري‌ ، اين‌ مطالب‌ براي‌ فهم‌ علما و دانشمندان‌ و أهل‌ خبرۀ‌ آنروز مفيد بود. ولي‌ خود حضرت‌ پيشواي‌ عظيم‌ ، امور را به‌ دست‌ خبرگان‌ سپرده‌ بودند ؛ و در خبرگان‌ هم‌ افراد ناجور امثال‌ بني‌ صدر و غير او ، بسيار بودند و لهذا يا مجال‌ و فرصت‌ عرائض‌ حقير را نداشتند و يا مصلحت‌ نديدند ؛ بهر حال‌ ، جواز ورود زنان‌ در مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ به‌ تصويب‌ رسيد ، و حقير هم‌ عملاً مخالفتي‌ نكرده‌ و نميكنم‌ ؛ امّا از اظهار رأي‌ و عنوان‌ كردن‌ بعضي‌ از حقائق‌ كه‌ به‌ نظر ميرسد نيز نمي‌توان‌ دست‌ شست‌.

ص 180
باري‌ ، پاسخهاي‌ حقير در اينجا از ناحيۀ خود و از ناحيۀ مرحوم‌ علامه‌ استاد ، فقط‌ و فقط‌ مبتني‌ بر صِرف‌ ابراز حقيقت‌ بوده‌ است‌ نه‌ دفاع‌ از شخصيّت‌. زيرا مباحثي‌ مستدل آمده‌ و مورد بحث‌ قرار گرفته‌ و در مدّنظر عموم‌ دانشوران‌ و نقّادان‌ واقع‌ گرديده‌ است‌ ؛ و حيف‌ است‌ بدون‌ اتّكاء به‌ ركن‌ ركيني‌ مورد شبهه‌ و خلل‌ قرار گيرد شود.
خدا شاهد است‌ تا بحال‌ نويسندۀ سرمقاله‌ را نشناخته‌ام‌ و در صدد تحقيق‌ هم‌ نبوده‌ام‌ ، امّا به‌ هر صورت‌ اين‌ مقاله‌ از كسي‌ است‌ كه‌ فوق‌العاده‌ مرعوب‌ تمدّن‌ و نهضت‌ مغرب‌ زمين‌ گرديده‌ است‌ ، و هياهو و سروصداهاي‌ آنجا برايش‌ در برابر آرامش‌ و سكون‌ و متانت‌ اسلام‌ و مسلمين‌ شگفت‌انگيز بوده‌است‌ و داعي‌ از اين‌ مقاله‌ ، پيروي‌ از آنگونه‌ نهضتها و قيامهاست‌ چنانكه‌ در مقدّمۀ خود بر مطلب‌ در صفحۀ 4 ميگويد:
«در دوره‌ هجوم‌ تمدّن‌ غربي‌ ، هنگامه‌اي‌ بر پا شد و «حقوق‌ زنان‌» در صدر مسائل‌ عمده‌ در آمد. شايد بيش‌ از هزارسال‌ حتّی‌ در بحث‌ و نظر از آن‌ سخن‌ نبود ؛ نوشته‌اي‌ و رساله‌اي‌ در تبويب‌ و تنظيم‌ و بررسي‌ حقوق‌ زن‌ در اسلام‌ ، كه‌ نغمۀ دلنواز آزادي‌ مشروع‌ زن‌ را در عصر ديجور جاهليّت‌ نواخت‌ ، به‌ نگارش‌ نيامد.
وزش‌ سهمگين‌ تمدّن‌ غربي‌ ، در بنيادها خلل‌ افكند ، و مسائل‌ مغفول‌ را به‌ خاطر آورد. از جايگاه‌ واقعي‌ زن‌ در شريعت‌ سخن‌ به‌ ميان‌ آمد ، و ردّيّه‌ها و دفاعها شكل‌ گرفت‌.
ناقدان‌ و طاعنان‌ به‌ نيّتِ طعن‌ ، از حقوق‌ زن‌ در اسلام‌ سخن‌ گفتند و متشرّعان‌ در مقام‌ پاسخ‌ و دفاع‌ به‌ رساله‌ نويسي‌ و طرح‌ مباحث‌ پرداختند.» تا آخر كلام‌.
بازگشت به فهرست
تمدّن‌ غرب‌ به‌ زنان‌ حيات‌ نداد ؛ آنان‌ را در هلاكت‌ افكند

بايد به‌ وي‌ گفت‌: عزيزم‌ ! اينطور هم‌ كه‌ تو تصوّر ميكني‌ نيست‌ ، نهضت‌ زنان‌ در اروپا زندگي‌ خوش‌ و آرام‌ را از دستشان‌ ربود ، و آنان‌ را در آتش‌ افكند.

ص 180
صحّت‌ مزاج‌ ، راحتي‌ ، اطمينان‌ را گرفت‌ ؛ دلهره‌ و تشويش‌ بجايش‌ نهاد. به‌ نام‌ آزادي‌ همه‌ چيز خود را مفت‌ و رايگان‌ از دست‌ دادند. ما براي‌ اطّلاع‌ بر اين‌ مطلب‌ تنها به‌ يك‌ كتاب‌ «انسان‌ موجود ناشناخته‌» از دكتر آلِكْسيسْ كارِل‌ فرانسوي‌ شما را سوق‌ ميدهيم‌ تا بدانيد: غرب‌ بسياري‌ از سرمايه‌هاي‌ ارزندۀ خود را باخت‌ و بدست‌ خود در ورطۀ بلا افكند. راهي‌ رفت‌ كه‌ ديگر پس‌ و پيش‌ ندارد. ميخكوب‌ شدۀ در همان‌ بدبختيها و نكبتهاست‌.
زنان‌ مسلمان‌ مشرق‌ زمين‌ هزار سال‌ با صحّت‌ مزاج‌ و طول‌ عمر و تربيت‌ فرزندان‌ عاليمقام‌ ، و ادارۀ امور منزل‌ و آرامش‌ خيال‌ شوهران‌ و خاندانشان‌ زيست‌ كردند و با ايمان‌ و تقوي‌ و علم‌ و عمل‌ اين‌ راه‌ را پيمودند.
در دهۀ شصت‌ 12% تا 5 1% مواليد اروپا كمتر شده‌ است‌. خانواده‌ها گسيخته‌ شده‌ ؛ دختران‌ براي‌ سقط‌ جنين‌ و اجازۀ آن‌ از حكومت‌ ، متينگها ميدهند كه‌ آزادانه‌ بتوانند كورتاژ كنند.
مگر نخوانده‌ايم‌ گفتار «برژينسكي‌» مشاور امنيّت‌ ملّي‌ كارتر را كه‌ گفت‌: «ارزشهاي‌ اخلاقي‌ در كشورهاي‌ صنعتي‌ فراموش‌ شده‌اند. شرقيها تصوّر ميكنند كه‌ مردم‌ در غرب‌ از رفاه‌ كامل‌ و از همه‌ گونه‌ آزادي‌ برخوردارند. امّا واقعيّت‌ اينطور نيست‌.»
« برژينسكي‌ درمصاحبه‌اي‌ كه ‌ اخيراً با خبرنگار روزنامۀ « Anzeiger Tages » سوئيس‌ داشت‌ گفت‌: «دنيا با خطرات‌ زيادي‌ مواجه‌ است‌. كشورهاي‌ غربي‌ براي‌ مقابلۀ با كمونيسم‌ ، و از هم‌ پاشيدن‌ بلوك‌ شرق‌ و پيمان‌ نظامي‌ ورشو دست‌ به‌ تبليغات‌ وسيعي‌ زده‌ ، و در انظار مردم‌ كشورهاي‌ اروپاي‌ شرقي‌ وضعيّت‌ كاذب‌ بوجود آورده‌ بودند ؛ بطوريكه‌ مردم‌ كشورهاي‌ بلوك‌ شرق‌ فكر ميكردند كه‌ در غرب‌ مردم‌ از رفاه‌ كامل‌ و از همه‌ گونه‌ آزادي‌ برخوردار هستند. مشكل‌ بيكاري‌ را خوب‌ حلّ كرده‌اند و همه‌ امكان‌ آنرا دارند تا بر اساس‌ استعدادهاي‌ خود رشد و نموّ داشته‌ باشند. امّا واقعيّت‌ اينطور نبود ، بيشتر از

ص 182
سي‌ درصد مردم‌ دنيا در فقر مطلق‌ بسر ميبرند. اغلب‌ مردم‌ كشورهاي‌ جهان‌ سوّم‌ فقير هستند ؛ و تنها ده‌ درصد مردم‌ در جوامع‌ صنعتي‌ از رفاه‌ و همه‌ گونه‌ امكانات‌ برخوردارند.
دركشورهاي‌ صنعتي‌ معيارها وارزشهاي‌ اخلاقي‌ فراموش‌ شده‌اند. مردم‌ كمتر در فكر همبستگي‌ با سائر كشورها مي‌ باشند. اين‌ وضعيّت‌ نميتواند ادامه‌ پيدا كند. ما در آينده‌ با بحران‌هائي‌ مواجه‌ هستيم‌. رسانه‌هاي‌ جمعي‌ وضعيّت‌ خارق‌ العاده‌اي‌ را بوجود آورده‌اند.
برخلاف‌ گذشته‌ مردم‌ كشورهاي‌ جهان‌ سوّم‌ از طريق‌ راديو ، تلويزيون‌ ، مطبوعات‌ در جريان‌ آخرين‌ اخبار و اطّلاعات‌ قرار ميگيرند. مردم‌ كشورهاي‌ جهان‌ سوّم‌ وضعيّت‌ خود را با كشورهاي‌ اروپاي‌ غربي‌ مقايسه‌ كرده‌ و دولتهاي‌ آنها را به‌ باد انتقاد ميگيرند.»
برژينسكي‌ مدّعي‌ شد: چين‌ به‌ عنوان‌ پيشتاز كشورهاي‌ جهان‌ سوّم‌ در شكل‌ دادن‌ به‌ اين‌ بحران‌ها نقش‌ ويژه‌اي‌ دارد. وي‌ تأكيد كرد كشورهاي‌ جهان‌ سوّم‌ حاضر به‌ پذيرفتن‌ نظام‌ جديد معرّفي‌ شدۀ از جانب‌ آمريكا ، ژاپن‌ ، و اروپاي‌ غربي‌ نيستند.» [81]
بازگشت به فهرست
شيوه‌ها و محبّتهاي‌ اروپائيان‌ و آمريكائيان‌ همگي‌ فاسد و متعفّن‌ است‌

و مگر نخوانده‌ايم‌: قرصهاي‌ سقط‌ جنين‌ بدون‌ تجويز پزشك‌ در دسترس‌ دختران‌ كم‌ سن‌ و سال‌ انگليس‌ قرار خواهد گرفت‌. [82]

ص 183
اين‌ شيوه‌ها و محبّتهاي‌ اروپائيان‌ و آمريكائيان‌ همه‌ و همه‌ فاسد و متعفّن‌ و عفونت‌زا مي‌باشد ؛ موجب‌ هلاكت‌ حرث‌ و نسل‌ ميگردد. آيا براي‌ ما همين‌ عبرت‌ كفايت‌ نمي‌كند كه‌ در كشور خودمان‌ آثار شوم‌ و نكبت‌ بارشان‌ را مشاهده‌ ميكنيم‌ ؟!
خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌ يكي‌ ازمسؤولين‌ بلند رتبۀ استعمار كافر ، رئيس‌ صندوق‌ جهاني‌ جمعيّت‌ به‌ ايران‌ مي‌آيد و مي‌گويد: «رشد جمعيّت‌ ايران‌ كاملاً غير معقول‌ است‌.» [83]
و ميگويد: «نقش‌ زن‌ تنها به‌ بچّه‌ زائيدن‌ منحصر نيست‌. و هر كشوري‌ كه‌ ميخواهد در راه‌ توسعه‌ گام‌ بردارد نمي‌تواند با نيمي‌ از جمعيّت‌ خويش‌ اين‌ راه‌ را بپيمايد.» [84]
و خانمهاي‌ اسپانيائي‌ كه‌ همه‌ در تظاهراتشان‌ هماهنگ‌ براي‌ دولت‌ شعار مي‌دادند: نقش‌ زن‌ تنها به‌ بچّه‌ زائيدن‌ نيست‌ ، براي‌ آنكه‌ دولت‌ را الزام‌ به‌ حكم‌ جواز سقط‌ جنين‌ غير قانوني‌ خود بنمايند ؛ آيا اين‌ امور نه‌ تنها مورد مشابهت‌ بلكه‌ الگوي‌ عمل‌ ما قرار نگرفته‌ است‌ ؟!
بازگشت به فهرست
اختلاط‌ دختران‌ و پسران‌ ، عصمت‌ دروني‌ هر دو را آتش‌ زد

دختران‌ را به‌ عنوان‌ ترغيب‌ به‌ علم‌ و هنر از خانه‌ و آشيانه‌ بيرون‌ مي‌كشيم‌، و در مدارس‌ هنوز تصفيه‌ نشده‌ بدون‌مهابا گسيل‌ ميداريم‌ ، و براي‌

ص 184
آنان‌ در دبيرستانها معلّم‌ مرد قرار ميدهيم‌ ، و در دانشگاهها پسر و دختر را با هم‌ وارد مي‌كنيم‌ ؛ همه‌ و همه‌ بنام‌ اسلام‌ و تشويق‌ بر فرهنگ‌ اصيل‌ لزوم‌ تعلّم‌ و آموختن‌ دانش‌. آنگاه‌ همه‌ را پريشان‌ و حيران‌ و حسرت‌ زده‌ و مبهوت‌ و سرگردان‌ ، با دست‌ تهي‌ از دانش‌ و با دامان‌ آلوده‌ به‌ گناه‌ ، رها و يله‌ مي‌نمائيم‌ ؛ گناهان‌ اين‌ معصومان‌ بر گردن‌ كيست‌ ؟!
چه‌ كس‌ آنان‌ را از خانه‌ و دامان‌ پدر و مادر و شوهر در اوّل‌ بلوغ‌ و نبوغ‌ غريزۀ جنس‌دوستي‌ و همسرطلبي‌ بركنار داشت‌ ؛ و با وعده‌هاي‌ واهي‌ سرگردانشان‌ نمود ، تا سرمايۀ حياتي‌ خود را بدون‌ جرم‌ (بلكه‌ بواسطۀ غلبۀ شهوت‌ عنان‌ گسيختۀ بي‌حريم‌ و به‌ تشويق‌ اولياي‌ امور غافل‌ و خطاكار) يكجا باختند ؟! و آنانكه‌ حريم‌ عصمت‌ را از دست‌ دادند كه‌ دادند ؛ و آنانكه‌ داراي‌ عفّت‌ ذاتي‌ و اكتسابي‌ بودند ، سر به‌ گريبان‌ غم‌ فرو برده‌ تا آخر عمر تحت‌ فشارهاي‌ شديد عاطفه‌ و وجدان‌ ، و غلبۀ حسّ جواني‌ و شوهرخواهي‌ سوختند و ساختند. [85]
بازگشت به فهرست

ص 185
ذكر برخي‌ از مشكلات‌ دختران‌ در نامۀ دوشيزه‌اي‌ به‌ مؤلّف‌

چند ماه‌ پيش‌ از اين‌ ، نامه‌اي‌ براي‌ حقير آمد به‌ نام‌... از شهر... و پس‌ از سلام‌ و تقاضاي‌ دعا براي‌ حلّ مشكل‌ خويش‌ ، خود را معرّفي‌ نموده‌ بود كه‌: «من‌ دختري‌ 21 ساله‌ هستم‌ ؛ حدود پنج‌ سال‌ در حوزه‌ بوده‌ و الآن‌ در شهرستان‌

ص 186
خود مي‌باشم‌. با حضرتعالي‌ از طريق‌ يكي‌ از بستگان‌ نزديكم‌ و تا حدودي‌ مطالعۀ كتابهاي‌ شما آشنا شده‌ام‌.»
آنگاه‌ ايشان‌ طرح‌ چند سؤال‌ درباب‌ حشر و كيفيّت‌ معاد جسماني‌ ، و دربارۀ‌

ص 186
حديثي‌ از حضرت‌ صدّيقۀ كبري‌ سلامُ الله‌ عَليها ، و دربارۀ‌ حدود كامل‌ حجاب‌ اسلامي‌ نموده‌ ، و سؤال‌ چهارم‌ خود را بدينگونه‌ مطرح‌ كرده‌است‌ كه‌: «در قرآن‌ در مورد مردان‌ آمده‌ است‌ كه‌ اگر نياز به‌ ازدواج‌ دارند ميتوانند زنان‌ بيوه‌ را صيغه‌ كنند ، و يا آنكه‌ صبر كنند تا خداوند به‌ فضل‌ خود آنها را بی‌نياز گرداند [86] ؛ و يا حتّی‌ در مورد بيوه‌گان‌ نيز تا حدودي‌ راه‌ حلّي‌ براي‌ برطرف‌ كردن‌ نيازهاي‌ جنسي‌ آنان‌ مي‌باشد ، مثلاً با مراجعۀ به‌ مراكزي‌ مثل‌ بنياد كوثر ، و يا آقايان‌ روحاني‌ معتمد مشورت‌ كرده‌ و راه‌ حلّي‌ داشته‌ باشند.
امّا مسأله‌اي‌ كه‌ بسيار مي‌بينم‌ و واقعاً جوابي‌ بنظرم‌ نمي‌رسد. اينكه‌ در مورد دوشيزگان‌ راه‌ حلّ چه‌ مي‌باشد ؟ با توجّه‌ به‌ اينكه‌ شرم‌ و حياي‌ مخصوصي‌ كه‌ در آنان‌ وجود دارد مانع‌ از ابراز احساسات‌ آنها مي‌شود و از طرفي‌ نيز چون‌ بعضي‌ از آنان‌ پايبند به‌ اصول‌ اخلاقي‌ و اسلامي‌ هستند و از معاشرتهاي‌ نامناسب‌ با اجنبي‌ خودداري‌ كرده‌ و حجاب‌ كامل‌ را نيز حفظ‌ كرده‌اند ؛ امّا چون‌ در جوّ فعلي‌ جامعۀ ما كمتر بهائي‌ براي‌ دختران‌ با عفاف‌ و حجاب‌ قائلند و اكثراً جوانهاي‌ مشرف‌ به‌ ازدواج‌ خواهان‌ همسري‌ فاقد حجاب‌ اسلامي‌ مي‌باشند ؛ و از طرفي‌ هم‌ ديده‌ ميشود در آينده‌ در زندگيشان‌ با مسأله‌اي‌ هم‌ برخورد نميكنند، و حتّی‌ شايد بعدها در رديف‌ اشخاص‌ با ايمان‌ قرار گيرند ، و عامّۀ مردم‌ اكثراً دختراني‌ كه‌ زيبائي‌ چهره‌ و اندام‌ را به‌ نمايش‌ مي‌گذارند پسنديده‌ ، و

