بشنو از ني چون حكايت ميكند...

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق و

عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست

چه سرنوشت تلخ و غریبی

كه هر بار ستاره های زندگی ات را با دستهای

خود راهی آسمان پر ستاره امید كنی

وخود در تنهایی وسكوت با چشمهایی خیس از غرور

پیوند ستاره ها را به نظاره بنشینی و

خموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش كنی

وباز هم تو بمانی وتنهایی و دوری

و باز هم تو بمانی و یك عمر صبوری .......!
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
به دنبال وا‍ژه مباش
واژه ها فريبمان مي دهند
وقتي حرف اول الفبا كلاه سرش برود فاتحه كلمات را بايد خواند
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
نمیدونم چرا اما میدنم باید برم خیلی دلم گرفته
.......

 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو در من به خواب رفته ای !
و من آشفته ام ...بیدارم
با دردهایی که
درنیمه های شب
درجان نحیف من
به فریاد نشسته اند
و من به تماشا ...
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, sans-serif]عمر من و انبوه غمت، سرشدنی نیست [/FONT]
[FONT=Tahoma, sans-serif]آن لحظه موعود، مقدر شدنی نیست [/FONT]
[FONT=Tahoma, sans-serif] [/FONT]
[FONT=Tahoma, sans-serif]فنجان ترک خورده ام و خاطره چای [/FONT]
[FONT=Tahoma, sans-serif]با طعم سرانگشت تو دیگر، شدنی نیست [/FONT]
[FONT=Tahoma, sans-serif] [/FONT]
[FONT=Tahoma, sans-serif]بال تو وپرواز من ای دوست محال است [/FONT]
[FONT=Tahoma, sans-serif]حال من و رفتار تو بهتر شدنی نیست [/FONT]
[FONT=Tahoma, sans-serif] [/FONT]
[FONT=Tahoma, sans-serif]بیگانگی عقل مسلم شده دیگر [/FONT]
[FONT=Tahoma, sans-serif]با عشق زبان بسته برادر شدنی نیست [/FONT]
[FONT=Tahoma, sans-serif] [/FONT]
[FONT=Tahoma, sans-serif]مردابم و جاری شدن از خاطر من رفت [/FONT]
[FONT=Tahoma, sans-serif]اصرار نکن اینهمه، بگذر ،شدنی نیست [/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

دلـــــم براے تــو کــه نه,

ولـ ــے َبرای روزهــای باهمـــ بودنمـان تَنـگـــ شده

براے تــو که نه ،

... ولے برای "مواظِـ ـب خودت باش" شنیدن تَنـگــ شده

براے تـــو که نه ،

ولے برای دلے که نگرانم میشد تَنـگــ شده

راستش !براے اینها که نه . . .

برای خودت ...دلَم خیــلے تَنـگــ شده..
 

shokraneh.28

عضو جدید
این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا.......
 

sar sia

کاربر بیش فعال
مرا بازیچـه‌ خود ساخت چـون موسا که دریا را
فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسا را

نسیم مست وقتی بوی گل می‌داد حس کردم
کـــه این دیوانــه پرپر می‌کند یک روز گـــل‌ها را
خیانت قصه‌ی تلخی است اما از که می‌نالم؟


خودم پــــرورده بودم در حــواریــون یهــــودا را
خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست

چـــه آســــان ننگ می‌خوانند نیرنگ زلیخــــا را
کسی را تاب دیدار سرِ زلف پریشان نیست

چـــرا آشفته می‌خواهی خدایــا خاطر ما را
نمی‌دانم چـــه افسونی گریبان‌گیر مجنون است

که وحشی می‌کند چشمانش‌آهوهای صحرا را

چه خواهد کردبا ما عشق؟پرسیدیم و خندیدی
فقــــط با پاسخت پیچیـده‌تر کــــردی معمــــا را
فاضل نظري
 
بالا