تجربیات و راهنمایی کلی از تحویل پروژه

وضعیت
موضوع بسته شده است.

ozra.m

عضو جدید
من یه بار خیلی بد شانسی آوردم .
با هزار زحمت داشتیم با دوستم ماکت و شیته کاریمونو با آژانس می بردیم دانشگاه ،اونروز بد جوری هوا طوفانی بود همین که پامونو از ماشین گذاشتیم بیرون ماکته من افتاد زمین اما به خیر گذشت دوستم ماکت منو گرفت و ماکته خودشو با آرشیو داد به من که مثلا خودش خسته نشه همین که به در آتلیه رسیدیم داشتم درو باز می کردم که ماکتش از دستم افتاد از بخته بدم با گچ و فیبر کار کرده بود .ماکتش شکست و استاد نمرهی منو ناقص داد و نمریه دوستم کامل .
 

oli

عضو جدید
چه تاپیک جالبی .

یه استاد داشتیم کلی گیج بود . از یه کار ایراد میگرفت فرداش که کار و تصحیح نمیکردیم و میبردیم میگفت آره حالا بهتر شد و یه سری ایراد دیگه میگرفت . با منم همیشه بد بود . روز تحویل پروژه کارم و که دید نتونست ازش ایراد بگیره ( البته کار ، بالاترین نمره ی تز یکی از بچه های شیراز بود ) گفت نه شما نیومدین کرکسیون . منم هرچی زدم تو سر خودم که استاد یادتون نیست اینجا رو گفتین اینجوری کنم گفت نه تو دفتر من شما 1 یا 2 بار بیشتر نیمدین کرکسیون . گفتم استاد چون گفتید کارم مشکلی نداره .چند تا خط کشید تو کاغرم گفت کار شما الانم مشکل داره . خلاصه یه درس 3 واحدی و به من داد 5/12 . منم که بغض تو گلوم گیر کرده بود هیچی نگفتم که مبادا جلو اینهمه آدم اشکم سراریز شه و زدم بیرون .
 

eedeh

کاربر بیش فعال
الان دیگه خوب جزییات یادم نیست اما همیشه شب قبل از تحویل تا 12 شب تو مغازه کپی و پلات بودیم! همه دوستها و همکلاسیها و ترم بالاییها و پایینی ها رو هم می دیدیم ..... همیشه فکر میکردم چه در آمدی داره این پلاتیه . اگه شب تحویل برا ما دانشجوهای معماری عذابه برا این جشن عروسیه!
 

eedeh

کاربر بیش فعال
راسته میگن معماریا دقیقه نودی هستن! اما من گمونم وقت اضافه ای بودم .دیلشم این بود که دلم می خواست هر کار ی به بهترین وجه صورت بگیره حتی اگه فرصت نشه همشو به این ترتیب انجام بدم.اما بعضی از دوستام زیاد سخت نمیگرفتند و کل کار رو می بستند اما با نقص ....... در کل در موقع تحویل پروِه به قدرتها و تواناییهام پی می بردم! عجب بازیکنیه این ..................چه میکنه این ...........
 

eedeh

کاربر بیش فعال
یادش بخیر برای بیان معماری(1) تحویل داشتم 1پلان 2طبقه داشتم واسه فرجه برگشتم خونه (شهر خودمون) با 1000تا امید کار رو بستم و گفتم حداقل 20 نگیرم 15 میشم که چشمتون روز بد نبینه 1روز قبل از برگشتنم بچه خواهرم با راپید روی همه مقواها نقاشی کشیده بود به شکلی که نمیشد کاری کرد تنها شانسی که اوردم این بود پیش طرح رو روی پوستی کشیده بودم چاره ای هم نداشتم و چون استاد مربوطه خیلی (سگ) تشریف داشتن و اصلا وقت تکمیل نمیداد مجبور شدم کار رو همونجوری روی پوستی تحویل بدم البته استاد محترم نمره 17 به طرح داد ولی به خاطر بی دقتی در حفظ و مراقبت از کار 5 نمره ازم کم کرد و 12 برام رد کرد (((((( لعنت به هرچی بچه تخسه))))))):cry::cry::cry:
من بودم خودمو مینداختم تو همین دریا
:biggrin:
 

