امام محمد غزالى

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
امام محمد غزالی فرزند محمد (۴۵۰ — ۵۰۵ ه‍ ق) فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی و یکی از بزرگ‌ترین مردان تصوف سدهٔ پنجم هجری است. نام کامل عربی وی ابوحامد محمد بن محمد الغزالی الشافعی، ملقب به حجة الاسلام زین الدین الطوسی است. او در غرب بیشتر با نامهای Al-Ghazali و Algazel شناخته می‌شود.


زندگی
محمد غزالی به سال ۴۵۰ هجری قمری در توس از اعمال خراسان دیده به جهان گشود. در دوران کودکی در زادگاه خود تعلیات خود را فرا گرفت. پدرش مردی از صالحان زمان خود بود که از رشتن پشم، گذران زندگی می‌کرد. آنچه میرشت در دکانی در بازار پشم فروشان می‌فروخت و بدین سبب او را غزالی می‌گفتند. پدر امام محمد غزالی اهل ورع و تقوی بود و غالبا در مجالس فقیهان حضور می‌یافت. دو پسر داشت: محمد و احمد. این دو هنوز خردسال بودند که او از جهان رخت بربست. طبق وصیت وی، پسرانش را به یکی از دوستانش که ابوحامد احمد بن محمد الراذکانی نام داشت و صوفی مسلک بود سپردند. آن مرد نیز به وصیت عمل کرد تا آنگاه که میراث پدر به پایان رسید. روزی به آنها گفت: «هر چه از پدر برای شما مانده در وجه شما بکار بردم. من مردی فقیر هستم و از دارایی بی نصیب، اکنون باید برای تحصیل فقه به مدرسه‌ای بروید تا با آنچه به عنوان ماهیانه می‌گیرید، نانی بدست آورید که مرا سخت کیسه تهی است». محمد و برادرش احمد ناگزیر به یکی از مدارس طلاب در نیشابور رفتند و به تحصیل ادامه دادند. ابوحامد محمد غزالی بی اندازه باهوش و تند ذهن بود. علوم دینی و ادبی را نزد احمد الراذکانی فراگرفت و سپس مدتی در یکی از مدارس طوس به تحصیل پرداخت. آنگاه به گرگان نزد امام ابونصر اسماعیل رفت. بعد از مدتی دوباره به زادگاه خود، طوس برگشت و مدت سه سال در طوس به مطالعه و تکرار دروس پرداخت.
غزالی در سال ۴۷۰ هجری قمری به نیشابور رفت و در آنجا با امام الحرمین ابی المعالی الجوینی آشنا شد و تا وفاتش که در سال ۴۷۸ هجری قمری بود، ملازمش بود. تحصیلات غزالی تنها فقه نبود، او در علم اختلاف مذاهب، جدل، منطق و فلسفه هم دانش اندوخت تا آنجا که بر همه اقران خود تفوق یافت. در میان چند تن شاگردان ابوالمعالی جوینی که همگی از علماء و فضلای آن دوره بودند بر همه تقدم یافت و امام الحرمین بداشتن چنین شاگردی بخود میبالید.
بعد از وفات استادش امام الجوینی، اما محمد غزالی به قصد دیدار خواجه نظام‌الملک طوسی، وزیر سلطان ملکشاه سلجوقی پسر آلب ارسلان از نیشابور بیرون آمد. وی وزیر، نظام الملک را در لشکرگاهش ملاقات نمود. نظام الملک را از غزالی که هم شهریش نیز بود خوش آمد، اکرامش کرد و بر دیگرانش مقدم داشت و غزالی مدت شش ماه در کنف حمایت او زیست. سپس او را به تدریس در نظامیه بغداد و توجه به امور آن مأمور کرد. امام غزالی در سال ۴۸۳ هجری وارد بغداد شد و با موفقیت زیاد به کار پرداخت و سخت مورد توجه و اقبال دانش پژوهان گردید. حلقه درس او هر روز گسترش بیشتر یافت و فتواهای شرعی او مشهورتر شد. تا آنجا که صیت اشتهارش دور و نزدیک را بگرفت. امام محمد غزالی در بغداد در ضمن تدریس به تفکر و تألیف در فقه و کلام و رد بر فرقه‌های گوناگون چون باطنیه، اسماعیلیه و فلاسفه نیز مشغول بود. در این مرحله از نخستین مرحله‌های حیاتش بود که در معتقدات دینی و همه معارف حسی و عقلی خود به شک افتاد. ولی این شک بیش از دوماه بطول نینجامید و پس از آن به تحقیق در فرقه‌های گوناگون پرداخت و در علم کلام استادی یافت و در آن علم صاحب تألیف و تصنیف شد. آنگاه به تحصیل فلسفه همت گماشت، ولی بدون آنکه از استادی استعانت جوید، خود به مطالعه کتابها فلسفی پرداخت. امام غزالی وقت‌های فراغت از تصنیف و تدریس علوم شرعی را به مطالعه کتابهای فلسفی اختصاص داده بود و این کار سه سال مدت گرفت. چون از فلسفه فراغت یافت به مطالعه کتابهای تعلیمیه و اطلاع از دقایق مذهب ایشان اشتغال جست. در این مرحله از عمر بود که به تألیف مقاصد الفلاسفه و تهافت الفلاسفه و المستهظرین که همان کتاب «فضایح الباطنیه و فضائل المستظهریه» باشد و برخی کتابهای فقهی و کلامی دیگر توفیق یافت.
