تاریخ انقلاب صـــنعتی

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
اروپا و جهان در سال 1700 در آستانه یک تحول بزرگ قرار داشت. تحولی که پس از گزینش کشاورزی توسط انسان که منجر به یک جانشینی و ایجاد سکونتگاه های اولیه در نه هزار سال پیش شد، آن را بزرگترین تحول تاریخ بشر دانسته اند. تحولی که جهانی که امروز ما در آن زندگی می کنیم را شکل داد. این تحول «انقلاب صنعتی» بود.
انقلاب صنعتی از انگلستان آغاز و سپس به سایر مناطق جهان منتقل شد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
اروپا پیش از انقلاب صنعتی

اروپا پیش از انقلاب صنعتی

اروپا در آستانه انقلاب صنعتی مانند هر بخش دیگر جهان جامعه ای روستایی بود. بیش از سه چهارم مردم آن در کشتزارها و کار و زندگی میکردند. حتی در کشورهای بیشتر شهری شده ای مثل انگلستان و فرانسه که پایتختهاشان یعنی لندن و پاریس شهرهایی پرجنب و جوش بودنداز میان جمعیت چندین میلیونیشان تنها چندصدهزار نفر در شهرها و شهرکها زندگی میکردند.
صنعت هم در داخل و هم در خارج از شهرها وجود داشت ولی در مقیاسی کوچکتر. تنها حدود پنج درصد از مردم به صنعت اشتغال داشتند که آن صنعت نیز بیشتر حول کشاورزی میچرخید.
ابزارها و چند ماشین موجود عمدتا از چوب درست میشد و استفاده از فلز به قطعات اصلی و جنگ افزارها محدود بود. محصولات اروپایی دست ساز بود و بیشترین نیرو را برای به کاراندازی این ابزارها و ماشینها عضله انسان تامین میکرد. برای تامین نیروی عضلانی اضافی از حیوانات برای کشیدن گاوآهن و گاری و آسیا کردن غلات استفاده میشد.
تنها نیروی منابع در دسترس دیگر، باد و آب بود که آسیاهای بادی و چرخهای آبی را به حرکت در می آورد. از ان گذشته چنین دستگاه هایی که به چرخ دنده های چوبی بسیار بزرگ متصل بود تنها برای کارهای پردامنه ای نظیر آسیا کردن غلات، خمیر کردن خرده مواد سلولزی برای تولید کاغذ و راه اندازی دمش کوره های بلند برای تولید آهن مناسب بود. باد نیز کشتیهای اقیانوس پیما را به حرکت درمی آورد گرچه در دریای مدیترانه هنوز هم از کشتی پارویی استفاده میکردند.
فراورده های صنعتی را معمولا کارگرانی تولید میکردند که در خانه های خود به تنهایی یا در گروه های بسیار کوچک و به ندرت بیش از ده نفر کار میکردند. از انجا که کار در خانه انجام میشد این شکل تولید صنعتی را نظام خانگی مینامند. فقط در چند رشته کوچکاز کارخانه های ساده، ساختمانهای یک اتاقه یا کارگاه هایی استفاده میشد که کارگران برای کار به آنجا میرفتند. کارخانه ها برای تولید کالاهای تجملی نظیر پارچه های بافته شده با نخهای طلایی و نقره ای و ساخت برخی جنگ افزارهای نظامی به ویزه توپ مفید بودند. هر دو نوع این کارها نیازمند نظارت دقیق بر کارگرها بود تا از سرقت فلزات گرانبها یا بی دقتی در کار که ممکن بود به تولید جنگ افزارهای معیوب و خطرآفرین بینجامد، جلوگیری شود.
این دنیا و سبکهای زندگی و تولید در آستانه دگرگونی بود. پس از انقلاب صنعتی تنها ردپایی از این زندگی باقی ماند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
نیرو، تولید و کارگران

نیرو، تولید و کارگران

اصطلاح انقلاب صنعتی را نخستین بار نویسندگان فرانسوی در اوایل قرن نوزدهم برای توصیف به کارگیری ماشینهایی با نیروی محرکه بخار در صنعت پارچه بافی کتانی به کار بردند. این اصطلاح در طول سده نوزدهم گاه به گاه و در انگلستان برای نخستین بار در سال 1848 در نوشته های جان استوارت میل نمود دوباره یافت. اما تا سال 1884 که جامعه شناس آرنولد توین بی گفتارهای پرطرفدار خود را درباره انقلاب صنعتی در انگلستان منتشر کرد به شکل عنوانی کلی برای صنعتی شدن متداول نگشت.
توین بی و دیگران از انقلاب صنعتی دقیقا چه معنایی را در نظر داشتند؟
اولا آنها درباره فرایندی سخن میگفتند که فناوری را در تولید صنعتی به کار میبرد. منابع جدید نیرو به غیر از نیروی انسان و حیوان برای راه اندازی ماشینها از اهمیت خاصی برخوردار بودند. در سده نخست انقلاب صنعتی نیرو از ماشینهای بخار تامین میشد. منابع بعدی موتورهای درون سوز (احتراق داخلی)،مولدهای برق و نیروگاه های هسته ای بودند.
ثانیا انقلاب صنعتی مستلزم راه های جدید سازماندهی نیروی کار است. چنین تجدید سازمانی از آن جهت ضروری است که ماشینهای دارای نیروی محرکه امکان میدهند که هر کارگر بیش از آنچه در گذشته میسر بود کار کند. مثلا یک کارگر در صنعت نساجی ماشینی شده انگلستان میتوانست یکصد برابر یک کارگر در نظام خانگی نخ تولید کند. گرچه در همه رشته های صنعتی افزایش تولید چنین چشمگیر نبود اما به هر حال تولید همه آنها افزایش یافت.
برای دستیابی به این افزایش، نیروی کار متخصص و هماهنگی نیاز بود که در دوران پیش صنعتی به ندرت یافت میشد. در صنعت ماشینی هر کارگر برای انجام کار معینی مثلا تولید مکرر یک قطعه خاص ورزیده میشد. کارگران دیگر مسئول ساختن قطعات دیگر بودند و همینطور کارگران دیگری باید این قطعات را به یکدیگر متصل میکردند.
این نیروهای کار جدید دیگر نمیتوانستند در خانه به کار بپردازند. به جای نظام خانگی مجتمعهای کارخانه ای بسیار وسیعی پدید آمدند که صدها و گاهی هزاران کارگر را تنها در یک رشته صنعتی در خود جای میدادند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
بیش از یک انقلاب صنعتی

