تجارب كاربردي در زمينه كنترل پروژه

sharifi123

عضو جدید
مهندسان گرامي!
در اين تاپيك تجربيات كاربردي خود در زمنيه برنامه ريزي و كنترل پروژه را ذكر كنيد. لطفاً با مطالب غيرمرتبط، تاپيك را خراب نكنيد.
 

sharifi123

عضو جدید
بي وزني فعاليت ها

بي وزني فعاليت ها

منبع اين مطلب:
http://sharifi123.blogfa.com/post-107.aspx
نكته ي جالب و در عين حال عجيبي را در پروژه اي كه مشغول خدمت سربازي در آن هستم متوجه شده ام. تقريباً تمام واحدها و قسمت هايي كه در اين پروژه مشغولند، به صورت روزانه، هفتگي، دو هفته يك بار، ماهانه و در نهايت سالانه اقدام به تهيه گزارش پيشرفت پروژه مي كنند. در اولين نگاه خود به اين فرآيند متوجه ي يك ايراد بسيار اساسي و مهم شدم كه بسيار مسأله ساده و پيش پا افتاده اي بود و ممكن است براي شما باوركردني نباشد. نكته ي عجيب تر اين بود كه چندين مهندس صنايع در واحد كنترل پروژه مشغول به كار هستند و در طول اين سال ها كه پروژه ادامه داشته به اين ايراد بسيار مهم و حياتي و در عين حال ساده و ابتدايي پي نبرده اند!

ماجرا از اين قرار است كه در اين پروژه براي فعاليت هاي مختلف يك پيشرفت برنامه اي و يك پيشرفت واقعي را محاسبه و سپس ستوني تحت عنوان درصد تحقق برنامه يا همان درصد پيشرفت پروژه تهيه مي كنند و در نهايت درصد كلي پيشرفت پروژه را محاسبه مي نمايند. اما مسأله ي مغفول در اين زمينه، عدم وزن دهي به فعاليت هاست. يعني درصد پيشرفت كل پروژه بدون وزن دهي به فعاليت ها و فقط بر مبناي پيشرفت تك تك فعاليت ها محاسبه مي شود!

حتماً مستحضريد كه معمولاً به دو دليل خاص به فعاليت ها وزن مي دهند. دليل اول همسان نبودن واحدها براي محاسبه ي حجم كاري است. مثلاً واحد خاك برداري با متراژ ديوار چيني متفاوت است و براي محاسبه درصد كلي پيشرفت به اين فعاليت ها وزن مي دهند و دليل دوم ميزان اهميت و حجم فعاليت هاي مختلف است كه در اكثر موارد اختلافات چشمگيري دارند. در اين پروژه هم به دليل در نظر گرفتن فعاليت ها بر مبناي حجم كاري با يك جمع و تقسيم ساده در اكسل، به راحتي مي توان وزن هر فعاليت را محاسبه نمود. ولي اين كار انجام نشده است!

شايد شما كه سال ها در زمينه كنترل پروژه كار كرده ايد، يا دانشجوي مهندسي صنايع هستيد و يا اصلاً فقط مطالعات اندكي در زمينه كنترل پروژه انجام داده ايد‏ اين موضوع را باور نكنيد. حتماً مي گوييد اين موضوع به قدري واضح، بديهي، ساده و مهم است كه محال است در پروژه اي فراموش شود. ولي باور كنيد اين جا اين اتفاق افتاده است!

از اين باور نكردني تر و عجيب تر هم اين است كه علي رغم قبول اين نقيصه از طرف برنامه ريزان پروژه، هنگامي كه به آن ها پيشنهاد رفع اين مشكل را دادم، با مخالفتشان روبه رو شدم و آن ها قصد انجام هيچ اصلاحي را در رويه ي موجود ندارند! يعني با وجود اين كه هم اكنون پي پرده اند كه عدد فعلي درصد پيشرفت پروژه با توجه به عدم وزن دهي به فعاليت ها، عددي نادرست و حتي بي مفهوم است باز هم قصد اصلاح اين روند نادرست را ندارند. و علت اين امر هم كاملاً واضح و آشكار است. زيرا در صورت وزن دهي به فعاليت ها درصد پيشرفت پروژه تا حد قابل توجه اي پايين خواهد آمد!

اين جاست كه نقش يك مهندس صنايع آگاه در ابتداي هر پروژه و در مرحله ي برنامه ريزي اوليه پروژه مشخص مي شود. اوست كه وظيفه ي وزن دهي به فعاليت ها و يا استفاده از روش وزن دهي تركيبي و روش وزن دهي بالا به پايين و يا پايين به بالا با استفاده از نظرات كارشناسان‏، مستندات پروژه هاي قبلي، مصاحبه و مطالعه و... را بر مبناي حجم كاري‏، زمان كار و غيره را بر عهده دارد. كاري كه متأسفانه در اين جا انجام نشده است و حركت به سمت اين عمل در اين مرحله از كار نه تنها با مقاومت مسئولان پروژه مواجه مي شود، درد خاصي را هم دوا نخواهد كرد و نوش دارو پس از مرگ سهراب خواهد بود.
منبع: http://sharifi123.blogfa.com/post-107.aspx
 

