*** بحث هاي روانشناسي ***

hoomanghaderie

عضو جدید
لطفا" فرار نکنید!!!

لطفا" فرار نکنید!!!

سلام.
واقعیت اینه که :من تا این لحظه اعتقاد دارم که ریشه بیشتر رفتارهای انسان غریزه جنسی هست. از اونایی که عادت دارن همه چیزو مخفی نگه دارن خواهش میکنم نخونن .
منبع سایت کلوب هستش .

نظریه فروید بر این اساس بنا شده است که رفتاری که انسان در بزرگسالی بروز می دهد، تحت تاثیر امیال و انگیزه هایی قرار دارد که در کودکی در نهاد شکل گرفته اند. فروید ادعا می کند که بیشتر این انگیزه ها در ارتباط با *** و فانتزیهای ***ی است که جامعه آنها را ممنوع کرده است و بوسیله مکانیسم دفاعی خود پنهان شده اند. مطابق این نظریه، انگیزه های جنسی که در نهاد برانگیخته می شوند، از هفته های آغازین زندگی وجود دارند و بخشی طبیعی از رشد انسان را تشکیل می دهند.


تئوری تکامل روانی – جنسی فروید، بسیار بحث برانگیز بوده است. البته فروید اعتقاد ندارد که انگیزه جنسی تنها انگیزه و غریزه انسان است بلکه می گوید این انگیزه مهمترین غریزه انسان است و بر این باور است که در رفتار انسانی، این غریزه مرکزیت دارد.
بر اساس نظریه فروید، روان رنجوریهای بزرگسالی نتایج پاسخ های نامناسب به مسائلی هستند که در کودکی، در یکی از مراحل تکامل روانی – جنسی تجربه می شوند. در هر مرحله این تکامل روش مشخصی برای کامیابی وجود دارد و درجه و نوع کامیابی کودک به رفتار والدین با او بستگی دارد. هم کامیابی مفرط و هم ناکامی شدید ، می توانند اثراتی ماندگار در شخص به جا بگذارند.
حالت تعادل هنگامی است که شخص به اندازه کافی کامیاب می شود و از مرحله ای به مرحله ای دیگر قدم می گذارد.

مراحل تکامل جنسی – روانی
فروید تکامل جنسی – روانی را به پنج مرحله تقسیم می کند:

1. دهانی
2. مقعدی
3. نرینگی
4. نهفتگی
5. تناسلی
در هر مرحله، مناطق متفاوتی از بدن کودک، مرکز دریافت لذت و کامیابی جنسی می باشد. همانطور که گفته شد، در هر مرحله تضادهایی بین انگیزه جنسی و قوانین اجتماعی وجود دارد. پاسخ مناسب به این تضادها باعث می شود تا کودک مرحله ای را پشت سر بگذارد و به مرحله ای دیگر برود. پاسخ نامناسب باعث تثبیت کودک در مرحله ای می شود که در آن قرار دارد.


مرحله دهانی (از سن 0 تا 1.5 سالگی)
در این مرحله، مکان کامیابی، دهان می باشد. مرحله دهانی به دو زیر مرحله تقسیم می شود: 1.زیرمرحله پذیرا که در آن کودک می مکد و قورت می دهد. 2. زیرمرحله گازگرفتن که کودک در این مرحله پرخاشگر می شود و احساس دو گانه ای بروز می دهد. طبق گفته فروید، گازگرفتن انگشتان و سینه، نمایانگر احساس دوگانه عشق و تنفر است( واژه دوگانگی احساسات که بوسیله فروید به کار رفته به نظر ژک لکان واژه مناسبی برای نمایش توامان عشق و تنفر نیست. لکان برای بیان این احساس دو گانه از لغت ابداعی مهراکین استفاده کرده است که در این مقاله نیز از این واژه استفاده می شود.).
یکی از شکل های ظهور مهراکین در مرحله دهانی تلفیق پرخاشگری و نوازش در این قسمت عمده بدن طفل است. دهان دارای دو کارکرد متناقض است: بوسه و نوازش از یک سو و گاز و دندان گرفتن از سوی دیگر. بلعیدن نیز می تواند نمایانگر پرخاشگری باشد. خلط و آب دهان ناشی از طرد و انزجار است و استفراغ نشان دهنده نفرت است و امتناع.
مشاهده کودکان و رابطه آنها با مادر از یک سو و با مواد غذایی از سوی دیگر تایید کننده این نکته است. این تبادل کشمکش آمیز به خوبی در رفتار آنها بر سر سفره غذا نمایان است. نمونه بیمارگونه این امر را می توان در نزد کودکان یا نوجوانان مبتلا به انورکسی روانی (امساک از غذا) ، ملاحظه کرد. کودک حتی با وجود خطر مرگ همچنان از خوردن غذا امتناع می کند.
اگر تثبیت در این مرحله رخ دهد، می تواند شامل نشانه های زیر باشد:
• سیگار کشیدن
• عادت به جویدن آدامس، مداد و...
• جویدن ناخن
• پرخوری
• مشروب خوری
• بد زبانی و نیش و کنایه زدن
نوزادانی که در این مرحله می مانند، در بزرگسالی می توانند به شخصیتهای دهانی تبدیل شوند. اکثرا این افراد به شدت به دیگران وابسته اند و نیاز دارند تا تمام کارهایشان را افراد دیگر برایشان انجام دهند. البته نوع دیگر شخصیتهای دهانی افرادی هستند کاملا مستقل. افراد تثبیت شده در مرحله دهانی، زیر استرس می توانند از گونه ای به گونه ای دیگر (به شدت وابسته/کاملا مستقل) تغییر کنند که این نمایشی از دکترین تضادهای فروید است.
تجربه نشان می دهد که گرایش زنان به تثبیت در مرحله دهانی به مراتب بیشتر از مردان است. مثلا تعداد دخترانی که به انورکسی روانی دچار می شوند به سه برابر شمار پسران می رسد. تهوع نیز در زنان بیشتر دیده می شود.


مرحله مقعدی (از سن 1.5 تا 3 سالگی)
در این مرحله، مکان کامیابی رکتوم و مقعد است و کامیابی، احساس داشتن مدفوع در داخل بدن و دفع آن می باشد. در این مرحله کودک به اندازه کافی قادر به کنترل اسفینکتر است و می تواند از نگه داشتن مدفوع یا از بیرون راندن آن، لذت ببرد.
این مساله، از اولین چیزهایی است که کودک را دچار تضاد با جامعه می کند: او دوست دارد هر کجا و هر زمان که لذت می برد، دفع کند اما والدین می کوشند تا او در زمان و مکان خاصی عمل دفع را انجام دهد. در ذهن کودک این ایده شکل می گیرد که عشق والدین بدون شرط نیست و به این وابسته است که او چگونه رفتار می کند.
تفاوت اصلی بین مرحله دهانی و مقعدی این است که در مرحله مقعدی، کودک، مطلوب اصلی را در بدن خود ایجاد می کند و فضولات او فراورده هایی هستند که از وجود خود او صادر می گردند. در خواست والدین این است که کودک آنگونه که آنها تعیین می کنند، دفع را انجام دهد. کودک ارزش دفع فضولات خود را برای والدین درک می کند و واکنش مناسب به درخواست آنها، برای او حالت دادن هدیه را پیدا می کند.
در اینجا نیز شاهد تبادل دیالکتیک میان والدین و کودک هستیم و ایهام موجود در آرزومندی والدین که مبتنی بر مهراکین آنهاست، عنصر اساسی را تشکیل می دهد. آنچه مهم است این است که والدین از طریق این تبادل، مرحله مقعدی خویش را دوباره تجربه می کنند. به عبارت دیگر رابطه آنها نسبت به مرحله مقعدی کودک، بیانگر مرحله مقعدی خودشان می باشد.
کودک پس از دفع فضولات، حالتی غرور آمیز به خود می گیرد و کامیابی او آشکار است. دوره مقعدی برای کودک دارای این معنا است که از این به بعد قدرت و برتری خاصی دارد زیرا در دفع، اختیار مطلق دارد. برتری از نکات اصلی دوره مقعدی است. شاید به همین دلیل است که این مرحله در زندگی مردها اهمیت بیشتری دارد.
مرحله مقعدی نیز شامل ایهام موجود بین پرخاشگری و ملاطفت است. همانطور که خلط و آب دهان و استفراغ نمایانگر طرد و انزجار و پرخاشگری هستند، مدفوع نیز چنین حالتی پیدا می کند. بنابراین، مدفوع، چیزی می شود اساسا کثیف. مشاهده کودکان نشان می دهد که در ابتدا فضولات برایشان اشیایی کثیف به شمار نمی رود.
تضادهای موجود در مرحله مقعدی، گاه به صورت عوارضی چون اسهال و یبوست، بروز می کند. اکثر موارد یبوست، ریشه روانی دارد. توجه به این نکته حائز اهمیت است که افراد بیشتر در هنگام سفر یا دوری از موطن به یبوست یا اسهال دچار می شوند.
وابسته به برخورد والدین نسبت به عمل دفع، تثبیت به دو شکل بروز می کند. اگر والدین کودک را در دفع به حال خود بگذارند و به او اجازه دهند که تا حد زیادی هنجارهای اجتماعی را نادیده بگیرد، تثبیت به صورت شخصیت برون ران انجام می شود. افرادی که دارای این تثبیت هستند به شدت ولنگار و شلخته اند، با سازماندهی مشکل دارند و بی دقت و بی ملاحظه اند. اگر والدین شدت عمل زیادی برای کنترل عمل دفع نشان دهند، کودک هنگام احساس حرکات روده اش، مضطرب می شود و سعی می کند تا چنین حرکاتی را متوقف کند. بدین صورت تثبیت به صورت شخصیت نگهدار انجام می شود. افراد دارای این شخصیت، بیش از حد تمیز و منظم اند و افرادی را که این گونه نیستند تحمل نمی کنند. این افراد همچنین می توانند بسیار بادقت، وسواسی، لجوج و خسیس باشند.


مرحله نرینگی (از سن 3 تا 5 سالگی)
مکان کامیابی در این مرحله دستگاه تناسلی است (آلت تناسلی در پسرها و کلیتوریس در دخترها). از نشانه های این مرحله، چه در دخترها و چه در پسرها، دستمالی و نوازش دستگاه تناسلی است (استمنا). مرحله نرینگی، چالش برانگیزترین مرحله تکامل روانی – جنسی است.
مرحله نرینگی با میل جنسی بدان شکل که در افراد بالغ وجود دارد، کاملا متفاوت است. شاخص اصلی این مرحله را مقوله ای اساسی تشکیل می دهد که ذکر نام دارد. در روان کاوی، ذکر به معنای آلت تناسلی مردانه نمی باشد بلکه دارای معنای ظریف و عمیقی است که با عضو جنسی ارتباط و نسبتی مستقیم ندارد. ذکر مقوله ایست متعلق به زبان تکلم که به انسان حوالت داده شده است و شاید از این روست که با کلمه ذکر به معنای یاد و یادآوری از یک ریشه است.
در این مرحله برای نخستین بار ساختمانی تثلیثی، پدر – مادر – فرزند، در ذهن کودک شکل می گیرد. این امر به صورت پرسشی اساسی که "من از کجا آمده ام؟" در ذهن او نقش می بندد.
تا قبل از مرحله نرینگی، کودک بر این تصور است که تنها خودش، مطلوب تمنای مادر است و مادر جز او به کسی تعلق ندارد. دریافت اینکه تمنای مادر تابع شخص دیگری به نام پدر است، در دنیای به هم آمیخته آنها اخلال ایجاد می کند. ورود پدر حکم ممنوعیت از تمتع از وجود مادر را برای کودک پیدا می کند و اولین پایه های قانون منع زنا با محارم در ذهن کودک شکل می گیرد.
ممنوعیت تمتع از کالبد مادر در رابطه همامیخته مادر و فرزند، نتایج دیگری نیز دارد. کودک تمتع از کالبد خود را نیز ممنوع می کند که این ممنوعیت در تضاد با تمایلات استمناآمیز او قرار می گیرد.
کودک با آگاهی به اینکه قادر به برآوردن تمنای مادر نیست به این پرسش می رسد که چه چیزی در پدر نهفته است که خلا تمنای مادر را پر می کند. این پرسش اساسی او را به تفاوت میان زن و مرد هدایت کرده تمام افکار او را به خود مشغول می کند. این پرسش در واقع آگاهی به این اصل است که مادر، یعنی زن، فاقد آن چیزی است که پدر،یعنی مرد، دارای آن است.
اتفاق کلیدی در این مرحله، تمایل و کشش کودک به والد غیر همجنس است و همزمان احساس ترس و حسادت به والد همجنس. در پسرها این موقعیت عقده اودیپ و در دخترها عقده الکترا (عقده اودیپ زنانه) نامیده می شود و نقشی کلیدی در تکامل روانی – جنسی بازی می کند.

عقده اودیپ
این نام از تراژدی کلاسیک یونانی، اودیپ شاه، گرفته شده است. اودیپ پدرش را می کشد و ندانسته با مادرش ازدواج می کند و همبستر می شود. فروید از این نام برای بیان کشش جنسی پسر نسبت به مادرش همراه با احساس حسادت و ترس نسبت به پدرش استفاده کرده است. پسر به وجود مادرش به عنوان هدفی جنسی آگاه می شود و به خاطر این آگاهی، با پدرش تضاد پیدا می کند و او را به چشم رقیب می بیند. این تضاد از آنجا ناشی می شود که پدر با مادر می خوابد، او را می بوسد، در آغوش می گیرد و به گونه ای با او در ارتباط است که برای پسر ممکن نمی باشد.
پسر بچه از یک طرف به هیچ عنوان حاضر به تقسیم مادرش با کسی نیست و از طرف دیگر از قدرت و اقتدار پدر نیز می ترسد. این ترس مشخصا از این مساله ناشی می شود که پسر هراسان است که پدر قدرتمند او را به خاطر تمایلش نسبت به مادر اخته کند .
از طرف دیگر، پسر ممکن است برای از بین رفتن رقیب، آرزوی مرگ پدر را بکند که این آرزو باعث می شود احساس گناه بکند و خود را مستحق تنبیه بداند که این تنبیه، همان اخته شدن است.
برای برطرف شدن کشمکش بین تمایلات و احساس ترس و گناه، خود، از مکانیسم های دفاعی همانند سازی ، درون فکنی و سرکوب استفاده می کند. او تمایل به مادرش را سرکوب می کند و با درون افکنی خصوصیات اخلاقی پدرش با او همانند می شود (همانند سازی با متجاوز). بدین ترتیب، پسر احتمال خطر را از جانب او کاهش می دهد. اگر این مرحله با موفقیت طی گردد، پسر شبیه پدر می شود. همانندسازی و درون فکنی، نقشی اساسی در تکامل فراخود دارند.


عقده الکترا
آنچه دختر تجربه می کند با تجربه پسر متفاوت است. فروید، بیان می کند که دختر بر این باور است که اخته شده است (مثلا هنگام تولد) و مادر را مقصر این اتفاق می داند. دختر در ابتدا مادرش را هدف عشقی خود قرار می دهد اما بعد پدر جای مادر را می گیرد و هدف گرایش کودک می شود. این جابجایی به این دلیل اتفاق می افتد که دختر به خاطر تفاوتی که با پسر دارد، احساس کمبود می کند (Penis envy) و مادر را مسبب از دست دادن آلتش می داند.
دختر می داند که نمی تواند آلت پسرانه داشته باشد، اما به دنبال جایگزین می گردد. او می خواهد نوزادی داشته باشد تا آن کمبود را برطرف کند و به همین دلیل به سمت پدر می رود به این امید که پدر برایش نوزادی تهیه می کند. در این نقطه، "دختر به زن کوچکی تبدیل می شود." (فروید، 1925).
اینجا مشکلی پیش می آید. این که چگونه دختر با مادر همانند سازی می کند و ارزش ها و توانایی های او را به درون می کشد. در پسر، ترس اختگی است که باعث تکامل بخش اخلاقی شخصیت می شود و همانند سازی و درون فکنی وسیله ایست که پسر با آن از شدت وحشتش می کاهد. اما دختر، اصولا چنین وحشتی ندارد که مادر اخته اش کند. همانند سازی در دختر احتمالا به این دلیل رخ می دهد که دختر می ترسد که عشق مادر را از دست بدهد. این ترس نسبت به ترس اختگی، ضعیف تر است و به همین دلیل فروید ادعا می کند که همانند سازی دختر با مادر از همانند سازی پسر با پدر ضعیف تر است و در دختران، بخش اخلاقی (فراخود) به قدرت پسران نمی باشد.

تثبیت
موفقیت یا شکست در مواجهه با عقده اودیپ (الکترا)، هسته تکامل موفق یا ناموفق روانی است. اگر کودکی بتواند به خوبی این عقده را باز کند، می آموزد چگونه حسادتها و دشمنیهایش را کنترل کند و آماده می شود تا به مرحله دیگر برود.
تثبیت در مردان باعث می شود تا شخص نسبت به *** احساس گناه یا اضطراب داشته باشد، از اختگی بترسد و دارای شخصیت خودشیفته شود.
در زنان، فروید عقیده دارد که این مرحله به طور کامل طی نمی شود و همیشه ته نشینی از احساس حسادت و پایین تر بودن در شخصیت زن باقی می ماند. البته فروید هنگامی که نظریه اش را در مورد زنان ارایه کرد، بیان کرد که نسبت به این نظریه تردیدهایی دارد.
در هر حال چه در زنان و چه در مردان، برخورد نامناسب با این تضادها باعث بوجود آمدن وضعیتی می شود که بین دو قطب بی بند و باری جنسی و دوری از *** در حرکت است.

مرحله نهفتگی ( از سن 5 سالگی تا بلوغ)
این مرحله به دنبال دفع امیال و افکار جنسی کودک به ضمیر ناخودآگاه آغاز می شود. با رانده شدن توهمات و هیجانات جنسی به ناخودآگاه به کودک اجازه می دهد تا انرژیش را برای بدست آوردن سایر مهارتهای زندگی صرف کند. اینجا زمانی است که کودک می آموزد، خود را با محیط بیرون تطبیق می دهد، با فرهنگ می شود، عقاید و ارزش هایش را شکل می دهد، روابط دوستانه با هم جنسانش برقرار می کند، ورزش می کند و ....
در مرحله نهفتگی، تعادل بین نهاد، خود و فراخود بهتر از هر زمان دیگری در زندگی برقرار می باشد و به همین دلیل تعارضات خاصی پیش نمی آید که منجر به تثبیت و یا شکل گیری عقده ها شود.مشکلات رفتاری کودک در این مرحله نشان از آن دارد که او نتوانسته است مرحله نرینگی را به خوبی پشت سر بگذارد.
این مرحله، شبیه به آرامش قبل از طوفان است. طوفانی که بلوغ نام دارد که در آن لیبیدو دوباره بیدار می شود.

مرحله تناسلی (بلوغ به بعد)
در این مرحله مکان کامجویی، دستگاه تناسلی است که در جریان بلوغ کامل شده است. تضادها در این مرحله با جامعه بیشتر وابسته به نوع هنجارهای جامعه است. مثلا در جامعه ای خودارضایی گناهی نابخشودنی شمرده می شود و در جامعه ای دیگر، فعالیتی طبیعی و نرمال. در جایی به خاطر رابطه جنسی مجازات های سخت اعمال می شود و در جایی نداشتن این رابطه والدین را نسبت به سلامت فرزندشان نگران می کند. اما در هر حال، هر جامعه ای، به نحوی فعالیت جنسی در این مرحله را پذیرفته است.
در این مرحله هیچگونه تثبیتی رخ نمی دهد. طبق نظر فروید اگر افراد در این مرحله با مشکلاتی روبرو می شوند، به خاطر آسیب هایی است که در سه مرحله اول تکامل روانی- جنسی داشته اند. اشخاص با تثبیت های مراحل قبل پا به این مرحله می گذارند. مثلا کسی که به خاطر تمایلش به جنس مخالف در این مرحله، احساس نگرانی و گناه می کند، به این دلیل است که در باز کردن عقده اودیپ (الکترا) ناموفق بوده است (نکته جالب این است که در جوامعی، داشتن این احساس گناه و اضطراب، ستوده
می شود).
 

neda angel

کاربر بیش فعال
اول از همه خودم يه سوال برام پيش اومده در مرود صحنه هايي كه برام تكراري هستن

مطمئنا اكثر افراد اينجوري مي شن تو زندگيشون صحنه هايي رو مي بينن كه فكر مي كنن قبلا يه جا ديگه ديدن من خيلي اينجوري مي شم
مثلا بعضي صحنه ها دقيقا برام تكرار ميشن اين صحنه ها از كجا مي تونه سرچشمه گرفته باشه
از تو خواب يا يه عالم ديگه ؟؟؟؟؟!!!!!!!!
شما هم اينطوري مي شين يا نه ؟؟؟؟؟
نظرتون چيه ؟؟؟؟
كسي اطلاعاتي در اين مورد داره ؟؟؟؟؟؟؟​
راستش اینقدر مطالب رو طولانی نوشتید همه،که دیگه نتونستم کامل وقت بذارم همش رو بخونم. اما کلی که نگاه کردم منظور رو فهمیدم!آره این اتفاق جالبی هست و همه هم یه جورایی خودشون دلیلشو می دونستن!:smile:;)
 

s_leila

عضو جدید
سلام نازنینم در روانشناسی بهش می گن رویاهای صادقانه. و از نا خودآگاه شما سرچشمه می گیرد.
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
من یه جا خوندم که وقتی خدا بنده ها رو میافریده در یک زمان بوده که به قولی میگن با هم سرشته شدن و در زمان حال وقتی ما یه چیزی یا کسی رومیبینیم که احساس میکنیم ، احتمالا مربوط به همان موقع میشه .


اه میخواهم فریاد بلندی بکشم که صدایش به شما هم برسد .....
 

wwwmohamad

عضو جدید
به نظر من هیچ موضوع خاسی نیست از بدو تولد ضمیر ناخداگاه در حال ظبطه اگر موضوعاتی تکراریه چون مشابح اون مکان /اون عمل/احساس /اون زمان / حرکت / صحبت/شخص خاص و ...... را قبلا داشتید /دیدید تلوزیون عکس خیابانو...... ماننده العان که یه لحضه از ذهنم گذشت که تکراری بود
 

نارون آبي

عضو جدید
منم يه صحنه هايي رو تو خواب ميبينم كه بد توي بيداري بد از چند روز اتفاق مي افتد اما من فكر اين برگرده به ضمير ناخوداگاه انسان
از قبل همه چيز پيش بيني شده است و اتفاق خواهد افتاد يعني اين چيزي كه شما ديدي قرار اتفاق بيفتد اما شما از اون بي خبريد كه همون ضمير ناخودآگاه انسان است كه تمام پديده ها رو به
وجود مياره من فقط اينو ميدونم
 

sarvestan1987

عضو جدید
درودددد
من شبها که میخوابم روی خوابم تا حدودی میتونم کنترل داشته باشم یعنی هر موقع بخوام و مثلا اگه در حال دیدن خواب بدی باششم میتونم بیدار شم یا به دیدن کسانی که دوست دارم برم چون تو خواب میدونم خوابم حتی دزدی هم میکنم میگم"من خوابم اینکه گناه نیست"یا دیر میام خونه...
بنظرتون این دیگه چه نوعشه؟
 

N.F.H.H

عضو جدید
اگه تناسخ وقبول داشته باشین همه این مسائل حله!!!
من که قبولش دارم
 

mikoli

عضو جدید
سلام اول از همه ممنون به خاطر بحث هاي روانشناسي براي منم اتفاق افتاده كه بعضي صحنه هارو فكر ميكنم قبلا برام اتفاق افتاده
يه نظريهاي به نام نظريه سنخييت هست ميگه
روح هر فرد بعد از از بين رفتن جسمش توي جسم ديگهاي ميره
و روه چندين جسم رو تجربه ميكنه
ممكنه با يه فرد تو يه جسمه ديگه دوست بوديم الا وقتي اونو مي بينيم برامون هشنا به نظر برسه
ولي متاسفانه اطلاعاتم در اينباره كمه

دوستان اگه كسي درباره نظريه سنخيت اطلاعات داره مارو بي نسيب نذاره
 

مسافرکوچولو

عضو جدید
m@ys@m:::
اول از همه خودم يه سوال برام پيش اومده در مرود صحنه هايي كه برام تكراري هستن
مطمئنا اكثر افراد اينجوري مي شن تو زندگيشون صحنه هايي رو مي بينن كه فكر مي كنن قبلا يه جا ديگه ديدن من خيلي اينجوري مي شم
مثلا بعضي صحنه ها دقيقا برام تكرار ميشن اين صحنه ها از كجا مي تونه سرچشمه گرفته باشه
از تو خواب يا يه عالم ديگه ؟؟؟؟؟!!!!!!!!
شما هم اينطوري مي شين يا نه ؟؟؟؟؟
نظرتون چيه ؟؟؟؟
كسي اطلاعاتي در اين مورد داره ؟؟؟؟؟؟؟


============================

سلام

انسانها قبل ازاینکه برروی زمین زندگی کنند در عالمی بنام عالم زر بودند.....به گفته دکترفرهنگ این تصاویرتکراری از مکان یاشخص خواستی برگرفته ازحضورشمادراون مکان یادیدن اون شخص درعالم زر هست.

شادباشید.
 

ساحل مهتابي

عضو جدید
Manam jadidan b ye hesi az khodam iman avordam.inke age dar morede kasi az hamun avalin didar hese badi dashte basham ,un hes daqiqan bm sabet mishe !! Va un adame daqiqan bad az aab dar miad
 

belfi_mnm

عضو جدید
سلام به همه دوستان
من تازه عضوشدم :redface:
موضوع جالبی برای بحثه
منم چندین ساله که خیلی از خوابهام همونجوراتفاق می افته.خیلی ها می گن رویای صادقه هست
جالب اینجاست که خیلی خوابهام که خوابای خوبی نبود برام اتفاق می افتاد ومن هرروز نگران تر میشدم،اما امسال چندبارسعی کردم بعضی اتفاقا نیفته و کنترلش کردم
یه روز توهمون صحنه ای که خواب دیده بودم قرارگرفتم یکهو دونستم چه اتفاق بدی میخاد بیفته اول مکانمو وبعدمشغول به کاری که بودمو ترک کردم خداروشکر چندبار اون اتفاقا که میدونستم برام پیش نیومد

اما یه ماجرایی که خیلی ناراحت کننده بود برام اتفاق افتاد مرگ یکی از اشنایان که حتی وقتی به خانوادم گفتم از دستم ناراحت شدن وفکرکردن از خودم بافتم اما اتفاق افتاد وخانوادم به یادحرفم افتادن
برای خودمم خیلی سخت بود:w19::(
واقعاگاهی وحشت میکنم
 

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام به همه دوستان
من تازه عضوشدم :redface:
موضوع جالبی برای بحثه
منم چندین ساله که خیلی از خوابهام همونجوراتفاق می افته.خیلی ها می گن رویای صادقه هست
جالب اینجاست که خیلی خوابهام که خوابای خوبی نبود برام اتفاق می افتاد ومن هرروز نگران تر میشدم،اما امسال چندبارسعی کردم بعضی اتفاقا نیفته و کنترلش کردم
یه روز توهمون صحنه ای که خواب دیده بودم قرارگرفتم یکهو دونستم چه اتفاق بدی میخاد بیفته اول مکانمو وبعدمشغول به کاری که بودمو ترک کردم خداروشکر چندبار اون اتفاقا که میدونستم برام پیش نیومد

اما یه ماجرایی که خیلی ناراحت کننده بود برام اتفاق افتاد مرگ یکی از اشنایان که حتی وقتی به خانوادم گفتم از دستم ناراحت شدن وفکرکردن از خودم بافتم اما اتفاق افتاد وخانوادم به یادحرفم افتادن
برای خودمم خیلی سخت بود:w19::(
واقعاگاهی وحشت میکنم
سلام دوست خوبم.... خوش اومدین....
بله دقیقا رویای صادقه ست.... ولی برام خیلی جالبه که چقدر خوب و به موقع عکس العمل نشون می دادین.. چون نیاز به یه عکس العمل زود هنگام داره.. برای منم بارها پیش اومده... اما دقیقا توو اون حالات... تا بخوام به خودم بیام و یه تکونی بخورم.. عیناً برام اتفاق میفته.. نمی تونم عکس العملی از خودم نشون بدم... آفرین بهتون تبریک میگم.. که سرعت عملتون بالاست .. و بازم میشه روش کار کرد... دوستان هم می تونن بیان اینجا تجارب خودشون رو در اختیار ما بذارن.. و تمرین برای سرعت عمل در اینطور مواقع به سمت مثبت و خوب پیش بریم نه منفی....
شاد باشید دوست خوبم....:gol:
 
چرا هيچ كس نمي خواد مثل "هم" باشه در حالي كه ما اكثرا شخصيت هاي از نوع "هم" داريم با اين حال ازش متنفريم و مي پنداريم كه خوب نيست
آيا ما از خودمون فرار مي كنيم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



اگه قراربود من مثل شما باشم و شما مثل دیگری مطمئن باشید نیازی بوجود سه نفر نبود یک نفر کافی بود ولی هر انسان وجود مستقل به خودشو داره
واین تنفر و فرار کردن بحثش جداس که برمیگرده به فرافکنی
;)
 
اول از همه خودم يه سوال برام پيش اومده در مرود صحنه هايي كه برام تكراري هستن
مطمئنا اكثر افراد اينجوري مي شن تو زندگيشون صحنه هايي رو مي بينن كه فكر مي كنن قبلا يه جا ديگه ديدن من خيلي اينجوري مي شم
مثلا بعضي صحنه ها دقيقا برام تكرار ميشن اين صحنه ها از كجا مي تونه سرچشمه گرفته باشه
از تو خواب يا يه عالم ديگه ؟؟؟؟؟!!!!!!!!
شما هم اينطوري مي شين يا نه ؟؟؟؟؟
نظرتون چيه ؟؟؟؟
كسي اطلاعاتي در اين مورد داره ؟؟؟؟؟؟؟



این موضوع شدیدا به عالم مثل افلاطونی برمیگرده:w10:
 
شما مطمئني كه توي خواب ديدي ؟؟؟؟؟؟؟؟
شايد يه عالم ديگه بوده از كجا معلوم ؟؟!!!!!!!!!!!
آيا مي توين باور كني كه ما انسان ها اين دفعه ي دومي هست كه داريم زندگي مي كنيم ؟؟؟؟
يه دفعه ديگه هم زندگي كرديم ولي مقيد نبوديم يعني در اين كالبد نبوديم
ما به صورت روح بوديم و زندگيمونو اونطوري سپري كرديم
باورش برات سخته يا اسون ؟؟؟؟
تا حالا چيزي در موردش شنيده بودي ؟؟؟؟
كي از اين مطلب چيزي مي دونه ؟؟؟؟؟
عالم ذر



هم زیاد دراین مورد شنیدم هم خوندم
بحث واقعا جذابیه وقتی واردش بشی
 
سلام دوستان عزیز
راستش من باستان شناسی می خونم و الان دارم روی نقاشی های روی سفال کار می کنم. شخصا فکر می کنم بیشتر این نقاشی ها گذشته از نیاز و اعتقاد به خرافی بودن گذشتگان، از روی ناخودآگاه آنان سر زده و کشیده شده. حالا هم از بررسی های روانشناسی در این زمینه خیلی کمک گرفتم.
حالا اگر ممکنه و اطلاعاتی در این زمینه دارید به من هم کمک کنید.
ممنون



دوست عزیزم بهتون پیشنهاد میکنم تعبیر خواب زیگموند فروید رو بخونید تابیشتر در زمینه نیرو ناخودآگاه بدونید
 

ali.metal.eng

عضو جدید
ضمن تشکر از سوگل خانوم اگه امکان دارد بیایید روی موفقیت و ارمش روانی و.. بحث کنیم هرکدوم تو یه تاپیک
 

نغمه25

عضو جدید
ازنظرمن اگه ادم هوای دلشو داشته باشه که یه وقت ازش جا نمونه ذهنشم همراشه و ارامش همیشگی داره
 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فک میکنم : منوط ب اینه , اتفاقاتی ک اخیرا برامون داره می افته رو قبلا توی ذهنمون تصویر سازی کردیم و ب نوعی تبدیل شده ب ضمیر نا خودآگاهمون
حالا باید ب ذهن خودتون رجوع کنین ک آیا اتفاقاتی ک فک میکنین اونها قبلا براتون رخ داده ، ایا توی ذهنتون تصویر سازی ازش کردین یا نه


البته من در مورد عالم زر تحقیقی نکردم ک این مباحث رو ب عالم زر مرتبط کنم

سلام به همه دوستان
من تازه عضوشدم :redface:
موضوع جالبی برای بحثه
منم چندین ساله که خیلی از خوابهام همونجوراتفاق می افته.خیلی ها می گن رویای صادقه هست
جالب اینجاست که خیلی خوابهام که خوابای خوبی نبود برام اتفاق می افتاد ومن هرروز نگران تر میشدم،اما امسال چندبارسعی کردم بعضی اتفاقا نیفته و کنترلش کردم
یه روز توهمون صحنه ای که خواب دیده بودم قرارگرفتم یکهو دونستم چه اتفاق بدی میخاد بیفته اول مکانمو وبعدمشغول به کاری که بودمو ترک کردم خداروشکر چندبار اون اتفاقا که میدونستم برام پیش نیومد

اما یه ماجرایی که خیلی ناراحت کننده بود برام اتفاق افتاد مرگ یکی از اشنایان که حتی وقتی به خانوادم گفتم از دستم ناراحت شدن وفکرکردن از خودم بافتم اما اتفاق افتاد وخانوادم به یادحرفم افتادن
برای خودمم خیلی سخت بود:w19::(
واقعاگاهی وحشت میکنم
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
کمک در روانشناسی و تعبیر یک خواب عجیب

کمک در روانشناسی و تعبیر یک خواب عجیب

سلام
اگه یه نفر چندین بار خواب شخصی رو ببیند که او را نمی شناخت و تا بحال ندیده بود ولی بعد از 3 سال بیننده خواب در شهر دیگه ای که هرگز به اون شهر نرفته بود اون شخص رو در عالم واقعیت ببینه دلیلش چی می تونه باشه در ضمن بیننده خواب اکثر خواباش صادق هستند و حس ششم خوبی داره یعنی چند ساعت قبل از دیدن اون شخص و بدونه هیج دلیلی زمانی که داشته به شهر دیگه ای می رفته نا خود آگاه اسم و چند تا مشخصه از اون فرد از ذهنش میگذره و بعد از دیدن اون شخص خواباش مثل خاطره های واقعی یادش میفتاد البته بیننده خواب در زمان دیدن خواب ها اصلن خواباش براش مهم نبودن پیش خودش فکر کرده فقط خواب معمولین ولی وقتی اون شخص رو در عالم واقعیت دیده کم کم خواباش یادش اومدن
به نظر شما دلیل این خواب ها چی می تونه باشه ؟؟
سپاسگزارم
 
آخرین ویرایش:

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام
نمی دونم ربط داره یا نه اما :redface:
بعضی خوابها هستن مثل خواب شما که آدم حس میکنه شاید قراره یه اتفاقی بیافته!!
ولی من به تجربه ی خودم میگم. دقیقا چیزایی رو که تو خواب دیدم با لحظه لحظه های خوابم توی عالم واقعیت روبرو شدم اما بدون هیچ اتفاق خاصی !!؟؟
چند سال که گذشت دلایلش برام مشخص شد که چراباید خوابام تو عالم واقعیت اتفاق بیافتن !!!
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
سلام
نمی دونم ربط داره یا نه اما :redface:
بعضی خوابها هستن مثل خواب شما که آدم حس میکنه شاید قراره یه اتفاقی بیافته!!
ولی من به تجربه ی خودم میگم. دقیقا چیزایی رو که تو خواب دیدم با لحظه لحظه های خوابم توی عالم واقعیت روبرو شدم اما بدون هیچ اتفاق خاصی !!؟؟
چند سال که گذشت دلایلش برام مشخص شد که چراباید خوابام تو عالم واقعیت اتفاق بیافتن !!!
سلام
ممنونم
اگه اشکالی نداشته باشه میشه بگید دلایلش چی بوده ؟
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خواهش میکنم
راستش من یه موقع خیلی خوابای شبیه به هم و پیوسته میدیدم طوری که خیلی درگیرشون بودم
پی جواباشون خیلی گشتم اما نشد کسی برام تعبیر خاصی نکرد!!
اما بعدها (یعنی چند سال بعد) دیدم لازم بوده اون خوابارو ببینم چون ناخودآگاه تصمیم هایی رو گرفتم که اگه غیر اون بود مسیر زندگیم کلا عوض میشد. یعنی راه زندگیمو بهم نشون میداد.
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
اگه ب نظریه تناسخ اعتقاد داشته باشید قابل توضیحه

و نظرشخصی من اینه ک تعریف زمان برای روح ماندد تعریف زمان برای جسم نیست.یعنی روح میتونه در زمان(بعد چهارم) حرکت کنه همونطور ک جسم در بعدهای 3گانه حرکت میکنه. دلیل خوابهایی ک گاها میبینیم و ب اعتقاد من سفر روح در زمانه هم همینه
اما درباره اینکه دلیل خوابهای شما چی بوده و حامل چ پیامی واسه شماست نظری ندارم..
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
یه روانشناس خوب سراغ ندارید که در زمینه روانشناسی خواب تخصص داشته باشه ؟
کاربر بنام مارال آرچ جوابش دقیقا درست بود. یعنی : روح میتونه در زمان(بعد چهارم) حرکت کنه همونطور ک جسم در بعدهای 3گانه حرکت میکنه.
معنیش اینه که روح شما تو اون مورد خاص یکم جلو تر ها رو هم رصد میکرده و میدونسته شما به اون موقعیت خواهید رسید و توسط رویا یا خواب به شما خبرش رو داده بوده که بعدا شما اون فاصله رو طی کردین و به همان لحظه که اون آدم رو ملاقات کردید , رسیدید.
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
کاربر بنام مارال آرچ جوابش دقیقا درست بود. یعنی : روح میتونه در زمان(بعد چهارم) حرکت کنه همونطور ک جسم در بعدهای 3گانه حرکت میکنه.
معنیش اینه که روح شما تو اون مورد خاص یکم جلو تر ها رو هم رصد میکرده و میدونسته شما به اون موقعیت خواهید رسید و توسط رویا یا خواب به شما خبرش رو داده بوده که بعدا شما اون فاصله رو طی کردین و به همان لحظه که اون آدم رو ملاقات کردید , رسیدید.
ممنونم ولی من دنبال دلیلشم می خواهم بدونم چرا روح جلوتر میره دلیلش چیه ؟ و آیا همه اون اتفاقاتی که در مورد اون شخص دیده شده اتفاق خواهد افتاد ؟
 
سلام
اگه یه نفر چندین بار خواب شخصی رو ببیند که او را نمی شناخت و تا بحال ندیده بود ولی بعد از 3 سال بیننده خواب در شهر دیگه ای که هرگز به اون شهر نرفته بود اون شخص رو در عالم واقعیت ببینه دلیلش چی می تونه باشه در ضمن بیننده خواب اکثر خواباش صادق هستند و حس ششم خوبی داره یعنی چند ساعت قبل از دیدن اون شخص و بدونه هیج دلیلی زمانی که داشته به شهر دیگه ای می رفته نا خود آگاه اسم و چند تا مشخصه از اون فرد از ذهنش میگذره و بعد از دیدن اون شخص خواباش مثل خاطره های واقعی یادش میفتاد البته بیننده خواب در زمان دیدن خواب ها اصلن خواباش براش مهم نبودن پیش خودش فکر کرده فقط خواب معمولین ولی وقتی اون شخص رو در عالم واقعیت دیده کم کم خواباش یادش اومدن
به نظر شما دلیل این خواب ها چی می تونه باشه ؟؟
سپاسگزارم
سلام
من فکر می کنم ایشون تو خواب آینده رو نمی بینن بلکه به علت آشناپنداری یا "دژاوو" که دچارش هستند تصور می کنند که موقعیت ها رو از قبل دیده اند و چون یادشون نمیاد کجا دیدن مغزشون برای توجیه این مسئله اون رو به رویا یا حس ششم ربط میده. برای تست کردن این که واقعا آینده رو می بینن یا نه ازشون بخواین که به مدت یک یا چند ماه هر خوابی که می بینند یا هر تصویری که ادعا دارند با حس ششم دریافت می کنند رو یادداشت کنند و بعد می بینید که هیچکدومشون هرگز در واقعیت محقق نمی شه!
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا