بررسی عدم کاربرد نشانهای اسلامی در بناها

Ashkan-kamrani

عضو جدید
نویسنده: دکتر حسن کریمیان
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
چکیده
مقاله ی حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است:
۱٫ برای هویت بخشی به شهرهای ایران و تبدیل آن ها به جلوه گاهی از فرهنگ و تمدن اسلامی چه باید کرد؟
– هدف تحقیق بررسی فرهنگی عدم کاربرد نشانهای اسلامی در نهادها می باشد.
روش تحقیق: از نوع اسنادی می باشد.
عوامل اصلی عدم کاربرد نشانهای اسلامی در بناها عبارتند از:
۱٫ عامل اول مشکل فرهنگی است که بر سه گروه زیر حاکم است که حاصل تضاد نظری و گرایش های دو قطب مدرنیسم و سنت گرایی می باشد.
۲٫ دولت، به عنوان بزرگ ترین کارفرما نقش به سزا و تعیین کننده ای در شکل دهنده ی فضاهای شهرها و بنا داشته است.
۳٫ بخش خصوصی در دو دهه ی اخیر بخش خصوصی با سرمایه گذاری در طرحهای صنعتی تجاری و … به عنوان کارفرما ظاهر شده و نقش مهمی در شکل دادن محیط زیست ایفا نموده اند. این بخش با هدف کسب درآمد و اجرای طرح های شتاب زده و بعضاً فاقد کیفیت مطلوب به اعمال سلیقه پرداخته اند.
۴٫ مردمان عادی به لحاظ محدودیت در سرمایه، کارفرمایان ساخت بناهای کوچک می باشند و صرفا در صدد تأمین سر پناهی برای خود می باشند.
واژه گان کلیدی: نشانها – معماری – نشانهای اسلامی – بناها – فرهنگ – دولت
تعریف:
نشان موجب دلالت است. در منطق قدیم، همچنانکه دلالت را به دلالت طبیعی، دلالت عقلی و دلالت وضعی تقسیم می کردند، نشان ها را نیز در سه دسته ذکر شده جای می دادند.(۱) در نگاه هنرشناسان، نشان مشتمل بر:
۱٫ نشانه طبیعی یا نشانه نمایه ای، که در آن بین صورت و مفهوم رابطه همجواری وجود دارد. مانند دو که نشانه سوختگی است و نیز بوی سوختگی.
۲٫ نشانه تصویری، که بدان نشانه نسخه ای نیز اطلاق می شود و در آن، میان صورت و مفهوم رابطه عینی وجود دارد. مانند نقش مهر که دلالت بر وجود مهر دارد. این نشانه ها عموماً مصنوعات بشری هستند.
۳٫ نشانه وضعی که «نماد» نیز نام گرفته اند و با سمبل (Symbol) مترادف می باشند. در این نشانه ها، رابطه بین صورت و مفهوم رابطه قراردادی است. مانند نور قرمز در چهار راه که به صورت قراردادی بر توقف کامل اتومبیل دارد.
۴٫ نشان های ترکیبی: در بسیاری از نشانه ها از ترکیب دو یا سه نوع از نشانه های ذکر شده استفاده شده است. مثلاً گاهاً از دود، که نشانه ای طبیعی است، طبق قرارداد برای ارسال پیام و اطلاع رسانی استفاده می شود.
در ادبیات متعارف، نشان به معنای «علامت»، «مظهر»، «نمود» و «سمبل» به کار رفته اند (۲) و عموماً سمبل را نیز به معنای «نماد» دانسته اند(۳).
در لغت نامه دهخدا، «نماد» به صورت فاعلی و به معنای «نماینده» و «ظاهر کننده» آمده است(۴). در فرهنگ معین سمبل یا نماد به نشانه ای قراردادی و اختصاری تعریف شده است (۵) و آریانپور آن را «علامت، رمز، اشاره، کنایه و حتی نشانه ی خویشاوندی و همبستگی» دانسته است(۶).
اهمیت نشانه ها و نمادها در ارتباطات به اندازه ای است که گاه ماهیت ارتباط خود تحت تأثیر نمادها قرار می گیرد (۷) و بدون آن ها انسان ها هویت ملی نخواهند داشت. به عنوان مثال پرچم یک کشور، نشان، نماد و مظهر ابدیت ساکنان آن سرزمین است و موجد پیوند نسل های آن در قرون متمادی می گردد.
اهمیت نمادها و نشانها
نمادها و نشانه ها در تمدنهای مختلف دارای ارزش و اهمیت متفاوتی می باشند و هنگامی ارزش ملی می یابند، که مورد قبول اکثریت اعضای جامعه باشند. همچنانکه تمدن انسانی در گذر تاریخ دستخوش تحولات گشته است. او به تدریج نمادهای طبیعی (مانند: جغد؛ مار، مورچه، آهو و …) به فراموشی سپرده می شود. به عبارت دیگر، با توسعه تمدن، پیشرفت صنایع و بالطبع دگرگونی های فرهنگی، نشان های کهن معنا و شکل خود را از دست داده و یا کاربردی دیگری یافته اند.
نشان ها و نمادها از کهن ترین، پیچیده ترین، پرنفوذ ترین و جالب ترین ابزاری بوده اند که در جهت ظهور و آشکارسازی مسائل پنهان و جهان مادی و معنوی به کار گرفته شده اند. ابزاری که بشر توانسته است به کمک آن ها اندیشه و حتی خیال خود را به صورت هنر پدیدار سازد.