ص 188
اين‌ دختران‌ راحت‌تر قادر به‌ ازدواج‌ مي‌باشند ، البتّه‌ ازدواجي‌ موفّق‌.
امّا در مقابل‌ دختراني‌ هستند كه‌ عفاف‌ خود و حجابشان‌ را بهيچوجه‌ حاضر نيستند به‌ كنار بگذارند ؛ ايشان‌ چوب‌ پاكي‌ خود را مي‌خورند ، و با توجّه‌ به‌ شرم‌ وحياي‌ مخصوصي‌ كه‌ در آنها وجود دارد ، ممكنست‌ مدّتها اين‌ نياز حياتي‌ را نتوانند بر طرف‌ نموده‌ ؛ و به‌ علّت‌ عدم‌ دسترسي‌ به‌ موقعيّت‌ مناسب‌ براي‌ ازدواج‌ دچار بحرانهاي‌ شديد روحي‌ و عصبي‌ شده‌ ، و حالتهائي‌ مانند گوشه‌گيري‌ و انزوا طلبي‌ و افسردگي‌ ، و عقده‌هاي‌ رواني‌ مختلف‌ در آنها ديده‌ مي‌شود. و متأسّفانه‌ چون‌ مورد سؤال‌ واقع‌ شده‌ام‌ و در كتب‌ ديني‌ راه‌ حلّي‌ در اين‌ مورد نديده‌ام‌ تقاضا دارم‌ حضرتعالي‌ راه‌ حلّ را مرقوم‌ فرمائيد !
با تشكّر و التماس‌ دعا از حضرتعالي‌ ـ امضاء...»
بازگشت به فهرست
لزوم‌ تشكيل‌ سازماني‌ بنام‌ «حِسبه‌» در حكومت‌ اسلام‌

در حكومت‌ اسلام‌ سازماني‌ بايد باشد به‌ نام‌ «حِسْبَه‌» كه‌ به‌ جميع‌ نيازمنديهاي‌ مردم‌ نظير اين‌ مسأله‌ و امثالها قيام‌ نمايد. بر عهدۀ حكومت‌ است‌ كه‌ از اوّل‌ بلوغ‌ پسران‌ و دختران‌ ، وسائل‌ ازدواجشان‌ را فراهم‌ كند ، و از بيت‌ المال‌ مخارج‌ و هزينه‌هايشان‌ را بطور وسع‌ و كفاف‌ تأديه‌ نمايد ؛ ازدواجي‌ عالي‌ و مناسب‌ كه‌ به‌ هيچ‌ وجه‌ مزاحم‌ با تحصيل‌ و كمالاتشان‌ نباشد ، تا هر دو با هم‌ دوران‌ تحصيل‌ را به‌ كمال‌ رسانند و از بيت‌ المال‌ مستغني‌ گردند.
اين‌ درخواست‌ ، نياز خصوص‌ اين‌ دوشيزۀ معصومه‌ نمي‌باشد ؛ جميع‌ دوشيزگان‌ داراي‌ چنين‌ نيازي‌ فطري‌ و الهي‌ و طبيعي‌ هستند كه‌ بايد به‌ احسن‌وجه‌ ادا شود.
شنيده‌ شد در بدو انقلاب‌ كه‌ رفتن‌ دختران‌ در دانشگاهها به‌ همان‌ منوال‌ سابق‌ بوده‌است‌ ، بعضي‌ از اهل‌ خبره‌ پيشنهاد كرده‌بودند ميان‌ دختران‌ و پسران‌ در اطاق‌ درس‌ پرده‌اي‌ بكشند ، چنانكه‌ در پاكستان‌ اينطور مي‌باشد. يك‌ نفر از بزرگان‌ سهيم‌ در انقلاب‌ فرموده‌ بود: پرده‌ لازم‌ نمي‌باشد. ما با همين‌ دختران‌ و پسران‌ ، داخل‌ درهم‌ انقلاب‌ را راه‌ انداختيم‌. اين‌ افراطها ، تفريطهائي‌

ص 189
را در پي‌ خواهد داشت‌ !
اين‌ حرف‌ ، سخن‌ درستي‌ نمي‌باشد. چرا ؟ و به‌ چه‌ علّت‌ ؟ و بكدام‌ حكمت‌ ؟
به‌ علّت‌ آنكه‌ در وقت‌ انقلاب‌ ، منظور و مقصود دختر و پسر از تظاهرات‌ و اجتماعات‌ رسيدن‌ به‌ هدف‌ و از ميان‌ برداشتن‌ كفر و آثار كفر تا پائين‌ كشيدن‌ مجسّمۀ طاغوت‌ و امثاله‌ بود. نه‌ پسر توجّهي‌ به‌ دختر داشت‌ ، و نه‌ دختر به‌ پسر. آنهم‌ پسران‌ ودختران‌پاكدل‌ و مؤمن‌ و با تقوي‌.
مانند اجتماعات‌ آنها در مساجد و در طواف‌ كعبه‌ و در سعي‌ ميان‌ صفا و مروه‌ كه‌ مرد و زن‌ با هم‌ مجتمعند ؛ ميگويند ، ميخروشند ، و ميجوشند ؛ همه‌ و همه‌ متوجّه‌ الله‌ مي‌باشند و بس‌.
لهذا مي‌بينيد كه‌ چنان‌ مردها در بعضي‌ اوقات‌ به‌ زنها ميخورند ، و بدنهايشان‌ تماسّ پيدا ميكند ، آنهم‌ بدن‌ لخت‌ مردان‌ در حال‌ طواف‌ ، و ابداً حسّ نمي‌كنند كه‌ اين‌ اصابت‌ از زن‌ بود يا از مرد بود ؟! و يا اصلاً اصابتي‌ صورت‌ گرفت‌ يا نگرفت‌ ؟!
براي‌ آنكه‌ نه‌ مرد متوجّه‌ هستي‌ خودش‌ است‌ ، نه‌ زن‌ ؛ هر دو متوجّه‌ به‌ حقيقت‌ واحدۀ وجود و الله‌ معبود مي‌باشند. آن‌ متينگها و آن‌ فريادها و آن‌ درهم‌ و برهمها چنين‌ بوده‌ است‌.
بازگشت به فهرست
اختلاط‌ پسران‌ و دختران‌ در دانشگاه‌ موجب‌ تشتّت‌ افكار و بالاخره‌ بي‌سوادي‌ آنهاست‌

امّا دانشگاه‌ محلّ خلوت‌ است‌ ؛ كلاس‌ درس‌ ، جاي‌ خلوت‌ است‌. آنجا ديگر جنبۀ اشتراك‌ فهم‌ ، تبديل‌ به‌ اختصاص‌ ميگردد. هر دانشجو از دختر و پسر در هستي‌ خود آنهم‌ چه‌ هستي‌اي‌ ، در عشق‌ سوزان‌ خود آنهم‌ چه‌ عشقي‌ فرورفته‌ است‌ ! پسر در شب‌ حال‌ مطالعه‌ ندارد ، فكر دختر است‌. دختر خُلق‌ تكلّم‌ با پدر و مادر ندارد ، فكر پسر است‌. خوب‌ به‌ بن‌ و ريشۀ عرائضم‌ ميرسيد؟!
سنّ دانشگاهي‌ سنّ قوي‌ترين‌ قوۀ شهوت‌ و ميل‌ جنس‌طلبي‌ است‌. يا بايد پسر و دختر بر فكر خود فشار آورد ، نه‌ درس‌ را بفهمد نه‌ بحث‌ را ، نه‌ استاد

ص 190
را تشخيص‌ دهد نه‌ مستخدم‌ را ، و مدّتها سپري‌ گردد ؛ يا به‌ حال‌ رواني‌ درآيد و بی‌سواد و سفيه‌ از دانشگاه‌ بيرون‌ آيد ، و يا بايد دل‌ به‌ دريا زند و پشت‌ پا به‌ همۀ مقدّسات‌ ديني‌ بزند ، و دين‌ را سدّ آزادي‌ و راه‌ ترقّي‌ و تعالي‌ بداند ؛ و در نتيجه‌ ، آميزشهاي‌ پنهاني‌ ، خلا او را پر كند.
مرد دانشجو تا مي‌آيد به‌ خلا فكري‌ خود فلان‌ مسأله‌ را حلّ كند ، فوراً آن‌ دختر خانم ‌x در نظرش‌ مجسّم‌ است‌. حلّ مسأله‌ كجا رفت‌ ؟ بايد بجاي‌ دوشيزۀ x مثلاً فورمول mm` /r2 گذارده شود تا نتیجه حاصل گردد. امّا بدون شکّ ، جَلَوات خانم x جائي‌ را در محفظۀ ذهنش‌ باقي‌ نگذارده‌ است‌.
و همچنين‌ دوشيزۀ دانشجو در دانشگاه‌ در خلوت‌ است‌. نمي‌تواند و ابداً قدرت‌ ندارد ذهنش‌ را از آقاي ‌y پاك‌ كند ؛ هرچه‌ تصوّر كند y است‌ در زمين y است‌ ، در زمانy است‌ ، در بالا و پستيy است‌.
گويند: دو نفر شب‌ تا به‌ صبح‌ بحث‌ داشتند در حقّانيّت‌ عليّ و حقّانيّت‌ عمر. آنچه‌ در وِعائشان‌ از دليل‌ بود آوردند. صبحگاه‌ به‌ مجنون‌ گفتند: تو كه‌ از اوّل‌ شب‌ تا پگاه‌ همۀ مطالب‌ را شنيدي‌ بگو ببينيم‌: حقّ با كيست‌ ؟! گفت‌: حقّ با ليلي‌ است‌ ! از شب‌ تا به‌ صبح‌ هر چه‌ مي‌گفتيد بحث‌ دربارۀ‌ ليلي‌ بود ؛ حقّ با ليلي‌ است‌ !
اينك‌ پس‌ از گذشت‌ شانزده‌ سال‌ از انقلاب‌ ميفهمند كه‌ چه‌ اشتباهي‌ كرده‌اند. اينها تماشا ميكردند كه‌ دختران‌ با حجاب‌ آراسته‌ به‌ دانشگاه‌ ميرفتند ، و خوشحال‌ بودند كه‌ مسأله‌ دختر و پسر هم‌ بحمدالله‌ حلّ شد ، و حكومت‌ اسلام‌ همه‌ را معصوم‌ نمود ؛ ولي‌ ناگاه‌ از زير خاكستر شراره‌اي‌ پديدار ميشود كه‌ اي‌ واي‌ چه‌ خبر بوده‌است‌ و ما خبر نداشتيم‌؟!
بازگشت به فهرست
دانشكده‌هاي‌ پسران‌ و دختران‌ لزوماً بايد مجزّا گردند

مسأله‌ مسأله‌ پرده‌ كشيدن‌ نيست‌ ، رديف‌ جلو نشستن‌ پسران‌ نيست‌ ، يكطرف‌ دختران‌ و يكطرف‌ پسران‌ نيست‌ ، يك‌ كلاس‌ مستقلّ براي‌ دختران‌ و يك‌ كلاس‌ براي‌ پسران‌ در دانشگاه‌ مختلط‌ نيست‌.

ص 191
اصل‌ دانشگاه‌ پسران‌ و دختران‌ بايد جدا باشد. هيچ‌ چاره‌اي‌ هم‌ جز اين‌ نيست‌.
در مجلّۀ «كلمۀ دانشجو» شماره‌ هشتم‌ و نهم‌ ص‌ 77 تا ص‌ 80 مقاله‌اي‌ به‌ عنوان‌ «اختلاط‌» آورده‌ است‌ و در مقدّمه‌اش‌ گفته‌ است‌: «چندي‌ پيش‌ در يك‌ بررسي‌ كه‌ از ميان‌ 00 5 نفر از دانشجويان‌ يكي‌ از دانشگاههاي‌ كشور به‌ عمل‌ آمد 90% دانشجويان‌ عامل‌ گسترش‌ ناامني‌ و توسعۀ دامنۀ فساد اخلاقي‌ و انحرافات‌ جنسي‌ را اختلاط‌ نامشروع‌ زن‌ و مرد عنوان‌ كرده‌اند.» آنگاه‌ با آقاي‌ جواد منصوري‌ معاونت‌ محترم‌ فرهنگي‌ دانشگاه‌ آزاد اسلامي‌ ، و با يكي‌ از دانشجويان‌ مصاحبه‌اي‌ بعمل‌ آورده‌ است‌ كه‌ هردو در يك‌ خطّ مشي‌ پاسخ‌ داده‌اند وما براي عدم‌ تطويل‌ ، مصاحبه‌ با آقاي‌ معاون‌ فرهنگي‌ را مي‌آوريم‌:
«كلمه‌ دانشجو: جناب‌ آقاي‌ منصوري‌ با توجّه‌ به‌ مسأله‌ اختلاط‌ زن‌ و مرد در سطح‌ دانشگاهها آيا بعقيدۀ شما مي‌بايست‌ براي‌ اين‌ دو قشر ، دانشگاه‌ جدا داشته‌ باشيم‌ ؟
ـ بسم‌ الله‌ الرّحمن‌ الرّحيم‌. مسأله‌ تحصيل‌ براي‌ همۀ گروههاي‌ جامعه‌ يك‌ ضرورت‌ و نياز است‌. بنابراين‌ در تحصيل‌ بين‌ زن‌ و مرد اختلافي‌ نيست‌. امّا ما همۀ كارهايمان‌ مي‌بايست‌ مطابق‌ با موازين‌ شرع‌ باشد . فرضاً در نماز خواندن‌ ، زن‌ و مرد بايد نماز بخوانند ولي‌ گفته‌ شده‌ كه‌ اينها جدا بايستند و بعضي‌ها احتياط‌ مي‌كنند و بين‌ اينها پرده‌ مي‌زنند و حتّی‌ ميدانيد كه‌ در مساجد محلّ ورود مردان‌ و زنان‌ جداست‌.
بنابراين‌ مسأله‌ جدا كردن‌ فضاي‌ آموزشي‌ يا محيط‌ كار ، ارتباطي‌ با مسأله‌ تحصيل‌ ندارد . بلكه‌ به‌ خاطر نياز به‌ انطباق‌ با موازين‌ شرعي‌ ما بايد انجام‌ بگيرد. لذا من‌ تصوّر ميكنم‌ اين‌ كار در آينده‌ بايد در كشور ما حتماً انجام‌ بگيرد. و اينكه‌ تا بحال‌ انجام‌ نشده‌ شايد به‌ اين‌ تصوّر بوده‌ كه‌ يا امكانات‌ نبوده‌ ، و يا اينكه‌ مشكلاتي‌ بوجود نمي‌آيد. در صورتيكه‌ اوّلاً امكانات‌ را بايد بوجود آورد و

ص 191
متأسّفانه‌ در مواردي‌ ديده‌ شده‌ كه‌ مشكلاتي‌ بوجود آمده‌ و من‌ تصوّر مي‌كنم‌ در آينده‌ ما بايد دانشگاههائي‌ [ در ] جامعه‌ داشته‌ باشيم‌ (مانند بعضي‌ از كشورهاي‌ اسلامي‌) كه‌ منحصراً مربوط‌ به‌ خانمها باشد. حتّی‌ مثلاً در پاكستان‌ نمونه‌اي‌ مي‌بينيم‌ كه‌ بانك‌ مخصوص‌ خانم‌ها وجود دارد. يعني‌ بانكي‌ داريم‌ كه‌ كلّ كاركنان‌ آن‌ زن‌ هستند ، و هيچ‌ مشكلي‌ هم‌ ايجاد نمي‌كند.
كلمه‌ دانشجو: آقاي‌ منصوري‌ ! معايب‌ سيستم‌ موجود اختلاطي‌ به‌ نظر شما چه‌ چيزهائي‌ هستند ؟
ـ ما لااقلّ به‌ عنوان‌ جلوگيري‌ از يك‌ سري‌ مشكلات‌ موظّفيم‌ اينكار را انجام‌ بدهيم‌. ما در شرعمان‌ داريم‌ كه‌ شما اگر در خانه‌اي‌ ميخواهيد نماز بخوانيد و در آن‌ خانه‌ يك‌ زن‌ نامحرم‌ وجود دارد ، درِ آن‌ خانه‌ را باز بگذاريد و نماز بخوانيد. اين‌ نشان‌ دهندۀ آنست‌ كه‌ دين‌ اسلام‌ با توجّه‌ به‌ يك‌ سري‌ واقعيّتها پيش‌ بيني‌هائي‌ كرده‌ است‌.
سؤالي‌ كه‌ پيش‌ مي‌آيد اينست‌ كه‌ اگر ما حركت‌ كنيم‌ به‌ اين‌ جهت‌ كه‌ يك‌ دانشگاه‌ مخصوص‌ خواهران‌ تأسيس‌ كنيم‌ آيا جهت‌ كادر اداري‌ و آموزشي‌ آن‌ هم‌ صرفاً بايد از خواهران‌ استفاده‌ كنيم‌ يا خير ؟
ظاهراً اگر صحبتي‌ باشد تنها در مورد اساتيد است‌ زيرا در مورد كادر اداري‌ قطعاً مشكلي‌ بوجود نمي‌آيد. در مورد اساتيد هم‌ ما مشاهده‌ مي‌كنيم‌ كه‌ در تمام‌ رشته‌ها، ما هم‌ خانم‌هاي‌ استاد داريم‌ و هم‌ آقايان‌ استاد ، و اگر برنامه‌ريزي‌ باشد ميتوانيم‌ در آينده‌ جبران‌ كنيم‌.
البتّه‌ اگر روزي‌ احساس‌ شود در رشته‌اي‌ فقط‌ از آقايان‌ جهت‌ تدريس‌ ميشود استفاده‌ كرد ، مشكلي‌ پيش‌ نخواهد آمد اگر به‌ عنوان‌ استاد سركلاس‌ برود.
شما ملاحظه‌ كنيد ما سه‌ دانشگاه‌ علوم‌ پزشكي‌ در تهران‌ داريم‌ ، دانشگاه‌ علوم‌ پزشكي‌ تهران‌ ، و دانشگاه‌ علوم‌ پزشكي‌ ايران‌ ، و دانشگاه‌ علوم‌ پزشكي‌

