(Milk Fever) تب شير
به اين بيماری تخته بند و يا فلجی پس از زايمان
نيز مي گويند. (Post Parturition Paresis)
بروز اين بيماری در گاوهای شيری از يکماه مانده
Danger به زايمان تا چند هفته پس از آن میباشد. ولی
برای گاوهای شيری از زايمان تا 10 روز بعد از Period
آن [عمدتاً 48 ساعت اول پس از زايمان] میباشد.
گاوهايی که شير بيشتری توليد می کنند، برای بروز
اين بيماری استعداد بيشتری دارند.
تب شير در گاو بصورت انفرادی است ولی در گوسفند
میتواند اپيدمی هم باشد.
نژاد هلشاين بيشترين حساسيت را دارد.
* با افزايش سن ، احتمال وقوع تب شير افزايش می -
يابد علت اين امر:
با افزايش سن، حيوان از ذخاير کلسيم بدن (A
خودش استفاده کرده و اين ذخاير که بايد در مواقع
بحرانی مورد استفاده قرار گيرند، کاهش پيدا میکند.
با افزايش سن، قدرت جذب کلسيم بدن هم کاهش (B
پيدا میکند.
با افزا يش سن، قدرت جذب کلسيم از روده ها کاهش (C
پيدا میکند.
حساسترين زمان جهت وقوع بيماری برای گاوها، زايش
سوم تا هفتم است. بعبارتی گاوهای 5 تا 10 ساله.
% • در گاوهای شيری، بروز اين بيماری تا 10
قابل قبول است و بيش از آن نشان دهنده مشکلات
مديريتی و تغذيهی در گله است.
علت اصلي اين بيماري آمبود آلسيم است.
سه عامل باعث ثبات کلسيم خون مي شود که اگر يکي
يا بيشتر از اين عوامل دچار تغيير شوند، ممکن است
منجر به بروز اين بيماری شود.
اين عوامل عبارتند از:
ممکن است خروج کلسيم از طريق آغوز و شير به (I
اندازهای زياد باشد که جذب کلسيم از رودهها و يا
جبران کلسيم از دست رفته از طريق استفاده از ذخاير
Input بيشتر از Out put استخوان مسير نباشد. در واقع
باشد.
در زمان زايمان يا بعد از آن، اختلالی در (II
جذب کلسيم در رودهها اتفاق بيفتد.
استفاده از ذخاير کلسيم استخواﻧﻬا (در (III
مواقع بحرانی که کمبود کلسيم اتفاق میافتند)، بحدی
سريع نباشد که بتواند ميزان کلسيم سرم را سريعاً
جبران کند اين عامل سوم، مهمتر از ساير عوامل است.
* در نشخوارا کنندگان، پاراتيروئيد و تيروئيد در
تنظيم عيار کلسيم سرم دخالت دارند. در زمان کاهش
کلسيم سرم، پاراتيروئيد فعال شده و پاراتورمون ترشح
میکند. پاراتورمون با تاثير بر استخواﻧﻬای بدن باعث
آزاد شدن کلسيم از ذخاير استخوانی و افزايش عيار
کلسيم سرم میشود و با افزايش عيار کلسيم، خود بخود
ترشح پاراتورمون هم قطع میشود.
نقش پاراتيروئيد در تنظيم عيار کلسيم از تيروئيد
بيشتر است.
* ثابت شده که اگر در دوران خشکی دام، ميزان
زيادی کلسيم در جيره وجود داشته باشد، احتمال بروز
بيماری هم افزايش پيدا میکند. چرا که افزايش کلسيم
جيره مانع از فعاليت پاراتيروئيد در زمان خشکی می-
شود. در واقع پاراتيروئيد میشود. در نتيجه پس از
زايمان که حيوان با بحران کمبود کلسيم مواجه میشود،
ميزان جذب کلسيم از رودهها به اندازهای نيست که
کاهش کلسيم سرم را جبران کند و در اين زمان بايد
پاراتيروئيد وارد عمل شود. ولی چون در زمان خشکی
پاراتيروئيد غير فعال بوده، نمیتواند سريعاً وارد عمل
شده و به کمبود کلسيم پاسخ بدهد و دام دچار بيماری
تب شير میشود.
* ثابت شده جيرههای غذايی اسيدی، اگر در زمان
خشکی به دام داده شود، از بروز اين بيماری پيشگيری
میکند.
