تاپیک جامع درس تحلیل فضای شهری

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
4) نشانه :

عنصر یا عناصر یا فضاهای خاص که وجود آنها یا استقرار آنها بعنوان یک فعالیت یا عملکرد خاص در اذهان و تصویر ذهنی مخاطب (فضای شهری) باقی می ماند. پس خاص بودن یا اختصاصی بودن از ویژگیهای نشانه است.

1- نشانه های شهری باعث ایجاد یا تقویت حس جهت یابی در فضاهای شهری می شود.

2- نشانه های شهری باعث ایجاد یا تقویت حس در خوانایی در فضاهای شهری می شود.

3- نشانه های شهری ممکن است که باعث ایجاد و فضاهای یا روانی [(Monument)] شوند (هویت یا قدرت برتر را برساند)

4- وجه تمایزی دارند نسبت به فضاهای مشابهشان


********

5) محله :

به اجتماعات انسانی که از حیث تشابه یکی از وجوه فرهنگی یا اجتماعی ، کالبدی، …دارای خصوصیات هماهنگ و مشابه باشند محله میگویند. وجه تشخیص وجوه اجتماعی محله آذربایجانی
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
- فضاهای شهری :


1- عرصه های خصوصی
2- عرصه های عمومی ( جمعی)

فضاهای شهری از این حیث شامل 4 فضا می باشند :

1- فضاهای عمومی :
شامل محدوده ها و مکان ها و فضاهای شهری که کلا (عموماً) برای استفاده توام اقشار مردم آزاد و قابل استفاده اند محدودیتی برای مخاطب گزینی ندارند و عدم محدودیت در انتخاب مخاطب ندارند.
مهمترین و گسترده ترین فضاهایی هستند که قابل طراحی و پیشنهاد می باشند این گستردگی باعث گستردگی درطراحی وجامعیت طراحی نگاه جامع در طراحی و نگاه کلان که دلیل آن همان گستردگی طیف مخاطب است.

2- فضاهای نیمه عمومی :
شامل محدوده ها و مکان ها و فضاهایی شهری می شوند که برای اقشار نسبتاً مشخص از طیف عام طراحی و پیشنهاد می شوند. مانند مدارس، دانشگاه ها، ادارات و …

- ویژگی این فضا : دارا بودن یک شاخصه برای انتخاب قشر مخاطب عام مثلاً این شاخصه ممکن است، سن باشد، جنس، و شاخصة کاری یا فعالیت این شاخصه ها خود جزء شاخصه های عام اند اما دارای دسته بندی هستند. محدودیت شاخصه در قشر باید طراحی منطبق برآن ویژگی یا با تأکید برآن ویژگی باشد. سن فضاهای محدود برای قشر سن خاص

3-فضاهای نیمه خصوصی :
محدوده ها یا فضاهایی هستند که برا قشری خاص انتخاب و طراحی می شوند.

- ویژگی این فضاها : بحث اختصاصی بودن فضا بیشتر از جنبة عام بودن آن است.

4- فضاهای خصوصی :
محدوده ها و مکان هایی که برای قشری خاص و کاملاً اختصاصی طراحی می شود. ماند مسکن
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
شناخت فضاهای شهری :

برای شناخت فضاهای شهری باید 2 مفهوم آشنا شد :
1- توده
2- فضا


بدین دلیل باید با این دو مفهوم آشنا شد که ماهیت محیط پیرامون را این دو مفهوم تشکیل می دهند.

1- توده : به تمامی مساحت و سازه ها و احجام ساختمانی واقع در محیط تقسیم بندی توده میگویند.

توده شامل :
1- ساختمان مسکونی
2- ساختمان آموزشی

در اصطلاح کاری (حرفه ای) به ساخت و سازهای فضایی توده ساخت می گویند.

2- فضا : به قسمتی از محیط پیرامون که خالی از ساخت و ساز (توده) باشد، فضا می گویند.

پس در اینجا ما با یک پهنه یا عرصه روبرو هستیم [فضای خالی] اصطلاح کاری

نفوذ : توده ها همواره با رنگ و بدون رنگ و توپر و خالی روبرو هستیم
پس در این قسمت با نقشة توده و فضا (نقشه پر و خالی) روبرو هستیم. که از نظر کاری 2 کاربرد دارد :

1- پلان
2- حجم

مثال :‌در اولین کار عملی :
ابتدا پیدا کردن نقشة توده فضا [پر و خالی]

- برداشت اطلاعات از نقشه پر و خالی :
1- میزان فشردگی و تراکم ساخت و ساز در محیط :
a – نیاز به فضای عمومی
b – عدم نیاز به فضای عمومی

2- نوع و طراحی و پیش زمینه تاریخی آن ( شکل گیری ماهوی- تاریخی)


- تقسیم بندی فضا از نظر تصورات ذهنی : [برداشت ذهنی] :


1- فضاهای عینی : فضاهایی که عینیت دارد و وجود خارجی و ماهوی دارد. ما در این فضا زندگی کرده و آنرا احساس (لمس) می کنیم. مانند فضای پارک، منزل و … پس این فضا قابل ترسیم و قابل تصویر است.

2- فضاهای ذهنی : می توانند باعث خلاقیت شوند. این فضاها وجود خارجی ندارند اما با استفاده از ویژگی ها و برداشت اطلاعات فردی یا تصویری که هر فرد ممکن است از آن فضا داشته باشد شناخته و معرفی می شود. فضاهای ذهنی به ادراک و شناخت هر فرد می تواند دارای خصوصیات مختلف باشد این خصوصیات مختلف توسط افراد مختلف قابل بحث و بررسی است.

این فضاها مطلق نیستند و نسبتی است و در موقعیت های مختلف و با افراد مختلف می تواند به صور متفاوت خلق شوند. در طراحی این فضاها روند رو به تکامل وجود دارد. و با شناخت و ارزیابی طراحی ارتباط مستقیم دارد. مانند وقتی بوی عطاری می شنویم ناخودآگاه ما از عطاری را در ذهن می سازیم.
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
انواع فضاهای شهری :

1- میدان :
میدانها فضاهایی باز وسیع هستند که معمولاً برای اجتماعات مردمی و ارائه خدمات شهری احداث می شد.

جنبه های حائز اهمیت برای میدان :

1- فرم
2- هندسه
3- عملکرد
تکامل تاریخی شهرها در عملکرد فعالیت های مردمی تداخل می کند
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
3- خیابان :

مهمترین نقش فضاهایی را درتأمین دسترسی به کارکردهای مختلف شهری دارد. (ماند سکونت، اوقات فراغت کار و…)
در مرحلة دوم خیابان یک فضای شهری محسوب می شود که بعنوان یک فضای پویا برای بسیاری از عملکردهای مختلف شهری می تواند باشد (ویژگی موازی بودن- مستقیم بودن)
خیابان می توانند بعنوان محورهای دسترسی باشد و هم بعنوان ارتباط دهندة‌2 فضای شهری متفاوت بهم باشند یعنی متجانس و انطباق فضاهای شهری را میتواند بر عهده داشته باشد.
مثلا در یک شهرک یک فضای کارگاهی مزاحم داریم و در کنار آن محل سکونت که فضاهای خیابان می تواند بعنوان محور ارتباط دهنده وفاصله دهنده بین 2 عملکرد نامتجانس باشد
خدمات کلان شهری بلافاصله می تون خدمات متجانس نامطلوب
ویژگی های ارزشمند طراحی در خیابان طراحی فضای شهری


شکل خیابانها از نظر عرض و عملکرد :


1 – بن بست : کوچکترین و خردترین نوع دسترسی که هدف صرفاً دسترسی به اماکن سکونتی معمولاً عرضی کم ( کمتر از m4 دارند)

2- کوچه : مهمترین دسترسی اجتماعی برای فعالیت سکونتی است که میتواند با عناصر خرد دیگر هم تجمیع شوند (معمولا m 8-4 است)

3- کوی : دسترسی تجمیع شدة سکونتی است یعنی اماکن سکونتی مقیاس بزرگ، مجتمع آپارتمانی و مجموعه ها. M10-8 و m 12-8 –بیشترین نقش کوی، نقش اجتماعی است و ترافیک در اولویت بعدی است

4- خیابان : دسترسی است که از ترکیب 2 نقش اجتماعی و ترافیکی پذیرایی هر 2 نقش می باشد تعریف سرعت طرح مطرح می شود.
- انواع خیابان :

1- شریانی 2- جمع و پخش کننده هوا

1-شریانی :
اجتماعی درجه یک
اجتماعی درجه دو

2- جمع و پخش کننده ها: مسئولیت واسطه بین معابر فرعی و سلسله مراتب بعد از خیابان

5- بزرگراه :‌شریانی از خیابان اند که نقش کاهش ترافیکی دارند که تقاطق های غیر هم سطح دارند.

6- آزاد راه : شبکه هوایی از آزاد راه اند که بین شهرها وجود دارند.
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
دید و منظر در فضای شهری :


- جهت گیری های اصلی بخش های عمده :

1- خط آسمان :

تحلیل فضای شهری

طراحی شهری
تعریف : خط فرضی است که در حد انتهای ارتفاع کلیه ساختمانها رسم شده و از کنار هم قرارگیری مجموعه های ساخته شده و فضاهای مابین ایجاد می شود.

دونوع خط آسمان داریم :
1- خط آسمان منظم
2- خط آسمان نامنظم پیوسته ناپیوسته

بهترین شکل برای طراحی خط آسمان منظم است در تحلیل فضاهای شهری

کاربرد خط آسمان :

1- تعریف منظر مناسب شهری یا سیلوئیت شهری است. یک تصویر محو شده از یک فضای شهری یا دور نواحی شهری به گویند.

در طراحی شهری باید دست به طراحی فضاهای مناسب شهری با تعریف خط آسمان منظم بزنیم.
برای هر یک از این بدنه ها با ضابطه ای خاص طراحی شده، در این بدنه ها یک خط آسمان منظم و ممتد وجود دارد که باعث یک منظر خوب شهری می شود. اما در ایران چنین نمی باشد.

- در خط آسمان منظم رابطه اجزاء به کل یکی رابطه معنادار است یعنی تمامی ‎‎اجزاء باید از این ضوابط کلی مجموعه پیروی کنند
 
آخرین ویرایش:

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
2- مقیاس انسانی :

ابعاد فضا در رابطه انسان و فضا ، تأثیر پذیری و تأثیرگذاری

1- در قرار گیری انسان در بدنه های شهری که در آن واقع می شود که مقیاسی بسیار بزرگ است، نسبت عرض بدنه به نسبت عرض معبر 4 برابر بیشتر است. در این نوع فضا تأثیر فضا بر انسان و غلبه محیط بدنه شهری بر انسان) بسیار زیاد است حس محصوریت قوی در فضا وجود دارد.
از نظر روانی غلبه با محیط است یعنی انسان در این فضا تأثیر پذیر است.

2- اگر نوعی تعامل بین انسان و محیط وجود دارد نوعی تأثیر پذیری 2 طرفه وجود دارد مطلوبیت احساس می شود.
حس محصوریت کم می شود و تأثیر پذیری به سمت تأثیر پذیری انسان پیش می رود.

