تا حالا فکر کردی 1+1 چند میشه ؟؟؟

pesar-mashhadi

کاربر بیش فعال
  • 1 + 1 = ?
    زنگ سوم : ریاضی زنگ دوم : فیزیک زنگ اول : املاء

    چی ؟ ؟ ؟ ریاضی ؟ ؟ ؟
    وای آخه ما چه گناهی داریم که باید اول هر هفته رو با ریاضی شروع کنیم ؟؟؟ اصلا ریاضی چیه ؟؟؟ به چه دردی می خوره ؟؟؟
    اینا آه و ناله های عصمت همکلاسی فیلسوف منه ... آخه امروز روز اول مهره و همین الان برنامه های هفتگی رو دادن و اون هم مثه پارسال دوباره شروع کرده به چه کنم ؟ چه کنم ؟ و سر ما رو درد اورد ...
    آخه یکی نیست بهش بگه : انیشتنگ ! تو رو چه به المپیاد ریاضی ؟؟؟! مگه عقلتو از دست داده بودی که توی المپیاد ریاضی شرکت کردی و اون افتضاحو بالا اوردی ؟؟؟
    آخه می دونید چی شد ؟بعد از اون المپیاد عزیزان زحمت کش یعنی همان تصحیح کنندگان پاسخ نامه ها متوجه شدن که بچه های سوم یک مدرسه ی ( ... ) حتی به اندازه ی یه بچه ی پیش دبستانی هم اطلاعات ریاضی ندارن و اون موقع بود که اداره ی مقدس آموزش و پرورش با به کار بستن عدل اجتماعی و منطق بسیار عالی خودشون تشخیص دادن که بچه های کلاس سوم یک مدرسه ی ( ... ) باید در هفته 24 ساعت ریاضی و 12 ساعت فوق العاده ی ریاضی داشته باشند ... آخه کدوم جهنمی از این بدتر میشه ؟؟؟
    بعد از اون بود که مسبب همه ی این ماجرا یعنی عصمت خانم گل گلاب شروع کرده و مثه خوره سر ما رو می خوره ... !
    خوب دیگه ... ! بعدا مزاحم میشم ... حالا دیگه زنگ خورده و باید برم سر کلاس ... ولی مطمئن باشید سر کلاس ریاضی شما رو فراموش نمی کنم و حتما با خودم می برمتون ...
    خوب ... ادبیات رو که منفی 20 که بهترین نمره توی کلاسمونه رو گرفتم و دارم از بال خوشحالی در میارم ...
    سر کلاس فیزیکم معلم از کلاس بیرونم کرد و فرصت درخشیدن توی این کلاسو از دست دادم ... ولی میانگین نمرات ما در این درس منفی 10000 البته اینو محض اطلاع گفتم چون من همیشه منفی 10001 می گیرم که یه نمره از میانگین بیشتره ... !!! ولی نمی دونم چی شد که امروز هم مثه تمام طول دو سال پیش دبیر از کلاس بیرونم کرد . می خوام یه رازی رو بهتون بگم ... : پارسال وقتی دبیر برای بار پنچاه و هفتم از کلاس بیرونم کرد گفت : تو که همش بیرون کلاسی ... فکر می کنی آخرش چی بشی ؟ منم گفتم : ابوریحان بیرونی ... اونم حرفمو تایید کرد پس من با اطمینان می گم که در آینده یه فیلسوف بزرگ می شم ... برای همین همیشه کاری میکنم که دبیر از کلاس بیرونم کنه ... اما برای درخشیدن یه زنگ دیگه داریم ... زنگ ... ریاضی ... !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!
    زینگ زینگ زینگ ...
    - (( خانوما بفرمائید کلاس ... زنگ خورده بفرمائید کلاس ))
    نمی دونم این ناظم ما خسته نمی شه اینقد این جمله ها رو تکرار می کنه ؟؟؟
    - (( خانم بفرما کلاس با کی حرف می زنی ؟؟؟ ))
    یه لحطه صبر کن دیگه ... دارم میام خانم ناظمی ...
    بریم دیگه باید سلانه سلانه تا در سالن بریم ... وای نه ... ! حالا کی این شونصد تا پله رو بالا بره ؟؟؟ از اول مهر دو سال پیش تا حالا 274 بار این پله ها رو بالا رفتیم و 274 بار هم پایین اومدیم ... تازه این فقط ارقام رفت و آمدهاییه که صبح ها و زنگای آخر صورت می گیره و گرنه ما معادل رقم سرسام آوری هی بالا پایین می شیم ... درست مثه مسابقه ی سه گانه ... که شرکت کنندگانش اول باید چند کیلومتر بدون بعد چند کیلومتر دوچرخه سواری کنن بعد هم عرض یه رودخونه رو شنا کنن ... ولی مال ما یه فرق مختصر داره و اونم اینه که ما اول باید گوشامونو با صدای گوش نواز ناظم مدرسه نرمش بدیم بعد از در بوفه ی مدرسه تا در سالن رو با پای پیاده بپیمائیم بعد هم همون شونصد تا پله