نقش نشانهای معماری و شهری:
نشان های معماری، همانند هر نماد دیگر، دارای دو عملکرد «بیان معنا» و «ایجاد حس هویت» می باشند. هر نشانه ای به بیان معنایی فراتر از خود می پردازد و حس تعلق به جامعه ای خاص را اظهار می دارد. این نشانه ها به دلیل آن که در زندگی روزمره تکرار می شوند، همچنین حس خاصی از معنا و هویت را تقویت می کنند.(۸)
نمادها و الگوهای شهری همیشه به عنوان علائم و نشانه های القاء کننده تفکر و بینش حاکم بر شهرها مورد توجه بوده اند. این علائم، چنانچه با دقت و اندیشه متعالی انتخاب شوند، می توانند به عنوان رسانه عمومی بسیار مهم ایفای نقش نموده و به آگاهی بخشی ساکنان شهر و حتی بازدید کنندگان آن بپردازند.
نقش نمادها و نشان ها در بناها و فضاهای شهر آنچنان قوی است که از جنبه های گوناگون بر ساکنان تأثیر گذاشته و رفتار آن ها را شکل می دهد(۹). در واقع، نمادها حوزه های خاصی را سازمان می دهند و چون حائل هایی مانع ظهور و نمود بعضی از اعمال شهروندان شده و یا به ارائه اعمال مثبت یاری می رسانند.
نشان ها و علائم وسایلی مؤثر و نسبتاً ارزان برای غنی سازی هویت، خوانایی و تطابق با محیط می باشند.
فضاهای معماری و فضاهای شهری تجلیگاه فرهنگ، تمدن و پیشرفت علمی و فرهنگی یک جامعه به شمار می آیند. سیمای شهری و نمادهای موجود در آن نمودار شخصیت، منش، کارکرد و فرهنگ ساکنان آن می باشد و از این روست که جلوه های معنوی شهر و به ویژه نشان ها و سمبل های اعتقادی و مرتبط با جنبه های ماوراء مادیات از اعتباری شایان توجه برخوردارند.
اگر چه برخی متعقدند که بدون فراهم ساختن حداقل نیازهای زیستی شهروندان تلاش برای معنویت بخشی بسیار کم اثر و حتی بی فایده بود، لیکن نباید فراموش ساخت که آنچه یک فضای معنوی را از یک فضای غیر معنوی متمایز می کند، القائاتی است که لزوماً جنبه مادی و ملموس ندارند. گر چه ممکن است برخی عوامل مادی به عنوان ابزاری برای دستیابی به حال و هوای معنوی در فضای فیزیکی استفاده شود.(۱۰)
پرسش های تحقیق:
شهرهای کهن ایران به زیباترین وجه بیانگر هویت کالبدی و بصری جهت درک هایشان بوده اند، اما امروزه منظر شهرها فاقد چنین هویتی اند. به عبارت دیگر سیمای بیرونی عناصر شهرهای امروزی انعکاس دهنده هویت ساکنان خود نمی باشد.
با ملاحظه سیمای شهرهای امروز این چنین به نظر می رسد که هیچ تلاش آگاهانه و هدفداری در جهت هویت بخشی در آن ها صورت نپذیرفته است. کاربرد نشان ها و یا گاهاً تقلیدی ناموزن است. در این شهرها، بسیاری از نشان ها و نمادهای هویت اسلامی یا به کلی از بین رفتن و یا به شدت کم رنگ شده اند. اینک این پرسش مطرح است که برای هویت بخشی به شهرهای ایران و تبدیل آنها به جلوه گاهی از فرهنگ و تمدن اسلامی چه باید کرد؟ در صورتیکه کاربرد نشان ها و نمادهای اسلامی در بناهای مدرن و بافت جدید شهرها امکان پذیر باشد، راهکارهای استفاده بجا و محتوایی از این نشان ها چیستند و فرآیند انجام کار چگونه است؟
فلسفه کاربرد نشانهای اسلامی در بناها:
روح یک ملت در ارزش های دینی آن ها نمایان است و ارزش های دینی عمیق ترین، گرانقدرترین و لطیف ترین بخش یک فرهنگ اند(۱۱) و معماری را موسیقی «تجسد یافته»، «آینه تاریخ»، «دفتر ثبت آثار بشری» و «بیان کننده ایده ها و ارزش ها» تعریف کرده اند(۱۲). معماری عرصه بروز روحیات، حالات، آرمان ها و اعتقادات انسان ها (۱۳) و نیز عرصه فرهنگ، هنر و فن است. آدمیان پدید آوردندگان بناها، تأسیسات و فضاهای زیستی اند، از این رو هر اثر معماری، اثر فرهنگی نیز محسوب می شود. به بیانی ساده، معماری تبلور فرهنگ و اندیشه انسان و تجلی عینی ارزش ها و باورهای یک قوم و ملت است.
اگر چه اعتقاد عموم معماران بر آن است که ساختار فرهنگی و اجتماعی یک ملت می تواند بر تظاهرات کالبدی و فضایی مصنوعات آنها اثرگذار باشد، اما بدون تردید ویژگی های کالبدی و فضایی نیز می توانند در پویایی، استمرار و یا تغییر روابط اجتماعی و فرهنگ ملت ها مؤثر باشند.
اگر فضاهای شهری را عرصه ی تجلی فرهنگ ملت ها بدانیم، آنگاه می پذیریم که آن چه امروز در شهرهای ایرانی رخ می نماید نوعی عدول از ارزش های غنی فرهنگی و کهن ساکنان این سرزمین و با نگاهی عمیق تر «واژگونی هنر زمانه»(14) است. از آنجایی که فضاهای شهری کانون تمرکز ساکنان زمین اند، می توان آن ها را مناسب ترین حوزه تظاهر روح و فرهنگ بشری تلقی نمود. از این رو دانشمندان علوم اجتماعی، متصدیان فرهنگ عمومی و برنامه ریزان شهری باید با اجرای برنامه های کوتاه و بلند مدت در این حوزه ها، ابعاد مثبت فرهنگ ملی را رونق بخشنده و توقیت نمایند. صاحبنظرانی که شرایط حاکم بر معماری و ساختار فضایی شهرهای ایران به را به نقد می کشند، پیشنهادات متعددی به منظور تجلی ارزش های مذهبی و ملی ارائه داده اند. به عنوان مثال در بیانیه پایانی گردهم آیی «فرهنگ عمومی، معماری و شهرسازی»، ضمن اظهار تأسف از عدم توجه به فرهنگ عمومی در معماری و شهرسازی، تأکید گردیده تا «…. ملاحظات فرهنگی در ضوابط معماری و شهرسازی مورد توجه جدی قرار گیرد».(15)
در این بیانیه همچنین بر «توجه به معماری اسلامی». «رعایت حکمت اسلامی (تنظیم زندگی مادی و معنوی بر اساس رفتارها و روش های عقلی، شرعی، اخلاقی و آرمانی)»، «ترویج نشانه های معماری ایرانی – اسلامی» و نیز «توجه به روح فرهنگی جامعه» در برنامه ریزی های شهری تأکید گردیده است.
