بستن معدن و دلایل آن

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
بستن معدن و دلایل آن

1- مقدمه
براي يك دهه يا بيشتر است كه "بستن معدن" به طور جدي وارد فرهنگ لغات عاملان و تنظيم كنندگان فعاليت هاي معدني شده است. حتي مهندسين معدن دانشگاه هاي قديمي تلاش كردند كه اهميت فاز چهارم سيكل معدن كاري را همچون ديگر فازهاي مشهور: اكتشاف، توسعه و توليد، نشان دهند.
گر چه بستن معدن به عنوان يك بخش مهم شناخته شده است اما هنوز فاقد جذابيت نسبت به بقيه فازهاست. هنگامي كه يك معدن جديد باز مي شود سياستمداران محلي با شور و هيجان و ميل اين خبر خوب را دنبال مي كنند. تيم عملياتي معدن به ذوق مي آيند و فرصت هايي را براي ساختن و توسعه معدن مي بينند. اما هنگامي كه يك معدن بسته مي شود عكس آن اتفاق مي افتد. سياستمداران ديگر در ماتم معدن سوگواري نمي كنند. كارمندان اغلب بايد دنبال كار و محل زندگي جديد بروند. تعدادي از بهترين مديران براي كاري ديگر به جايي ديگر مي روند و اغلب به يك معدني كه جديد باز شده رفته تا بتوانند ارزش خود را به خوبي ايفا كنند. شهرت ها با بسته شدن معدن كم مي شود. اجتماع شغل هاي محلي كه با معدن رونق گرفته اند بايد خود را براي وضعيت بد آماده كنند. دولت هاي ناحيه اي و محلي به ماليات، حق الامتياز و زير ساختي كه به وسيله راه اندازي معدن ايجاد شده در بسياري موارد عادت كرده اند. در توسعه كشورها، مدارس و درمانگاه هاي ايجاد شده به وسيله كاركنان معدن، مورد استفاده اجتماع محلي در آن جاست كه اغلب يك مورد حيرت آور است. در برخي موارد، آثار زيست محيطي بعد از بستن معدن ناچيز است ولي در بعضي موارد اين آثار مبرم و فشارآور است.
از سال هاي 1970 تا اواسط سال هاي 1990 معدن كاران و تنظيم كنندگان فعاليت هاي معدني، به طور اساسي به پيامد محيطي بستن معدن تاكيد و توجه داشتند. نتيجه اينكه تكنيك هاي نوسازي معادن به وفور اصلاح شدند . اما تمركز فزاينده بر توسعه تا حد امكان و تاثير آن بر صنعت معدن كاري در زمان هاي اخير كمك كرده است تا به بيان اهميت اجتماعي بستن معدن نياز داشته باشيم. به طور مشخص، اكثراً بر كمينه كردن آثار معدن كاري بزرگ مقياس كه توسط چندين شركت كنترل مي شوند متمركز شده است. اما تعدادي از معدن هايي كه ديگر از لحاظ اجرايي در كشور هاي با اقتصاد توسعه يافته، مثل استراليا، آمريكا و كانادا متوقف شده اند بستن معدن براي شركت هاي معدن كاري و سرمايه گذاران در آن به عنوان يك مسئله مهم و دلواپس كننده است.
در 5 سال آخر، كار در يك تراز سراسري براي كمينه كردن آثار معدن كاري بر جامعه تحت شرايط رسيدن به توسعه ممكن انجام مي شود. گزارش نهايي پروژه MMSD براي مثال تاكيد مي كند: "براي يك معدن قطعاً، توسعه ممكن، اهداف بستن و آثار مفروض از بستن پروژه را توزيع كنيد. طرح بستن ديدي از نتيجه نهايي فرآيند و اتحاد اهداف براي اجراي آن ديد تعريف مي كند. اين فرم يك چارچوب كلي براي هدايت همه فعاليت ها و تصميم گيري ها در طول عمر معدن است. صورت بحراني براي اين هدف اين است كه تمام سود هاي پروژه، شامل درآمدها و دارايي ها براي توسعه ناحيه معدن كاري شده و بقا آن بعد از بستن معدن استفاده شوند." پروژه MMSD آمريكاي شمالي آثار بستن را به صورت عميق بررسي كرد تا " يك دسته اصول عملي و ضوابط را كه مي توانند به عنوان راهنما يا تست شناسايي براي طراحي، عمليات اجرايي، بستن، بعد از بستن و رفتار سنجي عملكرد هر كدام از عمليات ها در حال اجرا يا پيشنهادي در دوره هاي سازگاريشان با مفهوم تا حد امكان، ايجاد كند". آثار اجتماعي و محيطي به طور عميق و دقيق در ارتباط با سوالات زير شناسايي مي شوند:

• رفاه مردم ثابت مانده يا اصلاح خواهد شد؟
• آيا محيط زيست در مدتي طولاني قطعاً درست مي شود؟

گرچه آثار زيست محيطي و اجتماعي بستن معدن احتمالاً از پر اهميت ترين پيامدها از لحاظ ارزش پولي، انساني يا اكوسيستم است اما ديگر آثار نيز نمي توانند ناديده گرفته شوند. براي مثال هزاران معدن متروك در سراسر جهان وجود دارد كه از لحاظ ايمني مثلاً در چاه ورودي بسيار خطرناك هستند. فرونشست هاي فاجعه انگيز بيشماري در محل هاي معدن كاري شده مانند Timmins، Ontario و New Zealand رخ داده است. مسائل تكنيكي مانند استفاده بهينه از منابع، يك هدف قابل امكان كلاسيك بايد در فرآيند بستن معدن در نظر گرفته شوند. همچنين مسائل مالي و حقوقي بايد در طرح هاي بستن لحاظ شوند. تنها درصد كمي از معادن با برنامه ريزي بسته مي شوند، اين در حالي است كه بستن اكثر معادن قبل از موعد يا به صورت تصادفي به دلايل مختلف انجام مي شود.

2- چرا معدن بسته مي شود؟
دلايل بستن معادن مختلف است. بحث اصلي مسئله اقتصادي است كه به طور خاص يك نزول پيوسته در قيمت كالا است. به عبارت ديگر مي تواند مسئله زمين شناسي باشد به طور مثال، يك كاهش پيش بيني نشده در عيار يا اندازه ماده معدني. مسئله همچنين مي تواند به دليل شرايط ژئوتكنيكي، تكنيكي يا شكست تجهيزات مكانيكي يا تنظيمي به دليل نقض ايمني يا زيست محيطي بوده، يا مربوط به تغييرات سياست از زماني به زمان ديگر و به طور مشخص هنگامي كه دولت تغيير مي كند، باشد. معدن همچنين به وسيله فشارها و محدوديت هاي اجتماعي عليه معدن كاري و موارد ديگر در جامعه مي تواند بسته شود.
در حالت كلي، معادن هنگامي بسته مي شوند كه ذخايرشان تمام شود. در خيلي موارد اين آسان ترين سناريو براي مديريت كردن است. در اين موارد سرمايه گذارن مختلفي مقيد به بستن معدن با برنامه ريزي مي شوند. كارمندان براي مثال، مي توانند جايگزيني در شركت ها و جاهاي ديگر براي استخدام بيابند. جامعه اي كه رونق معدن كاري دارد فرصت هاي شغلي براي آن ايجاد مي شود كه سودهاي حتمي از فعاليتشان به دست مي آيد گرچه بايد به ياد داشت كه جوامع و اغلب كارمندان براي بستن معدن تدارك ديده نمي شوند. اين مسئله به طور مشخص در روستاها درست است مانند Broken Hill كه معدن كاري در آن براي دهه هاي زيادي انجام مي شده است. دولت ها بدون شك سودهايشان را با ماليات ها و حقوق دولتي افزايش مي دهند و بايد در مورد معدن در حال كار مطمئن شويم كه آثار زيست محيطي در جهت اهداف مورد توافق در بستن يا مديريت محيطي بهينه مي شوند.

