[تابلو اعلانات هنری] - رخدادهای مهم دنیای هنــــر

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
ای نام تو بهترین سرآغاز ...


با سلام و احترام حضور دوستان ِ هنرمند و هنردوست
پس از بررسی و مطالعه ی بخش های مختلف تالار هنر، جای یک فضا جهت ِ اعلان ِ رخدادهای مهم هنری ِ ایران و جهان خالی می نمود که هدف از ایجاد این تاپیک نیز همین هست.
لازم به توضیح است که ویژگی موضوعاتی که در این تاپیک قرار داده می شود با اخبار و ... متفاوت هست.
ماهیت ِ این تاپیک، به سان ِ یک تقویم یا تابلوی اعلانات برای قرار دادن رخدادهای مهم هنری اعم از حیات و ممات هنر و هنرمندان و ... می باشد.

زندگی، صحنه ی یکتای هنرمندی ِ ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرّم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد ...
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
درگذشت استاد بزرگ موسیقی ایران، محمدرضا لطفی

درگذشت استاد بزرگ موسیقی ایران، محمدرضا لطفی

با ابراز تاثر و تاسف بخ اطلاع می رساند که استاد محمدرضا لطفی یکی از سرشناس‌ترین نوازندگان تار، ردیف دان و موسیقی دان مشهور ایرانی بامداد روز جمعه 12 اردیبهشت درگذشت.





درباره ی هنرمند :
محمدرضا لطفی در سال ۱۳۲۵ در شهر گرگان به دنیا آمد. وی به مدت پنج سال در هنرستان موسیقی به آموختن موسیقی پرداخت و موسیقی را نزد استادانی چون علی اکبر شهنازی، حبیب الله صالحی فرا گرفت. پس از پایان هنرستان به دانشکده موسیقی راه یافت و به تکمیل آموخته‌هایش پرداخت. در این زمان از استادانی مانند نورعلی برومند، عبدالله دوامی، سعید هرمزی نیز بهره جست. محمدرضا لطفی در سال ۱۳۴۳ جایزه نخست موسیقی‌دانان جوان را نیز کسب کرد. در جشنواره موسیقی جشن هنر ۱۳۵۴در شیراز به همراه محمدرضا شجریان و ناصر فرهنگ‌فر به اجرای راست پنجگاه پرداخت که بسیار مورد توجه قرار گرفت. در اجرای ردیف آوازی توسط عبدالله دوامی با ساز تار وی را همراهی کرد. در سال ۱۳۵۳ به عضویت گروه علمی دانشکده موسیقی درآمد و در همین سال همکاری خود را با رادیو آغاز کرد. به مدت یک سال و نیم به عنوان مدیر گروه موسیقی دانشکده موسیقی هنرهای زیبای تهران به کار مشغول شد و پس از آن از این سمت استعفا کرد. در سال ۱۳۵۴ گروه شیدا را راه‌اندازی کرد و به همراه گروه عارف به سرپرستی حسین علیزاده به بازخوانی و اجرای دوباره آثار گذشتگان پرداخت. کانون موسیقی چاووش را با همکاری هنرمندانی مثل حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و علی اکبر شکارچی راه‌اندازی کرد و در طی یک فعالیت چشمگیر آثاری از این گروه به جای ماند که به گفتهٔ بسیاری از اساتید از بهترین کارهای موسیقی ایران به شمار می‌روند. پس از انحلال چاووش بعد از سفرهای زیادی که برای کنسرت به ایتالیا، فرانسه و آلمان کرد، در سال ۱۳۶۵ به آمریکا رفت. علاوه بر کنسرت‌های متعدد در سراسر آمریکا، مرکز فرهنگی هنری شیدا را در واشنگتن بنیان گذاشت.
از خوانندگانی که در این سال‌ها با او همکاری کرده‌اند می‌توان به محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، هنگامه اخوان، محمد معتمدی، امیر اثنی عشری و علیرضا شاه محمدی اشاره کرد.

اطلاعات بیشتر در مورد این هنرمند ارزشمند و بزرگ موسیقی ِ ایران را در این تاپیک مطالعه بفرمائید .
تاپیک: [مشاهیر موسیقی]-محمدرضا لطفی



تالار هنـــــــر نیز درگذشت این استاد فقید را به جامعه هنری ایران، خانواده و دوستداران ایشان تسلیت می‌گوید.
روحشان شاد، یادشان گرامی :gol:
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
15 اردیبهشت روز بازیگر .

15 اردیبهشت روز بازیگر .

15 اردیبهشت روز بازیگر بر جامعه هنری مبارک
تبریک شهاب حسینی به جامعه بازیگری :


صحنه‌هايِ خالي‌
گناهِ هيچ بازيگري نيست
عشق به تماشا اگر نباشد
صندلي‌هايِ خالي‌
ايستاده مي‌‌ميرند
پرده هاي قرمزِ مخملي
از سر بي‌ حادثه گي‌‌ افتادگي مي‌‌کنند
و چلچراغ‌ها ي بي‌ حافظه
در سوگ بي‌ کسي‌
تا ابد بي‌ صدا مي سوزند
...
حکايتِ شاعرانه‌هاي ماست
دستِ شعر مرا بگير
اين نمايش
چشم‌هاي تو را مي‌‌طلبد
******
تندیس های زرین و بلورین بهانه است
حقیقت این است
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
10342506_749210168452978_3792282703899458763_n.jpg

متن تبریک حسین محب اهری



حسین محب اهری بازیگر شناخته شده تئاتر کشور به مناسبت روز بازیگر بیانیه ای نوشته و در آن مسائل حوزه تئاتر را برشمرده است. متن کامل بیانیه این بازیگر و کارگردان تئاتر که روز دوشنبه 15 اردیبهشت از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مورد تجلیل قرار می گیرد به شرح زیر است:

" همکاران گرامی ، دوستان بازیگر... روز بازیگر بر شما مبارک باد.

یکسال دیگر گذشت و تئاتر این گوهر بی بدیل اندیشه و احساس در همه جای این جهان خاکی ، از جمله سرزمین مادریمان ایران ، جلوه گری کرد. صحنه ها روشن شدند و شما بازیگران صحنه، گریستید و گریاندید، خندیدید و خنداندید. مخاطب را با ایما و اشاره و گاه با فریادی از ته دل به اندیشیدن واداشتید. خسته نباشید. که این جمله در شان بازیگری که از صحنه پایین می آید نیست... و هنوز که هنوز است نتوانسته ایم جمله ای یا کلمه ای بیابیم تا رنجی که بازیگر می برد و همچنین لذت و شادی او را بر صحنه پاس بداریم.

همکار عزیز ، ما حرفه مان را که بازیگری در صحنه است انجام می دهیم با تمام سعی و داشته هایمان اما...

کسانی هستند که مسئولند تا امکانات به صحنه رفتن ما بازیگران و همچنین وضع معیشتی ما را سرو سامان بدهند... آیا آنان در این باره سعی و تلاش خود را کرده اند؟

بازیگران تئاتر این مرز و بوم، سال نو را با امید آغاز می کنند به این امید که مسئولان اداره تئاتر کشور نیز تغییری در اوضاع نابسامان بدهند. مشکلات سال های پیش و سال های پیشتر همچنان باقیست. نزدیک به یکسال از آمدن دولت تدبیر و امید می گذرد. زمانی در یک نگاه کوتاه و در یک نگاه بسیار بلند. مسئولان محترم دراین زمان هم کوتاه و هم بلند چه کرده اند؟ آیا قدمی در راه برطرف کردن مشکلات بازیگران برداشته اند؟ آیا شغل و حرفه ای بنام بازیگر تئاتر پذیرفته شده است؟ آیا قرار داد تیپ بعنوان یک حق به رسمیت شناخته شده است؟ آیا در مورد تغییر کف قراردادتیپ با توجه به تورم و گذشت سال ها از تصویب آن در خانه تئاتر تلاشی صورت گرفته است؟ آیا بازیگران نمایش های اجرا شده ، دستمزدشان را گرفته اند؟ آیا سالنی بر سالن های موجود اضافه شده است؟ آیا سالن های موجود ترمیم شده اند؟ آیا هر سالن شخصیت خود را پیدا کرده است؟ آیا برای فارغ التحصیلان تئاتر که هر سال وارد بازار کار تئاتر می شوند فکری شده است؟ آیا برای معیشت بازیگران سالخورده و ازکارافتاده و بیمار تئاتر چاره ای اندیشیده شده است؟

آیا در عزل و نصب مدیران و مسئولان تئاتر ، خانه تئاتر به رایزنی دعوت شده است؟ آیا این بازیگران تئاتر هستند که مدیران و مسئولانشان را انتخاب کرده اند؟ آیا و صدها آیای دیگر که مسئولان تئاتر ما اگر چه ما انتخابشان نکرده ایم باید جوابگو باشند. و این انتظاری است به حق... بگذریم و در این روز بازیگر ذهنمان را آشفته نکنیم. امیدوارانه بگوئیم زمان کوتاهی از دولت امید گذشته و همچنان امیدوارانه به آینده چشم بدوزیم و در انتظار بمانیم.

در انتظار گودو شاید......

موفق باشید دوستان بازیگر "



تالار هنر این روز را به همه هنرمندان ایران زمین تبریک میگویید .
 
آخرین ویرایش:

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
فوت نیما وارسته

فوت نیما وارسته

نیما وارسته، آهنگساز، تنظیم‌کننده و نوازنده مطرح موسیقی پاپ ایران دوشنبه شب (30 اردیبهشت 1393) در 35 سالگی از دنیا رفت.
.
.

