[بحث و گفتگو](1): مدیران ایرانی، موفقیت یا عدم موفقیت؟

قیاسی

عضو جدید
سلام به همه دوستان و مدیر تالار عزیز مدیریت به نظر من مدیران ایرانی در بعضی از سازمانها بسیار موفق بوده اند بعضی از مدیران در بسیاری از سازمانها بسیار موفق بوده اند شرکت های خصوصی بسیار خوبی و همچنین بعضی از نهادهای دولتی تا حدی در این زمینه موفق بوده اند اما انهایی که همیشه از بند پارتی استفاده میکنند بنظر من به سازمان بسیار اسیب میزنند مثلن در بانک های دولتی ایران مثل سپه و ملی و... این روال عرف شده که باعث میشود تا انهایی که واقعن هم در سازمان خوب کار کرده اند کارشان تباه شود یعنی بضی مدیران کار بعضی هارا با این بند بسیار تباه میکنند و دیگه اینکه یه عرفی هم شده هرکی سرمایه بیشتری بزارد مدیر هم میشود در بعضی جاها بدون داشتن تخصص بدون داشتن تجربه به نظرم من علم و تخصص از تجربه مهمتر است ، که اینم باعث تخریب سازمانه اما کلن فکر میکنم مدیران ایران موفقتر به دوره های قبل شده اند
 

shima.power

عضو جدید
بنظره من یه مدیر علاوه بر همه ی این خصوصیاتی که گفتید باید آدمه مسئولیت پذیری باشه و خوبه وجدان هم داشته باشه تا وظیفشو درستو کامل انجام بده
چیزی که تو اکثره مدیرهای شرکتها و ادارات و...تو مملکته ما پیدا نمیشه!!!
 

rad_engine

عضو جدید
به نظر من اول باید مدیر موفق رو تعریف کرد:
از نظر من مدیر موفق مدیری هست که بتونه برای سازمانش توسعه پایدار برای زمانی طولانی به وجود بیاره و هرچی این رشد سریعتر باشه موفقیت این مدیر بیشتر خواهد بود وبقیه موارد مثل رفتار سازمانی,فنی, منابع انسانی زیر مجموعه این موضوع هستند مثلا مدیری که به نیروهاش اهمیت نده موجب تضعیف سازمان در طولانی مدت میشه
پس به نظر من یک مدیر اگه نیروهاش رو به فلک ببنده ولی مثلا 25 سال هست که رشد 80 درصدی داره موفق هست( البته همیشه بین رعایت اصول مدیرت و موفقیت یک مجموعه رابطه مستقیم هست و این صرفا یک مثال بود)
 

rad_engine

عضو جدید
در رابطه با رشته تحصیلی و ارتباط آن با مدیریت:
مدیریت رو از این دیدگاه به چند دسته کلی تقسیم میکنم از دید گاه خودم
1- مدیری که کار آفرین موفقی بوده
2- مدیری که یک مجموعه آماده رو رهبری میکنه
3- مدیری که یک مجموعه بحران زده رو به موفقیت میرسونه
- مدیران کار آفرین موفق مانند فورد جابز بنز هیولت کیوساشاکی خیامی و.... هیچکدوم مدیریت نخوندن و همشون بزرگترین شرکتهای دنیارو تاسیس و بیشترین رشد رو برای سازمان خودشون به ارمغان اووردن این به این معناست که کسانی که درگیر اصول مدیریت میشن زاتا کار آفرین نیستند
- مدیرانی که رهبری یک مجموعه آماده رو به عهده گفتن و رشته مدیریت خوندن به خوبی توانستن اون مجموعه را رهبری کنن اما سرعت پیشرفت مجموعه اونها معمولا کند هست و اصولا فقط خوب اداره کردن رو بلد هستن و من اسم این نوع مدیریت رو میزارم مدیریت مبصری که فقط دنبال این هستن که هرچیزی سر جای خودش باشه
- اما مدیریت شرکت های بحران زده که از همه این نوع مدیریت سخت تره
تاریخ میگه کسانی در این زمینه موفق بودن که ابتدا فنی بوده سپس تجربه های خوبی در حوزه بازار سازی داشته و در نهایت مدیریت تجربی و تئوری رو فرا گرفتن این قبیل مدیران که میشه از لی کولا به عنوان سرآمد و محبوب ترین مدیر در این زمینه نام برد سخت ترین نوع مدیریت رو به اجرا میزارند تصمیمات بسیار سختی میگیرن و سرنوشت سازمان رو عوض میکنن
ما الان برای اداره کشورمون تو شرایط فعلی یک مدیر از نوع سوم میخواهیم
 