اين جيرههای اسيدی به دو صورت عمل میکنند:
1) جيرههای اسيدی يک اسيدوز خفيف را در دام
ايجاد میکنند که در مقابل اين اسيدوز خفيف،
استخواﻧﻬا بعنوان يک سيستم با فری عملی میکنند که
منجر به آزاد شدن کلسسيم از استخواﻧﻬا میشود. اين
عمل بوسيله فعاليت پاراتيروئيد صورت میگيرد.
رادر بدن Vit D 2) اين جيرههای اسيدی، ميزان
افزايش میدهند که اين ويتامين باعث جذب بيشتر کلسيم
از رودهها میشوند.
* استفاده از جيرههای غذايی که حاوی يونجه زياد
هستند، در زمان خشکی ، حيوان را مستعد به بروز تب
شير میکند.
در واقع تغذيه با خانواده لگومينه در دوران خشكي
دام را مستعد و تغذيه با خانواده گرامينه از
استعداد دام به بروز تب شير میکاهد.
بايد توجه داشت نسبت آلسيم به فسفر در يونجه 5 به
1 است و در مواد دانهای اين نسبت 2 به 1 میباشد.
* تجويز داروهای آمينو گليکوزيد مثل جنتامايسين،
باعث کاهش عيار (I.V استرپتومايسين، نئومايسين (بصورت
کلسيم يونيزه سرم میشود و حالتی شبيه به تب شير در
دام ايجاد میکند. بنابراين اگر دامی دچار تب شير
همراه با عفونت شده باشد، برای درمان عفونت نبايد از
اين داروها استفاده کرد زيرا کاهش کلسيم سرم را
تشديد میکند.
پاتوژنر بيماری:
در موقع بروز بيماری، دام دچار هيپوکلسمی است.
معمولاً ميزان فسفر خون هم کاهش پيدا مي آند. ولی
ميزان منيزيم متغير است (يا طبيعی است يا کمتر و يا
بيشتر از حد طبيعی)
کاهش پيدا کرده باشد←علارغم mg اگر ميزان
درمان با کلسيم، علائم بيماری بادوام است و دام دچار
تشنج میشود.
افزايش پيدا کرده باشد ←آثار ضعف mg اگر ميران
عضلانی و افسردگی و اغماء به حيوان دست میدهد. در
اين حالت ميزان کلسيم به منيريم در سرم 1
2 است .در
صورتی که در حالت عادی اين نسبت 1
6
mg
میباشد
به اين بيماری تخته بند و يا فلجی پس از زايمان
نيز مي گويند. (Post Parturition Paresis)
بروز اين بيماری در گاوهای شيری از يکماه مانده
Danger به زايمان تا چند هفته پس از آن میباشد. ولی
برای گاوهای شيری از زايمان تا 10 روز بعد از Period
آن [عمدتاً 48 ساعت اول پس از زايمان] میباشد.
گاوهايی که شير بيشتری توليد می کنند، برای بروز
اين بيماری استعداد بيشتری دارند.
تب شير در گاو بصورت انفرادی است ولی در گوسفند
میتواند اپيدمی هم باشد.
نژاد هلشاين بيشترين حساسيت را دارد.
* با افزايش سن ، احتمال وقوع تب شير افزايش می -
يابد علت اين امر:
با افزايش سن، حيوان از ذخاير کلسيم بدن (A
خودش استفاده کرده و اين ذخاير که بايد در مواقع
بحرانی مورد استفاده قرار گيرند، کاهش پيدا میکند.
با افزايش سن، قدرت جذب کلسيم بدن هم کاهش (B
پيدا میکند.
با افزا يش سن، قدرت جذب کلسيم از روده ها کاهش (C
پيدا میکند.
حساسترين زمان جهت وقوع بيماری برای گاوها، زايش
سوم تا هفتم است. بعبارتی گاوهای 5 تا 10 ساله.
% • در گاوهای شيری، بروز اين بيماری تا 10
قابل قبول است و بيش از آن نشان دهنده مشکلات
مديريتی و تغذيهی در گله است.
علت اصلي اين بيماري آمبود آلسيم است.
سه عامل باعث ثبات کلسيم خون مي شود که اگر يکي
يا بيشتر از اين عوامل دچار تغيير شوند، ممکن است
منجر به بروز اين بيماری شود.
اين عوامل عبارتند از:
ممکن است خروج کلسيم از طريق آغوز و شير به (I
اندازهای زياد باشد که جذب کلسيم از رودهها و يا
جبران کلسيم از دست رفته از طريق استفاده از ذخاير
Input بيشتر از Out put استخوان مسير نباشد. در واقع
باشد.