وارسته متولد بهمن سال 1357 بود. او از هشت سالگی آموزش ویولن را شروع کرد و بعدها هم نواختن سازهایی چون پیانو، ارگ و سینی‌سایزر را فرا گرفت. او جز اولین کسانی بود که در ایران استودیو دیجیتال به راه انداخت.
تنظیم آلبوم‌های خواننده‌هایی چون خشایار اعتمادی، پیام صالحی و وحید حامد و رهبری ارکستر کنسرت‌های حمید عسگری و بنیامین بهادری از جمله فعالیت‌های وارسته در سال‌های اخیر بوده است.




»»تالار هنر به نوبه خود مرگ این هنرمند عزیز کشورمان را به همه هنرمندان و هنردوستان تسلیت عرض میکند.
روحش شاد ویادش گرامی باد .
 
آخرین ویرایش:

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
31 اردیبهشت ماه تولد همایون شجریان

31 اردیبهشت ماه تولد همایون شجریان


همایون شجریان در ۳۱ اردیبهشت‌ماه ۱۳۵۴ در تهران و در خانواده‌ای عجین با موسیقی چشم به جهان گشود.






از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود تا به تشخیص پدر نزد استاد بی‌همتای تنبک، شادروان ناصر فرهنگ‌فر به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم که اساس موسیقی است، پرداخت و چند سالی هم نزد جمشید محبی كار را ادامه داد.

از 10 سالگی نزد پدر آواز را شروع کرد و تکنیک آواز و صداسازی را به صورت فشرده فرا گرفت. در همان زمان به هنرستان موسیقی رفت و کمانچه را به‌عنوان ساز تخصصی و پیانو را به‌عنوان ساز دوم انتخاب کرد و در خارج از هنرستان به ادامه‌ی فراگیری آن نزد اردشیر کامکار و آشنایی با تار و سنتور بصورت گوشی پرداخت.

از سال ۱۳۷۰ پدر و گروه آوا را در کنسرت‌های آمریکا، اروپا و ایران (با تنبک) همراهی کرد و از ۱۳۷۸ به بعد در صحنه‌ کنسرت‌ها هم‌خوانی با پدر را آغاز کرد. همایون شجریان در کنسرت‌های بسیاری با بزرگان موسیقی به صحنه رفته و آثار زیادی را به همراه آنان در ایران و جهان منتشر ساخته است که از آن جمله می توان به آلبوم کنسرت‌های "بی تو بسر نمی شود" و فریاد" اشاره کرد که هردو اثر در سالهای 2003 و 2005 نامزد دریافت جایزه Grammy شدند.

حضور وی در به همراه گروه دستان و اجرای برنامه‌های موفق در داخل و خارج از کشور خود دلیلی است بر این ادعا. گروهی که تجربه همکاری با بزرگان بسیاری چون شهرام ناظری؛ مرحوم ایرج بسطامی و سالار عقیلی را داشت این بار تجربه همکاری با آوازه خوانی را کسب نمود که علاوه بر جوانی‌اش توانسته بود پله‌های ترقی را تا آن زمان با موفقیت طی کند.

همایون شجریان تاکنون حدود هفت آلبوم رسمی روانه بازارکرده است که می‌توان اکثرآنها را از دید شنوندگان آثاری موفق تلقی کرد.

وی اولین اثر هنری خود را با نام نسیم وصل با آهنگسازی محمدجواد ضرابیان و با اشعاری از مولانا، سعدی؛ فریدون مشیری و سیمین بهبهانی در سال 1382 ارائه کرد. این اثر باتوجه به آنکه از تصانیف و اشعار خاصی استفاده شد؛ مورد توجه عموم علاقه‌مندان به موسیقی اصیل قرار گرفته و همایون گام اول خود را در راه آواز مستحکم‌تر برداشت. تا جاییکه تاکنون و درعرض شش سال حدود 7 اثر در زمینه فعالیتهای مستقل از وی ارائه شده است. در فاصله این سالها او همچنین از محضر پدر نیز بهره برده و در آلبوم‌ها، آثار و کنسرتهای متعددی درکنار پدر به هنرنمایی پرداخته است.

آلبوم‌های دیگری از این هنرمند بانام‌های ناشکیبا، شوق دوست، نقش خیال، با ستاره‌ها ، خورشید آرزو‏‎، قیژک کولی از او به علاقه‌مندانش تقدیم شده است. همایون در آثار دیگری نیز حضور داشته که از آن جمله به موسیقی فیلم و سریال "آتش سبز" و "شهرآشوب" و مجموعه آثار "عبدالقادر" می‌توان اشاره کرد. آخرین آلبوم منتشر شده او آب، نان، آواز به آهنگسازی علی قمصری است.

همایون شجریان، از سال ۱۳۷۰، پدر و گروه آوا را در کنسرت‌های آمریکا، اروپا و ایران با تنبک همراهی کرد و از ۱۳۷۸ به بعد در صحنهٔ کنسرت‌ها با پدر همخوانی را آغاز کرد. زیباترین همخوانی‌های همایون با پدرش، در آلبوم بی تو به سر نمی‌شود؛ دیده می‌شود. همایون در چندین دوره کنسرت‌های خارج از کشور با بزرگان موسیقی ایران به صحنه رفته‌است.

وی نخستین کنسرت مستقل خود را در سال 87 با همراهی گروه دستان آغاز کرد. به نظر می‌آید می‌توان مهمترین اتفاق در حیطه نوازندگی در زندگی همایون را تجربه حضور درکنار بزرگانی چون کلهر و علیزاده دانست که این خود نه تنها به اعتبار و شخصیت کاری وی رنگ و جلای زیباتری بخشید بلکه تبحر وی در نوازندگی تنبک را به رغم تجربه اندکش نشان داد. اگر چه برخی کارشناسان این حضور را تنها به واسطه درکنار پدر بودن و هم آوایی با وی نیز نسبت دادند که با فرض درست بودن این قضیه؛ برمنزلت و اعتبار همایون افزوده می‌گردد.

از فعالیت‌های آینده همایون شجریان می‌توان به اجرای پروژه موسیقیایی «سیمرغ» در پنج بخش با نام‌های «زادن زال»، «سام و زال»،«سیمرغ و زال»،«بازگشت زال» و «رودابه و زال» اشاره کرد.

دراین اپرت، همایون شجریان سولیست خوانندگان است و درکنار سه خواننده سوپرانو و سه خواننده تنور در «سیمرغ» می‌خواند و هنرمندان دیگری همچون پژمان حدادی، بهنام سامانی، رضا آبایی، رامین عظیمیان، پویا سرابی، پژمان زاهدیان، بیتا قاسمی، بهنوش بهنام‌نیا، آوا ایوبی، سایه سدیفی، سینا آلام، سمانه باروتی، علیرضا دریایی، نیما خادم‌لو، شیما شاه‌محمدی، جلال امیرپورسعید، مسعود عابدینی، علی پژوهشگر، گلاره‌ وزیری‌زاده، مرجان روندی و … نیز در این پروژه حضور دارند.

همایون شجریان درحال حاضر چند سالی است که وی به همراه گروه دستان و دیگر هنرمندان به اجرای کنسرتهای متعدد در داخل و خارج از ایران می پردازد.


»» تالار هنر به نوبه خود تولد 39 سالگی هنرمندِ خوبمون رو تبریک میگوید.:gol:
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]علی هاشمی درگذشت[/h]

۱۳۹۳ چهارشنبه ۷ خرداد ساعت 12:48



علی هاشمی از فعالان عرصه فرهنگ و هنر صبح سه‌شنبه 6 خرداد ماه در تهران درگذشت.

زنده‌یاد علی هاشمی از فعالان قدیمی عرصه فرهنگ و هنر بخصوص موسیقی بود که همواره حلقه وصل میان هنرمندان و موسیقیدانان بشمار می‌آمد.
او در اکثر محافل هنری حضور پررنگ داشت و با هنرمندانی همچون فریدون مشیری، فرهاد فخرالدینی، محمدرضا شجریان و محمد سریر و ... دوستی نزدیک و دیرینه داشت.
پیکر علی هاشمی روز پنجشنبه 8 خرداد ماه ساعت 9 صبح از مقابل تالار وحدت با حضور هنرمندان و یاران دیرینه او تشییع می‌شود.
همچنین، مراسم یادبود این فعال عرصه فرهنگ و هنر روز شنبه، 10 خردادماه از ساعت 16 الی 17:30 در مسجد جامع شهرک غرب برگزار می‌شود.


 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
10 تیر ماه 1393 / مرگ بازیگر پیش کسوت "باقر صحرا رودی "

10 تیر ماه 1393 / مرگ بازیگر پیش کسوت "باقر صحرا رودی "

«باقر صحرارودی» بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون پس از تحمل ۲ سال بیماری درگذشت.

به گزارش فارس، «باقر صحرارودی» که به مدت ۲ سال پس از سکته مغزی در بستر بیماری بود، شب گذشته و مقارن با اولین شب ماه مبارک رمضان جان به جان آفرین تسلیم کرد.
بنا بر این گزارش، طبق برنامه ریزی های انجام شده قرار است پیکر این هنرمند روز سه شنبه -۱۰ تیرماه- ساعت ۹ صبح از مقابل خانه سینما تشییع شود.



باقر صحرارودی متولد ۲۶ خرداد ۱۳۲۱ در فسا است. وی تحصیلات خود را در دانشکده ادبیات فسا و شیراز و دانشکده ادبیات و دانشکده هنرهای زیبای تهران به انجام رساند. او از سال ۱۳۳۴ فعالیت هنری خود را آغاز کرد و از آن هنگام تاکنون در حرفه هنری خود که بخش اعظم آن شامل کارهای تلویزیونی است، در مقام بازیگر، تهیه کننده، نویسنده و کارگردان به ایفای نقش پرداخته‌است.“گیرنده”، “کلانتری غیرانتفاعی”، “ملک سلیمان” و “ازدواج به سبک ایرانی” از جمله فیلم‎های سینمایی اخیر صحرارودی است. وی در تلویزیون نیز در آثاری چون “راه در رو”، “کوچه اقاقیا” و “سیر و سرکه” با سعید آقاخانی، رضا عطاران و غلامرضا رمضانی همکاری کرده است.