sharifi123

عضو جدید
سندرم دانش آموز

سندرم دانش آموز

یه ماجرایی هست که بهش می‌گن سندروم دانش‌آموز و از مبانی تئوریک سیستم زنجیره بحرانیه (با روش مسیر بحرانی یا CPM فرق داره).
سندروم دانش آموز می‌گه که فرقی نمی‌کنه چقدر به یه دانش آموز وقت بدی، به هر حال کارش رو آخر وقت انجام می‌ده و هرچی به فرجه نزدیک‌تر می‌شه کارش فشرده‌تر می‌شه، در نهایت معمولا یه کمی هم دیرتر تحویل می‌ده. این تاخیر در تحویل با افزایش زمان حل نمی‌شه، چون مشکل سندروم دانش آموزه، نه کمبود وقت.
تو سیستم زنجیره بحرانی سعی می‌کنن مشکلات ناشی از سندروم دانش آموز رو حداقل کنن. اونجا با برنامه‌هایی سر و کار داریم که همه فعالیت‌هاش بحرانی‌ان و مدت زمان پروژه تقریبا نصف مقداریه که تو برنامه‌های معمولی به دست میاد. در عوض نصف باقی‌مونده زمان به صورت بافر تو برنامه درج می‌شه و این‌که پیمانکار در هر زمان چقدر از بافرش رو مصرف کرده باشه معیار مطابقت اون با برنامه‌س، یعنی عملا تنها سیستمیه که وابسته به ضرایب وزنی نیست.

حالا همه این‌ها رو گفتم که یه نمونه‌ای از سندروم دانش‌آموز رو بگم. همکارای ما تو سیستم پیمانکار قراره مجموعه کارهایی رو انجام بدن و هر هفته سه‌شنبه‌ها راس ساعت 2 بیان دفتر ما تا همراه با ارائه اون‌ها جلسه‌ای هم داشته باشیم. همیشه بین 20 دقیقه تا نیم ساعت تاخیر داشتن. دو هفته پیش پیمانکار و مشاور به من اصرار کردن که جلسه رو بذاریم ساعت 3 تا این مشکل حل شه. حدس می‌زدم که چنین مشکلی پیش بیاد، ولی در نهایت قبول کردم. هفته پیش که اولین بار بود جلسه ساعت 3 برنامه‌ریزی شده بود، باز هم با 25 دقیقه تاخیر اومدن. الان هم که دفعه دومه و دارم این متن رو می‌نویسم، یه ربع از زمان جلسه گذشته و هنوز نرسیدن. چرا؟ چون سندروم دانش‌آموز به این ماجرا حاکمه.
منبع:http://www.khorramirad.com/
 

pejman.pna

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی دوست خوبم. تاپیک جالبیه.
در مورد درصد پیشرفتها من مطالبی رو عرض می کنم. میزان پیشرفتی که الان دارن به دست میارن در پروژه شما، وزن داره اما وزنش احتمالا وزن زمانی هست. استفاده از وزن های ریالی و فیزیکی بنا به سیاستهای عمدتا غلط بعضی شرکتها، استفاده نمیشه. اما گهگاهی واجبه که این کار انجام بشه. دو تا از پروژه هایی که من درحال حاضر مشغول هستم، صورت وضعیت برمبنای CBS و وزنهای ریالی رد میشه. بنابراین لازمه که حتما از وزنهای ریالی استفاده بشه. وزن فیزیکی هم بر مبنای درخواست کارفرما تعیین شده و درصد پیشرفت فیزیکی هم اعلام میشه.
اما در مورد سازمان شما چون احتمالا یه سازمان دولتی هست، خودشون و الکی به دردسر نمی اندازن.
اما در مورد اینکه شما گفتی از وزنها استفاده نمی کنن چون میزان پیشرفت کمتری رو نشون میده، این مساله همیشه صدق نمی کنه. بستگی به پروژه و فعالیتهای پروژه داره. پروژه ای که خدمتتون گفتم، الان دارای پیشرفت فیزیکی 15 درصد و پیشرفت ریال 17 درصد هست. اما پروژه دوم پیشرفت فیزیک 21 درصد و ریالی 18 درصد داره. علت هم این هست که در یکی از پروژه ها تجهیز کارگاه ما نداشتیم. تجهیز کارگاه معمولا پیشرفت ریالی داره اما پیشرفت فیزیکی خیر.
با تشکر.
 

sharifi123

عضو جدید
پيمانكاران ايراني و نظريه واكسن آنفولانزا

پيمانكاران ايراني و نظريه واكسن آنفولانزا

منبع:
http://sharifi123.blogfa.com/
در قراردادهاي EPC معمولاً شما با سه و يا حداكثر چهار طرف قرارداد روبه‌رو مي‌شويد. 1- كارفرما 2- پيمانكار اصلي 3- ناظر(مشاور) 4- پيمانكار دست دوم. معمولاً در اكثر پروژه‌ها به خصوص پروژه‌هاي بزرگ EPC هر هفته جلساتي با حضور اين چهار بخش قرارداد برگزار مي‌شود. فكر كنم اگر تاكنون در اين گونه جلسات شركت كرده باشيد حتماً متوجه موضوع خاصي شده‌ايد.

