بناهای تاریخی ایران وجهان(جامـــع)

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
هوم یشت
سرودهای سپندترین گیاه ایرانی
پـیـش‌گـفـتـار
هوم یشت در درون یسناها جای داده شده است و از یسنای 9 تا 11 را در بر می‌گیرد، هر چند كه یشت بیستم اوستا نیز با نام هوم یشت نامیده می‌شود، اما تنها چند بندِ هوم یشت اصلی را در بر دارد. این یشت در بزرگداشت و ستایش گیاه همیشه سرسبزِ «هوم» كه در اوستا با نام «هَـئـومَـه» (در سانسكریت «سَئومَه») آمده، سروده شده است.
هوم یشت در 3 هات «یسنا» و 71 بند جای داده شده است. اما بسیاری از این بندها در دوره‌های جدیدتر به متن اصلی افزوده شده‌اند. افزوده‌های احتمالی جدیدتر عبـارتند از بندهای 1، 2، 12 تا 15، 24، 26، 27، 29 تا 32 از یسنـای نهـم؛ 1، 2، 5 تـا 10، 12 تـا 16، 18، 19 از یسنـای دهـم؛ و بـه احتمال همه هجده بندِ یسنای یازدهم.
«هوم» درختچه‌ایست همیشه سرسبز كه در باورهای ایرانی به عنوان سرور و رد گیاهان شناخته می‌شده و از افشره آن نوشیدنی‌ای فراهم می‌ساختند. «هوم» را در ناحیه‌های مختلف با نام‌های گوناگونی می شناسند: «ریش بز»، «اُرمَك»، «كُشْك» (در دشت جوین خراسان)، «اَلْتَه»، «مادِرَخ» (در بدخشان افغانستان)، «خوم» (در ناحیه پَنجكَت تاجیكستان) و «شَرَپَّـه» (در بالا آب زرافشان و یغناب).
اهمیت و جایگاه هوم به چند ویژگی آن بستگی داشته است: هوم تنها در كوهستان‌ها و به ویژه در صخره‌های سنگی و بر فراز آنها و بطور خودرو می‌روید و می‌دانیم كه كوه خود واسطه میان جهان خاكی و جهان مینوی یا سرای مردمان و سرای ایزدان و اهورامزدا است، به ویژه كه برگ‌ها و ساقه‌های هوم همواره سر به آسمان كشیده هستند؛ «هوم» حتی در دل برف سرسبز باقی می‌ماند و در اوایل پاییز میوه‌های سرخ كوچك می‌دهد و هنگامی كه برخی شاخه‌ها یا برگ‌های آن خشك می‌شود به رنگ زرین زیبایی نمودار می‌شود كه اشاره به «هوم زرین» از همان گرفته شده است؛ «هوم» علیرغم سرسبزی و آبدار بودن، به راحتی در شعله‌های آتش می‌سوزد و موجب بر انگیختگی و بر افروختگی شعله‌های آتش می‌شود؛ «هوم» از خانواده «اِفِدرا» و دارنده ماده «اِفِدرین» و در نتیجه افشره آن به عنوان یك گیاه دارویی خاصیت تسكینی و آرامش‌بخشی دارد؛ در باورهای عامه افشره هوم را موجب افزایش توان فرزند‌آوری در زنان نازا و همچنین موجب فزایندگی هوش و روان می‌دانند. كاركردهای هوم بیشتر از آن است كه در اینجا بهمه آن اشاره شود.
«هوم» بجز نام گیاه، نام ایزد نگاهبان این گیاه نیز به حساب می‌آید. در شاهنامه از مردی به نام «هوم» نیز سخن رفته است كه در كوهستان زندگی می‌كند و در گرفتن افراسیاب به كیخسرو یاری می‌رساند؛ این نام نیز بی‌گمان اشاره به گیاه هوم است كه در طول زمان دچار تغییرات شده است.
به این نكته نیز می‌توان اشاره كرد كه «زنگ آتشكده» و «ناقوس كلیسا» هر دو از هاون و دسته هاونی كه «هوم» را در آن می‌كوبیده‌اند و بعدها به شكل آیینی در نیایش‌ها در آمده بوده است، اقتباس شده است.

یسنای نهـم

3 ای هوم! در میان مردمانِ این جهان خاكی، چه كسی برای نخستین بار از تـو افشـره‌ای بـر گرفت؟ به او چه بهـره‌ای داده شد و كدامین كامیابی به او فراز رسید؟

4 پس آنگاه آن هومِ پیرو راستی و آن دور كننده مرگ گفت: در میان مردمان این جهان خاكی، برای نخستین بار «ویوَنْـگْـهان» از من افشره‌ای بر گرفت و به او این بهره داده شد و این كامیابی فراز رسید كه برای او پسری زاده شد: جمشیدِ خوب‌رَمه، آن فروغمندترینِ آفریدگان، آن خورشید چهره، او كه به هنگام شهریاری‌اش، جانوران و مردمان را همیشه نمردنی، آب‌ها و گیاهان را خشك نشونده و خوراك‌ها را كاستی‌ ناپذیر كرد.

5 به هنگـام شهریـاری جمِ دلاور، نه سرما بود و نه گرما، نه پیری بود و نه مرگ، و نه رشكِ آفـریده دیو. هم پدر و هم پسر، هر یك به مانند پانزده‌ ساله‌ای به دیده می‌آمدند. در آن هنگامِ شهریاری جمِ خوب‌رَمه، آن پسر ویوَنْگْهان.

6 ای هـوم! در میـان مردمـانِ ایـن جهان خاكی، چه كسی برای دیگر بـار از تو افشره‌ای بر گرفت؟ به او چه بهره‌ای داده شد و كدامین كامیابی به او فراز رسید؟

7 پس آنـگاه آن هومِ پیرو راستی و آن دور كننده مرگ گـفت: در مـیان مـردمان این جهان خاكی، برای دومین بار «آبتیــن» از مـن افشـره‌ای بر گرفت و به او این بهره داده شد و ایـن كامیابی فراز رسید كه برای او پسری زاده شد: فریدونِ از خاندان توانا.

8 او كه بر اَژی‌دَهاك چیره شد؛ بر آن سه پوزه سه كله شش چشم، بر آن دارنده هزار گونه چالاكی، بر آن دیو بسیار نیرومند دروغ، بر آن پیروِ دروغِ تباه‌كننده جهان، بر آن نیرومندترین دروغی كه اهریمن برای تباهی جهان راستی و به پلیدی در این جهان خاكی بیافرید.

9 ای هوم! در میان مردمانِ این جهان خاكی، چه كسی برای سومین بار از تـو افشره‌ای بـر گرفت؟ بـه او چـه بهره‌ای داده شد و كدامین كامیابی به او فراز رسید؟

10 پس آنگاه آن هومِ پیرو راستی و آن دور كننده مرگ گفت: در میان مردمان این جهان خاكی، برای سومین بار «اَتْـرَتِ» تـوانـاتـریـنِ تبار سام، از من افشره‌ای بر گرفت و به او این بهره داده شـد و ایـن كـامـیابـی فـراز رسـید كـه برای او دو پسر زاده شد: «اورْواخْـشَـیـه» و «گرشاسپ»؛ آن یك، داوری گذارنده داد (آییـن و قـانـون)، و دومی، جـوانی خـوش‌كردار، بلندگیسو و گُرزدار.

«اَتْرَت» یا در متن اوستایی«تْرَیتَه» نام پدر گرشاسپ است.

به گمان برخی محققان واژه اوستایی «گَـئِـسو» نه به معنای بلندگیسو، بلكه به معنای دارنده گیسوان چین‌دار یا گیسوان بافته شده و یا گیسوان مجعد است.

11 او كه اَژدهای شاخ‌دار را بكشت؛ اژدهایی كه اسبان را فرو می‌خورد؛ مردمان را فرو می‌خورد؛ آن زهرآلودِ زرد رنگ را، كه زهرِ زردش به بلندی یك «اَرَش» پاشیده می‌شد.

عبارت‌ «زهر‌آلود زردرنگ» و پاشیده شدنِ زهر به بلندای یك «اَرَش» همگی در توصیف آتشفشان «تفتان» و گازها و مواد مذاب متصاعد از آن است. «اَرَش» واحدی برای اندازه‌گیری طول است كه مقدار آن دانسته نشده است.

گرشاسپ به هنگام نیمروز بر پشتش و در دیگی فلزی، خوراك می‌پخت. آن زیانكار از گرما تفته و خْوی‌ریزان شد و از زیر دیگ در جَست و آب جوشان را فرو پاشاند. گرشاسپِ نریمان را هراس بر گرفت و خود را به كنار كشید.

16 درود به هوم! هوم نیك، هومِ خوب آفریده شده، هومِ درست آفریده شده، آن نیكِ درمانگر، آن سر بر كشیده، نیك‌كردار و پیروزگر. زرینی با شاخه‌های نرم كه افشره‌اش بهترین و شادمانی‌بخش‌ترینِ نوشیدنی‌ها برای روان است.

17 ای زرین! فرا می‌خوانم سر زندگی ترا، فرا می‌خوانم توانمندی، درمانگری، فزایندگی، بالندگی، توانایی تن و همه گونه انـدیـشه‌ورزی تـرا. فرا می‌خوانم ترا تا به مانندِ شهریاری كامیاب شده و فرو كوبیده یورشگران و چیره شده بر دروغ، به میان آفریده شده‌ها آیم.

18 فرا می‌خوانم ترا تا یورش همه بدخواهان را فرو كوبم؛ دیوان و مردمان را، جادوان و پریان را، ستمگران و كَوی‌ها و كَرَپَن‌ها را، «اَشْموغانِ» دو پا و گرگ‌های چار پا را، و سپاه فریبگر و «پهن‌پیشانی» (؟) دشمن تاخت آورنده را.

«اَشموغ» (در ادبیات فارسی «آسموغ») نام دیو سخن‌چینی، فتنه‌انگیزی، دروغ و اختلاف‌افكنی میان دو كس است.

19 ای هومِ دور كننده مرگ، این نخستین دهش را خواهانم از تو: زندگی بهترینِ پیروان راستی را، فروغِ آرامش‌بخش را. ای هومِ دور كننده مرگ، این دومین را خواهانم از تو: تندرستی را. ای هومِ دور كننده مرگ، این سومین را خواهانم از تو: دور زیوی نیروی زندگانی را.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
20 ای هومِ دور كننده مرگ، این چهارمین را خواهانم از تو: مرا كامیاب و دلیر و شادمان، بر این زمین در آور تا یورش را در هم كوبم و دروغ را فرو شكنم. ای هومِ دور كننده مرگ، این پنجمین را خواهانم از تو: مرا پیروزمند و فرو كوبنده در رزم، بر این زمین در آور تا یورش را در هم كوبم و دروغ را فرو شكنم.

21 ای هومِ دور كننده مرگ، پسشتر ما را از بوی دزد و پیشتر ما را از بوی راهزن و پیشتر ما را از بوی گرگ آگاه كن، پیش از آنكه كس دیگری بوی بَرد، ما پیش از همه بوی بریم.

22 هـوم دلاورانِ تـازنـده اسب در پیكارها را نیرو و توانایی فرا می‌بخشد. هـوم به زنـانِ باردار پسرانـی نـام‌آور و فرزنـدانـی پیـرو راستـی فرا می‌بخشد. هوم به آنانی كه به دلخواه خود به آمـوخـتن «نَـسْـك» می‌پردازند، فـرزانگی و خردمندی فرا می‌بخشد.

23 هوم آنانی را كه دیرگاهیست دوشیزه مانده‌اند، اگر از آن خردمند بخواهند، آنان را دامادی خوش‌پیمان فرا می‌بخشد.

25 ای هوم! چه خوش است كه به نیروی خود، شهریاری كامیاب شده هستی. چه خوش است كه بسیار سخنان درست‌گفته می‌دانی. چه خوش است كه برای سخنان درست‌گفته، بی‌نیاز از پرسیدن هستی.

28 مـا را از آسیب ستمگران رهایی ده، منش جنگ‌خواهان را از ما دور سـاز، آسیب‌رسانانِ بـه ایـن خـانـه، بـه ایـن روستـا، به این شهر و به این كشور را پـریشـان كـن؛ بگیـر تـوان پـاهـای او را، بگیـر شنوایی گوش‌های او را و منش او را.

یسنای دهـم

3 ای هوم! ستایش بر ابرها و باران، رویاننده اندام تو بر ستیغ كوه‌ها. ستایش بر ستیغ كوهی كه تو بر آن می‌رویی.

4 ای هوم پاك! ستایش بر زمینِ بهره‌ور و پهناور، آن بخشنده در بر گیرنده تو. ستایش بر سرزمینی كه تو در آن رویانی، همچو سـرورِ خوشبو گیاهان و همچو نیك‌ْ گیاهانِ مزدا. ای هوم! رویان بـاش بـر فـراز كـوه‌هـا، بالنده باش در همه جا. تویی خاستگاه راستی.

11 پرنده‌ای پاك و كاردان، تو را به هر سو می پراكَند، بر ستیغ‌های «اوپائیری سَـئِـنَـه»، بر فراز «سْـتَـئِـرو سارَه»، بر گردنه «كوسْرو پَـتَـه»، بر پرتگاه «ویشْ پَـسَـنْ» و بر كوه «سْـپیتَـه گَـئونَـه».

اوپائیری سئنه، به معنای «فراتر از پرواز سیمرغ» و احتمالاً نام كوه‌های «هندوكُش» در افغانستان امروزی.

ستئرو ساره، به معنای «سر به ستاره كشیده»، جای این كوه دانسته نیست.

سپیته گئونه، احتمالاً همان «سفید كوه» در جنوب «هری‌رود» در افغانستان امروزی. جایگاه دو كوه دیگر نامشخص است.

17 می‌ستایم همه هوم‌ها را؛ آنها را كه رویانند بر فراز كوه‌ها؛ آنها را كه رویانند در دره‌ها و در لبِ رودها؛ آن هوم‌ها كه در بند و در گنجه زنانند. فرو می‌ریزمت از ساغری سیمین به ساغری زرین، نمی‌ریزمت بر زمین، چرا كه تویی ارجمند و شكوهمند.

20 توانایی باد بر جهان، درود بر جهان؛ بادا آكنده از گفتار آرام، جهان را؛ بادا كامروایی بر جهان؛ بادا فراوانی بر جهان؛ بادا آبادانی بر جهان.

این بند به راستی یكی دیگر از آرمان‌ها و آرزوها و نیایش‌های زیبای ایرانیان را عرضه می‌دارد كه در آن نه برای خود و خانواده خود و شهر خود و كشور خود، بلكه برای همه جهان و جهانیان دعا و آرزو شده است.

21 می‌ستاییم هومِ زرین شاخه را؛ می‌ستاییم هوم نوشیدنی فزاینده را؛ می‌ستاییم هومِ دور كننده مرگ را؛ می‌ستاییم همه هوم‌ها را.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
نارین قلعه (نارنج قلعه ) میبد *یزد

دژ در ایران زمین انواع مختلف داشته است. دژ هایى كه بر بالاى بلندى ها ساخته مى شد داراى حصار و برج و بارو بودند ودژ هایى كه در دشت ها و زمین هاى هموار پدید مى آمدند بیشتر بعد از حصار داراى خندق هاى عمیق و وسیع بودند كه به هنگام ضرورت آن ها را پر از آب مى كردند. گاه دژهاى تو در تو ساخته مى شدند یعنى دژ كوچك ترى در داخل دژ بزرگ تر پدید مى آمد.
دژ هاى كوچك تر را كه در داخل حصارهاى بزرگ تر ساخته مى شدند نارین قلعه مى نامیدند. نارین قلعه شایدمعناى دژ كوچك است. شاید نیز از رنگ و شکل خورشید گرفته شده باشد.
قلعه هاى بزرگ و مهم یا كهندژها، محل زندگی امیران و پادشاهان بودند و بخشى از آن ها كه كاخ ها و ساختمان های دولتى و سلطنتى و معابد و انبارهاى اسلحه و آذوقه و محل نشیمن و زندگى نگهبانان و دولتیان قرار داشت ارگ نامیده مى شد.
نخستین قسمت در ساختن دژها، دیوارها یا حصار یا باره یا باروى قلعه بود كه از خشت و گل ساخته مى شد. این بارو هر چه پهن تر بود مطلوب تر بود. گاه آن ها را آنچنان پهن مى ساختند كه چندین سوار در ردیف همدیگر در بالاى آن رفت و آمد مى كردند.
باروی نارین قلعه ی میبد هنوز هم نشانه های از خود دارد.به تناسب بزرگى و كوچكى حصارها قلعه ها داراى چهار برج گرد یاچهارگوش، یا بیشتر كه از دیوار قلعه ها بلندتر بودند و دید بهتری داشتند ساخته مى شد. نارنج قلعه نیز چهار برج گرد بلند دارد و باید دانست که آنچه امروز از آن باقی مانده قسمت مرکزی آن است و نشانه هایی از برج ها و باروها در روستای کوچک(کوشک) از آن باقی است. کوشک یا کوچک نزدیک ترین روستا به دژ بود و بیشتر آن را باغ ها و قنات ها و آسیاب در برگرفته بود. تا همین نزدیکی ها زیباترین بادگیرها و خانه ها و کوچه های سابات دار بسیار قدیمی در جهان را در این محله ی زیبا می توانستید شاهد باشید.
پیرامون حصار قلعه ها و بالاى برج ها همه داراى دندانه هایى به نام كنگره بود. كنگره ها علاوه بر اینكه بر زیبایى معمارى قلعه ها مى افزودند، داراى سودهاى تدافعى و جنگى نیز بودند. بدین شكل كه سربازان و مدافعان قلعه در پناه و پشت آن ها قرار مى گرفتند و از شكاف و روزنه اى كه در وسط آن ها بود یا از فاصله دو كنگره دشمن را پاییده، تیر مى انداختند.
كنگره هاى هفت پله اى ساختمان هاى دوران هخامنشى به خصوص تخت جمشید بسیار معروفند. در هنر و معمارى این دوره از تاریخ ایران كنگره مفهوم و اهمیت فراوانى داشته است. كنگره در هنر هخامنشى از جمله نماد شهر و معبد و آتشكده و سمبل شهرنشینى و فرهنگ و شاهی بود. به همین جهت است كه پیرامون و بالاى دیهیم و تاج هاى پادشاهان هخامنشى همه به شكل كنگره ساخته مى شد و در سایر آثار هنرى آن دوره كاربرد وسیعى داشت. در پیرامون نارنج قلعخ نیز این کنگره های هفت پله ای که نشانی از هفت فلک و هفت آسمان نیز هست دیده می شود.
دور بالاى حصار قلعه هاى جنگى مهم گذشته از كنگره ها در حاشیه بالاى بارو تنوره هایى براى ریختن سنگ و گلوله هاى كروى شكل از سنگ و فلز وجود داشت كه به آن ها سنگ انداز مى گویند. تا بیست سال پیش و کنار خیابان اصلی از این سنگ اندازها بود.