shahruzs

عضو جدید
کاربر ممتاز
به یه سرباز گفتن چرا دشمن رو نکشتی گفت به هزار و یک دلیل گفتن چه دلایلی گفت اولیش اینکه گلوله نداشتم گفتن همین یدونه کافیه
حالا حکایت ماست که مشکل اصلی مدیران ما هزارتاست اولیشم اینکه خیلی مشکل دارن
 

bespar

عضو جدید
با سلام و تشکر بابت عنوان این سوال مهم و کلیدی

متاسفانه در کشور ما شاهد این هستیم که برای مدیریت آسان و بدون دغدغه، از آنجایی که مدیران ارشد بالاسری نالایقی هستند، مدیران بی سواد و کم دانشتری نسبت به خود انتخاب می کنند تا خود نیز کمتر زیر سوال رفته

در واقع مدیران رده اولی تلاش می کنند با نگرشی کاملا" غلط، در انتخاب مدیران میانی و رده های بعدی، از نظر دانش و تجربه در سطح پائین تر از خود باشند تا راحت تر مورد مواخذه و توبیخ قرار گیرند
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود.......
خب این سوال کلی مطرح شده.......در مجموع مدیریت در ایران چنگی به دل نمی زنه!.....اما هستند مدیران خوب و لایق!
به نظر بنده این نواقص از افراد خاص نشات نمی گیره.......بلکه مشکل از قانون و طرز اجرای قانون هست......
و سیستم مدیریتی باید اصلاح بشه
به نظرم یک مدیر خوب و لایق رو با توجه به امکانات و شرایط موجود باید سنجید......پس قیاس با کشورهای سطح اول درست نیست
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
سلام- راست شو بخواین به نظر من مدیر موفق دوتا شخصیت باید داشته باشه 1- نقش پدر مانند 2- نقش دکتر مانند
نقش پدر مانند :پدر خانواده هسته اصلی خانواده است کسی که نیاز های مالی رو تامین میکنه (اقتصاد خانواده ) و کسی که در بعضی از موارد روحی و جذب فرزندان و همسر خود نقش اساسی دارد و وارد عمل میشود اما به صورت پنهانی از کارهای دیگر پدر به حفظ امنیت خانواده میتوان مورد نظر داشت یک مدیر خوب باید یک پدر تمام عیار برای تمامی ابعاد یک واحد صنعتی یا خدماتی باشه تامین و برنامه ریزی مالی - در مواقعی رهبری واحد و جذب و شور انگیزی - در مواردی حفظ و حفظ امنیت واحد صنعتی و مواردی که یک پدر خوب در خانواده میتونه داشته باشه -
2- دکتر : اگر توجه به دکتر ها داشته باشید مریض موقعی که به دکتر مراجعه میکنه دکتر اول علل و مواردی رو چک میکنه بعد از پرس جو از خود مریض و تحقیق درباره اون تشخیص میده یعنی اصلی ترین کار یک دکتر تشخیص اون وگرنه قرص که همان قرص است و تجویزات هم همان تچویزات دلیل مشهوری دکتران هم همین است که تشخیص درست و تجویز درست دارند . یک مدیر موفق دقیقا عین یک دکتر باید عمل کنه موقعی که دچار مشکل یا بحرانی میشود دقیقا باید عین دکتر عمل کند تنها فرقی که شاید بین یک دکتر و یک مدیر داشته باشند یک چیز هست اگر دکتر اشتباه کند یک نفر و بعضی موقع ها یک خانواده دچار مشکل میشوند اما اگر یک مدیر اشتباه کند چند صد نفر و شاید چند صد هزار نفر و خانواده دچار مشکل میشوند
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
1-مدیران ایرانی مثل همه جا خوب و بد داره وباید اینو بدونیم بعضی وقتا همه ی مشکل از مدیرا نیست چرا که ابزارشو ندارند علی رغم این که توانایی دارند....
.
.
.
2-اونایی که موفق هستند برای اینه که از دوران کودکی روی خودشون روی مسئولیت پذیری و حق شناسی و برقراری اعتدال و شناخت روابط افراد و ادما و به طور تخصصی روی کاری که مدیرش هستند کار کردند و از این دو بال برای پرواز موفقیتشون استفاده کردند....کسی که الزما در رشتش متخصصه ولی اونویژگی های اولی رو نداره یه بال واسه پرواز کم داره و یا بالعکسش...