بیش از یک انقلاب صنعتی

گرچه انقلاب صنعتی طی سالها به اصطلاحی عادی تبدیل شده اما در عین حال گمراه کننده است. اولا انقلابها با تغییر سریع همراه اند اما در جریان انقلاب صنعتی به ویژه مرحله آغازین آن تغییر غالبا تدریجی بود و گاهی چندین دهه طول میکشید. این فرایند در واقع بیشتر تکاملی بود تا انقلابی.


دومین کاستی اصطلاح انقلاب صنعتی در این است که فرایند مربوطه تنها شامل حال صنعت نمیشد بلکه به راستی تمام وجوه زندگی از اقتصاد گرفته تا سیاست و جامعه را تحت تاثیر قرار میداد. تنها گزینش کشاورزی در نه هزار سال پیش چنین تاثیر همه جانبه ای داشت. پیش از کشاورزی انسانها مجبور به کوچ نشینی همراه با شکار و گردآوری غذا بودند؛ پس از آن به زندگی پایدارتری در کشتزارها دست یافتند و اندوخته غذایی مستمری تولید کردند. وجود منابع غذایی قابل اتکا بود که امکان پدید آمدن زیستگاه های فراخ تر، شهرکها و شهرها و نیز واحدهای سیاسی بزرگتر (امپراطوریها) را فراهم آورد. نگهداری حساب اندوخته های غذایی و اجناس مبادله شده نیازمند ثبت و ضبط بود که به نوبه خود منجر به پیدایش نگارش شد.


به همین ترتیب انقلاب صنعتی روش و نوع کار مردم را تغییر داد، به طوری که تعداد کارگران کارخانه ها از کشاورزان فزونی گرفت. محل زندگی مردم نیز تغییر کرد و به تعداد جمعیت شهرنشین افزوده و از جمعیت روستایی کاسته شد. از آن گذشته بر اثر ماشینی شدن کشاورزی و در نتیجه افزایش تولید مواد غذایی و نیز بر اثر جا به جایی سریع و اطمینان بخش مواد غذایی با کشتیها و وسایل نقلیه با نیروی محرکه بخار و نفت جمعیت رشد کرد و بهبود حمل و نقل امکان جابه جایی این جمعیت صنعتی را افزایش داد.


انقلاب صنعتی سطح زندگی عمومی را بالا برد و به تعداد بیشتری از مردم امکان داد که از کالاها و مسکنی که پیش تر تجملی به حساب می آمد برخوردار شوند. اما در عین حال مشکلات موجود نظیر بیکاری، دستمزدهای پایین و شرایط بد کار اوضاع را وخیم کرد. تراکم جمعیت به خصوص در فقیرترین قسمت شهرها باعث بروز ناآرامی اجتماعی، بزهکاری و مشکلات بهداشتی شد. افزون بر آن تراکم جمعیت در شهرها و تولید ماشینی منجر به افزایش آلودگی گردید. در واکنش به این پیامدهای منفی سیاستهای اقتصادی و اجتماعی تازه ای ظهور کرد که سرمایه داری آزاد، سوسیالیسم و مارکسیسم از جمله آنها بودند.


بدین ترتیب انقلاب صنعتی تنها صنعت را متحول نساخت بلکه به دنیای امروز شکل داد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
انگلستان و تولد انقلاب

انگلستان و تولد انقلاب

زادگاه انقلاب صنعتی انگلستان قرن هجدهم بود که تمام شرایط لازم برای صنعتی شدن را دار بود.


شرایطی که باعث تولد انقلاب صنعتی در انگلستان شد به شرح زیر است:
1- جمعیت مناسب انگلستان و وجود روح سوداگری این جامعه
2- وجود منابع طبیعی (چه منابع طبیعی موجود در انگلستان نظیر زغال سنگ و چه منابع طبیعی ای که در فرایند استعمار نصیب انگلستان شده بود)
3- داشتن حاکمیت مقتدر که از فعالیت اقتصادی بازرگانان انگلیسی در خارج مرزهای این کشور حمایت میکرد
4- برخورداری از بنادر و مراکز تجاری
5- ثروت و سرمایه عظیم موجود در انگلستان که بخش اصلی آن حاصل استعمار انگلستان بود
6- فعالیت های شکل گرفته برای کسب سود از طریق فعالیت علمی که منجر به اختراعات و گسترش دانش در این کشور میشد


البته لازم به ذکر است که این عوامل (به استثنای عامل آخر که کمتر در کشورهای دیگر دیده میشد) در اختیار تعداد دیگری از کشورهای اروپایی نیز بود اما مجموعه این عوامل نخستین بار در انگلستان با هم آمیخته شدند و در نتیجه انقلاب صنعتی نیز از انگلستان آغاز شد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
جمعیت رو به افزایش انگلستان

جمعیت رو به افزایش انگلستان

انقلاب صنعتی هم به کارگر و هم به مصرف کننده احتیاج داشت که جمعیت به سرعت در حال افزایش انگلستان هر دو را تامین میکرد. پیش از قرن هجدهم رشد جمعیت در انگلستان کند بود. انگلستان در سال 1700 کمتر از هفت میلیون نفر جمعیت داشت و رشد جمعیتش چنان کند بود که آمارشناس انگلیسی گرگوری کینگ پیشبینی میکرد که کل جمعیت آن تا سال 2300 به یازده میلیون نخواهد رسید؛ اما در واقع از نیم قرن پس از کینگ جمعیت به سرعت رو به افزایش گذاشت. در نخستین دهه های قرن نوزدهم یعنی تنها کمی بیش از یکصد سال و نه ششصد سال پس از پیشبینی کینگ جمعیت انگلستان به یازده میلیون نفر رسید.