راهکارها:
جهت تحقق پیشنهادات مذکور و راهکارهایی ارائه می شود. بعضاً قابل اجرا به نظر می رسند. ۱٫ گروهی از متخصصان معماری و شهرسازی به سازگار نمودن فرم فضاها و عملکرد آن ها و انطباق فعالیت های مردم با فضاهای شهری تأکید ورزیده اند(۱۶).
۲٫ برخی دیگر، مدیران، سیاستگزاران و برنامه ریزان شهری را به راهکارهای اجرایی مانند انتقال امور فرهنگی از سالن های سرپوشیده به فضاهای باز شهری (فضاهای ایستا) دعوت نموده و معتقدند که در این صورت همه اقشار اجتماع قادر خواهند بود محصولات فرهنگی خود را در این فضاها و در تعامل با هم عرضه دارند.
۳٫ به اعتقاد دسته ای، توجه به آکس و محورهای اصلی شهری و نیز قطعی نمودن عناصر شاخص در شهرها نیز می تواند سبب توجه به ارزش های فرهنگی و ملی گردد. در این دیدگاه بر اینکه فضاهای فرهنگی و مذهبی شهرها به عنوان نقطه عطف آکس های اصلی در معرض دید ساکنانشان قرار گیرند تأکید گردیده است (۱۷).
۴٫ بعضی، تقویت هویت بصری شهر را با افزودن تعداد نمادهای ویژه، که احساس مذهبی و ملی را در شهروندان افزایش دهد، خواستار گشته اند. از این منظر، در یک کشور اسلامی، روابط اجتماعی شهرنشینان بایستی بر پایه ارزش های دینی سامان یابد و چهره فیزیکی شهرها می تواند تقویت کننده ی هویت اسلامی آن ها باشد. در این میان، تعدادی از معماران و شهرسازان نیز ضرورت ارزیابی و ارزش گذاری مجدد ارزش ها را گوشزد نموده و معتقدند که چنانچه معمار از راه های رفته شده، سنت های تثبیت شده، و ارزش های نهفته در آن سنت تقلید کند، آزادی خود را در فهم و گزینش ارزش ها نفی نموده است.(۱۸)
۵٫ عده ای بر نوآوری و جهانی شدن تأکیده ورزیده اند (۱۹)، ۶ – گروهی نیز بر حفظ هویت ملی – مذهبی و رعایت اصول معماری ایرانی – اسلامی نظیر توجه به مؤانست انسان با محیط فیزیکی و طبیعت، مردمی بودن فضاها و ایجاد نشاط معنوی در حین عفت و سادگی پافشاری و پیشنهاد نموده اند که بدین منظور آن دسته از طرح های معماری و شهری که را رعایت اصول ذکر شده و نیز با توجه به حفظ ارزش های فرهنگی تهیه می شوند مورد تشویق دولت قرار گیرند.(۲۰)
از دیدگاه این گروه، در روند تکاملی جوامع بشری، فرهنگها توانسته اند بواسطه نمادهایی را که خود موجد آن بوده اند، تداوم یابند. این نمادها، در شرایط زندگی گذشته به نسبت بیشتر و در عصر حاضر در مقیاس شایان توجه، توانسته اند در انتقال اندیشه جمعی انسان ها ایفای نقش نمایند. چه سمبل در پی کمترین جست و جو و بر مبنای اشتراک سلیقه ها و احساس های «گروههای اولیه» انتخاب شود یا در پی جست و جوهای منظم توسط متصدیان اموری شهری تعیین گردد، با دارا شدن بار فرهنگی – اجتماعی مختص به خود، نقش ویژه ای را ایفا می کند(۲۱). از این رو است که طراحان و برنامه ریزان شهری باید «… در خلق فضاهای شهری مأنوس که محدوده های فرهنگی را ترغیب و تعلیم نماید بسیار بیشتر گام بردارند…»(22).
چگونگی کاربرد نشان ها:
می دانیم که سازماندهی فضایی شهرها، فرایند باز تولید و تغییر شکل روابط اجتماعی در ساخت آن ها است و رابطه متقابل عناصر شهری محتوای اجتماعی خاصی بدان می بخشد. به عبارت دیگر همانگونه که روابط اجتماعی به فضاها فرم، عملکرد و اهمیت اجتماعی می دهد، تغییر در محیط شهری نیز می تواند به تغییر روابط اجتماعی بیانجامد و از این رو بکارگیری سمبل ها در فضاهای شهری اهمیت می یابد. به عبارت دیگر «… اگر جامعه و فضا در رابطه متقابل باشند، سازمان اکولوژیکی شهرها گرایش به بیان و تقویت این همبستگی را از طریق تمرکز سمبل ها و سیستم ارتباطات بر مبنای مشارکت فضایی در ارزش ها میسر می سازد»(23). بدین ترتیب باید پذیرفت که شهر خود یک ساخت سمبلیک است که در آن مجموعه ای از علایم رابطه میان طبیعت، فرهنگ، فضا و جامعه را تنظیم می نمایند.
– در شهرها هر واحد معماری، به هر شکل و اندازه ای که باشد، قابلیت آن را دارد که مفهوم خاصی را منعکس سازد، تراکم مفاهیم و معانی در فضاهایی بیشتر است که سازندگان متعهدتر و با فرهنگ غنی تر در شکل دادن آن ها دخیل باشند. این بدان جهت است که باورها و اعتقادات در کیفی کردن فضاها (در مراحل طراحی، ساخت، تزیین و حتی استفاده ) ایفای نقش می کنند(۲۴). به عبارت دیگر مردم سازنده شهر، هرگاه توانسته اند فرصت اندیشیدن بیشتری داشته و سلیقه های خاص خود را چه در زمینه رابطه کاربردی فضا، چه در زمینه تناسب سه بعدی و برداشتهای روانی، چه در زمینه مصالح ساختمانی و شالوده بنا و تطابق آن با نیازهایی از قبیل حس آرامش و … روی بناهای خویش بیشتر انعکاس دهند، شهری ساخته اند که مظاهر و علایم بیشتری را از بافت فرهنگی ساکنین در خود اندوخته است(۲۵). از این رو است که، "… هر شهر کهن با سیمای ظاهری و شکل های خاص خویش می تواند با کتابی با نگارش خاص خویش، زبان بسته خویش و خلاصه با سبک خود مقایسه گردد" (26). اگر چه کاربرد مظاهر، علایم و سمبل های فرهنگ گذشته این سرزمین در فضاهای نوسازی شهری، از سوی دست اندرکاران معماری مدرن مورد انتقاد قرار گرفته، لیکن به یقین در زندگی روزمره ساکنان شهرها ارزش ها و مفاهیمی وجود دارد که از راه عناصر کالبدی یا قابل لمس، می توان آن ها را به دیگران منتقل ساخت. بدون تردید انتقال این ارزش ها فضاهای فکری واحد و همگانی را شکل داده و پیوندهای اجتماعی را سبب می گردد.
نشان ها و سمبل هایی که نمایانگر ارزش ها و مفاهیم اجتماعی – فرهنگی باشند، به مثابه وسیله تبادل افکار بین ساکنان شهرها عمل می کنند، چگونگی کاربرد نشانه ها، به گونه ای که به عنوان یکی از وسایل جمعی اثر به کار آیند، امری است که همکاری برنامه ریزان شهری در راهبری کنش های فرهنگی جامعه و تجلی مظاهر فرهنگی را طلب می نماید.
جایگاه دولت در میان کارفرمایان و سازندگان:
رویش و رشد هندسی و شتابان و جنگل وار سیمان، آهن و سنگ(۲۷)، در جهان معاصر و سیطره ی فضاهای آلوده ای که بی امان بارانی از اسم بر تن و جان بشر خسته و فرسوده زمانه فرو می بارد، از واقعیت های اسفبار و مخاطره انگیز دنیایی است که در آن زندگی می کنیم.(۲۸) ظهور پدیده هایی چون رشد سریع جمعیت و مهاجرت به شهرها، سبب شد بی رویه شهرهایی تقریباً یک شکل، با خیابانهایی بی انتها و مملو از اتومبیل، ساختمان هایی بی هویت و پوشیده از تابلوهای تبلیغاتی گوناگون گردیده. ساخت انبوهی از بناهای مسکونی، عام المنفعه، تجاری، نظامی، مذهبی، ارتباطی، آموزشی – فرهنگی و در یک کلام ساخت محیط زیست انسان معاصر حاصل فعالیت مشترک دو گروه؛ «کار فرمایان» و «سازندگان» است.(۲۹)
در میان گروه اول، بخش دولتی، – به عنوان بزرگ ترین کارفرما – نقش به سزا و تعیین کننده ای در شکل یابی فضاهای ذکر شده و توسعه شهرها بر عهده دارد "در بیست سال گذشته، بخش خصوصی با سرمایه گذاری در طرحهای صنعتی، تجاری و تهیه مسکن به عنوان کارفرما ظاهر شده و نقش مهمی در شکل دادن محیط زیست ایفا نموده است " کارفرمایان بخش خصوصی، با هدف کسب درآمد و اجرای طرحهای شتاب زده و بعضاً فاقد کیفیت مطلوب، به اعمال سلیقه گروهی که از معماران در فضاهای شهری مشغولند" آخرین دسته از این گروه، مردمان عادی اند که، به لحاظ محدودیت در سرمایه، کارفرمایان ساخت بناهای کوچک می باشند.
در میان سازندگان، یعنی گروهی که با کارایی، بینش و سلیقه خود شکل نهایی ساختمانها و شهرها را تعیین کرده و به اجرا می گذارند، می توان معماران خارجی، مختصصان داخلی، سازندگان حرفه ای غیر معمار و مردمان عادی را نام برد. خوشبختانه در شرایط حاضر، نقش معماران خارجی – که اولین گروه از متخصصان داخلی را تربیت نمودند – کم رنگ شده و متخصصان بومی مسئولیت اجرای تمامی طرحهای دولتی را بر عهده دارند. در حالیکه تضادهای نظری و گرایش های فیمابین دو قطب متضاد مدرنیسم و سنت گرایی و طیف های گوناگون آنها در دنبال روی از معماری مدرن و یا احیاء معماری سنتی ادامه دارد، غیر معماران حرفه ای، سازندگان سنتی و عامه مردم بدون توجه به اینگونه مباحث حجم عظیمی از بناها – بویژه بناهای مسکونی – را بوجود می آورند.