.
.
.

***تالار هنر به نوبه خود مرگ این بازیگر پیشکسوت ایرانی را تسلیت عرض میکند:gol:
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرگ رابین مک ویلیامز، بازیگر آمریکایی

مرگ رابین مک ویلیامز، بازیگر آمریکایی

مرگ رابین مک ویلیامز، بازیگر آمریکایی





نام اصلیرابین مک لورین ویلیامز
تولد۲۱ ژوئیهٔ ۱۹۵۱
شیکاگو، ایلینوی
والدینرابرت فیتزجرالد ویلیامز
مرگ۱۱ اوت ۲۰۱۴ (۶۳ سال)
تیبورون، کالیفرنیا
محل زندگیشهرستان مارین (کالیفرنیا)
ملیت
ایالات متحده آمریکا
پیشهبازیگر
سال‌های فعالیت۱۹۷۲-۲۰۱۴
همسر(ها)Valerie Velardi (ازدواج ۱٬۹۷۸–۱٬۹۸۸)
Marsha Garces Williams
(ازدواج ۱٬۹۸۹–۲٬۰۰۸)
Susan Schneider (ازدواج ۲٬۰۱۱)
تأثیراتکونن اوبراین, Frank Caliendo,[SUP][۱][/SUP]دات فان, Jo Koy,گابریل ایگلسیاس, Alexei Sayle, ادی مورفی[SUP][۲][/SUP]
تأثیرپذیرفته(‌ها)پیتر سلرز, ریچارد پریور, جاناتان وینترز, جرج کارلین, چاک جونز,اسپیک میلیگان
وب‌گاه رسمیwww.robinwilliams.com
 

Sama_J

عضو جدید
چرا رفتی ؟

چرا رفتی ؟

با سلام خدمت دوستان گرامی
با دیدن این نوشتار حس کردم جای اتفاق دردناک و مهمی خالی هست.
اگر جسارت نباشه من هم میخواستم رویدادی اضافه کنم
خبر رفتن هنرمندی که هنری بس بزرگ داشت چرا که میتوانست با امیختن اعجاب انگیز کلمات به هم قلب ما را تکان دهد.
بدون شک هنر ایشان جامعه ی هنری مخصوصا موسیقی را به شدت تحت تاثیر قرار داده و می دهد.
فقط کاش کمی زودتر قدر آدم ها را بدانیم.
و البته
شاعر هرگز نمی میرد چرا که در شعرهایش زنده است.


سیمین بهبهانی درگذشت
سه‌شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۳:۰۱

سیمین بهبهانی بامداد سه‌شنبه، 28 مردادماه، در سن 87سالگی بر اثر ایست قلبی و تنفسی دار فانی را وداع گفت.
علی بهبهانی، پسر ارشد سیمین بهبهانی، در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت: با همه تلاش پزشکان، متأسفانه ساعت یک بامداد مادرم درگذشت.
او افزود: حال مادر دیروز عصر اندکی بهتر شده بود و ما فکر می‌کردیم او متوجه اتفاقات اطرافش است اما متأسفانه مثل شعله شمع که بالا می‌گیرد و بعد خاموش می‌شود، ساعت یک بامداد از بیمارستان خبر دادند که او درگذشته است.
علی بهبهانی گفت: در حال تصمیم‌گیری برای انتخاب محل آرامگاه مادر هستیم و در حال حاضر نیز پیکر او در سردخانه بیمارستان است.
خبر درگذشت سیمین بهبهانی از سوی کادر بیمارستان محل بستری او نیز تأیید شد.
به گزارش ایسنا، سیمین بهبهانی از 15 مردادماه به کما رفت و در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بستری بود.

سیمین بهبهانی‌ زاده‌ 28 تیرماه سال 1306 در تهران، به خاطر سرودن غزل فارسی در وزن‌های تازه به «نیمای غزل» معروف است.
سیمین خلیلی معروف به «سیمین بهبهانی» فرزند عباس خلیلی (شاعر، نویسنده و مدیر روزنامه اقدام) بود. او ابتدا با حسن بهبهانی ازدواج کرد و به نام خانوادگی همسر خود شناخته شد ولی پس از او با منوچهر کوشیار ازدواج کرد.
سیمین که در سال ۱۳۳۷ وارد دانشکده حقوق شد، سال‌ها در آموزش و پرورش با سمت دبیری کار کرد.
«سه‌تار شکسته»، «جای پا»، «چلچراغ»، «مرمر»، «رستاخیز»، «خطی ز سرعت و از آتش»، «دشت ارژن»، « گزینه اشعار»، «آن مرد، مرد همراهم»، «کاغذین‌جامه»، «کولی و نامه و عشق»، «عاشق‌تر از همیشه بخوان»، « شاعران امروز فرانسه»، «با قلب خود چه خریدم؟»، «یک دریچه آزادی»، «مجموعه اشعار» و «یکی مثلا این‌که» از جمله کتاب‌های منتشرشده توسط این شاعرند.




مرتبط :

سیمین بهبهانی با شعر و موسیقی بدرقه شد

جمعه ۳۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۱

پیکر سیمین بهبهانی با شعر و موسیقی و حضور دوستدارانش از تالار وحدت به سمت آرامگاه خانوادگی این شاعر غزل‌سرا در بهشت زهرا (س) تشییع شد.
به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مراسم تشییع پیکر سیمین بهبهانی صبح جمعه (31 مردادماه) با حضور جمع زیادی از مردم در محوطه تالار وحدت برگزار و پیکر او برای خاک‌سپاری در مقبره خانوادگی شماره 72 راهی بهشت زهرا (س) شد.
در این مراسم محمود دولت‌آبادی‌، محمدرضا شجریان‌، جواد مجابی‌، ابوالحسن تهامی‌ (دوبلور و داماد سیمین بهبهانی) و علی بهبهانی (پسر ارشد سیمین بهبهانی) سخن گفتند. همچنین شهرام ناظری‌، همایون شجریان و صدیق تعریف قطعاتی از شعرهای سیمین بهبهانی را به صورت آواز اجرا کردند.

در ادامه ی این مراسم محمود دولت‌آبادی پشت تریبون قرار گرفت و گفت: سیمین بهبهانی انسانی بود که عمری با کار و عزت زیست و با کار و عزت خاموش شد. او انسانی پیروز بود. بهبهانی مثل همه آدم‌های دیگر مثل من و شما لحظات گوناگون و متنوعی در زندگی خود داشته است و در این لحظات آثار متعددی آفریده که الآن فرصت شاخه‌بندی آثار او نیست.

این نویسنده در ادامه گفت: سیمین بهبهانی آثار متنوعی دارد؛ از آثاری صریحا اجتماعی تا آثاری صریحا تنهایی،‌ آثاری مشخصا درباره آزادی زن و اعتراض به ستم اجتماعی‌ و آثاری در لحظات ناب انسانی، که دیگر جایی برای سخن من نمی‌گذارد. او خود آن‌چه را لازم بوده سروده است.

در ادامه دولت‌آبادی غزلی را از سیمین بهبهانی با مطلع «ببین به هیأت نیلوفر فرانشستن بودا را / نگشته دامن پاکش تر‌، گذشته آب ز سر ما را» برای حاضران خواند و آن را غزلی متفاوت و عرفانی توصیف کرد.

دولت‌آبادی سپس گفت، این‌جا هنرمندان گوناگونی هستند که از میان آن‌ها تاج موسیقی ایران شجریان است، و تریبون را به او سپرد.

محمدرضا شجریان نیز پشت تریبون آمد و با اشاره به آفتاب گفت: وقتی معاون هنری گفتند که نشده برای این مکان سایه‌بان درست کنند، گفتم مهم نیست تحمل مردم ما بیش‌تر از این‌حرف‌هاست.

این هنرمند و رییس شورای عالی خانه موسیقی سپس گفت: من از طرف هنرمندان موسیقی این‌جا آمدم تا به غزل‌بانوی ایران عرض احترام کنم. سیمین بهبهانی زنی است که تاریخ‌ساز شد. او به همه جهان به عنوان خانواده می‌نگریست و فکرش صلح و دوستی و صفا برای آن‌ها و پشتوانه فکری‌اش دفاع از حقوق زن و مادری بود.

شجریان با گفتن این سخن که جهان را مردان می‌سازند و مردان را زنان، ادامه داد: ملتی که بی‌بهره از این زندگی است مردنی است. به همه شما تسلیت می‌گویم. سیمین همیشه در تاریخ ما زنده است و در ما زندگی می‌کند. او به همه به شکل یک مادر محبت می‌کرد و امیدوارم بیش از پیش ما قدر مادران‌مان را بدانیم.

در ادامه این مراسم همایون شجریان پشت تریبون قرار گرفت و قطعه «رفت این سوار کولی» سیمین بهبهانی را از آلبوم جدیدش خواند.
شهرام ناظری هم بخشی از غزل «دوباره می‌سازمت وطن» سیمین بهبهانی را به آواز خواند که مردم هم با او همراهی کردند.

در پایان نیز علی بهبهانی، فرزند ارشد سیمین بهبهانی، در سخنان کوتاهی گفت: مادرم همه وطن و مردمش را دوست داشت و دلش می‌خواست یک متر و هفتاد صدم گورش خاک وطنش باشد.
در ادامه این مراسم پیکر سیمین بهبهانی بر روی دوش تشییع‌کنندگان که تمام محوطه تالار وحدت را پر کرده بودند تشییع و برای خاک‌سپاری به مقبره خانوادگی شماره 72 واقع در بهشت زهرا (س) منتقل شد.
پیکر این شاعر حدود ساعت یک ظهر روز جمعه در میان شعرخوانی حاضران به خاک سپرده شد.

_ در اخر دو شعر از زیباترین اشعار این شاعر بزرگ را قرار می دهم ( هرچند همگی به دل می نشینند) :

سنگ گور
ای رفته ز دل رفته ز بر ،رفته ز خاطر
بر من منگر تاب نگاه تو ندارم
بر من منگر زانکه به جز تلخی اندوه
در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم
ای رفته ز دل ،راست بگو !بهر چه امشب
با خاطره ها آمده ای باز به سویم؟
گر آمده ای از پی آن دلبر دلخواه
من آن نیم او مرده و من سایه اویم
من آن نیم آخر دل من سرد و سیاه است
او در دل سودا زده از عشق شرر داشت
او در همه جا ،با همه کس ،در همه احوال
سودای تو را ای بت بی مهر به سر داشت
من آن نیم ،این دیده ی من سرد و خموش است
در دیده او آن همه گفتار نهان بود
وان عشق غم آلوده در آن نرگس شبرنگ
مرموز تر از تیرگی شامگهان بود
من او نیم آری ،لب من این لب بی رنگ
دیریست که با خنده یی از عشق نشکفت
اما به لب او همه دم خنده ی جان بخش
مهتاب صفت بر گل شبنم زده می خفت
بر من منگر تاب نگاه تو ندارم
آن کس که تو می خواهیش از من به خدا مرد
او در تن من بود و ندانم که به ناگاه
چون دید و چها کرد و کجا رفت و چرا مرد
من گور ویم ،گور ویم بر تن گرمش
افسردگی و سردی کافور نهادم
او مرده و در سینه ی من ،این دل بی مهر
سنگی ست که من بر سر آن گور نهادم

و این یکی که همایون شجریان به زیبایی اجرا کرده است:

چرا رفتی؟
چرا رفتی، چرا؟ من بی قرارم،
به سر، سودای آغوش تو دارم.
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟
ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟
نه هنگام گل و فصل بهارست؟
نه عاشق در بهاران بیقرارست؟
نگفتم با لبان بسته ی خویش
به تو راز درون خسته ی خویش؟
خروش از چشم من نشنید گوشت؟
نیاورد از خروشم در خروشت؟
اگر جانت ز جانم آگهی داشت
چرا بی تابیم را سهل انگاشت؟
کنار خانه ی ما کوهسارست:
ز دیدار رقیبان برکنارست.
چو شمع مهر خاموشی گزیند،
شب اندر وی به آرامی نشیند.
ز ماه و پرتو سیمینه ی او
حریری اوفتد بر سینه ی او.
نسیمش مستی انگیزست و خوشبوست،
پر از عطر شقایق های خودروست.
بیا با هم شبی آنجا سرآریم،
دمار از جان دوری ها برآریم!
خیالت گرچه عمری یار من بود،
امیدت گرچه در پندار من بود،
بیا امشب شرابی دیگرم ده!
ز مینای حقیقت ساغرم ده!
دل دیوانه را دیوانه تر کن.
مرا از هر دو عالم بی خبر کن.
بیا! دنیا دو روزی بیشتر نیست؛
پی ِ فرداش فردای دگر نیست.
بیا... اما نه، خوبان خود پرستند:
به بندِ مهر، کمتر پای بستند.
اگر یک دم شرابی می چشانند،
خمارآلوده عمری می نشانند.
درین شهر آزمودم من بسی را:
ندیدم باوفا زانان کسی را.
تو هم هر چند مهر بی غروبی،
به بی مهری گواهت این که خوبی.
گذشتم من ز سودای وصالت،
مرا تنها رها کن با خیالت!


مهرتان ماندگار.
 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
20 مهر؛ روز بزرگداشت لسان الغیب حافظ شیرازی

20 مهر؛ روز بزرگداشت لسان الغیب حافظ شیرازی

« کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب / تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند »



بیستم مهرماه برابر با یازدهم اکتبر روز بزرگداشت حافظ می‌باشد که در این روز جشن‌ها و برنامه‌های ملی و بین‌المللی فرهنگی متنوعی در شیراز و سایر نقاط جهان بر‌گزار می‌شود. این روز در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران با عنوان روز بزرگداشت حافظ ثبت شده است. عمده برنامه‌های این روز شامل شب شعر، گل افشانی آرامگاه حافظ، نمایش و رونمایی از دیوان‌های شعر حافظ، نورافشانی و غیره می‌باشد.
دیشــب به ســیـل اشک ره خــواب مــی‌زدم
نقشــی بـه یـــاد خــط تــو بــر آب می‌زدم
ابـروی یــــار در نـظـــر و خــرقــــه ســـوخـتــه
جــامـی بــه یـــاد گـوشـه محـراب می‌زدم
هـــر مرغ فکر کز ســر شــاخ سـخن بجسـت
بـــازش ز طــره تـــو بــه مـضـــراب می‌زدم
روی نـــگـــار در نــظــرم جــلـــوه مــی‌نـمـــود
وز دور بـــوســـه بـــر رخ مــهتـــاب می‌زدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
فالی به چشم و گوش در این باب می‌زدم
نقـــش خیـــال روی تــو تــا وقـــت صبــحــدم
بـــر کــارگـــاه دیــــده بــی‌خـــواب می‌زدم
سـاقی به صوت این غزلــم کاسه مــی‌گرفت
مــی‌گفتم ایــن سرود و می نــاب می‌زدم
خوش بــود وقت حــافــظ و فــال مــراد و کـام
بـــر نــام عمــــر و دولـــت احـبـاب می‌زدم
 

Sama_J

عضو جدید
غلامعلی پورعطایی درگذشت / سوگ دوتار در فراق خواننده «نوایی نوایی»

غلامعلی پورعطایی درگذشت / سوگ دوتار در فراق خواننده «نوایی نوایی»

با سلام
دوست ندارم که خبرهایی از رفتن بذارم اما خب نمیشه ازین دست اتفاق های مهم و غم انگیز گذشت:

غلامعلی پورعطایی درگذشت / سوگ دوتار در فراق خواننده «نوایی نوایی»





شنبه 12 مهر 1393

نوازنده و خواننده سرشناس موسیقی خراسان در سن 73 سالگی با زندگی خداحافظی کرد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، غلامعلی پورعطایی نوازنده چیره‌دست و پیشکسوت موسیقی نواحی جنوب خراسان بود که به علت عفونت ریه و سنگ صفرا چشم از جهان فرو بست.

او در سال ۱۳۲۰ به دنیا آمد و بعد از سال‌ها معلمی، در سن ۷۳ سالگی چشم از جهان فروبست. او طی ماه‌های اخیر در بیمارستان بستری بود و مشکلاتی هم در آنجا برایش به وجود آمد.

اجرای مقام «نوایی، نوایی» از مشهورترین آثار این هنرمند است که بارها و بارها از رسانه‌های مختلف پخش شده و در آثار هنری نیز مورد استفاده قرار گرفته است. او علاوه بر ایران در اغلب کشورهای جهان هنرنمایی کرده است.

بازی در آثار سینماگرانی چون بهرام بیضایی و واروژ کریم‌مسیحی از دیگر فعالیت‌های این استاد موسیقی نواحی ایران بود.

پورعطایی پیش از انقلاب و در اواسط دهه 40 به شهرت رسید و برای اجرای برنامه به تهران آمد، هنرنمایی او در تهران هم مورد توجه قرار گرفت و همین مساله باعث شد تا این نوازنده و خواننده اجرای برنامه‌های هنری را در سایر شهرهای ایران پی بگیرد.

پس از انقلاب هم زنده یاد پورعطایی یکی از هنرمندانی بود که در جشنواره‌های مختلف هنری حضور داشت و اجراهای خاطره انگیزی را برای مخاطبان جشنواره موسیقی فجر، جشنواره موسیقی نواحی ایران و ... رقم زد.

مرتبط:
مرثیه‌ای برای خنیاگر غمگین خراسان
هوشنگ جاوید:‌ قدر پورعطایی‌ را ندانستیم/ انگارمنتظریم تا همین بزرگان موسیقی نواحی هم بمیرند
به یاد نوای غلامعلی پورعطایی؛ «نوایی نوایی» را اینجا بشنوید

پ.ن: روحش شاد ...

نوایی نوایی نوایی نوایی
همه با وفایند تو گل بی وفایی
غمت در نهان خانه ی دل نشیند
بنازی که لیلی به محمل نشیند
بنازی که لیلی به محمل نشیند

به دنبال محمل سبک تر قدم زن
به دنبال محمل ای سبک تر قدم زن
مبادا غباری به محمل نشیند
مبادا غباری به محمل نشیند

نوایی نوایی نوایی نوایی
همه باوفایند تو گل بی وفایی

مرنجان دلم را
مرنجان دلم را
که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
بنازم به بزم بنازم به بزم
محبت که آنجا
گدایی به شاهی مقابل نشیند
گدایی به شاهی مقابل نشیند

نوایی نوایی نوایی نوایی
همه باوفایند تو گل بی وفایی

به پایت خلد خار آسان برارم
چه سازم به خاری که بر دل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم
که از گریه ام ناقه در گل نشیند
خوشا کاروانی که شب راه طی کرد
دم صبح اول به منزل نشیند
الهی بر افتد نشان جدایی
جوانی بگذرد تو قدرش ندانی
ای جوانی بگذرد تو قدرش ندانی

نوایی نوایی نوایی نوایی
همه باوفایند تو گل بی وفایی
نوایی نوایی نوایی نوایی
همه باوفایند تو گل بی وفایی


دانلود با کیفیت 128 - 2.53 مگابایت
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرتضی پاشایی خواننده جوان ایرانی درگذشت.

