[تاریخ هنر ایران] -دوران پس از اسلام > غزنویان

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
غزنویان
(۳۴۴ ه.ق. - ۵۸۳ ه.ق.)



  • دیباچه
  • معماری
  • کاشیکاری
  • شیشه گری
  • سکه


دیباچه :

دولت غَزنَوی یا غزنویان (۹۷۵-۱۱۸۷ م.) (۳۴۴ ه.ق. - ۵۸۳ ه.ق.) یک حکومت
ترک تبار و مسلمان در بخشی از شرق خاورمیانه و جنوب آسیای میانهبود.اما به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تایید خلافت عباسی بود. شهرت این حکومت در جهان، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستانانجام داده‌است.

از آنجا که غزنویان نخستین پایه‌های شهریاری را در شهر غزنین آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند. بنیانگذار این دودمان کسی به نام سلطان محمود غزنوی بود. پدران او از خانات ترک بودند که در خراسان می زیستند. نام‌آورترین شهریاران این دودمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود بودند. پس از سلطان مسعود این دودمان رو به ناتوانی گذارد و چندی بستر حوزه فرمانروای‌اش به بخش‌هایی از هندوستان و افغانستان کنونی محدود شد. حکومت غزنویان هند از نظر هنردوستی و توجه به شاعران فارسی‌سرا از اهمیت بالایی برخوردار است.
دولت غَزنَوی یا غزنویان یک حکومت فارسی‌زبان و مسلمان در بخشی از شرق خاورمیانه و جنوب آسیای میانه بود. دولت غزنوی خاستگاه نژادی و پایگاه ملی خاصی نداشت، اما به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تایید خلافت عباسی بود. زبان رسمی این حکومت فارسی بود. شهرت این حکومت در جهان، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام داده‌است.

غزنویان دودمانی ترک نژاد بودند .از آنجا که نخستین پویه‌های شهریاری را در شهر غزنین آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند.بنیادگذار این دودمان کسی به نام سلطان محمود غزنوی بود.پدران او بردگان ترکی بودند که در زمان سامانیان خریداری شده و برای این دودمان ایرانی خدمت می‌‌کردند.کم کم کار ایشان گرفت و به شهریاری هم رسیدند.ناماورترین شهریاران این دودمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود غزنوی بودند.پس از سلطان مسعود این دودمان رو به ناتوانی گذارد و چندی پستر حوزه فرمانرواییش به بخشهایی از هندوستان و افغانستان کنونی محدود شد.

عصر قزنوی از اعصار مهم تكوین و شكوفائی هنر ایرانی بوده است، زیرا از یك سو به علت همسایگی قلمرو این خاندان با سرزمین آسیای مركزی و مانویان آن دیار هنر مانوی و بودائی ( گندهارا) در خراسان رخنه ونفوذ داشت و از سوی دیگر روابط ایران و هند گسترش یافت و خواهی نخواهی هنر هند راه خود را بسوی خراسان گشود. اما نباید یك واقعیت مهم را نیز درین مرحله فراموش كرد و آن نحوه تفكر دستگاه خلافت عباسی درین باب است كه دربار پرتجمل و بظاهر فرهنگی غزنوی را نیز تحت تاثیر شدید قرار می داد. در حدود یك قرن پیش از اعتلای غزنویان درخراسان، بغداد مركز بحث و انتقاد درباب اندیشه‌های فلسفی و آئینی بود و این آزادی می توانست راه گشای هنر نیز باشد،‌اما با روی كارآمدن متوكل و جانشینان وی و بروز اختناق افكار، وضع بكلی دگرگون شد وآن دوران طلائی آزادی فكر بكلی به نقطه پایان رسید وهمه آن گروه كه در بغداد عصر هارون و مامون گرد آمده بودند پراكنده شدند و دسته‌ای ازیشان به سوی ایران مركزی و خراسان روی آور شدند و خیلی زود اصفهان و ری و بخارا جای بغداد را گرفت ،‌تا اینكه محمود ظهور كرد و به پیروی از روش حكومتی خاص خود بكلی تابع نظامات عباسیان شد كه در آن دوران ترس و وحشت فوقالعاده‌ای از شیعیان فاطمی داشتند و می خواستند هر طور كه هست خود ار از خطر دائمی این گروهها برهانند.


فتح سومنات


یکی از بزرگترین فتوحات سلطان محمود در هند فتح سومنات[SUP][/SUP] بود که بزرگترین و مهم‌ترین بت هندوستان بود و طولش به پنج متر بالغ می‌شد.هندوان دسته دسته به زیارت این بت می‌رفتند و صدها برهمن نیز به دعای وی مشغول بودند.این بت آنچنان برای هندوان با ارزش بود که حتی معتقد بودند دریا نیز وی را میپرستد و جزر و مد را نشانهٔ همین پرستش می‌دانستند.جواهرات فراوانی نذر این بت می‌شد و حتی صدها روستا وقف این بت بود.
تا قبل از اینکه غزنویان به سومنات حمله کنند، برهمنان هندو برای توجیه بی‌قدرتی بت‌هایی که به دست سپاه غزنویان نابود می‌شد می‌گفتند که این بتان مورد قهر سومنات هستند.هنگامی که سپاه ۳۰ هزار نفری ترکان غزنویان به قصد سومنات حرکت کردند هندوان به پای سومنات افتادند که جلوی سپاه محمود را بگیرد اما سومنات برای جلوگیری از نابودی خود نیز توانایی کاری را نداشت ٬و بدستور محمود نابود شد و ثروت معبد نیز به غنیمت گرفته شد.




پس از محمود تا پایان دودمان



بعد از مرگ محمود برای به حکومت رسیدن میان دو پسرش یعنی محمد و مسعود اختلاف بوجود آمد و بعد از کشمکش‌هایی مسعود توانست پیروز شود و به حکومت برسد اما چون حس می‌کرد کارگزاران پدرش با به حکومت رسیدن وی مشکل دارند، در صدد کنار گذاشتن آنها برآمد.در این زمان کارگزاران دستگاه غزنوی به دو دسته تقسیم شده بودند یک دسته پدریان یعنی طرفداران سلطان محمود و دیگران پسریان که هواداران مسعود بودند.
از جمله پدریانی که سخت مورد غضب سلطان مسعود قرار گرفت ابو علی میکال معروف به حسنک وزیر بود که چون از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار بود به ناچار برای از سر راه برداشتن وی، او را به انحراف مذهبی متهم نمود که شرح آن در تاریخ بیهقیآمده‌است.و سپس وی را دار زد و اموالش را مصادره نمود. این اقدام وی ضربه مهلکی بر پیکره دودمان غزنویان وارد کرد؛ زیرا وی با این کار هم خود را از داشتن کارگزاران مجرب محروم ساخت و هم وجه خود را در میان مردم که می‌دانستند علت اصلی بر دار کردن حسنک چیست، خراب نمود.
مسعود غزنوی نیز مانند نیاکان خود حمله به هند را در سرلوحه کارهایش قرار دارد اما دیگر از آن ثروت‌های افسانه‌ای هند خبری نبود و در نتیجه بار سنگین هزینه‌ها بر دوش مردمی نهاده شد که مجبور بودند مالیات بپردازند و این خود باعث نارضایتی مردم بویژه مردم خراسان شد.و در نتیجه توجه بیش از اندازه مسعود به هند وی از تحرکات سلجوقیان در خراسان غافل ماند. پس از مرگ مسعود فرمانروایی غزنویان به قسمتی از غرب هند به مرکزیت لاهور محدود گشت. و در نهایت در قرن ششم هجری غوریان آخرین بقایای غزنویان را نیز از بین بردند.




منبع :
ویکی پدیا .
daneshnameh.roshd.ir
 
آخرین ویرایش:

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
معماری

معماری




ترکان غزنوی به ویژه سلطان محمود غزنوی و پسرش مسعود ، جنگاورانی شگفت آور بودند که از کشورگشایی هایشان به ثروت زیاد رسیده و به معماری علاقمند بودند؛ اما از آنجا که ساختمایه آنها خشت و آجر بوده ، اثری چندانی از آن روزگار بجا نمانده است.
از بناهای زیبای روزگار سلطان محمود ، دو برج یادبود پیروزی ها و خرابه های بزرگ لشکری بازار برجا مانده است.اهمیت هنر غزنوی در تاثیری بود که بر هنر سلجوقی گذشته است. هنر غزنوی نزدیک به 150 سال به آفرینش آثار باارزش پرداخت.

مناره :
جایگاه آتش (نار - نور) بوده که در گذشته های دور این سرزمین برای راهنمایی کاروان ها و گردشگران ، بر فراز آنها آتش می افروختند.
دیرین ترین منار ایران از روزگار اشکانی به یادگار مانده که در نورآباد ممسنی جای دارد که به آن «میل اژدها» گویند و 7 متر بلندا دارد. ساختمایه آن سنگ سپید تراش خورده است و پلکان درون آن تا بام ادامه دارد.


میل ایاز

تنها ساختمان بجامانده از غزنویان در ایران ، «مناره ایاز» یا میل آرامگاه «ارسلان جاذب» در 36 کیلومتری مشهد می باشد.

ارسلان جاذب از ممدوحان فردوسي و از كساني بوده كه او را متمايل به گرايش هاي حماسي در ايران مي دانند. جالب است بدانيد که در زمان حيات او توس رو به پيشرفت و ترقي فرهنگي و سياسي گذاشت و از مراكز چهارگانه و پر اهميت خراسان شد.
ميل اياز كه ظاهرا همتايي در طرف ديگر ساختمان داشته، در گذشته جزو رباط بزرگي بوده كه در سالهاي 389 تا421 هجري ساخته شده است. اين مناره داراي 40 متر بلندي و حدود 100 پله براي صعود و قطر آن در پايين حدود 5/5 متر و در بالا 5/2 متر است. اين دو مناره علاوه بر جنبه زيبايي و راهنمايي مسافران وظيفه جايگاه ديده‌باني را نيز انجام مي‌داده‌اند.گرداگرد فراز مناره نوشته‌اي از آجر با خط کوفي ديده مي‌شود و فضاي داخلي اين بنا با رنگهاي مختلف و نقوش هندسي، كتيبه كوفي و گچبري زينت يافته است و گوشواره اي مشبك پا كار گنبد، و آجر چيني خفته و راسته بنا، خط كوفي معقلي زير گنبد و تكرار كلمه محمود در آن از ويژگي هاي اين بنا است.
مقبره ارسلان جاذب آجري و داراي نقش‌هايي با آجر و رنگ روشن و کتيبه‌اي بر گرداگرد سقف داخلي گنبد است. بالاي ديوار آن نيز کتيبه‌اي به خط کوفي و با رنگ آبي در زمينه کدار وجود دارد. اين بنا داراي گنبد کوتاه روي سافه‌اي 8 وجهي است. اين ساقه بر مکعبي با ارتفاع 10 متر استوار شده و در ميان رباط سنگ بست قرار دارد که اکنون ويرانه است اما در نزديکي آن رباط ديگري توسط امير عليشير نوايي ساخته شده که هنوز وجود دارد.
رباط سنگ بست با نقشه مستطيل داراي برج هاي ديده باني و نگهباني است. نيم برجهايي براي تقويت ديوارهاي اصلي و مرتفع آن وجود دارد. سر در ورودي اين بنا شباهتي بسيار با كاروانسراي مهيار در اصفهان دارد. فضاي داخلي رباط در حياط مركزي مشتمل بر حجره ها و اتاقهاي ويژه اقامت كاروانيان و اصطبل است.



منابع:
http://partian.blogfa.com/
http://www.tebyan.net/
wikipedia.org
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاشیکاری- شیشه سازی

کاشیکاری- شیشه سازی

کاشی کاری :

با گسترش دین اسلام در شرق، شیوه معماری در این مناطق خصوصاً در بخش تزئینات تغییر نمود. اسلامیون، آن دسته از آثار هنری که از آداب و رسوم اسلامی خارج بودند و حاوی نماد انسانی و حیوانی بودند را تخریب کردند. در نظر آنان هنر می‌بایست در خدمت علم و دانش باشد نه پرستش. در عهد اسلامی هنرهای تزئینی و صورت‌گری فقط از جهت صحنه‌های یادگاری و حماسی باقی ماندند. نقاشی مشجر خطوط هندسی و نوشته‌های کوفی مزین و آمیخته با گل و برگ و غیره روی بناها یقیناً از سده سوم هجری به بعد رواج یافته‌اند. این گونه تزئینات را می‌توان در خشت‌های بنای آرامگاه اسماعیل سامانی در بخارا در حدود سال‌های ۳۰۰ هجری قمری (۹۶۰میلادی)، مقبره پسر علمدار ۴۱۸ قمری (۱۰۲۷میلادی)، نقاشی گل و برگ لوحه سنگی مرمر سلطان محمود غزنوی حدود ۴۰۰ قمری (۱۰۰۹میلادی)، آثار نقاشی روی سنگ گچ دیوارهای انبیه عصر سامانیان و اوایل دوره غزنویان مشاهده کرد. بعد از آن در آسیای میانه شاهد پیشرفت نقاشی در عصر سلجوقی هستیم که نمونه‌های زیبا و دلکش آن را می‌توانیم در محراب مسجد جامع اولیا در حدود ۴۶۰ قمری (۱۰۶۷ میلادی)، بناهای مسعود سوم و منارهای غزنه حدود ۵۰۰ قمری (۱۱۰۶میلادی)، بقایای بناهای چشت شریف، مسجد جامع هرات ۵۶۷ قمری (۱۲۰۰ میلادی)، نقاشی‌های بنای مرقد امام خورد (یحیی بن زید) در سرپل حدود ۴۳۰ قمری (۱۱۳۵ میلادی) و مدرسه چونه بادغیس ۵۷۰ قمری (۱۱۷۵ میلادی) مشاهده کنیم.

مقرنس

تعریف :
مُقَرنَس آهو پا، آهو پای، پاآهو، پای آهو. یکی از عناصر تزئینی معماری اسلامی و ایرانی استکه گونه‌ای پیش کردگی یا تاقچه‌بندی آذینی در زیر گنبدها یانیم‌گنبدهای روی ایوان‌ها و درگاه‌ها، با آجر یا گچ و کاشی است که در آن هر رده از تاقچه‌ها از رده زیرین خود پیش می‌نشیند تا درگاه به هم آید. در طاقچه‌ها برجستگی‌ها و تورفتگی‌هایی همراه با نگاره‌های گوناگون درآورده می‌شود.
مقرنس یکی از عناصر تزیینی معماری است که در زیباسازی بناهای ایرانی به ویژه مساجد و آرامگاه‌ها نقش مهمی دارد. مقرنس‌ها به شکل طبقاتی که روی هم ساخته شده برای آرایش دادن بناها و یا برای آنکه به تدریج از یک شکل هندسی به شکل هندسی دیگری تبدیل شود، به کار می‌روند. مقرنس‌ها را می‌توان ازجمله عناصر موثر در ساختن گنبدها دانست، که بعدها کاربرد اولیه را از دست داده و بیشتر برای تزیین به کار رفته است. مقرنس‌ها معمولاً در سطوح فرو رفتهٔ گوشه‌های زیر سقف کار می‌شوند اما محل قرار گیری این عنصر تزیینی می‌تواند در بالای دیوارها، سقفها گوشه‌ها سردرها و مانند آن‌ها باشد. برخی معماران مقرنس‌ها را در جبهه ساختمان‌ها نیز به کار برده‌اند و در ساختن آن مهارت را به حدی رسانده‌اند که نمی‌گذاردند موجب سنگینی ساختمان شود و بر اصل و پایه فشار آورد.
مقرنس نوعی تزئین است با فرورفتگی‌ها و برجستگی‌هایی از روی نظم و قاعده که در بعضی موارد به شکل استالاکتیت آویزان است و در حقیقت این نوع تزئین معماری نوعی تزئین حجم پردازی شده‌است. درواقع مقرنس نوعی تجسم سه‌بعدی و برجسته نقش‌های هندسی و گره‌چینی‌های معماری و هنر اسلامی است.
به کارگیری مقرنس به طور عمده در معماری اسلامی در ایران و کشورهای اسلامی و عربی رشد کرد.

مقرنس دردوره غزنویان :


پس از ورود اسلام به ایران هنرهای ایرانی با حفظ پیشینهٔ تاریخی خود جنبه‌ای الهی یافتند. در این میان مقرنس همچون سایر آثار هنری شکل اصلی و آشنای خود را در دوران اسلام یافت.
گفتنی است که مقرنس را در چهار قرن صدر اسلام یعنی دوره آغازین به طور پراکنده می‌توان یافت به عنوان مثال آرامگاه شاه اسماعیل سامانی از سده سوم هجری قمری در بخارا که دارای قرنیز ساده در انتهای دیوارها در بالا و پائین آن یک ردیف طاقنما و مقرنس در گوشواره‌های زیرین گنبد آرامگاه است.
در سده‌های پنجم و ششم مقارن با حکومت غزنویان هنر علی العموم حالت تحول و تغییری شدید داشت. حتی گاه بازگشت به بعضی از خصوصیات هنر ساسانی نیز دیده می‌شد. در این هنگام به دلیل استفاده زیاد و رواج استفاده از گوشواره، زمینه مناسبی برای ایجاد و کاربرد مقرنس پدید آمده بود. ازجمله آثار معروف این دوره می‌توان به برج آجری امامزاده عبدالله اشاره کرد. مقرنس در این اثر تاریخی در قسمت پایه گنبد مخروطی به صورت کمربندی وجود دارد. سطح مقرنس نیز گچی است، گنبد علی نیز که در ابرقو است تماماً از سنگ است. همچنین برج طغرل نیز که مربوط به سده‌های ۵ و ۶ (۵۳۴ م) است در ۴ ردیف دارای مقرنس می‌باشد. گنبد معروف کبود در مراغه، اوایل سده شش در قسمت منشوری پایهٔ گنبد دارای دو دسته مقرنس و همچنین قسمت گنبد نظام‌الملک و تاج‌الملکمسجد جامع اصفهان و مسجد جامع اشترجاننیز از آثار مقرنس‌دار این دوره هستند.

شیشه سازی در دوره غزنویان :




دو جام پیدا شده در نیشابور متعلق به دوران غزنویان که در موزه متروپلیس نیویورک نگه داری می‌شود.


منابع :
ویکی پدیا
http://www.payamaviation.ir/


 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
سکه .

سکه .


سکه ضرب شده به نام سلطان مسعود.



منبع :ویکی پدیا
 
بالا