به هر حال علیرغم آن که عموم معمارانه برجسته ایرانی همواره تلاشهایی در جهت پیوند مصنوعات خویش به گذشته و فرهنگ این سرزمین معمول داشته اند، اما این تلاشها بیشتر سطحی و ظاهری بود و توجه عمیق به روح کلی و همچنین اصول و مبانی معماری سنتی مبذول نگردیده و به رغم دیدگاه های مشترک بسیار که در میان معماران و شهرسازان است، هنوز این جریان شکل مشخصی نیافته و مبانی نظری خود را تنظیم ننموده است(۳۰).
توضیح مختصری که در رابطه با دو گروه کارفرما و سازنده ارائه گردید، در واقع نمایانگر نوعی تقسیم بندی بناهای احداثی نیز بوده است. بر این مبنا، کلیه بناهای احداثی را می توان در دو گروه «بناهای دولتی» و «بناهای خصوصی» جای داد.
گروه نخست طیف وسیعی از بناهای اداری، نظامی، تشریفاتی، ارتباطی، آموزش، مذهبی، عام المنفعه، تجاری و …. را شامل می شود. در حالی که تقریباً تمامی بناهای مسکونی، اکثر بناهای تجاری، و تعدادی بناهای مذهبی و بناهای عام المنفعه (وقفی) به ترتیب اولویت در گروه دوم جای می گیرند.
اگر چه آمار دقیقی که درصد مستحدثات دولتی را به نسبت بناهای احداثی بخش خصوصی روشن سازد در دست نیست، لیکن بدون تردید تعداد بناهایی که به خواسته کارفرمایان غیر دولتی احداث می شوند، از مستحدثات دولتی بیشتر است. در عین حال می توان دریافت که تراکم بناهای دولتی در شهرها، بویژه مراکز استانها و پایتخت، بسیار چشم گیر است.
همچنین نقش دولت در تهیه طرحهای شهری، تنطیم چهره ها و ایجاد میدان های معماری مانند میدان شهرسازانه، میدان جمعه شناسی (میدانی از رابطه ها، اندیشه ها، تمایلات و…) میدان اقتصادی و …. (۳۱) واقعیتی انکار ناپذیر است.
بعلاوه به دلیل سیستم متمرکز اداره کشور، غیر از مستخدمین دولت و نیروهای مسلح، سالانه درصد قابل توجهی از مردم به منظور امور آموزشی و یا انجام امور اداری به مراکز دولتی مراجعه می نمایند. به منظور تسهیل در درک این واقعیت، تنها کافی است قریب بیست میلیون دانش آموز و دانشجو را در نظر آوردیم که ساعات قابل توجهی از عمر خویش را در مراکز آموزشی دولتی سپری می نمایند.
با عنایت به تأثیر مستقیم و غیر مستقیم فرم و تزئینات معماری بر رفتار انسان، کاربرد سمبلها و نشان هایی، که به فضای معماری و محیط شهری جلوه ای معنوی بخشیده و ابعاد متافیزیکی آن هارا افزون و متجلی سازد، (۳۲) در کنار جنبه های فنی – که از آن می توان با عنوان ترکیب زیباییهای معقول و محسوس نام برد – می تواند انبوهی از آموزندگان، کارکنان و مراجعین تأثیر گذار باشد.
از جمله مسائلی که در فضاسازی زندگی اجتماعی مورد تأکید قرآن کریم و حدیث قرار گرفته ظواهری است که برانگیزنده یاد خدا باشد. (۳۳) از این رو به نظر می رسد استفاده از سمبلها و نشانهای محتوی ارزشهای پایدار بتواند اضطرابها و وسوسه های افسار گسیخته دنیوی را کاهش داده و صفا و آرامش را جایگزین آنها سازد.(۳۴)
افزایش نشانها در محیط شهری و بر پیشانی بناهای دولتی، سیما و پیکر شهر را متأثر ساخته و استفاده به جا و محتوایی از آن ها می تواند «روحیه شهر را آرام نموده و تسکین دهد».(35)
بدین ترتیب زمینه ای فراهم می گردد تا هنر سهم خود را در هدایت جامعه ایفا نموده و به عنوان وسیله ای در خدمت « پیام رسانی» و « انتقال مقصود» بکار آید.(۳۶)
خلاصه سخن آن که، همچنان که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: «…. در یک شهر اسلامی…. نمودها و نمادهای مختلف در خیابان ها، پارکها، بوستان های شهری و هر جای دیگر شهر، ضمن ایجاد جاذبه، زمینه گرایش شهروندان به معنویات را فراهم می کنند…»(37).
نتیجه:
در یک نتیجه گیری کلی و با جمع بندی مطالب مورد بحث می توان گفت:
۱٫ اگر چه ایجاد شهرهایی که در آن ها حرمت، میثاق های اجتماعی، قانونی، امنیت، رفاه، صلح و سعادت، رشد و شکوفایی، صفا و پاکی، یگانگی و برادری، اخلاق و آداب نیکوی اجتماعی و کرامت انسان ها رعایت گردد(۳۸) خواسته آرمان گرایانه به نظر می رسد، لیکن استفاده از نشانه هایی- که انعکاس دهنده ی فرهنگ و اعتقادات ساکنان شهرها باشند، و به عنوان ابزار قدرتمند در تعدیل روحیه ی اجتماعی، دگرگونی سبک زندگی و سازمان یابی فضاها، مورد استفاده قرار گیرند – روشی امکان پذیر، کم هزینه و سودمند است.
به عبارت دیگر، در حالی که تغییر در فرهنگ و یا الگوی رفتاری یک ملت به طور مستقیم یا در کوتاه مدت میسر نیست، می توان با استفاده از نشان های اسلامی، روحیه ی آن ها را آرام و فعالیت های نامناسب را تحدید نمود. بر این اساس، در طراحی فضاهای معماری، می توان ضمن استفاده از عوامل و عناصر فضایی، کالبدی و ادراکی مناسب، فضایی را ایجاد نمود که انجام فعالیت های مطلوب را تسهیل بخشید. و از ظهور فعالیت های نامطلوب ممانعت به عمل آورد.
۲٫ دولت در تهیه طرح های شهری و تنظیم چهره عمومی شهر نقش انحصاری داشته و کارفرمای حجم عظیمی از بناهای غیر خصوصی است که در کشور احداث می گردند. هر چند در برنامه ریزی کشور، هر وزارتخانه متصدی انجام مأموریتی ویژه و تخصصی (مانند آموزش، بهداشت و …) گردیده، لیکن همه ی آن ها مجازند، در نیل به اهداف خود، تنها با رعایت شرایط عمومی ساختمان واحدهای متعددی را در احجام و اشکال گوناگون احداث نمایند. بنابراین به نظر می رسد عملاً امکان تصیم گیری جامع و فراگیر در توسه شهرها و تهیه ی طرحهای توسعه ی عمرانی کشور (در مقیاس محلی و ملی)، منتفی است.
با نگاهی گذرا، به اولیه ترین قوانین ساختمانی مصوب در کشور در می یابیم که در آن ها رعایت اصولی فرهنگی و هماهنگی با محیط در نمای ساختمان ها مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال، در نخستین آئین نامه ساختمانی که در سال ۱۳۲۱ برای شهر تهران به تصویب رسید، توجه به وضعیت نمای ساختمان های نسبت به گذر مجاور و رنگ درب و پنجره مشرف به گذر، مورد تأکید قرار گرفته است(۳۹). بعد از پیروزی انقلاب نیز بر اساس مصوبه ۲۵ /۱۲ /۶۲ شورای عالی شهرسازی و معماری ضوابط و مقررات نمای شهری مجدداً مورد بازبینی و بر رعایت ظواهر فرهنگی در آن اصرار گردید. به علاوه، در مصوبه مورخ ۲۳ /۱۲ /۶۳ شورای عالی شهرسازی مقرر گردید تا در سیمای شهری به سنن فرهنگی و ویژگی های اقلیمی توجه ویژه مبذول گردد. با تشکیل کمیته فنی تدوین مقررات ملی ساختمان در سال ۱۳۶۶ بر ضرورت تطابق مقررات ساختانی با شرایط فرهنگی جامعه و شکل یابی معماری در انطباق با ویژگی های ملی و اسلامی پافشاری گردیده است.(۴۰)
در تدوین «قانون نظام مهندسی» و نیز«قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان» که به ترتیب در ساله ای ۱۳۷۱ و ۱۳۷۴ به تصویب مجلس شورای رسیدند(۴۱)، تقویت و توسعه ی فرهنگ و ارزش های اسلامی در معماری و شهرسازی به عنوان یکی از اهداف اصلی معماران و شهرسازان، مورد توجه قرار گرفته اند.
در مصوبه مورخ ۷۵/۷/۲، شورای عالی شهرسازی (پیرو رهنمودات مقام رهبری در خصوص ضرورت رعایت اصول و ارزش های اسلامی در طرح های شهرسازی و معماری) مقرر نمود که در زمینه شهرها و معماری اسلامی گذشته این سرزمین مطالعاتی مستمر صورت پذیرد و اصول و ضوابط طراحی شهری و معماری بر اساس معیارها و ارزش های گویای اسلامی تدوین گردد. به علاوه مقرر گردید تا با توجه به نقش ویژه عنصر مساجد، اینگونه واحدها در کلیه طرحهای شهری به عنوان نقطه ی عطف مرکز شهرها، مناطق و محلات منظور گردند.(۴۲).
به هر حال علیرغم تأکیدات مکرر متخصصان ذیربط، مراجع قانون گذاری و حتی مسئولان طراز اول کشور بر توجه به ارزش های ملی – مذهبی این مرز و بوم و کاربرد نشان های اسلامی در بناهای و فضاهای شهری، به دلیل نامشخص بودن فرآیند انجام کار، این مهم به نحو شایسته و در دستور کار دولت قرار نگرفته است. از این رو پیش بینی می شود تصویب ضوابط پیشنهادی پیوست در شورای عالی انقلاب فرهنگی بتواند به تشکیل مرجع مسئول و پیگیر، هماهنگی کلیه ی دستگاه های ذیربط، در نهایت تصمیم گیری جامع و اجرای فراگیر منجر گردد.
دستور العمل پیشنهادی:
پیش بینی می شود تصویب مواد ذیل توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی بتواند زمینه رعایت اصول و ارزش های اسلامی در طرح های شهرسازی و معماری را مهیا سازد:
۱٫ ضرورت:
۱ .۱٫ به منظور تقویت و توسعه فرهنگ و ارزش های اسلامی در معماری ایران از تاریخ ابلاغ این مصوبه، کاربرد نمادها و نشانه ها در فضاهای باز شهری و بناهای دولتی تحت احداث ضرورت است.
۱ .۲٫ کلیه دستگاه هایی که از بودجه دولتی استفاده می نمایند و نهادها و نیروهای مسلح موظف به کاربرد نمادهایی متناسب با فرهنگ اسلامی و عملکرد بناها در نمای فضاهای تحت احداث خود می باشند.
۲٫ دستگاه های اجرای ذیربط
۱٫ ۲٫ به منظور تشخیص کاربری به جا و محتوایی نمادها و نشانه ها و تعیین ضوابط و مقررات نمای شهرها کمیسیونی با عنوان «کمیسیون نمادها و نشانه های اسلامی» در وزارت مسکن و شهرسازی (و ادارات کل تابعه) تشکیل خواهد شد.
۲٫ ۲٫ وزارتخانه های مسکن و شهرسازی، کشور، ارشاد اسلامی، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و شهرداری تهران موظفند حداکثر شش ماه پس از ابلاغ این مصوبه آیین نامه و دستورالعمل های اجرای کمیسیون مذکور را تهیه و ابلاغ نمایند.
۲ .۳٫ کمیسیون «نمادها و نشان های اسلامی» موظف است اصول طراحی محیط و بکارگیری نمادها و سمبل ها را بر اساس رسوم، فرهنگ، هویت، عقاید، احساسات و اشتیاق ملت و نیز عناصر، ارتباطات، تشابهات و تضادهای فضاهای معماری و همچنین سلسله مراتب فضاهای شهری (از بعد حضوری یا عبوری بودن آنها) و … تدوین و به وزارتخانه ها، سازمان ها و نهادهای ذیربط ابلاغ نمایند.
۴ .۲٫ کلیه وزارتخانه ها، سازمان ها، نمادها و نیروهای مسلح موظف خواهند بود قبل ا اجرای طرح های عمرانی، سمبل ها و نمادهای پیشنهادی – که به فضای معماری چهره ای معنوی می بخشند – را به کمیسیون مذکور ارسال دارند.
۳٫ مقررات و دستورالعمل ها:
۱ .۳٫ کمیسون «نمادها و نشان های اسلامی» موظف است به منظور کاهش روند استفاده از نشان های بیگانه در نمای بناها مقرراتی وضع نماید.
۲ .۳٫ کمیسیون مذکور موظف است به منظور نمایاندن فقر هویتی و چهره ناهمگون بناهای مدرن با محیط اجتماعی مسلمانان و نیز آگاهی بخشی عمومی در زمینه هویت کالبدی شهرهای کهن ایران، راهکارهایی تهیه و ابلاغ نماید.
۳ .۳٫ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران موظف به همکاری در خصوص بند ۳-۲ می باشد.
۴ .۳٫ کمیسیون «نمادها و نشان های اسلامی» ضوابط استفاده از نشان های اسلامی در فضاهای باز شهری را تدوین و هرد و گروه از کارفرمایان دولتی و خصوصی را ملزم به رعایت آن نماید.
۵ .۳٫ کمیسیون مذکور کلیه طرح های معماری و شهرسازی از نقطه نظر هماهنگی نمای بیرونی ساختمان ها و محیط شهری از جهات رنگ، حجم، مصالح مناسب، فضای پر و خالی نما، رعایت اصول هماهنگی و تناسب را کنترل و کلیه برنامه های مخرب توسط واحدهای نامتجانس را متوقف سازد.
۶ .۳٫ راهکارهای اجرایی تشویق کارفرمایان خصوصی (مانند اعطای تسهیلات ویژه) به استفاده از نشان های اسلامی در بناها توسط کمیسیون مذکور تدوین و ابلاغ گردد.
۴٫ شورای عالی معماری و شهرسازی موظف به پیگیری و نظارت بر تشکیل «کمیسیون نمادها و نشان های اسلامی در بناها» می باشد.
فهرست منابع تحقیق :
۱٫ شفیع خانی، شهناز، نظری بر نمادها و نشان ها، تهران، مرکز پژوهش های بنیادی، ۱۳۷۲، ص ۴
۲٫ کرمان – ناظرزاده، «نمادگرایی در ادبیات نمایشی»، ص ۳۴
۳٫ پیور – آلن، «فرهنگ سه زبانه علوم اجتماعی»، ترجمه سارو خانی، ص ۴۱۴
۴٫ دهخدا – علی اکبر، «فرهنگ لغت»، جلد ۲۸
۵٫ معین – محمد، «فرهنگ معین»، جلد دوم، امیر کبیر
۶٫ آریانپور، «فرهنگ دو جلدی انگلیسی – فارسی»، جلد دوم
۷٫ ساروخانی، «جامعه شناسی و ارتباطات»، زیرنویس، ص ۲۰٫
۸٫ مزینی، منوچهر، «فرهنگ و زیبایی شناسی شهری»، در فصلنامه فرهنگ عمومی ش ۸ و ۸:۹
۹٫ صابری فر، رستم، «نقش نمادها، الگوها و ساختار فیزیکی شهر در تعالی فرهنگی»، فصلنامه شهود، سال دوم، (بهار و تابستان ۸۰)ش ۶ و ۱۶۳:۷
۱۰٫ صابری فر، رستم، همان، ص ۱۷۱٫
۱۱٫ فلاملکی – منصور، «فرهنگ و معماری»، ۱۵۳-۵؛ نامه فرهنگی دانشگاه صنعتی شریف، نامه چهارم، تابستان ۱۳۷۴ص ۵٫
۱۲٫ امامی – سید جواد، «معماری فرهنگ و تبلور فرهنگ و اندیشه»، در فصلنامه فرهنگ عمومی، پاییز و زمستان ۱۳۷۵: ص ۱۴۶-۱۴۲٫
۱۳٫ بیانیه پایانی گردهمایی «فرهنگ عمومی، معماری و شهرسازی» «فرهنگ عمومی»، پاییز و زمستان ۱۳۷۵، شماره ۸ و ۹، ص ۸۸٫
۱۴٫ ندیمی – هادی، حقیقت نقش، در نشریه ی نامه فرهنگستان علوم، سال ششم، شماره ۱۴ – ۱۵٫ ص۳۲٫
۱۵٫ بیانیه پایانی گردهمایی «فرهنگ عمومی، معماری و شهرسازی» «فرهنگ عمومی»، پاییز و زمستان ۱۳۷۵، شماره ۸ و ۹، ص ۸۸
۱۶٫ صالحی، اسماعیل، «اهمیت قضاهای شهری در راهبری کنش های فرهنگی و مشارکت مردمی» در مشارکت مردمی، ۱۳۷۶ : ۱۹۳٫
۱۷٫ امامی، سید جواد، «معماری، تبلور و فرهنگ و اندیشه»، فصلنامه فرهنگ عمومی، پاییز و زمستان ۷۵، ش ۸ و ۹ : ۱۴۶٫
۱۸٫ فلامکی، منصور، «بازشناسی شهر و فضای بازساخته شده»، محیط شناسی، شماره ۳۰، انتشارات مرکز هماهنگی مطالعات محیط زیست دانشگاه تهران، ۱۳۵۴ ص ۷۲
۱۹٫ کلانتری، ایرج، ادبیات معماری ما ضعیف است»، همشهری ۸۲/۶/۲۵
۲۰٫ «بیانیه پایانی گردهمایی فرهنگ عمومی، معماری و شهرسازی، در فصلنامه فرهنگ عمومی، پاییز و زسمتان ۷۵، ش ۸ و ۹ : ۹۰٫
۲۱٫ فلامکی، منصور، «بازشناسی شهر و فضای باز و ساخته شده » مجله شناسی، شماره ۳۰، انتشارات مرکز هماهنگی مطالعات محیط زیست دانشگاه تهران، ۱۳۵۴ ص ۵۲٫
۲۲٫ Hall, Edward. T 1969. The Hidden Dimension: Culture Cities, New York: Anchor Books.
۲۳٫ تولایی، نوین «فضاهای شهری و ارتباطات اجتماعی و فرهنگی»، دانشگاه هنرهای زیبا، رساله تحصیلی، تهران: ۱۳۷۱٫
۲۴٫ تقی زاده، محمد امین زاده، بهناز، «فضاهای کیفی، معماری و شهر»، فصلنامه فرهنگ، ش ۴ ص ۱۵۴٫
۲۵٫ فلامکی، محمد، «بازشناسی شهر و فضای باز و ساخته شده» مجله محیط شناسی، شماره ۳۰، انتشارات مرکز هماهنگی مطالعات محیط زیست دانشگاه تهران، ۱۳۵۴ص ۹۷٫
۲۶٫ شوای، فرانسوا، شهرسازی، «تخیلات و واقعیات»، ترجمه دکتر محسن حبیبی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۵ : ص ۷۴٫
۲۷٫ سپهری، سهراب : «رویش هندسی سیمان، آهن، سنگ – سقف بی کفتر صدها اتوبوس»
۲۸٫ ملاصالحی، حکمت الله، «صور جلالی در معماری اسلامی ایران»، نشریه فارابی، دوره ی هشتم شماره اول ش. م – ۲۹، ص ۴٫
۲۹٫ درخشانی، فرخ، « عوامل و ویژگی های معماری معاصر جوامع اسلامی، ماهنامه معماری و شهرسازی: ش ۴۵: ۲۱۰ و ۲۱۱٫
۳۰٫ میر میران، سیدهادی، «جریان نور در معماری امروز ایران» مجله معماری و شهرسازی ش ۵۰ و ۵۱ (بهمن و اسفند ۷۷) ص ۴۳٫
۳۱٫ فلامکی، منصور، «فرهنگ و معماری» نامه فرهنگی دانشگاه صنعتی شریف، نامه چهارم، تابستان ۱۳۷۴، ص ۸٫
۳۲٫ خان محمدی، علی اکبر «معماری دیگر…» در «صفحه»، نشریه علمی، پژوهش، معماری و شهرسازی سال پنجم، پاییز وزمستان ۱۳۷۴، متن ۱۹، ۲۰ : ۶۴٫
۳۳٫ اراکی، محسن، «نظام اسلامی عمران شهری»، ارائه شده در کنگره بین المللی هنر، فرهنگ و تمدن اسلامی ایران، در مرکز اسلامی انگلستان، چاپ شده در روزنامه اطلاعات ۱۶، ۲۲ مورخ ۱۳۷۸/۶/۲۲
۳۴٫ آوینی سید محمد (مترجم)، «جاودانگی و هنر» (مجموعه مقالات)، تهران: انتشارات برگ، چاپ اول، ۱۳۷۰؛ ص ۱۸-۱۶٫
۳۵٫ مزینی، منوچهر، «فرهنگ وزیبایی شناسی شهری»، در فصلنامه فرهنگ عمومی ش ۸ و ۹: ۱۳۴
۳۶٫ حداد عادل، غلامعلی، «هنر، شکل ها وم مفاهیم» تهران: نشریه جام جم مورخ ۱۳۸۰/۳/۲۸
۳۷٫ فرازی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با مدیران و مسئولان شهرداری در شهریور ۱۳۷۵٫
۳۸٫ نوحی، سیدحمید، «شهر ربانی»، ماهنامه شهرداری ها، سال دوم، ش ۲۴: ۳۲ -۲۸٫
۳۹٫ طباطبایی مدنی، میرسید حسن، «قوانین و مقررات برای بهبود اداره ی سازمان های شهری و شهرداری ها (از آغاز مشروطیت تا به امروز)، ۱۳۹۴ – همچنین رجوع شود به «منتخبی از قوانین و آیین نامه ها و مقررات شهرداری پایتخت»، انتشارات شهرداری تهران، ۱۳۵۴٫
۴۰٫ قانون نظام مهندسی ساختمان، ۱۳۷۱٫
۴۱٫ قانون نظام مهندسی و کنترل ساختمان، ۱۳۷۴ و «مقررات شهرسازی و معماری در طرحهای جامع مصوب شورای عالی شهرسازی و معماری ایران»، مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، ۱۳۷۴
۴۲٫ بنیادی، ناصر، «تحول گرایش های فرهنگی در ضوابط معماری»، فصلنامه فرهنگ عمومی، پاییز و زمستان، ۷۵، ش ۸ و ۹ : ۱۲۳٫ ص /۲۳، ۱۶- ۲/ ۱۰- گز.

منبع مقاله :
مجله ی ترجمان وحی، سال دوازدهم، شماره دوم


منبع: shahrsazionline.com
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

khanlarimaryam89

عضو جدید
سلام. ببخشید شما مقاله ای که چاپ شده باشه در همین زمینه با مضنون حکمت و هنر اسلامی دارین؟ اگه کمکم کنین ممنون میشم.
 
بالا