بررسي مسائل اقتصاد ایران در دوره قاجاریه

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1][/h]


گروه تاریخ اقتصاد- ایران از نظر اقلیمی منطقه‌ای خشک محسوب می‌شود و میزان بارندگی آن در مقایسه با بسیاری از ممالک، ناچیز است. به همین دلیل از دیرباز ایرانیان تحت شرایط خاص جوی سرزمین خویش قرار داشته و مبارزه سخت و پیگیر میان آنها و شرایط طبیعی در جریان بوده است استفاده از شیوه‌های مختلف برای دست یافتن به آب و نگهداری آن که از دوران باستان در ایران رواج داشته است بیانگر این مبارزه است ایرانی‌ها با استفاده از قنات اقدام به دستیابی به آب‌های زیرزمینی کردند تا مشکل کم‌آبی را رفع کنند.
این روش از ایران به دیگر ممالک خاورمیانه و سپس به شمال آفریقا راه یافت.[1] از آنجا که به دست آوردن آب در ایران به سختی و با هزینه بالایی حاصل می‌شد، بنابراین دخالت مستقیم دولت و پرداخت هزینه‌ها لازم بود. در مواردی که جنگ یا اشغال نظامی رخ می‌داد یا از سوی دولتمردان در این زمینه اهمال کاری صورت می‌گرفت ضربه سختی به تاسیسات آب رسانی و در نهایت به کشاورزی وارد می‌شد. شاید در دوره نخستین شاهان قاجار (آغا محمد خان و فتحعلی شاه) که جنگ‌های داخلی و خارجی در جریان بود چنین بی‌توجهی نیز انجام گرفته باشد، ولی در دوره حکومت محمد شاه با صدارت حاجی میرزا آقاسی شرایط به گونه‌ای دیگر رقم خورد، وی مشکل اصلی مملکت را خراب و وضع کشاورزان و فقدان عمران و آبادی می‌دانست و به همین جهت با به‌وجود آوردن روستاها، آباد کردن مزارع و به ویژه حفر قنوات و تغییر مسیر رودخانه کرج به تهران اقداماتی انجام داد[2]. جانشین او امیرکبیر در آغاز حکومت ناصرالدین شاه در این زمینه کارهایی انجام داد و در بخش‌های مختلف مملکت به آبیاری توجه زیادی کرد. وی سد ناصری را بر رودخانه کرخه در خوزستان احداث کرد. با این حال در سال 1882 م فقط در خوزستان یازده سد مخروبه وجود داشت و به‌رغم تصمیم‌هایی که برای ساخت مجدد آنها صورت گرفت، ولی هیچ‌کدام به نتیجه‌ای نرسید. از سوی دیگر اصلاحاتی که امیرکبیر در مورد مالیات انجام داد باعث شد که زمین‌های موات زیر کشت برود، ولی پس از مرگ وی زیاده ستانی‌ها آغاز گردید و به دنبال آن قحطی‌های سال‌های 88-1286 (72-1869) اکثر اراضی خالصه و اربابی بار دیگر به صورت اراضی موات در آمدند. [3] البته اقدامات امیرکبیر در تمامی زمینه‌ها آنچنان اساسی و مهم بود که در صورت استمرار مطمئنا تاثیر بسزایی بر سیاست، اقتصاد و فرهنگ ایران بر جا می‌گذاشت.[4] پس از آغا محمد خان اراضی گسترده‌ای از مملکت به عنوان تیول به افراد واگذار شد. لمبتون در این باره می‌نویسد:
اصطلاح تیول مانند زمان صفویه مشتمل بر انواع مختلف از عطایا بود. در بعضی موارد تیول عبارت بود از: اختصاص عوایدی که به مناصب معین تعلق می‌گرفت و در برخی موارد عبارت بود از اعطای زمین خالصه به جای حقوق و مواجب. در پاره‌ای از موارد خاصه در نواحی عشایرنشین تیولدار متعهد بود که قوای نظامی بنیجه فراهم کند در موارد دیگر تیول فقط عبارت بود از اعطای حق وصول مالیات ناحیه ای که یا زمین خالصه به شمار می‌رفت یا ملک شخص ثالث یا ملک کسی که تیول به او داده شده بود و در مورد اخیر معنی تیول معاف بودن از پرداخت مالیات بود. وی اضافه می‌کند که از انواع تیول‌های مذکور نوع دوم بیش از هم معمول و متداول بوده است. [5] به دست آوردن زمین برای مالک آن سود نسبتا فراوانی داشت و وی را قادر می‌ساخت عده‌ای از ملازمان مسلح را به خدمت خویش بگمارد که به دنبال آن قدرت زیادی به‌دست می‌آورد. در حقیقت این مساله باعث می‌شد که مالکان عمده از حیثیت اجتماعی و قدرت سیاسی برخوردار شوند. از این رو در دوره قاجار بر عده زمینداران افزوده شد. ماموران حکومتی برخی تجار و کسانی که می‌توانستند سرمایه‌ای به کار اندازند افراد این طبقه را تشکیل می‌دادند[6]. درآمدهای مالیاتی در دوره قاجاریه را به مقاطعه می‌گذاشتند. به‌هنگامی که عباس میرزا فرمانروای آذربایجان بود تا حدی این رسم را برانداخت. وی به تثبیت میزان مالیات ایالت بر اساس طبقه‌بندی منظم و مرتب و وصل آنها و اجرای این امر پرداخت. در ایران با توجه به اجرای عدالت، به دریافت مالیات می‌پرداختند. از آنجا که دستگاه قضایی و مالی مملکت تحت ریاست یک تن بود، بنابراین این اقتدار بسته به خلق و خوی او برای مردم شوم یا فرخنده بود. پیوسته از یک سو میان حاکم ولایت و قره نوکرهای او و از سوی دیگر روستاییان، ضابطان و کدخدایان کشمکش بود. در این میان دادن و گرفتن رشوه و انعام معمول و متداول بود. مساله‌‌ای که باعث بینوایی و تنگدستی دهقانان می‌شد، مالیات‌هایی بود که تحت عنوان تفاوت عمل از آنها می‌گرفتند. تفاوت عمل، مالیات‌هایی بود که دهقانان باید علاوه بر مالیات‌های معمول جهت مخارج و ابواب جمعی نواحی که در اختیار ماموران حکومت بود می‌پرداختند به مرور زمان این عوارض بر مالیات اصیل افزوده شد و با ماموران محلی به جهت تامین مخارج خود به جمع مبالغ بیشتری مبادرت کردند. خانم لمبتون به نقل از مالکوم می‌نویسد: زمین‌های خالصه را دهقانان طبق شرایطی که بسیار به صرفه کشاورزان بود زراعت می‌کردند. هنگامی که مامور دیوان