بچه تون رو چجوري تربيت ميكنين؟؟

تیکا

عضو جدید
کاربر ممتاز
تصميم هايي كه براي تربيت بچتون دارين اينجا بنويسين كه ما هم استفاده كنيم
شايد خيلي چيزا باشه كه اصلا بهش فكر هم نكرده باشيم



اخلاقي
ديني
ورزشي
هر چي كه دوست دارين
....
:gol:
 

تیکا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من:
از بچگي بهش ياد مي دم كه هر كاري كرد بيا دصادقان اعتراف كنه
هر مشكلي داره فقط به خودم بگه
اگه كوچكترين اسيبي ديد توي خانواده مطرح كنه
همه علايقش رو بگه
ولي همش رو براش فراهم نميكنم
بهش ياد ميدم از بعضي چيزا بايد بگذره
...

كاراي شخصيش رو خودش انجام بده
مسئوليت پذير باشه
بهش درباره خدا مي گم و بهش ياد مي دم با خدا راز و نياز كنه
هيچوقت تنهاش نمي ذام و هر كاري بكنه پشتشم
...
 
آخرین ویرایش:

rajai

عضو جدید
سعی میکنم از همون بچگی با دادن کارای کوچیک بهش،احساس مسئولیت رو در وجودش نهادینه کنم و همینطور بهش یاد میدم که نباید کلمه من نمیتونم رو به زبون و باید به توانایی هاش اعتماد داشته باشه.
 

faeal

عضو جدید
اول اینکه سعی می کنم مستقل باشه که خیلی مهمه،یه کار می کنم بهم اعتماد کنه و کارایه بدشم بهم بگه و تنبیه نمی کنم فقط نصیحت
ازتجربیاتم زیاد براش حرف می زنم،دوستاش برام مهمن کیا باشن حتی از بچگی:confused:
خیلی محدودش نمی کنم ولی آزادم نمیزارم ،تقریبا یه کار میکنم بشه مثله خودم;)
 