امام ابی حامد محمد الغزالی در سال ۴۸۸ هجری از خراسان راهی شام شد و در آنجا نزدیک به دو سال بماند، که هیچ کار جز عزلت و خلوت و ریاضت و مجاهدت نداشت. مدتی در مسجد دمشق اعتکاف نمود. سپس از شام به بیت المقدس رفت و هر روز به مسجد قبه الصخره می‌رفت و خویش را در آنجا محبوس می‌داشت و گاه به آب و جارو کردن مسجد و خدمتگذاری زائران می‌پرداخت تا اینکه داعیه حج در او پدید آمد و به حجاز رفت. بر سر راه حجاز در الخلیل، چنانکه خود در زندگینامهٔ خودنوشتش «المنقذ من الضلال» آورده‌است، بر سر تربت ابراهیم خلیل با خدا عهد کرد که دو کار را دیگر هرگز نکند، از پادشاهان صله نگیرد و وارد مجادلات کلامی با دیگر متکلمان نگردد. سپس شوق دیدار و درخواستهای کودکان به وطن کشیدش و با آنکه نمی‌خواست بدانجا بازگردد عزم توس (طوس) کرد ولی در طوس نیز خلوت گزید و تا دل را تصفیه کند به ذکر پرداخت. حادثه‌های زمان و مهم‌های عیال و ضررهای معاش از مقصد بازش می‌داشت و آرامش خاطر او رابرهم می‌زد. این حال ده سال بطول انجامید، و غزالی در این مدت مشهور ترین کتابهای خود و به ویژه احیاء علوم الدین را تألیف کرد.
امام ابی حامد الغزالی در سال ۴۹۹ هجری قمری از عزلت بیرون آمد و قصد نیشابور کرد. در نظامیه این شهر به تدریس مشغول شد. علت بازگشت او به نیشابور و تدریس در نظامیه، با آنکه در بغداد از تدریس اعراض کرده بود و از این ماجرا ده سال میگذشت، فرمان پادشاه بود، زیرا این اصرار به قدری شدید شده بود که اگر استنکاف می‌ورزید، بیم جان خویش داشت. اما پادشاهی که امام غزالی را فرا خوانده بود، محمد برادر برکیارق سلجوقی بود که در سال ۴۹۸ هجری به پادشاهی رسیده بود و شاید از عوامل بازگشت به نظامیه نیشابور، فخرالملک وزیر، پسر نظام الملک طوسی بود که در بغداد غزالی را به تدریس واداشته بود. توقف غزالی در نیشابور بیش از دو سال به طول نینجامید، که بار دیگر تدریس را ترک گفت و در طوس عزلت گزید. در خانهٔ خود را به روی آشنا و بیگانه فروبست و با اینکه سلطان سنجر او را به تدریس خواند، امام غزالی از رفتن سرباز زد و عذر خواست و همچنان در خانهٔ خود منزوی ماند.
امام ابی حامد محمد الغزالی در روز دو شنبه ۱۴ جمادی الاخره سال ۵۰۵ هجرة قمری، و در سن ۵۵ سالگی در شهر توس (طوس) بدرود زندگی گفت و در طابران طوس بخاک سپرده شد.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
تألیفات امام محمد غزالی
در میان متفکران اسلامی، هیچ یک به اندازه امام ابی حامد محمد الغزالی تألیف و تصنیف نکرده‌است. گویند تألیف‌هایش را شمار کردند و بر روزهای عمرش تقسیم نمودند، هر روز چهار جزوه شد و تردیدی در آن نیست که بسیاری از این آثار که اسامی بیشتر آنها در تاریخ نهضتهای فکری اسلامی از رودکی تا سهروردی آمده‌است، منسوب به اوست. می‌گویند تعداد کتابهایی که در طول زمان به وی نسبت داده‌اند شش برابر رقمی است که خود وی دو سال پیش از مرگش در نامه‌ای به سنجر یاد آور شده‌است: «بدان که این داعی در علوم دینی هفتاد کتاب کرد...» و همین موضوع کار پژوهش را بر اهل تحقیق تا حدی دشوار نموده‌است. از جمله خاورشناسان و دانشمندانی که در مورد تالیفات غزالی تحقیق کرده‌اند می‌توان گشه، مک دونالد، گلدزیهر، لویی ماسینیون، اسین پلاسیسوس، مونتگمری وات، موریس بوژیر، میشل آلار، و عبدالرحمن بدوی را نام برد. خصوصاً دکتر عبدالرحمن بدوی دانشمند مصری، با یاری گرفتن از مجموعه تالیفات خاورشناسان قبل از خود، کتاب نفیس مؤلفات الغزالی را به نگارش در آورده که در سال ۱۹۶۰ چاپ شده‌است. در این کتاب از ۴۵۷ کتاب اصلی و منسوب یاد شده به مؤلف، ۷۲ تای آنها را بی تردید متعلق به غزالی دانسته و در صحت بقیه تردید نموده‌است. این ۷۲ کتاب یا رساله را بدوی به ترتیب تاریخی در پنج مرحله تنظیم نموده که به شرح زیر می‌باشد:


الف- آثار سالهای دانش اندوزی غزالی، از سال ۴۶۵ تا ۴۸۷ هجری:
- التعلیقه فی فروع المذهب
- المنخول فی الاصول


ب- آثار نخستین دوران درس و بحث
- البسیط فی الفروع
- الوسیط
- الوجیز
- خلاصةالمختصر و نقاوةالمعتصر
- المنتحل فی علم الجدل
- مآخذ الخلاف
- لباب النظر
- تحصیل المآخذ فی علم الخلاف
- المبادی و الغایات
- شفاء الغلیل فی القیاس و التعلیل
- فتاوی الغزالی
- فتوی (فی شأن یزید)
- غایةالغور فی درایةالدور
- مقاصد الفلاسفه در (فلسفه)
- تهافت الفلاسفه در (کلام)
- معیار العلم فی فن المنطق در (منطق)
- معیار العقول
- محک النظر فی المنطق در (منطق)
- میزان العمل در (منطق)
- المستظهری فی الرد علی الباطنیه در (کلام)
- حجةالحق در (کلام)
- قواصد الباطنیه
- الاقتصاد فی الاعتقاد در (کلام)
- قوائد العقائد در (کلام)
- الرسالةالقدسیة فی قواعد العقلیة در (کلام)
- المعارف العقلیة و لباب الحکمةالاهیة


ج- آثار دوران خلوت نشینی و مردم گریزی غزالی از سال ۴۸۸ تا ۴۹۹ هجری
- احیاء علوم الدین در (تصوف)
- کتاب فی مسأله کل مجتهد مصیب
- جواب الغزالی عن دعوة مؤید المک له
- جواب مفصل الخلاف
- جواب المسائل الربع التی سألها الباطنیه بهمدان من ابی حامد الغزالی
- المقصد الأسنی فی شرح الأسماءالحسنی
- رسالة فی رجوع اسماءالله الی ذات واحدة علی رأی المعتزله و الفلاسفه
- بدایةالهدایة در (اخلاق)
- کتاب الوجیز فی الفقه
- جواهر القرآن
- کتاب الاربعین فی اصول الدین در (اخلاق).
- کتاب المضنون به علی غیر اهله
- المضنون به علی اهله
- کتاب الدرج المرقوم بالجداول
- القسطاس المستقیم
- فیصل التفرقة بین الاسلام و الزندقة
- القانون الکلی فی التأویل
- کیمیای سعادت در (تصوف) به فارسی.
- ایها الولد
- اسرار معاملات الدین
- زاد آخرت به فارسی
- رسالة الی ابی الفتح احمدبن سلامة
- الرسالةاللدینیه
- رسالة الی بعض اهل عصره
- مشکاةالانوار در (تصوف).
- تفسیر یاقوت التأویل
- الکشف و التبیین
- تلبیس ابلیس


د- بازگشت به سوی مردم و دومین دوران درس و بحث از سال ۴۹۹ تا ۵۰۳ هجری
- المنقذ من الضلال
- کتاب فی السحر.الخواص الکیمیاء
- غور الدور فی المسألة السریجیة
- تهذیب الاصول
- کتاب حقیقة القولین
- کتاب اساس القیاس
- کتاب حقیقة القرآن
- المستصفی من علم الاصول در (فقه)
- الاملاء علی مشکل الاحیاء


ه- آخرین سالهای زندگی ۵۰۳ تا ۵۰۵ هجری
- الاستدراج
- الدرةالفاخره فی کشف العلوم الآخرة
- سر العالمین و کشف ما فی الدارین
- نصیحت الملوک در (تصوف) به فارسی
- جواب مسائل سئل عنها فی نصوص اشکلت علی المسائل
- رسالة الاقطاب
- منهاج العابدین در (تصوف)
- الجام العوام من علم الکلام در (تصوف)


و- سایر کتابها، که یا در صحت انتساب آن تردید وجود دارد و یا با نامهایی متفاوت از کتب فوق خوانده شده‌است:
- معراج السالکین در (تصوف).
- الادب فی الدین
- القواعد العشره
- الرسالةالوعظیه
- رسالةالطیر
- روضةالطالبین در (تصوف)
- عجائب المخلوقات و اسرارالکائنات. این کتاب به «الحکمة فی مخلوقات الله» نیز معروف است.


آثار فارسی غزالی
حجة الاسلام ابوحامد امام محمد غزالی (رح) تعداد کتابهای خود را در نامه ای که به سلطان سنجر دو سال پيش از مرگ خود نوشت، افزون بر هفتاد اثر بيان کرده است. وی عمدتاً کتابهای خود را به تازی (عربی) نوشت و تنها پنج اثر نفيس و زيبا از وی به زبان پارسی- دری بجا مانده، که از لحاظ لطافت و سلاست نثر و از لحاظ سبک بيان نغز، ساده و روان از جمله پرارزشترين آثار فارسی به شمار ميروند. برعلاوه اين پنج اثر (کيميای سعادت، نصيحة الملوک، زاد آخرت، پندنامه و نصيحت نامه مشهور به ای فرزند)، مجموعه ای از مکاتب فارسی امام غزالی است که توسط يکی از شاگردان ويا اولادگان وی تحت عنوان «فضائل الانام من رسائل حجة الاسلام» جمع آوری و نوشته شده است.
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
1. کيميای سعادت
از جمله کتابهای پارسی امام غزالی کيميای سعادت از ارزش بيشتری برخوردار است. اين کتاب لطيف و زيبا از جمله گرانبها ترين آثار قرن پنجم هجری به شمار ميرود که از لحاظ فصاحت کلام، سلاست انشاء و خالی بودن از تکلف و تصنع کمتر نظير خود را در زبان پارسی دارد.
کيميای سعادت چکيده ای است از کتاب بزرگ احياء علوم الدين در تازی. در مورد احياء علوم الدين ستايشهای زيادی صورت گرفته چنانکه بعضی گفته اند: «اگر علوم اسلامی نابود شود، همه را می توان از کتاب احياء برون کشيد.» که اين گفته در مورد کيميای سعادت نيز ميتواند صدق کند و دانشوران کيميای سعادت را «دايرة المعارف اسلامی و عرفانی» خوانده اند.
مقدمه کتاب در چهار عنوان است: خود شناسی، خدا شناسی، دنيا شناسی و آخرت شناسی. متن کيميا مانند احياء به چهار رکن تقسيم شده: عبادات، معاملات، مهلکات و منجيات. و هريک ازين چهار رکن به ده اصل تقسيم گرديده. در بيان اين چهار رکن امام غزالی می فرمايد:
«و اما ارکان اين معاملت مسلمانی چهار است: دو به ظاهر تعلق دارد و دو به باطن. آن دو که به ظاهر تعلق دارد:
رکن اول گزاردن فرمان حق است، که آن را عبادات گويند.
رکن دوم نگاه داشتن ادب است اندر حرکات و سکنات و معيشت، که آنرا معاملات گويند.
و اما آن دو که به باطن تعلق دارد:
يکی پاک کردن دل است از اخلاق ناپسنديده؛ چون خشم و بخل و حسد و کبر و عُجب و ريا، که اين اخلاق را مهلکات گويند و عَقَباتِ راه دين گويند.
و ديگر رکن آراستن دل است به اخلاق پسنديده، چون صبر و شکر و محبت و رضا و رجا و توکل، که آنرا مُنجيات گويند.»
امام غزالی بنابر گفته خودش در ديباچه کيميای سعادت، اين کتاب را برای کسانيکه به تازی فهم نداشتند تصنيف کرد. و چنين گفته: « وما اندرين کتاب، جملهء اين چهار عنوان و چهل اصل شرح کنيم از بهر پارسی گويان؛ و قلم نگاه داريم از عباراتِ بلند و منغلق و معانی باريک و دشوار تا فهم توان کرد. و اگر کسی را رغبت به تحقيقی و تدقيقی باشد ورایِ اين، بايد که آن از کتاب تازی طلب کند چون کتاب احياء علوم الدين و کتاب جواهرالقرآن و تصانيف ديگر، که در اين معنی به تازی کرده آمده است؛ که مقصودِ اين کتاب عوامِ خلق اند که اين معنی به پارسی التماس کردند و سخن از حدِ فهمِ ايشان در نتوان گذاشت.»
کيميای سعادت چندين بار توسط مرحومان احمد آرام و حسين خدِيوجَم با زحمات و کار جداگانه در تهران به چاپ رسيده است. مرحوم حسين خديوجم، که ترجمهء پارسی احياء علوم الدين را نيز تأليف و به چاپ رسانده، با زحمات بسيار و صدق بی انتها متن کامل کيميای سعادت را در سال 1361 در دو جلد به چاپ رساند و تا حال بيش از ده بار به نشر رسيده است. کيميای سعادت چندين بار به زبانهای انگليسی، عربی، ترکی، ايتالوی، هندی و اردو، بنگالی و مالی (زبان کشورهای ماليزيا و سنگاپور) ترجمه گرديده است.


2. زاد آخرت
زاد آخرت کتاب مختصری است که امام غزالی آنرا برای کسانی نوشته که توانايی درک و فهم کيميای سعادت را نداشتند. بخش عظيم اين کتاب ترجه پارسی کتاب «بداية الهدايه» امام غزالی است. با آن هم، اين کتاب از اهميت خاصی برخوردار است چه به گمان اغلب يکی از آخرين کتابهائيست که حجة الاسلام در پايان عمر خود نوشته است.
در آغاز اين کتاب چنين آمده:
«پس زاد و بدرقهء آخرت علم و عمل است، يعنی ايمان و تقوی. پس اين مختصر کتاب تصنيف کرديم و ويرا زاد آخرت نام نهاديم، بسبب گروهی از اهلِ دين که درخواستند برای قومی از عوام که ايشان را قوت آن نبود که بکتاب "کيميای سعادت" رسند. ليکن آنقدر که در "بدايت هدايه" گفته ايم به تازی ايشانرا کفايت بود تا پارسی کتاب "بدايه" شناسند و زاد تقوی بدان بدانند، و نخواستيم که اين کتاب از فايده نو خالی بود؛ اعتقادی که ايمان بدان درست شود درين کتاب بياوريم، تا جامع بود ميان علم و عمل که ايمان و تقویست، و تمامی زاد آخرت بدان حاصل شود. اميد داريم که هرکه اين کتاب را برخواند نويسنده را از خدای تعالی آمرزش خواهد، انه ولیّ الا جابة لدعاء المسلمين.»
يگانه نسخه خطی مکمل اين اثر در کتابخانه رياست مطبوعات کابل موجود است و نسخه ناقصی نيز در دانشگاه ليدن کشور هالند است.


3. نصيحة الملوک
در ميان آثار فارسی امام غزالی، پس از کيميای سعادت، نصيحة الملوک بزرگترين و مهمترين کتاب اوست. نصيحة الملوک کتابيست که به شکل پند و اندرز برای سلاطين، وزرا و امرا نوشته شده است. اين کتاب تا حال دوبار به کوشش و تصحيح مرحوم جلال همايي به نشر رسيده است. بار نخست در سالهای 17-1315 و بار دوم در سال 1351 به چاپ رسيد. متن نصيحة الملوک در حدود 287 صفحه است که از دو بخش تشکيل شده؛ بخش اول آن 79 صفحه بوده که کمتر از يک سوم کل متن است.
آقای همايی در مقدمه خود از بخش اول به عنوان مقدمه کتاب ياد کرده است ولی نصرالله پورجوادی در کتاب خود تحت عنوان «دو مجدد» می نويسد (ص 414): «ولی حقيقت اين است که چيزی که بخش اول خوانده شده مقدمه نصيحة الملوک نيست بلکه اصل نصيحة الملوک است، چه آنچه بخش دوم نصيحة الملوک خوانده شده است اثر غزالی نيست، بلکه نوشته شخص ديگری است.» وی می افزايد «در مورد اصالت بخش اول می توان مطمئن بود، در مورد بخش دوم، به عکس، می توان با اطمينان گفت که از غزالی نيست.»
از جمله دلايلی که بخش دوم از آنِ غزالی نيست اينست که نويسنده دراين بخش اشعار فارسی فراوانی نقل کرده است در حاليکه غزالی معمولاً در آثار خود اين کار را نمی کند. ذکر مطالب مربوط به پادشاهان قديم ايران زمين مانند گشتاسب و شاپور و اردشير، و ستايش از قوم ايرانی و پادشاهان قديم آريانا با روحيه غزالی به کلی مغايرت دارد. عبدالحسين زرين کوب در کتاب «فرار از مدرسه» به دليل تفاوتی که در سبک و نوع مطالب اين بخش با ساير آثار غزالی ديده ميشود ثابت کرده است که بخش دوم نصيحة الملوک که شامل ابواب هفتگانه است از غزالی نيست. بعضی از محققان غربی نيز چون پاتريشا کرون انتساب بخش دوم اين کتاب را به امام غزالی مردود شمرده اند. پاتريشا کرون در کتاب منتشره سال 1987 خود اين نکته را واضح ميسازد که چندين نسخه خطی عربی، همان گونه که نسخه های قديم متن فارسی فقط بخش اول را دارند، تنها شامل بخش اول هستند.
کتاب نصيحة الملوک چندين قرن پيش به زبان عربی تحت عنوان «التبر المسبوک فی نصيحة الملوک» ترجمه شده است. مترجم اين کتاب در هيچ يک از نسخه های خطی نام خود را ذکر نکرده.
در مورد اينکه نصيحة الملوک به کدام پادشاه نوشته شده نيز اختلاف نظر است. در ترجمه عربي نصيحة الملوک اين پادشاه سلطان محمد بن ملکشاه معرفی شده ولی در منابع پارسی از جمله فضائل الانام اسم سلطان سنجر بن ملکشاه آمده است. در ديباچهء بعضی از نسخه های خطی نصيحة الملوک آمده است که روزی سلطان سنجر نزد حجة الاسلام رفت و « تا شب در صحبت او بود و وقت را به طاعت و عبادت گذرانيدند. به وقت بازگشتن درخواست که مارا نصيحتی بکن تا برآن رفته آيد. شيخ فرمود که چون رکاب ميمون به سرای رسد در عقب فرستاده خواهد شد. آنگاه اين کتاب را ساخت و فرستاد، و پيوسته اين کتاب را سلطان سنجر ملازم خود کردی و از خود دور نداشتی».
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
4. پندنامه
پندنامه رساله ای است که امام غزالی آنرا به درخواست يکی از پادشاهان به شکل نصايح نوشت و بدو فرستاد. درباره هويت اين پادشاه، همانطوريکه مخاطب اصلی نصيحة الملوک آشکار نيست، چيزی گفته نشده است.
پندنامه چنين آغاز می يابد:
«دو کلمه يی که يکی از ملوک جهان به حضرت خواجه انام و حجة الاسلام محمد غزالی نوشته و از او طلب نصيحت کرده اين است:
"ای يگانه عصر و ای فريد دهر، و ای قطب سالک و ای حیّ مسالک، و ای نجم زاهر و ای شمع ظاهر، و ای خواجهء انام و حجة الاسلام، اگرچه در باب نصيحت اين بنده کتاب احياء علوم و جواهر القرآن و کيميای سعادت و غيرها سخن را به اقصای مراتب نصيحت رسانيده ايد، اما مخلص را التماس آن است که چند اوراق در باب از کيميا و احيا به اسهل عبارت انتخاب نموده روانه نما تا مخلص هر بامداد از مطالعه آن مشرف شوم، شايد که از برکت انفاس سامی ايشان باطن مخلص متأثر گردد تا فی الجمله روی ارادت از دنيای دنيهء غدّار به سرای جاويد دارالقرار آرد. والسلام"
و چون اين نامه به حضرت حجة الاسلام رسيد فی الحال حسب الالتماس پادشاه اين چند اوراق را نوشته بدو فرستاد و کتابتی عليحده به او نوشته و در ميان اوراق درج کرد و رسول را فرمود که پيش از مطالعه اوراق، پادشاه اين مکتوب را بخواند...»
دکتر پورجوادی در کتاب «دو مجدد» خود پندنامه را نيز گنجانيده است.


5. نصيحت نامه
نصيحت نامه ويا ای فرزند همان رسالهء پارسی کوچکيست که در همان اوايل به عربی تحت عنوان « ايها الولد» ترجمه شده بود و سپس به همان نام (يعنی ايها الولد) مشهور گشته است.
نسخه فارسی آن از مجموعه های کتابخانه ايا صوفيه يا ايا سوفيای ترکيه بدست آمده و چندين بار تحت عناوين مختلف به چاپ رسيده است. يک بار به اهتمام سيد برهان الدين با عنوان «خلاصة التصانيف فی التصوف» در حيدرآباد هند، بار ديگر توسط آقای سعيد نفيسی با عنوان «نصيحت نامهء غزالی طوسی» در مجلهء تعليم و تربيت (سال 22)، و بار ديگر به شکل ضميمه در ختم کتاب فضائل الانام يا «مکاتيب فارسی غزالی» به کوشش عباس اقبال (تهران 1333) به نشر رسيده است. عبدالرحمن بدوی اين کتاب را با عنوان ايهاالولد به شماره 46 و به عنوان خلاصة التصانيف فی التصوف به شماره 150 در کتاب «مؤلفات الغزالی» به درج رسانيده است.
ترجمه اين اثر به زبانهای انگليسی، فرانسوی و آلمانی از روی نسخه ويا ترجمهء عربی آن صورت گرفته است.
نصيحت نامه را امام غزالی به جواب يکی از شاگردان خود که از او طلب چند کلام و سخنی در باب نفع علم و اندوخته های خود کرده بود نوشته است. غزالی نصايح خود را در 24 موارد با بيان آيات قرآن شريف، احاديث، حکايات و اشعار پارسی و تازی به او می نويسد.


6. فضائل الانام من رسائل حجة الاسلام
بر علاوه آن پنج اثر پارسی که از حجة الاسلام امام غزالی بجا مانده، مجموعه يی از مکاتبات، مراسله ها و فتواهای امام غزالی است که بعد از وفاتش جمع آوری گرديده است. نام و نشان و عصر و زمان مؤلف اين مجموعه بدست نيامده اما چون او خود را با حجة الاسلام غزالی «بحبل قرابت و صلت رحم» متمسک می داند، بعيد نيست که از جمله شاگردان و اولادگان وی بوده باشد. برعلاوه، طرز انشاء و سبک کلام مقدمهء اين مجموعه ميرساند که چندان دير زمانی از عهد غزالی نمی گذرد.
اين مجموعه در پنج باب نوشته شده:
باب اول در نامه هايی که به ملوک و سلاطين نوشته
باب دوم در نامه هايی که بوزيران نوشته است
باب سوم در نامه هايی که به امرا و ارکان دولت نوشته
باب چهارم در نامه هايی که به فقها و ائمه دين نوشته
باب پنجم در فصول و مواعظ بهر وقت نوشته
از جملهء مهمترين نامه هايی که درين مجموعه درج است، همان نامه هايی است که:
- امام غزالی برای دفاع از خود و رد کردن تهمت اينکه گويا «در امام ابوحنيفه (رح) طعن کرده است» به سلطان سنجر نوشته،
- پاسخ امام غزالی به سؤالات معترضين درباره کتابهای مشکوة الانوار و کيميای سعادت،
- نطق و بيانيه ای که امام غزالی در حضور سلطان سنجر ايراد فرمود، وقتی که سلطان اورا به لشکرگاه نزد خود خواند. و بعد از شنيدن آن سلطان آنقدر فريفتهء وی گرديد که گفت «...ما را چنان می بايست که جملهء علمای عراق و خراسان حاضر بودندی تا سخن تو بشنيدندی و اعتقاد تو بدانستندی. اکنون التماس آنست که اين فصل که رفت بخط خويش بنويسی تا برما می خوانند و ما نسخهء آن باطراف بفرستيم که خبر آمدن تو در جهان معروف و مشهور شد تا مردمان اعتقاد ما در حق علما بدانند.»
- و جواب امام غزالی به نامه نظام الدين بن اسحاق، وقتی که او را بعد از وفات شمس الاسلام کياهراسی طبری بتدريس به نظاميه بغداد خواند.
تقريباً تمام اين مکتوبات به پارسی بوده و تنها يکی آن به زبان تازيست.
اين کتاب تحت عنوان «مکاتيب فارسی غزالی» به اهتمام عباس اقبال در سال 1333 به چاب رسيد.


کتاب ديگری که بعضی به امام محمد غزالی نسبت داده اند، «تحفة الملوک» است ولی جمع بيشتری از محققين به اين عقيده هستند که از آنِ غزالی نيست. دکتر پورجوادی در کتاب «دو مجدد» می نويسد (ص 327): «اما در مورد انتساب اين اثر به ابوحامد نه فقط بايد ترديد کرد بلکه حتی بايد گفت که اين انتساب مردود است و نويسنده تحفة الملوک شخصی است غير از ابوحامد غزالی».
تحفة الملوک کتابيست شامل بعضی نصايح، حکايات و احکام اسلامی. گمان به اين ميرود که شيح فريدالدين عطار اين کتاب را مأخد قرار داده و داستان شيخ صنعان را در مثنوی منطق الطير ذکر نموده است. مرحوم بديع الزمان فروزانفر اولين کسی است که محتوای تحفة الملوک را به بررسی گرفته و در مورد انتساب آن به امام غزالی ترديد نموده است. موصوف در کتاب «شرح احوال و نقد و تحليل آثار شيخ فريدالدين محمد عطار نيشاپوری» اين موضوع را بيان نمود است. محققان معاصر نيز مانند بوئيژ و عبدالرحمن بَدَوی در فهرستهای خود ازين اثر يادی نکرده اند.
برعلاوه اينکه نام غزالی در مقدمه کتاب مذکور نيست و تنها اسم غزالی در صفحه عنوان قبل از متن کتاب نوشته شده است و اين ميتواند ناشی از گمان کاتب باشد، دليل ديگری که ترديد را به دل راه می دهد اينست که مؤلف تحفة الملوک احکام صيد و ديگر مسائل اسلامی (چون طهارت و تيمم و غسل و زکات و حج) را مطابق مذهب امام ابوحنيفه (رح) بيان داشته، در حاليکه امام غزالی فقيهی بود شافعی. همچنان ضعف جنبه های صوفيانهء تحفة الملوک نيز دليل ديگريست برای مردود دانستن انتساب اين اثر به ابو حامد غزالی (رح).


فلسفه غزالی
غزالی از جمله افرادی بود که به دوری مسلمین از تعقل و خردگرایی و نفی فلسفه تاثیر زیادی گذاشت. وی علی رغم اینکه ماهیت فلسفه را دچار مشکل نمی دانست، اما پرداخت به آن را مایه ی ضعف ایمان مسلمانان دانست.
کتاب مشهور تهافت الفلاسفه که شاید مهمترین نقد و رد آرای ارسطویی مشربان در تاریخ فلسفه باشد را غزالی به شیوه‌ای فلسفی و نقادانه نگاشت. اسلوب و شیوه منطقی ای که غزالی در نگارش آن کتاب بکار برد امروز فلسفه نقادی نامیده می‌شود. ایرادهایی که غزالی بر مشائیان وارد نموده‌است ذاتاً فلسفی هستند و بعدها در فلسفه مغرب زمین همگی از سوی فیلسوفان بزرگی چون دکارت، هیوم و کانت به شرح و تفصیل بسیار طرح شده‌اند. نفی علیت، اعتباری بودن اخلاق، حمله به استقراء، عدم اعتماد به یافته‌های حسی، حجیت عقل و... که غزالی در این کتاب آنها را به شیوه‌ای منطقی و عقلی طرح نموده، همگی مسائلی فلسفی محسوب می‌شوند که در قرون جدید خود مایه وانگیزه پدیدآمدن مکتبهای جدید فلسفی شده‌اند.


منابع
- al-Ghazali's Website
- ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
- الغزالی، ابی حامد، محمد بن محمد الطوسی. (احیاء علوم الدین) جلد یکم، دار المعرفة للطباعة والنشر، بیروت چاپ سال ۱۹۴۵ میلادی به (عربی).
- دکتر: القبانی، الشیخ محمد، رشید، (مکاشفة القلوب، المقرب الی حضرة علام الغیوب) دار احیار العلوم: بیرت، چاب دهم، انتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
- الأنصاری، محمد، ابن منظور، (لسان العرب)، جلد هیجدهم، دار احیار التراث العربی للنشر: بیرت، چاب سوم، انتشار سال ۱۹۸۸۷ میلادی به (عربی).
- خدیو جم، حسین. مقدمه کتاب کیمیای سعادت، نوشته امام محمد غزالی طوسی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دهم، ۱۳۸۲.
- دکتر: زرین کوب، عبدالحسین. «فرار از مدرسه»درباره زندگی و اندیشه امام محمد غزالی، انتشارات امیرکبیر، چاپ سال ۱۳۸۵.
- دکتر: سروش، عبدالکریم. «قصه ارباب معرفت». انتشارات صراط، چاپ ۱۳۷۵
- میان محمد شریف، نصرالله پورجوادی، «تاریخ فلسفه در اسلام».
● آدرس اينترنتي: http://ghazali.org
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
P O U R I A محمد تقى مصباح يزدى‌ معرفی فلاسفه 3

Similar threads

بالا