انسان و شهر در دیدگاه لوکوربوزیه

Amir M@hdi.A

کاربر فعال تالار مهندسی شهرسازی
کاربر ممتاز
بنا به گفته ای در آغاز این قرن، شهرسازی را نمیتوان هنر نامید. اما بصورت علم نیز در نیامده
است. شهرسازی مانند علوم دیگر هنوز بر پایه های مدون استوار نیست. معلوم نیست که نسل
آینده نسبت به شهرسازی معاصر در قیاس با آثار ارزشمند گذشته چقدر ارزش قائل شود. تحقیقات
و کتب بسیاری در تشریح مشکلات شهر و روستا تدوین شده است. اما همهء تئوریهای شهرهای
مدرن با یکدیگر متناقض میباشند.
آغاز شهرسازی لوکوربوزیه
از میان شهرسازان معاصر لوکوربوزیه بیشتر از همه مورد تنقید و تحسین قرار گرفته است.
لوکوربوزیه برای اولین بار در سال 1922 همراه « پیر ژانره » اولین شهر خود را در سالن پائیزی پاریس

نمایش داد که مورد استقبال و همچنین اعتراض برخی از منتقدین قرار گرفت. در آن زمان لوکوربوزیه
پیرو مکتب « پوریسم » بود.
پوریسم همانند نئوپلاستیسیم چند قاعده مربوط به فرم اشکال ساده و همچنین هماهنگی

طبیعی آنها در سه رشتهء مجسمه سازی، نقاشی و معماری را ارائه میدهد. با این تفاوت که
نئوپلاستیسیم منحصر به معماری میشود و هنرهای تجسمی را نفی میکرد. اما لوکوربوزیه به
هنرهای تجسمی پایبند بوده بطوری که در تمامی کارهای وی نشانه هایی از هنرهای دیگر به
چشم میخورد.
طرح لوکوربوزیه شهری بود که برای سه میلیون سکنه طراحی شده بود. این طرح بیشتر حالت

پژوهشی داشته که در باب محلهء مرکزی یک شهر بزرگ با ادارات، بناهای عمومی، آپارتمانهای
مسکونی بود. این طرح دارای سه الگو بود:
1. الگویی برای ساختمانهای عظیم اداری

2. الگویی برای بلوکهای آپارتمانهای مسکونی که دارای نقشهء دندانه ای شکل بودند که در شش
لایهء دو طبقه ای قرار میگرفتند و آنها از دو طرف به فضای سبز مشرف بودند.
3. آپارتمانهای ویلایی که بصورت 5 بلوک دو طبقه ای قرار میگرفتند. هر ساختمان دارای حیاطی با

محیطی چمن کاری شده و امکانات ورزشی بودند.
همهء آپارتمانها دارای باغهای معلق بودند.( فضای سبز در سطح بامها و تراسها ) محلهء مرکزی

شهر برای 60000 نفر طراحی شده بود و سایر قسمتهای شهر بطور خلاصه طرح ریزی شده بود و
اکثر اهمیت به محلهء مرکزی شهر داده شده بود.
از ورای کمربند سبز شهر باغشهر قرار گرفته بود که گنجایش دو میلیون نفر را داشت.
قسمت صنعتی در شرق مرکز شهر قرار گرفته بود و برای حل ترافیک آن از اصول ترافیک مدرن

استفاده شده بود. ( همچون راه آهن زیر زمینی )
معابر این شهر در سه سطح اصلی تعریف شده بودند:
1.
زیر زمین که مخصوص ترافیک سنگین شهر بود.
2.
همسطح زمین که مخصوص ترافیک میان محله ای بودند.
3.
مسیرهای روگذر ( Via Ducts ) که مخصوص ترافیک سریع بودند.