تجارب فردی که در زندگی کسب کردند و استفاده از تجارب سایر افراد هم خیلی مهمه که میتونه باعث موفقیت شه در صورت استفاده و در صورت عدم استفاده هم که واویلا.....

داشتن الگوی مناسب از دوران کودکی هم خیلی مهمه که در شکل گیری شخصیت اون مدیر مهمه...
.
.
.
3-یه مدیر موفق کسی هست که با کمترین نیروی انسانی از نظر کیفیتی میگم با راهبرد های مناسب بتونه بهترین بهره وری رو بیاره...کسی که در عین حال که اقتدار و هیبت داره و حرفش برو داره در عین حال خیلی هم دوست داشتنی هست و بقیه خودشونو سرباز اون میدونند فدایی....مدیر لایق کسی هست که اگه باشه همه چی هست و اگه نباشه هیچی سر جاش نیست....مدیر لایق هوش هیجانی بالایی باید داشتته باشه که این جز با تمرین بدست نمیاد...
 

mostafa ghodrat

همکار مدیر مهندسی برق
کاربر ممتاز
به نظر من مدیران ایرانی در اکثر زمینه های فرهنگی اجتماعی وغیره موفق بودن و هستن. و اگر در نقطه ای شکست مشاهده بشه دلیلش رعایت نکردن قوانین و نظام مدیریت هست و الا قدرت و توانایی لازم برای موفقیت وجود داشته مشخص کردن هدف و انتخاب ان و در اولویت قرار دادن ان برای مدیران ایرانی عامل موفقیتشون بوده.
 

arash33

عضو جدید
سلام خدمت همه دوستان عزیز
من در شرکت .... که یه شرکت دولتی هستش مشغول به کارم . متاسفانه یه سری مشکلات رو توی کار میبینم که عامل اصلیش مدیریت هستش.توی شرکت های دولتی رقابت ناسالم خیلی زیاده و بیشتر پست ها رو یا افراد غیر متخصص اداره میکنند یا افراد ضعیف.
افراد غیر متخصص رو حرفی ندارم چون همه با ماهیتشون آشنا هستن.اما من از مدیریت ضعیف خیلی گله دارم .
من دیدم افرادی که توی سطح پایین تری از نظر چارت سازمانی قرار دارن و بواسطه اینکه توی کار خب رفتار میکنند گاهی واسه مدیرمون تصمیم میگیرن.یعنی ضعف مدیر توی کار باعث شده فرد ذکر شده توی بیشتر تصمیم گیری ها حرف اول رو بزنه و باور کنید شاید 50% نظراتش اشتباهه ولی چون مدیرمون سر در نمیاره پس حرفی هم نمیزنه.
این یه وجه کاره ...
صورت دیگش اینکه همین آقا چنان قدرتی پیدا کرده که توی مجموعه 8نفره هیچ کدوم قدرت اظهار نظر ندارن و حتی حقه پیشرفت در کار بالا بردن سطح کیفی ندارن (من حین کار کارشناسیم رو گرفتم به نتایج رسیدم و دقیقا به همین دلیل که چند جا ایراد کار رو گرفتم مورد غضب واقع شدم)و همه اینها به دلیل ضعفه مدیریته.که باعث میشه هزینه های تولید به دلیل پرت زمان انرژی و ضعف پرسنل به طور فجیح بالا بره...
دوستان خواهشم از شما اینکه یه موقعی به مدیریت جایی رسیدید انقدر از نظر علمی قوی باشید که هر کسی واستون تصمیم نگیره...
 

junior Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

مدير موفق كسي است كه:

1-مسئولیت پذیری در برابر کار ها ، فعاليتها و شكستها

2-تمايل براى بهبود انجام كارها و به کار گیری ابتکار عمل

3-قلمداد کردن کارها به عنوان سرگرمی لذت بخش نه به عنوان بارى بر دوش

4-برخورداری از توانايى كافى در زمان بندى مناسب براى انجام فعاليتها

5-توانايى انجام كارها در فشرده ترين زمان ممكن

6-درک و پذیرش منطقی شرايط و پشتکار فراوان برای انجام فعالیتها

7-اعتماد وافر نسبت به ساير افراد و مردم

8-انجام فعاليت به منظور دستيابى و تحقق موفقيت

9-فراگرفتن ابزارها و روشهاى تقويت حافظه

10-برخورداری از نیروی جسمانی و سلامت بدنی

11-داشتن دیدگاههای روشن و آشکار واندیشه ی نافذ و بینشی فراگیر

12-داشتن آرزوهایی هدفمند و قابل دستیابی و به عبارتی نزدیک به حقایق

13-انعطاف پذیری در عین استواری و پایداری در رسیدن به اهداف

14-میانه روی وپرهیزاز افراط و تفریط

15-برخورداری از شخصیت پایدار و غیر متزلزل

16-بردباری و صبر در حل مشکلات

17-خويشتن داری در جایگاهها و موقعیتهای سخت و برانگیزاننده

18-آرامش در برابر بحران

19-واقع بینی در برخورد با مسائل

20-رعایت اصول و موازینی ( ارزش ) چون نظم ، ترتيب و احترام به زمان بندیها

احترام به مقررات و آئیین نامه های سازمانی

21-یکسان نگری به حال و آینده (چرا که نبایستی این دو را فدای یکدیگر کرد)

22-قاطع بودن در تصمیم گیری و درگیر شک و تردید نگشتن

23-پایبندی به تصمیماتی که با اندیشه و مشاوره اتخاذ گردیده اند

24-روحيه هم كارى وهم بستگی در سيستم مديريتى

25-داشتن روحیه انتقاد پذیر

26-سیستم مدیریتی هدف گراو واقع گرا.

27-گوش فرا دادن به صحبت ها و نظرات دیگران و احترام به آنها
(حالا به نظر شما مدیران ایرانی موفق اند)
ادامه این بحث رو می تونید از این وب بخونید

www.zibaweb.com/managment9.htm
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام

چیزی که مشخصه اینه که هم مدیرای موفق داشتیم و هم ناموفق

واسه اینجور مدیران شرایط مختلفی هست

هستن مدیرانی که توی یه سازمان مشغول به کار بودن و بعد از چند سال کار کردن و آشنا شدن با سیستم اون کارخونه یا شرکت پله پله ارتقاء شغلی داشتن و به مدیریت رسیدن و چون آشنایی کامل با مسایل کارخونه داشتن به موفقیتشون ادامه میدن

هستن کسانی که تحصیلات مدیریتی نداشتن و به دلیل اینکه شم مدیریتی توی وجودشون بوده تونستن لیاقت و توانایی خودشونو به عنوان سرپرست یا مسئول نشون بدن و به یه مدیر موفق تبدیل بشن

هستن کسایی که تحصیلات مدیریتی داشتن و به دلیل درک بالایی که از مسایل مدیریتی داشتن و قدرت ریسک پذیری توام با عقلانیتشون باعث موفقیتشون شده

نظرات مختلفه

به نظر من اگه سازمانی موفق نبوده (از جنبه ی مدیریت) ممکنه دلایل زیرو داشته باشه:

بی لیاقتی مدیر و انتصاب رابطه ای که داشته

عدم تجربه ی کافی و آشنا نبودن با مسایل سازمان یا کارخونه

عدم رابطه ی درست با همکاران و مسئولین پایینتر از مدیریت

عدم استفاده از دانش روز و اصرار به ادامه ی روند فعلی(حتی اگه روند خوب باشه به همین خوب بودن راضی باشه و دنبال خوب تر شدن نره)

البته فساد خود سازمان هم امکان پذیره چون یه مدیر خوبو با لیاقتو قبول نمیکنن و تو کارش اخلال ایجاد میکنن

و تمرکز فرد مدیر به مسایل دیگه (استفاده از منابه و امکانات کارخونه یا سازمان برای منافع شخصی یا گروهی)
 

anoeil

کاربر فعال تالار مدیریت ,
کاربر ممتاز
با سلام
ممنونم از دعوتتون
سوالتون خیلی کلی بود. ما توی کشورمون مدیر موفق داریم مدیر ناموفق هم داریم.
مدیریت توی کشور ما بیشتر به صورت سنتی هستش.ولی بیشتر ایرانی های خارج از کشور توی مدیریتشون موفق بودن و توی معتبری ترین شرکها مشغولن.
مدیر موفق مدیریه که بتونه حداکثر استفاده بهینه از تجهیزات و امکانات رو داشته باشه.
بتونه در مواقع بحران بهترین تصمیم رو بگیره.
و .....
 

shahram_anvar

عضو جدید
کاربر ممتاز
کافیه روی یه شرکت تمرکز کنید متوجه میشید اگه آقای مدیرعامل از شهرستان x باشه اکثر پستهای اون شرکت و مدیرها و پستهای خوب شرکتهای زیر مجموعه ی اون شرکت مادر از شهرستان x هستن:mad:
من رشته تحصیلیم مدیریت نیست ولی چیزی که از مدیریت یاد گرفتم این بوده که هرچی دوست و آشنا داریم بیاریم سرکار و هرکی که غریب هست رو تا میشه توو سرس خورش کرد
دوستای مدیریت، من درسهای مدیریت رو خوب یاد گرفتم یا نه؟:D
 

shahruzs

عضو جدید
کاربر ممتاز
کافیه روی یه شرکت تمرکز کنید متوجه میشید اگه آقای مدیرعامل از شهرستان x باشه اکثر پستهای اون شرکت و مدیرها و پستهای خوب شرکتهای زیر مجموعه ی اون شرکت مادر از شهرستان x هستن:mad:
من رشته تحصیلیم مدیریت نیست ولی چیزی که از مدیریت یاد گرفتم این بوده که هرچی دوست و آشنا داریم بیاریم سرکار و هرکی که غریب هست رو تا میشه توو سرس خورش کرد
دوستای مدیریت، من درسهای مدیریت رو خوب یاد گرفتم یا نه؟:D

البته نظر شما در خیلی موارد درسته ولی اخیرا یه نظریه جدید هم وارد ادارات ایران شده که شدیدا از اوردن دوست و اشنا پرهیز میکنند چون دک کردن دوست و اشنا سخته ولی یه غریبه رو هر وقت بخوای به یه بهانه ای میتونی بندازی بیرون در ضمن دوست و اشنا به علت شناختی که روی انسان داره میتونه مانور زیادی رو نقاط ضعفش بده
 

rad_engine

عضو جدید

مدير موفق كسي است كه:

1-مسئولیت پذیری در برابر کار ها ، فعاليتها و شكستها

2-تمايل براى بهبود انجام كارها و به کار گیری ابتکار عمل

3-قلمداد کردن کارها به عنوان سرگرمی لذت بخش نه به عنوان بارى بر دوش

4-برخورداری از توانايى كافى در زمان بندى مناسب براى انجام فعاليتها

5-توانايى انجام كارها در فشرده ترين زمان ممكن

6-درک و پذیرش منطقی شرايط و پشتکار فراوان برای انجام فعالیتها

7-اعتماد وافر نسبت به ساير افراد و مردم

8-انجام فعاليت به منظور دستيابى و تحقق موفقيت

9-فراگرفتن ابزارها و روشهاى تقويت حافظه

10-برخورداری از نیروی جسمانی و سلامت بدنی

11-داشتن دیدگاههای روشن و آشکار واندیشه ی نافذ و بینشی فراگیر

12-داشتن آرزوهایی هدفمند و قابل دستیابی و به عبارتی نزدیک به حقایق

13-انعطاف پذیری در عین استواری و پایداری در رسیدن به اهداف

14-میانه روی وپرهیزاز افراط و تفریط

15-برخورداری از شخصیت پایدار و غیر متزلزل

16-بردباری و صبر در حل مشکلات

17-خويشتن داری در جایگاهها و موقعیتهای سخت و برانگیزاننده

18-آرامش در برابر بحران

19-واقع بینی در برخورد با مسائل

20-رعایت اصول و موازینی ( ارزش ) چون نظم ، ترتيب و احترام به زمان بندیها

احترام به مقررات و آئیین نامه های سازمانی

21-یکسان نگری به حال و آینده (چرا که نبایستی این دو را فدای یکدیگر کرد)

22-قاطع بودن در تصمیم گیری و درگیر شک و تردید نگشتن

23-پایبندی به تصمیماتی که با اندیشه و مشاوره اتخاذ گردیده اند

24-روحيه هم كارى وهم بستگی در سيستم مديريتى

25-داشتن روحیه انتقاد پذیر

26-سیستم مدیریتی هدف گراو واقع گرا.

27-گوش فرا دادن به صحبت ها و نظرات دیگران و احترام به آنها
(حالا به نظر شما مدیران ایرانی موفق اند)
ادامه این بحث رو می تونید از این وب بخونید

www.zibaweb.com/managment9.htm
غ
با عرض شرمندگی به نظرم کسی که تو همچین چهارچوبی قرار بگیره فقط یه منشیه خوبه که البته منم دوست دارم یکیشو داشته باشم
 

SohrabSight

عضو جدید
با سلام ...

من داشتم فکر میکردم که مشکل مدیران ما چیه ... و همزمان داشتم توی پست ها گشت و گذار میکردم ...

بعد دیدم بعضی دوستان گفته بودن که فکر میکنن میشه بدون تخصص مدیریت، مدیران خوبی وجود داشته باشن !!

هیچی دیگه ... مشکل رو پیدا کردم ، مشکل ما دقیقا همینه :smile:
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
با سلام ...

من داشتم فکر میکردم که مشکل مدیران ما چیه ... و همزمان داشتم توی پست ها گشت و گذار میکردم ...

بعد دیدم بعضی دوستان گفته بودن که فکر میکنن میشه بدون تخصص مدیریت، مدیران خوبی وجود داشته باشن !!

هیچی دیگه ... مشکل رو پیدا کردم ، مشکل ما دقیقا همینه :smile:

زیاد هم اینطوری نیست سهراب جان حالا انطوری که من از قدیم لایام یادمه میگفتن که در اوایل که علم مدیریت وجود نداشت و علم و هنر مدیریت داشت کم کم به وجود می امد علم مدیریت رو از کسانی گرفتند که تجربه مدیریت داشتند نه علم اش رو البته شما گفتید تخصص اگر تخصص رو از بعد علم بدونیم که درست نیست تقریبا چون استثناء همیشه وجود داشته ولی اگر تخصص شامل تجربه هم بشه اره حرف شما درست است :D
 

M o R i S

مدیر تالار حسابداری
مدیر تالار
کاربر ممتاز
قبل از تقلید از دیگران منابع خود را به دقت ارزیابی کنید

قبل از تقلید از دیگران منابع خود را به دقت ارزیابی کنید

سلام
موضوع تاپیک دیدم یاد ی داستان افتادم


يه کلاغ و يه خرس سوار هواپيما بودن کلاغه سفارش چايي ميده چايي رو که ميارن يه کمشو ميخوره باقيشو مي پاشه به مهموندار، مهموندار ميگه چرا اين کارو کردي؟

کلاغه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي! چند دقيقه ميگذره باز کلاغه سفارش نوشيدني ميده باز يه کمشو ميخوره باقيشو ميپاشه به مهموندار ،مهموندار ميگه : چرا اين کارو کردي؟

کلاغه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي !

بعد از چند دقيقه کلاغه چرتش ميگيره، خرسه که اينو ميبينه به سرش ميزنه که اونم يه خورده تفريح کنه ...

مهموندارو صدا ميکنه ميگه يه قهوه براش بيارن قهوه رو که ميارن يه کمشو ميخوره باقيشو ميپاشه به مهموندار ،مهموندار ميگه چرا اين کارو کردي؟

خرسه ميگه دلم خواست پررو بازيه ديگه پررو بازي، اينو که ميگه يهو همه مهموندارا ميريزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپيما ميبرن که بندازنش بيرون خرسه که اينو ميبينه شروع به داد و فرياد ميکنه. کلاغه که

بيدار شده بوده بهش ميگه: آخه خرس گنده تو که بال نداري مگه مجبوري پررو بازي دربياري

نکته مدیریتی : قبل از تقلید از دیگران منابع خود را به دقت ارزیابی کنید
 

amir_22424

عضو جدید
با سلام خدمت دوست عزیز مدیریت فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می‌گیرد اگر تعریف از مدیریت این است کسی که این کارها به نحو احسنت انجام دهد خارج از هر رشته به این انسان مدیر تلقی میشود و در تعریف مدیریت نگفته شده کسی که رشته مدیریت میخواند میتواند مدیر شود شما رشته مدیریت بخوان در یک جای تخصصی خاص مدیر شوید وقتی اطلاعات /فنی یا تخصصی نداشته باشید رشته مدیریت شما کارایی آنچنانی ندارد
 
Similar threads

Similar threads

بالا