مثال : در میدان نقش جهان نسبت ارتفاع به عرض معبر 4 به 1 است

1 کاهش محصوریت داریم
2- افزایش وسعت دید و درک بصری
3- بدنه های شهری و خط آسمان آن کاملاً قابل درک و حس
4- دید و منظر پیرامون فضای مورد نظر کاملاً قابل درک است.
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار

انواع سازماندهی فضا در فضاهای شهری :


تعریف سازماندهی فضا : نحوة ارتباط بین عنصار یک فضا و کلیت موجود آن ( تعریف جایگاه ریز عناصر یک فضا در کلیت آن فضا)


1- سازمان دهی خطی :
وقتی جزئیات یک فضا را بررسی می کنیم چنانچه جزئیات و ارتباط اجزاء با هم ایجاد یک جریان خطی فرم خطی ایجاد کند یک سازماندهی خطی دارد.
دراکثر شهرهای سا حلی، شهرها با هم ارتباط خطی دارند

مثال شهرهای سا حلی ایران :
عامل ایجاد سازماندهی خطی یک عامل خطی مثل راه آهن، … رودخانه و… است.

2- سازمان دهی شعاعی :
با یک عنصر مرکزی روبرو هستیم که این عنصر سبب ایجاد شعاعهایی در اطراف می شود و باعث ایجاد جریان های وسعه می شود که بدنبال آن هسته های سکونتی ایجاد می شود
- ارتباط اجزاء مرتبط در مجموعه با هم بصورت شعاعهای متمرکز به یک مرکز خواهد بود.

- هسته مرکزی شهری CBD
central Business District

ایجاد فضاهای رو به رشد :
CBD : یا مناطق مرکزی تجاری شهرها یا فضاهای شهری است. عملکرد CBD ها بگونه ایست که آثار نشتی توسعه حاصل از آن به اطراف بصورت شعاعهای توسعه از مرکز است بنابراین در سازماندهی مرتبط تشکیل یک مرکز قوی و شعاع توسعه اطراف آن منطقی و معلوم بنظرمی رسد

3- سازماندهی مجموعه ای :
ارتباط عناصر جزء به کل است عناصر اصلی میدان در عملکرد با کل میدان نقش ایفا می کند ارتباط متقابل هر جز با یکدیگر به گونه ای است که باعث ایجاد یک مجموعه مرتبط و بهم پیوسته و یک کل می شود. و تمامی آنها با هم کارکرد یک دست و هماهنگ و تکمیل کننده دارند. مانند مجموعه نقش جهان اصفهان که عناصر حکومتی، مذهبی ، تجاری و اجتماعی و کالبدی و فضای شهری با هم و در کنار هم ایفای نقش می کنند.
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار

دسته بندی میدان از حیث عملکردی :


1- میدان های عمومی
عام ترین یا عمومی ترین شکل میدانهاست- جست و جوی فاضهای پویا در اینجا مصداق پیدا می کند ( حرکات مردمی) طیف مخاطب همگانی
بیشترین متحرک و استفاده از فضا را دارد. فعالیتهای همگانی.

2- میدان های تجاری :
شکل فعالیت عمدتاً به نسبت فعالیت های تجاری و بازرگانی هدایت می شود. این عملکردها باعث عملکدری خاص برای میدان تعریف می کند بنابراین شکل میدانهای تحت تأثیر عملکردها مورد نظر باشد همزمان با عرضه فعالیت پویا هستند ولی بعد از آن ممکن است از پویایی کم می شود.

3- میدان های حکومتی
فضاهایی که برای جانوایی عرصه های حکومتی و عملکردهای مرتبط. مثل )کاخ+میدان عمدتاً به دلیل مقیاس عملکرد که بطور وسیع است. دارای ابعاد و اندازة بزرگ یا مقیاس بزرگ هستند. مثل میدان نقش جهان اصفهان

4 – میدان های مشق :
میدانهایی که برای مشق سپاهیان استفاده می شود. فضاها و فعالیت های اطراف آن بیشتر از جنس نظامی گری است. مثل : میدان توپ خانه، سربازخانه
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار

نمونه ای از ضوابط و ایده های کلی طراحی در فضاهای شهری :
Design Guide lines



1- نیاز به طراحی :‌فضاهای شهری به طور کلی مکان های بسیار با ارزش و با اهمیتی هستند که به علت بی توجهی با مسائل و مشکلات روبه رو می شوند که نیاز مجدد به طراحی و برنامه ریزی منسجم و هماهنگ برای این فضاها را ایجاب می نماید. با غلبه اتومبیل، ایمنی و راحتی پیاده ها بطورجدی خدشه دار شده است. که باید با طراحی مناسب و انسانی به سمت طراحی فضاهای انسان محور حرکت کرد.

2- طراحی شهری در کنار مهندسی ترافیک :‌ خیابانها و میادین به عنوان مهمترین فضاها و عناصر شدی و منعکس کننده ارزش ها و فرمهای زندگی افراد جامعه باید توسط طراحان شدن طراحی شود و بعد از مهندسین ترافیک برای لحاظ کردن نکات فنی استفاده کرد. دلیل این امر را می توان در این مسأله دانست که مهندسین ترافیک فقط به یک بعد از طراحی می اندیشند و سایر ابعاد را فراموش می کنند. میادین و خیابانها باید با دید سه بعدی طراحی شود. به این معنا که نه فقط باید خیابان و پیاده رو باید مورد توجه قرار گیرند بلکه ساختمانهای اطراف وسایل و مبلمان شدنی و سایر عناصر و اجزاء شدنی داخل فضا ها نیز باید مورد توجه و طراحی قرار گیرند.

3- حفظ تحرک و جنب و جوش
خیابان و میادین به تدریج جای مناسب خود را در جامعه پیدا کرده و هم اکنون نقش مهمی در زندگی اجتماعی شهری بازی می کنند. با وجود مسائل زیادی که این فضا دارا هستند. این فضاها اغلب زنده فعا، به جنب و جوش و پرتحرک بوده و هر روز نیازهای متنوع عده زیادی را به طرف می سازند. طراحی این فضاها به هیچ وجه نباید زندگی، هیجان و حرکت را از این فضاها گرفته آن را تبدیل به فضاهای خشک و بی روح و مرده نماید. قدم زدن، نشستن، تماشا کردن و … در فضاهای عمومی جزئی از فرهنگ هاست و حذف آن از فضاهای شهری نه مقدور است و نه مطلوب.

4- باید توجه داشت که کلیه فضاهای مورد بررسی در داخل بافت قدیمی یا نسبتاً قدیمی شهرهای تاریخی قرار گرفته ، با یک ارتباط تنگاتنگ در بافت تنیده شده اند
:
بنابراین می توان گفت که این فضاها در درجه اول برای استفاده پیاده ساخته شده و قبل از هر چیز دارای عملکرد و شخصیت پیاده می باشند تا سوارها
انجام اصلاحات کلی در این فضاها بدون ایجاد تغییرات کلی در بافت اطراف امکان پذیر نبوده و به ایجاد فضاهائی ناهمگن و ناسازگار خواهد انجامید. باید با محصور کردن فضاها و استفاده از فرم های هم آهنگ و نماهای تداوم بخشیده به ایجاد احساس میدان به عنوان یک فضای خاص و با اهمیت کمک کرد، در ضمن این امر و نباید خاصیت متنوع بودن مطلوب فضاها و اجزاء و عناصر شهری را مورد تهدید قرار دهد.

5- احتراز از الگوهای بیگانه
در طراحی فضای میدانی و خیابان ها به هیچ وجه نباید الگوهای بیگانه را مدل قرار داده، زیرا بهترین این الگوها متناسب با فرهنگ متفاوتی طراحی شده و یقیناً در چارچوب فرهنگی ، عملکرد مفید و موثری نخواهند داشت. برای مثال مسئله اصلی طراحان شهری در اغلب کشورهای غربی خلوت بودن فوق العاده خیابان ها و میادین و عدم استفاده مردم بخصوص پیاده ها از این فضاهست. و به این اساس سعی عمده طراحان شر در این شهرها کشاندن هر چه بیشتر مردم به فضاهای عمومی شهری است. در حالیکه مسئله ما در درجه اول تراکم بیش از حد استفاده کننده و محدود بودن این فضا هاست. بدیهی است ماهیت دو دسته مسائل فوق کاملاً با یکدیگر متفاوت بوده و الزاماً راه حل متفاوتی را ایجاب می کند.
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
6- توجه به جنبه چند عملکردی فضاها
از خصوصیات بسیار جالب و ارزشمند فضاهای شهری ها به خصوص میادین و فضاهای نظیر آن وقوع عملکردهای متفاوت و متنوع در کنار هم در این فضاهاست، نظیر : رفت و آمد ( سواره و پیاده)، فعالیت های اقتصادی- تجاری، فرهنگی- اجتماعی، تفریحی، سیاسی، اطلاعاتی و … باید با طراحی مناسب و توجه اولویت های جامعه، و موقعیت و امکانات هر فضا امکان استفاده کلیه عملکردهای متناسب است که غنای خاصی را به این فضاها می بخشند در این فضاها فراهم آورد. بدیهی است امکانات و محدودیت های فضا و هم چنین موقعیت هر یک متفاوت بوده وبنابراین در مورد تناسب فعالیت ها در چه فضا باید جداگانه اظهار نظر کرد. به هرحال تاکید بر جنبه های اجتماعی، فرهنگی، تفریحی میدان ها درمقابل عملکرد ارتباطی به خصوص ارتباط سواره بسیار ضروری و مناسب است.

7- تفکیک متعادل فعالیت ها

در تفکیک فعالیت ها به هیچ وجه نباید از حد اعتدال که متناسب با خصوصیات فرهنگی جامعه است خارج شد. نتیجه‌ی نظریات ciam ( کنگره‌ی آتن) که خیابان ها را تنها فضاهای وسیع و بدون مانعی جهت رفت و آمد سریع انبوه اتومبیل می داند به صورت اسف باری در بسیاری از نقاط دنیا از جمله در دهلی نو(خیابان باج) در برازیلیا(خیابان مرکزی) و در زاگرب (خیابان جمهوری) به صورت فضاهای که همگی مرده و بدون روح بوده وفاقد زندگی عادی یک فضای سالم و زنده شهری هستند شاهد بوده ایم. یک چنین تفکیکی از فعالیت ها در مورد فضاهای شهری ، نه مطلوب است و نه ممکن . بنابراین باید به جای اصرار در این کار در یک چارچوب کلی همزیستی ماشین و انسان را پذیرفته و برای سلامت و کارائی یک چنین همزیستی برنامه ریزی کرد.

8- تعریف فضاها

استفاده صحیح و مؤثر از فضاها، جلوگیری از استفاده های غیر مجاز و کاستن از برخوردها که در ضمن به بالا بردن کارائی فضاها می انجامد مستلزم تعریف کردن فضاها برای استفاده کننده ها است تعریف کردن فضاها در حقیقت به مفهوم توزیع فضایی و زمانی فعالیت ها است. یعنی اینکه چه فعالیتی در چه زمانی و در کدام فضا می تواند اتفاق بیافتد در این بین مهمترین مسأله مشخص کردن فضاهای عمومی، نیممه عمومی و خصوصی است. پس از آن می توان فضاهای پیاده را از سواره، محل ها توقف از فضاهای عبور و … را جدا کرد. علاوه براین تفکیک زمانی فضاها و فعالیت ها نیز بعضاً به خاطر تراکم و ناسازگاری فعالیتها ضروری است.

9- ناسازگاری فعالیت ها

اصولاً بر فعالیتی برای اینکه امکان وقوع پیدا کند نیاز به فضای مناسب دارد. تشخیص متناسب فضا، عملکرد و فعالیت را سهل تر و کارآیی آن را بیشتر می کند. وجود عملکردهای مختلف در کنار هم و استفاده هم زمان این عملکرد در فضاهای محدود اگر در چارچوب برنامه و طرح مناسب و حساب شده نباشد مسلماً فضا را تبدیل به فضایی بی نظم و پر هرج و مرج خواهد کرد.و هیچ یک از گروه های ذینفع از این وضع بهره ای نخواهند برد. برای جلوگیری از این امر باید علاوه بر تعیین جریم های فضائی و زمانی و استفاده از ابزار موثر طراحی جهت مشخص نمودن آنها، سعی شود عملکردهای مزاحم و ناسازگار که به ترتیب با مشخصات و امکانات پرفضا منطبق نیستند حذف برعکس عملکردهای که متناسب با امکانات بالقوه این فضا است در انها بوجود آیند.
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
10- الویت دادن پیاده ها
در طراحی فضاهای میادین و تخصیص فضاها به عملکردی مختلف باید الویت را به عنوان یک سیاست کلی به پیاده ها و عملکردهای مربوط به آنها دارد. در ضمن با استفاده از تدابیر لازم مردم را به پیاده روی تشویق کرد. تحقق این هدف مستلزم تأمین فضای کافی و مناسب تأمین ایمنی، جالب و جذاب کردن فضاها و فراهم آوردن وسایل و امکانات لازم در این فضاها است.

11- استفاده از ابزار طراحی
تعریف کردن فضاها، مشخص کردن حریم ها، تفکیک فضاهای متفاوت از یکدیگر و مشخص نمودن محل مناسب برای هر فعالیت مستلزم در اختیار داشتن و استفاده از ابزار و تدابیر مناسب و موثر طراحی است برخی از ابزاری که می توانند برای این کار مورد استفاده قرا گرفته و نقش باز دارنده و یا هدایت کننده داشته باشند عبارتند از :

- دیواره، نرده، سکو، زنجیر، سیم کشی
- اختلاف سطح، پله، جدول،رمپ
- درخت- تپه و فضای سبز
- جوی و آب نما
- کف پوشی ( استفاده از فرم ها و ترکیبات مختلف)
- رنگ
- مصالح و مواد ساختمانی مختلف و آجر به سیمان وبتون و … )
- انواع تابلو و علائم نمادی
- افراد و وسائل محدود کننده نظیر باریک کردن محل عبور پیاده، موانع گوناگون افقی و عمودی، ورودی ها
- خط کشی
- چراغ و نو ر
- استفاده از طراحی مجموعه نظیر : پارک، گذر پیاده، راستای سقف، یا کل یک فضا همراه با کلیة وسائل شهری لازم نظیر کیوسک تلفن، نیمکت، آبخوری، سطل زباله، صندوق پست و …

علاوه بر ابزار فوق استفاده از تدابیر دیگر نظیر تفکیک زمانی فعالیت ها و فضاها به استفاده موثرتر از فضاها و عملکرد بهتر فعالیت ها کمک می کند. زمان بندی استفاده از فضاها باید بطور مشخص بوسیله علائم مناسب به اطلاع استفاده کنندگان از فضاها برسد. نمونه هائی از تدابیر تفکیک زمانی عبارتند از :
- ممنوع یا محدود کردن ورود وسائل نقلیه موتوری به فضاهای خاص در ساعات یا روزهای معین
- اختصاص کل یک فضا (میدان) به عابر پیاده در فواصل زمانی لازم
- یک طرفه کردن خیابان ها در ساعاتی از روز عکس آن در ساعاتی دیگر
در انتخاب ابزار فوق باید علاوه بر جنبه های عملکردی به زیبائی و جالب بودن آنها نیز توجه نموده و حتی المقدور از نمادها و مفاهیم خود استفاده کرد.
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
12- بکارگیری تدابیر لازم جهت کنترل عوامل اقلیمی – محیط
تعدیل شرایط نامساعد اقلیمی- محیطی در مقاله های شهری، عامل مهمی در استفاده بهتر و کاملتر از این فضاها است. در این مورد به نکات زیر می توان اشاره کرد :

- یکی از عوامل بسیار در اثر درکنترل عوامل اقلیمی و بالا بردن کیفیت محیط، فضای سبز و بخصوص درخت است.
- استفاده از راهروهای مسقف در اطراف میادین و یا در بخشی از آن
- حداقل استفاد از آسفالت بخصوص برای کف پوش فضاهای پیاده
- انتقال استیکاه های اتوبوس و مینی بوس به خارج از میدان ها به منظور کاهش دود، حرارت و سروصدا و همچنین تراکم جمعیت
- جلوگیری از ورود وسائل نقلیه سنگین به این فضاها و محدود کردن سایر وسایل نقلیه موتوری
- پیش بینی هماهنگ یش آمدگی ساختمان در اطراف فضاها به منظور تأمین سرپناه
- استفاده از جادر سایبان به صورت هماهنگ برای مغازه ها
- انتقال کاربری های ناسازگار در ایجاد کننده سروصدا و دود، حرارت و غره به مکان مناسب دیگر

13- تأمین وسائل شهری لازم در مکان های مناسب
وسائل شهری می توانند یک فضاهای مرده و بدون استفاده را فعلا و زنده کند و علاوه بر عملکرد شخص هر یک از این وسائل زیبائی و جذابیت انها از نظر شکل، اندازه، رنگ و ترکیب و غیره نقش مهمی در بالا بردن کیفیت فضا بازی می کند. طراحی این وسائل باید با توجه به خصوصیات فرهنگی و امکانات م؟؟ را انجام گیرد.
علاوه بر طرح مناسب هر وسیله، امکان و ترکیب آنها نیز حائز اهمیت است. این وسائل نباید طوری قرار داده شوند که مسیر عبور پیاد را سرکنند و یا از محل نیاز زیاد و دور باشند. به علاوه تراکم تعداد زیادی ازاین وسائل در محلی که خود از فعالیت های دیگر متراکم است و محدودیت فضائی در ان محل وجود دارد مشکلات زیادی به بار می آورد.
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار

اصول سازماندهی فضا در شهرهای ایران و واحد های مسکونی:


طراحی در شهرهای ایران، بخشهای قدیمی یا درونی، بخش میانی، بخش جدید و کل مجموعه شهری را شامل میشود. از این میان، در بخشهای قدیمی (درونی) و تا حدی میانی، سازماندهی فضا بیشتر دیده میشود. این اصول عبارتند از:

1- اصل سادگی
2- اصل پیوستگی فضایی
3- اصل هم پیوندی واحدهای مسکونی و عناصر شهری
4- اصل محصور کردن فضا،
5- اصل مقیاس و تناسب
6- اصل فضاهای متباین
7- اصل قلمرو
8- اصل ترکیب
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
1-اصل سادگی :

با توجه به الگوهای بر گرفته از ایدئولوژی و جهان بینی موجود در زندگی ایرانیان این اصل به عنوان یکی از اصول تاثیرگذار در طراحی شهرها فضاهای شهری و واحدهای مسکونی به کارگرفته شد . ریشه این مطلب در جهان بینی مرتبط با آن است که بعد از اسلام قوت گرفت.


2-اصل پیوستگی فضایی :

سازمان کالبدی شهرهای قدیمی ایران بر پیوند فضایی میان عناصر مجموعه، یعنی میدان ، خیابانهای اصلی، مرکز شهر در مراکز محلات استواراست. پیوستگی فضایی گرچه در بافت قدیم بسیاری از شهرهای ایران وجود دارد، اما اینپیوستگی در بافت قدیم شهرهای کویری به خوبی مشهود است. معابر اصلی به صورت شطرنجینامنظم پیوند فضایی میان محلات، مراکز آنها و مجموعه مرکز شهر را برقرار می کردهاست.
اصل همپیوندی عناصر شهری و واحدهای مسکونی :
در شهرهای قدیمی ایران، واحدهای مسکونی یا حیاط مرکزی به یکدیگر پیوسته‌اند و مجموعه یکپارچه‌ای را تشکیل میدهند. جهت استقرار واحدهای مسکونی ، تعیین اندازه فضای حیاط نسبت به حجم فضای محصور کننده اطراف، اندازه اجزای حیاط مانند حوض و باغچه ها، اندازه تالار و ایوانها، اندازه اتاقها و در و پنجره ها، تابع نظم و پیمون بوده است
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
3-اصل محصور کردن فضا یا محصوریت :

برای دستیابی به یک مکان شهری جذاب، فضا باید به شکل مطلوبی محصور شود و در واقع میتوان گفت نخستین اصل حاکم بر طراحیمکانهای شهری،محصوریت‌است. عناصر شهری، محله ای و یاواحدهای مسکونیبه طور معمول، عناصر محصورکننده فضا میباشند. براساس این اصل، انسان مهمترین رکن فضا محسوب میشود و فضا بایدمقیاس انسانی یابد. این اصل هنگامی نمود می‌یابد که فضای بینساختمانهااحساس انسانی را برانگیزد. محصوربودن فضایی با پیوستگی بدنه محصور کننده فضا ارتباط دارد، بدین مفهوم که وجود فواصلمتعدد بین بدنه ساختمانها و اختلاف فاحش بین نماها موجب تضعیف فضای محصور می‌گردد. علاوه بر این ، محصوریت با سادگی شکل در کل و جزء و همچنین ایستایی و پویاییفضاهای محصور ارتباط پیدا میکند. فضاهای ارتباط دهنده یعنی معابر اصلی و فضاهایمیدان مانند که عناصر مختلف را در شهر و در مرکز آن به هم پیوند می‌دهند، واجدشرایط خصوصیت پویایی و ایستایی هستند. در این صورت، میدان و میدانچه ایستا و گذر وخیابان پویا می‌باشند. احساس محصور بودن در فضا اساساً بر رابطه فاصله چشم ناظر ازارتفاع بدنه محصور کننده فضا استوار است. در برخی منابع غربی، این رابطه را برپایه زاویه بین خط عمود از چشم ناظر بر بدنه و خط و اصل میان چشم ناظر و لبه بالاییبدنه مورد بحث قرار داده‌اند و مقیاسهای 1/1، 2/1، 3/1 ، 4/1 در این خصوص مطرح شدهاست. در نسبت یک به یک ، احساس محصوریت کامل به چشم داده میشود. نسبت یک به دو،آستانه احساس محصوریت است. در نسبت یک به سه حداقل احساس محصوریت، و در نسبت یک بهچهار احساس محصوریت در فضا ایجاد نمیشود.


