اندیشه های اقتصادی پیرامون مسائل اقتصاد ایران و جهان

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
بازرگانی ارشادی و تحدید نفوذ اقتصادی ایران در کشورهای آسیای مرکزی

حیدر مرادی 1
اشاره
قبل از1991، کشورهای آسیای مرکزی (ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان)، حاشیه‌های عقب مانده و دورافتاده اتحاد جماهیر شوروی بودند که نقش عمده‌ای در دوره جنگ سرد میان شوروی و آمریکا از یک طرف و میان شوروی با قدرت‌های اصلی منطقه همچون چین، ایران و ترکیه از طرف دیگر، بازی نمی‌کردند.




[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اکثر اوقات، قدرت روسیه تا حدی به واسطه حضور قدرتی دیگر در خاورمیانه موازنه می‌شد؛ در وهله اول بریتانیا و پس از جنگ جهانی دوم آمریکا. از قرن نوزدهم به بعد رقابت یا همکاری قدرت‌های بزرگ تاثیر عمیقی بر تاریخ ایران گذاشت و نه تنها چارچوب سیاست خارجی ایران را شکل داده، بلکه تحولات اقتصادی و سیاسی داخلی کشورمان در زمینه‌های متنوعی همچون توسعه خطوط آهن، اصلاح قانون اساسی و صنعت نفت را رقم زده است. اما در دهه 1990، تجزیه و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و همزمان با آن کشف منابع غنی انرژی در دریای خزر منجر به جذب طیف وسیعی از شرکت‌های نفتی بین‌المللی از جمله شرکت‌های آمریکایی به منطقه شد. در نهایت، حوزه خزر و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز تبدیل به مناطق پرتنش و رقابت‌های گسترده، بین قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه ای بر سر کنترل منابع انرژی و ترانزیت آن و صدور کالا به این کشورهای نوپا گردید که افزون بر منافع فوق الذکر و جدا از انگیزه‌های سیاسی و ایدئولوژیک، بازار مناسبی برای صدور کالا و تکنولوژی در زمینه‌های مختلف همچون صنعت و کشاورزی بود. روسیه، چین، ایران و افغانستان کشورهای احاطه‌کننده اصلی کشورهای آسیای مرکزی و ترکیه کشور هم مرز قفقاز و نماینده اصلی غرب در منطقه است. هر یک از قدرت‌های منطقه سیاست خارجی خود را بر اساس اولویت‌های گوناگونی طراحی کرده‌اند که بالطبع زمان و تحولات، حکومت‌ها اولویت‌های خود را تغییر می‌دهند. روسیه خواهان گسترش روزافزون روابط تجاری با کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق است که به منظور احیاي نفوذ قدیم، شروع به گسترش سرمایه‌گذاری در منطقه مخصوصا در بخش انرژی و صنایع کرده است. روسیه خواهان احیاي کریدور ترانزیتی پیشین شمال- جنوب که از بندر بالتیک روسیه و از طریق رود ولگا به سمت دریای خزر جریان می‌یابد تا به آسیای مرکزی و ایران و سپس از آنجا به هند و پاکستان می‌رسد. این یک راه قدیمی برای صدور کالا از اروپا به آسیای جنوبی بود و دارای مزیت‌های مختلف اقتصادی برای روسیه و ایران است.
فروپاشي اتحاد شوروي و به وجود آمدن پنج كشور مستقل در منطقه آسياي مرکزي موجب نگاه دوباره ايران به اين منطقه شد که فروپاشی چالش‌ها و فرصت‌های زیادی برای ایران هم از لحاظ سیاسی- امنیتی، اقتصادی و فرهنگی به وجود آورد. از لحاظ تاریخی، راه ابریشم که شاهراه اصلی ارتباطات و مبادلات بازرگانی میان شرق و غرب بود از منطقه آسیای مرکزی و ایران عبور می‌کرد و همجواري تاريخي و فرهنگي ايران با ملل و اقوام این منطقه عاملي مهمی جهت توسعه همکاري‌هاي همه جانبه به حساب مي‌آيد.
ایران خواستار گسترش روابط بازرگانی با اغلب کشورهای این منطقه است، اما فرصت‌ها برای توسعه و همکاری منطقه‌ای سیستماتیک به طور چشمگیری مورد بهره‌برداری قرار نگرفته‌اند که این عدم پیشرفت منعکس‌کننده محدودیت‌های دیگر تحت عنوان میراث جنگی از قبیل نگرانی‌های امنیتی مداوم، محدودیت‌های زیربنایی و اداری، ادراکات ژئوپلتیک متفاوت، متفاوت بودن درجه باز بودن (اقتصاد باز) و جهت‌گیری‌های متفاوت بخش خصوصی در سیاست‌های اقتصادی رژیم‌های منطقه است. با این وجود، تاکید ویژه بر همکاری منطقه‌ای و چندجانبه‌گرایی یکی از مشخصات سیر کنونی سیاست خارجی ایران است که نیل به اهداف اقتصادی، سیاسی- امنیتی و ایدئولوژیک از طریق همکاری ممکن است. افزون بر این، اتحاد با کشورهای منطقه و سازمان‌های منطقه‌ای و تلاش در جهت احیای آن همچون اکو، موضع ایران را در قبال تحریم‌های بین‌المللی تقویت می‌نماید. ایران به منطقه آسیای مرکزی به عنوان عرصه‌ای برای خروج از انزوا نگاه می‌کند و امیدوار است خود را شریک اقتصادی و سیاسی این کشورها سازد. این منطقه برای ایران، بازار بالقوه‌ای برای صدور کالاست هر چند غرب و در رأس آن آمریکا تلاش می‌کند تا ایران را از این منطقه دور نگه دارند. در بین کشورهای آسیای مرکزی ترکمنستان برای ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است چون این کشور تنها کشور در آسیای مرکزی است که دارای مرزهای زمینی و آبی با ایران است و به نوعی در حکم دروازه نفوذ اقتصادی ایران به سایر کشورهای آسیای مرکزی است. به همین دلیل ایران بعد از استقلال این کشورها شروع به ایجاد خطوط ریلی و مناطق آزاد تجاری در سرخس و بندر انزلی كرده است و مسیر ایران نیز برای ترانزیت گاز ترکمنستان مسیری به صرفه است تا از طریق سوآپ، گاز خود را به خارج صادر کند. تاجیکستان نیز دارای روابط تجاری و فرهنگی نزدیکی با ایران است و قراردادهای مختلفی بین دو کشور به امضا رسیده است و ایران یکی از سرمایه‌گذاران اصلی این کشور در بخش‌های صنعتی و کشاورزی است. نمودار نشان‌دهنده میزان صادرات و واردات ایران از کشورهای آسیای مرکزی در هفت ماهه دهه اول 1391 است که داده‌های این نمودار از وب سایت اتاق بازرگانی و معادن و کشاورزی تهران گرفته شده است. در مقایسه حجم صادرات و واردات، ایران در سه کشور ترکمنستان، تاجیکستان و قرقیزستان سیاست اقتصادی واقع بینانه‌ای در مقایسه با قزاقستان و ازبکستان دارد، زیرا حجم واردات خیلی بیشتر از میزان صادرات ایران است.
[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بازرگانی ارشادی و تاثیر منفی آن بر صادرات
اگر چه که سیاست در واقع تعین‌کننده روابط اقتصادی میان دولت‌ها است، اما این امر به نوعی منجر به شکل‌گیری بازرگانی ارشادی می‌شود. بازرگانی ارشادی به معنی تعیين سیاست‌های بازرگانی توسط دولت جهت برآورده کردن اهداف سیاسی، اقتصادی یا امنیتی است که با بازرگانی آزاد که اجازه می‌دهد عرضه و تقاضای بازار جریان بازرگانی را تعیين کند، فرق می‌کند. شکل‌گیری بازرگانی ارشادی از سوی ایران در منطقه آسیای مرکزی منجر به سایه افکندن اختلافات ایدئولوژیک و سلیقه‏های سیاسی بر روابط بازرگانی میان ایران با این کشورها می‌شود. از سوی دیگر، اولویت کاملا تعریف‏شده‏ای برای سیاست خارجی ایران‏ در منطقه آسیای مرکزی وجود ندارد و روابط اقتصادی به علت کمبود و عدم حضور بخش خصوصی و بخش دولتی کارآ و فعال، در سطح پایینی این روابط گسترش یافته‌اند. از لحاظ داخلی، دلايل اصلي ركود نفوذ اقتصادي ايران و عدم حضور فعال در کشورهای آسیای مرکزی، عدم پویایی اقتصاد ایران، کمبود بودجه، عدم حضور فعال بخش خصوصی برای سرمایه‌گذاری‌های کلان و بلندمدت، زیرساخت‌های اقتصادی و ارتباطی نامناسب، نشناختن ظرفيت‌هاي اقتصادي منطقه و عدم تدوین استراتژی‌های کارآمد با توجه به واقعیت‌های موجود است. افزون بر این، اقتصاد تك‌محصولي، اتكا ايران به درآمدهاي نفتي و محدود بودن حوزه صادرات، عدم موفقيت در بهره‌برداري از موقعيت استراتژيك ايران و عدم تناسب سطح روابط تجاري با روابط سياسي و فرهنگي از مهم‌ترين علل حجم بسيار كم مبادلات تجاري ایران با کشورهای این منطقه است. تبلیغات ایدئولوژیک و تاکید بیش از حد بر هویت ایرانی و زبان فارسی، ایران را با چالش‌های جدی در این منطقه که اغلب ترک نژاد و سنی هستند، مواجه ساخته است که این موارد نشان دهنده عدم تطابق سیاست‌های اعلانی و اعمالی ایران در زمینه بازرگانی با این کشورها است.
تعيین اهداف ملی با ارجحیت اقتصاد
تعيین سلسله مراتب برای اهداف متنوع ملی امری ضروری است و در این راستا در بعضی از مواقع ممکن است امنیت ملی، مسائل تکنولوژی، توسعه اقتصادی و رفاهی یا مسائل ایدئولوژیک، اولویت‌های نخست هدف‌های سیاست خارجی تلقی شوند، در حالی که با دگرگون شدن پاره‌ای از شرایط لازم است که نوعی جا به ‌جایی در اهداف ملی صورت گیرد. نقش دولت در تدوین استراتژی بلندمدت اقتصادی بسیار مهم است و توسعه روابط تجاری و اقتصادی یکی از اصولی‌ترین مسائلی است که حتی در سیاسی‌ترین مذاکرات بین دولتی به آن توجه می‌شود. توانمندی و قدرت اقتصادی باعث ایجاد جایگاه برتر در مناسبات دو یا چند جانبه میان دولت‌ها شده و عامل اساسی و تعيین‌کننده در روابط بین کشورها محسوب می‌شود. به همین دلیل دولت‌ها تلاش می‌کنند با استفاده و بهره‌گیری از عوامل موثر در بهبود وضعیت اقتصادی، جایگاه مناسب و برتری در نظام اقتصادی جهانی کسب کنند. ایران برای نفوذ کارآ نیاز به تدوین استراتژی‌های مشارکتی و رقابتی دارد تا بتواند در کشورهای آسیای مرکزی نفوذ کارآیی داشته باشد. استراتژی مشارکتی را باید با کشورهایی که بیشترین منافع را با هم دارند جهت رقابت با سایر قدرت‌های تاثیرگذار و رقیب به کار بگیرد و از امور مناقشه برانگیز دوری گزیند.
پاورقي
1. کارشناس ارشد مطالعات منطقه‌ای aras_198429@yahoo.com
[/FONT]
 
بالا