بیماری های گیاهان زراعی

رامین قاسم نتاج

اخراجی موقت
غرقابی:
M. incognita ، M. javanica ، M. arenaria پارازیت های مهمی در برنج های کشت شده در مناطق پست نمی باشند مگر در نشاء ه‌ای خزانه ، که می توان در صورت امکان توسط غرقاب آن را کنترل کرد. اگر چه M. oryzaeمی تواند در بعضی از شرایط غرقابی زنده بماند، می توان این نماتد را در عمق بیشتر از 10 سانتیمتر کنترل کرد (Segeren-V.d. oever and Sanchit-Bekker, 1984). عدم مسطح سازی و هموار سازی ضعیف یک مشکل اساسی در مناطق غرقاب مرتفع کشت برنج است. M. graminicola بعد از غرقاب به صورت نرمال باقی می ماند ولی می توان از خسارت به محصولات با افزایش نشاء برنج در خاک های غرقاب اجتناب کرد بنابراین از حمله نماتد به ریشه جلوگیری می شود (Bridge and Page, 1982). ادامه غرقاب کردن اثر بسیار زیادی در کنترل M. graminicola در ویتنام دارد (Kinc, 1982). همچنین در فیلیپین ممکن است از کاهش محصول به دلیل M. graminicolaممانعت شود یا این میزان زمانی که برنج از ابتدا غرقاب شده و این حالت تا آخرین مرحله رشد گیاه باقی می ماند کاهش یابد (Soriano et al, 2000). در فیلیپین شیوع خسارت M. graminicolaدر مزارع برنج منجر به کاهش در دسترس بودن آب مورد نیاز برای کشاورزی شده، و اساسا نماتد در مناطقی که بطور دائم غرقاب نبوده اند یافت شده است (Prot, 1994a; Prot et al, 1994). غرقاب کردن خاک به مدت 3 هفته قبل از نشاء کاری برای کنترل علف های هرز اغلب با صرفه اقتصادی بیشتر روش خیس کردن مستقیم بذر در حد اشباء و نه با غرقاب کردن خاک جایگزین می شود. کشاورزان همچنین به استفاده تناوبی بیشتر از ادامه غرقابی برای نگهداشتن آب علاقه نشان می دهند، این دو روش مدیریت اب به لاروهای جوان M. graminicolaاجازه پارازیت کردن ریشه ها را در خاک می دهد، زیرا هیچ کدام از این دو قادر نیستند شرایط غرقابی را متناوبا انجام نمی دهند (Prot, 1994a). متراکم کردن خاک قبل از نشاء کاری و ادامه غرقاب زودهنگام جمعیت M. graminicola و M. triticorizae را در مزارع برنج هند کاهش می دهد (Garg et al, 1995).
مقاومت
تعدادی ارقام برنج به گونه های Meloidogyne مقاوم هستند، هر چند تعداد کمی از آنها مقاومت واقعی دارند. Diomande (1984) به این نتیجه رسید که رقم های O. glaberrimaدر مقابلM. incognita مقاوم هستند، رقم های O. sativa حساس بوده اند هرچند بعضی از آنها اصلاح شده اند، رقم های IRAT109، IRAT112، IRAT133، IRAT106 و کولتیوار سنتی ، CG-18 نیز متحمل هستند. رقم های برنج IR28، IR459 و P24 به نماتدهایM. incognita ، M. javanica ، M. arenaria مقاوم هستند (نژادهای 2 و3 و4) و A95، Giza171 و Giza172 در مقابل M. incognita ( نژاد 3) و M. javanicaمقاوم هستند (Ibrahim et al, 1983). رقم های IR20، Ikongpao Faro 21 و 27 جمعیت کمتری ازM. incognita را در نیجریه در بر می گیرند (Babatola, 1980; Fademi, 1987).O. glaberrima در برابر نماتد M. graminicola مقاوم است، و بعضی از نتاج های حاصل از تلاقی های بین گونه ای با O. sativa حساسیت کمتری را نشان می دهند (Plowright et al, 1999). اکثر رقم هایO. sativaدر برابر نماتدM. graminicola حساس هستند، برای مثال تمام 80 رقم تست شده در لائوس در برابر M. graminicola حساس بوده اند( Manser, 1971) اگرچه گزارش شده تعدادی از ارقام هندی، تایلندی و آمریکایی در برابر M. graminicolaمقاوم هستند (Roy, 1973) که نشانگر این مطلب است که میزان متحمل بودن رقم های برنج در برابر M. graminicola تحت تاثیر کشت و رشد محصول قرار می گیرند، که در مناطق مرتفع یا در شرایط غرقابی هستند (Tandingan et al, 1996).
تناوب محصول
محصولاتی که به طور قطعی به نماتد M. graminicolaمقاوم هستند و یا میزبان ضعیفی برای آنها هستند می توانند در تناوب برای کاهش جمعیت نماتد استفاده شوند، از قبیل : کرچک، لوبیای چشم بلبلی، سیب زمینی شیرین، سویا، آفتابگردان، کنجد، پیاز، شلغم، لوبیا، کنف و بامیه (Rao, 1986). زمانیکه برنج بعد از خردل کشت شود جمعیت M. graminicola درون خاک کاهش می یابد (Brassica campestris subsp. Oleifera) و guzitil (Guizotia abbysinica) در بنگلادش (Rahman, 1990). تناوب طولانی مدت، بیش از 12 ماه، نیازمند جمعیت M. graminicolaدر خاک به میزان کمی دارد. ابداع آیش کردن در تناوب نیز یکی از راه های کنترل نماتد است ولی برای موثر بودن آیش باید عاری از علف های هرز میزبان باشد (Roy, 1978) و بنابراین در بسیاری از محیط ها غیر قابل اجراست. اگرچه یک علف هرز Eclipta alba برای نماتد M. graminicola سمی است و می تواند هنگام رشد با خاک مزرعه برای کشتن نماتدها ترکیب شود (Prasad and Rao, 1979b).
تصحیحات خاک
استفاده از مخلوط ضایعات چای بدون کافئین وآب سنبل برای کنترل M. graminicolaپیشنهاد شده است (Roy, 1976). و همچنین کاهش جمعیت اندکی توسط ادامه تشکیل مواد گیاهی خرد شده، علف هفت بند، Ageratum، Mikania و همچنین آب سنبل گزارش شده است (Roy, 1976b).
آفتاب دهی خاک
روشی است که می تواند در مقیاس های کوچک موثر باشد، از قبیل بستر خزانه. در این کار از ورقه های پلی اتیلنی روشن که در سطح بستر برای مدت 3-4 هفته در شرایط آفتابی می کشیم استفاده می شود. این عمل می تواند جمعیت Meloidogyne spp. را کاهش می دهد. در بستر برنج بیش از 80٪ رشد جوانه ها افزایش می یابد ( Ganguly et al., 1996).
مواد شیمیایی
تیمار بذر، غوطه ور ساختن ریشه، خیساندن خاک و تلفیق خاک روش هایی است که ر آزمایشگاه های هند با دامنه های مختلف موفقیت آزمایش شده اند (Rao et al., 1986a; Rahman and Das, 1994). ولی میزان عملی بودن و کاربرد اقتصادی آنها تخمین نزده شده است0 کاربوفوران و دیازینون در ویتنام هنگامی که در آب آبیاری استفاده شد باعث کنترلM. graminicola شد (Kinh, 1982) ولی این میزان استفاده بسیار خطرناک است. تیمار بذر با چریش بر پایه آفت کشی می تواند جمعیت و میزان خسارت ایجاد شده توسطM. graminicola را کاهش دهد (Das and Deka, 2002).
تشخیص
وجود جمعیت نماتد Meloidogyne را در ریشه های برنج می توان توسط تکنیک رنگ آمیزی استاندارد ریشه مشخص کرد (بخش 3)، بوسیله استخراج ریشه می توان لاروهای جوان تفریخ شده و نرها را جداسازی کرد و مخلوطی از ریشه های خیسانده شده و ریشه های رنگ آمیزی شده با وزن مشخص می تواند یک راه عملی در شناسایی جمعیت نماتدهای ماده بدون تحرک در ریشه باشد، ارزیابی شدت خسارت ریشه با توجه به تعداد گالهای ایجاد شده روی آن ( شاخص ریشه گره هی) یک روش سریع و عملی است ولی این روش در برنج کمی مشکل است. یک سیستم سنجش مفید، فقط سنجیدن در صد ریشه های بزرگ آلوده شده توسط گال های نوک ریشه ایجاد شده توسط Meloidogyne روی برنج است (Diomande, 1984) و استفاده از این سیستم، نمودار سنجش گره ریشه های برنج برای استفاده از درصد واقعی گال های ریشه ها برای تعیین و سنجش وسعت خسارت ایجاد شده توسط M. graminicola روی برنج توصیه شده است، (شکل 4-9) همچنین این روش را می توان برای گونه های دیگر ریشه گره هی بکار برد.
