ایران دوره مشروطه از نگاه سفیر کبیر فرانسه "سازش مصلحتي دو رقيب"

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
ایران دوره مشروطه از نگاه سفیر کبیر فرانسه

[h=1]سازش مصلحتي دو رقيب[/h] DEN-773786


گروه تاریخ اقتصاد- آنچه می خوانید بخش دوم از مقاله ایران در دوره مشروطه از نگاه اوژن اوبن، سفیر کبیر فرانسه است که در شماره پیشین با عنوان « دو خط روسی و انگلیسی» منتشر شد؛ او در کتاب « ایران امروز» تصویری جامع از ایران ارائه می دهد؛ تصویری خواندنی و قابل کاوش که حاصل حضور و تجربه او در جایگاه یک سیاستمدار و دیپلمات در ایران دوره قاجار و انقلاب مشروطیت است:
با همه اين مطالب، تجارت انگليس، در برابر تجارت روس، دائما سير نزولي دارد. در سال 1889 لرد كرزن، معاملات انگلستان و هندوستان را با ايران هفتاد و پنج ميليون، ولي معاملات روس‌ها را پنجاه ميليون [فرانك] تخمين زده بود. در سال 1902-1901، آماري كه توسط كاركنان بلژيكي اداره گمركات تهيه شد، صادرات انگليسي را معادل پنجاه و نه ميليون و صادرات روسي را 96 ميليون نشان مي‌دهد. در دوره عقد قرارداد روس و ايران، مطابق آمار، مجموع معاملات روس‌ها بالغ بر حدود يكصد و هفت ميليون [فرانك] شده است، ولي ارزش معاملات انگليسي‌ها از مبلغ هفتاد ميليون تجاوز نمي‌كرد.در شهرهاي مهم ايران، كشورهاي انگلستان و روسيه قنسول‌هايي گماشته‌اند كه در واقع عاملان نفوذ و مداخله اين دو قدرت رقيب در امور داخلي ايران هستند. قنسول‌هاي روسي از اداره كل قسمت آسيايي روسيه و انگليسي‌ها كه با عنوان قنسول در شهرهاي تبريز، اصفهان و شيراز به طور كلي در سرتاسر ايران مشغول فعاليت‌اند، از اداره كل سياسي هندوستان دستور مي‌گيرند. اين ماموران معمولا افراد دوست‌داشتني، مهمان‌نواز، جدي و تحصيلكرده‌اي هستند كه شئونات و حيثيت اروپایيان را در ميان ايراني‌ها خوب حفظ مي‌كنند. گاهي ممكن است رابطه دو مامور همپايه رقيب، با هم بسيار مودبانه و حتي كاملا دوستانه باشد، اما دو موضع متفاوت آنان موجب مي‌گردد، اوضاع محلي را عليه همديگر بشورانند و دائما در جنگي سرد و رواني به سر برند. نمايندگان رسمي روس يا انگليس در ايران غالبا مقام سرقنسولي دارند و براي حفظ و بالا بردن اهميت مقامشان، معمولا اونيفورم نظامي مي‌پوشند و با اسكورتي مركب از قزاقان يا «سواران» هندي در خيابان‌ها حركت مي‌كنند. با چنين تشريفاتي، ميان عده بي‌شمار بزرگان و عاليجنابان ايران، آنان هم به «عاليجناب» تازه از گرد راه رسيده‌اي مبدل مي‌شوند و به خوبي نيز از عهده تقليد حركات و سكنات اعيان ايراني برمي‌آيند. هر دو نيروي استعمارگر، با انگيزه وطن‌پرستي، دائما عليه هم بسيج مي‌شوند، اما ايران به اين منازعات مداوم دوجانبه سال‌ها است كه عادت كرده است و تعادل نسبي خود را نيز مديون برآيند عوامل نفوذي دو نيروي متقابل و تقريبا متعادل است. از شخص شاه گرفته تا هر كسي كه در اين كشور، سرش به كلاهش مي‌ارزد، زير علم روس يا انگليس سينه مي‌زنند. قنسول‌هاي دو كشور نيز، كه معركه‌گردانان اصلي چنين نمايش غم‌انگيزي هستند، با به جان هم انداختن افراد و سران هر دو دسته، هر قدر كه بخواهند به سود كشور متبوع خود به حد نهايت بهره‌برداري مي‌كنند. در اين جنگ پنهاني، هر حيله و نيرنگي به منظور تضعيف يا خلع سلاح رقيب، مشروع محسوب مي‌شود. ممكن است براي رسيدن به هدف، سران دسته‌اي را از هستي ساقط كرد يا به مقام و موقعيت آنان آنچنان لطمه‌اي وارد آورد، كه قدرت حركت و فعاليتشان سلب گردد و ديگر ياراي سربلند كردن نداشته باشند. قنسولگري ذي‌نفع، در مواقع لازم، پشت و پناه طرفدارانش خواهد بود كه جانشان در معرض تهديد يا خطر واقعي است. در حكومت اسلامي، كه مقررات كاپيتولاسيون و حقوق افراد مسيحي رعايت نمي‌شود و در آن حكومت حفظ حقوق اروپاييان از لحاظ مقررات بين‌المللي، منحصرا متكي به مفاد يكي از موادي است كه در عهدنامه تركمانچاي گنجانيده شده، در چنين وضعي، پادگان كوچك روسي يا هندي، به اتكاي دولت‌هاي متبوع خويش، تصميمات و حاكميت قنسولي را رأسا اعمال مي‌كنند.
در تهران، دو نمايندگي كه دور آنها حصار مستحكمي كشيده شده است، كاركنان و عوامل بي‌حد و حصرشان را، به منظور جانبداري از اين يا آن دسته كه به جان هم انداخته‌اند، بسيج مي‌‌كنند. در استان‌ها و شهرستان‌ها هم، اين ماموريت به عهده عاملان زرنگ و زبردستي گذاشته شده است. از اينجا است كه به تحريك يا اشارت انگليسي‌ها يا روس‌ها، مقامات ايالتي در محيطي پرتلاطم و طوفاني و آكنده از آشوب و ناآرامي، دائما دست و پا مي‌زنند. نفوذ يكي از رقيبان آنها را مي‌راند. نفوذ طرف مقابل همه مساعي خود را به كار مي‌اندازد تا ماموران دوست را محكم بر جايشان نگه دارد. اگر نقطه اتكا و حامي هميشگي، زورش براي حفظ مقامي، نارسا باشد، صاحب آن مقام موقتا از صحنه خارج مي‌گردد. شلوغي و اغتشاشات ناشي از تحريك روس‌ها، منحصرا به دست و با دخالت مستقيم قنسول‌هاي آنان ايجاد مي‌شود، اما انگليسي‌ها براي اجراي نقشه‌هاي خود، علاوه بر دوز و كلك نمايندگان رسمي‌شان، از شور و حرارت مذهبي، وجود مبلغان و كشيشان و حتي از آمريكاييان پروتستان غيرسياسي نيز استفاده مي‌كنند. با چنين اشتغالات نامعقول، كار سياست و اعمال نفوذ اروپاييان در كشورهاي مشرق زمين، به فضاحت و مسخره‌بازي كشيده است، اما در ايران، فعاليت اين دو قدرت، و حدود مداخله‌شان از اين حرف‌ها هم گذشته، و بايد گفت الحق بوي گند كثافت‌كاري آنان فضاي سرتاسر شهرها را فراگرفته است.
رقابت و چشم و هم‌چشمي روس و انگليس در هيچ نقطه ايران، به اندازه راه سيستان شديد و چشمگير نيست. ايالت بزرگ خراسان يكي از ثروتمندترين استان‌هاي ايران است. اين ايالت در مرز افغانستان واقع شده و روساي طوائف در مناطق مختلف آن‌كه اغلب سمت و مقام موروثي دارند جمعيتي متشكل از فارس، ترك، عرب و بلوچ را اداره مي‌كنند. در انتهاي خراسان، واحه سيستان واقع شده است كه رود هيرمند، بعد از جذب آب‌هاي همه كوه‌هاي افغانستان، وارد خاك اين منطقه مي‌شود و به هرز مي‌رود. موقعيت جغرافيايي و منابع غني سيستان، سراسر اين منطقه را به صورت پايگاه مناسب براي عملياتي عليه هندوستان و سواحل درياي عمان و حتي عليه خراسان و آسياي مركزي درآورده است. چه در طرح‌هاي تعرضي و چه در نقشه‌هاي تدافعي، در هر دو حالت، سيستان بزرگ‌ترين هدف و مركز رقابت انگليس و روس است. هر دو قدرت مجدانه تلاش مي‌كنند، پوست و پلاس عوامل نفوذي خويش را زودتر از قواي رقيب، در اين واحه پهن كنند. در حالي كه انگليسي‌ها و هندي‌ها، راه كاروان‌رويي از خلال بلوچستان احداث كرده‌اند، و خط تلگرافي نيز كشيده‌اند كه از طريق كرمان و يزد امتداد يافته و به سيم‌هاي تلگراف هند و ايران در كاشان متصل مي‌گردد و علاوه بر آنها درصدد احداث خط راه‌آهني نيز برآمده‌اند كه ريل‌گذاري آن در ميان «كويته» و «نوشكي» به پايان رسيده است، روس‌ها هم بيكار ننشسته‌اند، دست روي اداره كردن تلگراف آن قسمت از ايران گذاشته‌اند كه از مشهد به نصرت‌آباد كشيده شده است، همچنين در برابر تجارت و دادو‌ستد هندي‌ها، از امتياز در دست گرفتن خدمات گمركي و بهداشتي برخوردارند و توانسته‌اند دامنه نفوذ تجارتي خود را تا سيستان وسعت بخشند. اهميت سوق‌الجيشي جاده خراسان تا سيستان، كه در جنب آن افغانستان را هم مورد تهديد قرار مي‌دهد، در خور آن بود كه حتي ناچيزترين ايستگاه‌ها شاهد و ناظر منازعه روس‌ها و انگليسي‌ها باشند و در سرتاسر آن، قنسولان، افسران، پزشكان، قزاقان و «سواران» به جان هم بيفتند.
سازش روس و انگليس
انگلستان و روسيه، با همه اين مسائل، از ايام قديم به صلح و ساخت و پاخت در آسيا عادت دارند. طي سال‌هاي سراسر قرن اخير، به مجرد آنكه رقابت آنان به جاهاي باريك مي‌انجاميد، يا منجر به بروز حوادث ناجور و غيرمنتظره‌اي در منطقه مي‌شد، بدون درنگ هر دو قدرت با هم كنار مي‌آمدند، تا با كمك همديگر آتش آشوب را خاموش كنند. اولين سازش سياست انگلستان و روسيه در مساله مربوط به ايران، در سال 1834 به وقوع پيوست(1) و هر دو كشور طي بيانيه‌اي ضمن قبول دوام سلطنت، تعهد نمودند تماميت ارضي و استقلال ايران را محترم بشمارند. بعد از آن بارها بيانيه‌هاي مشابه ديگري نيز صادر شد و يادداشت‌هايي در اين مورد مبادله گرديد. در ماه‌هاي اول سال 1906، بحران‌هاي اقتصادي ايران و احتمال مرگ قريب‌الوقوع مظفرالدين شاه دوباره موجبات نزديكي انگليس و روس را فراهم آوردند، ولي اين بار پيشرفت نفوذ بازرگاني و بغرنج بودن ساير مسائل ايجاب مي‌كرد كه به توافق‌هاي مشخص‌تر و كامل‌تر دست يابند. نظر به اينكه انگلستان دست پري داشت، مي‌خواست سياست خود را از قيد مراقبت ايران رها سازد. روسيه نيز كه درگير انقلاب داخلي‌اش بود، بدش نمي‌آمد وضع موجود قابل تحمل را تحكيم بخشد و هر امتيازي كه مي‌شد در آن وقت گرفت بگيرد و كسب بقيه امتيازات را به فرصت‌هاي مناسبي درآينده موكول نمايد.
حفظ تماميت ارضي و استقلال ايران، اصل دروازه‌هاي باز، پوشش قرارداد 31 اوت 1907 قرار گرفت.(2) در تحديد حدود مناطق نفوذ، انگلستان به سهم كوچك‌تر سيستان و مكران، يعني دو ايالت ناچيز قناعت ورزيد. اما همين دو ايالت از ارزش و اهميت سوق‌الجيشي بسيار بالايي برخوردار بودند و امنيت هند و دسترسي به آب‌هاي درياي عمان را كاملا تضمين مي‌كردند. بقيه قسمت‌هاي جنوبي ايران، كه در آن، نفوذ انگلستان مسلط بود، خارج از منطقه نفوذ اين كشور اعلام گرديد. منطقه‌اي كه زير نفوذ روسيه شناخته شد، با اصفهان و يزد كه در فعل و انفعالات بعدي، تسري مناطق نفوذي به سرزمين‌هاي مزبور نيز مورد توجه است، جزو زيباترين استان‌هاي ايران به شمار مي‌روند و در آن سوي مرزهايي قرار داشتند كه زير چتر تجارت روس‌ها درآمده بودند. منطقه زير نفوذ روس‌ها، شامل قصر شيرين نيز مي‌شود كه قرار است به طور قطع شبكه راه‌آهن ايران در آينده در آن نقطه به راه‌آهن بغداد بپيوندد. بالاخره اين دو قدرت درباره اصل استقلال ايران محدوديتي قائل نيستند، مگر آنكه بخواهند «به منظور اجتناب از دخالت نيروي ثالث» يك نظارت مالي مستقر كنند، يعني در مواقعي كه احساس كنند، حكومت ايران درصدد گرفتن وام از بانك‌هاي آلمان است، از چنين اقدامي ممانعت به عمل آورند.تحول آرام و حركت روسيه به سوي آزادي، اوضاع سياسي ايران را نيز براي تحول و انقلاب مساعد مي‌گرداند. درباره انگلستان نيز بايد گفت ايجاد دولت‌هاي حدفاصل در مرزها، يكي از اصل‌هاي ثابت سياست اين كشور در مورد هندوستان است. چون سرزمين هند نياز به حائل قابل اطميناني دارد كه مانع از رسوخ انديشه‌ها و نفوذ نيروهاي زيانبخشي عليه تسلط حساس و شكننده انگليسي‌ها باشد. در بيابان‌هاي ايران، روي سواحل خليج‌فارس، در دره‌هاي دجله و فرات، حتي در قسمت‌هاي مركزي اروپا نيز انگلستان مجبور است همواره به فكر حفظ و حراست نظم و آرامش در مستملكات آسيايي‌اش باشد. ايران با اغتنام از فرصت درصدد سودجويي از اشتغالات انگليسي‌ها كه همه دار و ندار خود را در گرو سكون و آرامش در هند مي‌بينند، برآمده، من عمدا عبارت دار و ندار را به كار بردم و نگفتم كه توسعه و گسترشش را، چون اگر انگلستان و روسيه توانسته‌اند درباره ايران با هم به توافق و سازش برسند، لابد به اين جهت است كه هر دو در انتظار ظهور و تسري هرج و مرج و آشوب مورد دلخواه در داخل مرزهاي اين سرزمين هستند. بر كسي پوشيده نيست كه قيام ايران و اصلاحات اروپايي وارش، در قفقاز و هند نيز اثر خواهد گذاشت. از تفليس تا انتهاي خزر مردمي زندگي مي‌كنند كه همه ترك‌زبان و شيعي مذهب‌اند. هم ريشه و هم زبان با مردمي كه در شمال غربي ايران سكونت دارند.در شبه جزيره هند هم شيعيان، گروه عظيم و ارزنده‌اي را تشكيل مي‌دهند: فرهنگ ايراني، از چندين قرن پيش، در ميان بوميان آن سرزمين و طبقات تحصيل كرده‌شان، اثري عميق گذاشته است. در صورتي كه اصلاحات در ايران موفقيت‌آميز باشد، قفقاز و هند به پيروي از مردم ايران، در معرض انقلاب قرار خواهند گرفت.در هر حال، انقلاب ايران، بعد از توافق انگليس و روس، ظاهرا آخرين فرصت اقدام را در اختيار مردم اين كشور قرار داده است.بي‌قيدي مردم و عدم استحكام مصالح ساختماني، موجب شده است كه همه كشورهاي مشرق زمين، ظاهر ويران و منظره غم‌انگيز داشته باشند. اما در هيچ منطقه‌اي مانند فلات ايران، اين ويراني و غم‌انگيزي مناظر، چشمگير نيست: خانه‌ها در حال فروريختن، كوچه‌ها كثيف و متروك، كاشي‌هاي روبناي مسجدها و مقبره‌ها پوسيده و تبديل به گرد و خاك شده است. با اين وجود، در كنار اين خرابه‌ها، آثار فرهنگ غني و افتخارآفرين، توام با نشانه‌هايي از هوش و ذوق تلطيف شده، احساسات ميهن‌پرستانه شديد، بالاتر از همه اينها، پديده‌اي منحصر به فرد در دنياي اسلام، يعني ملي‌گرايي آگاهانه و انسجام يافته‌اي، جاي جاي در همه نقاط مشاهده مي‌شود و اين مشاهدات از بذر بارآور آينده‌اي شكوفان نويد مي‌دهد.

پي‌نويس‌ها:
1- در اين تاريخ، محمد ميرزا، فرزند عباس ميرزا نايب‌السلطنه، كه با تحميل روس‌ها به وليعهدي انتخاب شده بود، با درگذشت فتحعلي شاه به سلطنت رسيد و مورد حمايت روسيه و انگلستان قرار گرفت.
2- منظور قرارداد شومي است كه در «سن پطرزبورگ» ميان انگليس و روس بسته شد و به موجب آن ايران را به سه منطقه نفوذ ميان خود قسمت كردند. اين قرارداد را ايزولسكي به نمايندگي دولت روسيه و سرآرثرنيكلسن به نمايندگي بريتانياي كبير امضا نمودند. م
 
بالا