می گویند این قلعه را دیوها ساخته اند. همه گنج حضرت سلیمان هم این جاست. احمد كاتب در تاریخ جدید یزد می نویسد: دیو به فرمان سلیمان، قلعه میبد بساخت... هیچ پادشاه، این قلعه را به جنگ و لشگر نگرفته است. و او را قلعه دالان خوانند.

محمد شبانکاره ای در مجمع الانساب ساختمان کهندژ یا دژ دالان را سرآغاز ننای آبادی های یزد می داند.
بر این گمانم كه نزدیک سه هزار سال پیش، اقوام ماد در زمان جنگ های داخلی ایران، آن را ساختند. پیچ های تو در توی قلعه نشان می دهد كه این جا قبلا یك شهر پرماجرا بوده است. بعضی ها نارین قلعه را همان دژ سفید شاهنامه فردوسی می دانند. این قلعه در بالای یك تپه و مسلط به منطقه ساخته شده و اطراف آن را خندق كنده اند و در هر گوشه نیز برجی برای نگیبانی و اتاق هایی تو در تو برای زندگانی مردمان. بعضی می گویند قلعه نظامی بوده و برخی با توجه به شكل پنج طبقه آن، احتمال می دهند زیگورات بوده و از آن به عنوان یك مركز مذهبی و معبد استفاده می شده است. خشت های بزرگ آن باید که یادگاری از دورانی پیش از هخامنشی ها باشد.

یک روایت افسانه ای حکایت از آن دارد که میبد در زمان «کیومرث» بنیان گذاری شد و نخستین آدمیان از راه آب و دریا به این سرزمین پا گذاشتند. راه های باستانی آن را سواران مادی، پارسی، اشکانی و ساسانی درنوردیدند. «نارین قلعه» میبد، کهن ترین سند تاریخی و شهرسازی استان یزد است. برخی نیز آن را ساخته ی سپیبد ساسانی میبدار یا مهبد می دانند. مهبود البته از سرداران قباد و انوشیروان بود.

من بر انم که میبد و بیده و عقدا را که به شاهان ساسانی نسبت می دهند کمی دور از واقعیت است. ساسانیان یک کودتای دینی و سیاسی علیه حکومت خودمختار و آزاده ی اشکانی انجام دادند. آنان نخستین حکومت خشن دینی را در ایران برپا داشتند و به سرکوب خونبار مزدکیان و مانویان و دیگر ان در ایران پرداختند. یکی از کارهای آنان این بود که ساختار و نام بسیاری از جاها را تغییر دادند تا نام و نشانی از اشکانیان به جا نماندو از همین رو نام های جدید در یاد مردمان ماند.

سکه های به جای مانده از دوران «پورانداخت ساسانی» که در این شهرستان ضرب می شد، از جمله اسناد تاریخی است که اهمیت سیاسی و شهری میبد را در دوران ساسانی نشان می دهد.

این قلعه و شهرستان پیرامونش چهار دروازه داشته است: دروازه ی شمس آباد رو به جنوب که به آن دروازه ی فارس هم گفته اند. تا همین نزدیکی ها راه به فارس و یزد از کنار همین دروازه می گذشت.

دروازه کسنویه و رباط که در کنار خود دارد و برای مسافران بین شهر ها کاروانسرا و آب انبار و چاپارخانه داشته است و هنوز پابرجاست.

دروازه ی کوچک در کنار خود یک آسیاب داشته است.

دروازه ی بشنیان که به گمان من در آخر روستای بشنیغان قرار دارد.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
دژهای هر روستا نیز دروازه ها داشت که حکایت از شکوه این گنگدژها داشته است. مانند روستای بشنیان یا بشنیگان (بشن یعنی بدنه و بیرون و بشنیان به معنی مکان بیرونی) که هفت دروازه داشت و هنوز بخش هایی از این دروازه ها باقی است:دروازه های سرکوره.کولی خانه.آسیاب لکگ.کنزی ها.سلمان.باغ خان.حاجی ملا رضا.

میدان هایی با یک ستون و جای اتش در میان آن و همراه با سکوهایی در پیرامونش بیشتر از آن که مکانی برای برگزاری شبیه خوانی باشد باید مکانی برای نیایش و گردهمایی و بازار روستا بوده باشد که در هر محله یکی از آن ها را می توان دید. به بنای بیشتر میدان ها هنوز آب انبار و بازار چسبیده است و تا همین نزدیکی هاکولیان برای فروش هیزم و انبر و بیل و چکش در آنجا بنه می زدند.

وجود چاپارخانه ی میبد ، آب انبارها ، یخچال ها ، خانقاه ، نقاره خانه ، کاروانسراها ، ده ها برج که دیوارهای شهر را به هم پیوند می داده ، چندین آسیاب ، کوره پزخانه ، میدان ها، بازارها، دخمه و باغ ها نشانه های کافی برای شکوه و عظمت این شهر بهشتی و این گنگ دژ باستانی هستند. هفده روستایی که در میان باغ های انار و سیب، کشتزارهای گندم و پنبه، دهلیزهای نجیب و مهربان قنات ها، چونان طبقات یک بهشت بر زمین بوده اند.

تنها به نام این شهبانو ها یا الهه گان آب و باران در هفت نیایشگاهی که بر گوشه گوشه این شهر نهاده شده نگاه کنید: پیر نارکی یا نازبانو. پیر سبز یا نیک بانو. پیر بانوی پارس یا شهربانو. پیر هریشت یا گوهربانو. پیر نارستانه . پیر ستی پیر.شکاف یزدان.

در نزدیکی های نارنج قلعه سفال های رنگی و نقش دار از دوران ایلامی نیز به دست آمده است و این گمان را به وجود می آورد که این دژ بیش از چهار هزار سال زندگانی کرده باشد و به همین سبب به زیگورات ها شبیه است. باید این سرزمین مورد تهاجمی دراز مدت قرار گرفته باشد که ده ها قلعه با یک نام و یک شکل در سراسر این کشور بنا شده است. علاوه بر ان باید کاربرد غیر نظامی نیز داشته باشد تا بتواند چنین شکوه و عظمتی پیدا کند و زندگانی دراز ی نیز بیابد.

آیا می توان گفت که نخست بر این تپه ها بنای شهر نهاده می شد و در میان آن دژ و نیایشگاه نیز بنا می گردید. هرچه از بنای نخستین و پایه ی شهر دور می شویم شهر هم از بیرون گسترش می یابد و هم این که در قلب خویش و برای دفاع به ساختن دژ و در میان دژ به برافراشتن آتشگاه و نیایشگاه روی می آورد. می دانیم که چندهزار سال پیش از این به نوشته هرودوت و دیگران مردم این سرزمین آیین مغانی داشته اند. خدایان طبیعت را ستایش می کرده اند. برای نیایش بزرکترین ان ها که آسمان بوده است بر بلندی ها می رفته اند و این نخستین فکر بود تا بعدها بر بلندی ها نیایشگاه های خویش را برپا دارند.

نارین قلعه ها شهر- دژ- نیایشگاه ها ی بسیار کهن ایرانی هستند. تو در تو. خشتی بودن آن ها یکی از رازهای ماندگاری آن هاست. خشت که گوهر ساختمان این قلعه هاست، دارای توان بسیار برای ایستادگی در برابر رویدادهای طبیعی است. میبد و نارنج قلعه یکی از شاهکارهای هنر و دانش انسان کهن ایرانی است.

در کنار آن باید از بیده نیز نام برد. بیده با همان قدمت یکی از دهاتی است که به مانند دژی بر فراز تپه ای بنا شده است و از اینگونه روستاها در ایران بسیار است.در روستاهای وابسته به میبد نیز دژهایی بنا نهاده شده بود که از دسته دوم و کوچکتر و با شش برج است و برخی مانند دژ مهرجرد باقی است. بقیه آن ها که برخی کاملن نابود شده اند: دژ بارچین. دژ بیده. دژ بشنیغان. دژ رکن آباد.دژ حسن آباد.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاروانسراهای مناطق کویری 1 :

کاروانسرای قلعه خرگوشی
این کاروانسرا نزدیک باتلاق "گاوخونی" در جاده قدیمی یزد- اصفهان قرار دارد. فاصله بین این کاروانسرا و عقدا حدود شصت کیلومتر است. این بنا از آثار دوره شاه عباسی است. این رباط تماماً از سنگ و آجر ساخته شده و ابعاد آن 80×80 متر است.
این رباط شامل صفه ها، حجره هاه و اصطبل است. دیواره روی پشت بام، دو متر عرض دارد. سر در آن دو طبقه و طبقه دوم شاه نشین است. در داخل رباط هجده صفه وجود دارد: صفه بزرگ تر و صفه دیگری که در قسمت جنوبی قرار دارد، دارای محراب و نماز گاه است. در چهار گوشه رباط، چهار مدخل برای ورود به طویله دیده می شود و مخزن آب به صورت آب انبار در وسط رباط ساخته شده است.
از تزیینات بنا می توان به کاربندی آجری سر در ورودی و کتبیه سنگی به خط "علی رضا عباسی" خطاط معروف عصر "شاه عباس" اشاره کرد. این کتیبه، روی پانزده قطعه سنگ سبز رنگ به طول هشت متر و عرض شصت سانتی متر و در سه ضلع مدخل نصب شده است.

کاروانسرای قلعه خرگوشی - میراث خبر
پيش از اين مطالبي را درباره سفرهاي محسن سنايي اردكاني دوچرخه‌سوار اردكاني نوشته ‌بوديم، اين‌بار او در سفري سه‌روزه به قلعه خرگوشي رفته ‌است و مي‌نويسد:
اینبار قصد دارم که در مورد رباط خرگوشی (قلعه خرگوشی) مطالبی را بنویسم، رباطی که به زمان شاه‌عباس صفوی باز مي‌گردد و یکی از همان 999 کاروانسرایی است که به دستور شاه‌عباس در مسیرهای اصلی آن زمان ساخته شده است.
این کاروانسرا نزدیک باتلاق گاوخونی و بر سر راه قدیم یزد، اصفهان قرار دارد. رباطی بسیار زیبا که ازسنگ و آجر ساخته شده‌ و منظره‌ای بسیار زیبا را در این بیابان به خود اختصاص داده است. متاسفانه به علت بی‌توجهی مسئولان قسمت‌های داخلی این رباط حفاری شده است. امروزه این رباط، محلی شده برای سکونت چوپانان....!
برای بازدید، در برنامه‌ای سه روزه می‌توان به این محل رسید، البته با دوچرخه. مسیر آن از شهر عقدا ، که در مسیر اردکان _ نائین قرار دارد، جدا می‌شود و پس از پشت سرگذاشتن روستاهای مزرعه‌نو، خلیل‌آباد و سروعلیا وارد بیابان خرگوشی می‌شویم که این رباط در ابن بیابان قرار‌ دارد و پس از طی مسافتی درحدود 25 کیلومتر به این رباط می‌رسیم. بهتر است در روز اول تا «سروعلیا» را رکاب بزنیم و شب را در این روستا سپری کنیم، آسمان کویر سرا پا ملکوت است. هر کس من را در این روستا دید مرا از سفر به این رباط باز می‌داشت، زيرا مردم محلي اعتقاد داشتند آنجا جن دارد و......!
مسیرها از اردکان تا سرو علیا آسفالته است، ولی ازآنجا تا رباط خرگوشی شنی است. در این مسیر شنی یک روستای تک‌خانواری، کاییون، وجود دارد که بسیارخونگرم‌ند، در سفر به رباط چند ساعتی را مهمان آن‌ها بودم، می‌توان آب مورد نیاز را هم براي ادامه سفر ازهمین‌جا تامین کرد چون آب بسیار گوارایی دارد و در ادامه مسیر تا رباط آبی وجود ندارد.
از این روستای کوچک تا رباط حدود 7کیلومتر راه است. از دور این کاروانسرا منظره‌ای بسیار زیبا دارد. جالب اینکه من وقتی به این رباط رسیدم چوپانان تعجب كردند و باور نداشتند که یک ایرانی هستم! داخل این کاروانسرا اتاقک‌های سنگی وجود دارد که محل اتراق مسافرین بوده در ضمن محلی هم برای نگهداری حیواناتشان وجود دارد.
سنگ‌های بکار رفته که تماما از کوه‌های اطراف حمل شده گرانیت است، (معادن گرانیت در این محل زیاد است). در این رباط چشمه آبی هم هست و می‌توان ازآن نوشيد.
كاروانسرای شاه‌عباسی مستحكمی در بیابانهای نزدیك باتلاق گاوخونی قرار دارد. اكنون چنان پرت و دورافتاده در این بیابان وحشتناك مانده است كه در حال ویرانی است. اینجا گاه جای چوپان‌ها و یا گذرگاه شیفتگان بیابان‌های بكر است تا ماجراجویی كنند.
چند ساعتی هم مهمان چوپانان رباط بودم. برای برگشت مسیری دیگر را در نظر گرفتم، مسیری که رباط را به سورک (نام روستایی) متصل می‌کرد را در پیش گرفتم اين راه 25 کیلومتری، خاکی و شیب نسبتا زیادی دارد. شب را هم در این روستا سپری کردم و فردای آن‌ر‌‌وز راهي ندوشن و از آنجا هم میبد و اردکان شدم. این مسیر حدودا صد کیلومتر است.

كاروانسراي مرنجاب
کاروانسراي مرنجاب در موقعيت جغرافیایی’٧و‏‎‎ ْ٣٤ عرض جغرافيايي و ’٤٨و ‎ْ‏‎٥١ طول جغرافيايي، در ارتفاع ٨١٠ متري از سطح درياي آزاد در حاشيه جنوبي درياچه قم واقع شده است.مرنجاب از دهستان كويرات شهرستان آران و بيدگل و در ٥٠ كيلومتري شمال شرق مركز اين شهرستان قرار دارد.
يكي از معروفترين و بزرگترين ريگزارهاي ايران، منطقه بادرفتي وسيعي است كه جولانگاه تپه هاي ماسه اي متحرك مي باشد.اين منطقه معروف به «بندريگ» است كه از شمال و شمال شرق شهر آران و بيدگل تا ساحل جنوبي درياچه قم، جايي كه مرنجاب احداث شده، تقريباً تمام شهرستان را پوشانده است. در منطقه كويري آران و بيدگل، باد مثل هر منطقه كويري ديگر، يك عامل تعيين كننده اقليمي است. باد، هم در شكل دهي به وضعيت طبيعي كوير و هم در شيوه زندگي انسان بيابان نشين تأثير تعيين كننده دارد. بادهاي نامطلوب بزرگترين آفت كوير و باد مطلوب، نسيمي از بهشت است كه كوير تفتيده را شاداب و با طراوت مي كند. متأسفانه در اين منطقه جز دو باد شهرياري و باد شمال، ساير بادها چون باد خراسان، باد قبله، باد طوفان، باد سياه و بويژه باد لوار از بادهاي نامطلوب محسوب مي شوند.در منطقه آران و بيدگل همه چيز شكل و نمود كويري دارد و هر پديده اي، طبيعي يا انساني، آيينه كوير است. همين جا بايد اذعان داشت كه كوير را با همه پديده هاي بيشمار ديدني و تأمل انگيز و حيرت آور، نمي توان آنچنان كه شايسته آن است، توصيف كرد.
جاده آران و بيدگل به مرنجاب و دستكن يكي از راههاي ارتباطي بوده كه اصفهان را به شهرهاي كاشان، يزد، مشهد و تهران متصل مي ساخته است. در زمان صفويه مسير اصفهان(پايتخت) و مشهد از اهميت خاصي برخوردار بوده است. مسير مرنجاب، اصفهان را از طريق كاشان به جاده سنگفرش اصفهان-مشهد متصل مي ساخته است. اين مسير از گرمسار به طرف پايين منحرف شده و تا سياهكوه ادامه مي يابد و به جاده دستكن متصل مي شود. دستكن در ادامه مسير مرنجاب، محل انشعاب جاده اي بوده كه كاشان را به گرمسار و ورامين مرتبط مي ساخته و شاخه اي به طرف اردستان و شاخه اي به جانب يزد ادامه مي يافته است. مجموعه اين مسيرها به عنوان جاده هاي فرعي براي اتصال به جاده ابريشم در بخشي كه دامغان را به ري متصل مي نموده، عمل مي كرده است.

کاروانسرای قصر بهرام
قصر بهرام کاروانسرای مربع شکل متعلق به عهد صفویه می باشد که از دیوارهای بلند با چهار برج نیم دایره تشکیل شده است. این کاروانسرا به دستور شاه عباس صفوی و بر سر سه راهی اصفهان، خراسان و مازندران بنا نهاده شده است. قصر بهرام از سنگ ساخته شده و دارای 4 ایوان و 24 حجره می باشد. شترخوانها یا اصطبلهای این کاروانسرا به گونه ای تعبیه شده اند که کاملا در پشت اتاقها قرار می گیرند. آب مصرفی این کاروانسرا از چشمه سیاه در 5/7 کیلومتری قصر، توسط آبراهه سفید رنگی که از سنگ تراشیده شده، منتقل می شده است.
توضیح مدیر وب سایت : قصر بهرام در فاصله 50 کیلومتری جنوب پیشوای ورامین و در پارک ملی کویر قرار دارد برای ورود به این منطقه اخذ مجوز از سازمان حفاظت از محیط زیست الزامی است . در منطقه جنوب شرقی قصر , سیاه کوه با ارتفاع 1865 متر قرار دارد .

