[تاریخ هنر ایران] - هنر سلجوقى

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
دورهٔ سلجوقى در هنر ايران شامل سال‌هايى است که اين سلسله در ايران و آناتولى صاحب قدرت شدند و نيز شامل ادواى است از نابسامانى و انحطاط تاريخ سلجوقيان در ايران که به اين ترتيب دو سده به طول انجاميد.

نوآورى‌هاى معماران ايرانى در اين دوره از هند تا آسياى صغير نتايج و پى‌آمدهاى وسيعى در بر داشت؛ و هنرمندان در گسترهٔ وسيعى از هنرها، شامل نساجى و سفالگري، عاجکاري، فلزکارى با ويژگى‌هاى منطقه‌اى آثار ماندگارى را خلق کردند.

سلجوقيان قبيله‌اى از نژاد ترکان اُغوز بودند و نام خود را از سلجوق يکى از رؤساى خود گرفتند. آنها پس از گرايش به اسلام از اُغوزها جدا شدند و به خدمت سامانيان در آمدند و در حومهٔ سمرقند سکنيٰ گزيدند. سپس سلطان محمود غزنوى به سلجوقيان اجازهٔ سکونت در منطقهٔ خراسان را در اين اسکان نخستين هستهٔ مرکزى سلطنت آنان را که در عرض نيم قرن امپراتورى منسجم ولى مستعجلى بود، تشکيل داد. اين امپراتورى به‌تدريج گسترش يافت و شامل همهٔ آسياى صغير نيز شد و تحولات نژادى و زبانى وسيعى در مناطق مختلف به‌وجود آورد. از اين زمان به بعد ترکان سرتاسر آناتولى را گرفته و زبان و نژاد خود را تحميل نمودند. در منطقهٔ آذربايجان نيز تحولاتى از اين دست صورت گرفت؛ اما مرکز ايران با جذب ترکان و ايرانى کردن آنها روش متفاوتى را در پيش گرفت.



گنبد مدور، مراغه، 563 هـ‌ق


مسجد جامع عتيق، قزوين
سلجوقيان در سال ۴۳۱ صاحب کل خراسان شدند و به طرف مرکز ايران روى آوردند و شهر رى و اصفهان را تصرف کردند. طغرل رهبر آنها در سال ۴۴۷ وارد بغداد شد و از خليفه وقت لقب سلطان دريافت نمود و بازوى نظامى خلافت عباسى گرديد. سپس جانشين او الب‌ ارسلان، آذربايجان، شمال بين‌النهرين و سوريه را تصرف کرد و سپس بر امپراتور بيزانس غلبه نمود و راه نفوذ سلجوقيان به آناتولى گشوده شد. سپس ملک‌شاه پسر او، نظام‌الملک را که يکى از فرهيختگان ايرانى بود و سياستمدارى بزرگ و توانا و نماينده طبقهٔ حاکم ايرانى و مشاور پدرش به‌شمار مى‌آمد، به وزارت خود برگزيد.

ارکان امپراتورى سلجوقى عليرغم شکوه و جلال ظاهريش، سست و رو به نابودى بود. اين قوم صحرانشين فاقد مفهوم ملت و حکومت بودند و سرزمين‌هاى مفتوحه را ملک شخصى خانوادهٔ خان مى‌پنداشتند.

تا زمان مرگ سنجر در سال ۵۵۲ سلطنت سلجوقيان، در خراسان و ماوراءالنهر ادامه يافت. اين مناطق بعداً تحت سلطهٔ يک سلسلهٔ ترک نژاد ديگر يعنى خوارزمشاهيان قرار گرفت. تا اين‌که اين سلسله در مقابل تهاجم مغولان در سال ۶۱۶ از پاى درآمد.

دورهٔ سلجوقى يکى از ادوار خلاقه جهان اسلام است. در اين دوره در همهٔ زمينه‌هاى هنرى پيشرفت‌هايى باشکوه صورت گرفت که از نظر سبک تفاوت‌هاى منطقه‌اى وجود داشت. در زمينهٔ معمارى عناصر رنگى وارد شد و از آجر براى تزئين بهره گرفته شد. سبک چهره‌هاى جانورى ادامهٔ هنر ساسانى بود. پيکره‌هاى انسانى گاهى به‌طور مستقل در تزئينات سفالينه‌ها به‌کار مى‌رفت و به‌صورت طاق يا جفت و اغلب درون طرح‌هاى هندسى تصوير مى‌شد.

