بحث 1:هوش هیجانی

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
باسلام
بهتر دونستم با تعریف هوش هیجانی جلو بریم تا همه بدونن سرخط موضوع چیه و بهد بریم سراغ اون قسمت که آقای یوسفی گفتن
هوش هیجانی به نوشته سایت ویکی پدیا که دانشنامه آزاد است اینجوری تعریف شده :
هوش هیجانی یا EQ شامل شناخت و کنترل هیجان های خود است .
به عبارت دیگر شخصی که EQ بالایی دارد ، سه مولفه هیجان های خود را با موفقیت تلفیق کرده است ، مولفه های شناختی ، فیزیولوژیکی و مولفه های رفتاری.
گولمن معتقد است ، هوش هیجانی بالا تبیین می کند که چرا افرادی با ضریب هوشی یا IQ متوسط موفق تر از کسانی هستند که نمره ضریب هوشی بالاتری دارند.
بااحترام
 

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مسیر

مسیر

باسلام
باتوجه به تعریف بالا چند سوال پیش میاد که واسه پیشرفت بحث خوبه :
1) تعریف این سه تا مولفه بالا چیه ؟
2) گولمن کیه و چی میگه جز اون یه جمله بالا
3) هوش هیجانی روش محاسبه داره یا نه؟
بااحترام
 

4niko

عضو جدید
باسلام
باتوجه به تعریف بالا چند سوال پیش میاد که واسه پیشرفت بحث خوبه :
1) تعریف این سه تا مولفه بالا چیه ؟
2) گولمن کیه و چی میگه جز اون یه جمله بالا
3) هوش هیجانی روش محاسبه داره یا نه؟
بااحترام

دانيل گولمن: هوش عاطفي مهارتي است که دارنده آن مي‌تواند از طريق خودآگاهي، روحيات خود را کنترل کند، از طريق خود مديريتي آن را بهبود بخشد، از طريق همدلي، تاثير آنها را درک کند و از طريق مديريت روابط، به شيوه‌اي رفتار کند که روحيه خود و ديگران را بالا ببرد .
 

4niko

عضو جدید
گولمن کیه و چی میگه جز اون یه جمله بالا

2 تن ازاستادان دانشگاههاي امريکا به نام- هاي جان مير و پيتر سالووي بر اساس تحقيقات خودشان مقاله¬اي در زمينه هوش عاطفي به چاپ رسانيدند .آنها براي اثبات هوش عاطفي به عنوان هوش حقيقي به دنبال آزمون هاي جامع و فراگير رفتند. هدف آنها اين بود که آزموني ايجاد کنند تا توانمنديهاي افراد را در زمينه هيجانات و عواطف به شکل علمي اندازه گيري کند.ت حقيقات نشان داد هوش ذهني و هوش عاطفي 2 مقوله ي متفاوت مي باشند که هر کدام مربوط به بخشي از فرايند ذهني محسوب مي شوند.
به دنبال آنها دانيل گولمن از تحقيقات آنها و بنياد هوش¬مضاعف" هاروارد گاردنر، براي تحقيقات خود استفاده کرد. گولمن از بين 7نوع هوشي که گاردنر بيان کرده بود که آنها عبارتند از :1) زبان شناختي 2)منطقي 3)موزيکال 4)جنبشي 5)فضايي/بصري 6) هوش درون فردي7) هوش¬ميان فردي بودند، از هوش درون فردي به مفهومي به نام " فرا حالتي" رسيد که طبق تعريف گولمن يعني اگاهي از عواطف خودمان. او با اين مفهوم، مدل ماير و سالووي را تعديل کرد . او هوش عاطفي را به 2 مولفه يعني شايستگي هاي فردي و اجتماعي تقسيم کرد. که به طور مختصر آن شايستگي ها به اقلامي چون خودآگاهي و خود تنظيمي و خود انگيزشي و همدلي يا آگاهي جتماعي و مهارت¬هاي اجتماعي تقسيم شده است.
 

4niko

عضو جدید
هوش هیجانی روش محاسبه داره یا نه؟

شات و ملوف در کتاب "اندازه گيري هوش عاطفي و ساختهاي مربوط" بيش از 60 ارزيابي در مورد هوش عاطفي بيان کرده اند که 3 تاي آنان به عنوان ابزارهاي سودمند براي تجارت شناخته شده اند که عبارتند از:1- پرسش نامه¬ي¬ هوش¬عاطفي 2-تست هوش عاطفي مايروسا لووي و کارسو 3- پرسش نامه ي شايستگي عاطفي . پرسش¬نامه ي هوش عاطفي بدين منظور طراحي شده بود که ساختهاي مربوط به هوش عاطفي را روي 48000 افراد در سراسر جهان اندازه¬گيري کند. آقاي بار-آن هوش عاطفي را به عنوان "نظم دادن مهارتهاي غير شناختي "توصيف کرده و بيان کرد که هوش عاطفي مي تواند براي پيش بيني عرصه هاي موفق زندگي، مفيد باشد. پرسش نامه ي بار- آن شامل 132 بخش مي باشد که يک نمره کلي از هوش عاطفي به علاوه ، نمره هايي براي 5 مقياس مرکب و 15 زير مقياس ارائه مي دهد .
کارسون و بيرکن مير در سال 2000 ، براي اندازه گيري هوش عاطفي 5 معيار اساسي بيان کردند که عبارتند از : 1-واکنش و پاسخ همدلانه: که توانايي فهميدن عواطف ايجاد شده در ديگران مي باشد. 2-تنظيم حالت: به معني توانايي کنترل حالات و محرک هاي از هم گسيخته مي با شد .3- مها رت هاي ميان فردي: به معني تبحر در مديريت روابط و ساختن شبکه هاي ارتباطاتي مي¬باشد.4- انگيزش دروني : به معني اشتياق زياد براي کارکردن است .5-خود آگاهي : يعني توانايي شخصي براي شناختن و فهميدن عواطف و حالات و محرک هاي خودش و تاثير آنها برديگران. البته شما مي¬توانيد يک اندازه¬گيري سريع از هوش عاطفي خودتان با جواب دادن به اين سوالات داشته باشبد: 1-آيا شما آگاهي دقيق از احسسات خودتان داريد ؟ 2- آيا شما مي توانيد بدانيد ، ديگران چه احسساتي دارند، حتي اگرآن را بيان نکنند؟3- آيا شما مي توانيد در محيط هاي آشفته به کارخود ادامه دهيد؟ 4- آيا هنگامي که از مشکلات ديگران با خبر مي شويد، احساس همدردي مي¬کنيد؟ 5- آيا هنگامي که عصباني هستيد، مي¬توانيد احتياجات خودتان را شناسايي کنيد و خوب تصميم گيري کنيد بجاي اينکه موقعيت را بدتر و شديدتر کنيد؟ 6- آيا مي¬توانيد روي اهداف بلند مدت ثابت قدم باشيد و از انجام کارهاي بدون فکر دوري کنيد؟ 7-آيا اگر انچه را که مي¬خواهيد غير ممکن بنظر برسد کماکان به تلاشتان ادامه مي¬دهيد ؟8- آيا مي¬توانيد از احساسات و عواطف¬تان در جهت تصميم گيري¬هاي موفق در زندگي استفاده کنيد؟
افرادي که داراي هوش عاطفي بالايي هستند به اين سوالات جواب بله مي دهند .بايد اين نکته را توجه داشت که خود ارزيابي مي توتند اندازه گيري خوبي براي افرادي که خود آگاهي دارند، باشد.
 

m.ali.m

عضو جدید
هوش هیجانی

هوش هیجانی

سلام.:gol:
ممنون از همه ی کسانی که در پویایی اینجا کمک میکنند.;)
این هم یک مقاله ی خوب و مفید در مورد هوش هیجانی و رابطه آن با مارکت.
در ضمن من هنوز جواب سوال سوم just in timeرو نگرفتم. کاش میشد یک نمونه ی واقعی از این تست ها رو که 4nikoبهش اشاره کردنو داشته باشیم.
 

پیوست ها

  • EQ.pdf
    136.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فوق العاده بود