gizmo

عضو جدید
سخت ترین پروژه ی عمرم پروژه ی برداشت ترم پیشم بود.
سه بار تمدید شد. به شدت و فشرده روش کار کردیم. تا آخرین لحظه هم سر کارش بودیم.
یک هفته ی آخرش روزای اول هفته روزی سه ساعت میرسیدیم بخوابیم. اونم پراکنده. اما دو سه روز آخر من یکی که فقط روی یک ساعت و نیم میخوابیدم. اونم وقنی بود که برق میرفت و کاری از دستمون بر نمیومد. شبانه روز روش کار کردیم .آخرشم 20 شدم. واقعا نمرش بهمون مزه داد.(گروهمون سه نفری بود و ما دو نفری روی پروژه کار کردیم...
وای چه روزای سختی بود. خوب شد گذشت.:cry:
کلن برداشت درس خرکاریه,مام گروهمون 5 نفره بود شیتا و ماکتو دو نفری آماده کردیم
چه شب نحسی بود شب قبل تحویلش
یه بارم یادمه ترم 3 بودیم یه کار گروهیه دو نفره داشتیم،کلی هم زحمت کشیدیم واسش روز تحویل بیشتر از یه ساعت تو یونی منتظر استاد موندیم نیومد,با دوستم رفتیم هوا خوری و ماجراجویی 10 دقیقه بعد خوش و خرم برگشتیم دیدیم جا تره و بچه نیست!!!!
استاد تو همون ده دقیقه کذایی اومد و کارارو تو صندوق عقب ماشینش بار زد و د برو....
از اونهمه همکلاسی هم هیچ اثری نبود...ما موندیم و آلبوم واموندمون
بماند با چه اسیری شماره استادو گیر آوردیم ولی حالا مگه آقا پشت فرمون جواب موبایل میده!!! خلاصه با کلی منت واسه ساعت هشت شب تو دفترش بمون نوبت می ده.ولی شکر خدا آخرشم یه 18 بست به ریشمون
ها جستیم و وا جستیم,تو حوض نمره جستیم
بالا رفتیم دوغ بود
پایین اومدیم ماست بود
قصه ما راست بود
نتیجه:روز تحویل پروژه از جایتان جم نخورید تا استاد بیاید.
 
آخرین ویرایش:

دختر اریا

عضو جدید
من کاراما دادم دوستم برد و زنگ زدم استادم گفتم خودتون امضا کنید جای من . من مریضمو حاضریما خودتون بزنید بعدم که قطع کردم تلفن را رفتم با دوستام سینما

یه دفعه هم به استادم گفتم از شوهرم دارم جدا می شم بهم وقت بدین با ابروهای بر نداشته هم رفتم و اشفته اونم باور کرد شوهر دارم اما بعدا کوفتم شود چون فهمیدم که از من خوشش می امده

یه دفعه هم به یک استادا دیگمون گفتم 2 روز به من فرست بده اونم الکی گفتم حامله ام. استادم خیلی باهان مهربون شد و یک هفته بهم وقت داد و گفت اصلا خودما اذیت نکنم. اخه راستش من خیلی لاغر بودم بعد یع کمی چاق شدو این بیچاره هم باورش شده بود.

جالبش اینه که بابام کلی کیف می کنه که دختر شیطونی مثل من داره.
 

واتو واتو

عضو جدید
ازوقتی که دانشجوی معماری شدم 12 شب زودتر شروع نمیکردم به کار همیشه هم انقد قند میسوزوندم که 5 صبح به بعد تو تابوت بودم :surprised:برای پروژه ساخت و ارایه بود 5 تا کار آبرنگ باید تحویل میدادم یکیش کاشیکاری بود توی مراحل اولیه استاد دیده بود و قولشو گرفته بود برش داره زمینه گلبهی داشت با طرح آبی سرمه ای تیره9 تحویل بودو ساعت 8 آخرین قلم مو رو توش آوردم و داشتم کارو میبستم که مامان جونم لطف کرد رد میشد که پالت مملو از رنگ سرمه ای رو ریخت رو کارم :cry:فق یادمه انقد خودمو کوبیدم زمین که تا چند روز جمام بودم:confused:
 

fahimeh_r

عضو جدید
ترم 3 بودم روز قبل تحویل ماکتمو با اسکیل یک به پنجاه ساخته بودم ظهر با دوستم صحبت میکردم فهمیدم مقیاس یک به صد بوده مجبور شدم از اول بسازمش
 

203_fariba

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سوتي ضايع

سوتي ضايع

تا حالا شده از خستكي شب هاي تحويل جند نفر باهم سوتي بدن اونم به طور فجيع اكه نشده بس خاطره منو بخونيد