4-اصل مقیاس و تناسب :

منظور از تناسبرابطه میان ابعاد مختلف یکفضا یا یک شیء است، رابطه‌ای که از اندازه مستقل است. برای مثال اضلاع یک مربع،مستقل از اندازه واقعی آن مربع دارای نسبت 1 به 1 می باشد. در مورد فضا،‌ نسبت بینارتفاعساختمانهاو عرض فضا، اعم از اینکه فضاکاملاً محصور و یا نیمه محصور باشد،‌ بحث تناسب را تشکیل میدهد. امامقیاسبه رابطه بین اندازه یک فضا یا یک شیء با فضاها یا اشیای اطراف آنمربوط می شود. می توان گفت که یک فضا یا یک بنا در مقیاس یا خارج از مقیاس با محیطاطراف خود می‌باشد. اگر اندازه یک فضا با پیکر انسان ارتباط مطلوب داشته باشد گفتهمی شود که آن فضا دارای مقیاس انسانی است. هر فضا به تنهایی ، نه باید خیلی بزرگباشد که تماس بصری با اطراف ضعیف شود و نه خیلی کوچک که در آن احساس ترس از مکانمحصور و تنگ به انسان دست دهد.
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
5-اصل مقیاس و تناسب :

منظور از تناسبرابطه میان ابعاد مختلف یکفضا یا یک شیء است، رابطه‌ای که از اندازه مستقل است. برای مثال اضلاع یک مربع،مستقل از اندازه واقعی آن مربع دارای نسبت 1 به 1 می باشد. در مورد فضا،‌ نسبت بین ارتفاع ساختمانها و عرض فضا، اعم از اینکه فضاکاملاً محصور و یا نیمه محصور باشد،‌ بحث تناسب را تشکیل میدهد. امامقیاس به رابطه بین اندازه یک فضا یا یک شیء با فضاها یا اشیای اطراف آن مربوط می شود. می توان گفت که یک فضا یا یک بنا در مقیاس یا خارج از مقیاس با محیط اطراف خود می‌باشد.

اگر اندازه یک فضا با پیکر انسان ارتباط مطلوب داشته باشد گفته می شود که آن فضا دارای مقیاس انسانی است. هر فضا به تنهایی ، نه باید خیلی بزرگ باشد که تماس بصری با اطراف ضعیف شود و نه خیلی کوچک که در آن احساس ترس از مکان محصور و تنگ به انسان دست دهد.


6-اصل فضاهای متباین :

فضاهای متباین، فضاهایی هستند که از نظر طول، عرض و ارتفاع از یک سو، و عناصر و اجزای محصور کننده از سوی دیگر، با یکدیگر تفاوتدارند. در واقع باید گفت که ارزش فضاهای متباین در این است که یکنواختی فضاهایارتباط دهنده را کاهش میدهد. دو خصوصیت عمده فضاهای متباین در بافت قدیم شهرهایایران، پهن و باریک شدن فضا و سرباز و سربسته شدن آنها می باشد. علاوه بر این دوخصوصیت، تغییر در شکل بدنه محصور کننده، میزان محصوریت (کاملاً محصور و نیمه محصور) ، تغییر عناصر محصور کننده و تغییر در مقیاس فضا (بزرگ و کوچک شدن میدان)،می‌توانند منجر به ایجاد فضاهای متباین شوند.


7-اصل قلمرو :

این اصل، یعنی معلوم و مشخص بودن حدود مرز فضایی که انسان در آن زندگی می‌کند که البته خصلت فطری او می باشد. قلمرو فضایی معمولاً به دوصورت عمومی و خصوصی قابل شناسایی است، اما در بافت قدیم شهرهای ایران حد فاصل وواسط این فضاها نیز تعریف شده است. فضاهای خصوصی شامل حیاط و عناصر در برگیرنده آن،یعنی قلمرو یک حیاط ، بوده است. فضای نیمه عمومی ـ نیمه خصوصی به صورت یک بن‌بستاختصاصی یا یک هشتی که به چند خانه راه داشته است، قلمرو چندین واحد مسکونی یامجموعه همسایگی بوده و فضاهای عمومی به صورت گذر و میدان قلمرو یک محله بوده است. به وجود آوردن اختلاف سطح، پیچ،پل و کاشت درخت قلمرو ایجاد میکند.


8-اصل ترکیب (کمپوزیسیون)

منظور از ترکیب، ترکیب فضاها و بدنه محصور کننده آنهاست. در صورتی که بناهای مختلفی با هم ترکیب شوند و فضایی را محصور کنند،لازم است بین این بناها چنان هماهنگی از نظر وحدت شکل برقرار باشد که بدنه محصورکننده، علی رغم تشکیل شدن از ساختمانهای مختلف، صورتی پیوسته پیدا کند. در صورتی کهمیان بناهای مختلف محصور کننده فضا ناهماهنگی شکلی باشد و عناصر ترکیب کننده نمای هر ساختمان، حداکثر برای خود بدون ارتباط با ساختمانهای مجاور طراحی شده باشند،مجموعه فاقد ترکیب است. نکته قابل توجه این است که هماهنگی به معنای همشکلی ویکسانی نیست و بدنه‌ها می توانند در عین هماهنگی متفاوت نیز باشند.
طراحی عناصر و خدمات مرتبط با این فضا طراحی بدنه های شهری فرم دایره چون تسهیل در حرکت دارد در مناطق پر ترافیک از این نوع میدان استفاده می شود پیشنهادی که از موارد بالا استنباط می شود پیشنهاد و طراحی ف ضاهای شهری و باز کاربرد در شناخت محیط پیرامون جهت گیری حجمی در محیط داریم که همان بحث ساخت و ساز فضایی در محیط پیرامون می باشد. ضوابط و طرح های بالادست در طرح های پایین دست لازم الاجراست.
 

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
این مطلب جزوه کامل درس تحلیل فضای شهری بود که گذاشتم.
امیدوارم بقیه دوستان بیان اینجا و این رو تکمیل کنند یا اگه نمونه کاری دارند با یک کم توضیح بذارن که یه تاپیک جامع داشته باشیم.
ممنون از همکاریتون.....

 

شکیبا ...

عضو جدید
تحلیل فضاهای شهری

تحلیل فضاهای شهری

"بسم الله الرحمن الرحیم"

تحليل فضاهاي شهري
درارتباط باالگوهاي رفتاري استفاده كنندگان وضوابطي براي طراحي


دكترسيدحسين بحريني

مـــقدمه:
هر فعاليتي كه توسط انسان صورت مي گيرد اساساً متكي به فرهنگ است. و فرهنگ نتيجه مقررات نامدون (عرف)، عادات، آداب و رسوم، سنت ها، سبك ها و شيوه هاي متداول زندگي است. معماري و شهرسازي با فضاهايي سرو كار دارند كه انواع فعاليت ها در چارچوب هاي متفاوت در آنها اتفـــاق مي افتد و در حقيقت به اين فضــــاها معني و مفهوم مي دهند. اين فعاليت ها تابع خصوصيات فرهنگي جامعه اي است كه صاحبان اين فعاليت ها بدانها تعلق دارند. اين امر در مورد فضاهاي شهري بخصوص خيابان ها و ميادين به شدت مطرح است.
زيرا وجود يا عدم وجود فعاليت هاي خاصي در خيابان مشخصا مي تواند دال بر استنباطي باشد كه جامعه خاصي در مورد خيابان بطور كلي و عناصر و جزئيات آن بطور خاص دارد. براساس اين تعريف است كه شخص رابطه فردي و اجتماعي خود را با فضاها و عناصر و اجزاء آن مشخص كرده و به استفاده از آنها مي پردازد.
به عبارت ديگر فرهنگ الگوهاي رفتاري را بوجود مي آورد و سپس الگوهاي رفتاري تعيين كننده و بيان كننده چگونگي استفاده مردم از فضاها مي شوند. پس طبيعي است كه نحوه و ميزان استفاده از خيابان در فرهنگ هاي مختلف متفاوت باشد. ماهيت و چگونگي فعاليت هائي كه در فضاهاي شهري صورت مي گيرند را مي توان بطور كلي به دو عامل عمده و اساسي نسبت داد: يكي عامل فرهنگي و ديگري عامل محيط (ياخصوصيات فضايي- كالبدي) ليكن نحوه و ميزان تاثير اين دو بر نحوه وقوع فعاليت كه همان رفتارها و يا به عبارت صحيح تر الگوهاي رفتاري باشد يكسان نيست.

به اين ترتيب استفاده از فضا بخصوص توسط پياده ها عمدتاً ريشه و منشاء فرهنگي دارد. و محيط (فرم و فضا) تنها نقش كمكي (حمايت كننده) و يا نقش باز دارنده داشته و به هيچ وجه تعيين كننده رفتارها نمي باشد. اين نكته از نظر طراحي شهري اهميت فوق العاده زيادي را دارا مي باشد. زيرا در حاليكه امكان هر گونه تغيير در فرهنگ و يا در الگوهاي رفتاري بطور مستقيم در كوتاه مدت وجود ندارد. ليكن مي توان با استفاده از طراحي، فعاليت هاي مناسب را حمايت و فعاليت هاي نامناسب را تحديد نمود. براين اساس مي توان در طراي خيابان ها با استفاده از عوامل و عناصر فضائي، كالبدي و اداركي مناسب، فضاهايي بوجود آورد كه انجام فعاليت هاي مطلوب را تسهيل و از انجام فعالت هاي نامطلوب ممانعت به عمل آورد.
بنابراين طراحي شهري به هيچوجه نبايد قصد روياروئي و برخورد مستقيم با الگوهاي رفتاري جامعه و تغيير و يا اصلاح آنها را به اين ترتيب داشته باشد. بلكه بايد سعي كند با استفاده از ابزار و وسايل موجود طراحي شهري و بكارگيري تكنيك هاي مفيد و مؤثر، فضاها و عناصر مربوط به آنها را بگونه اي طرح نمايد كه با تسهيل انجام رفتارهاي مطلوب آنها را تشويق و با ايجاد مانع برانجام رفتارهاي نامطلوب اينگونه رفتارها را محدود و يا كلاً متوقف نمايد. حال چه رفتارهائي مطلوب و چه رفتارهائي نامطلوب اند بستگي به عوامل گوناگون از جمله نرمهاي قبول شده جامعه، موقعيت و شخصيت فضاي مورد نظر و هدفهاي جامعه و طراحان و برنامه ريزان در ارتباط با فضاي شهري دارد. وقتي بين هدفهاي طراحان و نرمهاي جامه تفاوت و يا تعارض وجود داشته باشد، در اينصورت كار طراحي اهميت و معني بيشتري پيدا كرده و ازحساسيت بالاتري برخوردار خواهد شد.

خيـــابـــان ها
1- اختصاص درصد قابل ملاحظه اي از سطح شهرها به خيابان
بطور كلي امروزه تقربياً در تمام شهرهاي دنيا بخاطر وارد شدن ماشين (اتومبيل) در زندگي انسان و وابستگي بي چون و چراي زندگي انسان در شهرها به ماشين، سطح نسبتاً زيادي از اراضي شهرها به خيابان اختصاص داده شده است تا جائيكه در بعضي ازشهرهاي كشورهاي غربي تاحدود75% از اراضي شهري بنحوي دراختيار اتومبيل قرارگرفته است(نظيرخيابان ها، اتوبان ها، پاركينگ ها و غيره).

2- خيابان به عنوان عنصر اصلي فرم شهر
يكي از عوامل عمده تعيين كننده فرم هر شهر شبكه خيابان هاي آن شهر است. براين اساس هويت، شناسائي و مقايسه فرم شهرها مي تواند در وهلة اول از طريق شبكه خيابان هاي آنها انجام پذيرد.

3- خيابان ها محل اتصال و ارتباط فضاها و فعاليت هاي شهري به يكديگر
خيابان ها در حقيقت فضاهاي عمومي شهر هستند كه با ايجاد ارتباط بين بخش ها و فعاليت هاي مختلف يك شهر همانند شريان ها در بدن آن را زنده و پويا نگه مي دارند.

4- خيابان ها به عنواد نماد فرهنگي
مظهر و آئينه زندگي هر شهر نيز به حساب مي آيند. نمونه واقعي زندگي ساكنين يك شهر اعم از فعاليت هاي عمومي و خصوصي در خيابان هاي آن وجود دارد. همين فعاليت ها است كه همراه با هر چيز ديگري كه نمايانگر ارزشهاي ساكنين شهر باشد سرانجام در كاليد شهر انعكاس پيدا خواهد كرد. با اين ديد خيابان وسيله بسيار موثري براي انقال اطلاعات است.

5- خيابان مهمترين وسيله و ابزار طراحي شهري
خيابان مهمترين و موثرترين فضاهاي عمومي هر شهري به حساب مي آيند كه در مالكيت عموم بوده و بنابراين مناسبترين امكانات را در اختيار طراح شهري قرار مي دهند تا از اين طريق بخش اعظم فضاهاي عمومي شهر كه در ضمن اسكلت كلي شهر را نيز تشكيل مي دهند سامان بخشيده و نهايتاً به ايجاد نظم وهويتي مناسب براي كل شهر بيانجامد.
در كشور ما به دليل بيگانه بودن پديده خيابان با فرهنگ بومي بررسي علمي مسئله به مراتب با اهميت تر و ضروري تر بنظر مي رسد.

طرح مســئله

پديده خيابان حداقل به صورت كنوني خود، همانند و همزمان با اتومبيل از غرب وارد فرهنگ ما شده است.
1- علت اصلي بروز مشكلات فوق عدم انطباق كميت فضاهاي موجود در خيابان ها با نيازها است.
2- فرضيه ديگر اين است كه به مرور زمان تغيير و تحولاتي در تعريف، معني و طرز استفاده از خيابان پديد آمده و ناهنجاريهاي كنوني ناشي از عدم انطباق كامل فرم و فضاي خيابان ها با آن تغيير و تحولات است. به عبارت ديگر عملكرد فضا تغيير يافته بدون اينكه در فرم آن تغييري حاصل شده باشد.
3- فرضيه سوم اصولاً تضاد غير قابل انكار بين ماشين و انسان را مطرح مي سازد و اينكه همزيستي بين اين دو در يك فضاي واحد مشترك غير ممكن است.نياز ماشين، سرعت، سهولت و كارآيي است كه در خيابان هاي پهن، صاف و بدون مانع بيشتر حاصل مي شود، در حاليكه انسان نياز به فضاهاي كوچك، انساني، متنوع و پيچيده دارد تابا علاقه، حوصله، آرامش و كنجكاوي و تجربه و اكتشاف آنها بپردازد.
4- تضادها، تنگناها، و بحرانهاي موجود در استفاده از فضاهاي خيابان ها(بخصوص در مورد عابر پياده) در درجة اول ناشي از عدم تطبيق فضاهاي موجود با الگوهاي رفتاري گروههاي استفاده كننده از اين فضا است. به عبارت ديگر در طراحي و شكل دهي فضاهاي خيابانها الگوهاي رفتاري استفاده كنندگان كه در حقيقت معرف فرهنگ جامعه است مورد توجه قرار نگرفته و به همين علت بين فضاهاي موجود و نحوه استفاده از اين فضاها تمارض اساسي وجود دارد.
ســابقه پژوهـــش
فقدان روشهاي غير ذهني (Objective) كه بتوان با استفاده از آنها به مطالعه و تجزيه و تحليل رفتارها در فضا پرداخت چه در معماري و چه در طراحي شهري كاملاً محسوس است.
در حقيقت پايه گزار مطــالعات بصري- رفتاري را بايد پروفسور «دانالداپل يارد» دانست كه با همكاري «كوين لينچ» و «جان ماير» اولين تحقيق بصري- تجســـمي را در مـــقياس شهري انجام داد و در سال 1961 تحت عنوان «ديد از جاده» يا The View From The Road) ) منتشر كرد. اين مطالعه بر روي جنبه هاي اداركي و بصري محيط بخصوص ازديد عابرسواره تأكيدكرده و به جنبه هاي رفتاري استفاده كنندگان از فضا توجه چنداني نداشته است. از نظر مقايسه تكنيك هاي استفاده شده، تفاوت عمده طرح اپل يارد با اين طرح، متحرك بودن دوربين در طرح اپل يارد و ثابت بودن آن در اين طرح است.
ويليام مايكلسون نيز حدوداً دهسال پس از اپل يارد، مطالعه اي را انجام داد كه برخلاف مطالعه قبلي بر جنبه هاي رفتاري استفاده كنندگان از فضا تأكيد كرد. هدف مايكلسون از اين بررسي شناخت الگوهاي رفتاري افراد در دوره هاي زماني مختلف(روزانه، هفتگي و ماهيانه) بود. تفاوت عمده كار مايكلسون با طرح حاضر اين است كه در طرح مايكلسون الگوهاي رفتاري يك نفر در يك دوره زماني معين در كليه فضاهي ممكن مورد نظر بود، در حالي كه در اين طرح الگوهاي رفتاري تعداد زيادي از افراد در يك فضاي ثابت مطالعه مي شود. بعبارت ديگردراولي استفاده كننده از فضا ثابت ولي فضا متغير است، در حاليكه در دومي فضا ثابت ولي استفاده كنندگان از فضا متغيرند.
روشي كه پيش بيني رفتار استفاده كنندگان آتي فضاهاي مورد نظر ارائه مي دهد تا بتواند با استفاده از آن فضاهاي عمومي را متناسب با نياز واقعي استفاده كنندگان طراحي نمود.
آنچه در درجه اول مورد نظر بود رفتار مردم عادي در خيابان بود و اينكه آيا نظم و روال خاصي براي رفتارها حاكم است يا نه. بخشي از كار كه بيشتر جنبه كاربردي دارد نشان مي دهد كه چه فضاهائي كار مي كنند، چه فضاهائي كار نمي كنند و چرا؟

موضوع هاي عمده جهت تحقيق در سمپوزيوم بين المللي درسال 1982 "خيابانها درمالكيت عمومي"درامريكا
1- بررسي تأثير طراحي خيابان در حركت مردم و ساير رفتارهاي آنها.
2- تجديد نظر در استانداردهاي موجود طراحي خيابان.
3- بررسي امكان همزيستي ماشين و انسان به منظور ايجاد محيط مناسبتري براي زندگي.






تحــليل فضائي خيابان هاي تهــران

تــهيه نقشــه از فضــاها
ابتدا با استفاده از عكسهاي هوائي نقشه هايي به مقياس file:///C:\Users\Asus\AppData\Local\Temp\msohtmlclip1\01\clip_image001.wmzfile:///C:\Users\Asus\AppData\Local\Temp\msohtmlclip1\01\clip_image003.wmz براي كليه فضاهاي مورد نظر تهيه گرديد.
ثانياً چون بعد اصلي فضاهاي مورد بررسي كه در اين مطالعه مورد نظر بود سطوحي بود كه به صورتهاي مختلف مورد استفاده مردم قرار مي گرفت و بخش عمده اي از اين سطوح در عكس هاي هوائي توسط درختان، پيش آمدگي ساختمان ها، تابلوها، چادر مغازه ها و موانع ديگر پوشانده شده و قابل رويت نمي بود و بالاخره به خاطر اينكه بسيار از پستي و بلندي هاي و عناصر عمودي كه به ترتيبي مؤثر در رفتارهاي استفاده كنندگان از فضاهاي شهري هستند در اين عكس ها منعكس نبود يا اندازه و ابعاد آنه به دقت مشخص نبود لذا تصحيح و به روز كردن نقشه هاي تهيه شده فوق العاده ضرورت پيدا كرد.
كليه عوامل و عناصري كه به نحوي در شكل دادن رفتار استفاده كنندگان از فضا مؤثر بوده و نقش تعيين كننده اي در آن داشته به دقت مشخص و با مقياس صحيح و متناسب بر روي نقشه ثبت گردد. عناصري كه از حساسيت خاصي برخوردار بودند دقت بيشتري به عمل آمده و علاوه بر اندازه گيري اقدام به تهيه عكس و كروكي نيز گردديد تا به اين ترتيب امكان پياده كردن صحيح ابعاد فضاها وعناصر مربوطه وجود داشته باشد.
دسته بندي و ثبت عناصر موجود در فضاها(عناصر ثابت و عناصر متحرك)
عناصري درفضا هستندكه گرچه به نحوي فضارااشـغال كرده وبنابراين درنحوه رفتار استفاده كنندگان از فضا تأثير مي گذارند، ليكن اغلب محل ثابتي نداشته و تابع تصميمات فردي يا گروهي افراد خاصي است(نظير دكه هاي متحرك سيگار فروشي، دست فروش ها و غيره). ماهيت اين عناصر با عناصر ثابت هر چند مدت ثابت ماندن عناصر در يك محل كوتاه باشد، متفاوت است. «عناصر ثابت» و «عناصر متحرك».
عناصر ثابت در مرحله اول به عنوان اجزاء تشيكل دهنده فضاها مطالعه شدند، در حاليكه عناصر متحرك در مرحله دوم و همراه با مطالعه الگوهاي رفتاري مورد بررسي قرارگرفتند. در حاليكه عناصر فوق، اعم از ثابت و متحرك، كلاً از ضروريات هر فضاي شهري فعال به حساب آمده و هريك عملكردهاي خاص و با ارزشي دارند. ليكن چنانچه اين عناصر از نظر مكاني در جاي مناسب خود قرارنگرفته باشند و يا اينكه از نظر ابعاد، طراحي و ساير خصوصيات متناســب با فضا و محيط اطراف نباشند در اين صورت به عنوان مانــع به شمار مي آيند. عنصري كه خاصيت مانع را پيدا كند نه تنها قادر نيست عملكرد معمول و مشخص خود را بدرستي انجام دهد، بلكه از انجام صحيح و كامل عملكردهاي اطراف نيز جلوگيري مي كند.

دستــه بندي عناصـر ثابـت
مطالعه منظم و سيستماتيك فضاهاي شهري بخاطر تعدد و تنوع فضاها و عناصر موجود در آنها ميسر نخواهد بود مگر با دسته بندي(تيپولوژي) فضاها و عناصر مربوطه. دسته بندي فضاها بر اساس استفاده مجاز و رسمي از آنها نسبتاً ساده است. زيرا فعاليت هاي مجاز اين فضاها خود معيار مناسبي براي دسته بندي آنها است. نظير فضاي پياده رو، فضاي سواره رو، فضاي پاركينگ، فضاي سبز و غيره. ليكن بسياري از فضاها اغلب مورد استفاده فعاليت هاي مجاز قرار نمي گيرند و يا آنطور كه پيش بيني شده استفاده نمي شوند. به همين جهت بررسي الگوهاي رفتاري مي تواند تا حدودي نحوه استفاده واقعي از اين فضاها را مشخص سازد. دسته بندي عناصر موجود در اين فضاها(عناصر ثابت) با وجود اينكه از تنوع زيادي برخوردارند به سهولت امكان پذير بود.