رو که معرف حضورتون هستن رو بالا بریم و مشکل اصلی اینجاست که از اونجایی که خدارو شکر سر معلمای ما موتور 206 نصبه ایشون خودشون رو به سرعت جت رسوندن توی کلاس ؛ بعد مرحله ی سوم آغاز میشه ... التماس به دبیر برای اینکه به کلاس راهمون بده ... و ایشون هم لطف می کنن می گن : نه ... باید بری برگه ی تاخیر بگیری ... و ما هم دست از پا درازتر همون شونصدتا پله رو بیایم پایین و بعد از کلی خواهش و التماس از نوع برره ای یه برگه تاخیر کوچولو بگیریم و دوباره بریم بالا و اینبار با یه خروار معذرت و اشتباه شد و... به دبیر محترم بدیم ... و اونم یه ربع نگاهی بهش بندازه و بگه ... : برو بشین سر جات ... بار آخرت باشه...
    ما هم که دیگه گوشمون به این حرفا عادت کرده و یکیش تبدیل به در و یکیشم تبدیل به دروازه شده بریم سمت نیمکت ...
    بالاخره بعد از عبور از هشت خوان رستم به نیمکت درب و داغون کلاس می رسیم که دیگه روش جایی برای تقلب نوشتن نیست ... !!!
    - ترانه با کی حرف می زنی ؟؟؟
    با هیچکس خانم ... دارم از روی کتاب مسئله ها رو می خونم (( جالب اینه که بازم مثه همیشه کتاب نیوردم ))
    پس از سکوتی بی سابقه که حدود دو ثانیه طول کشید دبیر با حرکتی نمادین و اکشن و به قول پارمیدا
    " تین ایجری " که باورش برا خودشم مشکل بود از روی میز بلند شد و یه طوری ماژیکو توی دستش گرفت که مو به تن بچه خرخونا هم سیخ می شد چه برسه به بچه های کلاس ما که نمره های دو سال قبل همشونو با هم جمع کنیم به دو هم نمی رسه ... !!!
    خلاصه دبیر محترم پس از کلی ادا و اطوار روی تخته نوشتن : ؟ = 1+1
    بعدشم گفت همین الان این مسئله رو توی دفترتون بنویسید و حل کنید ...
    ما هم با خوشحالی همین کارو کردیم ... چه سئوال آسونی ... هه هه هه
    بعد از حدود چهل و پنج دقیقه دبیر گفت : برگه ها بالا ... ما هم وحشت کردیم ... چون نمی دونستیم امتحانه ... اما بعد به خودمون اطمینان دادیم که درست جواب دادیم ... ! ولی بگم از دبیر که بعد از دیدن جوابای بچه ها از خوشحالی یه جیغ بلند کشید و همه ی بچه ها رو برای گرفتن جایزه به دفتر مقدس مدیر فرستاد ... !
    اونجا بود که فهمیدیم جوابای بقیه به این سئوال په طوری بوده که دبیر اینقد ذوق زده شده ... !!!
    یه لحظه صبر کنید الان می گم ... :
    مینا : 0 = 1+1
    نرگس : 72 =1+1
    مریم : 26 = 1+1
    آناهید : 756721 = 1+1
    نگار : نمی دونم = 1+1
    و من یعنی ترانه : خانم هنوز درس نداده = 1+1
    خوب ... بسه دیگه چون جناب مدیر تشریف فرما شدن و بغد از اینکه نگاهی عاقل اندر سفیه به صورت تک تک ما کردند گفتند (( یا بهتره بگم فریاد زدند )) شما خجالت نمی کشید ؟؟؟ ناسلامتی شما تیزهوشان این مملکتید ... !!! (( در همین لحظه لبخند بچه ها به همراه تمام اعضای صورتشان کش آمد )) و ایشان افزودند : شما هنوز نمی دونید 1 + 1 میشه 3 ؟؟؟؟ !!!!!!
 

"hasta"

عضو جدید
امان از بی لیاقتی و بی سوادیه مدیران!:w39::wallbash:
(منظورم ....... نبودا خدای نکرده!):w19:
 

SHRP

همکار مدیر تالار مهندسی کامپیوتر متخصص برنامه نوی
کاربر ممتاز
اگر كامپيوتري در مباني دو باشه مي شه 10 . نياز به اثبات داره؟
 
  • Like
واکنش ها: !...

ne_sh67

عضو جدید
کاربر ممتاز
میدونم عدد زیادی میشه..دقیقش و باید با ماشین حساب محاسبه کرد..چه توقعاتی داریدا!!!:دی
 

fraze

عضو جدید
3=1+1
بله دیگه وقتی می گن علم پیشرفت کرده همینه دیگه.
 

ghxzy

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه.مردم از خنده....یکی منو بگیره.......
خیلی به شدت جالب بود حیف که تشکر نداشتم...
بجاش اینجا میگم تشکر تشکر
خیلی خندیدم
 

Similar threads

بالا