ozra.m
عضو جدید
من یه بار خیلی بد شانسی آوردم .
با هزار زحمت داشتیم با دوستم ماکت و شیته کاریمونو با آژانس می بردیم دانشگاه ،اونروز بد جوری هوا طوفانی بود همین که پامونو از ماشین گذاشتیم بیرون ماکته من افتاد زمین اما به خیر گذشت دوستم ماکت منو گرفت و ماکته خودشو با آرشیو داد به من که مثلا خودش خسته نشه همین که به در آتلیه رسیدیم داشتم درو باز می کردم که ماکتش از دستم افتاد از بخته بدم با گچ و فیبر کار کرده بود .ماکتش شکست و استاد نمرهی منو ناقص داد و نمریه دوستم کامل .
با هزار زحمت داشتیم با دوستم ماکت و شیته کاریمونو با آژانس می بردیم دانشگاه ،اونروز بد جوری هوا طوفانی بود همین که پامونو از ماشین گذاشتیم بیرون ماکته من افتاد زمین اما به خیر گذشت دوستم ماکت منو گرفت و ماکته خودشو با آرشیو داد به من که مثلا خودش خسته نشه همین که به در آتلیه رسیدیم داشتم درو باز می کردم که ماکتش از دستم افتاد از بخته بدم با گچ و فیبر کار کرده بود .ماکتش شکست و استاد نمرهی منو ناقص داد و نمریه دوستم کامل .