amin_rogh

كاربر فعال مهندسی کشاورزی
کاربر ممتاز
سلام
شاید بعضی از دوستان بدونن. من دوتا پسر دارم. دوقلو هستن و تقریبا دوازده سالشونه.
قبل از اینکه بچه دار بشم، بچه هایی رو توی فامیل یا دوستان وآشنایان میدیدم.با خودم فکر میکردم که اگه من بچه دار بشم به همه نشون میدم که تربیت بچه یعنی چی!فکر میکردم که تمام بچه هایی که میبینم بی ادب هست(یا حد اقل به اندازه کافی تربیت نشده اند و والدینشون ندونستن که چجوری باید بچه ها رو ادب کنن.)
خوب طبیعیه که با این طرز فکر، بعد از بچه دار شدن تمام راههایی که بنظرم درست بوده رو انجام دادم.ولی..........
بگم که علیرغم اینکه بچه های من دوقلو هستن،به هیچ وجه وجه مشترکی با هم ندارن! دوتا پسر، دو قلو،با یک تربیت،با یک پدر و مادر، در یک زمان،با یک شیوه برخوردی ،و خلاصه تمام شرایط یکسان.امااین دو تا کاملا دوتا آدم متفاوت با خلقیات و روحیات کاملا متفاوت هستن. در خیلی از موارد و خیلی از اوقات فکر میکنم که دقیقا همون رفتارهای ناشایستی رو که نکوهش میکردم در بچه های خودم میبینم.با اینکه تمام تلاشم رو کرده ام که اینجور نباشه.ولی در مجموع گذشته از اینکه هر کس که بچه های منو میبینه به اونها احسنت میگه( نه اینکه به خاطر من و توی روی من بگه)، منهم چیزای زیادی یاد گرفتم.
یاد گرفتم که بچه ها یک سری نیاز ها دارند که ممکنه با خلقیات پدر مادرا جور در نیاد اما باید بهشون میدان دا د تا علیرغم میل پدر مادرا به نیازها و علاقمندی های خودشون بپردازند.
فهمیدم که بعنوان پدر ،هرچه در توان دارم انجام بدم تا بچه ها امکان انتخاب بیشتری رو پیش رو داشته باشند ولی تا اونجا که میشه نباید اونا در تنگنا گذاشت.
امکانات ورزشی و هنری رو تا حد ممکن براشون محیا کردم. از کلاس شنا و تکواندو گرفته تا بسکتبال و کلاس موزیک و نقاشی .ولی جالب این بود که فوتبالی که ازش متنفر بودم بیشترین جذابیت رو براشون داشت!
با اینکه با ارزش ترین و مهمترین نکته در زندگی از نظر من تحصیلات عالیه هست،یکی از پسر هام در حد خوبی از تحصیلات نیست و منم تسلیم شده ام.(نه اینکه تنبل باشه ، نه،اما کشش اش زیاد نیست).یاد گرفتم که گاهی کشیدن زیادی افسار نه تنها به سواری بهتر کمک نمیکنه بلکه گاهی ممکنه سوار رو زمین هم بزنه.
با اینکه دلم میخواست از هر نظر مستقل بار بیان متوجه شدم که بچه به حمایت پدر ومادر نیاز داره و باید گاهی لوسش کرد و عین نی نی کوچولو ها باهاش برخورد کرد.گاهی باید جوری برخورد کرد که انگار علامه ی دهره و ما هیچی نمیفهمیم!
علیرغم همه اینا که گفتم،من به دوتا پسرم تا حالا اینا رو یاد داده ام.احترام مادرشون رو در هر شرایطی نگهدارن.نسبت به هم مودب باشن و بی احترامی نکنن.به خودشون تا اونجا که ممکنه اعتماد داشته باشن و به خواسته های خودشون احترام بگذارن( در عین حال که نظر سایرین رو در نظر داشته باشن).
بهشون یاد داده ام که هر چی باشن،خوب یا بد، برای من عزیز هستن.اگر خوب باشن مایه ی سر بلندی من خواهند بود واگر بد باشند مایه ی خجالت من و برادر.اما به هر حال این از عزیز بودنشون کم نمیکنه.
بهشون یاد دادم که با اینکه ماملیونر نیستیم اما به اندازه ی نیاز اونها پول داریم و هیچوقت نباید احساس کمبود کنند.هرچه دارم متعلق به اونهاست. یاد دادم که من و مادرشون بخاطر اونها کار میکنیم و هر چه که بخوان در اختیارشون خواهد بود بشرطی که توجیهی منطقی برای خواسته شون داشته باشن.
و براستی که اینها رو یاد گرفته اند.
و من یاد گرفتم که باید به بچه ها احترام گذاشت.