2-1- بستن معدن به دلايل اقتصادي
يكي از بهترين مثال هاي شناخته شده، بستن معدن "mass" در اكتبر 1985 است هنگامي كه قيمت قلع بعد از، از بين رفتن قرارداد قلع بين المللي در بازار بورس فلز لندن به طرز فاجعه آميزي نزول كرد. قيمت بيشتر از 50% ، از 5.40 US$ به 2.50 $ نزول كرد. معادن زيادي نتوانستند در اين شرايط دوام بياورند. اين مسئله به طور طبيعي بر شركت هاي بزرگ اثر داشت اما به طور مشخص بر معدنكاران قلع در مقياس كوچك مثلاً در Tingha و Emmaville در استراليا تاثير گذاشت. آثار اين مسئله در زمينه زيست محيطي(محل باطله و برشهايي باز شده و بازسازي نشده بسيار) و زيان ها از لحاظ اقتصادي براي معدن كاران، صاحبان معدن و جوامع مهم بود. آثار در جوامع ديگر مثل بوليوي بيشتر مخاطره آميز بود و طبق گزارش 50000 معدن كار، كارشان را از دست دادند.

2-2- بستن معدن به دلايل زمين شناسي
ذخاير معدني بر پايه بهترين اطلاعات موجود تهيه شده از تكنيك هاي زمين شناسي، ژئوفيزيكي، ژئوشيميايي و حفاري و ديگر توانايي هاي مربوط تخمين زده مي شوند. تخمين بيش از اندازه عيار و تناژ براي يك نهشته مي تواند باعث بسته شدن پيش از موعد معدن شود. معدن Mount Todd در ناحيه شمالي يكي از اين مثال هاست. اينجا عيارهاي سر بالغ بر g/tonne 1 برآورد شده اند اما در حدود g 0.8 براي عمر معدن متوسط به دست آمده است. معدن بعد از 1 سال بسته شد در حالي كه طول عمر مورد انتظار معدن بيش از 9 سال بود. به طور مشابه Cumnock Coal در Hunter Valley در NSW در سال 2003 به خاطر "شرايط زمين شناسي ناسازگار" بسته شد. رئيس اجرائيات نشان داد: " خيلي مايوس كننده است كه ببينيم معدن زيرزميني بسته مي شود و كارمندان كارشان را از دست مي دهند، اين حقيقت آرامش دهنده است كه به دليل حمايت مالي زغال ناحيه X ، ما قادر هستيم عمر معدن را افزايش دهيم و مطمئن باشيم كه پيوستگي عمليات واجرائيات حفظ مي شود. به علاوه به عنوان نتيجه اي ديگر از اين حمايت مالي، Cumnock Coal قادر مي شود كه حقوق كارمندانش را به طور كامل رسيدگي كند.".

2-3- بستن معدن به دلايل ژئوتكنيكي
معدن كاري در يك توده سنگ ناهمگن انجام مي شود كه از محلي به محل ديگر نيز متفاوت است. اين ويژگي ها در شكل سنگ ها مثل درزه ها، كليواژ، كليت و ديگر ضعف هاي سطحي، تركيب شده با گسل ها، نواحي برشي و پيامدهاي هيدرولوژيكي مي توانند باعث شكست در توده سنگ شوند. ريزش نواحي كاري زيرزميني باعث بستن قبل از موعد خيلي از معادن مثل معدن Tom's Gully در ناحيه شمالي شده است كه توسط گسل قطع شده است و توسعه معدن به اين خاطر با شكست مواجه شده و به اين ترتيب شرايط ضعيف زمين غلبه مي كند. اغلب بستن غيرعادي معادن در استراليا در سال هاي اخير به دلايل ژئوتكنيكي بود سال 1998 با شكست كمر بالا يا پله در معدن Browns Creek در NSW مركزي، آب به طور يك شبه هجوم آورده و معدن پر از آب شد. معدن هرگز دوباره باز نشد. اين هجوم همچنين باعث مرگ 4 نفر از معدن كاران زغال شد و به دنبال آن معدن زغال Gretley در NSW در سال 1996 بسته شد. گرچه آثار زيست محيطي كمي وجود داشت اما جامعه به پيگيري شركت و مديران آن ادامه مي دهد(دسامبر 2003).
شكست هاي پله اي پيت در معادن روباز باعث بستن دائمي معادن مي شوند و اخيراً باعث مرگ 8 كارگر در معدن روباز Grasberg در اندونزي با اجراي PT Freeport‌ شده است. معدن بعد از اين حادثه موقتاً بسته شد.

2-4- بستن معدن به دلايل شكست مكانيكي يا تجهيزاتي
بستن معدن به دليل شكست تجهيزاتي قسمتي از تاريخ معدن كاري مي باشد. يكي از موارد مشهور در اين مورد معدن Hartley در انگلستان بود كه در سال 1862 بسته شد هنگامي كه پمپ Cornish Beam در چاه تهويه معدن متلاشي شد. به عنوان يك نتيجه 199 معدنكار به دليل فقدان هوا از بين رفتند.

2-5- بستن معدن به دليل فشار ناظران
ناظران دولت به طور كلي قادرند كه به دلايل زيست محيطي و نقض ايمني معادن را ببندند. يك مثال خيلي عمومي اخير، معدن Baia Mare در روماني است. اين معدن همچنين با فشارAustralian Stock Exchange در تعويق كارشان مواجه بود. عمليات در معدن Mt Kasi براي بالغ بر 6 هفته به دليل شكست در سد باطله توسط دولت فيجي متوقف شد. معدن Northparkes به طور موقت در سال 1999 به دنبال يك حادثه كه موجب مرگ 4 نفر شد بسته شد.

2-6- بستن معدن به دليل سياست دولت
معدن كاري ماسه روي سواحل New South Wales و Queensland‌ تقريباً به دليل سياست هاي دولت در پاسخ به فشارهاي اجتماعي، منسوخ شده و آنجا براي استفاده پارك ملي در نظر گرفته شده است. عمليات در Dillingham موقتاً به وسيله دولت فدرال در 1976 در جزيره Fraser در Queensland بسته شد، پس از تحقيق زيست محيطي معلوم شد كه معدنكاري از لحاظ زيست محيطي در جزيره تهديدي مهم به حساب مي آيد. بازگشايي معدن آزبست Woodsreef در NSW شمالي به خاطر بحث محيطي معدن كاري آزبست منع شده بود. معدن كاري آزبست و ماسه در سال هاي 1980 در آيين نامه وارد شد.

2-7- بستن معدن به دليل مخالفت اجتماعي
معدن طلاي Timbarra در NSW در سال 2001 به دليل مخالفت هاي پيوسته گروه مخالفين بسته شد. عيارهاي پايين به آسيا فرستاده مي شدند و شرايط نمناكي ماندگاري در طول كنسانتره شدن آن در عمليات اجرايي توزيع شده باعث بسته شدن قبل از موعد معدن مي شود. معدن اورانيوم Jabiluka يك عمليات توسعه اي تنها(تنها اورانيوم) اجرا كرد و به طور گسترده گروه هاي اجتماعي و زيست محيطي دو سال قبل از توقف معدن سازمان دهي شدند. صاحب Rio Tinto تصميم گرفته است كه در Jabiluka معدن كاري نخواهد كرد تا صاحبان سنتي و قديمي از معدن كاري حمايت كنند.

2-8- بستن معدن به دلايل ديگر
بعضي اوقات معادن قبل از اتمام ذخاير به دلايلي غير از آنچه كه تا به حال گفته شد بسته مي شوند. به عنوان مثال عمليات معدن كاري زغال در Catherine Hill Bay در NSW بعد از خريده شدن شركت توسط يك خريدار كه مي خواست ناحيه را براي ملك خود توسعه دهد بسته شد.
 

Similar threads

بالا