بيماري چشم و هم چشمي

shiba.s.a

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
پديده نابهنجار چشم و هم چشمي از جمله پديده ها و نابهنجاري هايي است كه در ميان مردم و به خصوص زنان به شكل گسترده وجود دارد و بيشتر افراد دست كم در موردي و يا زماني گرفتار اين نابهنجاري اجتماعي شده اند. مولفه هاي اساسي چشم و هم چشمي را مي بايست در تظاهر، رقابت، احساس خودكم بيني و ارضاي آن به اشكال مادي و ظاهري و مانند آن دانست.

چشم و هم چشمي، موجب تنش، بي قراري، نارضايتي، اضطراب، افسردگي و فساد اخلاقي در كودك و نوجوان مي شود. در اين خانواده ها كودك ، هدف اصلي زندگي را امكانات مادي مي داند و براي كسب امكانات مادي متوسل به روش هاي غيراخلاقي و بزهكاري نيز مي شود.

دكتر فربد فدايي روانشناس درباره چشم و هم چشمي مي گويد: اين بيماري نشان دهنده نداشتن رشد عاطفي و فكري است. به اين مفهوم كه شخص معيارهاي مادي را درون ذهن خودش جاي مي دهد. چشم و هم چشمي نوعي نقص و نارسايي است كه مي تواند منجر به بيماري شود. با وجود اين برخي كارشناسان معتقدند اگر چشم و هم چشمي در خانواده اي وجود داشته باشد ، كودكان اين خانواده ها نيز دچار مشكلات ويژه اي مي شوند.

از آنجا كه كودكان رفتار پدر و مادر را ملاك اعمال خود قرار مي دهند، پدر و مادري كه دچار چشم و هم چشمي و حسادت باشند، سبب بروز اين پديده در كودكان خود مي شوند. زيرا اين پدر و مادر نمي توانند به كودك بياموزند كه قدرت واقعي در دوست داشتن ديگران و از خود گذشتگي است، بلكه كودك از روي رفتار پدر و مادر به اين نتيجه مي رسد كه ظاهر و ثروت است كه ملاك برتري افراد است.

وي با اشاره به اين كه چشم و هم چشمي در امور معنوي و علمي رقابت پسنديده اي است، اظهار مي كند: چشم و هم چشمي در امور معنوي و علمي باعث رشد و تكامل فرد مي شود. در برخي از موارد موجب تحريك افراد و وقوع تخلفاتي در آنها مي شود. در بسياري از موارد ، وسواس اختلال هاي رفتاري، پرخاشگري و حتي طلاق از چشم و هم چشمي هاي كوچك آغاز شده است.

كارشناسان معتقدند چشم و هم چشمي به اين معناست كه فرد به بلوغ فكري كامل نرسيده است. در واقع چنين فردي ضعف دروني خود را با ظواهر بيروني جبران مي كند، اما در نهايت هيچ گاه راضي نمي شود.

براساس تحقيقات انجام شده در سازمان ملي جوانان25 درصد از زنان دچار چشم و هم چشمي هستند كه 10 درصد اين افراد به دليل مشكلات رواني و كمبودهاي دوران كودكي و 15 درصد نيز به دليل حسادت و رقابت منفي چشم و هم چشمي مي كنند.

البته كارشناسان مي گويند انجام اين عمل ممكن است در مردان نيز اتفاق بيفتد، اين رقابت موجب بروز پديده «زيرآب زني» مي شود و وضعيت كاري و شغلي آنها را با اخلال مواجه مي كند.

مينا اكبري كارشناس اجتماعي با ناپسند شمردن صفت چشم و هم چشمي مي گويد: اين پديده اگر به صورت رقابت سالم در زمينه تحصيلي، حرفه و شغل باشد موجب پيشرفت انسان است ولي بيشتر اوقات به صورت رقابت ناسالم در همه زمينه ها از قبيل خريد لوازم منزل، پوشاك، طلا و زيورآلات، انتخاب رشته تحصيلي و حتي سفرهاي خارجي و زيارتي مشاهده مي شود كه نه تنها موجب پيشرفت نمي شود، بلكه از نظر اقتصادي هم به خانواده و حتي جامعه لطمه مي زند.