خطوط راه آهن زیرزمینی ارتباط مرکز شهر را با محلات پیرامونی برقرار میساختند. اینها اهداف

اصلی لوکوربوزیه بودند زیرا که وی یه دید معمارانه در یک شهر بیشتر گرایش داشت تا تحلیل
سازمان پیچیدهء آن.
مرکز شهر از مجموعه ای از 24 برج که هریک 60 طبقه دارند تشکیل شده است. هریک از این

بناهای عظیم امکان جای دادن 10 تا 50 هزار کارمند را در خود دارد. در این بناها به سبب ابعاد
عظیمشان تراکم جمعیت معادل سه هزار نفر در هر هکتار است که این محل در مقایسه با محلات
قدیمی بسیار بالاست. در فضاهای میان ساختمانها باغهای عمومی با خیابانهای پهن گسترده شده
اند و همچنین پارکینگهای اتومبیل، گاراژها، مغازه ها، رستورانها، تسهیلات فرهنگی و غیره نیز در
آنجا قرار دارند. ( به تصویر شمارهء 24 توجه کنید. )

سه سال بعد در سال 1925 لوکوربوزیه نقشهء همجواری خود را در نمایشگاه هنرهای تزئینی پارس

برای بازسازی یک قطعه از پاریس ارائه داد.
تخریب ابنیه بی ارزش یا کم ارزش، احداث برجها برای ادارات و بناهایی با ارتفاع کمتر برای مسکن،

سالنهای کنفرانس، نهادی تفریحی و غیره از مهمترین اهداف وی در این طرح بودند. در این طرح
تراکم به چهار برابر افزایش یافته ولی ابنیهء تاریخی در دل فضاهای سبز حفظ میشوند.
تاکید لوکوربوزیه این بود که این طرح برای اجرا نیست بلکه تنها مبین خطوط اصلی است که سرآغاز

پیدایش خط مشی باشد.
این پلان همانند پلانهای سنتی تغییر شهرها در فرانسه ( از ابتدا تا زمان گارنیه ) چیزی جز یک

شکاف عظیم و نه خیلی دور از شکافهای هاسمان نیست. لوکوربوزیه در تفسیر پلانهای معاصر
برای تمرکز زدایی پاریس این طور میگوید: « پاریس، مرکز یک چرخ است و مرکز چرخ را نمیتوان جابجا
کرد. »
منطق پلان لوکوربوزیه همواره مورد احترامست. خیابانها بر طبق نوع ترافیک طبقه بندی شده اند و

ساختمانها بطور منطقی بهم پیوسته اند. فضاها بطور وسیع در نظر گرفته شده و در بر دارندهء
بهترین کیفیت سنت فرانسوی است.
در این طرح برای قسمت شرقی پاریس مجموعه از 18 برج به ارتفاع 200 متر جهت عملکرد اداری

درنظر گرفته شده است که هرکدام در حدود 20 تا 40 هزار کارمند را در خود جای داده اند. به این

طریق تراکم در حدود 3500 نفر در هکتار به جای 800 نفر در هکتار که قبلا" مطرح شده بود، بدست
میآید. در قسمت غربی ساختمانهای مسکونی قرار میگرفتند که ارتفاعی حدود 30 تا 40 متر

داشتند و شامل ادارات عمومی، مراکز تفریحی و سایر نیازهای اولیه بودند.
مجموعهء بناهای قدیمی و تاریخی در محیطی با مقیاس جدید باید حفظ شود. این محور عظیم که

در جهت عمود بر رودخانهء سن و در مجاورت آن طراحی شده بود میتوانست عامل تهدید کننده ای
برای « ایل دولاسیته » باشد. ( ایل دولاسیته جزیره ای در داخل رودخانهء سن بود که دارای بناهای
تاریخی از جمله کلیسای نوتردام است. ) ( به تصویر شمارهء 25 و 26 توجه کنید. )
در سال 1930 طرح شهر درخشان در کنگرهء CIAM بروکسل مطرح شد. این شهر به گونه ای دارای
عناصر یک شهر خطی نیز بود. اماکن مناسبی جهت صنایع سبک و سنگین همچنین فضاهایی
برای انبارها به موازات مناطق مسکونی درنظر گرفته شده بود.
در واقع لوکوربوزیه یک شهر سبز با بناهای مرتفع را طراحی کرده بود. در این طرح که ساختمانها بر

روی ستونها بنا شده اند این امکان را میدهند تا تمامی سطح زمین جهت عبور و مرور پیاده باشد.