موفق باشید
امین رخ
 

تیکا

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
شاید بعضی از دوستان بدونن. من دوتا پسر دارم. دوقلو هستن و تقریبا دوازده سالشونه.
قبل از اینکه بچه دار بشم، بچه هایی رو توی فامیل یا دوستان وآشنایان میدیدم.با خودم فکر میکردم که اگه من بچه دار بشم به همه نشون میدم که تربیت بچه یعنی چی!فکر میکردم که تمام بچه هایی که میبینم بی ادب هست(یا حد اقل به اندازه کافی تربیت نشده اند و والدینشون ندونستن که چجوری باید بچه ها رو ادب کنن.)
خوب طبیعیه که با این طرز فکر، بعد از بچه دار شدن تمام راههایی که بنظرم درست بوده رو انجام دادم.ولی..........
بگم که علیرغم اینکه بچه های من دوقلو هستن،به هیچ وجه وجه مشترکی با هم ندارن! دوتا پسر، دو قلو،با یک تربیت،با یک پدر و مادر، در یک زمان،با یک شیوه برخوردی ،و خلاصه تمام شرایط یکسان.امااین دو تا کاملا دوتا آدم متفاوت با خلقیات و روحیات کاملا متفاوت هستن. در خیلی از موارد و خیلی از اوقات فکر میکنم که دقیقا همون رفتارهای ناشایستی رو که نکوهش میکردم در بچه های خودم میبینم.با اینکه تمام تلاشم رو کرده ام که اینجور نباشه.ولی در مجموع گذشته از اینکه هر کس که بچه های منو میبینه به اونها احسنت میگه( نه اینکه به خاطر من و توی روی من بگه)، منهم چیزای زیادی یاد گرفتم.
یاد گرفتم که بچه ها یک سری نیاز ها دارند که ممکنه با خلقیات پدر مادرا جور در نیاد اما باید بهشون میدان دا د تا علیرغم میل پدر مادرا به نیازها و علاقمندی های خودشون بپردازند.
فهمیدم که بعنوان پدر ،هرچه در توان دارم انجام بدم تا بچه ها امکان انتخاب بیشتری رو پیش رو داشته باشند ولی تا اونجا که میشه نباید اونا در تنگنا گذاشت.
امکانات ورزشی و هنری رو تا حد ممکن براشون محیا کردم. از کلاس شنا و تکواندو گرفته تا بسکتبال و کلاس موزیک و نقاشی .ولی جالب این بود که فوتبالی که ازش متنفر بودم بیشترین جذابیت رو براشون داشت!
با اینکه با ارزش ترین و مهمترین نکته در زندگی از نظر من تحصیلات عالیه هست،یکی از پسر هام در حد خوبی از تحصیلات نیست و منم تسلیم شده ام.(نه اینکه تنبل باشه ، نه،اما کشش اش زیاد نیست).یاد گرفتم که گاهی کشیدن زیادی افسار نه تنها به سواری بهتر کمک نمیکنه بلکه گاهی ممکنه سوار رو زمین هم بزنه.
با اینکه دلم میخواست از هر نظر مستقل بار بیان متوجه شدم که بچه به حمایت پدر ومادر نیاز داره و باید گاهی لوسش کرد و عین نی نی کوچولو ها باهاش برخورد کرد.گاهی باید جوری برخورد کرد که انگار علامه ی دهره و ما هیچی نمیفهمیم!
علیرغم همه اینا که گفتم،من به دوتا پسرم تا حالا اینا رو یاد داده ام.احترام مادرشون رو در هر شرایطی نگهدارن.نسبت به هم مودب باشن و بی احترامی نکنن.به خودشون تا اونجا که ممکنه اعتماد داشته باشن و به خواسته های خودشون احترام بگذارن( در عین حال که نظر سایرین رو در نظر داشته باشن).
بهشون یاد داده ام که هر چی باشن،خوب یا بد، برای من عزیز هستن.اگر خوب باشن مایه ی سر بلندی من خواهند بود واگر بد باشند مایه ی خجالت من و برادر.اما به هر حال این از عزیز بودنشون کم نمیکنه.
بهشون یاد دادم که با اینکه ماملیونر نیستیم اما به اندازه ی نیاز اونها پول داریم و هیچوقت نباید احساس کمبود کنند.هرچه دارم متعلق به اونهاست. یاد دادم که من و مادرشون بخاطر اونها کار میکنیم و هر چه که بخوان در اختیارشون خواهد بود بشرطی که توجیهی منطقی برای خواسته شون داشته باشن.
و براستی که اینها رو یاد گرفته اند.
و من یاد گرفتم که باید به بچه ها احترام گذاشت.

موفق باشید
امین رخ



همه فرمايشاتون درست و منطقيه
من تجربه ندارم ولي به اين موضوع علاقمندم و مطالعه ميكنم
خيلي ممنون كه تجربياتتون رو بيان كردين
خيلي جالب بود
انشالله سلامت باشن
 