ص 193
شهيد بهشتي‌. حدود 5 3 درصد از مجموعۀ دانشجويان‌ اين‌ سه‌ دانشگاه‌ از خانم‌هاي‌ دانشجو هستند. خوب‌ بدون‌ اينكه‌ هيچ‌ مشكلي‌ براي‌ مملكت‌ باشد براحتي‌ ميتوانيم‌ يكي‌ از اين‌ سه‌ دانشگاه‌ را براي‌ خانمها اختصاص‌ دهيم‌ و دو دانشگاه‌ ديگر را براي‌ آقايان‌.
طيّ يك‌ برنامه چند ساله‌ هم‌ مي‌توانند اساتيد را از هم‌ جدا بكنند و اگر بخواهند اين‌ كار را بكنند نه‌ بودجه‌اي‌ جابجا مي‌شود ، نه‌ كادر را جابجا ميكنند. ظاهراً تا به‌ حال‌ در اين‌ قضيّه‌ جدّي‌ نبوده‌اند ، نه‌ اينكه‌ مشكلي‌ وجود داشته‌ باشد.
واقعيّت‌ قضيّه‌ اينست‌ كه‌ ما هنوز مصمّم‌ به‌ اجراي‌ ضوابط‌ اسلامي‌ در بعضي‌ از مسائل‌ كشور نشده‌ايم‌. اگر چنين‌ بود شايد قضايا فرق‌ مي‌كرد. مثلاً فرض‌ مي‌كنيم‌ اگر از ابتداي‌ انقلاب‌ بطور جدّي‌ برنامه‌ريزي‌ مي‌كرديم‌ براي‌ تربيت‌ پزشك‌ زن‌ ، امروز با اين‌ گرفتاري‌ رو برو نبوديم‌ كه‌ زنان‌ متديّن‌ ما با گرفتاري‌ عصبي‌ شديد به‌ دكتر مرد مراجعه‌ كنند. ولي‌ در حقيقت‌ آنطور كه‌ بايد و شايد در پي‌ اين‌ واقعيّت‌ نبوده‌ايم‌.»
باري‌ ، من‌ از جناب‌ نگارندۀ سرمقاله‌ تقاضا دارم‌ به‌ بيرون‌ كشيدن‌ دختران‌ از خانه‌ و ورودشان‌ در محافل‌ و مجالس‌ و صنايع‌ سنگين‌ و علوم‌ غير مربوطه‌ به‌ نيازمنديهاي‌ آنان‌ در كادر پسران‌ و برادران‌ ، تسريع‌ نكنند كه‌ نتيجه‌ ، همين‌ نتيجۀ مأخوذۀ از شمارۀ‌ اخير مجلّۀ «كلمۀ دانشجو» مي‌باشد. و بنده‌ مخصوصاً اين‌ مطالب‌ را از آن‌ ، در اينجا نقل‌ كردم‌ تا بدانيد حكومت‌ اسلامي‌ ايران‌ ، نه‌ تنها هنوز مشكل‌ دختران‌ را حلّ ننموده‌ است‌ ، بلكه‌ مشكلاتي‌ بعين‌ مشكلات‌ پيشين‌ برايشان‌ به‌ ارمغان‌ آورده‌ است‌. و اگر مثلاً از ابتداء به‌ مانند و مشابه‌ گفتار معاونت‌ محترم‌ فرهنگي‌ دانشگاه‌ عمل‌ مينمودند ،بسيار آسان‌ و راحت‌ مسأله‌ حلّ شده‌ بود. امّا ايشان‌ پنداشتند راه‌ غير از اين‌ است‌ ؛ رفتند و به‌ بن‌ بست‌ رسيدند. در پي‌ آب‌ بودند ، سر از سراب‌ بر آوردند.
بازگشت به فهرست

[SUB]ص 194[/SUB]
[SUB]اگر از اوّل‌ به‌ گفتار حضرت‌ علامه‌ عمل‌ كرده‌ بودند امروز در تمام‌ رشته‌هاي‌ پزشكي‌ زنان‌ مستكفي‌ بوديم‌[/SUB]

مرحوم‌ علامه‌ فقيد استاد طباطبائي‌ رفَع‌ اللهُ في‌ الجَنان‌ مَقامَه‌ در مصاحبه‌اي‌ كه‌ از طرف‌ صدا و سيما پس‌ از شهادت‌ رفيق‌ ارجمند و برادر گراميمان‌ شهيد شيخ‌ مرتضي‌ مطهّري‌ غفرالله‌ له‌ با او نمودند و در آن‌ مصاحبه‌ بر مرحوم‌ شهيد بسيار گريسته‌ بود ؛ چون‌ در پايان‌ مصاحبه‌ از استاد خواستند پيامي‌ براي‌ مردم‌ بدهد ، فرموده‌ بود: «پيام‌ من‌ اينست‌ كه‌ به‌ اسم‌ اسلام‌ در اين‌ حكومت‌ اسلام‌ كاري‌ را انجام‌ ندهيد كه‌ در برابر خارجيان‌ موجب‌ ننگ‌ اسلام‌ باشد!»
گويند درنخستين‌ وهلۀ نمايش‌ صدا و سيما از اين‌ جريان‌ مصاحبه‌ ، اين‌ فراز اخير پيام‌ علامه‌ را نقل‌ كرده‌ بودند ؛ و در وهلۀ بعد كه‌ چند ساعتي‌ از وهلۀ اوّل‌ بيش‌ نمي‌گذشت‌ ، اسقاط‌ نموده‌ بودند.
مثلاً دربارۀ‌ دختران‌ و بطور كلّي‌ راجع‌ به‌ بانوان‌ اگر به‌ همين‌ دو جملۀ كوتاه‌ علامه‌ كه‌ نظريّۀ اسلام‌ مي‌باشد رفتار مي‌شد ، آيا تصوّر داشت‌ كه‌ براي‌ ما امروز مشكلي‌ در جامعه‌ باقي‌ مانده‌ باشد ؟
اگر براي‌ دختران‌ ، فنون‌ مناسب‌ و علوم‌ شايسته‌ براي‌ خودشان‌ و براي‌ جميع‌ جامعه‌ را اختيار مي‌نمودند ، امروز ما از ميان‌ همين‌ بانوان‌ يك‌ كادر تمام‌ و كامل‌ در تمامي‌ علوم‌ پزشكي‌ داشتيم‌ ، از چشم‌ پزشك‌ و جرّاح‌ گوش‌ و حلق‌ و بيني‌ تا چه‌ رسد به‌ مامائي‌ و انواع‌ جرّاحي‌هاي‌ مختصّۀ به‌ نسوان‌. ولي‌ مع‌الاسف‌ اين‌ راه‌ مستقيم‌ را در پيش‌ پاي‌ دختران‌ ننهادند و به‌ دختر گفتند: به‌ هر علمي‌ كه‌ خودت‌ ميخواهي‌ روي‌ آور !
دختران‌ ، گيج‌ و آواره‌ يكي‌ براي‌ خود فيزيك‌ را برگزيد ، دگري‌ جامعه‌ شناسي‌ ، سوّمي‌ فلسفه‌ ، چهارمي‌ ادبيّات‌، پنجمي‌ شيمي‌ آلي‌ ، ششمي‌ الكترونيك‌ ، هفتمي‌ صنايع‌ سنگين‌ و و و ، در اين‌ صورت‌ بودجه‌هاي‌ كلان‌ كشور از بيت‌المال‌ به‌ هدر رفت‌ ؛ هم‌ اين‌ دوشيزگان‌ ، معلّمين‌ و مهندسين‌ و فارغ‌التّحصيلاني‌ مفيد براي‌ خود و براي‌ امّت‌ مسلمان‌ نشدند ، و هم‌ پست‌ و

ص 195
صندلي‌ و جاي‌ پسران‌ را اشغال‌ نموده‌ و آنان‌ را محروم‌ ساختند ، و هم‌ وقت‌ و عمر خود را كه‌ به‌ گفتۀ آقاي‌ منصوري‌ تقريباً ثلث‌ از دانشجويان‌ را شامل‌ مي‌شوند تباه‌ كردند.
امروزه‌ جرّاح‌ قابل‌ و متخصّص‌ زنان‌ در مشهد نداريم‌ [87]. فوراً زائو را سزارين‌ مي‌كنند و عمل‌ را هم‌ خراب‌ انجام‌ ميدهند ، و بواسطۀ نقصان‌ عمل‌ ، آن‌ زن‌ مسكين‌ كه‌ به‌ كلام‌ اين‌ خانم‌ دكتر اعتماد كرده‌ و خود را تحت‌ اختيار وي‌ سپرده‌ است‌ ، و دچار امراض‌ غير قابل‌ علاج‌ شده‌ است‌ ؛ پيوسته‌ بايد متحمّل‌ پي‌آمدهاي‌ نامطلوب‌ آن‌ گردد. بنده‌ شخصاً در مدّت‌ اين‌ پانزده‌ سالي‌كه‌ در أرض‌ أقدس‌ مشهد ساكن‌ و مقيم‌ مي‌باشم‌ نظائر و شواهدي‌ از مبتلايان‌ عيني‌ را كه‌ اينك‌ در برابر چشمان‌ دارم‌ ، بسيار سراغ‌ دارم‌.
امّا با گفتار حضرت‌ علامه‌ فقيدِ علم‌ وفقيدِ اتقان‌ و نظريّۀ صائب‌ ، كجا چنين‌ زمينه‌هائي‌ پيش‌ مي‌آمد ؟ شما فقط‌ ملاحظه‌ كنيد در همين‌ يك‌ عبارتشان‌ كه‌ جناب‌ محترم‌ صاحب‌ سرمقاله‌ از ايشان‌ نقل‌ كردند:
إنَّ الطَّريقَةَ المَرضِيَّةَ مِنْ حَيَوةِ الْمَرْأَةِ في‌ الإسْلامِ أنْ تَشْتَغِلَ بِتَدْبيرِ اُمورِ الْمَنْزِلِ الدّاخِليَّةِ وَ تَرْبيَةِ الأوْلادِ وَ هَذا وَ إنْ كانَتْ سُنَّةً غَيْرَ مَفْروضَةٍ لَكِنَّ التَّرغيبَ وَ التَّحْريصَ النَّدِبِيَّ... كانَتْ تَحْفَظُ هَذِهِ السُّنَّة‌.[88]

ص 196
اگر به‌ همين‌ مقدار عمل‌ ميكرديم‌ ، آيا مشكلات‌ دانشجوئي‌ اختلاط‌ دختران‌ ، كه‌ 90% دانشجويان‌ اين‌ مدرسه‌ از روابط‌ غير مشروعشان‌ محسوب‌ داشته‌اند ، وجود داشت‌ ؟! آيا براي‌ زائيدن‌ بانوانمان‌ محتاج‌ به‌ قابله‌ و پزشك‌ مرد مي‌گشتيم‌ ؟! نه، وَاللهِ نه‌ ، بِاللهِ نه‌ ، تَاللهِ نه‌. بنابراين‌ عزيزم‌ !
نظر ز روي‌ تكبّر به‌ اهل‌ راز مكن‌ كه‌ باريافتگان‌ حريم‌ پادشهند
شما چون‌ ديديد از علامه‌ در دنيا تجليل‌ نشد ، نبايد گمان‌ كنيد كه‌ واقعيّت‌ هم‌ همين‌ طور است‌ ! تا بيائيد و با عبارت‌: «يكي‌ از بزرگان‌ معارف‌ ديني‌ فرموده‌اند» گفتارشان‌ را ذكر كنيد ، و با عرائض‌ حقير فقير خاك‌ پا و خانه‌زاد آن‌ منيع‌ مرتبت‌ و رفيع‌ منزلت‌ درهم‌ بياميزيد و خود را حَكم‌ در قضيّه‌ قرار دهيد و با فكر و انديشۀ خود آنرا بدون‌ دليل‌ و اقامۀ برهان‌ ضايع‌ كنيد ، و به‌ مجرّد شعار و هياهو گفتار مقابل‌ را أخذ كنيد و دختران‌ معصوم‌ را از خانه‌ و كاشانه‌ بدر آوريد ؛ و خسران‌ زده‌ و تهي‌دست‌ از سراب‌ باز گردانيد !
من‌ نه‌ پدرانه‌ ! بلكه‌ برادرانه‌ و متواضعانه‌ به‌ شما نصحيت‌ ميكنم‌: كلام‌ چنين‌ مردمان‌ حقّ انديش‌ و باطل‌ زدا را كه‌ هر سلّول‌ از بدنشان‌ را با فكر و تأمّل‌ بكار بسته‌ ، و فيلسوفاني‌ عاليقدر و دانشمنداني‌ گرانمايه‌ در راه‌ اسلام‌ شناسي‌ شده‌اند ، نبايد به‌ ديدۀ حقارت‌ نگريست‌.
هر چند گفته‌اند: انسان‌ در نقد و تحليل‌ آزاد است‌ ؛ هيچ‌ انديشه‌ و نظريّه‌اي‌ را نبايد تحميل‌ نمود ، ولي‌ آن‌ مسأله‌اي‌ است‌ ، و اين‌ مسأله‌اي‌ دگر. وگرنه‌ انسان‌ بايد تأسّف‌ بخورد ، ولي‌ تأسّف‌ بجا و بموقع‌ ؛ نه‌ مثل‌ تأسّف‌ مردي‌ كه‌ چون‌ از سفر باز آمد حليله‌ را مريضه‌ ، و والده‌ را مرده‌ يافت‌. چون‌ با حليله‌ درآميخت‌ فوراً شفا يافت‌ ، افسوس‌ مي‌خورد كه‌ اگر زودتر آمده‌ بودم‌ والده‌ را هم‌ شفا داده‌ بودم‌.
بازگشت به فهرست
دنباله متن
[SUB] [/SUB]
[SUB]پاورقي[/SUB]

[SUP][69][/SUP] ـ ايشان‌ در يك‌ سفر به‌ مشهد مقدّس‌ آمدند و به‌ زيارت‌ حضرت‌ ثامن‌ الحجج‌ عليّ ابن‌ موسي‌ عليه‌ السّلام‌ مشرّف‌ شدند.

[70] ـ «أنوار الملكوت‌» سيّد محمّد حسين‌ طهراني‌ ، انتشارات‌ علامه‌ طباطبائي‌ ، ج‌ 1 ص‌ 178 و ص‌ 182

[71] ـ «الميزان‌» علامه‌ طباطبائي‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 1 5 3

[72] ـ «ترجمه‌ رساله‌ بديعه‌» سيّد محمّد حسين‌ طهراني‌ ، ص‌ 218

[73] ـ مجلّه‌ «حوزه‌» ، شمارۀ‌ 41 ، ص‌ 13 تا ص‌ 17

[74] ـ در تعليقه‌ آورده‌ام‌: «دكتر حاج‌ سيّد حميد سجّادي‌ ، از مفاخر چشم‌ پزشكان‌ عصر ما در جهان‌ ؛ كه‌ علاوه‌ بر نبوغ‌ الهي‌ در فنّ چشم‌ پزشكي‌ ، و دارا بودن‌ دو شهادت‌ و گواهي‌ فوق‌ تخصّص‌ در قسمت‌هاي‌ خَلْفي‌ و قُدّامي‌ چشم‌ (شبكه‌ و قرنيّه‌) ، از جوانان‌ مسلمان‌ و خوش‌ فهم‌ و غيور و دلسوز و متعهّد به‌ اسلام‌ و جامعه‌ مسلمين‌ است‌. چشم‌ راست‌ حقير را كه‌ مبتلا به‌ پارگي‌ شبكه‌ (دكُلْمان‌) شده‌ بود ، و از سخت‌ترين‌ انواع‌ پارگي‌ بود (يعني‌ نعلي‌ شكل‌ دورتا دور پاره‌ شده‌ و فقط‌ از يك‌ نقطه‌ مختصر اتّكاء باقي‌ مانده‌ بود و خطر آن‌ نود و پنج‌ درصد بود ؛ و اين‌ نوع‌ از عمل‌ از مشكلترين‌ اقسام‌ عملي‌ است‌ كه‌ در سطح‌ جهان‌ بر روي‌ چشم‌ انجام‌ ميگيرد) به‌ فوريّت‌ عمل‌ كرد. زمان‌ عمل‌ هفت‌ ساعت‌ طول‌ كشيد و لِلَّهِ الحَمْدُ وَ لَهُ الشُّكْر عمل‌ در نهايت‌ خوبي‌ ، و منتج‌ نتيجه‌ شد. شَكَّرَ اللَهُ مَساعِيَهُ الجَميلَة‌ و أبْقاهُ اللَهُ ذُخْرًا لِلمُسلِمينَ وَ خَتَمَ لَهُ بِالحُسْنَی‌ بِمُحَمَّدٍ وَ ءالِهِ الطّاهِرين‌.»

[75] ـ روزنامه‌ «اطّلاعات‌» 5 2 جمادي‌ الاولي‌ 13 4 1 (30 آبان‌ 1371) طيّ شماره‌ 19772 در قسمت‌ ضميمه‌ ، ص‌ 1 با عنوان‌ «انجام‌ عمل‌ جرّاحي‌ توسّط‌ يك‌ پزشك‌ ايراني‌ ، شگفتي‌ محافل‌ آمريكا را برانگيخت‌» آورده‌ است‌: «دكتر سجّادي‌ با انجام‌ اين‌ عمل‌ جرّاحي‌ ، كوري‌ مادرزادي‌ يك‌ دختر 11 ماهه‌ را معالجه‌ كرد. » در اينجا يك‌ صفحه‌ روزنامه‌ آمريكائي‌ را كه‌ شرح‌ حال‌ عمل‌ طفل‌ را داده‌ و تصوير مادر و بچّه‌ را كشيده‌ است‌ ، گراور نموده‌ است‌ و در شرح‌ عمل‌ مي‌گويد: «دكتر سيّد حميد سجّادي‌ ، جرّاح‌ و فوق‌ تخصّص‌ بيماريهاي‌ چشم‌ كه‌ مدّت‌ يكسال‌ و نيم‌ است‌ براي‌ انجام‌ تحقيق‌ و تجربۀ يك‌ دوره‌ تكميلي‌ عملي‌ و تحقيقي‌ در آمريكا بسر ميبرد ، در مركز چشم‌ پزشكي‌ كانزاس‌ سيتي‌ ، چشمان‌ يك‌ دختر 11 ماهه‌ را كه‌ به‌ بيماري‌ ژنتيكي‌ «مونوسومي‌ 21» مبتلا بود تحت‌ عمل‌ جرّاحي‌ قرار داد و با پيوند قرنيّه‌ در چشمان‌ او قدرت‌ بينائي‌ را به‌ نوزاد باز گردانيد. بنا به‌ اظهار نظر پزشكان‌ آمريكائي‌ «مونوسومي‌ 21» نوعي‌ بيماري‌ است‌ كه‌ در آن‌ نصف‌ كروموزم‌ شماره‌ 21 مفقود ميشود و قرنيّه‌ چشم‌ از بدو تولّد سفيد است‌ و بر اثر آن‌ بينائي‌ چشمان‌ بيمار به‌ طور كامل‌ از بين‌ مي‌رود.» در اينجا روزنامه‌ شرح‌ عمل‌ را مفصّلاً بيان‌ مي‌كند.

[76] ـ تفسير «الميزان‌» ج‌ 2 ، ص‌ 4 28

[77] ـ «تحرير» كتاب‌ جهاد ، آخر ص‌ 4 13

[78] ـ «تذكره‌» كتاب‌ جهاد ، ص‌ 1

[79] ـ «مبسوط‌» كتاب‌ جهاد ، ص‌ 5

[80] ـ به‌ كتاب‌ «سيري‌ در زندگاني‌ استاد مطهّري‌» طبع‌ اوّل‌ ، نشر انتشارات‌ صدرا ، صفحه‌ 55 رجوع‌ شود.

[81] ـ روزنامۀ «جمهوري‌ اسلامي‌» مورّخۀ 10 شعبان‌ 4 1 4 1 (3 بهمن‌ 1372) شمارۀ‌ 45 2 4 ، ص‌ 12

[82] ـ مجلّۀ «زن‌ روز» 21 اسفندماه‌ 1372 طيّ شماره‌ 1 45 1 نوشت‌:
واتيكان‌: زناني‌ كه‌ از قرص‌ سقط‌ جنين‌ استفاده‌ كنند مرتدّ خواهند بود.
واتيكان‌ ـ خبرگزاري‌ فرانسه‌: زناني‌ كه‌ از قرصهاي‌ سقط‌ جنين‌ استفاده‌ كنند ، با خطر طرد شدن‌ از كليساي‌ مسيحي‌ روبرو خواهند شد.
روزنامۀ لوسرباتور چاپ‌ واتيكان‌ با اعلام‌ اين‌ خبر نوشت‌: « پدر جينوكونچتي‌ » كارشناس‌ ديني‌ اين‌ روزنامه‌ طيّ مقاله‌اي‌ اين‌ حقيقت‌ را كه‌ روزي‌ اين‌ قرصها بدون‌ نياز به‌ تجويز پزشك‌ در دسترس‌ دختران‌ كم‌ سنّ و سال‌ انگليس‌ قرار خواهد گرفت‌ ، تقبيح‌ كرد.
او تأكيد كرد كه‌ قوانين‌ رومن‌ كاتوليك‌ امكان‌ طرد نمودن‌ زناني‌ را كه‌ به‌ هر شيوه‌اي‌ سقط‌ جنين‌ كنند فراهم‌ كرده‌است‌.
كونچتي‌ در مقالۀ خود نوشت‌: حتّی‌ اگر اين‌ قرص‌ هم‌ مؤثّر نيفتد زندگي‌ را به‌ خطر خواهد انداخت‌ و استفاده‌ از آن‌ نشانگر كاري‌ غير قانوني‌ و غير اخلاقي‌ خواهد بود.

[83] ـ روزنامۀ «جمهوري‌ اسلامي‌» مورّخۀ 4 1 ربيع‌ الآخر 11 4 1 ، شمارۀ‌ 3310 ، قسمت‌ بيست‌ و نهم‌ ، مقالۀ كنترل‌ جمعيّت‌

[84] ـ روزنامۀ «جمهوري‌ اسلامي‌» مورّخۀ 6 1 ربيع‌ الآخر ، شمارۀ‌ 3312 ، قسمت‌ آخر از مقالۀ كنترل‌ جمعيّت‌

[85] ـ يك‌ هفته‌ به‌ شهادت‌ مرحوم‌ صديق‌ ارجمند آية‌ الله‌ شيخ‌ مرتضي‌ مطهّري‌ رحمة‌الله‌ عليه‌ مانده‌ بود كه‌ حقير بيست‌ امر بسيار مهمّ را به‌ ايشان‌ تذكّر دادم‌ ، كه‌ چون‌ به‌ محضر رهبر كبير انقلاب‌ آية‌ الله‌ خميني‌ در قم‌ مشرّف‌ ميشوند ، به‌ عنوان‌ پيشنهاد معروض‌ دارند. از جمله‌ مسأله‌ ازدواج‌ پسران‌ و دختران‌ بود كه‌ اينك‌ ذيلاً بدان‌ اشاره‌ مي‌شود. ايشان‌ در وقت‌ تشرّف‌ به‌ قم‌ فقط‌ مجال‌ گفتگو دربارۀ‌ نماز جمعه‌ را پيدا مي‌كنند و بقيّۀ اين‌ پيشنهادات‌ تأخير مي‌افتد به‌ مجلس‌ بعد ، كه‌ ايشان‌ را قبل‌ از آن‌ مجلس‌ ترور مي‌كنند. از اين‌ پيشنهادها نُه‌ تاي‌ آن‌ در كتاب‌ «وظيفۀ فرد مسلمان‌ درحكومت‌ اسلام‌» از ص‌ 119 تا ص‌ 132 آمده‌ است‌ و يازده‌تاي‌ ديگر نيز نوشته‌ شده‌ و آمادۀ طبع‌ است‌ تا بحول‌ و قوّۀ خدا ، هنگام‌ تجديد چاپ‌ اين‌ كتاب‌ با آن‌ طبع‌ گردد. امّا مسأله‌ ازدواج‌ پسران‌ و دختران‌ در ص‌ 120 و121 اين‌ كتاب‌ بدينگونه‌ آمده‌ است‌:
« مسأله‌ دوّم‌ مسأله‌ ازدواج‌ پسران‌ و دختران‌ بود. پسري‌ كه‌ به‌ سنّ پانزده‌ سال‌ مي‌رسد ، او را بايد زن‌ داد و اين‌ امر بايد در تمام‌ مملكت‌ اجرا شود. دولت‌ با يك‌ برنامه وسيع‌ و منظّم‌ يك‌ اطاق‌ كوچك‌ به‌ او ميدهد. حالا كاسب‌ است‌ كاسب‌ باشد ، زارع‌ است‌ زارع‌ باشد، كارگراست‌ كارگر باشد ، محصّل‌ است‌ محصّل‌ باشد. دختري‌ به‌ او بدهند ، و اينها هر روز به‌ دنبال‌ كار خودشان‌ هستند. آنكه‌ درس‌ ميخواند درس‌ ميخواند ، آنكه‌ دانشگاه‌ ميرود درس‌ مي‌خواند. چه‌ اشكال‌ دارد شخصي‌ دانشگاه‌ برود و زن‌ هم‌ در خانه‌اش‌ باشد. مثل‌ اينكه‌ شخص‌ دانشگاهي‌ مي‌آيد در خانۀ مادر و پدر ، و غذا ميخورد بعد هم‌ ميرود دنبال‌ كار. هم‌ دخترها و هم‌ پسرها در سطح‌ تمام‌ مملكت‌ ، اوّل‌ بلوغ‌ بايد ازدواج‌ كنند.»
در كتاب‌ «لمعاتي‌ از شيخ‌ شهيد» انتشارات‌ صدرا ، ص‌ 1 4 آمده‌ است‌: «مواردي‌ كه‌ استاد شهيد در نظر داشتند با حضرت‌ امام‌ (ره‌) در ميان‌ بگذارند و بر روي‌ ورقه‌اي‌ يادداشت‌ فرموده‌ بودند كه‌ پس‌ از شهادت‌ در جيب‌ لباس‌ استاد يافت‌ شد...
پيشنهاد آقاي‌ تهراني‌ (1) و حجاب‌ استاندارد شده‌.
تعليم‌ فنون‌ جنگي‌ براي‌ افراد از 18 سال‌ تا 0 4 سال‌ بطور اجباري‌ يا داوطلب‌.
تسهيلات‌ ازدواج‌ براي‌ پسران‌ و دختران‌ بعد از بلوغ‌...»
و در تعليقه‌ آورده‌ است‌: «1 ـ آيت‌ الله‌ سيّد محمّد حسين‌ حسيني‌ تهراني‌.»
و امّا پيشنهاد حقير به‌ آية‌ الله‌ خميني‌ رضوان‌ الله‌ عليه‌ راجع‌ به‌ حجاب‌ ، همانطور كه‌ در يادداشت‌ مرحوم‌ مطهّري‌ (ره‌) آمده‌ بود و در كتاب‌ «وظيفۀ فرد مسلمان‌ در حكومت‌ اسلام‌» ص‌ 121 و 122 آمده‌ است‌ ، چنين‌ مي‌باشد:
«مسأله‌ سوّم‌ در حجاب‌ بود كه‌ ايشان‌ به‌ عنوان‌ تحفه‌اي‌ كه‌ براي‌ مملكت‌ ايران‌ آوردند ، حجاب‌ را يك‌ حجاب‌ صحيح‌ استاندارد كنند يعني‌ زنها داراي‌ پوشش‌ صحيح‌ باشند و بتوانند در عين‌ پوشش‌ دنبال‌ كار بروند ، بچّه‌ بغل‌ كنند ، خريد كنند ، سوار اتوبوس‌ شوند ؛ و چادر از سرشان‌ نيفتد ، بدن‌ معلوم‌ نباشد. لباسي‌ با آستين‌ بلند همراه‌ شلواري‌ بلند و گشاد و داراي‌ رنگ‌ خاصّ (استاندارد سرمه‌اي‌ و يا خاكستري‌) البتّه‌ بعضي‌ از فقهاء وجه‌ و كفّين‌ را جائز مي‌دانند كه‌ جائز هم‌ هست‌ ، ولي‌ بعضي‌ از آقايان‌ احتياط‌ مي‌كنند كه‌ مقلّدين‌ آنها چهرۀ خود را هم‌ بپوشانند و يك‌ روسري‌ بلند كه‌ در حكم‌ جلباب‌ باشد سر كنند ، در اينصورت‌ بسيار بهتر از چادر نمازهاي‌ فعلي‌ امروزه‌ كه‌ آنرا چادر بيرون‌ قرار داده‌اند مي‌باشد و ميتواند حافظ‌ زنان‌ باشد. اين‌ چادرهائي‌ كه‌ كمر ندارد و جلوي‌ آن‌ بسته‌ نيست‌ و بايد پيوسته‌ زنان‌ آنها را با دستشان‌ نگاهدارند و اگر احياناً بادي‌ بوزد و كنار برود تمام‌ اندامشان‌ نمايان‌ مي‌شود، حجاب‌ صحيح‌ نيست‌ ؛ و علاوه‌ جلوي‌ كار آنها را نيز مي‌گيرد. بالاخره‌ اين‌ مانتو و شلوار بلند و گشاد بايد استاندارد باشد بطوريكه‌ هر كس‌ برود در دكّاني‌ براي‌ خريد اين‌ لباس‌ و بگويد: من‌ لباس‌ بيرون‌ ميخواهم‌ ، مقدار پارچۀ آن‌ مشخّص‌ باشد مثل‌ چادر مشكي‌ كه‌ مثلاً شش‌ متر است‌. تمام‌ زنهاي‌ ايران‌ اين‌ لباس‌ را بپوشند. كفشها هم‌ خيلي‌ ساده‌ و بدون‌ پاشنۀ بلند ، و نرم‌ باشد. بعد يك‌ نفر از همان‌ زنهاي‌ لخت‌ طاغوتي‌ را بياورند در تلويزيون‌ و نشان‌ بدهند و با يكي‌ از اين‌ زنها مقايسه‌ كنند كه‌ اي‌ مردم‌ مسلمان‌ ! براي‌ آزادي‌ ، شرف‌ ، براي‌ دنبال‌ كار رفتن‌ ، حتّی‌ براي‌ آسايش‌ زنان‌ كداميك‌ از اينها بهتر است‌؟ آيا زن‌ با آن‌ قسم‌ مي‌تواند دنبال‌ كار برود ، يا با اين‌ قسم‌ ؟
البتّه‌ اينها اجمال‌ مسأله‌ است‌. و گفتم‌ كه‌: اين‌ مطلب‌ در صورتي‌ براي‌ عموم‌ مردم‌ قابل‌ قبول‌ است‌ كه‌ ايشان‌ اوّل‌ دربارۀ‌ عيالات‌ خودشان‌ عملي‌ كنند ، نه‌ اينكه‌ خودشان‌ عملي‌ نكنند. و سپس‌ از زنهاي‌ ايران‌ بخواهند كه‌ حجابشان‌ را اينطور كنند. چون‌ ايشان‌ الآن‌ در رأس‌ هستند و فرمايشاتشان‌ نافذ است‌ ، و از ايشان‌ بعنوان‌ رئيس‌ مي‌پذيرند. اگر بنده‌ و امثال‌ بنده‌ هزار نفر هم‌ بگويند فائده‌ ندارد ؛ امّا از ايشان‌ قابل‌ قبول‌ است‌ و قابل‌ عمل‌.»
بالجمله‌ حقير رنگ‌ سياه‌ را اختيارنكردم‌،چون‌ رنگ‌ سياه‌ شرعاً كراهت‌ دارد ، خواه‌ براي‌ مرد و خواه‌ براي‌ زن‌ و علاوه‌ در پزشكي‌ هم‌ ضرر آن‌ براي‌ اعصاب‌ به‌ ثبوت‌ رسيده‌ است‌ .
باري‌ ، از آنچه‌ گفته‌ شد معلوم‌ شد كه‌ اوّلاً: كتاب‌ صديق‌ عزيز و گراميمان‌ مرحوم‌ شهيد مطهّري‌ (ره‌) دربارۀ‌ حجاب‌ ، از جهت اینکه تعیین یک لباس معیار و با تعریف مشخص به عنوان حجاب اسلامی را ننموده است خالي‌ از خلل نيست‌. زيرا اختیار را به دست خود افراد داده است در نتیجه نفوس پرهیجان و احیاناً منحرف در تعیین مصداق عدم خود نمائی و عدم تبرّج و رنگ مناسب و تنگ نبودن و کوتاه و بلندی لباس دچار افراط و تفریط شده و کم کم سر از مصادیقی در می آورند که صدق بی حجابی بر آنها سزاوارتر است تا حجاب . و بنده به خود ایشان این موضوع را تذکر دادم . (کتاب «حجاب» ایشان پیش از هشت سالی بود که با حقیر ارتباطی برقرار بود و گرنه مسلماً اینچنین نمی شد .) و این همان مطلبی است که ما در پیشنهاد خود توسّط ایشان برای حضرت آیة الله خمینی به عنوان حجاب معیار و استاندارد به آن نظر داشته ایم .
و ثانياً: اينكه‌ نويسندۀ سرمقاله‌ در ص‌ 18 متذكّر شده‌است‌: «از حدود 20 سال‌ پيش‌ تا كنون‌ ، تنها نوشتارهاي‌ تحقيقي‌ در اين‌ مقوله‌ ، كتابهاي‌ ايشان‌ (مطهّري‌) است‌ و بس‌. و آيا مايۀ تأسّف‌ نيست‌ كه‌ در چنان‌ مسأله‌اي‌ حسّاس‌ و اساسي‌ هنوز بر جاي‌ پاي‌ ايشان‌ كسي‌ گام‌ننهاده‌ است‌؟»
پاسخ‌ ايشان‌ را خود مطهّري‌ ميدهد: پس‌ آن‌ كس‌ كه‌ من‌ حامل‌ پيام‌ او از طهران‌ به‌ قم‌ براي‌ رهبر كبير فقيد بودم‌ ، مرده‌ بود كه‌ من‌ نظريّه‌اش‌ را عالي‌ترين‌ نظريّه‌ دانسته‌ و يادداشت‌ كرده‌ و در جيب‌ خود گذاشتم‌ تا با بقيّۀ پيشنهادهاي‌ او بحضرت‌ پيشوا برسانم‌ ! امّا مع‌ الاسف‌ قضاي‌ الهي‌ مرا گرفت‌ و قبل‌ از وصول‌ ، ارتحال‌ دست‌ داد.

[86] ـ بايد دانست‌: در قرآن‌ كريم‌ بدين‌ عبارت‌ نيست‌ و مشابه‌ آن‌ است‌. ولي‌ چون‌ نخواستيم‌ در عبارت‌ وي‌ تصرّفي‌ شده‌ باشد ، آنرا بهمانگونه‌ حكايت‌ نموديم‌.

[87] ـ باستثناء يكي‌ دو نفر ؛ از جملۀ ايشان‌ خانم‌ دكتر علوي‌ بود كه‌ جرّاح‌ و پزشك‌ زنان‌ و بسيار لايق‌ بود. در مشهد مقدّس‌ دست‌ به‌ عمل‌ نمي‌زد مگر در وقت‌ ناچاري‌. در زايمان‌ مخدّرات‌ بسيار عاقل‌ و صبور و متحمّل‌ بود. يكي‌ از دوستان‌ مي‌گفت‌: در زايمان‌ عيال‌ من‌ (كه‌ طلبه‌اي‌ بودم‌) بقدري‌ حوصله‌ بخرج‌ داد تا وي‌ بطور طبيعي‌ وضع‌ حمل‌ كرد در صورتيكه‌ در دو شكم‌ قبلي‌ سزارين‌ شده‌ بود. دوست‌ ما مي‌گفت‌: وي‌ بقدري‌ متحمّل‌ بود كه‌ عيال‌ من‌ از شدّت‌ درد لگد بر شكم‌ او ميزد و او باكي‌ نداشت‌. ولي‌ افسوس‌ كه‌ ايشان‌ خود را كانديداي‌ مجلس‌ نمودند و تمام‌ آن‌ خدمتهاي‌ ارزندۀ عملي‌ ، تعطيل‌ شد. آيا كسي‌ دگر هست‌ كه‌ كار او را انجام‌ دهد ؟!