Hirschmanniella
تعدادی گونه های Hirschmanniella که جمعا به عنوان نماتدهای ریشه برنج شناخته می شوند، پارازیت برنج در مناطق آبیاری شده، کم ارتفاع و آب عمیق هستند ( جدول 4-1) این نماتدها در مزارع غرقاب شده و اساسا در مناطق کشت برنج یافت می شوند. آنها از برنج های چین، هند ( شامل اسکیم)، نپال، پاکستان، بنگلادش، سریلانکا، ژاپن، کره، فیلیپین، ویتنام، مصر، غرب آفریقا، برزیل، پرتقال و اخیرا ایران (Minassian and Barooti, 1997) گزارش شده اند. گونه معمول به ثبت رسیده H. oryzae است ولی در نوشته های اخیر توجه به تمام گونه های Hirschmanniella وجود دارد. جستجو در ریشه های برنج برای نامگذاری زیرنامH. oryzae انجام گرفته است (Taylor, 1969) هفت گونه این نماتد که به برنج خسارت می زنند تا بحال گزارش شده است (H. belli، H. gracilis، H. imamuri، H. Mexicana(=H. caudacrenaH. mucronata، H. oryzae و H. spinicaudata) (جدول 4-1(، ضمن اینکه بیش از 12 گونه در ریشه برنج یافت شده است (H. diversa، H. dubia، H. indica، H. kaverii، H. magna، H. mangaloriensis، H. marina، H. microtyla، H. nghetinhiensis، H. ornata، H. shamimi و H. thornei). به تنهایی در برنج چین 17 گونه یافت شده است (Li, 1987; Zhang, 1987; Wu et al., 1995; Gao et al., 1999; Vang and Pan, 1999; Liao et al., 2000). 4 گونه از این نماتد در علف های هرز مزارع برنج گزارش شده است (H. asteromucronata، H. furkata، H. obesa و H. truncate).
علائم خسارت
علائمی از خسارت برنج در بالای زمین که به راحتی در مزرعه قابل تشخیص باشد وجود ندارد، کندی میزان رشد وکاهش پنجه زنی در مناطق در حال رشد رخ می دهد. زرد شدن گیاه برنج به طور اتفاقی مشاهده می شود ( صفحه 2b)، و گلدهی ممکن است بیش از 14 روز به تاخیر افتد، ریشه توسط گونه های Hirschmanniella مورد هجوم قرار می گیرند. ریشه ها پویسده شده و به رنگ قهوه ای مایل به زرد متمایل می شوند (Van der Vecht and Bergman, 1952; Mathur and Prasad, 1972b; Muthukrishnan et al., 1977, Babatola and Bridge, 1979; Fortuner and Merny, 1979; Hollis and Keoboonrueng, 1984: Khuong, 1987; Ichinohe, 1988).
بیولوژی
گونه های Hirschmanniella به صورت پارازیت داخلی به داخل ریشه مهاجرت می کنند (شکل 4-10، صفحه 2-30). نماتدها در طول کورتکس ریشه ایجاد حفره و کانال می کنند که این حفره ها در فواصل ریشه به صورت نکروتیک در می آیند (Van der Vecht and Bergman, 1952; Mathur and Prasad, 1972b; Lee and Park, 1975:;Babatola and Bridge, 1980 ( Hollis andKeoboonrueng, 1984. تخم های H. oryzae چند روز بعد از هجوم در داخل ریشه ها گذاشته می شود و 4 تا 6 روز بعد از تخم گذاری تفریخ می شوند (Van der Vecht and Bergman, 1952: Mathur and Prasad, 1972a) سیکل زندگی طول متفاوتی دارد. مطرح شده که در شمال هند فقط یک نسل H. oryzaeوجود دارد (( Mathur and Prasad, 1972a. در ژاپن دو نسل ( Kuwahara and Iyatomi, 1970; Ou, 1985) و در سنگال سه نسل ( Furtuner and Merny, 1979) وجود دارد. حداکثر جمعیت نماتد درون ریشه در طول پنجه زنی و خوشه دهی در محصول برنج ایجاد می شود(Kuwahara and Ivatomi, 1970; Fortuner and Merny, 1979).
بقاء و توانایی انتشار
H. oryzae بین محصولات در علف های هرز و دیگر میزبان ها باقی می مانند (جدول 3-4). در ریشه های برنج جوانه زده و در ریشه های فاسد نشده (پوسیده نشده) برنج بقاء می یابند (( Mathur and Prasad, 1973b; Feng, 1986; Ichinohe, 1988). همچنین گونه های Hirschmanniella خاک می توانند بقاء یابند. آنها در ریشه ها برای مدت بیشتری نسبت به خاک بقاء می یابند ولی جمعیت باقی مانده در ریشه در خاک های غرقاب کمتر است که منجر به پوسیدگی سریع تر ریشه ها می شود. جمعیت H. oryzaeدر مناطق خیس برنج در فقدان میزبان به آرامی کاهش می یابند و نهایتا برای 7 ماه بقاء می یابند (Park et al., 1970) و بعد از 12 ماه ریشه کن می شوند (Fortuner and Merny, 1979) در شرایط خشک بقاء بوسیله کلون کردن افزایش می یابند (Fortuner and Merny, 1979) برای مثالH. oryzae می تواند برای بیش از 12 ماه در خاک هایی که دائما خیس نیستند بقاء یابند ( Muthukrishana et al., 1977). نشان داده شده است که H. oryzae و H. imamuri وH. Spinikaudata در شرایط بی هوازی و رنج بالای PH بقاء می یابند (Bbatola, 1981). در زمین آیش جمعیت H. oryzaeدر دمای بالای 35 تا 45 درجه سانتیگراد و دمای پایین 8 تا 12 درجه سانتیگراد می تواند بقاء یابد (Mathur and Prasad, 1973b). Hirschmanniella بوسیله آب آبیاری و غرقابی و خاک چسبیده شده به ابزارآلات کشاورزی یا توسط کشاورزان انتقال می یابد. در مکانی که برای مدت زمان طولانی برنج کاری صورت می گیرد احتمالا نماتدها به صورت گسترده وجود دارند. در ژاپن، برای مثال حقیقتا تمامی مزارع شالیکاری برنج به نماتد H. imamuriو یا H. oryzaeآلوده شده اند (Ichinohe, 1988). همچنین نماتدها توسط ریشه های برنج نشاء کاری شده از خزانه به مزرعه انتشار می یابند. گونه های Hirschmanniella نماتدهای غیر عادی هستند زیرا می توانند به خوبی با شرایط غرقاب سازگار شوند (Fortuner and Merny, 1979).
میزبان های تناوبی
Hirschmanniella پارازیت کننده تعداد قابل توجهی از علف های هرز مزارع برنج است (Van der Vecht and Bergman, 1952). مخصوصا در خانواده جگن ها و گندمیان (جدول 4-3)، در هند تعداد معدودی از محصولات کشت شده میزبان H. oryzae هستند (Mathur and Prasad, 1973b). اگرچه تعدادی محصولات گیاهی میزبان های گونه های Hirschmanniella هستند ( Babatola, 1979).
تجمع بیماری ها
مناطق نکروتیک اطراف مهاجرت و تغذیه نماتد از بافت پوستی افزایش می یابد ولی میزان نفوذ عمقی نماتدها به داخل ریشه ها کاهش می یابد. بنظر می رسد که رابطه همزیستی بین نماتدهای ریشه برنج و میکروارگانیسم های خاک وجود دارد، چنانچه نکروز به هیچ عنوان در غیاب این ارگانیسم ها صورت نمی گیرد (Babatola and Bridge, 1980). شبیه قهوه ای شدن ریشه برنج که بیشتر توسط میکروارگانیسم های خاک که در حضورH. oryzae زیاد می شوند، ایجاد می شود (Li and Park, 1975).
 

رامین قاسم نتاج

اخراجی موقت
اهمیت اقتصادی
طبق تخمین های انجام گرفته گونه های Hirschmanniella به 58٪ از مزارع برنج جهان خسارت می زنند، که منجر به 25٪ کاهش محصول می شود (Hollis and Keoboonrueng, 1984)، هرچند اختلافاتی در تخمین کاهش محصول در جهان وجود دارد و بنظر می رسد کاهش محصولی که در حضور Hirschmanniella ایجاد می شود همیشه تنها به دلیل حضور نماتدها نیست، در ژاپن برای مثال همیشه نمایش دادن وابستگی بالای میزان جمعیت نماتدها و کاهش محصول ممکن نیست ( Ichinohe, 1988) مشابه Cote d"ivoire، جایی که تیمار با نماتدکش ها برعلیه H. spinicaudataمیزان محصول برنج را 20 تا 53٪ افزایش داد، در آنجا ارتباط قابل توجهی بین محصولات و جمعیت های نماتد وجود نداشت، این نظریه توضیح می دهد که یک فاکتور باکتریولوژی که هم نماتدها را و هم محصولات برنج تحت تاثیر قرار می دهد (Cadet and Queneherve, 1982). شواهد مغایردر سنگال در کرت های کوچک طرح ریزی شده نشان میدهدH.oryzaeمی تواند زمانی که کودهای شیمیایی بکار برده نشوند موجب 42٪ کاهش محصول با مشاهده جمعیت های نماتد 3200 تا 6000 نماتد در دسیمتر مکعب از خاک و 50 تا 30 نماتد در هر گرم از ریشه شود. حتی زمانیکه برنج در بهترین شرایط رشد با میزان کود کافی رشد کند، کاهش محصول تا 23٪ با جمعیت 1500 تا 2500 در دسیمترمکعب خاک و 90 تا 410 نماتد در هر گرم از ریشه رخ می دهد( Fortuner, 1974, 1977, 1985). آزمایش کردن با گونه های مختلف Hirschmanniella میزبان های مختلفی از کاهش محصول را ثابت می کند. به ترتیب تلقیح یک تا دهH. oryzae در خاک منجر به 27 تا 4/39٪ کاهش محصول می شود ( Jonathan and Velayutham, 1987) و تعداد خوشه ها و وزن بذر به ترتیب به میزان 16 و 32٪ با جمعیت 1200 نماتد Hirschmanniella در هر گیاه کاهش می یابد (Yamsonrat, 1967). H. imamuri ، H. oryzae و H. spinicaudata31 تا 3/34٪ در جمعیت 1000 نماتد در هر گیاه یا 500 نماتد در هر دسیمتر مکعب از خاک محصولات را به میزان کاهش می دهد (Babatola and Bridge, 1979). محصول گیاهانی که با 5000 نماتد H.mucronataدر یک گیاه تلقیح شده به ترتیب یک و 40 روز به میزان 6/5٪ و 6/45٪ کاهش داشته است (Panda and Rao, 1971)، جمعیت 100 نماتد H. oryzae در یک گیاه میزان محصول بذر را به میزان 35٪ کاهش می دهد (Mathur and Prasad, 1972b). در کرت های کوچک جمعیت های طبیعی 29 تا 68 نماتد H. oryzae در 500 سانتیمتر مکعب از خاکی که در آن هر روز نشاء صورت می گیرد وزن بذر را به میزان 8/13٪-2/19٪ کاهش می دهد (Venkitesan et al., 1979). درویتنام خسارت اقتصادی توسط Hirschmanniella زمانی صورت می گیرد که 40 نماتد یا بیشتر در یک دسته برنج یک هفته بعد از نشاکاری وجود داشته باشند که معادل آن زمانی است که تکثیر 800 نماتد در هر دسته از برنج در مرحله خوشه دهی انجام گیرد (Khuong, 1987). میزان کاهش محصول را گونه های Hirschmanniella تحت تاثیر حاصلخیزی خاک (Fortuner and Merny, 1979)، سن گیاه زمان آلودگی (Panda and Rao, 1971)و تعداد محصولات و طغیان آب (Khuang, 1987) و شرایط آب و هوای فصلی (Mathur and Prasad, 1972b) قرار می گیرد.
روش های مدیریتی
مدیریت گونه های Hirschmanniella توسط عملیات های مختلف از جمله آیش، کنترل علف های هرز، استفاده از کولتیوارهای مقاوم، تناوب با گیاهان غیر میزبان، تیمار با مواد شیمیایی در خزانه ها و مزارع و فرو بردن ریشه و اندودن بذر توسط مواد شیمیایی انجام می گیرد .
عملیات های زراعی
افت عملکرد به خاطر گونه های Hirschmanniella در خاک های فقیر بیشتر صورت می گیرد، اگرچه افت عملکرد را می توان توسط بهبود موقعیت تغذیه ای خاک کاهش داد (Mathur and Prasad, 1972b). جمعیت نماتدها در غیاب گیاهان میزبان رو به زوال می رود، اما درصد قابل توجهی از این نماتدها می توانند بسته به شرایط محیطی بقاء یابند(Van der Vecht and Bergman, 1952; Mathur and Prasad, 1973a; Muthukrishnan et al., 1977). آیش هایی که برای مدت زمان زیادی انجام شده اند ممکن است Hirschmanniella را کنترل کنند، اما شواهد نشان می دهند که آیش ها در شرایط مرطوب حداقل 12 ماه و در شرایط خشک مدت زمان بیشتری نیاز دارند، نماتدها همچنین نیازمند بقاء روی میزبان های دیگر وعلف های هرز می باشند که عموما میزبان های مناسبی هستند، بکار بردن آیش جمعیت های نماتد را هم در غیاب برنج و هم در طول رشد محصول کاهش خواهد داد. زمان انتقال نشاء زمان مهمی است، در پنجاب هنگامی که انتقال نشاء برنج باسماتی در میانه جولای که با میانه ژوئن مقایسه شده بود نشان داد که جمعیت H. oryzae کمتر بود(Randhawa et al., 1991). تناوب محصول در ادامه برنج کاری امکان ندارد، اما اغلب در جائیکه تک محصولی برنج درفصل مرطوب با محصولات فصل خشک ادامه یابد این عملیات معمول هست. در مزارع با تک محصولی برنج، جمعیت های Hirschmanniella معمولا در بعضی از مکان ها کم می باشد (Khuang, 1987). که این به دلیل اختلاط خاک خشک و محصولات فصل خشک که غیر میزبان هستند از قبیل لوبیای چشم بلبلی، لوبیای سودانی، سویا، بادام زمینی، سیب زمینی شیرین، سورگوم، ارزن انگشتی، تنباکو، کلم و پیاز در مقابلH. oryzae، H. imamuri و H. spinicaudata (Mathur and Prasad, 1973b) و ارزن، کتان و گندم در مقابل H. oryzae در هند است (Mathur and Prasad, 1973b). هر یک از اینها و دیگر محصولات غیر میزبان در تناوب با برنج بایستی خطرخسارت Hirschmanniella را کاهش دهد، اما موقعیت میزبانی آنها ممکن است با گونه های نماتد دیگر مختلف باشد. اینج محصولات غلافدار کود سبزی، Sesbania rostrata، Sphenoclea zeylanica وAeschynone afraspera می توانند علاوه بر کنترل نماتد نیتروژن خاک را نیز به خوبی افزایش دهند (Mohandas et al., 1981; Germany et al., 1983; Hendro et al., 1992; Prot, 1992). عملکرد برنج تحت تاثیر Sesbania با 214٪ در کرت های کوچک مقایسه شده همراه با کشت برنج به صورت تکرار شده افزایش یافته بود. Sphenoclea تا 99٪ می تواند گونه های Hirschmaniella را کنترل کند .Sesbania به عنوان گیاه تله عمل می کند (Germani et al. 1983 ) در حالیکه Sphenoclea ترشحات گیاهی سمی تولید می کند (Mohandas et al. 1981 ) بدبختانه ،S. rostrata میزبان خوبی برای نماتد ریشه گرهی برنج می باشد ،و از آن برای مدیریت نماتد های برنج بایستی با احتیاط استفاده شود .(Prot 1994b ) قالبهای روغنی استفاده شده به عنوان مکملهای آلی ، مخصوصا کرچک (Ricinus communis ) و چریش ،می توانند به طور معنی داری جمعیت های نماتد H. oryzae را کاهش دهد (Jonathan and Pandiarajan 1991, Khan and Shaukat , 1998 ). دیگر سنجشهای زراعی برای کم کردن خسارت ناشی از گونه های نماتد Hirschmaniella در ژاپن عبارتند از: (i) زود کشتن و (ii ) کشت مستقیم بذر ، که هر دو آلودگی ابتدایی را کاهش می دهند (Sato et al.,1970 , Nakazato et al 1964 quoted in Fortuner and Merny 1979 )
مقاومت
اکثریت کولتیوارهای برنج که مورد آزمایش قرار گرفته اند میزبانهای خوبی برای گونه های Hirschmaniella هستند . این کولتیوارها از هند، کره، ژاپن، نیجریه، السالوادور، عراق، اکوادور، تایلند، ویتنام گزارش شده اند ، در کره تمام 270 کولتیوار تست شده به H. oryzae حساس بودند ، اگرچه 6 کولتیوار فقط محافظت شده بودند(Park et al. 1970 ) کولتیوارهای محافظت شده که نسبتا میزان کمی نماتد از آنها شناسایی شده بود به عنوان مقاوم شناخته شدند(Arayaungsarit et al. 1986 Rao et al . 1986a ) بعضی از کولتیوارها از قبیل TKM-9 از هند در مقابل H. oryzae ، واقعا مقاوم بودند(Ramakrishnan et al. 1984 ). به علت جهانی بودن وقوع Hirschmaniella در مزارع برنج ، برای مثال در تمام مناطق تایلند (Yamsonrat ,1967 ) و حقیقتا در تمام شالیکاری های برنج ژاپن ، ممکن است ارقام برنجی که در شالیکاریها بهتر رشد می کنند به گونه های نماتد Hirschmaniella نسبتا مقاوم و یا متحمل باشند(Inchionohe 1988 )
شیمیایی
کاهش زیاد محصولات ،منجر به کنترل شیمیایی علیه گونه های نماتد Hirschmaniella شد ، ولی دلایل کمی برای اقتصادی بودن یا عملی بودن کنترل شیمیایی مخصوصا در شرایط محیطی وجود دارد .(Inchionohe 1972) اغلب مواد شیمیایی نماتد کش موجود با موفقیت های متفاوتی علیه Hirschmaniella مخصوصا در هند (Edward et al. 1985, Rao et al. 1986a )و هم چنین در ژاپن (Ichinohe 1988 ) و تایلند (Taylor 1969 ) و Cote dIvoire (Cadet and Queneherve 1982 ) مورد استفاده قرار گرفته اند. به انجام کنترل شیمیایی برای کاربرد در مزرعه و خاک خزانه مبادرت شده است ، بعنوان مثال برای غوطه ور کردن ریشه و یا برای خیساندن بذور . در خاک مزرعه ، روش های متفاوتی از نحوه به کار بردن مواد شیمیایی آزمایش شده است ،از جمله ترکیب با خاک، به کار بردن این مواد در آب های راکد و به کار بردن ُ گلوله های گل ُ (Prasad et al. 1986a ). فرو بردن ریشه های لخت جهت نشاء کاری در دامنه ای از کاربرد نماتدکش ها می تواند باعث کاهش جمعیتH. oryzae و افزایش میزان عملکرد شود. (Lahan et al., 1999).
گونه های Heterodera
4 نماتد سسیست اصلی که برنج را آلوده می کنند شامل:H. oryzicola، H. elachista، H. oryzae و H. saccharai می باشند. H. oryzicolaفقط در برنج های کشت شده در مناطق مرتفع Kerala stat ، هند (Rao and Gayaprakash, 1978)، H. elachistaبه ویژه در مناطق مرتفع کشت برنج در ژاپن یافت شده اند (Okada, 1955). H. oryzae در مناطق پست قسمتی از Cote dIvoire، سنگال (Fortuner and Merny, 1979)، در بنگلادش (Page and Bridge, 1978)، در نپال ( Sharma et al., 2001) و ایران (Pedramfar et al., 2001) ایجاد بیماری کرده است. H.sacchariدر مناطق مرتفع غرقاب برنج کاری سراسر غرب آفریقا Cote dIvoire، غنا، گینه، بنین، توگو، نیجریه و لیبی ایجاد بیماری کرده است .(Babatola 1984, Lamberti et al.1991, Coyne et al 1996,1999, Coyne and Plowright, 2000 ). گونه Heterodera ژاپنی ، ابتدا به وسیله یOkada,1995 به H. oryzae نسبت داده شده بود تا زمانی که به وسیله Ohshima به عنوان H.elachista,1974 توصیف شد. H.mothi وH.graminis نیز در مزرعه ای در نپال که توسط برنج و گندم کشت شده بود یافت شدند(Sharma et al. 2001 ) و در سیستم کشت مشابهی در هند گونه های دیگری که بعنوان H.skohensis شرح داده شده بودند در محصول برنج یافت شد (Kaushal et al 2000 ). بر طبق گزارشات انجام شده برنج میزبان خوبی برایH.sorgi است .(Srivastava and Sethi, 1987 ).
 