تیکا

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
شاید بعضی از دوستان بدونن. من دوتا پسر دارم. دوقلو هستن و تقریبا دوازده سالشونه.
قبل از اینکه بچه دار بشم، بچه هایی رو توی فامیل یا دوستان وآشنایان میدیدم.با خودم فکر میکردم که اگه من بچه دار بشم به همه نشون میدم که تربیت بچه یعنی چی!فکر میکردم که تمام بچه هایی که میبینم بی ادب هست(یا حد اقل به اندازه کافی تربیت نشده اند و والدینشون ندونستن که چجوری باید بچه ها رو ادب کنن.)
خوب طبیعیه که با این طرز فکر، بعد از بچه دار شدن تمام راههایی که بنظرم درست بوده رو انجام دادم.ولی..........
بگم که علیرغم اینکه بچه های من دوقلو هستن،به هیچ وجه وجه مشترکی با هم ندارن! دوتا پسر، دو قلو،با یک تربیت،با یک پدر و مادر، در یک زمان،با یک شیوه برخوردی ،و خلاصه تمام شرایط یکسان.امااین دو تا کاملا دوتا آدم متفاوت با خلقیات و روحیات کاملا متفاوت هستن. در خیلی از موارد و خیلی از اوقات فکر میکنم که دقیقا همون رفتارهای ناشایستی رو که نکوهش میکردم در بچه های خودم میبینم.با اینکه تمام تلاشم رو کرده ام که اینجور نباشه.ولی در مجموع گذشته از اینکه هر کس که بچه های منو میبینه به اونها احسنت میگه( نه اینکه به خاطر من و توی روی من بگه)، منهم چیزای زیادی یاد گرفتم.
یاد گرفتم که بچه ها یک سری نیاز ها دارند که ممکنه با خلقیات پدر مادرا جور در نیاد اما باید بهشون میدان دا د تا علیرغم میل پدر مادرا به نیازها و علاقمندی های خودشون بپردازند.
فهمیدم که بعنوان پدر ،هرچه در توان دارم انجام بدم تا بچه ها امکان انتخاب بیشتری رو پیش رو داشته باشند ولی تا اونجا که میشه نباید اونا در تنگنا گذاشت.
امکانات ورزشی و هنری رو تا حد ممکن براشون محیا کردم. از کلاس شنا و تکواندو گرفته تا بسکتبال و کلاس موزیک و نقاشی .ولی جالب این بود که فوتبالی که ازش متنفر بودم بیشترین جذابیت رو براشون داشت!
با اینکه با ارزش ترین و مهمترین نکته در زندگی از نظر من تحصیلات عالیه هست،یکی از پسر هام در حد خوبی از تحصیلات نیست و منم تسلیم شده ام.(نه اینکه تنبل باشه ، نه،اما کشش اش زیاد نیست).یاد گرفتم که گاهی کشیدن زیادی افسار نه تنها به سواری بهتر کمک نمیکنه بلکه گاهی ممکنه سوار رو زمین هم بزنه.
با اینکه دلم میخواست از هر نظر مستقل بار بیان متوجه شدم که بچه به حمایت پدر ومادر نیاز داره و باید گاهی لوسش کرد و عین نی نی کوچولو ها باهاش برخورد کرد.گاهی باید جوری برخورد کرد که انگار علامه ی دهره و ما هیچی نمیفهمیم!
علیرغم همه اینا که گفتم،من به دوتا پسرم تا حالا اینا رو یاد داده ام.احترام مادرشون رو در هر شرایطی نگهدارن.نسبت به هم مودب باشن و بی احترامی نکنن.به خودشون تا اونجا که ممکنه اعتماد داشته باشن و به خواسته های خودشون احترام بگذارن( در عین حال که نظر سایرین رو در نظر داشته باشن).
بهشون یاد داده ام که هر چی باشن،خوب یا بد، برای من عزیز هستن.اگر خوب باشن مایه ی سر بلندی من خواهند بود واگر بد باشند مایه ی خجالت من و برادر.اما به هر حال این از عزیز بودنشون کم نمیکنه.
بهشون یاد دادم که با اینکه ماملیونر نیستیم اما به اندازه ی نیاز اونها پول داریم و هیچوقت نباید احساس کمبود کنند.هرچه دارم متعلق به اونهاست. یاد دادم که من و مادرشون بخاطر اونها کار میکنیم و هر چه که بخوان در اختیارشون خواهد بود بشرطی که توجیهی منطقی برای خواسته شون داشته باشن.
و براستی که اینها رو یاد گرفته اند.
و من یاد گرفتم که باید به بچه ها احترام گذاشت.