[88] ـ «الميزان‌» طبع‌ اوّل‌ ، ج‌ 2 ، ص‌ 1 5 3
 
آخرین ویرایش:

جینگیلبرت

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این حرفها چه ربطی به این تاپیک داره؟

یعنی منظور شماها اینه که علاقه ای به همکاری برای کشف داروهای جدید و مطالعه روی بیماریهای لاعلاج ندارید؟
خوب به جای این همه نوشتن بگید تا ما رفع زحمت کنیم چرا شما این همه زحمت میکشید و مطلب را از سایتهای اینترنتی اینجا مینویسید ما از اینجا میرویم.
خدا حافظ
خدا بهتون بابت این زحمتی که میکشید اجر بده! آجر پاره هم باشه بهتر از هیچی هست گرچه بعید میدونم آجر پاره هم بهتون بدن!
 

persian_land

عضو جدید
کاربر ممتاز
این حرفها چه ربطی به این تاپیک داره؟

یعنی منظور شماها اینه که علاقه ای به همکاری برای کشف داروهای جدید و مطالعه روی بیماریهای لاعلاج ندارید؟
خوب به جای این همه نوشتن بگید تا ما رفع زحمت کنیم چرا شما این همه زحمت میکشید و مطلب را از سایتهای اینترنتی اینجا مینویسید ما از اینجا میرویم.
خدا حافظ
خدا بهتون بابت این زحمتی که میکشید اجر بده! آجر پاره هم باشه بهتر از هیچی هست گرچه بعید میدونم آجر پاره هم بهتون بدن!
ولش کن بابا ...این بچه ناخوشه هرجا میرسه یه چیزی می نویسه میگذاره .....
بی خیالش شین به حالت فان بهش نگاه کنین .....
من رشته ام نمی خوره وگرنه خیلی دوست داشتم کمک کنم ...
 

persian_land

عضو جدید
کاربر ممتاز
ولش کن بابا ...این بچه ناخوشه هرجا میرسه یه چیزی می نویسه میگذاره .....
بی خیالش شین به حالت فان بهش نگاه کنین .....
من رشته ام نمی خوره وگرنه خیلی دوست داشتم کمک کنم ...
ببخشید چون پشت سرهم خوندم پست ها قاطی بود اشتباه کردم ...بعد به نام کاربری خوردم دیدم شما پست ندادی....
این همون نظریه گرید اگه اشتباه نکنم .... در آینده نزدیک هاردی وجود نداره و اینطوری اطلاعات ذخیره میشه و به قولی تحلیل میشه .... من برای آشنایی با این قضیه حتما این کار می کنم ....مممنون
 

DON AMIR

عضو جدید
این حرفها چه ربطی به این تاپیک داره؟

یعنی منظور شماها اینه که علاقه ای به همکاری برای کشف داروهای جدید و مطالعه روی بیماریهای لاعلاج ندارید؟
خوب به جای این همه نوشتن بگید تا ما رفع زحمت کنیم چرا شما این همه زحمت میکشید و مطلب را از سایتهای اینترنتی اینجا مینویسید ما از اینجا میرویم.
خدا حافظ
خدا بهتون بابت این زحمتی که میکشید اجر بده! آجر پاره هم باشه بهتر از هیچی هست گرچه بعید میدونم آجر پاره هم بهتون بدن!

[h=1]تاپیک: آيا مهدي شيعه ، همان دجال است ؟[/h]
 

DON AMIR

عضو جدید
این حرفها چه ربطی به این تاپیک داره؟

یعنی منظور شماها اینه که علاقه ای به همکاری برای کشف داروهای جدید و مطالعه روی بیماریهای لاعلاج ندارید؟
خوب به جای این همه نوشتن بگید تا ما رفع زحمت کنیم چرا شما این همه زحمت میکشید و مطلب را از سایتهای اینترنتی اینجا مینویسید ما از اینجا میرویم.
خدا حافظ
خدا بهتون بابت این زحمتی که میکشید اجر بده! آجر پاره هم باشه بهتر از هیچی هست گرچه بعید میدونم آجر پاره هم بهتون بدن!

تاپیک: امکان سنجی طرح توجیهی تولید دارو



در این تاپیک سعی می شود به شناسایی دارو های مختلف و روش ها ی ساخت و امکان سنجی احداث کارخانه ی تولیدی و برآورد هزینه پرداخته شود


اطلاعات تکمیلی از قبیل آمار وارقام واردات و صادرات و مصرف کشور ، خاور میانه و جهان بررسی خواهد شد- وضعیت قیمت جهانی و بازار یابی و .......

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/489754-امکان-سنجی-طرح-توجیهی-تولید-دارو



:surprised:


=========================================================================

مطلب بسیار زیبایی است از وبلاگ شهر اهریمنی پیشنهاد میکنم دوستان خوبم حتما بخونند...


http://hojb.mihanblog.com/page/1
 
آخرین ویرایش:

جینگیلبرت

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ببخشید چون پشت سرهم خوندم پست ها قاطی بود اشتباه کردم ...بعد به نام کاربری خوردم دیدم شما پست ندادی....
این همون نظریه گرید اگه اشتباه نکنم .... در آینده نزدیک هاردی وجود نداره و اینطوری اطلاعات ذخیره میشه و به قولی تحلیل میشه .... من برای آشنایی با این قضیه حتما این کار می کنم ....مممنون


این نوشته را من اول کمی اشتباه نوشته بودم که بدین وسیله ان را تصحیح میکنم فناوری دانشگاه استانفورد تا حد زیادی شبیه فناوری گرید هست.

سلام

البته اینکه بگوئیم نظریه گرید تا حدی درست نیست

نظریه گرید تا چند سال پیش داده شد و بعد توسط شرکتهائی مانند اوراکل و شرکتهای بزرگ فناوری اطلاعات بسط و توسعه داده شد و بعد پیاده سازی شد
و توسط شرکتهائی مانند گوگل و یاهو استفاده شد. و از حالت نظریه به حالت کاربردی در آمد.

مدت چندین سال تکنولوژی گرید Grid که مورد استفاده قرار گرفت ایرادات و مزایای ان بررسی و تکنولوژی جدید به نام کلود یا ابر ایجاد و ابداع شد
هم اکنون دیگه توی دنیا تکنولوژی گرید خیلی کم نامش به زبانها میاد و اکثرا روی ابرهای پردازشی یا Compute Cloud کار میکنند.

تقریبا رایانش ابری محدودیتهای گرید را ندارد.

Grid بیشتر روی ذخیره سازی اطلاعات و بانکهای اطلاعاتی و پزدارش اطلاعات غیر متمرکز تکیه داره
ولی ابرهای پردازشی تقریبا میشه گفت نوعی سوپر کامپیوتر هستند که هم پردازش دارند و هم ذخیره سازی و در یک جا متمرکز هستند.

و اما اینکه بگوئیم هارد جمع خواهد شد بعید میدانم
نسل جدید هاردها که SSD هستند فلشهائی کوچک هستند که کار هارد را انجام میدهند و البته از این زاویه به زودی هاردهای عادی و معمولی جمع خواهند شد
همان طور که در طول بیست سال گذشته ابتدا فلاپی دیسکها جمع شدند و بعد هاردهای ده بیست مگابایتی امد و بعد هاردهای گیگا بایتی آمد و بعد از مدتی هم هاردهای
گیگا بایتی جمع شد و هاردهای صد گیگا بایتی به بازار آمدند.

من یادمه سال 1374 یک هارد 270 مگابایتی داشتم که ویروسی از داخل دیسک فلاپی کارخانه سازنده موس روی ان افتاد و تقریبا سوخت بردم تعمیر انها بازکرده بودند و بدترش کرده بودند.
و بعد از مدت زیاد توانستم یک هارد یک گیگا بایتی بخرم که برایم خیلی بزرگ بود.

اکنون هاردهای اس اس دی خیلی پیشرفته و سریع و کم مصرف و بسیار کوچک هستند و بعضی لپ تاپها از این هارد استفاده میکنند.
خیلیها شاید علاقه نداشته باشند اطلاعات کامپیوترشان روی اینترنت ذخیره شود
فایلهای امنیتی و غیره نباید اصلا روی اینترنت باشند بنابر این هر کدام جای خود را دارند.

و اما در مورد این تکنولوژی که مورد بحث این تاپیک هست کلا با تکنولوژی گرید شباهتهای زیادی داره
در این تکنولوژی که پروفسور ویجی پاند در دانشگاه استانفورد روی آن کار میکنه روی پردازنده تمرکز شده یعنی فرمولها و محاسبات ریاضی پردازش میشه
و نیاز به فضای ذخیره سازی که در هارد ذخیره بشه نیست. اما معماری شبیه گرید ان را پردازش میکنه.

در اصل پردازنده های کامپیوترهای من و شما هستند که در ثانیه میلیاردها محاسبه و شبیه سازی انجام میدهند و نتیجه در بانک اطلاعاتی دانشگاه استانفورد ذخیره میشه
تا سر انجام با مقایسه نتایج مدل سازی و شبیه سازی تجزیه تحلیل میکنند که چه داروئی مناسب چه نوع بیماری است و بعد از نتیجه تقریبی
روی آن دارو بیشتر تمرکز میکنند.

به عبارتی ما میلیارد ها نوع باکتری و ویروس داریم و میلیاردها نوع پروتئین و مولکول و سلول و تک یاخته و غیره ...
باید یک یک اینها را شبیه سازی کرده و تاثیر انها را روی هم مقایسه کنیم ببینیم کدام یک روی دیگری چه اثری دارند.

البته کمی پیش برویم و همکاری دوستان زیاد باشد حتی میتوان مشابه همین سوپر کامپیوتر دانشگاه استانفورد را در ایران خودمان از دهها میلیون کامپیوتری که مردم دارند
نیز استفاده و تولید کرد.

طبق آمار در ایران 42 میلیون کاربر اینترنتی داریم که از بین آنها بیش از 20 میلیون کامپیوتر وجود دارد که بیش از 2 میلوین نفر انها به طور تقریبی متعلق به ادارات دولتی هست که بدون استفاده و یا روزی چند دقیقه استفاده گوشه اتاق اداره رها میشود که میتوان از این سرمایه ها استفاده بسیار کلانی کرد.
 
آخرین ویرایش:

جینگیلبرت

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای اینکه بهتر و بیشتر بتوانیم درکی از سیستم و سیستمهای مشابه داشته باشیم و کمی اطلاعات فنی مان بالاتر برود
یک مقاله ای درباره تفاوت ابر رایانه های خوشه ای و گرید و رایانش ابری خدمت تان توضیح میدهم
تصویر و جدول زیر در مقاله ای در آدرس زیر درج شده و این سه فناوری را با هم مقایسه میکند:

http://www.cloud-competence-center.com/understanding/difference-cloud-cluster-grid/






ممکن است خوشه ها و گرید ها درون سازمانی یا برون سازمانی باشند و شرکتها برای نیازهای خود این ها را پیاده سازی میکنند
رایانش ابری نیز فناوری است که به اینترنت متصل شده و عموم میتوانند از ان استفاده کنند. که در این حالت رایانش ابری عمومی میگویند
در حالی که رایانش ابری خصوصی مرکز متمرکزی است که پردازشهای اطلاعات درون یک سازمان را انجام میدهد.

از نظر نوع فناوری اولین فناوری خوشه ای بود که در مرحله بعدی گرید با فناوری پیشرفته تر ابداع شد و بعد از ان فناوری رایانش ابری ایجاد شد.
شرکت سامسونگ با انتقال پردازشها و سامانه های مدیریتی اش روی رایانش ابری شرکتهای بزرگی مانند آمازون بیش از 500 میلیون دلار صرفه جوئی کرده اند.
رایانش ابری نیاز به هزینه های نگهداری ندارد
اما گرید و خوشه ها نیاز به فضا و هزینه های کارکنان متخصص و غیره نیاز دارد.

ولی نکته مهم اینکه در موضوعی که مورد بحث این تاپیک است نه از تکنولوژی خوشه استفاده میشود و نه رایانش ابری
بلکه از تکنولوژی پردازش توزیع شده یا Distributed Computing شبیه گرید
استفاده میشود که قدرت محاسباتی کامپیوترهای پراکنده را به صورت یک پارچه و متمرکز مدیریت میکند.
در حالی که در دو مورد بالا خوشه ای و رایانش ابری بر عکس است مدیریت پراکنده بوده و قدرت پردازشی یک پارچه و متمرکز است.

اگر تعداد زیادی افراد با مکانهای جغرافیائی مختلف به یک مرکز جغرافیائی از طریق شبکه متصل شده و درخواست پردازش بکنند
این سیستم میتواند خوشه ای یا رایانش ابری باشد.
اگر یک مدیریت متمرکز بخواهد به مکانهای مختلف جغرافیائی متصل شده و محاسبات و پردازشها را در بین کامپیوترهائی در مکانهای جغرافیائی برای پردازش توزیع کند نام ان را پردازش توزیع شده یا Distributed Computing مینامند که تا حد زیادی شبیه گرید است و کمی با دو گزینه خوشه ای و ابری متفاوت است.
تکنولوژی مشابه توزیع شده را پردازش موازی Parallel Computing نیز مینامند.

امید وارم مطلب به طور ساده مفهوم باشد.

البته خود متخصصین رایانه هم به طور کامل تفاوتهای این سه گزینه را نمیدانند! :surprised:
 
آخرین ویرایش:

lord aragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
این حرفها چه ربطی به این تاپیک داره؟

یعنی منظور شماها اینه که علاقه ای به همکاری برای کشف داروهای جدید و مطالعه روی بیماریهای لاعلاج ندارید؟
خوب به جای این همه نوشتن بگید تا ما رفع زحمت کنیم چرا شما این همه زحمت میکشید و مطلب را از سایتهای اینترنتی اینجا مینویسید ما از اینجا میرویم.
خدا حافظ
خدا بهتون بابت این زحمتی که میکشید اجر بده! آجر پاره هم باشه بهتر از هیچی هست گرچه بعید میدونم آجر پاره هم بهتون بدن!

تاپیک: ذوالقرنین قرآن = کوروش
 
آخرین ویرایش:

lord aragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
انتی بادی یا همان خلط های چهار گانه ؟؟!!‎

انتی بادی یا همان خلط های چهار گانه ؟؟!!‎

علایم مزاجهای چهارگانه و انتخاب غذا.حجامت.زالو درمانی.

http://robabnaz18.persianblog.ir/1389/7/



==================================


پادتن


http://fa.wikipedia.org/wiki/پادتن





================
میکروبیولوژی مسجدسلیمان



http://microbiology1.blogfa.com/tag/همه-چیز-در-مورد-آنتی-بادی-ها

===========================================


خلط‌های چهارگانه


http://fa.wikipedia.org/wiki/خلط‌های_چهارگانه

==============================
علایم چیرگی چهارخلط (صفرا،سودا،بلغم و خون) در بدن

http://fa.parsiteb.com/news.php?nid=9033

==================================
انیمیشن آنتی بادی :


http://www.google.com/#q=antibodys+youtube
 

lord aragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
احداث تصفیه خانه ی بیوراکتور غشایی؟ = عدم انجام فرایند کلر زنی ؟=کاهش سرطان؟‎

احداث تصفیه خانه ی بیوراکتور غشایی؟ = عدم انجام فرایند کلر زنی ؟=کاهش سرطان؟‎

در اثر ترکیب کلر با مواد آلی مثل اسید هیومیک تولید تری‌هالومتان‌ها THMs یا هالوفرم‌ها را می‌نماید، تری‌هالومتان‌های اصلی عبارتند از: کلروفرم (CHCL۳)، برمودی کلرومتان (CHBrCL۲)، دی‌برموکلرومتان (CHBr۲CL) و برموفرم (CHBr۳). شواهدی در دست است که این ترکیبات خاصیت سرطان‌زائی دارند


http://www.environmentalhealth.ir/838


================
بهتر است آب را پس از حذف کلر باقیمانده بنوشیم


http://www.pezeshk.us/?p=30202

==============

Falluja Waste Water Treatment System: A Case Study

https://www.google.com/search?outpu...+CASES+TDYY+IIN+WAARRTTIIMEE+CONTTRRAACTTIING
 

lord aragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
سونامي سرطان در ا يران
http://ncii.ir/story.aspx?id=6

مضرات لامپهای کم مصرف فلورسانت
http://www.oloompezeshki.com/raftari/لامپهای-کم-مصرف.html

چگونه از خطرات لامپ کم‌مصرف در امان بمانیم؟ - زندگی سالم
http://irnaeeha.blogsky.com/lamp