رامین قاسم نتاج

اخراجی موقت
علائم
علائم آلودگی توسط گونه های مختلف مشابه است . رشد ریشه متوقف شده، و ریشه های آلوده قهوه ای یا سیاه می شوند . ماده های سفید لیمویی شکل و سیست های قهوه ای را می توان به صورت برآمدگی هایی در ریشه های آلوده مشاهده کرد( شکل 4.11 صفحه D 2 ). واکنش ریشه ها به آلودگیH.sacchari به صورت تکثیر ریشه های فرعی است، که نقش و وظیفه جبرانی دارند(Babatola 1983a ) ولی عموما کاهش اندازه و کارایی ریشه آلوده به نماتد سیست منجر به کلروزه شدن برگها و کاهش رشد و توسعه گیاه به صورت باز ماندن از رشد و کاهش جوانه زدن می شود . جوانه ها معمولا بسیار آسیب پذیر هستند و Jayaprakashو Rao (1984 ) مرگ جوانه را در زمینی که به شدت توسط H. oryzicola آلوده شده بود مشاهده کرد.
بیولوژی
H.oryzicola وH.elachista پارازیت برنج های کشت شده در مناطق مرتفع هستند و H.sacchari فقط به برنج زمین مرتفع خسارت می زند (Babatola 1983a ) در حالی که این نماتد در مناطق با شرایط غرقابی هم یافت شده است .H.oryzae به واسطه سازش با شرایط غرقابی از دیگر نماتد ها متفاوت است و لارو سن دوم این نماتد در شرایط بی هوازی بهتر از آبهای اکسیژن دار توانایی بقاء دارد . (Reversat,1975 ).بیولوژی در فصل دوم شرح داده شده است. ماده هایH.elachista ، H.oryzicola و H.oryzae تعداد زیادی تخم در کیسه بزرگ تخمی که به مجرای ولوا متصل است می گذارند. لاروهای جوان در کیسه تخم آزادانه در آب تفریخ می شوند ،در ضمن مدارکی مبتنی بر اینکه مواد مترشحه ناشی از فعالیت ریشه ها منجر به تحریک تفریخ سیست H.oryzicola و H.oryzae می شود وجود دارد (Jayaprakash and Rao , 1982b ) (Merny, 1966 ). این تفاوت در نحوه تفریخ نمایان گر این موضوع است که لاروهای سن دوم خارج شده از کیسه تخم توانایی حمله و ایجاد بیماری را در برنج دارند و اساسا این سیست ها توانایی بقاء دارند (صفحه E 2 ). در مقابل H.sacchari به ندرت تشکیل کیسه تخم می دهد وتخم ها آزادانه در آب تفریخ می شوند. این نماتد با دیگر نماتدهای سیست تفاوت دارد، زیرا دارای بکرزایی 3 کروموزموی است در حالی که بقیه نماتدها تولیدمثل 2 جنسی دارند. سیکل زندگی هر گونه از این نماتد در طول 24 تا 30 روز تکمیل می شود، که این مدت اجازه چندین بار تولیدمثل را بسته به بقاء محصول به نماتد می دهد، گفته شده H.oryzicola12 بار تولیدمثل را در سال در شرایط تناوب کشت برنج دارند، در حالی که H. oryzicola، H. elachista، H. oryzae و H. saccharai 2 تا 3 بار تولیمثل را در هر محصول دارند (Berdon and Merny, 1964; Merny, 1966, 1972; Netscher, 1969; Netscher et al., 1969; Nishizawa et al., 1972; Shimizu, 1977; Jayaprakash and Rao, 1982a; Sharma and Swarup, 1984). H. oryzicola برای تحریک شدن تفریخ تخم به مواد مترشحه از ریشه وابسته است، ولی برایH. saccharaiکه در آب تفریخ می شوند این وضعیت وجود ندارد (Ibrahim et al., 1993).
میزبان های تناوبی
H. oryzicola و H. oryzae دامنه میزبانی کمی دارند زیرا اکثر گندمیان کشت شده و وحشی میزبان این نماتد نیستند (Merny and Cadet, 1978; Sharma and Swarup, 1984).H. oryzicola دارای تعدادی میزبان های وحشی از قبیلCynodon dactylonو Brachiara sp هستند ( Charles and Venkitesan, 1985)و بعضی از آویار سلامیان از قبیل Mariscus umbellatus و Kyllinga monocethala میزبان های H. oryzicola و H. oryzae هستند. بطور شگفت آوری، موز میزبان خوبی برای هر دو نماتد است ( Taylor, 1978; Charles and Venkitesan, 1985, 1990). در این رابطه، از طرف دیگرH. saccharai بطور کاملا مشخصی دامنه وسیعی از میزبان ها را دارد که بسیاری از Cyperacae و Graminae وحشی بومی مناطق هموار و مناطق پست مرطوب غرب آفریقا را شامل می شود (Odihirin, 1975).
اهمیت اقتصادی
به علت محدودیت توزیع نماتدهای سیست، این نماتدها روی برنج از اهمیت زیادی برخوردار هستند. Shimizu (1977) بیان کرد که خسارت ایجاد شده توسط H. elachista در بین سال ها، گوناگون است، و این قضیه نیز برای گونه های دیگر نیز صادق است که به علت تغییر در شرایط آب و هوایی محلی و فاکتورهای وابسته به خاک و روش های کشت متفاوت ایجاد می شود (Seecoyne et al., 1998). Shimizu (1971) مطرح کرد کهH. elachista در کشت های وسیع اهمیت زیادی دارد ( احتمالا در پر شدن بذور و بلوغ آنها) و می تواند میزان محصول را 7 تا 16 ٪ کاهش دهد. در هند بیشترین کاهش محصول ( 17 تا 42٪) توسط H. oryzicola ایجاد شده است (Kumari and Kuriyan, 1981). H. oryzicola مشکل کوچکی در سنگال و Cote d"ivoire هست و با H. saccharai در جمعیت های مخلوط ، جانشین شده است، که اهمیت زیادی در محصول برنج بنگلادش دارد که این میزان نیازمند تخمین و ارزیابی است. جمعیت H. saccharai در Cote d"ivoire به سرعت در فصل پر باران کشت برنج افزایش می یابد، که موجب 50٪ کاهش محصول برنج می شود( Coyne and Plowright, 1998). Coyne و , Plowright (2000) شرح دادند که کاهش که کاهش O. sativa وابسته به جمعیت انبوه نماتدهای مشاهده شده قبل از کشت وکار هستند.
روش های مدیریتی
روش های کشت:
استفاده از دامنه میزبانی کم H.elachista ، H.oryzicola و H.oryzae از طریق تناوب با محصولات غیر میزبان به نظر سودمند است، برای مثال تناوب با لوبیا یا سیب زمینی شیرین برای کنترل H.elachista میزان محصول را 2.8 تا3.7 باربر افزایش داده است(Nishizava et al., 1972). هرچند روش سنتی دوره های بلند مدت آیش در جنگل و جنگل های ساوانا از Cote d"ivoire اثر زیادی روی شیوع Heterodera نداشته است (Coyne et al, 1998 ). از طریق آزماشه های مکرر، Coyne and Plowright (1998) توانستند H. saccharai را توسط آفتاب دهی کنترل کنند.