عنــــــــــاصر متحــــــرك
عناصر متحرك در حقيقت مبين فعاليت هائي هستند كه فضاهاي شهري براي فراهم آوردن امكانات فعاليت آنها بوجود آمده اند. اين تعريف البته شامل فعاليت هاي غير مجاز نمي شود. در فضاهاي متراكم شهري، عناصر متحرك چه از نظر تعداد و چه از نظر تنوع اهميت به مراتب بيشتري نسبت به عناصر ثابت پيدا مي كنند. همچنين از نظر ميزان اشغال فضا و يا ثاثير در استفاده از فضا توسط فعاليت هاي ديگر اين عناصر اهميت بيشتري دارند.

ثـــبت الگوهاي رفتــــاري

مناسبترين روش براي ثبت جنبه هاي بصري- رفتاري عكاسي است.

زمان عكــس بــرداري

استفاده از فضاهاي شهري به شدت تابع زمان مي باشند.

نقشه الگــوهاي رفتـــاري

در اين مطالعه آنچه اهميت دارد رفتارهاي جمعي و گروهي بوده و نه رفتارهاي انفرادي و استثنائي. به عبارت ديگر هر چه تعداد وقوع رفتار مشابهي زيادتر بوده و بنابراين خطوط (الگوهاي) مشابه بيشتري را نشان دهد اهميت آن رفتار بيشتر بوده و معني دارتر خواهد بود.

اثــبات فرضيه و تفسير نتايج از ديد طراحي شهري

1- اثبات فرضــيه

تنگناها، تضادها و بحران هاي موجود در استفاده از فضاهاي عمومي (خيابان ها و ميادين تهران) در درجه اول ناشي از عدم تطبيق فضاهاي موجود با الگوهاي رفتاري استفاده كنندگان از اين فضاها است. عدم انطباق فضاهاي موجود با الگوهاي رفتاري استفاده كنندگان از فضا به دو طريق زير قابل استناد است:
اولاً فضاهاي موجود آنطور كه پيش بيني شده مورد استفاده قرار نمي گيرند و ثانياً رفتارها در فضاهاي پيش بيني شده اتفاق نمي افتند.
نتيجه نهائي موارد فوق در حقيقت عدم انطباق فضاهاي پيش بيني شده (موجود) با رفتارهاي استفاده كنندگان است، و يا اينكه در طراحي و تعيين فضاها نيازهاي واقعي استفاده كنندگان (بخصوص پياده ها) مورد توجه قرارنگرفته است.
2- تفسيــر نتايــج
* تعريف فضاها: نقشه هاي الگوهاي رفتاري حاكي از آن است كه عدم وجود تعريف مشخص و عام براي استفاده كنندگان از فضا چه در سطح كلان(كل فضا) و چه در سطح خرد(فضاهاي اختصاصي كوچك نظير پياده رو، باغچه، پل و غيره) مسئله عمده اي را در استفاده صحيح از فضاهاي مورد نظر بوجود مي آورد.
عوامل زير از جمله عواملي هستند كه در تعريف فضاها مؤثرند:
- عملكرد خصوصي در مقابل عملكرد عمومي.
- عملكرد سواره در مقابل عملكرد پياده.
- عملكرد عبور در مقابل توقف.
- عملكرد سريع در مقابل كند.
- فضاهاي اختصاص داده شده جهت عملكردهاي محدود و مشخص.
- فضاهاي اختصاص داده شده جهت زمانهاي محدود و مشخص.
- فضاهاي اختصاص داده شده عملكردهاي خاص در زمان هاي خاص.
فقدان يك چنين تعريف هائي براي فضاهاي مورد مطالعه مسائل حاد زير پديد آورده است:
* اختلاط و امتزاج شديد و مضر فضاهاي عمومي با فضاهاي خصوصي.
* استفاده غير مجاز از فضاها.
* رقابت و كشاكش دائمي براي استفاده از فضا و كسب حق تقدم از فضا و كسب حق تقدم.
* اختلاط بيش از حد انسان و ماشين برخورد بين آنها.
* تمركز فضائي و زماني فعاليت ها در فضاهاي خاص.
تعريف نشدن فضاها و يا عدم رعايت آن از طرف استفاده كنندگان مربوطه، وضعيت فضاها را به بي نظمي كشانده است. اين امر نتايج نامطلوب زير را در بر داشته است:
* وجود ناامني و خطرات جاني و جسمي براي استفاده كنندگان از فضاها.
* سلب آرامش و آســايش از استفـاده كنندگان از فضــاها و بوجود آمدن ناملايـمات روحي و رواني براي آنها در شهر .
* ترس و دلهره به هنگام استفاده از فضاها.
* اضطراب و نگراني در اثر برخوردها.
* سرو صداهاي زياد.
* آلودگي هاي محيطي نظير آلودگي هوا، آلودگي سطح خيابان ها، پياده روها و جويها و غيره.
* آلودگي هاي بصري.
* رواج فعاليت هاي غير سالم و غير مجاز نظير تكدي، كوپن فروشي، ولگردي، فروش مواد مخدر، دزدي و غيره.
* پائين آمدن ميزان كارآئي چه از نظر اقتصادي و چه از نظر زماني به خاطر برخورد و اصطكاك بين فعاليت هاي غيرهمگن.
* سرگرداني در فضاها و عدم امكان استفاده صحيح و مناسب از آنها.

الف- بطور كلي در كليه فضاهاي مورد مطالعه تراكم استفاده از فضا(استفاده كنندگان) آنقدر زياد بود كه ثبت تنها 3 دقيقه از رفتارهاي استفاده كنندگان به صورت خطوط الگوهاي رفتاري، كل فضا را سياه كرده است. به اين معني كه هر نقطه از فضا چند بار و حداقل يكبار توسط استفاده كنندگان گوناگون مورد استفاده قرا گرفته است.
ب- عدم انطباق فرم، فضا و عملكردهاي مربوطه با يكديگر: بررسي نقشه هاي الگوهاي رفتاري نشان مي دهد كه حالات بحراني هنگامي پديد مي آيد كه رابطه معقول و منطقي بين فرم، فضا و عملكردهاي مربوطه وجود ندارد، نظير:
* قرار گرفتن غلط كاربري ها در فضاها و اطراف آنها، قرارگرفتن كاربري هاي جذب كننده استفاده كنندگان نظير خرده فروشي ها در فضاهي كوچك و فشرده سبب تراكم بيش از حد استفاده كنندگان از اين فضاها شده است. فضاهائيكه داراي پتانسيل هاي بالا و متنوعي هستند اغلب بيش از ساير فضاها از اين مسئله رنج مي برند.
* اندازه نامتناسب فضاها با عملكردها: درجاهائي كه عملكردهاي متعدد و متنوعي با تراكم زياد وجود دارد و وسعت فضاها را ايجاد مي كند فضاها بطور فوق العاده اي كوچك و محدود مي شوند اين مسئله بخصوص د رمورد فضاهاي مخصوص پياده (پياده روها) به شدت صادق است.
* عدم تناسب تراكم اطراف با فضاها: تراكم بيش از حد فعاليت ها د راطراف فضاهاي مورد مطالعه بيش از پيش به ايجاد نابساماني در اين فضاها كمك كرده است. فضاهائي كه با فعاليت هاي كم تراكم تر محصور شده اند با مسائل بالقوه كمتري روبرو مي باشند.
* فرم فضاها به هيچ وجه با عملكرد خاص آنها هماهنگي و ارتباط لازم را نداشته و به استفاده صحيح از آن فضاها هيچ كمكي نمي كند.
* عدم وجود يك فرم منسجم و مناسب براي كل فضا(بخصوص در مورد ميادين) بطوريكه متناسب با هويت، شخصيت و عملكرد غالب آن باشد.
* عدم استفاده از فرمهاي خاص (طراحي) جهت مشخص كردن فضاهاي خاص با عملكردهاي خاص نظير:
- محل ايستادن.- محل عبور(عابرپياده)- محل تماشا- محل استراحت.- محل نشستن.- فضاهاي خصوصي.
* عدم استفاده از ابزار و تكنيك هاي طراحي جهت متمايز كردن و مشخص كردن فضاهاي متفاوت نظير:
كف پوش. درختكاري، فضاي سبز. اختلاف سطح. نور و رنگ. تابلو وعلائم گوناگون و غيره.
ج- وجود موانع فيزيكي گوناگون در فضاها (موانع ثابت):
استفاده كنندگان از اين فضاها را بر آن مي داشت كه رفتار خود را با آنها تطبيق دهند به علت اينكه اين عوامل و عناصر بيش از هرچيز داراي خاصيت بازدارندگي بوده و مؤثرتر، مستقيم تر و قابل كنترل تر از عوامل فرهنگي مي باشند، لذا از نظر طراحي شهري و دخالت و هدايت رفتارها و چگونگي استفاده از فضا به مراتب بهتر از عواملي هستند كه داراي آثار ضمني و غير مستقيم مي باشند.

موانع ثابت را به دو دسته كلي مي توان تقسيم كرد.
: يكي از موانعي كه وجود آنها نه تنها سبب ايجاد اختلال در استفاده از فضا نمي شوند بلكه ممكن است به نحوي در استفاده بهتر از فضا نيز مؤثر واقع شوند. گرچه اطلاق كلمه مانع دراينگونه موارد ممكن است به نظر درست نرسد، ليكن از اين نظر كه اين دسته از عناصر نيز به گونه اي در رفتارهاي عادي استفاده كنندگان از فضا مؤثر بوده و باعث تغيير اين رفتارها مي شوند لذا به تعبيري آنها نيز مانع به شمار مي آيند. دسته دوم موانعي هستند كه به صورتهاي گوناگون باعث ايجاد برخورد، پائين آمدن كارآئي، و نهايتاً عدم استفاده مطلوب از فضا مي گردند.
موانع دسته دوم را نيز مي توان به دو دسته تقسيم كرد. بر اين اساس كه يا خود ماهيتاً مانع و مسئله هستند صرفنظر از محل قرارگيري آنها و يا اينكه بخاطر موقعيت و قرارگيري نامناسبشان بجاي اينكه مسئله اي را حل كنند خود مسئله آفرين شده و موجب بروز مشكلات و تنگناهائي در فضاها مي شوند. در حقيقت هر عنصري كه از نظر طراحي(ابعاد و غيره) متناسب نبوده و با در جاي مناسب خود قرار نگرفته باشد مي تواند جزء اين دسته از موانع به حساب آيد.
موانع ثابت و غيره ثابت در فضاها استفاده موثر از اين فضاها را محدود مي نمايد.
وجود موانع گوناگون در فضاها عوامل تعيين كننده اي در الگوهاي رفتاري مي باشند.
وجود هر دو دسته از موانع فوق در فضاهاي مخصوص پياده ها سبب ميشود كه پياده ها از فضاهاي غير مجاز نامناسب و ناامن استفاده كنند.در بسياري از فضاهاي اطراف ميادين اين وضع به خوبي ديده مي شود. به اين ترتيب كه تراكم فعاليت ها و عناصر مختلف امكان استفاده پياده هااز اين فضاها را نمي دهد و بنابراين آنها را مجبور مي كند از فضاهاي مخصوص و سايل نقليه موتوري استفاده كنند.
د- وجود موانع غير ثابت : در فضا علاوه برموانعي كه در فوق به آنها اشاره شد موانعي نيز هستند كه در اثر رفتارهاي استفاده كنندگان از فضا پديد آمده و سبب ايجاد اختلال در استفاده از فضا مي شوند. ميزان غير ثابت بودن اين موانع نسبي است. بعضي ممكن است كاملاً متحرك باشند و بعضي چند ساعت يا حتي چند روز در محلي ثابت بمانند. از نظر تأثيري كه اين دسته از عوامل برالگوهاي رفتاري ميگذارند شديدتر آني ترو از همه مهمتر غير قابل پيش بيني تر است و به همين علت متضمن برخوردها و اختلالات بيشتر مي باشند.
وجود موانع فوق به هر نحو و شكلي كه باشند باعث كاستن از كارآئي حركت عابر پياده (وهمچنين سواره) مي شوند.
ط- مسائل خاص مربوط به عابر پياده:
* نرده ها تاحدودي رفتار عابرين پياده را كنترل و هدايت مي كنند، ليكن به هيچ وجه قادر به تغيير اساسي و كامل آنها نيستند. تركيب مناسب محل نرده باجوي، باغچه، جدول و ساير موانع و عناصر شهري موقعيت بيشتري را در كنترل و هدايت رفتار پياده در برداشته است. به عبارت ديگر وقتي عابري خودرا با موانع هر چند كوچك ولي متعدد روبرو ببيند احتمال اينكه از آنها عبور نكند زياد است. برعكس قرارگيري نامتناسب اين عناصر در فضاهاي شهري آشفتگي و نابساماني بيشتري را در رفتارها پديد مي آورد.
ك- تاثير عوامل اقليمي محيطي:
نقشه هاي الگوهاي رفتاري نشان مي دهد كه با گرم تر شدن هوا، چه در طول يك روز و چه در فصول مختلف سال عامل آفتاب و سايه اهميت تعيين كننده اي در چگونگي رفتارها پيدا مي كند. به اين ترتيب كه استفاده از فضاهاي سرپوشيده، محصور(زيرپيش آمدگي ساختمان ها، چادر مغازه ها و درخت ها) و فضاهاي پشت به آفتاب كه با ساختمان هاي بلند محصور شده اند مطلوبيت بيشتري پيدا كرده و در مقابل فضاهاي باز رو به آفتاب و بدون درخت از مطلوبيت كمتري برخوردار مي شوند. عكس اين وضعيت را مي توان حدوداً براي فصل سرما پيش بيني كرد. با اين اختلاف كه فضاهاي سرپوشيده و محصور، چه در فصل سرما و چه در فصل گرما به خاطر پوششي كه در مقابل آفتاب، باران و برف و باد ايجاد مي كنند هميشه بيشتر از فضاهاي باز مورد استـفاده قرار مي گيرند. فضاهاي سرپوشيده بيشتر مورد استفاده آن دسته از استفاده كنندگاني قرار ميگيرد كه قصد توقف و استفاده از فضا را براي مدت نسبتاً طولاني تري داشته و صرفاً قصد عبور ندارند. اين امر سب ايجاد تراكم در اينگونه فضاها مي شود.