لامپ هاي كم مصرف پارس شهاب
http://www.parsshahab.com/cfl



نور ، وسیلۀ انتقال بیماری
....... يكي‌ از نظريّه‌هاي‌ جعفر صادق‌ علیه السلام كه‌ نبوغ‌ علمي‌ او را به‌ثبوت‌ مي‌رساند نظريّه‌اي‌ است‌ كه‌ راجع‌ به‌ انتقال‌ بيماري‌ به‌ وسيلۀ بعضي‌ از نورها داده‌ است‌.
جعفر صادق‌ گفت‌: روشنائيهائي‌ هست‌ كه‌ اگر از يك‌ بيمار بر يك‌ شخص‌ سالم‌ بتابد ممكن‌ است‌ كه‌ آن‌ شخص‌ سالم‌ را بيمار كند.
بايد توجّه‌ كرد كه‌ صحبت‌ از هوا يا انتقال‌ ميكروب‌ (كه‌ در نيمۀ اول‌ قرن‌ دوم‌ هجري‌ از آن‌ بي‌اطّلاع‌ بودند) نيست‌. بلكه‌ صحبت‌ از روشنائي‌ است‌ آن‌ هم‌ نه‌ تمام‌ روشنائيها، بلكه‌ بعضي‌ از انوار كه‌ اگر از شخص‌ بيمار به‌ شخص‌ سالم‌ بتابد ممكن‌ است‌ كه‌ وي‌ را بيمار كند.
اين‌ نظريّه‌ را علماي‌ زيست‌شناسي‌ و پزشكي‌ از خرافات‌ مي‌دانستند چون‌ آنها عقيده‌ داشتند كه‌ عامل‌ انتقال‌ بيماري‌ از يك‌ فرد بيمار به‌ يك‌ فرد سالم‌ ميكروب‌ است‌ يا ويروس‌. خواه‌ وسيلۀ انتقال‌ بيماري‌ حشرات‌ باشد يا آب‌ يا هوا يا تماس‌ مستقيم‌ دو فرد بيمار و سالم‌.
قبل‌ از اينكه‌ به‌ وجود ميكرب‌ و ويروس‌ پي‌ببرند وسيلۀ انتقال‌ بيماري‌ را بُوها مي‌دانستند و تمام‌ اقداماتي‌ كه‌ در قديم‌ براي‌ جلوگيري‌ از سرايت‌ امراض‌ مي‌شد بر اساس‌ جلوگيري‌ از بوها بود تا اينكه‌ بوي‌ بيماري‌ واگير از يك‌ بيمار به‌ يك‌ بيمار سالم‌ نرسد و او را بيمار ننمايد.
در هيچ‌ دوره‌ هيچ‌ كس‌ نگفت‌ كه‌ بعضي‌ از روشنائيها اگر از بيمار بر سالم‌ بتابد او را بيمار مي‌نمايد. و اين‌ گفته‌ از جعفر صادق‌ علیه السلام است‌.
گفتيم‌ كه‌ جامعۀ دانشمندان‌ اين‌ نظريه‌ را در عداد خرافات‌ به‌ شمار مي‌آوردند تا اينكه‌ تحقيقات‌ علمي‌ جديد ثابت‌ كرد كه‌ اين‌ نظريّه‌ حقيقت‌ دارد و بعضي‌ از انوار اگر از بيمار به‌ سوي‌ سالم‌ برود او را بيمار مي‌كند، و اولين‌ مرتبه‌ در اتّحاد جماهير شوروي‌ به‌ اين‌ واقعيّت‌ پي‌ بردند.
در شهر «نوو- وو- سيبيرسك‌» واقع‌ در شوروي‌ كه‌ يكي‌ از مراكز بزرگ‌ تحقيقات‌ پزشكي‌ و شيميائي‌ و زيست‌شناسي‌ در «سيبريۀ شوروي‌» مي‌باشد به‌ طور علمي‌ و غير قابل‌ ترديد ثابت‌ شد كه‌ اولاً از سلولهاي‌ بيمار أشعّه‌ ساطع‌ مي‌شود، و ثانياً نوعي‌ از اشعّه‌ كه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ساطع‌ مي‌شود هرگاه‌ بر سلّولهاي‌ سالم‌ بتابد آنها را بيمار خواهد كرد بدون‌ اينكه‌ كوچكترين‌ تماسّ بين‌ سلّولهاي‌ بيمار و سلّولهاي‌ سالم‌ وجود داشته‌ باشد. و بي‌آنكه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ميكروب‌ يا ويروس‌ به‌ سلّولهاي‌ سالم‌ سرايت‌ نمايد.
طرز عمل‌ دانشمنداني‌ كه‌ در نوو- وو- سيبيرسك‌ مشغول‌ تحقيق‌ بودند اين‌ شكل‌ بود:
آنها دودسته‌ از سلّولهاي‌ يك‌شكل‌ از يك‌ موجود زنده‌ را انتخاب‌ مي‌ كردند وآنها را از هم‌جدا مي‌نمودند و مي‌ديدندكه‌ ازآن‌ سلّولها چندنوع‌ «فوتون‌» ساطع ‌ مي‌شود.
.... دانشمندان‌ شوروي‌ بعد از اينكه‌ دو دسته‌ از سلّولهاي‌ متشابه‌ را از يك‌ موجود جاندار انتخاب‌ نمودند و در دو قسمت‌ جداگانه‌ قرار دادند يكدسته‌ از آنها را بيمار نمودند تا اينكه‌ مشاهده‌ كنند كه‌ آيا در حال‌ بيماري‌ هم‌ از سلّولها أشعه‌ ساطع‌ مي‌شود يا نه‌؟و مشاهده‌ كردند كه‌ در حال‌بيماري‌ نيز از سلولها فوتون‌ساطع‌مي‌شود.
دانشمندان‌ سلّولهاي‌ دستۀ دوم‌ را كه‌ سالم‌ بودند در دو محفظه‌ قرار دادند كه‌يك‌ محفظه‌ از«كوارتز» بود كه‌ نام‌ ديگرش‌ «سيليكا» است‌ و محفظۀ ديگر از «شيشه‌».
كوارتز اين‌ خاصيّت‌ را دارد كه‌ هيچ‌ نوع‌ فوتون‌ يعني‌ هيچ‌ نوع‌ أشعّه‌اي‌ از آن‌ عبور نمي‌كند غير از اشعۀ ماوراي‌ «بنفش‌».
شيشه‌ معمولي‌ اين‌ خاصيّت‌ را دارد كه‌ هر نوع‌ فوتون‌ يعني‌ هر نوع‌ اشعه‌ از آن‌ عبور مي‌كند غير از اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌.
بعد از مدّت‌ چندين‌ ساعت‌ كه‌ سلّولهاي‌ سالم‌ در دو محفظۀ كوارتزي‌ و شيشه‌اي‌ در معرض‌ اشعۀ سلولهاي‌ بيمار قرار گرفتند مشاهده‌ شد كه‌ آن‌ قسمت‌ از سلّولهاي‌ سالم‌ كه‌ در محفظه‌ كوارتزي‌ بودند بيمار شدند، امّا قسمتي‌ از سلولهاي‌ سالم‌ كه‌ در محفظۀ شيشه‌اي‌ بودند بيمار نگرديدند.
.... اين‌ آزمايش‌ با بيماريهاي‌ گوناگون‌ و سلّولهاي‌ متشابه‌ يا متفاوت‌ در مدّت‌ بيست‌ سال‌ پنج‌هزار بار تكرار شد، براي‌ اينكه‌ دانشمندان‌ مركز تحقيقاتي‌ نوو- وو-سيبيرسك‌ نمي‌خواستند كه‌ كوچكترين‌ ترديد در نتيجۀ آزمايش‌ وجود داشته‌ باشد، در هر پنج‌هزار آزمايش‌ نتيجۀ كلّي‌ يكي‌ بود و آن‌ اين‌ كه‌: سلّولهاي‌ بيمار انواع‌ اشعه‌ را ساطع‌ مي‌كنند، از جمله‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ را.
ديگر اينكه‌ هرگاه‌ سلّولهاي‌ سالم‌ در معرض‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفشي‌ كه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ساطع‌ مي‌شود (نه‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ ديگر) قرار بگيرند، بيمار مي‌شوند.
و ديگر اينكه‌ بيماري‌ آنها همان‌ بيماري‌ سلّولهاي‌ مريض‌ مي‌باشد.
در تمام‌ اين‌ آزمايش‌ كه‌ مدّت‌ بيست‌ سال‌ طول‌ كشيد بين‌ سلّولهاي‌ سالم‌ و سلّولهاي‌ بيمار هيچ‌ نوع‌ مجاورت‌ و رابطه‌ وجود نداشت‌ تا اين‌كه‌ تصوّر شود كه‌ ويروس‌ يا ميكروب‌ از يكدسته‌ به‌ دستۀ ديگر سرايت‌ مي‌كند. و بردانشمندان‌ بعد از پنج‌هزار آزمايش‌ محقّق‌ شد كه‌ عامل‌ ايجاد بيماري‌ در سلّولهاي‌ سالم‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ است‌ كه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ساطع‌ مي‌شود و به‌ آنها مي‌تابد...
... از آزمايشهائي‌ كه‌ دانشمندان‌ شوروي‌ كردند، اين‌ نتيجه‌ به‌دست‌ مي‌آيد كه‌ هر يك‌ از سلّولهاي‌ بدن‌ ما مانند يك‌ فرستنده‌ و گيرنده‌ است‌ كه‌ أشعه‌ ساطع‌ مي‌كند و هم‌ تحت‌ تأثير اشعّه‌ قرار مي‌گيرد و آنها را ضبط‌ مي‌نمايد....
.... محتاج‌ به‌ تفصيل‌ نيست‌ كه‌ اين‌ واقعيّت‌ علمي‌ كه‌ پنج‌هزار آزمايش‌ در مدّت‌ بيست‌ سال‌ آن‌ را به‌ ثبوت‌ رسانيده‌، يك‌ عرصۀ جديد مقابل‌ زيست‌ شناسان‌ و پزشكان‌، براي‌ معالجۀ بيماريها مي‌گشايد...
.... در آمريكا هم‌ در اين‌ زمينه‌ تحقيقاتي‌ شده‌، و نتايجي‌ كه‌ به‌ دست‌ آمده‌ شبيه‌ نتائجي‌ است‌ كه‌ دانشمندان‌ شوروي‌ به‌ دست‌ آورده‌اند، و نتائج‌ آنها در مجلاّت‌ علمي‌ آمريكا انعكاس‌ پيداكرده‌ و يكي‌ از محقّقين‌ به‌ اسم‌ دكتر «جوهن‌ اوت‌» هم‌ كتابي‌ راجع‌ به‌ اين‌ موضوع‌ نوشته‌ است‌.
از آنچه‌ گفته‌ شد اين‌ نتيجه‌ به‌ دست‌ مي‌آيد كه‌ نظريّۀ جعفرصادق‌ علیه السلام در نيمۀ اوَّل‌ قرن‌ دوم‌ هجري‌ مشعر بر اينكه‌ بعضي‌ از انوار سبب‌ تولد بيماري‌ مي‌شود، و تا اين‌ اواخر تصوّر مي‌كردند كه‌ آن‌ گفته‌ جزو خرافات‌ مي‌باشد، حقيقت‌ داشته‌، و ما امروز مي‌دانيم‌ كه‌ نور ماوراي‌ بنفش‌ هرگاه‌ از جانداران‌ بيمار به‌ سوي‌ جانداران‌ سالم‌ تابيده‌ شود آنها را بيمار مي‌نمايد، در صورتي‌ كه‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ ديگر و مهمتر از همه‌ اشعّۀ ماوراي‌ بنفش‌ خورشيد وقتي‌ به‌ جانداران‌ مي‌تابد سبب‌ بيماري‌ آنها نمي‌شود.
گرچه‌ نور ماوراي‌ بنفش‌ خورشيد هرگاه‌ بدون‌ وجود طبقۀ هوا بر بدن‌ جانداران‌ بتابد و بين‌ بدن‌ و آن‌ أشعه‌ عايقي‌ نباشد سبب‌ هلاكت‌ جانداران‌ مي‌شود امّا همين ‌اشعه‌ بعد از اينكه‌ از طبقۀ هوا گذشت‌ و به‌ زمين‌ رسيد هيچ‌ جاندار را بيمار نمي‌نمايد.
در هر صورت‌ اكتشافات‌ زيست‌شناسي‌ و طبّي‌ جديد بعد از هزار و دويست‌ و پنجاه‌ سال‌ صحّت‌ نظريّۀ جعفر صادق‌ علیه السلام را به‌ ثبوت‌ رسانيد.

نور ، وسیلۀ انتقال بیماری
....... يكي‌ از نظريّه‌هاي‌ جعفر صادق‌ علیه السلام كه‌ نبوغ‌ علمي‌ او را به‌ثبوت‌ مي‌رساند نظريّه‌اي‌ است‌ كه‌ راجع‌ به‌ انتقال‌ بيماري‌ به‌ وسيلۀ بعضي‌ از نورها داده‌ است‌.
جعفر صادق‌ گفت‌: روشنائيهائي‌ هست‌ كه‌ اگر از يك‌ بيمار بر يك‌ شخص‌ سالم‌ بتابد ممكن‌ است‌ كه‌ آن‌ شخص‌ سالم‌ را بيمار كند.
بايد توجّه‌ كرد كه‌ صحبت‌ از هوا يا انتقال‌ ميكروب‌ (كه‌ در نيمۀ اول‌ قرن‌ دوم‌ هجري‌ از آن‌ بي‌اطّلاع‌ بودند) نيست‌. بلكه‌ صحبت‌ از روشنائي‌ است‌ آن‌ هم‌ نه‌ تمام‌ روشنائيها، بلكه‌ بعضي‌ از انوار كه‌ اگر از شخص‌ بيمار به‌ شخص‌ سالم‌ بتابد ممكن‌ است‌ كه‌ وي‌ را بيمار كند.
اين‌ نظريّه‌ را علماي‌ زيست‌شناسي‌ و پزشكي‌ از خرافات‌ مي‌دانستند چون‌ آنها عقيده‌ داشتند كه‌ عامل‌ انتقال‌ بيماري‌ از يك‌ فرد بيمار به‌ يك‌ فرد سالم‌ ميكروب‌ است‌ يا ويروس‌. خواه‌ وسيلۀ انتقال‌ بيماري‌ حشرات‌ باشد يا آب‌ يا هوا يا تماس‌ مستقيم‌ دو فرد بيمار و سالم‌.
قبل‌ از اينكه‌ به‌ وجود ميكرب‌ و ويروس‌ پي‌ببرند وسيلۀ انتقال‌ بيماري‌ را بُوها مي‌دانستند و تمام‌ اقداماتي‌ كه‌ در قديم‌ براي‌ جلوگيري‌ از سرايت‌ امراض‌ مي‌شد بر اساس‌ جلوگيري‌ از بوها بود تا اينكه‌ بوي‌ بيماري‌ واگير از يك‌ بيمار به‌ يك‌ بيمار سالم‌ نرسد و او را بيمار ننمايد.
در هيچ‌ دوره‌ هيچ‌ كس‌ نگفت‌ كه‌ بعضي‌ از روشنائيها اگر از بيمار بر سالم‌ بتابد او را بيمار مي‌نمايد. و اين‌ گفته‌ از جعفر صادق‌ علیه السلام است‌.
گفتيم‌ كه‌ جامعۀ دانشمندان‌ اين‌ نظريه‌ را در عداد خرافات‌ به‌ شمار مي‌آوردند تا اينكه‌ تحقيقات‌ علمي‌ جديد ثابت‌ كرد كه‌ اين‌ نظريّه‌ حقيقت‌ دارد و بعضي‌ از انوار اگر از بيمار به‌ سوي‌ سالم‌ برود او را بيمار مي‌كند، و اولين‌ مرتبه‌ در اتّحاد جماهير شوروي‌ به‌ اين‌ واقعيّت‌ پي‌ بردند.
در شهر «نوو- وو- سيبيرسك‌» واقع‌ در شوروي‌ كه‌ يكي‌ از مراكز بزرگ‌ تحقيقات‌ پزشكي‌ و شيميائي‌ و زيست‌شناسي‌ در «سيبريۀ شوروي‌» مي‌باشد به‌ طور علمي‌ و غير قابل‌ ترديد ثابت‌ شد كه‌ اولاً از سلولهاي‌ بيمار أشعّه‌ ساطع‌ مي‌شود، و ثانياً نوعي‌ از اشعّه‌ كه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ساطع‌ مي‌شود هرگاه‌ بر سلّولهاي‌ سالم‌ بتابد آنها را بيمار خواهد كرد بدون‌ اينكه‌ كوچكترين‌ تماسّ بين‌ سلّولهاي‌ بيمار و سلّولهاي‌ سالم‌ وجود داشته‌ باشد. و بي‌آنكه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ميكروب‌ يا ويروس‌ به‌ سلّولهاي‌ سالم‌ سرايت‌ نمايد.
طرز عمل‌ دانشمنداني‌ كه‌ در نوو- وو- سيبيرسك‌ مشغول‌ تحقيق‌ بودند اين‌ شكل‌ بود:
آنها دودسته‌ از سلّولهاي‌ يك‌شكل‌ از يك‌ موجود زنده‌ را انتخاب‌ مي‌ كردند وآنها را از هم‌جدا مي‌نمودند و مي‌ديدندكه‌ ازآن‌ سلّولها چندنوع‌ «فوتون‌» ساطع ‌ مي‌شود.
.... دانشمندان‌ شوروي‌ بعد از اينكه‌ دو دسته‌ از سلّولهاي‌ متشابه‌ را از يك‌ موجود جاندار انتخاب‌ نمودند و در دو قسمت‌ جداگانه‌ قرار دادند يكدسته‌ از آنها را بيمار نمودند تا اينكه‌ مشاهده‌ كنند كه‌ آيا در حال‌ بيماري‌ هم‌ از سلّولها أشعه‌ ساطع‌ مي‌شود يا نه‌؟و مشاهده‌ كردند كه‌ در حال‌بيماري‌ نيز از سلولها فوتون‌ساطع‌مي‌شود.
دانشمندان‌ سلّولهاي‌ دستۀ دوم‌ را كه‌ سالم‌ بودند در دو محفظه‌ قرار دادند كه‌يك‌ محفظه‌ از«كوارتز» بود كه‌ نام‌ ديگرش‌ «سيليكا» است‌ و محفظۀ ديگر از «شيشه‌».
كوارتز اين‌ خاصيّت‌ را دارد كه‌ هيچ‌ نوع‌ فوتون‌ يعني‌ هيچ‌ نوع‌ أشعّه‌اي‌ از آن‌ عبور نمي‌كند غير از اشعۀ ماوراي‌ «بنفش‌».
شيشه‌ معمولي‌ اين‌ خاصيّت‌ را دارد كه‌ هر نوع‌ فوتون‌ يعني‌ هر نوع‌ اشعه‌ از آن‌ عبور مي‌كند غير از اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌.
بعد از مدّت‌ چندين‌ ساعت‌ كه‌ سلّولهاي‌ سالم‌ در دو محفظۀ كوارتزي‌ و شيشه‌اي‌ در معرض‌ اشعۀ سلولهاي‌ بيمار قرار گرفتند مشاهده‌ شد كه‌ آن‌ قسمت‌ از سلّولهاي‌ سالم‌ كه‌ در محفظه‌ كوارتزي‌ بودند بيمار شدند، امّا قسمتي‌ از سلولهاي‌ سالم‌ كه‌ در محفظۀ شيشه‌اي‌ بودند بيمار نگرديدند.
.... اين‌ آزمايش‌ با بيماريهاي‌ گوناگون‌ و سلّولهاي‌ متشابه‌ يا متفاوت‌ در مدّت‌ بيست‌ سال‌ پنج‌هزار بار تكرار شد، براي‌ اينكه‌ دانشمندان‌ مركز تحقيقاتي‌ نوو- وو-سيبيرسك‌ نمي‌خواستند كه‌ كوچكترين‌ ترديد در نتيجۀ آزمايش‌ وجود داشته‌ باشد، در هر پنج‌هزار آزمايش‌ نتيجۀ كلّي‌ يكي‌ بود و آن‌ اين‌ كه‌: سلّولهاي‌ بيمار انواع‌ اشعه‌ را ساطع‌ مي‌كنند، از جمله‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ را.
ديگر اينكه‌ هرگاه‌ سلّولهاي‌ سالم‌ در معرض‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفشي‌ كه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ساطع‌ مي‌شود (نه‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ ديگر) قرار بگيرند، بيمار مي‌شوند.
و ديگر اينكه‌ بيماري‌ آنها همان‌ بيماري‌ سلّولهاي‌ مريض‌ مي‌باشد.
در تمام‌ اين‌ آزمايش‌ كه‌ مدّت‌ بيست‌ سال‌ طول‌ كشيد بين‌ سلّولهاي‌ سالم‌ و سلّولهاي‌ بيمار هيچ‌ نوع‌ مجاورت‌ و رابطه‌ وجود نداشت‌ تا اين‌كه‌ تصوّر شود كه‌ ويروس‌ يا ميكروب‌ از يكدسته‌ به‌ دستۀ ديگر سرايت‌ مي‌كند. و بردانشمندان‌ بعد از پنج‌هزار آزمايش‌ محقّق‌ شد كه‌ عامل‌ ايجاد بيماري‌ در سلّولهاي‌ سالم‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ است‌ كه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ساطع‌ مي‌شود و به‌ آنها مي‌تابد...
... از آزمايشهائي‌ كه‌ دانشمندان‌ شوروي‌ كردند، اين‌ نتيجه‌ به‌دست‌ مي‌آيد كه‌ هر يك‌ از سلّولهاي‌ بدن‌ ما مانند يك‌ فرستنده‌ و گيرنده‌ است‌ كه‌ أشعه‌ ساطع‌ مي‌كند و هم‌ تحت‌ تأثير اشعّه‌ قرار مي‌گيرد و آنها را ضبط‌ مي‌نمايد....
.... محتاج‌ به‌ تفصيل‌ نيست‌ كه‌ اين‌ واقعيّت‌ علمي‌ كه‌ پنج‌هزار آزمايش‌ در مدّت‌ بيست‌ سال‌ آن‌ را به‌ ثبوت‌ رسانيده‌، يك‌ عرصۀ جديد مقابل‌ زيست‌ شناسان‌ و پزشكان‌، براي‌ معالجۀ بيماريها مي‌گشايد...
.... در آمريكا هم‌ در اين‌ زمينه‌ تحقيقاتي‌ شده‌، و نتايجي‌ كه‌ به‌ دست‌ آمده‌ شبيه‌ نتائجي‌ است‌ كه‌ دانشمندان‌ شوروي‌ به‌ دست‌ آورده‌اند، و نتائج‌ آنها در مجلاّت‌ علمي‌ آمريكا انعكاس‌ پيداكرده‌ و يكي‌ از محقّقين‌ به‌ اسم‌ دكتر «جوهن‌ اوت‌» هم‌ كتابي‌ راجع‌ به‌ اين‌ موضوع‌ نوشته‌ است‌.
از آنچه‌ گفته‌ شد اين‌ نتيجه‌ به‌ دست‌ مي‌آيد كه‌ نظريّۀ جعفرصادق‌ علیه السلام در نيمۀ اوَّل‌ قرن‌ دوم‌ هجري‌ مشعر بر اينكه‌ بعضي‌ از انوار سبب‌ تولد بيماري‌ مي‌شود، و تا اين‌ اواخر تصوّر مي‌كردند كه‌ آن‌ گفته‌ جزو خرافات‌ مي‌باشد، حقيقت‌ داشته‌، و ما امروز مي‌دانيم‌ كه‌ نور ماوراي‌ بنفش‌ هرگاه‌ از جانداران‌ بيمار به‌ سوي‌ جانداران‌ سالم‌ تابيده‌ شود آنها را بيمار مي‌نمايد، در صورتي‌ كه‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ ديگر و مهمتر از همه‌ اشعّۀ ماوراي‌ بنفش‌ خورشيد وقتي‌ به‌ جانداران‌ مي‌تابد سبب‌ بيماري‌ آنها نمي‌شود.
گرچه‌ نور ماوراي‌ بنفش‌ خورشيد هرگاه‌ بدون‌ وجود طبقۀ هوا بر بدن‌ جانداران‌ بتابد و بين‌ بدن‌ و آن‌ أشعه‌ عايقي‌ نباشد سبب‌ هلاكت‌ جانداران‌ مي‌شود امّا همين ‌اشعه‌ بعد از اينكه‌ از طبقۀ هوا گذشت‌ و به‌ زمين‌ رسيد هيچ‌ جاندار را بيمار نمي‌نمايد.
در هر صورت‌ اكتشافات‌ زيست‌شناسي‌ و طبّي‌ جديد بعد از هزار و دويست‌ و پنجاه‌ سال‌ صحّت‌ نظريّۀ جعفر صادق‌ علیه السلام را به‌ ثبوت‌ رسانيد.
 

