ترجمه ضرب المثل های فرانسه به فارسی

cora

عضو جدید
کاربر ممتاز
- Heureux au jeu, malheureux en amour.ترجمه تحت‌الفظي: در ورق خوش‌اقبال، در عشق بداقبال.
ترجمه ادبي:
قماري را که بردی نيست در پي، باختن دارد. (مضرات قمار)

3- Heureux au jeu, malheureux en amour.
ترجمه تحت‌الفظي: چيزي به‌نام نمي‌توانم وجود ندارد. (غير ممکن در فرانسه نيست.)
ترجمه ادبي:
هرگز نگو هرگز.

4- Tourner sept fois sa langue dans sa bouche.
ترجمه تحت‌الفظي: قبل از سخن گفتن به ميزان طولاني فکر کردن.
ترجمه ادبي (از سعدي):
زبان در دهان، ای خردمند چيست؟ کليد درِ گنجِ صاحب هنر.
چو در بسته باشد چه داند کسی که جوهر فروش است يا پيله ور.
و يا (از سعدي):
تا ندانی که سخن عينِ صواب است مگوي و آنچه داني که نه نيکوش جواب است، مگوی.

5- Un tiens vaut mieux que deux tu l'auras.
ترجمه تحت‌الفظي: يک پرنده در دست، بهتر از دو پرنده در شاخ و برگ.
ترجمه ادبي (خيام):
اين نقد بگير و دست از آن نسيه بدار که‌آواز دهل شنيدن از دور خوش است.
ويا:
سرکه نقد به از حلواي نسيه.

6- Tout ce qui brille n'est pas or.
ترجمه تحت‌الفظي: آن‌چه برق مي‌زند الزاما طلا نيست.
ترجمه ادبي: (عطار)
گرچه سيم و زر ز سنگ آيد برون در همه سنگي نباشد زر و سيم.
و يا (از سعدي):
زر آن زمان عزيزتر آيدکه ناقدي بگدازدش به بوته و بگذاردش به قال.

7- Faire d'une pierre deux coups.
ترجمه تحت‌الفظي: دو پرنده را با يک سنگ شکار کردن.
ترجمه ادبي:
با يک تير دو نشان زدن.

8- Vendre la peau de l'ours (avant de l'avoir tué).
ترجمه تحت‌الفظي: قبل از تخم گذاشتن مرغ،‌ جوجه‌هايش را شمردن.
ترجمه ادبي:
جوجه‌ها را آخر پاييز مي‌شمارند.

9- Vendre la peau de l'ours (avant de l'avoir tué).
ترجمه تحت‌الفظي: اسم شيطان را آوردن و بلافاصله ظاهر شدن.
ترجمه ادبي:
موی کسی را آتش زده بودن و يا حلال زاده بودن.

10. Mieux vaut plier que rompre.
ترجمه تحت‌الفظي: تطبيق بده و نجات پيدا کن.
ترجمه ادبي:
در کف شير نر خونخواره‌اي غير تسليم و رضا کو چاره‌اي.

11- Chat échaudé craint l'eau froide.
ترجمه تحت‌الفظي: يک بار نيش‌خورده، دوبار ترسيده.
ترجمه ادبي:
مارگزيده از ريسمان سياه و سفيد (ريسمان دو رنگ) مي‌ترسد.

12- Les petits ruisseaux font les grandes rivières.
ترجمه تحت‌الفظي: جويبارهاي کوچک رودخانه‌هاي بزرگ را مي‌سازند.
ترجمه ادبي:
قطره قطره جمع گردد، وانگهي دريا شود.

13- À bon entendeur, salut.
ترجمه تحت‌الفظي: براي شخص حرف گوش کن يک حرف کافي است.
ترجمه ادبي: العاقل يکفي به الاشاره

14- Aide-toi, le ciel t'aidera.
ترجمه تحت‌الفظي: به خودت کمک کن تا خدا به تو کمک کند.
ترجمه ادبي: از تو حرکت از خدا برکت.

15- Autant de têtes, autant d'avis.
ترجمه تحت‌الفظي: افراد مختلف، عقايد مختلفي دارند.
ترجمه ادبي: آشپز که دو تا شد آش يا شور می شود يا بي‌مزه

16- L'erreur est humaine.
ترجمه تحت‌الفظي: انسان يعني خطا.
ترجمه ادبي:انسان جايزالخطا است.

17- L'habit ne fait pas le moine.
ترجمه تحت‌الفظي: لباس رهبانيت، راهب نمي‌سازد.
ترجمه ادبي (سعدي):
نه هر که آينه سازد سکندري داند نه هر که سر بتراشد قلندري داند.

18- Qui ne dit mot consent.
ترجمه تحت‌الفظي: کسي که هيچ نمي‌گويد راضي است.
ترجمه ادبي: سکوت دليل رضاست.

19- Qui va lentement va sûrement.
ترجمه تحت‌الفظي: کسي که آهسته مي‌رود، مطمئن مي‌رود.
ترجمه ادبي:
بر شير از آن شدند بزرگان دين سوار کآهسته تر ز مور گذشتند بر زمين.
ويا:
رهرو آن نيست که گه تند و گه آهسته رود رهرو آن است که آهسته و پيوسته رود.

20- Tout vient à point à qui sait attendre.
ترجمه تحت‌الفظي: هر اقبالي به موقع خود براي شخص صبور پيش خواهد آمد.
ترجمه ادبي: صبر تلخ است وليکن بر (ميوه) شيرين دارد .
ويا:
گنج صبر اختيار لقمان‌ست هرکه‌را صبر نيست حکمت نيست .
 
بالا