انتظار

[aynaz.m]

چشم انتظارتم
چشم انتظارتم بیایی
مرا در
اغوش بگیری
و بگویی
هیس
ارام باش
دیگر
همه
چیز تمام شد
دیگر من کنارت هستم
ان هم
تا اخرین لحظه عمرم

 

[aynaz.m]

چشم انتظار
به جاده مینگرم
منتظرم بیایی
هنوز هم چشم به راه
امدنت هستم
بیایی و مرا
با نام کوچکم صدا بزنی
انگاه من بگویم
چقدر دل تنگت بودم

 

[aynaz.m]

انتظار را معنا نمیکنم
فقط
...
میگذارم
خودت
دردش را بفهم

 

[aynaz.m]

انتظار یعنی
ان لحظه که
چشم به راهتم
و هر بار
به تمام جاده هایی که
تو را از من گرفت مینگرم
شاید از جاده ایی
بیاییی
و این انتظار را پایان دهی

 

[aynaz.m]

دَر این تَنگنایِ دَرد ؛
دارَم بِه یِک صِدا جان میسِپارَم...
صِدایی کِه بِه یِک خَروار خاک تَن دادِه...
اَز اینجا تا مُصیبَت راهی نیست...!
آرام بِبار اِی اَشک ...

 

[aynaz.m]

به تمام جاده ها نگاه میکنم
چشم انتظار امدنت میشوم
به تمام درختها
میسپارم تا امدنت را خبرم دهند
تا مبادا
سپیدی موهایم را ببینی
تا انها را زیر موهای مشکیم پنهان کنم
تا نفهمی
در نبودنت انقدر درد کشیدم که
موهایم نیز سپید شد
چشم به راه امدنت هستم

 

[aynaz.m]

به انتظار مینشینم
و تک تک ابرها را
برایت سناجق میزنم
تا هرگاه امدی
در کنارم قدم بزنی
زیر همین باران
که باران
تمام لحظات
همراهی میکند
با دلم

 

[aynaz.m]

منتظر
به تک تک خیابونهای شهر نگاه میکنم
کسی نمیدونه چقدر
منتظرتم
ولی میدانییک نفر خوب میداند
چقدر منتظرتم
فقط
به اسمان نگاه کن
نه
اصلا به
قلبت نگاه کن
نه
به خودت در ایینه نگاه کن

 

[aynaz.m]

میدانی چشمانم را میبیندم
و تمام ستارگان را چشم بسته میشمارم
تا اینگونه ستارگان متوجه چشمانم نشوند
تا من نیز متوجه نشوم کی
شب میاید کی روز
تا اینگونه بتوانم
انتظار را تحمل کنم
تا ارام در گوش تک تک قاصدکها و ستارگان
بگویم
برگرد
منتظرتم

 

[aynaz.m]

در میان تمام لحظاتم
پر شده حضورت

 

[aynaz.m]

انتظار امدنت را میکشم
همان لحظه که بیایی و مرا به نام کوچک صدا بزنی
کاش میدانستی
انتظار سخت هست ولی
هر بار با به یاد اوردنت
جانی میگیرم تا دوباره منتظرت بمانم
اری منتظر میانم تا بیایی

 

[aynaz.m]

نشسته ام چشم به انتظار امدنت
و ساعتها و دقایق را میشمارم
تا برگردی

 

[aynaz.m]

 

[IRANIAN VOCAL]

تا کی در انتظار گذاری به زاری ام ................ باز آ پس از این همه شب زنده داری ام

دیشب به یاد زلف تو در پرده های ساز ......... جانسوز بود شرح سیه روزگاری ام