محمد علي محمديان ،روانشناس نيزعدم اعتماد به نفس را نقش مؤثري در شكل گيري پديده چشم و هم چشمي مي داند و ادامه مي دهد: فردي كه چشم و هم چشمي مي كند ، به دليل احساس كهتري و حقارتي كه دارد ، مي خواهد در انجام كار يا زمينه اي از ديگران بهتر باشد و سعي مي كند به نوعي سرپوشي بر اين احساس بگذارد ، به همين خاطر خود را توانمندتر و بهتر از آنچه كه هست ، قلمداد مي كند. در حالي كه انسان بايد به دنبال تأمين نيازهاي طبيعي خود باشد و در حد طبيعي هم براي تأمين آنها تلاش كند.

نهاد خانواده به عنوان نخستين نهاد اجتماعى بايد مجهز به اطلاعات تربيتى باشد تا بتواند در مقابل اين نوع پديده ها يك رفتار منطقى و عقلانى را به كار گيرد.

اين روانشناس در ادامه مي گويد: يكي از دلايل ديگري كه موجب مي شود چشم و هم چشمي در جامعه و در بين افراد شيوع پيدا كند تسلط روحيه رقابت ناسالم در جامعه است، يعني افرادي كه از حيث امكانات مادي و معنوي دچار كمبود هستند ، بدون در نظر گرفتن اوضاع اقتصادي و خانوادگي خود به دنبال نيازهاي غيرواقعي مي روند و با اعتقاد بر اين كه اگر فلان مقام يا موقعيت را داشته باشم در جامعه مقبوليت بيشتري خواهم داشت، مرتباً اتومبيل يا وسايل منزل خود را ارتقا مي دهند و در اين ميان رسانه هاي جمعي بويژه تلويزيون و فيلمهاي سينمايي نيز به اين پديده بيشتر دامن مي زنند تا جايي كه چشم و هم چشمي و تقليد از لباس شروع مي شود و به تدريج در تمام زمينه ها از قبيل مجالس ميهماني، معاشرتها و رفت و آمدها حتي در انتخاب مسكن و وسايل زندگي تأثير مي گذارد.

به اعتقاد وي، براي رفع اين معضل بايد شاخصهاي عيني موفقيت در جامعه تعريف شود و مردم بدانند موفقيت در جامعه چه تعريفي دارد و آيا ما افرادي را موفق مي دانيم كه در سطوح مادي به پيشرفتهايي نايل آمده اند يا سطوح ديگري هم در رابطه با موفقيت وجود دارد كه هم به حال جامعه مفيدتر است و هم در رضايت مندي فردي و خانوادگي مي تواند مؤثر باشد.

به هر حال وقتي در يك جامعه ارزشها تغيير پيدا كنند و داشته هاي مادي جاي ارزشهاي معنوي را بگيرند. افراد براي به دست آوردن جايگاه اجتماعي ميكوشند خود را به ابزار روز مجهز سازند، آنها ميپندارند كه داشتن اين ابزار موجب ميشود سريعتر پيشرفت كنند و بيشتر ديده شوند.

دکتر ناصر غفار زاده روانشناس در اين مورد مي گويد:ناآگاهي، تجمل گرايى، داشتن اعتقادات ضعيف، به دنبال مد بودن، غلبه احساسات بر تعقل، تبعيت از فرهنگ هاى بيگانه بدون شناخت و ارزيابى دقيق از آن فرهنگ، عدم تشخيص نيازهاى واقعى خود، خانواده و جامعه حاصلى جز چشم و هم چشمى ندارد.

وي مي گويد: نهاد خانواده به عنوان نخستين نهاد اجتماعى بايد مجهز به اطلاعات تربيتى باشد تا بتواند در مقابل اين نوع پديده ها يك رفتار منطقى و عقلانى را به كار گيرد.



منبع :جهان نيز - با تلخيص
تنظيم براي تبيان :داوودی
 

Similar threads

بالا