اگه بهت می گفتن یک ساعت دیگه بیشتر زنده نیستی چیکار می کردی ؟

[mohamad razavi]

بگید ببینم چیکار می کردید؟

 

[saeed878]

بزرگترین رازمو میگقتمو بعد by

 

[outlandish_tak]

بگید ببینم چیکار می کردید؟

تو اون یک ساعت به گذشته ام فکر میکردم که چه طور زندگی کردم...!

 

[magic2021]

یه ساعت کمه آقا...
من از عالم و آدم باید رضایت بگیرم...
کم کمش یه سال فرصت میخوام

 

[mahshid m]

اون یه ساعتو با عزیزترین نفر تو زندگیم میگزروندم البته بستگی داره که اون یک ساعت کی و تو چه شرایطی باشه

 

[magic2021]

mano mizani????delet umad????boro rezayateto begir ke mikham bokoshamet

بیا....فقط یه ساعت وقت میخواد از تو حلالیت بگیرم که...

 

[afshin-18]

شادمانی

 

[shahidi721]

با خانواده ام صحبت ميكنم و شايد گريه دوري

 

[hassan7]

سلام

سلام

بگید ببینم چیکار می کردید؟

هیچی به زندگی ام ادامه می دادم به طوری که وانمود کنم قرار نیست هیچ اتفاقی بیفته و فقط طلب آمرزش می کردم که اون دنیا...

 

[aniseh.m]

اولش توبه می کردم
بعدش زنگ میزدم به خانوادم تا صداشونو بشنوم بعدم ی وصیت نامه می نوشتم بعدم گریه می کردم تا بمیرم

 

[neteng]

یه سیگار برگ می کشیدم

 

[mohamad razavi]

داشی قیلون بده من

 

[khanum gol]

هیچی تا الانش چیکار میکردم؟یه ساعت دیگه هم وایمیسم دیگه.........

 

[saina110]

بگید ببینم چیکار می کردید؟

به خاطر توبه هایی که شکستم باز توبه میکردم ....

 

[kiana.d]

از خدا ميخواستم اون يه ساعت با سرعت نور تموم بشه

 

[sara.mortazavi]

مات میموندم
در سکوت بسر میبردم

 

[scorpion_tur]

یه دوش کوچلو میگرفتم
بعد یه نخ سیگار روشن میکردمو منتظر میموندم

 

[fraze]

نزد خونوادم می رفتم.با هاشون شاد بودم و بشون نمی گفتم می خوام بمیرم چون همش گریه می کردن.سپس وصیت نامه و بعدشم مرگ.

(انشاالله هیچ کس از خانوادش دور نشه انشاالله)
مخصوصا کاربرای سایت.

 

[gds0430a]

خوشحال می شدم خیلی وقته خسته شدم

 

[mil@d]

بهترین لباسمو می پوشیدم ، روی کاناپم لم میدادم و به یک موسیقی کلاسیک گوش میدادم ...

 

[sunset_69]

مامانم و بوس مي كردم و بهش ميگفتم كه چقدر دوسش دارم اونقدري كه باورش نميشه.

 

[sunset_69]

یه دوش کوچلو میگرفتم
بعد یه نخ سیگار روشن میکردمو منتظر میموندم

بيچاره عزرائيل بايد تو رو با بوي سيگار تحمل كنه.
عجب بد شانسي ها

 

[sadegh.khodam]

میرفتم پیش مامان بزرگم و بابابزرگم و گریه میکردم

 

[1992.sarina]

زندگی می کردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

[atena.s]

فقط دوست دارم همه کسایی که دوسشون دارم ببینم

 

[mohamad razavi]

فقط دوست دارم همه کسایی که دوسشون دارم ببینم

خیلی بیشتر از یک ساعت طول میکشه که .........

 

[arayeh]

میرفتم پیش مامان و بابام و به خاطر دوری ازشون گریه میکردم، ولی واسه دوباره دیدن تنها خواهرم خوشحال میشدم.
اما اگر من بمیرم مامان و بابام خیلی تنها میشن که!!!!!! نه نه من نباید بمیرم ، آقا ما نیستیم، برو سراغ یکی دیگه.

 

[safa13]

اگه یه روز بود بهتر بودا...تو 1 ساعت کاری نمیشه کرد.....ولی به همه اونایی که دوستشون دارم میگفتم که چقدر برام عزیزن....و اگه میتونستم همه رو یک بار میدیدم...بعد از خدا طلب بخشش میکردم و می مردم

 

[mohamad razavi]

میرفتم پیش مامان بزرگم و بابابزرگم و گریه میکردم

این یک ساعتو گریه میکردی !!!!!!

 

[mohamad razavi]

میرفتم پیش مامان و بابام و به خاطر دوری ازشون گریه میکردم، ولی واسه دوباره دیدن تنها خواهرم خوشحال میشدم.
اما اگر من بمیرم مامان و بابام خیلی تنها میشن که!!!!!! نه نه من نباید بمیرم ، آقا ما نیستیم، برو سراغ یکی دیگه.

جالب بود ، حالا مگه ما گفتیم بیا بمیر ......