masimemahdi
عضو جدید
بيوپليمرها به وسيله و روشهاي مختلفي توليد ميشوند. منشأ اين پليمرها ميتواند منابع تجديدپذير گياهي، حيواني و يا فسيلي باشد. امروزه انواع مختلفي از پليمرهاي قابل تجزيه درمحيط زيست كه به اختصار به آنها BDP ميگويند در بازار وجود دارد كه ميتوانند به اشكال مختلفي از كمپوستها يا مواد تبديل شوند.
اين بيوپليمرها قبلاً توسط منابع تجديدپذير توليد ميشدند (مثلاً پلي لاكتيك اسيد(PLA) و پلي هيدروكسي آلكانوات (PHA) كه از خانواده پلياسترها هستند.) براي ساخت پليمرهاي قابل تجزيه در محيطزيست حتي ميتوان از بازماندههاي كارخانجات و صنايع غذايي نيز استفاده كرد. به طور مثال يك كارخانه كه انواع چيپس سيبزميني و ساير فرآوردههاي مربوط به سيبزميني را توليد ميكند به عنوان يك محصول جانبي نوعي پلاستيك با نام تجاري Solanyl نيز ميسازد!
بايد به خاطر داشت كه عامل تعيينكننده در تجزيهپذيري پلاستيكها در محيط زيست، منشأ توليد آنها (يا به عبارت ديگر مواد اوليهشان) نيست، بلكه فقط ساختار شيميايي پلاستيك است كه اين خاصيت را ايجاد ميكند. بدين جهت مواد تجديدپذير و قابل بازيافت تنها مواد اوليه ساخت اين پليمرهاي دوست محيط زيست نيستند، بلكه نفت خام هم منبعي عالي براي توليد اين پليمرها است و اتفاقاً پليمرهاي زيست محيطي كه از نفت خام به دست ميآيند، به خوبي در محيط تجزيه ميشوند.
پليمرهاي كلاسيك و معمولي با منشأ نفتي، در بازار جهاني پلاستيك با هم رقابت تنگاتنگي دارند و حاكم بودن و سابقه طولاني توليد و مصرفشان باعث شده كه دانش فني جهاني در مورد آنها بسيار بالا باشد ولي همراه ساختن اين پلاستيكهاي نفتي و پلاستيكهايي با منشأ مواد تجديدپذير و زيستي به احتمال زياد ميتواند عامل موفقيت صنايع پلاستيك در سالهاي آينده باشد.
بدين منظور سازندگان پلاستيكهاي زيستمحيطي تصميم گرفتهاند كه بهبود خواص و قابليتهاي جديد پلاستيكهاي تركيبي را (كه از مخلوط ساختن پلاستيكهايي با منشأ نفتي و پلاستيكهاي زيست محيطي به دست ميآيند) به صنايع نشان دهند. به طور مثال تركيبي از نشاسته خالص گياهي و پلياسترهاي مصنوعي قابل تجزيه، امروزه براي ساخت چندين محصول پلاستيكي به كار ميرود و چرخه عمر كوتاهتري در مقايسه با پلياسترهاي خالص تجزيهپذير دارد.
بنابراين ميتوان گفت كه بيوپليمرهاي نفتي ميتوانند كمك و همراه مؤثري براي پيشرفت بازار پليمرهاي تجزيهپذير در محيط زيست باشند. در بازار جهاني پلاستيك كه وابستگي شديدي به نفت خام دارد، ورود پليمرهاي نو شونده شرايط بيشماري را براي پيشرفتهاي آينده ايجاد ميكند.
اين بيوپليمرها قبلاً توسط منابع تجديدپذير توليد ميشدند (مثلاً پلي لاكتيك اسيد(PLA) و پلي هيدروكسي آلكانوات (PHA) كه از خانواده پلياسترها هستند.) براي ساخت پليمرهاي قابل تجزيه در محيطزيست حتي ميتوان از بازماندههاي كارخانجات و صنايع غذايي نيز استفاده كرد. به طور مثال يك كارخانه كه انواع چيپس سيبزميني و ساير فرآوردههاي مربوط به سيبزميني را توليد ميكند به عنوان يك محصول جانبي نوعي پلاستيك با نام تجاري Solanyl نيز ميسازد!
بايد به خاطر داشت كه عامل تعيينكننده در تجزيهپذيري پلاستيكها در محيط زيست، منشأ توليد آنها (يا به عبارت ديگر مواد اوليهشان) نيست، بلكه فقط ساختار شيميايي پلاستيك است كه اين خاصيت را ايجاد ميكند. بدين جهت مواد تجديدپذير و قابل بازيافت تنها مواد اوليه ساخت اين پليمرهاي دوست محيط زيست نيستند، بلكه نفت خام هم منبعي عالي براي توليد اين پليمرها است و اتفاقاً پليمرهاي زيست محيطي كه از نفت خام به دست ميآيند، به خوبي در محيط تجزيه ميشوند.
پليمرهاي كلاسيك و معمولي با منشأ نفتي، در بازار جهاني پلاستيك با هم رقابت تنگاتنگي دارند و حاكم بودن و سابقه طولاني توليد و مصرفشان باعث شده كه دانش فني جهاني در مورد آنها بسيار بالا باشد ولي همراه ساختن اين پلاستيكهاي نفتي و پلاستيكهايي با منشأ مواد تجديدپذير و زيستي به احتمال زياد ميتواند عامل موفقيت صنايع پلاستيك در سالهاي آينده باشد.
بدين منظور سازندگان پلاستيكهاي زيستمحيطي تصميم گرفتهاند كه بهبود خواص و قابليتهاي جديد پلاستيكهاي تركيبي را (كه از مخلوط ساختن پلاستيكهايي با منشأ نفتي و پلاستيكهاي زيست محيطي به دست ميآيند) به صنايع نشان دهند. به طور مثال تركيبي از نشاسته خالص گياهي و پلياسترهاي مصنوعي قابل تجزيه، امروزه براي ساخت چندين محصول پلاستيكي به كار ميرود و چرخه عمر كوتاهتري در مقايسه با پلياسترهاي خالص تجزيهپذير دارد.
بنابراين ميتوان گفت كه بيوپليمرهاي نفتي ميتوانند كمك و همراه مؤثري براي پيشرفت بازار پليمرهاي تجزيهپذير در محيط زيست باشند. در بازار جهاني پلاستيك كه وابستگي شديدي به نفت خام دارد، ورود پليمرهاي نو شونده شرايط بيشماري را براي پيشرفتهاي آينده ايجاد ميكند.