lord aragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
تحقیقات اخیر دانشمندان از نقش جلبک تک سلولی اسپیرولینا در درمان سرطان پانکاس پرده برداشت با ما همراه باشید

مطالعاتی که بر روی جلبک تک سلولی اسپیرولینا انجام شده نشان می دهد که این جلبک در افزایش فعالیت مغز ،افزایش تعداد گلوبولهای سفید خون ،تحریک انتی بادیها و بهبود عملکرد کبد نقش دارد .اما چگونه دانشمندان موفق به این کشف شده اند؟این جلبک دارای یه ترکیب به نام tetrapyrrolic می باشد که نقش انتی اکسیدانی در مقابله با سلولهای سرطانی را دارا می باشد وجود این ترکیب باعث شد که دانشمندان شروع به تحقیق در مورد این جلبک بکنند بر اساس تحقیقات انجام شده نسبت به این جلبک مشخص شد که گروهی که از این جلبک در رژیم غذای خود استفاده میکردند نسبت به گروه دیگر کاهش قابل ملاحظه ای در روند ابتلا وپیشرفت بهتری در درمان این سرطان در ان گروه وجود داشته است
اگر شما نیز جز ان دسته از افراد هستید که می خواهید از این جلبک استفاده کنید لازم ایت این نکته را جدی بگیرید که این جلبکها در ابهای شیرین یافت می شوند و ممکن است خود الوده به ویروسها و باکتری هایی باشند پس سعی کنید قبل از مصرف از پاک بودن انها از هر گونه باکتری و ویروس اطمینان حاصل کنید تا دچار خطرات ناشی از مصرف جلبکاهی الوده اسپیرولینا نشوید

منبع:http://health-station.zgig.ir

http://www.roham.ws/web/ftopict-20814.html

 

lord aragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
عدد طلایی و DNA

عدد طلایی و DNA




http://oi45.tinypic.com/2a9paon.jpg





http://www.themuslimtimes.org/wp-content/uploads/2012/10/proofm.jpg



http://tinypic.com/view.php?pic=n36ihw&s=5





============================================


اسرار کعبه و رابطه آن با عدد طلایی و اعجاز قرآن



http://tasbihbahasti.blogfa.com/post/5

===================================================




مختصات جغرافیایی کعبه در قرآن
آیه ی ۱۲۵ از سوره ی ۲وقتی شروع به ختم قرآن می کنیم در این آیه برای اولین بار با کلمه ی بیت مواجه می شویم که بیت در لغت به معنای خانه و در این آیه مراد همان خانه ی خدا است. اگر شماره ی سوره و آیه را کنار هم قرار دهیم عدد ۲۱۲۵ حاصل می شود این عدد را می توانیم بصورت ۲۱:۲۵ (بیست و یک دقیقه بیست و پنج ثانیه)نیز بنویسیم.حال اگر سری به نقشه بزنیم خواهیم دید که موقعیت جغرافیایی بیت الله الحرام دقیقا ۲۱:۲۵ (درجه ی شمالی) می باشد.


===============================
نسبت طلایی در طبیعت و کاربرد آن در دندان‌پزشکی

http://www.dandane.ir/نسبت-طلایی-در-دندانپزشکی/

نسبت طلایی


http://fa.wikipedia.org/wiki/نسبت_طلایی

این صدای نسبت طلایی است، زیباترین راز ریاضیات
http://atcce.com/علامه_طباطبایی/این_صدای_نسبت_طلایی_است،_زیباترین_راز_ریاضیات-7532.htm


نسبت طلایی و توزیع آن در کل هستی


نسبت طلایی فیبوناچی و بررسی حضور آن در سطوح مختلف هستی


نسبت و نقاط طلایی در بدن انسان
http://pr.kums.ac.ir/fa/article/274

نسبت طلایی-عدد مقدس-عدد الهی-راز هندسه کائنات
http://mechaniceng88.blogfa.com/post-396.aspx

۱/۶۱۸

http://www.aparat.com/v/hGemq

معیار زیبایی بینی
http://drnoursadeghi.com/fa/?page_id=160


و نیز وقتیکه مولکول DNA را در یک مستطیل محاط کنید بطوریکه اضلاع مستطیل مماس بر آخرین اتمهای مولکول از چهار جهت باشند، مستطیل طلایی بدست خواهد آمد.
http://www.math-sampad.blogfa.com/post-16.aspx

DNA spiral as a Golden Section

http://www.goldennumber.net/dna/

نور ، وسیلۀ انتقال بیماری
....... يكي‌ از نظريّه‌هاي‌ جعفر صادق‌ علیه السلام كه‌ نبوغ‌ علمي‌ او را به‌ثبوت‌ مي‌رساند نظريّه‌اي‌ است‌ كه‌ راجع‌ به‌ انتقال‌ بيماري‌ به‌ وسيلۀ بعضي‌ از نورها داده‌ است‌.
جعفر صادق‌ گفت‌: روشنائيهائي‌ هست‌ كه‌ اگر از يك‌ بيمار بر يك‌ شخص‌ سالم‌ بتابد ممكن‌ است‌ كه‌ آن‌ شخص‌ سالم‌ را بيمار كند.
بايد توجّه‌ كرد كه‌ صحبت‌ از هوا يا انتقال‌ ميكروب‌ (كه‌ در نيمۀ اول‌ قرن‌ دوم‌ هجري‌ از آن‌ بي‌اطّلاع‌ بودند) نيست‌. بلكه‌ صحبت‌ از روشنائي‌ است‌ آن‌ هم‌ نه‌ تمام‌ روشنائيها، بلكه‌ بعضي‌ از انوار كه‌ اگر از شخص‌ بيمار به‌ شخص‌ سالم‌ بتابد ممكن‌ است‌ كه‌ وي‌ را بيمار كند.
اين‌ نظريّه‌ را علماي‌ زيست‌شناسي‌ و پزشكي‌ از خرافات‌ مي‌دانستند چون‌ آنها عقيده‌ داشتند كه‌ عامل‌ انتقال‌ بيماري‌ از يك‌ فرد بيمار به‌ يك‌ فرد سالم‌ ميكروب‌ است‌ يا ويروس‌. خواه‌ وسيلۀ انتقال‌ بيماري‌ حشرات‌ باشد يا آب‌ يا هوا يا تماس‌ مستقيم‌ دو فرد بيمار و سالم‌.
قبل‌ از اينكه‌ به‌ وجود ميكرب‌ و ويروس‌ پي‌ببرند وسيلۀ انتقال‌ بيماري‌ را بُوها مي‌دانستند و تمام‌ اقداماتي‌ كه‌ در قديم‌ براي‌ جلوگيري‌ از سرايت‌ امراض‌ مي‌شد بر اساس‌ جلوگيري‌ از بوها بود تا اينكه‌ بوي‌ بيماري‌ واگير از يك‌ بيمار به‌ يك‌ بيمار سالم‌ نرسد و او را بيمار ننمايد.
در هيچ‌ دوره‌ هيچ‌ كس‌ نگفت‌ كه‌ بعضي‌ از روشنائيها اگر از بيمار بر سالم‌ بتابد او را بيمار مي‌نمايد. و اين‌ گفته‌ از جعفر صادق‌ علیه السلام است‌.
گفتيم‌ كه‌ جامعۀ دانشمندان‌ اين‌ نظريه‌ را در عداد خرافات‌ به‌ شمار مي‌آوردند تا اينكه‌ تحقيقات‌ علمي‌ جديد ثابت‌ كرد كه‌ اين‌ نظريّه‌ حقيقت‌ دارد و بعضي‌ از انوار اگر از بيمار به‌ سوي‌ سالم‌ برود او را بيمار مي‌كند، و اولين‌ مرتبه‌ در اتّحاد جماهير شوروي‌ به‌ اين‌ واقعيّت‌ پي‌ بردند.
در شهر «نوو- وو- سيبيرسك‌» واقع‌ در شوروي‌ كه‌ يكي‌ از مراكز بزرگ‌ تحقيقات‌ پزشكي‌ و شيميائي‌ و زيست‌شناسي‌ در «سيبريۀ شوروي‌» مي‌باشد به‌ طور علمي‌ و غير قابل‌ ترديد ثابت‌ شد كه‌ اولاً از سلولهاي‌ بيمار أشعّه‌ ساطع‌ مي‌شود، و ثانياً نوعي‌ از اشعّه‌ كه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ساطع‌ مي‌شود هرگاه‌ بر سلّولهاي‌ سالم‌ بتابد آنها را بيمار خواهد كرد بدون‌ اينكه‌ كوچكترين‌ تماسّ بين‌ سلّولهاي‌ بيمار و سلّولهاي‌ سالم‌ وجود داشته‌ باشد. و بي‌آنكه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ميكروب‌ يا ويروس‌ به‌ سلّولهاي‌ سالم‌ سرايت‌ نمايد.
طرز عمل‌ دانشمنداني‌ كه‌ در نوو- وو- سيبيرسك‌ مشغول‌ تحقيق‌ بودند اين‌ شكل‌ بود:
آنها دودسته‌ از سلّولهاي‌ يك‌شكل‌ از يك‌ موجود زنده‌ را انتخاب‌ مي‌ كردند وآنها را از هم‌جدا مي‌نمودند و مي‌ديدندكه‌ ازآن‌ سلّولها چندنوع‌ «فوتون‌» ساطع ‌ مي‌شود.
.... دانشمندان‌ شوروي‌ بعد از اينكه‌ دو دسته‌ از سلّولهاي‌ متشابه‌ را از يك‌ موجود جاندار انتخاب‌ نمودند و در دو قسمت‌ جداگانه‌ قرار دادند يكدسته‌ از آنها را بيمار نمودند تا اينكه‌ مشاهده‌ كنند كه‌ آيا در حال‌ بيماري‌ هم‌ از سلّولها أشعه‌ ساطع‌ مي‌شود يا نه‌؟و مشاهده‌ كردند كه‌ در حال‌بيماري‌ نيز از سلولها فوتون‌ساطع‌مي‌شود.
دانشمندان‌ سلّولهاي‌ دستۀ دوم‌ را كه‌ سالم‌ بودند در دو محفظه‌ قرار دادند كه‌يك‌ محفظه‌ از«كوارتز» بود كه‌ نام‌ ديگرش‌ «سيليكا» است‌ و محفظۀ ديگر از «شيشه‌».
كوارتز اين‌ خاصيّت‌ را دارد كه‌ هيچ‌ نوع‌ فوتون‌ يعني‌ هيچ‌ نوع‌ أشعّه‌اي‌ از آن‌ عبور نمي‌كند غير از اشعۀ ماوراي‌ «بنفش‌».
شيشه‌ معمولي‌ اين‌ خاصيّت‌ را دارد كه‌ هر نوع‌ فوتون‌ يعني‌ هر نوع‌ اشعه‌ از آن‌ عبور مي‌كند غير از اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌.
بعد از مدّت‌ چندين‌ ساعت‌ كه‌ سلّولهاي‌ سالم‌ در دو محفظۀ كوارتزي‌ و شيشه‌اي‌ در معرض‌ اشعۀ سلولهاي‌ بيمار قرار گرفتند مشاهده‌ شد كه‌ آن‌ قسمت‌ از سلّولهاي‌ سالم‌ كه‌ در محفظه‌ كوارتزي‌ بودند بيمار شدند، امّا قسمتي‌ از سلولهاي‌ سالم‌ كه‌ در محفظۀ شيشه‌اي‌ بودند بيمار نگرديدند.
.... اين‌ آزمايش‌ با بيماريهاي‌ گوناگون‌ و سلّولهاي‌ متشابه‌ يا متفاوت‌ در مدّت‌ بيست‌ سال‌ پنج‌هزار بار تكرار شد، براي‌ اينكه‌ دانشمندان‌ مركز تحقيقاتي‌ نوو- وو-سيبيرسك‌ نمي‌خواستند كه‌ كوچكترين‌ ترديد در نتيجۀ آزمايش‌ وجود داشته‌ باشد، در هر پنج‌هزار آزمايش‌ نتيجۀ كلّي‌ يكي‌ بود و آن‌ اين‌ كه‌: سلّولهاي‌ بيمار انواع‌ اشعه‌ را ساطع‌ مي‌كنند، از جمله‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ را.
ديگر اينكه‌ هرگاه‌ سلّولهاي‌ سالم‌ در معرض‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفشي‌ كه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ساطع‌ مي‌شود (نه‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ ديگر) قرار بگيرند، بيمار مي‌شوند.
و ديگر اينكه‌ بيماري‌ آنها همان‌ بيماري‌ سلّولهاي‌ مريض‌ مي‌باشد.
در تمام‌ اين‌ آزمايش‌ كه‌ مدّت‌ بيست‌ سال‌ طول‌ كشيد بين‌ سلّولهاي‌ سالم‌ و سلّولهاي‌ بيمار هيچ‌ نوع‌ مجاورت‌ و رابطه‌ وجود نداشت‌ تا اين‌كه‌ تصوّر شود كه‌ ويروس‌ يا ميكروب‌ از يكدسته‌ به‌ دستۀ ديگر سرايت‌ مي‌كند. و بردانشمندان‌ بعد از پنج‌هزار آزمايش‌ محقّق‌ شد كه‌ عامل‌ ايجاد بيماري‌ در سلّولهاي‌ سالم‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ است‌ كه‌ از سلّولهاي‌ بيمار ساطع‌ مي‌شود و به‌ آنها مي‌تابد...
... از آزمايشهائي‌ كه‌ دانشمندان‌ شوروي‌ كردند، اين‌ نتيجه‌ به‌دست‌ مي‌آيد كه‌ هر يك‌ از سلّولهاي‌ بدن‌ ما مانند يك‌ فرستنده‌ و گيرنده‌ است‌ كه‌ أشعه‌ ساطع‌ مي‌كند و هم‌ تحت‌ تأثير اشعّه‌ قرار مي‌گيرد و آنها را ضبط‌ مي‌نمايد....
.... محتاج‌ به‌ تفصيل‌ نيست‌ كه‌ اين‌ واقعيّت‌ علمي‌ كه‌ پنج‌هزار آزمايش‌ در مدّت‌ بيست‌ سال‌ آن‌ را به‌ ثبوت‌ رسانيده‌، يك‌ عرصۀ جديد مقابل‌ زيست‌ شناسان‌ و پزشكان‌، براي‌ معالجۀ بيماريها مي‌گشايد...
.... در آمريكا هم‌ در اين‌ زمينه‌ تحقيقاتي‌ شده‌، و نتايجي‌ كه‌ به‌ دست‌ آمده‌ شبيه‌ نتائجي‌ است‌ كه‌ دانشمندان‌ شوروي‌ به‌ دست‌ آورده‌اند، و نتائج‌ آنها در مجلاّت‌ علمي‌ آمريكا انعكاس‌ پيداكرده‌ و يكي‌ از محقّقين‌ به‌ اسم‌ دكتر «جوهن‌ اوت‌» هم‌ كتابي‌ راجع‌ به‌ اين‌ موضوع‌ نوشته‌ است‌.
از آنچه‌ گفته‌ شد اين‌ نتيجه‌ به‌ دست‌ مي‌آيد كه‌ نظريّۀ جعفرصادق‌ علیه السلام در نيمۀ اوَّل‌ قرن‌ دوم‌ هجري‌ مشعر بر اينكه‌ بعضي‌ از انوار سبب‌ تولد بيماري‌ مي‌شود، و تا اين‌ اواخر تصوّر مي‌كردند كه‌ آن‌ گفته‌ جزو خرافات‌ مي‌باشد، حقيقت‌ داشته‌، و ما امروز مي‌دانيم‌ كه‌ نور ماوراي‌ بنفش‌ هرگاه‌ از جانداران‌ بيمار به‌ سوي‌ جانداران‌ سالم‌ تابيده‌ شود آنها را بيمار مي‌نمايد، در صورتي‌ كه‌ اشعۀ ماوراي‌ بنفش‌ ديگر و مهمتر از همه‌ اشعّۀ ماوراي‌ بنفش‌ خورشيد وقتي‌ به‌ جانداران‌ مي‌تابد سبب‌ بيماري‌ آنها نمي‌شود.
گرچه‌ نور ماوراي‌ بنفش‌ خورشيد هرگاه‌ بدون‌ وجود طبقۀ هوا بر بدن‌ جانداران‌ بتابد و بين‌ بدن‌ و آن‌ أشعه‌ عايقي‌ نباشد سبب‌ هلاكت‌ جانداران‌ مي‌شود امّا همين ‌اشعه‌ بعد از اينكه‌ از طبقۀ هوا گذشت‌ و به‌ زمين‌ رسيد هيچ‌ جاندار را بيمار نمي‌نمايد.
در هر صورت‌ اكتشافات‌ زيست‌شناسي‌ و طبّي‌ جديد بعد از هزار و دويست‌ و پنجاه‌ سال‌ صحّت‌ نظريّۀ جعفر صادق‌ علیه السلام را به‌ ثبوت‌ رسانيد.
http://www.maktabevahy.org/Services/Document/View.aspx?OId=256

