امتحان جمله سازی(کمک در نوشتن یه امضای باحال!!)

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام....
[h=6]کودکان گلفروش را میبینی !
مردان خانه به دوش !
دختران تن فروش !
مادران سیاه پوش !
کاسبان دین فروش !
محراب های فرش پوش !
پدران کلیه فروش !
زبان های عشق فروش !
همه را میبینی ؟[/h]
اینو یه ادامه براش بنویسید......:cry:
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میبینی؟
نمیبینی؟
عینکت کثیفه؟
عینک نداری؟ اوا ببخشید خوب ندیدم...!!!
خب انگار میبینی...
به سلامتی
منم میبینم اما نه همه رو...
 

پرواز@

کاربر بیش فعال
خواستم ببینم که چشمانم را در نگاهم به دار آویختند

فریاد بر آوردم، زبان را در تابوت دهانم بر خاک سپردن

فهمیدند قلمی بر جان علم میکنم، قلمم را بر دفتر جانم دوختند

خواستند با فریادشان فریاد زنم .

باسکوت فریاد زدم .....
 

Mehrdad-254

عضو جدید
سر سطر بنویسید:
پسران کراک وتریاک
دختران شیشه و هرزه گی
...مادران دق مرگی
پدران سگدو برای نان.
بنویسید
بابا نای نان دادن ندارد.
بابا کار ندارد
بنویسید
بابا سهمیه ای برای استخدام ندارد
تلاش بی ثمر
آن مرد با الگانس آمد.
آن مرد ... دارد.
... درد دارد.
درد من برای آن مرد حال دارد
ببخشید
بنویسید:
درد من برای آن مرد نان دارد
صاحبخانه بابا را جواب کرده
حاج رحیم برای چندمین بار به حج میرود
بابا پول قبض آب ندارد
نقطه
در انتها
بنویسید:
بابا دارد دارش را میسازد.

از گل اقا
 
آخرین ویرایش:

میهن مشرقی

عضو جدید
باران را می بینی که چگونه شادت میکند؟
اسمان را می بینی که فریادت را می شنود؟ و در جواب گستاخیت لبخند میزند...
شمعدانی ها را چه طور؟که رنگ قرمزشان "بوی پاکیشان... حیاط زندگی را یاد اور میشوند!!!
اگر دنیایت زشتی زیاد دارد"زیبایی هم کم ندارد....
ببین... با دلت ببین.اخر هر چیزی را که با چشم نمی توان دید....
...و گاهی بهتر است که نبینی.
فقط زندگی را زندگی کن.
 

syronz

عضو جدید
من! من! استعداد خوبی در نوشتن امضا دارم ، باور ندارید . ایناهاش
 

hamecheedoon

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا با این قافیه:

بی سوادا مدرک به دست
ماهی ها قلاب به دست
نا عاشقان دست به دست
جاه و مقامها دست به دست
جاهل ها کتاب به دست
دشمن ها آب پاش به دست
بچه های تفنگ به دست

 

میهن مشرقی

عضو جدید
حالا با این قافیه:

بی سوادا مدرک به دست
ماهی ها قلاب به دست
نا عاشقان دست به دست
جاه و مقامها دست به دست
جاهل ها کتاب به دست
دشمن ها آب پاش به دست
بچه های تفنگ به دست


ادم برفی اتیش به دست
بخاری بستنی به دست
ایینه سنگ به دست
.
.
.
.
.
این جمله سازیتون خیلی سخت بود:(:(:(
میشه اسونش کنین ؟؟؟؟اخه ما تازه کلاس اولیم:(:(:(بابا اول تیزهوشانم اینقد سخت نمیگیره ها...
 

hamecheedoon

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا قافیه آسون واسه کلاس اولی ها

یه دوست دارم قلقلیه
جیباش پر از خوراکیه
بنزین سهمیه بندیه
سریالامون آبکیه
حرفامون خالیبندیه
تاپیکامون بیخودیه
گوسفندامون عینکیه
مکتبمون بی فکریه

 

mina jigili

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پدران غم فروش
سیاست های مردم فروش
مستان باده فروش
زنان اسپند فروش
بچه های کینه فروش
پول های آدم فروش
اینان را میبینی....؟
زندان های خانواده فروش
دهان های لجن فروش
خیانت های زندگی فروش
جاده های غریب فروش
کاروانهای هیچ و پوچ
آراستنی های مشکین پوش
همه را میبینی....
استارترجون کافیه؟یا بازم بگیم؟
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
کودکان گلفروش را میبینی !
مردان خانه به دوش !
دختران تن فروش !
مادران سیاه پوش !
کاسبان دین فروش !
محراب های فرش پوش !
پدران کلیه فروش !
زبان های عشق فروش !
همه را میبینی ؟

همه و همه خود رو فروختن
تا بنمایانن معنای حضور را
ولی تو خود , خود بمان
تا حضورت , ظهور معنا شه ..!!
 

میهن مشرقی

عضو جدید
حالا قافیه آسون واسه کلاس اولی ها

یه دوست دارم قلقلیه
جیباش پر از خوراکیه
بنزین سهمیه بندیه
سریالامون آبکیه
حرفامون خالیبندیه
تاپیکامون بیخودیه
گوسفندامون عینکیه
مکتبمون بی فکریه



یه کیف دارم که ابیه
یه جیب داره توش خالیه
یه دوس دارم آلمانیه
کیفاش پر از قاقالی لیه
قاقالی لیهای کیفشو کمتر میده اون به من....
که پر کنم همون جیب کیفمو که توش خالیه
آی ادمای مهربون کمک کنید به دوستاتون تا غم نره تو دلاشون ...
همون دلا که که از غما توخالیه


اقا اجازه؟!؟! خوب بود؟؟؟؟
:redface:
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مگر نمی شنوی صدای التماس کودکان فال فروش را؟!

مگر نمی شنوی صدای معده ی گرسنگان را؟!
مگر نمی شنوی صدای تیر باران حق ها را؟!
مگر نمی بینی دختران فراری خیابان ها را؟!
مگر نمی بینی بائوباب هایی که جایگزین سروهای استوار آرزوهایم شدند؟!
عینکت را بزن تا ببینی.
سمعکت را بزن تا بشنوی.
..
بزن تا بشنوی صدای فریادم را
بزن تا ببینی گریه هایم را

باغ نا امیدان منتظر امید توست.
..
باغ بی برگی محتاج باغبانی توست....
 

میهن مشرقی

عضو جدید
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]یاد آن شب که صبا بر سر ما گل می ریخت[/FONT][FONT=&quot]
/ [/FONT]
[FONT=&quot]بر سر ما ز در و بام و هوا گل می ریخت [/FONT]
[FONT=&quot]سر به دامان منت بود و ز شاخ بادام [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بر رخ چون گلت آرام صبا گل می ریخت [/FONT]
[FONT=&quot]خاطرت هست آن شب همه شب تا دم صبح [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]گل جدا شاخه جدا باد جدا گل می ریخت [/FONT]
[FONT=&quot]نسترن خم شده، لعل لب تو نوازش می داد [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]خضر گویی به لب آب بقا گل می ریخت [/FONT]
[FONT=&quot]زلف تو غرقه به گل بود و هر آنگاه که من [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]می زدم دست بدان زلف دو تا گل می ریخت [/FONT]
[FONT=&quot]تو فرو دوخته دیده به مه و باد صبا [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]چون عروس چمنت بر سر و پا گل می ریخت [/FONT]
[FONT=&quot]گیتی آن شب اگر از شادی ما شاد نبود [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]راستی تا سحر از شاخه چرا گل می ریخت؟[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]شادی عشرت ما باغ گل افشان شده بود [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]که به پای تو و من از همه جا گل می ریخت[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]دکتر باستانی پاریزی[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

Similar threads

بالا