ضــوابط و ايده هاي كلـي طــراحــي( DESIGN GUIDELINES )
طراح شهري نه متخصص ترافيك

خيابان ها و ميادين به عنوان مهمترين فضاها و عناصر شهري و منعكس كننده ارزش ها و نرم هاي زندگي افراد جامعه به جاي متخصص ترافيك بايد توسط طراح شهري طراحي گردد. خيابان ها و ميادين بايد با ديد سه بعدي طراحي شوند. به اين مفهوم كه نه فقط سطوح خيابان و پياده رو بايد مورد توجه قرارگيرند بلكه ساختمان هاي اطراف، و سايل شهري، كلونادها و ساير عناصر و اجزاء شهري داخل فضاها نيز بايد مورد تجزيه و تحليل و طراحي قرارگيرند.
حفظ تحرك و جنب و جوش
خيابان ها و ميادين به تدريج جاي مناسب خود را در جامعه ما پيدا كرده و هم اكنون نقش مهمي در زندگي اجتماعي شهري بازي مي كنند. با وجود مسائل زيادي كه مبتلا به اين فضاهاست اين فضاها اغلب زنده، فعال، پرجنب و جوش و پرتحرك بوده و هر روز نيازهاي متنوع عده زيادي را برطرف مي سازند. طراحي اين فضاها به هيچ وجه نبايد زندگي، هيجان و حركت را از اين فضاها گرفته و آنها را تبديل به فضاهاي خشك و بي روح و مرده نمايند. قدم زدن نشستن، تماشا كردن و غيره در فضاهاي عمومي جزئي از فرهنگ ما است و حذف آنها از فضاهاي شهري نه مقدرو است ونه مطلوب.
بايد توجه داشت كه كليه فضاهاي مورد بررسي در داخل بافت قديمي يا نسبتاً قديمي شهر تهران قرارگرفته و با يك ارتباط تنگاتنگ در بافت تنيده شده اند.
بايد با محصور كردن فضاها و استفاده از فرم هاي هم آهنگ و نماهاي تداوم بخشنده به ايجاد احساس ميدان به عنوان فضاي خالي و با اهميت كمك كرد. در ضمن اين امر نبايد خاصيت متنوع بودن مطلوب فضاها و اجزاء و عناصر شهري را مورد تهديد قرار دهد.

احتــراز از الگــوهاي بيــگانه

در طراحي فضاي ميادين و خيابان ها به هيچ وجه نبايد الگوهاي بيگانه را مدل قرارداد. زيرا بهترين اين الگوها متناسب با فرهنگ متفاوتي طراحي شده و يقيناً در چارچوب فرهنگي ما عملكرد مفيد و موثري نخواهند داشت. براي مثال مسئله اصلي طراحان شهري در اغلب كشورهاي غربي خلوت بودن فوق العاده خيابان ها و ميادين و عدم استفاده مردم بخصوص پيادها از اين فضاها است. و براين اساس سعي عمده طراحان شهري در اين شهرها كشاندن هر چه بيشتر مردم به فضاهاي عمومي شهري است. در حالكيه مسئله ما در درجه اول تراكم بيش از حد استفاده كننده و محدود بودن اين فضاها است.
توجــه به جنبه عملــكردي فـضاها
بايد باطراحي مناسب و توجه به اولويت هاي جامعه و موقعيت و امكانات هر فضا امكان استفاده كليه عملكردهاي متناسب كه غناي خاصي را به اين فضا مي بخشند در اين فضاها فراهم آورد. بديهي است امكانات و محدوديت هاي فضاها و هم چنين موقعيت هر يك متفاوت بوده و بنابراين در مورد تناسب فعاليت ها در هر فضا بايد جداگانه اظهار نظر كرد. به هر حال تاكيد بر جبنه هاي اجتماعي، فرهنگي، تفريحي ميدان ها در مقابل عملكردارتباطي، بخصوص ارتباط سواره بسيار ضروري و مناسب است.
تفكــيك متعـادل فعاليــت ها
در تفكيك فعاليت ها به هيچ وجه نبايد از حد اعتدال كه متناسب با خصوصيات فرهنگي جامعه است خارج شد. نتيجه نظريات CIAM كه خيابان ها را تنها فضاهاي وسيع و بدون مانعي جهت رفت و آمد سريع انبوه اتومبيل مي داند به صورت اسف باري در بسياري از نقاط دنيا از جمله در دهلي نو (خيابان راج)، در برازيليا (خيابان مركزي) و در زاگرب (خيابان جمهوري) به صورت فضاهائي كه همگي مرده و بدون روح بوده و فاقد زندگي عادي يك فضاي سالم و زنده شهري هستند شاهد بوده ايم. يك چنين تفكيكي از فعاليت ها در مورد فضاهاي شهري ما نه مطلوب است و نه ممكن. بنابراين بايد بجاي اصرار در اين كار در يك چارچوب كلي همزيستي ماشين و انسان را پذيرفته و براي سلامت و كارآئي يك چنين همزيستي برنامه ريزي كرد.
تعــريف فضــاها
استفاده صحيح و موثر از فضاها، جلوگيري از استفاده هاي غير مجاز و كاستن از برخوردها كه مآلاً به بالا بردن كارآئي فضاها مي انجامد مستلزم تعريف كردن فضاها براي استفاده كننده ها است. تعريف كردن فضاها در حقيقت به مفهوم توزيع فضائي و زماني فعاليت ها است. يعني اينكه چه فعاليتي در چه زماني و در كدام فضا مي تواند اتفاق بيفتد. آنچه در مورد از نظر اهميت در درجه اول قرار دارد مشخص كردن فضاهاي عمومي، نيمه عمومي و خصوصي است پس از آن مي توان فضاهاي پياده را از سواره، فضاهي محل توقف را از فضاهاي محل عبور، فضاهاي محل عبور كند را از فضاهاي عبور سريع و غيره جدا كرد. اين امر ميتواند تا حد لزوم ادامه يابد. علاوه بر آن گاهي تفكيك زماني فضاها و فعاليت ها نيز به خاطر تراكم و ناسازگاري فعاليت ضروري مي نمايد. براي حصول اطمينان از رعايت حريم هاي مشخص شده نياز به قدرت اجرائي قاطع و مداوم مي باشد.
ناســازگاري فعالــيت ها
اصولاً هر فعاليتي براي اينكه امكان وقوع پيد اكند نياز به فضاي مناسب دارد تخصيص متناسب فضا، عملكرد فعاليت را سهل تر و كارآئي آن را بيشتر مي كند. وجود عملكردهاي مختلف در كنار هم و استفاده هم زمان ايجاد عملكرد در فضاهاي محدود اگر در چارچوب برنامه و طرح مناسب و حساب شده نباشد مسلماً وضعيت را تبديل به بي نظمي و هرج و مرج خواهد كرد. و هيچ يك از گروه هاي ذينفع از اين وضع بهره اي نخواهند برد. براي جلوگيري از اين امر بايد علاوه بر تعيين حريم هاي فضائي و زماني و استفاده از ابزار موثر طراحي جهت مشخص نمودن آنها، سعي شود عملكردهاي مزاحم و ناسازگار كه به هر ترتيب با مشخصات و امكانات هر فضا منطبق نيستند حذف و برعكس عملكردهائي كه متناسب با امكانات بالقوه اين فضاها است در آنها بوجود آيند.
الويـت دادن به پــياده
در طراحي فضا ميادين و تخصيص فضاها به عملكردهاي مختلف بايد الويت را به عنوان يك سياست كلي به پياده ها و عملكردهاي مربوط به آنها داد. در ضمن با استفاده از تدابير لازم مردم را به پياده روي تشويق كرد. تحقق اين هدف مستلزم تامين فضاي كافي و مناسب، تامين ايمني، جالب و جاذب كردن فضاها و فراهم آوردن وسايل و امكانات لازم در اين فضاها است.
استفــاده از ابــزار طراحـي
* ديوار، نرده، سكو، زنجير، سيم كشي.
* اختلاف سطح، پله، جدول، خرپشته (رمپ)
* درخت، بته و فضاي سبز.
* جوي و آب نما.
* كف پوش (استفاده از فرم ها و تركيبات مختلف).
* رنگ.
* مصالح و مواد ساختماني مختلف (آجر، سيمان، سنگ، بتون، چوب، آسفالت، سراميك و غيره).
* انواع تابلو وعلائم نمادي.
* ابزار و وسائل محدود كننده نظير باريك كردن محل عبور پياده، موانع گوناگون افقي و عمودي، ورودي ها.
* خط كشي.
* چراغ و نور.
* استفاده از طراحي مجموعه نظير: پارك، گذرپياده، راستاي مسقف، يا كل يك فضا همراه با كلية وسائل شهري لازم نظير كيوسك تلفن، نيمكت، آبخوري، سطل زباله، صندوق پست و ...