راههای ورود به منطقه :
مسیر اول : مسیر پیشوا - قلعه بلند - مبارکیه ( محیط بانی ) و سپس قصر بهرام
مسیر دوم : مسیر گرمسار - لجران - کهک - جاده سنگفرش گرمسار و سپس قصر بهرام
مسیر سوم : ورامین - چرمشهر - بند علی خان - کوه های دوازده امام - مبرکیه و سپس قصر بهرام
مسیر چهارم : کاشان - آران - مرنجاب - سفیدآب و سپس قصر بهرام
نکات ایمنی : اگر از مسیر جنوبی قصد عزیمت دارید ( مسیر سفیدآب ) از مسیر خارج نشوید . این منطقه دارای باتلاقهای فراوان است .
مسیر جاده سنگفرش برای خودرو پیشنهاد نمی شود
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاروانسراهای مناطق کویری 2 :

کاروانسرای سفید آب
ر پارک ملی کویر در فاصله 50 کیلومتری شرق مرنجاب و در 75 کیلومتری جنوب قصر بهرام کاروانسرای قدیمی قرار دارد که زمانی استراحتگاه کاروان ها بوده است . این کاروانسرا در حدود 400 سال پیش توسط شاه عباس صفوی در جنوب شرقی دریاچه نمک آران و بیدگل ساخته شده و جزو 4 کاروانسرای حاشیه این دریاچه است . شاه عباس برای سفر از اصفهان به فرح آباد ساری از این کاروانسراها استفاده می کرده است . نمای ظاهری این کاروانسرا آجری است و ساخت آن به شیوه معماری اسلامی می باشد . در حاشیه جنوبی کاروانسرا کوه سفید آب و چشمه سفید آب قرار دارد که آب کاروانسرا از این چشمه تامین می شده است .
کاروانسرای سفیدآب در ابتدای حوضه استحفاظی پارک ملی کویر و محیط بانی سفید آب قرار دارد .

راه های ورود به منطقه :
مسیر اول مسیری است که از کاشان به آران و بیدگل و سپس جاده کویری مرنجاب می باشد . شاین ذکر است که حد فاصل کاروانسرای مرنجاب تا سفیدآب مسیری بسیار ناهموار است که فقط اتومبیلهای چهار دفرانسیال قادر به عبور از آن هستند .
مسیر دوم مسیر ورامین - پیشوا - مبارکیه (محیط بانی ) - دو راهی قصر بهرام و سفید آب و سپس کاروانسرای سفیدآب است که نسبت به مسیر قبلی بسیار هموارتر است ولی نیاز به کسب مجوز از اداره محیط زیست سمنان دارد .
نکات ایمنی : برای رسیدن به کاروانسرا از هر دو مسیر , بنزین کافی به همراه داشته باشید چون با احتساب مسیر رفت و برگشت تا اولین پمپ بنزین مسافتی در حدود 200 کیلومتر باید طی شود . (از مسیر بالا اولین پمپ بنزین در پیشوا و از مسیر پایین اولین پمپ بنزین در آران قرار دارد )
مسیر سوم : مسیر شهر ابوزیدآباد پس از عبور از قلعه کرشاهی و قلعه سردار به کاروانسرای سفیدآب میرسد. طول این مسیر از ابوزیدآباد تا کاروانسرا در حدود 120 کیلومتر است.


كاروانسراي عين‌الرشيد
كاروانسراي تاريخي عين‌الرشيد، واقع در پارك ملي كوير و به فاصله دو كيلومتري قصر بهرام قراردارد.اين كاروانسرا نيز مانند قصر بهرام مربوط به دوران صفويه است.ساختار اصلي اين بنا آجري است. در كنار اين كاروانسرا يك آب‌انبار فروريخته قراردارد.در تپه مجاور اين كاروانسرا چشمه عين الرشيد قراردارد كه آبشخور جانوران منطقه از قبيل بز و آهو مي‌باشد
كاروانسراي عين‌الرشيد در گذر زمان آسيب‌هاي فراواني ديده است به طوري كه اكثر سقف‌ها و پوشش‌هاي آن ريخته است.
مستند سازي و تهيه نقشه‌هاي وضع موجود از اين كاروانسرا جزو كارهايي است كه شركت خشت و خورشيد به انجام رسانده است.


کاروانسرای شاه سلیمانی آهوان
اين کاروانسرا که در روستای آهوان , در 42 کيلومتری شرق سمنان واقع شده است , در سالِ 1097 هجری قمری در زمانِ شاه سليمانِ صفوی , برای استراحتِ زايرينِ امام هشتم , که از سمنان و آهوان به مشهد مقدس , مشرف ميشدند , ساخته شد . اما به غلط , کاروانسرایِ شاه عباسی نام گرفت .
کاروانسرایِ شاه سليمانیِ آهوان , دارایِ حياطِ وسيع مستطيل شکل , به طول 40 متر و عرض 32 متر , و چهار ايوانی است . جمعا در اطراف حياط 24 اتاق احداث شده است که ابعاد آنها به ترتيب 3.35 و 2.90 متر است .
راه ورود به منطقه :
مسیر ورود به منطقه , مسیر سمنان به معلمان است .


کاروانسرای دیر گچین
دیرگچین ، کاروانسرایی بسیار استوار و پرشکوه است که در دل پارک ملی کویر واقع شده و در متون تاریخی به نام های "دژ کردشیر"، "دیرالجص" ، "قصرالجص" ،" قصرگچ" و "قلعه دیر" نیز خوانده شده و به عنوان منزلگاهی بسیار مهم در مسیر یکی از راههای باستانی منزلگاههای ایران بوده است.بنای امامزاده سید سلطان هم در بخش میانی روستای خاوه از توابع دهستان بهنام عرب جنوبی بخش جواد آباد واقع شده است . بنای اصلی آن دارای پلان مربع بوده که در چهار گوشه دارای چهار طاقنماست و ورودی آن مستطیل شکل ، و گنبدی بر بالای آن قرار دارد.
کاروانسرای دیرگچین در دوره های مختلف از جمله دوران صفویه و قاجار مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است . با توجه به قدمت ، وسعت و اهمیت آن که در بیشتر منابع و متون به عنوان مادر کاروانسراهای ایران از آن نام برده شده است و با توجه به طرح احداث جاده ی اصلی گرمسار به قم که از نزدیکی این بنا می گذرد،اداره کل میراث فرهنگی استان تهران از آبان ماه سال جاری کار پاکسازی و مرمت این بنا را به منظور تبدیل آن به یک مکان توریستی و گردشگری آغاز کرده است.
شایان ذکر است این بنا که محققان قدمت آن را دوران ساسانی - صفوی می دانند در حال حاضر به محل نگهداری احشام روستاییان محل تبدیل شده و مالکیت آن نامشخص است .
دیرِ گچین، کاروانسرایی‌ست با پلان منظّم چهار ایوانی و مربّعی و حدود صد متر در صد متر. پی بنا در دورة ساسانی گذاشته شده و امّا ساختمان، در دورة صفوی کامل گشته است. چهار برج در رئوس ساختمان و دو نیم‌برج در ورودی بنا – بخش جنوبی – قرار دارند.

راه های ورود به منطقه :
مسیر اول ، جاده آسفالته قم به روستای علی آباد و سپس مسیر خاکی نسبتا هموار تا دیر گچین .
مسیر دوم ، چرم شهر ورامین بعد از طی مسافتی در حدود 20 کیلومتر (خاکی ) به دیر گچین می رسید.
منابع : mehrnews ، pouyan.ws
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاروانسراهای مناطق کویری 3 :

کاروان‌سراى حوض: اين کاروان‌سرا از اقامت‌گاه‌هاى بين راهى مسير تهران - قم محسوب مى‌شد که علاوه بر کاروان‌سرا، قلعهٔ محکمى نيز در آنجا قرار داشت. در شمال کاروان‌سرا، بقاياى قلعه ديگرى که از گل ساخته شده است، وجود دارد.
مجموعهٔ کاروان‌سرا، قلعهٔ اربابى و قلعهٔ روستايى به نام حوض، درگذشته به دليل آمد و شد زياد بين تهران - قم و اصفهان از رونق بسيار برخوردار بود. امروزه کاروان‌سرا و قلعهٔ حوض به علت اينکه در محل خروج از مسير راه اصلى قرار دارد، کارکرد سابق خود را از دست داده است.


کاروان‌سراى پل دلاک: اين کاروان‌سرا نزديک پلى که روى رودخانه قره‌چاى در محل اتصال آن به قم‌رود ساخته شده است قرار دارد، از جندق به سوى شمال در ۳۵ کيلومترى منطقه، نخستين‌ کاروان‌سرا ديده مى‌شود که خرابه‌هاى آب‌انبار آن هنوز باقى است.
در جاده تهران – قم ، درسمت شمال رود مسیله وپل دلاك ، ساختمان چهارگوش سفید رنگی قرار دارد. پلان كاروانسرا چهار ایوانی ومصالح به كار رفته درآن آجر وسنگ است . تاریخ ساخت این كاروانسرا را به دوره كریم خان زند نسبت می دهند . از پل دلاك تا تهران در حدود 19 فرسخ فاصله بود. در فاصله 30 متری این بنا، یك كاروانسرای گلی وجود دارد كه طول آن 5/23 متر وعرض آن 22 متر است . گرداگرد حیاط را حجره هایی در بر گرفته است.


کاروانسرای علی آباد
کاروانسرای علی آباد در جاده اصلی یزد- بندرعباس و در ضلع شمالی شهرستان مهریز قرار دارد. بانی این بنا، شاهزاده "معارف دوست محمد ولی میرزا" پسر "فتحعلی شاه قاجار" است.
این کاروانسرا ساختمانی آجری و مربع شکل است. ضلع مشرف به جاده آن، از بیرون دارای چهار صفه در اطراف و یک صفه میانی است که راهروی ورودی در آن قرار دارد. این ضلع از داخل، علاوه بر صفه میانی که راهرو در آن قرار دارد، دارای ده صفه است.
در ضلع جنوبی نیز به قرینه ضلع شمالی، یازده صفه قرار گرفته است. اضلاع شرقی و غربی نیز سیزده صفه به قرینه دارند. در پشت صفه های شمالی و جنوبی، اتاق ها قرار دارند و در پشت صفه های شرقی و غربی راهروهای اصطبل واقع شده اند. در چهار گوشه بنا، چهار مدخل دیده می شود که به محوطه های داخلی کاروانسرا راه می یابند. همچنین چهار برج مدور نیز در چهار گوشه بیرونی بنا، به چشم می خورد. بلندی دیوارهای این کاروانسرا پنج متر و مساحت آن حدود چهار هزار متر مربع است.


کاروانسرای (رباط) زبن الدین
این کاروانسرا در شصت کیلومتری جاده یزد- کرمان و در فاصله پانصد متری از جاده قرار دارد. با توجه به مطالب کتاب جغرافیای کرمان، این کاروانسرا به دستور "زین الدین گنجعلی خان ریگ" حکمران کرمان و به امر "شاه عباس ماضی" در قرن دهم هـ. ق ساخته شد.
نقشه این رباط دایره و دارای پنج برج نیم دایره است که به دیواره هشت متری آن متصل اند. ساختمان این بنا از آجر است. پس از سر در نسبتاً وسیع ضلع جنوبی، هشتی و سپس صحن دوازده ضلعی قرار دارد. در اطراف صحن، رواق های سکو داری وجود دارد و در انتهای هر رواق اتاق هایی مشابه دیده می شود.
در طرفین هشتی ورودی و پشت اتاق ها، راهروهای وسیع و طولانی قرار دارد که اصطبل چهارپایان بود. فضای ضلع شمالی بنا- گویا شاه نشین- دارای سقفی بلند با کاربندی است. در داخل بنا عمدتاً از تزیینات آجر در نما استفاده شده که تابع طرح دوازده ضلعی حیاط یا صحن مرکزی آن است. قسمت شاه نشین در بدنه و سقف دارای اندود گچ و کاربندی است. کنگره ها و تیراندازهای لبه بام، ترکیب انحنای برج و دیواره ها و نمای تمام آجر آن، چهره خاصی به این کاروانسرا بخشیده است.
اخیراً این بنای تاریخی بازسازی و به محل مناسبی برای اسکان و پذیرایی گردشگران تبدیل شده است.



کاروانسرای (رباط) شمش
این کاروانسرا در کنار جاده اصلی یزد- کرمان، بین "مهریز" و "انار" قرار دارد و در گذشته نه چندان دور، در محدوده استان کرمان قرار داشت. این کاروانسرا احتمالاً به دستور گنجعلی خان (1034 - 1005 هـ. ق) ساخته شد. در کنار کاروانسرهای ایران نیز از این بنا، به عنوان یک بنای مربوط به دوره صفویه یاد شده است.
این کاروانسرا ساختمانی آجری با چهار برج مدور در چهار گوشه بنا است. در ضلع شرقی، به دلیل قرار گرفتن مخزن آب انبار کاروانسرا، حد واسط دو برج کناری، برج مانند دیگری نیز در وسط دیوار ساخته شده است. ورودی ساختمان در ضلع غربی قرار دارد و به هشتی متصل است. ورودی اصطبل های کاروانسرا نیز در طرفین آن واقع شده اند. اصطبل ها در طول اضلاع شمالی، جنوبی وغربی ادامه یافته اند.
محوطه روباز کاروانسرا (حیاط) به صورت هشت گوش است و در چهار گوشه آن، چهار صفه و در هر یک از چهار ضلع آن، سه صفه ساخته شده است. صفه میانی اضلاع، بزرگ تر و حالت شاه نشین را دارد. بام بنا نیز آجر فرش است.


کاروانسرای رباط کریم
کاروانسرای فتحعلی شاهی رباط کریمدر مسیر جاده تهران – ساوهقرار گرفته و به سبک دو ایوانی است. ورودی کاروانسرا از ایوان غربی است. ایوان شرقی به عنوان شاه نشین کاربرد داشت. این کاروانسرا دارای یک حیاط مرکزی با اتاق هایی ایوان دار است که دور تا دور این حیاط احداث شده اند. در پشت اتاق ها سالن های طولانی به عنوان بارانداز تعبیه شده که دسترسی به آنها از طریق ورودی هایی که چهار کنج حیاط قرار دارد، میّسر است. مصالح به کار رفته در این بنا سنگ ، آجر ، ملات گل و گچ است و تنها تزئینات کاروانسرا آجرکاری است.
کاروانسرای رباط کریم دارای دو کتیبه است که روی یکی از آنها تاریخ 1240 هـ . ق و نام بانی «آقا کمال» حک شده است.


كاروانسرای عباس آباد – سیاهكوه
این كاروانسرای چهار ایوانی نزدیك كاروانسرای سیاهكوه در جاده ری – ورامین در میان كویر نمك قرار دارد. بنا متعلق به دوره صفویه و برای ساخت آن از سنگ و آجر استفاده شده و با سنگ تزیین شده است . بنا دو حیاط مركزی دارد كه به احتمال زیاد در یكی از آنها از مسافران عادی و در دیگری از مسافران مخصوص و بزرگان حكومتی پذیرایی می شد .


كاروانسرای سنگی محمد آباد
این كاروانسرا در 50 كیلو متری شمال شرقی قم در جاده كوه سفید قراردارد . این كاروانسرا در مسیر كاروانی جاده ی بزرگ خراسان كه شمال شرقی ایران را به جنوب غربی پیوند می داد ، واقع است .
كاروانسرای سنگی به شكل چهار ایوانی ، با حصارهای عظیم سنگی وهشت برج دیده بانی و مستحكم از سده های پنجم وششم هـ . ق بازمانده است . درساخت كاروانسرا از سنگ های كوه استفاده شده و دارای بخش های جداگانه برای نگهداری احشام و استراحت كاروانیان بود. كاروانسرای سنگی محمد آباد با مساحتی بالغ بر 12610 متر مربع یكی از بزرگ ترین و با شكوه ترین بناها ی تاریخی استان قم به شمار می رود.


کاروانسرای رشتی عقدا
کاروانسرا و آب رشتی عقدا در شهرستان اردکان و در مدخل ورودی آبادی "عقدا" قرار دارند. "حاجی ابوالقاسم تاجر رشتی" از تجار یزدی و بانی آثار متعدد (حدود سال 1255 هـ. ق) این کاروانسرا را در سال 1262 هـ. ق بنا کرد.
بنای این کاروانسرا از آجر و دارای بادگیری دو طبقه است. در هر بدنه این بنا، هفت صفه به قرینه ساخته شده که صفه میانی بزرگ تر و شاه نشین آن محسوب می شود. صفه های دیگر هر یک به اتاقی راه دارد و در پشت اتاق ها، راهروهای اصطبل قرار گرفته است. در چهار گوشه بنا، چهار مدخل به قرینه ساخته شده است.
رو به روی کاروانسرا در آن طرف جاده، آب انبار قرار دارد که ساختمان آن آجری است و بر سر در ورودی آن، دو صفه جهت استراحت عابرین ساخته شده است.


كاروانسرای علی آباد
وقتی سیل راه كاروانسرای حوض سلطان را از میان برد ، راه جدید تهران – قم ساخته شد و در كنارآن مجموعه ی علی آباد شكل گرفت . ساختمان این كاروانسرا به سبك معمول دارای سه تالار ستون دار در سه گوشه ی بنا است . در هر یك ازاین تالا رها، سكویی بین چهار ستون وجود دارد .
از خصوصیا ت كاروانسرا این است كه سر در آن به جای این كه جلوتر از دیوارهای اطراف باشد ، عقب رفته و با ازاره های دالبری و ستون های كوتاه بالای دیوارها تزیین شده است . همچنین به جای ایوان اصلی ، یك عقب رفتگی در حیاط وجود دارد و پشت آن تالار پذیرایی ساخته شده است . این سبك ساختمانی در خانه های كاشان و یزد معمول بود ولی نظیر آن در كاروانسراهای دیگر مشاهده نشده است. در گوشه ی بنا برج هایی به كلاه فرنگی منتهی می شود . در محور بنا، قهوه خانه و حمام و سمت دیگر مسافرخانه ای برای مسافران درجات بالاتر اجتماعی وجود دارد. در پشت مسافرخانه باغ كوچكی با درخت های انار و حوض آب تمیزی وجود داشت . مجموع عناصر تشكیل دهنده این كاروانسرا و بناهای جنبی آن نشان از دورنگری بانی آن دارد.


كاروانسرای قلعه سنگی
این كاروانسرا در كنار جاده ری – قم ساخته شده و تا سال 1883 م مورد استفاده بود و به همین دلیل سالم تر باقی مانده است . با توجه به كشف چند سكه مغولی از سده های هفتم وهشتم هجری ، احتمال می رود بانی این كاروانسرا غازان خان ( 694هـ . ق ) باشد وحتی تاریخ بنای كاروانسرا مقدم بر حكومت پادشاه مغول باشد، د راین صورت باید قدمت آن را به اواخر دوران سلجوقی نسب داد.
حصارعظیمی مجموع كاروانسرا را احاطه كرده كه ، برج ها ی متعددی آن را حمایت می كند . بقیه تأسیسات با ارتفاعی برابر با نصف ارتفاع حصار ساخته شده اند.
در كاروانسرا چهارایوان عمیق در چهار طرف حیاط مركزی قرار دارد كه دارای طاق گهواره ای هستند و در انتهای آنها راهی برا ی ورود به اصطبل ها دیده می شود. اتاق هایی نیز برای قراردادن توشه و بار مسافران وجود دارد كه مستقیماً با هوای آزاد در ارتباط هستند. برای مسافران ویژه ، بخش های خصوصی در طرف چپ مدخل كاروانسرا ساخته شده بود. یكی از تالارهای این قسمت از كاروانسرا با گنبد بسیار زیبایی پوشیده شده بود.
قلعه در برابر گردنه كوچكی قرار دارد. دراین محل پلی وجود دارد كه اززیر آن نهری عبور می كند و آب رودخانه ای را كه در 25 كیلومتری كاروانسرا قرار دارد به طرف كاروانسرای حوض سلطان هدایت می كند. بالای گردنه ، برج كوچك دیده بانی از دور پیدا ست .


كاروانسرای حوض سلطان ( رباط حوض سلطان )
کاروانسرای حوض سلطان یا رباط حوض سلطان ، بنایی است آجری كه در جاده تهران – قم بر روی پایه ای سنگی استوار شده و در كنار یك كاروانسرا ی دوره صفویه در دشت های جنوبی كوهمره قرا ر دارد . این كاروانسرا در دوره ناصرالدین شاه قاجار احداث شد.
تنها مدخل كاروانسرا به صورت پیش خوانی دربرابر حیاط اصلی قرار می گیرد . از آنجا می توان وارد دروازه اصلی كاروانسرا شد . درطرفین این دروازه اتاق هایی برای نگهبانان و دوقهوه خانه وجود دارد. حیاط اصلی با قرینه سازی كامل ، شامل ایوان هایی است كه در دیگر كاروانسراها مشاهده می شود . در كنار ایوان ها ، راهروهایی وجود دارد كه به اصطبل ها راه دارد . در كناریكی از ایوان ها پلكانی به طرف بالاخانه می رود . پشت سراین ایوان ها تالاری وجود دارد كه هوایش به وسیله چهارتنوره ، مطبوع و خنك می شود.
اصطبل مركب از دهلیز وسیعی درگوشه شمال شرقی است كه به یك تالار ستون دار منتهی می شود.
مجموعه ، آب انباری دارد كه محل ذخیره آب مورد استفاده روزانه بود. اطراف حیاط نیز اتاق های آجری با ازاره ها یی از سنگ سفید آهكی وجود دارد. جلوی كاروانسرا حیاط دیگری با طاق نما دیده می شود . پیش از حیاط اصلی مكانی است كه هنگام وزش غبار و بادهای سوزان ، كاروانیان با اقامت درآن محفوظ می ماندند .
اطراف كاروانسرا طاق نماهایی وجود دارد كه اسب سواران از آن استفاده می كردند . درسمت جنوب نیز چند اتاق ساخته شده كه دیوارشان به دیوار كاروانسرای قدیمی صفویه چسبیده است.
در گوشه جنوب غربی پیشخوان ، یك حمام ، مركب از یك اتاق بزرگ و دو اتاق كوچك قرار دارد. اتاق بزرگ تر به عنوان رخت كن و سربینه به كا ر می رفت . یكی از دو اتاق كوچك برای شستشو بود و اتاق دوم حوضچه ای برای آ ب تنی داشت . كوره حمام در زیر این مجموعه قرار دارد. این كاروانسرا مدت زیادی دایر نبود و به سبب ایجاد دریاچه حوض سلطان راه عبور ازآن مسیر مسدود شد .


كاروانسرای منظریه
کاروانسرای منظریه در ابتدا ی راه ساوه ، نزدیك پلی ساخته شده كه از زیر آن رودخانه ای می گذرد. كاروانسرا كه درمیان ناحیه خشك وبی حاصلی قرارگرفته ، ازنظر بازرگانی اهمیت ویژه ای داشت . این كاروانسرا از یك سو در كنار كویر و از سوی دیگر در مجاور دریای نمك قرار دارد و نور خورشید از روی آن انعكاس شدیدی می یابد.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلعه های مناطق کویری 1 :

معماری قلعه های ایران
سرزمین ایران در گذشته ، به علت وضعیت جغرافیایی خاص که بین دو جلگه آباد بین النهرین و پنجاب سند در کشور هند قرار گرفته ، کشور رابطی بوده است که اقوام و طوایف مختلف برای دسترسی به غرب و شرق مجبور بودند از آن عبور کنند و در نتیجه همواره مورد توجه و تهاجم به ویژه از طرف شرق و شمال شرق بوده است.
قبایل ماساژت ساکنین منطقه شرق دریای خزر که کورش کبیر را به قتل رساندند ، یورش مغول،تیمور،غوریان،ازبک ها و ترکمن ها دائما کشور ما را مورد تاخت و تاز قرار می دادند و از غرب،تهاجم اسکندر و عربهای وحشی و حملات مکرر رومیان و عثمانی ها دائما امنیت سیاسی و اقتصادی ما را تهدید می کردند و در این اواخر نیز بخشهای مهمی از خاک ایران جدا شد مثل قفقاز و گرجستان و ارمنستان و شیروان و قسمت های از اراضی شمال شرقی دریای خزر که بنام ورارود نام داشت به دست روس ها و افغانستان هم به دست انگلستان جدا شدند.
زندگی در چنین منطقه نا امنی ایرانیان را به ساختن ارگ،قلعه،برج و بارو مجبور کرد.

معماری و مصالح ساختمانی:
با توجه به تقسیم بندی قلعه های ایران به دو نوع جلگه ای و کوهستانی،مصالح ساختمانی آنها نیز متفاوت است.
طرح اصلی قلعه های جلگه ای مربع و یا مربع مستطیل است که در چهار گوشه آن برج های مدور برای دفاع ساخته شده اند،مصالح این قلعه ها خشت و گل است و به ندرت از آجر و گچ استفاده شده است.
بارو (دیوار ضخیم) این قلعه ها چینه (دیوارهای گلی که آن را بند بند می سازند) است یا با خشت های قطور ساخته شده است،برای استحکام آن قطر و ضخامت بعضی از بارو ها به چهار متر هم می رسید.
اطراف بعضی از این قلعه ها خندق حفر می کردن و برای رسیدن به قلعه از پل های متحرک بهره می گرفتند.
بعضی از این قلعه ها به دلیل امنیت آن ها محل سکونت کشاورزان و روستاییان شد که با گذراندن خیابانی معمولا شمالی و جنوبی و تامین آب آشامیدنی خانه های روستایی در دو طرف خیابان ساخته می شد.
از این قلعه ها می توان به ،قلعه هنجن در سر راه نطنز به ابیانه است اشاره کرد که تا این اواخر محل سکونت بوده است.
این قلعه دارای برج و باروی ضخیم بسیار بزرگ بوده است.داخل قلعه کوچه های پر پیچ و خمی داشته است که همه آن ها به گذر اصلی قلعه که به در قلعه منتهی می شود راه دارند.
خانه ها دو طبقه هستند و از طبقه زیرین برای نگهداری دام و یا انبار مواد غذایی و آشپزخانه استفاده می کردند و اتاق های نشیمن در طبقه دوم قرار داشته اند.
از قلعه های مشهور ایران ، قلعه فلک الافلاک در شهر خرم آباد است.این قلعه با وسعت زیاد یکی از قلعه های معروف ایران است که هم اکنون تبدیل به موزه شهر خرم آباد شده است.
مصالح دژهای کوهستانی را معمولا از سنگ های بدون تراش نظیر سنگهای کوه یا رودخانه همراه با گچ غربال شده فراهم می کردند.
در زیردست دژهای کوهستانی پرتگاه های عمیقی تعبیه شده است.درقسمت انتهایی برج ها و بعضی مواقع،باروها،کنگره هایی ست که مخصوص کمانداران بوده است تا بتوانند از شکاف کنگره ها دشمن را هدف قرار دهند.
در بعضی از دژها و قلعه ها،مانند الموت قزوین،پایین دژ محل سکونت روستاییان بوده است.


قلعه ناصرى ايرانشهر
موقعيت جغرافيايى: شهرستان ايرانشهر - شهرايرانشهر
قدمت: قاجاريه (1269-1313 ه.ش)

مشخصات معمارى :
قلعه فوق در ابعاد 194×194 متر يعنى در زمينى به مساحت 37636 مترمربع ساخته شده است. حصار اطراف آن به ارتفاع 6/7 متر و ضخامت 4/5 متر بصورت توپُر است. مجهز به دو نوع تيركش دورزن و نزديك زن مى‏باشد و تيركش‏هاى آن حالت عريب دارند. قلعه داراى 7 برجك و 2 برج در جلو مى‏باشد و شامل سرباز خانه، قورخانه، مسجد، حمام، اصطبل، حوضخانه، شاه نشين، عام نشين، باغ و ... بوده است. در سال 1359 ه.ش توسط عده ‏اى ناآگاه به ارزش ميراث فرهنگى كليه ابنيه داخل قلعه تخريب و همسطح شده است تنها حمام قلعه در پايين‏تر از سطح زمين بصورت ويرانه‏اى باقى مانده است. حمام داراى تون، حوض خانه و چاه فاضلاب است از هنرهاى جالب معمارى حمام كاربرد لوله ‏هاى سفالى به اندازه 6 اينچ مى‏باشد كه به منظور تهويه هواى حمام و تخليه فاضلاب كار گذاشته شده ‏اند. مصالح بكار رفته در حصار ها و برجهاى باقى مانده، خشت خام و آجر 20×30 سانتى‏مترى و ساروج بوده است طاق‏هاى آن به صورت 20 سانتى ‏مترى و جناغى بوده‏اند كه بى‏نظير هستند. آب موردنياز بوسيله يك رشته قنات وارد قلعه مى‏شده و پس از ذخيره در حوضخانه ‏ها به منظور زراعت و استفاده در آبيارى باغات كه در شمال قرار داشته‏ اند از آن استفاده مى‏شده است. در بالاى ديوار از داخل قلعه معبرى به عرض بيش از يك متر در ارتفاع 5 مترى از زمين براى گرد نگهبانان و جان‏ پناهى با متوسط ارتفاع 1/7 متر براى جلوگيرى از ديد خارج تعبيه شده است. در روى جان‏ پناه سوراخهايى (مزقل‏ها) با شيب‏هاى متفاوت تعبيه شده كه مدافعان از آن محل‏ها بصورت نشسته و يا ايستاده لوله تفنگ را جهت مقابله با دشمن از آنها خارج مى ‏نمودند. به جز برجهاى دروازه در زير سايه برجها، آسايشگاه سربازان قرار داشته كه برجهاى مذكور نيز مشابه ديوار داراى جان‏ پناه يا مزقل‏ هاى دفاعى با شيب‏هاى متفاوت بوده‏اند. قلعه در گذشته داراى 150 اطاق در اندازه‏ هاى مختلف با چهارحياط مجزا بوده است.

تاريخچه قلعه ناصرى :
شاهزاده فيروز ميرزا فرمانفرما در زمان حكومتى‏اش در كرمان سفرى به بلوچستان و بازديدى از قلعه بمپور داشته است (1264ه.ق). چون قلعه بمپور مركز قشون دولت بود رو به ويرانى نهاده بود و تعمير آن نياز به هزينه زيادى داشت، به پيشنهاد وى و موافقت ناصرالدين شاه قاجار قلعه ‏اى در پَهره (ايرانشهر فعلى) ساخته شد كار ساختمانى آن در سال 1264 ه.ق توسط معماراستاد حسين معمارباشى شروع و در سال 1271 ه.ق به اتمام رسيده است. هدف از ساخت اين قلعه انتقال مركز حكومت بلوچستان از بمپور به ايرانشهر بوده است. تا سال 1286 ه.ق قلعه تحت تسلط قواى قاجار بوده، اما به علت ضعف حكومت مركزى به دست قواى بلوچ و احكام محلى مى‏افتد. سربازان قاجاريه پس از شكست به طرف كرمان حركت مى‏كنند و خبر اشغال قلعه را به والى كرمان مى‏رسانند. از طرف والى عده‏اى فرستاده مى‏شوند كه قلعه را از دست بلوچها خارج نمايند اما موفق نشده و مجبور به بازگشت مى‏شوند. در اين زمان بهرام‏ خان حاكم سرباز خود را به ايرانشهر مى‏رساند و قلعه را در دست مى‏گيرد. تا سال 1294 ه.ق بهرام خان حاكم بلوچستان بوده و پس از وى برادر زاده ‏اش به نام دوست محمدخان به حكمرانى بلوچستان مى‏رسد و تا سال 1307 ه.ش دولت مركزى هيچگونه تسلطى بر بلوچستان نداشته است. قواى دولتى در سال 1307 ه.ش به دستور رضاخان عازم فتح قلعه مى‏شوند و قلعه به تصرف آنها در مى‏آيد و دوست محمدخان به اسارت قواى دولتى در مى‏آيد و لازم به ذكر است اين قلعه به نام دوست محمد خان نيز معروف است. قواى دولتى در قلعه مستقر مى‏شوند و كم ‏كم كل بلوچستان به تصرف قواى دولتى در مى‏آيد. در سال 1359 ه.ش بعد از پيروزى انقلاب اسلامى شهردارى ايرانشهر نسبت به تخريب ابنيه داخلى اقدام و آثارى از گذشته در آن باقى نمى‏گذارد. بلايى بر سر قلعه وارد مى‏آورد كه تاكنون هيچ دشمنى بر آن وارد نكرده است.درسالهای اخیرمیراث فرهنگی حصاراین قلعه رابازسازی نموده است.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلعه کوهک
موقعيت جغرافيايى: سراوان- بخش بم‏پشت - دهستان كوهك و اسفندك - روستاى كوهك
قدمت: دوران اسلامى - قاجار
مشخصات : در كتاب باستان شناسى و تاريخ بلوچستان به نقل از امان ‏الله جهانبانى آمده است: «اين قلعه در روى سنگ مرتفعى واقع است و از استحكام كافى برخوردار است كه در سال 1290 ه.ش توسط وكيل ‏الملك دوم (مرتضى قلى‏خان ) حكمران كرمان و بلوچستان تصرف شده است در اين قلعه شخصى مدفون است كه به باور مردم، اين شخص صاحب كرامت است. در كنار اين مقبره چاه آبى است كه هفتاد ذرع عمق دارد و به گفته اهالى هر زمان كه قلعه محاصره شود اهالى قلعه از آبى كه با كرامت صاحب قبر از چاه مى‏جوشيده و به اندازه پانزده ذرع مى‏ايستد استفاده مى‏كنند».
پس از وكيل ‏الملك بار ديگر ابراهيم خان بمى اين قلعه را به تحت سلطه حكمران كرمان و بلوچستان در مى‏آورد چون مدتى توسط انگليسى‏ها در جريان حكميت گلداسميت از ايران جدا شده بود.


قلعه قصر قند
موقعيت جغرافيايى: شهرستان نيكشهر - مركز بخش قصرقند قدمت:دوره اسلامى
مشخصات:

اين قلعه كه مخروبه است با استفاده از سنگ، خشت و گل ساخته شده و بر روى يك تپه قرار دارد. در گذشته دور تا دور آن را زمينهاى كشاورزى احاطه كرده‏اند. از ظاهر بنا برمى‏آيد كه قلعه داراى قسمت‏هاى مختلف براى حكام محلى منطقه بوده است.
در كتاب باستان‏شناسى و تاريخ بلوچستان به نقل از امان‏الله جهانبانى آمده است: «خود قصرقند پايتخت همه مكران است قلعه محكمى دارد و روى تپه بلندى واقع است و محل نشيمن ضابط است».
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلعه های مناطق کویری 2 :

قلعه سیب
موقعيت جغرافيايى: شهرستان سراوان - بخش سيب و سوران - روستاى سيب
قدمت: دوران اسلامى - قاجار

ويژگيهاى معمارى:
اين بنا با استفاده از خشت خام ساخته شده و داراى حصارى از خشت خام به ارتفاع حدود 6 متر است كه دور تا دور بناهاى قلعه را محصور نموده است. ارتفاع بلندترين نقطه حدود 22 متر است و در سه گوشه ديوار قلعه 3 برج براى امر ديده ‏بانى تعبيه شده است. از درب ضلع جنوبى تا انتهاى سمت جنوب شرقى داراى پلكانى از خشت خام است كه پس از طى 10 پله خشتى به يك درب چوبى دو لنگه با كنده ‏كاريهاى برجسته در كادرهاى مربع شكل بصورت قرينه روبرو مى‏شويم. ورودى قلعه بوسيله راهى باريك تونل مانند كه تاريك نيز مى‏باشد با يك شيب ملايم به سمت بالا و حياط قلعه راه دارد. در وسط حياط قلعه چاه آبى وجود دارد كه دور تا دور آن سنگ كارى شده و در ضلع شرقى حياط دو اتاق به اندازه‏ هاى مختلف و در ضلع جنوبى يك اطاق و در ضلع شمالى نيز يك اطاق با راهرو باريك به سمت مشرق ساخته شده است. محل سكونت صاحب قلعه در ضلع غربى بوده كه داراى محوطه‏اى نسبتاً بزرگ مى‏باشد. در قسمت مشرق قلعه فضايى به طول 11 متر و عرض 4 متر با پوشش مسطح ساخته شده كه شايد براى زندان از آن استفاده مى‏كرده ‏اند. در ضلع غربى حياط آثارى از يك تنور براى پخت نان مورد نياز ساكنين قلعه مشاهده مى‏شود. در اطاق جنوب شرقى براى صعود به محل ديده ‏بانى يك راه پله خشتى ساخته شده است. اين اثر در سال 1370 تحت پوشش سازمان ميراث فرهنگى قرار گرفته است.