اين دوره از نظر پيشرفت‌ها و تحولات وسيع در کل زمينه‌هاى هنرى بسيار چشمگير و برجسته بود.



معمارى

در عصر سلجوقيان هنر معمارى به شکوفايى و کمال رسيد و هنرمندان و معماران آثار فراوانى بوجود آوردند. در اين دوره از تلفيق‌ حياط چهار ايوانى و تالار مربع گنبددار (چهار‌طاقي)، مسجد بزرگ ايرانى بوجود آمد. به‌گونه‌اى که حياط مرکزى و چهار ايوان اطراف آن اساس معمارى مذهبى در ايران گرديد. نماسازى ديوار بناها با آجر بود و از امکانات هنرى آن استفاده مى‌شد و نقوش متنوعى از آجر به‌وجود مى‌آورند. هنر آجرتراشى و تزئين بناها با آجرهاى تراشيده شده از قرن پنجم هجرى در ايران معمول و تا اواخر قرن ششم ادامه يافت و کامل‌تر گرديد.

سلجوقيان در بکارگيرى گنبد دو پوسته سعى زيادى داشتند و نوع جديدى از پايه را براى آن در نظر گرفتند. علت بوجود آمدن گنبد دو پوسته، فضاى داخلى و قالب خارجى بود. گنبد داخلى نيمکره‌اى بود ولى گنبد بيرونى به شکل بيضى نسبتاً نوک تيزى اجرا مى‌شد. نمونهٔ چشمگير در اين مورد گنبد مسجد جامع اصفهان است.



مسجد جامع، اردستان، اصفهان بناى مدرسه از جمله بناهاى مذهبى اين دوران بود. مدرسه در سرتاسر امپراتورى سلجوقى گستريش پيدا کرد و داراى ويژگى‌هايى گشت از جمله صحن چهار ايوانى که ريشه ايرانى داشت. از معروف‌ترين مدارس، مدرسه نظاميه بغداد بود و نيز در اصفهان، نيشابور، بلخ، بصره و ... . از ديگر بناهاى مذهبى بناهاى آرامگاهى بودند که در اين دوران ساخته شدند.

معمارى غيرمذهبى نيز همدوش معمارى مذهبى بکار مى‌رفت. معمارى غيرمذهبى رايج در دورهٔ سلجوقيان کاروانسراست که داراى صحن بزرگ و چهار ايوان است.

دورهٔ سلجوقى دورهٔ توازن و تعادل معمارى ايرانى بود که از تجارب پيشين بهره مى‌گرفت و الگوهاى تازه‌‌اى براى آينده ايجاد مى‌کرد.

در اواخر عهد سلجوقى ترئينات گچبرى و رنگ اهميت زيادى يافت. کاشى لعابدار فيروزه‌اى در تزئين معمارى بکار گرفته شد.

از ويژگى‌هاى اين دوران در معمارى استفاده از آجر بود. آجرهاى عالى با جايگيرى ظريف و شکل‌گيرى هندسى نقوش برطبق سبکى دقيق، ويژگى‌هاى تزئينى بنا را جلوه‌گر مى‌ساخت. اين امر با توانايى و قدرت تکنيکى اعجاب‌آ‌ورى اجرا مى‌شد.



مسجد جامع (حجه اسلام)، تبريز
از مساجد ايران در اين دوران مى‌توان به مسجد جامع اصفهان، مسجد جامع اردستان، مسجد جامع گلپايگان، مسجد جامع قزوين و از مدارس، مدرسهٔ خارجرد را نام برد. از بناهاى غيرمذهبى که بيشتر کاروانسرا هستند مى‌توان رباط شرف، رباط انوشيروان، رباط ملک (سمرقند بخارا) و از برج‌ها و مقابر اين دوره که به شکل تپه ساخته شده‌اند، و دو طبقه بوده‌آند، مقابر دايره شکل سه گنبد در اروميه و برج مدور مراغه و از مقابر نقشه ترک‌دار، مقبرهٔ پير، گنبد سرخ و گنبد علويان و از مقابر چند ضلعي، گنبد على در ابرقو، گنبد کبود در مراغه و از برج‌ها، برج دماوند، برج غربى و شرقى خرقان و برج مهماندوست را نام برد.