بلوکهای آپارتمانی در ناسب با محور تابش خورشید قرار گرفته اند.
مرکز اداری در این شهر در قسمت شمالی و اندکی پایینتر از آن ایستگاه قطار و فرودگاه و سپس

مناطق مناسب جهت هتلها و سفارتخانه ها (B) ، خانه ها(A) ، صنایع سبک (C)، کارخانه ها(D) و
صنایع سنگین (E) در نظر گرفته شدند.
ساختمانهای اداری 220 متر و خانه های با نقشهء دندانه ای 50 متر ارتفاع دارند. بلوکهای


مسکونی شامل مجموعه ای جهت سکنای 2700 نفر است که هر مجموعه ورودی جداگانه دارد.
تراکم محلات مسکونی در حدود 1000 نفر در هکتار است.
این طرح ترافیک را در 3 سطح تقسیم میکند:
1. مترو

2.
سطوح مخصوص پیاده ها که در بین پیلونهای ساختمانها و در سطح همکف واقه میشوند.
3. در ارتفاع 5 متری از سطح زمین که جاده های اتومیبل رو و سطوح لازم برای پارکینگها طرح

گردیده اند.
نمودار خیابانها در مرکز بازرگانی نشان میدهد که به علت تمرکز جمعیت اداری، راههای ماشین رو و

پارکینگها سطوح وسیعی را بخود اختصاص میدهند. بنابراین پارک بزرگی که پیش بینی میشد
ساختمانها را احاطه نماید، خیالی بیش نبود. به همین ترتیب بعلت تراکم جمعیت در محلات
مسکونی نیز قسمت بزرگی از فضای باز به خیابانهای مدارس و سایر بناها اختصاص خواهد یافت.
(
به تصاویر شمارهء 27 ، 28 و 29 توجه کنید. )
در سال 1935 لوکوربوزیه همهء پیشنهادات خود را در کتاب خود موسوم به « Laville Radiuse » منتشر کرد.
خلاصهء پیشنهادات وی این است که آپارتمانهای مسکونی به ارتفاع تقریبا" 50 متر

ساخته شوند و زیگزاگ مانند در میان مناطق سبز و خرم قرار گیرند. پنجره های شیشه ای بزرگ و
قامت نازک داشته باشند.
محلات مسکونی و مرکز شهر به داد و ستد اختصاص میابد و در آن دفاتر تجاری در آسمانخراشها

قرار میگیرد. در تمامی شهر عبور و مرور وسائل نقلیه از یکدیگر مجزا میگردد.
ساختمانهای پیلوت دار باعث میشود که زمین زیر بنا نیز جزئی از فضای باز شود و چشم انداز

گستردهء پیوسته ای برای ناظر فراهم آورد.
12 درصد مساحت کل محله را ساختمان اختصاص میدهد اما چون بام آپارتمانها نیز گردشگاه، زمین

بازی و محلی برای گرفتن حمام آفتاب بوجود میاورد این 12 درصد نیز جزو فضای باز حساب میشود.
در سال 1937 پروژهء « ایلو انسالوبر » با همکاری پیرژانره برای تغییر قسمتی از شرق پاریس

(حومه سن آنتوان ) ارائه شد. این طرح مشتمل بر خیابان بندی مجدد محله بود که جوابگوی ترافیک
باشد. اجرای پروژه کاملا" میسر بود زیرا تغییر خیابانها فقط شامل ایم محله بود و ارتفاع
آسمانخراشها چندان زیاد نبود که ساختن آنها غیر ممکن باشد.
طرح « اونیته دابیتاسیون » (52-1947) در این طرح منازل به اندازه های مختلف طرح شدند و مانند