اگرچه تعداد تولدها در طول قرن هجدهم افزایش یافت اما تحول چشمگیر در نرخ مرگ و میر بود که به سرعت کاهش داشت. برای مثال در لندن و حومه آن در سال 1700 نیم میلیون مرگ بیش از تولد به ثبت رسید؛ اما در سال 1800 تعداد مرگ و میرها تنها بیست هزار بیش از تولدها بود.


یکی از علل کاهش نرخ مرگ و میر این بود که به خاطر آموزش بهتر ماماها و تاسیس زایشگاهها تعداد نوزادانی که از زایمان جان سالم به در میبردند بیشتر شد. افزون بر آن موارد مرگ و میر کودکان و بزرگسالان بر اثر بیماری کاهش یافت. بیماریهای واگیردار شایعی که در سراسر سده های پیشین کشور را به نابودی کشانده بود پس از 1700 از بین رفت. مثلا از قرن چهاردهم طاعون خیارکی یا مرگ سیاه متناوبا جمعیت انگلستان را کشتار میکرد؛ اما پس از شیوع طاعون در دهه 1660 این بیماری از انگلستان رخت بر بست. دیگر بیماریهای بزرگ نیز از الگوی مشابهی پیروی کردند. سیفلیس، یک بیماری نسبتا شایع و کشنده قرن شانزدهم گرچه در انگلستان قرن هجدهم همچنان حضور داشت اما دیگر ابعاد همه گیر نداشت.


دلیل پایان یافتن این بیماریهای همه گیر نامشخص است. بدون شک وضع بهداشتی مانند سده های پیشین خراب بود؛ زباله ها و فاضلابها معمولا به خیابانها ریخته میشد؛ اما لااقل یک بیماری مرگبار یعنی آبله بر اثر تلاشهای انسانی و آغاز مایه کوبی علیه آن در دهه 1760 تحت کنترل درآمد.
علت عمده دیگر کاهش نرخ مرگ و میر دسترسی به غذای بیشتر بود. در واقع تولید مواد غذایی در طول قرن هجدهم بیش از شصت درصد افزایش یافت که دو برابر میزان افزایش بین سالهای 1500 و 1700 بود.


بیشتر این افزایش ناشی از عرضه محصولات جدید بود. طی سده هجدهم کشاورزان انگلیسی کشت سیب زمینی را آغاز کردند که فراورده ارزان و مغذی ای از کار درآمد. سایر محصولات جدید تغذیه حیوانات را بهبود بخشید و به طور غیر مستقیم برای انسانها سودمند افتاد. توضیح اینکه حیواناتی که با ذرت، گندم سیاه، هویج و کلم تغذیه میشدند، مقدار بیشتری شیر و گوشت تولید میکردند که مزه بهتری هم داشت.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
شلغم تاونشند

شلغم تاونشند

مهمترین غذای تازه حیوان شلغم بود که ویسکونت چارلز تاونشند در نیمه نخست قرن هجدهم عرضه داشت. ویسکونت چنان مروج پرشور این صیفی بود که آماج شوخیهای بسیاری شد و نام مسخره «شلغم» تاونشند بر او نهاده شد؛ اما سرانجام بسیاری به ارزش این ماده غذایی پی بردند.


تا زمان تاونشند دامداران ناگزیر بودند با آغاز فصل سرما حیوانات خود را ذبح کنند؛ چراکه در طول ماههای زمستان چیزی برای تغذیه آنها وجود نداشت. تاونشند دریافت که شلغم را میتوان برای تمام زمستان انبار کرد و حیوانات اهلی با خوردن آن خوب پرورش پیدا میکنند.


تاونشند طرفدار سرسخت شبدر نیز بود؛ گیاهی پوششی که ازت خاک را که بر اثر کشت محصولات غذایی کاهش پیدا میکرد جایگزین کرده و دیگر نیازی نبود که کشاورزان هر سه سال یکبار بخشی از کشتزارهای خود را کشت نشده یا آیشی باقی بگذارند. تاونشند به جای آنکه کشتزارها را به صورت آیش باقی بگذارد تا ازت به صورت طبیعی ساخته شود، به استفاده از شبدر اصرار داشت که هم خاک را بازپروری میکرد و هم غذای مناسبی برای گاو و گوسفندها مهیا میکرد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
ماشینهای بذرکار و جفتگیری گزینشی

ماشینهای بذرکار و جفتگیری گزینشی

پیدایش راههای تازه ای برای پرورش محصولات و حیوانات برای کشاورزی انگلستان همانند شلغم و شبدر تاونشند از اهمیت بالایی برخوردار بود. تقریبا در همان زمانی که تاونشند به آزمایش شلغم و شبدر مشغول بود، یک کشاورز انگلیسی به نام جترو تول راههای تازه ای برای کشت بذر ارائه داد.


در گذشته کشاورزان بذر را روی سطح زمین شخم زده شده میپاشیدند. بیشتر این بذر را یا پرندگان میخوردند و یا ریشه نمیگرفت.


تول به جای آن پیشنهاد کرد هر بذری در عمق خاک کاشته و سپس با کج بیل اطراف آن صاف شود. نتیجه آن برداشت فراوان محصول بود؛ چراکه بذر بیشتری باقی مانده و سبز شده بود. تول با انجام عمل کاشت با ماشینهای بذر کار و کج بیلهایی که اسب آنها را میکشید، کارایی این فرایند را افزایش داد.


انگلیسی دیگری به نام رابرت بیکول با اختلاط نژادی بهترین نمونه هایی که توانست پیدا کند، نژاد گوسفند را که منبع اصلی تامین گوشت در جزایر بریتانیا بود، اصلاح کرد. نتیجه گوسفندی بود که دو برابر نمونه های دیگر گوشت تولید میکرد. از آن گذشته این گوشت طعم بهتری نیز داشت. این روش پرورش گزینشی به زودی در مورد سایر حیوانات به ویژه گاوها نیز به کار رفت.


این انقلاب کشاورزی که آن را چنین نام نهاده اند به اندازه انقلاب صنعتی شایان اهمیت بود و دلیل آوردن این مطلب در بحث انقلاب صنعتی پیوستگی و ارتباط زمانی، مکانی و محتوایی آن با انقلاب صنعتی بود.


نتیجه این انقلاب کشاورزی دسترسی به غذای خوب بود که این مهم باعث بقای نوزادان، از بین رفتن بیماریهای همه گیر و افزایش طول عمر انسانها شد. در نتیجه در نیمه قرن هجدهم مردم کودکان بیشتری داشتند و طول عمر بیشتری نیز میکردند و به این ترتیب جمعیت رو به افزایش بود.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
تاثیر افزایش زیاد جمعیت

تاثیر افزایش زیاد جمعیت

جمعیت رو به افزایش انگلستان رابطه پیچیده ای با رشد و گسترش انقلاب صنعتی داشت.


رشد روزافزون جمعیت بازار گسترده ای برای همه انواع کالاها نظیر پارچه، کفش، آجر، ریش تراش، چاقو، قیچی، ظروف آشپزخانه و ... فراهم آورد. صنعت انگلستان برای پاسخگویی به این تقاضا اولا راههایی را برای سرعت بخشیدن به تولید کالاهای مورد نیاز یافت و دوما برای تولید بیشتر کالا به احداث کارخانه های بیشتری اقدام کرد.


رشد صنعت به معنای نیاز به کارگران بیشتر نیز بود؛ از این رو جمعیتی که باعث افزایش کسب و کار شده بود، نیروی کار مورد نیاز آن را نیز تامین میکرد. هسته اصلی این نیروی کار را کشاورزان سابق تشکیل میدادند. روشهای جدید کشاورزی تول و بیکول نیازمند کشتزارهای گسترده، گله های بزرگ و سرمایه گذاری وسیع بود که کشاورزی را تنها در استطاعت ثروتمندترین زمینداران قرار میداد. کسانی که این توانایی را نداشتند به صنعت و حقوق ثابت آن روی آور میشدند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
آهن و زغال سنگ

آهن و زغال سنگ

یکی از مهمترین صنایع انگلستان در قرن هجدهم تولید آهن بود. آهن به دلیل خصوصیاتی نظیر پایداری، شکل پذیریی، استحکام و موارد متعدد استفاده در تکامل تولید ماشینی از اهمیت زیادی برخوردار بود. انگلستان نیز به لحاظ سنگ آهن غنی بود؛ اما سنگ سنگ آهن مانند تمام سنگهای معدنی دیگر باید گداخته میشد؛ یعنی با حرارت ذوب میشد تا فلز از سنگ و دیگر مواد سازنده سنگ معدن جدا میگردید.


تا پیش از قرن هجدهم کارگاههای ریخته گری انگلستان نظیر سراسر اروپا برای گداختن آهن از زغال چوب استفاده میکردند. تا سال 1700 عمده جنگلهای وسیع انگلستان و در نتیجه اندوخته زغال چوب آن از دست رفته بود. در نتیجه این مسئله تولید آهن در انگلستان چنان کاهش شدیدی یافت که کشور واردات این فلز را آغاز کرد.


انگلستان دارای ذخایر گسترده زغال سنگ بود که میتوانست جانشین زغال چوب شود. اما زغال سنگ حاوی مواد دیگری نظیر گوگرد بود که آهن گداخته شده را شکننده میکرد.


سرانجام در سال 1708 خانواده داربی گدازش آهن را با استفاده از کُک آغاز کرد؛ کک زغال سنگی است برای به دست آوردن فراورده خالص تر پردازش شده. آهن گداخته شده با کک دارای کیفیتی بسیار عالی بود.


با وجود زغال سنگ فراوان برای تهیه کک تولید آهن در انگلستان بسیار افزایش یافت و آهن به جای واردات به یک کالای عمده صادراتی مبدل شد. همینطور به عنوان یک ماده ساختمانی متداول گردید و اهمیت روزافزونی یافت.


در سال 1779 تولید کنندگان آهن، جان ویلکینسون و آبراهام داربی دوم نخستین پل آهنی را ساختند که بر روی رودخانه سورن نصب گردید. هشت سال بعد ویلکینسون نخستین کشتی آهنی را ساخت. حتی از آن مهمتر ابزار و ماشین آلات ساخته شده از آهن بود که جانشین مدلهای چوبی شد که از دوام و قابلیت اطمینان کمتری برخوردار بودند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
ماکوی سیار

ماکوی سیار

نساجی یکی دیگر از صنایع بزرگ انگلستان بود. کارگران انگلیسی طی قرنها پشم خام و بعدا پنبه را به پارچه کامل تبدیل میکردند. صدور پارچه حدود یک سوم از تمام تجارت داخلی و خارجی انگلستان را شامل میشد.