قلعه تيس (قلعه پرتغالیها)
موقعيت جغرافيايى: بخش مركزى - 5 كيلومترى شمال غربى چابهار - روستاى تيس
قدمت: دوران اسلامى

خصوصيات معمارى:
اين قلعه به ابعاد 54×26 متر ساخته شده است. عرض ساختمان بر پهنه دماغه‏اى كه پانصد متر از آبخوردريا فاصله دارد در قسمت انتهايى دماغه واقع است. در قسمت شمال شرقى درب ورودى اصلى قرار دارد و داراى هشتى وسيعى است . هشتى با سقف بلند و داراى چهار گوشواره خلفى كه در پشت ديوارهاى هشتى واقع شده‏اند، هر كدام از آنها خود يك اطاقى است كه با پى‏هاى قطور ساخته شده‏اند. و داراى ايوانى است كه دو پله يا حدود يك متر از سطح حياط قلعه بلندتر است. در ضلع شمالى شرقى آثار اطاقهايى وجود دارند كه اكنون خراب شده‏اند و هر كدام داراى يك اطاق بزرگتر مشرف به ايوان و ايوان اختصاصى هستند. طرز ساخت بنا (اطاقها و ايوانها) شبيه به كاروانسراى شاه‏عباسى بيستون است كه در زمان شاه سليمان صفوى ساخته شده است.
در سه طرف حياط حجره‏ها و اطاقهايى شبيه حجره‏ها و اطاقهاى ضلع شمالى وجود دارند. در سمت ساحل درياى عمان آثار دو برج بزرگ در طرفين ديده مى‏شود. برج سمت راست كه در جنوب قرار دارد بصورت يك اطاق با يك ايوان و يك شاه‏نشين است كه بر روى هرمى مكعب مستطيل شكل پى‏سازى شده و يك برج يا منار برروى آن قرار گرفته و يك منار به ارتفاع 6/5 متر باقى مانده است.
مصالح بكار رفته در ساخت قلعه، آجر، سنگ و گچ مى‏باشند و آثار تزئينات از آجر و سنگ در اطراف گلدسته‏ها باقى مانده‏اند. اين مناره براى ديده‏بانى بكار مى‏رفته است و چون بر همه خليج دهانه تيس ديد كافى دارد و در ضمن از فاصله زيادى در دريا ديده مى‏شود. سبك ساخت و نوع مصالح بكار رفته مناره و گوشواره سبك سلجوقى مى‏باشد و تعميرات بعدى كه در اطاقها و ايوانها انجام شده بيشتر سبك صفوى و سبك دوران قاجاريه است در وسط و گوشه‏هاى حياط قلعه آثارى از آب انبارها ديده مى‏شود كه از سنگ و ساروج و گچ ساخته شده‏اند. در بيرون ديوار بلند قلعه آثار چاهى وجود دارد كه در سنگ صخره كنده شده است. لبه چاه با استفاده از سنگ و ساروج محكم شده است. در قسمت سقف قلعه چوبهايى بكار رفته است كه احتمالاً از نقاط ديگر به اين محل آورده شده‏اند. تزئينات دور منار و آجر چينى شبيه سبك تزئينات مناره‏هاى دوره سلجوقى مى‏باشند اگرچه از بين رفته‏اند ولى نقش‏هايى به رسم‏الخط عربى و خط كوفى از اثر برجستگيها و گوديها مشخص مى‏شود. اندازه اطاقها معمولاً 3×4 متر يا كمتر است كه در دور يا چهار طرف يك پهنه وسيع واقع شده‏ اند.
در كتاب باستان‏شناسى و تاريخ بلوچستان به نقل از سرتيپ مهدى‏خان مهندس ايرانى آمده است:
«درتيس بسيار قلعه خوبى است و يك سمت بدنه قلعه وصل به درياست، قدرى ناتمامى دارد كه بنّا و عمله در آن مشغول كارند. ديوار بزرگى از سمت دريا كشيده‏اند براى باراندازى و غيره حصن معتبرى است و اصل قلعه نو در روى تپه مرتفعى ساخته شده است».(سنه 1282 ه ش)


قلعه بمپور
موقعيت جغرافيايى: شهرستان ايرانشهر - بخش بمپور – شمال غرب شهر بمپور-25کیلومتری غرب ایرانشهر
قدمت این قلعه به استنادبرخی منابع تاریخی به دوران ساسانیان می رسد وامروزه درردیف آثارتاریخی ایران به ثبت رسیده است.
خصوصيات معمارى: مصالح بكار رفته در اين قلعه خشت‏خام و گل رس بوده كه برروى يك تپه مصنوعى احداث شده است ديوارهاى غربى و شرقى در هر رأس داراى برجهاى استوانه‏اى مى‏باشند. از چهار برجك ديده‏بانى تنها دو برجك آن به ارتفاع 2 متر باقى مانده‏اند. در داخل قلعه يك رديف از اتاقهاى چسبيده به ديوار قلعه براى امور مختلف در نظر گرفته شده‏اند. يك حلقه چاه نيز در درون قلعه وجود دارد ارتفاع تپه مصنوعى كه قلعه روى آن قرار گرفته 80 متر است.

قلعه از سه قسمت تشكيل شده است:
1- قسمت انتهايى كه از ديوارهاى اصلى و درب‏هاى ورودى و خروجى و چند عدد برج و بارو براى حفاظت قلعه تشكيل شده است.2- قسمت وسط كه محل خانه‏هاى مسكونى بوده و داراى برج و بارو نيز بوده است.3- قسمت فوقانى كه ويژه فرماندهان و حاكم قلعه بوده و بيشترين نقش ديده‏بانى از برج و باروهاى اين قسمت به دليل ارتفاع زياد صورت مى‏گرفته است. در محوطه قسمت فوقانى چاهى عميق ديده مى‏شود كه اكنون پس از گذشت چندين سال پر نشده است. در گذشته در داخل چاه يك محوطه سنگ فرش بوده كه داراى سوراخى براى عبور نيروهاى قلعه در هنگام محاصره قلعه توسط دشمنان به خارج بوده است كه در حال حاضر بعلت حركت شن‏هاى روان و گذشت زمان مسدود شده، اما چاه به قوت خود باقى است. ديوارهاى شرقى و غربى آن داراى فاصله زيادى از هم مى‏باشند و در سمت جنوب به يكديگر نزديكتر هستند و ضلع جنوبى در واقع كوچكترين ضلع قلعه است. هر طرف داراى برجى استوانه‏اى بوده كه روى هم ده برج بوده‏اند. بزرگترين برج قطرش به هشت قدم مى‏رسد و توپ در اين مكان قرار داشته است. ديوار اصلى همه اطاقها را در بر گرفته است. در صحن حياط جنوبى يك رديف اطاق و بالاتر از ديوار خراب شده، چندين اطاق وجود دارد. در قسمت بالا كه ارگ ناميده مى‏شود چندين اطاق بصورت رديفى در كنار يكديگر قرار دارند و با پنجره‏هايى به خارج احاطه دارند.

قلعه بمپور از نظر ارتفاع به دو قسمت تقسيم مى‏شود:
1- صحن پايين كه محل درب ورودى است و در جانب شرقى قرار دارد و چندين برج آن را دربر گرفته ‏اند. در جنب درب ورودى چندين اطاق جلب نظر مى‏كنند. داخل صحن پايين يك محوطه زيرزمينى ديده مى‏شود كه دهانه‏اش شبيه به چاه است كه احتمالاً از راه اين چاه كه به بيرون وصل بوده در مواقع ضرورى استفاده مى‏كرده ‏اند.
2- قسمت فوقانى قلعه كه محل زندگى حاكم، فرماندهان و مقربان بوده است كه از صحن پايين بلندتر بوده و ديده‏بانى از اين نقطه بر روى يك برج گرد صورت مى‏گرفته است اين قسمت بر تمام اطراف اشراف دارد. ديوارها و برج‏ها داراى سوراخهايى بوده‏اند كه از اين محلها به سمت دشمن تيراندازى مى‏كرده ‏اند.


قلعه تاریخی بمپوربه روایتی دیگر
«پاتينجر» يک جهانگرد اروپایی که در سال 1810ميلادي سفري به منطقه بلوچستان داشته است. در بازدید خود ازقلعه بمپوردرمورد محل احداث آن مي نويسد: «افسانه و روايت عاميانه اي ميان مردم بلوچستان حاکي است ، فرمانده ارتش عظيم ، هنگام عبور از اين راه به سواران خود دستور داد تا توبره اسبان را از خاک و گل پر کنند و روي هم بريزند. تعداد سواران آنچنان زياد بود که وقتي خاکها را بر روي هم انباشتند، تپه اي بر جاي ماند». بر فراز اين تپه قلعه «بمپور» ساخته شده که يکي از مشهورترين آثار تاريخي و ديدني بلوچستان به شمار مي آيد. اگرچه روايت ياد شده اندکي مبالغه آميز به نظر مي آيد، اما مروري بر ابعاد جغرافيايي تپه ، نشانگر آن است که خاک اين تپه از مناطق ديگر به محل ساخت قلعه «بمپور» منتقل شده است.
قلعه به صورت دو تکه ساخته شده و از نظر ارتفاع ، اين 2بخش با هم يکسان نيستند. صحن پايين که در ورودي در ديواره شرقي آن قرار گرفته و برجهايي چند نيز آن را احاطه کرده اند. علاوه بر اين ، اصطبل اسبها و يک نقب براي فرار از محاصره به هنگام تسخير احتمالي قلعه نيز وجود داشته است.قسمت فوقاني قلعه ارگ و حاکم نشين بوده است.بلندي تپه از صحن پايين بيشتر بوده به حدي که نفوذ به داخل ارگ براي مهاجمان به علت بلندي و شيب تند تپه ، کار ساده اي نبوده است. درديواره اطراف قلعه 10برج دفاعي قرار داشته است.درباره تپه و قلعه واقع بر روي آن ، تحقيقات متعددي صورت گرفته است.از جمله فرانسوا بالساني، محقق فرانسوي و معاون آکادمي امور درياهاي فرانسه که در سال 1335 ه.ش از قلعه بمپور ديدن کرده معتقد است : «آثاري که من در قلعه بمپور به دست آوردم طبق نظر متخصصان موزه لوور فرانسه ، حداقل مسبوق به دوره ساسانيان است».

دکتر بئاتريس دکاردي ، محقق و باستان شناس ديگري که در اين منطقه مطالعاتي صورت داده می گوید:«اشيا و ظروف به دست آمده در تپه باستاني بمپور از نظر تاريخي ، تمدن اوليه سرزمين بلوچستان غربي را در اين منطقه ثابت مي کند؛ که اين تمدن به منزله واسطه اي ميان تمدن هاي غربي ايران و تمدن کهن سند پاکستان بوده است.به اعتقاد «دکاردي» سفالهاي به دست آمده در بمپور متعلق به 2700 سال قبل از ميلاد هستند و نشان مي دهد اين مکان در نتيجه خشک شدن تدريجي از آبادي افتاده است.درحالي که سابق بر اين ، بسيار آباد بود و جمعيت زيادي را در خود جاي مي داده است.البته شباهت بناي قلعه بمپور با ساختمان هاي دوره ساساني واقع در منطقه کرمان مانند قلعه دختر و قلعه بم نشانگر آن است که تاريخ اوليه اين قلعه را مي توان تا دوره ساساني به عقب برد.
اين قلعه از نظر نظامي ، اهميت قابل توجهي داشته است و به مناسبت محل استراتژيک خود مي توانست در مقابل هجوم بزرگترين قشون هاي نظامي نيز مقاومت کند. بنابراين ، مشخص است که استقرار قلعه در بالاي تپه ، بر حسب تصادف انتخاب نشده است ؛ زيرا اين تپه به گونه اي به اطراف مشرف شده که محال است يک مهاجم دور از چشم نگهبانان به قلعه بمپور نزديک شود. به همين دليل به نظر مي آيد قلعه بمپور يکي از قلاع نظامي قديمي و مهم آسيا و خاورميانه است.اين قلعه علاوه بر موقعيت استراتژيکي ، تنها حدود 2کيلومتر با رودخانه فاصله دارد که از اين نظر نيز موقعيت جالب توجهي دارد. قلعه بمپور در گذشته بلوچستان همواره استوارترين پناهگاه به شمار مي آمده است.به همين دليل ، بارها در زمان هاي مختلف و بخصوص در دوره قاجاريه محاصره وبه توپ بسته شده است.درسال 1257 و با شورش آقاخان محلاتي و حمايت محمدعلي خان (حاکم بمپور) حبيب الله خان شاهسون ، امير توپخانه ارتش قاجار، به اين قلعه يورش برد. در اين دوره ، قلعه صدمات جدي ديد؛ اما کاملا ويران نشد و قابل سکونت بود. در سال 1307هجري شمسي يک نيروي نظامي به سرکردگي سرتيپ امان الله جهانباني قلعه را به توپ بست و بدين ترتيب ، يک قلعه تاريخي به ويرانه اي بدل شد. اگرچه طي سالهاي اخير آب باران ، باد و ريگ هاي صحرا بخشهايي از قلعه را از بين برده است ، اما بخشهاي باقيمانده از قلعه ، همچنان بر فراز تپه اي چشم بينندگان را حتي از فرسنگها راه دور به خود خيره مي سازد.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلعه های مناطق کویری 3 :

قلعه مروست
قدمت قلعه مروست به قرن هفتم هجری قمری باز می گردد . این قلعه با ساختاری از مصالح خشت و گل و به کارگیری آجر در سر در آن بر بالای بلندی مشرف به شهر مروست در استان یزد قرار دارد .
این قلعه دارای سه برج مدور در سه گوشه آن است . در قسمت ضلع جنوب شرقی قلعه بجای برج , سر در ورودی قلعه قرار گرفته است . سر در قلعه در دو طبقه بنا شده است که سقف طبقه اول کلا فرو ریخته است و فقط پایه های آن بجا مانده است .
قرار گرفتن بر بلندی و اشراف آن به شهر و جاذبه نمایی آن از دور به هنگام ورود به مروست از مسیر هرات از خصوصیات بارز این بنا محسوب می شود .


قلعه انوشیروان
جندق از توابع شهرستان خور استان اصفهان است. از آن روستاهاي كويري كه براي درك كوير، معماري كويري و مردم‌شناسي مردم كوير بسيار قابل توجه است.
به همين دلايل و به لحاظ داشتن آثار باستاني و طبيعي، مي‌تواند يكي از روستاهاي هدف گردشگري باشد.
جندق ادغام شده "جنب دق" و به معني حاشيه کوير و زمين صاف است. يكي از جاذبه‌هاي اين روستا واقع شدن در مسير ريگ جن است و عبور از ريگ جن يكي از برنامه‌هايي است كه مي‌تواند در تورهاي ماجراجويانه مورد هدف باشد.
ريگ جن ناحيه‌اي است در کوير مرکزي ايران. اين منطقه در جنوب سمنان، شرق درياچه نمک، شمال انارک و غرب جندق قرار دارد.اين منطقه به دليل وسعت زياد و نداشتن چشمه و چاه آب و گرماي شديد، ناحيه اي صعب العبور است.
دو کوير شناس اروپايي، سون هدين، کوير شناس سوئدي و آلفونس گابريل اتريشي در شرح سفرهاي خود اشاره‌اي گذرا به اين ناحيه کرده‌اند.
از آثار باقي مانده از دوران گذشته در جندق، دژ اردبيل و يا قلعه انوشيروان ساساني است که از قلعه‌هاي باقي مانده متعلق به دوره پيش از اسلام است.
اين قلعه به دليل عدم رسيدگي در گذشته و همچنين تخريب مقداري از آن در زمان رضاخان رو به نابودي است و شايد تنها قلعه باستاني است که هنوز مردم در آن ساكن هستند و به زندگي روزانه خود ادامه مي‌دهند.
اين‌كه درون اين قلعه هنوز زندگي جريان دارد شايد از جهاتي جالب توجه است ولي جاي تعجب است که تا کنون هيچ اقدامي براي نگهداري، بازسازي و نوسازي آن از طرف مسوولان سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري انجام نگرفته است، گويي اين قلعه و ساكنانش، جزيره‌اي فراموش شده در دل كويرند.
البته فراموشي و عدم توجه به بناهاي تاريخي و باستاني، داستان تازه‌اي نيست اما بد نيست به دو خبري كه در هفته‌نامه پارسه در تاريخ شنبه اول ارديبهشت 86 درج شده است، توجه كنيم و كمي بنديشيم.

