تاریخچه باستان شناسی درایران

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
از قرن نهم هـ . / پانزدهم م . به بعد ، با انتشار سفرنامه‌هاي سياحان و جهانگردان خارجي ، ايران بعنوان يكي از كشورهاي باستاني با پيشينة فرهنگي كهن به جهانيان معرفي شد . « باروبارو » ي ايتاليايي يكي از نخستين كساني بود كه در سال 877 هـ . / 1472 م . از تخت جمشيد جايي كه در گزارش خود از آن با نام « چهل منار » ياد كرده بازديد نمود . تقريباً دو قرن بعد در عرص صفوي « پيترو دلاواله » جهانگرد ايتاليايي در سال 1032 هـ . / 1622 م . ، پاي در تخت جمشيد گذاشت و كتيبه‌هاي ميخي آنجا را نسخه برداري و براي مطالعه با خود به اروپا برد « انگلبرت كمپفر » جهانگرد و پزشك آلماني در سال 1098 هـ . / 1685 م . ، به تخت جمشيد آمد . او نخستين كسي است كه خطوط كتيبه‌هاي هخامنشي را به ميخ تشبيه كرد و آنها را « خطوط ميخي » نامگذاري كرد و در سفرنامه‌اش آگاهيهاي بيشتري دربارة اين محوطة باستاني به دست داد . چند سده پس از اين ديدارها و نسخه برداريها و مطالعات مقدماتي « گئورك ـ فريدريش گروتفند » محقق گمنام آلماني كه معلم تاريخ يونان باستان و زبان لاتين در دانشگاه « گوتينگن » بود ، با آنكه هرگز به ايران سفر نكرده و زبان و خط قديم و جديد ايرانيان را نياموخته بود ، در سال 1235 هـ . / 1837 م . ، موفق به كشف رمز و قرائت خط ميخي باستان شد و به راز كتيبه‌هاي هخامنشي دست يافت . به موازات اين كشف مهم و كمي بعد از آن يك نظامي انگليسي به نام « هنري راولينسن » كه براي آموزش و انتظام قواي نظامي ايران چند سالي را در استخدام حكومت قاجار بود و به خط و زبان فارسي تسلط كامل داشت و با سلاست بدان تكلم مي‌كرد بدون آگاهي از روش كار محقّق آلماني ، از كتيبه‌هاي هخامنشي « گنج نامة » همدان و « بيستون » كرمانشاه و كتيبه‌هاي تخت جمشيد نسخه برداري كرد . مهم‌ترين كار او نسخه برداري از كتيبة بيستون به سال 1252 هـ . / 1836 م . ، و كشف رمز و قرائت اين سند گوياي تاريخ ايران بود . حاصل يافته‌هاي وي با تفاوتهاي اندك نتيجة مطالعات « گروتفند » آلماني را تأييد كرد . از آن پس كليد كشف رمز و قرائت خط ميخي فارسي باستان و ديگر انواع خطوط ميخي رايج در جهان باستان به دست آمد . نخستين كلنگ كاوشهاي باستانشناسي در ايران را « ويليام كنت لوفتوس » انگليسي در سالهاي 51 ـ 1849 م . در ويرانه‌هاي شوش پايتخت باستاني عيلام بر زمين زد . اين تاريخ را مي‌توان سر آغاز فعاليتهاي ميداني باستانشناسي در ايران دانست . توصيف او دربارة اهميت اين محوطة وسيع باستاني توجه فرانسويان را به آثار ايران به طور اعم و به شهر باستاني شوش به طور اخص جلب كرد و آنان پيشدستي كرده و نظر مثبت شاه قاجار را براي صدور اجازة حفاري در شوش به دست آوردند . آنگاه يك مهندس معمار فرانسوي به نام « مارسل ديولافوا » براي تهيه مقدمات كاوشهاي باستانشناسي در شوش به سال 1883 م . / 1301 هـ . ق . ، وارد ايران شد . سرانجام طي تشريفاتي كه ناصر الدين شاه در فرمان خود به « ظلّ السلطان » ـ حاكم وقت اصفهان و خوزستان ـ متذكر گرديد ، كاوش فرانسويان در شوش رسماً در سال 1885 م . / 1303 هـ . ق آغاز شد و قريب 95 سال ادامه پيدا كرد . « ديولافوا » به همراه همسرش « ژان » و دو دستيار كار خود را در تپة آپاداناي شوش آغاز كرد . معمار فرانسوي بدون در نظر گرفتن مفاد قرار داد با دولت ايران وبا توسل به روشهاي غير قانوني ، اشياء مكشوفه و حتي اجزاء معماري را كه جا به جايي آنها به صراحت در توافق نامة ايران منع شده بود ، به موزة « لوور» پاريس منتقل كرد . دربار قاجار كه متوجه عهد شكني « ديولافوا » شده بود ، رسماً در اين مورد به دولت فرانسه اعتراض كرد ، امّا دولت فرانسه اين اعتراض را جدّي تلقي نكرد و فقط براي رفع كدورت از شاه ايران دعوت كرد تا براي بازديد از نمايشگاه اشياء مكشوفه در شوش به فرانسه سفر كند . اين سفر سومين و آخرين سفر شاه قاجار به اروپا و فرهنگستان ، بود كه در سال 1307 هـ . ق / 1889 م. انجام شد . شاه از نمايشگاه اشياء شوش در پاريس بازديد كرد و تحت تأثير آن قرار گرفت و سرانجام از اعتراض خود صرف نظر كرد و مقدمات كار براي انعقاد قرار داد جديدي دربارة كاوشهاي فرانسويان در شوش فراهم آمد . در سال 1312هـ . ق/1895 م. ، قرار داد جديدي ميان دولت ايران و فرانسه در 8 فصل تدوين گرديد ، امّا با كشته شدن ناصر الدين در ماه ذيعقده 1313 هـ . ق .، اين قرار داد هركز به مرحلة اجرا درنيامد . فرانسويان كه به اهميت و ارزش تپه‌هاي باستاني شوش پي برده بودند بار ديگر در عهد سلطنت مظفر الدين شاه قاجار قدم پيش نهاده و خواستار اجراي قرار داد منعقده شدة مذكور گشتند . در سال 1315 هـ . ق . / 1898 م . به « ژاك دو مُرگان » زمين شناس و مهندس معدن كه در آن زمان سرگرم كاوش باستانشناسي در مصر بود ، مأموريت داده شد تا براي اجراي قرار داد مورد بحث به ايران سفر كند . نخستين سفر وي با استقبال مقامات ايراني مواجه نگرديد و عبدالمجيد ميرزا ، حاكم وقت خوزستان حاضر به همكاري با او نشد و در نتيجه كاوشهاي شوش دچار وقفه گرديد . تا آنكه ضمن مسافرت مظفر الدين شاه به فرانسه ، مقامات فرانسوي فرصت را مغتنم دانسته و مسايل و مشكلات كار هيأت شوش را با وي در ميان گذاردند . شاه ايران وعدة مساعدت داد و همين امر منجر به تحميل قرار داد جديد و غير منصفانه‌اي شد كه در سال 1318 ق . / 1900 م . ميان دولت ايران و فرانسه منعقد گرديد و در تاريخ باستانشناسي ايران به قرار داد « دمورگان » مشهور شده است . به موجب اين قرار داد نه تنها امتياز كاوشهاي شوش بلكه مطالعات و حفاريهاي باستانشناسي سراسر ايران به انحصار فرانسويان در آمد . « دمورگان » از پاييز سال 1897 م . تا تابستان 1911 م . ، به مدت 15 سال سرپرستي هيأت كاوشهاي شوش و مطالعات و بررسيهاي ساير نقاط ايران را به عهده داشت . از اقدامات قابل ذكر و بيادماندي وي ايجاد بناي قلعه شوش در بلندترين نقطة تپة باستاني موسوم به « آكروپل » بود . پس از بركناري « دومرگان » از سرپرستي هيأت شوش ، زمان كوتاهي « پرشيل » خط شناس معروف سرپرستي هيئت شوش را به عهده گرفت . بسياري از الواح و آجر نبشته‌ها و اسناد مكتوب مكشوفه از شوش را وي رمز گشايي و قرائت كرد . آنگاه نوبت به « رونالد دومكنم » كه نه باستانشناس بلكه مهندس معدن بود ، رسيد . او به مدت طولاني يعني بيست و هفت سال در فاصله سالهاي 1291 تا 1317 ش . 1912 تا 1939 م . كاوشهاي شوش را هدايت كرد . معبد عيلامي « چغازنبيل » را نخستين بار وي بررسي و گمانه زني كرد . با آغاز جنگ جهاني دوم به مدت چند سال كاوشهاي شوش دچار وقفه گرديد . پس از خاتمه جنگ « رومن گيرشمن » كه از سالها پيش با سمت دستيار « ژرژكنتو» در تپه گيان نهاوند و نيز سرپرست كاوشهاي محوطة باستاني « سيلك كاشان » و شهر ساساني بيشاپور فارس ، كار باستانشناسانه كرده بود ، در سال 1325 ش . ( 1946 م . ) به سرپرستي هيئت شوش منصوب شد و كار ديگر كاوشگران را در پايتخت باستاني عيلام پيگيري كرد . وي اولين سرپرست هيئت شوش بود كه به معني اخص كلمه باستانشناس بود ؛ زيرا تمام سرپرستان پيش از او تخصصهاي ديگر داشتند . شهر پانزدهم عيلامي را كه از نخستين مراكز شهر نشيني در ايران به شمال مي‌رود ، وي كاوش و خاكبرداري كرد . كاوشهاي وي در معبد « چغازنبيل » و شهر « دوراونتاشي » ، در صفة هخامنشي ، « مسجد سليمان » و محوطة پارتي « برده نشانده » ، خوزستان و نيز جزيرة خارك قابل توجه و ذكر است . با بازنشسته شدن « گيرشمن » در سال 1346 ش . ( 1967 م . ) به مدت يك فصل سرپرستي هيئت شوش به عهدة « پراستو » كشيش و خط شناس بود و آنگاه از سال 1347 تا سال 1357 ش. « ژان پرو » به منزلة آخرين سرپرست فرانسوي هيأت شوش انجام وظيفه كرد و كشف الواح سنگي ياد بود بناي تالار آپادانا و مجسمه سنگي داريوش اوّل ( حاوي كتيبه‌هايي به خطوط ميخي عيلامي و هيروگليف ) مربوط به دورة سرپرستي وي است . با آغاز انقلاب اسلامي ايران كاوشهاي فرانسويان در شوش كه تقريباً يك سده به طول انجاميد متوقف شد و قلعة تاريخي شوش كه مركز و پايگاه هيئت فرانسوي بود در اختيار ادارة ميراث فرهنگي استان قرار گرفت . قرار داد موسوم به « قرار داد دومرگان » در سال 1306 ش. ( 1927 م . ) از سوي دولت وقت ايران لغو گرديد . ولي توافق شد كه هيئت فرانسوي كار خود را صرفاً در شوش دنبال كند و فرانسويان متعهد شدند تا موزه و كتابخانه‌اي در تهران احداث نمايند به شرط آنكه رياست آن در سه دورة متوالي ( هر دوره پانزده سال ) بعهدة يكي از اتباع فرانسه باشد .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در توصیه‌نامه ۱۹۵۶ سازمان یونسک و باستان‌شناسی چنین تعریف شده است :

« باستان‌شناسی دانشی است که به‌وسیله آن می‌توان اطلاعات بسیاری از شواهد باستان‌شناختی را به دست آورد .» باستان شناسان در میان آثار و بقایای انسانی که در طی هزاران سال زندگی او بر روی زمین برجای‌مانده است به جستجو می‌پردازد تا از شیوه‌های زندگی, اعتقادات، باورها و آیین‌های مذهبی, روابط سیاسی, اجتماعی, اقتصادی و فرهنگی انسان گذشته آگاهی یابد. این دانش مجموعه‌ای از تکنیک‌ها و روش‌ها را در برمی‌گیرد. شیوه‌های مختلف مطالعاتی که با توجه به فکر و اندیشه متفاوت باستان شناسان، حوزه‌های گوناگونی را دربرمی گیرد همانند: تاریخ، فرهنگ، محل‌های باستانی، عوامل اقلیمی, فنون و حرفه‌ها, آیین‌ها و باورهای مذهبی, معماری و هنر، خط و زبان. تعاریف متعددی هم که از باستان‌شناسی می‌شود ناشی از وجود همین مکاتب و اندیشه‌های متفاوت باستان شناسان از مکتب تاریخ فرهنگی گرفته تا باستان‌شناسی نوین است. علی‌رغم همه‌ی این تفاوت‌ها، باستان‌شناسی در اصل توصیف, تبیین و درنتیجه درک گذشته توسط باستان شناسان و آگاه‌سازی دیگران از تصورات آنان از اتفاقات گذشته است که می‌تواند گزارشی دقیق و علمی یا شرحی داستان گونه باشد.

داده‌های باستان‌شناختی _ که برای تبیین و تفسیر آنچه این داده‌ها دلالت بر آن دارند ،وجود آن‌ها لازم و ضروری است _ همان یافته‌ها و کشفیاتی هستند که به‌طور عمده یا از کاوش‌های باستان‌شناسی به دست می‌آیند و یا از طریق جستجو و بررسی‌های میدانی. هر یافته حامل پیام‌ها و ارزش‌های گوناگونی در زمینه‌های فرهنگی، تاریخی، هنری و مانند آن بوده و به همین دلیل از اهمیت خاصی برخوردار است. این یافته‌ها در حقیقت مدارک، شواهد و اسنادی هستند که پایه و اساس مطالعات علمی را تشکیل می‌دهند و ماده خامی برای پژوهش‌ها و تحقیقات دانشمندان فراهم می‌سازند .

لیکن بین داده‌ها و مدارک باستان‌شناختی تفاوت اساسی وجود دارد و آن این است که داده‌ها فقط حاوی اطلاعات خودشان بوده و نمی‌توان آن‌ها را به‌خودی‌خود مدرک باستان‌شناختی به‌حساب آورد . تنها زمانی این داده‌ها موردتوجه قرار می‌گیرند که در چارچوبی مشخص از مفاهیم قرار گرفته و بر اساس این چارچوب به طراحی روش‌ها و فنون دست زده و سپس اطلاعات از آن‌ها استخراج می‌شوند. به همین دلیل این داده‌ها به‌تنهایی فاقد اهمیت و ارزش بوده و در همراهی با مدارک دیگر در یک مجموعه می‌توانند پاسخگوی نیاز دانشمندان باشند. به‌طورکلی انواع اطلاعاتی که یک باستان‌شناس برای تفسیر و تبیین مدارک به‌دست‌آمده در بازسازی جوامع و فرهنگ‌های گذشته نیاز دارد به چهار گروه تقسیم می‌شوند :

الف ) اطلاعاتی از تکنیک‌های ساخت، مواد مورد استفاده در آن‌ها و ابزار و وسایل بکار گرفته شده در ساخت آن‌ها، که به کمک تجزیه‌وتحلیل‌های فیزیکی و شیمیایی انجام می‌شود .

ب ) اطلاعاتی که بر پایه مطالعه اقتصاد و شیوه‌های معاش آن جوامع و با کمک دانش‌هایی همچون استخوان‌شناسی یا جانورشناسی و گیاه‌شناسی صورت می‌پذیرد .

ج ) با کمک اطلاعات به‌دست‌آمده از مطالعه مدارکی که در دو گروه قبلی ذکر شد آن‌ها را در یک مجموعه فرهنگی تفسیر و تبیین نموده و به وجود چگونگی آن جامعه پی ببرد .

د ) اطلاعات غیرمستقیم که از طریق شواهد موجود در منابع دیگر دست به بازسازی تاریخی بزند .

مشاهده، تفسیر و تبیین مراحل سه‌گانه مطالعات باستان‌شناسی را تشکیل می‌دهند. مشاهده یعنی گردآوری مدارک از طریق کاوش و بررسی و تفسیر آن با مرتب کردن یافته‌ها و جایگزین کردن آن‌ها در زمان و مکان و طبقه‌بندی آن‌ها به‌منظور بازسازی تاریخ فرهنگ و شیوه‌های زندگی گذشته و مقایسه آن‌ها با آثار مشابه و سرانجام تجزیه‌وتحلیل الگوهای به‌دست‌آمده به‌منظور تبیین روند فرهنگی در آن محوطه .

از دهه ۱۹۶۰ دگرگونی‌هایی در شرح وظایف باستان‌شناس و تعریف علم باستان‌شناسی ایجاد گردید و یک هدف تازه یعنی تبیین روندهای فرهنگی درگذشته به کمک شیوه‌های ابتکاری جدید و استفاده از روش‌های علمی به‌سرعت جایگزین روش‌های اولیه شد. مهم‌ترین تحولی که در علم باستان‌شناسی اتفاق افتاد، استفاده از رشته‌های علوم پایه در تبیین و تشریح یافته‌ها و داده‌های باستان‌شناسی، گاه نگاری و تاریخ‌گذاری مطلق، بررسی‌های ساختارشناسی آثار و اشیاء باستانی، محیط دفن یافته ها و مانند آن‌ها بود. علومی همچون شیمی، فیزیک، زیست‌شناسی، زمین‌شناسی و سایر علوم وابسته به آن‌ها که در تلفیق با یکدیگر رشته باستان‌سنجی را پایه‌گذاری می‌کنند. حوزه باستان‌سنجی بسیار گسترده است و خود رشته‌های فراوانی را شامل می‌شود. هریک از این رشته‌ها جوابگوی برخی از پرسش‌ها در رابطه بازندگی انسان گذشته و ارتباط او با محیط‌زیست پیرامونش دارد که شامل موارد زیر است :

زمین‌باستان‌شناسی Geoarchaeology ، جانور باستان‌شناسی Archaeozoology، زمین‌شناسیGeology، ذره شناسی Micromorphology، گیاه باستان‌شناسی botaniqueَََََArchaeo، دیرین گیاه‌شناسی Paleobotany، گرده‌شناسی Palynology، دانه شناسی Carpology، زغال شناسی Anthracology ، صدف شناسی Malacology ، جانورشناسی Zoology، فسیل‌شناسی Paleontology قوم‌شناسی Ethnology و قوم باستان‌شناسی Ethnoarchaeology و قوم‌نگاریEthnography ، باستان زیست‌بوم شناسی Archaeobiology، باستان‌زیست‌شناسی Archaeology، باستان فلزشناسی Archaeometalorgy، باستان مینرالوژیArchaeomineralogy، ژئوفیزیک باستان‌شناسی Archaeogeophysics ، زبان‌شناسی Linguistics، انسان‌شناسی Anthropology، انسان‌شناسی جسمانی Phisical Anthropology، انسان‌شناسی فرهنگی و اجتماعی Cultural & Social Anthropology نام برد.

در این میان توجه به بعد زمان و اندازه‌گیری آن در باستان‌شناسی عاملی حیاتی در تفسیر و تبیین دوران پیش‌ازتاریخ است . زمان به دو روش اندازه‌گیری می‌شود : گاهنگاری مطلق و گاهنگاری نسبی .

گاهنگاری مطلق بر اساس تاریخ دقیق Calendaric Dating و با استفاده از روش‌های به‌کاررفته در زمین‌شناسی و آزمایشات شیمیایی و فیزیکی انجام می‌شود.تاریخ‌گذاری بر اساس کربن۱۴ C۱۴Dating ، دما پرتو سنجی Thermoluminesence ، حلقه شماری و تعیین سن درختان Danderochronolog ، پتاسیم _ آرگون Potassium_ Argon Dating ، اورانیوم Uranium Dating ، آبدیدگی ابسیدین Obsidian Hydration انجام می‌شود .

تاریخ‌هایی را که با کمک روش‌های علمی ذکرشده در بالا به‌دست‌آمده است ، با محاسبه دوباره به کمک مدارک دیگر یا با همسنجیدن آن‌ها در واقع تاریخ های مطلق به تاریخ‌های نسبی تبدیل می‌شود زیرا پس از این محاسبات تاریخ مورد بحث بر اساس نسبت مدارکی که در ابتدا برای تعیین آن به کار رفته و مدارک دیگری که برای همسنجیدن آن به کار رفته سنجیده می شود و به این ترتیب این تاریخ ها دیگر مطلق نیست .گاهنگاری بر اساس روش های ذکر شده در بالا تنها گستره ای از تاریخ را به دست می دهد و نه تاریخی واحد را و تاریخ نسبی شی یا واحد لایه نگاری در این گستره قرار دارد . تنها روش حلقه شماری درختان است که تاریخگذاری دقیقی را ارائه می دهد . گاهنگاری نسبی با استفاده از تفسیر و تبیین لایه های قرار گرفته بر روی هم یا لایه نگاری و تاریخ حد ابتدایی و حد انتهایی ، طبقه‌بندی آثار ، آگاهی از اقتصاد و تکنولوژی جوامع ، سبک‌های هنری ، شیوه‌های تدفین ، شهرسازی و نقشه خانه‌ها و شکل سفال و . . . توسط باستان‌شناس انجام می‌شود .

با توجه به نکات گفته‌شده در خصوص اهمیت باستان‌سنجی، اینک ضرورت آن احساس می‌گردد که پژوهش‌های مربوط به باستان‌سنجی در نشریه‌ای ویژه، سوای نشریات باستان‌شناسی و مرمت ارائه گردند. وجود چنین نشریه‌ای با دارا بودن توان علمی بالا می‌تواند اطلاعات موردنیاز دانشمندان و پژوهشگران رشته‌ها و علوم مختلف را در اختیار آنان قرار دهد.خوشبختانه نشریه پژوهه باستان‌سنجی امروز این امکان را برای باستان شناسان، پژوهشگران و دانشمندان این حوزه، به وجود آورده است.

فریبا مجیدی / خرداد ۱۳۹۴
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از ۱۸۳۶–۱۸۴۱، "هنری راولینسون" کتیبه سه زبانه بیستون را کپی کرد و موفق شد بعدها آن را کشف رمز و ترجمه کند. از آن پس کلید کشف رمز و خواندن خط میخی فارسی باستان و دیگر انواع خطوط میخی رایج در جهان باستان به دست آمد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، نخستین کلنگ کاوشهای باستانشناسی در ایران را «ویلیام کنت لوفتوس» انگلیسی در سالهای ۱۸۴۹ تا ۱۸۵۱ میلادی در ویرانه‌های شوش پایتخت باستانی عیلام بر زمین زد. این تاریخ رامی‌توان سرآغاز فعالیت‌های میدانی باستانشناسی در ایران دانست.
مطالعه میراث گذشتگان و آثار تاریخی و باستانی در جهت شناسایی هویت ملی و بازسازی فرهنگهای باستانی را باستان شناسی گویند. آشکار سازی گذشته هر جامعه از جهت مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و یا مذهبی بر عهده علم باستان شناسی است. پیشینه های تاریخی هر کشوری و میراث آن زمینه ای برای جذب توریست است.
باستان شناس با بدست آوردن شواهد لازم‌ از طریق‌ بررسی‌ ، پژوهش‌ و کاوش‌ در نقاط‌ مختلف‌ جهان‌ که‌ روزی‌ محل‌ تردد، سکونت‌ یا هر نوع‌ فعالیت‌ انسانی‌ بوده‌ است‌ سعی می کند تا گذشته‌ را براساس‌ یافته‌های‌ خود بازسازی‌ کند. باستان شناس می تواند در یک زمینه جغرافیایی خاص ( مانند ایران شناسی)، یا یک دوره تاریخی خاص (مانند دوره هخامنشی) و یا یک نوع اشیای باستانی (مانند سفالگری) تخصص داشته باشد.
باستان شناسی علمی است که درباره انسان و جوامع انسانی در گذشته مطالعه می کند. سوالاتی که اکثرا از هر باستان شناس می‌شود، حول محور کشف گنجینه های زیر خاکی یا تعیین قیمت اشیای در دست مردم است . جعفر جودکی معتقد است که "با وجود اینکه بیشتر از یک قرن از حضور جدی رشته باستان شناسی به شکل جدی در ایران می گذرد، ولی تاکنون آشنایی با این رشته در بین عموم مردم بسیار ناچیز است. بارها باستان شناس را گنج یاب یا عتیقه شناس فرض کرده اند"
این باستان شناس در گفتگو با خبرنگار ایمنا، اظهار کرد: در میان مردم تعریف درستی از باستان شناسی و باستان شناس وجود ندارد و به همین خاطر سعی می شود به طور ساده تعریفی از باستان شناسی و باستان شناس و گرایش های متعدد باستان شناسی و ارتباط آن با علوم دیگر مطرح شود.
جودکی در مورد این سوال که باستان شناسی چیست، گفت: با وجود اینکه بیشتر از یک قرن از حضور جدی رشته باستان شناسی به شکل جدی در ایران می گذرد، ولی تاکنون آشنایی با این رشته در بین عموم مردم بسیار ناچیز است. بارها باستان شناس را گنج یاب یا عتیقه شناس فرض کرده و اکثر سوالاتی که از هر باستان شناس صورت می گیرد، بر حول محور کشف گنجینه های زیر خاکی یا تعیین قیمت اشیا در دست مردم است . گاهی وقت ها یک یافته باستان شناسی می تواند انقلابی در سایر علوم بوجود آورد. جایگاه رشته باستان شناسی و نقش آن در توسعه پایدار کشور مورد غفلت واقع شده است.
باستان شناسی، کلید خروج کشور از بیکاری و رکود
این پژوهشگر با بیان اینکه رشته باستان شناسی از چنان گستردگی و توسعه ای بر خوردار است که در یک تعریف ساده نمی گنجد، تصریح کرد: این رشته بسیار ارزشمند به شاخه های فرعی و تخصصی مختلفی تقسیم می شود و اگر بخواهیم تعریفی ساده از باستان شناسی داشته باشیم، باید گفت علمی است که درباره انسان و جوامع انسانی در گذشته مطالعه می کند؛ یا به عبارتی دیگر باستان شناس بر اساس آثار باقی مانده از انسان و جامعه انسانی از گذشته تا به حال بررسی می کند و باید بتواند با دقت وقایع نگاری کرده و این توانایی را داشته باشد تا تغییرات فرهنگی را در طول زمان بررسی و برای استفاده از نتایج حاصله در ساخت و پرداخت جامعه آینده، به عنوان یکی از اساسی ترین اصل ها، در دسترس علاقه مندان قرار دهند.
مولف کتاب سیمای سیمگون ساسانی در ادامه در تعریف "باستان شناس" این گونه توضیح داد: باستان شناسان فرهیختگانی هستند که مطالعات خود را بر اساس آثار و مدارک به دست آمده در نتیجه بررسی ها و کاوش های مختلف برای شناخت فرهنگ و تغییرات فرهنگی در جوامع مختلف و در مقاطع زمانی مختلف انجام می دهد.
وی ادامه داد: یک باستان شناس یک هنرمند است؛ گاهی آنچنان باید در اثر در حال کاوش عمیق شود که هر خشت وهر تکه کوزه وقطعه استخوان را وادار به سخن کند. گاهی یک باستان شناس باید دقتی معادل یک جراح در کاوش ها داشته باشد وآنچنان ظرافتی به خرج دهد که شاید در جراحی کمتر بکار رود.
جودکی با بیان اینکه باستان شناسان از سالم ترین و وفادارترین افراد نسبت به حفظ حراست از میراث فرهنگی چه میراث مادی وچه میراث معنوی هستند، گفت: به جز دوران کوتاهی، اکثر حکومت ها نسبت به میراث فرهنگی کم توجه یا بی توجه بوده اند؛ به همین خاطر در قرارداد ها، مخصوصا زمان قاجار از متن توافق نامه ها عرق شرم بر پیشانی هر ایرانی می نشیند که چه آسان وبدون کوچکترین عرق ملی تاریخ وهویت یک ملت را به بهایی ناچیز به بیگانگان فروخته اند، اما از طرفی با این اتفاق میراث فرهنگی حفظ و حراست شد و از یک جنبه باید شکر گزار بود که حداقل این اشیا به بهترین وجه در موزه های معتبر دنیا نگهداری می شوند و در معرض نابودی نیستند چراکه با توجه به میزان بودجه ای که برای حفظ و حراست میراث فرهنگی تخصیص می یابد توان نگه داری آن ها را نداشتیم و باید فاتحه اکثر آنها را می‌خواندیم.
این باستان شناس در پاسخ به این سوال که از آنجا که به واسطه جایگاه ویژه اشیا و آثار بجامانده از گذشته، همواره نیاز به بهره گیری از زیر ساختهای دولتی هستیم، اما با توجه به گستردگی آثار، آیا وقت آن نرسیده که به راهکارهایی به غیر از بهره گیری مستقیم از بودجه دولتی هم فکر کنیم؟ گفت: بخش خصوصی سالم می تواند مهمترین نقش را بازی کند. همانطور که اکثر کشورها این مسیر را رفته اند. سازمان میراث فرهنگی فقط می تواند سیاست گذاری کند. ایجاد تشکل‌هایی از دانش آموختگان رشته های مرتبط با میراث فرهنگی درقالب بخش خصوصی، دادن تسهیلات کم بهره به این بخشها، هم بیکاری در این بخش را منفی خواهد کرد وهم حفاظت آثار را تضمین می کند و هم رونق بخش گردشگری را در پی خواهد داشت.
وی ادامه داد: جایگاه رشته باستان شناسی و نقش آن در توسعه پایدار کشور مورد غفلت واقع شده ومتاسفانه از طرف مسئولان وبرنامه نویسان کشور از این پتانسیل عظیم بهره چندانی برده نشده است.شاید برایتان سوال باشد که این چه پتانسیل عظیمی است که میتواند باعث توسعه شود؟ باید گفت که هر فصل کاوش وهر بنای باستانی یا هرشی کاوش شده میتواند تبدیل به یک منبع درامد پایدار و گسترش موزه ها و جذب گردشگر گردد وحتی در بلند مدت کشور ما را بی نیاز از نفت بعنوان یک منبع زوال پذیر باشدوبه جرات می توان گفت نگاه درست به باستان شناسی ومیراث فرهنگی وگردشگری کلید خروج کشور از بیکاری ورکود است.
وی خاطرنشان کرد: امیدواریم شرایطی مهیا شود که بتوانیم بزرگترین موزه ها را در کشورمان دایر کنیم وتمامی اشیایی که متعلق به ایران عزیزمان است را در بالاترین سطح کیفیت نگهداری کنیم. میراث فرهنگی میتواند بالا ترین درآمد را برای کشور بدست آورد واز این ثروت خدادادی که حاصل تلاش هزاران ساله نیاکان است به بهترین وجه بهره ببریم. اولین قدم ها در این راه آگاهی بخشی در جامعه و همچنین حفظ این آثار توسط خود مردم است که امیدوارم انجام گیرد.
باستان شناسی رشته ای جوان و نوپا است
در حالی که در چند سال اخیر کشور هایی از جمله مصر، با بهره گیری از تکنولوژی های روز، در جهت کسب رونق اقتصادی و جذب گردشگر دست به اکتشافات گسترده باستان شناسی زده اند، باستان شناسی در کشور ما هنوز یک رشته نو پا و جوان است و علی رغم وجود باستان شناسان خبره و توانمند، در کشور ما هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده است. مصر در این راستا قصد دارد بزرگترین موزه باستان شناسی جهان را با ۵۰ هکتار زیر بنا در سال جاری افتتاح کند. از دلایل مهجور ماندن رشته باستان شناسی در کشور را می‌توان بی‌توجهی مسئولان و برنامه ریزان کشور و کمبود امکانات در این بخش برای آموزش دانشجویان باستان شناسی و همگامی با اطلاعات روز دنیا را برشمرد.
رقیه سلطانی لشکناری، دکترای باستان شناسی در گفتگو با خبرنگار ایمنا با بیان اینکه یک باستان شناس باید دانش نقشه برداری و کامپیوتر برای شبیه سازی مکان های باستانی، آشنایی با زبان انگلیسی و توانایی نوشتن گزارشات را داشته باشد، اظهار کرد: یک باستان شناس باید توانایی کار تیمی و کار با اینترنت، طراحی برای طراحی سفال و همچنین اطلاعات تاریخی جغرافیایی در مورد ایران و کشورهای همسایه داشته باشد و مهم تر از همه به این رشته علاقه داشته باشد.
وی ادامه داد: در کل میتوانیم بگوییم کار باستان شناسان در رابطه با محوطه تاریخی سه مرحله دارد که شامل کشف و شناسایی مکان های آثار باستانی؛ کاوش وحفاری منطقه استخراج کردن اطلاعات و در آخر کار تنظیم اطلاعات محوطه است.
عضو انجمن میراث معنوی استان تهران در پاسخ به این سوال که آیا باستان شناسی توانسته آنطور که باید در کشور ایران جایگاهش را پیدا کند؟ گفت: خیر؛ متاسفانه باستان شناسی ما هنوز یک رشته نو پا و جوان است و علی رغم وجود باستان شناسان خبره و توانمند در کشور ما هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده است و در اکثر دانشگاه های کشورمان شرایط و امکانات لازم برای تربیت دانشجویان توانمند نداریم و اکثر این دانشگاه ها از نظر امکانات مادی در زمینه آموزش باستان شناسی ضعیف هستند.
این مولف کتب تخصصی باستان شناسی در مورد موانعی که باستان شناسی در ایران با آنها روبروست گفت: مواردی مانند بی‌توجهی مسولین و برنامه ریزان کشور و کمبود امکانات در این بخش برای آموزش دانشجویان باستان شناسی و همگامی با اطلاعات روز دنیا را می‌توان گفت.
ریشه همه تخریب‌ها قصور در بخش آموزش کشور است
محمد کریم متقی، عضو "اندیشکده مرمتگران آثار و ابنیه ایران" در گفتگو با خبرنگار ایمنا گفت: بدون شک باستان شناسان و مرمتگران ایران از نظر دانش و مهارت، خلاقیت و استعداد نه تنها کمتر از دیگر کشورها نیستند بلکه برتر هم هستند. اما دنیا در یکصد سال گذشته با مدد گرفتن از تکنولوژی و ابزارهای مدرن پیشرفت چشمگیری کرده است و این عزیزان ما در کشور چه در مراکز علمی مانند دانشگاهها و چه در ارگانهایی مانند سازمان میراث فرهنگی از اینگونه ابزارها محرومند. یک نمونه آن استفاده از ماهواره است. دستگاهها سالیابی و میکروسکوپهای پیشرفته در اختیار همه مراکز نیست. اکثرا باستانشناسان برای شناسایی و آنالیز برخی یافته هایشان را به خارج ارسال میکنند.
این کارمند "موزه هنر فرالین " در دانشگاه ویرجینیا ، ادامه داد: البته این نکته را بگویم که دلیل اصلی آن، کم توجهی مسئولان نظام آموزشی است. ما باید به زبان انگلیسی به عنوان راه ارتباط با دنیای مدرن نگاه کنیم. البته زبان فارسی در درجه اول و دوم انگلیسی، بطوریکه از نان شب برای دانشجویان واجب‌تر است. حال که کشورمان از آن امکانات پیشرفته برخوردار نیست. نباید دست روی دست گذاشت. برای دسترسی به دانش و تکنولوژی کشورهایی مانند چین و کره عمدا دانشجو به کشورهای دیگر میفرستند تا بتوانند چه از طریق تصویر و فیلم و چه از طریق نظریات و کتب ، به آخرین تولیدات و ابداعات و مطالب و ایده ها دست یابند.
وی افزود: ما در کشور می‌توانیم مرکزی برای خدمات رسانی به مراکز آموزشی ایجاد کنیم. تا این بخش بتواند با آموزش دانشجویان ما را همگام با کشورهای پیشرفته تربیت کند. شرط اول آن هم مسلط شدن به زبان آنهاست. شرط دوم مسلط شدن به دانش آنهاست.
متقی که تدریس در دانشگاهها و دوره تخصصی یونسکو را درکارنامه خود دارد تصریح کرد: این مورد دردناکترین بخش حوزه میراث فرهنگی بمعنی عام کلمه است. باستانشناسان، مرمتگران، معماران و همه رشته های جامعه ، به نحوی از این ضعف متضرر می‌شوند.ریشه همه این تخریبهای موجود در بافت تاریخی، بافتهای طبیعی (جنگلها، سواحل رودخانه و دریا، کوهها و...) نتیجه این قصور بخش آموزش کشور است. البته سایر موارد هم است که بمراتب کمرنگ ترند.
کارشناس ارشد سابق میراث فرهنگی اصفهان ادامه داد: در کشور ما به دلایل مختلف هیچ رشته ای در جایگاه خودش نیست. مانند کلاف هایی که باز شده باشد با رنگهای مختلف روی هم تلانبار شده است و امکان فعالیت شفاف ، راحت و اصولی غیر ممکن شده است. بورکراسی(کاغذ بازی) گاهی آمیخته به زد و بند، پارتی بازی، دور زدن و مهمتر از همه حفاریهای غیر مجاز با بیل مکانیکی یک نمونه آن است. چطور می توانیم از میان این کلافها هر رشته را جدا کنیم.
وی خاطرنشان کرد: با این وجود باید اقرار کنم جوانان ما با دارا بودن هوش و خلاقیت این پتانسیل را دارند به همه این مشکلات فائق آیند و می‌توانند به نظام آموزشی نظم بدهند. اگر زمینه و امکانات اولیه برایشان فراهم شود آنها با کار گروهی و نظم و مدیریت و با بکارگیری دستگاههای مدرن و شیوه های نوین قادرند ضمن رسیدن به جایگاه خودشان در کشور و دنیا کشورمان را بعنوان یکی از کشورهای مطرح و صاحب سبک در باستان شناسی و مرمت معرفی کنند.
گزارش از: مهشید بهزادی_خبرنگار فرهنگ و هنر ایمنا
 
بالا