كارفرما و پيمانكار اصلي تحت هر شرايطي حتي اگر از پيمانكار اصلي و يا دست دوم خود كاملاً راضي و خرسند هم باشند، در جلسات به گونه‌اي برخورد مي‌كنند كه انگار پروژه به شدت تأخير دارد و آن‌ها هم به شدت از وضعيت موجود ناراحت هستند. تقريباً استثنايي در اين مورد وجود ندارد. غالب كارفرمايان همواره ناراضي‌اند حتي اگر شما در فعاليت‌هاي مربوط به خودتان پيشرفت 200 درصدي ارائه كنيد.

البته بهتر است جمله خود را اصلاح كنم. آن‌ها تظاهر به نارضايتي مي‌كنند چون اين يك رسم معمول در ايران است. اين كار به دلايل مختلف انجام مي‌شود. شايد مهم‌ترين دليل تجربه‌هاي ناخوشايندي است كه در طول زمان، كارفرمايان(كه اغلب دولتي هم هستند) به دست آورده‌اند و متوجه شده‌اند كه پيمانكاران ايراني بي‌جنبه مي‌باشند.

يعني كافيست كه كارفرما از عملكرد پيمانكار اظهار رضايت كند، آن موقع پيمانكار كار خود را به شدت شل و فشل مي‌كند تا كارفرما واقعاً ناراضي گردد. اين مسأله از نظر جامعه شناسي قابل بررسي است كه چرا ما ملت هميشه بايد زور بالاي سرمان باشد.

اما هدف اصلي اين نوشته بيان اين موضوع است كه همه‌ي پيمانكاران هم به اين موضوع واقفند. يعني همه مي‌دانند كه نارضايتي كارفرما در جلسات از روي تظاهر و كاملاً تصنعي است به همين دليل عكس‌العمل خاصي در قبال آن انجام نمي‌دهند. اين به يك اپيدمي در پروژه‌هاي ايران تبديل شده است. نكته‌ي مغفول در اين زمينه اين است كه پيمانكار درك نمي‌كند كه آيا اين نارضايتي واقعي است يا تصنعي و مرز بين اين دو را نمي‌تواند تشخيص دهد.

من براي اين حالت، يك مدل مثالي دارم و اسمش را هم گذاشته‌ام "نظريه پيمانكاران ايراني و واكسن آنفولانزا". فرض كنيد قرار است به همه‌ي افراد يك جامعه واكسن آنفولانزا تزريق كنند. همان طور كه مي‌دانيد واكسن‌ها در حقيقت همان ضعيف شده‌ي ويروس اصلي هستند. در اين حالت ممكن است عده‌اي از افراد جامعه با خود بگويند كه همه‌ي مردم اين واكسن را تزريق مي‌كنند پس خطري ما را تهديد نمي‌كند و لازم نيست كه اين ويروس ضعيف شده را وراد بدن خود كنيم. بنابراين واكسن نمي‌زنند. در اين حالت ممكن است افرادي كه چنين استدلالي را براي خود مطرح مي‌كنند، بيش‌تر و بيش‌تر شود و در آخر مي‌بينيم كه اكثريت جامعه واكسن نزده‌اند و با آمدن ويروس همه به آن مبتلا مي‌شوند. جالب اين‌جاست كه افراد فكر مي‌كنند فقط خودشان اين قدر زرنگند و از زرنگي باقي مردم غافلند.

پيمانكاران ايراني هم گمان مي‌كنند كه فقط خودشان از نارضايتي ظاهري كارفرما مطلعند و بقيه غافلند! اما بعد از مدتي ناگهان مي‌بينند كه كل پروژه از نظر زمان، هزينه و كيفيت به طور كامل شكست خورده و و ويروس مورد نظر همه جا پخش شده است!