موفق باشید
امین رخ

در ارتباط با احترام هم من نمونه هاي زيادي ديدم كه بي احترامي به بچه ها باعث شده بچه ها اين رفتار رو با بقيه داشته باشن
طبيعيه..بي احترامي بي احترامي مياره ديگه.....
اگه به بچه توي محيط خانواده بها نديم بيرون از خونه كوچكترين توجهي نظرش رو جلب ميكنه
اگه توي خونه از محبت ارضا نشه هر محبت پوچي از مسير هدفش دورش ميكنه
 

alborz_2000

اخراجی موقت
تصميم هايي كه براي تربيت بچتون دارين اينجا بنويسين كه ما هم استفاده كنيم
شايد خيلي چيزا باشه كه اصلا بهش فكر هم نكرده باشيم



اخلاقي
ديني
ورزشي
هر چي كه دوست دارين
....
:gol:
من به پسرم یاد میدم
1- باید وطن پرست باشه (فقط و فقط وطن)
2- باید نظامی باشه (تکاور بهتره، نشد خلبان جنگنده هم بشه راضیم)
3- جودو، بوکس، تیراندازی و شنا رو حتما یدش میدم.
4- پیرو مرام و مسلک سامورایی ها باشه ، پیشوا (هیتلر)رو به عنوان الگو قرار بده برای خودش
6-زیاد مطالعه کن (تاریخ و جغرافیا) که نیاد نظراتی چرت مثل بعضی ها راجع به نادر شاه و هیتلر بده)
7- پسرش حتما نظامی بشه
فعلا چیز دیگه ای یادم نمیاد
 

alborz_2000

اخراجی موقت
راجع به احترام گذاشتن هم:
واجبه به پدر، مادر، پدر زن و مادر زن و همینطور برادر بزرگتر احترام بزاره،
به زنا (جز مادر و مادر زن) و کوچیکترا، لازم نیست زیاد احترام بزاره، یعنی سایرین باید بهش احترام بزارن
 

M@HYA-J00N

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بچمو توي يه دنيايي بار ميارم كه از ديدن جامعه امروزي شوكه نشه
 

تیکا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من به پسرم یاد میدم
1- باید وطن پرست باشه (فقط و فقط وطن)
2- باید نظامی باشه (تکاور بهتره، نشد خلبان جنگنده هم بشه راضیم)
3- جودو، بوکس، تیراندازی و شنا رو حتما یدش میدم.
4- پیرو مرام و مسلک سامورایی ها باشه ، پیشوا (هیتلر)رو به عنوان الگو قرار بده برای خودش
6-زیاد مطالعه کن (تاریخ و جغرافیا) که نیاد نظراتی چرت مثل بعضی ها راجع به نادر شاه و هیتلر بده)
7- پسرش حتما نظامی بشه
فعلا چیز دیگه ای یادم نمیاد


:eek:
اگه دختر بود چطور؟
نكنه دختر كلا نمي خواين؟
 

تیکا

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه بابا!!!!!!!!!!

نه بابا!!!!!!!!!!

راجع به احترام گذاشتن هم:
واجبه به پدر، مادر، پدر زن و مادر زن و همینطور برادر بزرگتر احترام بزاره،
به زنا (جز مادر و مادر زن) و کوچیکترا، لازم نیست زیاد احترام بزاره، یعنی سایرین باید بهش احترام بزارن

مورد دوم رو شما هم ياد ندي خودش ياد ميگيره خود به خود
 

تیکا

عضو جدید
کاربر ممتاز
براش يه سري كتاب درست و حسابي كه مرجع درست و حسابي داره درباره اعتقاداتمون مي خرم و سعي ميكنم از بچگي با اگاهي بزرگ شه
نه اينكه پاي برنامه هاي تلويزيون با اطلاعات اشتباه از خيلي چيزا زده شه
 

تیکا

عضو جدید
کاربر ممتاز
بهش ياد مي دم حقوق بقيه محترمه و هر كاري جايي داره !!!
بهش ياد مي دم هر مشكلي فقط يه مشكله حل نشدنش نبايد باعث نااميديش بشه و بايد ازش درس بگيره واسه تجربه هاي بعديش
 