مقدارغله را در محل معلوم می‌کرد اگر زارع بذری از دیوان گرفته بود به همان مامور پس می‌داد. سپس ده درصد از محصول را برای دروگر و خرمن کوب کنار می‌گذاشتند و مابقی به نسبت متساوی میان شاه و رعیت تقسیم می‌شد. مالیات زمین‌هایی که در تصرف افراد بود بر حسب وضع آبیاری محلی پرداخته می‌شد... تا آنجا که ممکن بود دهقانان را از کشت و زرع زمین‌های دیم دیوان باز می‌داشتند. اگر کشاورز در آن بذر عمل می‌آورد، شاه 10 درصد آن را می‌گرفت. زمین‌های دیم اگر متعلق به اشخاص بود بندرت زراعت می‌شد. محصولات دیمی گاهی فراوان بود، ولی غالبا عمل نمی‌آمد. این نرخ‌های مالیاتی که به آن اشاره کردیم به غلات تعلق می‌گرفت و برنج را هم مشمول این قاعده می‌کردند. در مورد سایر محصولات باید دانست که بذرع را فراهم می‌کرد و یک سوم محصول عاید دیوان می‌شد. [7] در مجموع لازم به تذکر است از آنجا که ایران کشوری کشاورزی بود بنابراین عمده درآمدهای دولت قاجار نیز بر اساس مالیات‌هایی که کشاورزان دریافت می‌کردند تامین می‌شد. این مالیات‌ها به دلیل نیاز روزافزون دولت، افزایش می‌یافت و در نتیجه فشار عمده به کشاورزان وارد می‌آمد.
با وجود ضعف و انحطاطی که با سقوط صفویه در ایران رخ داده بود، ایرانیان در تولید و صادرات برخی محصولات کشاورزی همچون ابریشم، پنبه و تنباکو نقش داشتند و از این راه درآمدهای درخور توجهی به دست می‌آوردند. ابریشم که از دوره صفویه یکی از مهم‌ترین اقلام صادراتی کشور بود، در سده هجدهم به دلیل تورم شدید این محصول، در نیمه نخست سده نوزدهم افزایش شدیدی یافت. در نیمه دوم سده نوزدهم در سال 1864 به اوج خود رسید علت این توسعه، فعالیت شرکت‌های مختلف یونانی و سایر شرکت‌ها نظیر شرکت برادران رالی بود که وجوه لازم را در اختیار تولیدکنندگان قرار می‌داد. شیوع بیماری ماسکاردین در سال 1873 منجر به نابودی بخش قابل توجهی از ابریشم گیلان شد و آن را به یک سوم کاهش داد با این حال دولت مرکزی همان مالیات ارضی پیشین را از منطقه دریافت می‌کرد. [8] ضربه‌ای که به اقتصاد شمال ایران از نابودی ابریشم وارد آمد با کشت گسترده برنج و صادرات آن، جایگزین شد. از سوی دیگر کشت پنبه به ویژه از زمانی که جنگ‌های داخلی آمریکا آغاز شد، متناسب با نیاز کشورهای صنعتی گسترش یافت و در واپسین سال‌های سده سیزدهم و آغاز سده چهاردهم به یک چهارم ارزش صادرات ایران بالغ گردید. [9] حتی عیسوی به نقل از میلبورن پنبه را در آغاز سده نوزدهم یکی از صادرات مهم بندر بوشهر ذکر می‌کند. [10] در نیمه نخست سده نوزدهم (1840) تنباکو نیز از مهم‌ترین اقلام صادراتی ایران به شمار می‌آمد که به هند، عثمانی و مصر صادر می‌شده است. در این زمان تنباکو در بیشتر قسمت‌های ایران کشت می‌شد.[11]
علاوه بر اینها صادرات خشکبار نیز رشد فزاینده‌ای داشت و از 3 درصد کل صادرات در 1268 به 18 درصد در سال 1289 رسید. تلاش دولت برای افزایش حجم صادرات به منظور جبران کسری تراز بازرگانی یا کاستن از آن صورت می‌گرفت. [12] در حقیقت نیازی که برای صدور مواد غذایی وجود داشت به کمبود شدید مواد غذایی و بروز قحطی منجر گردید. [13] بر اساس گزارشی که جمالزاده از اقلام صادراتی ایران در دوره مورد نظر به دست می‌دهد، به جز بخش اندکی مواد معدنی و صنایع دستی، بقیه شامل محصولات دامی و کشاورزی می‌شوند، مانند قالی و قالیچه پشمی، برنج، ابریشم، پیله ابریشم، پوست، تریاک، صمغ، پشم، دواجات نباتی، نمک‌های معدنی، مواد رنگی و حیوانات اهلی همچون شتر، اسب، استر، خر، سگ‌های شکاری و گوسفند و بز و بره. وی معتقد است، از آنجا که صنعت چندان در این مملکت پا نگرفته است، ناچار همه چیز از ممالک بیگانه و مخصوصا اروپا به ایران می‌آید. از آنجا که در آغاز سده نوزدهم بار دیگر انگلیسیان فعالیت‌های سیاسی و اقتصادی گسترده‌ای را در منطقه به ویژه در ایران پی گرفته بودند، کارگزاران آنها سعی می‌کردند با بررسی ظرفیت‌های اقتصادی ایران و ارائه گزارش به مقامات بالای منافع ملی خود را اگرچه ضرر ملت‌هایی چون ایرانیان تامین کند. جان ملکم در گزارشی تحت عنوان
«the Melville papers» برخی از منابع ایران را به قرار زیر توضیح می‌دهد: ابریشم، پشم کرمان، آهن، مس و قلع، غلات که یکی از منابع اصلی صادراتی ایران به دریای احمر، بصره و ساحل جنوبی خلیج فارس و بعضی اوقات به سورات و بمبئی می‌باشد... خشکبار که هم اکنون صادرات آن قابل ملاحظه است. گوگرد، قالی که مقدار تولیدی آن در ایران به اندازه مقدار تولیدی اش در جهان است. تنباکو و مازو، وی راه دریایی خلیج فارس را به ویژه برای تجارت با هند مهم می‌داند. همچنین از این راه با عربستان نیز روابط تجاری برقرار است. از سوی دیگر از راه دریایی خزر با روسیه و از راه خشکی به وسیله کاروان با ترکیه، کابل و بخارا چنین روابطی دارد. [14] این راه‌های زمینی برای مسافران با سختی و مشقت زیادی همراه بودند، زیرا وسایل راحتی سفر همچون کالسکه سفری، واگن قطار و کشتی بخار در ایران وجود نداشت. [15] رودخانه قابل کشتیرانی نیز در داخل کشور نبود.[16] فقدان این وسایل، نه تنها باعث سختی و کاهش امر تجارت در مملکت می‌شد، بلکه باعث افزایش هزینه‌ها و در نتیجه گرانی کالاها می‌شد.
علاوه بر انگلستان، فرانسه نیز متوجه ایران گردید، توسعه‌طلبی‌های ناپلئون و جنگ‌هایی که با برخی دولت‌های اروپایی همچون انگلستان داشت، باعث شد از مرزهای فرانسه پای خود را بیرون بگذارد و در آفریقا و خاور میانه منافع آن دولت را مورد تهدید قرار بدهد. به ویژه در خاورمیانه ایران به دلیل همجواری با هندوستان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. زیر فرانسویان می‌توانستند با استفاده از ایران و مرزهای گسترده‌ای که با آن مملکت داشت، هند را به خطر بیندازند. به همین منظور روابط سیاسی دو طرف با رفت و آمد هیات‌ها وارد مرحله نوینی گردید و قرار داد مهم «فين‌کنشتاين» در سال 1807 (1222) میان دوطرف به امضا رسید .[17] هیات ژوبر یکی از هیات‌هایی بود که از سوی ناپلئون به ایران آمد و زمینه ساز معاهده مذکور شد.
پانوشت‌ها:
[1]. چارلز عیسوی درباره ویژگی‌های این قنات‌ها و نقشی که در آبیاری زمین‌های کشاورزی ایران بر عهده داشتند و مخارج هنگفتی که برای نگهداری این قنات‌ها لازم بود و تا کنون ادامه دارد، توضیح دهد. برای اطلاع بیشتر ر ک تاریخ اقتصادی ایران ص 36-326.
[2]. رابرت گرانت واتسن، تاریخ قاجار، ترجمه عباسقلی آذری، بی جا، بی نا، 1340، خورشیدی، ص 240، فرزام اجلالی، بنیان حکومت قاجار، نظام سیاسی ایلی و دیوانسالاری مدرن، تهران، نشر نی، 1373، خورشیدی، ص 79-80 عیسوی، همان، ص 317 حاجی میرزا آقاسی که در تمام دوره محمد شاه وزارت را بر عهده داشت از سوی نویسندگان زیاد مورد بحث قرار گرفته است و برخی درباره وی نظری کاملا مخالف و برخی موافق دارند. ر. ک میرزا مهدی نواب طهرانی، دستور الاعقاب، تصحیح سید علی آل داوود، تهران، نشر تاریخ ایران، 1376، خورشیدی، حسین سعادت نوری، زندگانی حاج میرزا آقاسی، تهران، انتشارات وحید، بی تا.
[3] عیسوی تاریخ اقتصادی ایران، ص 18-317.
[4]. فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، تهران، انتشارات خوارزمی، 1362 خورشیدی.
[5]. لمبتون، مالک و زارع در ایران، ص 67-261،
[6]. لمبتون مالک و زارع در ایران ص 268، آقای فیوضات به خوبی متذکر می‌شود که بازرگانان مالک نخستین نمایندگانی بودند که پای سرمایه تجاری را به محصولات کشاورزی باز کردند. وی معتقد است که آمیختن کشاورزی با تجارت باعث متزلزل شدن پایه‌های اقتصاد ساده روستایی گردید و اولین گام برای پیوند زدن بازار و روستا به حساب می‌آید. برای اطلاع بیشتر ر.ک ابراهیم فیوضات توسعه صنعتی و موانع آن در ایران، تهران، چاپخش، 1374، خورشیدی، ص 121.
[7] لمبتون، مالک و زارع در ایران، ص 282.
[8]. عیسوی، تاریخ اقتصاد ایران، ص 355.
[9]. ابراهیم رزاقی، اقتصاد ایران، تهران، نشر نی، 1368، خورشیدی، چ دوم، ص 11-10.
[10]. عیسوی، تاریخ اقتصادی ایران، ص 377.
[11]. عیسوی، همان، ص 380.
[12]. رزاقی، همان ص 10.
[13]. رزاقی، همان، ص 6.
[14]. عیسوی، تاریخ اقتصاد ایران، ص 11-406، خسرومعتضد، حاج امین‌الضرب و تاریخ تجارت و سرمایه‌گذاری صنعتی در ایران، تهران، انتشارات جانزاد، 1366 خورشیدی، ص 46-243
[15]. بارون دوبد، سفرنامه لرستان و خوزستان ترجمه محمد حسین آریا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371، ص 14-13.
[16] آلفونس، تره زال، یادداشت‌های ژنرال در سفر به ایران (سال‌های 1780-1812 م ) به اهتمام ر، ب، دوما ترجمه عباس اقبال، تهران، انتشارات فرهنگ، 1361سرا خورشیدی، ص 63، در دوره محمدشاه، انگلیسیان برای یافتن راه تجاری آبی در داخل ایران به تحقیقاتی دست زدند که در سال‌های بعد؛ یعنی در دوره ناصرالدین شاه منجر به اخذ امتیاز کشتیرانی در کارون گردیده، هنری لایارد گزارش‌های مفصلی از راه‌های آبی کارون در سفرنامه خود ارائه می‌دهد. ر.ک سفرنامه لایارد، ترجمه مهراب اميری، تهران، انتشارات انزان،1376 خورشیدی.
[17]. محمد علی مهمید،پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران قبل از هخامنشیان تا پایان قاجاریه، تهران، نشر میترا، 1361خورشیدی، ص 3-132، هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، ص 23-2010.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
بررسي مسائل اقتصاد ایران در دوره قاجاریه

بررسي مسائل اقتصاد ایران در دوره قاجاریه

[h=1]عهدنامه‌هاي تجاري ويرانگر[/h]


گروه تاریخ اقتصاد- آنچه می خوانید بخش دوم از مقاله بررسی مسائل اقتصاد ایران در دوره قاجار است که در شماره پیشین با عنوان « اقلام تجاری ایران در دوره قاجار» منتشر شد:
ژوبر در گزارش خود به ناپلئون اظهار امیدواری می‌کند که با توجه به ذوق صنعتی ایرانیان و موقعیت جغرافیایی ممتازی که کشورشان را میان دو بخش از ثروتمند ترین ممالک جهان قرار داده است و امنیتی که راه‌های ایران از آن برخوردار است و نیز کمی مخارج حمل و نقل مال التجاره و امید منفعت، ایرانی‌ها از سهل‌انگاری آسیایی همه مستثنی شوند.
[1] با توجه به تحولاتی که در سطح منطقه و بین‌الملل در جریان بود، تجارت خارجی ایران در سال‌های آغازین سده نوزدهم دچار تغییرات اساسی گردیده، به ویژه از سده هجدهم در غرب دگرگونی‌های عمیقی صورت گرفت، «اکتشاف‌های نو، پیدایش و پیشرفت دانش‌های نو، گسترش جامعه شهرنشینی و رشد سرمایه‌داری فراگیر شدن حوزه فعالیت و نفوذ طبقه‌ای نوپا به نام بورژوازی یا طبقه میانه را در اروپای غربی به همراه داشت. انقلاب صنعتی انگلیس در نیمه دوم سده 18 و نیاز هرچه بیشتر به مواد خام، نیروی کار ارزان، گسترش بازرگانی و بازار فروش فرآورده‌های صنعتی سبب شد که کشورهای پیشرفته و برخوردار از دانش، کارشناس فنی وصنعت، برنامه‌های فزونخواهانه و بهره کشانه و هم‌چشمی‌های استعماری خویش را به شیوه‌ای بنیادی و در چارچوب سوداگری و سودگرایی بورژوازی پی گیرند.[2] این دگرگونی‌ها شرق را به طریقه اولی ایران را به شدت تحت تاثیر خود قرار داد، زیرا بورژوازی نوین غربی برای به جریان انداختن کارخانه‌های خود که دائما در حال افزایش بود، نیاز به مواد خام داشت که از طریق ممالک شرقی می‌توانست آن را تامین کند و چرخ‌های کارخانه‌های خود را به گردش در آورد.[3] از سوی دیگر تولیدات انبوه این کارخانه‌ها نیاز به بازارمصرف داشت که ممالک مذکور بهترین بازار مصرف برای مصنوعات آنها محسوب می‌گردید. از آنجا که کارخانجات جدید اروپایی به وسیله نیروی بخار کار می‌کرد و به کارگر کمتری برای حجم بسیار زیادتر تولید نیاز بود[4].بنابراین قیمت تمام شده این کالاها از تولیدات دستی و سنتی ایران و کشورهايی همچون ایران بسیار ارزان تربود، به همین دلیل در صحنه رقابت، تولیدات آنها پیروز می‌شدند. از سده نوزدهم که حجم انبوه این کالاها به بازارهای ایران سرازیر گردید، یکی پس از دیگری کارگاه‌ها ما را به ورشکستگی و تعطیلی کشاندند مقاومت‌های بازرگانان ایرانی هم نتوانست مانع این روند گردد،[5] اندک اندک بازرگانان ایرانی نیز در خدمت بیگانگان در آمدند و به معامله کالا‌های آنها پرداختند. تاسیس کارخانه، به ویژه کارخانه‌های نساجی در هند توسط انگلیسیان، باعث سرازیرشدن محصولات آنها به ایران گردید. در سال 1822 فریزر متذکر می‌شود که چیت‌ها و پارچه‌های پنبه‌ای نقشدار جای منسوجات انگلیسی، فرانسونی و آلمانی را گرفت، در اواسط همان سده مصرف کالاهای اروپایی رو به افزایش گذاشت و در مقابل مصرف کالاهای محلی کاهش یافت. برای نمونه در کاشان که یکی از مراکز مهم نساجی ایران بود، این اتفاق افتاد. نمونه دیگر اصفهان است که گفته شده در دوره سلطنت فتحعلی شاه تعدادی از آن باقی مانده بود.[6] برای مقابله با وضعیت نامطلوبی که برای صنایع داخلی به ویژه صنعت نساجی پیش آمده بود علاوه بر تجار، شاهان قاجار فتحعلی شاه و نیز محمد شاه تلاش کردند و حتی فتحعلی شاه اقدام به پاداش به اشخاصی که پارچه‌ای همچون چلوار مدرس ببافند، خواهد کرد این کار نیز نتیجه مطلوبی نداشت.[7] با وجود اینکه به واسطه جنگ‌های خونین ناپلئون در اروپا، ورود کالاهای اروپایی به ایران به شدت کاهش یافته بود (در سال‌های آغازین حکومت فتحعلی شاه) [8] ولی مسائلی پیش آمد که اوضاع را هم از نظر سیاسی و هم از نظر اقتصادی دگرگون کرد. در سطح بین‌المللی، شکست ناپلئون توسط دولت‌های اروپایی (1814-1815) که منجر به تصفیه امور کشورهای مذکور در کنگره وین گردید.[9] و در سطح منطقه‌ای جنگ‌های خونین روسیه و ایران طی دو دوره که به عهدنامه‌های صلح گلستان1813 و ترکمانچای در 1828 انجامید.[10] شکست ناپلئون باعث گردید که دولت‌های مقتدر اروپایی ضمن بازسازی اقتصاد خویش با آرامش به مناطق دیگر دست‌اندازی کنند و همان‌گونه که می‌دانیم مملکت ما که در آن هنگام در دام جنگ با روسیه و نیز رقابت دولت‌های اروپایی گرفتار شده بود از قبل این مساله خسارت زیادی را تحمل کرد.[11] به‌ویژه درخصوص جنگ‌های روسیه و ایران علاوه بر جنبه سیاسی و نظامی، باید به جنبه اقتصادی آنها نیز توجه شود. خسارت‌های فراوان اقتصادی هم از نظر سرمایه‌هایی که ایرانیان هزینه کردند و هم پرداخت غرامت سنگین به دشمن بود که بر دوش دولت و ملت ایران سنگینی می‌کرد، ولی آنچه از نظر اقتصادی مهم‌تر و پایدارتر بود، قرارداد تجاری بود که روس‌ها در کنار عهدنامه ترکمانچای بر ایرانیان تحمیل کردند و سپس کلیه کشورهای استعمارگر اروپایی به اعتبار اصل دولت‌های کامله‌الوداد از امتیازات آن برخوردار شدند، دولت ایران ملزم گردید از اتباع روسیه و اموال منقول و غیرمنقول آنها در هر نقطه از ایران حمایت کند. همچنین بازرگانان روس امتیاز تجارت هر نوع کالا و معافیت از حقوق گمرکی را جز یکبار، هنگام ورود یا خروج، آن هم به میزان پنج درصد به دست آوردند. باید یادآوری کرد که در آن هنگام از کالاهای تولید شده داخلی در ایالت‌ها و شهرهای مختلف با عنوان گوناگون (راهداری، دروازه بانی و...) چندبار عوارض دریافت می‌کردند و این مساله باعث می‌شد، کالاهای خارجی به رقابت به کالاهای ایرانی بپرداند.[12] در واقع گرچه با عهدنامه گلستان و ترکمانچای بخش مهم و جمعیت قابل توجهی از ایران جدا شد، عهدنامه تحمیلی تجاری تاثیری به مراتب بدتر بر جای گذاشت، استقلال ایران با این عهدنامه دچار خدشه جدی گردید، عهدنامه تحمیلی تجاری تاثیری به مراتب بدتر بر جای گذاشت، استقلال ایران با این عهدنامه به‌صورت جدي مخدوش شد. اطلاعاتی که در مورد تجارت ایران در سده نوزدهم در دست است بیشتر اطلاعات حدسی است. ارزیابی «ملکم» در مورد تجارت سال 1800، تنها ارزیابی است که در رابطه با بخش نخست این سده به عمل آمده است، وی کل تجارت ایران را 2500000 لیره برآورد کرده است، این رقم شامل واردات، صادرات، صادرات مجدد می‌باشد. «فریزر» کل صادرات ایران را در 1821-1820 نزدیک به 1225000 لیره می‌داند «بلو» نیز کل تجارت ایران را در سال 1857حدود6000000 لیره ذکر می‌کند.[13] گرچه در نیمه نخست این سده، تجارت ایران و انگلیس از طریق ترکیه، خلیج‌فارس و هند افزایش یافت، ولی در نیمه دوم آن سهم روسیه (به ویژه پس از سال 1880) رشد کرد.[14]
جمالزاده از روس و انگلیس به عنوان مهم‌ترین شرکای تجاری ایران نام برده است. او دولت‌های دیگر را عثمانی، فرانسه، آلمان و اتریش می‌داند[15]. مشکلاتی که در زمینه تجارت خارجی ایران پیش آمد، علاوه بر از میان رفتن توازن صادرات و واردات کشور،[16] همچنین تغییر و تحول در ساخت و ترکیب آن بود. منسوجات که یکی از اقلام مهم صادراتی به شمار می‌رفت، یکی از اقلام اصلی واردات گردید، زیرا صنایع دستی محلی توانایی رقابت با فرآورده‌های ماشینی اروپایی را نداشتند. یکی دیگر از تغییرات مهم در زمینه واردات، افزایش بسیار زیاد کالاهای مستعمراتی بود، به‌ویژه چای و شکر. همچنین به تدریج ایران از مقام صادرکننده حبوبات به واردکننده آنها تنزل کرد.[17]
همان‌گونه که ذکر شد امضای قراردادهای تجار میان ایران و دولت‌های اروپایی که ابتدا با روسیه آغاز شد و سپس با انگلستان و دیگران نیز چنین قرادادهایی امضا گردید، آغاز راهی بود که به وابستگی ایران ختم می‌شد. عکس‌العمل بازرگانان ایرانی در برابر چنین سلطه‌ای و نیز استبداد داخلی پادشاهان قاجار، مهاجرت بخشی از آنها به کشورهای همجوار به ویژه هندوستان بود که از یک سو به وخیم‌تر شدن ساخت نظام حاکم می‌انجامد و از سوی دیگر نظام کهنه ایلی – عشیره‌ای موانع بیشتری بر سر راه توسعه در درونزای صنعت بومی ایجاد می‌کند. [18] شاید به دلیل عوامل مذکور بود که به‌رغم رشد کمی و کیفی سکه‌ها در دوره فتحعلی شاه، ارزش پول کشور پیوسته پایین آمد و کم شد، به طوری که یک تومان زرین در اوایل حکومت فتحعلی شاه با ارزش پول کشور پیوسته پایین آمد و کم شد به طوری که یک تومان زرین در اوایل حکومت فتحعلی شاه با وزن حدود 96 حبه ضرب می‌شد، اما در اواخر حکومت وی، وزن این سکه به حدود 53 حبه رسید و به جهت همین تغییر وزن و عیار سکه بود که در سال 1236 قمری از سوی دولت جدولی تهیه و برای اجرا به ضرابخانه‌ها ابلاغ گردید.[19]
در سخن از اقتصاد ایران، به‌رغم اینکه کشوری کشاورزی بود وضع کشاورزی آن به‌گونه‌ای گردید که در زمینه‌هایی از صادرکننده به واردکننده تبدیل شدیم. وضع تجاری مملکت نیز به آن روز افتاد که به‌طور مختصر ذکر شد، می‌شود نتیجه‌گیری کرد که اوضاع صنعتی ایران که اصولا به عنوان کشوری صنعتی شناخته‌شده نیست چگونه می‌گردد! عيوسي از عقب‌افتادگی ایران نسبت به سایر ملت‌های خاورمیانه در سده نوزدهم سخن می‌گوید و دلیل آن در نتیجه ساخت اجتماعی و سیاسی ایران بود که تلاش‌های متجددین و مصلحین متقدم چون عباس میرزا ولیعهد و امیرکبیر را عقیم می‌گذاشت... ولیکن مهم‌ترین عامل، اثر خنثی کننده رقابت انگلیس و روسیه در ایران بود... عامل بعد فقدان خطوط آهن قلت معاملات تجاری بریتانیا در روسیه در ایران بود.[20] به‌رغم اینها باید اذعان کرد که در دوره قاجار تلاش‌های زیادی برای صنعتی کردن کشور و راه‌اندازی صنایع جدید صورت گرفت. [21] در این راستا هم اقدام به وارد کردن کارخانه و هم استخدام صنعتگر و اعزام دانشجو به خارج برای تحصیل رشته‌های فنی و مهندسی کردند.[22]
ناکامی دولتمردان ایران در رواج صنایع جدید در ایران کاملا محسوس بود.
دولت قاجار از ابتدای تاسیس با توسعه‌طلبی روس‌ها مواجه گردید. جنگ‌هایی که میان آنها رخ داد. برتری کاملا محسوس تکنیک‌ها و ادوات جنگی روس‌ها بر ارتش ایران از عواملی بود که توجه برخی رهبران ایران همچون عباس میرزا و قائم مقام را به گسترش صنایع نظامی جلب کرد. ضعف ایران در قضیه هرات نیز حاج میرزا آقاسی را متوجه توسعه صنایع نظامی کرد،[23] کاری که جانشین او امیرکبیر در دوره کوتاه زمامداری اش آن را دنبال کرد. در این زمینه نیز گرچه به طور محدود کارخانه‌هایی تاسیس گردید و اسلحه‌هایی ساخته شد، ولی به دلیل عدم پیگیری دولتمردان و صلح و آرامشی که بر مملکت حاکم گردید، آن دستاوردهای اندک نیز از میان رفت. در دوره پهلوی ایران به واردکننده مهم مهمات و اسلحه دولت‌های غربی تبدیل گردید.
پي‌نوشت‌ها:
[1]. معتضد، حاج امین الضرب و تاریخ تجارت و سرمایه گذاری صنعتی در ایران، ص 250،به نقل از « مسافرت به ارمنستان و ایران،نوشته آمده ژوبرو.
[2].حائری، نخستین رویارویی‌های اندیشه‌گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، ص 23.
[3].فریدون تفضلی، تاریخ عقاید اقتصادی از ا فلاطون تا دوره معاصر، تهران، نشر نی، 1375، چ دوم، ص149-80.
[4]. لیدی ماری شیل، خاطرات لیدی ماری شیل، ترجمه حسن ابوترابیان، تهران، نشرنو، 1368، ص 35.
[5].فلور، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار دوم، ص 78-176.
[6].لبمتون، ایران عصرقاجار، ص82-181،کرزن به نقل از استاکلر از اشتیاق خریداران برای خرید اجناس انگلیسی سخن می‌گوید. ر ک جورج. ن کرزن
[7].لمبتون، همان، ص 181
[8].اجلالی، بنیان حکومت قاجار،ص 40.
[9].هنری، و، لیتل، تاریخ اروپا از سال 1815 به بعد، ترجمه فریده قره جه داغی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی 1366خورشیدی چ دوم، ص 17-15.
[10].محمود محمودف، تاریخ روابط خارجی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی، بی جا، بی نا، 1328، خورشیدی ج اول ص 130-125 و ص 221-209.
[11].برای اطلاع بیشتر رک، اصغر شمیم ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، انتشارات مدبر،1375خورشیدی، اکثرصفحات.
[12].رزاقی، اقتصاد ایران، ص 6-5،عیسوی، تاریخ اقتصاد ایران، ص110، ابراهیم رزاقی، آشنایی با اقتصاد ایران، تهران، نشر نی، 1376، خورشیدی، ص13.
[13].عیسوی، تاریخ اقتصاد ایران، ص 9-198.
[14].عیسوی، همان، ص 109.
[15].جمالزاده، گنج شایگان، ص9.
[16].رزاقی، اقتصادی ایران، ص 10.
[17].عیسوی، تاریخ اقتصادی ایران، ص 108.
[18].فیوضات، توسعه صنعتی و موانع آن در ایران، ص 120.
[19].داریوش شهبازی فراهانی، تاریخ سکه دوره قاجاریه، تهران، نشر پلیکان، 1378 خورشیدی، ص 123.
[20]. عیسوی، تاریخ اقتصاد ایران، ص 3-22.
[21]. جمالزاده، گنج شایگان، ص 6-95 عیسوی، همان، ص 402.
[22].اقبال، میرزا تقی خان امیرکبیر، ص273.
[23].سعادت نوری، زندگی حاج میرزا آقاسی، ص 118.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
دوره قاجار و تغییر ساختارهای اقتصادی- بخش پاياني

[h=1]کوچ‌نشینان شهروند[/h]


گروه تاریخ اقتصاد- بخش دوم (پایانی) از مقاله غلامرضا گودرزی را می‌خوانید که در شماره پیشین بخش اول آن با عنوان « دوره قاجار و تغییر ساختارهای اقتصادی» منتشر شد؛ در اینجا ادامه گزاره‌های کلی ساختارها، پسرفت ها و پیشرفت های داخلی این دوران مطرح و بررسی شده است:
خانواده‌ گسترده، واحد اصلي گروه‌هاي مختلف، داراي سازمان سلسله مراتبي در جامعه بود. معمولا سن و جنس در کسب اقتدار و اختيار نقش داشت. مردان و حتي پسران، صاحب اختيار بودند و بر زنان فرمان می‌راندند. مانند بسياري از جوامع پيش مدرن، افراد يا خانواده‌هاي قدرتمند، از جمله آنهایی که در سلسله مراتب حکومتي، مذهبي و ايلاتي صاحب قدرت بودند، گروهي پيرو و مدافع داشتند که رابطه‌ آنها از نوع مناسبات ارباب – رعيتي بود. همه اینها در حوزه‌هایی عمل می‌کردند که طي زمان دولت و حکومت‌های محلي تا اندازه‌اي جاي آنها را گرفتند و در زمان خود روش‌های ابتدايي براي نظم بخشيدن به جامعه بودند. دسته‌بندی‌های ديرپاي شهري، اقلیت‌های ديني، و معرکه‌گيرها و گردن کلفت‌های خياباني (لوطی‌ها) گروه‌هاي ديگري بودند که زيست جمعي و ويژگي سلسله مراتبي داشتند.
1. گستردگی کوهستان‌ها و بیابان‌ها، تقريبا نبود جاده‌ها و رودخانه‌هاي قابل کشتيراني و آب و هواي خشک و نيمه خشک به معناي پراکندگي و گوناگوني گسترده‌ جمعيت بود وچنين شرايطي از ديربازموجب بسط و تقويت کوچ‌نشيني شباني شده بود. کوچ‌نشينان در آغاز دوران قاجار يک سوم تا يک دوم و در پايان اين دوره حدود يک چهارم جمعيت ايران را تشکيل می‌دادند. افراد ايلات کوچ‌نشين با ايل خود و روساي خويش شناخته می‌شدند و غالبا به زبان‌های غير فارسي سخن می‌گفتند. در حالي که اهالي فلات ايران عمدتا شيعه مذهب و اکثرا فارسي زبان بودند، در نواحي مرزي اقلیت‌های سني و عمدتا ايلاتي، گرچه نه هميشه کوچ نشين، از جمله بلوچ‌ها در جنوب شرقي، ترکمن‌ها در شمال، کردهاي اکثرا سني در شمال غرب و عرب‌ها اغلب شيعي در جنوب غربي زندگي می‌کردند. در حالي که کوچ نشيني ايلاتي و تفاوت مذهبي و زباني نيروهاي تمرکز گريز بودند، مذهب شيعه و برجستگي فرهنگي زبان فارسي عواملي بودند که به يکپارچگي و اتحاد کمک می‌کردند. اقلیت‌های غيرمسلمان، به خصوص مسيحيان، يهوديان و زرتشتيان، نسبتا کوچک و در چند شهر متمرکز بودند.
2. اين دوره شاهد افزايش قدرت و اغلب نارضايتي روحانيت يا علما بود که پيوند نزديکي با طبقات بازاري و نارضایتی‌های آنها داشتند. روحانيان، برخلاف بسياري از کشورهاي سني‌مذهب، کنترل خود را بر مالیات‌های مذهبي حفظ کرده و در اين دوره از نظر اقتصادي قدرتمندتر شده بودند. آنها از اين مقدار و توان اقتصادي و اين امتياز برخوردار بودند که بسياري از علماي برجسته در شهرهاي مقدس عراق عثماني و دور از کنترل حکومت ايران اقامت داشتند. گرايش به سوي يک سنت آييني مشترک و يک سلسله مراتب سفت و سخت، قدرت علما را افزايش می‌داد. اتحاد ميان بسياري از علما، تجار و ديگران گاهي حکومت را مجبور به تغيير سیاست‌هایش می‌کرد. همين اتحاد در جنبش‌های بزرگ مخالفان از 1890(1269) تا 1911(1290) نقش مهمي ايفا کرد.
3. زندگي فکري و فرهنگي تا حدي زياد تحت تاثير آمیزه‌ متغيري از عوامل بومي و غربي قرار داشت. ادب و هنر درباري، دست‌کم در مورد نقاشي و صنايع‌دستي، با کيفيت عالي و دلبستگي پايدار به حياتش ادامه می‌داد. هنر از زمان صفويه با عوامل غربي در آميخته بود. نمودهاي فرهنگي مهمي وجود داشت که متعلق به همه‌ طبقات بود، از جمله نمایش‌های مذهبي «تعزيه» که مورد علاقه‌ همه‌ گروه‌ها بود و اغلب شاهان و برگزيدگان از آنها پشتيباني به عمل می‌آوردند و نمايشخانه‌هاي مخصوصي براي اجراي آنها بنا می‌کردند. نقش فرهنگي اسلام، از جمله تعليم و تربيت که تحت کنترل علما بود و مراسم سوگواري سالانه براي امام حسين (ع) در ميان اکثر مردم بسيار نيرومندتر و موثرتر از فرهنگ درباري يا نوشته‌هاي اصلاح‌طلب بود. بخش عمده‌ ادبيات اصلاحي، جديد بود و از الگوهاي غربي الهام می‌گرفت. اين ادبيات که اغلب يا منتشر نمی‌شد يا در خارج انتشار می‌یافت، نهادهاي موجود را مورد انتقاد قرار می‌داد و خواستار تغيير بود. اينگونه نگارش از اواخر قرن نوزدهم به بعد تندتر و ريشه‌نگرتر شد و به‌ويژه پيش از انقلاب 11- 1905(1290-1284 ه ش) و در جريان آن و در قانون اساسي و مجلس ناشي از آن، به نحو روز افزوني تاثيرگذار گرديد. يکي از تغييرات فرهنگي هويت‌يابي‌هاي با انگاره و اصطلاح «ايران» بود که براي بسياري با هويت شيعي در هم می‌آمیخت. با وجود اين، ساير هویت‌های قومي و مذهبي نيز تداوم و گسترش يافتند.
4. ايرانيان در اين دوره هنوز هم به وسعت گرفتار بيماري، از جمله بیماری‌های همه‌گير نظير وبا و قحطي و سوءتغذيه بودند. نبود بهداشت يا دانش روش‌های اساسي پيشگيري بهداشتي ادامه داشت، چنانچه از آموزش ابتدايي و متوسط نيز (به جز تعليم و تربيت اسلامی) که می‌توانست بر بهداشت و يک رشته رفتارهاي ديگر تاثير بگذارد، خبري نبود. رشد جمعيت جايگزين کاهش يا رکود آن در قرن هجدهم به سبب جنگ شد، اما اين رشد، با وجود نرخ بالاي زاد و ولد، به واسطه‌ شيوع بیماری‌ها و مرگ و مير بالاي کودکان و نوزادان، مختصر بود. در اين دوره چند پزشک و مدرسه‌ امروزي، چه با کمک خارجيان و چه به صورت محلي، به وجود آمد.
5. مالیات‌های سنگيني که تامين معاش استبداد شرقي در چند هزار سال عمر او بوده است، کار را براي بعضي از اقوام، از جمله ايرانيان، به صورت نوعي بيگاري تصوير کرده است. شبح هولناک جنگ و تاراج ناشي از خودکامگي که تقريبا هيچ نسلي از اين کشور پر منازعه، از آن بي‌نصيب نبوده است، امنيت مالي را دچار تزلزل و تشويش کرده است. بي‌دليل نيست که در ايران همچون بسياري ديگر از کشورهاي خاورميانه، افراد به دنبال انجام کمترین کار و جلب بيشترين سود بوده‌اند. ريشه تجارت به جاي توليد، استفاده از سود سپرده‌هاي ثابت به عنوان يک شغل و بازدهي نامطلوب کارخانه‌هاي دولتي بر همين مبنا قسمتي از توجيه خود را می‌یابند. (1)
ساختارها، کنش‌ها و هویت‌های تحت قيموميت فرهنگ و بنياد استبدادي توان برآوردن نيازهاي اساسي انسان‌ها را ندارند. در جوامعي که ساختارهاي طبقاتي از نظر اقتصادي و فرهنگي کمتر رشد یافته‌اند و در چنبره‌ استبداد فراگير فرورفته و گرفتارند، نهادهاي سياسي مستقل ماهيتا ضعيف هستند. اين وضعيت، عدم ثبات سياسي و نارضايتي اجتماعي فرضي را که ناشي از فضا و جو استبدادي است دامن می‌زند و می‌گستراند.(2)
6. اين دوره شاهد شورش‌ها و سرکشی‌های متعددي بود که بسياري از آنها محلي بوده و بر مدار افراد قدرتمند شکل می‌گرفت. مهم‌تر از همه بروز يک جنبش مخالفت‌جويانه توده‌اي از نوع جديدي بود که در اعتراض موفقيت‌آميز نسبت به واگذاري امتياز توتون و تنباکو به انگلیسی‌ها در سال‌های 92-1891 (71-1270) و انقلاب مشروطه (11-1905=90-1284 ه ش) نمايان شد، که ايران را صاحب يک قانون اساسي کرد که تا سال 1979(1357) دوام آورد. تعدادي شورش محلي نيز، به‌ويژه پس از جنگ جهاني اول، رخ داد. عوامل بسياري در اين امر دخالت داشت، اما عامل اصلي نبود. تغيير بنيادي در نهادهاي حکومتي و استمرار استبداد در قالب‌های ديگر و حرف شنوي و فروتني حکومت مرکزي نسبت به قدرت‌های خارجي بود و اين در حالي بود که نارضايتي عمومي و تغييرات اقتصادي در حال گسترش بود.
7. تحولاتي رخ داد که باعث تقويت موضع علماي شيعه شد. در اواخر قرن نوزدهم، نحله‌اي از علما به نام اصولی‌ها که براي روحانيان برجسته، مجتهدين، قدرت زيادي قائل بودند، بر نحله رقيب، اخباری‌ها، پيروز شد و از آن پس به صورت نحله و مکتب غالب درآمد. اين نحله بر آن بود که تمام مومنان بايد از احکام يک مجتهد به انتخاب خود پيروي کنند و وجوهات مذهبي خود را مستقيما به او بپردازند. در نیمه‌ قرن، حرکتي در جهت بازشناسي مخصوص گروه مجتهدان طراز اول، يا حتي يک مجتهد بي‌همتا، آغاز شد ... در اين دوره به تدريج نارضايتي علما و مشارکت موثرشان در شورش و انقلاب افزايش يافت. (3)
پي‌نوشت‌ها:
1- رجوع شود به: مردی‌ها، مرتضي، در دفاع از عقلانيت، تهران، نقش و نگار، چاپ اول، 1379؛ صص 78-74.
2- شرح تفصيلي مطلب را در کتاب وبستر ملاحظه کنيد: وبستر، اندرو، درآمدي بر جامعه‌شناسي توسعه، ترجمه اميرحسين‌اصغري، تهران، انتشارات کوهسار، چاپ اول، 1381؛ ص 12 .
3 - با قدري جرح و تعديل بنگريد به: کدي، نيکي. آر، ايران دوران قاجار و بر آمدن رضا خان، ترجمه‌ مهدي حقيقت‌خواه، تهران، نشر ققنوس، چاپ دوم، زمستان 1385؛ صص 39-31 .
 

Similar threads

بالا