یکی از پروژه های فرانک لوید رایت برای آسمانخراشهای مسکونی اتاقهای هر منزل در دو طبقه
قرار میگیرد که پلکانی از داخل منزل اتاقها را به یکدیگر مرتبط میسازد. این پروژه از پروژهء قبلی
پیچیده تر است. اتاقها در دو جانب ساختمان قرار گرفته و توسط راهرویی به یکدیگر مرتبط میشدند.
لوکوربوزیه در سالهای 53-1952 در نانت فرانسه و در سال 58-1956 در برلین به آپارتمان سازی و
شهرسازی خود ادامه داد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Amir M@hdi.A

کاربر فعال تالار مهندسی شهرسازی
کاربر ممتاز
شهرسازی های مدرن

شهرسازی های مدرن

هر بنایی به عنوان جزئی از فرهنگ معماری، یک اندیشه ذهنی را از طریق فرم ظاهری خود عینیت می بخشد تا به عنوان نمودی برای سنجش فرهنگ قرار گیرد از آنجا که ساختن فعالیت اولیه انسان بوده و به تحول وی پیوسته است، معماری به مثابه بیانی از روحیه یک دوره تاریخی در می آید.در این راستا، لوکوربوزیه با وقوف بر تغییرات عمیقی که ماشینیزم به وجود آورده، بیان می کند که تغییر شکل شالوده اجتماعی و نظام اقتصادی جبرا دگرگونی را در پدیده معماری موجب خواهد گردید. بنابراین او به دنبال هماهنگی بخشیدن به عناصر حاضر در دنیای مدرن و بازگرداندن معماری به انجام وظیفه اولیه اش- وظیفه ای که به نظام اقتصادی و اجتماعی پیوند داشته و در خدمت شخص انسان است- می باشد.
او معماری انسان گرا بود که به ایجاد وحدت و هماهنگی میان انسان و طبیعت، به جای جامعه تصنعی و دور از طبیعت باور داشت. لوکوربوزیه، ساختمان را مجموعه ای از اجزای به هم پیوسته ، برای رسیدن به هدف هایی سودمند می داند. این اجزاء، اعضایی را تشکیل می دهند که همانند اندام یک موجود زنده به هم پیوسته اند. وحدتی که در طبیعت و در انسان موجود است به مانند قانونی است که به آثار انسانی زندگی می بخشد. همین که این قانون درک و پذیرفته شود، بقایای انگلی دیگر حق ادامه زندگی نخواهندداشت. او انسان و جامعه را پدیده ای ایستا ندانسته و به تاثیر محیط بر انسان و معماری آگاه بود، اما رشد و پیشرفت جامعه را خطی می انگاشت و باور داشت که همه ی جوامع می باید از مرحله صنعتی گذر کنند. در دیدگاه لوکوربوزیه نیازهای مادی و معنوی انسان در سراسر دنیا یکسان بوده و از این رو انسان موجودی جهانی است. به این ترتیب پاسخ های ارائه شده در برابر نیاز وی نیز یکسان هستند.
لوکوربوزیه در پاسخ به این پرسش که چه چیز اختراعات و اکتشافات (پیشرفت) را باعث می شوند، سه نیاز انسانی را نام برد. «همان گونه که نیازها گوناگونند، انسانها نیز به مسائل مختلف توجه دارند. شکم،*** و مغز آدمی، برنامه ها را دیکته می کنند و موفقیت اقتصادی و اخلاقی اختراعات اولیه را تضمین می نمایند.
وی دنیا را دستگاهی هماهنگ و در هم تنیده می دانست که انسان همچون گونه ای جهانی و فارغ از وابستگی های فرهنگی، بومی و اقلیمی، در راس آن قرار دارد: «همه منابع طبیعی و نیروهای مصنوعی، به طور فشرده ای در یک مجموعه موزون تنظیم شده و در راس همه آنها،انسان یعنی تنها نقطه نگرانی های ما قرار دارد. انسان به مثابه جسم و روح، به مثابه عقل و احساس. این است آن نتیجه ای که ما در مبارزه غیر منطقی بین دیدگاه تکنیکی و معنوی، آرزوی آن را داریم. » لوکوربوزیه، لذا او معتقد بود از آنجا که حتی معنویت نیز موضوعی عقلانی است - یا باید باشد – فن(تکنیک)، دشمن معنویت نیست، بلکه بر عکس یکی از حادترین شکل های تظاهر آن است.
لوکوربوزیه یک کارکردباور بود که توجه به سنت و تقلید از گذشته را تقبیح کرده و آن را صحنه پردازی تشریفاتی می دانست. به زعم وی «شهرسازی ما هنوز نوزادی بیش نیست و بیشتر به گذشته، موزه شناسی و تقلید پرداخته و نگران آفرینش صحنه ای به مانند زینت و پوشش مناطق، اعم از شهر و روستا بوده است، پوشش و لباسی که نقش و فایده ای نداشته و تنها تشریفاتی است. بنابراین می باید به عقلایی کردن شهرسازی پرداخت و این از عهده ی هیچ کس جز معمار نوگرا برنمی آید.
او چنین می انگاشت که مسائل اصلی شهر ، کالبدی و معمارانه است. برای همین از خود می پرسید که: «چه کسی باید این بیماری را درمان کند؟» به باور لوکوربوزیه این معمار است که می باید وظیفه شهرسازی را به عهده گیرد. برای او شهرسازی در جانمایی و تنظیم کاربری ها خلاصه می شد: « از آنجا که شهرسازی، جانمایی و تنظیم کاربری ها و پیوند آن به یک شبکه آمد و شد است، این کار از عهده معمار نیز برمی آید.
او به دنبال حل معضلی بود که به دست سرمایه داری و صنعت پدید آمد. یعنی قطع رابطه واحد مسکونی با طبیعت:«رویدادهای نامطلوب مرحله نخست صنعتی از نیمه دوم سده 19 ، بحثی پدید آورد که هدفش تعیین نظرگاه درستی به عنوان مبدا بود تا تعادل مناسبی میان انسان و ماشین به وجود آید. در شرایطی که صنعت چیرگی قطعی یافته بود و ماشین به یک حاکم تبدیل می شد، انسان بی رحمانه و در نهایت بدبختی به یک زندگی مخالف طبیعت کشیده شد. در هرج و مرج پیروزی های صنعتی از ماشین ها همچون خدایان، نگهداری و مواظبت می شد و در چنین شرایطی، طبیعی و گریز ناپذیر بود که انسان ها در گوشه ای رها شوند. لوکوربوزیه ی انسان گرا که حاکمیت ماشین بر انسان را نمی پذیرفت و به دنبال خدمتگزاری ماشین برای انسان بود جهت پاسخگویی به مسائل موجود ، عقلانی کردن طراحی را پیشنهاد کرد.
تاریخ به باور لوکوربوزیه در هر شهر در نقشه های آن و در معماری هایش نوشته شده و تبلور می یافت. آنچه از اینها در شهر باز می ماند، سازنده رشته ارتباط دهنده ای است که همواره با کتب و اسناد ترسیم شده و به ما اجازه می دهد که مراحل پی در پی وجودی آن را تصور کنیم. محرک هایی که باعث زاده شدن و به وجود آمدن شهر شده اند دارای ماهیت های متفاوتی هستند.
زندگی یک شهر رویداد مداومی است که طی قرن ها با انجام کارهای مادی، شبکه راه یابی و ساختمان ها، جریان دارد. اینها به عنوان بخشی از میراث انسانی ، به شهر شخصیت معینی می بخشند و از اینهاست که به تدریج روح شهر بروز می کند. بدین ترتیب لوکوربوزیه، شهرسازی را تنظیم محیط های متفاوتی می دانست که باید توسعه زندگی مادی، احساسی و معنوی را در همه شکل گیری های فردی و اجتماعی آن، حراست نماید. اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم آن، همواره تغییر شکل داده و هر بار - در پی نیازهای معین لحظه تاریخی ای که در آن می زیسته - شالوده فضایی و نظام اجتماعی و اداری متفاوتی پذیرفته است. شهر مدرن که بر خلاف گذشته از سرعت سرسام آور ناشی از تحرک اجتماعی-اقتصادی خاص دوران ماشینیزم متضرر است، هنوز در نوعی بلاتکلیفی به سر می برد. جامعه شهری هنوز نتوانسته روشی را در حضور پیشرفت تکنولوژیک و تکامل دانش های اجتماعی برای خود بیابد تا به کمک آن بتواند برای همگی شهروندان فضای زیستی ای را خلق کند که از وقار انسانی آن نکاهد، برعکس شخصیت آن را تایید کند. قدرت یافتن همیشه بیشتر بخش خصوصی در انجام انتخاب ها و اتخاذ تصمیم های بزرگ روی فضای شهری ، نکته ای است که به عنوان یکی از بلاهای محیط های انسانی باید به آن توجه کرد.
پنداره هایی چون: وجود پیوندهای ناگسستنی بین مجموعه ای از شرایط کالبدی ( ساختمانی، اندازه ها و تناسبات فضایی،... )، شرایط روانی و ویژگی های تاکید لزوم توجه به جمیع واحدهای معماری شهری اعم از خصوصی یا عمومی/ توجه دادن به مسئولیت های اجتماعی معماران و شهرسازان در امر شکل دادن به فضای کالبدی و فضای زیستی و روانی / نادیده نگرفتن لزوم قوانین و مقررات در تضمین اجرای آنچه طرح ریزی می شود / مشارکت دادن مستقیم و غیر مستقیم شهروندان در تدوین نظام کالبدی- جغرافیایی شهر / احترام به طبیعت و انجام جایگزینی های صحیح بخش ها و نواحی نوین شهر در تبعیت از آن / احترام به مواریث فرهنگی- معماری موجود در محلات قدیمی یا در هسته های مرکزی شهرها،...بسیار مورد توجه لوکوربوزیه بودند.
او برای چهار کارکرد که سازنده چهار نکته کلید شهرسازی هستند، اهمیت فراوانی قائل بود:
1 تضمین خانه های سالم برای انسان ها. یعنی توجه به محیط و آفتاب، که سازنده شرایط اساسی زندگی هستند.
.2 متشکل کردن فضاهای کار به صورتی که این امر به جای اینکه نوعی بردگی ترحم آور باشد، خصوصیت یک فعالیت طبیعی انسانی را بازیابد.
.3 پیش بینی تجهیزات لازم برای استفاده از ساعات آزاد جهت پربهره نمودن آنها
.4 بوجود آوردن پیوند بین این سه تشکیلات متفاوت توسط یک شبکه ترافیک که بتواند حین جوابگویی به امور و نیازهای هریک ، تبادل را بین آنها تضمین کند.
بنابراین، شهر به مثابه منظومه ای دانسته می شود که 3 گونه کاربرد اصلی اش ( سکونت و کارهای تولیدی و گذران وقت آزاد ) به وسیله شبکه راه یابی یا ارتباطی با یکدیگر پیوند می خورند و به قید نظم، هر یک ، کارا می شوند. در عین حال نظم یافتگی اجتماعی و شهری زیستن به ترتیبی بهینه برای تمامی لایه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهروندان ، بر کارایی داشتن اندیشه ها و ساختار دموکراتیک شهر ( به مثابه یک نهاد انسانی- مدنی ) مشروط می گردد.
بدین شکل مکان های برگزاری امور سکونت و کار و گذران وقت آزاد از یکدیگر قابل تفکیک اند. خانه، پذیرای امور گوناگون مربوط به تولید نیست، در کارگاه ها نمی توان و نباید زیست و... در این زمینه مقوله سنت در شهر زیستن و شهری زیستن بیشتر مورد توجه قرار می گیرد.
حاصل حضور فعال این شاخص ها به وجود آورنده برابری حقوقی است که ساکنان، شاغلان و مهمانان در هر شهری باید از آن برخوردار باشند و این مهم آنجا که جامه عمل بپوشد، شرایط بهره وری یکسانی از فضای ساخته شده را برای تمامی شهروندان فراهم خواهد کرد. ) لوکوربوزیه، لوکوربوزیه، شهرسازی را آخرین جمع بندی یک طرز تفکر می دانست که با فن عملی خود، زندگی را در بر می گیرد. به نظر او داده های یک مسئله شهرسازی از مجموعه فعالیت هایی به دست می آیند که فقط در شهر صورت نگرفته، بلکه در تمام منطقه ای که شهر مرکز آن است، جریان دارند. علت وجودی شهر می بایست در اعداد و ارقامی بازگو شوند که بتوانند مراحل آینده توسعه صحیح شهر را پیش بینی کنند. شهر که در هر حال به عنوان یک واحد، تعریف شده، می بایست به شکلی هماهنگ در هر یک از بخش های خود ، رشد کند و فضاها و پیوندهایی را ارائه دهد که با قید تعادل مراحل توسعه بعدی بتوانند در آن جایگزین شوند.

سخن آخر


لوکوربوزیه بر این باور بود که معماری و شهرسازی جدایی ناپذیرند و بیان می کرد که با استفاده از نظم منتج از توزیع استدلالی فعالیت ها، توجه به تعدد فضاهای شهری، طبقه بندی کارکردهای فضاهای شهری و بخردانه کردن زیستگاه همگانی می توان از اغتشاش شهرها جلوگیری کرد. او برای حل مشکل شهرهای زمان به این نتیجه رسید که: «برای پاسخ دادن به مسائل دشواری که زمان دربرابرمان نهاده، یعنی مسائل مرتبط به تاسیسات جامعه، تنها یک راه پذیرفتنی وجود دارد، راهی که مسائل را به ریشه های حقیقی آن خواهد کشاند. بنابراین باید به دنبال ایجاد تعادلی بین انسان و محیط او برویم.
منابع
• پاکزاد،جهانشاه (1386)، سیر اندیشه ها در شهرسازی (1) ، تهران: شرکت عمران شهرهای جدید.
• سیف الدینی، فرانک (1368)، فرهنگ واژگان برنامه ریزی شهری و منطقه ای، شیراز: انتشارات دانشگاه شیراز.
• فکوهی، ناصر (1383)، انسان شناسی شهری ، تهران: نشر نی.
• کان،جان- لوئیس (1386)، لوکوربوزیه، ترجمه زهرا رضوی ، تهران: انتشارات گنج هنر.
• گروتر، یورگ کورت (1386)، زیبا شناسی در معماری، ترجمه جهانشاه پاکزاد و عبدالرضا همایون، تهران:انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
• لوکوربوزیه (1382) منشور آتن (چهارمین کنگره بین المللی معماری مدرن)، معرفی و برگردان محمدمنصور فلامکی ، تهران: نشر فضا.
• لوکوربوزیه (1354)، چگونه به مسائل شهرسازی بیاندیشیم؟ ترجمه محمدتقی کاتبی، تهران: نشر سپهر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

لی لی یوم

عضو جدید
((((((به تصاویر شمارهء 27 ، 28 و 29 توجه کنید
.)))))
پس تصویراش کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

Similar threads

بالا