منبع: http://sharifi123.blogfa.com/
 

sharifi123

عضو جدید
محوري نبودن برنامه‌ريزي و كنترل پروژه

محوري نبودن برنامه‌ريزي و كنترل پروژه

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]همان‌گونه كه مستحضريد متأسفانه بخش عمده‌اي از واحدهاي برنامه‌ريزي و كنترل پروژه در سازمان‌هاي ايراني، حالتي نمايشي و فانتزي دارند. بدون اغراق بايد عنوان كنم در بسياري از پروژه‌هاي كشور(اعم از پروژه‌هاي عمراني و ...) واحد كنترل پروژه وجود دارد تنها به اين دليل كه طبق يك قانون نانوشته، هر پروژه‌اي (به خصوص پروژه‌هاي بزرگ) بايد چنين واحدي داشته باشند.[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]در اكثر پروژه‌هاي ايران، عناصر واحد كنترل پروژه تنها به دنبال تهيه يك برنامه‌ي ‌زمان‌بندي(بدون وارد كردن منابع و هزينه‌ها) و به عبارتي تنها مديريت زمان پروژه مي‌باشند. همچنين تهيه گزارش‌هاي چند صد صفحه‌اي كه اغلب هيچ گونه استفاده‌اي خاصي از آن‌ها نمي‌شود و هيچ تأثيري بر تصميم‌گيري مديران پروژه ‌نيز ندارد، از وظايف اين واحدهاست.[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ساير اركان و مهندسان پروژه نيز به كاركنان واحد برنامه‌ريزي و پروژه به چشم افراد زائد و سربار نگاه مي‌كنند و حتي در بعضي مواقع آن‌ها را سركار مي‌گذارند و دست مي‌اندازند! چرا شرايط به اين صورت است؟ مقصر كيست؟[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]در پاسخ به اين سوال مي‌توان اين مسأله را عنوان نمود كه هر دو طرف مقصرند. هم متخصصان برنامه‌ريزي و كنترل پروژه ايراني در اين ضعف نقش دارند و هم فرهنگ موجود در سازمان‌هاي ايراني كه به برنامه‌ريزي و در مجموع اصول علمي مديريت معتقد نيستند.[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]حتماً تا به حال گزارشات واحد كنترل پروژه يك پروژه را ديده‌ايد. به نظر شما آيا از اين گزارشات استفاده موثري مي‌شود يا اين گزارشات صرفاً به جهت رفع تكليف توليد مي‌شوند! هنر متخصصان كنترل پروژه استفاده بهينه و مطلوب از گزارشات است. بدين منظور ابتدا بايد در سازمان، آموزش‌هاي لازم به كاركنان در جهت استفاده از اين گزارشات داده شود و همچنين اين گزارشات به عنوان اهرم‌هايي جهت كمك به مديران پروژه استفاده شود.[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]به عنوان مثال پس از برنامة‌ريزي پروژه،‏ تعريف و تخصيص و تسطيح منابع مي‌بايستي انجام شود و از نتيجه كار(خروجي نرم‌افزار)، گزارش مقدار مصالح، نيروي انساني، ماشين‌آلات و تجهيزات موردنياز پروژه تهيه شود و اين گزارش به واحدهاي تداركات و پشتيباني، امور قراراداها، منابع انساني، مديريت اجرايي و مديريت پشتيباني تحويل گردد و اين واحدها مطابق آموزش‌هايي كه از قبل ديده‌اند نسبت به برنامه‌ريزي جهت تأمين به موقع منابع اقدام نمايند.[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]اما آيا اين روند در پروژه‌هاي ايران انجام مي‌گردد؟ متأسفانه واحد كنترل پروژه صرفاً يك برنامه زمان‌بندي تهيه مي‌كند و اگر هم خيلي پيشرفته باشند به صورت نمايشي منابع را كه ليست آنها را هم، از ساير اركان پروژه گرفته‌اند وارد نرم‌افزار مي‌كنند. يعني كاملاً عكس فرآيند طبيعي برنامة‌ريزي و كنترل پروژه![/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] اين گونه مي‌شود كه اكثر برنامه‌هاي زمان‌بندي(به دليل عدم توجه صحيح به منابع و هزينه‌ها) تبديل به برنامه‌هاي غيرواقعي و غيرعملي مي‌شوند. همچنين منابع موردنياز پروژه به دليل عدم برنامه‌ريزي درست در زمان لازم تأمين نمي‌گردند و به دنبال آن اجراي فعاليت‌ها با تأخير و به كندي صورت مي‌گيرد. اين مسأله سبب مي‌شود كه زمان پروژه افزايش يابد و به تبع آن هزينه‌هاي شركت به خصوص در هزينه‌هاي بالاسري افزايش يابند كه اين موضوع سبب كاهش قدرت مالي و نقدينگي پيمانكار پروژه مي‌‌گردد كه اين موضوع هم به نوبه‌ي خود سبب مضاعف شدن عدم تأمين منابع موردنياز پروژه در زمان لازم مي‌گردد! و اين چرخه همين طور ادامه پيدا مي‌كند تا در نهايت صدها و هزاران پروژه‌ي شكست خورده، داراي تأخير فراوان، روي زمين مانده و ناتمام در كشورمان داشته باشيم.[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]اين پروژه‌ها در نهايت به اتمام مي‌رسند‏ اما با تأخير فراوان،‏ با كيفيت پايين و با هزينه‌هايي چندين برابر از پيش‌بيني‌هاي اوليه و ديگر محصول پروژه نخواهد توانست اهداف اصلي پروژه را برآورده نمايد. يگانه راه‌حل اين موضوع توجه بيش‌تر به علم مديريت، برنامة‌ريزي و كنترل پروژه مي‌باشد. اميدوارم روزي برسد كه فرهنگ محوريت واحد برنامة‌ريزي و كنترل پروژه در تمامي سازمان‌هاي پروژه محور ايراني ايجاد شود.
منبع:
[/FONT]http://sharifi123.blogfa.com/
 

sharifi123

عضو جدید
محوري نبودن برنامه‌ريزي و كنترل پروژه همان‌گونه كه مستحضريد متأسفانه بخش عمده‌اي از واحدهاي برنامه‌ريزي و كنترل پروژه در سازمان‌ه