مرتضی پاشایی خواننده جوان ایرانی درگذشت.



پاشایی صبح جمعه در بیمارستان بهمن تهران برای همیشه چشمانش را بست.

پاشایی متولد 1363 به بیماری سرطان معده مبتلا بود و از روز 13 آبان در بیمارستان بستری شد.

زندگینامه مرتضی پاشایی از زبان خودش


مرتضی پاشایی هستم متولد ۱۳۶۳/۵/۲۰ ساکن غرب تهران (آریا شهر) و در حال حاضر دانشجوی رشته گرافیک هستم از دوران کودکی همیشه نسبت به موسیقی یه حس خاص و مبهمی داشتم. و میدونستم که یک روز باید همین راه رو دنبال کنم.




در سن ۱۴ سالگی موسیقی رو با زدن گیتار شروع کردم ولی درحین کار با مخالفت خانواده مواجه شدم. ولی بازم با پای فشاری های خودم وعلاقه ای که به موسیقی داشتم سر از کر باز نزدم وهرگز پشیمون از ادامه راه نشدم. وبه این کار ادامه دادم و خوب الان چند سالی هست که دیگه این کارو به صورت حرفه ای دنبال می کنم و اصولا تمام وقتم رو صرف این کار میکنم تا بتونم بهترین کار با کیفیت عالی بیرون بدم و به هیچ عنوان کارم رو سطحی دنبال نمیکنم.

بیشتر موزیک های خارجی گوش میدیم علاقه زیادی هم به مصاحبه کردن ندارم. دوست دارم آروم و بی سرو صدا بیام بالا برخلاف دیگران خصوصیات اخلاقی من یا همیشه خیلی آروم هستم یا خیلی شوخی میکنم. با هرکسی نمی تونم بسازم خیلی حساس هستم.

بیماری

حدوداً از آذر سال ۹۲ پزشکان تشخیص دادند مرتضی پاشایی بیماری سرطان دارد.
مرتضی پاشایی عصر جمعه ۱۶ آبان ۹۳ به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل شد. علت انتقال این خواننده به بخش مراقبت‌های ویژه تب شدید عنوان شده است. به گفته تیم پزشکی این خواننده، انتقال پاشایی به این بخش جای نگرانی ندارد و او برای مراقبت‌های هر چه بیشتر به این بخش منتقل شده است.
به دلیل شرایط خاص مرتضی پاشایی پزشکان ملاقات با وی را ممنوع کرده، با این حال عصر یکشنبه ۱۸ آبان تعدادی از هنرمندان برای ملاقات با او و افزایش روحیه مرتضی پاشایی در بیمارستان بهمن حاضر شدند و لحظاتی کوتاه در کنارش بودند، همچنین در ۲۰ آبان معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران و مدیرعامل انجمن موسیقی ایران از وی عیادت کرده بودند.
مرگ

پاشایی در ۱۳ آبان ۱۳۹۳ به علت شرایط وخیم بیماری سرطان در بیمارستان بهمن تهران بستری بود. وی سرانجام پس از ماه‌ها تحمل درد بیماری سرطان، صبح روز جمعه بیست و سوم آبان ۱۳۹۳ (حدود ساعت ۱۰:۳۰) بر اثر ایست قلبی در بیمارستان بهمن، تهران از دنیا رفت. مراسم تشییع پیکر او روز یکشنبه ۲۵ آبان از مقابل تالار وحدت به سمت بهشت زهرا برگزار خواهد شد.


آلبوم ها :



تالار هنر به نوبه خود مرگ این خواننده عزیز را به جامعه هنرمند و هنر دوست تسلیت عرض میکند :gol:


25/آبان /1393 .
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
مرتضی احمدی صدا و چهره ی ماندگار ایران، درگذشت ..

مرتضی احمدی صدا و چهره ی ماندگار ایران، درگذشت ..

با سلام و احترام
متاسفانه امروز خبر درگذشت هنرمند محبوب تئاتر و تلویزیون ، جناب "مرتضی احمدی" از رسانه به گوش رسید و جامعه ی هنرمندان را در سوگ ِ غم از دست دادن این گنجینه ی گرانبهای هنر نشاند.







ایشان ، امروز ( 30 آذرماه 1393 ) در سن 90 سالگی فوت کردند .

روحشان شاد ، یادشان گرامی |:gol:
1393.09.30
15:50

.
.
.
.

تالار هنر باشگاه مهندسان ایران، به نوبه ی خود،درگذشت این هنرمندِ بزرگ و محبوب را به جامعه هنر و هنرمندان،خانواده و دوستدارانِ ایشان تسلیت عرض می نماید.





جهت آشنایی بیشتر و مطالعه آثار و احوال این هنرمند بزرگ ، به تاپیک ذیل مراجعه بفرمائید :


[h=1]تاپیک: [مشاهیرتلویزیون] - «مرتضي احمدي» صدا و چهره اي ماندگار[/h]
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
28 دی ماه - سالگرد استاد همایون خرم

28 دی ماه - سالگرد استاد همایون خرم

28 ﺩﯼ
ﺳﺎﻟﺮﻭﺯ ﺩﺭﮔﺬﺷﺖ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ﻋﺰﯾﺰ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻫﻤﺎﯾﻮﻥ ﺧﺮﻡ ،
ﺧﺎﻟﻖ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻧﻮﺍﻫﺎﯼ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ
ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﺗﺼﻨﯿﻒ ﺳﺮﮔﺸﺘﻪ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻗﻮﺍﻣﯽ ...
ﺭﻭﺣﺶ ﺷﺎﺩ ﻭ ﯾﺎﺩﺷﺎﻥ ﮔﺮﺍﻣﯽ ... :gol:


بخشی از متن تصنیف سرگشته :
ﺷﺒﯽ ﮐﻪ ﺁﻭﺍﯼ ﻧﯽ ﺗﻮ ﺷﻨﯿﺪﻡ
ﭼﻮ ﺁﻫﻮﯼ ﺗﺸﻨﻪ ﭘﯽ ﺗﻮ ﺩﻭﯾﺪﻡ
ﺩﻭﺍﻥ ﺩﻭﺍﻥ ﺗﺎ ﺳﺮ ﭼﺸﻤﻪ ﺭﺳﯿﺪﻡ
ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﯽ ﻭ ﻧﻐﻤﻪ ﻧﺪﯾﺪﻡ
ﺗﻮ ﺍﯼ ﭘﺮﯼ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﺥ ﻧﻤﯿﻨﻤﺎﯾﯽ
ﻭﺯﺁﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺩﺭﯼ ﻧﻤﯿﮕﺸﺎﯾﯽ







 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
سالگرد استاد دوتار ایران - حاج قربان سلیمانی

سالگرد استاد دوتار ایران - حاج قربان سلیمانی

٣٠ ديماه مصادف است با هفتمين سال درگذشت استاد حاج قربان سليمانى (نوازنده دوتار و بخشى شمال خراسان)

روحشان شاد، يادشان گرامى... :gol:


http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=230333&d=1421783116
 

پیوست ها

  • 10405394_10152548436792175_3684831638326756529_n.jpg
    10405394_10152548436792175_3684831638326756529_n.jpg
    34.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
1 اسفند 1393 - زاون قوکاسیان، منتقد سینما درگذشت

1 اسفند 1393 - زاون قوکاسیان، منتقد سینما درگذشت

۰۱ اسفند ۱۳۹۳
زاون قوکاسیان، منتقد سینما درگذشت


زاون قوکاسیان، از منتقدان برجسته سینمای ایران که چند فیلم نیز در کارنامه هنری خود دارد، ظهر روز جمعه یکم اسفندماه در ۶۵ سالگی در خانه‌اش در اصفهان دیده از جهان فروبست.


http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=233119&d=1424818968​


زاون قوکاسیان در چهار عرصه پژوهش در تاریخ شفاهی، مستندسازی، گردآوری یا تألیف کتاب و آموزش فعالیت کرد و ۴۳ سال به‌عنوان منتقد فیلم قلم زد
او که به بیماری سرطان معده مبتلا بود، پنج ماه گذشته را در بیمارستان «آ.کا.ها»ی وین تحت درمان قرار داشت و در همین شهر در شهریورماه گذشته تحت عمل جراحی معده قرار گرفت تا این‌که ۷ بهمن‌ماه به زادگاهش اصفهان بازگشت.
قوکاسیان بلافاصله پس از بازگشت به ایران به بیمارستان منتقل شد و تحت آزمایش‌های عمومی قرار گرفت. او از حدود ۱۰ روز پیش به خانه‌اش منتقل شده بود.
زاون قوکاسیان متولد ۱۳۲۹ اصفهان و فارغ‌التحصیل شیمی از دانشگاه اصفهان بود. مادرش آدا آتایان، در جوانی از سینمادوستانی بود که در دهه ۳۰ خورشیدی هفته‌ای چند شب به سینه‌کلوب تازه تأسیس‌شده‌ای در اصفهان می‌رفت و در همان زمان، زاون را به سینما و مجله‌های سینمایی علاقه‌مند کرد.
علاقه زاون به سینما ادامه داشت تا این‌که در سال ۱۳۴۸ آربی آوانسیان، از فیلمسازان مؤلف ایران، برای فیلمبرداری فیلم «چشمه» به اصفهان سفر کرد و زاون نیز به سر صحنه فیلمبرداری او رفت. نخستین آشنایی او با آوانسیان بر او تأثیر گذاشت و همین موجب شد تا کار تحقیق و تألیف کتاب‌های سینمایی خود را از سال ۱۳۵۰، با نگارش کتابی درباره فیلم «چشمه» آغاز کند.
قوکاسیان در سال ۱۳۵۰ فیلمسازی آماتور را نیز با فیلم‌های ۸ میلیمتری در سینمای آزاد آغاز کرد و سپس مدتی سرپرست سینمای آزاد اصفهان شد.
از آثار سینمایی او می‌توان به فیلم‌های «همه فرزندان من»، «در فلق»، «عروس کهن»، «عزای آینه»، «فصلی دیگر»، «حاج شیوان»، «موزه من جلفا» و «نقش خیال» اشاره کرد.


او در برخی از این فیلم‌ها یا هنرمندان ارمنی یا آیین و مراسم ارمنی‌های ساکن ایران را معرفی کرده است.
قوکاسیان حدود ۲۴ کتاب درباره سینماگران مختلفی همچون عباس کیارستمی (فیلمساز)، بهرام بیضایی (فیلمساز)، بهمن فرمان‌آرا (فیلمساز)، خسرو سینایی (فیلمساز)، گلاب آدینه (بازیگر)، فاطمه معتمدآریا (بازیگر)، جمشید ارجمند (منتقد فیلم)، مسعود جعفری جوزانی (فیلمساز)، مسعود کیمیایی (فیلمساز) و… نوشته است.
دو کتاب زاون قوکاسیان، یکی درباره زندگی و آثار ارحام صدر، بازیگر و فیلمساز قدیمی ایران و همشهری‌ او، و دیگری به‌ نام «بردی از یادم» درباره لورتا نوشین، بازیگر تئاتر و همسر عبدالحسین نوشین از بنیانگذاران تئاتر نوین ایران، در مدتی که وی در اتریش بستری بود آماده چاپ شدند و به‌زودی منتشر خواهند شد.
داوری جشنواره‌های مختلف سینمایی در ایران، اتریش، ایتالیا و ارمنستان، و نگارش صدها مقاله، یادداشت و نقد سینمایی بخش‌های دیگری از کارنامه او در طول ۴۳ سال فعالیت به‌عنوان منتقد سینما به شمار می‌روند.
عمده‌ترین کارهای او را می‌توان در چهار عرصه پژوهش در تاریخ شفاهی، مستندسازی، گردآوری یا تألیف کتاب و آموزش خلاصه کرد. زاون قوکاسیان در دانشگاه‌های سوره تهران و سپهر اصفهان تدریس نیز می‌کرد.
او همواره کوشید از تجربه پژوهشگران و فیلمسازان پیشین در رشد نسل امروز بهره گیرد یا از آنان تجلیل کند.
در مدتی که قوکاسیان در اتریش بستری بود، گروهی از سینماگران و هنرمندان ایرانی، از جمله عباس کیارستمی، اصغر فرهادی، بهروز حشمت، آرش ریاحی، فرهاد ورهرام و فاطمه معتمدآریا با او دیدار کردند.
پیکر زاون قوکاسیان در سردخانه قبرستان ارامنه اصفهان نگهداری می‌شود تا برای خاکسپاری او تصمیم‌گیری شود. احتمالاً پیکر قوکاسیان در قبرستان ارامنه در اصفهان، در کنار پدر و مادرش به خاک سپرده خواهد شد.
 

پیوست ها

  • Zawen-Ghokasian-2.jpg
    0 بایت · بازدیدها: 0

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
هنرمندانی که در سال 93 از بین ما رفتند ...

هنرمندانی که در سال 93 از بین ما رفتند ...

مردگان این سال عاشق ترین زندگان بودند... (احمدشاملو)

در آستانه ی نوروز نوشتن از مرگ کار ساده ای نیست، سخت تر می شود وقتی می خواهیم از مرگ کسانی بنویسیم که آثارو یاد آن ها در حافظه ی جمعی ما ماندگار شده است، سالی که نفس های آخرش را می کشد هنرمندان زیادی را با خودش برده است افرادی که جای خالی آن ها را شاید با گذشت چند نسل هم نتوانیم پر کنیم در یادداشت زیر مرگ چند شخصیت هنری را به تفصیل مرور کرده ایم و در پایان مروری فهرست وار بر دیگر درگذشتگان داشته ایم ،از یاد نبریم هنرمند نمی میرد تا زمانی که آثارش در میان مردم است.

سیمین بهبهانی

بانوی غزل در 28 مرداد و درست در روزهایی که( چرا رفتی) اش در وزارت کشور و با حنجره ی همایون شجریان میدان داری میکرد در گذشت،او پس از نزدیک به دو هفته کما و بر اثر بیماری تنفسی و قلبی و در بیمارستان پارس تهران درگذشت، مرگش توسط صدا وسیما نادیده گرفته شد اما در میان اهالی هنر بلوایی به پا کرد، "سیمین بانوی" غزل فقط با مرگش خبر ساز نشد تقدیر این بود که در سال آخر زندگی اش چند غزلش به روی زبان ها بیفتد به طور خاص: چرا رفتی ،خالق (دوباره میسازمت وطن )، با رفتنش (هوای گریه) را بر شعر ایران انداخت ،بهبهانی به نیمای غزل معروف بود، اهمیت بهبهانی در شعر معاصر ایران از آن جهت است که به نو آوری در ساختار و مضمون غزل معتقد بود، او با استفاده از مولفه های مدرن در ساختار کهن غزل ترکیب جالبی ایجاد کرده بود مضامین معاصر و درگیر کننده و فریاد حق طلبی زنان که بدون شعار زدگی در شعر او مستتر شده است اهمیت او را افزون می کندف او مهم بوده و است چون: غزل می نوشت اما غزل هایش در میان مردم رواج داشت بدون آنکه خیلی ها بدانند که شعری که زمزمه می کنند متعلق به کیست ،او معتقد بود غزل هیچگاه نخواهد مرد از طرفی می گفت سرودن غزل به سبک و شیوه ی گذشتگان بیهوده است باید در این ساختار از واژه های تازه تر و مضامین معاصر استفاده کرد او چه زیبا گفته بود : (معاصر بودن یعنی اینکه بخواهندت بخوانندت در سرنوشتشان دخیل باشی و در سرنوشتت دخیل باشند )



محمد رضا لطفی

لطفی در اردیبهشت امسال بر اثر سرطان در بیمارستان پارس تهران در گذشت نوازنده ی چیره دست تار، ردیف دان، موسیقی دان پژوهش گر و مدرس موسیقی ایرانی که پس از سالها اقامت در سوئد در چند سال انتهایی زندگی اش به وطن بازگشت به شدت به کار تدریس و انتقال هنرش به نسل جوان مشغول شد ،ایجاد گروه" شیدا "و "چاوش" در کنار بزرگانی چون ابتهاج و حسین علیزاده و بازخوانی و اجرای آثار بزرگ موسیقی ایرانی از لطفی به یادگار مانده است، قدرت تارنوازی لطفی به اندازه ای بود که بدون شک او را نفر اول نوازندگانتار در چهل سال گذشته می نامند، تاثیر او و هم نسلانش فقط محدود به موسیقی و هنر نبود آنها با انتشار آلبوم های چاووش تاثیر بسزایی در تهیج مردم و تثبیت انقلاب داشتند،او از جمله افرادی بود که با ایجاد نوآوری در نوازندگی تار سبب سازجلب افراد زیادی به سمت موسیقی سنتی شد، به نوعی او وهم نسلانش موسیقی سنتی را زنده کردند ،غوطه خوردن لطفی در ادبیات و عرفان ایرانی و همچنین انظباط و قاعده مندی او در کنار کسب استفاده ازمحضر استادان طراز اول باعث شد که جایگاه لطفی تکرار نشدنی به نظر برسد،تبحر لطفی در بداهه نوازی و تسلط او به موسیقی محلی از دیگر نقاط تمایز او بوده است .لطفی در صادر کردن موسیقی ایرانی به خارج از کشور نقش پررنگی داشت او بود که کانون شیدا را در کشورهایی چون آمریکا تاسیس کرد و در خارج از کشور به مانند تهران بساط آموزش و انتقال موسیقی سنتی را فراهم کرد.



مرتضی احمدی

آذر ماه آخر پاییز بود که مرتضی احمدی بر اثر کهولت سن و بیماری ریوی در گذشت ،عموی" پرسپولیسی" ها و "صدای تهران" که روزهای آخر نحیف شده بود یک تنه فرهنگ فولکلور تهران را حفظ کرده بود و گسترش میداد تا روزهای آخر دغدغه داشت ،صدا پیشه و دوبلور سینمای ایران که در ابتدا قصد داشت فوتبالیست شود با حسن کچل علی حاتمی شهره شد او در نمایش روحوضی تبحر خاصی داشت ،صدای او در بسیاری از کارتون های کودکی ما جاودان شده است از جمله کاراکتر: روباه مکار ،اما دو بله و صداپیشگی و بازی در سینما و تلویزیون همه ی تونای های احمدی نبود او با دید گاه مردم شناسانه ای که داشت موفق شده بود بسیاری از ظرایف فرهنگ گذشته ی تهران را زنده کند ضریب نفوذ او تا حدی بود که به نماد نوروز و یلدا در رسانه ها تبدیل شده بود ،سبک موسیقی که او ارائه می کرد با نوعی یله گی و رها شدن همراه بود و چون در ذات خودش شاد بود با توده ی مردم ارتباط برقرار می کرد" بیات تهران" دستگاهی بود که احمدی پرچمدار آن شده بود و با توجه به شرایط آن روز های جامعه ی ایرانی امکان انتقاد و برقراری ارتباط با عامه از طریق این موسیقی مهیا شده بود موسیقی ریتمیک و کلام محور احمدی در دو آلبوم طهران 1 و طهران 2 نفوذ زیادی در فرهنگ توده داشته است.



احمد بیگدلی

5 روز بیشتر به پاییز نمانده بود که ادبیات ایران احمد بیگدلی را بر اثرسکته قلبی و در 69 سالگی از دست داد،بیگدلی در آثارش با پایبتدی بهفشرده نویسی و موجز گویی و وسواس در انتخاب واژه ها فضایی مینی مالیستیرا ایجاد می کرد او در انتخاب واژه ها تا جایی پرهیز داشت که گاهی داستانهایش شبیه طرح میشدند،بیگدلی با داستان( اندکی سایه) برنده ی جایزه یکتاب سال جمهوری اسلامی ایران شده است،استفاده ی درست از واژه ها و تسلطاو بر خلق فضاهای روستایی، همچنین تصویر سازی های بکر او از دیگر خصایصقلم داستانی بیگدلی بود ،پرداخت مباحث: فلسفی، دینی، تاریخی روانشناسی درداستان هایی که با کلماتی پر انرژی همراه می شدند از ویژگی های کاربیگدلی بود قدرت واژه ها در داستان ها ی بیگدلی تا حدی بود که برخی گمان می کردند او با استفاده از کلمات ضعف های ساختاری آثارش را می پوشاند،بیگدلی به نوعی نماد داستان نویسان شهرستانی بود که از عضویت در دسته های روشنفکری مبرا بودند او کسی بود که به قول خودش در 63 سالگی ستاره شد و خیلی زود خاموش شد.



مرتضی پاشایی

مرگ پر سرو صدا ی خواننده ی جوان و کم سابقه که بسیار فراتر از حد انتظار بود به حوزه هایی فراتر موسیقی و هنر رسید، از بحث و جدل میان روشنفکرانی نظیر اباذری و جلایی پور تا نظریه (انقلاب آرام سبک زندگی )که جلایی پور آن را روی شکل عزاداری خیل سوگواران مرتضی پاشایی گذاشت ،خواننده ی جوان در اوج و به شکل دراماتیکی به دلیل سرطان معده درگذشت تجمع مقابل بیمارستان و جمعیت کثیری که مانع از برگزاری تشییع جنازه به شکل آرام شدند همه و همه در کنار آهنگ پیشواز کارهای پاشایی که به شکل نجومی گسترش پیدا می کرد به اضافه ی یکه تازی او در فضاهای مجازی عواملی بود که باعث شد آبان ماه در تصرف پاشایی باشد ذکر نام پاشایی در این لیست بیشتر مربوط به حواشی مرگ او می باشد وگرنه نیازی به توضیح نیست که او در مقابل نام هایی چون بهبهانی و احمدی و لطفی جایگاه بسیار پایینتری دارد، او خواننده ی محترمی بود اما نه در اندازه ی تشییع جنازه ای به این گستردگی در هر صورت در مورد هنر او چیز چندانی نمی توان گفت او از خواننده هایی بود که به شکل درست اجرا می کرد واگر چه صدای ششدانگی نداشت اما با کاریزما و شخصیتی که روی سن از خود به نمایش می گذاشت و همچنین با ترانه هایی که قدرت جذب زیادی داشتند توانست با حدود 25 قطعه قلب مخاطبانش را تصاحب کند.



دیگران

در میان رفتگان سال نام های دیگری هم بودند نظیر :
ناصر گیتی جاه(بازیگر)
غلامعلی پور عطایی (نوازنده دو تار )
انوشیروان ارجمند(بازیگر)
عظیم جوانروح(فیلمبردار)
اکبر خواجویی(کارگردان – از جمله :سریال پدر سالار)
باقر صحرارودی (بازیگر)
حسن رضیانی(بازیگر ،کاراکتر عین اله باقر زاده در مجموعه ی صمد)
صادق ماهرو (دوبلور ،صداپیشه ی گوریل انگوری)
زاون قوکاسیان(منقد و نویسنده سینما )
مجید بهرامی(بازیگر تئاتر)
و...





منبع : برترین ها








روحشان شاد ، یادشان گرامی
تالار هنر باشگاه مهندسان ایران
1393.12.25
:gol:

 

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
5 اردی بهشت | تولد 75 سالگی سلطـان

5 اردی بهشت | تولد 75 سالگی سلطـان



آلفردو جیمز «اَل» پاچینو (زادهٔ ۲۵ آوریل ۱۹۴۰) بازیگر و کارگردان آمریکایی است. وی بیشتر برای شیوه بازیگری سبک متد، پرشور و برون گرا خود و با بازی در سه‌گانه پدرخوانده و فیلم‌های بعد از ظهر سگی، بوی خوش زن و صورت زخمی شناخته می‌شود. او تا به حال هشت بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده است. پاچینو در سال ۱۹۹۲ با بازی درخشان خود در بوی خوش زن در نقش سرهنگ فرانک اسلید توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را به دست آورد. لقب پاچینو سلطان است و او را شاهکار بازیگری در تمام ادوار تاریخ سینمای جهان می دانند.

پاچینو در سال ۱۹۶۹ و با بازی در فیلم ناتالی و من توانست خود را به عنوان یک بازیگر قدرتمند معرفی کند، اما بازی وی در مجموعه فیلم‌های سه قسمتی پدرخوانده نام وی را در لیست برترین‌ها قرار دارد. آل‌پاچینو بخاطر بازی در پدرخوانده برای اولین بار نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. او همچنین بخاطر بازی در فیلم‌های سرپیکو، بعدازظهر سگی، پدرخوانده: قسمت دوم و و عدالت برای همه ... نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد و همچنین به خاطر بازی در گلن‌گری گلن راس و دیک تریسی نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد اسکار شد.
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
در گذشت حسن لوئیان - هنرمند خیمه شب باز

در گذشت حسن لوئیان - هنرمند خیمه شب باز

آخرین خیمه شب باز ازنسل قدیم خیمه شب بازان ایران درگذشت
حسن لوئیان خیمه شب باز و شعبده باز اصفهانی ۲۱ تیرماه دربی خبری درگذشت.
یادداشتی از امیرسهرابی مدیرموزه اسباب بازی وعروسک درمعرفی ایشان
حسن لوئیان متولد ۱۳۰۴ درشهر اصفهان بوده است.

11737960_954799344583726_6365538841756641480_n.jpg

درخردسالی پدرش را ازدست می دهد و درهفت سالگی کاردرقهوه خانه راشروع می کند. آن روزگارقهوه خانه ها عصرگاه محل اجرای نقالی ، شعبده بازی ، خیمه شب بازی ودیگربازیها ونمایش های سنتی بوده است.شعبده بازی و خیمه شب بازی « سیدحبیب حقه باز » حسن لوئیان را به خود جذب می کندو شاگردی حبیب حقه باز را شروع می کند. حقه باز اصطلاح صنفی کهن وبه معنی شعبده باز و تردست است.کودک شاگرد درکنارسیدحبیب دستیاری شعبده بازی، سپس نشستن پای خیمه و به مرور بازی با عروسک ها رافرامی گیرد.
همچنین مدتی نیز با «ابوالقاسم حقه باز » ازدیگر نمایشگران اصفهان همکاری می کند.
پس از مرگ سید حبیب اسباب استاد به شاگرد می رسد و حسن لوئیان باکسب پسوندصنفی به حسن حقه باز معروف شده و بااسم ورسم بیشتری کارمی کند .
اجرای خیمه شب بازی درچند فیلم سینمایی،حضوردرجشن فرهنگ وهنراصفهان ازتجربه های دهه پنجاه وی است.
مجالس عروسی ، شب نیمه شعبان ، ایام ماه رمضان پس از افطار ،برخی قهوه خانه ها و درچنددهه اخیر شهربازی ملک شهر اصفهان مناسبت ها ومکانهایی هستند برای دعوت از حسن لوئیان برای اجرای نمایش اما مهمترازهمه حسن لوئیان درتاریخ نمایش ایران شاهد و مجری یکی ازتحولات درخیمه شب بازی معاصر است . او با تغییر در خیمه شب بازی دستکشی « پهلوان کچل عراقی» واقتباس از «حاج آقاسورمه ای» سیاه بازی سنتی اصفهان، شخصیت مبارک را به جای پهلوان کچل نشانده و نمایش « حاج مبارک» را طراحی می کند.
دومجموعه عروسک های نخی و دستکشی مرحوم لوئیان با قدمت هشتاد تا صدوده سال در موزه اسباب بازی و عروسک کاشان نگهداری می شود.

عکس و نوشته از : امیر سهرابی


http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon14.gif تالار هنر باشگاه مهندسان ایران، به نوبه خود،درگذشت این هنرمندِ بزرگ و باارزش را به جامعه هنر و هنرمندان،خانواده و دوستدارانِ ایشان تسلیت عرض می نماید.
 

bahar_cve

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
۲۸ تیرماه تولد بانوی غزل سیمین بهبهانی

۲۸ تیرماه تولد بانوی غزل سیمین بهبهانی




بانوى استوار،
بانوی واژه ها،
بانوی آزادی زاد روزت خجسته باد سرو هميشه ماندگار ...


هشتاد سالگی و عشق؟
تصدیق کن که عجیب است:


حوّای پیر دگر بار گرمِ تعارفِ سیب است!
لبْ سرخ و زلفْ طلایی؛ زیبا، ولی نه خدایی
بر چهره رنگم اگر هست،آرایش است و فریب است.
در سینه ام دل شیدا پَرپَر زنان ز تمنا
هفتاد ضربه ی او را گویی دوبار ضریب است.
عشق است و دغدغه ی شرم تن از دمای هوس گرم
می سوزم از تب و این تب فارغ ز لطفِ طبیب است.
شادا کنار من آن یار آن مهربانِ وفادار:
گویی میانِ بهشتم تا این کنار نصیب است.
با بوسه بسته دهانم گفتن سخن نتوانم
آتش فکنده به جانم این بوسه نیست، لهیب است.
ای تشنه ماندهی عاشق! یار است و بختِ موافق
با این شراب گوارا دیگر چه جای شکیب است؟

آدم! بیا به تماشا بس کن ز چالش و حاشا:
هشتاد ساله ی حوّا با بیست ساله رقیب است...
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
درگذشت احمد علامه دهر

درگذشت احمد علامه دهر

احمد علامه دهر هنرمند پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون پس از یک دوره بیماری سخت که بواسطه آن ماه‌ها بود در حالت نیمه‌کما به سر می‌برد، دار فانی را وداع گفت.