فوق العاده بود

هوش هیجانی روش محاسبه داره یا نه؟

شات و ملوف در کتاب "اندازه گيري هوش عاطفي و ساختهاي مربوط" بيش از 60 ارزيابي در مورد هوش عاطفي بيان کرده اند که 3 تاي آنان به عنوان ابزارهاي سودمند براي تجارت شناخته شده اند که عبارتند از:1- پرسش نامه¬ي¬ هوش¬عاطفي 2-تست هوش عاطفي مايروسا لووي و کارسو 3- پرسش نامه ي شايستگي عاطفي . پرسش¬نامه ي هوش عاطفي بدين منظور طراحي شده بود که ساختهاي مربوط به هوش عاطفي را روي 48000 افراد در سراسر جهان اندازه¬گيري کند. آقاي بار-آن هوش عاطفي را به عنوان "نظم دادن مهارتهاي غير شناختي "توصيف کرده و بيان کرد که هوش عاطفي مي تواند براي پيش بيني عرصه هاي موفق زندگي، مفيد باشد. پرسش نامه ي بار- آن شامل 132 بخش مي باشد که يک نمره کلي از هوش عاطفي به علاوه ، نمره هايي براي 5 مقياس مرکب و 15 زير مقياس ارائه مي دهد .
کارسون و بيرکن مير در سال 2000 ، براي اندازه گيري هوش عاطفي 5 معيار اساسي بيان کردند که عبارتند از : 1-واکنش و پاسخ همدلانه: که توانايي فهميدن عواطف ايجاد شده در ديگران مي باشد. 2-تنظيم حالت: به معني توانايي کنترل حالات و محرک هاي از هم گسيخته مي با شد .3- مها رت هاي ميان فردي: به معني تبحر در مديريت روابط و ساختن شبکه هاي ارتباطاتي مي¬باشد.4- انگيزش دروني : به معني اشتياق زياد براي کارکردن است .5-خود آگاهي : يعني توانايي شخصي براي شناختن و فهميدن عواطف و حالات و محرک هاي خودش و تاثير آنها برديگران. البته شما مي¬توانيد يک اندازه¬گيري سريع از هوش عاطفي خودتان با جواب دادن به اين سوالات داشته باشبد: 1-آيا شما آگاهي دقيق از احسسات خودتان داريد ؟ 2- آيا شما مي توانيد بدانيد ، ديگران چه احسساتي دارند، حتي اگرآن را بيان نکنند؟3- آيا شما مي توانيد در محيط هاي آشفته به کارخود ادامه دهيد؟ 4- آيا هنگامي که از مشکلات ديگران با خبر مي شويد، احساس همدردي مي¬کنيد؟ 5- آيا هنگامي که عصباني هستيد، مي¬توانيد احتياجات خودتان را شناسايي کنيد و خوب تصميم گيري کنيد بجاي اينکه موقعيت را بدتر و شديدتر کنيد؟ 6- آيا مي¬توانيد روي اهداف بلند مدت ثابت قدم باشيد و از انجام کارهاي بدون فکر دوري کنيد؟ 7-آيا اگر انچه را که مي¬خواهيد غير ممکن بنظر برسد کماکان به تلاشتان ادامه مي¬دهيد ؟8- آيا مي¬توانيد از احساسات و عواطف¬تان در جهت تصميم گيري¬هاي موفق در زندگي استفاده کنيد؟
افرادي که داراي هوش عاطفي بالايي هستند به اين سوالات جواب بله مي دهند .بايد اين نکته را توجه داشت که خود ارزيابي مي توتند اندازه گيري خوبي براي افرادي که خود آگاهي دارند، باشد.
باسلام
خیلی خوب بود
کار همه رو راحت کردین ، بیشتر از یه تشکر حق تونه واقعا ، من ممنونم
ولی دو تا نکته هم هست.
1) تا حالا دوره شاعر رو دیدید بچه ها ، توی اون یکی یه شعر می خونه و نفر بعدی با حرف آخر بیت آخر باید یه شعر دیگه بگه ، اینجوری کار تا زمان خستگی جمع ادامه پیدا میکنه و همه هم دامنه شعری شون رو بالا می برن.
من می خوام روش مون اونجوری باشه ، یعنی اگه کسی مطلبی گذاشت آخرش سه تا یا هر چند تا سوال بپرسه و نفره بعدی باید بره دنبال سوالا همون کاری که دوستمون 4niko کرد.

2) من فکر می کنم بهتره مطلب رو بنویسیم با برداشت خودمون ، اینجوری دو تا کمک میشه ، اول به خودمون ، بعد به همه .
به خودمون چون مطلب برامون جویده میشه ، و هضم ، به همه چون لقمه جویده شده تهیه شده برای همه و این به وقت همه کمک میکنه.
بااحترام
 

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام.:gol:
ممنون از همه ی کسانی که در پویایی اینجا کمک میکنند.;)
این هم یک مقاله ی خوب و مفید در مورد هوش هیجانی و رابطه آن با مارکت.
در ضمن من هنوز جواب سوال سوم just in timeرو نگرفتم. کاش میشد یک نمونه ی واقعی از این تست ها رو که 4nikoبهش اشاره کردنو داشته باشیم.
باسلام
اصل مقاله خوب بود
ولی کاش یه چکیده ازش می گذاشتید ، حالا من چکیده رو درست می کنم ، که نیاز نباشه همه مقاله رو بخونن ، به نظرتون اینجوری تو وقت همه صرفه جویی نمیشه؟
بااحترام
 

m.ali.m

عضو جدید
باسلام
اصل مقاله خوب بود
ولی کاش یه چکیده ازش می گذاشتید ، حالا من چکیده رو درست می کنم ، که نیاز نباشه همه مقاله رو بخونن ، به نظرتون اینجوری تو وقت همه صرفه جویی نمیشه؟
بااحترام

سلام.
بله.اینجوری میتونه بهتر باشه به شرط اینکه چکیده بتونه کل مطلب رو برسونه و کامل باشه.
اگه شما لطف کنید،ما هم استفاده میکنیم.;)
ممنون و متشکر.
 

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چکیده مقاله - قسمت اول

چکیده مقاله - قسمت اول

باسلام
مقاله ای که دوستمون m.ali.m گذاشته بود رو می خوام خلاصه سازی کنم ، به امید اونکه هر کس مقاله ای گذاشت این کار رو خودش هم بکنه و الا اینجا میشه یه درایو پر از اطلاعات غیر کاربردی ، در نتیجه به دلیل کمبود وقت توی چند قسمت براتون می نویسم امیدوارم به دردتون بخوره.
عنوان مقاله : هوش هيجاني ابزاري نوين در مديريت بازار
کليدواژه(ها) : هوش هيجاني؛ هوش تحصيلي ؛ هوش بين فردي؛ مديريت بازار

مقدمه :
کلیدی ترین جمله مقدمه عبارت است از : در واقع ثروت و دارايي هر جامع هاي تنها و تنها نيروي انساني است.
التون مايو استاد دانشگاه هاروارد توی شرکت برق وسترن شروع به تحقیقات می کنه و به این نتیجه می رسه که توجه به عامل انساني مهم ترين ابزار در رشد انگيزش و بهره وري سازمان ها و کارکنان آنها است.این تعریف باعث ایجاد دو بینش مدیریتی شد ، کارمندگراها و کارگراها.
در واقع تفاوت این دو زمینه بين آساني آه اولويت و تمرآز خود را بر انجام کار بدون توجه به روحيه ديگران مي دهند و کساني که روحيه کارکنان و انگيزش آنان را در نظر ميگيرند. ناگفته پيداست بهترين شيوه روشي است که هر دو وجه را يعني کارگرايي و کارمند گرايي را در اوج دارا باشد.اما ارتباط این مقاله با هوش هیجانی ، هوش هيجاني به نظر مي رسد مي تواند شكل تكامل يافته اي از توجه به انسان در سازمان ها باشد و ابزاري نوين و شايسته در دستان مديران تجاري و تئوريسين هاي بازار براي هدايت افراد درون سازمان و مشتريان برون سازمان و تأمين رضايت آنها.
بااحترام
 

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تست EQ

تست EQ

● خود آزمون هوش هیجانی
۱) آیا میتوانید احساسهای خود را بازشناسی کنید و بگوئید در هر موردی به طور دقیق، چه احساسی دارید؟
بلی خیر
۲) آیا میتوانید بین احساسهای گوناگونی که دارید، تمایز قائل شوید؟
بلی خیر
۳) آیا میدانید چه احساسی دارید و از چه راهی آن را نشان میدهید؟
بلی خیر
۴) آیا میتوانید احساسها، افکار و باورهایتان را از طریق روشهای غیرمخرب ابراز کنید؟
بلی خیر
۵) آیا همانطور که هستید به خودتان احترام میگذارید و خود را می پذیرید؟
بلی خیر
۶) آیا در بیشتر مواقع، احساس اعتماد به نفس و امنیت دارید؟
بلی خیر
۷) آیا نسبت به آنچه که دیگران در مورد شما میگویند، احساس خوبی دارید؟
بلی خیر
۸) آیا به قابلیتها و توانائیهای خود آگاه هستید؟
بلی خیر
۹) آیا به خودتان میگوئید که یک زندگی بامعنا، غنی و کامروا دارید؟
بلی خیر
۱۰) آیا نسبت به دستاوردهایتان احساس رضایتمندی میکنید؟
بلی خیر
۱۱) آیا نسبت به آنچه فکر میکنید و انجام میدهید، خودگردان و خودکنترل هستید؟
بلی خیر
۱۲) آیا از وابستگی هیجانی دیگران فارغ هستید؟
بلی خیر
بهازاء هر پاسخ بلی ۱امتیاز به خود بدهید.
نتیجه: امتیاز بین ۱۰ تا ۱۲نشاندهنده درجه بالای هوش هیجانی است.​
 

mahtabi

مدیر بازنشسته
بحث 1:هوش هیجانی

بچه های گل
من بحثای توی اون تاپیک رو اینجا جمع کردم .
اینجا ادامه بدین
موفق باشین
 

4niko

عضو جدید
بعد از آزمون بالایی گفتم که شاید بد نباشه که بدونیم :

چگونگه هوش هیجانی خود را افزایش دهیم ؟

اکر میخواهید هوش هیجانی خود را بهبود ببخشید باید بر ساختن مهارتهایتان در این 5مورد تمرکز کنید که توسط Peter Salovey تشخیص داده شده است.

1.احساسات خود را بشناسید . روی افزایش خود اگاهی خود کار کنید توانایی که باعث میشود تا به درستی یک احساس را زمانیکه اتفاق میافتد تشخیص دهیم و عادت بازبینی احساساتمان از یک لحظه به لحظه ی دیگر را بهبود ببخشیم .

2.احساسات وهیجانات خود را متعادل کنید . و توانایی خود را برای کنترل احساسات برای برگشتن سریع از حالت ناراحتی و استرس را توسعه دهیم.

3. خود را تحریک کنید . یاد بگیرید که احساسات خود را به سمت دستیابی به هدفتان راهنممایی کنید. برای خودتان حالت خود کنترلی و خود ناظمی را فراهم کنید .

4. قوه ی تلقین و همدلی را در خود پرورش دهید . خود را به جای دیگران بگذارید.تلاش کنید تا حس دیگران را بشناسید و تشخیص دهید.

5. مناسبات و روابط خود را مدیریت و اداره کنید. در برابر احساسات دیگران به طور مناسب و کمک کننده ای حساسیت نشان دهید و جواب دهید.برای بدست اوردن صلاحیت و شایستگی اجتماعی کوشش و رقابت کنید. مهارت رهبریتان را دقیق کنید.

متن انگلیسی این مطلب :
 

پیوست ها

  • If you want to improve your emotional intelligence.zip
    2.8 کیلوبایت · بازدیدها: 0

yuhana

عضو جدید
کاربر ممتاز
گزارشی از نشست انجمن روابط عمومی ایران

گزارشی از نشست انجمن روابط عمومی ایران

سلام
نمیدونم این مطلب چقدر به درد میخوره ولی جالب بود برام...
 

پیوست ها

  • گزارشي از نشست انجمن روابط عمومي ايران.doc
    28.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0

yuhana

عضو جدید
کاربر ممتاز
هوش هیجانی از ابتدا تا انتها

هوش هیجانی از ابتدا تا انتها

دوستان چکیده این مطالب رو گفتن من هم متن کاملش رو گذاشتم...
 

پیوست ها

  • مقدمه.doc
    58.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوستان چکیده این مطالب رو گفتن من هم متن کاملش رو گذاشتم...
باسلام
ممنون که وارد بحث شدید
این متن رو دوستمون ، m.ali.m گذاشته بودند و من نوشتم (خواهش کردم ) هر کس مقاله ای میزاره یه چکیده هم ازش بنویسه تا همه استفاده کنند. در نتیجه من خواستم چکیده ش رو بنویسم.
بااحترام
 

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام
نمیدونم این مطلب چقدر به درد میخوره ولی جالب بود برام...
باسلام
یه گزارش ازنشست انجمن روابط عمومی ایران است ، که مخلص کلام ش اینه:
- در دنياي پيچيده امروز که فرصت فکر کردن را از انسان مي گيرد، کساني مي توانند موفق شوند که از هوش هيجاني بالايي برخوردار باشند.
- در دنياي امروز کسي هوش هيجاني دارد که خود را بيشتر بشناسد.
- هوش هيجاني بر خلاف هوش معمولي قابل آموزش است. مديران امروزي بايد بالاي 60 درصد، از هوش هيجاني برخوردار باشند.
- بين هوش هيجاني و خلاقيت 90 درصد همبستگي وجود دارد. ما بايد ابتدا هيجانات خود را بشناسيم و سپس هيجانات و احساسات ديگران را مديريت کنيم و هميشه اين را در نظر بگيريم که 95 درصد بشنويم و فقط 5 درصد به ديگران پيام بدهيم.


فکر کنم اینجوری نوشتن بهتر باشه نه دانلود فایل می خواد و همه مستقیم مطلب و چکیده ش رو می بینن، تازه بادیدن چکیده میشه فهمید مطلب به درد ما می خوره یا نه؟
بااحترام
 

yuhana

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشم دوست عزیز ..:gol:
از این به بعد چکیده میذارم...;)
 

mohammad u3fi

عضو جدید
کاربر ممتاز
باسلام
بهتر دونستم با تعریف هوش هیجانی جلو بریم تا همه بدونن سرخط موضوع چیه و بهد بریم سراغ اون قسمت که آقای یوسفی گفتن
هوش هیجانی به نوشته سایت ویکی پدیا که دانشنامه آزاد است اینجوری تعریف شده :
هوش هیجانی یا EQ شامل شناخت و کنترل هیجان های خود است .
به عبارت دیگر شخصی که EQ بالایی دارد ، سه مولفه هیجان های خود را با موفقیت تلفیق کرده است ، مولفه های شناختی ، فیزیولوژیکی و مولفه های رفتاری.

گولمن معتقد است ، هوش هیجانی بالا تبیین می کند که چرا افرادی با ضریب هوشی یا IQ متوسط موفق تر از کسانی هستند که نمره ضریب هوشی بالاتری دارند.
بااحترام


شما فکر میکنید EQ رابطه خاصی با IQ داره؟
و چرا گولمن معتقده ضریب هوشی متوسط بهتر عمل میکنه از هوش هیجانی بالا؟

(البته اگه جمله رو درست متوجه شده باشم)

 

mohammad u3fi

عضو جدید
کاربر ممتاز
باسلام
مقاله ای که دوستمون m.ali.m گذاشته بود رو می خوام خلاصه سازی کنم ، به امید اونکه هر کس مقاله ای گذاشت این کار رو خودش هم بکنه و الا اینجا میشه یه درایو پر از اطلاعات غیر کاربردی ، در نتیجه به دلیل کمبود وقت توی چند قسمت براتون می نویسم امیدوارم به دردتون بخوره.
عنوان مقاله : هوش هيجاني ابزاري نوين در مديريت بازار
کليدواژه(ها) : هوش هيجاني؛ هوش تحصيلي ؛ هوش بين فردي؛ مديريت بازار
مقدمه :
کلیدی ترین جمله مقدمه عبارت است از : در واقع ثروت و دارايي هر جامع هاي تنها و تنها نيروي انساني است.
التون مايو استاد دانشگاه هاروارد توی شرکت برق وسترن شروع به تحقیقات می کنه و به این نتیجه می رسه که توجه به عامل انساني مهم ترين ابزار در رشد انگيزش و بهره وري سازمان ها و کارکنان آنها است.این تعریف باعث ایجاد دو بینش مدیریتی شد ، کارمندگراها و کارگراها.
در واقع تفاوت این دو زمینه بين آساني آه اولويت و تمرآز خود را بر انجام کار بدون توجه به روحيه ديگران مي دهند و کساني که روحيه کارکنان و انگيزش آنان را در نظر ميگيرند. ناگفته پيداست بهترين شيوه روشي است که هر دو وجه را يعني کارگرايي و کارمند گرايي را در اوج دارا باشد.اما ارتباط این مقاله با هوش هیجانی ، هوش هيجاني به نظر مي رسد مي تواند شكل تكامل يافته اي از توجه به انسان در سازمان ها باشد و ابزاري نوين و شايسته در دستان مديران تجاري و تئوريسين هاي بازار براي هدايت افراد درون سازمان و مشتريان برون سازمان و تأمين رضايت آنها.
بااحترام



من فکر کنم این دو بینش مدیریتی خاص که نقل کردین همون مدیریت دموکرات و دیکتاتور باشه درسته؟

 

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اشتباه هوشی

اشتباه هوشی



شما فکر میکنید EQ رابطه خاصی با IQ داره؟
و چرا گولمن معتقده ضریب هوشی متوسط بهتر عمل میکنه از هوش هیجانی بالا؟

(البته اگه جمله رو درست متوجه شده باشم)

باسلام
محمد جان اشتباهه
گولمن به عبارت دیگه میگه ، هستند آدم هایی با ضریب هوشی متوسط و هوش هیجانی بالا که موفق تر از انسان هایی با ضریب هوش بالا و ضریب هیجانی پایین.
من توی دانشگاه می دیدم که آدم های نخبه دانشگاه ، نهایتا می تونن کارشناس هایی عالی و یا استاد دانشگاه بشن ، مدیر کمتر توشون پیدا میشد(البته این عقیده استثنا هم داره) چون فقط ضریب هوشی بالا داشتن.
بااحترام
 

mohammad u3fi

عضو جدید
کاربر ممتاز
باسلام
محمد جان اشتباهه
گولمن به عبارت دیگه میگه ، هستند آدم هایی با ضریب هوشی متوسط و هوش هیجانی بالا که موفق تر از انسان هایی با ضریب هوش بالا و ضریب هیجانی پایین.
من توی دانشگاه می دیدم که آدم های نخبه دانشگاه ، نهایتا می تونن کارشناس هایی عالی و یا استاد دانشگاه بشن ، مدیر کمتر توشون پیدا میشد(البته این عقیده استثنا هم داره) چون فقط ضریب هوشی بالا داشتن.
بااحترام

فکر کنم این حرف درستی باشه.
من همیشه احساس میکردم مدیرها باید دقیق ترین افراد باشند. به نظر من احتیاجی نیست که نابغه باشند ولی لازم هست که بتونن از نوابغ هم در سیستمشون استفده کنن و اونا رو مدیریت کنن

اینی که میگید هوش هیجانی یعنی توانایی کنترل احساسات و مدیر باید اینگونه باشه هم حرف درستیه.


البته نمیخوام بحث خیلی به سمت خصلت های یک مدیر بره

به نظر من یکی از راه های بالا بردن هوش هیجانی میتونه دقت زیاد به محیط پیرامون باشه. نظر شما چیه و چه راه ای دیگه ای رو پیشنهاد میکنید؟
 

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فکر کنم این حرف درستی باشه.
من همیشه احساس میکردم مدیرها باید دقیق ترین افراد باشند. به نظر من احتیاجی نیست که نابغه باشند ولی لازم هست که بتونن از نوابغ هم در سیستمشون استفده کنن و اونا رو مدیریت کنن

اینی که میگید هوش هیجانی یعنی توانایی کنترل احساسات و مدیر باید اینگونه باشه هم حرف درستیه.


البته نمیخوام بحث خیلی به سمت خصلت های یک مدیر بره

به نظر من یکی از راه های بالا بردن هوش هیجانی میتونه دقت زیاد به محیط پیرامون باشه. نظر شما چیه و چه راه ای دیگه ای رو پیشنهاد میکنید؟
باسلام
تا اینجایی که من خوندم و تا حالا یاد گرفتم ، یعنی شناختن خود نه محیط ، احساسات رو بشناسی و کنترل کنی ، فکر کنم با این تعریف بشه بگم که بازیگرای موفق هوش هیجانی بالا دارن ، چون هم نقشی رو که می خوان بازی کنن خوب میشناسن و بعد می تونن عواطف و حس شون رو کنترل کنن.
بااحترام
 

mohammad u3fi

عضو جدید
کاربر ممتاز
گولمن کیه و چی میگه جز اون یه جمله بالا


به دنبال آنها دانيل گولمن از تحقيقات آنها و بنياد هوش¬مضاعف" هاروارد گاردنر، براي تحقيقات خود استفاده کرد. گولمن از بين 7نوع هوشي که گاردنر بيان کرده بود که آنها عبارتند از :1) زبان شناختي 2)منطقي 3)موزيکال 4)جنبشي 5)فضايي/بصري 6) هوش درون فردي7) هوش¬ميان فردي بودند، از هوش درون فردي به مفهومي به نام " فرا حالتي" رسيد که طبق تعريف گولمن يعني اگاهي از عواطف خودمان. او با اين مفهوم، مدل ماير و سالووي را تعديل کرد . او هوش عاطفي را به 2 مولفه يعني شايستگي هاي فردي و اجتماعي تقسيم کرد. که به طور مختصر آن شايستگي ها به اقلامي چون خودآگاهي و خود تنظيمي و خود انگيزشي و همدلي يا آگاهي جتماعي و مهارت¬هاي اجتماعي تقسيم شده است.

هوش هیجانی روش محاسبه داره یا نه؟

شات و ملوف در کتاب "اندازه گيري هوش عاطفي و ساختهاي مربوط" بيش از 60 ارزيابي در مورد هوش عاطفي بيان کرده اند که 3 تاي آنان به عنوان ابزارهاي سودمند براي تجارت شناخته شده اند که عبارتند از:1- پرسش نامه¬ي¬ هوش¬عاطفي 2-تست هوش عاطفي مايروسا لووي و کارسو 3- پرسش نامه ي شايستگي عاطفي . پرسش¬نامه ي هوش عاطفي بدين منظور طراحي شده بود که ساختهاي مربوط به هوش عاطفي را روي 48000 افراد در سراسر جهان اندازه¬گيري کند. آقاي بار-آن هوش عاطفي را به عنوان "نظم دادن مهارتهاي غير شناختي "توصيف کرده و بيان کرد که هوش عاطفي مي تواند براي پيش بيني عرصه هاي موفق زندگي، مفيد باشد. پرسش نامه ي بار- آن شامل 132 بخش مي باشد که يک نمره کلي از هوش عاطفي به علاوه ، نمره هايي براي 5 مقياس مرکب و 15 زير مقياس ارائه مي دهد .
کارسون و بيرکن مير در سال 2000 ، براي اندازه گيري هوش عاطفي 5 معيار اساسي بيان کردند که عبارتند از :
  1. واکنش و پاسخ همدلانه: که توانايي فهميدن عواطف ايجاد شده در ديگران مي باشد.
  2. تنظيم حالت: به معني توانايي کنترل حالات و محرک هاي از هم گسيخته مي با شد
  3. مها رت هاي ميان فردي: به معني تبحر در مديريت روابط و ساختن شبکه هاي ارتباطاتي مي باشد.
  4. انگيزش دروني : به معني اشتياق زياد براي کارکردن است
  5. خود آگاهي : يعني توانايي شخصي براي شناختن و فهميدن عواطف و حالات و محرک هاي خودش و تاثير آنها برديگران.

البته شما مي¬توانيد يک اندازه¬گيري سريع از هوش عاطفي خودتان با جواب دادن به اين سوالات داشته باشبد:


  1. آيا شما آگاهي دقيق از احسسات خودتان داريد ؟
  2. آيا شما مي توانيد بدانيد ، ديگران چه احسساتي دارند، حتي اگرآن را بيان نکنند؟
  3. آيا شما مي توانيد در محيط هاي آشفته به کارخود ادامه دهيد؟
  4. آيا هنگامي که از مشکلات ديگران با خبر مي شويد، احساس همدردي مي¬کنيد؟
  5. آيا هنگامي که عصباني هستيد، مي¬توانيد احتياجات خودتان را شناسايي کنيد و خوب تصميم گيري کنيد بجاي اينکه موقعيت را بدتر و شديدتر کنيد؟
  6. آيا مي¬توانيد روي اهداف بلند مدت ثابت قدم باشيد و از انجام کارهاي بدون فکر دوري کنيد؟
  7. آيا اگر انچه را که مي¬خواهيد غير ممکن بنظر برسد کماکان به تلاشتان ادامه مي دهيد ؟
  8. آيا مي توانيد از احساسات و عواطف ان در جهت تصميم گيريهاي موفق در زندگي استفاده کنيد؟
افرادي که داراي هوش عاطفي بالايي هستند به اين سوالات جواب بله مي دهند .بايد اين نکته را توجه داشت که خود ارزيابي مي توتند اندازه گيري خوبي براي افرادي که خود آگاهي دارند، باشد.


باسلام
یه گزارش ازنشست انجمن روابط عمومی ایران است ، که مخلص کلام ش اینه:
- در دنياي پيچيده امروز که فرصت فکر کردن را از انسان مي گيرد، کساني مي توانند موفق شوند که از هوش هيجاني بالايي برخوردار باشند.
- در دنياي امروز کسي هوش هيجاني دارد که خود را بيشتر بشناسد.
- هوش هيجاني بر خلاف هوش معمولي قابل آموزش است. مديران امروزي بايد بالاي 60 درصد، از هوش هيجاني برخوردار باشند.
- بين هوش هيجاني و خلاقيت 90 درصد همبستگي وجود دارد. ما بايد ابتدا هيجانات خود را بشناسيم و سپس هيجانات و احساسات ديگران را مديريت کنيم و هميشه اين را در نظر بگيريم که 95 درصد بشنويم و فقط 5 درصد به ديگران پيام بدهيم.

من فکر میکنم قسمتهای رنگی میخواد به ما بگه هوش هیجانی به دست نمیاد مگر با توجه زیاد و دقت فراوان

البته منظور من از محیط پیرامون فقط درخت و اشیا نبود بلکه شامل انسانها و عواطف و احساساتشون هم میشه.
اصلا چطور ممکنه کسی به دقت در روحیات و حالات خودش به خود شناسی برسه؟
 

4niko

عضو جدید
خوبی EQ نسبت به IQ در اینه که میتونیم افزایشش بدیم البته عواملی هم باعث میشه تا کسی که هوش هیجانی بالایی داره ناگهان این توانایی اش کم شود که این مربوط به بچه هاست که با بزرگتر شدن و یاد گرفتن لز اطرافیان تغییر میکنند .

تا اونجایی که من فهمیدم باید بتونیم حس دیگران را در هر لحظه حتی اگر در ظاهرشون دیده نشه تشخیص بدیم که این نیازمنده دقته همونطور که گفتین , طبیعتا کسی این تواناییو داره که اول بتونه خودشو بشناسه بدونه در یک آن چه حسی داره.....

خلاصه به نظرم تو این مطلب کاملا میشه فهمید که وضعیتمون جه چوریه و چه طور تغییرش بدیم :

هوش هيجاني بالا ما را به با انگيزه بودن ، مهرباني ، صميميت ، مرکز توجه بودن ، وفارداري به عهد ، راحتي خيال داشتن ، آگاهي ، تعادل ، تسلط بر خود ، آزادگي ، استقلال ، خشنودي ، رضايت ، قدر شناسي موفقيت در ايجاد روابط و خواستني بودن راهنمايي مي کند . در حالي که هوش هيجاني پائين ما را به تنهايي ، ترس ناکامي ، گناه ، بداخلاقي ، تهي بودن ، افسردگي ، ناپايداري ، بي علاقگي ، دلسردي ، نا اميدي ، الزام . اجبار ، رنجش، عصبانيت ، وابستگي ، قرباني شدن و شکست خوردن راهنمايي مي کند .
 

4niko

عضو جدید
حالا میشه بگین بعد از هوش هیجانی چه طور به مبحث شطرنج سه بعدی برسیم:question:
 

just in time

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
پیشنهاد

پیشنهاد

حالا میشه بگین بعد از هوش هیجانی چه طور به مبحث شطرنج سه بعدی برسیم:question:
باسلام
من فکر می کنم یه مرحله دیگه مونده تا شطرنج سه بعدی ،
اونم اینه که داشتن هوش هیجانی چه کمکی می کنه به کار گروهی و تیمی.
فکر کنم بهتر حالا این قدم رو بریم.
بااحترام
 

m.ali.m

عضو جدید
باسلام
من فکر می کنم یه مرحله دیگه مونده تا شطرنج سه بعدی ،
اونم اینه که داشتن هوش هیجانی چه کمکی می کنه به کار گروهی و تیمی.
فکر کنم بهتر حالا این قدم رو بریم.
بااحترام


سلام.
همون طور که در خلاصه اون مقاله بیان کردید(البته برداشت منه) ،یک مدیر موفق باید دارای هوش بین فردی بالایی باشد. مهمترین اصل در کار تیمی و گروهی هم داشتن یک مدیر خوب و کارامد است.
مدیری که بتواند احساسات و علایق و خواست های کارمندانش را خوب تشخیص دهد و بر اساس آن برنامه ریزی و تقسیم کار کند،مطمئنا بهره وری را چند برابر میکند.
من زمانی میتونم در یک تیم خوب کار کنم که بدانم برای گروه ،فرد مفیدی هستم و میتوانم از توانایی هایم برای ارتقای گروه استفاده کنم.
اما وقتی مدیر، درک درستی از توانایی ها و احساسات و علایق من نداشته باشد،انجام کاری را از من میخواهد که شاید با روحیات من سازگار نباشد و نتوانم خوب از پس آن بر بیایم.و همین باعث دلسردی و کم انگیزگی من میشود.
در یک تیم ورک، نه تنها مدیر، بلکه تمام کارمندان نیز باید این مسئله را مد نظر قرار بدن و نسبت به همدیگر شناخت داشته باشن.
شناخت مدیر نسبت به کارمندانش و همچنین شناخت کارمندان از یکدیگر، باعث افزایش کارایی تک تک آنها شده و صمیمیت در گروه تا حد زیادی افزایش میابد.
 

yuhana

عضو جدید
کاربر ممتاز
داشتن هوش هیجانی چه کمکی می کنه به کار گروهی و تیمی.
با سلام
من رفتم دنبال این سوال و چکیده تحقیقات رو براتون میذارم ...
 

پیوست ها

  • تأثیر هوش هیجانی در کار گروهی.doc
    29.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0

mahzad

عضو جدید
Emotional Intelligence

Emotional Intelligence

به دليل تعويض تايپيك، مقالاتي را كه از سايت www.sciencedirect.com دانلود كردم دوباره اينجا قرار مي دهم تا علاقه مندان و دوستان گروه هاي ديگر نيز استفاده كنند، مقالاتي از Emotional Intelligence:
 

پیوست ها

  • role of EI.pdf
    195.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • increasing EI.pdf
    237 کیلوبایت · بازدیدها: 0
بالا