1- طه هاشمي،معاون سازمان ميراث فرهنگي،صنايع دستي و گردشگري و رييس پژوهشگاه از اختصاص يك ميليون دلار براي مرمت آثار تاريخي ايران در خارج از مرزها به دستور رييس جمهور خبر داد.
2- بهرام رضايي، كارشناس و مشاور معاونت حفظ و احياي سازمان گفت :"حفظ و نگهداري از ميراث فرهنگي، نيازمند يك عزم ملي و تغيير نگرش مردم نسبت به اين گونه آثار است."
هر دوي اين خبرها حاكي از دغدغه ظاهري براي حفظ و مرمت آثار تاريخي است.
اما بايد به استحضار كارشناس و مشاور معاونت حفظ و احياي سازمان رساند كه قبل از تغيير نگاه مردم، نگاه خود سازمان بايد به اين مقولات تغيير كند.
چرا و به چه دليل قلعه باستاني جندق فراموش شده و چگونه قرار است نگاه اين مردم كه خانه و كاشانه‌‌شان همين جاست تغيير كند.
اختصاص بودجه يك ميليون دلاري براي مرمت آثار تاريخي ايران در خارج از مرزها، در حاليكه وضعيت اسف‌باري در داخل كشور داريم به چه معناست.
اين موضوع وقتي بيشتر نمايان مي‌شود كه در فاصله‌هاي كمي از يكديگر خبري مبني بر دزدي مفاخر و پيشينه فرهنگي ايران در جرايد درج مي‌شود و تاكنون هيچ اقدام موثري در اين مورد انجام نشده كه نتيجه مثبتي به همراه داشته باشد.
آيا اصولا از تعداد آثار تاريخي متعلق به ايران كه در خارج از مرزها وجود دارند، اطلاع دقيقي داريم و آيا كشوري كه اكنون آن آثار در آن‌ها قرار دارند، حقي براي ما نسبت به آن آثار قائل است.
مگر تركيه حقي براي ما نسبت به مولانا قائل است. آيا يونسكو كه سال مولوي را به نام تركيه ثبت كرده (و به نظر ما يك خيانت فرهنگي انجام داده است)، چقدر به ايران براي ثبت آثار تاريخي خارج از كشور و مرمت آن‌ها اجازه مي‌دهد.
كدام يك از مسوولان سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري تا كنون از "طاق كسري" ديدن كرده‌اند تا برآوردي از هزينه‌هاي لازم براي بازسازي و مرمت آن داشته باشند.
اين‌ها همه داستان‌هايي است كه هر روزه تكرار مي‌‌شود و بايد براي حل مشكلات مشابه در اين داستان‌ها چاره‌اي انديشيد.


قلعه کرشاهی
قعه کرشاهای در موقعیت جغرافیایی 55/33 درجه شمالی و 06/52 درجه شرقی، واقع در جنوب کویر بندریگ، شمال شهرستان ابوزیدآباد و در نزدیکی ارتفاعات کوه یخ آب در استان اصفهان قرار دارد.
این قلعه از خشت و گل ساخته شده است و هم اکنون از آثار بر جای مانده از زمان قاجار است. این قلعه یکی از قلعه های مهم سردار حسیم کاشی یکی از راهزنان و یاغیان دوره رضا خان بوده و هنوز آثار گلوله های توپ در نبرد نیروهای دولتی و نیروهای سردار حسین کاشی در این قلعه بر جای مانده است.

راه های ورود به منطقه :
پس از عبور از شهرستان ابوزیدآباد از مسیر کاشان، به روستایی به نام قاسم آباد میرسید که پس از ورود به روستا و گذر از آن، راه خاکی به سمت شمال وجود دارد که پس از طی مسافت 30 کیلومتر به قلعه کرشاهی میرسد.
مسیر دوم مسیر آران و بیدگل به قلعه مرنجاب به سمت سفیدآب پس از عبور از تپه ماهورها به یک بستر رودخانه میرسید که در صورت ورود به آن و گذر از حاشیه غربی کوه های یخاب به این قلعه میرسید.
مسیر سوم مسیر محیط بانی سفیدآب به قله کرشاهی است.
دو مسیر اخیر فقط با خودروهای suv قابل تردد است
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهرهای تاریخی ایلام :

1-شهر تاریخی سیروان:در حوزه شمالی استان ایلام و شمال شرقی شهر ایلام و در دامنه های اطراف و لایه های زیرین سرابکلان واقع در شهرستان شیروان چرداول به صورت نیمه مدفون بقایای آثار معماری ارزشمند قرار دارد.این شهر از جمله مراکز زیست محیطی باستانی است که در دره های میانکوهی زاگرس واقع است.این شهر مربوط به دوران ساسانی بوده که تا قرون اولیه اسلامی(پنجم) از مراکز تمدن محسوب می شده است.مصالح بکار رفته در معماری این شهر سنگ و ملات،ساروج و گچ می باشد.این شهر در دوران شکوه و عظمت خود مرکز ایالت ماسبذان از شهرهای مهم و آباد دوره ساسانی بوده است همچنین وجود پلها و راهها و محوطه ها و قلاع و سکونتگاههای باستانی در این محوطه گویای اهمیت این شهر است.

بر اساس گزارش ها و آثار مکتوب از جغرافیای نویسان اسلامی و خاورشناسان،سیروان شهری مهم و معتبر بود و در عصر ساسانیان رونق بیشتری داشت و موقعیت خود را تقریباً تا قرن چهارم هجری حفظ نموده.بعد از حکومت آل بویه به دلیل انتقال مراکز حومتی از غرب ایران((بغداد،تیسفون،همدان)) به نواحی شرق ایران اطلاعاتی در مورد سیروان و دیگر نواحی حاشیه غربی زاگرس در آثار مورخان دیده نمی شود.شاید این انتقال پایتخت ها موجب شد تا اینکه حدود 1000 سال سکونت تاریخی در نواحی غرب ایران خصوصاًدر محدوده شهرهای باستانی سیروان و سیمره داشته باشیم.
امروزه در سکونت ویرانه های این شهر می توان کیفیت شهر سازی و ذوق معماری عصر ساسانی را مشاهده کرد.هر چند این محوطه باستانی مورد بررسی علمی قرار نگرفته و کاوش های باستانشناسی در آنجا صورت نپذیرفته است.روستای فعلی سرابکلان بر روی بناهای متعدد و مختلف باقی مانده از این شهر تاریخی ساخته شده است که به بررسی مشخصات برخی از این بناها اشاره می شود.در وسط روستا مجموعه اطاق های به هم پیوسته ای به صورت یک تل بزرگ دیده می شود که بر فراز آن پی اطاق های منظم مربع شکل طبقات بالایی ساختمان مشخص و معلوم است.اما طبقه یا طبقات پایین که به عنوان انبار و کاهدان مورد استفاده اهالی قرار می گرفت،هنوز سالم و پابرجا باقی مانده است.این مجموعه که حدود 15*1 متر آن به جا مانده به صورت تعدادی اطاق تو در تو با طاق های قوسی و نیز مصالح سنگ رودخانه ای و ملاط گچ در وسط این روستا خود نمایی می کند.
یکی از معمرین محل می گفت در سال 1310 بیشتر ساختمان های دو طبقه که دارای زیر زمینی بودند سالم بوده و با استفاده از حدود 20 پله ارتباط با طبقات پایین و زیر زمین ها امکان پذیر بود ولی امروزه بر اثر فرسایش 12 کف،فضای اطاق ها مملو از آوار بناهای تخریب شده و سنگ و کلوخ است .در این محوطه اطاق ها از چهار جهت دارای در خروجی است .
مقایسه معماری شیروان با بناهای ساسانی
سبک معماری بناهای سیروان با برخی آثار از جمله شهر باستانی سیمره(دره شهر)و قلعه های موجود در پشته های کبیر کوه از جمله قلعه شیخ مکان و بهرام چوبین و نیز پل چم آب برده و نزدیکی دره شهر قابل مقایسه است.وقتی ساختمانهای باقی مانده از سیمره را اب بناهای سیروان مقایسه کنیم می بییم که سبک بنا،نوع طاق و نوع مصالح آنها تقریباً یکی است.تمامی بناهای دره شهر (سیمره باستان) از قلوه سنگ ساییده شده ساخته شده است .سیمره شهری با قصرها،کاروانسراها و خانه های مختلف است که خیلی از آنها هنوز بر پا هستند.اکثر کوچه های و خیابانهای ابن شهر باستانی منظم مساحی و طرح ریزی شده اند.دومورگان در مورد بناهای سیمره می نوسید:
((خانه ها معمولاً مرکب می شوند از یک طبقه هم سطح زمین،طاق دار که با گچ اندود شده اند....))
قلوه سنگ بکار رفته در بناهای سیمره از کناره های رود سیمره و قلوه سنگ هایی که در ساختمان شهر شیروان مورد استفاده قرار گرفته از کناره های رود شیروان آورده اند.
بیشتر گچ مورد استفاده در شهرهای شیروان و سیمره از کوه ها و تپه های اطراف که اکثراً سازنده های آنها گچی است آورده شده است.
سقف های بناهای هر دو شهر یاد شده از قلوه سنگ و ملاط گچ به صورت گنبدی در آمده و یا با طاق های هلالی ساخته شده.
سیف اله کامبخش فرد در مقاله خود تحت عنوان ((دره شهر)) در کتاب شهر های ایران می نویسد:در حال حاضر نشانه هایی از قوس ها و انحناهای طاق در این ویرانه ها به چشم می خورد و نیز سایه روشن هایی از عوارض خیابان بندی و کوچه ها و سیستم شبکه ارتباط شهری در این بافت مشهود است..... در خیلی موارد اطاق های جناغی حاکی از تغییراتی در شکل معماری از ساسانی به اسلامی است ولی این دگرگونی ها و سبک جدید در دره شهر عارضه ای است که دو مکتب راکه به دنبال هم استمرار می یابد در کنار هم با علت های تغییر نشان می دهد.این وضعیت و سبک در معماری شیروان نیز ملاحضه می شود.
بر سر راه شیروان به سمت غرب در محا گردنه مله گون که مشرف به شهر شیروان به سمت غرب در محل گردنه مله گون که مشرف به شهر شیروان است یک بنای سنگی دیده می شود،که احتمالاً به عنوان یک محل دیده بانی و حفاظتی را در ارتفاعات دامنه کبیر کوه در جنوب شهر دره شهر هم ملاحضه می کنیم که همان کاربرد حفاظتی و نگهبانی از شهر دره شهر را داشته است.
با توجه به موارد مطرح شده می توان نتیجه گرفت که :
1-سیروان از جمله شهرهای باستانی است که هم عصر با شهر سیمره بوده و سبک معماری این دو شهر تقریباً یکی است و قابل مقایسه اند.
2-برابر اظهار نظرجغرافی نویسان اسلامی،مورخان،سیاحان، و باستان شناسان شیروان در دوره ساسانی قرون اولیه اسلامی شهری مهم و از جمله مراکز تمرکز جمعیت بوده است.
3-به دلیل شرایط مساعد طبیعی و اقلیمی،منابع آب و زمین های حاصلخیز این شهر موقعیت مناسبی برای زندگی اجتماعی داشته و همین شرایط موجب شده تا در عصر ساسانی و قرون اولیه اسلامی تا قرن پنجم از مراکز تمدن محسوب شود.
معماری این شهر با شهر باستانی سیمره از نظر سبک معماری ،طاق های هلالی ،نوع مصالح قابل مقایسه است.

2--آثار جولیان:در شمال روستای چم کبود در آبدانان در پا دامنه ارتفاعات کبیر کوه مشرف به دشت آثار شهر تاریخی که حدود 10 هکتار وسعت دارا بوده وجود دارد که به نام شهر تاریخی جولیان خوانده می شود.این شهر تاریخی مربوط به دوران ساسانی-اسلامی بوده که از مصالح سنگ و گچ در ساخت آن استفاده شده است.شهر شامل سه بخش اماکن مسکونی-چهار طاقی-و آتشکده و قلعه دفاعی بوده که متاسفانه به شدت آسیب دیده است.سقف این اماکن را پوشش های گهواره ای شامل شده است.


3-آثار شهر دربند:در پادامنه ارتفاعات کبیر کوه در بخش بدره در منطقه ای به نام پشته دربند در بخش کوهستانی دره بقایای شهر کوچکی دیده می شود که از مصالح قلوه و سنگ و گچ در ساخت آن استفاده شده است.بر روی شیب تند اماکن مسکونی به صورت پلکانی احداث گردیده تا بتوانند از حداقل فضا حداکثر استفاده را نمایند.این شهر تاریخی هم عصر شهر تاریخی دره شهر(قرون اولیه اسلامی) می باشد.

4-شهر تاریخی دره شهر: این شهر در ضلع غربی شهر فعلی دره شهر قرار داشته و حدود 70 هکتار وسعت دارد و بزرگترین شهر شناخته شده در قلمرو استان می باشد که قسمتی از دیوارها و طاقهای آن هنوز سالم و یا در زیر آوار مانده اند.مصالح بکار رفته در معماری بناهای این شهر تاریخی عبارتند از:قلوه سنگ و گچ و ساروج.آثار قوسها و انحناهای طاق ها سقفهای گنبدی با مصالح مذکور و همچنین نشانه هایی از وجود خیابان بندی و کوچه و ... در بافت این ویرانه ها مشهود اند.قدمت این شهر به قرون اولیه اسلامی بر می گردد.

5- دره شهر :شهرستان دره‌شهر يكي از شهرستانهاي استان ايلام است كه در شرق اين استان واقع شده و مركز آن شهر دره‌شهر است. اين شهرستان در فاصله حدود 120 كيلومتري جنوب شرق مركز استان قرار دارد و از شمال به شهرستان شيروان چرداول،‌از شمال غرب به شهرستانهاي ايلام و مهران، از جنوب به شهرستانهاي دهلران و آبدانان و از شرق و شمال شرق به استان لرستان محدود مي شود. مساحت كل شهرستان دره‌شهر 1480 كيلومتر مربع است كه بر اساس جديدترين تقسيمات كشوري اين شهرستان به 3 بخش: بدره، ماژين و مركزي تقسيم شده است. شهر تاريخي سيمره در بخش مركزي و در جنوب غرب شهر دره‌شهر واقع شده است.
دره سيمره از ديرباز به لحاظ ويژگيهاي طبيعي، اجتماعي و اقتصادي و موقعيت خاص استراتژيكي خود ـ كه در حد فاصل دو عارضه مهم طبيعي كبيركوه و رود سيمره واقع شده ـ همواره مورد توجه گروه هاي انساني واقع بوده است. كبيركوه دو حوزه بزرگ جغرافيايي در منطقه غرب ايران به نام پشتكوه و پيشكوه را تشكيل داده است. اكثر محققان، مورخان، جغرافي‌نويسان و سفرنامه‌نويسان قديم از پشتكوه به نام ايالت ماسبذان و از پيشكوه به نام ايالت مهرجانقذق نام برده‌اند و پايتخت ماسبذان را سيروان (شيروان) مي‌دانند كه ويرانه‌هاي آن در ميان روستاي سرابكلان از توابع شهرستان شيروان چرداول واقع است و پايتخت مهرگان كدك را سيمره يا شهر تاريخي دره‌شهر امروزي مي‌دانند.
به استناد گفته اكثر مورخان از جمله ابواسحاق ابراهيم اصطخري، ابن حوقل، لسترنج، ابودلف و در آثار البلاد و اخبار العباد قزويني و همچنين كتاب البلدان، حمزه اصفهاني، مستوفي، ‌ابن اثير و مقدسي نام سيمره براي اين شهر تاريخي ذكر شده است. متأسفانه امروزه در بين عموم مردم ذكر نام ماداكتو بر اين شهر عموميت يافته و بر آن تاكيد مي‌نمايند. ماداكتو يكي از شهر‌هاي ايلامي است كه تاريخ آن به نيمه دوم هزاره دوم ق.م بر مي‌گردد،‌ اين در حالي است كه بر اساس كاوشها و بررسي‌هاي باستان‌شناسي قدمت اين شهر تاريخي به دوره ساساني و قرون اوليه اسلامي برمي گردد.
تلاش بيشتر گروه باستانشناسي پايگاه شهر تاريخي سيمره بر اين است كه در فصلهاي آينده عمليات كاوش در اين شهر تاريخي براي هرچه بهتر معرفي كردن فرهنگ و تمدن ديرينه اين ديار باستاني صورت گيرد.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
گورستان های تاریخی ایلام
گورستان کان گنبد:این گورستان تاریخی در 30 کیلومتری جنوب شهرستان ایلام قرار دارد.در سال 1364 هجری. شمسی هنگام تعریض جاده ایلام به ارکواز ملکشاهی در ناحیه کان گنبد به گورستان قدیمی برخورد شد که در آن سال دفتر آثار تاریخی آقایان فائق توحیدی و مرحوم علی محمد خلیلیان به محل اعزام شدند.

گورستان باستانی چوار: در بخش چوار شهرستان ایلام چندین گور قدیمی کشف شدند.
گورهای باستانی چنار باشی:هیأت مشترک باستان شناسی ایران و بلژیک،در ناحیه چنار باشی شهرستان ایلام،تعدادی گور در کنار رودخانه ای خشک شده یافت که بنا به رسم آن زمان مردگانشان،درون خمره ای کوچک و بزرگ دفن شده بودند و اشیاء و لوازم مرده نیز در کنار او در داخل خمره قرار داشتند.

گروستان پله له کان:
این گورستان در ناحیة تاریخی و باستانی هلیلان از توابع شهرستان شیروان چرداول قرار دارد .
در این گورستان گورهای زیادی وجود داشته که همگی کنده و پر شده اند . برخی نیز هنوز خالی و خاک هایشان را نیز در اطراف ریخته اند.

از دیگر قبرستانهای تاریخی استان ایلام می توان به قبرستان تاریخی کل کل در شهرستان شیروان چرداول و قبور باستانی گلان در شهرستان دهلران اشاره کرد.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلعه های تاریخی ایلام :

1- ققلعه سه کسان:در جنوب غربی دره شهر و بر روی ارتفاعات صخره ای حد فاصل ارتفاعات کبیر کوه و دشت دره شهر در بالاترین منطقه قلعه ای بزرگ موجود می باشد که به نام سه کسان یا سه کسون خوانده می شود.این قلعه یکی از بزرگترین و گسترده ترین قلعه های دوره ساسانی اسلامی در منطقه بوده که دسترسی به آن بسیار مشکل می باشد.مصالح ساخت آن قلوه سنگ و گچ می باشد.دیوارها جهت غیر قابل دسترس بودن بر روی صخره ها ساخته شده است این قلعه دارای آب انبار به صورت کنده کاری صخره ها بوده است.

