اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه

[MaRaL.arch]

ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند​

در سر کار خرابات کنند ایمان را
​

 

[starlet.]

آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا​

 

[baran 2012]

آدمی پیر چو شد حرص جوان می گردد
خواب در وقت سحرگاه گران می گردد

 

[starlet.]

دانه اي را كه دل موري از آن شاد شود خوشي اش روز جزا تاج سليمان باشد​

 

[MaRaL.arch]

دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم این درد را دوا کن

 

[starlet.]

نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد​

 

[baran 2012]

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه ان است که باشد غم خدمتکارش

 

[MaRaL.arch]

شب مردان خدا روز جهان افروز است روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست

 

[baran 2012]

تو وطوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست

 

[MaRaL.arch]

تکیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیار
ناج کاووس ربود و کمر کیخسرو

 

[baran 2012]

وقت اذان گذشت و خورشید خواب ماند
​

افسوس وعده های خدا در کتاب ماند
​

 

[starlet.]

دانه بهتر در زمين نرم بالا مي كشد سرفرازي بيشتر چون خاكساري بيشتر​

 

[baran 2012]

راز ی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است

 

[MaRaL.arch]

تواضع زگردان فرازان نکوست​

گدا گرتواضع کن خوی اوست
​

 

[baran 2012]

تا شدم حلقه به گوش در میخانۀ عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم

 

[starlet.]

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو

 

[MaRaL.arch]

ورت شیخ گوید مرو سوی دیر جوابش چه گویی بگو شب به خیر
​

 

[baran 2012]

غم در دل تنگ من از آن است که نیست

یک دوست که با او غم دل بتوان گفت
​

 

[MaRaL.arch]

تامل کنان در خطا و ثواب به از ژاژ خایان حاظر جواب
​

 

[starlet.]

به صحرا بنگرم صحرا تو بينم به دريا بنگرم دريا تو بينم​

 

[MaRaL.arch]

مهر تو عکسی بر ما نیفکند​

آئینه رویا آه از دلت آه
​

 

[baran 2012]

هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق
کاین همه گفتند و آخر نیست این افسانه را

 

[starlet.]

داني ز چه غنچه خون كند چهره ز شرم؟ زان روي كه كار او گل انداختن است​

 

[baran 2012]

تا نگريد طفلك حلوا فروش
ديگ بخشايش كجا آيد به جوش

 

[MaRaL.arch]

شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی

 

[baran 2012]

یاد وصال می کنم، دیده پر آب می شود
شرح فراق می کنم، سینه کباب می شود

 

[MaRaL.arch]

دلایل قوی باید و معنوی
نه رگهای گردن به حجت قوی

 

[baran 2012]

یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند بر رضای یار

 

[MaRaL.arch]

روزگارست که گه عزت دهد گه خاردارد​

چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد
​

 

[starlet.]

در اين بازار گر سوديست با درويش خرسندست خدايا منعمم گردان به درويشي و خرسندي​