پیر بابا
عضو جدید
در سلسله مقالات متعددی که بنا دارم در این تالار مطرح کنم انواع مدیریت ها را شرح خواهم داد. کلام نخست در این مقوله را به مدیریت دینی دادم تا شروعی خوب برای ادامه فعالیت هایم باشد. در مقالات بعدی در مورد انواع مدیریت ها خصوصا مدیریت های منابع انسانی و مدیریت های رفتاری , تحصیلی , آموزشی , صنعتی , هزینه و بسیاری دیگر از مدیریت ها مطالبی ارائه خواهم کرد. با تشکر از کلیه کاربرانی که در این حیطه کمک حال من خواهند شد.
حکایت تاریخ بی شباهت به خلاص شدن تیر از چله کمان است , یعنی تیر را نمیتوان بعد از رها کردن از کمان سر جای اولش برگرداند. هر چند سخن گفتن هم از همین جنس است و بعد ار اینکه گفته شد دیگر غیر قابل پس گیری است. انسانها از نظر ساختمان مغزی شبیه همند و دارای پدیده های مشترک هستند. ولی از نظر حق انتخاب چنین نیستند. اختیار زندگی و هستی و اندیشه انسان مخصوص خود اوست و نباید از انسانها این انتظار را داشته باشیم که زندگیشان را فدای ما کنند. هستی هر انسان در جاذبیت خودش هست و انسانها خودشان وابسته به هستی هستند و نمیتوانند استقلال را بر ما بچشانند. اصل اینست که کسی بر کسی ولایت ندارد. مگر اثبات شود که در مقدار احتیاج نیاز به ولایت باشد و فرد نیازمند هم خودش مایل به اشتراک گذاشتن حقوق زندگیش با دیگری باشد. انسانها همیشه به مقدار احتیاجشان به دنبال دیگری میروند , و این حق جزو قوانین اصلی و طبیعی انسان است. شعار : از مردم , به مردم , برای مردم , بوسیله مردم که از آرمانهای انسانی است که توسط آبراهام لینکلن بیان شده و جهانی شده است. شعار دیگر هم که مترادف با همین شعار است و از روسو هست : هر یک از ما شخص خود و تمام توانایی خود را تحت فرمان اراده عمومی به مشارکت میگذاریم و هر عضو شرکت را بعنوان جزء لاینفک کل بر مجمع خود میپذیریم. (صفحه پنجاه از کتاب قرارداد روسو ). یدالله مع الجماعه یا الجماعت رحمه مصداق بارز این آرمان ارزشمند است که اراده عمومی را اراده خدا میداند و آن موقعی است که این اراده مستند به عقل و فطرت پاک باشد.
واما ما ینفع الناس فیمکس فی الارض . یعنی آنچه را که برای مردم سودمند است در روی زمین پایدار میماند. (نگهش میدارم.)
علی (ع) به مالک میفرمایند: ای مالک , باید محبوبترین امور در پیش تو آن حد وسط حق حق باشد.ای مالک سعی کن امور تو طوری باشد که از نظر داد پروری عمومی تر باشد و همه جامعه از عدل تو برخوردار باشد و عموم از تو رضایت داشته باشند. گوش به عموم فرا دار و میل تو به عمومی باشد که دارای اداره پاک و فطرت پاک باشند. البته تحصیل اراده عمومی ممکن نیست و فقط امکان دارد که عموم پدیده ای را بپذیرند ,آنهم با تاثیراتی از طرف شخصیت ها و وضعیت روانی یا محیطی خودشان که آنهم نمیتواند صد در صد باشد.
برای کشف بهترین قوانین که به درد ملل بخورد یک عقل کل لازم است. که تمام شهوات انسانی را ببیند و بداند و لی خود دست به آنها آلوده نکند . با طبیعت رابطه ای نداشته باشد و لی آنرا کاملآ بشناسد. سعادت او مربوط به ما نباشد ولی حاضر شود به سعادت ما کمک کند. بنا بر آنچه گفته شد فقط خدایان میتوانند آنچنانکه باید برای مردم قانون بیاورند. ( از کتاب قرارداد اجتماعی نوشته روسو صفحه 81)
سرتا پای حیات بشری تعبد است و جز این را تعقیب نمیکند و اراده عمومی او هم در عین داشتن وجوه مشترک , دارای علل و دلائل مختلفی است و یکسان نیست. بنا بر این بهترین قوانین را کسانی میتوانند بیاورند که رسالت الهی داشته باشند. که منظور روسو در بیان عبارت خدایان همین انسانهایی هستند که از طرف خدا مبعوث میشوند. مانند پیامبران و امام علی (ع) .