مقاومت:
ارقام برنج نسبت به H.oryzae (Merny and Cadet, 1978)،H. saccharai ( Babatola 1983b) و H.oryzicola (Jayaprakash and Rao, 1983) حساسیت های متفاوتی دارند ولی بعضی از آنها بطور کامل مقاوم هستند. برنج آفریقایی O. glaberrima نسبت به H. saccharai مقاوم هست (Reversat and Destombef, 1998; Coyne et al, 1999). مقاومت در نتاج حاصل از تلاقی بین گونه ای با O. sativa به صورت کیفی و ذاتی است (Plowright et al., 1999). Ashurst (2001) و Amoussou (2002) نشان دادند که مقاومت تک ژن بازگشتی شناسایی شده مانند Has-10g توسط Lorieux و همکاران (2003) اندازه گیری شده است. نشانگرهای ماهواره ای کوچک به مقاومت و ژن های مقاومت به صورت پیوند شده یافت شده اند ( Amoussou, 2002; Loriex et al., 2003). رقم های O. sativa به ندرت به چند گونه نماتد مقاوم هستند، رقم های LaInakanda، CR143-2-2 وTkM6، هرچند نسبت به H.oryzicola مقاوم هستند ولی نسبت به M. graminicola حساس هستند ( Prasad et al., 1986c). از طرف دیگر O. glaberrima به هر دو نماتدH. saccharai و Meloidogyne sp.مقاوم است ولی این مقاومت تحت کنترل ژنهای مختلفی است و به طور موروثی و مساوی با نتاج تلاقی بین گونه ای O. sativaنیست (Plowright et al., 1999).
گونه های Pratylenchus
10 گونه از نماتد زخم ریشه از برنج های سراسر جهان گزارش شده است، معمولترین آنها Pratylenchus zeaeدر آفریقا، شمال ومرکز وجنوب آمریکا، استرالیا وجنوب شرق آسیا و مصر یافت شده است. و P. brachyurus، از آفریقا، جنوب آمریکا و فیلیپین گزارش شده است. آنها بطور برجسته در برنج های کشت شده در مناطق مرتفع رخ می دهند و فقط P. zeae و P. indicus، گونه های یافت شده در هند و پاکستان خسارتزا معرفی شده اند.
علائم
عموما علامت مشخصی از آلودگی توسط P. zeae در سطح زمین وجود ندارد (Plowright et al,1990). هر چند گفته شده برگ های 22 روزه جوان برنج آلوده شده با P. indicus از نوک شروع به زرد شدن، پژمردگی و خشک شدن کرده اند (Rao and Prasad, 1977). گونه های Pratylenchus موجب ایجاد زخم های ناپیوسته در کورتکس ریشه شده اند که این زخم ها قهوه ای شده و مناطق آلوده بهم پیوسته و گسترش می یابند، اندازه ریشه و عملکرد آن کاهش می یابد، میزان رشد ( جوانه زنی یا توسعه شاخ و برگ ) کاهش می یابد وگیاه از رشد باز می ایستد. گفته شده که Pratylenchus با بیماری های شناخته شده به عنوان مثال entorchamiento در کلمبیا مجتمع شده است. علائم عبارتند از توقف رشد، پیچ خوردگی، زرد شدن برگها و تکثیر ریشه های فرعی بدشکل (Pardo and Munoz, 1994).
بیولوژی
سطوح جمعیتیP. indicus در طول زمان های آیش سریعا رو به زوال می رود و در تعدادکم ایستادگی می کند (Prasad and Rao, 1978a). P. zeae می تواند در کشت آیش مناسب برای بیش از 6 ماه بقاء یابد (Plowright et al, 1989). علف های هرز میزبان P. zeae شامل Cynodon dactylon، Amaranthus spinosus، Dactylodenium aegyptum، Digitaria sanguinalis و Echinochloa sp. می باشند (Fortuner, 1976). تهاجم توسط P. zeae در یک هفته پس از جوانه زنی رخ می دهد، سیکل زندگی در حدود 30 روز تکمیل می شود. چرخه زندگی P. indicus در 30 تا 34 روز تکمیل می شود و چندیدن همپوشانی نسلی روی یک محصول رخ می دهد( Prasad and Rao, 1982a). دمای مطلوب برای تولید مثل P. indicus بین 23 تا 30 درجه سانتیگراد است و جمعیت این نماتد معمولا بلافاصله بعد از بارندگی افزایش می یابد ( Prasad and Rao, 1979a). در طول دوره رشد محصول، P. zeae در ریشه های برنج یافت می شوند و سطوح جمعیتی آنها در خاک عموما پایین می باشد. Plowright و همکاران (1990) به این نتیجه رسیدند که نرخ تولیدمثل P. zeae بعد از گلدهی بیشتر می باشد و تعدادشان با نزدیک شدن به زمان بلوغ دانه ها افزایش می یابد. P. zeae در خاک از ریشه های نکروزه شده با آلودگی بالا مهاجرت می کنند (صفحه f2)، گونه های Pratylenchus به سرعت در خاک و ریشه های آلوده منتشر می شود.
اهمیت اقتصادی
علی رغم شیوع P. zeaeدر کشت برنج مناطق مرتفع، اطلاعات خیلی کمی راجع به موقعیت آفات آنها موجود است. بهرحال، در اکوسیستم های کشت برنج مناطق مرتفع جنوب شرق آسیا، Pratylenchus spp با Meloidogyne با هم بیشترین اهمیت اقتصادی آفات نماتدی هستند (Prot et al., 1996). Plowright و همکاران (1990) نشان دادند که عملکرد برنج توسط کنترل P. zeae می تواند 13 تا 29٪ افزایش یابد. اما تعدادی کولتیوارها ممکن است به آلودگی مقاومت کنند. نهایت کاهش عملکرد در مزارع با آلودگی هزار P. zeae در هر گرم ریشه برداشت شده 30٪ بود، و بالاترین تراکم نماتد در برداشت ضرورتا باعث کاهش عملکرد بیشتر نمی شود. Martin (1972) گزارش کرده بود که رشد برنج آلوده با بیش از 500 عدد Pratylenchus sp(محتملا P. zeae) به ازاء هر گرم ضعیف بوده و بیشتر از 3500 نماتد به ازاء گرم ریشه به شدت باعث کوتاهی گیاهان می شد. Prasad و Rao (1978b) یافتند که عملکرد برنج کولتیوار Bala تحت تراکم جمعیت نهایی P. indicus بالای 1625 عدد به ازاء گرم ریشه 33٪ کاهش یافته بود. داده ها نشان می دهد که P. zeae و P. indicus می توانند عامل کاهش عملکرد برنج مناطق مرتفع باشد، اما مطالعات بیشتر مورد نیاز بوده است.
 