در زمان زايمان يا بعد از آن، اختلالی در (II
جذب کلسيم در رودهها اتفاق بيفتد.
استفاده از ذخاير کلسيم استخواﻧﻬا (در (III
مواقع بحرانی که کمبود کلسيم اتفاق میافتند)، بحدی
سريع نباشد که بتواند ميزان کلسيم سرم را سريعاً
جبران کند اين عامل سوم، مهمتر از ساير عوامل است.
* در نشخوارا کنندگان، پاراتيروئيد و تيروئيد در
تنظيم عيار کلسيم سرم دخالت دارند. در زمان کاهش
کلسيم سرم، پاراتيروئيد فعال شده و پاراتورمون ترشح
میکند. پاراتورمون با تاثير بر استخواﻧﻬای بدن باعث
آزاد شدن کلسيم از ذخاير استخوانی و افزايش عيار
کلسيم سرم میشود و با افزايش عيار کلسيم، خود بخود
ترشح پاراتورمون هم قطع میشود.
نقش پاراتيروئيد در تنظيم عيار کلسيم از تيروئيد
بيشتر است.
* ثابت شده که اگر در دوران خشکی دام، ميزان
زيادی کلسيم در جيره وجود داشته باشد، احتمال بروز
بيماری هم افزايش پيدا میکند. چرا که افزايش کلسيم
جيره مانع از فعاليت پاراتيروئيد در زمان خشکی می-
شود. در واقع پاراتيروئيد میشود. در نتيجه پس از
زايمان که حيوان با بحران کمبود کلسيم مواجه میشود،
ميزان جذب کلسيم از رودهها به اندازهای نيست که
کاهش کلسيم سرم را جبران کند و در اين زمان بايد
پاراتيروئيد وارد عمل شود. ولی چون در زمان خشکی
پاراتيروئيد غير فعال بوده، نمیتواند سريعاً وارد عمل
شده و به کمبود کلسيم پاسخ بدهد و دام دچار بيماری
تب شير میشود.
* ثابت شده جيرههای غذايی اسيدی، اگر در زمان
خشکی به دام داده شود، از بروز اين بيماری پيشگيری
میکند.
اين جيرههای اسيدی به دو صورت عمل میکنند:
1) جيرههای اسيدی يک اسيدوز خفيف را در دام
ايجاد میکنند که در مقابل اين اسيدوز خفيف،
استخواﻧﻬا بعنوان يک سيستم با فری عملی میکنند که
منجر به آزاد شدن کلسسيم از استخواﻧﻬا میشود. اين
عمل بوسيله فعاليت پاراتيروئيد صورت میگيرد.
رادر بدن Vit D 2) اين جيرههای اسيدی، ميزان
افزايش میدهند که اين ويتامين باعث جذب بيشتر کلسيم
از رودهها میشوند.
* استفاده از جيرههای غذايی که حاوی يونجه زياد
هستند، در زمان خشکی ، حيوان را مستعد به بروز تب
شير میکند.
در واقع تغذيه با خانواده لگومينه در دوران خشكي
دام را مستعد و تغذيه با خانواده گرامينه از
استعداد دام به بروز تب شير میکاهد.
بايد توجه داشت نسبت آلسيم به فسفر در يونجه 5 به
1 است و در مواد دانهای اين نسبت 2 به 1 میباشد.
* تجويز داروهای آمينو گليکوزيد مثل جنتامايسين،
باعث کاهش عيار (I.V استرپتومايسين، نئومايسين (بصورت
کلسيم يونيزه سرم میشود و حالتی شبيه به تب شير در
دام ايجاد میکند. بنابراين اگر دامی دچار تب شير
همراه با عفونت شده باشد، برای درمان عفونت نبايد از
اين داروها استفاده کرد زيرا کاهش کلسيم سرم را
تشديد میکند.
پاتوژنر بيماری:
در موقع بروز بيماری، دام دچار هيپوکلسمی است.
معمولاً ميزان فسفر خون هم کاهش پيدا مي آند. ولی
ميزان منيزيم متغير است (يا طبيعی است يا کمتر و يا
بيشتر از حد طبيعی)
کاهش پيدا کرده باشد←علارغم mg اگر ميزان
درمان با کلسيم، علائم بيماری بادوام است و دام دچار
تشنج میشود.
افزايش پيدا کرده باشد ←آثار ضعف mg اگر ميران
عضلانی و افسردگی و اغماء به حيوان دست میدهد. در
اين حالت ميزان کلسيم به منيريم در سرم 1
2 است .در
صورتی که در حالت عادی اين نسبت 1
6
mg
میباشد