علاوه بر ابزار فوق استفاده از تدابير ديگر نظير تفكيك زماني فعاليت ها و فضاها نيز به استفاده مؤثرتر از فضاها و عملكرد بهتر فعاليت ها كمك مي كند. زمان بندي استفاده از فضاها بايد بطور مشخص بوسيله علائم مناسب به اطلاع استفاده كنندگان از فضاها برسد. نمونه هائي از تدابير تفكيك زماني عبارتند از:
* ممنوع يا محدود كردن ورود وسائل نقليه موتوري به فضاهاي خاص در ساعات يا روزهاي معين.
* اختصاص كل يك فضا (ميدان) به عابر پياده در فواصل زماني لازم.
* يك طرفه كردن خيابان ها در ساعاتي از روز و عكس آن در ساعاتي ديگر.
در انتخاب ابزار فوق بايد علاوه بر جنبه هاي عملكردي به زيبائي و جالب بودن آنها نيز توجه نموده و حتي المقدور از نمادها و مفاهيم خودي استفاده كرد.
توجــه به طراحـي كلـي
ميادين و چهارراهها فضـاهاي خاصي از فضاهاي عمومي شهر را تشــــكيل مي دهند كه امكانات بالقــــوه زيادي را دارا مي باشند. استفاده مطلوب از اين فضاها مستلزم توجه به موارد زير است:
الف- تعريف نمودن هر فضا (ميدان، چهارراه و غيره) بر اساس موقعيت جغرافيايي در شهر، موقعيت نسبت به مراكز عمده فعاليت، موقعيت ارتباطي، موقعيت فرهنگي، موقعيت اقتصادي، موقعيت تاريخي، موقعيت اداركي- بصري: مركز ثقل محورهاي ديد عمده و غيره، وسعت فضا، كميت و كيفيت كاربري هاي اطراف، تراكم ساختماني و انساني اطراف، كيفيت ساختمان هاي اطراف و سيار امكانات و محدوديت هاي فضا. ب- شناسائي و توجه به كليت هر فضا در طراحي به اين معني كه حدود كلي هر فضا و فرم و هندسه آن به عنوان يك فضاي خاص بايد مشخص شده و با توجه به تعريف، هويت، شخصيت و عملكرد آن يك طرح منسجم و كامل براي آن تهيه و كليه ابعاد طراحي در آن رعايت گردد.
منطـــقه بنــدي
لازم است براي هر فضا يك طرح منطقه بندي تهيه شود و در آن كاربري هاي مجاز، تراكم و ارتفاع ساختمان ها و ساير مشخصات لازم به صورت همآهنگ پيش بيني شود. در اين طرح مي توان چگونگي استفاده مجاز از فضاها، فعاليت هاي غير مجاز، زمان بندي فعاليت ها و عناصر و اجزاء مناسب نظير چادر مغازه ها، تابلو و چراغ را نيز مشخص كرد.
* از قراردادن كاربري هاي با تراكم بالا در اطراف فضاهاي بالقوه متراكم بايد خودداري نمود. زيرا اين كاربري ها عامل مؤثري در ايجاد تراكم نامطلوب مي باشند.
* از تفكيك بيش از حد و نامعقول فضاهاي اطراف براي فعاليت هاي كوچك بخصوص فعاليت هاي جاذب جمعيت در طبقه همكف بايد خودداري شود.
* در موارد لزوم مي توان با عقب نشستن فضاهاي خصوصي فضاهاي نيمه عمومي بيشتري را جهت استفاده مشتريان و افراد ذينفع ديگر فراهم كرد.
* محدود كردن دسترسي سواره مستقيم به كاربري هاي اطراف فضاها.
* در فضاهائي كه تراكم فعاليت ها در آنها بيش از معمول بوده و متنوع است (نظير سرنبش ها، جلوي سينماها وغيره) لازم است فضاهاي خاصي متناسب با حجم و ماهيت هر فعاليت طوري پيش بيني شود كه از برخورد و اصطكاك بين فعاليت ها حتي الامكان جلوگير به عمل آيد. بخصوص بايد سعي شود محل هاي توقف (انتظار) از محل هاي عبور تفكيك شود.
* تعمير و مرمت سطوح كف پوش ها، پل ها و جداول و حذف كليه موانع غير ضروري كه به صورت برآمدگي يا تورفتگي اختلاف سطح شديد و غيره منتظره بوجود مي آورند.
* حذف كليه موانع غير ضروري مانند تابلو، ميله، بلوك هاي سيماني نرده، پل هاي هوائي عابر پياده كه بر سر راه عابر پياده قرار دارند.
* تغيير محل دكه ها، تابلوها، ايستگاه هاي اتوبوس، كيوسك تلفن، محل زباله، و ساير وسايل شهري به محل مناسب.
* كاستن از عملكرد ارتباط سواره براي ميدان ها با انتقال بعضي از مسيرها و ايستگاه ها به خارج از ميدان.
* در نظر گرفتن فضاهاي مخصوص عابر پياده در مكان هاي مناسب براساس تجزيه و تحليل الگوهاي رفتاري استفاده كنندگان.
* تعريض مسيرهاي موجود عابر پياده (خط كشي ها)
* اختصاص فضاي مناسب و كافي جهت استفاده پياده هاي در حال انتظار در سر تقاطع ها.
* سعي شود محل هاي مخصوص عابر پياده حتي المقدور در امتداد پياده روها قرا گرفته و با استفاده از تدابيري مانند اختلاف سطح، رنگ و فرم اين مسيرها طوري مشخص شود كه توجه عابر را به طرف خود جلب نمايد.
* در نظر گرفتن خرپشته با شيب حداكثر8% جهت ارتباط دادن سطوح مختلف براي پياده.
* استفاده از باغچه محصور با نرده، درخت و ساير وسائل شهري جهت ممانعت از عبور عابر پياده و هدايت آن با استفاده صحيح از فضاهاي مجاز.
* در طراحي فضاها و عناصر و اجزاء آن بخصوص وسائل و ابزار بازدارنده بايد توجه لازم به عمل آيد تا تنها جنبه عملكردي صرف اين ابزارو وسائل در نظر گرفته نشودو به زيبائي و جذابيت آن نيز توجه لازم معطوف گردد. در اين صورت تأثير ابزار طراحي بطور غير مستقيم و ضمني بوده و استفاده كننده احساس تحميل نمي كند. و بنابراين امكان موفق بودند آن بيشتر خواهد بود.

بكارگيري تدابير لازم جهت كنترل عوامل اقليمي- محيطي

تعديل شرايط نامساعد اقليمي- محيطي در فضاهاي شهري، عامل مهمي در استفاده بهتر و كاملتر از اين فضاها است. در اين مورد به نكات زير مي تون اشاره كرد:
* يكي از عوامل بسيار مؤثر در كنترل عوامل اقليمي و بالابردن كيفيت محيط، فضاي سبز و بخصوص درخت است.
*استفاده از راهروهاي مسقف در اطراف ميادين و يا در بخشي از آن.
* حداقل استفاده از آسفالت بخصوص براي كفپوش فضاها پياده.
* انتقال ايستگاه هاي اتوبوس و ميني بوس به خارج از ميدان ها به منظور كاهش دود، حرارت و سرو صدا و هم چنين تراكم جمعيت.
* جلوگيري از ورود وسائل نقليه سنگين به اين فضاها و محدود كردن ساير وسايل نقليه موتوري.
* پيش بيني همآهنگ پيش آمدگي ساختمان ها در اطراف فضاها به منظور تامين سرپناه.
* استفاده از چادر سايبان به صورت همآهنگ براي مغازه.
* انتقال كاربري هاي ناسازگار (ايجاد كنده سرو صدا و دود، حرارت وغيره) به مكان هاي مناسب ديگر.
تعيين تكليف براي فضاهاي رها شده و غير قابل دفاع
اينگونه فضاها امكانات بالقوه اي را براي جذب و تمركز فعاليت هاي غير مجاز فراهم مي آورند. اصولاً هر چه كيفيت ظاهري فضاها پائين تر بوده و حس تملك و تعلق در آنها تقليل يابد فعاليت هائي كه به آن فضاها جلب مي شوند نيز از كيفيت پائين تري بهره مندخواهند بود. ورودي پاساژها و ورودي طبقات فوقاني، جلوي فروشگاه هاي بسته، فاصله بين فروشگاه ها، نمونه اي از اينگونه فضاها هستند.
تامين وسائل شهري لازم در مكان هاي مناسب
وسائل شهري مي توانند يك فضاي مرده و بدون استفاده را فعال و زنده كنند. علاوه بر عملكرد مشخص هر يك از اين وسائل زيبائي و جذابيت آنها از نظر شكل، اندازه، رنگ و تركيب و غيره نقش مهمي در بالا بردن كيفيت فضا بازي مي كند. طراحي اين وسائل بايد با توجه به خصوصيات فرهنگي و امكانات موجود انجام گيرد.
علاوه بر طرح مناسب هر وسيله، مكان و تركيب آنها نيز حائز اهميت است. اين وسائل نبايد طوري قرار داده شوند كه مسير عبور پياده را سد كنند و يا از محل نياز زياد دور باشند. به علاوه تراكنم تعداد زيادي از اين وسائل در محلي كه خود از فعاليت هاي ديگر متراكم است و محدوديت فضائي نيز در آن محل وجود دارد مشكلات زيادي به بار مي آورد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

شقایق رییسی

عضو جدید
سلام.بابت مقالتون ممنون.اگه یه نمونه موردی کارکرده منظورم پروژه هست داشتید لطف کنید بزارید.خیلی بهترمیشه.ممنون
 

Checkmate

کاربر فعال تالار مهندسی شهرسازی ,
کاربر ممتاز
سلام.بابت مقالتون ممنون.اگه یه نمونه موردی کارکرده منظورم پروژه هست داشتید لطف کنید بزارید.خیلی بهترمیشه.ممنون

برای نمونه موردی به کتاب "تحلیل فضاهای شهری در رابطه با الگوهای رفتاری استفاده کنندگان و ضوابطی برای طراحی" نوشته دکتر سید حسین بحرینی و چاپ انتشارات دانشگاه تهران مراجعه کنید.در این کتاب به تفصیل نمونه های موردی ایرانی به دقت بررسی و تحلیل شده اند.
 

shahrsazism

عضو جدید
کمک!

کمک!

نمونه از میدون انقلاب می خوام ، ت. سوات نوشتنم مشکل دارم. ممنون میشم کمکم کنید.
 

I'M SOMEONE

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان کسی جزوه ی آشنایی با تحلیل فضاهای شهری دکتر چرخچیان رو نداره ؟؟؟ انتشارات پیام نور .
یه جزوه ی آقای خسروانی ( اگر اشتباه نکنم )
یک جزوه ی معتبر که مباحث تراکم و سطح اشغال و طرح تفصیلی و ... رو خیلی خوب توضیح داده باشه برای دانشجو های معماری
ممنون
 

AzZin

عضو
دوستان در مورد تحلیل و شناخت زرگنده ی طهران اطلاعاتی ندارید ؟
 
چقدر محتوا علمی ممنون از همگی شما که اطلاعاتتون را با ما به اشتراک میگذارید
سپاس فراوان
 
بالا