رامین قاسم نتاج

اخراجی موقت
روش های مدیریت
نماتد P. zeae می تواند به طرز موثری توسط استفاده کردن از مواد شیمیایی مانند کاربوفوران مدیریت شوند (Plowright et al., 1990; Sahoo and Sahu, 1993a). بهرحال، کنترل شیمیایی در کشت برنج مناطق مرتفع نامطلوب هست و نیازمند ارزیابی اقتصادی هست. کنترل از طریق تناوب محصول با محصولات غیرمیزبان از قبیل Vigna radiate(L.) Wilczek(لوبیای مانگ)، Vigna mungo (L.) Hepper( نخود سیاه)، Vigna unguiculata (L.) Walp( لوبیای چشم بلبلی) وSesamum indicum L.‌ (سسام) به طورجزئی گزارش شده است (Prasad and Rao, 1978a). عملکرد برنج پس از کشت سال قبل اگر بطور شدید با P. zeae آلوده باشد حدود 37٪ کمتر از محصول برنجی است که بعد از کشت لوبیای چشم بلبلی کشت شده باشد ولی کشت موفق به مقدار کمی با محصولات غلافدار برای کاهش جمعیت نماتد ضروری است، واین تناوب از محصول برنج در مقابل نماتد محافظت می کنند (Aung and Prot, 1990). هرچند P. zeae دارای دامنه وسیعی از از میزبان هاست و بسیاری از محصولات غذایی ( مخصوصا غلات) رشد یافته در سیستم کشت در مناطق مرتفع میزبان های خوبی هستند (جدل 4-4). همچنین علف های هرز برنج های وحشی زیادی در مناطق مرتفع کشت برنج یافت شده اند (Sahoo and Sahu, 1993b). مدت انجام دوره های آیش باعث کاهش خسارت توسط P. zeaeبه ارقام حساس و غیر محتمل می شوند ولی باعث نابودی P. zeae نمی شوند. اختلافات در حساسیت کولتیوارهای برنج و شیوع نماتدهای P. zeae (R.A. Plowright and D. Matias، مقاله چاپ نشده) وP. indicus (Prasad and Rao, 1982b) یافت شد ولی هنوز مقاومت سودمندی در مزرعه یافت نشده است. رقم های برنج مناطق مرتفع نسبت به متحمل بودن در برابر P. zeae تفاوتهایی نشان داده اند (Plowright et al., 1990). اگر این امر واقعی و این مشکل وراثتی باشد، بنابراین می تواند برای کم کردن میزان کاهش محصول مفید باشد.
Criconemoides ( criconemella) و Criconema
گونه های Criconemoides (= Criconemella) (C. annulatus، C. curvatus، C. incisus، C. informis، C. obtusicaudatus، C. onoensis، ornatusC.، C. oryzae، C. palustris، C. para- goodeyi، C. rusticus، C. sphaerocephala و C. tescorum در مناطق مرتفع و غرقاب برنج در مناطق مختلف جهان رخ داده اند. (Fortuner and Merny, 1979; Fortuner, 1981; De Waele and Van den Berg, 1988; Berg et al., 1989; Lamberti et al., 1991; Choi and Geraert, 1994; Sperandio and Amaral, 1994;Pedramfar et al., 2001; Sharma et al., 2001; Coyne Plowright, 2002).
ولی فقط نماتد C. onoensis بنظر زیان آور می رسد( Hollis and Keoboonrueng, 1984). C. onoensis به عنوان نماتدی که به برنج در آمریکا ، گینه ، ماوریتوس،سورینام،بلیز،Cote dIvoire و هند خسارت می زند شناخته شده است . (Luc, 1970, Mass,1970, Baclri, 1978, Hollis and Keoboonrueng, 1984, Chinappen et al . 1988 ) . C.onoensis در مزارع برنج غرقاب علائم مشخصی را ایجاد نمی کند ولی در تست گلدانی حضور 210 نماتد در هر دسی متر مکعب خاک می تواند باعث عدم رشد شدید و زرد شدگی گیاه شود(Hollis , 1977 ). ریشه های اصلی و فرعی پارازیت شده و ریشه های گرزی شکل شده با زخم های نزدیک به نوک ریشه از رشد باز می مانند و کوتاه می شوند . C.onoensisیک نماتد اکتوپارازیت است که از نزدیکی نوک ریشه در برنج مناطق مرتفع و غرقابی تغذیه می کند . در غرب آفریقاC.palustris در برنج های غرقاب بسیار رایج تر از C.onoensis است. (Luc, 1970,Merny, 1970 ). انتشار C.onoensis ممکن است به دلیل انتقال خاک های آلوده و مطمئنا همراه با آب های آبیاری در کشت برنج مناطق غرقابی باشند. بقاء نماتد با حضور بقایای متعدد علف های هرز میزبان که متلق به گونه های آویارسلامیان و گندمیان از قبیل: Cynodon dactylon ، Paspalum hydro- philum، Cyperus iria، C. esculentus، C. has-pan، C. articulatus، Fimbristylis milacea، Fuirena sp. و Eleocharis spp هستند، حتمی است. (Hollis, 1972 a,b; Hollis and Joshi, 1976 ). در برنج تراکم جمعیتی بسیار کمی از نماتد وجود دارد زیرا ریشه های برنج با اولین حمله نماتد تخریب می شوند (Hollis, 1977). علف های هرز مهاجم آویارسلامیان به C.onoensis بسیار حساس هستند وممکن است در غیاب نماتد گسترش یابند. بنابراین کنترل شیمیایی روی نماتد فقط در شرایطی می تواند موثر باشد که علف های هرز وجین شده باشد. حذف دستی اقتصادی نیست و استفاده ترکیبی از نماتدکش ها و علف کش ها ممکن است برای برنج زیان آور باشد هرچند نماتدکش فورادان می تواند در ترکیب با علف کش هایی شامل عناصر فعال 3,4 dichloro-propio-nanilidi (Hollis and Keoboonrueng, 1984) راضی کننده باشد. افزایش محصول برنج بعد از وجین کردن و تیمار با فنامیفوس حدود 17٪ هست (Hollis, 1977). در سال 1967در لوئیزیانا C.onoensis محصول برنج را 15٪ کاهش داد (Hollis et al, 1968) و جمعیت بالای C.onoensis به میزان 4200\l در خاک ممکن است محصول کشت برنج در مناطق مرتفع را در ماریتیوس کاهش دهد (Chinappen et al., 1988).
Hoplolaimus
تعدادی از نماتدهای خنجری ( گونه های Hoplolaimus) روی برنج در مناطق مرتفع یافت شده اند H. indicusپارازیت داخلی مهاجر، به عنوان انگل خسارتزای برنج در هند و نپال گزارش شده بود(Das and Rao, 1970; Sharma et al., 2001). و گونه های دیگر، H. clarissimus ، با خسارت به برنج در توگو جایی که برنج دائما توی همان مزارع برنج کشت شده است جمع آوری شده بود (Coyne et al., 1996). خسارت توسط H. indicus وعمولا در مزرعه واضح نیست و در مرحله ابتدایی جوانه زنی، خیلی مشابه کمبود نیتروژن هست. برگ های جوانه کوچک آلوده توسط H. indicus قبل از قهوه ای شدن متمایل به زرد بوده و شکننده با جوانه های خاکستری رنگ هستند و گیاهان با میان گره های بالایی کوتاه هستند، برگ های جوان می توانند پیچ خورده باشند، علائم می تواند در مرحله های بعدی باعث کاهش محسوس محصول شود (Ramana and Rao, 1978).
Longidorus و Paralongidorus
چهار گونه از Paralongidorus روی برنج کشت غرقاب گزارش شده شامل: P. oryzae که در هند و نپال گزارش شده است (Verma, 1973)، P. lutensis و P. zenobiae روی برنج آب عمیق در بنگلادش یافت شده بودند (Hunt and Rahman, 1991)، P. australis یک پارازیت مهم شناسایی شده برنج محلی در کئینزلند شمالی در استرالیا هست (Striling and Vawdrey, 1984). Longidorus pisi در برنج کشت شده مناطق مرتفع و آبیاری شده در آفریقای جنوبی گزارش شد (Berg et al., 1989). در مزرعه، P. australisباعث کاهش رشد، عمدتا در برنج کشت شده در ایام تابستان می شود. علائم ابتدایی 7 تا 10 روز بعد از غرقاب ظاهر می شود، گیاهان زرد و کوتوله شده و همچنین به صورت کپه ای رشد می کنند که ممکن است مقداری از آنها از بین بروند. ریشه های ابتدایی سوختگی قهوه ای انتهایی یا پیچ خوردگی و قلابی شکل می شوند، ریشه های ثانویه از حالت عادی کوتاه تر و چنگالی شکل می شوند در ضمن سیستم ریشه به شدت ضعیف می شود (شکل 4-12). ریشه های آلوده به ازاء 1 تا 5 سانتیمتر معادل 15 تا 20 سانتیمتر نسبت به گیاهان سالم می باشد(Stiriling and Channon, 1986). از طریق آزمایشاتی شامل جوانه های برنج آلوده با 250 تا 900 نماتد در هر گیاه علائم خسارت مشاهده می شود (Stiriling, 1984). P. australis گونه ای است که به صورت نامتعارف بلند است، کوچک ترین لاروهای جوان 2 تا 5 میلیمتر و بالغین اغلب تا 10 میلیمتر طول دارند (Stiriling and McCulloch, 1985). این خصوصیت مانع از حرکت این نماتدها در خاک های نسبتا خشک یا حتی خاک های مرطوبی که به خوبی دانه بندی شده اند می شود و فعالیت این نماتد ها را در شرایط کشت غرقاب محدود می کند (Stiriling, 1985). این نماتد قادر است در خاک هایی با شرایط بی هوازی و یا تا حدودی هوازی بقاء یابند. سیکل زندگی نماتد طولانی است، 3 تا 4 برداشت محصول آخر برنج برای مثال تقریبا 2 سال (Stiriling and Shannon, 1986)، با بیشترین جمعیت فعال نماتد در 25 سانتیمتر بالایی خاک همراه است. درجه حرارت متوسط برای رشد نماتدها 22 تا 30 درجه سانتیگراد است. بعد از درو، نماتدها به سمت عمق بیشتر خاک خشک حرکت می کنند و به صورت متحرک در می آیند. آنها می توانند حداکثر 14 ماه به حالت فعال زمانی که خاک غرقاب است بقاء یابند (Stiriling, 1985). نماتد محدود شده به مزارع غرقاب برنج در مناطق نسبتا محدود شده (بدون میزبان های دیگر) ریسک انتشار پایینی دارند. کنترل می تواند با افزایش میزان کود های نیتروژنه در ترکیب با شخم عمیق (بیشتر از 40 سانتیمتر) یا با تغییر کشت مرطوب بیش از کشت غرقاب شده جهت ممانعت از حرکت نماتدها حاصل شود (Stiriling and Shannon, 1986)، تاخیر درازمدت غرقاب بعد کشت می تواند میزان خسارت نماتد را کاهش دهد (Stiriling et al., 1989). کنترل به صورت آیش خشک موثر است ولی معمولا مناسب نیست زیرا P. australis می تواند به صورت پویا برای چندین سال بقاء یابد. تناوب محصول با ذرت، سورگوم یا سویا ممکن است به عنوان جایگزینی برای آیش ترجیح داده شود. هیچ رقم مقاومی یافت نشده است ولی بعضی از ارقام برنج نسبت به ارقان دیگر متحمل تر هستند (Stiriling et al., 1989).
Xiphinema
Xiphinema bergeriدر مزارع کشت غرقاب برنج سنگال، گینه، غنا، Cote d"ivoire وگامبیا بسیار رایج است (Fortuner and Merny, 1973; Coyne et al., 1999, 2000) و به نظر می رسد در غرب آفریقا منتشر شده باشد، X. rotundatum به طور اتفاقی در Cote d"ivoire یافت شده است (Merny, 1970). چندین گونه از Xiphinema از خاک اطراف ریشه برنج کاری های مناطق مرتفع شامل X. insigne و X. orbum در هند، X. nigeriense و X. oryzae در نیجریه، X. seredouenseدر گینه و X. cavenessiدر Cote d"ivoire گزارش شده است، در کل 23 گونه از Xiphinema به همراه برنج در غرب آفریقا یافت شده است (Coyne et al., 2000). هیچ کدام از این گونه ها زیان آور نیستند. هرچند، Lamberti و همکاران (1988و 1991) ادعا کردند که X. ifacolum در برنج کاری های مناطق مرتفع در لیبی بیماریزا هست.
سایر نماتدها
نماتدهای زیادی، علاوه بر آنهایی که در موردشان توضیح داده شد به همراه برنج گزارش شده اند(Fortuner and Merny, 1979) ولی تعداد کمی از این نماتدها به عنوان خسارتزا گزارش شده اند و ممکن است اهمیت کمی یا اهمیت منطقه ای داشته باشند.
Tylenchorhynchus
گونه ها و زیرگونه های Tylenchorhynchus در کشت برنج مناطق مرتفع، مناطق پست و کشت آب عمیق در سراسر جهان بسیار معمول و رایج هستند. این نماتدها به عنوان آلوده کننده برنج در مرکز و جنوب آمرکا و آفریقا و خاورمیانه و جنوب و جنوب شرق آسیا و مالزی و استرالیا یافت شده اند. T. annulatus(syn. Martini)انتشار وسیعی داردو گونه غالب یافت شده در مزارع برنج کشت غرقاب هست، از دیگر گونه های گزارش شده روی برنج که اهمیت کمتری دارند می توان به T. claytoni، T. mashoodi، T. elegance، T.crassicaudatus، T. clarus، T. nudus، T. karnalensis، T. iarius،T. oryzae،T. clavicaudatus و T. brassicae هستند. T. annulatus، T. nodus وT. Brassicar می توانند در کشت گلدانی پاتوژن برنج باشند( Khan et al., 1990; Haidar et al., 1996; Khan and Shaukat, 2000)، و خسارت بوسیله اجتماع اثرات طبیعی شناخته شده به عنوان، حرکت دسته جمعی شناخته شده است (Joshi and Hollis, 1976)، هرچند هیچ کدام از گونه های بالا یقینا به صورت خسارتزا در مزارع برنج گزارش نشده اند.
Aorolaimus و Scutellonema
Aorolaimus nigeriensisدر جمعیت زیاد به همراه برنج های کلروزه شده و کم رشد یافته در توگو یافت شده است(Coyne et al., 1996). Scutellonema brachyurum و S. clathricaudatum به عنوان پارازیت هایی که امکان خسارتزا بودنشان وجود دارد مطرح شده اند (Baqri and Ahmad, 2000; Coyne et al, 2001).
Helicotylenchus و Caloosia
گونه های Helicotylenchus معمولا همراه برنج در سراسر مناطق کشت این محصول یافت می شوند، گونه های گزارش شده روی برنج شامل: H. dihystera، H. crenacauda، H. erythrinae، H. indicus، H. digitiformis، H. abunaamai، H. astriatus و H. egyptiensis می باشند، اغلب گونه های Helicotylenchus معمول ترین نماتدهای پارازیت روی برنج بوده که در غرب آفریقا (Coyne et al,, 2000) و هند (Baqri and Ahmad, 2000) گزارش شده بودند، اما گزارشات کمی از خسارت ایجاد شده روی محصول وجود دارد. H. abunaamai به صورت انگل خارجی در حال تغذیه روی ریشه های برنج مشاهده شده است(Pahdi and Das, 1984). همچنین Caloosia paxi به صورت انگل خارجی روی ریشه های برنج کشت شده در مناطق مرتفع تغذیه می کنند و از رشد انتهایی ریشه جلوگیری می کنند (Rao and Mohanadas, 1976)، به نظر می رسد جمعیت های بالای H. dihystera ممکن است عملکرد برنج در لیبریا (Lamberti et al., 1991) و موریتانی (Chinappen et al., 1988) را مورد تاثیر قرار دهد.
نتایج و چشم انداز های آینده
بیشتر نماتدهای برنج به صورت بالقوه خسارتزا هستند، اما اهمیت اقتصادی آنها به شدت تحت تاثیر محیط قرار دارد. نماتدهایی که کمتر شایع هستند از قبیل A. besseyiخسارتشان با جمیعتی که دارند متناسب نیست، سایر نماتدها از قبیل گونه های Hirschmanniella کاهش عملکرد کمتر از میزان تخمین زده شده می باشد. خسارت ایجاد شده توسط D. angustus مخرب می باشد ولی گسترش آنها محدود و وقوع آنها غیر قابل پیشبینی هست، علاوه بر آن علی رغم اینکه کولتیوارهای جدید برنج معرفی شده اند و عملیات های زراعی منطقه ای تغییر کرده است، نماتدها ممکن است با اهمیت بیشتری ظهور یابند، یک مثال نامطلوب در این زمینه گسترش D. angustus از میزبان سنتی، برنج کشت شده آب عمیق، به برنج کشت شده در مناطق پست و آبیاری شده مهم جهان است. مشکلات نماتدهای جدید دیگر سطحی است، مانند Paralongidorus که در حال حاضر فقط در استرالیا و Aorolaimus در آفریقا به صورت خساتزا شناخته شده است. Paralongidorus می تواند به میزان زیادی روی برنج گسترش یافته باشد ولی ممکن است به دلیل جداسازی سخت آنها، از کشف آنها اجتناب شده باشد. کنترل نماتدهای برنج منجر به بروز برخی مشکلات می شوند، ابتدائا ممکن است اندازه گیری جمعیت و کنترل کردن آن خسارت ایجاد شده توسط نماتد دیگری را افزایش دهد، توصیه روش های زراعی برای کنتل نماتدهای برنج و محصولات دیگر سیستم کشت برنج را پیچیده تر می کند، مانند کشت غرقاب که جمعیت های Pratylenchus، Haplolaimus، Heterodera و بیشتر گونه های Meloidogyne را کاهش می دهد اما جمعیت نماتدهای Hirschmanniella را افزایش می دهد، در خاک کاهش معنی دار جمعیت های گونه های Hirschmanniella خسارتزای برنج و جمعیت های گونه های Meloidogyne خسارتزای سبزیجات در منطق مناطق کشت برنج آبیاری یا مناطق پست توسط تناوب با محصولات مناطق مرتفع، حاصل شده است. بهرحال، این سیستم همچنین خسارت را به آن افزایش خواهد داد و کاهش محصول برنج توسط M. graminicola را در پی دارد. دانش دقیق درباره گونه های موجود در مزرعه یک پیش نیاز برای تحقیق این قبیل روش های کنترلی می باشد. کنترل شیمیایی نماتدهای برنج به ندرت اقتصادی یا موثر خواهد بود، و خطرات و مشکلات کاربرد نماتدکش ها در برنج کشت غرقاب امری بدیهی است. در خاک های غرقاب شده، دی اکسید گوگرد تولید شده توسط باکتری های بی هوازی می تواند به عنوان مشکلی جهت کنترل نماتدها باشد، و تعدادی آزمایشات تاثیر این قبیل پدیده ها را ثابت کرده است(Jacq and Fortuner, 1979). اشکالش این هست که جوانه های برنج نیز ممکن است نابود شوند، تحقیقات بیشتر روی این فن و دیگر روشهای مشابه می تواند سودمند باشد، اما نیازمند همکاری نماتدشناسان، مهندسین کشاورز و باکتری شناسان خاک می باشد. کولتیوارهای با مقاومت بالا یا متحمل به نماتد می تواند یک ارائه قابل قبول بوده و کنترل اقتصادی نماتدهای برنج را داشته باشد، اما کمتر مورد توجه بوده اند. با فرض اینکه مقاومت نماتدهای برنج پیشرفت نکند. اطلاعات کمی درباره اختلافات حساسیت کولتیوارهای برنج به اکثر نماتدهای برنج موجود است، همچنین درباره مکانیزم ها و مقاومت ذاتی شناخت ناچیزی وجود دارد. پیشرفت درباره تعداد کمی از نماتدهای برنج صورت گرفته است، اما تلاش بین المللی هماهنگ توسط نماتدشناسان، مهندسین کشاورزی و اصلاحگران نباتات جهت شناسایی و انتقال مقاومت به کولتیوارهای برنج در سطح تجاری قابل قبول مورد نیاز می باشد.
سپاسگذاری
از تمام کسانی که در این کار و در تهیه این فصل همراهی و کمک کرده اند، مخصوصا کشاورزان برنجکار، همکاران و نماتدشناسان منطق کشت برنج جهان تشکر می نمایم.
مترجم: کوثر شریفی- پژمان تاج میری
زمستان ۸۹
 

*Roshana*

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیماری ارگوت غلات

بیماری ارگوت غلات

بیماری ارگوت غلات


عامل این بیماری قارچی است به نام claviceps purpurea . عامل بیماریزا در مرحله‌ی گلدهی و تولید خوشه وارد اندامهای زایشی و دانه می شود و

داخل دانه ها مستقر می شود، در ابتدا قطرات زرد چسبنده ای روی گلها دیده می شود ولی پس از رسیدن محصول تولید اندامهای تیره رنگی می كند

كه سفت و سخت است و از درون دانه بیرون می زند كه همان اسكلروت قارچ است كه به آن ناخنك می گویند. درون اسكلروت قارچ پریتسیوم قارچ وجود

دارد كه به این ترتیب اسپورهای جنسی تولید و ماندگاری قارچ را تضمین می كنند . زمستان گذرانی عامل بیماری توسط اسكلروت می باشد.






در داخل این اسكلروت ماده‌ی آلكالوئیدی است كه این تركیبات به اسامی مختلف معرفی شده اند و دارای چند نوع ماده است از جمله ارگوتامین و

ارگومترین (Ergotamin & Ergometrin ) كه این تركیبات می توانند برای مصرف كننده چه انسان و چه دام خطرناك باشند. می توانند در دزهای بالا ایجاد

تشنج های عصبی ، تخریب بافت و در مواردی ایجاد سقط جنین بكنند.






اجزاء مختلف تركیباتی كه در اسكلروت وجود دارد را جدا كرده اند و از بعضی اجزاء آن در صنعت دارو سازی می‌تواند مورد استفاده قرار

بگیرد، به این صورت كه ابتدا غلات (گندم،جو،چاودار) را به صورت مصنوعی با این قارچ آلوده می كنند سپس آن را برداشت می كنند اسكلروت ها

را جدا می كنند و در ازمایشگاه تركیبات مورد نظر را جدا می كنند.



 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
سفیدک کرکی یونجه Alfalfa downy mildew

سفیدک کرکی یونجه Alfalfa downy mildew

عامل این بیماری Peronospora trifoliarum(aestivalis) می باشد.
کنترل:1- در صورت نیاز از مانکوزب2 wp80% در هزار پس از برداشت یونجه استفاده می کنیم.2- چین اول زوتر برداشت می کنیم.

 
بالا