این هنرمند فقید که سال گذشته در صحنه فیلمبرداری مجموعه تلویزیونی پرده نشین در حرم امام رضا (ع) دچار سکته مغزی شد و به کما رفت، سرانجام پس از نه ماه بستری شدن در بیمارستان و منزل شخصی با مشکلات بسیار امروز، 11 مرداد ماه در سن 62 سالگی درگذشت.

علامه دهر بازیگر سریال «پرده نشین» حدود نه ماه به خاطر عارضه سکته مغزی با این عارضه دست و پنجه نرم می‌کرد، دوازدهم آذر ماه سال 93 هنگام تصویربرداری سریال «پرده نشین» در حرم حضرت امام رضا (ع) به علت فشار خون بالا احمد علامه دهر دچار سکته مغزی شد. هر چند خیلی سریع وی به بیمارستان منتقل و تحت عمل جراحی قرار گرفت، اما پس از گذشت چند ماه حال او روز به روز بدتر شد.

احمد علامه دهر از بازیگران کوشا و بی‌حاشیه تئاتر و تلویزیون و سینما بود که همواره با علاقه، تنها به کار خود پرداخته است. وی از بازیگران کهنه کار تئاتر و نمایش‌های آئینی است. پیش آمدن چنین وضعیتی برای احمد علامه دهر بسیار دردناک بود.

احمد علامه دهر متولد 1332 شیراز است. وی دارای مدرک درجه دو هنری از وزارت ارشاد است. او در عرصه‌های نمایش، سینما، تلویزیون و خوشنویسی فعال است.
علامه‌دهر در آخرین کار تلویزیونی‌اش (سریال پرده‌نشین) نقش یکی از خادمان امام رضا (ع) را ایفا کرد. وی در سریال «مختارنامه» نقش عبدالرحمن بن شریح را به عهده داشت.


 

bahar_cve

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
«من می‌روم تا شاخۀ دیگر بروید» | سالروز درگذشت منوچهر آتشی

«من می‌روم تا شاخۀ دیگر بروید» | سالروز درگذشت منوچهر آتشی

اسب سفید وحشی!
مشکن مرا چنین |
بر من مگیر خنجر خونین چشم خویش |
آتش مزن به ریشۀ خشم سیاه من |
بگذار تا بخوابد در خواب سرخ خویش ...

بیست‌و‌نهم آبان امسال، دهمین سالروز درگذشت زنده‌یاد منوچهر آتشی بود. شاعری که شعر را به دل طبیعت کشید و با زبان طبیعت، برگ‌برگِ واژگانش را بر پوست کهنۀ ادبیات نقش زد. سراینده‌ای که شاید بیش از آن که به صنایع ادبی بپردازد، زیباشناسی هنر را به جهان شعرهایش کشاند.

منوچهر آتشی زادۀ دومِ پاییز بود. شاعر دلتنگی‌های روستا، و مردان و زنانی که از فرهنگ شهری فرسنگ‌ها دور مانده‌اند. با این حال اما در گمنامی و مهجور بودن این مردمان، «زندگی»، همان قد کشیدنِ تدریجیِ ساقۀ کوچک یک گل یا تازیدنِ مادیان در دل دشت‌ها بود. نمی‌توان تولد آتشی در دهرودِ دشتستانِ استان بوشهر را در الهام گرفتن او از طبیعتِ پیرامونش بی‌تأثیر دانست. او با بهره‌مندی از زبانی حماسی، تیغ نازک خشونت را در دل شعرهایش فرو می‌برد، اما این دردِ تحمیلی، تنها شعر او را با طبیعتی وحشی می‌آمیخت که چیزی از شکوه واژگانِ آن نمی‌کاست. با این حال شاعرانگی او در همه حال قابل تقدیر است، مثل وقتی که سرود: «سپیده که سر بزند/ نخستین روز روزهای بی‌تو/ آغاز می‌شود».

او در اواخر دهۀ 30 با آفرینشِ کتاب «آهنگِ دیگر»، بعد از مدت‌ها موسیقی گوش‌نواز و تازه‌ای را در ادبیات معاصر نواخت که پس از نیما کمتر کسی به آن پرداخته بود. بعد از این کتاب نیز، کتاب‌های دیگری همچون آواز خاک، دیدار در فلق، بر انتهای آغاز، وصف گل سوری، گندم و گیلاس، چه تلخ است این سیب، خلیج و خزر، باران برگ ذوق و ریشه‌های شب از این شاعر توانمند منتشر شد که آتشی حتی در انتخابِ عناوین آن‌ها نیز از طبیعت بی‌بهره نبوده است.

شعر «اسب سفید وحشی» یکی از باشکوه‌ترین آثار منوچهر آتشی‌ و درواقع شاهکار اوست که در زیر آمده است؛ راهش پر رهرو باد.

Untitled.jpg


«خنجرها، بوسه‎ها پیمان‎ها»

اسب سفید وحشی
بر آخور ایستاده گران‌سر
اندیشناک سینۀ مفلوک دشت‌هاست
اندوهناک قلعۀ خورشید سوخته است
با سر غرورش، اما دل با دریغ، ریش
عطر قصیل تازه نمی‌گیردش به خویش

اسب سفید وحشی، سیلاب دره‌ها،
بسیار از فراز که غلتیده در نشیب
رم داده پر شکوه گوزنان
بسیار در نشیب که بگسسته از فراز
تا رانده پر غرور پلنگان اسب سفید وحشی با نعل نقره‌وار
بس قصه‌ها نوشته به طومار جاده‌ها
بس دختران ربوده ز درگاه غرفه‌ها

خورشید بارها به گذرگاه گرم خویش
از اوج قله بر کفل او غروب کرد
مهتاب بارها به سراشیب جلگه‌ها
بر گردن سطبرش پیچید شال زرد

کهسار بارها به سحرگاه پر نسیم
بیدار شد ز هلهلۀ سم او ز خواب

اسب سفید وحشی اینک گسسته یال
بر آخور ایستاده غضبناک
سم می‌زند به خاک
گنجشک‌های گرسنه از پیش پای او
پرواز می‌کنند
یاد عنان گسیختگی‌هاش
در قلعه‌های سوخته ره باز می‌کنند

اسب سفید سرکش
بر راکب نشسته گشوده است یال خشم
جویای عزم گمشدۀ اوست
می‌پرسدش ز ولولۀ صحنه‌های گرم
می‌سوزدش به طعنۀ خورشیدهای شرم

با راکب شکسته‌دل اما نمانده هیچ
نه ترکش و نه خفتان، شمشیر، مرده است
خنجر شکسته در تن دیوار
عزم سترگ مرد بیابان فسرده است:

«اسب سفید وحشی! مشکن مرا چنین
بر من مگیر خنجر خونین چشم خویش
آتش مزن به ریشۀ خشم سیاه من
بگذار تا بخوابد در خواب سرخ خویش
گرگ غرور گرسنۀ من
اسب سفید وحشی!
دشمن کشیده خنجر مسموم نیشخند
دشمن نهفته کینه به پیمان آشتی
آلوده زهر با شکر بوسه‌های مهر
دشمن کمان گرفته به پیکان سکه‌ها

اسب سفید وحشی!
من با چگونه عزمی پرخاشگر شوم
ما با کدام مرد درآیم میان گرد
من بر کدام تیغ، سپر سایبان کنم
من در کدام میدان جولان دهم تو را

اسب سفید وحشی!
شمشیر مرده است
خالی شده است سنگر زین‌های آهنین
هر دوست کو فشارد دست مرا به مهر
مار فریب دارد پنهان در آستین

اسب سفید وحشی!
در قلعه‌ها شکفته گل جام‌های سرخ
بر پنجه‌ها شکفته گل سکه‌های سیم
فولاد قلب زده زنگار
پیچید دور بازوی مردان طلسم بیم

اسب سفید وحشی!
در بیشه‌زار چشمم جویای چیستی؟
آن‌جا غبار نیست گلی رسته در سراب
آن‌جا پلنگ نیست زنی خفته در سرشک
آنجا حصار نیست غمی بسته راه خواب

اسب سفید وحشی!
آن تیغ‌های میوۀ‌شان قلب‌های گرم
دیگر نرست خواهد از آستین من
آن دختران پیکرشان ماده آهوان
دیگر ندید خواهی بر ترک زمین من

اسب سفید وحشی!
خوش باش با قصیل تر خویش
با یاد مادیانی بور و گسسته یال
شیهه بکش، مپیچ ز تشویش
اسب سفید وحشی!
بگذار در طویلۀ پندار سرد خویش
سر با بخور گند هوس‌ها بیا کنم
نیرو نمانده تا که فروریزمت به کوه
سینه نمانده تا که خروشی به پا کنم
اسب سفید وحشی!
خوش باش با قصیل تر خویش!»

اسب سفید وحشی اما گسسته یال
اندیشناک قلعۀ مهتاب سوخته است
گنجشک‌های گرسنه از گرد آخورش
پرواز کرده‌اند
یاد عنان گسیختگی‌هاش
در قلعه‌های سوخته ره باز کرده‎اند.

 

Similar threads

بالا