در طول قرن هجدهم چند اختراع مهم انجام شد که تولید منسوجات و در نتیجه سود آن را افزایش داد. در سال 1733 جان کای ماکوی سیار را اختراع کرد. یک دستگاه بافندگی دستی و معمولی وقتی به ماکوی سیار مجهز میشد، تعداد کارگران مورد نیاز برای بافتن پارچه را به نصف تقلیل میداد. در دستگاههای قدیمی یک کارگر نخ عمودی را هدایت میکرد و در همان حال کارگر دیگری نخ افقی را حرکت میداد. در دستگاههای بافندگی مجهز به اختراع کای ماکوی سیار نخ افقی را حرکت میداد. باز هم یک بافنده نخ عمودی را به کار مینداخت و در همان حال با یک دستگیره و یا یک اهرم پایی ماکو را حرکت میداد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
دستگاه نخ ریسی جنی و ماشین ریسندگی کرامپتون

دستگاه نخ ریسی جنی و ماشین ریسندگی کرامپتون

اگرچه بافندگی هنوز با دست انجام میشد اما با دستگاههای بافندگی دارای ماکو سرعت آن بیشتر شد. اینک بافندگان با چنان سرعتی پارچه تولید میکردند که انگلستان با کمبود نخ روبرو شد.


در سال 1764 جیمز هارگریوز که بافنده بود مشکل نخ را با دستگاه نخریسی جنی خود حل کرد. این دستگاه به طور همزمان هشت تار نخ را میریسید.


جنی که از نام دختر هارگریوز اقتباس شده بود، از چندین چرخ نخریسی درست شده بود که به طور عمودی کنار هم قرار گرفته بودند و همه آنها با یک تسمه و قرقره به کار میفتادند و مثل ماکوی سیار با نیروی عضلانی انسان کار میکردند. بعدها این دستگاههای نخریسی به چرخهای آبی متصل شد که هر کدام همزمان یکصد رشته نخ تولید میکرد.


از پی اختراعات کای و هارگریوز اختراعات دیگری صورت گرفت. در سال 1769 ریچارد آرکرایت یک سازه آبی ساخت که شامل یک رشته غلتک بود که الیاف را میکشیدند و تاب میدادند تا نخی بسازد که از تمام نخهایی که پیشتر ساخته میشد محکم تر و با دوام تر بود. این اختراع نام خود را از منبع نیروی خود یعنی آب گرفت.


پنج سال بعد ساموئل کرامپتون این سازه آبی را با دستگاه نخریسی جنی ترکیب کرد و دستگاهی ساخت که نخ تولیدی آن از نخ سازه آبی محکم تر و سرعت آن از دستگاه جنی بسیار بیشتر بود. این دستگاه که به ماشین ریسندگی کرامپتون معروف شد در اصل از چوب ساخته شده بود اما تا سال 1783 قطعات فلزی جایگزین چوب گردید و امروزه نیز برای تولید نخ به کار میرود.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
ماشین بخار

ماشین بخار

اختراع ماکوی سیار، دستگاه نخریسی جنی و سایر ماشین آلات در فضایی به وقوع پیوست که در انگلستان و حتی در سراسر اروپای قرن هجدهم توجه عمومی به دانش و فناوری وجود داشت. مسابقه و جایزه برای اختراعات تازه متداول بود. مسابقه ای که «انجمن هنر، صنعت و تجارت» برپا کرده بود، هارگریوز را به ساختن جنی خود برانگیخت که جایزه اول را برد.


یکی از مهمترین اختراعاتی که از این توجه و دلبستگی علمی زاده شد، یک منبع تازه نیرو، یعنی ماشین بخار بود. این ماشین نسبت به دستگاههای آبی یا بادی که کاملا تحت تاثیر شرایط متغیر آب و هوایی بودند، بیشتر قابل اتکا بود. روزی که باد نمیوزید، آسیاهای بادی از کار میفتادند. به هنگام خشکسالی چرخهای آبی حرکت نمیکردند و همچنین سیل میتوانست یک آسیاب یا چرخ آبی را از جا بکند و با خود ببرد. افزون بر آن برخلاف سایر منابع نیرو که میبایست در جایی مستقر میشدند که آب و باد کاملا در دسترس باشد، ماشین بخار را میشد در هر جایی که مورد نیاز بود قرار داد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
ماشین نیوکامن

ماشین نیوکامن

در سال 1690 دانشمند فرانسوی دنی پاپن یک مدل کوچک و کارای ماشین بخار را ساخت که حدود شش و نیم سانتی متر ارتفاع داشت. حدود بیست سال بعد، یعنی در سال 1712 مخترع انگلیسی توماس نیوکامن طرح پاپن را اقتباس کرد و یک ماشین بخار تمام عیار ساخت.


ساز و کار این ماشین بخار نسبتا ساده بود. آب جوش می آمد تا بخار تولید کند و بخار با شتاب به درون محفظه ای به نام سیلندر فرستاده می شد. در داخل سیلندر یک پیستون درست به اندازه غالب سیلندر وجود داشت که بخار آن را به طرف بالا فشار می داد. سپس یک افشانه آب سرد سطح بیرونی سیلندر را فرا می گرفت تا بخار را خنک و بار دیگر آن را به آب تبدیل کند. از آنجا که آب نسبت به بخار جای کمتری می گیرد، در داخل سیلندر در زیر پیستون خلا ایجاد می شد. آنگاه فشار هوا بر سر سطح خارجی پیستون آن را با فشار به ته سیلندر برمی گرداند. تکرار این فرایند باعث می شد پیستون پیوسته به بالا و پایین تلمبه شود.


برای استفاده از ماشین بخار در جریان کار فقط لازم بود میله ای را به پیستون متصل کنند و آن میله را به یک دستگاه وصل کنند. از آنجا که آتش بود که آب را برای تولید بخار می جوشاند، در آغاز این ماشین را ماشین آتش نامیدند و در سراسر تاریخ ماشین بخار کسانی که به این آتش سوخت می رساندند، آتشکار نامیده می شدند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
جيمز وات

جيمز وات

ماشين نيوكامن چندان قدرتمند نبود و همين كاستي استفاده از آن را در صنايع انگليس محدود مي كرد. بسياري از اختراعات ديگري كه پس از ماشين نيوكامن پا به عرصه گذاشتند نظير ماكوي سيار و دستگاه نخريسي جني هنوز يا به نيروي عضلاني و يا به چرخهاي آبي و آسياهاي بادي متكي بودند. كاربرد اصلي اين ماشين اين بود كه آب را از معادن عميق كه در سطح شيب دار به طرف پايين سرازير مي شد به بيرون تلمبه كند.


در سال 1765 جيمز وات يك ابزارساز اسكاتلندي راهي پيدا كرد كه ماشين بخار بهتر كار كند. او به هنگامي كه مشغول تعمير يك ماشين نيوكامن براي دانشگاه گلاسكو بود متوجه شد كه خنك كردن سيلندر و از پي آن گرم كردن دوباره موجب اتلاف انرژي اي مي شود كه مي توان براي كار از آن استفاده كرد.


ماشين پيشنهادي وات مانند ماشين بخار نيوكامن با ايجاد خلا در زير پيستون كار مي كرد اما بر خلاف ماشين موجود درجه حرارت سيلندر ثابت باقي مي ماند. مهمتر از آن چنين ماشين بخاري بهتر كار و نيروي بيشتري توليد مي كرد.


وات در سال 1769 براي ماشين بخارش از سوي پارلمان انگليس جواز ساخت انحصاري چهارده ساله دريافت كرد. پس از چندي معلوم شد توليد اين ماشين جديد از طراحي آن دشوارتر است. وات از همان آغاز با يك مشكل فني بزرگ رو به رو شد. مشكل از اين قرار بود كه پيستون درست غالب سيلندر از كار درآيد.


سيلندر با ايجاد يك سوراخ در داخل يك فلز توپر ساخته مي شد؛ براي آنكه پيستون درست غالب آن شود مي بايست قطر سوراخ در تمام طول آن با قطر پيستون برابر باشد. در آن زمان فناوري اي وجود نداشت كه سوراخ داخل سيلندر را به اين دقت درآورد و هميشه اين سوراخ در جاهايي بزرگتر از پيستون از كار درمي آمد. وقتي بين پيستون و سيلندر فاصله باشد بخار از اطراف پيستون مي گريزد و ماشين كار نمي كند. در ماشين نيوكامن يك صفحه چرمي آغشته به آب سرد از فرار بخار جلوگيري مي كرد اما از انجا كه وات مي خواست سيلندر را داغ نگه دارد نمي توانست از واشر آب سرد استفاده كند.


نخستين ماشين وات عمل نكرد زيرا سوراخ سيلندر در بالا يك هشتم اينچ بزرگتر از پايين بود. وات هيچ راه حل فوري براي اين مشكل نداشت و بسياري با جان اسميتون يك مخترع ديگر انگليسي قرن هجدهم همعقيده شدند كه مي گفت ماشين وات به خاطر دشواري توليد قطعاتش با دقت كافي كاربرد عمومي پيدا نخواهد كرد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
مشاركت و موفقيت وات

مشاركت و موفقيت وات

وات دلسرد نشد؛ با اين همه مجبور شد از كار ماشين بخارش چند سالي دست بكشد و براي تامين معاش خانواده اش به شغل نقشه برداري روي آورد. در سال 1773 از كار نقشه برداري خسته شد و با متيو بولتون يك شركت تشكيل داد. بولتون يك توليد كننده موفق كالاهاي آهني از سگك كفش گرفته تا چلچراغ بود. او مجاب شده بود كه مي شود ماشين بخار وات را سرانجام به گونه اي ساخت كه كار كند و مايل بود براي راه اندازي آن سرمايه گذاري كند. او موفق شد براي حفظ سرمايه گذاري خود، جواز انحصاري وات را تا سال 1800 تمديد كند.


اعتماد بولتون به ماشين وات سرانجام نتيجه درخور داد. در سال 1775 جان ويلكينسون ماشيني اختراع كرد كه مي توانست سوراخ سيلندر را با دقت درآورد و بدين ترتيب مشكل فني وات حل شد. تا سال بعد شركا دو ماشين بخار كارآمد ساختند و فروختند كه معلوم شد قدرت آن 300 درصد بيش از ماشين نيوكامن است. ماشينهاي وات سوخت بسيار كمتري هم مصرف مي كردند و مقاوم بودند. يكي از آنها كه در سال 1777 ساخته شد تا اوايل سده بيستم مورد استفاده باقي ماند.


وات در سالهاي بعدي موفق شد كاركرد ماشين بخارش را از جنبه هاي گوناگون بهبود بخشد.
ماشين وات در معادن، صنايع نساجي و بافندگي، آهنگري، عرق كشي، كاغذسازي و آردسازي به كار گرفته شد.


افزايش روزافزون تقاضا براي اين ماشين وات و بولتون را ثروتمند ساخت.
بولتون از سرمايه گذاري موفقش با اين جمله فخر مي فروخت: ‹‹ من آنچه را كه همه دنيا آرزومند داشتن آن است مي فروشم؛ نيرو! ››
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
واكنش عمومي


صاحبان كارخانه ها و معادن عموما از نوآوريهاي مخترعان انگليسي قرن هجدهم استقبال مي كردند. كارگران انگليسي اشتياق بسيار كمتري از خود نشان مي دادند و غالبا نسبت به ماشينهاي تازه دشمني مي ورزيدند. توده كارگران خشمگين كه احساس مي كردند معيشتشان مورد تهديد قرار گرفته به ماشينها و كارخانه هايي كه آنها را در خود جاي داده بودند حمله و آنها را نابود مي ساختند. مثلا بافندگان دستي به خانه جيمز هارگريوز يورش بردند، نخستين دستگاه نخريسي جني او را شكستند و اين مخترع را ناگزير ساختند از ترس جانش فرار كند. انبوه ديگري از بافندگان نخستين كارخانه هايي را كه از دستگاههاي نخريسي مجهز به نيروي بخار استفاده مي كرد سوزاندند و پشتيبانان مالي كارخانه تهديد به مرگ شدند.


با وجود اين حوادث انقلاب صنعتي ادامه يافت. هارگريوز در ناحيه اي از انگلستان اقامت گزيد كه دچار كمبود نيروي كار بود و دستگاههاي نخريسي اش شغل كسي را در آنجا مورد تهديد قرار نمي داد. در پايان قرن هجدهم بيش از بيست هزار جني مورد استفاده قرار داشت. كارخانه هاي بافندگي مجهز به نيروي جديد كه برخي از آنها تا چهارصد ماشين مجهز به نيروي بخار داشتند، به سرعت جايگزين نخستين كارخانه هاي ويران شده گشتند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
سرمايه گذاري در صنعت

سرمايه گذاري در صنعت

پرداختن به انقلاب صنعتي افزون بر افراد، منابع طبيعي و اختراعات به پول نيز نياز داشت. كسي مي بايست هزينه ساخت ماشينها و بناي كارخانه ها را تامين مي كرد. متيو بولتون چنين پولي را داشت؛ ديگراني هم بودند كه چنين پولي را داشتند. همانطور كه تاريخ نويسان ويل و آريل دورانت يادآور مي شوند، پولي كه به انقلاب صنعتي انگلستان اختصاص يافت از منابع گوناگوني فراهم آمد. سود تجارت، غنائم جنگي، استخراج يا واردات طلا و نقره و همچنين تجارت برده از جمله آنها بودند.


تجارت فرادريايي يك منبع عمده مالي براي صنعتي سازي شد. تجارت برده، كه سود آن از ربودن و فروختن صدها هزار آفريقايي ناشي مي شد تنها يك حلقه از زنجيره سوداگريهايي بود كه در سراسر كره زمين گسترش داشت. اسلحه و مشروبات الكلي انگليسي در آفريقاي غربي با برده، طلا و عاج معاوضه مي شد. بردگان را نيز در جزاير هند غربي (واقع در آمريكاي مركزي) با شكر، پنبه و تنباكو معاوضه مي كردند و سپس اينها را نيز در بازارهاي انگلستان و ديگر كشورهاي اروپايي به فروش مي رساندند. طلا و عاج آفريقا در عوض چاي، قهوه و ادويه به هندوستان مي رفت و اينها نيز در جزاير بريتانيا و اروپا به فروش مي رسيد. افزون بر آن انگلستان صدور چندين قرني پارچه پشمي به اروپا را ادامه مي داد. روي هم رفته، تجارت كار و كسبي پرسود بود و بازرگانان را ثروتمند مي ساخت.


اين بازرگانان ثروتمند كه مشتاق بودند ثروت خود را به كاري بزنند كه باز هم پول بيشتري برايشان فراهم آورد، در پي سرمايه گذاري خوب در گوشه و كنار انگلستان بودند. عده اي پول خود را در زمين كشاورزي و پرورش حيوانات اهلي سرمايه گذاري مي كردند اما بسياري بر اين عقيده بودند كه درآمد بيشتر را صنعت انگلستان فراهم مي آورد كه حدود پنجاه درصد سرمايه گذاريهاي اواخر قرن هجدهم را به خود اختصاص داد. اين وجوه انگيزه مالي به حركت درآوردن انقلاب صنعتي انگلستان بود.
انگلستان قرن هجدهم كه صنعتي شد، محل توليد صنعتي نيز به تدريج تغييير كرد. اقتصاددان آرتور توين بي يك قرن بعد نوشت: ‹‹ظهور ماشينها، به ويژه آنهايي كه با نيروي بخار كار مي كردند، باعث شد كارخانه جايگزين نظام خانگي شود. در حالي كه در گذشته خانه محل توليد بود، اينك كارخانه اين نقش را ايفا مي كرد؛ چراكه ماشين آلات بزرگ، پيچيده و پرهزينه اي كه با موتور كار مي كردند به محل مخصوصي نياز داشتند.››


توليد خانگي يكشبه از بين نرفت بلكه به نقش مهم خود در قرن نوزدهم نيز ادامه داد و حتي امروزه نيز در مقياس كوچكي وجود دارد. اما پس از 1800، نظام خانگي ديگر هيچگاه در انگلستان محور صنعت نبود.


به اين ترتيب در آغاز قرن نوزدهم انقلاب صنعتي در انگلستان ريشه هاي محكمي دوانده بود. با پايان يافتن دوره اعتبار مجوز وات، ديگر مخترعان شروع به اصلاح ماشين بخار كردند و آن را قدرتمندتر ساختند و كاربردهاي صنعتي ديگري براي آن يافتند. در همان زمان كارخانه هاي تازه و بزرگتري در سراسر انگلستان به سرعت سربرآوردند كه نيروي كار هرچه بيشتري را در خود انباشته بودند. در اين ميان انقلاب گسترش خود را نخست به اروپاي غربي و سپس به ايالات متحده آغاز كرد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
اگرچه انگلستان مركز انقلاب صنعتي و منشا نوآوريهاي بسياري بود اما در زمينه اختراعات موقعيت انحصاري نداشت. فرانسه نيز به سهم خود مخترعاني را پرورش داد. در اين رابطه به سه اختراع مهم مخترعان فرانسوي اشاره مي كنم.


1798 - لويي روبر
او ماشيني ساخت كه كاغذ را به صورت رولهاي دراز درمي آورد كه كار بسته بندي و ذخيره سازي را آسان مي كرد و در نقاشي كاربرد داشت.


1799 - لويي برتوله
او روش سفيد كردن پارچه با كلر را عرضه داشت. روش برتوله نصف زماني را مي برد كه روش سفيد كردن قديمي طول مي كشيد.


1805 - ماري ژكار
وي ماشيني ساخت كه پارچه را مطابق طرحهاي ظريف مي بافت. كارتهايي كه روي آن سوراخهايي تعبيه شده بود، ماشين را در توليد اين الگوها هدايت مي كرد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
حفظ اسرار

حفظ اسرار

با وجود اختراعات چشمگير در فرانسه، فناوري پيشرفته و همينطور كاربرد آن در صنعت بيشتر در انگلستان يافت مي شد. كارآفرينان و مهندسان از كشورهاي مختلف اروپاي قاره اي براي آشنايي با ماشينهاي جديد و روشهاي تازه توليد به جزاير بريتانيا كشيده مي شدند. آنها در پي اين نيز بودند كه تجهيزات و ماشينهاي بخار را خريداري كنند. چنين كاري دشوار بود؛ چراكه انگلستان كه مراقب رقابتهاي سوداگرانه بود، قوانيني را در جهت ممنوعيت صدور فناوري وضع كرد.


چنين قوانيني صدور فناوري از بريتانيا به بقيه اروپا را كند كرد، اما نتوانست از آن جلوگيري كند. فرانسه، آلمان، سوئيس و هلند از جمله كشورهايي بودند كه تلاش مي كردند به فناوريهاي موجود در انگلستان دست يابند.


همچنين قوانيني در انگلستان مبني بر ممنوعيت مهاجرت كاركنان كارآزموده و متخصص به ساير كشورها وضع شده بود؛ اما سوداگران ساير كشورهاي اروپايي بعضا با وعده حقوقهاي گزاف موفق به جذب آنها مي شدند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
كندي آهنگ انقلاب صنعتي

كندي آهنگ انقلاب صنعتي

با به قدرت رسيدن ناپلئون بناپارت در فرانسه در سال 1799 و به دنبال آن تسخير بيشتر اروپا توسط او، ورود تجهيزات و كارگران انگليسي به قاره اروپا باز هم دشوارتر شد. انگلستان به زودي درگير جنگ با ناپلئون شد و سرانجام اروپاي غربي را به محاصره دريايي درآورد، كه نتيجه آن كندي آهنگ انقلاب صنعتي در قاره اروپا بود.


مثلا در فرانسه تلاش هاي ناپلئون در ترويج نوسازي صنايع نساجي با شكست رو به رو شد كه سبب آن تا حدود زيادي محاصره دريايي انگلستان بود كه توليدكنندگان فرانسوي را از دسترسي به مواد خام، به ويژه پنبه محروم ساخت و آنها كه نخ كافي براي تامين نياز دستگاه هاي بافندگي سنتي و دستي نداشتند، ماشينهاي موتوري بافندگي را كنار گذاشتند.


در زمان شكست نهايي ناپلئون در واترلو، تنها دويست ماشين بخار در فرانسه موجود بود، كه با هزاران دستگاهي كه در انگلستان مشغول كار بود، قابل مقايسه نبود. از آن گذشته ماشينهاي بخار فرانسوي عقب افتاده بود و بسياري از آنها به خاطر نبود قطعات از دور خارج شده بود، در حالي كه بسياري از مدلهاي انگليسي مطابق آخرين پيشرفتهاي علمي بودند.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
نوسازي بلژيك

نوسازي بلژيك

با پايان گرفتن جنگهاي ناپلئون در سال 1815 انقلاب صنعتي در قاره اروپا به طور جدي آغاز شد و در بلژيك كه تا زمان استقلالش در 1830 بخش جنوبي هلند بود ريشه هاي محكمي يافت. بلژيك نيز مانند انگلستان داراي جمعيتي رو به رشد، ذخاير خوب زغال سنگ و آهن و صنعت بافندگي چند قرني آماده براي ماشيني شدن بود.


بلژيك نيز با وجود قوانين انگليسي ممنوعيت انتقال ماشينها و كارگران به خارج به سنت قاره اي استفاده از فناوري انگليسي براي ماشيني كردن صنعت خود ادامه داد. در عين حال اما توليدكنندگان بلژيكي در يافتن متحدان، سازندگان يا كارآفريناني كه مايل باشند قانون را ناديده بگيرند و به آماده سازي صنعت بلژيك كمك كنند به ندرت با مشكلي مواجه مي شدند. اين كار گاهي با رشوه انجام مي شد و گاهي به اين سبب كه آنها اين رافرصتي براي كسب سود در كشوري مي ديدند كه در آن رقابت فناوانه كمتر از انگلستان بود.


در ميان مهمترين كارآفرينان خانواده كوكريل بودند كه نخستين ماشينهاي شانه زني پشم و نخريسي را در بلژيك احداث كردند. كوكريل ها سرانجام كارخانه اي را در شهر ليژ براي توليد ماشين آلات بافندگي احداث كردند كه نخستين كارخانه از اين نوع در خارج انگلستان بود. نيروي كار بيش از دو هزار نفري آن را به يكي از بزرگترين كارخانه هاي جهان تبديل كرد. اين خانواده سپس در بلژيك وارد كار استخراج معدن و كشتي سازي شد. يكي از كوكريل ها به اين مي نازيد كه «من تمام اختراعات جديد را ده روز پس از به نتيجه رسيدن ان در اختيار دارم.»
 

Similar threads

بالا