ترم اخر كارداني طراحي معماري 2 داشتيم دوستم يه راندوي توب انجام داده بود و داشت راجع به اينكه سر فصل درس دقيقاً به انكليسي جي ميشه با من بحث مي كرد منم كه كلي زبانم به نسبت بقيه دوستام خوب بود راهنمايش كردم (كه اي كاش من حداقل اين سوتي ضايع رو ونمي دادم) اونم بزرك وسط كارش نوشت و حتي هم خونه ايامم هر كدومشون كارو ديدن كفتن جقدر قشنك شده

فرداش تحويل داشتيم شب دوستم كارشو داد بهم داد ببرم لمينيت كنم از قضا كسي كه داشت كارو لمينيت مي كرد دانشجوي معماري بود ازم برسيد كار ماله جه درسيه بهش كفتم طراحيه بد يهو جفتمون به تمرين معماري بزركي كه وسط كار خودنمايي ميكرد و نصفش رفته بود زير دستكاه لمينيت خيره شديم:w19::w19::w19::w04::w04::w04:
 
آخرین ویرایش:

MY WORLD

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هر بار که این تاپیکو میبینم یاد بدبختیایی که همیشه سر تحویل پروژه میکشم می افتم.یه ترمی که فک کنم ترم 1 بود شب تحویل موقت درس ترسیم فنی ( که یادم نمیاد ترسیم فنی 1 بود یا 2 ) کارمو مثل بچه ی آدم قبل از 12 شب بستم و رفتم بخوابم که هم اتاقی عزیزم لیوان چاییش خالی شد رو کارم.منم بهت زده داشتم به آلبومی نگاه میکردم که چایی ازش می چکید.
ولی خدارو شکر استاد گفت از شیتات یه سرس کپی بگیر برام بیار.خلاصه باهام راه اومد.

یه ترم دیگه هم فک کنم ترم 4 نصفه شب که کار طراحی فنی ام بسته شد گذاشتم رو تختی که مملو از آشغال بود و خودم رو زمین خوابیدم صب که بیدار شدم کارام رو ببرم دانشگاه تحویل بدم دیدم آلبومم نیست.آخه موضوع پروژه طراحی فنی من پله بود و تو خوابگاه به درد همه معماری ها میخورد هم کاردانی هم کارشناسی خلاصه یه بی انصافی پروژه ام رو دزدید و منم مجبور شدم فقط فایل پاور پوینتی که ازش سر کلاس ارائه داده بودم رو تحویل استاد بدم.

خلاصه بدبختی های رشته ما زیاده.......................
 

عطر بارون

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما این ترم برداشت داشتیم گروه سه نفره بودیم و با همم خیلی صمیمی بودیم و من تو شهر خودم درس میخونم و اینا خوابگاهی و خلاصه همش میرفتن خونه هاشون و در طول ترم ما 6 بار رفتیم سر بنامون و 4بارش دونفری بودیم و 2بارش سه نفری و حتی خودم تنهایی رفتم اداره میراث پلانو نما بنارو گرفتم همش من حرص میخوردم ولی روم نمیشد بهشون بگم بابا فقط یه هفته نرین خونه هاتون! خلاصه قرار بود قبل طبق برنامه امتحانی پروژه رو تحویل بدیم ولی استاد با ما راه اومد و گفت 10 روز بعد امتحانات پروژه هاتونو بیارین و قرار شد تو فرجه ها بریم کار انجام بدیم ولی دوستام چون در طول ترم درس نخونده بودن رفتن شهرشون و باز قرار شد بعد امتحانات کارو انجام بدیم و امتحان من که تموم شد فهمیدم دوستام بازم هم چنان امتحان دارن و نمیتونن کارو انجام بدن هی میگفتن ما این درسو خوب نخوندیم خیلی زیاده کی بریم کار انجام بدیمو .....منم اعصابم خورد شد و گفتم خودم همه کارارو انجام میدم و من موندمو یه درس سه واحدی که هیچ کاریش نکردیم که بعد برداشت مقدمات معماری داشتیم و اونم هیچ کاری نکرده بودم و واقعا بغض تو گلوم بود
خلاصه خودم تنهایی رفتم از بنا فیلمو عکس گرفتم و کارارو اتوکد کردم و تو یه شیت کشیدم و کورکی زدمو.......تا 3 نصف شب روز که فرداش تحویل داشتیم و البته استاد گفته بود موقع تحویل از هم گروها میپرسه کی چیکار کرده و چرا و......وبه اعضای گروه طبق تلاششون نمره میده و من حداقل دلم خوش بود وقتی استاد میپرسه من چیکار کردم و من میگم اینکارارو کردم و اصن اسم دوستامو نمیارم ولی ازشانس من استاد نیومد و کارامونو دادیم به کسی که بجای استاد اومده بود ولی با این حال دلم نیومد اسم دوستامو ننویسم
و این درسو من شدم 18نیم و دوستام شدن 18 با این حال من خیلی زورم میگیره چون اون روزایی که من باید کارای مقدماتو انجام میدادم داشتم کارای برداشتو میکردم
 

مهشادی

عضو جدید
بچه ها در این تایپک اگه موافق باشید خاطرات خودمون در روز تحویل پروژه بنویسم

نمونه این تایپکو در یک سایت دیدم گفتم ماهم یکی بزنیم چی می شه؟:surprised:
اولین داوطلب کیه؟؟؟:D
وای امان از روز تحویل.ترم اول بودم شب داشتیم با دوستام کارای درس دست آزادو انجام میدادیم که صبش تحویل داشتیم خیر سرمون چشمتون روز بد نبینه کلی کارمون مونده این وسط تنها چیزی که کم بود یه زلزله بود که به بدبختیامون اضافه کنه خلاصه مام کلا بیخیال نمره شدیم شب و تو حیاط خوابیدیم صبم هر چی کار بود تحویل دادیم و الفرار به خونه هامون.:w33:
 
  • Like
واکنش ها: raha

مهشادی

عضو جدید
تا حالا شده از خستكي شب هاي تحويل جند نفر باهم سوتي بدن اونم به طور فجيع اكه نشده بس خاطره منو بخونيد

ترم اخر كارداني طراحي معماري 2 داشتيم دوستم يه راندوي توب انجام داده بود و داشت راجع به اينكه سر فصل درس دقيقاً به انكليسي جي ميشه با من بحث مي كرد منم كه كلي زبانم به نسبت بقيه دوستام خوب بود راهنمايش كردم (كه اي كاش من حداقل اين سوتي ضايع رو ونمي دادم) اونم بزرك وسط كارش نوشت و حتي هم خونه ايامم هر كدومشون كارو ديدن كفتن جقدر قشنك شده

فرداش تحويل داشتيم شب دوستم كارشو داد بهم داد ببرم لمينيت كنم از قضا كسي كه داشت كارو لمينيت مي كرد دانشجوي معماري بود ازم برسيد كار ماله جه درسيه بهش كفتم طراحيه بد يهو جفتمون به تمرين معماري بزركي كه وسط كار خودنمايي ميكرد و نصفش رفته بود زير دستكاه لمينيت خيره شديم:w19::w19::w19::w04::w04::w04:
خاطره ی جالبی بود ولی شرمنده کاردانی طرح 1 داره:w24::w20:
 

مهشادی

عضو جدید
بدترین خاطرم مال کارگاه مصالح ترم 1 بود
باید یه نما می ساختیم
منم یکی دو روز قبل شروع کردم
ولی دستم بی اندازه کند بود
هر چی زور زدم و شب نخوابیدم
کار تموم نشد
رفتم دانشگاه دوستمم اومد کمکم
اخرشو یه جورایی سر هم بندی کردیم
بعد که تموم شد و رفتم کارمو بردارم
تازه چشمم افتاد به کارای بچه ها!! وایی عجب کرایی بود
فکر کنم 80 درصد داده بودن بیرون
اونقدر دپرس شدم که اومدم خونه
کارمو پرت کردم!
اخرش استاد 19 داد
اون کسایی که فکر می کردم کارشون خیلی عالیه خیلی کمتر شدن
فکر کنم تنها استادی بوده که تاحالا بین کار کسایی که خودشون انجام میدن
و اونای که میدن بیرون فرق گذاشته!
وای کاش از این استادا زیاد بودن ادم واقعا حرصش میگیره وقتی کسی کارشو میده بیرون استاد بی انصافانه نمره بالا میده.حالا بازم شانس اوردیا:victory::w23:
 

دختر معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر کدم از خاطرات بچه ها یکی از خاطر های طول تحصیل رو زنده میکنه ... تنها چیزی که الان یادم میاد ارامش فردای روز بعد از پروژه بود وای چقدر خواب فرداش می چسبید .
 
  • Like
واکنش ها: raha

haniyeh65

عضو جدید
روزای مونده به تحویل پروژه !!!!!!!!

روزای مونده به تحویل پروژه !!!!!!!!

سلام بر مهندسین و برو بچ معمار محترم
من این ترم فارغ التحیل شدم و صاحب عنوان مهندس معمار ولی بد جوری دلم
همین اوله ترمی تنگ دانشگاه شده
به یاد تحویل طرح نهائی ام که 3 هفته پیش بود عکس موقعی که خونه مون
بیشتر شبیه میدون جنگ بود تا خونه را گذاشتم به یاد 4 -5 هفته پیش
برو بچ شما ها هم اگه عکسی داشتین از این موقع بذارید ممنون می شم
IMG_0520.jpg
 

Azade-TFT

عضو جدید
salam.man tanha chizi ke az tahvil porozheham kheiliiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii dust dashtam in bud ke baed az chandin shab bidari MIKHABIDIM.
 

m@hn@z.d

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بر مهندسین و برو بچ معمار محترم
من این ترم فارغ التحیل شدم و صاحب عنوان مهندس معمار ولی بد جوری دلم
همین اوله ترمی تنگ دانشگاه شده
به یاد تحویل طرح نهائی ام که 3 هفته پیش بود عکس موقعی که خونه مون
بیشتر شبیه میدون جنگ بود تا خونه را گذاشتم به یاد 4 -5 هفته پیش
برو بچ شما ها هم اگه عکسی داشتین از این موقع بذارید ممنون می شم
مشاهده پیوست 33636

ای جانم...مبارکت باشه مهندس!
اوخ...خونه ی ما خیلی بدتر می شه! آبرو بره یه مقدرا ولی عکسشو حتما می ذارم!
 

m@hn@z.d

عضو جدید
کاربر ممتاز
من سر تحویل پروژه ی ترم پیشم 38 ساعت نخوابیدم..... بعد تحویل پروژه هم خوابم نمی برد :surprised: داشتم دیونه می شدم دیگه!
 

eng.memar

عضو جدید
lن سر تحویل پروژه ای که ماکت هم داشت دستم با کاتر 30 برید.خیلی عمیق...نصفه شب تک و تنها و مجروح
نمی دونین تا صبح چی کشیدم که بتونم ماکتو تحویل بدم :w04:
اما بالاخره تحویل دادم :w11:
 

masoud teush

عضو جدید
پس براي كسي پيش نيومده كه نتونه پروژشش رو به موقع به استاد برسونه و تا فرودگاه دنبال استاد بره و تو فرودگاه كلكسيون كنن !!!!!!
 

mehdix622

عضو جدید
کاربر ممتاز
من در خطه مهندسین عمران زیست مینمیم

اما با اجازه بزرگترها میگویم خاطره مان را



روز تحویل پروزه راهم با 150 تا میرئودم پلیس گرفتم به اندازه 36 سال دروغ سر هم کردم تا ولم کرد


البته با یک بزگ جریمه
 

eng jahantigh

عضو جدید
واي عجب تاپيك باحالي
من هميشه تحويل پروژه 5-6 روز نمي خوابم جالبه از هميشه هم بيشتر فعال فيلم ميبينم استخر ميرم ورزش مي كنم اخرشم تا نيم ساعت قبل تحويل دارم راندو ميكنم:biggrin:
بعد تحويل 2 روز كامل مي خوابم:redface:
 

soha.soha

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای بابا خاطرات بریدن دست و بیخوابی و .. اینقدر زیاده که بهش فکی میکنم دلم برا خودمون میسوزه..
ترم پیش ساعت تحویل از 8تا12 بود تاعصر ما هنوز تو دفترفنی بودیم داشتیم پلات می گرفتیم!!!
دلیلشم این بود که دلمون واسه یکی سوخت و گذاشتیم قبل از ما پلات بگیره (مثلا یه شیت داشت فقط 2ساعت طول کشید کارش!
نزدیک بود کارمونو تحویل نگیرن!!
 

amin_120

عضو جدید
شب امتحان

شب امتحان

دیگه کم کم داریم به امتحانای میانترم نزدیک میشیم ...میتونی حدس بزنی شبای امتحان چه شکلی میشیم؟! نه؟
پس بیا ببین :w10:
این روزای اول ترمه(که همه شنگولیم!) 122OSW6.gif
اما وقتی که استاد اولین اسکیس رو میده , با خودت میگی : من میتونم!F3SU4O.gif
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا