تاريخچه ي سكه و اسكناس

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
سکه های آغازین

سکه عبارت از یک قطعه فلز به وزن معین است که روی آن علامت رسمی دولت یا حکومتی که عیار و وزن آن رانشان میدهد نقش گردیده است . سکه از فلزات مختلف ،مانند طلا ، نقره و آلیاژ هایی، مانند برنز ساخته شده که اصول اولیه آن هنوز پس از بیست وهفت قرن همچنان بر جای و استوار است . هرودت، مورخ بزرگ یونانی میگوید:« بطوریکه مشهور است لیدیها اولین مردمی هستند که سکه نقره و طلا ضرب زده اند ». دانشمندان سکه شانس بیشتر نظر هرودت را قبول دارند . کثرت ثروت و تمول بی حساب وفراوانی نقره و طلای پادشاهان لیدی نیز ممکن است عامل مهم اختراع سکه باشد .

قدیمترین سکهای لیدی به شکل قطع پهن نامنظمی است از مخلوط طلا ونقره (التروم ) که روی آن شیارهای موازی و پشت سکه چند فرورفتگی حک شده ،گاهی در بعضی از این فرورفتگیها نقش حیوانی که شبیه روباه است دیده می شود ، زیرا در لیدی روباه مظهر با کوس ، یکی از ارباب انواع مورد پرسش مردم ، بوده است .
در اژین ، یکی از جزایر یونانی ، ضرابخانه ای دایر و سکه هایی با نقش لاک پشت دریای که مظهر آرتیمیس ، الهه یونان بود ، ضرب گردید .
سکه های کرزوس آخرین پادشاه آن سرزمین که به سکه های کرزئید مشهورند ، دارای خصوصیات سکه های استاندارد و واقعی بودند ، این سکه ها از لحاظ وزن ، نقش ، نوع فلز و شکل مانند یک دیگر بوده ،نقش آن در نهایت هنرمندی و زیبایی است . در روی سکه نقش نیم تنه گاومیش و شیر در حال حمله به یکدیگر و در پشت سکه دو مربع فرورفته ، مشاهده میشود .
سکه یکی از اختراعات بزرگ و مهم بشر است که بدون وقفه ادامه پیدا کرد و علی رغم فتوحات سیاسی به سرعت به راه خود ادامه داد . کورش درسال 546 ق.م پس از پیروزی کرزوس به علت داشتن افکار بلند نخواست چنین اختراع مفید و گرانبهایی را که وضع اقتصادی آن نواحی را تغییر داده بود ،از میان بردارد و حتی به نظر می رسد در نشرآن سعی نموده است .

ضرب سکه های محلی در شهر های ساحلی آسیای صغیر، در تمام دوران سلطنت کورش و کمبوجیه ، ماند گذشته ادامه یافت ، اما سکه هایی که در ضرابخانه سارد ضرب می شد ، سکه های سلطنتی بود ، بنابراین طبیعی است که با بر کناری کرزوس ، ضرب آن سکه ها متوقف شده باشند .در اواسط قرن ششم قبل از میلاد برای اولین بار بر روی سکه تصویر انسان ظاهر شد و حکاکی نیز ، مانند مجسمه سازی و نقاشی مجذوب زیبایی انسان گردید؛ مثلا در یک طرف درهمهای اژینی سرشیر و طرف دیگر آن سر آفرودیت است.



 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
علم سكه شناسي :

سكه شناسيقسمت مهمي از باستان شناسي است كه شاهد زنده اي از تمدن دنياي قديم و ملل مختلف ميباشد . علم سكه شناسي توانسته است بزرگترين خدمت را در روشن كردن تاريخ گذشتهبنمايد و گوشه هاي تاريك و مبهم را روشن كند . سكه در هر دوره نمايندة عادات ، آداب، خط ، زبان ، هنر ، مذهب ، تمدن ، ثروت ، ورشكستگي و ارتباطات تجاري هر ملت ومملكتي است ، يعني منبع اطلاعاتي صحيح و دقيق از دنياي قديم ، يعني از دوراني كهآثار هنري ، ابنيه ، معابر و مقابر ويران قديم را از روي قرنيه به طور ناقص و گاهيبا تصور از آنچه از بنا به جا مانده تعمير و تا حدي به صورت اصلي درآورند و باحقيقت زمان تطبيق دهند . در اين قسمت سكه ، حلال مشكلات شده و كمك شاياني به تاريخهنر دنياي قديم نموده است .

روي اغلب سكه هاي يونان صورت خدايان افسانه ايو بناهاي تاريخي مانند : كوليزه (محل نمايش جنگ حيوانات وحشي با انسان) يا اكروپليسآتن (خرابه هاي آتن كه در بلندي روي تخته سنگي عظيم قرار گرفته است) و غيره منقوشگرديده است . اين نمونه ها دقيق و ظريف براي بناها و نقص و شكستگي مجسمه ها مطابقاصل بزرگترين كمك و راهنما شده اند . قسمت مهمي از آثار هنري ساساني كه فلزكاري وزرگري است و خوشبختانه قطعاتي بسيار جالب از صحنه هاي شكار ، رزم و بزم از حفاريهابدست آمده است و بواسطة تطبيق با سكه هاي آن دوره كه تصوير كامل هر يك از سلاطين بهطور دقيق و ظريف از تزئين سر و سينه ، آرايش مو و تاج است مي توان اين شاهكارهايهنري را با صداقت شخصي و منتسب به هر يك از شاهان واقعي نمود . (قسمت مهمي از اينظروف نقره و طلا در موزة لنينگراد است) .


قبل از پيدايش سكه :

قبل ازاختراع و ايجاد سكه با وزن صحيح و مقدار معين فلز ، ارتباط و داد و ستد مردم از راهمبادله صورت مي گرفت . تمدنهاي قديم بدون آشنايي با سكه ، زندگي تجارتي خود را ازراه مبادله مي گذراندند . در روي نقاشيها و حجاريهاي مصر قديم ، صحنه هاي معاملات وداد و ستد بوسيلة معاوضه صورت گرفته است ديده مي شود . در اوستا دربارة مزد كارگرانيا گرفتن جريمه از چهار پايان ذكر شده است . براي پرداخت دست مزد يك پزشك برايدرمان كدخدايان يك گاو و براي شهربانان يك اسب خوب و براي پادشاهان يك گردونه چهاراسبه و براي زنان به ترتيب يك ماده الاغ ، يك ماده گاو و يك ماده شتر مقرر مي كردهاند .


اشكال بدوي پول :

استفاده ازاشكال اوليه پول در جهان سوم و شمال آمريكا سابقه دارتر است . اسناد و مدارك بيشتريمبني بر استفاده از پول در اين مناطق نسبت به اروپا وجود دارد . در كنار چيزهايي كهبه عنوان پول مورد استفاده قرار مي گرفتند ، استفاده از مهره در شمال آمريكا ،صدفهاي كاوري در افريقا و آسيا و دندانهاي نهنگ از همه رايج تر بوده است . در جامعهفيجيان هداياي ، دندان نهنگ بخش مهمي از مراسم هاي خاص بودند . دندانهاي نهنگ Tambua ( گرفته شده از كلمه Taboo ) بودند كه اهميت مذهبي داشته و تا اواسط دهه 1960 به عنوان پول مصرف داشته است .

در دورة هومر شاعر معروف يوناني چهارپايان اساس قيمتها بوده اند . دولتها براي جلوگيري از تقلب در عيار سكه ها ، علامتمشخصي را بر روي شمشهايي كه وزن معين داشتند ضرب مي زدند كه در حقيقت اين علامتگذاري اولين قدم براي ايجاد سكه مي باشد .

معادن مس قبرس يكي از مهمترينعايدي اين ناحيه بوده است . و در الواح مصري متعلق به 14000 يا 1600 ق . م در دورانسلطنت فرعون مصر آمنوفيس سوم يا آمنوفيس چهارم از واردات مهم مس از قبرس به مصر سخنرفته است . در بعضي از الواح شاه قبرس در قبال معاوضة شمش هاي مس از فرعون خواستهكه نقره برايش بفرستد .

 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
هدف از ايجاد سكه :

نخستينهدف از ايجاد سكه قوميت ، حاكميت و استقلال و آزادي بوده است . در آن زمان از جملهوسايل آسان كردن مبادلات و تجارت به حساب مي آمد و شايد بتوان گفت بعد ها اين جنبهبر جنبه هاي ديگر برتري يافت
ايراني ها پس از فتوحات پي در پي درآساي صغير به وجود سكه و لزوم آن پي بردند ولي پادشاهان هخامنشي چون كمبوجيه وكوروش به ضرب آن اقدام نكردند ، اما به شهرها و ممالكي كه تابع ايران شده بودنداجازه دادند كه به ضرب سكة محلي خود ادامه دهند . داريوش اول براي اولين بار درايران يه ضرب سكه هاي طلا و نقره اقدام نمود و سكه هاي طلا دريك و از طلاي خالص وبه وزن 41/8 گرم و شكل نقه 6/5 گرم است . داريوش هم براي ترتيب اوزان تناسب طلا ونقره را به كار برد و چون در يك 41/8 گرم با وزن 112 گرم نقره مطابقت ميكرد و اين وزن براي گردش در تجارت و كسب سنگين و غير حمل بود ، از اين رو به دهقسمت تقسيم نمود و هر سكه 21/11 گرم وزن داشت . در اين صورت سكة نقره 21/11 گرم بايك سكة طلاي در يك 41/8 گرمي مطابقت مي نمود . ولي داريوش براي سهولت امور معاملاتيسكه هاي نقره را به نصف وزن تقليل داد كه همان شكل معروف است كه 6/5 گرم است ،بنابراين بيست شكل نقره ارزش يك دريك طلا را داشته است .

ضرب سكه در چينپس از كشورهاي ديگر متداول گرديد ولي چينيها خودشان مستقلاً مبادرت به اين كاركردند و آنرا از ملل ديگر ياد نگرفتند . ژاپنيها و كره ايها ضرب سكه را از چيناقتباس نمودند .
چگونگی ضرب سکه

با اختراع سکه ، حوزه ارتباطی محکمی ایجاد شد و مردم ازمعیارهای واحد و مشترکی برای ارزیابی داراییها ، سود و زیان و بدی هایشان استفاده کردند. میزان خراج ، مالیات ، معاملات و مبادلات درون مرزی و برون مرزی بر اساس سکه ها محاسبه می شد. معمولا سکه را با چکش ضرب می زدند و طریقه ضرب این گونه مسکوکات آسان بود.قرن ها به این ترتیب عمل می کردند که ابتدا نقش پشت سکه را روی فلز محکمی که معمولا از فولاد بود به طور معکوس و منفی حکاکی می کردند و آن را در وسط سندان کار می گذاشتند و به همان طرز عینا نقش روی سکه را نیز در سرسنبه ای از فولاد حکاکی می کردند. پس از تعیین عیار مناسب فلزات و ذوب و شمش نمودن ، آنها را خرد کرده ، به قطر و وزن لازم به صورت قطعاتی می بریدند و آن را گداخته ، به ضرب فشار چکش به صورت مسکوک در می آورند. این نوع سکه زدن منحصر به کشور ما نبود، تقریبا در همه جای دنیا به همین شیوه عمل می شد، بعدها به صورت بسیار ابتدایی از منگنه ها استفاده می کردند و پس از سال 1561 م با اختراع ماشین ضرب سکه در اروپا ، سکه های استاندارد رواج یافت. براساس نوشته ها و مدارک موجود در ایران، در زمان صفویه نظم و ترتیب خاصی برای ضرب سکه وجود داشت و ضرابخانه ، سازمان اداری گسترده ای دارای مشاغل متنوع بود که تحت نظر معیرالممالک اداره می شد. عزل و نصب حکاکان ، زرکشان ، ضرابی باشی ، ظابطان ، صنعتگران ، کارکنان و کارمندان با وی بود و هیچ یک از عاملین دیگر حق دخالت نداشتند. دستگاه های مهم ضرابخانه عبارت بودند از:


  1. دستگاه سباکی (گدازنده) برای ذوب و خالص کردن طلا و نقره.
  2. دستگاه قرص کوبی که فلزات را به شکل قرص در می آوردند.
  3. دستگاه آهنگری برای شمش کردن فلزات.
  4. دستگاه چرخ کشی برای نوار کردن شمش ها به ضخامت معین.
  5. دستگاه قطاعی برای قطعه قطعه کردن نوار فلزات.
  6. دستگاه کهله کوبی ، فلزات قطعه شده را پهن کرده ، به اندازه سکه در می آورد.
  7. دستگاه سفیدگری، قرص های زر و سیم را پاک می کرد.
  8. دستگاه تخش کنی ، قرص های کم وزن را جدا کرده ، مجددا با وزن صحیح آماده می کرد.
  9. دستگاه سکه کنی ، قرص ها را سکه می کند.

در دوران افشاریه و زندی ها تا اواسط قاجاریه وضع ضرب سکه کم و بیش به همان صورت بود تا در سال 1282 هجری ناصرالدین شاه دستور داد ضرابخانه ای با روش جدید از فرانسه خریداری و به ایران وارد شود و پس از وقفه ای دوازده ساله ، ضرابخانه جدید در سال 1294 هجری به دستیاری پشان ، مستشاراتریشی ، کار خود را آغاز نمود.

اصول فني ضرب سكه در ضرابحانه هايقديم :

حسن احتياج در امر تجارت و داد وستد مردم قديم را بر انگيخت كه ازفلزات استفاده كنند و بوسيلة ان معاملات خود را انجام دهند . ابتدا فلز را به شكلتبر ، طقه ، ديگ و خنجر به كار مي برند و بعد با پيشرفت تمدن مس ، آهن ، برنر ، طلاو نقره را به صورت شمش ، طقه دراورند . براي آنكه قطعات سكه هم وزن ، هم شكل و همنقش باشد ، اصولي بود كه باعث پيدايش ضرابخانه شد .
سكه را بوسيلة سر سكه ضرب مي كردند ،سر سكه كه استوانه اي شكل يود ، و از برنز يا آهن ساخته شده و در يك طرف آن نقشمورد نظر حك گرديده بوده ، بر روي سنداني فلزي قرار مي دادند ، فلز را كه كمي گرمشده بود ، و قابل اثر ، بر روي آن گذاشته ، بعد سر سكه را از طرفي كه منقوش بود برروي آن قرار داده ، بعد از تنظيم آن چكش را با شدت مي زندند ، تا اثر نقش بر
رويسكه نقر گردد .

با ضرب سكه در ايران مبادلات بازرگاني بين المللي راحت تر ،روانتر و سريعتر شد . و اين امر تحولي بزرگ در امر اقتصاد و تجارت بود . سكه قدمتيبيش از اين تاريخ داشت و متجاوز از يك قرن قبل از ايجاد حكومت هخامنشي ، براي اولينبار در يونان متداول شد و به دنبال آن ليدياييها از يونانيها ضرب كردن سكه را فراگرفتند و آن را در داد و ستد به كار بردند .

پس از فتح ليدي به وسيلة كوروش، ضرب سكه به همان ترتيب در ضرابخانه هاي سارد ادامه يافت . هنگامي كه داريوش بهپادشاهي رسيد و پس از فرونشاندن اغتشاشات اوليه ، به ضرب سكه پرداخت كه به داريكمشهور شدند . سكه ها از جنس طلا و نقره بودند و سكه هاي طلا مخصوص داريوش بود . ازآن پس ، در سراسر امپراطوري سكه فقط به نام داريوش ضرب مي شد .

لازم بهتوضيح است كه اكثر مورخان ليديها را اولين قومي مي دانند كه سكه ضرب كرده اند .

 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
نگاهي به وضعيت ضرب سكه در ايران


سكه شناسي قسمت مهمي از باستانشناسي است كه شاهد زنده اي از تمدن دنياي قديم و ملل مختلف به شمار مي رود. اين علم توانسته است بزرگترين خدمت را براي روشن شدن تاريخ گذشته بنمايد؛ همچنين مي توان گفت مطالعه نقشهاي روي سكه ارتباط مستقيم با تاريخ هنر دارد. سكه هر دوره نشان دهنده عادات و آداب، خط و زبان، هنر، مذهب، تمدن و بيان كننده چگونگي ارتقاء و انحطاط وضع اجتماعي، ثروت يا ورشكستگي ارتباطات تجارتي يك ملت و مملكت است. در واقع منبع اطلاعات صحيح و دقيق از دنياي قديم يعني از دوراني كه سكه ايجاد شده تا به حال است.

تصوير شاهزادگان، پادشاهان و فرمانروايان، نوع كلاه، لباس، آرايش مو و ديگر تزئينات كمك بسياري به شناسايي عادات و آداب و رسوم ملل مي كند.

سكه عبارت است از يك قطعه فلز به وزن معين كه روي آن علامات رسمي دولت و يا حكومتي كه عيار و وزن آن را تعهد مي كرد منقوش شده است.

بنا به تعريف كيسي ۱۹۸۶ سكه شيء است كه باستانشناسي از نهاد يا فردي كه آن را جذب كرده مشخص مي شود و در مبادلات به كار مي رود.

نشاني كه سكه را مشخص مي كند شايد نام ضرابخانه، شاه يا امپراطوري باشد كه سكه را ضرب كرده است. از طرفي هم، شايد همين كه فقط فرد يا گروه ويژه اي به فلزي دسترسي داشته كه سكه را از آن ضرب كرده اند به طور نمادين نشان آن باشد. زبان نمادين در نقوش روي سكه نيز به كار مي رود تا نشان دهد چه كسي آن را جذب كرده است. سكه فقط ارزش مبادلاتي و پولي نداشته بلكه در مواردي كاربردهاي نمادين و آئيني هم داشته است.
پيشينه ضرب سكه و كاربرد آن در نظام مالي و پولي ايران به دوره امپراطوري هخامنشي باز مي گردد. در ۵۵۰ قبل از ميلاد توسط كوروش كبير امپراطوري عظيم و قدرتمندي پايه گذاري مي گردد كه تا ۳۳۱ قبل از ميلاد به حيات خود ادامه مي دهد. شاهان اين سلسله مانند داريوش و خشايار شاه سرتاسر منطقه خاورميانه، نيل، هند، درياي اژه تا اقيانوس هند را تحت انقياد خويش در آورد.

داريوش بزرگ پس از خوابانيدن شورش هاي متعدد در اقصي نقاط مملكت و از بين بردن مخالفان به فكر اصلاح و سرو سامان دادن اقتصاد كشورش افتاد. بدين منظور وي تدابيري انديشيد:

۱- كشيدن راه شاهي از سارد تا پاسارگاد.
۲- ضرب سكه.

براي اولين بار داريوش اقدام به ضرب سكه كرد؛ سكه هايي به نام دريك و شكل از جنس طلا و نقره كه فقط در ضرابخانه هاي شاهي ضرب مي شدند. كشورهاي تابع ايران و شهرهاي يوناني نيز حق جذب سكه داشتند؛ مانند ساتراپ كيلكيه در دوره هخامنشي با گردونه اي كه اردشير سوم شاهنشاه هخامنشي سوار بر آن است و كشتي جنگي بر روي امواج آب و قلاع و استحكامات جنگي نه تنها وضع ساختمان كشتي يا قلعه... و طرز لباس و وضع سوار شدن بر گردونه را در ۲۴۰۰ پيش نشان مي دهد بلكه اين پاره فلز كوچك و مدرك باارزش براي تاريخ هنر آن دوران است.

همانطور كه در دوره هخامنشي در بناي كاخهاي عظيم و مجلل از صنعتگران ملل ديگر كه اغلب جزو ملل تابع ايران بودند استفاده شده ممكن است در ضرابخانه ها نيز از هنرمندان ايوني استفاده شده باشد؛ چنانچه در زمان داريوش سوم (۴۲۴-۴۰۵ ق م) يكي از بزرگترين حكاكان فوسه به نام تلفانس كه به ايران آمده بود در رأس ضرابخانه شاهي قرار گرفت.

در سال ۵۴۸ قبل از ميلاد زماني كه كوروش پادشاه ايرانيان آسياي صغير باختري را فتح كرد يك قرن و نيم پيش از آن يونانيان با استعمال سكه آشنايي داشتند. اولين بار در سارد پايتخت ليدي ها كه سر راه بازرگاني آسيا و اروپا قرار داشت سكه زدند. هرودوت نيز به اين مطلب اشاره كرده و مي گويد: «به طوري كه مشهور است ليدي ها اولين مردمي هستند كه سكه نقره و طلا ضرب زدند.» و اين نظر مورد تأييد اكثريت دانشمندان سكه شناسي قرار گرفته است.

كوروش و كمبوجيه نخستين پادشاهان سلسله هخامنشي به ضرب همان سكه هاي كرزوس در ضرابخانه هاي سارد اقدام كردند و ضرب اين سكه ها تا زمان داريوش اول ادامه يافت. قبل از ليدي ها و هخامنشيان برنز و نقره به عنوان وسيله مبادله در بابل شناخته شده بود.

قبل از داريوش ترتيب صحيحي براي تنظيم عايدات مملكت و تناسب ثروت هر محل يا بر آورد موجود نبود و ايالات و ممالك تابع، گاهي فقط به تقديم هدايا اكتفا مي كردند؛ ولي داريوش كه علاقه مند بود حكومتي مقتدر و متمركز داشته باشد، لازم دانست اين سرزمين را تحت مقررات و تشكيلات دولتي اداره كند كه از روي نظم و نسخ صحيح باشد. در زمان داريوش ساتراپي هاي موظف به پرداخت خراج شدند؛ تشكيلات و رسم پرداخت اين ماليات مستمر با پول و يا جنس، سبب اختراع سكه اي به نام دريك شد. دريك و سكه هم شكل، آن شكل دو فلز رايج پولي بودند كه هخامنشيان از ليدي توسعه دادند.

دريك تنها سكه طلاي زمان خودش بود كه به طور مداوم ضرب مي شد؛ اين سكه توسط فيليپ دوم مقدوني (۳۶-۳۵۹) و اسكندر بزرگ (۲۳۱-۳۳۶ ق.م) به خارج از حوزه اقتصادي اوليه اش نفوذ مي يابد. به بركت اكتشافات يونان تعدادي سكه دريك و شكل كنار سكه هاي يوناني يافت شده و مي تواند تاريخ داشته باشد به محققان اين حق را مي دهد كه دريكها و شكلها را بدون تعيين يك قرن قطعي به سلسله هخامنشي نسبت بدهند. ساتراپها مجاز بودند سكه هاي خود را با آلياژي مركب سه جزء طلا و يك جزء نقره ضرب كنند. اين نوع سكه ها در خارج از قلمروي حكومت آنان حكم جنس را داشت. سكه در اين دوره نه تنها تسهيلات زيادي در امور تجارتي به خصوص تجارت خارج از كشور به وجود آورد بلكه موجب توسعه بانكها نيز شد.


 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
سكه دريك


دريك يا زريك به معني زرين سكه است. به اعتقاد يونانيان باستان اصطلاح دريك از نام داريوش كه خود را مخترع اين سكه مي دانست گرفته شده است. هرودوت اولين مورخ يوناني است كه از پول طلاي داريوش نام برده و خالص بودن فلز آن را ستايش كرده است. پس از يك تجزيه شيميايي آشكار شد كه فلز دريك فقط سه درصد آلياژ طبيعي دارد. توسيديد مورخ يوناني معاصر اردشير اول و داريوش دوم هخامنشي نيز از سكه زرين داريوش با عنوان استتر(استير) نام برده است (استتر دريكوس با وزن ۴۲/۸).
از سوي ديگر، به نظر محققان معاصر اصطلاح يوناني دريك مي تواند به پارسي قديم برگشت داده شود.
(dari- «golden» ) قديمي ترين نظريه درمورد دريك در كتيبه محاسبه حسابهاي سال (۸-۴۲۹ ق.م) كاهنه هاي مسئول نظارت گنجينه معبد پارتنون آتن و ديگر خدايان آتن يافت شده است. از آنجايي كه دريك تنها سكه رايج زمان خود بود در ميان يونانيان اين اصطلاح براي هر نوع سكه طلا بكار برده مي شد. به عنوان مثال استاتر جذب شده توسط فيليپ نيز دريك ناميده مي شد.(dareikoiphilippeioi )
وزن «دريك» جديد از شكل(shekele) بين النهرين گرفته شده است. (imina:ca.504gr ,1/۶۰ mina: 8/۴۰gr بنابراين داريوش تدبيري انديشيد كه پولهاي او داراي وزني باشد كه مورد قبول شهرهاي بازرگاني ايوني واقع شود، البته وزن دريك (gr 8/۴) قدري بيشتر از سكه هايكرزوس بود كه ۱۷/۸ گرم وزن داشت.
«دريك» به طور قطع اولين سكه ايراني است كه از حيث وزن، نوع و سبك شكل چهارگوش آن به سكه هاي كرزوس شباهتي ندارد (سرشير و دايره) و از سكه هاي ليدي سنگين تر و خالص تر است. سكه هاي هخامنشي فاقد تاريخ مي باشد ولي در روي بعضي از سكه هاي نقره به وسيله چند خط موازي عمودي تعداد سالهاي حكومت شاه مشخص شده است.
سكه هاي طلا محدود بود چون طلا را بيشتر به طور شمش در خزائن نگاه مي داشتند؛ سكه هاي دريك و ساير سكه هاي هخامنشي نسبت به سكه هاي اشكاني و ساساني كمتر به دست آمده است چون اصولاً مسكوكات پس از انقراض يك سلسله و روي كارآمدن سلسله جديد ذوب و از فلز آن براي ضرب سكه حكومت جديد استفاده مي شد و يكي از دلايل كمياب بودن سكه هاي هخامنشي همين مهم است.
نخستين سكه دريك شايد حدود ۵۱۴ قبل از ميلاد و كمي بعد از آغاز بناي تخت جمشيد ضرب شده باشد. زيرا در لوحه هاي طلا و نقره مكشوفه در صندوق سنگيني در گوشه تالار آپادان هشت عدد سكه ليدي و چهار عدد سكه نقره يوناني يافت شده است. در حالي كه اگر سكه دريك زده شده بود لزومي نداشت سكه ليدي كه سكه يك كشور پادشاهي هخامنشي بود گذاشته شود.
بنابراين در اين زمان داريوش هنوز اقدام به ضرب دريك و شكل نكرده بود. طبق مطالعات جديد مايكل ويكرس تاريخ انتشار اولين سكه با نقش كماندار شاهي پس از ۴۹۰ قبل از ميلاد است.
دريك و شكل هر دو به شكل عدسي و از فلزي ضخيم بيضي شكل پشت و رو مسطح است. در روي سكه اين نقش به چشم مي خورد: شاه شاهان ايستاده و تاج كنگره داري بر سر دارد، تاج مشخصه اي است كه او را از ساير ساتراپهاي تابعه ممتاز مي كند؛ با زانوي خميده كه زانوي راست او به سمت جلو و پاي چپ به طرف عقب متمايل است و كمان و نيزه اي كه انتهاي آن به گويي نقره اي منتهي مي شود. يك تيردان مملو از تير در پشت شاه ديده مي شود. يونانيان با در نظرگرفتن خصوصيات دريك بدان نام عمومي كماندار دادند (قرن ۵ قبل از ميلاد) لباس شاه عبارت از ردايي با چينهاي زيادي كه در روي بازوها و سراسر اندام خورده است.
اين ردا كه زانوي چپ او خالي گذاشته شده است با يك حاشيه مضرس از شرابه هاي مدور زينت شده است. لباس به وسيله كمربندي بدور كمر بسته شده است و تنها در روي سكه هاي شكل و گاهي به ندرت در روي دريكها شاه خنجري به جاي نيزه در دست راست دارد.
دريكهاي كميابي وجود دارد كه شاه را در حال چرخاندن شمشير نشان مي دهد و يا وي به زانو نشسته و به تيراندازي مشغول است. پشت سكه دريك به استثناء موارد خاص از فرورفتگي هاي چهارگوش و گود و ناهمواريهاي غيرمنظم روي تمام سطح سكه پوشيده شده است. فرورفتگي هاي نقوش و خطوط زماني به طرف طول و گاهي به سوي عرض سكه متمايل مي باشد. سطح مقعر مربع و يا مستطيل كه در پشت سكه هاي اوليه مشاهده مي شود نشانه قسمت برجسته سندان بوده است كه فلز عدسي شكل در روي آن براي جلوگيري از لغزيدن در زماني كه چكش به آن اصابت مي كرد گذاشته مي شد. جانشين داريوش، خشايارشا به نوبه خود سكه دريك را ضرب كرد. او سعي نكرد بيشتر از پدرش در ويژگي هاي هنري دريك تغييري به وجود آورد و ما همان نقش كماندار را در روي قطعات سكه مشاهده مي كنيم.
در پشت بيضي شكل سكه نيز يك فرورفتگي وجود دارد كه چهارگوش تو خالي ناميده مي شود و براي آسان تر كردن ميزان درجه ضرب سكه موثر است. در نتيجه در شكل، وزن و عيار سكه طلاي دريك از زمان داريوش كبير تا داريوش سوم يعني مدت نزديك دو قرن تغيير محسوسي حاصل نشده است. در اواخر دوران پادشاهي هخامنشيان سكه هاي دو دريكي به وزن ۶۵/۱۶ گرم به وجود آمد. بر روي اين سكه ها نقش شيارهاي مواج، نقش دو هلال و يا نقش قسمت جلوي كشتي ديده مي شود. ضرب دريكها با سقوط امپراطوري هخامنشيان در سال ۳۰۳ قبل از ميلاد متوقف مي شود.
تغيير تصوير روي سكه هاي هخامنشي كاملاً مورد قبول واقع نشده است. اخيراً بحث شده است توسط ديويداسترونچ كه اين تصوير از آن امپراطور، قهرمان شاهي يا تجسم خداي ويژه است. اين تصوير همانند، نيز در شاخه هاي ديگر هنر هخامنشي با يك استثناء در مورد مهر متقاعد كننده نيست و عناصر تركيب بندي شديداً در سنت ايران باستان ثابت مي شود.
شكل (shekel)
اما سكه ديگري كه در اين دوره ضرب آن آغاز و سپس در سراسر امپراطوري رواج مي يابد شكل مي باشد. داريوش تقارن ضرب سكه استاتر از طلاي خالص به نام خود سكه ديگري از نقره به همان شكل دريك و متناسب با آن به وجود آورد. درخم با وزن ۶۰/۵ گرم كه به تدريج تحت عنوان شكل يا سيكل رايج و مورد مطالعه عمومي قرار گرفت و اين همان نامي است كه مورخان آن را به نام درخم ايران و يا دريك نقره مي نامند. وزن شكل نقره بر پايه استاترنقره كرزوس ادامه داده شد. (۱۰.۴۵-۹۲gr) و ضرب نصف شكل (ca.۵.۵gr) نوع شكل در مدت يك قرن بدون هيچ گونه تغييري باقي مي ماند در حالي كه كماندار در زمان خشايارشا دوم (مئه لون) يا به كلي از ميان رفت يا در وضع آن تغييرات زيادي پديد آمد. به جاي يك كماندار كه در دست كماني و در دست ديگر نيزه اي داشت از اين زمان به بعد در روي شكلها كماندار مانند هرالكس در سكه هاي تازوس در حال تيرانداختن مشاهده مي شود.
در روي بسياري از دودريكها و بطور نادر در روي دريكها علامات و حروف رمز يا الفباي يوناني مشاهده مي شود كه مطالعه آنها براي طبقه بندي زماني و يا تشخيص نوع سكه ها اهميت شاياني دارد. اين علامات و حروف رمز اولين بار در سكه هاي كيليكيه و يا حتي آنهايي كه داراي خطوط آرامي هستند مشاهده شده است. در اثر آزادي دادن شاهنشاهان هخامنشي به حكام و ساتراپها و سلاطين تابعه و تحت الحمايه خط محلي در روي سكه ها به كار برده مي شده است. خط يوناني بر سكه هاي شهرهاي آسياي صغير و مستعمره هاي يوناني به چشم مي خورد. بيشتر سكه هاي فرمانروايان كه به سكه هاي ساتراپي معروف است به خط آرامي مي باشد كه در آن زمان معمول بوده و بطور عادي در ايران رواج داشت؛ زيرا خط ميخي مخصوص نوشته ها و كتيبه هاي دربار شاهي بود و بر روي سكه ها به كار نرفته است.
در مورد محل ضرب سكه هاي هخامنشي مشكل اصلي شناختن مكانهاي مختلف ضرب سكه تنها با مقايسه يافته هاي جديد متمركز شده و سر سكه هاي تاريخدار و مطالعه شده حل مي شود. با اين حال بطور يقين ساردس مكان يك ضرابخانه بزرگ در اداره كل هخامنشي براي تمام آسيايي صغير بود. شهري كه قبلاً نخستين سكه هاي شاهان ليدي ضرب مي شد و سپس به وسيله هخامنشيان آماده بكار نگهداشته شد.
بنابراين مي توان چنين عنوان كرد كه دريكها و دو دريكها و شكلها و برخي از سكه هاي نقره كه به وسيله ساتراپها و سلسله هاي تابعه ضرب شده اند، عموماً داراي نقش كماندار پارس يا تصوير شاهي كه با شير مي جنگد و يا در گردونه خود ايستاده است، هستند. در بعضي از انواع سكه ها تصاويري شبيه به شاهنشاهان مختلف هخامنشي از زمان داريوش اول تا داريوش سوم مشاهده مي شود. سكه هاي داريوش از نظر سبك بهترين سكه هاست. داريوش داراي ريشي است كه در روي سينه او گسترده شده، بيني او كشيده و منظم است. موهاي او در پشت سرش گره خورده و تاج او قدري برآمده و به پنج كنگره زينت شده است.



منابع:

همه سكه ها حرف مي زنند
ندا آميغي - كارشناس باستانشناسي

-احساني، محمدتقي، هفت هزار سال هنر فلزكاري در ايران، تهران، شركت علمي فرهنگي، ۱۳۶۸.
-بابلون، ارنست، سكه هاي شاهان هخامنشي، تهران، چاپخانه بهمن، ۱۳۵۸.
-ملكزاده بياني، تاريخ سكه از قديمي ترين ازمنه تا دوره ساسانيان، ج،۱ ،۲ چ ،۴ تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۰.
-ملكزاده بياني، سكه و هنر، مجله سخن، دوره ،۱۲ بهمن و اسفند ۱۳۴۰ ش ،۱۰۱۱.
-سامي، علي، تمدن هخامنشي، ج،۲ شيراز، چاپخانه موسوي.
-دارك. كن.آر، مباني نظري باستان شناسي، تهران، مركز نشر دانشگاهي ۱۳۷۹.
«Daric» Encyclopaedia «coinage»
Godard, A.(1962) . - The art of Iran


 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
جنس سر سكه ها :

چون جنس سرسكه از آهن يا برنز بود اغلب پس از استعمال زياد حالت ساييدگي پيدا مي نمود . چنانچه اين سائيدگي در بعضي از سكه ها مشاهده مي شود . از اين رو ضرابخانه هابايستي سر سكه هاي متعددي داشته باشند تا بتوانند به موقع از آنها استفاده كنند .
جنس فلزات :

قسمت مهمي كه درسكه قابل ملاحظه است . نوع و جنس فلزات است . چون در دوران بسيار قديم از عهدةتصفيه بر نمي آمدند و نمي توانستند آن حد را كه لازم بود فلز را خالص كنند و ازموادخارجي جدا نمايند . ناچار فلزات را به همان وضعي كه استخراج مي شده به كار ميبردند . براي اولين بار در حدود هزارة چهارم استعمال آن بيشتر گرديد ، چنانچه مس راذوب كرده و با آن اشيايي مانند تبر و خنجر ساختند . در مصر در هزارة پنجم يا ششمقبل از ميلاد ، عصر فلز شروع شد . جنس فلز هر محل اغلب معرف وضع اقتصادي و قدرتمالي آن مي باشد ، مثلاً سكه هاي هخامنشي علاوه بر آن كه مزد مزدوران خارجي بود ،در سراسر يونان نيز در جريان بود و با كمال ميل و رغبت خارجي ها متاع و كالاي خودرا در مقابل دريافت آن به فروش مي رساندند . از آين رو جنس فلز تأثيري فراوان درگردش سكه داشت و اساس مهم اقتصاد در دنياي قديم تا به امروز بوده است .
اوضاع اقتصادي و واحد پول در بابل :

تسلط ايرانيان در بابل امور بازرگاني بابليان را از جريان عادي خارج ننمود، منافع و نزول پول در حدود 20 درصد بود نقره واحد پول محسوب مي شد و گاهي در مقابلطلا نيز معاملات انجام مي گرفت اما مسكوك طلا معمول نگشته بود . مس مدتي جاي نقرهرا گرفت ولي بعداً متروك گرديد .

پول كه ساده ترين روش و وسيلة مبادلة استاولين بار در ليدي بوجود آمد و در آغاز قطعه فلزي بود ، مخلوط از تقره و طلا ( 30درصد اين سكه ها نقره بود ) كه هر شهر علامت خود و يا تصاوير ديگري را بر آن نقش ميكرد . شهرهاي يوناني واسطه انتقال آن به يونان شدند . در نتيجه رواج پول ، رژيمسياسي و اجتماعي كه از قرنها پيش در اژه معمول شده بود . متزلزل شد . و جاي خود رابه رژيم جديدي داد .

« كروزسي پادشاه ليدي دو نوع سكه طلا و يك نوع سكةنقره رواج داد .

- نوع اول طلاي خالص : استاتر 17/8 گرم ـ نيم استاتر 08/4 گرم ـاستاتر 72/2 گرم ـ استاتر 36/1 گرم ـ 68/0 گرم
ـ سكه هاي نقره : استاتر 89/10 گرم ـنيم استاتر : 44/5 گرم ـ استاتر ( ترتيه ) : 63/3 گرم
ـ استاتر ( هكته ) : 81/1 گرمـ استاتر ( همي هكته ) : 90/0 گرم .

بدين ترتيب يك استاتر نقره ده گرم و هشتاد و نهصدم گرم وزن داشت و ده سكه نقره به وزن 90/108 گرم با يك استاتر طلا به وزن 17/8گرم مبادله مي شد . با رعايت نسبت يك به سيزده »


 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
داريوش اول :

در ميانپادشاهان باستاني كمتر فرمانروايي را مي يابيم كه مانند داريوش به اين خوبي دريافتهباشد كه كاميابي يك ملت بايد بر بنياد اقتصادي سالم گذاشته شود . داريوش مي دانستكه ابتدا بايد يك دستگاه منظم از وزنها و اندازه ها داشته باشد . يك نمونه رسمي ازاين اندازه ها ارش شاه است كه مانند خط كشي از سنگ آهن سياه با اندازة 118 اينچ استو نام و عنوان داريوش روي آن اصل اعتبار آن را نشان مي دهد .

بعضي تصوركرده اند كه داريوش اولين كسي است كه نخستين سكه ها را در ايران رواج داد . داريوشبي آنكه سكه هاي سابق را از رواج اندازد ، پولي به اسم دريك در ايران رواج داد . اين سكة طلا از سكة طلاي كرزوس كه در ليدي زده مي شد سنگين تر بود . مقارن با اينسكه طلا پولي از نقره زدند كه به شكل يا سيكل معروف است . وزن سكة هاي نقره 6/5 بود، بنابراين مي توان استنباط كرد كه نسبت نقره به طلا در آن زمان يك به سيزده و ثلثبوده است . مسكوكات ذكر شده در ايران و ممالك تابعه رواج داشت و ماليات ها و حقوقساخلوها و غيره با اين سكه ها پرداخت مي شد . ولي بايد در نظر داشت كه دريك را كمسكه مي زدند و در مجموع پول مسكوك در خزانه هاي ايران بيشتر از شمش بود . به همينجهت عدة دريك هايي كه تا زمان ما باقي مانده است كم است .
ظاهراً ساتراپها مجاز بودند سكة نقرهكم ارزش و مس برنند ، اين نوع سكه ها غالباً در آسياي صغير و فينيقيه زده مي شد . ولي در سكه هاي مزبور در خارج از ايالت آنها حكم جنس را داشت . سكة طلا فقط هماندريك بودند كه فقط شاه مي توانست ضرب كند ، روي سكه هاي هخامنشي تاريخ نيست اما ازصورت شاهان مي توان تاريخ آنها را تقريباًمعين كرد . حدس مي زنند كه اولين سكةداريوش در سال 516 ق . م زده شده است .

بر يك طرف دريكها صورت تيراندازي ازپاريس است كه يك زانو را به زمين زده و زه كمان را مي كشد . دو دريكي و نيم در يكيخيلي كم به دست آمده است . از نوشته هاي مورخين يوناني معلوم است كه طلا و نقره رادر خزانة شاهان غالباً به صورت شمش حفظ مي كردند و هر زمان كه لازم مي شد ، شمش رابه صورت مسكوك در مي آورند .در دورة هخامنشي پاية پول بر طلا بود ، و خود دريك همبه معناي طلايي ( زريك ) است . از ضرابخانه هاي ايران اطلاعاتي در دست نيست ولي سكههاي نقره در مستعمرات يوناني ، آسياي صغير و فينيقيه زده مي شد .
داريوش نسبت به سكه ها و بدون غشبودن آنها بسيار حساس بود ، چنانچه هرودت مي گويد : يكي از عواملي كه آريانه حاكممصررا اعدام كرد اين بود كه سكه اي از نقره زد كه كامل العيار بود ، اگر چه ولات حقزدن سكة نقره را داشتند ولي كامل العيار بودن سكه ها داريوش را خوش نيامد ، زيرا اومي خواست كاري كرده باشد كه هيچ يك از سلاطين قبل از او نكرده باشند .

داريوش علاقه داشت كه عيار پول طلا ( دريك ) و پول نقره شكل هميشه يكاندازه باشد و هيچ نقطه اي از امپراطوري ايران در پول طلا و نقره بيش از ميزان مقررغش نمي زدند . به همين جهت پول ايران مرغوب ترين پول دنياي قديم بود و مورداعتماد تقريباً تمام كشورهاي دنياي قديم بود . حتي اگر داريوش متوجه مي شد كهضرابخانه ها كه زير نظر ساتراپها كار مي كردند بيش از اندازه در سكه ها غش زده اند، به شدت برخورد مي كرد ، نمونة آن والي باختر بود كه به شدت مورد مجازات قرار گرفت .
داريوش نوع سكه ها را براي جانشينانخود معين كرد . روي سكه شاه لاغر با ريش ، در حالت نيم دوان ، نيم خم شده است . اوجامة شاهانه بر سرش كه كمي خم شده تاج جنگي است . در دست راستش نيزه اي با ته حكفتكه نوك آن پايين است . از روي شانة راستش چسبيده ؛ روي شانة چپش تركشي است ، و دردست چپش كمان زه داري است . به اين سكه ها نام كمانگير داده بودند .

بعد ها در نوع ديگري از اينسكه ها يك خنجر كوتاه آخته افزوده شد . مانند سكه هاي كهن تر ليدي ، پشت آنها فقطچهار گوش جاي مهر را دارد ؛ سكه هاي سيمين فقط نشان جاي ابزار مهر را دارد . ازمقدار هنگفت فلزهاي گرانبها كه همچو باج دريافت مي شد ، فقط مقدار كمي را سكه ميزدند ، و ماندة آن را به صورت شمش اندوخته مي شد .

به همين دليل بهنگامي كهاسكندر خزانه هاي شوش را تصرف مي كند با مقدار زيادي شمش روبرو مي شود . در بين سكههاي هخامنشي ، به سكه هايي بر مي خوريم كه از لحاظ هنري ممتازند ، دريك روي سكه هاشاه سوار بر اسب و بر روي ديگر نقش كشتي نقر شده است . پس از داريوش كبير بعضي ازممانك و ساتراپها ، البته به ندرت اجازه يافتند كه جداگانه سكه ضرب كنند ، روي سكهبه خط و زبان آن منطقه اي بود كه سكه را در آنجا ضرب مي كردند . اما بيشتر به خطآرامي بود . زيرا خط ميخي مخصوص كتيبه ها بود و برروي سكه به كار نمي رفت .
اين دوره تهيه و به كار اندازي سكه در معاملات نه تنها در امور بازرگاني داخلي وخارجي تسهيلاتي فراهم كرد . بلكه به توسعه بانكها كه به تدريج رونق مي گرفتند نيزكمك مؤثري كرد . در اواخر عهد هخامنشي دو دريكي نيز ضرب مي شد . بر روي سكه هايداريوش نقش يك كماندار پارسي كه همان پادشاه بود حك مي شد . از آن پس يونانيها بهدريك نام عمومي كماندار را دادند . چنانچه اژه زيلاس فرمانده اسپارت گفت كه مرادههزار كماندار پارسي بيرون مي كنند كه منظور كمانداران بود كه روي سكه هاي طلا نقشبسته بودند . سكه هاي نقره داريوش شِكِل بود و يونانيها آن را دراخما نام نهادند .

در زمان خشايارشا دو سوم مزد را جنس و يك سوم را با سكه پرداخت مي كردند وبدين ترتيب پس از تقريباً نيم قرن از ضرب اولين سكه ، پول توانست جاي خود را درمعاملات گوناگون باز كند .

همواره بر اثر ورود مسكوكات ، تجارت داخلي شايدسريعتر از تجارت خارجي توسعه مي يافت . همچنين سكه ، فعاليت بانكها را توسعه داد . شاهنشاهي هخامنشي براي بانكها امكاناتي بوجود آورد كه تا آن زمان سابقه نداشت . درزمان هخامنشيان بانكهاي خصوصي تأسيس شد .شاهان هخامنشي خراج را به شكل زيرانبار مي كردند . آنها طلا يا نقره را ذوب مي كردند و درون كوزه اي مي ريختند . وقتي كه كوزه پر مي شد ، آن را انبار مي كردند و هنگام نياز آن قدر كه لازم بود ازكوزه ها را مي شكستند و سكه ضرب مي كردند . هنگامي كه اسكندر شوش را تصرف كرد ، بامقدار زيادي شمش خام روبرو شد كه خام نگهداري مي شد .

دربارة خراج در زمانكوروش و كمبوجيه هيچگونه ضرورت وجود پول را ايجاد نمي كرده است چون اقوام خراج خودرا به صورت فلزات گرانبها پرداخت مي كردند . با وجود اين سكه هاي طلايي ليدي بوسيلةهخامنشيان مورد استفاده قرار مي گرفتند . البته اين امكان هم وجود دارد كه كروزئيدهاي نقره منحصراً در زمان تسخير سارد بوسيلة كوروش ضرب و رايج شده و به اينترتيب عملاً نقش پول پادشاهي را بازي كرده باشند .


 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
سكه هاي خشايارشا :

نقشمهمولي سكه هاي شاهنشاهي ، اختلاف تصوير اين شاهنشاه با تصوير داريوش اول به واسطةبزرگي سرو بر جستگي گونه و ريش بلند و نوك تيز واضح است . پشت سكه فرورفتگي نا منظمو مستطيلي شكل مي باشد . شِكِل ( نقره ) به وزن 55/5 و دريك خشايار شا به همين طرحو به وزن 40/8 گرم است


سكه هاي اردشير اول :

سكههاي اردشير اول با جزئيات كمي نسبت به سكه هاي پدرش خشايار شا اختلاف مختصري دارد . روي سكه نقش معمولي سكه هاي شاهنشاهي ، تاج كمي بلندتر از تاج خشايار شاو ريش مرتبو مستقيم تا روي سنه آمده است . و موهاي سر در پشت گردن برگشته و انبوه مي باشد . پشت سكه فرورفتگي نا منظم در وسط دارد ، ( نقره ) به وزن 5 گرم مي باشد .


سكه هاي داريوش دوم :

رويسكه نقش معمولي سكه هاي شاهنشاهي ، نيم رخ داريوش دوم با ريش مجعد و در همو موهايترك ، ترك كه در پشت گردن به موازات هم ريخته شده است و بر روي سر وي تاج بلند بادندانه نوك تيز قرار دارد و قيافة او شكسته و پير است . پشت سكه مانند سكه هاياردشير است .


سكه هاي اردشير دوم :

« برايتميز دادن سكه هاي اردشير دوم و صحت تشخيص آنها بهترين وسيله مقايسه آنهاست با سكههاي سلاطين تابع يا ساتراپهاي آن دوره است . چنانچه از روي سكه هاي شاه صيداتيسافرنساتراپ سارد ( كه در يك طرف سكه تصوير اين پادشاه منقوش است ) مي توان سكه هاياردشير دوم را به خوبي تشخيص داد و تنظيم كرد . روي سكه نقش معمول سكه هاي شاهنشاهياست ، نيم رخ اردشير دوم با تاج كوتاه و موهاي جمع شده در پشت گردن ، برخلاف معمولسكه اي از اردشير بدست آمده است كه در حال كشيدن كمان است . پشت سكه به شكل مربع وداراي كنده كاري نا منظم مي باشد


 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
سكه هاي اردشير سوم :

« نقش معمولي سكه هاي شاهنشاهي ، نيم رخ اردشير با ريش بلند و نوك تيز با موهاي پر پشت كه گوشها و پشت گردن را به خوبي پوشانده است و تشخيص سكه هاي اين شاهنشاه با مقايسةسكه هاي سلاطين ممالك تابع مثل اواگوراس دوم كه در يك طرف سكه نقش اردشير سوم باشد، بسيار سهول است . پشت سكه فرورفتگي نا منظم دارد . سكه اي از اين پادشاه مكوجوداست كه به جاي آنكه مانند معمول نيزه به دست داشته باشد دستش را بلند كرده است .

سكه هاي داريوش سوم :

اين شاهنشاه علاوه بر دريك و شِكِل ، دو دريكي و نيم در يكي نيز سكه زده است و نقش رويسكه بيشتر به وضع معمولي مي باشد . گاهي كماندار كه شخص شاهنشاه است ، به جاي نيزهخنجر به دست گرفته است . در پشت سكه براي نخستين بار به جاي مربع فرورفته نا منظمدو هلال و برجستگي هاي موجي شكل يا قسمتي از بدنة كشتي نفر گرديده است . سكه هاياين شاهنشاه پس از انقراض امپراطوري هختامنشي نيز رايج بوده و مانند مظهر مليت ايران تا مدتي ضرب آنها ادامه داشته است .

اسكندر :

در گذشته چنين ميپنداشتند كه اسكندر در يكسان كردن پولهاي سراسر شاهنشاهي خويش با برابر ساختن ميزانزر و سيم بر پاية سكه هاي آتنا كوشش به جاي آورده باشد . به جاي آورده باشد شايد ميخواست ستاتر زر را كه برابر با 20 درخم بود به جاي دريك تثبيت كند .
منتهانسبت سيم به زر را به جاي هخامنشي بر پايه 1 : 10 قرار دهد .

اين پندار كهنرا مي توان زد كه از آنجا كه اسكندر نه مي توانست يك چنين يكنواختي در شاهنشاهيخويش پديدار كند و نه چنين كاري را كرد . كار گاههاي درم زني گذشته همچنان به كارادامه دادند و خزانه داري كشور همچنان كه دوران هخامنشي بود بر جاي ماند .

پول و سكه هاي نقره در سراسر دنياي هلني وضع اقتصادي را دگرگون ساخته بودبه طوري كه ازدياد پول باعث تورم شده بود . ارزش طلا و نقره تقليل پيدا كرد و بهطوري كه نوشته اند در عصر سلوكوس اول طلاهايي كه
در اثر فتوحات از ايرانخارج شده بود ، بعداً به علت رونق تجارت به ايران بازگشت و مواد اوليه مانند چوب وفلزات كه ايران و هند از تهيه كنندگان آن بودند بسيار مورد تقاضا بود و مبادلاتبيشتر شامل اشياء از جمله احجاركريمه و جواهر و ادويه و داروهايي كه از هند تا حدودبرتاني ( در مغرب فرانسه ) صادر مي شد بودند .

بازرگاني حيات اقتصادي يونان را تشكيل مي داد . بازرگاني بود كه ثروتهاي زياد در شهرهاي بزرگ بوجود آورد و جمعيتروز افزون شهرها را اشتغال به كار مي داد . نقل و انتقال پول ديگر ، اكنون كاملاًجاي معاملة جنس را كه چهار صد سال پس از ضرب اولين سكه رواج داشت گرفته بود . بانكدارها به دولت و مردم اعتبار مي دادند .

در زمان حكمومت سلوكيان سكه هاي نقره در بابل ضرب مي شد و در بازار مبادله مي گشت. زماني كه سكه هاي نقره جهت نيازهاي نظامي در نبرد عليه سوريه مورد استفاده قرار گرفت و سكه هاي نقره را ازبابل خارج كردند .

سكه هاي مسي رواج يافت . از دوران سلوكوس اول يك سكةنقرة 4 درهمي به دست آمده كه بر روي آن فيلي را نشان مي دهد كه احتمالاً از جمله فيلهايي بوده كه چاندرا گوپا از خاندان موياها به وي هديه كرده است . دربارة ايجادپادشاهي باختر در عهد سلوكي اطلاعاتي به كمك سكه ها باقيمانده ، از اين دوره به دستآمده است. اين سكه ها از چهل فرمانروايييوناني است كه در باختر و يا شمال غربي هندحكموت مي كردند . در واقع سكه شناسان تاريخ دودمانهاي اين سامان را از روي سكه هايمذكور باسازي كرده اند .

هنگامي كه اسكندر ، جانشين پدرش گرديد ، خزانةمقدوني عبارت بود از شصت تالان مسكوكات نقره و چند جام طلا و نقره . حال آنكه قرض پادشاه مذكور به پانصد تالان بالغ مي گشت . فقر خزانه بدليل لشكركشي هاي فيليپ بود، زيرا آنچه را به دست مي آورد خرج لشكركشي مي كرد . خود اسكندر هم بعد از فوت پدربراي حمله به ايران ناچار به قرض شد و هشتصد تالان قرض كرد .

البته اين فقرمالي ديري نپائيد و با تصرف ايران و خزانه هاي بابل و شوش و تخت جمشيد اسكندر ثروتزيادي بدست آورد .فتوحات اسكندر در ايران موجب متوقف شدن كار ضرابخانه ها نگرديد،وآنها همچنان به كار خود ادامه مي دادند .

« سكه هاي اسكندر بدين طرح ميباشند : استاتر طلا كه در يك طرف آن تصوير اسكندر به وضع آتنا با كلاه خود به چشممي خورد و در طرف ديگر الهة فتح با بالهاي گشاده ايستاده است . چهار درهمي هايمعروف كه تصوير نيم تنة اسكندر به طرز هراكلس كه كلاهي از پوست شير نمد به سر دارد، بر روي آنها نقش شده است و در پشت سكه زئوس بر روي تخت نشسته وعصاي قدرت و سلطنت مطلق را به دست گرفته است و نام اسكندر به خط يوناني در كنار سكهاست ».


 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
سكه هاي اشكاني :


به طور كلي اسناد و مدارك زمان اشكاني بسيار اندك است . سكه هاي سلاطين اوليهاشكاني تنها معرف نام و لقب پادشاه است . همين امر تطبيق سكه هاي دوران اشكاني رادچار اشكال كرده است . از اوايل قرن اول قبل از ميلاد نام شخص در روي سكه ها نقشگرديد و از سال 137 قبل از ميلاد سكه ها را با قيد تاريخ كه مبدأ آن سال 1312 قبلاز ميلاد يعني تأسيس سلسلة سلوكيها بود ضرب مي كردند . از زمان سلطنت بلاش اول (57ـ 51) م بتدريج براي نوشتن روي سكه ها از الفباي آرامي به جاي يوناني استفاده كردند .

اساس پول دولت پارت بر نقره بوده است كه تقليدي از پول سلوكيان شمرده ميشود ولي از قرن دوم پيش از ميلاد ايشان مبناي مستقلي براي پول خود ايجاد كردند ولياز لحاظ تسهيل تجارت و داد و ستد و خويش با روم ، پول خود را از حيث وزن با دينارروحي برابر ساختند . در آن زمان تاريخ سكه هاي پادشاهان پارت از مبدأ عهد سلوكياناحتساب شده و نوشته هاي آنها به يوناني بوده است . در قرن اول ميلادي نوشته هايپارتي (آرامي) بر سكه هاي پارتي پديد آمد و در عين حال جنس فلز سكه ها به بديگرائيد و از وزن آنها كاسته شد . برخي پادشاهي هاي كوچك و تابع نيز به نام خود سكه ضرب مي كردند .

«
در روزهاي خيزش پارتيان در سال 238 ق . م پولي كه در بخششمالي ايران در گردش بود ، همانند پول بقية امپراتوري سلوكي بود . اما سكه خانه هايباكتريا و هكاتوم پوليس رفته رفته ترجيح مي دادند كه در ناحية آنها دراخم رواج يابد، در صورتي كه ميان پادشاهيهاي انتيوخوس يكم و سوم در اكباتان سكه اي با اين جنس وواحد ضرب نمي كردند و در عوض بر زدن سكه هاي چهار عرضي بيشتر تأكيد مي رفته است . وزن استانده اي كه براي سكه ها در نظر مي گرفتند برگرفته از نظام آتيك بود چنانچهدر سدة سوم پيش از ميلاد وزن دراخمها به حدود 4 گرم رسيد . نقش رسمي روي اين سكه هاي سلوكي تصوير بر پادشاه بود كه پشت سكه نيمرخ چپ آپالون را نشان مي دهد كه برقبة سپر نشسته و كماني در دست دارد . بيشترين سكه هاي پارتي كه اكنون موجود است ازگنجينه اي در دورة اترك كه در باختر بجنورد قرار دارد بدست آمده است . فرسوده ترينسكه ها و بنابراين نخستين گروه از سكه هاي پارتي نيم رخ راست سري بدون ريش را رويسكه نشان مي دهد كه با شلقي بر آن نهاده است و بر پشت آن طرف چپ تيراندازي در جامعةمهرانشينان نقش گرديده كه بر پايه اي نشسته و كماني بدست گرفته است . طرح و ساختماناين سكه ها (پارتي) از سرمشق هلينستي كان و بيش پيروي مي كند » .

سكه هاي مهرداد اول :

بعد از شكست آنتيوخوس در مغنسيا حدود 190 ق . م زنجيرهايي كه يونانيان بر دست و پاي پارت بستهبودند سست شد و امكان به گردش درآمدن پولي مستقل براي پارت فراهم شد . مهرداد يكمكه در حدود سال 171 ق . م بر تخت نشست عامل اصلي گسترش سياسي پارت بود . سكه هاياين پادشاه در درجة اول تصوير چهره اي بدون ريش كه با شلقي بر سر دارد نقش شده كهتقليدي از سكه هاي سابق است ، اما بعدها نيم تنه اي با آرايش مشابه جانشين آن ميشود . و در پشت سكه تيراندازي بر سپرآپولون نشسته نه بر روي چهارپايه.



اكباتان در سال 148 ق . م بدست اشكانيان افتاد ، اما همينكه سكه خانة با اهميت اين شهر به دست مهرداد افتاد از تسهيلات آن بهره مند گرديد . شمار زيادي سكة برنزي ضرب گرديد . سرانجام سال 140 ق . م نيروهاي پارتي بين النهرينرا با شهر معروف آن سلوكية كران دجله به تصرف درآوردند . در اينجا نيز سكه هايمهرداد مستقيماً از سكه هاي پادشاهاني كه به تازگي بيرون رانده شده بودند تقليد ميكنند .


 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
فرهاد دوم :

نخستين سكه هاي فرهاد دوم پسر جوان مهرداد ظاهراً در سكه خانه شوش در الومايي زده شد . چهاردراخميها بالاخص (با طرح آپولون خداي موسيقي
يونانكه بر قبة سبز نشسته بر پشت سكه) دقيقاً از سبك سكههاي كمنسكيرس پادشاه محلي پيروي مي كنند . بخش عمده سكه هاي فرهاد ، دراخما ، سكه هاي سيمين و برنزي هستند كه در ايران زده مي شدند . تصوير روي سكه تنها ريش كوتاهيدارد و تيرانداز پشت آن داراي نوشته « شاه بزرگ ارشك ، پدر خدا است كه لقب اخير بهرساندن مهرداد به مرتبة خدايي اشاره دارد » . يك نوآوري حضور نام سكه خانه ها برپشت سكه هاست . سكه خانه اصلي اكباتان بي گمان در پيروي از رسم سلوكيان از ايننشانه ها چشم پوشيده يك دراخم كه شايد در اين شهر ضرب گرديد . دوست دار پدر راجانشين پدر خدا مي كند . مقران 13 ق . م انتيوخوس هفتم به بين النهرين تاخت ، اماسرانجام شكست يافت و در سلوكيه سكه هايي كه ويژگي سبك يوناني را داشتند به افتخارپيروزي فرهاد ضرب گرديد . فرهاد دوم در جنگ با صحرانشينان كشته شد . هوسپا يوسينپادشاه خاراسن از گرفتاري اشكانيان در مرزهاي خاوري استفاده كرد و به بين النهرين تاخت ، اوليايي سكه خانة سلوكيه كه سرگردان بودند ، كه چه كسي را به رسميت بشناسد ،سكه هايي با تصوير مهرداد يكم ضرب كردند ، كه مدتها پيش در گذشته بود و بدين وسيله وقت كشي مي كردند .

مهرداد دوم :

مهرداد دوم
فردي ممتاز و لايق و مدبر بود . او كه لقب كبير دارد ، خود را بر روي سكه هايش به يوناني تئوپاتور(پدرخدا) مي نامد ، اين پادشاه با وجود برخورد با مشكلات فراوان و وضع آشفته اي كه شاهنشاهي پارت داشت . توانست از لحاظ مختلف از حمله سركوبي قبايل و مغلوب ساختن سكاها و انعقاد معاهده با امپراتور چين و سامان دادن به وضع ارمنستان و به اطاعت واداشتن فرمانروايان يوناني باختر ايران را تبديل به يك قدرت بزرگ جهاني مي كند


سكه هاي مهرداد دوم :

ازمهرداد دوم سكه هاي متنوعي باقي مانده است كه از لحاظ تزئينات و نوع تاج با هم تفاوت دارند . در يكي موهاي سر او لوله شده و از روي پيشاي شروع و پشت سر ختمگرديده است . و به جاي تاج نوار ساده اي به سر بسته كه در پشت سرآويزان است . درنوع دوم موها به زير تاجي گرد كه با دو زبانه گوشها را پوشانيده ، قرار گرفته است ،و تاج از سه رديف مرواريد و گلي به طرح ستاره تزئين شده است . بر روي سكة مهردادالقاب مختلفي مانند اپي فانوس (نامي) اورگت (نيكوكار) و دكايو (دادگر) به كار رفتهاست . همچنين بر روي بعضي از درهم ها به جاي كلمة شاه ، شاهنشاه به كار رفته است .

بر مسكوكات اشكاني علامت شهري كه سكه زده شده ، مشخص است ، از اين طريق ميتوان فهميد چه شهرهايي ضرابخانه داشته اند . بر سكه هاي پراتي علاوه بر زمان و خطيوناني ، ندرتاً حروف آرامي هم مشاهده مي شود .

نوشته هاي يوناني روي سكه ها در اوايل حكومت پارت خوب است ولي از اواسط آن و اواخر اين حكومت نوشته ها ضرابمي شود . علت آن است كه چون ضرابخانه هاي جديد زده شد كه استادان آنها غيريونانيبودند ، چون زبان يوناني را بلد نبودند ، از سكه هاي يوناني تقليد كردند ، با بهتراست گفته شود نوشته هاي آنها را تقليد مي كردند . محققين اين نوع سكه ها را مسكوكاتشده اند بربري مي گويند .

سكه هايي كه از مهرداد دوم باقي مانده او راداراي چشمهايي درشت ، بيني بزرگ روحي و كلاه مرواريد دوخته با نيم تاجي به صورتاشعة خورشيد بر سر دارد . لقب او بر روي سكه هايش « تئوپاتور » يعني پسر خدا و « نيكاتور » يعني فاتح آمده است.


 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
seabride تاريخچه لباس زنان ايراني تاریخ 1

Similar threads

بالا