بازاریابی دیجیتال

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
شما در كدام سطح از بازاریابی دیجیتال قرار داريد؟

مترجم:نفیسه هاشم خانی
منبع: Strategy Business
مشخصه‌ «مشتری‌مداری» در شرکت شما برای آشکار کردن قابلیت‌هایی که برای موفقیت در رسانه‌های دیجیتال به آنها نیاز دارید به کار می‌رود و اینکه آیا شما در این حوزه اساسی بازاریابی در چه سطحی قرار دارید.


http://www.www.www.iran-eng.ir/News/2842/30-01.jpg
اگر شما مدیر ارشد بازاریابی در یک شرکت مشتری‌محور هستید؛ برای مثال یک تولید‌کننده مواد‌غذایی، احتمالا نحوه تلاش‌های شما برای دستیابی به مشتریان بیشتر که سال‌های متمادی از آن استفاده می‌کردید امروزه بیش از هروقت دیگر برای شما مورد سوال قرار گرفته است؛ چراکه درسال‌های اخیر رسانه‌های دیجیتال باعث تغییرات عمده‌ای در شیوه تبلیغات و بازاریابی شده‌اند و از طریق شبکه‌های اجتماعی، زیرساخت‌های پهنای‌باند و در اختیارگذاردن روش‌های جدید جمع‌آوری داده به‌صورت آنلاین باعث تغییر اساسی در نحوه‌ ارتباط میان شركت‌ها و مشتریانشان شده‌ است. اما در این میان تنها تعداد کمی از مدیران بازاریابی توانسته‌اند شیوه‌های بازاریابی خود را کاملا منطبق بر روند جدید نمایند و بیشتر کمپانی‌ها فاقد ظرفیت‌های لازم برای بازاریابی دیجیتال باهدف دستیابی به تعامل کامل با مشتریان هستند.
مفهوم «مشتری‌مداری» به عنوان معیاری برای توصیف جهت‌گیری جدید بازاریابی بااستفاده از رسانه‌های دیجیتال مطرح شده‌است، در این جهت‌گیری جدید اولین مرحله برای تعامل با بازار دیگر محصول، توسعه تجارت یا کمپین تبلیغاتی نیست، بلکه انتقال تجربیات مشتریان از فردی به فرد دیگر و از طریق رسانه‌های دیجیتال، سرآغاز این تعامل است. مصرف‌کنندگان با یکدیگر و با کمپانی‌ قبل، بعد و درطی خرید محصول در تعامل هستند.
این روند نیازمند سطح بالایی از یکپارچگی در سازمان، توانایی گردآوری منابع متعدد از مفاهیم، منابع داده، ظرفیت‌ها، خط تولید و بهبود دائمی ظرفیت آنلاین است. این یکپارچگی نیازمند استفاده از تجربیات مصرف‌کنندگان در ایجاد یک لینک بازاریابی دیجیتال قوی بین فروش از طریق فروشگاه‌های فیزیکی و ازطریق تجارت الکترونیک است.
برای مثال نایک سرمایه‌گذاری سنگینی در زمینه ایجاد رسانه‌های دیجیتال و حمایت از رسانه‌های موجود برای ارتباط بامشتریان (مانند فیس‌بوک) کرده است. درسایت نایک، مشتریان می‌توانند دائما مجموعه‌ای از نرم‌افزارها و خدماتی که توسط تولید کنندگان کفش و لباس ارائه شده را بیابند، همچنین می‌توانند به لینک‌های موجود در صفحات فیس‌بوک دست یابند و عکس‌هایی را که توسط دیگر مصرف‌کنندگان محصولات نایک قراد داده‌شده مشاهده کنند. در این سایت همه‌چیز در هماهنگی کامل طراحی شده و از این طریق این ذهنیت را که نایک پشتیبان ورزشکاران تازه‌کار است تقویت می‌کند و چون نایک این گروه را به‌عنوان جامعه هدف خود در ارائه محصولات در نظر گرفته، این روش در افزایش میزان فروش آن موثر است. نایک در روند توسعه استراتژی رسانه دیجیتال خود سرمایه‌گذاری برای تبلیغات در رسانه‌های جمعی را به‌گونه چشمگیری کاهش داده و با تمرکز بر سرمایه‌گذاری برای ایجاد رسانه‌های شخصی خود توانسته میزان تاثیرگذاری این برند را به‌طور موثر افزایش دهد.
اما کمپانی شما کجای این مسیر قرار دارد و چه ظرفیت‌هایی نیاز دارد تا بتواند به‌گونه‌ای موثر در این حوزه به رقابت بپردازد؟
یک بررسی مبتنی بر وب با نام «ارزیابی میزان مشتری‌محوری دیجیتال1» موجود است که اخیرا توسط Booz & Company ارائه شده و هدف آن پاسخگویی به این سوال است. این طرح بر ارتباط بین مصرف‌کنندگان محصول و مصرف‌کنندگان بالقوه تمرکز دارد و بر امکانات(یا کمبود امکانات) شرکت‌ها برای اینکه بتوانند در تمام روند خرید، با مشتریان از طریق آنلاین در تعامل باشند.
تکمیل این طرح تنها 10 تا 15 دقیقه طول می‌کشد و به طرح سوالاتی درمورد شیوه‌های جاری شرکت شما در زمینه رسانه‌های اجتماعی، تجزیه‌و تحلیل داده‌ها و تجارت الکترونیک می‌پردازد و اقدام به سنجش میزان ظرفیت شما برای به کارگیری شیوه‌های دیگر در این زمینه که ممکن است از آنها بی‌اطلاع باشید، می‌کند. سپس براساس پاسخ‌های شما و پاسخ سایر کسب‌و‌کارها به این اطلاعات (البته خود پاسخ‌ها خصوصی باقی می‌ماند)، شما را در یکی از این چهار گروه زیر دسته‌بندی می‌کند:
سطح پیشتاز: گروهی کوچک اما درحال توسعه از کمپانی‌ها هستند، مثل نایک، اپل، باربری، ال.ال.بین، کوکاکولا، که دارای دوظرفیت اصلی لازم در بقای حضور آنلاین هستند: یکی بینش و قدرت تجزیه‌و‌تحلیل و دیگری فعال‌سازی سیستم رسانه دیجیتال.
سطح پژوهشگر: گروهی که تنها درحوزه تشخیص بینش‌های مصرف‌کنندگان و تجزیه‌و‌تحلیل مهارت دارند، برای مثال برخی از آنها قادر به ارائه فرم‌های پیچیده‌ای از تقسیم‌بندی بازار براساس دیدگاه‌های عمیق از روش خرید مردم هستند، اما هنوز نتوانسته‌اند این دیدگاه‌ها و تحلیل‌ها را به فعالیتی سودمند تبدیل کنند.
