بافت خاک

hadis66

عضو جدید
تعیین بافت خاک بوسیله مثلث جدید بافت خاک با همان مثلث بافت خاک شیرازی و بورسما :
در مثلث بافت خاک مشاهده می گردد که خاکها بطور کلی در 12 گروه قرار می گیرند که هر کدام محدوده ای را در داخل مثلث USDA در بر می گیرند. در واقع بی نهایت ترکیب خاک ممکن است وجود داشته باشد که همگی تحت عنوان یک نام اسم برده می شوند. مثلا خاکی با ترکیب 35 تا 55 درصد رس و 0 تا 20 درصد سیلت و 45 تا 65 درصد شن همگی بنام خاک Sandy Clay نامیده می شوند. از مشکلات دیگر مثلث USDA این است که نمی توان به لحاظ کلی مشخص کرد که متوسط اندازه ذرات خاک چقدر است. برای رفع این مشکل مثلث جدیدی توسط شیرازی و بورسما (Shirazi and Boersma) ارائه شده است که با داشتن درصد شن و سیلت و رس می توان متوسط اندازه ذرات خاک را بدست آورد. اساس بدست آوردن مثلث جدید بدین صورت است که برای تمام 66 نقطه مثلث بافت خاک USDA و مرز های 12 گانه داخل مثلث یک مختصات محاسبه شده است. که این مختصات عبارت است از میانگین هندسی اندازه ذرات و انحراف از معیار هندسی آن
حال اگر اعداد بدست آمده را در یک دستگاه مختصات نیمه لگاریتمی که محور افقی آن لگاریتمی و محور عمودی آن ساده باشد قرار دهیم شکلی مطابق زیر بدست می آید که مثلث جدید بافت خاک نام دارد


اکنون اگر مطابق با همان روش قبلی با داشتن مقادیر درصد رس، سیلت و شن نقطه مورد نظر را در داخل این مثلث مشخص کنیم، مختصات این نقطه روی محور های افقی و عمودی به ترتیب اندازه قطر ذرات خاک و انحراف از معیار آن خواهد بود.
در زیر قصد داریم نکاتی را پیرامون مثلث بافت خاک جدید، با توجه به شکل بالا ارائه کنیم
در این به اصطلاح مثلث، منحنی های q-b، z-q و b-z به ترتیب معرف فراوانی شن، سیلت و رس می باشند و زوایای z، q و b نیز مترادف گروههای رس، سیلت و شن می باشند که z دارای کمترین و b دارای بیشترین میانگین هندسی قطر می باشد.
 

soilman

عضو جدید
بافت خاک شیرازی؟

تا حالا نشنیده بودم؟یعنی یه ایرانی به همراه یه خارجی این مثلث معروف رو دادند؟
 

hadis66

عضو جدید
بافت خاک شیرازی؟

تا حالا نشنیده بودم؟یعنی یه ایرانی به همراه یه خارجی این مثلث معروف رو دادند؟
سلام
اره
من اینو از یکی از استیدم شنیده بودم و در اینترنتم اگه نگاهی بندازید هست
اگه اطلاعات بیشتری پیدا کردم بهتون میدم:)
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
بافت خاک

بافت خاکبافت خاک:
پخش جامد خاک مجموعه بسیار پیچیده أی از مواد معدنی و آلی بوده و ترتیب قرار گرفتن ذرات کمیت و کیفیت ویژگیهایی از قبیل تخلخل ، ساختمان و وزن مخصوص ظاهری خاک را تعیین می کند اندازه ذرات جامد در خاک از چند انگسترم تا چند دسی متر نوسان دارد.
مواد آلی خاک از بقایای جانوری و گیاهی در مراحل مختلف تجزیه و کون و فساد و میکرو ارگانیسم هائی که مسئول این تجزیه هستند مرکب است. مواد آلی تأثیر غیر قابل انکاری در خواص فیزیکی خاک داشته و فراوانی یا کمبود آن در نفوذ آب به خاک ظرفیت نگهداری رطوبت و کیفیت آب در خاک و ایجاد خاکدانه ها مؤثر است. از تجزیه مواد آلی ، ترکیبات حاصل می شوند که مانند ملاتی ذرات خاک را به یکدیگر می چسبانند. برخی از اجزاء متشکله مواد آلی لیگنن ، سلولز، چربیها و انواع مومها نباتی تجزیه شده و به تدریج که برخی تجزیه پذیر به عناصر ساده‌أی تبدیل می شوند اجزاء دیگر مواد آلی که به سهولت تجزیه پذیر نیستند در خاک تراکم حاصل می نمایند این مواد از نظر ازت و پروتئین بسیار فقیر بوده و شاید همین کمبود دلیلی بر مقاومت آن است مقدار هوموس در خاک بین 1/. تا 5 درصد متغیر است و به رغم اندازه های گوناگونی که دارد یک کلوئید محسوب می شود( صفحه 1 فیزیک خاک).





نیروی جاذبه بین ذرات خاک:
انواع مختلفی از نیروها در حد فاصل بین ذرات خاک یا سطوح ذرات رسی اعمال می شود. به عبارت دیگر منشاء این نیروها متفاوت است ولی همة آنها الکتریکی است قویترین این نیروها، نیروی یونی یا کوکب می باشد که بین دو اتم با بار الکتریکی
متفاوت به وجود می‌آید این نیرو با عکس العمل مجذور فاصله بین دو اتم کاهش می یابد و ما قوا اتم ها از شبکه در تبلور است.
نیروی جاذبه بین ملکولهائی که از نظر الکتریکی خنثی است ، با نیروی Vandedwaal و London که به اختصار (V-L) نامیده می شود مشخص می گردد. این ملکول‌ها دو قطبی نبوده لذا مقداری نیروی جاذبه تابع بار الکتریکی آنها نیست این نیرو با توان هفتم فاصله بین دو ملکولی نسبت معکوس دارد و دامنه نفوذ آن فوق العاده کوچک می باشد بدیهی است این نکته را باید به خاطر داشت که گر چه ملکول هایی که نیروی (V-L) در آ“ها مؤثر است ذاتاً دو قطبی نمی باشند ولی حرکت سریع الکترون ها سبب می شود که در توجیه خاصی از ملکول ها ، یک حالت دو قطبی موقتی به وجود آید. چنین محاسبه شده است که از فاصله بیش از صد انگسترم ، یک اتم نمی تواند اتم دیگری را دو قطبی کند (ص 59 روابط آب و خاک).

تجزیه مکانیکی خاک:
منظور از تجزیه مکانیکی خاک تفکیک ذرات خاک از روی وزن آنهاست و بدین منظور تا حصول نتیجه نهایی، مراحلی باید طی شود. از مرحله اول توده خاک کوبیده می شود تا
بتوان آن را از الک هائی عبور داد جداسازی کلیه ذراتی که قطر آنها از 74 میلی متر بزرگتر با یک ردیف الک امکان پذیر می باشد.
برای ذرات کوچک تز ار 74% میلی متر به روشی که در آن سرعت ترتیب ذرات در آب اندازه گیری می شود اساس این روش ، استفاده از قانون استوکز است که بعداً شرح داده خواهد شد. با این روش ، مقدار ذرات شن و سلیت در نمونه خاک تعیین می شوند ولی برای تعیین ذرات رسی که اغلب کلوتیدی بوده و قطر آن کمتر از 0002/0 میلیمتر
است لازم است که چند هفته‌أی در یک درجه حرارت ثابت ، آزمایش ترشیب و ته نشینی ذرات ادامه یابد تا ذرات رس نیز ته نشین شوند. چون این امر از نظر عملی دشوار و بی مورد است لذا برای تسریع در ته نشینی از سانترفیوژ استفاده می کنیم. (ص12 کتاب فیزیک خاک)

قانون استوکز:
اگر مقداری خاک را در استوانه پر از آب رها سازیم ذرات خاک بسته به شکل و اندازه أی که دارند شروع به ته نشینی می کنند. استوکز (0850) Stokes فیزیکدان انگلیسی برای چنین پدیده‌أی معادله‌أی یافته است که در تعیین بافت خاک مورد استفاده قرار می‌گیرد.
اگر یک ذره کروی جامد به شعاع r وزن مخصوصی p و جرم m را در مایعی که در حال سقوط است در نظر بگیریم نیروی ثقل که بر آن اعمال می شود عبارتست از:


F1 = mg = ( r p ) g



که در آن g شتاب ثقل است. این نیروی رو به پایین با نیروی دیگری که مساوی وزن آب جابجا شده است ، در مصاف بوده و می‌خواهد مانع افتادن ذره به سطوح پایین تر شود.
معادله استوکز:
این نیرو عبارتست از F2 = - ( r p f)g
که در فرمول فوق pf وزن مخصوص مایع یا آب است.
از طرفی چون ذره در حرکت است پس نیروئی مناسب با سرعت ذره نیز مقاومتی در برابر سقوط آزاد آن ایجاد می‌کند تا مقدار آن از رابطه ذیل محاسبه شود.
F3 = - 6 r n V
در این معادله V سرعت یکنواخت ذره و n گرانروی مایع است پس از حصوص سرعت یکنواخت ، شتابی در کار نبوده و نتیجه این نیروها بر روی هم مساوی صفر می‌شود.

پس f2 + f2 + f3 = 0

و یا r (p-p f) g – 6 r n V =02
3
3
اگر از رابطه فوق سرعت V را پیدا کنیم نتیجه ذیل عبارت خواهد بود
V= - ( p – p f)

معادله فوق نیز از خاکشناسی تیتیر مرد استفاده قرار می گیرد لذا این معادله نیز به نام استوکز نامیده می شود ( صفحه 13 فیزیک خاک).


محدودیت های مورد نظر در کاربرد معادله استوکز
الف): ذرات بایستی کروی و سخت و جامد باشند ذرات غیر کروی با سرعت کمتر یا بیشتر از ذرات کروی سقوط می کنند ذرات غیر کلوئیدی از قبیل شن و سلیت شکل کم و بیش کروی دارند ولی ذرات کلوئیدی بویژه رس ها پولک مانند بوده و نسبت به ذرات کروی با وزن مشابه ، کندتر ته نشین می‌شوند.
ب): اندازه ذرات نسبت به اندازة ملکول های مایع بایستی بزرگ باشند تا بتوان محیط را یک محیط همگن تلقی کرد. به عبارت دیگر ذرات نباید بعد از خود حرکت براوانی که از ویژگیهای کلوئید هاست نشان دهند. معمولاً ذرات کوچکتر از 002/0 میلی متر این پدیده
را ظاهرمی سازند و در نتیجه با معداله استوکز می توان فراوانی ذرات را از Sandvery fine تا Co arseclay تعیین کرد.
ج): سقوط ذرات بایستی آزاد باشد و در این سقوط ، ذرات مزاحم یکدیگر نگردیده و ذرات بزرگتر مانند قیمی ذرات کوچکتر را با خود انتقال ندهند. اگر غلظت ذرات در حدود 3 تا 5 درصد بوده و قطر استوانه محتوی مایع اقلا ده برابر بزرگترین ذره خاک باشد امکان سقوط ازاد تأمین خواهد بود. (صفحه 14 فیزیک خاک)

ترکیب مکانیکی خاک:
منظور از ترکیب مکانیکی خاک ، چگونگی کمی و کیفی ذرات آلی و معدنی در خاک می باشد.


معمولاً مواد بزرگتر از دو سانتی متر به سنگ Ston موسوم بوده و قطعاتی که قطر آنها بین دو سانتی متر و دو میلی متر نوسان می نماید سنگ ریزه ( Gdavel) نامیده می شود اصطلاح خاک نرم Fine Earth نیز به ذرات کوچک تر از هر میلی اطلاق می شود.
تجزیه های فیزیکی و شیمیایی که در خاک شناسی متداول است بر روی خاک نرم صورت می گیرد اجزا متشکله خاک نرم رس ( Clay) سیلت (Silt) و شن ( Sand) می باشد.
شکل ذرات شن Sand و سیلت معمولاً کروی یا مکعبی بوده و در واقع کانی هایی هستند که پس از تبلور سنگهای مختلفی را بودجود آورده اند ذرات رسی Clay به ندرت شکل کروی داشته و اغلب پولک مانند می باشند بعضی از کوچکترین ذرات خاک نیز شکل مشخصی ندارند (صفحه 30 کتاب روابط آب و خاک).
رس های خاک:
واژة رس یا Clay برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد ولی آنچه در خاکشناسی مورد نظر است ذارتی هستند که قطر یا اندازه آنها از دو هزارم میلی متر کوچکتر است این ذرات شامل بلورهای مطبق آلومینیوسیلیک ، اکسیدهای آهن و آلومینیوم و سیلیسیم و همچنین هر ذره از کانی های دیگر که واجد شرایط ابعاد باشد می شود.
بخش اعظم خاک رس خاک به حالت کلوئیدی است و به همین جهت از یک سطح ویژه قابل توجه برخوردار است حد بین رس کلوئیدی و رس غیر کلوئیدی تصنعی بوده و به طور دلخواه در 0002/0 میلی متر قرار دارد. ذرات کلوئیدی که در حالت تعلیق می باشند از خود حرکت Brownian ظاهری می سازند بدین معنی که ملکولهای محیط تعلیق ذرات را از این سو به آن سو می رانند در مورد ذرات بزرگترین ضربات ملکولها در جهات مختلف ، همدیگر را دفع می کنند و جسم یا ذره در حالت سکون باقی می ماند
(صفحه 37 کتاب روابط آب و خاک)

ساختمان خاک ( Soilstructure)
منظور از ساختمان خاک ، ترتیب قرار گرفتن ، توجیه و سازمان ذرات شن و سیلت و رس در خاک می باشد گاهی این اصطلاح برای تعریف شکل هندسی خلل و خرج خاک نیز استفاده می شود و چون ترتیب قرار گرفتن ذرات به نحوی است که به آسانی نمی توان آنرا با شکل هندسی معینی مشخص کرد ، لذا روش مستقیمی برای اندازه‌گیری ساختمان خاکموجود نیست و مفهوم ساختمان خاک بیشتر جنبة کیفی دارد روشهای متداول برای مشخص کردن خاک نیز در واقع روشهای غیر مستقیمی هستند که خواصی از خاک را که تابع ساختمان خاک است اندازه گیری می‌کنند.
به طور کلی سه نوع ساختمان امکان پذیر است اول ساختمان تک دانه‌أی که در آن ذرات خاک هیچ ارتباط و پیوستگی با هم ندارند. دوم ساختمان توده‌أی یا حجیم که در آن ذرات خاک به هم پیوسته و تودة بزرگ و یکپارچه أی را تشکیل می دهند . سوم ساختمان خاکدانه‌أی که حد واسط بین دو نوع ساختمان فوق الذکر بوده و از الحاظ کشاورزی فوق العاده مطلق می باشد. ( ص 47 روابط خاک و آب).

عوامل پایداری ساختمان خاک:
پایداری ساختمان خاک خصوصاً خاکدانه ها به عوامل چندی بستگی دارد که به شرح زیر است:
1ـ نیروی Gohesio ـ این نیرو از بار منفی ذرات رسی مشتق می‌شود و در نتیجه هنگامی جالب توجه است که ذرات از سطح ویژه بزرگی برخوردار بوده و این سطوح در تماس
باشند بنابراین تاثیر جذب ملکولی در خاک خشک حداکثر و در خاک مربوط حداقل خواهد بود.
2ـ نیروی Adhesion ـ برای اینکه بتواند ذرات خاک را به هم بپیوندد به آب و هوا هر دو نیاز است هر چه هلال حد و فاصل آب و هوا داری انحنای بیشتر باشد کشش سطحی در واحد سطح افزایش می یابد از طرفی با ازدیاد رطوبت در خاک ، سطح تماس آب با ذرات خاک بیشتر می‌شود ولی کاهش کشش سطحی در واحد سطح چندان چشمگیر نمی باشد بدین جهت در خاک خشک و اشباع تاثیر نیروی Adhesion کمترین و در حالت مرطوب بیشترین خواهد بود ضمناً بایستی توجه داشت که ساختمان خاک هنگامی تشکیل می شود که مقدار نیروی Gohesion از Adhesion بزرگتر است. (ص 48 کتاب روابط خاک و آب)
3 ـ کانی های رس:
رس ها به عنوان ملتی ذرات خاک را به هم متصل می کنند و از طرفی در اثر انقباض و انبساط تودة خاک را به قطعات کوچک تر تبدیل می نمایند معمولاً پیوسته‌أی از کانی های رسی دور ذرات خاک را احاطه کرده و خاکدانه هایی به وجود می‌اورد که پایدار بوده و در طبقه بندی خاک ها نیز مورد استفاده قرار می گیرد مثلاً در خاک های لاتوسول یالا تریتی ، پیوسته رسی مشاهده نمی شود نوع یون های تبادلی نیز اهمیت داشته و کلیسم ، منیزیم و پتالیم موجب بهبود وضع ساختمان خاک وهیدروژن و سدیم تخریب انرا فراهم می سازند.
4 ـ مواد آلی ـ مواد الی هنگامی در تشکیل خاکدانه موثر است که فعال باشد و فعالیت آن از موجودات زنده خاک سرچشمه گیرد. از طرفی ریشه گیاهان با تشریح ترکیبات ژلاتینی ذرات را به هم پیوند می دهد رشد وتوسعه ریشه گیاهان نیز سبب متلاشی شدن توده
خاک و ایجاد خاکدانه می گردد ترکیبات آلی نیز بسته به نوع خود می توانند در خاکدانه بند و تثبیت آن موثر واقع شوند اخیراً بعضی از این ترکیبات برای تثبیت خاک Soilconditioning استفاده می شود و این ترکیبات در حقیقت یک رشته طولانی از حلقه کربن است که جذب سطحی ذرات رس گردیده و مانند تسبیحی ذرات خاک را به یکدیگر متصل می سازد (ص 48 کتاب روابط خاک و آب).

هوا:
هوا از نظر فیزیکی به دو طریق در ساختمان خاک موثر است یکی اینکه تولید کشش سطحی می نماید و دیگر اینکه هنگام مرطوب شدن خاک خشک ، مقداری هوای محبوس در خاک حاصل می شود که اگر راه گریزی نداشته باشد به متلاشی شدن تودة خاک منجر می گردد.
از نظر شیمیایی وجود هوا رسوب کلوئیدهای آهن و آلومینیوم را تسهیل کرده و توام با گاز کربنیک هوای خاک موجبات حلالیت کلسیم و سایر یون های موثر در دانه بندی خاک را فراهم می سازد از نظر بیولوژیکی نیز هوا برای تنفس ریشه ها و موجودات زنده ضروری است و اگر خاکی به مدت طولانی غرقاب شود ساختمان آن تخریب حاصل کرده ، سیر قهقرائی می پیماید. در شرایط بی هوایی ترکیبات آلی که مانند ملاتی ذرات خاک را به هم وصل می کند، تشکیل نمی شود و آنچه که موجودات تجزیه می یابد به طور کلی ، ساختمان خاک در انتقال و جذب و هدایت آب ، نقش مهمتری از بافت خاک را داشته و در بعضی اراضی ، ایجاد درز و ترک در خاک سبب می شود که بخش عمده آب آبیاری از ایم معابر عبور نموده و مورد استفاده گیاه قرار نگیرد. (ص 49 کتاب اصول روابط خاک)

مواد آلی خاک:
مواد آلی خاک بالنفسه یک کیفیت قابل مطالعه در روابط آب و خاک نیست ولی چون جزء لاینفک هر خاک بوده و خواص فیزیکی و شیمیایی آن را تا حد قابل توجهی تغییر می دهد لذا بحث دربارة آن ضروری به نظر می رسد.
کلیه اجسام الی در خاک ، زنده یا مرده ، تازه تا کهنه ، ساده یا پیچیده و مرکب ، مواد الی خاک را تشکیل می دهند. مواد آلی خاک شامل بقایای گیاهی و حیوانی در مراحل مختلف تجزیه ، هوموس ، میکرب ها و هر ترکیب آلی دیگری می باشد.
در تعریف مواد آلی حیوانات منظور نمی گردند ولی باکتریها ، قارچها و سایر میکرب ها به علت اینکه جداسازی آنها از سایر مواد آلی تقریباً غیر ممکن است جزو مواد آلی محسوب می شوند.
مواد آلی خاک در حد نهایی می توان به هوموس و سایر بقایا ، طبقه بندی کرد. منظور از بقایا ، انساج مرده گیاهی و حیوانی و مدفوعات حیوانی در مراحل مختلف فساد و تجزیه است. هوموس نیز ماده آلی سیاه رنگی است که خواص فیزیکی و شیمیایی معینی داشته و شدت تجزیه آن مانند بقایا نیست. اگر چه انواع متفاوتی از هوموس بسته به نوع آب و هوا وگیاهان در خاک تشکیل می شود. (ص 49 کتاب آب و خاک).


منابع و مآخذ:

کتاب های:
1ـ فیزیک خاک دکتر محمد بای بوردی
2ـ روابط آب و خاک دکرت محمد بای بوردی

فرزين نجفي پور
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
Grafting and budding are means of propagation not previously described. They are propagative methods for most fruit tree varieties and for ornamental woody plants that do not come true from seed and the cuttings of which do not take root easily.
A grafted tree consists of two parts, scion and stock. The scion is cut from a twig of the variety sought to develop, and it is from the scion that the stem of the plant is to be developed. The stock is the part from which the root system is to be developed. It is usually of the same or a closely related variety. A cross cut through the trunk of a tree would reveal various layers, one of which, the cambium, is the thin layer of cells between the wood and bark from which new tissues grow. The union of stock and scion must bring the cambium of each together until the two parts have united in growth.
In budding, a single bud is used instead of a scion, and it is done during the growing season, whereas grafting usually is undertaken with dormant scions, in the spring or winter.
An ideal stock would be adaptable to climate conditions in which it will grow, as hardy as the variety grafted onto it, insect and disease resistant, reasonable in cost, and capable of easy propagation.
Wood for the scion usually is of one season's growth, usually taken from bearing trees, and the best of such wood is twigs that have grown vigorously a foot or more in the last season, although well matured, but shorter twigs frequently are used with success. Scion wood should not be cut when it is frozen. It is generally cut after the leaves have fallen in late fall or winter, and if it is not to be used at once it should be packed in moistened spagnum moss or sand and kept in a cool place.
The names of grafts usually indicate the position on the stock at which the union is effected. Root grafts are made on mature root tissue, stem grafts high on the stem, crown grafts on the stem near the ground, and top grafts on the branches. They are further classified according to the technique used in making the union, such as whip graft, cleft graft, splice graft, veneer graft, and bark graft.
If stock and scion are almost similar in size, the whip graft is especially useful. Assume that a 3-inch piece of root is used as the stock and a scion 3 to 8 inches long is selected. Holding a thin-bladed, sharp grafting knife diagonally to the stock, cut the lower end of the scion on an angle with one stroke, leaving a flat, oval surface between 1 and 2 inches long. About a quarter of the way from the tip of the cut slice a cleft in the cut surface, leaving a thin tongue.
Cut the upper end of the stock the same way and fit them together, making sure that the cambium layers of the two are together on one side at least. They then are tied together with light twine dipped in melted grafting wax, drained, and cooled. Tie the two pieces together firmly but not so tightly that the twine cuts the bark. When the winding has been completed the twine may be broken off and will stay in place without being tied. Do not use twine so durable that it will not decay in time to avoid constriction of the graft after growth starts. A light tape bandage may be used instead of twine.
The grafts then should be bundled in boxes of moist spagnum moss or sand and stored in a cool place with a constant temperature of just above 40 degrees. Examine them from time to time for mold, and, if it appears, unpack them and expose them to the air for a while before returning them to clean, drier packing. Presently, a callus, consisting of a spongy growth, will be seen to form along the edges of the juncture.
As soon as the ground can be worked, in early spring, the graft should be planted, while still dormant, putting the whole union and all of the scion except the top bud under ground. Plant in rich, well-drained soil, packing it firmly around the roots. Keep the planting clear of weeds and when lateral shoots develop pinch them out, without disturbing the main stem leaves, to throw all growth into the terminal bud until the main stem attains a height of about 30 inches.
When the stock is larger than the scion the cleft graft frequently is used, carrying out the operation usually while both are still dormant, in late winter or early spring.
The stock is cut off and a cleft notched in the surface, a slender, V-shaped cut of the sort a broad chisel would leave. The tool is held in to keep the lips apart. The scion usually is long enough to carry three buds. The lower end is cut to a flat point, the tool removed from the notch in the stock, and the scion inserted in its place. When the tool is removed from the cleft in the stock its sides are free to press against the scion where the cambium layers meet. If the stock is sufficiently thick, a scion may be set at either edge of the cleft, creating two chances for a good union. The pressure of the stock cleft should be sufficient to hold the scions without tying but all cut surfaces should be covered with grafting wax. If both scions take, one should be removed within a year or two. Bark grafts should be done in the spring, after the sap rises to allow the bark to be separated easily from the wood, but while the scions are still dormant. Stocks should be larger than scions. The stock is cut off and from its edge a downward cut about 1 1/2 inches long is made in the bark. The lower end of the scion is fashioned into a shoulder, halfway through the thickness and then down to the tip, so that the two cut surfaces in the scion form a right angle. The prepared end of the scion is then slipped under the bark, wrapped with twine, and sealed with grafting wax to keep the air out.
Grafts of evergreens and some deciduous trees for landscape usually do not succeed outdoors because of slow union. Most evergreen grafting must be done in specially equipped greenhouses and is not an undertaking for unskilled gardeners. One of the most frequently used evergreen grafts is the veneer graft, with the junction made in the stem of the stock just above the surface of the soil in which the plant stands. A narrow wedge is sliced down the stem about an inch long. The lower end of the scion is trimmed to fit this slot. After the scion is inserted, the union is bound with twine dipped in grafting wax, but no other wax is poured over the juncture. The grafted plant must be kept free of fluctuating temperatures, and a night temperature of about 6o degrees should be maintained.
Budding is an inexpensive propagative method for various deciduous plants, with only one bud being used for the scion instead of 3 or more as is usually the case of the grafted scion. Buds are taken from wood of the current season which has grown to the point at which the middle portion of the bud stick is fully developed. Buds should be cut at the time they are to be used. The best time for this method of propagation is the latter part of the summer, after the buds have matured sufficiently and the stocks have achieved active growth to facilitate peeling of the bark.
Shield budding is the most popular form of this propagative method. A shield consisting of a portion of the bark and a thin layer of wood carrying the bud is sliced from the twig. A T-shaped incision is made in the bark of the stock, bark peeled back slightly along the edges of the cut, and the shield is slipped beneath the lips of the cut bark. Gauze dipped into melted paraffin may be wrapped around the union to tape it in place. Shade is helpful in such an undertaking and it is wise to make the incision on the north side of the stock, away from the prevailing direction of the sun.
Budding—(A) The bud is cut. (B) A T-shaped cut is made in the stock, and (C) the bark loosened and peeled back slightly. (D) The bud is then inserted in the opening and (E) the union wrapped firmly.
Leave the wrapping on the juncture until the tissues have started growing together, but remove it before it constricts the stock. It is easy to identify buds which "take." They are fresh and fat. When growth starts the next spring tops of stocks should be removed with a diagonal cut so that new growth will develop soon.
Correct use of essential fertilizers
In applying fertilizer to plantings of shrubs and trees, the gardener must guard against overstimulation and untimely stimulation. His goal in fertilization is the promotion of a steady growth throughout an extended season. By fertilizing too late in the fall he makes for growth that does not mature before the onset of freezing weather; unripened wood is particularly susceptible to injuries from cold, and even matured wood may be killed by a freeze if growth is in progress. Overstimulating may produce a vigorous soft growth, more susceptible to some diseases than ordinary growth.​
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
 

Similar threads

بالا