The human heart: application of the golden ratio and angle.

http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/21703707

تومور
http://sarzaminepakan.persianblog.ir/post/104/


لوسمی مزمن سلول های نئوپلاستیک

http://adote.ir/?p=2681


Should the Golden Ratio Be Used in Industrial Design?

http://www.eetimes.com/author.asp?section_id=216&doc_id=1322084

Golden Ratio in the Crack Pattern of Reinforced Concrete Structures


http://ascelibrary.org/doi/abs/10.1061/(ASCE)EM.1943-7889.0000548

Geometrical Substantiation of Phi, the Golden Ratio and the Baroque of Nature, Architecture, Design and Engineering

http://article.sapub.org/10.5923.j.arts.20110101.01.html

http://www.engineeringtoolbox.com/golden-section-d_1772.html
 

lord aragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
any hospital staffer knows a full Moon means more business

any hospital staffer knows a full Moon means more business

[h=3]Does the gravity of the moon affect us?[/h]http://www.badastronomy.com/mad/1996/moonbiophys.html



==============================
فرشتگان بر حال او ناله و ضجه سر دادند و خطاب به حضرت احدیت گفتند: خداوندا این بنده مخلوق تست که ملائکه مقربت را به سجده بر او واداشتی و اینک بخاطر معصیتی کوچک اینگونه چهره‌اش را تیره ساختی؟ در پی این جریان ندایی آسمانی به گوش آدم رسید که او را به روزه داشتن امر می‌کرد آدم آن روز که مطابق با سیزدهم ماه بود به امساک گذراند روزه آن روز باعث گشت تا یک سوم از سیاهی چهره او بر طرف شود او از پی هر ندای مکرر دیگر روزهای ١۴و١۵ آن ماه را هم به روزه گذراند تا سیاهی چهره‌اش بطور کامل از میان رود و بدین خاطر است که این سه روز را ایام البیض می نامند یعنی روزهایی که سپیدی چهره آدم بدو باز گردانده شد آنگاه منادی عرش خطاب به آدم گفت: ای آدم هر کس از فرزندان تو این سه روز را در ماه روزه بدارد بدانگونه است که سراسر عمر را به امساک گذرانده است.

http://www.razoramz.com/?p=1666



======================================
بررسی تأثیر روزه داري بر قندخون ناشتا، پروفایل لیپیدي و
آنزیم هاي کبدي
http://src.medilam.ac.ir/LinkClick.aspx?fileticket=krDljITTMG4=&tabid=6666


===============================================
علت بیماری کم خونی و بیماری ام اس؟؟؟ انرژی گرانش ماه ( = معادل یک ششم انرژی گرانش کره ی زمین) باعث مثبت و منفی شدن انرژِ ی آزاد پیوند گیبس اتم آهن در

پروتیین هموگلوبین در خون می شود؟

=========================================
[h=2]اثر بور ( The Bohr effect )[/h]اثری است که در زمینه وضعیت تعادلی هموگلوبین – اکسیژن در ارتباط با pH خون ، که توسط بور کشف شده است:
" در هر فشارجزئی معین از گاز اکسیژن، هرچه pH خون بالاتر باشد، درصد سیرشدن هموگلوبین از اکسیژن نیز بالاتر می رود و برعکس، هرچه این فشار جزئی پائین تر بیاید اکسیژن بیشتر از هموگلوبین آزاد می شود. علت این رویداد آن است که هموگلوبین ضمن جذب اکسیژن، یونیزه می شود. یعنی به ازای هر مولکول اکسیژن که جذب می کند، یک پروتون آزاد می کند. "
http://www.chemcenter.blogsky.com/1387/12/04/post-104/







===================================
هموگلوبین :
اکسیژن به اتم‌های آهن و هیدروژن به اتم‌های نیتروژن موجود در حلقه ایمیدازول یکی از ریشه‌های هیستیدین موجود در زنجیره‌های بتا شده ونقش عمده‌ای در ایجاد اثر بوهر دارد.....



http://fa.wikipedia.org/wiki/هموگلوبین



* تحقیق اسکندر جهانگیری پیرامون نقش نیلز بور دانمارکی، در طرح جهانی سازی تشیع / سرنخ معمای ترور جان اف. کندی (رئیس جمهور اسبق آمریکا) :

http://www.islam-einstein.com/

==============================
كم خونی ( Anaemia )
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=7678
================================
انرژی آزاد گیبس
http://fa.wikipedia.org/wiki/ا%...8Cبس
========================
عرض جغرافیایی در بیماری ام‌اس تاثیر زیادی دارد
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910915001067
=================
نظریه نسبیت عام انیشتین
http://www.aparat.com/v/nf7b8
=============================
رساله نوين (تاريخ و تقويم تمام مسلمين جهان بايد قمري باشد.)
http://www.maarefislam.com/doreholom...ndex/novin.htm

رساله نوين

پایگاه علوم و معارف اسلام، حاوي مجموعه تاليفات حضرت علامه آية الله حاج سيد محمد حسين حسيني طهراني قدس‌سره




تاريخ همه مسلمين جهان بايد هجري و قمري باشد.
بحثي‌ تفسيري‌ ، روائي‌ ، فقهي‌ و تاريخي‌ دربارۀ بناء اسلام‌ بر سال‌ و ماه‌ قمري‌ مي‌باشد كه‌ در آن‌ ، تفسير آيۀ «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي‌ كِتَـٰبِ اللَهِ» و خطبۀ مشهور رسول‌ خدا در مِني‌ و تفسير آيۀ «نَسي‌ء» مورد بحث‌ قرار گرفته‌ است‌ .


مطالبي از كتاب:




فهرست

مقدمهتفسير آيه:إنما النسيي زياده في الكفرعدم مشروعيت تبديل ماههاي قمري به شمسي



================================================== ====================================
جمعه چهارم شهریور 1390

آهن منشا فرازمینی دارد

فلزات سنگین جهان درون هسته ستارگان بزرگ تولید می شوند و منظومه شمسی ساختار مناسب برای تولید فلز آهن را ندارد و فقط ستارگانی که دمای آنها به چندصد میلیون درجه می رسد می تواند آهن تولید کند در این ستاره ها وقتی مقدار معینی رسید ستارگان نمی توانند آن را در خود جای دهند و منفجر می شوند این حالت مرحله تولید نواختر نام دارد در تتیجه این انفجار شهابسنگهایی که حاوی آهن هستند در جهان پراکنده می شوند و از آنجایی که آهن در زمین تولید نمی شود نشان دهنده این است که آهن توسط شهابسنگ ها به زمین حمل شده است در قرآن کریم در سوره حدید آیه 25 نوشتهشده است که:
ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسائی حق و قوانین عادلانه) نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند، و آهن را نازل کردیم که در آن قوت شدیدی است، و منافعی برای مردم، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‏کنند بیآنکه او را ببینند، خداوند قوی و شکست ناپذیر است

ایرادی که به این مطلب گرفته می شود این است که گفته می شود که هسته داخلی زمین از جنس آهن است نکته ی قابل توجه این است که هیچ کس تا کنون به هسته زمین راه نیافته است که جنس آن را مشخص کند زیرا دمای آن بسیار زیاد است و اگر هم جنس هسته از آهن باشد از زمانی که زمین بصورت یک کره داغ بود و از یک ستاره جداشده بود در آن تشکیل یافته است و آهنی که در پوسته زمین است و امروزه استخراج می شود توسط شهابسنگ ها به کره زمین حمل شده است.
در سایت های مختلف ضد اسلامی این مساله به شدت تکذیب می شود ولی تمام سایت های علمی این مساله را تایید می کنند:
سایت ویکی پدیا در مورد منشا آهن می نویسد:
آهن فراوان‌ترین عنصر در غول‌های قرمز است، و فراوان‌ترین فلز در شهاب‌سنگ‌ها و در هستهٔ فلزی متراکم در سیاراتی مثل زمین است.
http://en.wikipedia.org/wiki/Iron
تلوزیون دیسکاوری نیز در ویدئویی که در سال 2011در باره منشا آهن نشان دادبه این مساله اشاره کرد که :خورشید دارای دمای سطح از 6،000 درجه سانتی گراد و دمای هسته در حدود 20 میلیون درجه است.و این دما نیز حتی برای تشکیل آهن کافی نیست و صد در صد آهن منشا فرازمینی دارد.
http://www.youtube.com/watch?v=-q2jmbdTQes
سایت ویکی پدیا نیز اشاره کرده که تمامی آهن های موجود در زمین از مرگ ابرنواختر ها تشکیل شده اند.
http://wiki.answers.com/Q/Did_iron_in_earth_come_from_space
نکته قابل توجه دیگر در مورد این آیه این است که : آیه ای که در آن از آهن سخن گفته شده آیه ی 25 ام است حدید سوره ی 57 قرآن است و وزن اتمی آهن 57 است!وعدد اتمی آن 26 است و شماره ی آیه ی آهن با احتساب بسم الله نیز 26 است! جمع حروف ابجد آیه نیز 26 است که عدد اتمی آهن 26 است.



http://miraclesofthequran.blogfa.com/post-37.aspx
================================================== =======================
اشاره قرآن به اکسیداسیون خوننویسنده: رامین - ۱۳٩٢/٩/۱٧
بدن ما اکسیژن هوا را می گیرد و و در فرآیندی با آهن خون ترکیب می کند و آهن به هموگلوبین خون تبدیل می شود در یک نوع بیماری وجود آهن بیشتر منجر به پیری زودرس می شود و سلول های خون که قلب هم در مرکز سیستم خونی است به نوعی حالت زنگ زدن و پیری می شوند.


اکسیداسیون خون باعث به وجود آمدن درجاتی از کم هوشی نیز می شود


شاید اصلاح زنگار زدن در آیه 14 سوره المطففین به این موضوع اشاره داشته باشد:


کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ ﴿۱۴﴾
نه چنین است بلکه آنچه مرتکب مى‏شدند زنگار بر دلهایشان بسته است(۱۴)



همچنین این نکته نیز قابل ذکر است که شناسایی واکنش آهن با خون و اکسیداسیون در آزمایشگاه با ابزار های بسیار پیچیده انجام می شود و در زمان نزول قرآن اطلاعی از این فر آیندبیو شیمیایی قلب در دست نبود.
برای مطالعه بیشتر در مورد اکسیداسیون:
http://healingtools.tripod.com/undoxid.html
http://www.medicalnewstoday.com/articles/80602.php

http://miraclesofthequran.persianblog.ir/post/100/





========================
[h=2]The dimensions of the Earth and Moon are in Phi relationship, forming a Triangle based on 1.618.[/h]
http://www.goldennumber.net/solar-system/



=================


نامه باور نکردنی انیشتین به آیت الله بروجردی

http://old.jamnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=95251&Serv=28

===================================================

« همه چيز در روند و فرايند فرسودگی و پيری است»!
نکـتـه آيه: همه چيز در روند و فرايند پيری، فرسودگی و ميرائی است!
قـانون آنتروپی (دومين اصل ترموديناميک) می گويد: هـمـه چـيـز يـعـنی: هـمـه ماده مـوجـود در جـهـان، رو بـه کـهـولـت، فرسودگی، پيری و ميرائیاست. اين آيه اصلی از اصول مسلم علمی امروز است.


http://www.quranology.com/farsi/motafareghe.htm

==================================================
آنتروپی:


http://fa.wikipedia.org/wiki/آ‌نتروپی







=========================================


چيزی در هستی از بين نمی رود

«ذره ای از يک مثقال نيز از نظر خدا ناپديد نمی شود نه در سيارات و نه در زمين، و هيچ چيز کوچکتر يا بزرگتر از آن نيز نيست مگر اينکه در هستی همچنان باقی می ماند». «هيچ چيز ناپديد شده ای در فضا و زمين نيست مگر اينکه در جهان عينی همچنان وجود دارد».
نکـتـه آيات: چيزی در هستی نابود نمی شود!
اصل اول ترموديناميک اصـل ثبات و بـقای انرژی است. اين اصل می گويد: در هستی چيزی از بين نمی رود بـلـکه ماده و انرژی تغيير شکل می دهند. آيات مزبور از اصول مسلم علمی امروز هستند.
http://www.quranology.com/farsi/motafareghe.htm

=======================
انرژی آزاد گیبس :
http://fa.wikipedia.org/wiki/انرژی_آزاد

=====================
.اخرین نظریه این است كه درون كره ی زمین مواد مذاب در حال حركت وجود دارد وبیشتر این مواد از جنس اهن و نیكل هستند

http://www.sadat448.blogfa.com/post/101

================================================


[h=1]Gravitational Effects On Blood Flow[/h]http://mathbio.colorado.edu/mediawiki/index.php/MBW:Gravitational_Effects_on_Blood_Flow



====================================
Effects of Microgravity on Cerebral Hemodynamics

http://lib.med.tottori-u.ac.jp/yam/yam46-1/46_001-008.pdf

=========================================

یکی از نکات جالب اینکه در بدن زنان ...
http://sanazsoolari.blogfa.com/post/60/%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D8%A7%D8%B2%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86-%D8%B9%D9%84%DB%8C(%D8%B9)-



======================


باعث اخلال در شارژ مغناطیسی مغز در شب هنگام میشود که توسط زمین انجام میگیرد‎

http://mahallatiha.blogfa.com/post-3032.aspx





Attachments area
Preview YouTube video Quran and science , Iron sent down from space (Discovery Channel).flv.flv
Quran and science , Iron sent down from space (Discovery Channel).flv.flv


==================================


اين‌ آيه‌ راجع‌ به‌ برزخ‌ است‌ چون‌ مَقيل‌ يا به‌ معناي‌ قَيْلولَة‌ است‌ يعني‌ خوابيدن‌ قبل‌ از ظهر، و يا به‌ معناي‌ اسم‌ مكان‌ است‌ مثل‌ مَبيت‌ يعني‌ محلّ خواب‌ قيلوله‌ و محلّ بيتوته‌.
و همانطور كه‌ سابقاً ذكر شد آياتي‌ كه‌ در آن‌، زمان‌، مانند صبح‌ و عصر و ظهر و غيرها آمده‌ باشد، اختصاص‌ به‌ برزخ‌ دارد.
http://www.maarefislam.com/doreholomvamaarefislam/bookscontent/maadshenasi/maad3/maad3.1.htm


===================================================
[h=2]خواب و خوراك حضرت حدّاد[/h]« حقير سه ربع ساعت مانده به اذان صبح به منزل مى‏آمدم و تقريبا ده دقيقه راه طول مى‏كشيد.
يك شب آقا به من فرمود: چرا هر شب بر مى‏خيزى و مى‏روى منزل براى سحرى خوردن ؟! يك چيزى كه مى‏آورم و مى‏خورم تو هم با من بخور!
فردا شب سحرى را در نزد ايشان ماندم. نزديك اذان به منزل كه با مسجد چند خانه بيشتر فاصله نداشت رفته و در سفره‏اى كه عبارت بود از پيراهن عربى يكى از آقازادگانشان، قدرى فُجل[SUP][13][/SUP] (ترب سفيد) و خرما با دو گرده نان آوردند و

ص 226
به روى زمين گذارده فرمودند: بسم الله !
ما آن شب را با مقدارى نان و فجل و چند خرما گذرانديم، و فرداى آن روز تا عصر از شدّت ضعف و گرسنگى توان نداشتيم؛ چون روزها هم در نهايت بلندى و هوا هم به شدّت گرم بود. فلهذا با خود گفتم: اين گونه غذاها به درد ما نمى‏خورد، و با آن اگر ادامه دهيم مريض مى‏شويم و از روزه وا مى‏مانيم. روى اين سبب بعدا پس از صرف سحور با حضرت ايشان فورا به خانه مى‏آمدم و آبگوشت و يا قدرى كته‏اى را كه طبخ نموده بودند ميخوردم، يا بعضا سحرى را از منزل مى‏بردم و با سحرى ايشان با هم صرف مى‏شد.
امّا خواب ايشان: اصولاً ما در مدّت يك ماه خوابى از ايشان نديديم. چون شبها تا طلوع آفتاب بيدار و به تهجّد و دعا و ذكر و سجده و فكر و تأمّل مشغول بودند، و صبحها هم پس از خريد نان و حوائج منزل دنبال كار در همان محلّ شرطه خانه ميرفتند، و ظهر هم نماز را در منزل ميخواندند و سپس به حرم مطهّر مشرّف مى‏شدند. و گفته مى‏شد عصر مطلقا نمى‏خوابند؛ فقط صبحها بعضى اوقات كه بدن را خيلى خسته مى‏بينند در حمّام سر كوچه رفته و با استحمام آب گرم رفع خستگى مى‏نمايند، و يا مثلاً صبحها چند لحظه‏اى تمدّد اعصاب مى‏كنند، سپس براى كار مى‏روند؛ آنهم آن گونه كار سنگين و كوبنده. زيرا ايشان نه تنها نعل مى‏ساختند بلكه بايد خودشان هم به سمّ ستوران مى‏كوبيدند، امّا آن وجد و حال و آتش شعله‏ور از درون اجازه قدرى استراحت را نميداد.»
http://www.maarefislam.com/doreholomvamaarefislam/bookscontent/rohemojarrad/rohmojarrad4.htm
==================================


ساعت‌ ظهر كوك‌ را ساعت‌ فرنگي‌ كوك‌ ، و يا ساعت‌ انگليزي‌ ، و ساعت‌ غروب‌ كوك‌ را ساعت‌ شرعي‌ مي‌ناميدند
http://www.maarefislam.com/DOREHOLOMVAMAAREFISLAM/BOOKSCONTENT/NOVIN/NOVIN3.HTM



============


علت تغيير ساعت رسمي چيست؟
HTTP://FARDIHA.BLOGFA.COM/POST-76.ASPX
 
بالا