محوري نبودن برنامه‌ريزي و كنترل پروژه همان‌گونه كه مستحضريد متأسفانه بخش عمده‌اي از واحدهاي برنامه‌ريزي و كنترل پروژه در سازمان‌ه

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ین مهندسای عمران آدم های جالبی هستند. اگه تو زمینه مدیریت پروژه کار می کنید تا آخر عمر باید باهاشون سر و کله بزنید. البته بنده خداها تقصیر ندارند. ساختار رشته شون طوری که این جوری بار بیاین که بیش تر از نوک دماغشون رو نبینند! اصلاً خدا هیچ چیزی رو بی دلیل خلق نمی کنه.

مثلاً یک مادر رو در نظر بگیرید که باید بچه رو تر و خشک کنه و سرپا بگیره و موهاشو شونه بزنه و راه رفتنش یادش بده و براش لقمه بگیره و بذاره تو دهنش و بهش شیر هم بده! خدا هم این عمرانی ها رو خلق کرده که ما صنایعی ها هم مثل مادر ازشون مراقبت کنیم! بله درسته! حکایت مهندسای صنایع و عمرانی ها مثل حکایت مادرها و بچه هاست!

شما اگه 500 تومن یا 5 میلیون تومن به یک بچه صغیر بدید، فرقی نمی کنه در هر حالت بچه می ره همه پول رو صرف خرید بستنی می کنه! عمرانی ها هم همین جوریند! فرقی نمی کنه که چه قدر پول و منابع و مصالح در اختیار دارند! بدون هیچ برنامه ای همشو خرج می کنند. این جاست که ما مثل یک مادر مهربون وارد عمل میشیم و با برنامه ریزی منابع، تخصیص منابع و تسطیح منابع موفقیت آینده آن ها را تضمین می کنیم.
[/FONT]http://sharifi123.blogfa.com/
 

bahar_89

عضو جدید
نظرتون درسته
شرکتی که من دارم کار میکنم اول اینک با نمودارهای MSPاشنایی مختصری دارند و اینکه ترجیح میدن با اکسل خودشون براساس احجام کارکنن. یعنی اینطوری براشون قابل درکه
 

Candyman

کاربر فعال
سلام.شرکتی هم که من به تازگی رفتم و اصلا نمیدونم توش چه خبره...با MSPکار میکنند...و پروژه های خوبی هم کار میکنند..و با نرم افزار تدبیر WBS تهیه میکنند.
 

aryoua

عضو
سوال از شما که تجربه عملی در زمینه کنترل پروژه دارید.

سوال از شما که تجربه عملی در زمینه کنترل پروژه دارید.

می خواستم از مهندسان عزیز سوال کنم. شما که بصورت عملی در پروژه ها کار می کنید. میزان اختلاف بین پیشرفت (فیزیکی یا ریالی یا زمانی) واقعی و پیشرفت برنامه ای پروژه ها تون نسبت به اولین برنامه (Baseline) چه حدودهایی است. مثلاً آیا اختلاف برنامه ای و واقعی 20% یا بیشتر یک چیز رایج و قابل قبول است یا این مقدار ها حدود 2 تا 3 درصد است. (البته منظورم عدد سازی وتغییر برنامه نیست.)
 

Al Pacino

عضو جدید
می خواستم از مهندسان عزیز سوال کنم. شما که بصورت عملی در پروژه ها کار می کنید. میزان اختلاف بین پیشرفت (فیزیکی یا ریالی یا زمانی) واقعی و پیشرفت برنامه ای پروژه ها تون نسبت به اولین برنامه (Baseline) چه حدودهایی است. مثلاً آیا اختلاف برنامه ای و واقعی 20% یا بیشتر یک چیز رایج و قابل قبول است یا این مقدار ها حدود 2 تا 3 درصد است. (البته منظورم عدد سازی وتغییر برنامه نیست.)

این چیزی که شما پرسیدید کاملا بستگی به نوع پروژه و مدت زمان اون داره؛ و تا حدود زیادی به کارفرما و پیمانکار!

مثلا برای یه پروژه دو ماهه یا پروژه دو ساله 20% تاخیر معنی یکسانی نداره و این کاملا مشهود است.بازم اگه موردی بود بیشتر توضیح بدید تا متوجه مطلب شیم.
 

jmie1980

عضو جدید
می خواستم از مهندسان عزیز سوال کنم. شما که بصورت عملی در پروژه ها کار می کنید. میزان اختلاف بین پیشرفت (فیزیکی یا ریالی یا زمانی) واقعی و پیشرفت برنامه ای پروژه ها تون نسبت به اولین برنامه (Baseline) چه حدودهایی است. مثلاً آیا اختلاف برنامه ای و واقعی 20% یا بیشتر یک چیز رایج و قابل قبول است یا این مقدار ها حدود 2 تا 3 درصد است. (البته منظورم عدد سازی وتغییر برنامه نیست.)

سلام
منم با دوست عزیزمون موافقم درصد ها با زمانهای مختلف معانی مختلفی دارن
من تو یه پروژه کار می کنم که 3 ساله هستش و بعد از یه بار Revision الان بازم 32% اختلاف داریم.
دوستان مطالب خوبی اینجا نوشتن ولی یه خواهشی که دارم لطفا اگه مشکلی رو تو شرکتتون می بینین با استانداردهایی مثل PMBOK یا استاندارد WBS واقعیت مسئله رو بیان کنید.
اینکه بخوایم با احساسات شخصیمون با یه مسئله برخورد کنیم راه حل خوبی رو به دست نمی اریم
 

Al Pacino

عضو جدید
سلام
منم با دوست عزیزمون موافقم درصد ها با زمانهای مختلف معانی مختلفی دارن
من تو یه پروژه کار می کنم که 3 ساله هستش و بعد از یه بار Revision الان بازم 32% اختلاف داریم.
دوستان مطالب خوبی اینجا نوشتن ولی یه خواهشی که دارم لطفا اگه مشکلی رو تو شرکتتون می بینین با استانداردهایی مثل PMBOK یا استاندارد WBS واقعیت مسئله رو بیان کنید.
اینکه بخوایم با احساسات شخصیمون با یه مسئله برخورد کنیم راه حل خوبی رو به دست نمی اریم

سلام
با نظرتون کاملا موافقم.
ولی چیزی که عملا وجود داره اینه که متاسفانه در حال حاضر بسیاری موارد در پروژه ها بستگی به ابعاد و اعتبار شرکت ها و حوزه فعالیت اونا و حتی نوع شرکت و مدیریت شرکت داره(مسلما نمیشه یک شرکت کوچک خصوصی رو با یه شرکت بزرگ خصوصی و یا دولتی مقایسه کرد)
در مورد نوع تاخیرات هم نظرات متفاوته که بصورت فرمایشی از جانب مدیران پوشیده میشه و خیلی مواقع فاصله بین پیشرفت واقغی و برنامه ای جاشو به پیشرفت نمایشی و برنامه ای میده!
در هر حال برای اینکه بطور استاندارد وضعیت پروژه رو از نظر زمانی و هزینه ای کنترل کنیم یکی از بهترین روش ها تکنیک "ارزش کسب شده" یا همون Earn Value Management(EVM) هستش.
در این تکنیک با شاخصهای مختلف (از جمله CPI-SPI) بطور استاندارد تاخیرات زمانی و هزینه ای رو میشه تحلیل کرد.
 

genral36

عضو جدید
سلام
اختلاف بين درصد واقعي و درصد تئوري مقدارش مهم نيست علت (علل) آن مهم است
يعني اين اختلافات قابل قبول بوده يا غير قابل قبول
علتهاي قابل قبول مثل: تغيير در نقشه ها يا نداد مجوز ادامه كار توسط كارفرماو ....
علتهاي غير قابل قبول مثل:سهلانگاري مجري كار در انجام كار و ...
بنظر من پروژه اي موفق است كه درصد پيشرفت واقعي آن نوسان داشته باشد
يعني در نيمه اول درصد واقعي بيشتر از تئوري باشد و در نيمه دوم چون نيمه اتمام كار است و هميشه مشكلات بيشتر هستند تئوري بيشتر از واقعي باشد .
 

aryoua

عضو
سلام
منم با دوست عزیزمون موافقم درصد ها با زمانهای مختلف معانی مختلفی دارن
من تو یه پروژه کار می کنم که 3 ساله هستش و بعد از یه بار Revision الان بازم 32% اختلاف داریم.
دوستان مطالب خوبی اینجا نوشتن ولی یه خواهشی که دارم لطفا اگه مشکلی رو تو شرکتتون می بینین با استانداردهایی مثل PMBOK یا استاندارد WBS واقعیت مسئله رو بیان کنید.
اینکه بخوایم با احساسات شخصیمون با یه مسئله برخورد کنیم راه حل خوبی رو به دست نمی اریم


با سلام
ممنون از توجهتون.
از بقیه دوستان هم دعوت می کنم در صورت امکان میزان اختلاف درصد پیشرفت واقعی و برنامه ای پروژه هاشون (پروژه های شرکتشون) را اعلام کنند.
هر چند من استانداردی برای مقدار قابل قبول یا غیر قابل قبول برای این میزان اختلاف را ندیده ام. ولی در مورد نرم رایج این مقدار در شرکتهای مختلف یک ذهنیتی پیدا می کنیم که شاید مفید باشد.
مطلب دیگر اینکه معمولاً وقتی این مقدار بیشتر از 15 الی 20 درصد بشود. در برنامه پروژه ها تجدید نظر می شود. (گفتم که استانداردی برای این میزان ندیده ام. ولی معمولاً اینطور شنیده ام و تا حدودی دیده ام)
 

reza.javan

عضو جدید
مرسی دوست خوبم. تاپیک جالبیه.
در مورد درصد پیشرفتها من مطالبی رو عرض می کنم. میزان پیشرفتی که الان دارن به دست میارن در پروژه شما، وزن داره اما وزنش احتمالا وزن زمانی هست. استفاده از وزن های ریالی و فیزیکی بنا به سیاستهای عمدتا غلط بعضی شرکتها، استفاده نمیشه. اما گهگاهی واجبه که این کار انجام بشه. دو تا از پروژه هایی که من درحال حاضر مشغول هستم، صورت وضعیت برمبنای CBS و وزنهای ریالی رد میشه. بنابراین لازمه که حتما از وزنهای ریالی استفاده بشه. وزن فیزیکی هم بر مبنای درخواست کارفرما تعیین شده و درصد پیشرفت فیزیکی هم اعلام میشه.
اما در مورد سازمان شما چون احتمالا یه سازمان دولتی هست، خودشون و الکی به دردسر نمی اندازن.
اما در مورد اینکه شما گفتی از وزنها استفاده نمی کنن چون میزان پیشرفت کمتری رو نشون میده، این مساله همیشه صدق نمی کنه. بستگی به پروژه و فعالیتهای پروژه داره. پروژه ای که خدمتتون گفتم، الان دارای پیشرفت فیزیکی 15 درصد و پیشرفت ریال 17 درصد هست. اما پروژه دوم پیشرفت فیزیک 21 درصد و ریالی 18 درصد داره. علت هم این هست که در یکی از پروژه ها تجهیز کارگاه ما نداشتیم. تجهیز کارگاه معمولا پیشرفت ریالی داره اما پیشرفت فیزیکی خیر.
با تشکر.
کاملا درست گفتین چون نرم افزارهایی مثل msp بصورت پیش فرض از WF زمانی استفاده میکند که خالی از اشکال نیست ، هرچند که در پروژه هایی که مبالغ و احجام بصورت کامل مشخص نشده اند به ناچار میتوان از آن استفاده نمود. ولی من توصیه میکنم که حتی در صورت استفاده از WF زمانی ، محاسبه آن را خودتان در یک ستون Number انجام دهید و به محاسبات نرم افزار اکتفا نکنید ، زیرا اینکار در زمان reschedule شما را با مشکل مواجه خواهد کرد .
 

saeid_engineer

عضو جدید
سلام دوست عزیز، من دنبال کار می گردم، شما ها که تجربه کاری دارید میشه بگید باید از کجا شروع کنم ؟ کجاها برم؟
 

Boruziniyat

عضو جدید
می خواستم از مهندسان عزیز سوال کنم. شما که بصورت عملی در پروژه ها کار می کنید. میزان اختلاف بین پیشرفت (فیزیکی یا ریالی یا زمانی) واقعی و پیشرفت برنامه ای پروژه ها تون نسبت به اولین برنامه (Baseline) چه حدودهایی است. مثلاً آیا اختلاف برنامه ای و واقعی 20% یا بیشتر یک چیز رایج و قابل قبول است یا این مقدار ها حدود 2 تا 3 درصد است. (البته منظورم عدد سازی وتغییر برنامه نیست.)

به لطف خدا میزان انحراف در پروژه های ایران معمولاً از 100% هم بیشتره به خصوص در حال حاضر که تحریمها و مشکلات مالی شدیداً پروژه ها رو با چالش روبرو کرده. من به ندرت پروژه نسبتاً بزرگی دیده ام که حداقل دو برابر مدت قرارداد طول نکشیده باشد.
در خصوص انحرافات مالی چون همه حساس تر هستند وضعیت کمی آبرومند تر است مشروط بر آنکه برآورد اولیه هزینه ها منطقی صورت گرفته باشد و نه تخیلی.
 

aryoua

عضو
به لطف خدا میزان انحراف در پروژه های ایران معمولاً از 100% هم بیشتره به خصوص در حال حاضر که تحریمها و مشکلات مالی شدیداً پروژه ها رو با چالش روبرو کرده. من به ندرت پروژه نسبتاً بزرگی دیده ام که حداقل دو برابر مدت قرارداد طول نکشیده باشد.
در خصوص انحرافات مالی چون همه حساس تر هستند وضعیت کمی آبرومند تر است مشروط بر آنکه برآورد اولیه هزینه ها منطقی صورت گرفته باشد و نه تخیلی.


حالا چرا به لطف خدا؟!!!
 

ra.ie83

عضو جدید
تجربیات پروژه

تجربیات پروژه

با سلام:gol:
میخواستم اوضاع پروژه ای که الان مشغولمو بگم که یک ایستگاه گازی و یه خط لوله 16 کیلومتریه
فکر میکردم اینجا دیگه اخرشه ولی چیزی که می بینم همه جا اینجوره
اینجا اولا 18 ماه از پروژه گذشته پروژه هم دوساله است ولی هنوز گیر به بسم الله هستیم
بعدش تقریبا می خواییم سیویل سایت رو(فنس کشی) شرع کنیم (البته خط لوله تا حدودی شروع شده )
هنوز نقشهای تایید شده نیومده
حقوق هر 4یا5 ماه یه بار شاید بدن;)
به خاطر تحریم حسابی تو خرید گیرکردن
بلاخره اینجا اوضاعیه:eek:
نظرتون چیه عادی که نیست اما نسبت به پروژهای دیکه تو ایران چطوره:warn:
 

aryoua

عضو
با سلام:gol:
میخواستم اوضاع پروژه ای که الان مشغولمو بگم که یک ایستگاه گازی و یه خط لوله 16 کیلومتریه
فکر میکردم اینجا دیگه اخرشه ولی چیزی که می بینم همه جا اینجوره
اینجا اولا 18 ماه از پروژه گذشته پروژه هم دوساله است ولی هنوز گیر به بسم الله هستیم
بعدش تقریبا می خواییم سیویل سایت رو(فنس کشی) شرع کنیم (البته خط لوله تا حدودی شروع شده )
هنوز نقشهای تایید شده نیومده
حقوق هر 4یا5 ماه یه بار شاید بدن;)
به خاطر تحریم حسابی تو خرید گیرکردن
بلاخره اینجا اوضاعیه:eek:
نظرتون چیه عادی که نیست اما نسبت به پروژهای دیکه تو ایران چطوره:warn:
وضع شما چندان بد به نظر نمی رسد.
 

Boruziniyat

عضو جدید
با سلام:gol:
میخواستم اوضاع پروژه ای که الان مشغولمو بگم که یک ایستگاه گازی و یه خط لوله 16 کیلومتریه
فکر میکردم اینجا دیگه اخرشه ولی چیزی که می بینم همه جا اینجوره
اینجا اولا 18 ماه از پروژه گذشته پروژه هم دوساله است ولی هنوز گیر به بسم الله هستیم
بعدش تقریبا می خواییم سیویل سایت رو(فنس کشی) شرع کنیم (البته خط لوله تا حدودی شروع شده )
هنوز نقشهای تایید شده نیومده
حقوق هر 4یا5 ماه یه بار شاید بدن;)
به خاطر تحریم حسابی تو خرید گیرکردن
بلاخره اینجا اوضاعیه:eek:
نظرتون چیه عادی که نیست اما نسبت به پروژهای دیکه تو ایران چطوره:warn:
شرایط پروژه شما مناسب نیست ولی بخشی از مشکلاتش از جمله تحریمها با سایر پروژه ها مشترک است.
ولیکن کوتاهی در تهیه و دریافت تأیید کارفرما در خصوص نقشه ها تا حدی فراتر از حد متعارف است.
حقوق هم در کارگاه تا این حدود و در دفاتر مرکزی تا سه ماه تأخیر دیگه عادی محسوب میشه هر چند فاجعه است.
 

masood.shariati

عضو جدید
من سلام عرض میکنم
خدمت دوستان عزیزم باید بگم من تقریبا در یک ارگان دولتی هستم که کنترل پروژه نسبتا خوب انجام میشه. من روند استقرار این فرایند رو براتون خلاصه میگم شاید به بقیه دوستان کمکی بشه:
گام اول : تهیه پروپزال (پیشنهاد پروژه) :(البته باید بگم ما برای قسمتهای مختلف کنترل پروژه یکسری فرمت استاندارد تهیه کردیم. از جمله فرمت و دستورالعمل نحوه نگارش پروپزال پروژه )
گام دوم: تهیه برنامه زمانبندی هر پروژه: در این قسمت باید توجه داشت می توان جهت کمتر شدن تعداد جلسات وقت تلف کنی، یک فایل اکسل از مواردی که نیاز هست در فایل Msp بیاورید تهیه و به مسئولین واحد های مختلف بدهید(مثلاً واحد مکانیک، برق، عمران و ...) همچنین بمنظور یکپارچه کردن این فعالیتها در پایان بایستی 1 یا 2 جلسه جهت نهایی کردن برنامه زمانبندی گذاشته شود.
گام سوم: مشخص نمودن مقاطع صورت وضعیت به کارفرما( در این بخش یک فایل اکسل باید تهیه شود که مقاطعی از پروژه که پیمانکار برای درخواست پول به کارفرما مراجعه کند مشخص شود این کار در واقع کمک میکند تا تاریخ مبلغ برنامه ریزی شده و خیلی مسائل دیگه رو از ابتدای پروژه بدونید)
من همین جا صحبتم را قطع میکنم اگر دوستان نظری در این مورد داشتن خوشحال میشم بگید.در ضمن میتونیم فایل های این موارد رو هم share که همه استفاده کنن. اگر کسی فایلی داره که بقیه بتونن استفاده کنن لطفا دریغ نکنند
ممنون
 
بالا