سفالگرى و فلزکارى
انواع متنوعى از سفالينه‌‌ها کمى پس از روى کار آمدن سلجوقيان در ايران ظاهر شد. مراکز عمدهٔ آن در ايران شهر رى و کاشان بود. ويژگى اين سفالينه‌‌ها استفاده از خمير سفيد بود، که عملاً کاربرد لعاب را منتفى مى‌کرد. در اين دوره بود که سفالينه‌ها چند رنگ چينى توليد شدند.

برخى ظروف که در حدود قرن ششم هجرى توليد شد، مشبک‌کارى ترئين يافته بود و شبکه‌‌ها با لعاب شفاف پرشده بودند. در اواسط همان قرن لعاب‌کارى رنگى بوجود آمد که معمولاً به‌رنگ فيروزه‌اى يا آبى تيره بود.

سفالينه‌هاى زرين‌فام نيز در خلال قرن ششم بوجود آمدند. نمونه‌هاى نخستين آن، ريشه در مصر و بين‌النهرين داشت و در ايران از پيشرفت و تحول کافى برخوردار شد.

نقش‌پردازى سفالينه‌‌ها در شهر روى و کاشان باهم متفاوت بود. در رى زمينه زرين‌فام بود و پيکره‌ها با تزئين گياهان مارپيچ احاطه مى‌شدند و سرانجام پيکره‌ها به نقش‌هاى کوچک تنيده در نقش‌هاى گياهى تبديل شدند. در کاشان پيکره‌هاى انسانى اغلب در برابر يک منظره قرار مى‌گرفتند. گاه پيکره‌ و بعدها دو پيکره نشسته بکار مى‌رفت که در حال صحبت باهم بودند. در بين‌النهرين ظروفى توليد مى‌شد که تزئين برجسته داشتو با اسليمى‌هاى سلجوقى مزين شده بود. اين ظروف خشن‌تر از ظروف ايرانى بود.


در اواخر قرن ششم سفالينه‌هاى زيباى مينايى توليد شد. اين ظروف در شهرهاى کاشان، رى و احتمالاً ساوه توليد مى‌شدند که داراى تزئيناتى شبيه ظروف زرين‌فام کاشان بودند. گاه هم وقايع شاهنامه و صحنه‌هاى نبرد در ترکيب‌بندى‌هاى کوچک ارائه مى‌شد.

در سال‌هاى آخرين قرن ششم، پيشرفت تکنيکى قابل توجه بود و اولين نمونه‌هاى سفالينهٔ لاجوردى توليد شد.

در دورهٔ سلجوقي، هنر و فن فلزکارى نيز به شکوفايى و توسعه ويژه‌اى دست يافت. از فلزات بکار رفته در قرن‌هاى پنج و شش مفرغ بود که آن‌را قالب‌ريزى و کنده‌کارى مى‌کردند و گاه با نقره و مس خاتم‌کارى و يا مشبک‌کارى مى‌کرده‌اند و حتى گاه ميناکارى هم انجام مى‌شده است. در تعداد بى‌شمارى از اشياء آن دوران از قالب‌ها و الگوهاى سنتى باستانى بهره گرفته مى‌شد. مانند بخوردان‌هاى خاتم‌کارى يا مشبک‌کارى شده که بيشتر به شکل حيوانات ساخته مى‌شدند.

از نمونه‌هاى برجسته فلزکارى در عهد سجلوقى مى‌توان از بخوردارن مفرغى به شکل شير نام برد که مشبک‌کارى شده است. و نيز بشقاب مفرغى که درو آن کتيبهٔ خط کوفى مزين شده است و پيکرهٔ جانورسانى روى آن کار شده است.

آثارى نيز از هنرمندان خراسان به امضاء رسيده که اطلاعاتى در اين زمينه ارائه مى‌دهند. سبک فلزکارى سلجوقى بيشتر صريح، شاداب و با توجه به جزئيات مى‌باشد.


نگارگرى

از نگارگرى سلجوقى به‌دليل ويرانگرى‌هاى مغولان تنها تعداد اندکى باقى مانده است. ويژگى اين نگارگرى‌ها شبيه نقاشى‌هاى روى سفالينه‌هاى اين دوره و شديداً تزئينى است. خمسهٔ نظامى در اين عهد سروده شد و بعدها الگويى براى نگارگرى ايرانى گرديد و شهرت فراوانى کسب کرد. نسخهٔ خطى ورقه و گلشا که احتمالاً در اوايل قرن ششم کار شده از نظر ترکيب‌بندى و شادابى رنگ‌ها بسيار شبيه هنر سلجوقى است.

منیع:aftabir
 
بالا