2- قلعه هزارانی:در امتداد جاده آبدانان-مورموری در ابتدای روستای هزارانی در بخش شمالی جاده بقایایی قلعه ای بر روی یک تپه طبیعی دیده می شود.ارتفاع این تپه حدود 10 متر می باشد که آثار بجای مانده معماری آن به صورت یک قلعه بوده که با مصالح سنگ و گچ ساخته شده است پلان بنا به شکل دالانهایی مستطیلی شکل و طویلی است که متاسفانه کاملاً تخریب و به صورت مدفون و نیمه مدفون مشاهده می شوند و مربوط به دوران ساسانی می باشند.

3- قلعه سام:محوطه باستانی قلعه سام در شهرستان شیروان چرداول،در نزدیکی روستا چم بور از توابع بخش هلیلان واقع شده است.این مجموعه از سه بخش مرتبط به هم در عین حال با فاصله و مستقل شکل گرفته است.این مجموعه از نظر دوره ای در یک دوره از تاریخ که احتمالاً حد فاصل اوخر دوره پارت ها و اوایل دوره ساسانی می باشد،ایجاد شده است.معماری این قلعه جنبه نظامی و دفاعی داشته است،زیرا قلعه در صعب العبور ترین بلندی های کوه بنا شده است چون طرح و نقشه ای از پیش نداشته،طراح یا معمار برجها،اتاقها و ورودی ها را با توجه به موقعیت طبیعی صخره ها احداث کرده است.بطور کلی معماری قلعه به سبک معماری دوره ساسانیان ساخته شده است.مصالح ساختمانی ای که برای ساخت آن مورد استفاده قرار گرفته است عبارتند از:سنگ،گچ،ساروج،ملات،گچ و در بعضی جاها نیز گل بکار رفته است.

4- پشت قلعه آبدانان:در 5 کیلومتری جنوب شهرستان آبدانان و در میان روستا پشت قلعه،بر بلندی تپه ای منفرد که رودخانه جاری آبدانان از پای آن می گذرد،آثار بنای قلعه ای به چشم می خورد.مصالح به کار رفته در قلعه قلوه سنگ،گچ و ساروج می باشد.قلعه مذکور دارای بخشهای متعددی از جمله باروی قلعه،برجکهای دیده بانی و نگهبانی،ورودی قلعه اماکن مسکونی و شاهنشین،تونل و پلکان متعلقه بوده است .با عنایت به شیوه معماری،ساختار،نحوه استفاده از مصالح،اجرای طاقها،مطالعه و بررسی سفالهای سطحی منطقه و مقایسه بادگیر اماکن تاریخی حفاری شده،این اثر فرهنگی-تاریخی مربوط به دوران ساسانیان است.بنای قلعه روستا پشت قلعه تحت حفاظت اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان است که در سال 1380 به جهت اهمیت آن و انجام مطالعات باستانشناسی و حفاظت و مرمت آن در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

5- قلعه اسماعیل خان: قلعه و استحکامات معروف به اسماعیل خان بر فراز ارتفاعات انبار آب و مشرف به شهر ایلام ساخته شده است.محدوده ای که اثر بر روی آن ایجاد گردیده کاملاً کوهستانی است و از سه جهت صخرهای و صعب العبور است و فقط جبهه ی جنوب شرقی است که مسیر ارتباطی قلعه بوده است.مصالح بکار رفته در کل بنا سنگ های کوهستانی با استفاده از ملات گچ می باشد.سنگ ها تقریباً با تراش اندک جور شده و در ردیف های منظم اما بررسی شواهد سطح محوطه بنا قدمت بیشتری را نشان می دهد.

6- قلعه چکر بولی چوار:این قلعه باستانی در روستای چکر واقع در کوهستان بولی از توابع بخش چوار شهرستان ایلام واقع شده است.این قلعه در نزدیکی مرز با کشور عراق ایجاد شده است و سبک معماری و مصالح آن با قلعه یزگرد در استان کرمانشاه قابل مقایسه است.تعداد 11 اتاق در قسمت جنوبی قلعه ایجاد شده است که بر حیاط مرکزی تسلط دارند.اتاقها دارای طاق قوس هستند.مصالح بکار رفته در این قلعه سنگ و گچ می باشد و در داخل اتاقها نیز با گچ اندود شده است.سفالهای نخودی و قرمز رنگ با شاموت شن بصورت متراکم در محوطه پیرامونی قلعه دیده می شود که متعلق به دوره تاریخی است.

7- قلعه تاریخی چوار(قلا):این قلعه در 12 کیلومتری غرب شهر چوار و 2 کیلومتری شهر ایلام بر سر راه چوار به نواحی مرزی با کشور عراق واقع شده است.این قلعه یکی از بزرگترین قلاع منطقه است که بر فراز تپه ای در مسیر چوار-مورت تجریان به سمت دهستان چکر بولی و ناحیه مرزی با کشور عراق ایجاد شده است.مواد اصلی بکار رفته در بر پایی آثار بنای قلعه،قلوه سنگ ها و لاشه سنگ های محلی و ملات گچ می باشد.این بنا جزء قلاع نظامی-مسکونی می باشد.آثار فرهنگی سطح تپه وسعت و گستردگی بقایایی معماری و نوع مصالح بکار رفته نشان می دهد که احتمالاً این بنا متعلق به اواخر دورن تاریخی و اوایل دوره اسلامی است.

8- قلعه والی ایلام:یکی از بناهای مهم دوره قاجاریه در شهر ایلام قلعه والی است که توسط غلامرضا خان والی در سال 1326 قمری بر روی تپه ای به نام چغا میرگ ساخته شده است.این بنا دارای قسمتهای متعدد چون حرم سرا،قسمت شاهنشین،اتاق آیینه و زندان در زیر زمین می باشد.مساحت کل قلعه4687 متر مربع و زیر بنای قلعه 1464 متر مربع است.قلع دارای سه در ورودی در قسمت شرق-غرب و جنوب است که در اصلی در قسمت جنوبی است و دیگر درها خصوصی بوده است.مصالح بکار رفته در معماری قلعه شامل سنگ،آجر،گچ،کاشی و چوب می باشد.

9- قلعه پور اشرف:در 6 کیلومتری ضلع جنوب شرقی شهرستان دره شهر در روستای شیخ مکان قرار گرفته است.مطابق سنگ نوشته نصب شده بر روی دیوار ورودی قلعه،در سال 1335ه.ق بدستور میر صید محمد خان پور اشرف در این منطقه از دره شهر ساخته شده است.بیشترین مصالح بکار رفته در اسکلت بنا،قلوه سنگ و در مواردی از آجر جهت ترئین از جمله سر در ورودی ها و برجستگی ها روی دیوار استفاده شده است. این قلعه کاربردنظامی-مسکونی داشته و متعلق به دوران قاجار می باشد و در نوع خود بی نظیر می باشد.

10-قلعه زینل(زبیده):این اثر تاریخی در جنوب روستای الیاس آباد چمکلان از توابع شهرستان دره شهر واقه شده است.قلعه زینل همانند دیگر قلاع محدوده زاگرس بر روی تپه ای نسبتاً بلند ساخته شده است.قلعه فعلی یک بنای دوره اسلامی متاخر است که در دوره صفویه ساخته شده و در دوره های بعد مورد استفاده حاکمان محلی قرار گرفته است.مصالح بکار رفته در ساخت این قلعه سنگ و گچ می باشد.

11-دژ شیخ مکان:این دژ در داخل تنگه شیخ مکان در هشت کیلومتری شرق دره شهر و در سمت غربی تنگه،آثاری از یک دژ جالب توجه در دل کوه به چشم می خورد که از لحاظ مصالح و سبک معماری،نشانی از دوره ساسانی دارد.دژ چهار اتاق و تنها یک در ورودی در ضله شمالی دارد.مصالح اصلی دژ قلوه سنگ و گچ است که در انتهای دیواره دژ با اندودی از گچ پوشیده شده است.

12-قلعه میر غلام هاشمی(سیکان):قلعه میر غلام هاشمی یکی از بناهای دوره قاجاریه است که به استناد سنگ نوشته نصب شده بر دیواره ورودی بنا،در سال 1303 ه ق میر غلام هاشمی در روستای فرخ آباد احداث کرده است.بنای قلعه به سبک دوره ساسانی و به شکل چهار ایوانی و با مصالحی از سنگ و ملات گچ ساخته شده که در زمان خود کاربرد مسکونی داشته است.پلان بنا مربع شکل می باشد.این قلعه در دره سیکان به فاصله 8 کیلومتری شمال غرب شهر دره شهر ساخته شده است.

13-قلعه هزار در:این قلعه در شرق شهرستان دره شهر واقع گردیده است که قدمتش به دوره ساسانی می رسد.نمای اصلی این اثر،طاقهای هلالی شکل می باشد.با توجه به ساختار معماری،اثر احتمالاً قلعه یا پادگان نظامی بوده است.مصالح بکار رفته در ساخت این قلعه شامل سنگهای تراشیده و قلوه سنگ هایی است که از گچ پخته بعنوان ملات استفاده شده است.

14-قلعه ارمو:در روستای ارمو دره شهر بخشی از یک بنا در محل قبرستان باستانی ارمو باقی مانده است که به نظر می رسد آثار یک قلعه باستانی باشد.از دیگر قلعه های شهرستان دره شهر می توان به قلعه کلم،قلعه تیغن،قلعه ماژین اشاره کرد.

15-قلعه پنج برار مورموری(قلعه تاجمیر):پنج برار محدوده ای تاریخی است که در کوهپایه های جنوبی کوه کاه ماس،مشرف بر دشت مورموری واقع شده و قلعه پنج برار یکی از این آثار محسوب می گردد.مصالح ساخت قلعه سنگهای نسبتاً بزرگ که از سنگهای رودخانه ای و بومی منطقه است.قلعه متعلق به دوران اسلامی است.این قلعه شامل دژ پیرامونی و بناهای داخل محوطه دژ می باشد

16-قلعه شیاخ(شهاق):این قلعه در روستای بردی از توابع بخش زرین آباد قرار دارد و مربوط به دوران ساسانیان می باشد.قلعه بر روی محدوده ای نسبتاً بلند نسبت به زمینهای پیرامونی قرار گرفته است.مصالح بکار رفته در بنا سنگ و گچ است.

17-قلعه میمه زرین آباد:این قلعه تاریخی در حاشیه شمالی شهر میمه و بر فراز تپه ماهورهای مشرف بر شهر و جاده اصلی ایلام-میمه ساخته شده است.قلعه شامل پله،زیرزمین،راهرو،برج دیده بانی و تعدادی اتاق است.مصالح بکار رفته در این بنا قلوه سنگ و گچ می باشد و نمای داخلی دیوارها با ساروج اندود شده است.

18-قلعه آسمان آباد دوله شیروان:این قلعه در فاصله 700 متری جنوب روستای علی آباد وسطی بر روی یکی از تپه ماهورهای کوهپایه ای مشرف بر رودخانه کارزان در حد فاصل بین روستای علی آباد وسطی و علی آباد سفلی قرار گرفته است.مصالح ساخت آن سنگهای لاشه و ملات گچ می باشد.

19-قلعه هره قلوس:این قلعه باستانی در مسیر جاده سرابله به روستای شباب و در نزدیکی روستای موشکان از توابع شهرستان شیروان چرداول واقع شده است.این قلعه احتمالاً مربوط به دوره ساسانی می باشد.

20-قلعه جوق ملکشاهی: این قلعه مشرف بر سرزمین نسبتاً هموار و در 4 کیلومتری غرب ارکواز ملکشاهی بر فراز تپه ای بلند بنا شده است.نوع معماری و شواهد فرهنگی محدوده قلعه نشان می دهد که این قلعه مر بوط به دوران سلاجقه است.

21-قلعه کنجانچم:این قلعه در سال 1326 ه ق بنا به دستور غلامرضا خان ابوقداره آخرین والی ایلام ساخته شده و دارای اتاقهای مرتبط به هم،حمام،برج نگهبانی و قسمت مسکونی و دیوانخانه می باشد و به عنوان قلعه زمستانی والی مورد استفاده قرار می گرفته است.

22-قلعه جهانگیر آباد:قلعه جهانگیر آباد بنایی است متعلق به دوران پهلوی و والیان پشتکوه که توسط خوانین منطقه (میرهای هاشمی)در جنوب شهر تاریخی دره شهر و حاشیه روستای جهانگیر آباد ساخته شده است.بنا دارای پلان مربع مستطیل است.مصالح بکار رفته در این قلعه قلوه سنگهای رودخانه ای و ملات گچ می باشد.این بنا بطور کلی دارای 6 اتاق،2 ایوان و یک راهرو و دو زیرزمین می باشد.

از دیگر قلعه های استان ایلام:قلعه پبر دمی میمه-قلعه سیس مورموری-قلعه لرغه مورموری-قلعه و محوطه پشته زنجیره-قلعه و و دژ کوه خرمه چرداول-قلعه وازیل-قلعه و کاروانسرای قالوه گلان-قلعه کلک صالح آباد-قلعه کلم-قلعه و حمام تنگ نیاز.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
آتشکده های ایلام

1--آتشکده سیاهگل ایوان: بنای آتشکده مربوط به دوره ساسانیان است که در 15 کیلومتری جنوب غربی روستای سرتنگ و در مسیر رودخانه خروشان کنگیر ایوان قرار دارد.این بنا یکی از سالم ترین آتشکده های دوران قبل از اسلام در استان می باشد.این بنا روی چهار پایه ساخته شده و دارای گنبدی یک جداره می باشد.

2-آتشکده موشکان:آتشکده موشکان در فاصله 3 کیلومتری شهر سرابله قرا دارد که مربوط به دوران ساسانیان است.این آتشکده از ملات ساروج و سنگ ساخته شده است که در طول زمان بر اثر حوادث مختلف تخریب گردیده است که در سال 1382 زیرزمین آتشکده مذکور توسط اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان با طاق های قوسی شکل بازسازی گردیده است.

3-چهار طاقی:این اثر در شهرستان دره شهر بر روی تپه بنای یک آتشکده به صورت چهار طاقی باقی مانده است این بنا را در محل طاق می گویند.این بنا تماماً با قلوه سنگ و گچ ساخته شده است و مربوط به دوران ساسانی است.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
حمام های تاریخی ایلام

1-- حمام قلعه پور اشرف:در ضلع غربی قلعه پور اشرف در روستای شیخ مکان در شهرستان دره شهر قرار دارد.دارای پلان مربع شکل است.و شامل اماکن تودرتو با سالن و دالانهای رخت کن،حوضچه های آب سرد و گرم،دستشویی و انبار سوخت می باشد.مصالح ساخت آن هم شامل قلوه سنگهای نتراشیده و از گچ هم به عنوان ملات استفاده شده است و مربوط به دوران قاجاریه است.

2- حمام قلعه کنجانچم:در پشت اتاقهای ضلع جنوبی قلعه کنجانچم حمام ساخته شده است،این بخش از بنا شامل سه اتاق،یک راهرو اختصاصی و خرینه می باشد که از طریق کانال و تنبوشه های سفالی آب آن تامین می شده است.مصالح بکار رفته در ساخت این حمام سنگ و گچ می باشد.این حمام و قلعه مربوط به دوره والیان ایلام است.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
تپه های باستانی ایلام :

تپه های کز آباد:
این تپه ها در دهستان هلیلان در شمال شرقی شهرستان شیروان و چرداول واقع شده است . کز آباد از دو تپة بزرگ و کوچک تشکیل شده است . در قسمت شرقی تپه بزرگ ، آثاری از کوزه شکسته های نقش دار که قدمت آن ها به بیش از سه هزار سال می رسد ، همچنین آثاری از سنگ های بزرگ تراشیده و نتراشیده بدست آمده اند .
در شمال تپة بزرگ ، گورستان بزرگی وجود دارد که در آن چندین نوع گور با آلات ، ادوات و کوزه های گلی کشف شده اند . در این گورستان تعداد گورهای زنان زیاد است و در داخل آن ها زینت آلاتی چون دستبند ، کمربند و گردن بند از دانه های شیشه با حلقه های مسی بسیار ضخیم کشف شده اند .
علاوه بر آن ، کوزه هایی شبیه به قوری ، کوزه های بزرگ و کوچک متعدد رنگین و بی رنگ نیز یافت شده اند.

تپة علی کش :
تپة علی آباد یا علی کش در نزدیکی شهر توریستی موسیان شهرستان دهلران واقع شده است . علی کش تپه ای کوچک و مسدود است که قطر پایة آن از حدود 135 متر تجاوز نمی کند . ضخامت طبقات باستانی آن حدود 7 متر است . این تپة باستانی قدمتی چند هزار ساله دارد و به دوران عیلامی ها مربوط می شود .

تپة تیخان ( تیغن ) :
تپة باستانی تیخان و یا تیغین در شمال شرق دره شهر و به فاصلة 2 کیلومتری کرانة راست رودخانة سیمره ، در میان اراضی کشاورزی روستای جمشید آباد (جهاد آباد) واقع شده است .
سفال های به دست آمده در طبقه اول از نوع نخودی و آجری ساده اند . در کنار سفال ها ، نمونه هایی از تیغه های سنگ چخماق نیز یافت شده است . همچنین در میان این آثار مکشوف ، قطعات سنگ سه گوش به رنگ سبز نیز دیده می شود .