سطح پیشگام: که حضوری قوی و تثبیت‌شده در حوزه رسانه‌های دیجیتال دارند و اشکالی پایدار از تجارت الکترونیک را ارائه می‌دهند مانند انواع سایت‌ها و خدمات از طریق موبایل اما فعالیت‌های آن‌ به‌اندازه کافی مشتری‌محور نیست و آنها الگوهای خرید مشتریان را مبنای فعالیت‌های دیجیتال خود قرار نداده‌اند و درعمل نمی‌توانند مشتریان‌را آن‌گونه که باید درگیر کنند.
سطح تازه‌کار: که به‌سرعت در حال به‌کارگیری شیوه‌های بازاریابی دیجیتال هستند و در بسیاری از موارد درحال بررسی این هستند که کدام‌یک از ابعاد رسانه‌های دیجیتال می‌تواند به نفع کسب‌و‌کار آنها باشد.
در ماه اول از ارائه این ارزیابی آنلاین، نتایج به دست آمده مبنی بر این بود که اگرچه یک الگوی خاص برای مدیریت دیجیتال کسب‌و‌کارها موجود نیست اما تمام شرکت‌ها موجود در سطح پیشتاز بر ظرفیت‌های مشابهی سرمایه‌گذاری کرده‌اند. آنها سعی در قوی‌تر کردن روابط مستقیم خود با مشتریان دارند، همچنین توسعه راه‌حل‌هایی برای درگیرکردن هرچه بیشتر مشتریان در تمام گروه‌های خود و استفاده از رسانه‌های جمعی برای دستیابی به بینش‌های قابل اطمینان. براساس شرایط کمپانی شما، قابلیت‌های بازاریابی دیجیتال شما می‌تواند شامل روشی متمایز برای تغییر در محصولات خود برای پاسخگویی مناسب در رسانه‌های جمعی باشد؛ شکلی بسیار موثر از تقسیم‌بندی براساس نحوه رفتار مصرف‌کنندگان در دنیای واقعی(مثلا با دنبال کردن فاصله زمانی میان بازدیدها از فروشگاه‌های خرده‌فروش شما)‌؛ یا توانایی ایجاد یک زیرساخت تجارت الکترونیک قوی که مردم را به سمت محصول شما می‌کشاند. یک برنامه بازاریابی دیجیتال منسجم که با استراتژی کمپانی شما همسو شده‌باشد می‌تواند به‌عنوان برگ برنده‌ای برای کسب‌و‌کار شما عمل کند. این روش به شما اجازه می‌دهد تا با استفاده از پیشنهاد ارزش‌های بهتر به مشتریان روابط مستحکم‌تری با آنها ایجاد کنید، ارزش‌هایی همچون معاملات مناسب، ارائه محصولات معتبر‌تر و سادگی و وضوح بیشتر در برخورد با مشتریان. اما در این راستا نیازمند ایجاد ظرفیت‌های مناسب و سرمایه‌گذاری درست بر زمان و منابع خود هستید. از طریق تجربیات و خود ارزیابی که «ارزیابی میزان مشتری‌محوری دیجیتال» دراختیار شما قرار می‌دهد، شرکت شما می‌تواند به درک بهتری از موقعیت کنونی خود در این مسیر دست‌یابد و اینکه چگونه گام‌های بعدی خود را بردارد.
پاورقي:
[1] the Digital Customer Centricity Profiler
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
جایگاه بازاریابی دیجیتال در اذهان مدیران بازاریابی

جایگاه بازاریابی دیجیتال در اذهان مدیران بازاریابی

[h=1]جایگاه بازاریابی دیجیتال در اذهان مدیران بازاریابی[/h]

مترجم: فریبا ولیزاده
منبع: dupress.com
افزایش کاربرد رسانه‌های دیجیتال، باعث انجام سرمایه‌گذاری گسترده بسیاری از شرکت‌ها در حوزه بازاریابی دیجیتال شده است. اهمیت رو به رشد رسانه‌های دیجیتال، بازاریابی و تجارت دیجیتال منجر به ارتقای نقش مدیران ارشد بازاریابی به عنوان استراتژیست، مبتکر و مخاطبان خدمات مشاوره‌ای و تکنولوژیک شده است.
سرمایه‌گذاری‌هایی که مشتریان را به سمت شبکه‌های دیجیتال سوق می‌دهند
کاربرد روز افزون ابزار‌ها و رسانه‌های دیجیتال کسب‌و‌کار‌های مختلف را از نظر به‌روزرسانی استراتژی‌های بازاریابی تحت فشار قرار می‌دهد. بزرگسالان آمریکایی اکنون زمان خود را بیش از تماشای تلویزیون صرف استفاده از ابزارها و رسانه‌های دیجیتال می‌کنند. تا سال 2014 میلادی تعداد تلفن‌های همراه بیش از جمعیت جهان خواهد بود. این روند نبردی را برای جلب توجه مشتریان به‌منظور افزایش میزان فروش، تعامل و خدمت رسانی به همراه داشته است. این نبرد به نوبه خود منجر به افزایش چشمگیر هزینه‌های بازاریابی شده است. بازاریابی دیجیتال مجموعه‌ای از فرآیندها و سیستم‌هایی است که کسب‌و‌کار‌ها به کمک آنها به تعامل با مشتری از طریق شبکه‌های دیجیتال نظیر وب و تلفن همراه پرداخته و در نهایت ارزیابی، مدیریت و بهینه‌سازی می‌کنند. فعالیت‌های بازاریابی دیجیتال شامل طراحی خلاقانه، ایجاد محتوا و مدیریت و بازاریابی اتوماتیک، تجزیه و تحلیل مشتری و کمپین، تجارت الکترونیک، وب، جست‌و‌جو، پست الکترونیکی و بازاریابی اجتماعی و بازاریابی از طریق شبکه تلفن همراه است.
بودجه اختصاص داده شده شرکت‌های بزرگ تولیدکننده کالاهای مصرفی عمده نشان‌دهنده اهمیت شبکه‌های دیجیتال امروزی است. برای نمونه شرکت Unilever سال گذشته بودجه تبلیغات دیجیتال خود را به میزان 40 درصد افزایش داد. حدود 35 درصد بودجه اختصاص داده شده این شرکت به ایالات‌متحده از آن حوزه دیجیتال بود. شرکت P&G حدود یک سوم بودجه خود را در این کشور صرف سرمایه‌گذاری در رسانه‌های دیجیتال می‌کند. سهم چشمگیری از این هزینه‌ها صرف رسانه‌ها و بخشی دیگر مرتبط با بازاریابی و فعالیت‌های تبلیغاتی و خدماتی می‌شود که نیاز به اشتراک الکترونیک دارند.
به‌طور کلی هزینه‌های بازاریابی دیجیتال در حال حاضر رقمی بیش از 2 درصد درآمد شرکت‌ها را شامل می‌شود و انتظار می‌رود تا انتهای سال 2013 تا 9 درصد افزایش یابد. این در حالی است که هزینه‌های فناوری اطلاعات 3 درصد درآمد کل بوده و تغییر چندانی نکرده است.
بازاریابی دیجیتال نقش مدیران بازاریابی را تغییر می‌دهد
افزایش اهمیت شبکه‌های دیجیتال نقش مدیران بازاریابی را به نقشی استراتژیک تبدیل می‌کند. ارتقای میزان ارزیابی پذیری این شبکه‌ها مسوولیت مدیران بازاریابی را افزایش داده است و همین نکته از دلایل عمده افزایش دو برابری میزان تصدیگری مدیران بازاریابی از سال 2006 میلادی بوده است. مدیران بازاریابی به مهم‌ترین خریداران فناوری تبدیل شده‌اند. و اغلب به‌دلیل مشارکت روسای هیات‌مدیره در این امر نیاز به این استراتژی‌ها و خدمات عملیات‌گراي رشد داشته است. این مسائل و چالش‌ها عبارتند از:
شکل‌گیری استراتژی: در حال حاضر بازاریابی دیجیتال یکی از محور‌های اصلی شکل دهی استراتژی در بخش‌های مختلف از تجارت الکترونیک تا رسانه‌ها و محصولات عرضه‌کننده سرگرمی برای مشتریان است. در بخش‌های مختلف، استراتژی به جزء جدایی‌ناپذیر بازاریابی دیجیتال تبدیل شده است.
بازسازی عملیات: سرعت تکامل رسانه‌ها و ابزارهای دیجیتال مستلزم چابکی عملیاتی و مدل‌های هدایتی جدید است.
مهارت تجزیه و تحلیل و مسوولیت‌پذیری عملیاتی: گسترش کانال‌های جدید، تکنیک‌های بازاریابی و روش‌های تحلیلی داده‌های بزرگ انتظارات جدیدی را برای کسب تخصص در تجزیه و تحلیل و ارزیابی عملکرد به وجود آورده است.
طراحی مجدد سازمان ها: حرکت به سوی دنیای دیجیتال مرزهای موجود میان بازاریابی و فروش را از بین برده است. سازمان‌های بازاریاب به‌طور فزاینده‌ای مسوولیت درآمد، خطوط گزارش دهی و سیستم‌های انگیزش را به عهده دارند.
ایجاد زیرساخت‌های فناوری: موفقیت مدیریت بازاریابی یک سازمان به یک زیر ساخت کیفی با تکنولوژی بالا و تطبیق‌پذیر نیاز دارد.


سرمایه‌گذاری در بخش فناوری‌های مرتبط با بازاریابی دیجیتال
برای پاسخگویی به تقاضاهای روزافزون بازاریابی دیجیتال نظیر مدیریت کمپین، نظارت بر رسانه‌های اجتماعی، تقسیم‌بندی مشتریان و ابزارهای تحلیل شرکت‌های عرضه‌کننده نرم‌افزار، سرمایه‌گذاری‌های بیست میلیارد دلاری جهت خرید و تصاحب شرکت‌های تولیدکننده نرم‌افزارهای بازاریابی دیجيتال انجام داده‌اند.
به‌منظور همگام سازی تکنولوژی با نقش مدیران بازاریابی، بازاریابی و آژانس‌های تبلیغاتی باید قابلیت‌های تکنولوژیک خود را از طریق مشارکت در فعالیت‌های مشاوران فناوری اطلاعات یا خرید سهام آنان ارتقا دهند.
Publicis و Omnicom دو گروه بزرگ بازاریابی و تبلیغاتی هستندکه به تازگی اعلام کرده‌اند، تصمیم دارند خدمات بازاریابی بهتری ارائه دهند و با غول‌های دیجیتالی نظیر گوگل رقابت موثرتری را آغاز کنند. مدیران بازاریابی و هیات‌مدیره شرکت‌ها و سازمان‌ها امروزه فعالیت‌های مشترک و همکاری بیشتری را به‌منظور کسب اطمینان از تطبیق پذیری استراتژی بازاریابی و استراتژی فناوری انجام می‌دهند.
با کم رنگ‌تر شدن مرز‌های بین استراتژی و استراتژی دیجیتال، استراتژیست‌ها باید درک بهتری از تاثیرات شبکه‌های دیجیتال و تحلیل بر تمامی قسمت‌های کسب‌و‌کار داشته باشند. این گروه باید همکاری‌های گسترده‌ای با مدیران بازاریابی و هیات‌مدیره سازمان داشته باشند و بدانند که شبکه‌های دیجیتال با داده‌های غنی در نهایت موجب سهولت در ارزیابی تصمیم‌گیری‌های استراتژیک می‌شوند.
 

ghazal1991

مدیر تالار مدیریت
مدیر تالار
چهار مرحله برای اجرای درست بازاریابی دیجیتال

چهار مرحله برای اجرای درست بازاریابی دیجیتال

نویسنده: Michael Mothner
مترجم: مریم رضایی
منبع: Inc

آیا فکر می‌کنید می‌توانید کل استراتژی بازاریابی دیجیتال خود را به الگوریتم‌ها و روبات‌ها واگذار کنید؟ دوباره فکر کنید. درست است که داده‌ها بخش مهمی از بازاریابی آنلاین را تشکیل می‌دهند، اما نمی‌توانید دیگر عامل کلیدی یعنی «انسان» را نادیده بگیرید.
جست‌وجوی پولی1، SEO 2، رسانه‌های اجتماعی و بازاریابی ایمیلی همگی ابزارهای این نوع بازاریابی هستند. شاید فکر کنید اکنون آماده‌اید کمپین بازاریابی دیجیتال تاثیرگذار خود را راه‌اندازی کنید. اما همه چیز به این سرعت اتفاق نمی‌افتد. در دنیای اینترنتی و داده‌محور امروز، کارآفرینان دوست دارند این موارد را چک کنند و تصور کنند که بازاریابی انجام شده است. در اختیار داشتن داده‌های فراوان می‌تواند شما را غرق در رضایت کند و باعث شود نتایج را به ارزش اسمی به دست آورید و وقتی این داده‌ها به شما می‌گویند که کمپین‌های بهینه‌سازی‌شده را اداره می‌کنید، آنها را باور کنید. به همین دلیل، بسیاری از کارآفرینان یک جزء اصلی بازاریابی دیجیتال، یعنی هوش انسانی را حذف می‌کنند. برندها برای موفقیت در فضای رقابتی بازار اینترنتی، به بهینه‌سازی و ارتباط مداوم بین کانال‌ها با تخصص انسانی که به عنوان رابط در خدمت پایگاه‌های تکنولوژی عمل می‌کند، نیاز دارند. ترکیب داده‌ها و تخصص بازاریابی انسانی، به‌خصوص هنگام راه‌اندازی کمپین‌های جست‌وجوی پولی و ارگانیک3 بسیار مهم است. بیشتر بازاریاب‌ها با روش‌های پرداخت به ازای هر کلیک و SEO رفتار تفکیک‌شده‌ای دارند، اما وقت آن رسیده که این دیوار فروریخته شود و شروع به استفاده از ثروت اطلاعات برای توسعه کلیه کانال‌های بازاریابی دیجیتال خود کنید. در اینجا چهار مرحله برای اجرای یک استراتژی که عامل انسانی را به کمپین‌های بازاریابی دیجیتال شما بازمعرفی می‌کند، عنوان می‌کنیم:


مرحله 1: شبکه گسترده‌ای در جست‌وجوی پولی ایجاد کنید
در مرحله اول با استفاده از ابزار Google AdWords می‌توانید مجموعه کلمات کلیدی مرتبط با کسب‌وکارتان را شناسایی کنید. به محض اینکه داده‌ها وارد می‌شوند، معاملات و تبلیغات را خلاصه‌سازی و بهینه‌سازی کنید تا کلمات کلیدی با حجم جست‌وجوی بالا و پایین، تعداد کلیک‌ها و تبدیل‌ها را پیدا کنید. به عنوان مثال، تصور کنید یک گل‌فروشی اینترنتی دارید. از آنجا که کلمه «گل» شانس کمی برای پیدا کردن این سایت دارد، عبارت «گل‌فروشی لس‌آنجلس» بر اساس داده‌های اولیه می‌تواند این شانس را افزایش دهد.


مرحله 2: جست‌وجوی پولی را در SEO به‌کار گیرید
به محض اینکه نظم گسترده‌ای از کلمات کلیدی را با تغییرپذیری بالاتر از حد میانگین در کمپین‌های جست‌وجوی پولی شناسایی کردید، وقت آن رسیده که این درس‌ها را در SEO به‌کار گیرید. می‌توانید از این کلمات کلیدی در وب‌‌سایت خود یا در برچسب‌های عنوان استفاده کنید، اما اگر در ایجاد محتوا به‌کار گرفته شوند، بیشترین مزیت رقابتی را ایجاد می‌کنند. اگر در سایت‌تان با استفاده از این کلمات کلیدی محتوا ایجاد کنید، شاهد افزایش قابل توجه رتبه جست‌وجوی ارگانیک برای این کلمات خواهید بود. به عنوان مثال، گل‌فروشی اینترنتی مذکور اکنون دقیقا می‌داند با کدام عبارت‌هایی که مصرف‌کننده در جست‌وجوهای خود استفاده می‌کند، محتوا ایجاد کند. بنابراین اگر به دانش چگونگی عملکرد این کلمات کلیدی در جست‌وجوی پولی مجهز باشید، می‌توانید با اطمینان محتوای کاملا قابل جست‌وجویی ایجاد کنید که مشتری دقیقا به دنبال آن است.


مرحله 3: از درس‌های SEO در جست‌وجوی پولی خود استفاده کنید
همان‌طور که کلمات کلیدی انتخابی شما رتبه نتایج جست‌وجوی ارگانیک را بالا می‌برند، می‌توانید تلاش‌های خود را در جست‌وجوی پولی با آن متناسب کنید. به عنوان مثال، می‌توانید صفحات مورد نظر پرداخت به ازای هر کلیک را با قوی‌ترین کلمات کلیدی متناسب کنید تا ارتباط را افزایش دهید، متن تبلیغ را به متن مکمل در لیست جست‌وجوی ارگانیک تغییر دهید و بر اساس عملکرد SEO در مورد تخصیص بودجه تصمیم‌گیری کنید. اگر مشتریان آن گل‌فروشی اینترنتی جذب یک صفحه در مورد «حمل و نقل رایگان» شوند، شاید این اصطلاح باید به تبلیغات جست‌وجوی پولی بپیوندد. از طرف دیگر، اگر تخفیف‌های ارائه شده در تبلیغات جست‌وجوی پولی به کلیک‌های بیشتری منجر شود، زبان آن باید در صفحه مورد نظر برای اهداف SEO نوشته شود. حلقه‌های بازخورد مداوم بین دو کانال به نتایج بهتری منجر می‌شود.


مرحله 4: از کانال‌های دیگری هم استفاده کنید
بازاریابی دیجیتال با جست‌وجوی پولی و SEO به پایان نمی‌رسد. هر عاملی در استراتژی این نوع بازاریابی باید تجربیات کسب‌شده در تلاش‌های قبلی شما را در نظر بگیرد. بنابراین وقتی آماده‌اید که از تبلیغات رسانه‌های اجتماعی، کمپین‌های ایمیلی یا کانال‌های نمایشی جدید استفاده کنید، نتایج کمپین‌های جست‌وجوی ارگانیک و پولی می‌توانند در شکل‌گیری لحن، بودجه و زیبایی‌شناختی تبلیغات شما کمک باشند. وقتی یک عامل خاص در یکی از این کانال‌های جدید کاربرد خوبی داشته باشد، اثرات آن می‌تواند به کل استراتژی جست‌وجوی شما تعمیم داده شود. این نوع بهینه‌سازی بین کانال‌های مختلف فقط با تکیه بر داده اتفاق نمی‌افتد و نیاز به افراد باهوشی دارد که سوالات درستی را مطرح کنند. تعامل انسان و ماشین با یکدیگر به شما کمک می‌کند کمپین‌های بازاریابی دیجیتال خود را به سطح کاملا جدیدی پیش ببرید.

پی‌نوشت‌ها:
1- Paid search، روشی که در آن به ازای هر کلیک، به موتورهای جست‌وجوگر پولی پرداخت می‌کنید تا سایت شما در بالاترین نتایج جست‌وجو ظاهر شود. این هزینه به صورتی است که با هر بار کلیک، مبلغی از شما کسر می‌شود.
2- مخفف Search Engine Optimization، به معنای بهینه‌سازی سایت برای سهولت بررسی موتورهای جست‌وجو و در واقع مجموعه‌ای از عملیات‌ها و تکنیک‌ها است که به‌منظور دریافت ترافیک بیشتر از سوی موتورهای جست‌وجو مانند گوگل‌، ‌یاهو و بینگ انجام می‌گیرد.
3- Organic، در این نوع جست‌وجو با پیدا کردن کلمه کلیدی مناسب می‌توانید شانس کلیک روی سایت را افزایش دهید. این روش هیچ هزینه‌ای ندارد و در صورت تبدیل نشدن بازدیدکننده به مشتری، ضرری هم متوجه شما نخواهد شد.
 

Similar threads

بالا