مدیریت اراده عمومی را در همین حد متوقف میکنم تا شرکت کنندگان عزیز ادامه این مقوله را با نظرات خوب خودشان غنی تر و جامع تر دنبال نمایند.
حکایت تاریخ بی شباهت به خلاص شدن تیر از چله کمان است , یعنی تیر را نمیتوان بعد از رها کردن از کمان سر جای اولش برگرداند. هر چند سخن گفتن هم از همین جنس است و بعد ار اینکه گفته شد دیگر غیر قابل پس گیری است. انسانها از نظر ساختمان مغزی شبیه همند و دارای پدیده های مشترک هستند. ولی از نظر حق انتخاب چنین نیستند. اختیار زندگی و هستی و اندیشه انسان مخصوص خود اوست و نباید از انسانها این انتظار را داشته باشیم که زندگیشان را فدای ما کنند. هستی هر انسان در جاذبیت خودش هست و انسانها خودشان وابسته به هستی هستند و نمیتوانند استقلال را بر ما بچشانند. اصل اینست که کسی بر کسی ولایت ندارد. مگر اثبات شود که در مقدار احتیاج نیاز به ولایت باشد و فرد نیازمند هم خودش مایل به اشتراک گذاشتن حقوق زندگیش با دیگری باشد. انسانها همیشه به مقدار احتیاجشان به دنبال دیگری میروند , و این حق جزو قوانین اصلی و طبیعی انسان است. شعار : از مردم , به مردم , برای مردم , بوسیله مردم که از آرمانهای انسانی است که توسط آبراهام لینکلن بیان شده و جهانی شده است. شعار دیگر هم که مترادف با همین شعار است و از روسو هست : هر یک از ما شخص خود و تمام توانایی خود را تحت فرمان اراده عمومی به مشارکت میگذاریم و هر عضو شرکت را بعنوان جزء لاینفک کل بر مجمع خود میپذیریم. (صفحه پنجاه از کتاب قرارداد روسو ). یدالله مع الجماعه یا الجماعت رحمه مصداق بارز این آرمان ارزشمند است که اراده عمومی را اراده خدا میداند و آن موقعی است که این اراده مستند به عقل و فطرت پاک باشد.
واما ما ینفع الناس فیمکس فی الارض . یعنی آنچه را که برای مردم سودمند است در روی زمین پایدار میماند. (نگهش میدارم.)
علی (ع) به مالک میفرمایند: ای مالک , باید محبوبترین امور در پیش تو آن حد وسط حق حق باشد.ای مالک سعی کن امور تو طوری باشد که از نظر داد پروری عمومی تر باشد و همه جامعه از عدل تو برخوردار باشد و عموم از تو رضایت داشته باشند. گوش به عموم فرا دار و میل تو به عمومی باشد که دارای اداره پاک و فطرت پاک باشند. البته تحصیل اراده عمومی ممکن نیست و فقط امکان دارد که عموم پدیده ای را بپذیرند ,آنهم با تاثیراتی از طرف شخصیت ها و وضعیت روانی یا محیطی خودشان که آنهم نمیتواند صد در صد باشد.
برای کشف بهترین قوانین که به درد ملل بخورد یک عقل کل لازم است. که تمام شهوات انسانی را ببیند و بداند و لی خود دست به آنها آلوده نکند . با طبیعت رابطه ای نداشته باشد و لی آنرا کاملآ بشناسد. سعادت او مربوط به ما نباشد ولی حاضر شود به سعادت ما کمک کند. بنا بر آنچه گفته شد فقط خدایان میتوانند آنچنانکه باید برای مردم قانون بیاورند. ( از کتاب قرارداد اجتماعی نوشته روسو صفحه 81)
سرتا پای حیات بشری تعبد است و جز این را تعقیب نمیکند و اراده عمومی او هم در عین داشتن وجوه مشترک , دارای علل و دلائل مختلفی است و یکسان نیست. بنا بر این بهترین قوانین را کسانی میتوانند بیاورند که رسالت الهی داشته باشند. که منظور روسو در بیان عبارت خدایان همین انسانهایی هستند که از طرف خدا مبعوث میشوند. مانند پیامبران و امام علی (ع) .
مدیریت اراده عمومی را در همین حد متوقف میکنم تا شرکت کنندگان عزیز ادامه این مقوله را با نظرات خوب خودشان غنی تر و جامع تر دنبال نمایند.