Schneider

مدیر بازنشسته
اولا توصیه میکنم ازدواج کردید تا چندین سال بچه دار نشید
(تصمیم خودمو دارم میگم)
بچه دردسر داره
مشکلات فراوان داره
حتی اگر هیچ مشکلی هم نداشته باشه بزرگ کردن بچه در "این" اجتماع بزرگترین خیانت به یه انسانه که میخواد وارد این عالم بشه :smile:
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
قانون اول
یک اگر بخواد به دو برسه کُتَکه :D
قانون دوم
قانون اول را در یک لوپ بی انتها قرار می گیره
 

pari-1369

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه من باید با ادب، فهمیده،صادق باشه.دوست دارم طوری تربیتش کنم که وقتی توی جامعه باشه همش بهش افتخار کنن
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
من:
از بچگي بهش ياد مي دم كه هر كاري كرد بيا دصادقان اعتراف كنه
هر مشكلي داره فقط به خودم بگه
اگه كوچكترين اسيبي ديد توي خانواده مطرح كنه
همه علايقش رو بگه
ولي همش رو براش فراهم نميكنم
بهش ياد ميدم از بعضي چيزا بايد بگذره
...

كاراي شخصيش رو خودش انجام بده
مسئوليت پذير باشه
بهش درباره خدا مي گم و بهش ياد مي دم با خدا راز و نياز كنه
هيچوقت تنهاش نمي ذام و هر كاري بكنه پشتشم
...

سلام
اون چیزایی که با قرمز مشخص کردم رو من انجام نمیدم

==============

همیشه به این فکر میکنیم که چطور بچه مون رو تربیت کنیم ولی این نکته بزرگ رو فراموش میکنیم که بچه , بچه خودمون هست .. مثل ما باید آزادی داشته باشه (البته گاه با مراقبت) و مثل ما فکر میکنه و از رفتار ما درس میگیره

من نمیگم آدم خوبی هستم .. ولی بیشتر چیزهایی که از زندگی یاد گرفتم از رفتار خانواده ام بوده و خیلی کم شده چیزی رو بهم گوش زد کنن و بهم یاد بدن

بنظرم اول سعی کن خودت خوب باشی .. و رفتار درستی در خانه داشته باشی .. با بچت به عنوان یه دوست نگاه کن .. بعضی وقتا از تصمیماتی که میگیره (هر چند گاه اشتباه) اونا رو عملی کن و با عمل بهش نشون بده که باید قشنگتر به موضوع نگاه کنه .. همیشه مراقبش نباش .. بزار بعضی چیزها رو تنهایی تجربه کنه و ...
:smile:
 

shidokht777

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
اون چیزایی که با قرمز مشخص کردم رو من انجام نمیدم

==============

همیشه به این فکر میکنیم که چطور بچه مون رو تربیت کنیم ولی این نکته بزرگ رو فراموش میکنیم که بچه , بچه خودمون هست .. مثل ما باید آزادی داشته باشه (البته گاه با مراقبت) و مثل ما فکر میکنه و از رفتار ما درس میگیره

من نمیگم آدم خوبی هستم .. ولی بیشتر چیزهایی که از زندگی یاد گرفتم از رفتار خانواده ام بوده و خیلی کم شده چیزی رو بهم گوش زد کنن و بهم یاد بدن

بنظرم اول سعی کن خودت خوب باشی .. و رفتار درستی در خانه داشته باشی .. با بچت به عنوان یه دوست نگاه کن .. بعضی وقتا از تصمیماتی که میگیره (هر چند گاه اشتباه) اونا رو عملی کن و با عمل بهش نشون بده که باید قشنگتر به موضوع نگاه کنه .. همیشه مراقبش نباش .. بزار بعضی چیزها رو تنهایی تجربه کنه و ...
:smile:
گفتم منم یه چیزایی رو اضافه کنم بد نیست...به نظر من در عین دوستی باید موضع ما به عنوان پدر و مادر کاملا" مشخص باشه تا گاهی اون جدیتی که لازمه در تربیت فرزند داشته باشیم رو بتونیم اعمال کنیم.
بچه ها رفتار ما رو انعکاس میدن.من کاملا" به این نتیجه رسیدم که نباید بچه رو تحت فشار گذاشت و گاهی باید بهش اجازه ریسک و انجام کارهای جدید رو داد البته با مراقبت.و اینکه توی تربیت بچه ها بیشتر باید حوصله و صبر به خرج داد که متاسفانه این روزها این رو کمتر میبینیم...
 

shidokht777

عضو جدید
کاربر ممتاز
تصميم هايي كه براي تربيت بچتون دارين اينجا بنويسين كه ما هم استفاده كنيم
شايد خيلي چيزا باشه كه اصلا بهش فكر هم نكرده باشيم



اخلاقي
ديني
ورزشي
هر چي كه دوست دارين
....
:gol:
راستی تیکا جون!!!
چرا شکلک غمگین گذاشتی؟؟!!مگه بچه تربیت کردن ناراحتی داره؟؟!!
 

M.Ghane

متخصص شطرنج باشگاه ورزشی
کاربر ممتاز
طبق تجربه ای که بدست اوردم . به این نتیجه رسیدم که اجبار کردن برای بچه چیز غلطی هستش چون همیشه جواب معکوس میده . نظارت اصلی بر روی بچم طوری میشه که خودش نفهمه . همیشه سعمی می کنم تصمیم گیری ها رو بزارم به عهده خودش . منم به عنوان پدر نظرمو در مورد تصمیمش میدم . و اگه دیدم انتخابش نادرسته اجبارش نمی کنم که از کارش دست بکشه . فقط و فقط بهش اشتباهاتشو میگم . یه چیزی هم که حتما بهش عمل می کنم اینه که بچمو با خودم دوست می کنم . هر والدینی دوست دارن که بچشون موفق باشه اما اگه بخوان کلا هی چیز خوب خوب تو سر بچشون فرو کنن .از لحاض شخصیتی بچشون در /اینده کم میاره . من بعضی کارا که خوب نیست و خیلی هم بد هم نیست حتما میزارم بچم انجام بده . چون باید کار بدو بشناسه که کار خوبو تشخیص بده . شخصیتش باید 1 قهرمان بار بیاد . 1 چیزی از من نصیحت به بچتون به زور چیزیو اجبار نکنید فقط به دوست داشته هاتون که به آیندش مفیده سعی کنید علاقمندش کنید .باز هم نظر من بود شاید اشتباه باشه .ممنون از این فرصتی که بهم دادین(هه هه هه هه )
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
تجربه اي ندارم/ منتهي طوري تربيتش ميكنم كه هم خودش هم ديگران از ادبش لذت ببرن/ زياد بهش سخت نميگيرم در انجام كارهاش/ تصميم گيري رو دراختيار خودش قرار ميدم/
 

neda angel

کاربر بیش فعال
راستش من به دلایل زیاد و عمده ای تصمیم دارم به هیچ وجه اصلا بچه دار نشم....
و از طرفی هم جواب به این سوال با چند کلمه و جمله نمیشه توضیح داد و خیلی گستردست...
 

IT Engineer2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تصميم هايي كه براي تربيت بچتون دارين اينجا بنويسين كه ما هم استفاده كنيم
شايد خيلي چيزا باشه كه اصلا بهش فكر هم نكرده باشيم
اخلاقي
ديني
ورزشي
هر چي كه دوست دارين
....
:gol:
چی؟ تربیت!
بچرو فقط باید با کتک باهاش حرف زد! :D
__________________
نه ولی جداً تربیت فرزند خیلی حساسه و تفکیک جنسیتی داره
یعنی شیوه تربیتی فرزند دختر با فرزند پسر متفاوته تا حدی
باید سعی شه که مادرو پدر الگوی فرزندشون قرار بگیرن
رفتار والدین با هم باید بسیار بسیار خوبو دوستانه باشه
بچه وقتی به دنیا میاد اولین کسائی که میبینه والدینشه
همه چیزو از اونا یاد میگیره.
در کل بهتره بعد از یه مرحله تربیتی به فرزند استقلال بدی
ولی از دور هواشو داشته باشی
شیوه تربیتی خیلی وسیعه ولی نبایدم زیاد سخت بگیری.
اینا تجربه های کسب نشده من بود:D

امیدوارم در آینده (بعضی از دوستان در زمان حال) همتون پدر مادرای خوبی برای فرزندتون باشین
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا