بیوگرافی فوتبالیست ها ( داخلی و خارجی )

seyederobab

عضو جدید
سیروس قایقران

سیروس قایقران

قایقران : او که سفید تنها رنگ زندگیش بود.
سیروس قایقران - فرزند زکریا (پرویز) - متولد 1/11/1340 در بندر انزلی و محله کلویر - فوت در 18/1/1377 بر اثر تصادف در جاده رشت به تهران ( امامزاده هاشم )
محل تحصیلات : بندر انزلی - شغل پدر : کارمند تربیت بدنی - شغل مادر : خانه دار - دارای 4 برادر به اسامی آقایان عبدا... ، ناصر ، نادر و حسین و دارای 2 خواهر - فرزند وی راستین قایقران متولد 6/1/1369 ، در حادثه رانندگی ذکر شده فوت نمود. همسر وی خانم افسانه اسدان می باشند.
عضو باشگاههای : ملوان و استقلال انزلی ، الاتحاد قطر و کشاورز تهران
مربیان وی در گیلان : بهمن صالح نیا ، احمد صومی ، غفور جهانی ، مجید جهانپور ، نصرت ایراندوست
مربیان وی در تیم ملی : مرحوم پرویز دهداری ، مهدی مناجاتی ، علی پروین ، ناصر ابراهیمی ، بهمن صالح نیا ، رضا وطنخواه
سابقه ملی : وی در 100 مسابقه شرکت داشت که 43 بازی ، رسمی بوده است. در 21 بازی کاپیتان تیم ملی بوده و 14 گل برای تیم ملی به ثمر رسانده است که بهترین آنها به تیم کره جنوبی در نیمه نهایی بازیهای آسیایی 1990 پکن بود. اولین بازی ملی را در 30 دی ماه 1363 برابر یوگسلاوی و آخرین بازی ملی را در 26 فروردین 1372 برابر بوسنی انجام داد. اولین کاپیتانی تیم ملی را در 11 دی 1367 برابر قطر به عهده گرفت.
سابقه مربیگری : کشاورز تهران ( با این تیم به مقام سوم لیگ کشور رسید) - مسعود هرمزگان
افتخارات : قهرمان جام حذفی کشور و گروه مقدماتی آسیا با ملوان - نایب قهرمانی لیگ استانی قدس با منتخب گیلان - مقام سومی در جام ملتهای آسیا 1998 - قهرمان بازیهای آسیایی پکن 1999

زندگینامه :
زنده یاد سیروس قایقران در اول بهمن ماه 1340 در محله کلویر بندر انزلی پا به عرصه هستی نهاد. سیروس از همان ابتدای کودکی به فوتبال در زمینهای خاکی کلویر روی آورد و با استعداد درخشانش به عضویت تیم فوتبال منتخب آموزشگاهها در آمد. وی در سن 16 سالگی در سال 1356 موفق شد به عنوان یکی از مهرهای اصلی در تیمهای نوجوانان و جوانان ملوان استعدادهای خود را به نمایش بگذارد و با مهارتهای منحصر به فردش ملوان را به رتبه قهرمانی باشگاههای گیلان رساند. وی در سالهای 57 تا 63 افتخارات زیادی را برای ملوان و گیلان به ارمغان آورد مانند دو گلی که وارد دروازه پرسپولیس کرد و یا گل زیبایی که وارد دروازه تیم منتخب مازندران نمود.
در این دوران وی به عنوان یک بازیکن استثنایی با ویژگیهای اخلاقی عالی و منش پهلوانی در میان عموم مردم محبوب گردید. وی آنقدر متواضع و افتاده بود که همه افراد به او علاقمند بودند . لبخندهای صمیمی اش هیچگاه از لبان او دور نمی شد و قلبش مانند دریا پاک و بی آلایش بود.
سیروس در سال 1363 به تیم ملی دعوت شد و در سال 66 تنها فوتبالیست شهرستانی بود که شادروان دهداری بازوبند پرافتخار کاپیتانی تیم ملی ایران را به بازوان او بست. در سال 67 در جام ملتهای آسیا در قطر ، تیم ملی ایران با رهبری سیروس به مقام سومی دست یافت و در سال 69 تیم ایران را با گلهای زیبایش پس از 20 سال به قهرمانی در بازیهای آسیایی پکن رساند. سیروس در آن دوران نه تنها در ایران بلکه در آسیا و اروپا هم به عنوان یک بازیکن استثنایی مطرح گردید و با وجود داشتن پیشنهاد از تیمهای آلمانی به الاتحاد قطر پیوست. سیروس در اوج شهرت هرگز مغرور نشد و اصالت خود را فراموش نکرد و بعد از مدتی بازی در قطر ، مجددا به تیم اول خود ملوان پیوست و این تیم را قهرمان جام حذفی و راهی مسابقات آسیایی کرد.
سیروس در سال 72 به عنوان بازیکن و سپس مربی به تیم کشاورز تهران پیوست و نتایج قابل توجهی بدست آورد. وی سپس به تیم دسته دومی مسعود هرمزگان پیوست و مدتی در آنجا مشغول به مربیگری شد .
در سالهای 76 و 77 سیروس بارها تمایل خود را برای بازگشت به ملوان به عنوان بازیکن یا مربی اعلام کرد. اما در اوایل سال 77 که وی برای تعطیلات نوروز همراه خانواده اش به انزلی آمده بود در بازگشت و در حالیکه همراه فرزند، همسر و برادر همسرش در اتومبیل رنوی خود عازم تهران بود در حوالی امامزاده هاشم با کامیون خاور تصادف نمود که منجر به فوت وی و فرزندش گردید. روحشان شاد و قرین رحمت باد.

قایقران چرا محبوب شد :
وی الگوی جوانمردی و کمک به نیازمندان بود. تنها کاپیتانی که در شرایط آن زمان که همگان شهرستانیها را مورد تمسخر و آزار و اذیت قرار می دادند با خلاقیتها و مهارتهای خود به کاپیتانی تیم ملی رسید. مردی که در عین بزرگی همچنان افتاده و متین بود و درد مردم بینوا را می فهمید. مردی که بسیار پنهانی صدقه می داد و در کارهای خیر شرکت می کرد. وی شبها در تاریکی محض سراغ بینوایان را می گرفت و نانی در سفره شان می گذاشت تا در شبهای بندر هیچ کس گرسنه نخوابد. مردی که چهره سیه چرده اش همیشه با گلخنده ای همراه بود. مردی که به اروپا نرفت تا ثابت کند به عشق صیادانی که هر غروب با پاهای ورم کرده از دریا برمی گشتند انزلی را با دنیا عوض نمی کند. سیروس هیچگاه غرور جلوی چشمانش را نگرفت و خاکی ماند.
سیروس عشق خاصی به انزلی و ملوان داشت. خودش می گفت : بهترین مطلبی که درباره من در مطبوعات نوشته شده این است " عجب قایقرانی دارد این ملوان " . سیروس سالها به عشق قوی سپید با یک پیراهن خیس در باتلاق انزلی دوید و اصلا به این فکر نکرد که جز سفید رنگهای دیگری هم در این دنیا هست. او در سالهای 1357 تا 1363 یک چمدان افتخار برای ملوان کسب کرد و مهره مار انزلی چیها در میدانهای دوزخی لقب گرفت.سیروس در 23 سالگی به تیم ملی دعوت شد و سه سال بعد بازوبند کاپیتانی تیم ملی را به بازوی خود بست تا به مرد مورد اعتماد دهداری در مستطیل سبز بدل شود. او در مسابقات جام ملتهای آسیا با تیم ملی روی سکوی سوم آسیا ایستاد و 2 سال بعد هم در پکن با گل زیبایش پرنده خوشبختی را روی شانه های تیم ملی نشاند تا ایران قهرمان آسیا شود.
سیروس با غرور بیگانه بود و پس از بازگشت از چین پیشنهادات چرب و نرم ژرمنها را جدی نگرفت و به آن سوب آبها رفت تا مدتی دشداشه پوشهای قطری را با آرپیجی های خود به هوا کند. قایقران فوتبال ایران پس از بازگشت از قطر دوباره پیراهن سفید عزیز را به تن کرد تا با دیگر ملوانان ، قهرمان جام حذفی ایران شود و اینگونه خزر را عاشقتر کند. سیروس آبای ، همانی بود که دل فوتبالیستهای کوچک بندر را نمی شکست و ساعتها همبازیشان می شد.
و حالا چندین سال است که او زیر خاک نمناک بندر خفته است اما هنوز عکسش روی دیوار تمام مغازه های شهر و یادش در قلب تمام آدمهای نجیب شمال ماندگار شده است. انزلی چیها هنوز با یاد سیروس ملوان را تشویق می کنند.

خاطرات آنان که با سیروس بودند :
پرویز قایقران ( پدر ) : او اولین فرزندم بود. غروب موقع اذان به دنیا آمد. اولین سالی که به تیم ملی دعوت شد با محمود فکری به تهران رفت و دو روز بعد با گرمکن و بی پول برگشت. چیزی به ما نگفت اما چند روز بعد فهمیدیم که لباسهای آنها را در اردو زدند تا آنها دیگر در تمرینات حاضر نشوند. اخلاقش عالی بود. او از نظر مالی کمکی به من نکرد ولی بعدها متوجه شدم که پولها را به مردم نیازمند می داد. دوستان دورو نگذاشتند که در دوران بازیگری و مربیگری ، آب خوش از گلویش پایین برود. خدا او را بیامرزد.

محمد احمدزاده : اغلب دوران ورزشی ام را در کنار سیروس بودم. از نوجوانان ملوان گرفته تا اردوی تیم ملی. ضمن آنکه با هم از ملوان جدا شدیم و به تهران رفتیم.سیروس بچه خونگرمی بود و هیچوقت لبخند از لبانش دور نمی شد. سیروس برای بزرگتر همه چیز داشت اما خودش یک مقدار سهل انگاری می کرد. متاسفانه نسبت به همه چیز بی تفاوت بود. او بچه خاکی و با صداقتی بود و فکر می کرد همه مثل خودش صاف و ساده اند. آخرین بار 20 روز قبل از فوتش او را دیدم. برایم خیلی عجیب بود که متحول شده ، حسرت جوانی اش را می خورد و تازه متوجه دوستیهای خود با این و آن و اطرافش شده بود. می خواست متحول شود و به فوتبال بازگردد. خدا بیامرز پاسهای دقیق و شوتهای سنگینی داشت. او با کاپیتان شدنش حق من و همه شهرستانیها را گرفت. ظاهر و باطنش یکی بود. انزلی را با هیچ شهری عوض نمی کرد. یکسال به تیم ملی دعوت شدم و در اردو خیلی عذاب کشیدم. رقابت سنگین بود و شهرستانیها پشتیبانی نداشتند، تازه فهمیدم که غفور و سیروس چه کشیده اند. اگر آقای گل لیگ نمی شدم مرا دعوت نمیکردند. آنها ما را به زحمت تحمل می کردند. سیروس همیشه با خونسردی و جوانمردی با همه رفتار می کرد. یادش بخیر و روحش شاد.

بهمن صالح نیا : من همیشه به نام ملوان افتخار می کنم چرا که نام ملوان عامل شناسایی بندر انزلی در سطح کشور شده است و این امر با زحمات و تلاش بازیکنان بزرگی چون سیروس محقق شده است. از افتخارات دیگر انزلی راهیابی چند بازیکن از این خطه به تیم ملی بوده است که با توجه به اوضاع آن زمان برای شهرستانی ها بسیار ارزشمند بود. من همیشه قایقران را مثل فرزندم دوست داشتم. او با آن چهره خندان و سیه چرده خود به ما پیوست بچه بسیار محجوب و خجالتی بود.او افتخار زیادی برای ما آفرید اما متاسفانه هرگز از تمام توان خود استفاده نکرد. به او گفتم تهران نرو. آنجا آدم ها همدیگر را نمی شناسند و رقابت ناجوانمردانه زیاد است. پیشنهاد کردم به لیگ ترکیه برود.من نمی بخشم آنهایی را که با راه انداختن تیمهای کذایی و بی هویتی چوان کشاورز و بانک تجارت و... باعث از هم پاشیدگی تیمهای اصیل شدند. آرزو دارم جوانان امروز از سوابق و افتخارات سیروس الگو بگیرند . او وقتی تمرین شوت انجام می دادیم توپهایمان را با شوتهایش پاره می کرد. مرحوم دهداری ( معلم اخلاق ) همیشه می گفت اگر سیروس کمی منظم تر باشد می تواند یکی از بهترینهای فوتبال ما باشد. دهداری توجه خاصی به نظم و اخلاق داشت. بحث من و دهداری با بقیه همیشه این بود که ورزشکار باید از هرجهت الگو باشد راه رفتن، صحبت کردن و... . حتی یکبار مرحوم دهداری قصد نداشت مرحوم قایقران را به اردو ببرد که من مانع شدم. او می گفت این جوان خیلی بی تفاوت است. من سیروس را به اتاقم بردم و ساعتها با او صحبت کردم. سیروس هم در نظم و انضباط همانی شد که می خواستیم و بازوبند کاپیتانی را بدست آورد.
سیروس در زمان پروین به دلایل غیر فنی از تیم ملی خط خورد. او را جلوی مغازه مرحوم طلاکار دیدم. گفتم سیروس تو به ما کمک کن ، نه من به تو. تازه از قطر آمده بود گفتم بیا ملوان برای تو برنامه تنظیم می کنم. دوست دارم دوباره تو را در تیم ملی ببینم. سیروس به من قول داد . هرروز صبح خودم به او در کنار دریا تمرین میدادم و شبها به خانه اش سر می زدم. او خیلی در این ایام به ملوان کمک کرد. بهترین خاطره ام 2 گل زیبایی است که در این دوران به پرسپولیس در انزلی زد . او دوباره به تیم ملی دعوت شد و آن گل زیبا را به کره زد.
بعدها در بندر عباس او را دیدم. مدتی بعد پیغام داد که میخواهم به ملوان بیایم و با شما کار کنم که موافقت کردم اما من سال بعد به چوکا پیوستم و .... خدا رحمتش کند و به خانواده اش صبر بدهد.

گزیده ای از بیانیه جمعی از هواداران ملوان : سیروس جان ، ظهر روز خاکسپاریت در استادیوم انزلی همه داد زدند " سیروس بیا اینجا " ؛ ولی اینبار تو درون جعبه چوبی و روی دست مردم به پیش آنها رفتی. وقتی احمدرضا عابدزاده خودش را به تو رساند و بغلت کرد و اشک ریخت همه داد زدند " قایقران،قایقران " . سیروس جان ، هنوز هم هواداران با شعار " قایقران ، روحت شاد " پشت تمام حریفان را می لرزانند. سیروس جان، آسوده بخواب. ملوان تو هنوز سرپاست.

مراسم نهمین سالگرد درگذشت زنده یاد سیروس قایقران :
این مراسم در روز جمعه 17 فروردین ماه با شرکت دوستداران آن مرحوم ، مردم انزلی ، مسوولین و بازیکنان باشگاه ملوان و جمع کثیری از مردم در مسجد شهدای کلویر برگزار شد. بازیکنان و پرسنل مدرسه فوتبال قایقران در مازندران نیز در این مراسم حضور داشتند.

مراسم هشتمین سالگرد درگذشت زنده یاد سیروس قایقران :
هشتمين سال مراسم درگذشت مرحوم سيروس قايقران كاپيتان اسبق تيم ملى جمهورى اسلامى ايران و فرزندش راستين همانند سال هاى پيش با شكوه هرچه تمام تر اما در غياب مقامات فدراسيون فوتبال و رييس هيأت فوتبال استان گيلان در مسجد شهدای کلویر انزلی رگزار شد. از چهره هاى برجسته حاضر می توان به بهمن صالح نيا پدر فوتبال گيلان كه خود سيروس قايقران را به فوتبال ايران معرفى كرد، غفور جهانى بازيكن سابق ملوان و تيم ملى ايران، محمود فكرى، نادر عزت اللهى، محمد قديربحرى و بسيارى از بزرگان فوتبال گيلان. احمدرضا عابدزاده همبازى قايقران در تيم ملى ، مدیران و کارکنان و بازیکنان باشگاه ملوان اشاره کرد.

مراسم هفتمین سالگرد درگذشت زنده یاد سیروس قایقران :
این مراسم از ساعت 16 بعدازظهر جمعه 19 فروردین با حضور دوستداران وی در انزلی بر سر مزارش برگزار شد. صدها نفر از مردم فوتبال دوست و قدرشناس انزلی و سایر شهرهای گیلان و مازندران همراه جمعی از پیشکسوتان و همبازیان سیروس و مسوولان ورزشی انزلی و گیلان در این مراسم شرکت کردند و یاد و خاطره شادروان قایقران را گرامی داشتند. آقایان صالح نیا و ایراندوست و احمدزاده ، ناخدا سازمند ، آقای پورطهماسبی و سایر مسوولان و مربیان و بازیکنان ملوان ، مدیر کل تربیت بدنی گیلان ، آقایان سیف زاد و جعفرزاد ( رییس و معاون تربیت بدنی و هیات فوتبال انزلی ) ، تیمهای فوتسال و جوانان پگاه و عده ای از فوتبال دوستان قائمشهری ( مدرسه فوتبال قایقران ) ، با حضور در حسنیه کلویر نسبت به مرحوم قایقران ادای احترام کردند و طی دو ساعت به نوحه سرایی مداحان گوش فرا دادند.
از فدراسیون فوتبال هیچ نماینده ای در این مراسم حضور نداشت که با انتقاد روزنامه های صبح بیستم روبرو شد . یک روزنامه تیتر زد " چرا فقط پهلوان زنده را عشق است؟ "
 

seyederobab

عضو جدید
کریم باقری

کریم باقری

کریم باقری فوتبالیست و ملی پوش سابق تیم ملی ایران است. وی متولد تبریز به سال ۱۹۷۴ می‌باشد. وی در تیم‌های اروپایی از جمله آرمینیا بیله‌فلد آلمان و چارلتون انگلیس عضو بوده‌است و هم‌اکنون عضو باشگاه فوتبال پرسپولیس تهران است و از تیم ملی فوتبال ایران نیز خداحافظی کرده‌است.
باشگاه‌ها

  1. تراکتورسازی تبریز
  2. کشاورز تهران
  3. پرسپولیس تهران
  4. آرمینیا بیله‌فلد آلمان
  5. النصر امارات
  6. چارلتون انگلیس
  7. السد قطر
  8. پرسپولیس تهران
 

seyederobab

عضو جدید
تاپیک جامع بیوگرافی بازیکنان خارجی

تاپیک جامع بیوگرافی بازیکنان خارجی

زیدان

زین‌الدین یزید زیدان (زاده‌ی 23 ژوئن 1972 در مارسی, فرانسه) (ملقب به زیزو) فوتبالیست شهیر فرانسوی (الجزایری‌‌الاصل) است که در میانه‌ی میدان بازی می‌کند و عموماً به عنوان یکی از به‌ترین بازی‌کنان تاریخ فوتبال شناخته می‌شود. او تا بحال برای تیم‌های باشگاهی همچون یوونتوس و رئال مادرید و تیم ملی فرانسه به میدان آمده است.
او در تاریخ فوتبال خود, سه بار جایزه‌ی بهترین بازیکن سال جهان, یک بار جایزه‌ی بهترین بازیکن سال اروپا,یک بار جایزه‌ی پرارزش‌ترین بازی‌کن جام باشگاه‌های اروپا و یک بار جایزه‌ی به‌ترین بازیکن جام جهانی را دریافت کرده است و به قهرمانی جام جهانی, جام ملت‌های اروپا, جام باشگاه‌های اروپا, لیگ ایتالیا, و لیگ اسپانیا نائل آمده است و از این رو می‌توان او را از پرافتخارترین بازی‌کنان تاریخ دانست. او در ضمن در فینال جام جهانی (دو بار) و در فینال جام باشگاه‌های اروپا گل زده است.
زیدان قرار است پس از مسابقات جام جهانی 2006 از فوتبال خداحافظی کند و به این ترتیب رئال مادرید آخرین تیم باشگاهی او خواهد بود و فینال جام جهانی 2006, آخرین بازی حرفه‌ای او. در همین فینال بود که ضربه‌ی سر او به شکم ماتراتزی و کارت قرمزی که دریافت کرد, یکی از جنجالی‌ترین لحظات تاریخ زندگی‌اش را در آخرین لحظات عمر حرفه‌ای‌اش رقم زد.
زیدان فوتبال حرفه‌ای بزرگسال را از باشگاه کنز (در شهر کن فرانسه) و در سن 16 سالگی آغاز کرد و از سال 1988 تا 1992 این‌جا بازی می‌کرد و جمعا در 65 بازی لیگ فرانسه به میدان آمد و 6 گل به ثمر رساند. او در 1992 در سن بیست سالگی به بوردو, یکی از مطرح‌ترین باشگاه‌های فرانسه پیوست.
پس از چهار سال بازی در بوردو, زیدان در 1996 با مبلغ سه میلیون دلار به یوونتوس ایتالیا پیوست. در یوونتوس او تحت مربیگری مارچلو لیپی در کنار کسانی دیدیه دشان, الساندرو دل پیرو, و ادگار داویدز به یکی از اصلی‌ترین‌ ستاره‌های تیم, بدل شد. ‌
او در پنج سال بازی با یوونتوس به دو بار قهرمانی لیگ ایتالیا دست یافت و دو بار پیاپی, در سال‌های 1997 و 1998, در فینال جام باشگاه‌های اروپا به میدان آمد. (که به همراه یوونتوس هر دو را شکست خوردند).
زیدان جمعا پنج سال , یعنی تا سال 2001, در یوونتوس بازی کرد. در این پنج سال 151 بار در لیگ ایتالیا به میدان آمد و 24 گل نیز به ثمر رساند.
در سال 2001 زیدان در یکی از مشهورترین انتقال‌های تاریخ فوتبال به رئال مادرید پیوست. رقم این انتقال, 66 میلیون یورو بود که تا آن زمان در تاریخ فوتبال بی‌سابقه بود. او در سال‌هایی به رئال مادرید پیوست که این تیم با جذب بزرگ‌ترین ستارگان جهان به داشتن "کهکشانی" از بازی‌کنان فوتبال مشهور بود. زیدان یکی از مهم‌ترین ستاره‌های این کهکشان بود و از سایر ستاره‌های نورانی آن می‌شود به کسانی چون دیوید بکهام, روبرتو کارلوس, لوئیس فیگو, رائول گونزالز و رونالدو اشاره کرد.
زیدان پنج سال آخر عمر فوتبالی خود را در رئال گذراند و جمعا در 155 بازی لیگ اسپانیا به میدان آمد و 34 گل به ثمر رساند.
اوج دوران او با این تیم در فینال جام باشگاه‌های اروپا 2001-2002 بود. این بازی در ورزشگاه همپدن پارک, گلاسکوی اسکاتلند برگزار می‌شد و رئال مادرید و بایر لورکوزن در فینال در برابر هم قرار گرفته بودند. زیدان در این بازی گل پیروزی رئال را به ثمر رساند تا بالاخره قهرمانی جام باشگاه‌های اروپا را نیز به کارنامه‌اش اضافه کند. در ضمن گل او در این فینال از زیباترین گل‌های تاریخ فوتبال شمرده می‌شود.
زیدان در 7 می 2006 آخرین بازی باشگاهی خود برای رئال مادرید ( و آخرین بازی باشگاهی عمرش) را انجام داد. در این بازی که در ورزشگاه معروف سانتیاگو برنابئو انجام می‌گرفت, هم‌تیمی‌های او لباس ویژه‌ای پوشیده بودند که عنوان "زیدان, از 2001 تا 2006" را بر خود داشت. هواداران رئال به گرمی از زیدان استقبال کردند. این بازی مقابل ویلا رئال بود و نهایتا 3-3 مساوی تمام شد. زیدان گل دوم تیمش را به ثمر رساند. در انتهای این بازی, او پیراهنش را با خوان رومان ریکلمه, از ویارئال, تعویض کرد. تشویق شدید تماشاچیان به حدی بود که او را به گریه انداخت. اتفاقات این بازی موضوع فیلم مستندی به نام "زیدان, چهره‌ای از قرن بیست و یکم" شد.
زیدان ملیت هر دو کشور الجزایر و فرانسه را دارد و بنابراین می‌توانست برای الجزایر نیز به میدان بیاید. معروف است که عبدالحمید کرمالی, مربی وقت الجزایر, در جوانی از دعوت زیدان خودداری کرده زیرا او برای یک هافبک "به اندازه کافی سریع نیست".
به هرحال زیدان در 17 آگوست 1994 برای اولین بار در تیم ملی فرانسه ظاهر شد. در این بازی, در مقابل جمهوری چک, او در دقیقه 63 به عنوان تعویضی به میدان آمد. بازی 0-0 مساوی بود و زیدان در وقت کمی که داشت, دو گل به ثمر رساند تا 2-2 تمام شود و به این ترتیب از همان ابتدا نگاه همگان را به سوی خود جلب کرد.

افتخارات

  • جام جهانی: 3 بار حضور (1998,2002,2006) - یک بار قهرمانی (1998) - یک بار نایب قهرمانی (2006)

  • جام ملت‌های اروپا: سه بار حضور (1996,2000,2004), یک بار قهرمانی (2000)

  • جام باشگاه‌های اروپا: یک بار قهرمانی (در 2001-2002 با رئال مادرید)

  • لیگ ایتالیا: دو بار قهرمانی (در 1996-1997 و 1997-1998 با یوونتوس)

  • لیگ اسپانیا: یک بار قهرمانی (در 2002-2003 با رئال مادرید)

  • جام بین‌قاره‌ای: دو بار قهرمانی (در 1996 با یوونتوس و در 2002 با رئال مادرید)

  • سوپرکاپ اروپا: دو بار قهرمانی (در 1996 با یوونتوس و در 2002 با رئال مادرید)

  • سوپرکاپ ایتالیا: یک بار قهرمانی (در 1997 با یوونتوس)

  • سوپرکاپ اسپانیا: دو بار قهرمانی (در 2002 و 2003 با رئال مادرید)

جایزه‌ها و افتخارت شخصی

  • سه بار بهترین بازی‌کن سال جهان از سوی فیفا (در 1998, 2000 و 2003)

  • یک بار بهترین بازی‌کن سال اروپا (توپ طلایی) از مجله‌ی "فرنس فوتبال" (در 1998)

  • یک بار باارزش‌ترین بازی‌کن جام باشگاه‌های اروپا (در فصل 2001-2002 با رئال مادرید)

  • یک بار به‌ترین بازی‌کن جام جهانی (در جام جهانی 2006 آلمان)

  • به‌ترین بازی‌کن نیم‌قرن انتهایی قرن بیستم (در سال 2004 از سوی بازدیدکنندگان سایت اینترنتی یوفا)

  • شوالیه‌ی لژدواونور از 1998

  • حامل مشعل المپیک در المپیک آتن 2004

زندگی شخصی

زیدان از والدینی الجزایری در مارسی به دنیا آمده است و جوان‌ترین فرزند خانواده‌ی هفت نفری خود است (چهار خواهر و برادر بزرگ‌تر دارد). پدر و مادرش, اسماعیل و ملیکه, نام داشتند و نسب‌شان به روستایی در الجزایر برمی‌گشت. حزب دست راستی فرانسه, جبهه ملی, ادعا می‌کرد که پدر زیدان در جریان جنگ استقلال الجزایر از "حرکی"ها بوده است (یعنی از کسانی که در رکاب ارتش فرانسه و علیه الجزایر جنگیده‌اند) اما زیدان این ادعا را به شدت رد کرده است. زیدان همیشه گذشته و تاریخ خود را ارج نهاده است اما اسلام را در زندگی خود به اجرا نگذاشته است. او را می‌توان "مسلمان اسمی" نامید.
زیدان در 1993 با ورونیک, رقاص و مدل اسپانیایی‌الاصل, ازدواج کرد.
آن‌ها چهار فرزند به نام‌های انزو (زاده‌ی 24 مارس 1995), لوکا (زاده‌ی 13 می 1998), تئو (زاده‌ی 18 می 2002) و الیاس (زاده‌ی 26 دسامبر 2005) دارند.

متفرقه

  • زیدان 185 سانتیمتر قد دارد.

  • زیدان هنگام انتقال از یوونتوس به رئال مادرید با قیمت 47 میلیون پاوند لقب "گران‌ترین بازی‌‌کن تاریخ فوتبال تا آن هنگام" را به دست آورد.

  • 34امین تولد زیدان مصادف با آخرین بازی فرانسه در مرحله‌ی گروهی جام جهانی 2006 مقابل توگو بود. اما زیدان این بازی را به علت دریافت دو کارت زرد در دو بازی قبلی از دست داد. بهر صورت فرانسه در غیاب او نیز موفق به به پیروزی 2-0 شد و به مرحله‌ی بعدی راه یافت.

  • زیدان با شرکت‌هایی همچون لگو, آدیداس, کریستیان دیور, ژنرالی, فرانس تله‌کوم, اورنج, آئودی و فورد همکاری تبلیغاتی داشته است و از ثروت‌مندترین ورزش‌کاران جهان بوده است.


 

seyederobab

عضو جدید
ديه گو مارادونا

ديه گو مارادونا

DIEGO MARADONA
مليت: آرژانتين
متولد: 30 اکتبر1960 در بوئنوس آيرس
پست: هافبک مياني- هافبک چپ
تعداد بازي هاي ملي: 90 بازي از سال 1977 تا 1994 ميلادي
افتخارات ملي: کسب مقام قهرماني جام جهاني 86 مکزيک و نايب قهرماني جام جهاني 90 ايتاليا، قهرماني جوانان جهان 79


نام ديه گو مارادونا در دنياي فوتبال بيش از آنکه به خاطر نبوغ و خلاقيت و بازي هاي استثنايي او بيايد، به دليل جنجال ها و اخباري است که از زمان بازيگري او در ناپل ايتاليا همواره حول و حوش اين بازيکن شاخص آرژانتيني بوده است.
ديه گو يکي از بااستعدادترين بازيکنان نسل فوتبال جهان است که در خانواده يي فقير و پرجمعيت به دنيا آمد. فوتبال را در باشگاه آرجنتينوس جونيورز آغاز کرد و 15ساله بود که به تيم اول باشگاه پيوست. در حالي که تنها 17سال داشت به تيم ملي آرژانتين دعوت شد و در برابر مجارستان يک نيمه بازي کرد.
قدرت بازي سازي، پاس هاي بلند و کوتاه ميليمتري، قدرت حفظ توپ و هوش سرشار رهبري تيم در ميانه ميدان، ضربه هاي ناگهاني و حياتي، حفظ تعادل و قدرت پا به توپ عالي و بسياري از خصوصيات ديگر يک فوتباليست طراز اول در مارادونا جمع شده بود و اگر از نظر شخصيتي در حد مطلوبي بود بي ترديد در کنار بزرگان فوتبال دنيا يکي از ده مرد برتر فوتبال جهان نام مي گرفت.

پس از آن که «سزار منوتي» مربي بزرگ تيم ملي آرژانتين ديه گو را به دليل اخلاق و رفتار ناپايدارش و ناپختگي دوران جواني از تيم ملي کنار گذاشت و نام او را براي جام جهاني 78 در ليست تيم نياورد، مارادونا جام جهاني جوانان 79 توکيو را ميدان تاخت و تاز خود قرار داد و تيم ملي کشورش را به مقام قهرماني جهان رساند.
وقتي مارادونا در تيم باشگاهي آرجنتينوس جونيورز، در 166 بازي 116 گل به ثمر رساند، باشگاه معروف بوکاجونيورز حاضر شد براي خريد او پول خوبي پرداخت کند. اين بار رکورد او بهتر شد و در 28بازي، 40 گل زد و در سال 1981 با بوکاجونيورز قهرمان آرژانتين شد. کم کم نام جوان با استعداد آرژانتيني بر سر زبان ها افتاد و بارسلون با پرداخت بالاترين مبلغ، او را به ايالت کاتالونيا برد. از سال 1982 تا 1984 بارسلون محل بروز استعدادها و بازي هاي ديه گو بود. هافبک پرتوان آمريکاي جنوبي قهرماني سال 83 اسپانيا را براي بارسلون به ارمغان آورد.

حال تيم ناپل ايتاليا خواهان او بود و مبلغ بسيار بالايي به او پيشنهاد کرد تا در سال 84 به شهر ناپل مهاجرت کند. مارادونا هفت سال در ناپل ماند و در سال 1991که از ايتاليا به آرژانتين برگشت، معروف ترين و محبوب ترين ورزشکار شهر ناپل بود.
او يک تنه ناپل را به دو مقام قهرماني در سال 1987 و 1990 رساند. پس از بازگشت مارادونا به وطنش، تيم ناپل ديگر نتوانست قامت راست کند و حتي به دسته دوم بازي ها سقوط کرد. در سال 9119 مارادونا به اتهام حمل و مصرف مواد مخدر، از ايتاليا اخراج شد و به کشورش بازگشت و از آن سال به طور مرتب باشگاه خود را عوض کرد. معروف ترين باشگاهي که بعد از جام جهاني 94 در آن توپ زد، بوکاجونيورز بود که در سال هاي 9619 و 9719 در آن بازي کرد.

مارادونا چندي نيز مربي راسينگ بود که به دليل عدم موفقيت از کار برکنار شد.
در عرصه بازي هاي ملي موفقيت مارادونا بسيار چشمگير بود، بازيکني با قد کوتاه، اما با استارت هاي انفجاري؛ در هر لحظه يي که ديه گو اراده مي کرد قادر بود خط دفاعي حريف را به هم بريزد و با پاسي ناگهاني مهاجمان تيمش را صاحب موقعيت گل کند.
بازيکن برجسته يي مثل او همواره در زمين بازي، هدف تکل هاي خشن مدافعان حريف بود. قدرت بدني مرد کوچک آرژانتيني در سال هايي که هنوز به مواد غير مجاز روي نياورده بود غيرقابل تصور مي نمود. در ضربه هاي آزاد يک استاد به تمام معنا بود. ضربات پاي چپ او از پشت محوطه جريمه، کمتر خطا مي رفت. در جام جهاني اسپانيا و به هنگام ديدار با برزيل به دليل خطاي غيرورزشي از زمين اخراج شد تا باعث حذف آرژانتين شود؛ اما جام جهاني 86 مکزيک ميداني ديگر براي او بود. در آن سال او به قله شهرت و تکامل در عامل بازيگري رسيد و در راس يک تيم خوب و آرماني به رهبري دکتر کارلوس بيلاردو، اجازه نداد جام قهرماني از قاره آمريکا خارج شود. بازي هاي اعجاب انگيز مارادونا در مسابقات مقدماتي سبب شد مربيان تيم هاي حريف همواره چند بازيکن را مامور يارگيري مارادونا کند.

اما يارگيريها و خطاهاي متعدد نيز مانع بازي سازي و ارسال پاس هاي زيبا و به واقع استثنايي او نبود. او در بازي با انگلستان با زيرکي بسيار و با ضربه دست توپ را وارد دروازه حريف کرد تا اين گل به عنوان يک گل تاريخي در جام هاي جهاني ثبت شود. پس از آن با گلي ديگر بلژيک را از رسيدن به ديدار نهايي محروم کرد تا آرژانتين در برابر آلمان برگزارکننده ديدار پاياني جام جهاني مکزيک باشد. درخشش او سبب شد در پايان، بازي سه بر دو به سود آرژانتين خاتمه يابد و براي بار دوم جام جهاني نصيب آرژانتين شود. مارادونا در جام جهاني مکزيک به عنوان بهترين بازيکن شناخته شد. چهار سال بعد در جام جهاني ايتاليا، ستاره اقبال آرژانتين بلند بود که مارادونا يک بازي زيبا و تحسين برانگيز مقابل برزيل انجام داد تا تيم پر مهره رقيب را از دور رقابت ها حذف کند.
دو تيم آلمان و آرژانتين برگزار کننده ديدارنهايي بودند. پس از آنکه تيم آرژانتين به علت اخراج دو بازيکن خود 9 نفره بازي مي کرد، ضربه پنالتي «آندرياس بره مه» تيري بر قلب مارادونا بود تا تيم آرژانتين به مقام نايب قهرماني جهان بسنده کند. سال 1994 و جام جهاني آمريکا پايان کار ديه گو مارادونا در سطح ملي بود. مارادوناي 34 ساله به قدر کافي پخته بود که با وجود اضافه وزن، تيمش را رهبري کند؛ اما يک اشتباه اخلاقي و دوپينگ او در جريان بازي ها موجب شد تا او از بازي ها اخراج شود و 15 ماه از بازيهاي بين المللي محروم شود. پس از اخراج مارادونا تيم ملي آرژانتين ديگر کمر راست نکرد و خيلي زود از دور رقابت ها حذف شد. مارادونا با اين کار غيراخلاقي، مانع از اين شد که به عنوان اسطوره يي در جهان فوتبال نامش جاودانه شود و در کنار بزرگاني چون دي استفانو، پله، کرايف، و بکن باوئر قرار گيرد. آخرين دسته گل مارادونا، تيراندازي به سوي خبرنگاراني بود که سعي داشتند در زمان محروميت او از بازي هاي بين المللي، از او عکسبرداري کنند. او همچنان قصد داشت در فوتبال حرفه يي به مربيگري بپردازد و حاضر نيست با دنياي توپ گرد وداع کند.

اينم ديگو ودخترش در جام جهانی ۲۰۰۶

اینم مارادونا وزنش
 

seyederobab

عضو جدید
روماریو

روماریو

برزیلی‌ها در حال تدارک جشنی برای هزارمین گل روماریو هستند. جشنی همراه با آتش‌بازی و مراسم اهدای جایزه به روماریو پس از به ثمر رساندن گل هزارم. براساس آمار ارایه شده، روماریو فقط پنج گل تا این رکورد فاصله دارد. در برزیل، بعضی‌ها از جمله فوتبالیست افسانه‌ای، پله، می‌گویند که این مهاجم کهنه‌کار بیش از این‌ها با هزار گل فاصله دارد. آنها عنوان می‌کنند که روماریو گل‌های دوران نوجوانی خود را هم در این شمارش به حساب آورده است.
منتقدین روماریو همچنین معتقدند که این آمار و ارقام باید دقیق‌تر بررسی شوند؛ زیرا روماریو سعی کرده گل‌های مسابقاتی را هم که هرگز برگزار نشده‌ نیز به‌حساب آورد. بعضی از گل‌های درج شده در فهرست نیز مربوط به مسابقاتی‌ست که با نتیجه‌ی صفر بر صفر خاتمه ‌یافته است. البته روماریو بعدها این گل‌ها را از فهرست خود خارج کرد.
بنابه گزارش سایت رسمی فیفا، پله تنها فوتبالیستی‌ست که از رکورد ۱۰۰۰ گل فراتر رفته است. پله با ثمر رساندن ۱۲۸۱ گل طی ۱۳۶۳ مسابقه، دارنده‌ی این رکورد افسانه‌ای‌ست. پله در مصاحبه‌ای که به این منظور انجام داده‌، اظهارکرده‌ که برای روماریو احترام خاصی قایل است و همواره از وی به عنوان بازیکنی بزرگ یاد کرده و می‌کند، اما این به‌آن معنا نیست که تردید خود را نسبت به ادعای هزار گله شدن روماریو پنهان ‌کند.
پله، فوتبالیست افسانه‌ای، در ۲۹ سالگی و هنگامی که هنوز در اوج آمادگی بود، به رکورد هزارگل دست یافت.
روماریوی ۴۱ ساله به این سؤال‌های جنجالی پیرامون شمارش گل‌هایش اهمیتی نمی‌دهد و درپی دستیابی به هدف مد نظرش می‌باشد.
وی در گفت‌وگویی در محل باشگاه‌اش «واسکودو»ی برزیل می‌گوید: «این مطلب برای من و باشگاه‌ام اهمیت دارد. فقط امیدوارم که هرچه زودتر اتفاق بیفتد تا بتوانیم جشن خود را آغاز کنیم».
روماریو بعد از اعلام نتیجه‌ی بررسی‌های انجام شده توسط کارشناسان فوتبال و رسانه‌های برزیلی طی سال گذشته، بارها فهرست خود را تصحیح کرده است.
روماریو، خود، نیز به این نکته اذعان دارد که ۷۱ گل از مجموع گل‌های وی در زمانی به ثمر رسیده است که وی یک فوتبالیست حرفه‌ای نبوده است و ۱۵ گل وی نیز در رده‌ی سنی کمتر از ۱۶ سال به ثمر رسیده است.
در بررسی‌ای که پلاکار، مجله‌ی مطرح برزیلی انجام داد، مشخص شد که گل‌های زیادی به اشتباه و بدون مدرک قابل اثبات در فهرست درج شده‌اند.
۹ گل مربوط به زمانی‌ست که روماریو بازیکن تیم پی.اس.وی هلند بوده‌ و این گل‌ها در مسابقه‌هایی به ثمر رسیده‌ که در آمار رسمی باشگاه پی.اس.وی ایندهوون ثبت نشده‌اند.
همچنین روماریو اظهارکرده است که در سال ۱۹۹۲ همراه با پی.اس.وی دو گل در بازی دوستانه در برابر اف.سی بارسلونا به ثمر رسانده‌، اما این دو باشگاه اعلام کرده‌اند که روماریو در مسابقه‌های مذکور اصلا بازی نکرده است.‌





پلاکار نقل کرده که این مهاجم همچنین ادعا کرده که دو گل در برابر پارما در سال ۱۹۹۳ به ثمر رسانده‌، اما این بازی با نتیجه تساوی صفر برصفر به پایان رسیده بوده است.
روماریو بعضی از این گل‌ها را از فهرست جدید خود خارج کرده‌، اما بحث برسر دیگر گل‌ها همچمنان به قوت خود باقی است.
علاوه بر گل‌هایی که مربوط به دوران آماتوری‌ست، روماریو گل‌هایی را هم که در رقابت‌های دوستانه در برابر تیم‌های غیرحرفه‌ای به ثمر رسانده‌ هم به حساب می‌آورد.
چهار گل‌ متعلق به بازی برزیل در برابر «دوستان لوییزنهو» است که به مناسبت خداحافظی این بازیکن از فوتبال برگزار شده‌ بود. دو گل دیگر، در دیداری به مناسبت بازنشستگی آلدایر، فوتبالیست مطرح برزیلی بین آ. اس رم ایتالیا و تیم «دوستان آلدایر» برگزار شده بود.
باشگاه واسکو نیز در این راه به کمک روماریو آمده است. این تلاش روماریو که به پروژه‌ی «روماریو ۱۰۰۰» معروف‌ شده، شامل مراسم مختلفی، از جمله برپایی مسابقه‌های دوستانه برابر تیم‌هایی از دسته‌های دو و سه، می‌شود.
این مهاجم کهنه‌کار، همچنین برای هرچه سریع‌تر بالا رفتن آمار خود، بازی‌هایی در لیگ‌های کوچک‌تر را انتخاب کرده است. سال گذشته، وی قراردادهایی را با تیم میامی اف.سی آمریکا، که تیمی دسته دومی‌ست، و آدلاید یونایتد استرالیا امضا کرد.
کلادیو آداوو، ستاره‌ی سابق تیم فلامینگو، در این باره می‌گوید: «روماریو پدیده‌ای در فوتبال است، اما فکر نمی‌کنم بیشتر از ۷۰۰ گل در طول دوران فوتبال حرفه‌ای خود به ثمر رسانده باشد».
روماریو می‌گوید: «این به شوخی بیشتر شبیه است».





بدون احتساب گل‌هایی که قبل از حرفه‌ای شدن به ثمر رسانده، مجموع گل‌های وی ۹۲۴ گل می‌شود، که ۷۶ گل تا رقم ۱۰۰۰ فاصله دارد. ‌اما براساس بررسی مجله پلاکار، روماریو ۱۰۶ گل تا رکورد کذایی فاصله دارد.
بعضی‌ نیز معتقدند که بازیکنان بزرگی مانند فرنس پوشکاش وآرتور فریدن رایش هم ممکن است ۱۰۰۰ گل به ثمر رسانده باشند.‌ اما گل‌های آنها در جایی به‌طور رسمی به ثبت نرسیده‌اند و نظرات کارشناسان در این زمینه متفاوت است.
بیشتر گل‌های روماریو در باشگاه واسکو، از شهر ریو دو ژانیرو، به ثمر رسیده است، که وی از ۱۸ سالگی در آن توپ ‌زده است.
روماریو مهم‌ترین گل‌های خود را در یک چهارم نهایی جام جهانی ۹۴ آمریکا، در برابر هلند و همچنین سال گذشته در بازی‌های مقدماتی جام جهانی در برابر تیم میلی اروگویه به ثمررسانده‌است.
تیم برزیل، با هنرنمایی روماریو، در جام جهانی ۹۴ آمریکا به مقام قهرمانی دست پیدا کرد. همچنین در سال‌های ۱۹۸۹ و ۱۹۹۷ جام کوپا آمریکا و ۱۹۹۷ جام کنفدراسیون‌ها را تصاحب کرد. روماریو هنگامی که در سال ۲۰۰۵، با وجود ۳۹ سال سن، بهترین گل‌زن برزیل شد، همگان را شگفت‌زده کرد.
روماریو جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه را به دلیل مصدومیت از دست داد، اگرچه بعضی کارشناسان معتقدند که وی به موقع از آسیب دیدگی رهایی پیداکرده بوده و می‌شد که در کاروان اعزامی به جام جهانی حضور داشته باشد. در جام جهانی ۲۰۰۲ کره – ژاپن، لوییژ فیلیپ اسکولاری، مربی وقت تیم ملی برزیل وی را به تیم دعوت نکرد.
آخرین بازی روماریو با پیراهن تیم ملی برزیل در سال ۲۰۰۵ در بازی دوستانه در برابر گواتمالا بود که وی در هشتاد و چهارمین بازی ملی خود، هفتاد و یکمین گل بین‌المللی‌اش را به ثمر رساند.
روماریو که در سال ۱۹۸۵ در باشگاه واسکو شکوفا شد، در سال ۲۰۰۰، پس از بازی در باشگاه‌های خارجیِ پی.اس.وی ایندهوون هلند، والنسیا و بارسلونای اسپانیا، دوباره به برزیل و باشگاه خود واسکو بازگشت. او همچنین با رقیب‌های واسکو، یعنی فلامینگو و فلومینسه، هم بازی کرده است.
علی‌رغم بحث و جدل بر سر شمارش و تعداد گل‌های روماریو، تعداد کمی از برزیلی‌ها هستند که به تعداد گل‌های وی اعتراض می‌کنند و اکثر مردم، دوران بازی‌گری وی را موفقیت‌آمیز ارزیابی می‌کنند و عنوان می‌دارند که در جشنی که برای ۱۰۰۰ گله شدن وی برپا خواهد شد، شرکت خواهند کرد.
پله می‌گوید: «نمی‌دانم که آیا تمامی گل‌های روماریو به حساب خواهد آمد یا نه، اما نکته این است که خود او براین باور است که همه‌ی گل‌ها درست‌هستند، خیلی مهم است که برای آن جشنی برپا کنیم».
 

seyederobab

عضو جدید
زندگی نامه روبرتو باجو

زندگی نامه روبرتو باجو



▪ هجدهم فوریه
۱۹۶۷تولد
:
▪ کالدونیا - ایتالیا محل تولد:
▪ ویچنزا، فیورنتینا، یوونتوس، میلان، بولونیا، اینتر، برشا باشگاهها:
▪ نایب قهرمان جام جهانی
۱۹۹۴، مقام سوم جام جهانی ۱۹۹۰، مرد سال فوتبال اروپا ۱۹۹۳، مرد سال فوتبال جهان ۱۹۹۳، قهرمان جام یوفا ۱۹۹۳، قهرمان سری A ۱۹۹۵و۱۹۹۶مهمترین افتخارات
:
۵۵بازی،۲۹گل تیم ملی
:
▪ سه دوره (
۱۹۹۰،۱۹۹۴و۱۹۹۸ ) - ۱۷بازی،۹گل حضور در جام جهانی
:
بودای کوچک در سال
۱۹۶۷در کالدونیا شهر کوچکی در شمال ویچنزا به دنیا آمد. او از همان کودکی استعداد خود در بازی با توپ را به خوبی نشان می داد و در نوجوانی، آنتونیومورا استعدادیاب باشگاه ویچنزا کشف شد!! و به این باشگاه پیوست که در سری C باشگاههای ایتالیا حضور داشت. در فصل ۸۵-۱۹۸۴باجو۱۲گل در ۲۹بازی به ثمر رساند و به این تیم کمک کرد تا به دسته B صعود نماید. در این سال او به فورنتینا پیوست و در بیست و یکم سپتامبر ۱۹۸۵اولین بازی خود در سری A را انجام داد. در فیورنتینا او استعدادهای خود را بروز داد و چنان درخشید که در نوامبر ۱۹۸۸به تیم ملی دعوت شد و نخستین بازی ملی خود را برابر هلند انجام داد. در فصل ۸۹-۱۹۸۸موفق به بثمر رساندن ۱۷گل در ۳۲بازی شد و به همراه فیورنتینا تا فینال جام یوفا پیش رفت. در پایان فصل او با رقم ۵/۷میلیون پوند که رکورد جدیدی در دنیای فوتبال بود، یوونتوس پیوست
.
علاقه هواداران فلورانسی به وی به حدی بود که در اعتراض به فروش باجو شهر را به آشوب کشیدند. در اولین فصل حضور در یوونتوس او موفق شد
۱۴گل به ثمر رساند و یکی از مهاجم های ایتالیا در جام جهانی ۹۰باشد. ایتالیا هرچند میزبان جام جهانی بود ولی در کمال ناباوری مغلوب تیم آرژانتین در نیمه نهایی و در ضربات پنالتی شدند و پس از پیروزی برابر انگلیس به مقام سوم جام جهانی رسیدند. باجو در جام ۹۰دو گل به ثمر رساند، یکی برابر جمهوری چک که زیباترین گل جام ۹۰و یکی از ده گل برتر تاریخ جام های جهانی نام گرفت و دیگری برابر انگلیس دردیدار رده بندی جام. در طی سال های ۹۰تا۹۴او در یوونتوس فوق العاده ظاهر شد و به عنوان کاپیتان تیم موفق به فتح جام یوفا در سال ۱۹۹۳شد
. در پایان سال او به عنوان برترین بازیکن فوتبال اروپا و جهان برگزیده شد.
ستاره فوتبال ایتالیا، امید اصلی این تیم در جام جهانی
۱۹۹۴بود. تیم ایتالیا جام را بسیار بد آغاز کرد و به سختی به مرحله دوم صعود نمود. روبرتو باجو در سه دیدار اول موفق به گل زنی نشد ولی در دیدار مرحله یک هشتم نهایی برابر نیجریه در حالیکه ایتالیا تا دقیقه ۸۸با یک گل از حریف خود عقب بود، به لطف دو گل باجو از شکست گریخت. سه گل دیگر از باجو، تیم ایتالیا را به فینال رساند ولی در دیدار پایانی پس از ۱۲۰دقیقه مقاومت برابر برزیل، یاران باجو در ضربات پنالتی مغلوب شدند تا بار دیگر از دست یابی به جام قهرمانی باز بمانند
.
پس از جام جهانی او به علت مصدومیت تعداد زیادی از بازی های یوونتوس را از دست داد و پس از به مهری مدیران این تیم در پایان فصل به میلان پیوست. او در میلان دوفصل ناموفق را سپری کرد و آریگو ساچی مربی تیم ملی ایتالیا هم او را به جام ملت های اروپا در سال
۱۹۹۶نبرد. در جولای ۱۹۹۷باجو به بولونیا پیوست و ۲۲گل در سری A به ثمر رساند تا بار دیگر پیراهن تیم ملی ایتالیا را در جام جهانی به تن کند. در جام جهانی ۱۹۹۸هم او دوبار برای ایتالیا گل زنی کرد ولی این بار آنها در یک چهارم نهایی مغلوب فرانسه شدند و به خانه بازگشتند و باجو برای همیشه از تیم ملی کناره گیری کرد
.
پس از جام جهانی او به اینتر پیوست و دوفصل در این تیم بازی کرد و در سال
۲۰۰۰به برشا رفت ولی از چهار فصل موفق در این باشگاه کوچک در ۲۸آوریل۲۰۰۴در بازی تیم ملی ایتالیا برابر اسپانیا برای همیشه از فوتبال خداحافظی کرد. او در دوران بازی خود ۲۰۵گل در سری A به ثمر رساند تا پنجمین گلزن برتر تاریخ لیگ ایتالیا باشد، همچنین او با به ثمر رساندن ۷۶گل در ۹۱ضربه پنالتی رکورد دار موفق بودن ضربات پنالتی در ایتالیاست.
 

seyederobab

عضو جدید
خاویر زانتی

خاویر زانتی

خاویر آدلمار زانتی در حال حاضر مدافع / هافبک تیم اینتر میلان ایتالیا می باشد. وی در سال ۱۹۹۵ به این تیم ایتالیایی پیوست و از سال ۱۹۹۹ بازوبند کاپیتانی این تیم سرشناس را بر بازو می بندد. زانتی همچنین با ۱۲۸ بازی ملی رکورد دار بازی ملی در تاریخ کشور آرژانتین محسوب می شود و کاپیتان تاریخ آرژانتین به حساب می آید. در اینتر به زانتی لقب تراکتور داده اند . این لقب به واسطه قدرت بدنی ، جسارت و استقامت کاپیتان زانتی به وی داده شده است. پست تخصصی زانتی دفاع و هافبک راست است ولی بخاطر توانایی های بالای او مربیان در بسیاری از پست های گوناگون از او استفاده میکنند.
زانتی چندی پیش ششصدمین بازی خود را با پیراهن اینتر انجام داد . وی پس از جوزپه برگومی و جاچینتو فاکتی بیشترین بازی را در تاریخ باشگاه اینتر با پیراهن این تیم انجام داده است. با توجه به آمادگی بالای زانتی احتمالا وی با شکستن رکورد جاچینتو فاکتی لقب دومین بازیکن تاریخ اینتر را به خود اختصاص دهد. یکی از دلایل شهرت زانتی اقدامات خیر خواهانه این بازیکن و همسرش می باشد . خاویر و همسرش مسئولیت چندین مرکز نگهداری از کودکان بی سرپرست را بر عهده دارند. همچنین خاویر مدرسه فوتبال ویژه ای برای کودکان بی سرپرست در کشور آرژانتین دایر کرده است
.
افتخارات
:
اینتر میلان
:
سری آ: ۰۶-۲۰۰۵؛ ۰۷-۲۰۰۶؛ ۰۸-۲۰۰۷

جام یوفا: ۹۸-۱۹۹۷

کوپا ایتالیا: ۰۵-۲۰۰۴؛ ۰۶-۲۰۰۵

سوپر کاپ ایتالیا: ۲۰۰۵؛ ۲۰۰۶؛ ۲۰۰۸

تیم ملی
:
مسابقات کشورهای آمریکا ۱۹۹۵: مدال طلا

المپیک ۱۹۹۸ آتلانتا: مدال نقره
 

seyederobab

عضو جدید
کلارنس سیدورف

کلارنس سیدورف

نام:کلارنس سیدورف
(1976-04-01) :تاریخ تولد
مکان تولد: پاراماریبو- سورینامی
قد:1.76
پست: هافبک مهاجم
باشگاه ها: آجاکس (92-95) 64بازی (11گل)
سمپدوریا(95-96) 32(3)
رئال مادرید(96-2000)121 (15)
اینتر میلان(2000-2002) 64(8)
میلان(2002-2008)189(30)




فوتبال حرفی رو از اوایل ده ی نود در در آجاکس آمستردارم شروع کرد و اولین بازی رسمی خود را در تاریخ 29 نوامبر سال 92 انجام داد زمانی که او فقط 16 سال سن داشت .و جوان ترین بازیکن تاریخ باشگاه آجاکس شد. در اولین سال های بازی خود موفق شد با تیم باشگاهی خود در سال 1994 و 1995 دو جام لیگ هلند را بدست بیاورد. همچنین او یک مهره اصلی در قهرمانی آجاکس در جام یوفا سال 95 بود
نمایش خیره کننده او در اجاکس باعث شد سال بعد به تیم سمپدوریا برود گرچه در این تیم نمایش موفقی از خود نشان نداد و فقط موفق به زدن 3گل در این تیم شد.
فصل بعد در سال 96 به تیم بزرگ رئال مادرید پیوست و این تیم را در گرفتن دوباره قهرمانی لالیگا همراهی کرد.در دومین سال حضور در مادرید در سال 97-98 نقش اساسی در حفظ نتیچه 1-0در مقابل یووه در فینال لیگ قهرمانان داشت و موفق شد برای دومین سال با دو تیم مختلف جام اروپا را کسب کند. در زمان بازی در رئال یک گل فوقالعده از فاصله 45 متری در مقابل اتلتیکو به ثمر رساند . سپس در سال 99-2000 با مبلغ 13میلیون یورو به تیم اینتر ایتالیا رفت .
در اینتر به غیر از رسیدن به فینال کوپا ایتالیا که تیمش در فینال 1-0 مغلوب شد افتخار خاصی را برای خودش و تیمش نتوانست کسب کند. البته بسیاری از هواداران اینتر وی را به خاطر به ثمر رساندن 2 گل در بازی مقابل یووه که منجر به تساوی2-2 مقابل این تیم شد فراموش نمیکنند
سرانجام او در سال 2002 به تیم میلان ایتالیا پیوست و موفق به کسب قهرمانی در کوپا ایتالیا در سال 2003 شد که میلان این عنوان را پس از 26 سال کسب کرد .در همان سال سیدورف موفق یه کسب سومین قهرمانی در اروپا با سه تیم پیاپی شد که او اولین بازیکن تاریخ فوتبال است که به ابن افتخار نایل شد.در فصل 2003-2004 موفق یه قهرمانی در لیگ ایتالیا شد که این قهرمانی نیز چهارمین قهرمانی وی پس از 2 بار قهرمانی با آجاکس و 1بار با رئال در لیگ بود .
سیدورف نقش اساسی در رسیدن میلان به فینال لیگ قهرمانان و بازی در مقابل لیورپول داشت که در نهایت به باخت میلان در پنالتی بعد از مساوی 3-3 انجامید که سیدورف در آن بازی ضربه پنالتی نزد.
میلان فصل 2006 را با با بازیکنانی مثل سیدورف- پیرلو- کاکا-گتوسو قدرتمند آغاز کرد ولی در نهایت در مرحله نیمه نهایی در مقابل بارسلونا شکست خورد تا نهایتا بارسلونا بتواند قهرمان لیگ قهرمانان شود.
در این فصل میلان نتوانست نتایج قابل توجههی را در سری آ بدست آورد و بازیکنان فقط امید به لیگ قهرمانان داشتند تا بتوانند ناکامی های فصل را کمرنگ کنند.در این جام میلان از دو زوج موفق کاکا و سیدورف سود میبرد که سیدورف توانست با گلزنی در بازی های مهمی همچون بایرن و منجستر در نیمه نهایی جواز حضور میلان را در مراحل بعدی بدست اورد که در نهایت با تعظیم لیورپول به میلان در فینال موفق به کسب قهرمانی دیگر در اروپا شد و سیدورف چهارمین قهرمانی در لیگ قهرمانان را بدست آورد و همچنین بهترین هافبک این تورنومنت بزرگ شد و کفش نقره ای بازی ها را دریافت کرد و بگفته خود کاکا یکی از موثر ترین عوامل در کسب بهترین بازیکن سال بود که نصیب کاکا شد.در همان سال تیم میلان را در کسب قهرمانی در باشگاه های جهان یاری نمود. که اولین بازیکنی باشد که این عنوان را برای 2 بار با دو تیم رئال و میلان کسب کرده باشد.
او صدمین بازیش را در لیگ قهرمانان در مقابل سلتیک انجام داد.



افتخارات با تیم های مختلف:


FIFA Club World Cup: 1
2007, AC Milan
UEFA Super Cup:2
2003, AC Milan
2007, AC Milan
UEFA Champions League: 4
1994/95, Ajax
1997/98, Real Madrid
2002/03, AC Milan
2006/07, AC Milan
Dutch Super Cup: 2
1993, Ajax
1994, Ajax
Spanish Super Cup: 1
1997, Real Madrid
Italian Super Cup: 1
2004 AC Milan
Dutch championship: 2
1993/94, Ajax
1994/95, Ajax
Spanish Championship: 1
1996/97, Real Madrid
Italian Championship: 1
2003/04, AC Milan
Dutch Cup: 1
1992/93, Ajax
Italian Cup: 1
2002/03, AC Milan
همچنین پله او را در بین 125 بازیکن تاریخ جهان قرار داده است

بهترین بازیکن جوانان لیگ هلند(1993)
بهترین بازیکن جوانان لیگ هلند(1994)
بازیکن منتخب در تیم منتخب جام یوفا(2002)
منتخب فیفا 100(2004)
بهترین هافبک لیگ قهرمانان(2006)
کفش نقره ای در باشگاه های جهان(2007)
قرار گرفتن در تیم منتخب قرن رئال مادرید(2008)
جایزه تورتا بهترین ورزشکار اروپا(2008)

Intercontinental Cup: 1 1998, Real Madrid
 

seyederobab

عضو جدید
کاکا

کاکا


نام:ریکاردوایزاکسون داس سانتوزلیته معرف به کاکا
میزان تحصیلات :دیپلم
سن:25باملیت برزیلی
نام پدر:بوسکوایزاکسون
نام مادر:سیمون کریستیان داس سانتوز
نام برادر:رودریگوایزاکسون داس سانتوز لیته
نام همسر:کارولین سیکو
دین:مسیحی پروتستان
کتاب مورد علاقه:انجیل.قران

در30سپتامبر سال200 درحالیکه به خونه میرفت بابرخورد به استخرشش مهره ستون فقراتش شکست ودرآستانه ترک فوتبال بود که با ایمان به خداوعیسی مسیح(ع)سلامتیشرا به دست آورد
وهر بار که گل میزند برای تشکری از خداوعیسی مسیح دستانش را
بالا می کند واز خداومسیح تشکرمی کند




اگر فوتبالیست نمی شد:
اتومبیل رانی را بسیار دوست دارد.اگر فوتبالیست نمی شد در تیم فراری خاطره «آیرتون سنا»را زنده میکرد.او قهرمان ورزشی کاکا در این رشته و فرمول یک می باشد.از سوارشدن و سرعت با اتومبیل های مسابقه ای لذت می برد.
او طرقدار تیم فراری است.به عقیده او فراری بی رقیب ترین تیم اتومبیل رانی در جهان است.کاکا از زمانی که آیرتون سنا در آن عضویت داشت عاشق این تیم بوده.با اینکه سن کمی داشته ولی او را خیلی دوست داشته است.او معتقد است برای برزیلی ها سنا یک قهرمان ملی است.به عقیده او شوماخر، باریچلو و آلونسو از بهترین رانندگان فرمول یک جهان هستند.او همچنین والنتینو روسی را جسورترین راننده ای می داند که تا به امروز روی پیست های موتورسواری دیده است.روسی یکی از دوستان نزدیک کاکاست.کاکا هم چندین بار مسابقاتش را از نزدیک دیده است.ولی چون رابطه خوبی با موتورسیکلت ندارد اصلا دوست ندارد جای روسی باشد.اما او را به خاطر مهارت هایش می ستاید.
 

seyederobab

عضو جدید
زلاتان ابراهيم اويچ

زلاتان ابراهيم اويچ

يوفا: يورکا مادر زلاتان نيز در مورد پسرش مي گويد : هر بار زلاتان را در تلويزيون مي بينيم که موفق مي شود گل بزند به خود مي باليم که تلاشهاي ما امروز نتيجه داده است و هميشه به خاطر اين موفقيت خداوند را شکر مي کنيم .


زلاتان در محله اسکانلان بزرگ شد و به خاطر قد بلندش در 15 سالگي به بسکتبال روي آورد . اما در سال 1996 در جام ملتهاي اروپا چون تيم سوئد غايب بود از تلويزيون شيقته بازي بازيکناني چون آلن شيرر و پاتريک کلايورت شد ، همچنين او عاشق بازي ستاره معروف سوئد، هنريک لارسن در جام جهاني 1994 بود .






او توانست در 15 سالگي وارد باشگاه معروف مالمو شد و خيلي زود توانست استعداد خود را در فوتبال نشان دهد . همچنين او به علت اصليت بوسني اش توانست به مدت 2 سال در تيم نوجوانان و جوانان و حتي تيم ملي B بوسني بازي کند و ملي پوش شود .


او با قد بلندش و شمع گلزني بالايش فارگو پانچسف گلزن سابق و معروف تيم يوگسلاوي را در اذهان زنده مي کرد ، اما تصميم نهايي او و قبولي مليت سوئد بسياري از هموطنان واقعي اش را ناراحت کرد .


در سال 1999 آرسن وانزه مربي تيم آرسنال انگلستان مصرانه خواهان استخدام زلاتان بود اما هرگز موفق نشد تا اينکه زلاتان در 22 مارچ 2001 با رقمي حدود 8/7 ميليون يورو سرانجام به باشگاه آژاکس آمستردام پيوست و زير نظر رونالد کومان بسيار در فوتبال پيشرفت کرد . او توانست با فوتبال خوب خود و گلزني هايش عملا به يک ستاره در ليگ هلند و و ليگ قهرمانان اروپا بدل گشت او طي 74 مسابقه که در مدت دو سال براي آژاکس انجام داد 35 گل به ثمر رساند .


زلاتان توانست با تيم ملي سوئد به يورو 2004 پرتقال راه يابد او با گل زيباي خود به تيم ايتاليا پيش از پيش مورد توجه قرار گرفت زلاتان همراه تيم سوئد در يک چهارم نهايي به تيم خوب هلند برخورد کردند و نتواستند از پس حريف برايد و با جام خداحافظي کردند . اما يورو 2004 براي زلاتان مانند پله اي بود به سمت صعود او در 31 اوت 2004 با قرار دادي به ارزش 19 ميليون يورو به تيم معروف يوونتوس ايتاليا پيوست . بازي هاي خوب و تماشايي زلاتان در تورين ايتاليا از او يک فوق ستاره ساخت و او را در سال 2005 به عنوان کانديداي بهترين بازيکن سال مطرح کرد . در همين سال باشگاه رئال مادريد پيشنهاد عجيب 70 ميليون يورويي خود را براي به خدمت گرفتان زلاتان مطرح کرد که با وجود مبلغ هنگفت پيشنهاد اما سران باشگاه يوونتوس حاضر به فروش زلاتان نشدند .


زلاتان خود نيز چندان تمايلي به حضور در جمع کهکشانهاي رئال مادريد نداشت و در اين باره مي گويد : من فکر مي کنم اگر بخواهم ، در همين يوونتوس هم مي توانم به قهرماني در اروپا و جهان برسم و بر اي اين کار فقط بايد تلاش خودم را بيشتر بکنم . اما سقوط يوونتوس به دسته ذو ايتاليا بع علت تباني و مشکلات زلاتان با اين تيم باعث شد تا با قرار دادي به مبلغ 24 ميليون يورو زلاتان به تيم اينتر ميلان بپيوندد



 

seyederobab

عضو جدید
گوتی

گوتی

نام : خوزه ماريا گوتيرز هرناندز
محل تولد : اسپانيا / مادريد
تاريخ تولد : 31/10/1976
پست : هافبك
وزن : 168 پوند / 76 كيلوگرم
قد : 1/6 اينچ / 185 سانتيمتر مليت : اسپانيايي




بيوگرافي :
به راستي عنوان مادريديستا برازنده اوست بازيكني كه تمام دوران ورزشي خود را در رئال مادريد سپري كرده است و الگوي خوبي براي جوانان باشگاه است گوتي از 9 سالگي به رئال امد و در همه تيمهاي پايه اين تيم بازي كرده است دوران اوج گيري اين بازيكن به زماني بر ميگردد كه در تيم زير 20 ساله هاي رئال مادريد توپ ميزد چرا كه گوتي در حالي كه در پست هافبك بازي ميكرد توانست ميانگين 30 گل در فصل را به دست اورد .

در سال (1996 – 1995 ) به تيم (ب) رئال مادريد (كاستياي امروزي ) پيوست و به واسطه پاسهاي عالي و درجه يكي كه ميداد توجه والدانو را به خود جلب كرد و همين امر باعث شد والدانو به گوتي شانس حضور در تركيب اصلي را بدهد و براي اولين بار در 2 دسامبر 1995 در بازي برابر سويا از اين بازيكن استفاده كند بازي كه با نتيجه 4- 1 به سود بلانكوها به اتمام رسيد .

اولین حضور واقعی گوتی در سطح اول فوتبال در زمان مربیگری ویسنته دل بوسکه بود .
دل بوسکه ای که خود به جای بنیامن توشاک بر مسند هدایت رئال مادرید نشسته بود توانست در فصل 1999/2000 , هشتمین قهرمانی اروپا را به باشگاه رئال مادرید هدیه دهد .
گوتی بعد از اتمام هر تمرین , ساعتی را در سالن بدنسازی می ماند و از نظر فیزیکی خود را روز به روز بالاتر می کشاند و سپس در کارهای تاکتیکی نیز همین برنامه را در پیش گرفت از اینرو خیلی زود توانست با بازیهای درخشانش به تیم ملی اسپانیا نیز راه یابد .
يك سال بعد رئال گوتي را در تركيب اصلي خود پذيرفت و اين بازيكن جانشين مورينتس مصدوم شد و توانست زوج خطرناكي همراه با رائول تشكيل دهد و با به ثمر رساندن 14 گل نقش بسزايي در كسب 28 قهرماني ليگ براي رئال مادريد ايفا كرد .

توانايي گوتي در بازي كردن در پستهاي مختلف موجب شگفتي مربيان است به طوري كه توانايي بازي كردن به عنوان هافبك چپ , هافبك دفاعي , مهاجم دوم را داراست ولي پست اصلي اين بازيكن هافبك تهاجمي است .
در نوامبر 2006 گوتي يك قرار داد طولاني با رئال مادريد و تا تاريخ 6 ژوئن 2010 به امضا رساند .

شخصي :
علاوه بر فوتبال به تنيس و تنيس روي ميز و بستكبال نيز علاقه دارد و مطالعه زيادي در مورد همه ورزشها ميكند . هيچ چيز مثل سپري كردن اوقات با همسر و دو فرزندش براي او جذاب نيست . او همچنين علاقه زيادي به خواهرش دارد و خانواده اون هنگامي كه رئال در برنابئو بازي ميكند براي ديدن بازيهاي وي به ورزشگاه ميروند . مادر گوتي بهترين دوست و راز دار اوست .





افتخارات :

لاليگا : ( 1997 – 1996 ) ( 2001 – 2000 ) ( 2003 – 2002 ) (2007 – 2006 ) (2008 – 2007 )
سوپر كاپ اسپانيا : (1997 ) (2001 ) (2003 )
سوپر كاپ اروپا : ( 2002 )
ليگ قهرمانان اروپا : (1998 – 1997 ) ( 2000 – 1999 ) ( 2001 – 2000 )
جام بين قاره اي : ( 1998 ) ( 2002 )


سابقه بازي :

تيمهاي پايه رئال مادريد : ( 1995 – 1985 )
رئال مادريد : (در حال حاضر – 1995 )
اولين بازي در لاليگا : 2 دسامبر 1995 ( رئال مادريد 4 – 1 سويا )
اولين بازي در تركيب رئال : 2 دسامبر 1995 ( رئال مادريد 4 – 1 سويا )


 

seyederobab

عضو جدید
کارلوس پویول

کارلوس پویول



کارلس پویول فوتبالش را از تیم محلی دهکده کوچکی به نام لاپوبلا ده سگور که در آن متولد شده بود آغاز کرد. استعداد او خیلی زود توجهات را به خود جلب کرد و در سن هفده سالگی جذب آکادمی بارسا در لاماسیا شد.

او به سرعت به ترکیب ثابت تیم دوم بارسا رسید و سپس پیشرفت کرد تا در دوم اوکتبر 99 به دستور لوئیز فن گال در برابر وایادولید کار خود را با تیم اصلی بارسا آغاز کرد. بازیهای او بیشتر و بیشتر شد تا اینکه او پست دفاع راست را به طور کامل از آن خود کرد. وی با استفاده از عزم و اراده بسیار قویش و همچنین با تلاش بسیار زیاد، کارلس پویول خود را با پست دفاع مرکزی وفق داد.
در فصل 2003-2004، او به عنوان کاپیتان سوم تیم انتخاب شد و نقش حیاتی در پیشرفت و صعود تیم به رده های بالای جدول لیگ را ایفا کرد. پویول در آن فصل 27 بازی در لیگ و 7 بازی در جام یوفا انجام داد.
با این حال، کارلس پویول تا فصل 2004-2005 برای کسب اولین جام خود با بارسا انتظار کشید. او در آن مقطع کاپیتان نخست تیم اصلی بارسا و یکی از ارکان موفقیت تیم رایکارد در قهرمانی در لیگ بود. در پایان فصل، رویای او به حقیقت پیوست و او جام قهرمانی لیگ را در نو کمپ بالای سر برد.
در طی فصل 2005-2006، او به همان خوبی فصل قبل بازی کرد. کاپیتان بارسا این افتخار را داشت که قبل از بلند کردن جام قهرمانی لیگ قهرمانان در پاریس پس از پیروزی خاطره انگیز برابر آرسنال در استادو فرانس، و قبل از بازی با اسپانیول در لیگ تیمش به عنوان قهرمان لیگ معرفی شود. پویول در کل فصل تنها پنج بازی را از دست داد که هیچ کدام به خاطر مصدومیت نبود. در سه بازی او به دستور سرمربی فرانک رایکارد به استراحت پرداخت و در دو بازی دیگری که بازی نکرد محروم بود. او همچنین یک گل در پیروزی خانگی 5-0 برابر رئال سوسیه داد در 30 اکتبر 2005 به ثمر رساند.
کارلس پویول یکی از اعضای تیم ملی اسپانیا نیز هست و در جام جهانی 2002 و جام ملتهای اروپا 2004 و جام جهانی 2006 به همراه این تیم شرکت کرد.



خصوصیات و ویژگی ها
کارلس پویول بازی خود را در تیم اصلی بارسا به عنوان دفاع راست شروع کرد اما رفته رفته به یک دفاع وسط عالی تبدیل شد. او شایستگی هایش را با تلاش بسیار زیاد و نظم و انظباط خود در درون زمین نشان داده است. او یک بازیکن نمونه نیز به شمار میرود، او هیچ گاه کارها را وقتی باید از حمله به دفاع رفت پیچیده نمی کند.
همچنین اگر شرایط ایجاب کند، توانایی بازی در پست دفاع چپ را نیز داراست. اگرچه او خیلی بلند قد نیست (178 سانتیمتر)، قدرت بدنیش او را در هوا بسیار قوی کرده است و در دفاع نفر به نفر با مهاجمینی که از او بلند قد تر هستند بسیار تواناست. وی همچنین علاقه زیادی به شرکت در حمله ها به خصوص روی ضربات آزاد و کرنرها دارد.
بیش از هر چیز، کارلس پویول به خاطره خصوصیات شخصیتیش و توانایی هایش برای هدایت تیم به عنوان کاپیتان و تعصبی که به پیراهن بارسا دارد الگوی تمام بازیکنان است. او یک مثال ایده آل از یک بازیکن در اختیار تیم است و وقتی که باید جلوی حمله تیم مقابل را بگیرد، دست به هیچ کار اضافه ای نمی زند.
افتخارات
بارسلونا
05- 2004 : لالیگا
06- 2005: سوپرجام اسپانیا
06- 2005: لالیگا
06- 2005: لیگ قهرمانان اروپا
07- 2006: سوپرجام اسپانیا

تیم ملی اسپانیا
2000: مدال نقره بازی های المپیک سیدنی
2008: مدال طلای بازی های یورو 2008

مشخصات فردی
نام:کارلس پویول سافورکادو
پست:مدافع
محل تولد:لا پبلا ده سگور
تاریخ تولد:1978-04-13
قد:178 سانتیمتر
وزن:80 کیلوگرم
 

seyederobab

عضو جدید
کاسیاس

کاسیاس






ایکر کاسیاس فرناندز در 20 می 1981 در منطقه ی موستولس شهر مادرید (منطقه یی در حومه ی شهر مادرید) به دنیا آمد او در سال 1991 کار خود را در تیم نوجوانان رئال مادرید آغاز نمود ولی تا پیش از شروع سال 1998 به تیم بزرگسالان رئال پیوست و در ترکیب تازه ی تیم رئال در فصل بعدی قرار گرفت. در سال 2000 و در پی شکست 3-0 والنسیا در مقابل رئال مادرید، ایکر جوانترین دروازبانی بود که تا آن زمان در فینال لیگ برتر حضور یافته بود. این پیروزی دلنشین 4 روز پس از تولد 19 سالگی ایکر به وقوع پیوستایکر در طول مسابقات قهرمانی فوتبال نوجوانان UEFA-CAF و جام جهانی نوجوانان فیفا در سال 1999 یکی از اعضای تیم ملی اسپانیا بود. در پی عملکرد بسیار حرفه ای ایکر در بازی اسپانیا مقابل سوئد، وی در جام ملت های 2000 از داشتن جانشین در تیم ملی کاملا بی نیاز بود.





افتخارات و جوایز:
داخلی:
لیگ اسپانیا: 2001، 2003 و 2007
سوپر کاپ اسپانیا: 2003
در سطح قاره اروپا:
لیگ قهرمانان UEFA: 2000 و 2002 و 2008
سوپر کاپ اروپا: 2002
کاپ بین الملل (اینترنشنال): 2002
در سطح جهانی:
جام جهانی نوجوانان فیفا: 1999
پودولسکی مهاجم 22 ساله عضو باشگاه بایرن مونیخ آلمان می باشد



 

khooshe

مدیر بازنشسته
وحید طالب لو....

وحید طالب لو....

اصلا این تاپیک تا توش وحید نباشه تاپیک نیست......

وحید طالب لو...

از پله های سنگی ورزشگاه بالا می رود، به یکباره از هوای تاریک تونل ورزشگاه که چشمانش به آن عادت کرده، روشنایی را حس می کند.صدای تشویق تماشاگران هر لحظه بیشتر از قبل به گوشش می رسد. قلبش تند می زند. دست خودش نیست! به نزدیکی چمن که می رسد، ناخداگاه به سمت زمین خم شده و بوسه ای بر چمن می زند.
یکبار منصوریان می گفت: (( بوسه ای که بر چمن می زنیم، استرس را از بین می برد و به ما آرامش می دهد. )) پس مطمئناً این مساله در مورد وحید طالب لو هم صدق می کند!
در صف بازیکنام می ایستد، به هواداران خیره می شود و سوره های مقدس قرآن را گوش می دهد.
آری! وحید طالب لو! در مورد بازیکنی صحبت می کنیم که ره صد ساله را در یک شب طی کرد و امروز دروازه بان اول پسران آبی پایتخت و شاید تیم ملی به حساب می آید!
وحید طالب لو آنقدر دوست داشتنی و با اخلاق است که وقتی در مورد او قلم می زنیم، لبخندی بر لبانمان جا خشک می کند.
وحید طالب لو اگر امروز محبوب است و موفق، اگر سنگربان قفس توری آی پوشان پایتخت دوست داشتنی است و مورد اعتماد، فقط و فقط یک مساله باعث آن است! او در کنار خصوصیات بالای فنی اش که همه بر آن مهر تایید می زنند، اخلاقی مثال زدنی دارد

نقطه آغاز

شب قبل از بازی با استرس و دلهره روی تخت دراز کشید. به فردایی فکر می کرد که برایش حکم تایین آینده را داشت! آینده ای که می توانست با یک بازی قابل قبول، رویایی باشد و با یک اشتباه کوچک....
کادر فنی خبر بازی در برابر سپاهان را به او داده بودند. بلاخره وقت موعود فرا رسید و وحید طالب لو با قیافه ای در هم که نشانگر استرس در وجودش بود وارد زمین شد.

گزارشگر بازی با تعجب چند باری لیست بازیکنان را زیر و رو کرد و گفت: (( امیر قلعه نوعی ریسک بزرگی کرده و نام دروازه بان جوان تیمش را به عنوان بازیکن فیکس رد کرده است. وحید طالب لو، امروز دروازه بان استقلال است. ))

همان لحظه دوربین طالب لو را نشان داد که آهسته به سمت دروازه می رفت.
نود دقیقه پر التهاب تمام شد و اینک همه او را می شناختند! وحید طالب لو امتحان سختی را با موفقیت به پایان رساند و آن روز برایش به تاریخ پیوست.

طالب لو از کودکی تا امروز

در تهران متولد شد. روز 5 خرداد سال شصت و یک، وحید طالب لو در تهران به دنیا آمد. همیشه پدر را الگوی خود می داند. هم از نظر فنی و هم از نظر اخلاقی. حسین طالب لو، پدر وحید هم یک دروازه بان بوده است. وقتی از طالب لو بپرسید چرا پست سخت و دشوار دروازه بانی را انتخاب کردی، محکم و استوار می گوید: (( چون پدرم دروازه بان بود!))
روز به روز بزرگتر می شد و فعال تر از قبل. فوتبال را از همان ابتدا آغاز کرد و به قول خودش، چون طالب لوی بزرگ دروازه بان بود، او هم به این پست روی آورد.

وحید فوتبالش را در سن 14 سالگی و از تیم فجر کرج آغاز کرد. کرج شاید زادگاه اصلی طالب لو نباشد، اما او بیشتر سالهای عمرش را در این شهر سپری کرده است. او خانواده و مخصوصاً پدرش را مشوق اصلی خود می داند. اگر امروز دروازه بان اول ایران است؛ راه پدر را ادامه داده و چه زیباست وقتی طالب لوی بزرگ، بازی خوب پسرکش را می بیند و لذت می برد.

اگر امروز وحید طالب لو پله های ترقی را یکی یکی طی می کند، تنها دلیلش پشتکارش به شمار می رود. او از همان سالهای کودکی تمریناتش را آغاز کرد و هر بار که یک رده بالاتر می رفت؛ به هدفش نزدیکتر می شد. او خودش را مدیون خانواده می داند. خانواده ای که همیشه پشتوانه او بوده اند.


اعتقادات مذهبی

ماههای رمضان، روزه اش را مرتب می گیرد. نمازش قضا نمی شود، حتی با مشغله زیاد و تمرینات متعدد!
اعتقاد دارد همیشه خدا همراهش است. در سختی ها؛ خوشی ها، پیروزی ها و حتی شکست ها. وقتی در زندگی به مشکلی برخورد می کند، مشورت با بزرگان را فراموش نکرده و همیشه راضی به رضای خداست.

وقتی نزدیک به دروازه می شود، آرام آرام جلو می رود، روی خط دروازه قدم می زند و آیه می خواند و به تور دروازه ای که قرار است از آن حفاظت کند، فوت می کند.
همه جا خدا را نزدیک به خودش می بیند. وحید می گوید: (( وقتی به این فکر می کنم که خدا چقدر به من نزدیک است، احساس آرامش می کنم. ))
زندگی روزانه

اگر می خواهید از زندگی روزانه وحید بدانید باید به شما بگوییم که در اوقات فراغت مطالعه می کند، فیلم می بینید و به گفته خودش پلی استیشن بازی می کند! در بین دروازه بان های خارجی پیتر چک و جیانلوجی بوفون را بیشتر از بقیه دوست دارد. تیم خارجی مورد علاقه اش هم چلسی است! هم اینکه رنگ پیراهنش آبی است و هم یکی از دروزاه بانان مورد علاقه اش در این تیم مطرح انگلیسی توپ می زند.


اهل مد روز است. نزدیکانش او را شیک پوش خطاب می کنند. اگر دنبال مارک پوشاک مورد علاقه وحید هستید، دنبال نام هایی نظیر زارا، ورساچی، لاکوست و روزتی بروید!

سینما را دوست دارد؛ اما می گوید شرایطش اقلب محیا نمی شود و باید فیلم های مورد علاقه اش را با چند ماه تاخییر در خانه ببیند!
موسیقی گوش می دهد و محمد اصفهانی و استاد افتخاری از خوانندگان مورد علاقه او به حساب می آیند!

هوادار هواداران است!

او را عقاب جدید آسیا صدا می زنند. هواداران استقلال لقب کاسیاس را برای وحید خودشان انتخاب کرده اند. البته یکی از هواداران می گفت: (( به کاسیاس می گونید طالب لو!))
به یکی از محبوب ترین بازیکنان استقلال تبدیل شده و خودش را مدیون میلیون ها هوادار استقلال می داند.
او گرچه از باشگاه پرسپولیس پیشنهاد خوبی داشت، اما به خاطر هواداران جواب منفی را انتخاب کرد تا پیراهن شماره یک استقلال را بر تن کند.

وحید طالب لو هوادار هواداران است!
سکانس آخر

وقتی از او بپرسید چه آرزویی داری؟ بار دیگر محکم می گوید: (( آرزو نه! هدف دارم!)) آن وقت باید بپرسیم چه اهدافی؟ طالب لو دوست دارد اولین دروازه بان لژیونر ایرانی باشد! شاید اگر وحید طالب لو در جام جهانی.... نه! وحید برای لژیونر شدن فرصت های زیادی خواهد داشت. او تا به حال خواسته و به آرزوهایش رسیده است.
امروز آرزویی ندارد، اما با پشتکار فراوان به اهدافش که یکی دیگر از آنها فیکس بودن در تیم ملی است، خواهد رسید!
او وقتی از جوانان به بزرگسالان استقلال آمد و طی 2 سال به دروزاه بان اول این تیم بزرگ ایران تبدیل شد، لیاقت خود را به رخ همگان کشید!
پس او نه تنها می تواند یک لژیونر باشد، بلکه می تواند به اسطوره ای جدید در فوتبال ایران تبدیل شود.


به امید موفقیت وحید....
 

pesare irani

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زندگينامه: لوتار ماتيوس

زندگينامه: لوتار ماتيوس

زندگينامه: لوتار ماتيوس (1961-)
فوتبال- همشهري آنلاين - مريم دري‌منش:
لوتار هربرت ماتيوس در تاريخ 21 مارس سال 1961 در ارلانگن آلمان به دنيا آمد.
فعاليت باشگاهي
ماتيوس فوتبال را در تيم اف.ث. هرتسوگنارش آغاز كرد. از سال 1979 تا 1984 نيز در بوندس‌ليگا و باشگاه بوروسيا مونشن گلادباخ بازي مي‌كرد. اوج دوران فعاليت باشگاهي‌اش سال‌هاي 1984 تا 1988 و نيز 1992 تا 2000 در بايرن مونيخ، و 1988 تا 1992 در اينتر ميلان ايتاليا بود. وي در سال 2000 هم در تيم نيويورك نيوجرسي مترواستار آمريكا مشغول بازي بود.
در فصل 05/2004 در بازگشت كوتاهي به ميادين يك بازي براي لكوموتيو لايپزيگ انجام داد.
فعاليت ملي
ماتيوس از سال 1980 تا 2000 ابتدا به عنوان هافبك و سپس به عنوان ليبرو 150 بار پيراهن تيم ملي آلمان را به تن كرد و 23 گل نيز وارد دروازه حريفان كرد.
وي در جام ملت‌هاي سال 1980 اروپا كه در ايتاليا برگزار مي‌شد، حضور داشت و با اين تيم با پيروزي 2 بر 1 مقابل بلژيك در ديدار فينال به قهرماني اروپا رسيد. البته او در آن جام فقط در يك بازي به ميدان آمد و آن هم اولين بازي ملي‌اش بود كه در دور مقدماتي در مقابل هلند با خطايي كه روي "جاني رپ" انجام داده و يك پنالتي به حريف داد، از زمين اخراج شد. البته آن بازي در نهايت با نتيجه 3 بر 2 به سود آلمان به پايان رسيد.
وي همچنين در دو جام جهاني 1982 و 1986 با تيم ملي كشورش به نايب قهرماني جهان رسيد. او در جام جهاني 86 در تمام بازي‌هاي جام حضور داشت و در ديدار يك هشتم نهايي در مقابل مغرب با گلي كه در دقيقه 88 از روي يك ضربه ايستگاهي وارد دروازه تيم مقابل كرد، آلمان را به برتري رساند.
او در سال 1990 به عنوان كاپيتان تيم ملي آلمان به قهرماني جام جهاني ايتاليا رسيد. در اين جام نيز در تمام بازي‌ها شركت داشت، سه گل در دور مقدماتي زد و گل پيروزي‌بخش تيمش را هم در برابر چكسلواكي از روي نقطه پنالتي به ثمر رساند. تيم آلمان در فينال اين رقابت‌ها در رم با يك گل آرژانتين را شكست داد.
در آوريل سال 1992 به دليل مصدوميت نتوانست در جام ملت‌هاي اروپا حاضر شود.
پس از پارگي زردپي آشيل كه در جريان يك ديدار دوستانه مقابل آرمينيا بيله‌فلد در 25 ژانويه 1995 اتفاق افتاد، مدت زيادي نتوانست بازي كند و تازه در زمان جام ملت‌هاي 1996 اروپا كه به تيم ملي هم دعوت نشد، دوباره بهبود پيدا كرد. او با برتي فوگتس،‌ سرمربي آن زمان تيم ملي اختلاف داشت و مدعي بود كه وي به
يورگن كلينزمان، كاپيتان تيم ملي بيش از همه اعتماد دارد. در همان زمان در بايرن مونيخ هم بين ماتيوس و كلينزمان و نيز قبل از آن در اينتر ميلان اختلاف شديدي وجود داشت. ماتيوس در تابستان سال 1996 در روزنامه "بيلد" خاطراتي سري منتشر كرد كه مسائل داخلي بايرن مونيخ و به‌خصوص كلينزمان را در آن آشكار مي‌ساخت. اين كار سبب بركناري ماتيوس از سمت كاپيتاني تيم بايرن شد. در دو فصل بعد از آن دوباره وي به آمادگي قبلي‌اش دست يافت و يكي از بعترين بازيكنان بوندس‌ليگا شد.
پس از اين كه ماتياس زامر به دليل مصدوميت نتوانست به دعوت سرمربي تيم ملي براي حضور در جام جهاني 1998 پاسخ مثبت دهد، كمي قبل از شروع جام،‌ برتي فوگتس از ماتيوس براي بازي در تيم ملي دعوت كرد. اما با توجه به نتايج ضعيف تيم ملي در جام جهاني، برتي فوگتس بركنار و اريش ريبك جانشين وي شد و او هم ماتيوس را متقاعد كرد كه به حضورش در تيم ملي ادامه دهد.
درست قبل از جام ملت‌هاي 2000 اروپا، ماتيوس اعلام كرد كه پس از جام از تيم ملي كناره‌گيري خواهد كرد. بعد از حذف ناگوار تيم ملي، وي با انتقاد شديد رسانه‌ها مواجه شد. آخرين بازي مرحله گروهي در برابر پرتغال آخرين بازي ملي او بود. به اين ترتيب وي 20 سال و بيش از هر ملي‌پوش ديگري در تيم ملي بوده و تاكنون هم تنها فوتباليست آلماني است كه در 5 جام جهاني شركت داشته است.
فعاليت به عنوان مربي
ماتيوس از فصل 02/2001 به كار مربيگري مشغول است.
راپيد وين اتريش
اولين تيم او به عنوان مربي اس.كا. راپيدوين بود (6 سپتامبر 2001 تا 10 مه 2002). با اين تيم ويني رده هشتم جدول ليگ فوتبال اتريش را به دست آورد،‌ بدترين رده از زمان تاسيس اين باشگاه اتريشي در سال 1911. بلافاصله بعد از آن به دليل اظارات علني‌اش عليه باشگاه از اين تيم اخراج شد، بدون اين كه باقي‌مانده دستمزدش پرداخت شود. تلاش‌هاي او هم براي گرفتن دستمزد و مزايايش كه مبلغي حدود 2 ميليون يورو مي‌شد، به جاي نرسيد.
پارتيزان بلگراد صربستان
تيم بعدي وي اف.كا. پارتيزان بلگراد بود (22 دسامبر 2002 تا 13 دسامبر 2003). او اين تيم را به قهرماني ليگ كشور صربستان- مونته‌نگرو رساند و توانست اين تيم را به ليگ قهرمانان اروپا برساند.
تيم ملي مجارستان
از 1 ژانويه 2004 تا 31 دسامبر 2005 سرمربي تيم ملي فوتبال مجارستان بود. در اين زمان توانست به موفقيت قابل توجهي دست يابد. مجارستان موفق شد در يك ديدار به مناسبت پنجاهمين سالگرد فينال جام جهاني 1954 در برن، در 6 ژوئن 2004 در كايزرزلاترن با دو گل تيم ملي آلمان را شكست دهد. اما در مسابقات انتخابي جام جهاني 2006 آلمان با قرار گرفتن در يك گروه سخت از راه‌يابي به جام بازماندند.
سال 2005 ماتيوس به عنوان مربي تيم آماتور بوروسيا بانانا در شبكه تلويزيوني RTL 2 مشغول كار شد.
پاراننزه برزيل
از فوريه سال 2006 به مدت كوتاهي هدايت باشگاه برزيلي اتلتيكو پاراننزه را به عهده گرفت و پس از حدود يك ماه به دلايل خانوادگي در حين مرخصي در اروپا، استعفايش را اعلام كرد. كمي پيش از آن به دليل توهين به يك داور، ‌با جريمه شكست 3 بر 0 تيمش مواجه شده بود.
ردبول سالزبورگ اتريش
در ماه مه سال 2006 قراردادي با ردبول سالزبورگ امضاء كرد و به عنوان دستيار سرمربي اين تيم،‌ جوواني تراپاتوني به كار مشغول شد كه در اين باشگاه هم در 12 ژوئن 2007 به سبب اختلاف نظر با هيئت مديره، فعاليتش پايان يافت.
مكابي نتانياي اسرائيل
در اواسط ماه آوريل سال 2008 قراردادي دوساله با باشگاه دسته ولي مكابي نتانيا از اسرائيل به امضاء رساند و از ماه ژولاي همان سال كارش را شروع كرد. در پايان ماه آوريل سال 2009 باشگاه اعلام كرد كه قرارداد ماتيوس را كه تا سال 2010 اعتبار دارد‌، در پايان فصل فسخ مي‌كند. دليل آن هم شرايط اقتصادي باشگاه اعلام شد.
در ژوئن سال 2009 باشگاه مجارستاني فهروار اعلام كرد كه قراردادي دو ساله با امكان تمديد براي سومين سال به ماتيوس پيشنهاد كرده است. در عين حال پيشنهادي از ريسينگ كلوب آولانداي آرژانتين هم دريافت كرد كه نتوانست با هيچ‌يك از آنها قرارداد ببندد.
زندگي شخصي
ماتيوس سه فرزيند دارد، دو دختر از اولين ازدواجش با سيلويا (1992 – 1981) و يك پسر از ازدواج دومش با لوليتا مورنا (1999 – 1994). در نوامبر سال 2003 با ماريانا كاستيچ صرب ازدواج كرد و در پايان ماه نوامبر 2007 طلاقش از وي را اعلام كرد. مدتي بعد از آن در اول ژانويه 2009 با كريستينا يليانا چدوينوا از اوكراين كه 26 سال هم از خودش كوچك‌تر بود ازدواج كرد و درژانويه 2010 از وي جدا شد.اين چهارمين ازدواج وي بود.
موفقيت‌ها
باشگاهي:
قهرمان باشگاه‌هاي آلمان (7 بار): 85/1984، 86/1985، 87/1986، 94/1993، 97/1996، 99/1998، 2000/1999 با بايرن مونيخ
قهرمان باشگاه‌هاي ايتاليا (1 بار): 89/1988 با اينتر ميلان
قهرمان جام حذفي آلمان (2 بار): 86/1985، 98/1997 با بايرن مونيخ
قهرمان سوپرجام آلمان (1 بار): 1987 با بايرن مونيخ
قهرمان جام اتحاديه آلمان (3 بار): 1997، 1998، 1999 با بايرن مونيخ
قهرمان جام فوجي (2 بار): 1994، 1995 با بايرن مونيخ
قهرمان سوپر جام ايتاليا (1 بار): 1989 با اينتر ميلان
قهرمان جام يوفا (2 بار): 91/1990 با اينتر ميلان، 96/1995 با بايرن مونيخ
نايب قهرمان جام يوفا (1 بار): 80/1979 با بوروسيا مونشن گلادباخ
نايب قهرمان ليگ قهرمانان اروپا (2 بار): 87/1986، 99/1998

تيم ملي:
قهرمان جهان: 1990
نايب قهرمان جهان: 1982، 1986
قهرمان اروپا: 1980

افتخارات شخصي
مرد سال فوتبال جهان به عنوان تنها فوتباليست آلماني: 1990، 1991
مرد سال فوتبال اروپا: 1990
مرد سال فوتبال آلمان: 1990، 1999
دريافت نشان لياقت ايالت بايرن: 2001
عضويت در فيفا 100
عضو فهرست 125 فوتباليست برتر زنده دنيا: 2004

ركوردها
از 17 نوامبر سال 1993 ركورددار بازي ملي در تيم ملي آلمان است، وي در اين تاريخ با 104 بازي، ركورد قبلي را كه در دست فرانتس بكن‌بائر بود، شكست. در تاريخ 23 فوريه 2000 با انجام 144 بازي ملي، به ركورد اروپايي توماس راولي رسيد و تا 22 آگوست سال 2007 با 150 بازي، ركورددار بازي ملي در اروپا بود. اما مارتين ريم از استوني ركورد وي را شكست.
تا 18 ژوئن سال 2005 با زدن 8 گل پنالتي بهترين گلزن محوطه جريمه تيم ملي آلمان بود كه ركورد وي را
ميشائيل بالاك در 25 ژوئن 2005 شكست.
ماتيوس در 5 دوره جام جهاني شركت داشته و با حضور در 25 بازي در جام جهاني ركورددار مي‌باشد. اما پائولو مالديني با 2217 دقيقه حضور در بازي‌هاي جام جهاني، ركورد 2052 دقيقه‌اي وي را شكست.
او تاكنون مسن‌ترين بازيكني است كه در تيم ملي آلمان بازي كرده است. او در آخرين بازي ملي‌اش 39 سال سن داشت. به علاوه با 38 سال و 128 روز سن، مسن‌ترين گلزن تيم ملي نيز مي‌باشد. وي آخرين گل خود را در 28 ژولاي سال 1999 در جام كنفدراسيون‌ها در مكزيك در مقابل نيوزيلند كه به برد 2 بر 0 منجر شد، به ثمر رساند.
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
علي کريمي"مارادونا آسيا" را بيشتر بشناسيد

علي کريمي"مارادونا آسيا" را بيشتر بشناسيد

علي کريمي"مارادونا آسيا" را بيشتر بشناسيد




فكرش فرق مي‌كند. تفكرش متفاوت است. جادو مي‌كند نه با دارو و نه با جنبل! با توپ جادو مي‌كند. از كودكي، هشت مي‌پوشيد. عشق به بازي مجتبي محرمي باعث شد تا شماره مورد علاقه‌اش هشت شود. گاهي خودش نمي‌داند چرا اعصباش خرد مي‌شود و داور مي‌زند و فحاشي مي‌كند!

فكرش فرق مي‌كند. تفكرش متفاوت است. جادو مي‌كند نه با دارو و نه با جنبل! با توپ جادو مي‌كند. از كودكي، هشت مي‌پوشيد. عشق به بازي مجتبي محرمي باعث شد تا شماره مورد علاقه‌اش هشت شود. گاهي خودش نمي‌داند چرا اعصباش خرد مي‌شود و داور مي‌زند و فحاشي مي‌كند!

مدتها خواستم تا به تعريفي مشخص از او برسم تا به نگارش بياورم اما كاري بس دشوار بود تا به يك كلمه ختم شود.

جادوگر ... جادوگر مرموز

علي كريمي خوش تكنيك‌ترين فوتباليست چندين سال اخير، آنقدر طرفدار دارد كه نوشتن از او براي نويسنده نيز جذاب است. از اين رو تصميم گرفتيم تا قسمتي از زندگي او را براي خوانندگان عزيز روزنامه 90 بنويسيم.

زندگي در خانواده‌اي پرجمعيت

علي كريمي پاشاكي در خانواده‌اي پرجمعيت بزرگ شد. خودش مي‌گويد كه در خانواده‌اي غيرورزشي متولد شده است. تنها برادرش فرشيد بوده كه به فوتبال روي آورده است و غير از وي هيچ كس از اعضاي خانواده‌اش به هيچ ورزشي روي نياورده‌اند.

مديون برادر

زندگي فوتبالي‌اش را مديون برادرش فرشيد مي‌داند. علي كريمي در مصاحبه‌هاي مختلفش به تعريف و تمجيد از برادر خود پرداخته است. جادوگر آسيا عنوان داشته كه فرشيد سبب شده تا او به فوتبال روي آورد. دروازه‌بان اين روزهاي راه‌آهن شهرري، در گذشته علي را نيز به زمين‌هاي خاكي مي‌برد تا بازي كند. مشوق اصلي علي كريمي، فرشيد بوده است و هنوز هم اين دو برادر رابطه خيلي خوبي با هم دارند.

بيوگرافي ورزشي

فرشيد دستش را مي‌گيرد و او را به نوجوانان نفت مي‌برد. صبح‌ها به تمرين با اين تيم مي‌پرداخت و عصرها هم در زمين‌هاي خاكي وردآورد تمرين مي‌كرد. سپس به سايپا رفت و پس از آن به فتح‌تهران. علي كريمي با توپ كارهايي مي‌كرد كه هيچكس نمي‌توانست انجام دهد. جولان او با توپ ادامه داشت تا سران باشگاه محبوبش يعني پرسپوليس را مجاب به خريدش كند. البته فوتساليست دوران كودكي فكرش را هم نمي‌كرد روزي كاپيتان سرخپوشان پايتخت باشد.

پس به امارات رفت تا تكنيك خود را به رخ شيخ‌نشينان عرب بكشد. مقصد بعدي‌اش آلمان و تيم بايرن مونيخ بود. جنگندگي‌هايش سبب شد تا روزهاي فوق‌العاده‌اي را در مونيخ داشته باشد و بعد از آن به ايران آمد و سپس به شالكه رفت.

شرط بندي روي بازي كريمي

وقتي در سالن بازي مي‌كرد، افرادي روي بازي او شرط‌بندي مي‌كردند. علي كريمي به قدري قهار بود كه روي تعداد پاس‌هاي گل و گلزني‌اش شرط و شروط‌هايي مطرح مي‌شد. نمي‌توان موضوع شرط‌بندي را كتمان كرد! اين قضيه شوم وجود دارد. اوج شرط‌بندي روي جادوگر، قيمت صد هزار توماني براي به ثمر رساندن پنج گل از او در يك بازي فوتسال بود. البته كريمي از اين قضايا، كاملا بي‌خبر بود و به قول معروف روحش هم از اين موضوع خبر نداشت.

عشق پرسپوليس

منزلشان تقريبا به استاديوم آزادي نزديك بود. به همين خاطر اكثر بازي‌هاي پرسپوليس را به همراه پدرش به ورزشگاه مي‌رفت. قبل از آن كه مردم براي ديدن بازي وي به استاديوم‌ها سرازير شوند، خودش براي ديدن بازي مجتبي محرمي، ناصر محمدخاني و فرشاد پيوس به استاديوم مي‌رفت. او شيفته بازي محرمي بود. همه چيزش را دوست داشت. شايد به همين خاطر هم بود كه هر از چند گاهي خشونتش را بر روي بازيكن حريف، تماشاگر و حتي داور هم نشان مي‌داد.

شروع خشونت با زدن داور

علي كريمي در رقابتهاي جوانان آسيا پيراهن تيم ملي را بر تن داشت. در آن روزها نوع بازي‌اش سبب شده بود تا همگان حرف از جادوگر بزنند. اما او در ديدار با ويتنام كاري كرد كه شايد ساليان سال نتوان آن را فراموش كرد. او در ديدار با ويتنام، داور مسابقه را هل داد تا داور نقش زمين شود همين قضيه سبب شد تا محروميتي سنگين از سوي AFC براي علي در نظر گرفته شود. كريمي از اين اتفاق به عنوان تجربه‌اي تلخ و آموزنده ياد مي‌كند. هافبك قهار پرسپوليسي‌ها كه در آن زمان 20 سال بيشتر نداشت، در آن صحنه مي‌گويد: «در ويتنام كه بودم مربي آلماني تيم ملي مغرور بود و از هيچكس مشاوره نمي‌گرفت. فكرش را هم نمي‌كردم در بازي با ويتنام به عنوان بازيكن ذخيره به ميدان بروم. زماني وارد زمين شدم كه تيم با يك گل عقب بود.

خيلي عصبي بودم. وقتي علي انصاريان اخراج شد رفتم تا با داور حرف بزنم، اما طور خاصي جوابم را داد. من هم هلش دادم!»

البته علي كريمي كلا با داورها رابطه خوبي ندارد. سه سال پيش نيز وقتي پيراهن استيل‌آذين ر ا بر تن داشت نزديك بود مسعود مرادي را كه قضاوت پرسپوليس با استيل‌آذين را بر عهده‌دار بود مورد نوازش قرار دهد.

عصبي بودنش را كتمان مي‌كند

كلا آدم عصبي‌اي است. يعني اتفاقات را بر نمي‌تابد و ناراحتي‌اش را نمي‌تواند پنهان كند. اگر از ماجرايي دلخور باشد آن را بازگو مي‌كند. برايش هم فرقي نمي‌كند چه كسي مدير يا مربي‌اش باشد. حرفش را مي‌زند. زبان تندي هم دارد! حتي اگر صد سال با او رفيق باشي اما در صورتي كه حال و روز جادوگر خوش نباشد شايد حرفي بزند كه موجبات ناراحتي‌ات را فراهم كند. كريمي خيلي زود عصبي مي‌شود و خيلي زود نيز عصبانيتش فروكش مي‌كند.

فقط گوش مي‌دهد

خيلي حرف نمي‌زند و فقط گوش مي‌دهد. البته كريمي در چند سال اخير جواب خبرنگاران حاضر در ورزشگاه را هم مي‌دهد و راحت حرف مي‌زند، اما اگر بخواهيد با او صحبت كنيد تنها شما متكلم وحده خواهيد بود و كريمي فقط نگاهتان مي‌كند.

تكيه كلام جاودگر

وقتي از ديدن صحنه‌اي يا شنيدن اتفاقي، لذت ببرد مي‌گويد:‌ بارك‌ا...، بارك‌ا...، همين و بس.

اهل روزنامه و كتاب نيست

حال و حوصله خواندن مجلات و روزنامه‌ها را ندارد. كتاب هم خيلي كم مي‌خواند. هافبك دوست داشتني فوتبال كشورمان بيشتر اوقات تلويزيون مي‌بيند.

هاوش و هيرسا

علي كريمي خيلي زود ازدواج كرد. ثمره ازدواج وي با يكي از اقوامش، دو فرزند به نام‌هاي هاوش و هيرسا است. جادوگر تا چند سال پيش حاضر نبود فرزندانش را با خود بر سر تمرين بياورد و دوست ندارد كسي از زندگي خصوصي‌اش چيزي بنويسد. ما نيز به همين خاطر به نظر كريمي احترام مي‌گذاريم و تنها آرزوي سلامتي براي خانواده‌اش داريم.

BMW باز

شيفته اتومبيل‌هاي كارخانه BMW است. انواع BMW را داشته است. از بي‌.‌ام.وي 520 قديمي تا بي‌.ام.وي سري هفت كه يكي از اتومبيل‌هاي لوكس حال حاضر است. وقتي از او مي‌پرسيد چرا BMW ، پاسخ مي‌دهد: «به همان دليلي كه شما قورمه سبزي دوست داريد!» البته وقتي در بايرن مونيخ آلمان بازي مي‌كرد به خاطر قرارداد اين باشگاه با آئودي، مجبور بود بي‌.ام.و خود را كنار بگذارد.

چهره‌اي خونسرد

چهره‌اش كاملا خونسرد است و خيلي كم لبخند مي‌زند. وقتي حالش خوب باشد از دور معلوم مي‌شود. البته آن قدر مردمي است كه در بدترين مواقع نيز به هوادارانش امضا مي‌دهد و با آنها عكس يادگاري مي‌گيرد. يكي از دلايل محبوبيتش نيز همين مردم داري‌اش است. در روزگاري كه برخي حتي بويي از بزرگان قديمي ورزش كشورمان نبرده‌اند، بر سر قبر تختي در ابن‌بابويه حاضر مي‌شود و كنار مردم كوچه و بازار مي‌نشيند. شيشه اتوميبلش را بالا نمي‌دهد تا بوي فقر و نداري مردم را نچشد.

غصه مي‌خورد به حال گدايان و از معتادان بيزار است. دوست دارد كاري كند آنها اعتيادشان را ترك كنند.

اهل دعوا نيست

خوش‌تكنيك‌ترين بازيكن فوتبال ايران به هيچ وجه اهل نزاع و درگيري نيست. شايد فكر كنيد روحيات كريمي در زندگي اجتماعي و شخصي‌اش خشن باشد اما اصلا اينطور نيست. بسيار آرام است. در مورد زندگي شخصي‌اش تنها به اين نكته بسنده مي‌كنيم كه وقتي هاوش و هيرسا، پدر را در خانه مي‌بينند كلي با او بازي مي‌كنند.

آقاي شكمو!

هر غذايي باشد مي‌خورد. اگر پزشك تيم، رژيم خاصي برايش در نظر نگرفته باشد از هر غذايي، دو سه پرسي مي‌خورد، كريمي به هيچ وجه نوشابه نمي‌خورد و تنها آبمعدني را مي‌توانيد كنار ميز غدايش مشاهده كنيد. در بين غذاها قورمه‌سبزي را بيشتر از بقيه دوست دارد. وقتي كودك بود، تنها لباس‌هاي ميلان و رئال را دوست داشته بپوشد. آرزويش نيز بازي در يكي از اين تيم‌ها بود. آن قدر آث ميلان را دوست داشته كه وقتي اين تيم مي‌باخت. بي‌حوصله مي‌شد. جادوگر آسيا البته معتقد است كه در حال حاضر فوتبال ناب را بارسلونا بازي مي‌كند.

اهل زيورآلات نيست

زنجير و گردنبند و انگشتر خيلي كم دارد يا بهتر بگوييم اصلا ندارد! خوشش نمي‌آيد. اعتقاد دارد در زمين بازي، حواس بازيكن را پرت مي‌كند و فوتباليست نمي‌تواند فوتبال خودش را ارائه دهد.

عشق اماراتي‌ها

كريمي تنها در ايران هوادار ندارد. به جرات مي‌توان گفت كه اماراتي‌ها عاشق تكنيك و خلاقيت شماره هشت ملي ايران هستند. كارهاي چشم نواز او با توپ سبب شده تا تيم الاهلي براي به خدمت گرفتن وي پيشنهاد اغوا كننده‌اي ارائه دهد. كريمي به دبي رفت و در طول چندين سال بازي در الاهلي، جام‌هاي مختلفي را براي اين تيم به ارمغان آورد. فانتزي بازي مي‌كرد. كار به جايي رسيده بود كه در ديدارهاي الاهلي، ورزشگاه اختصاصي اين تيم جايي براي سوزن انداختن هم نداشت و از بلندگوهاي معروف عرب‌ها فقط صداي علي ... علي ... علي كريمي ... احسنتم احسنتم پخش مي‌شد.

كريمي را مي‌زدند

آن قدر زيبا بازي مي‌كرد كه مربيان حريف از بازي‌اش كلافه مي‌شدند، به خاطر همين در سالهاي آخر حضورش در امارات، بازيكنان حريف دستورات عجيبي را از مربيان خود براي ناكام گذاشتن جادوگر مي‌گرفتند. اوج اين دستورات در بازي الاهلي با يك تيم اماراتي در رقابت‌هاي جام حذفي امارات بود. در همان نيمه اول هافبك تيم حريف، پس از آنكه ديد تكنسين ايراني تيم الاهلي، در ميدان جولان مي‌دهد چاره‌اي جز درو كردن ساق پاي او نديد. اين اتفاق تا مدتها در روزنامه‌هاي اماراتي‌ مورد بحث بود.

رفيق شهردار دبي

آن قدر خوب بازي مي‌كرد كه سياستمداران امارات نيز خواهانش بودند. شهردار دبي كه رئيس باشگاه الاهلي بود به شدت از علي كريمي خوشش آمد. همين موضوع سبب شده بود تا رفت و آمد خانوادگي نيز داشته باشند. رفاقت جادوگر با پسر شهردار دبي سبب شد تا خيلي‌ها نسبت به كريمي حسادت كنند.

هيچگاه خانواده شهردار دبي حاضر به چانه‌زني با رقم تمديد قرارداد كريمي با الاهلي نبودند. ملي‌پوش ايراني در آن دوره زماني، گران‌ترين بازيكن الاهلي بود. سران باشگاه الاهلي براي آن كه كريمي را از پيوستن به بايرن‌مونيخ منصرف كنند پيشنهاد مالي به مراتب بالاتر از اين تيم آلماني ارائه كردند اما وي نپذيرفت تا شهردار دبي جشن خداحافظي مفصلي را براي او ترتيب دهد. دو سال پيش نيز كه باشگاه الاهلي يك ديدار تداركاتي با آث ميلان برگزار كرد، از كريمي دعوت شد تا در تيم ستارگان الاهلي بازي كند. البته حضور جادوگر در آن ديدار سبب شد تا استيل‌آذين، وي را اخراج كند.

اخراج از استيل‌آذين و دعوت از شالكه

دقيقا ده روز پيش از آن كه استيل‌آذين به دليل بي‌انضباطي تصميم به اخراج علي كريمي گرفت، باشگاه شالكه آلمان قراردادي چهار ماهه را با وي به امضا رساند. البته بازگشت او به آلمان خوب نبود و كريمي حضوري كاملا كم‌رنگ در تركيب اين تيم داشت.

سياه و سفيد با پروين

علي پروين را در گذشته خيلي بيشتر از الان قبول داشت. البته كريمي هيچگاه چنين حرفي را به زبان نياورده است، اما رفتارهايش نشان دهنده اين وضوع است.

باهوش بود و هست، خجالتي بود؛ حالا نيست!

يكي از فاكتورهاي برتري كريمي نيست به ساير بازيكنان، هوش بالاي اوست. در كوچكترين مكان و كوتاهترين زمان، بهترين تصميم را مي‌گيرد.

جادوگر در گذشته بسيار خجالتي بود و خيلي كم اهل مصاحبه و حرف زدن با رسانه‌ها، اما الان اصلا اينطور نيست. خيلي راحت مقابل دوربين‌هاي تلويزيوني قرار مي‌گيرد و حرف‌هايش را مي‌زند. از كودكي نترس بود و حرفش را مي‌‍‌زد. مولفه‌اي كه كريمي اين روزها بيشتر دارد و انتقادش را علني مي‌كند (البته به استثناي دعوايش با عزيزمحمدي كه ناگهان عقب‌نشيني كرد!»

بيزينس ماشين و زمين

پولهاي زيادش را صرف خريد و فروش اتومبيل و مسكن مي‌كند. در شمال كشور، مجتمع‌هاي ويلايي زيادي دارد. يكي از پروژه‌هاي مسكوني‌اش را نيز با حامد كاويانپور بازيكن سالهاي دور پرسپوليس شريك بود.

تفريح فقط شمال

وقتي خسته است و دوست دارد استراحت كند، اتومبيل BMW خود را روشن مي‌كند و راه چالوس يا هراز را پيش مي‌گيرد. او در شمال، يك ويلاي بزرگ، كنار ساحل دارد و تعطيلات به آنجا مي‌رود.

رابطه با علي دايي

از يك دريبل شروع شد. علي كريمي در سالن، علي دايي را دريبل زد تا با برخورد بد شهريار مواجه شود. سالها گذشت و اين دو نفر در تيم ملي، كنار هم بازي كردند. در آن روزها نيز كمتر به هم پاس مي‌دادند و در اردوي تيم ملي كمتر با هم نشست و برخاست مي‌كردند.

بدترين خاطره ورزشي

در جام ‌جهاني 2006 آلمان خيلي بد بازي كرد. وقتي در بازي پرتغال، برانكو ايوانكوويچ سرمربي وقت تيم ملي او را از زمين بيرون كشيد، با لگد به كلمن آب كوبيد تا مدتها عكس روي جلد انواع روزنامه‌هاي داخلي و خارجي باشد. كريمي اين اتفاق را بدترين خاطره ورزشي‌اش مي‌داند.

شيرين‌ترين خاطره

او تمام روزهايي را كه آرامش داشته دوست دارد. مثلا روزهايي كه در آلمان براي بايرن مونيخ بازي مي‌كرد را به نيكي ياد مي‌كند. معتقد است در بايرن مونيخ، آرام بود و به همين خاطر پيشرفت زيادي در آلمان داشت. نشريه كيكر پيش از آمدن كريمي به جمع‌ هاليوودي‌هاي آلمان، او را بدترين خريد فليكس ماگات لقب داد و معتقد بود كه جادوگر برف آلمان را نخواهد ديد. اما سخت كوشي‌ او موجب شد تا او در بايرن يك فصل رويايي داشته باشد.

فوق‌العاده خيرخواه

متمول است و پول‌هاي زيادي را به خاطر بيزينس و بازي‌ در تيم‌هاي اماراتي و آلماني كسب كرده است. او كه در خانواده‌اي تقريبا متوسط از لحاظ مالي زندگي مي‌كرد اين روزها در موسسات معتبر خيريه نقش پررنگي دارد. هر ماه مبلغ قابل توجهي را به حساب كودكان سرطاني واريز مي‌كند. او به خيلي از فوتباليست‌ها نيز براي بدست آوردن سلامتي‌شان، كمك‌ كرده و مي‌كند.

جادوگر مهربان و دوست داشتني، خيلي‌ چيزها از محبت مي‌داند كه اين روزها كمتر در مردمان جامعه مي‌بينيم.

گلزار مديون اوست

محمدرضا گلزار بازيگر خوش لباس و خوش چهره سينماي كشور، چند سال پيش در دبي توسط پليس اين شهر به دليل سرعت بالا جريمه مي‌شود اما اين پايان كار نبود. از قرار معلوم پليس دبي، شرايط بازيگر گيشه‌ها را غيرمعمول تلقي مي‌كند تا او را دستگير كرده و به بازداشتگاه ببرد. وقتي اين خبر به گوش علي كريمي كه در آن زمان در الاهلي دوستان زيادي داشت مي‌رسد، تمام تلاش خود را به كار گرفت تا هموطن معروفش به مشكل نخورد. جادوگر كه رابطه خوبي با حاكم دبي داشت توانست در عرض كمتر از يك ساعت، گلزار را آزاد كند.

سينما فقط اصغر فرهادي

سينما كمتر مي‌رود و بهتر است بگوييم اصلا سينما نمي‌رود. اگر حوصله داشته باشد دي‌وي‌دي فيلم‌ها را تهيه مي‌كند و در منزل مي‌بيند. بهترين فيلم‌هاي ايراني كه تا به حال ديده است، (درباره الي) و (جدايي نادر از سيمين) بوده است. علي كريمي، سبك فيلمسازي فرهادي را به شدت مي‌پسندد و معتقد است ديد فرهادي به زندگي اجتماعي و خصوصي افراد، اغراق ندارد و واقعيت در سكانس‌هايش موج مي‌زند.

SHOOT

هيچوقت يادم نمي‌رود بلوار ميرداماد را به سمت خيابان شريعتي رانندگي مي‌كردم. وقتي به چراغ قرمز 180 ثانيه‌اي‌اش برخورد كردم عصبي شدم. تازه از محل كارم تعطيل شده بودم و خيلي خسته بودم. داشتم ديالوگ‌هاي معمولم در مورد چراغ قرمزها و ترافيك‌هاي تهران را زمزمه مي‌كردم كه كودكي رو به من كرد و گفت: «آقا فال مي‌گيري» چند قدم آن طرف‌تر دخترك گلفروش با شاخه‌هاي لاله صدا زد: «آقا گل بخرديگه... خواهش مي‌كنم». جمله‌اش تمام نشده بود كه با غرور تمام، شيشه پنجره را بالا دادم تا صدايشان را نشنوم و مزاحم نشوند! وقتي چنين برخوردي را از من ديدند بي‌خيال شدند و رفتند سراغ راننده اتومبيل كناري‌ام.

BMWبود. رنگ قرمز و مدل ماشين سبب شده بود تا از ساير ماشين‌ها متمايز گردد.

پس از چند ثانيه ديدم پسرك فالگير با صداي بلند گفت: «بچه‌ها ... بچه‌ها بيايين علي كريميه... بازيكن پرسپوليس...» در يك چشم به هم زدن، پنچ شش نفر از كودكان كار، دور ماشينش را گرفتند. من هم بي‌اختيار سرم را چرخاندم تا عكس‌العمل علي كريمي را ببينم. او با لبخندي دنباله‌دار از همه كودكان فال و گل و شكلات گرفت تا آنها را خوشحال كند. چراغ سبز شد و بچه‌ها هنوز بي‌خيال كريمي نشده بودند. علي كريمي كه با بوووووق ماشين‌هاي پشت سرش مواجه شده بود، اتومبيلش را حركت داد و بعد از چراغ قرمز، ماشينش را نگه داشت. من هم از روي كنجكاوي پشت سر جادوگر ايستادم.

كاپيتان پرسپوليسي‌ها از ماشين پياده شد و دخترك گلفروش را محكم بوسيد و پسري كه آدامس مي‌فروخت را بغل كرد. امضا داد و تمام گل‌هاي لاله گلفروش را خريد و چند فال حافظ هم گرفت. برايم عجيب بود. مگر مي‌توان باور كرد جادوگر كه گاهي حوصله خودش را هم ندارد اينطور برخورد كند؟

دخترك گلفروش از فرط خوشحالي نمي‌دانست چكار كند و بالا و پايين مي‌پريد. كريمي كه ديگر نمي‌دانست چكار كند، با صدايي خش‌دار گفت: «بچه‌ها بايد بروم سر تمرين. ديرم شده.» خداحافظ... خداحافظ» كودكان كار نيز با تشويق چند ثانيه‌اي علي كريمي... كريمي دوستت داريم، او را بدرقه كردند...
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یکسال با جادوگر سرخ/ 8 اتفاق شماره 8 در سال 1390
خيلي‌ها مي‌گويند به لحاظ رفتاري عوض شده، ديگر مثل گذشته‌ها زود از كوره درنمي‌رود در پايان هر بازي براي هواداران دست مي‌زند، مثل يك هوادار از روي سكو تيمش را تشويق مي‌كند اما هنوز يكسري خصوصياتش را ترك نكرده است.


مثل گذشته؛ قبل از همه حاضر شدن در محل تمرين، تكذيب نكردن مصاحبه‌هايش و...
علي كريمي امسال را تا حدودي متفاوت آغاز كرد؛ از روزي كه از شالكه جدا شد و تا امروز كه به پرسپوليس آمد و در تيم ملي هم يكي از مهره‌هاي كليدي كارلوس كروش شد. او اگرچه در سالي كه تا چند روز ديگر به پايان مي‌رسد با اندك مصاحبه‌هايش خبرساز شد اما بدون ترديد نسبت به سال‌هاي گذشته خويشتنداري‌اش بيشتر شده و كمتر عصباني مي‌شود. شايد تصميم گرفته سال‌هاي آخر فوتبالش را با آرامش و البته خاطرات بهتر به پايان برساند.
حمايت از استيلي و البته دايي




پرسپوليس ليگ را با حاشيه شروع كرد. شايد هيچ كس فكرش را نمي‌كرد كه استيلي در دقيقه 20 بازي اول و قبل از اينكه دروازه تيمش باز شود مورد خطاب هواداران قرار گيرد. اين اتفاق ادامه پيدا كرد و تركش آن به حبيب كاشاني هم برخورد كرد. علي كريمي اين بار هم رفتاري متفاوت از خود نشان داد. او ابتدا در مورد تشويق دايي از سوي هواداران گفت: «قطعاً اين افراد ارتباطي با دايي ندارند اما نبايد عليه سرمربي و مديريت باشگاه هم شعار دهند. اگر قرار است كه اين اتفاقات تكرار شود پس همان بهتر كه بازي‌هاي ما بدون تماشاگر باشد.» حمايت جادوگر در اين مورد از دايي براي خيلي‌ها جاي تعجب داشت اما او كه در سال‌هاي گذشته و در مصاف با تيم‌هاي دايي هيچ‌گاه به سمت او نمي‌رفت اما اين بار و قبل از شروع بازي با راه‌آهن با تمام بازيكنان به سمت نيمكت راه‌آهن رفت تا اتفاق خوب ورزشي شكل بگيرد. كريمي حتي زماني كه كاشاني و استيلي رفتند و رويانيان آمد نخستين پيروزي پرسپوليس را به آن ها تقديم كرد تا قدرشناسي‌اش را بار ديگر نشان دهد.



بي‌خيال فينال حذفي آلمان و بازگشت به پرسپوليس
در حالي كه تيم شالكه آلمان به فينال جام حذفي آلمان رسيده بود و شانس زيادي هم براي قهرماني داشت و در نهايت هم چنين شد اما او در اقدامي عجيب و غيرمنتظره چند روز قبل از اين بازي با آنها تسويه كرد و به تهران برگشت. همه فوتبالي‌ها مي‌دانستند كه گزينه اول او براي بازي در ليگ ايران تنها پرسپوليس است. به همين دليل در عصر يك روز پنج‌شنبه با حبيب كاشاني تلفني صحبت كرد و قرار صبح روز شنبه را گذاشت. علي كريمي مثل روزهايي كه به عنوان نخستين بازيكن در تمرين حاضر مي‌شد، زودتر از ساعت مقرر شده به باشگاه پرسپوليس رفت و پس از گذر از ميان عكاسان و خبرنگاران به دفتر مديرعامل وقت پرسپوليس رفت و پس از چند دقيقه كاشاني هم وارد اتاق شد. گفت و گوي آنها در حدود يك ساعت و نيم طول كشيد اما وقتي از اتاق بيرون آمدند، كاشاني گفت: «مذاكره ما براي عقد قرارداد 10 دقيقه طول كشيد و بيشتر در مورد مسائل ديگر حرف زديم.» كريمي برخلاف انتظار خيلي‌ها سقف قرارداد را رعايت كرد و بلافاصله با اتومبيل شخصي‌اش به هيأت فوتبال رفت تا به عنوان نخستين خريد پرسپوليس در ليگ يازدهم قراردادش را در تاريخ 28 خرداد ثبت كند.
حضور در مراسم تختي، زرافشان و محراب شاهرخي





جامعه ورزش كشور، امسال عزيزي را از دست داد. مرحوم زرافشان بيش از نيم قرن از مسابقات مختلف ورزشي عكس تهيه كرد. او تا زماني كه در قيد حيات بود در تمام دربي‌هاي تهران به عنوان عكاس حضور داشت اما وقتي از ميان رفت، علي كريمي در مراسم ختم او حاضر شد. عكاسان حاضر در مسجد كه از ديدن كريمي تعجب كرده بودند رو به جادوگر گفتند: «باز هم گلي به جمال تو.»
كريمي باز هم تفاوتش را نسبت به خيلي از فوتباليست هاي ديگر نشان داد. او در سالروز درگذشت جهان‌پهلوان تختي به ابن‌بابويه رفت. حضور او تمام حاضران را غافلگير كرد. جادوگر پس از شركت در مراسم سخنراني پيشكسوتان و مسوولان بر سر مزار تختي حاضر و اداي احترام كرد. اما فرداي دربي 74 كه پرسپوليس بازي را 3- 2 به سود خود پايان داد و در هواي سرد صبح جمعه 14 بهمن علي كريمي به عنوان تنها بازيكن حال حاضر پرسپوليس خود را در ساعت 10 صبح به قطعه 20 بهشت زهرا (س) رساند و در مراسم سالگرد محراب شاهرخي شركت كرد. او پس از آن بر مزار مرحوم دهداري رفت و با قرائت فاتحه، به پيشكسوت خود احترام گذاشت.





مصاحبه عليه عزيزمحمدي
پرسپوليس در دربي 73 شرايط خاصي داشت. تعداد زيادي مصدوم و چند محروم باعث شده بود تا حميد استيلي در اين بازي حذفي بسيار حساس روي نيمكت دستش خالي باشد. به طوري كه براي پر كردن نيمكت از دو گلر و بازيكناني مثل سيف‌اللهي استفاده كرد. در حالي كه استقلال تمام نفراتش را در اختيار داشت. تلاش‌هاي پرسپوليس هم براي به تعويق افتادن بازي نتيجه نداد. همه اينها پس از شكست صفر-3 مزيد بر علت شد تا علي كريمي در پايان بازي با انتقاد از عزيز محمدي رييس وقت سازمان ليگ، صحبت‌هاي تندي را به زبان آورد. اگرچه عزيز محمدي اين اتفاق را به حساب باخت پرسپوليس و فشار روحي رواني گذاشت و شكايتي از كريمي نكرد اما از او خواست كه هرچه در موردش مي‌داند حتماً بگويد. در همين راستا كميته انضباطي كريمي را احضار كرد. خيلي‌ها مي‌خواستند بفهمند كه جادوگر چه حرف‌هايي خواهد زد اما كريمي وقتي رو در روي مسوول كميته انضباطي نشست از برنامه‌هاي سازمان ليگ انتقاد كرد و اينكه چرا استقلال بايد 12 بازي از 17 بازي نيم فصل اولش را قبل از پرسپوليس برگزار كند و مسائل ديگر فوتبالي.
تقديم بازوبند كاپيتاني تيم ملي به نكونام
كارلوس كروش در نخستين ليست خود نام او را هم قرار داد. كريمي كه با آمادگي جسماني بسيار خوب از شالكه برگشته بود از همان روز اول به عنوان مهره تأثيرگذار مرد پرتغالي معرفي شد. وقتي كروش مي‌خواست در نخستين بازي كه جواد نكونام را هم داشت از او استفاده كند اين ذهنيت براي خيلي‌ها به وجود آمد كه بازوبند كاپيتاني به كدامشان مي‌رسد اما كريمي نخستين نشانه‌هاي تغييرش را با مصاحبه‌اي كوتاه در همين زمينه علني كرد. او گفت: «من براي بازوبند كاپيتاني به تيم ملي نيامدم و مطمئن باشيد كه نكونام كاپيتان خواهد بود.» اين اتفاق افتاد و تا امروز هم كه مرحله مقدماتي جام جهاني به پايان رسيده ادامه داشت. اگرچه نكونام در همان نخستين بازي و زماني كه بازوبند را بست از منش و رفتار كريمي به نيكي ياد كرد اما دو نكته مهم در مورد كريمي و كروش وجود دارد. اول اينكه جادوگر نه تنها هيچ وقت با سرمربي تيم ملي به مشكل نخورد بلكه هميشه از او حمايت كرد. كروش هم در تمام بازي‌هاي ملي هر وقت خواست نكته‌اي را گوشزد كند با حضور بودن نكونام در زمين، كريمي را به كنار خط دعوت مي‌كرد. او در پرسپوليس هم بازوبند را با كمال ميل به مهدوي‌كيا داد.
هديه پيراهن به چاق‌ترين پسر ايران




بازي برگشت پرسپوليس و صبا در قم يك تماشاگر ويژه داشت. تماشاگري كه نه درجايگاه ويژه بود، نه روي سكو، بلكه او كنار زمين نشسته بود. اين تماشاگر نوجوان به دليل وزن بسيار زيادش با مشكلات خاصي روبرو است. نيمه اول بازي كه تمام شد اتفاق جالبي رخ داد. علي كريمي كه در جريان بازي متوجه حضور اين شخص در كنار زمين شده و انگار شنيده بود پرسپوليسي هم هست به سمتش مي‌رود و با در آغوش گرفتن او پيراهنش را تقديمش مي‌كند. اين اقدام جادوگر با تشويق شديد سكونشينان همراه مي‌شود. اما كريمي در اواسط نيم فصل اول در حالي كه هنوز حميد استيلي سرمربي تيم بود به دليل مشكل اقامتي يكي از بازيكنان جوان پرسپوليس كه شب‌ها در اتاق دژباني درفشي‌فر استراحت مي‌كرد مصاحبه‌اي انجام داد و از باشگاه خواست توجهي هم به وضعيت اين بازيكن داشته باشند كه خوشبختانه همينطور هم شد و بازيكن مورد نظر همان روز با هماهنگي باشگاه مشكلش حل شد.
هديه تولد براي كروش
در اين چند سال اخير كمتر ديده بوديم كه علي كريمي براي مربيانش هديه تولد بگيرد. شايد هم اين كار را كرده و كسي نمي‌داند اما او براي كارلوس كروش سرمربي تيم ملي اين كار را كرد. جادوگر يك كيك شكلاتي 10 كيلويي كه روي آن نوشته شده بود:
Happy Birth day Queiroz را تهيه و توسط يكي از دوستانش در بين دو نيمه بازي ايران و قطر به يكي از همراهان تيم ملي تحويل داد. غير از كيك هديه ديگري هم تهيه شده بود. يك زنجير طلاي 10 ميليوني كه همه اينها كروش را غافلگير كرد و باعث شد تا او با خاطره‌اي بسيار خوش براي گذراندن تعطيلات موقت به كشورش برود. به هر حال رابطه خوب كريمي با كروش و ادامه آن، تاثير بسيار خوبي در تيم ملي خواهد داشت. در واقع وقتي بازيكن بزرگي مثل كريمي چنين احساس و رفتاري نسبت به سرمربي خود دارد تاثيرش در ساير بازيكنان هم ديده خواهد شد. او كروش را يك مربي كاملا حرفه‌اي مي‌داند.
اختلاف جزئی با دنيزلي




پرسپوليس در اردوي قطر بود و هنوز براي بازي با الهلال به عربستان نرفته بود. علي كريمي كه بعد از بازي تيم ملي با قطر نسبت به برگزاري اين اردو معترض بود در آنجا هم براي نخستين بار با سرمربي ترك تيمش به چالش خورد ظاهرا كريمي در سر ميز ناهار يا داخل اتوبوس و شايد هم در جلسه بازيكنان با دنيزلي، مشغول مكالمه با تلفنش بوده كه اين رفتار جادوگر اصلا به مذاق سرمربي تيم خوش نمي‌آيد. اين مساله باعث مي‌شود تا كريمي مدعي شود كه اگر دنيزلي او را نمي‌خواهد به تهران برگردد اما هر چه بود غائله با وساطت زادمهر و مهدوي‌كيا پايان مي‌يابد.
اين موضوع رسانه‌اي مي‌شود و جادوگر اصلا آن را تكذيب نمي‌كند اما مدعي مي‌شود كه اين مسائل طبيعي است. كريمي مقابل الهلال در تركيب اصلي قرار مي‌گيرد و بازي خوبي را هم به نمايش مي‌گذارد. او همين كه برخلاف خيلي از فوتباليست‌ها تكذيب نمي‌كند به نوعي به رسانه‌ها احترام مي‌گذارد اما از همه مهم‌تر رفتار حرفه‌اي‌اش بعد از اين اتفاق بود كه با مصاحبه‌هايش اين مساله را جمع مي‌كند تا حاشيه‌هاي تيمش بيشتر نشده و افزايش پيدا كند.
 

solo4

عضو جدید
زندگینامه آندرس اینیستا
آندرس اینیستا در سال 1996 در سن 12 سالگی و وقتی که استعداد یاب های بارسلونا او را در حال بازی برای آلباسته در تورنومنت برونت کشف کردند به بارسا پیوست.

بعد از آن او پله های ترقی را به سرعت تمام در تیم های پایه مختلف باشگاه طی کرد و در فصل 2000-01 به بارسا B رسید، جایی که زیر نظر مربی جوزپ ماریا گونزالوو به بازیساز اصلی تیم تبدیل شد.
رویای بازی در تیم اصلی برای آندرس سرانجام در اکتبر 2002 و در بازی لیگ قهرمانان برابر بروخه در بلژیک به حقیقت پیوست. بارسای ونگال آن بازی را برد و اینیستا نمایش فوق العاده ای داشت.
اکنون او چهره شناخته شده تیم است. اینیستا با تلاش زیاد و کار بی وقفه و همچنین با تکیه بر استعداد و مهارتهای بالایش جای ثابتی در ترکیب اصلی برای خودش باز کرده است. زیر سایه اسم های بزرگ تر در تیم، آندرس به یکی از ارکان اصلی در قهرمانی لیگ در فصل 2004-05 تبدیل شد، تا جایی که او بیشترین زمان حضور در زمین را در بین بازیکنان داشت. او در 35 بازی از 38 بازی لیگ بازی کرد و در 8 بازی در لیگ قهرمانان حضور داشت و دو گل نیز به ثمر رساند.
اما او در حقیقت در فصل 2005-06 خود را به عنوان بازیکن اصلی مطرح نمود. در آن فصل او جانشین ژاوی شد که به خاطر مصدومیت طولانی مدت بیرون بود و عالی کار کرد و نقش مهمی در تکرار قهرمانی لیگ و قهرمانی در لیگ قهرمانان داشت. او در 33 بازی از لیگ و 11 بازی از لیگ قهرمانان حضور داشت.
او در فصل 2006-07 به پیشرفت ادامه داد و باز هم یکی از بازیکنانی بود که بیشترین بازی ها را ادر تیم رایکارد نجام داد. وی در 37 بازی از 38 دیدار لیگ حضور داشت و 6 گل نیز به ثمر رساند و که بهترین آمار او تا آن زمان بود. این هافبک در فصل 2007-08، و اکنون با پیراهن شماره 8، به حضور دائمی در ترکیب ادامه داد تا این که به علت مصدومیت زانو چند دیدار پایانی را از دست داد.
اینیستا در فصل 2008-09، بهترین دوران خود را سپری نمود. او در مرکز یا جناح، تمام دنیا را با مهارت دریبل زنی و پا به توپ خود هیجان زده کرد. وی به یکی از عناصر اساسی موتور بارسا بدل شد، و با گل وقت های تلف شده در استمفورد بریج تیم را به فینال لیگ قهرمانان رساند.
در فصل 2009-10 در حالی که یکی از بازیکنان سرآمد تیم بود، مصدومیت عملکردش را تحت تأثیر قرار داد. او 29در بازی لیگ، 9 دیدار لیگ قهرمانان و 3 مسابقه ی جام حذفی حضور داشت.
علاوه بر این، اینیستا یکی از بازیکنان ثابت تیم ملی اسپانیا نیز هست. او در جام های جهانی 2006 و 2010 و همچنین یورو 2008 برای اسپانیا بازی کرد و از جمله کسانی بود که توسط لوئیس آراگونس مورد بیشترین استفاده قرار گرفت و به همراه اسپانیا قهرمان تورنومنت شد و جام را بالای سر برد.
بدون تردید اینیستا هرگز 11 جولای 2010 و گل پیروزی بخش خود را در دقایق پایانی وقت اضافه ی فینال جام جهانی برابر هلند فراموش نخواهد کرد. اینیستا با وجود جوانی، هر عنوانی را که وجود دارد فتح کرده است.
خصوصیات
آندرس اینیستا دید خوبی دارد، با سری بالا بازی می کند وسریع و باهوش است. این هافبک بازی را در خط دفاع بارسا B و پیش از آن تیم های پایه ی بارسا شروع کرد، اما در زمان حضورش در تیم اصلی وظایف تهاجمی بیشتری دارد. او در حال حاضر مهاجمی کامل است، همچنین قادر به بازی در خط میانی و هر دو جناح خط حمله ی بارسا می باشد.
اینیستا نه تنها انعطاف پذیر است، بلکه واقعاً حرفه ای می باشد و با وجود استعداد بالایش همچنان فروتن است. خصوصاً با استعداد است. این بازیکن اهل فوئنتیلبیا استانداردی را برای سایر هافبک های تهاجمی پدید آورده است. کارآ و باهوش، بازیخوانی عالی دارد و تهدیدی دائمی برای دفاع حریف می باشد.
شماره ی هشت بارسا هر سال بهتر می شود. همواره در حال یادگیری است، شوتزنی او به اوج رسیده و می تواند از هر دو پا استفاده کند، همان طور که با گل دراماتیک دقایق پایانی خود در استمفورد بریج به ما نشان داد.

اندرس اینیستا ستاره خط میانی بارسا در تاریخ 3 اوریل 2011 صاحب فرزندی شد که نام اورا والریا نهاد!
 

سهراب1991

عضو جدید


کارلس پویول فوتبالش را از تیم محلی دهکده کوچکی به نام لاپوبلا ده سگور که در آن متولد شده بود آغاز کرد. استعداد او خیلی زود توجهات را به خود جلب کرد و در سن هفده سالگی جذب آکادمی بارسا در لاماسیا شد.

او به سرعت به ترکیب ثابت تیم دوم بارسا رسید و سپس پیشرفت کرد تا در دوم اوکتبر 99 به دستور لوئیز فن گال در برابر وایادولید کار خود را با تیم اصلی بارسا آغاز کرد. بازیهای او بیشتر و بیشتر شد تا اینکه او پست دفاع راست را به طور کامل از آن خود کرد. وی با استفاده از عزم و اراده بسیار قویش و همچنین با تلاش بسیار زیاد، کارلس پویول خود را با پست دفاع مرکزی وفق داد.
در فصل 2003-2004، او به عنوان کاپیتان سوم تیم انتخاب شد و نقش حیاتی در پیشرفت و صعود تیم به رده های بالای جدول لیگ را ایفا کرد. پویول در آن فصل 27 بازی در لیگ و 7 بازی در جام یوفا انجام داد.
با این حال، کارلس پویول تا فصل 2004-2005 برای کسب اولین جام خود با بارسا انتظار کشید. او در آن مقطع کاپیتان نخست تیم اصلی بارسا و یکی از ارکان موفقیت تیم رایکارد در قهرمانی در لیگ بود. در پایان فصل، رویای او به حقیقت پیوست و او جام قهرمانی لیگ را در نو کمپ بالای سر برد.
در طی فصل 2005-2006، او به همان خوبی فصل قبل بازی کرد. کاپیتان بارسا این افتخار را داشت که قبل از بلند کردن جام قهرمانی لیگ قهرمانان در پاریس پس از پیروزی خاطره انگیز برابر آرسنال در استادو فرانس، و قبل از بازی با اسپانیول در لیگ تیمش به عنوان قهرمان لیگ معرفی شود. پویول در کل فصل تنها پنج بازی را از دست داد که هیچ کدام به خاطر مصدومیت نبود. در سه بازی او به دستور سرمربی فرانک رایکارد به استراحت پرداخت و در دو بازی دیگری که بازی نکرد محروم بود. او همچنین یک گل در پیروزی خانگی 5-0 برابر رئال سوسیه داد در 30 اکتبر 2005 به ثمر رساند.
کارلس پویول یکی از اعضای تیم ملی اسپانیا نیز هست و در جام جهانی 2002 و جام ملتهای اروپا 2004 و جام جهانی 2006 به همراه این تیم شرکت کرد.



خصوصیات و ویژگی ها
کارلس پویول بازی خود را در تیم اصلی بارسا به عنوان دفاع راست شروع کرد اما رفته رفته به یک دفاع وسط عالی تبدیل شد. او شایستگی هایش را با تلاش بسیار زیاد و نظم و انظباط خود در درون زمین نشان داده است. او یک بازیکن نمونه نیز به شمار میرود، او هیچ گاه کارها را وقتی باید از حمله به دفاع رفت پیچیده نمی کند.
همچنین اگر شرایط ایجاب کند، توانایی بازی در پست دفاع چپ را نیز داراست. اگرچه او خیلی بلند قد نیست (178 سانتیمتر)، قدرت بدنیش او را در هوا بسیار قوی کرده است و در دفاع نفر به نفر با مهاجمینی که از او بلند قد تر هستند بسیار تواناست. وی همچنین علاقه زیادی به شرکت در حمله ها به خصوص روی ضربات آزاد و کرنرها دارد.
بیش از هر چیز، کارلس پویول به خاطره خصوصیات شخصیتیش و توانایی هایش برای هدایت تیم به عنوان کاپیتان و تعصبی که به پیراهن بارسا دارد الگوی تمام بازیکنان است. او یک مثال ایده آل از یک بازیکن در اختیار تیم است و وقتی که باید جلوی حمله تیم مقابل را بگیرد، دست به هیچ کار اضافه ای نمی زند.
افتخارات
بارسلونا
05- 2004 : لالیگا
06- 2005: سوپرجام اسپانیا
06- 2005: لالیگا
06- 2005: لیگ قهرمانان اروپا
07- 2006: سوپرجام اسپانیا

تیم ملی اسپانیا
2000: مدال نقره بازی های المپیک سیدنی
2008: مدال طلای بازی های یورو 2008

مشخصات فردی
نام:کارلس پویول سافورکادو
پست:مدافع
محل تولد:لا پبلا ده سگور
تاریخ تولد:1978-04-13
قد:178 سانتیمتر
وزن:80 کیلوگرم

کارلس پویول فوق العاده هست
مدافع باتعصب و فوق العاده بارسلون
یکی از دلایلی طرفدار بارسا شدم پویول بود هیچوقت فراموشش نمیکن..........

 

سهراب1991

عضو جدید



يواخيم لو، سوم فوريه سال 1960 در شوناو در شوارتزوالد (جنگل سياه) آلمان به دنيا آمد.
يواخيم لو كه او را يوگي خطاب مي‌كنند، دوران كوركي و نوجواني‌اش را در محل تولد خود در شوناو گذراند. پس از اتمام مدرسه ابتدايي به دبيرستان فني رفت و در ژوئن 1977 آنجا را ترك كرد. در همان زمان، در حالي كه ‌در كليسا به كشيش در هنگام عبادت كمك مي‌كرد، در تيم شوناو 1896 هم بازي مي‌كرد، تيمي كه در آنجا استعداد او كشف شد. قدم بعدي در راه تبديل شدن به فوتباليست حرفه‌اي، انتقال به تيم اينتراخت فرايبورگ بود.
فعاليت حرفه‌اي لو ازسال 1978 در تيم فرايبورگ آغاز شد كه به تازگي به بوندسليگاي 2 صعود كرده بود. وي دو سال بعد‌، اين تيم ليگ 2 را ترك كرد و در بوندسليگا به تيم فا. اف. ب. اشتوتگارت پيوست والبته در ابتدا مجبور بود روي نيمكت بنشيند. اين مهاجم در اولين فصل حضورش (81-1980) چهار بار به ميدان آمد، اما در اين فصل موفق به زدن هيچ گلي نشد. پس از يك فصل نارضايت بخش در بوندسليگا، به اينتراخت فرانكفورت رفت. در آنجا در 24 بازي 5 گل به ثمر رساند.
در ژوئن سال 1982 پيشنهادي از تيم دسته دومي فرايبورگ دريافت كرد و به اولين تيم حرفه‌اي‌اش بازگشت. فرايبورگ به تازگي ورنر اولك را به عنوان مربي به خدمت گرفته بود كه مانند لو، دو سال را در اين تيم سپري كرده بود. در فصل 83-1982 لو هشت گل زد و در تمامي 34 بازي تيمش حضور داشت. در سال دوم،‌ لو بهترين فصل عمر فوتبالش را گذراند: وي در 31 بازي بوندسليگاي 2، 17 گل وارد دروازه حريفان كرد.
بعد از اين فصل،در تابستان 1984 به كارلسروهه در بوندسليگاي 1 منتقل شد. اما مانند فصولي كه در اشتوتگارت و فرانكفورت بود، نتوانست نمايش خوبي از خود ارائه دهد. او در 24 بازي، تنها موفق به زدن دو گل شد و بيشتر به عنوان يار ذخيره وارد زمين مي‌شد. پس از اين فصل نااميدكننده، دوباره به فرايبورگ رفت و در آنجا چهارسال در بوندسليگاي دو بازي كرد. از 1985 تا 1989 لو 116 بازي انجام داد و 38 گل هم به ثمر رساند. دو فصل اول بسيار موفقيت‌اميز بودند ( هرفصل 37 بازي و به ترتيب 12 و 17 گل زده)، با اين وجود در دو فصل بعد، فقط توانست 7 و 2 گل بزند.
او در 52 بازي در بوندسليگا هفت گل زد و در بوندسليگاي دو نيز 252 بازي انجام داد و 81 گل زد كه همه آنها را براي فرايبورگ به ثمر رساند. به علاوه وي چهار بار نيز در تيم ملي زير 21 ساله هاي آلمان بازي كرد. پس از آن از سلا 1989 تا 1992 در تيم شافهاوزن سوئيس و سپس دو سال در تيم وينترتور بازي كرد.


دوران مربيگري

مربي باشگاهي

يواخيم لو در سوئيس به عنوان مربي، هدايت تيم جوانان وينترتور را به عهده گرفت و همزمان به عنوان بازيكن در ناتسيونال ليگا ( ليگ فوتبال سوئيس) B هم بازي مي‌كرد. ‌در سال 1994 بعد از انتقالش به تيم دسته اولي سوئيسي فرائن‌فلد، مربي اين تيم شد.
در همان زمان يك دوره آموزشي به عنوان مربي فوتبال را شروع كرد، اما اين دوره را به پايان نرساند. علت آن هم پيشنهادي بود كه از طرف رولف فرينگر، كه در سال 1995 مربي جديد اشتوتگارت شده بود، ‌مطرح شده و از لو خواسته بود كه دستيارش شود و او هم پذيرفته بود. با اين حال، اين تيم در فصل 96/1995 با كسب رتبه دهم جدول نتوانست با وجود انتظارات به جام يوفا راه پيدا كند. گرهارد ماير فورفلدر، رئيس آن زمان باشگاه اشتوتگارت هم كه نمي‌خواست بر سر راه فرينگر كه در اين ميان پيشنهاد مربيگري تيم ملي سوئيس را پيش رو داشت، مانعي ‌ايجاد كند، دستيار او، لو را چهار روز قبل از شروع فصل جديد 1997/ 1996 در 14 آگوست سال 1996به عنوان مربي، و بعد از شش بازي متوالي بدون شكست،‌ در 21 سپتامبر همان سال به عنوان سرمربي انتخاب كرد. اما لو در اولين بازي به عنوان سرمربي، در مقابل فورتونا دوسلدورف شكست خورد.
مثلث جادويي كراسيمير بالاكوف،‌ جوواني البر، و فردي بوبيچ تحت هدايت يواخيم لو، در بوندسليگا غوغا به پا مي‌ كرد و اين تيم در پايان فصل 97/1996 نيز در فينال جام حذفي آلمان در برلين، با پيروزي 2 بر 0 در مقابل انرژي كوتبوس، فاتح اين جام شد. يك سال بعد از آن، اشتوتگارت به فينال مسابقات جام در جام اروپا رسيد كه در آن ديدار در استكهلم با يك گل مغلوب چلسي لندن شد.
در كنار رسيدن به فينال،‌ لو با اشتوتگارت به رتبه چهارم بوندسليگا دست يافت. لو در اول جولاي 1998 به تيم فنرباغچه استانبول تركيه رفت كه فعاليتش در آنجا،‌ تنها پس از گذشت يك فصل، در تاريخ 29 مه 1999 پايان يافت.
وي بلافاصله بعد از آن مربي كارلسروهه آلمان شد. اين تيم پس از يازده سال حضور در بوندسليگا، در سال 1998 يك بار ديگر به دسته پايين‌تر سقوط كرده بود و از آنجايي كه نتوانسته بود بلافاصله در فصل بعد به دسته اول صعود كند، در تاريخ 25 اكتبر 1999، مربي اين تيم، ‌راينر اولريش بركنار شده و لو جانشين وي شد. لو هم كه در 18 بازي فقط به يك پيروزي رسيد، قبل از پايان فصل از كار بركنار شد.
پس از نيم سال بيكاري،‌ در 20 سپتامبر 2000 هدايت تيم آدانااسپور تركيه را به دست گرفت. در آنجا نيز به علت عدم نتيجه‌گيري، در 4 مارس سال 2001 اخراج شد.
در 10 اكتبر 2001 بازهم پس از نيم سال بيكاري، مربي تيم تيرول اينسبروك اتريش شد. لو در اين تيم، افتخارات مربي قبلي، كورت يارا (قهرماني ليگ در سال‌هاي 2000 و 2001) را ادامه داد و در سال 2002 آخرين قهرماني ليگ فوتبال اتريش را براي اين تيم به ارمغان آورد. در همان سال باشگاه تيرول پس از سلب مجوز حضور در بوندسليگاي اتريش منحل شد. بدين ترتيب مبحث تيرول در 18 ژوئن 2002 براي لو خاتمه يافت. بعد از گذشت يك سال بي‌تيمي،‌در 4 ژوئن سال 2003 مربي آستريا وين اتريش شد. پسس از يك شكست 0 بر 2 در برابر تيم ته جدولي اف. ث. كرنتن، در مارس 2004 از كار بركنار شد،‌ گرچه آستريا در صدر جدول بود.



مربي تيم ملي

در سال 2004 بعد از جام ملت‌هاي اروپا و كناره‌گيري رودي فولر از سمت سرمربي تيم ملي، در جولاي 2004 لو در كنار مربي جديد تيم ملي، يورگن كلينزمان كه به همراه او در مدرسه ورزش فدراسيون فوتبال ميتل راين در هنف، دوره مربيگري را به پايان رسانده بود و نيز مدير جديد تيم، اوليور بيرهوف، كادر سه نفره هدايت تيم ملي را تشكيل داد. در جام كنفدراسيون‌ها سال 2005، و نيز در جام جهاني سال 2006 تيم ملي آلمان در رتبه سوم قرار گرفت.
يواخيم لو در 12 جولاي 2006 به عنوان سرمربي جديد تيم ملي فوتبال آلمان معرفي شد. اين انتخاب وقتي صورت گرفت كه كلينزمان تصمصم گرفت قراردادش را كه تا 31 جولاي 2006 اعتبار داشت، تمديد نكند. ابتدا با لو قراردادي دو ساله امضاء شد. وي هدف ورزشي‌اش را قهرماني در جام ملت‌هاي سال 2008 اروپا ناميد و گفت كه مي‌خواهد روش رهبري خود و كلينزمان را ادامه دهد. او پس از اوتو نرتس و اريش ريبك،‌ سومين مربي تيم ملي آلمان است كه خود هيچ‌گاه در تيم ملي بزرگسالان اين كشور بازي نكرده است.
اولين حضور او به عنوان سرمربي بر روي نيمكت تيم ملي، در 16 آگوست 2006 در پيروزي 3 بر 0 مقابل تيم سوئد بود. سه بازي بعدي نيز بدون گل خورده، با پيروزي همراه بود (سومين بازي، 13 بر 0 مقابل سن مارينو)، به طوري كه او اولين مربي تيم ملي آلمان است كه با چهار پيروزي بدون گل خورده ( 0 : 19 ) كارش را شروع كرد. پيش از وي فقط رودي فولر توانسته بود با سه پيروز آغاز كند، اما تيمش يك گل در ديدار با اسپانيا كه 4 بر 1 شد، دريافت كرد. تيم آلمان با هدايت لو در پنجمين پيروزي در ديدار انتخابي جام ملت‌هاي اروپا در اسلواكي ( 1 : 4 ) اولين گل را خورد. با پنج پيروزي در آغاز، يواخيم لو موفق‌ترين مربي در شروع است. ششمين باري در مقابل قبرس (1 : 1) در 15 نوامبر، اولين بازي‌اي بود كه تيم لو نمايش چندان خوبي نداشت. در 7 فوريه 2007 اين تيم در ديداري دوستانه در برابر سوئيس 3 بر 1 به برتري رسيد. در 24 مارس نيز در يك ديدار حساس در مقابل جمهوري چك در مسابقات انتخابي جام ملتهاي اروپا، اين تيم 2 بر 1 پيروز شد.
اولين شكست در دوران لو در 28 مارس در يك ديدار تداركاتي مقابل دانمارك ( 0: 1 ) به وقوع پيوست. لو در آن بازي از شش بازيكن تازه‌وارد و يك بازيكن از ليگ دسته دوم استفاده كرد. در 22 آگوست 2007 تيم او كه به دليل داشتن چند بازيكن مصدوم ضعيف شده بود، در انگليس 2 بر 1 بر اين تيم غلبه كرد.
س از صعود زودهنگام تيم ملي آلمان به رقابت‌هاي جام ملت‌هاي اروپا با تساوي بدون گل در ايرلند، اين تيم در 17 اكتبر در ورزشگاه آليانتس آره‌نا در مونيخ با يك نمايش ضعيف،‌ 3 بر 0 از جمهوري چك شكست خورد و سبب شد تا تيم چك نيز پيش از موعد به جام ملت‌هاي 2008 اروپا در سوئيس و اتريش راه پيدا كند. اين اولين شكست لو در تيم ملي آلمان در يك بازي رسمي بود.
تيم ملي آلمان تحت رهبري او تا 18 نوامبر 2008، 24 پيروزي (73%)، 5 تساوي (15%) و 4 شكست (12%) به دست آورد، نتايجي كه تاكنون بهترين آمار يك مربي در تيم ملي فوتبال آلمان مي‌باشد. با هدايت او، تيم ملي آلمان در جام ملت‌هاي 2008 اروپا، پس از 12 سال، بازهم به مرحله حذفي راه يافت. در آخرين ديدار مرحله مقدماتي در گروه B، تيم آلمان فقط به يك تساوي در مقابل اتريش، م
يزبان بازي‌ها نياز داشت تا به مرحله بعدي صعود كند. در اين ديدار، ‌به علت بروز غيرمنتظره و ناگهاني رفتاري احساسي، و مشاجره ميان دامير اسكومينا، داور چهارم بازي، يوزف هيكرزبرگر، سرمربي اتريش،‌ و نيز يواخيم لو، هردو مربي در دقيقه 40 از نيمكت اخراج شده و مجبور شدند بقيه بازي را از روي سكوها دنبال كنند. پس از اخراج لو، دستيار وي، هانسي فليك هدايت تيم را در دست گرفت. بازي با يك گل به سود آلمان به اتمام رسيد. براي ديدار بعدي در مرحله يك چهارم نهايي در مقابل پرتغال (3 : 2) نيز از سوي هيئت كنترل و كميته انضباطي اتحاديه فوتبال اروپا،‌ بازهم لو بازي را از روي سكوها تماشا كرد. در بازي نيمه نهايي برابر تركيه، ‌تيم المان 3 بر 2 به پيروزي رسيد و در فينال با اسپانيا رو به رو شد. اين بازي اما با يك گل به نفع اسپانيا تمام شد و اين تيم به قهرماني اروپا رسيد.
زندگي شخصي

لو در دوران مدرسه در رشته بازرگاني خارجي فارغ‌التحصيل شد. او در ويره در حومه شهر فرايبورگ زندگي مي‌كند و متاهل است.
فعاليت‌هاي جنبي

يواخيم لو از سال 2000 نايب رئيس بنياد فوتبال جوانان است كه‌ يك پورتال اينترنتي براي هواداران جوان فوتبال و فوتبال خياباني جهاني است كه يك كار شبكه‌اي جهاني است واز سوي پروژه‌هاي اجتماعي فوتبال حمايت مي‌شود. در هيئت رئيسه اين بنياد چند بازيكن قديمي و فعلي ديگر تيم ملي آلمان از جمله يورگن كلينزمان،‌ آندرياس كوپكه، ينس لمان، كريستف متزلدر و پي‌ير ليت بارسكي نيز حضور دارند.
 
بالا