تپة کوزه گران:
تپه یا تل کوزه گران در حدود 5/5 کیلومتری تپة تیخان ( تیغن ) واقع شده و قدیمی تر و بزرگتر از تپة تیخان است . قدمت این تپه به اواخر هزارة سوم پیش از میلاد می رسد ، ولی طبقة اول این تپه به دورة ساسانی مربوط است . سفالهای رنگین و منقوشی از طبقة زیرین تپه بدست آمده است . نقش سفال ها ، بیشتر از نوع پرندگان و بز کوهی است .
قسمتی از طبقات پایین این تپه به گورستانی اختصاص داشته است که چند نوع گور در آن باقی مانده است . در بعضی از گورها استخوانهای مردگان را در کوزه ها ریخته و در مکانهای سفید کاری شده دفن کرده اند . در گورهای دیگر اسکلت هایی در یک قبر مشاهده شده که در کنار آنها ، تنورهای بسیار وخاکستر زیاد نیز وجود دارد . قبرهای سر تپه طبق آثار مکشوفه (کوزه های شکسته و گورهای موجود ) به دورة زرتشت تعلق دارند . گفته می شود احتمال دارد این محل یک کارگاه کوزه گری بوده و به همین دلیل به کوزه گران معروف شده است .

تپه سر گچله:
تپة سرگچله در 8 کیلومتری شمال شرقی دره شهر واقع شده و روستای سرگچله در قسمت شمالی و شمال غربی آن واقع گردیده است . این تپه از مجموعه تپه های طبیعی تشکیل شده و نام خود را از روستایی به همین نام گرفته است. ارتفاع تپه چشمگیر ، امتداد آن در جهت شمالی – جنوبی با شیب تند همراه است و در حال حاضر منظره ای سبز و خرم دارد .
مجموعه نشانه های کشف شده از این تپه ، نشانگر این است که لایه های بالایی این تپه در روزگار ما قبل تاریخ ، زیستگاه انسان بوده است .

تپه ورکبود:
تپة ورکبود در نزدیک رود کشگان و به مسافت حدود 20کیلومتری شمال غربی ایلام قرار دارد .
اجساد داخل گورها به وضع خمیده همراه با اشیای قیمتی و سلاح متوفی دفن شده اند . اشیای فلزی به دست آمده نیز از جنس مفرغ یا آهن می باشند . از اشیاء آهنی و مفرغی کشف شده در این گورستان چنین استنباط می شود که آهن فقط در ساختن اسلحه و مفرغ منحصراً اشیای با ارزش زینتی به کار می رفته است .

قدمت آثار مکشوفه در گورستان ورکبود ، اواخر سدة هفتم ق.م و آغاز سدة هشتم ق.م است .

تپه کل یزید :
تپه کل یزید از تپه های مجاور تپة قلعه تیخان است که شامل چند اثر از تمدن های مختلف دوره های بسیار دور تاریخی است. با توجه به عوارض طبیعی موجود بر روی این تپه ، احتمال داده می شود که بر روی آن قصری از دورة ساسانی وجود داشته و یا مقر حکومت در اوایل دورة اسلامی بوده است . اظهار نظر قطعی به دلیل فقدان اطلاعات و عدم انجام کاوش های باستان شناسی بسیار مشکل و دشوار است .
1-تپه باستانی مر مورموری:تپه های باستانی مر در منطقه پنج برار در فاصله 7 کیلومتری شمال غربی بخش کلات مورموری از توابع شهرستان آبدانان واقع شده است.این اثردر سال 1382 بوسیله مدیریت میراث فرهنگی استان ایلام مورد شناسایی قرار گرفته است.
در کمربند حاشیه غربی فلات ایران تپه های متعددی وجود دارد که از نظر شرایط استقراری و شواهد فرهنگی قابل مقایسه اند.تپه های موسیان در دهلران،تپه های سید حسن و چگا آهوان در مهران،تپه گلان و تپه سرنی در بخش صالح آباد،چگا صیفور در چرداول،تپه های نرگس و زرنه در ایوان در محدوده استان ایلام از جمله این آثارند.
بررسی های باستان شناسی نشان می دهد که این آثار دارای شواهد و مستندات اداور پیش از تاریخ تا دوره تاریخی هستند.هرچند تشخیص قدمت و موقعیت استقراری تپه ها به تحقیقات گسترده علمی نیاز دارد و اظهار نظر قطعی در این مورد بدون انجام طرح های پژوهشی باستان شناس امکانپذیر نخواهد بود.

سایر تپه های باستانی استان:

ناحیة دره شهر یکی از قدیمی ترین نواحی استان ایلام محسوب می شود . در این ناحیه علاوه بر تپه هایی که اجمالاً مورد اشاره قرار گرفت ، ده ها تپة قدیمی و با ستانی دیگر نیز وجود دارد که بر قدمت تاریخی این ناحیه دلالت دارند .

از اهم این تپه ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

تپة کلک موسیوند در دشت آباد سیکان .

تپة قلعه زینل در چم کلان .

تپة قلعه گُل در نزدیکی دره شهر .

تپة ثبت شده دِشکله در جنوب روستای جهاد آباد .

تپة قلعه سکه سون در جنوب غربی دره شهر .

تپة پامیل در منتهی الیه حریم شرقی دره شهر .

تپة چغا سبز در خالصه .

تپة فرهاد آباد وتپة سیکان .

تپة موسیان در 9 کیلومتری جنوب شرقی دهلران .

تپة محمّد جعفر در کنار تپه موسیان .

تپة مراد آباد در مجاورت تپه موسیان .

تپه علی آباد در نزدیک رود میمه .

علاوه بر موارد یاد شده چندین تپه باستانی و تاریخی نیز در ناحیة هلیلان شهرستان شیروان و چرداول وجود دارد.
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
کتيبه ها و نقش برجسته های ایلام :

کتيبه و نقش برجسته گل گل ملکشاهی

نقش برجسته و کتيبه ی گل گل يادگاری از حمله و تصرف اين منطقه توسط سلسله ی آشوری در هزاره های قبل از ميلاد است که در ضلع شمالی روستای گل گل بخش ملکشاهی و بر نمای شرقی صخره و به ارتفاع حدود 3 متر از زمين قرار دارد .
شکل عمومی کتيبه يک مستطيل به ارتفاع 135 سانتی متر و عرض 90 سانتی متر است که در وسط آن نقش نيم رخ و تمام قد پادشاه آشوری بصورت برجسته قرار دارد که کلاهی مخروطی و ردايی بلند تا روی پاها بر تن داشته و شمشيری حمايل نماد قدرتی به دست دارد که به علت تخريب شکل آن به درستی معلوم نيست . نزديک پيشانی نيز تصويری تخريب شده قرار دارد که به همراه نماد ديگری در پشت سر پادشاه هلال ماه (؟) احتمالاً نمادهای خدايان و الهه های آسمانی باشند که به حمايت از پادشاه آشوری برخاسته و به او کمک نموده اند تا در جنگ پيروز شود .
متن کتيبه ابتدا به عمق متوسط 5/2 سانتی متر تراش خورده و طی آن نقش برجسته ی پادشاه را فراهم ساخته اند و سپس به نقر خطوط ميخی آشوری در سطرهای افقی بر تمام سطح کتيبه و نقش برجسته پرداخته اند و هر سطر را با خطی کنده و افقی از سطر بعدی مجزا نموده اند . اينکه اين کتيبه مربوط به کدام پادشاه آشوری است به درستی معلوم نيست و عده ای آن را متعلق به آشور بانی پال که سرزمين ايلام قديم را متصرف و در نهايت موجب انقراض آنها گرديد دانسته و عده ای آن را مربوط به سارگن دوم پادشاه آشوری می دانند که وی نيز نواحی شمال غرب و قسمتهايی از غرب ايران تا درياچه اروميه را به تصرف درآورد .
آنچه از متن سنگ نوشته مستفاد می گردد اين است که آشوريها همواره چشم طمع به نواحی شرقی حکومت خود يعنی سرزمين ايلاميها داشته و هر زمان که زمينه فراهم می شد حمله را آغاز می نمودند و اين روند به صورت فرهنگ ستيزه گری به فرزندان شاهان منتقل می شد و چهره ی پادشاه آشوری که رو به سرزمين ايلام حکاکی و نقر شده خوی جنگجويی و طمع هميشگی آنان به اين ديار را به نمايش می گذارد .


متن کتيبه آشوری گل گل

" به آشور و خدايان ( بزرگ ) که به طرفداری شاه محبوب آنها ايستاده و چيره شده ( بر زمينهای دشمنانش ( ...) شاه جهان (...) پسر (...) آشور پدر خدايان مرا نامزد کرد برای پادشاهی در رحم مادرم (...) انليل مرا برای تسلط بر روی زمين و مردم فرا خواند . سين و شماش با هم شگونهای مساعدی در مورد بنياد فرمانروايی من فراهم ساختند . نبو و مردوک مرا بصيرت وسيع و فهم عميق بخشانيدند . خدايان بزرگ از راه لطف در محفل خود مرا بر روی تخت شاهی پدرم گذاشتند . آنها تسلط بر روی زمين را به من واگذار کردند . شهر (...)
آنها بيرون رفتند (...) روی او ستايش کارهايی که من انجام داده ام . من نوشتم بر روی آن من به جای نهادم اين سنگ نوشته را برای ترغيب شاهان و پسران من در آينده باشد که اميری در ميان شاهان پسران من که او را آشور و خدايان بزرگ برای تسلط بر روی زمين و مردم نامزد کند . اين ستون و تحسين خدايان بزرگ را ببيند و باشد که به تدفين آن بپردازد و قربانيها بکند اما آنکه آن مجسمه را از جای آن بردارد آشور و خدايان بزرگ و آن عده که روی اين ستون نام برده شدند با نظر خشم به او نگاه کند .باشد که به طرفداری او در يک برخورد سلاحها در ميدان جنگ برخيزند و باشد که آنها او را راهنمايی نکنند . (...) با شد که آنها هم حکم شاهی او را براندازند و باشد که آنها نامش و تخمه اش را در زمين ضايع کنند" .


سنگ نوشته تخت خاتون ( تخت خان )

تخت خاتون يا تخت خان منطقه ای خوش آب و هوا در مسيرايلام به مهران و در منطقه ي عمومی صالح آباد است . اين مکان علاوه بر داشتن چشمه ي آب سرد و زلال به علت قرار داشتن در دامنه ي غربی کوه نخجير از نظر دسترسی به شکار انواع حيوانات وحشی و هِيزم درختان بلوط از شرايط و مزيتهای بسيار مطلوبی برای استراحت و تفريحگاه واليان ايلام برخوردار بوده است
تداوم استقرار خان والی و همراهانش هر سال به مدت طولانی در اين مکان تخت خاتون (که به احتمال زياد به لحاظ تعلق خاطر زياد خان به يکی از همسرانش آنجا را " تخت خاتون " ناميد) و بعدها به تخت خان تبديل شد , باعث گرديد که غلامرضاخان والی از فرصت استفاده کرده و دستور به نگارش کتيبه ی بزرگ و به ياد ماندنی خود در اين مکان بنمايد .
ارزش واهميت اين سنگ نوشته علاوه برزيبايی خط و متن آن دارای اطلاعات فراوانی است که از گذشته ی والی و کارهای عمرانی وی دست می دهد , چيزی که در ساير کتيبه ها تنها اشاره ای گذرا به آنها شده است .
متن کتيبه بر روی قطعه سنگی بسيار بزرگ , حجيم و مکعبی شکل و بر نمای غربی آن در ارتفاع 5/2 متری قرار دارد . نمای عمومی سنگ نوشته يک متوازی الاضلاع در ابعاد 145 × 190 سانتی متر بوده که ابتدا آن را حدود دو سانتی متر به لحاظ فراهم نمودن يک سطح صاف و يکنواخت تراش داده و آن گاه با تراش دادن مجدد حروف و کلمات را برجسته نموده اند .
خط کتيبه از نوع نستعليق و با گرايش به سوی نستعليق شکسته می باشد که از نظر نگارش و حکاکی يکی از زيباترين کتيبه ها در نوع خود به شمار می رود.


سنگ نوشته نخجير يا سرتزن

" که ينی سرته زن " يـا چشمه ای که سر را ( از سردی آبش ) بی حس می کند تا چشمه يا محلی در دامنه ی پائينی نمای غربی کوه نخجير در بخش صالح آباد مهران است .اين محل پوشيده از درختان بلوط , زال زالگ , ون و گونه های محدود ديگر است .
همانطوری که در متن کتيبه آمده آن را به فرزند خويش يدالله خان که ملقب به اشرف الملک بوده هديه نموده است .
متن سنگ نوشته بر نمای غربی تخته سنگ و به ارتفاع 5/1 متر از سطح زمين , حکاکی گرديده است . سطح ناهموار سنگ و همین طور ترک بزرگ افقی در آن باعث گرديده که متن کتيبه در سه قسمت مجزا نگارش يابد . خط آن به سبک هميشگی دوره ی غلامرضا خان والی , نستعليق بوده باز هم به علت فضای کم و همين طور نگرش زيبايی شناسانه کلمات در يک فضای محدود با رعايت اصول نگارش و توجه به زيبايی حروف در همديگر تنيده و فشرده شده اند .
بر اثر عوامل جوی و انسانی تعدادی از حروف فرو ريخته و جنس نه چندان مرغوب سنگ نيز مزيد بر علت گرديده تا روند تخريب و فرسايش کتيبه سرعت بيشتری داشته باشد .

متن سنگ نوشته (نخجير ):

شنيدم کــه جمشيد فـــــرخ سرشـت
بسـر چــشـمـه بـر سنـــگـی نـوشـت
در اين چشمه چون ما بسی دم زدند
بـرفـتـنـد چـون چـشـم بـر هـم زدنــــد
فی سنه 1327


حسب الفرمايش جناب مستطاب اجل اکرم افخم اعظم آقای امير جنگ والی کل لرستان فيلی
بموجب غرث اين باغ قباله نمود با حدودات ملکی که از طايفه عالی بيگی ابتياع نمود به فرزند خود اشرف الملک هدیه نمود .

از حسينقلی خان ابوقداره پدر غلامرضاخان ابوقداره يک سنگ نوشته وجود دارد . اين سنگ نوشته در شمال شهر ايلام و روبروی پارک آزادی , بر نمای جنوبی قطعه سنگی حجيم نگارش يافته است .
خط کتيبه از نوع نستعليق بوده و به لحاظ کمبود فضا کلمات جمع گرديده و نظم سطرها به هم خورده است زيبايی خط اين سنگ نوشته هرگز به پای کتيبه های ديگر از غلامرضا خان والی نمی رسد وگو اينکه تبحر حجاران در اين دوره به مراتب کمتر بوده است .


سنگ نوشته قوچعلی
اين اثر بر نمای جنوبی صخره ی کوه انار و محلی موسوم به تنگ قوچعلی در شمال شهر ايلام قرار دارد . ارتفاع آن از سطح زمين حدود 5/4 متر بوده و دسترسی به آن مشکل می باشد .
خط آن از نوع نستليق بوده و به مانند ساير کتيبه های غلامرضاخان والی علاوه بر رعايت زيبايی حروف به لحاظ حداکثر استفاده از فضای محدود در آن سطرها رعايت نگرديده و کلمات در يک فضای کوچک جمع گرديده اند .



سنگ نوشته قلعه والی شهر ايلام
پس از اتمــام ساخت قلعــه حسين آباد ايلام غلامرضا خان والی وی دستور به نگارش کتيبه ای به طول 180 و عرض 34 و قطر 14 سانتيمتر داد تا به زيباترين شکل ممکن حکاکی گردد . اين سنگ نوشته با خط نستعليق برجسته و در هفده سطر با فواصل منظم و در کادرهای مستطيل نگارش يافته و در آن ايام بر بالای ورودی شرقی قلعه والی شهر ايلام در داخل ديوار نصب بوده که در جريان جمگ تحميلی و بمباران هواپيماهای عراقی فرو افتاد و فعلا" در جای ديگر قلعه نگهداری می شود .


متن کتيبه :
هوالله تعالی يا علی مدد
تاريخ ساختن عمارت پارک در زمان سلطنت شاهنشاه عادل بادل محمدعلی شاه قاجار خلدالله ملکه حسب الامر حضرت مستطاب اجل اکرم عالی آقای غلامرضاخان امير جنگ والی لرستان فيلی (1) ابن مرحوم مغفور حسينقلی خان والی کل لرستان فيلی ابن مرحوم حيدرخان والی ابن مرحوم مغفور حسن خان والی کل لرستان فيلی ابن مرحوم اسدخان ابن مرحوم اسماعيل خان والی کل لرستان فيلی ابن مرحوم شاهورديخان ابن مرحوم منوچهرخان والی ابن حسين خان والی ابن شاهورديخان والی در سنه هزار و سيصد و بيست و شش هجری (2) به معماريت عاليجاه خيرالحاج حاجی درويشعلی کرمانشاهی و به نظارت معتمدالسلطان مکرم عم عالی مقام صيدجواد خان سرتيپ والی زاده اتمام پذيرفت .
فی شهر رمضان المبارک سنه 1326 هجری



سنگ نوشته ميمه ( بخش زرين آباد )
در ضلع شمال شهر ميمه و محلی موسوم به سراب تعدادی تخته سنگهای بسيار حجيم و مشرف بر ضلع شرقی رودخانه ميمه قرار دارند. بر روی نمای شمال غرب يکی از اين سنگهای حجيم که حدود 3 متر ارتفاع و 5/2 متر عرض دارد , سنگ نوشته ی والی نمايانگر است که به شکل مخروطی معکوس تا عمق اندکی تراش خورده و سپس کلمات را با نقر خطوط کناری نمايان ساخته اند . کتيبه در سيزده سطر حکاکی و هر سطر با سطر ديگر با خط افقی مجزا شده است .
نوع خط نستعليق برجسته و با تداخل حروف به لحاظ فضای محدود کتيبه می باشد و شباهت فراوانی با سنگ نوشته حسين قلی خان والی واقع در شمال شهر ايلام دارد و به احتمال بسيار زياد هر دو کتيبه بوسيله يک نفر حکاکی شده باشند .
در ابتدای سنگ نوشته آيه " بسم الله الرحمن الرحيم " و سپس شعری با چهار مصرع بدين مضمون آمده است :
شنيدم که جمشيـــد فرخ سرشت
بــــه سرچشمه بر سنگــی نوشت

در اين چشمه چون ما بسی دم زدند
بـرفـتـنـد چـون چـشم بـرهـم زدنـــــــد
 
بالا